باز هم حادثه آسانسور در دانشگاه شریف باعث آسیب دیدن جمعی از بهترین اساتید کشورمان شد.
این اولین باری نیست که چنین حادثه ای رخ می دهد و متاسفانه آخرین بار هم نخواهد بود.
همین آسانسور سلف و آسانسورهای دیگری در دانشگاه، چندین بار برای من و دوستان دیگر حوادثی را به وجود آورده اند و حتی در گذشته حادثه منجر به فوت هم داشته ایم.
شاید فکر کنید دانشگاه شریف جای امنی برای سوار شدن به آسانسور نیست.
واقعیت این است که سایر نقاط هم برای سوار شدن به آسانسور امن نیستند.
اما چرا آسانسورهایی که قرار بوده آسایش برای مردم به همراه آورند، بلای جان مردم شده اند؟
https://telegram.me/systemsthinking
این اولین باری نیست که چنین حادثه ای رخ می دهد و متاسفانه آخرین بار هم نخواهد بود.
همین آسانسور سلف و آسانسورهای دیگری در دانشگاه، چندین بار برای من و دوستان دیگر حوادثی را به وجود آورده اند و حتی در گذشته حادثه منجر به فوت هم داشته ایم.
شاید فکر کنید دانشگاه شریف جای امنی برای سوار شدن به آسانسور نیست.
واقعیت این است که سایر نقاط هم برای سوار شدن به آسانسور امن نیستند.
اما چرا آسانسورهایی که قرار بوده آسایش برای مردم به همراه آورند، بلای جان مردم شده اند؟
https://telegram.me/systemsthinking
حوادث ناشی از سقوط آسانسور متاسفانه بیشتر خواهند شد.
روند حوادث ناشی از آسانسورها طی سال های گذشته به شدت افزایشی بوده و این روند ادامه پیدا خواهد کرد.
سال ۱۳۸۱ تعداد حوادث آسانسورها کمتر از ۲۰۰۰ مورد بوده که تا سال ۱۳۸۵ به حدود ۱۰۰۰۰ مورد رسیده و بعد از آن اطلاعات مستندی در اخبار ارایه نشده (اگر اطلاعات مستندی در اختیار دارید لطفا برای من بفرستید).
اما چه عواملی منجر به ایجاد این روند شده اند؟
۱- تعداد آسانسورها افزایش پیدا کرده:
- بلندمرتبه سازی طی سال های اخیر رواج بیشتری یافته و ساختمان های بلندی که نیاز به آسانسور دارند بیشتر ساخته شده اند.
- سبک زندگی و انتظارات مشتریان تغییر کرده و ساختمان های سه تا پنج طبقه هم که قبلا بدون آسانسور ساخته می شدند، حالا باید آسانسور داشته باشند.
۲- بخش بزرگی از آسانسورهای نصب شده ارزان و بی کیفیت هستند:
- محدودیت بودجه یا طمعکاری سازندگان ساختمان باعث می شود که تمایل به خرید آسانسور ارزان قیمت وجود داشته باشد.
- شرکت های آسانسور با سابقه و شناخته شده آسانسور با کیفیت تولید می کنند. کیفیت هزینه دارد و قیمت آسانسورهای این شرکت ها بالاست.
- برای پاسخ به تقاضای آسانسور ارزان، شرکت های تازه کار یا سودجویی به بازار می آیند و با استفاده از مواد اولیه و تجهیزات بی کیفیت، آسانسور ارزان، بی کیفیت و پرحادثه تولید می کنند.
۳- نگهداری مناسبی از آسانسورها صورت نمی گیرد:
- آسانسورها باید هر شش ماه بازدید دوره ای شوند. بازدید هزینه ای دارد که به شارژ ساختمان اضافه خواهد شد و بسیاری از ساکنان آپارتمان ها از آن صرف نظر می کنند.
۴- عمر آسانسورها و استهلاک آنها در حال افزایش است:
- با افزایش استهلاک آسانسورها خرابی و حوادث آنها افزایش پیدا می کند. همانطور که روند نصب آسانسورها تصاعدی بوده، روند استهلاک و حوادث آنها هم تصاعدی خواهد بود و متاسفانه به زودی آسانسورها به مهمترین عامل حوادث شهری تبدیل خواهند شد.
- تعمیرات اساسی یا تعویض آسانسور هزینه سنگینی دارد که معمولا ساکنان ساختمان هاچنین هزینه هایی را پیش بینی و ذخیره نمی کنند و در نتیجه به استفاده از همان آسانسورهای مستهلک ادامه می دهند.
https://telegram.me/systemsthinking
روند حوادث ناشی از آسانسورها طی سال های گذشته به شدت افزایشی بوده و این روند ادامه پیدا خواهد کرد.
سال ۱۳۸۱ تعداد حوادث آسانسورها کمتر از ۲۰۰۰ مورد بوده که تا سال ۱۳۸۵ به حدود ۱۰۰۰۰ مورد رسیده و بعد از آن اطلاعات مستندی در اخبار ارایه نشده (اگر اطلاعات مستندی در اختیار دارید لطفا برای من بفرستید).
اما چه عواملی منجر به ایجاد این روند شده اند؟
۱- تعداد آسانسورها افزایش پیدا کرده:
- بلندمرتبه سازی طی سال های اخیر رواج بیشتری یافته و ساختمان های بلندی که نیاز به آسانسور دارند بیشتر ساخته شده اند.
- سبک زندگی و انتظارات مشتریان تغییر کرده و ساختمان های سه تا پنج طبقه هم که قبلا بدون آسانسور ساخته می شدند، حالا باید آسانسور داشته باشند.
۲- بخش بزرگی از آسانسورهای نصب شده ارزان و بی کیفیت هستند:
- محدودیت بودجه یا طمعکاری سازندگان ساختمان باعث می شود که تمایل به خرید آسانسور ارزان قیمت وجود داشته باشد.
- شرکت های آسانسور با سابقه و شناخته شده آسانسور با کیفیت تولید می کنند. کیفیت هزینه دارد و قیمت آسانسورهای این شرکت ها بالاست.
- برای پاسخ به تقاضای آسانسور ارزان، شرکت های تازه کار یا سودجویی به بازار می آیند و با استفاده از مواد اولیه و تجهیزات بی کیفیت، آسانسور ارزان، بی کیفیت و پرحادثه تولید می کنند.
۳- نگهداری مناسبی از آسانسورها صورت نمی گیرد:
- آسانسورها باید هر شش ماه بازدید دوره ای شوند. بازدید هزینه ای دارد که به شارژ ساختمان اضافه خواهد شد و بسیاری از ساکنان آپارتمان ها از آن صرف نظر می کنند.
۴- عمر آسانسورها و استهلاک آنها در حال افزایش است:
- با افزایش استهلاک آسانسورها خرابی و حوادث آنها افزایش پیدا می کند. همانطور که روند نصب آسانسورها تصاعدی بوده، روند استهلاک و حوادث آنها هم تصاعدی خواهد بود و متاسفانه به زودی آسانسورها به مهمترین عامل حوادث شهری تبدیل خواهند شد.
- تعمیرات اساسی یا تعویض آسانسور هزینه سنگینی دارد که معمولا ساکنان ساختمان هاچنین هزینه هایی را پیش بینی و ذخیره نمی کنند و در نتیجه به استفاده از همان آسانسورهای مستهلک ادامه می دهند.
https://telegram.me/systemsthinking
#مربی_گری
صبح امروز هم مثل این چند وقت اخیر با بچه ها برای ورزش به پارک رفته بودیم.
یکی از فعالیت های معمول ما در پارک دوچرخه سواریست. آموزش دوچرخه سواری به بچه ها برای من کار سختی بوده و بچه ها هم با اینکه خیلی علاقه به دوچرخه سواری بودند تجربه یادگیری سختی داشتند.
دو روز پیش که قبل از مدرسه بچه ها را به پارک برده و مشغول تمرین با فاطمه بودم، پیرمرد مهربانی به ما نزدیک شد و گفت: فرمان رو ول کن!
از او تشکر کردم ولی با خودم فکر کردم همین حالا که با یک دست زین و با دست دیگر فرمان را گرفته ام، کنترل دوچرخه کار سختیست و فاطمه مکرر جهت فرمان را به سمت دیگری می کشد و برای جلوگیری از برخورد با مردم باید ترمز بگیرم. همین فکر باعث شد که تمرین را به همان صورت ادامه دهم.
امروز اما تصمیم گرفتم با احتیاط و مراقبت زیاد، توصیه پیرمرد مهربان را اجرا کنم. برای همین فقط زین دوچرخه را نگهداشتم و فرمان را کامل به فاطمه سپردم.
در کمال تعجب مشاهده کردم که فاطمه به خوبی فرمان را کنترل کرد و دیگر دوچرخه به سمت کسی نرفت. انرژی لازم برای همراهی و مراقبت من کمتر از یک سوم شده بود و شادی فاطمه از دوچرخه سواری سه برابر!
درس بزرگ پیرمرد مهربان برای #مربی_گری این است که مربی باید فرمان را به دست آموزش گیرنده بسپارد و خودش فقط در کنار فرد یادگیرنده همراهی کند و البته چتر حمایتی اش را باز نگهدارد و در شرایط بحرانی مراقبت کند که آسیب های احتمالی حداقل باشد.
https://telegram.me/systemsthinking
صبح امروز هم مثل این چند وقت اخیر با بچه ها برای ورزش به پارک رفته بودیم.
یکی از فعالیت های معمول ما در پارک دوچرخه سواریست. آموزش دوچرخه سواری به بچه ها برای من کار سختی بوده و بچه ها هم با اینکه خیلی علاقه به دوچرخه سواری بودند تجربه یادگیری سختی داشتند.
دو روز پیش که قبل از مدرسه بچه ها را به پارک برده و مشغول تمرین با فاطمه بودم، پیرمرد مهربانی به ما نزدیک شد و گفت: فرمان رو ول کن!
از او تشکر کردم ولی با خودم فکر کردم همین حالا که با یک دست زین و با دست دیگر فرمان را گرفته ام، کنترل دوچرخه کار سختیست و فاطمه مکرر جهت فرمان را به سمت دیگری می کشد و برای جلوگیری از برخورد با مردم باید ترمز بگیرم. همین فکر باعث شد که تمرین را به همان صورت ادامه دهم.
امروز اما تصمیم گرفتم با احتیاط و مراقبت زیاد، توصیه پیرمرد مهربان را اجرا کنم. برای همین فقط زین دوچرخه را نگهداشتم و فرمان را کامل به فاطمه سپردم.
در کمال تعجب مشاهده کردم که فاطمه به خوبی فرمان را کنترل کرد و دیگر دوچرخه به سمت کسی نرفت. انرژی لازم برای همراهی و مراقبت من کمتر از یک سوم شده بود و شادی فاطمه از دوچرخه سواری سه برابر!
درس بزرگ پیرمرد مهربان برای #مربی_گری این است که مربی باید فرمان را به دست آموزش گیرنده بسپارد و خودش فقط در کنار فرد یادگیرنده همراهی کند و البته چتر حمایتی اش را باز نگهدارد و در شرایط بحرانی مراقبت کند که آسیب های احتمالی حداقل باشد.
https://telegram.me/systemsthinking
این پیام را امروز از یکی از دوستان دریافت کردم و به نظر من هم نکته مهمی است:
-----------------
سلام، دوستان امروز روز تعطيل است و در كنار خانواده، ده دقيقه را براي ثبت نام اينترنتي در سرشماري اختصاص دهيد، كد ملي اعضاي خانوار، كد پستي خانه، سال و ماه تولد اعضا را اماده كنيد و برويد به سايت سرشماري و شروع كنيد به سرشماري اينترنتي خود و خانوار گرامي اتان، سوالات ساده و مشخص و نحوه تكميل سوالات سرشماري هم ساده است.
ادرس سايت سرشماري:
Sarshomari95.ir
با سرشماري اينترنتي از هزينه كرد ميلياردها ريال در سرشماري حضوري جلوگيري كرده و به گسترش بهينه استفاده از اينترنت و فضاي مجازي در توسعه روستا، شهر و استانمان كمك نماييم.
(براي تشويق ديگران، اين پيام را به ديگران نيز ارسال فرماييد)
---------------
البته قطعا بیشتر از ۱۰ دقیقه زمان می برد اما کار ارزشمندیست و بهتر است اهمیت بدهیم و وقت بگذاریم
https://telegram.me/systemsthinking
-----------------
سلام، دوستان امروز روز تعطيل است و در كنار خانواده، ده دقيقه را براي ثبت نام اينترنتي در سرشماري اختصاص دهيد، كد ملي اعضاي خانوار، كد پستي خانه، سال و ماه تولد اعضا را اماده كنيد و برويد به سايت سرشماري و شروع كنيد به سرشماري اينترنتي خود و خانوار گرامي اتان، سوالات ساده و مشخص و نحوه تكميل سوالات سرشماري هم ساده است.
ادرس سايت سرشماري:
Sarshomari95.ir
با سرشماري اينترنتي از هزينه كرد ميلياردها ريال در سرشماري حضوري جلوگيري كرده و به گسترش بهينه استفاده از اينترنت و فضاي مجازي در توسعه روستا، شهر و استانمان كمك نماييم.
(براي تشويق ديگران، اين پيام را به ديگران نيز ارسال فرماييد)
---------------
البته قطعا بیشتر از ۱۰ دقیقه زمان می برد اما کار ارزشمندیست و بهتر است اهمیت بدهیم و وقت بگذاریم
https://telegram.me/systemsthinking
Forwarded from Deleted Account
How Coaching Works-.3gp
6.1 MB
این ویدیو هم #مربی_گری را به خوبی تصویر سازی کرده است.
ویدیو را از کانال ارزشمند استاد عزیزم آقای دکتر علوی برداشته ام:
@onauthenticity
==========
@systemsthinking
ویدیو را از کانال ارزشمند استاد عزیزم آقای دکتر علوی برداشته ام:
@onauthenticity
==========
@systemsthinking
Forwarded from موسسهمطالعاتی حامیان فردا
☑️✏️ سلسله کارگاه های 5گانه مهارت افزایی سازمان های مردم نهاد
(با تمرکز بر سازمان های فعال در عدالت آموزشی)
دانشگاه امیرکبیر، پاییز 95
اطلاعات بیشتر:
021_77941077
☑️زمان بندی و ثبت نام:
goo.gl/5pXxDp
(با تمرکز بر سازمان های فعال در عدالت آموزشی)
دانشگاه امیرکبیر، پاییز 95
اطلاعات بیشتر:
021_77941077
☑️زمان بندی و ثبت نام:
goo.gl/5pXxDp
#مدل_ذهنی
#کوه_یخ
به این گفته ها در مورد حادثه آسانسور در دانشگاه شریف توجه کنید:
مسلم بیات مدیرکل استاندارد استان تهران:
◀️ در بازدید سال گذشته از چهار آسانسور سلف: شماره یک، ۱۷ مورد (۱۳ مورد آن نقص بحرانی)، شماره ۲، ۱۰ نقص، شماره سه ۱۷ عیب و شماره چهار، ۲۰ عیب بحرانی اعلام شده است.
◀️ یکی از عیوب بحرانی مشترک در تمام این آسانسورها در مدار نبودن ترمز ایمنی و اضطراری یا همان پاراشوت است که با عملکرد بموقع این قطعه مهم در آسانسور در شرایط اضطراری از سقوط اتاقک جلوگیری میشود.
◀️ نتایج گزارش بازرسی نوبت اول و تطابق نداشتن آسانسورها با استاندارد به دانشگاه گزارش شده بود
◀️ در بازرسی دوم با مشاهده رفع نشدن نواقص قبلی و نبود انطباق با استانداردها؛ بازرس در گزارش فنی خود با این عنوان که «همه عیوب قبلی به قوت خود باقی است» بر اصلاح این عیوب تأکید کرده است.
◀️ بهره برداران آسانسورهای ساختمانها باید درخواست بازرسی از آسانسور خود را به ادارات کل استاندارد هر استان اعلام کنند
◀️ در زمان بازرسی از آسانسورهای این دانشگاه نماینده شرکت نصاب حضور نداشته، تست انجام شده نیز کامل نبود و به زمان دیگری با حضور نماینده شرکت نصاب، موکول شد
◀️ اکثر آسانسور های دانشگاه شریف به قبل از سال ۸۲ (الزام استاندارد آسانسور) بر میگردد
این گفته ها نشان می دهد که حادثه آسانسور در دانشگاه شریف یا هر جای دیگری، لایه های عمیق تری در مدل ذهنی افراد دارد.
مدل ذهنی که باعث می شود به شواهد هشدار دهنده توجه نکنیم و تصور کنیم حادثه برای دیگران است و مسایل ایمنی هم سخت گیری های بیش از حد و فرمایشی هستند.
شما در چه مواردی شواهد هشدار دهنده را نادیده گرفته اید؟
منبع خبر: کانال باشگاه شریف
https://telegram.me/systemsthinking
#کوه_یخ
به این گفته ها در مورد حادثه آسانسور در دانشگاه شریف توجه کنید:
مسلم بیات مدیرکل استاندارد استان تهران:
◀️ در بازدید سال گذشته از چهار آسانسور سلف: شماره یک، ۱۷ مورد (۱۳ مورد آن نقص بحرانی)، شماره ۲، ۱۰ نقص، شماره سه ۱۷ عیب و شماره چهار، ۲۰ عیب بحرانی اعلام شده است.
◀️ یکی از عیوب بحرانی مشترک در تمام این آسانسورها در مدار نبودن ترمز ایمنی و اضطراری یا همان پاراشوت است که با عملکرد بموقع این قطعه مهم در آسانسور در شرایط اضطراری از سقوط اتاقک جلوگیری میشود.
◀️ نتایج گزارش بازرسی نوبت اول و تطابق نداشتن آسانسورها با استاندارد به دانشگاه گزارش شده بود
◀️ در بازرسی دوم با مشاهده رفع نشدن نواقص قبلی و نبود انطباق با استانداردها؛ بازرس در گزارش فنی خود با این عنوان که «همه عیوب قبلی به قوت خود باقی است» بر اصلاح این عیوب تأکید کرده است.
◀️ بهره برداران آسانسورهای ساختمانها باید درخواست بازرسی از آسانسور خود را به ادارات کل استاندارد هر استان اعلام کنند
◀️ در زمان بازرسی از آسانسورهای این دانشگاه نماینده شرکت نصاب حضور نداشته، تست انجام شده نیز کامل نبود و به زمان دیگری با حضور نماینده شرکت نصاب، موکول شد
◀️ اکثر آسانسور های دانشگاه شریف به قبل از سال ۸۲ (الزام استاندارد آسانسور) بر میگردد
این گفته ها نشان می دهد که حادثه آسانسور در دانشگاه شریف یا هر جای دیگری، لایه های عمیق تری در مدل ذهنی افراد دارد.
مدل ذهنی که باعث می شود به شواهد هشدار دهنده توجه نکنیم و تصور کنیم حادثه برای دیگران است و مسایل ایمنی هم سخت گیری های بیش از حد و فرمایشی هستند.
شما در چه مواردی شواهد هشدار دهنده را نادیده گرفته اید؟
منبع خبر: کانال باشگاه شریف
https://telegram.me/systemsthinking
#کنترل_خشم
#مدل_ذهنی
#شادی
اگر کسی در خیابان به شما تنه بزند چه می کنید؟
چند وقت پیش با یکی از دوستان که برای تحصیل به کشور دیگری رفته اند و برای دیدار کوتاهی به ایران آمده بودند، در مورد تجربه شان از دو فرهنگ و دو رفتار در تماس با دیگران صحبت می کردیم.
فرهنگ یک:
کالسکه کودکم به پای کسی می خورد. بر می گردد و با احترام از من عذرخواهی می کند. من هم از او عذرخواهی می کنم. هر دو با حس خوبی به راهمان ادامه می دهیم.
فرهنگ دو:
کالسکه کودکم به پای کسی می خورد. بر می گردد و می گوید: هوی! مگه کوری!
هر دو به راهمان ادامه می دهیم. تا چند ساعت بعد حالم بد است.
به نظر شما کدام روایت زیبنده فرهنگ ایران و ایرانی است و کدام روایت، واقعیت موجود در کشورمان را نشان می دهد؟
پی نوشت:
از وقتی این روایت را شنیده ام، رفتارم با همشهریانم دوستانه تر شده است. در مواقع بروز هر برخورد یا اتفاقی این روایت را به خاطر می آورم، خاضعانه عذرخواهی می کنم و به راهم ادامه می دهم.
https://telegram.me/systemsthinking
#مدل_ذهنی
#شادی
اگر کسی در خیابان به شما تنه بزند چه می کنید؟
چند وقت پیش با یکی از دوستان که برای تحصیل به کشور دیگری رفته اند و برای دیدار کوتاهی به ایران آمده بودند، در مورد تجربه شان از دو فرهنگ و دو رفتار در تماس با دیگران صحبت می کردیم.
فرهنگ یک:
کالسکه کودکم به پای کسی می خورد. بر می گردد و با احترام از من عذرخواهی می کند. من هم از او عذرخواهی می کنم. هر دو با حس خوبی به راهمان ادامه می دهیم.
فرهنگ دو:
کالسکه کودکم به پای کسی می خورد. بر می گردد و می گوید: هوی! مگه کوری!
هر دو به راهمان ادامه می دهیم. تا چند ساعت بعد حالم بد است.
به نظر شما کدام روایت زیبنده فرهنگ ایران و ایرانی است و کدام روایت، واقعیت موجود در کشورمان را نشان می دهد؟
پی نوشت:
از وقتی این روایت را شنیده ام، رفتارم با همشهریانم دوستانه تر شده است. در مواقع بروز هر برخورد یا اتفاقی این روایت را به خاطر می آورم، خاضعانه عذرخواهی می کنم و به راهم ادامه می دهم.
https://telegram.me/systemsthinking
تبدیل تهدید به فرصت
نویسنده: محمدرضا جنیدی
یکی از آموزه های تفکر سیستمی «تبدیل تهدید به فرصت» است و اینکه چگونه از تهدید به وجود آمده یک موقعیت برای خودمان خلق و از آن بهره برداری کنیم.
مدتی است که موضوع بازی فوتبال ایران و کره جنوبی در روز تاسوعای حسینی به تیتر خبری داغی تبدیل شده و مخالفان و موافقان آن به بیان دیدگاههای خود میپردازند. اینکه این اتفاق یک توطئه بوده یا اشتباه مدیریتی و یا یک تصمیم بدون غرض خود جای بحث و بررسی دارد که در این مجال نمیگنجد.
از سویی در اینکه حرمت این ایام نیز باید حفظ شود کسی شک و تردیدی ندارد. با این وصف و با توجه به کوتاه نیامدن فیفا از به تعویق نینداختن بازی چند سناریو برای قابل اجراست:
• حالت اول: به دنبال مقصر بگردیم و از تیترهای داغ خبری استفاده نماییم و جو و فضای جامعه را ملتهب نماییم و در ادامه بهره برداریهای جناحی نماییم. البته باز تاکید مینمایم که بررسی عقلایی چرایی وقوع آن به قوت خود باقی است.
• حالت دوم: به این فکر کنیم چگونه از این رویداد به نحو احسن در راستای تبیین ارزشهای خود بهره بردای نماییم. مگر نه این است همواره به دنبال استفاده از رسانه های تبلیغاتی برای شناساندن ارزشهای ناب و شعائر دینی هستیم و معمولا از ضعف قدرت رسانه های خود نالانیم؟ حال فضایی فراهم آمده که جذابیت بازی فوتبال موجب میشود فضای استادیوم حداقل در رسانه های آسیایی مورد توجه قرار گیرد.
دراین وضعیت میتوان اقداماتی مانند پیشنهادهای زیر با هماهنگی و حمایت فدراسیون به انجام رساند:
- اهدای هدایای مرتبط با این ایام به همراه بروشورهایی برای معرفی جریان عاشورا به تیم میهمان
- استفاده از بیلبوردهای تبلیغاتی دور زمین برای معرفی وبسایتی جهت معرفی امام حسین به زبان انگلیسی
- به اهتزاز درآمدن پرچمهای مرتبط با شناسندن امام حسین به زبان انگلیسی توسط تماشاچیان
- نصب ربانهای مشکی بر بازوی ورزشکاران
منفعلانه عمل کردن ره به جایی نمیبرد جز ایجاد یاس و ناامیدی در خودمان
https://telegram.me/systemsthinking
نویسنده: محمدرضا جنیدی
یکی از آموزه های تفکر سیستمی «تبدیل تهدید به فرصت» است و اینکه چگونه از تهدید به وجود آمده یک موقعیت برای خودمان خلق و از آن بهره برداری کنیم.
مدتی است که موضوع بازی فوتبال ایران و کره جنوبی در روز تاسوعای حسینی به تیتر خبری داغی تبدیل شده و مخالفان و موافقان آن به بیان دیدگاههای خود میپردازند. اینکه این اتفاق یک توطئه بوده یا اشتباه مدیریتی و یا یک تصمیم بدون غرض خود جای بحث و بررسی دارد که در این مجال نمیگنجد.
از سویی در اینکه حرمت این ایام نیز باید حفظ شود کسی شک و تردیدی ندارد. با این وصف و با توجه به کوتاه نیامدن فیفا از به تعویق نینداختن بازی چند سناریو برای قابل اجراست:
• حالت اول: به دنبال مقصر بگردیم و از تیترهای داغ خبری استفاده نماییم و جو و فضای جامعه را ملتهب نماییم و در ادامه بهره برداریهای جناحی نماییم. البته باز تاکید مینمایم که بررسی عقلایی چرایی وقوع آن به قوت خود باقی است.
• حالت دوم: به این فکر کنیم چگونه از این رویداد به نحو احسن در راستای تبیین ارزشهای خود بهره بردای نماییم. مگر نه این است همواره به دنبال استفاده از رسانه های تبلیغاتی برای شناساندن ارزشهای ناب و شعائر دینی هستیم و معمولا از ضعف قدرت رسانه های خود نالانیم؟ حال فضایی فراهم آمده که جذابیت بازی فوتبال موجب میشود فضای استادیوم حداقل در رسانه های آسیایی مورد توجه قرار گیرد.
دراین وضعیت میتوان اقداماتی مانند پیشنهادهای زیر با هماهنگی و حمایت فدراسیون به انجام رساند:
- اهدای هدایای مرتبط با این ایام به همراه بروشورهایی برای معرفی جریان عاشورا به تیم میهمان
- استفاده از بیلبوردهای تبلیغاتی دور زمین برای معرفی وبسایتی جهت معرفی امام حسین به زبان انگلیسی
- به اهتزاز درآمدن پرچمهای مرتبط با شناسندن امام حسین به زبان انگلیسی توسط تماشاچیان
- نصب ربانهای مشکی بر بازوی ورزشکاران
منفعلانه عمل کردن ره به جایی نمیبرد جز ایجاد یاس و ناامیدی در خودمان
https://telegram.me/systemsthinking
#طراحی_مسیر_زندگی
#مدل_ذهنی
در جست و جوی معنای زندگی،
خود را در میانه ی امواج خروشان دریای بی کران یافتم،
به جست و جوی ساحل آرامش پرداختم،
تا معنای زندگی را در آنجا بیابم،
امواج خروشان یکی پس از دیگری فرو آمدند و کشتیم را شکستند،
وقتی نه کشتی ماند و نه امید رسیدن به ساحلی امن،
آرامش را در اعتماد به خدا در میان امواج خروشان یافتم،
از خدا خواستم تا به من شناکردن در میان طوفان سهمگین را بیاموزد،
و او آموختن ناآموخته ها را به من آموخت،
از تکه شکسته های کشتی ها جزیره ای ساختم،
و در آن قصر زیبایی بنا کردم،
سوار بر این جزیره ی رویایی، از ساحل های بسیاری گذشته ام،
اما در هیچ ساحلی پناه نخواهم گرفت،
نیک می دانم که بنیان این قصر زیبا بر آب است،
اما بنیان آرامش من بر اعتماد و اتکال بر خداوند مهربانی است،
که شنا کردن در میانه ی امواج خروشان را، و آموختن نا آموخته ها را به من آموخت،
دیگر هیچ موج مهیبی توان ربودن آرامش مرا ندارد،
من در دریای بیکران، معنای زندگی را یافته ام،
من نفس مطمئنه را یافته ام.
https://telegram.me/systemsthinking
#مدل_ذهنی
در جست و جوی معنای زندگی،
خود را در میانه ی امواج خروشان دریای بی کران یافتم،
به جست و جوی ساحل آرامش پرداختم،
تا معنای زندگی را در آنجا بیابم،
امواج خروشان یکی پس از دیگری فرو آمدند و کشتیم را شکستند،
وقتی نه کشتی ماند و نه امید رسیدن به ساحلی امن،
آرامش را در اعتماد به خدا در میان امواج خروشان یافتم،
از خدا خواستم تا به من شناکردن در میان طوفان سهمگین را بیاموزد،
و او آموختن ناآموخته ها را به من آموخت،
از تکه شکسته های کشتی ها جزیره ای ساختم،
و در آن قصر زیبایی بنا کردم،
سوار بر این جزیره ی رویایی، از ساحل های بسیاری گذشته ام،
اما در هیچ ساحلی پناه نخواهم گرفت،
نیک می دانم که بنیان این قصر زیبا بر آب است،
اما بنیان آرامش من بر اعتماد و اتکال بر خداوند مهربانی است،
که شنا کردن در میانه ی امواج خروشان را، و آموختن نا آموخته ها را به من آموخت،
دیگر هیچ موج مهیبی توان ربودن آرامش مرا ندارد،
من در دریای بیکران، معنای زندگی را یافته ام،
من نفس مطمئنه را یافته ام.
https://telegram.me/systemsthinking
#مدل_ذهنی
یکی از اعضای کانال این عکس و توضیح را ارسال کرده اند:
این مدلی هم میشه نوشت ...
آیا احساسی که از این عبارت دریافت می کنید مثل احساس همان عبارات همیشگی است؟
@systemsthinking
یکی از اعضای کانال این عکس و توضیح را ارسال کرده اند:
این مدلی هم میشه نوشت ...
آیا احساسی که از این عبارت دریافت می کنید مثل احساس همان عبارات همیشگی است؟
@systemsthinking
ماهاتما گاندی:
من از (امام) حسین (ع) یاد گرفتم که چگونه مظلوم می تواند به پیروزی دست یابد.
@systemsthinking
من از (امام) حسین (ع) یاد گرفتم که چگونه مظلوم می تواند به پیروزی دست یابد.
@systemsthinking
ای کاش این غزل و غمش، ابتدا نداشت
جغرافیا برای زمین ،کربلا نداشت
این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیت ها مرا به چه رنجی که وا نداشت
فرمان رسیده بود کماندار را و بعد...
...تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت
قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست
تیری که قدر یک سر سوزن خطا نداشت
تنها حسین مانده که دیگر به پیکرش
جایی برای بوسه ی شمشیرها نداشت
بر سینه اش نشست و خنجر کشید و ... نه
دیگر غزل تحمل این صحنه را نداشت
این جنگ و سرنوشت غریبش چه آشناست
قرآن دوباره جز به سر نیزه جا نداشت
تنها سه سال ، آه سه سال عمر کرده بود
اما کسی به سن کمش اعتنا نداشت
با چشمهای کوچک خود دید آنچه را
گرگ درنده هم به شکارش روا نداشت
پایان گرفت جنگ و به آخر رسید ... نه
این قصه از شروع خودش انتها نداشت
محمد رفیعی
https://telegram.me/systemsthinking
جغرافیا برای زمین ،کربلا نداشت
این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیت ها مرا به چه رنجی که وا نداشت
فرمان رسیده بود کماندار را و بعد...
...تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت
قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست
تیری که قدر یک سر سوزن خطا نداشت
تنها حسین مانده که دیگر به پیکرش
جایی برای بوسه ی شمشیرها نداشت
بر سینه اش نشست و خنجر کشید و ... نه
دیگر غزل تحمل این صحنه را نداشت
این جنگ و سرنوشت غریبش چه آشناست
قرآن دوباره جز به سر نیزه جا نداشت
تنها سه سال ، آه سه سال عمر کرده بود
اما کسی به سن کمش اعتنا نداشت
با چشمهای کوچک خود دید آنچه را
گرگ درنده هم به شکارش روا نداشت
پایان گرفت جنگ و به آخر رسید ... نه
این قصه از شروع خودش انتها نداشت
محمد رفیعی
https://telegram.me/systemsthinking
#توسعه_پایدار
#آب
رشدهای جزیره ای بزرگترین عامل شکل دهنده تخریب های بزرگ زیست محیطی هستند.
به این مثال توجه کنید:
ایران کشوری کم آب است.
اولویت تولید مواد غذایی در ایران با موادی است که آب کمتری مصرف کنند.
برای تولید هر کیلوگرم گوشت بیش از پنج برابر برنج و پنجاه برابر سیب زمینی آب مصرف می شود.
در چنین شرایطی خیلی طبیعی است که از اقتصاد ایران انتظار داشته باشیم تولید گوشت را محدود کند و بخشی از نیاز مردم به گوشت را از بازار بین المللی تامین کند.
از طرف دیگر هر دامداری به دنبال توسعه کسب و کار خود است و اتحادیه دامداران و وزارت کشاورزی هم در مورد خودکفایی در تولید گوشت و در قدم بعد صادرات صحبت می کنند.
نتیجه خبرهایی است که گهگاهی در خبرگزاری ها منتشر می شود و به طنز تلخی شبیه است:
یکی از کم آب ترین کشورهای جهان که در شرایط فوق بحران آبی قرار دارد، در آرزوی تبدیل شدن به صادر کننده ی یکی از پر آب بر ترین محصولات غذایی است.
https://telegram.me/systemsthinking
#آب
رشدهای جزیره ای بزرگترین عامل شکل دهنده تخریب های بزرگ زیست محیطی هستند.
به این مثال توجه کنید:
ایران کشوری کم آب است.
اولویت تولید مواد غذایی در ایران با موادی است که آب کمتری مصرف کنند.
برای تولید هر کیلوگرم گوشت بیش از پنج برابر برنج و پنجاه برابر سیب زمینی آب مصرف می شود.
در چنین شرایطی خیلی طبیعی است که از اقتصاد ایران انتظار داشته باشیم تولید گوشت را محدود کند و بخشی از نیاز مردم به گوشت را از بازار بین المللی تامین کند.
از طرف دیگر هر دامداری به دنبال توسعه کسب و کار خود است و اتحادیه دامداران و وزارت کشاورزی هم در مورد خودکفایی در تولید گوشت و در قدم بعد صادرات صحبت می کنند.
نتیجه خبرهایی است که گهگاهی در خبرگزاری ها منتشر می شود و به طنز تلخی شبیه است:
یکی از کم آب ترین کشورهای جهان که در شرایط فوق بحران آبی قرار دارد، در آرزوی تبدیل شدن به صادر کننده ی یکی از پر آب بر ترین محصولات غذایی است.
https://telegram.me/systemsthinking
امروز در استخر دانشگاه شریف طی ۱۷۰ دقیقه شنای بدون توقف ۴۴۰۰ متر شنا کردم.
شرح ماجرا و چند نکته برای یادگیری را در پست بعدی می نویسم.
@systemsthinking
شرح ماجرا و چند نکته برای یادگیری را در پست بعدی می نویسم.
@systemsthinking
#مدل_ذهنی
#محدودیت_رشد
#ورزش
حدود سه سال است که برای سلامتی شنا می کنم.
بعد از چند سال که به دلیل آسیب دیدگی دیسک کمر ورزش را کنار گذاشته بودم، شنا را با راه رفتن های کوتاه شروع کردم و بعد از مدتی با تقویت عضلات کمر توانستم تک عرض هایی شنا کنم.
با گذشت زمان اوضاع بهتر شد و درد کمر و پا هم بهتر شد و شنا را تا جلسه ای ۱۵۰۰ متر افزایش دادم.
ماه گذشته تصمیم گرفتم ثبت رکورد کنم و ببینم توان شنای بدون توقفم چقدر است. طی ۷۵ دقیقه توانستم ۲۱۰۰ متر شنا کنم و تصورم این بود که توان شنایم همینقدر است.
امروز تصمیم گرفتم دوباره ثبت رکورد کنم و امیدوار بودم بتوانم ۲۲۰۰ متر شنا کنم. استخر شریف ۵۰ متر در ۲۲ متر است و ۲۲۰۰ متر معادل ۱۰۰ عرض استخر شریف است.
بعد از گذشت ۷۰ عرض که حد معمول شنایم است احساس خستگی کردم و به ذهنم رسید رکوردگیری را متوقف کنم.
با این حال متوجه شدم که این خستگی بیشتر از اینکه ماهیت جسمی داشته باشد به محدودیت ذهنی بر می گردد و فکر کردم که می توانم یک بازی ذهنی برای رفع این محدودیت شروع کنم.
هدف رو از ۱۰۰ به ۱۵۰ عرض تغییر دادم. این یعنی ۳۳۰۰ متر. بعد سعی کردم این هدف رو باور کنم. برای من که قرار بود تا ۱۵۰ عرض شنا کنم دیگه شنا تا ۱۰۰ عرض کار پیچیده ای نبود.
بعد از ۱۰۰ عرض دیدم که هنوز انرژی دارم و میتونم ادامه بدم. تا ۱۳۰ رو بدون مشکل رفتم اما باز احساس خستگی به سراغم آمد. هدف رو به ۲۰۰ تغییر دادم و باز هم تلاش کردم ۲۰۰ را باور کنم. با همین باور تا ۱۶۰ عرض شنا کردم و بعد به این فکر کردم که فقط ۴۰ عرض دیگه مونده و میتونم خودم رو به هدف برسونم.
از اینجا به بعد شروع به شمارش معکوس کردم و با وجود خستگی جسمی ۲۰۰ عرض را به پایان رساندم.
رکوردی که با محدودیت های ذهن من قرار بود ۲۲۰۰ متر و کمتر باشد، حالا به ۴۴۰۰ متر رسیده که نزدیک به مرز واقعی توان جسمی فعلی من است.
به این فکر می کنم که در چه موارد دیگری دستاوردهای من به محدودیت های ذهنیم محدود شده اند.
اطمینان دارم که با یافتن و رفع این موانع ذهنی، می توانم اثربخشی فعالیت هایم را به سطحی خیلی بیشتر از حد فعلی برسانم.
https://telegram.me/systemsthinking
#محدودیت_رشد
#ورزش
حدود سه سال است که برای سلامتی شنا می کنم.
بعد از چند سال که به دلیل آسیب دیدگی دیسک کمر ورزش را کنار گذاشته بودم، شنا را با راه رفتن های کوتاه شروع کردم و بعد از مدتی با تقویت عضلات کمر توانستم تک عرض هایی شنا کنم.
با گذشت زمان اوضاع بهتر شد و درد کمر و پا هم بهتر شد و شنا را تا جلسه ای ۱۵۰۰ متر افزایش دادم.
ماه گذشته تصمیم گرفتم ثبت رکورد کنم و ببینم توان شنای بدون توقفم چقدر است. طی ۷۵ دقیقه توانستم ۲۱۰۰ متر شنا کنم و تصورم این بود که توان شنایم همینقدر است.
امروز تصمیم گرفتم دوباره ثبت رکورد کنم و امیدوار بودم بتوانم ۲۲۰۰ متر شنا کنم. استخر شریف ۵۰ متر در ۲۲ متر است و ۲۲۰۰ متر معادل ۱۰۰ عرض استخر شریف است.
بعد از گذشت ۷۰ عرض که حد معمول شنایم است احساس خستگی کردم و به ذهنم رسید رکوردگیری را متوقف کنم.
با این حال متوجه شدم که این خستگی بیشتر از اینکه ماهیت جسمی داشته باشد به محدودیت ذهنی بر می گردد و فکر کردم که می توانم یک بازی ذهنی برای رفع این محدودیت شروع کنم.
هدف رو از ۱۰۰ به ۱۵۰ عرض تغییر دادم. این یعنی ۳۳۰۰ متر. بعد سعی کردم این هدف رو باور کنم. برای من که قرار بود تا ۱۵۰ عرض شنا کنم دیگه شنا تا ۱۰۰ عرض کار پیچیده ای نبود.
بعد از ۱۰۰ عرض دیدم که هنوز انرژی دارم و میتونم ادامه بدم. تا ۱۳۰ رو بدون مشکل رفتم اما باز احساس خستگی به سراغم آمد. هدف رو به ۲۰۰ تغییر دادم و باز هم تلاش کردم ۲۰۰ را باور کنم. با همین باور تا ۱۶۰ عرض شنا کردم و بعد به این فکر کردم که فقط ۴۰ عرض دیگه مونده و میتونم خودم رو به هدف برسونم.
از اینجا به بعد شروع به شمارش معکوس کردم و با وجود خستگی جسمی ۲۰۰ عرض را به پایان رساندم.
رکوردی که با محدودیت های ذهن من قرار بود ۲۲۰۰ متر و کمتر باشد، حالا به ۴۴۰۰ متر رسیده که نزدیک به مرز واقعی توان جسمی فعلی من است.
به این فکر می کنم که در چه موارد دیگری دستاوردهای من به محدودیت های ذهنیم محدود شده اند.
اطمینان دارم که با یافتن و رفع این موانع ذهنی، می توانم اثربخشی فعالیت هایم را به سطحی خیلی بیشتر از حد فعلی برسانم.
https://telegram.me/systemsthinking
زندگی بیشتر شبیه دو ماراتن است تا دو ۱۰۰ متر.
برای موفقیت در زندگی به استقامت بیشتر از سرعت نیاز داریم.
با این حال مردم به قهرمانان سرعت بیشتر از قهرمانان استقامت توجه می کنند.
@systemsthinking
برای موفقیت در زندگی به استقامت بیشتر از سرعت نیاز داریم.
با این حال مردم به قهرمانان سرعت بیشتر از قهرمانان استقامت توجه می کنند.
@systemsthinking
زندگی با قهرمانی به پایان نمی رسد. به بزرگترین موفقیت ها هم که رسیده باشی، زندگی هنوز ادامه دارد و باید به هدف های بعدی فکر کنی و برای آنها تلاش کنی. هدف بعدی تو چیست؟ بعدش چی ...
@systemsthinking
@systemsthinking
