#مدل_ذهنی
یکی از اعضای کانال این عکس و توضیح را ارسال کرده اند:
این مدلی هم میشه نوشت ...
آیا احساسی که از این عبارت دریافت می کنید مثل احساس همان عبارات همیشگی است؟
@systemsthinking
یکی از اعضای کانال این عکس و توضیح را ارسال کرده اند:
این مدلی هم میشه نوشت ...
آیا احساسی که از این عبارت دریافت می کنید مثل احساس همان عبارات همیشگی است؟
@systemsthinking
ماهاتما گاندی:
من از (امام) حسین (ع) یاد گرفتم که چگونه مظلوم می تواند به پیروزی دست یابد.
@systemsthinking
من از (امام) حسین (ع) یاد گرفتم که چگونه مظلوم می تواند به پیروزی دست یابد.
@systemsthinking
ای کاش این غزل و غمش، ابتدا نداشت
جغرافیا برای زمین ،کربلا نداشت
این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیت ها مرا به چه رنجی که وا نداشت
فرمان رسیده بود کماندار را و بعد...
...تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت
قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست
تیری که قدر یک سر سوزن خطا نداشت
تنها حسین مانده که دیگر به پیکرش
جایی برای بوسه ی شمشیرها نداشت
بر سینه اش نشست و خنجر کشید و ... نه
دیگر غزل تحمل این صحنه را نداشت
این جنگ و سرنوشت غریبش چه آشناست
قرآن دوباره جز به سر نیزه جا نداشت
تنها سه سال ، آه سه سال عمر کرده بود
اما کسی به سن کمش اعتنا نداشت
با چشمهای کوچک خود دید آنچه را
گرگ درنده هم به شکارش روا نداشت
پایان گرفت جنگ و به آخر رسید ... نه
این قصه از شروع خودش انتها نداشت
محمد رفیعی
https://telegram.me/systemsthinking
جغرافیا برای زمین ،کربلا نداشت
این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیت ها مرا به چه رنجی که وا نداشت
فرمان رسیده بود کماندار را و بعد...
...تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت
قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست
تیری که قدر یک سر سوزن خطا نداشت
تنها حسین مانده که دیگر به پیکرش
جایی برای بوسه ی شمشیرها نداشت
بر سینه اش نشست و خنجر کشید و ... نه
دیگر غزل تحمل این صحنه را نداشت
این جنگ و سرنوشت غریبش چه آشناست
قرآن دوباره جز به سر نیزه جا نداشت
تنها سه سال ، آه سه سال عمر کرده بود
اما کسی به سن کمش اعتنا نداشت
با چشمهای کوچک خود دید آنچه را
گرگ درنده هم به شکارش روا نداشت
پایان گرفت جنگ و به آخر رسید ... نه
این قصه از شروع خودش انتها نداشت
محمد رفیعی
https://telegram.me/systemsthinking
#توسعه_پایدار
#آب
رشدهای جزیره ای بزرگترین عامل شکل دهنده تخریب های بزرگ زیست محیطی هستند.
به این مثال توجه کنید:
ایران کشوری کم آب است.
اولویت تولید مواد غذایی در ایران با موادی است که آب کمتری مصرف کنند.
برای تولید هر کیلوگرم گوشت بیش از پنج برابر برنج و پنجاه برابر سیب زمینی آب مصرف می شود.
در چنین شرایطی خیلی طبیعی است که از اقتصاد ایران انتظار داشته باشیم تولید گوشت را محدود کند و بخشی از نیاز مردم به گوشت را از بازار بین المللی تامین کند.
از طرف دیگر هر دامداری به دنبال توسعه کسب و کار خود است و اتحادیه دامداران و وزارت کشاورزی هم در مورد خودکفایی در تولید گوشت و در قدم بعد صادرات صحبت می کنند.
نتیجه خبرهایی است که گهگاهی در خبرگزاری ها منتشر می شود و به طنز تلخی شبیه است:
یکی از کم آب ترین کشورهای جهان که در شرایط فوق بحران آبی قرار دارد، در آرزوی تبدیل شدن به صادر کننده ی یکی از پر آب بر ترین محصولات غذایی است.
https://telegram.me/systemsthinking
#آب
رشدهای جزیره ای بزرگترین عامل شکل دهنده تخریب های بزرگ زیست محیطی هستند.
به این مثال توجه کنید:
ایران کشوری کم آب است.
اولویت تولید مواد غذایی در ایران با موادی است که آب کمتری مصرف کنند.
برای تولید هر کیلوگرم گوشت بیش از پنج برابر برنج و پنجاه برابر سیب زمینی آب مصرف می شود.
در چنین شرایطی خیلی طبیعی است که از اقتصاد ایران انتظار داشته باشیم تولید گوشت را محدود کند و بخشی از نیاز مردم به گوشت را از بازار بین المللی تامین کند.
از طرف دیگر هر دامداری به دنبال توسعه کسب و کار خود است و اتحادیه دامداران و وزارت کشاورزی هم در مورد خودکفایی در تولید گوشت و در قدم بعد صادرات صحبت می کنند.
نتیجه خبرهایی است که گهگاهی در خبرگزاری ها منتشر می شود و به طنز تلخی شبیه است:
یکی از کم آب ترین کشورهای جهان که در شرایط فوق بحران آبی قرار دارد، در آرزوی تبدیل شدن به صادر کننده ی یکی از پر آب بر ترین محصولات غذایی است.
https://telegram.me/systemsthinking
امروز در استخر دانشگاه شریف طی ۱۷۰ دقیقه شنای بدون توقف ۴۴۰۰ متر شنا کردم.
شرح ماجرا و چند نکته برای یادگیری را در پست بعدی می نویسم.
@systemsthinking
شرح ماجرا و چند نکته برای یادگیری را در پست بعدی می نویسم.
@systemsthinking
#مدل_ذهنی
#محدودیت_رشد
#ورزش
حدود سه سال است که برای سلامتی شنا می کنم.
بعد از چند سال که به دلیل آسیب دیدگی دیسک کمر ورزش را کنار گذاشته بودم، شنا را با راه رفتن های کوتاه شروع کردم و بعد از مدتی با تقویت عضلات کمر توانستم تک عرض هایی شنا کنم.
با گذشت زمان اوضاع بهتر شد و درد کمر و پا هم بهتر شد و شنا را تا جلسه ای ۱۵۰۰ متر افزایش دادم.
ماه گذشته تصمیم گرفتم ثبت رکورد کنم و ببینم توان شنای بدون توقفم چقدر است. طی ۷۵ دقیقه توانستم ۲۱۰۰ متر شنا کنم و تصورم این بود که توان شنایم همینقدر است.
امروز تصمیم گرفتم دوباره ثبت رکورد کنم و امیدوار بودم بتوانم ۲۲۰۰ متر شنا کنم. استخر شریف ۵۰ متر در ۲۲ متر است و ۲۲۰۰ متر معادل ۱۰۰ عرض استخر شریف است.
بعد از گذشت ۷۰ عرض که حد معمول شنایم است احساس خستگی کردم و به ذهنم رسید رکوردگیری را متوقف کنم.
با این حال متوجه شدم که این خستگی بیشتر از اینکه ماهیت جسمی داشته باشد به محدودیت ذهنی بر می گردد و فکر کردم که می توانم یک بازی ذهنی برای رفع این محدودیت شروع کنم.
هدف رو از ۱۰۰ به ۱۵۰ عرض تغییر دادم. این یعنی ۳۳۰۰ متر. بعد سعی کردم این هدف رو باور کنم. برای من که قرار بود تا ۱۵۰ عرض شنا کنم دیگه شنا تا ۱۰۰ عرض کار پیچیده ای نبود.
بعد از ۱۰۰ عرض دیدم که هنوز انرژی دارم و میتونم ادامه بدم. تا ۱۳۰ رو بدون مشکل رفتم اما باز احساس خستگی به سراغم آمد. هدف رو به ۲۰۰ تغییر دادم و باز هم تلاش کردم ۲۰۰ را باور کنم. با همین باور تا ۱۶۰ عرض شنا کردم و بعد به این فکر کردم که فقط ۴۰ عرض دیگه مونده و میتونم خودم رو به هدف برسونم.
از اینجا به بعد شروع به شمارش معکوس کردم و با وجود خستگی جسمی ۲۰۰ عرض را به پایان رساندم.
رکوردی که با محدودیت های ذهن من قرار بود ۲۲۰۰ متر و کمتر باشد، حالا به ۴۴۰۰ متر رسیده که نزدیک به مرز واقعی توان جسمی فعلی من است.
به این فکر می کنم که در چه موارد دیگری دستاوردهای من به محدودیت های ذهنیم محدود شده اند.
اطمینان دارم که با یافتن و رفع این موانع ذهنی، می توانم اثربخشی فعالیت هایم را به سطحی خیلی بیشتر از حد فعلی برسانم.
https://telegram.me/systemsthinking
#محدودیت_رشد
#ورزش
حدود سه سال است که برای سلامتی شنا می کنم.
بعد از چند سال که به دلیل آسیب دیدگی دیسک کمر ورزش را کنار گذاشته بودم، شنا را با راه رفتن های کوتاه شروع کردم و بعد از مدتی با تقویت عضلات کمر توانستم تک عرض هایی شنا کنم.
با گذشت زمان اوضاع بهتر شد و درد کمر و پا هم بهتر شد و شنا را تا جلسه ای ۱۵۰۰ متر افزایش دادم.
ماه گذشته تصمیم گرفتم ثبت رکورد کنم و ببینم توان شنای بدون توقفم چقدر است. طی ۷۵ دقیقه توانستم ۲۱۰۰ متر شنا کنم و تصورم این بود که توان شنایم همینقدر است.
امروز تصمیم گرفتم دوباره ثبت رکورد کنم و امیدوار بودم بتوانم ۲۲۰۰ متر شنا کنم. استخر شریف ۵۰ متر در ۲۲ متر است و ۲۲۰۰ متر معادل ۱۰۰ عرض استخر شریف است.
بعد از گذشت ۷۰ عرض که حد معمول شنایم است احساس خستگی کردم و به ذهنم رسید رکوردگیری را متوقف کنم.
با این حال متوجه شدم که این خستگی بیشتر از اینکه ماهیت جسمی داشته باشد به محدودیت ذهنی بر می گردد و فکر کردم که می توانم یک بازی ذهنی برای رفع این محدودیت شروع کنم.
هدف رو از ۱۰۰ به ۱۵۰ عرض تغییر دادم. این یعنی ۳۳۰۰ متر. بعد سعی کردم این هدف رو باور کنم. برای من که قرار بود تا ۱۵۰ عرض شنا کنم دیگه شنا تا ۱۰۰ عرض کار پیچیده ای نبود.
بعد از ۱۰۰ عرض دیدم که هنوز انرژی دارم و میتونم ادامه بدم. تا ۱۳۰ رو بدون مشکل رفتم اما باز احساس خستگی به سراغم آمد. هدف رو به ۲۰۰ تغییر دادم و باز هم تلاش کردم ۲۰۰ را باور کنم. با همین باور تا ۱۶۰ عرض شنا کردم و بعد به این فکر کردم که فقط ۴۰ عرض دیگه مونده و میتونم خودم رو به هدف برسونم.
از اینجا به بعد شروع به شمارش معکوس کردم و با وجود خستگی جسمی ۲۰۰ عرض را به پایان رساندم.
رکوردی که با محدودیت های ذهن من قرار بود ۲۲۰۰ متر و کمتر باشد، حالا به ۴۴۰۰ متر رسیده که نزدیک به مرز واقعی توان جسمی فعلی من است.
به این فکر می کنم که در چه موارد دیگری دستاوردهای من به محدودیت های ذهنیم محدود شده اند.
اطمینان دارم که با یافتن و رفع این موانع ذهنی، می توانم اثربخشی فعالیت هایم را به سطحی خیلی بیشتر از حد فعلی برسانم.
https://telegram.me/systemsthinking
زندگی بیشتر شبیه دو ماراتن است تا دو ۱۰۰ متر.
برای موفقیت در زندگی به استقامت بیشتر از سرعت نیاز داریم.
با این حال مردم به قهرمانان سرعت بیشتر از قهرمانان استقامت توجه می کنند.
@systemsthinking
برای موفقیت در زندگی به استقامت بیشتر از سرعت نیاز داریم.
با این حال مردم به قهرمانان سرعت بیشتر از قهرمانان استقامت توجه می کنند.
@systemsthinking
زندگی با قهرمانی به پایان نمی رسد. به بزرگترین موفقیت ها هم که رسیده باشی، زندگی هنوز ادامه دارد و باید به هدف های بعدی فکر کنی و برای آنها تلاش کنی. هدف بعدی تو چیست؟ بعدش چی ...
@systemsthinking
@systemsthinking
قهرمانی هدف بزرگی است اما زندگی اصیل هدف بزرگتری است.
قهرمانی به هر دلیلی ممکن است از دست برود اما انسان های اصیل در شرایط سخت هم اصالتشان را حفظ می کنند و مورد احترام هستند.
@systemsthinking
قهرمانی به هر دلیلی ممکن است از دست برود اما انسان های اصیل در شرایط سخت هم اصالتشان را حفظ می کنند و مورد احترام هستند.
@systemsthinking
#اقتصاد_ایران
بخش اول
چند ماهی است که تورم به زیر ده درصد رسیده است. خبری خوشحال کننده و دستاورد بزرگی برای تیم اقتصادی دولت است.
معمولا این یعنی انضباط در منابع و مصارف دولت.
در میان خبرها می شنویم که بیمه سلامت ده هزار میلیارد تومان بدهی دارد. به عدد ننوشتم تا از دیدن صفرهایش وحشت نکنیم.
راه حل هم این دیده شده که برای تامین مالی و پرداخت بدهی ها اوراق مشارکت بفروشیم و پولش را از مردم بگیریم، تا راه حل معمول که استقراض از بانک مرکزی است، باعث تورم نشود.
این اوراق سررسیدی هم دارد. در سررسید دولت باید اصل و سودش را برگرداند.
این یعنی پنهان کردن بی انضباطی مالی با حواله دادن به آینده و البته یعنی بزرگ تر کردن مشکل.
https://telegram.me/systemsthinking
بخش اول
چند ماهی است که تورم به زیر ده درصد رسیده است. خبری خوشحال کننده و دستاورد بزرگی برای تیم اقتصادی دولت است.
معمولا این یعنی انضباط در منابع و مصارف دولت.
در میان خبرها می شنویم که بیمه سلامت ده هزار میلیارد تومان بدهی دارد. به عدد ننوشتم تا از دیدن صفرهایش وحشت نکنیم.
راه حل هم این دیده شده که برای تامین مالی و پرداخت بدهی ها اوراق مشارکت بفروشیم و پولش را از مردم بگیریم، تا راه حل معمول که استقراض از بانک مرکزی است، باعث تورم نشود.
این اوراق سررسیدی هم دارد. در سررسید دولت باید اصل و سودش را برگرداند.
این یعنی پنهان کردن بی انضباطی مالی با حواله دادن به آینده و البته یعنی بزرگ تر کردن مشکل.
https://telegram.me/systemsthinking
مصوبه هیات وزیران برای بازپرداخت بدهی های سازمان بیمه سلامت با انتشار 8000 میلیارد تومان اوراق خزانه.
منبع: @MEBBCO
@systemsthinking
منبع: @MEBBCO
@systemsthinking
#اقتصاد_ایران
چند سال پیش نامه ای از رییس وقت بانک مرکزی آقای طهماسب مظاهری به یکی از استانداران کشور به دستم رسید.
استاندار محترم گلایه کرده بودند که چرا بانک مرکزی خزانه را سه قفله کرده است.
آقای مظاهری در پاسخ به این بیت از سعدی اشاره کرده بودند:
بر احوال آن مرد باید گریست
که دخلش بود نوزده، خرج بیست
سعدی البته شعرهای دیگری هم در این زمینه دارد که از آن جمله می فرماید:
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن
که باشد نزد ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی
https://telegram.me/systemsthinking
چند سال پیش نامه ای از رییس وقت بانک مرکزی آقای طهماسب مظاهری به یکی از استانداران کشور به دستم رسید.
استاندار محترم گلایه کرده بودند که چرا بانک مرکزی خزانه را سه قفله کرده است.
آقای مظاهری در پاسخ به این بیت از سعدی اشاره کرده بودند:
بر احوال آن مرد باید گریست
که دخلش بود نوزده، خرج بیست
سعدی البته شعرهای دیگری هم در این زمینه دارد که از آن جمله می فرماید:
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن
که باشد نزد ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی
https://telegram.me/systemsthinking
#اقتصاد_ایران
بخش دوم
#بانک
سود سپرده بانکی دو بخش دارد. یک بخش جبران تورم است و بخش دیگری هم سود واقعی. مثلا اگر تورم ۲۰ درصد باشد و نرخ سود ۲۴ درصد باشد، سود واقعی ۴ درصد است.
وقتی تورم پایین می آید، انتظار داریم سودی که بانک ها به سپرده ها می دهند هم کاهش پیدا کند.
تورم پایین آمده. سود سپرده های بانکی اما کاهش پیدا نکرده که هیچ، در مواردی شنیده می شود رقم های بالاتر هم پرداخت می شود. مثل اینکه کاسه ای زیر نیم کاسه است.
واقعیت این است که خیلی از بانک ها در وضعیت ورشکستگی هستند. با پرداخت سودهای بالا سپرده های بیشتر جذب می کنند تا ورشکستگیشان را مخفی کنند.
اما تعهد سودهای بالا، تراز بانک ها را منفی تر خواهد کرد. ورشکستگی بانک ها بزرگ تر خواهد شد. خسارت های ناشی از ورشکستگی و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی اش بزرگتر خواهد شد.
این روند باید هرچه زودتر متوقف شود. یا سرمایه گذاری جدید در بانک ها انجام شود، یا بانک های بیمار مجبور به اعلام ورشکستگی شوند.
البته آسیب ها بزرگ و شرایط سخت خواهد بود. اما فرصت دادن بیشتر یعنی تخریب بزرگتر.
https://telegram.me/systemsthinking
بخش دوم
#بانک
سود سپرده بانکی دو بخش دارد. یک بخش جبران تورم است و بخش دیگری هم سود واقعی. مثلا اگر تورم ۲۰ درصد باشد و نرخ سود ۲۴ درصد باشد، سود واقعی ۴ درصد است.
وقتی تورم پایین می آید، انتظار داریم سودی که بانک ها به سپرده ها می دهند هم کاهش پیدا کند.
تورم پایین آمده. سود سپرده های بانکی اما کاهش پیدا نکرده که هیچ، در مواردی شنیده می شود رقم های بالاتر هم پرداخت می شود. مثل اینکه کاسه ای زیر نیم کاسه است.
واقعیت این است که خیلی از بانک ها در وضعیت ورشکستگی هستند. با پرداخت سودهای بالا سپرده های بیشتر جذب می کنند تا ورشکستگیشان را مخفی کنند.
اما تعهد سودهای بالا، تراز بانک ها را منفی تر خواهد کرد. ورشکستگی بانک ها بزرگ تر خواهد شد. خسارت های ناشی از ورشکستگی و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی اش بزرگتر خواهد شد.
این روند باید هرچه زودتر متوقف شود. یا سرمایه گذاری جدید در بانک ها انجام شود، یا بانک های بیمار مجبور به اعلام ورشکستگی شوند.
البته آسیب ها بزرگ و شرایط سخت خواهد بود. اما فرصت دادن بیشتر یعنی تخریب بزرگتر.
https://telegram.me/systemsthinking
#اقتصاد_ایران
بخش سوم
#بانک
چرایی و چگونگی وضعیت بانک ها
تقریبا می شود گفت هیچ کس نمی داند وضع بانک های بزرگ کشور چطور است. خود اعضای هیات مدیره بانک ها هم تصویر روشنی از بانکشان ندارند.
بانک ها سپرده های مردم را گرفته اند و قرار بوده این سپرده ها را در اختیار متقاضیان تسهیلات بگذارند.
متقاضیان تسهیلات هم قرار بوده با این تسهیلات فعالیت مولدی انجام دهند و اصل پول باضافه بخشی از سود فعالیت را هم به بانک برگردانند.
مشکل اول:
بانک ها به جای پرداخت تسهیلات، خودشان به سرمایه گذاری پرداخته اند و پول مردم را به شرکت های وابسته به خودشان داده اند و حالا این سرمایه گذاری ها قابل نقد شدن نیستند.
در ساده ترین حالت، بانک ها در املاک سپرده گذاری کرده اند و حالا که بازار مسکن راکد است نمی توانند این املاک را بفروشند. اگر فشار برای فروش هم زیاد شود، قیمت ملک پایین تر می آید و رکود تشدید می شود. برای جلوگیری از این وضعیت بانک ها به دولت فشار می آورند تا رونق کاذبی در بازار ملک ایجاد کند تا بتوانند این املاک را با سود بفروشند.
اوضاع سرمایه گذاری های غیر ملکی بانک ها هم غالبا اگر بدتر نباشد بهتر نیست.
مشکل دوم:
تسهیلات گیرندگان به دلایل مختلف از جمله رکود اقتصادی و نوسانات ارزی، سودی از قبل تسهیلات دریافتی نداشته اند و در بعضی موارد اصل پول هم از بین رفته است. پولی وجود ندارد که بانک پس بگیرد. اگر وثیقه ای هم وجود داشته باشد و بانک آن را تملک کند، در بهترین حالت به حجم مشکل اول اضافه شده.
بانک ها این تسهیلات را که سررسید شده و مشکوک الوصول یا سوخت شده هستند، با توافق های کاغذی و بدون نتیجه، استمهال و به روز می کنند و وام سوخت شده را به وام جدید تبدیل می کنند و جالب این است که سود جدید هم شناسایی می کنند و این سود را بین سهامداران توزیع می کنند و به مدیران هم پاداش سودآوری می دهند!!!
در چنین شرایطی ترازنامه و سود و زیان بانک ها واقعی نیست و کسی نمی داند چقدر مطالبات مشکوک الوصول و چقدر مطالبات سوخت شده وجود دارد و سود بانک ها چقدر است!
مشکل سوم:
با توجه به دو مشکل اول، منابع و مصارف بانک ها متوازن نیست. برای همین بانک ها برای افزایش منابع و جلوگیری از ورشکستگی، سودهای بالا پرداخت می کنند و این سودهای بالا وضع بانک ها را بدتر می کند.
خیلی سعی کردم ساده و خلاصه بنویسم.
از بدهی های دولت و سازمان های دولتی و شهرداری ها به بانک ها هم چیزی ننوشتم. این بخش هم تقریبا مثل مشکل دوم عمل می کند و گاهی با واگذاری اموال، به مشکل اول تبدیل می شود.
https://telegram.me/systemsthinking
بخش سوم
#بانک
چرایی و چگونگی وضعیت بانک ها
تقریبا می شود گفت هیچ کس نمی داند وضع بانک های بزرگ کشور چطور است. خود اعضای هیات مدیره بانک ها هم تصویر روشنی از بانکشان ندارند.
بانک ها سپرده های مردم را گرفته اند و قرار بوده این سپرده ها را در اختیار متقاضیان تسهیلات بگذارند.
متقاضیان تسهیلات هم قرار بوده با این تسهیلات فعالیت مولدی انجام دهند و اصل پول باضافه بخشی از سود فعالیت را هم به بانک برگردانند.
مشکل اول:
بانک ها به جای پرداخت تسهیلات، خودشان به سرمایه گذاری پرداخته اند و پول مردم را به شرکت های وابسته به خودشان داده اند و حالا این سرمایه گذاری ها قابل نقد شدن نیستند.
در ساده ترین حالت، بانک ها در املاک سپرده گذاری کرده اند و حالا که بازار مسکن راکد است نمی توانند این املاک را بفروشند. اگر فشار برای فروش هم زیاد شود، قیمت ملک پایین تر می آید و رکود تشدید می شود. برای جلوگیری از این وضعیت بانک ها به دولت فشار می آورند تا رونق کاذبی در بازار ملک ایجاد کند تا بتوانند این املاک را با سود بفروشند.
اوضاع سرمایه گذاری های غیر ملکی بانک ها هم غالبا اگر بدتر نباشد بهتر نیست.
مشکل دوم:
تسهیلات گیرندگان به دلایل مختلف از جمله رکود اقتصادی و نوسانات ارزی، سودی از قبل تسهیلات دریافتی نداشته اند و در بعضی موارد اصل پول هم از بین رفته است. پولی وجود ندارد که بانک پس بگیرد. اگر وثیقه ای هم وجود داشته باشد و بانک آن را تملک کند، در بهترین حالت به حجم مشکل اول اضافه شده.
بانک ها این تسهیلات را که سررسید شده و مشکوک الوصول یا سوخت شده هستند، با توافق های کاغذی و بدون نتیجه، استمهال و به روز می کنند و وام سوخت شده را به وام جدید تبدیل می کنند و جالب این است که سود جدید هم شناسایی می کنند و این سود را بین سهامداران توزیع می کنند و به مدیران هم پاداش سودآوری می دهند!!!
در چنین شرایطی ترازنامه و سود و زیان بانک ها واقعی نیست و کسی نمی داند چقدر مطالبات مشکوک الوصول و چقدر مطالبات سوخت شده وجود دارد و سود بانک ها چقدر است!
مشکل سوم:
با توجه به دو مشکل اول، منابع و مصارف بانک ها متوازن نیست. برای همین بانک ها برای افزایش منابع و جلوگیری از ورشکستگی، سودهای بالا پرداخت می کنند و این سودهای بالا وضع بانک ها را بدتر می کند.
خیلی سعی کردم ساده و خلاصه بنویسم.
از بدهی های دولت و سازمان های دولتی و شهرداری ها به بانک ها هم چیزی ننوشتم. این بخش هم تقریبا مثل مشکل دوم عمل می کند و گاهی با واگذاری اموال، به مشکل اول تبدیل می شود.
https://telegram.me/systemsthinking
#اقتصاد_ایران
#بانک
به عنوان نمونه ای از مطلب فوق، به این مورد توجه کنید:
شهرداری تهران بیش از پنج هزار میلیارد تومان به بانک شهر بدهکار است. اما پولی برای پرداخت وجود ندارد. به همین دلیل، جهت جبران بخشی از بدهی، فروشگاه های شهروند و نمایشگاه شهر آفتاب به بانک شهر واگذار می شوند.
بانک ها برای ایجاد توازن بین منابع و مصارفشان به پول نقد نیاز دارند، نه به اموال و املاک!
https://goo.gl/x4fsQg
#بانک
به عنوان نمونه ای از مطلب فوق، به این مورد توجه کنید:
شهرداری تهران بیش از پنج هزار میلیارد تومان به بانک شهر بدهکار است. اما پولی برای پرداخت وجود ندارد. به همین دلیل، جهت جبران بخشی از بدهی، فروشگاه های شهروند و نمایشگاه شهر آفتاب به بانک شهر واگذار می شوند.
بانک ها برای ایجاد توازن بین منابع و مصارفشان به پول نقد نیاز دارند، نه به اموال و املاک!
https://goo.gl/x4fsQg
Donya-E-Eqtesad
افشای پشت پرده واگذاری فروشگاه شهروند به بانک شهر از سوی شهرداری
روزنامه دنیای اقتصاد، پرمخاطب ترین روزنامه اقتصادی کشور
عکس یادگاری کارگاه تفکر سیستمی در جمع نمایندگان ۴۷ سازمان مردم نهاد، به همت موسسه مطالعاتی حامیان فردا
@hamianefarda
پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵
@hamianefarda
پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵
وقتی مرورگر گوگل کروم لبخند زد:
مشغول جستجو و مطالعه برای متن بعدی کانال بودم که تعداد صفحات بازشده در مرورگر به ۱۰۰ رسید و شمارنده بالای صفحه به علامت خنده تبدیل شد :)
@systemsthinking
مشغول جستجو و مطالعه برای متن بعدی کانال بودم که تعداد صفحات بازشده در مرورگر به ۱۰۰ رسید و شمارنده بالای صفحه به علامت خنده تبدیل شد :)
@systemsthinking
