Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
82 files
648 links
Download Telegram
چند نکته المپیکی برای طراحی مسیر زندگی 👇

https://telegram.me/systemsthinking
زندگی بیشتر شبیه دو ماراتن است تا دو ۱۰۰ متر.

برای موفقیت در زندگی به استقامت بیشتر از سرعت نیاز داریم.

با این حال مردم به قهرمانان سرعت بیشتر از قهرمانان استقامت توجه می کنند.

@systemsthinking
زندگی با قهرمانی به پایان نمی رسد. به بزرگترین موفقیت ها هم که رسیده باشی، زندگی هنوز ادامه دارد و باید به هدف های بعدی فکر کنی و برای آنها تلاش کنی. هدف بعدی تو چیست؟ بعدش چی ...

@systemsthinking
قهرمانی هدف بزرگی است اما زندگی اصیل هدف بزرگتری است.

قهرمانی به هر دلیلی ممکن است از دست برود اما انسان های اصیل در شرایط سخت هم اصالتشان را حفظ می کنند و مورد احترام هستند.

@systemsthinking
کانال اقتصاد آنلاین: مجوز استفاده از موبایل به عنوان کارت بانکی صادر شد.

یک تغییر دیگر در روش پرداخت در راه است.
سرعت تحولات تکنولوژیک خیلی زیاده!
هنوز خیلی ها با کارت بانکی مشکل دارند.
جا نمونیم!
#اقتصاد_ایران
بخش اول

چند ماهی است که تورم به زیر ده درصد رسیده است. خبری خوشحال کننده و دستاورد بزرگی برای تیم اقتصادی دولت است.

معمولا این یعنی انضباط در منابع و مصارف دولت.

در میان خبرها می شنویم که بیمه سلامت ده هزار میلیارد تومان بدهی دارد. به عدد ننوشتم تا از دیدن صفرهایش وحشت نکنیم.

راه حل هم این دیده شده که برای تامین مالی و پرداخت بدهی ها اوراق مشارکت بفروشیم و پولش را از مردم بگیریم، تا راه حل معمول که استقراض از بانک مرکزی است، باعث تورم نشود.

این اوراق سررسیدی هم دارد. در سررسید دولت باید اصل و سودش را برگرداند.

این یعنی پنهان کردن بی انضباطی مالی با حواله دادن به آینده و البته یعنی بزرگ تر کردن مشکل.

https://telegram.me/systemsthinking
مصوبه هیات وزیران برای بازپرداخت بدهی های سازمان بیمه سلامت با انتشار 8000 میلیارد تومان اوراق خزانه.

منبع: @MEBBCO

@systemsthinking
#اقتصاد_ایران

چند سال پیش نامه ای از رییس وقت بانک مرکزی آقای طهماسب مظاهری به یکی از استانداران کشور به دستم رسید.

استاندار محترم گلایه کرده بودند که چرا بانک مرکزی خزانه را سه قفله کرده است.

آقای مظاهری در پاسخ به این بیت از سعدی اشاره کرده بودند:

بر احوال آن مرد باید گریست
که دخلش بود نوزده، خرج بیست

سعدی البته شعرهای دیگری هم در این زمینه دارد که از آن جمله می فرماید:

چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن
که باشد نزد ملاحان سرودی

اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی

https://telegram.me/systemsthinking
#اقتصاد_ایران
بخش دوم

#بانک

سود سپرده بانکی دو بخش دارد. یک بخش جبران تورم است و بخش دیگری هم سود واقعی. مثلا اگر تورم ۲۰ درصد باشد و نرخ سود ۲۴ درصد باشد، سود واقعی ۴ درصد است.

وقتی تورم پایین می آید، انتظار داریم سودی که بانک ها به سپرده ها می دهند هم کاهش پیدا کند.

تورم پایین آمده. سود سپرده های بانکی اما کاهش پیدا نکرده که هیچ، در مواردی شنیده می شود رقم های بالاتر هم پرداخت می شود. مثل اینکه کاسه ای زیر نیم کاسه است.

واقعیت این است که خیلی از بانک ها در وضعیت ورشکستگی هستند. با پرداخت سودهای بالا سپرده های بیشتر جذب می کنند تا ورشکستگی‌شان را مخفی کنند.

اما تعهد سودهای بالا، تراز بانک ها را منفی تر خواهد کرد. ورشکستگی بانک ها بزرگ تر خواهد شد. خسارت های ناشی از ورشکستگی و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی اش بزرگتر خواهد شد.

این روند باید هرچه زودتر متوقف شود. یا سرمایه گذاری جدید در بانک ها انجام شود، یا بانک های بیمار مجبور به اعلام ورشکستگی شوند.

البته آسیب ها بزرگ و شرایط سخت خواهد بود. اما فرصت دادن بیشتر یعنی تخریب بزرگتر.

https://telegram.me/systemsthinking
#اقتصاد_ایران
بخش سوم

#بانک

چرایی و چگونگی وضعیت بانک ها

تقریبا می شود گفت هیچ کس نمی داند وضع بانک های بزرگ کشور چطور است. خود اعضای هیات مدیره بانک ها هم تصویر روشنی از بانکشان ندارند.

بانک ها سپرده های مردم را گرفته اند و قرار بوده این سپرده ها را در اختیار متقاضیان تسهیلات بگذارند.

متقاضیان تسهیلات هم قرار بوده با این تسهیلات فعالیت مولدی انجام دهند و اصل پول باضافه بخشی از سود فعالیت را هم به بانک برگردانند.

مشکل اول:
بانک ها به جای پرداخت تسهیلات، خودشان به سرمایه گذاری پرداخته اند و پول مردم را به شرکت های وابسته به خودشان داده اند و حالا این سرمایه گذاری ها قابل نقد شدن نیستند.

در ساده ترین حالت، بانک ها در املاک سپرده گذاری کرده اند و حالا که بازار مسکن راکد است نمی توانند این املاک را بفروشند. اگر فشار برای فروش هم زیاد شود، قیمت ملک پایین تر می آید و رکود تشدید می شود. برای جلوگیری از این وضعیت بانک ها به دولت فشار می آورند تا رونق کاذبی در بازار ملک ایجاد کند تا بتوانند این املاک را با سود بفروشند.

اوضاع سرمایه گذاری های غیر ملکی بانک ها هم غالبا اگر بدتر نباشد بهتر نیست.

مشکل دوم:
تسهیلات گیرندگان به دلایل مختلف از جمله رکود اقتصادی و نوسانات ارزی، سودی از قبل تسهیلات دریافتی نداشته اند و در بعضی موارد اصل پول هم از بین رفته است. پولی وجود ندارد که بانک پس بگیرد. اگر وثیقه ای هم وجود داشته باشد و بانک آن را تملک کند، در بهترین حالت به حجم مشکل اول اضافه شده.

بانک ها این تسهیلات را که سررسید شده و مشکوک الوصول یا سوخت شده هستند، با توافق های کاغذی و بدون نتیجه، استمهال و به روز می کنند و وام سوخت شده را به وام جدید تبدیل می کنند و جالب این است که سود جدید هم شناسایی می کنند و این سود را بین سهامداران توزیع می کنند و به مدیران هم پاداش سودآوری می دهند!!!

در چنین شرایطی ترازنامه و سود و زیان بانک ها واقعی نیست و کسی نمی داند چقدر مطالبات مشکوک الوصول و چقدر مطالبات سوخت شده وجود دارد و سود بانک ها چقدر است!

مشکل سوم:
با توجه به دو مشکل اول، منابع و مصارف بانک ها متوازن نیست. برای همین بانک ها برای افزایش منابع و جلوگیری از ورشکستگی، سودهای بالا پرداخت می کنند و این سودهای بالا وضع بانک ها را بدتر می کند.

خیلی سعی کردم ساده و خلاصه بنویسم.
از بدهی های دولت و سازمان های دولتی و شهرداری ها به بانک ها هم چیزی ننوشتم. این بخش هم تقریبا مثل مشکل دوم عمل می کند و گاهی با واگذاری اموال، به مشکل اول تبدیل می شود.

https://telegram.me/systemsthinking
#اقتصاد_ایران
#بانک

به عنوان نمونه ای از مطلب فوق، به این مورد توجه کنید:

شهرداری تهران بیش از پنج هزار میلیارد تومان به بانک شهر بدهکار است. اما پولی برای پرداخت وجود ندارد. به همین دلیل، جهت جبران بخشی از بدهی، فروشگاه های شهروند و نمایشگاه شهر آفتاب به بانک شهر واگذار می شوند.

بانک ها برای ایجاد توازن بین منابع و مصارفشان به پول نقد نیاز دارند، نه به اموال و املاک!

https://goo.gl/x4fsQg
عکس یادگاری کارگاه تفکر سیستمی در جمع نمایندگان ۴۷ سازمان مردم نهاد، به همت موسسه مطالعاتی حامیان فردا
@hamianefarda
پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵
وقتی مرورگر گوگل کروم لبخند زد:

مشغول جستجو و مطالعه برای متن بعدی کانال بودم که تعداد صفحات بازشده در مرورگر به ۱۰۰ رسید و شمارنده بالای صفحه به علامت خنده تبدیل شد :)

@systemsthinking
#اقتصاد_ایران
بخش چهارم

نگاهی کلان تر به مکان های انباشت ثروت در اقتصاد

در این نوشته خیلی ساده سازی لازم داریم تا به یک شناخت کلی برسیم:

سه محل برای انباشت ثروت در اقتصاد ما وجود دارد.
۱- بانک
۲- بورس
۳- بیمه

مردم پس اندازشان را در بانک نگهداری می کنند؛ در بورس سرمایه گذاری می کنند؛ و در بیمه ریسک های زندگیشان را پوشش می دهند.

🗯 بزرگترین مشکل اقتصاد ما این است که بانک جای بورس را گرفته و بورس و بیمه وظایف خودشان را به درستی انجام نمی دهند.

#بانک تبدیل شده به جایی برای سرمایه گذاری. چرا؟
چون ساختار غلط چیده شده و دولت هم از این روند به شدت حمایت می کند:
- سود سپرده بانکی تا به امروز هیچ ریسکی نداشته است و بانک ها در هر شرایطی سود پرداخت کرده اند.
- اصل سپرده ها توسط بانک مرکزی تا همین سال گذشته تا هر مبلغی بیمه شده بود که البته این روند اخیرا تغییر کرده است.
- سود سپرده های بانکی از مالیات معاف است!

در چنین شرایطی مردم تمایل دارند به جای سرمایه گذاری در بورس یا کارآفرینی، منابع خود را در بانک قرار دهند و سود بدون زحمت و بدون ریسک بگیرند.

#بورس هم مشکل اصلی اش عدم شفافیت و بازی سرمایه گذاران حقوقی بزرگ با روندهای بازار است. البته تلاش های زیادی برای افزایش شفافیت انجام شده اما هنوز مشکلات زیادی وجود دارد.

#بیمه ها هم یا بیمه حوادث هستند و یا بیمه عمر و بازنشستگی. بیمه های عمر و نهادهایی مانند تامین اجتماعی و سایر صندوق های بازنشستگی که چنین نقشی دارند، محل انباشت ثروت هستند و مردم بخش قابل توجهی از درآمدشان را به این نهادها می سپارند.

با این حال این نهادها طی سالیان گذشته به مردم خیانت کرده اند. بی انضباطی مالی و مدیران سیاسی و دست کردن دولت در جیب این سازمان ها، بلایی به سر آنها آورده، که کارکرد خود را از دست داده اند و آسیب های غیر قابل جبران دیده اند.

به این ترتیب اصل وجود بازنشستگی برای نسلی که در حال حاضر در کشور مشغول فعالیت است ممکن است از بین برود.

برای اصلاح #اقتصاد_ایران باید هریک از این نهادها به وظیفه اصلی خودشان برگردند.

برای توضیح بیشتر به امید خدا مطالب جداگانه ای خواهم نوشت...

https://telegram.me/systemsthinking
#اقتصاد_ایران
بخش پنجم

#بانک ، #بورس و #کارآفرینی

چرا اقتصاد ما تا این حد به بانک ها وابسته است؟
راه نجات از این وضعیت چیست؟

مشکل اصلی این است که به جای جذب سرمایه وام می گیریم.

یک کارآفرین را در نظر بگیرید که ۱۰۰۰ تومان سرمایه برای راه اندازی کسب و کارش نیاز دارد و کل سرمایه اش ۱۰۰ تومان است. این فرد برای راه اندازی کسب و کارش دو راه دارد:

۱- به دنبال جذب سرمایه گذار باشد و با افرادی شریک شود و سرمایه دریافت کند و سودی که به دست می آورد را با شرکا تقسیم کند.
۲- از بانک وام بگیرد و سود وام را به بانک پرداخت کند.

شریک پیدا کردن کار سختی است. اگر هم پیدایش کنیم کلی چک و چانه می زند و در مورد کار نظر می دهد. اگر شریک شود هم مدام می خواهد بر کار نظارت کند. ما هم کلا حوصله ی آقا بالاسر نداریم. فکر هم می کنیم که سود زیادی خواهیم کرد و نمی خواهیم سودهای زیاد را با کسی تقسیم کنیم.

پس به سراغ بانک می رویم که سود مشخصی بدهیم و خیلی هم در کارمان کنکاش و دخالت نکند و خوش و خرم به کارمان و به سودهای زیاد برسیم.

این روشی است که کارآفرین ها و سازمان های ما در پیش گرفته اند و دولت هم تشویق می کند و رسانه ها هم تبلیغ می کنند.

تا وقتی اوضاع خوب است و کار و سود، که این روش جواب می دهد و همه چیز روبراه است. اما وای به روزی که مشکلی در کار پیش بیاید و توقفی و ضرری و تحریمی و رکودی. تمام زندگی کارآفرین بیچاره نابود می شود. چک های برگشتی و اقساط عقب افتاده و اداره وصول مطالبات و اجرای وثیقه ها و ...

این روش خطاست.
همین بلای امروز را به سر اقتصاد و کار و کارآفرین می آورد.
همین است که بانک ها را به غول های بی سر و ته تبدیل کرده و در هر گوشه ای شعب بانک ها مثل قارچ روییده اند.

راه جذب منابع مالی برای فعالیت اقتصادی جذب سرمایه و سرمایه گذار است نه وام بانکی!

جذب سرمایه هم برای سازمان های بزرگ از طریق #بورس انجام می شود و برای بنگاه های کوچک و متوسط از طریق شتاب دهنده ها و سرمایه گذاران خطر پذیر و نهادهای دیگر.

راه نجات این است که #بورس و این نهادهای تسهیل سرمایه گذاری توسعه پیدا کنند و برای تامین منابع از سرمایه گذار استفاده کنیم نه #بانک!

https://telegram.me/systemsthinking
#سبک_زندگی
#تمرکز

شبکه های اجتماعی بخش جدایی ناپذیری از زندگی بسیاری از ما هستند.

شاید شما هم عادت دارید قبل از خواب آخرین کاری که می کنید مطالعه آخرین پست های تلگرام یا شبکه های دیگر اجتماعی باشد و صبح هم که از خواب بلند می شوید، در میان خواب و بیداری دستتان را دراز می کنید تا گوشی را بردارید و جدیدترین پیام ها را ببینید.

قبل از خواب: چرخیدن در بین پیام ها
بعد از خواب: چرخیدن در بین پیام ها
در نتیجه حین خواب: چرخیدن در بین مصادیق پیام ها

این سبک از زندگی ذهن ما را آشفته می کند و استرس را افزایش می دهد و به مرور زمان تمرکزمان را از دست می دهیم.

مدتی است که روش جدیدی در پیش گرفته ام و به شما هم توصیه می کنم:

- دقیقا قبل از خواب شروع به ذکر صلوات می کنم و بر آن تمرکز و مداومت می کنم و به ذهنم اجازه نمی دهم به هیچ چیز دیگری فکر کند تا آرام آرام خوابم ببرد.
- بعد از بیدار شدن وضو می گیرم و با آرامش دو رکعت نماز و یک صفحه قرآن می خوانم
- در این فاصله به هیچ عنوان به گوشی دست نمی زنم!

نتیجه یک خواب همراه با آرامش و عمیق و آمادگی برای فعالیت های روز بعد است.

امتحان کنید!

پی نوشت: البته شما ممکن است روش دیگری انتخاب کنید. برای تقویت تمرکز و افزایش آرامش، چیزی که مهم است سکوت ذهنی قبل و بعد از خواب و استمرار آن در طی هفته ها و ماه ها است.

https://telegram.me/systemsthinking
#اقتصاد_ایران
بخش ششم

#بیمه، #بازنشستگی و #رشداقتصادی

در این نوشته توجهمان بر بیمه های عمر و صندوق های بازنشستگی است.

یکی از تمرین های پایه در اقتصاد مهندسی، محاسبه تعداد قسط هایی است که با در نظر گرفتن یک نرخ سود معین، باید بپردازید، تا بتوانید همان مبلغ را تا پایان عمر به عنوان سود سرمایه گذاری دریافت کنید.

این اساس بازنشستگی است.
با این حال صندوق های بازنشستگی براساس این فرمول کار نمی کنند. صندوق ها فکر می کنند اگر حدود ۵ برابر تعداد بازنشستگان شاغل وجود داشته باشد، می توانند بدون اشکال به فعالیتشان ادامه دهند. اساس این تفکر محاسبات ریاضی در شرایط خاص است و نهایتش این است که پول دیگران را بگیرند و به بازنشستگان بدهند.

اما با افزایش امید به زندگی و پیر شدن جمعیت، نسبت شاغلین به بازنشستگان کمتر می شود و این محاسبات به هم می خورد.
در چنین شرایطی صندوق های بازنشستگی آرزو می کنند طول عمر بازنشستگان کوتاه تر باشد!

صندوق قرار بوده با پول من سرمایه گذاری کند. سود سرمایه را جمع کند و دوباره سرمایه گذاری کند تا بعد از ۳۰ سال بتواند از محل سودهای انباشته، تا پایان عمر به من سود سرمایه گذاری ام را بپردازد.

اما صندوق ها بیش از اندازه بزرگ هستند. اگر صندوق ها مدیران لایقی داشته باشند، به طور معمول می توانند به اندازه #رشداقتصادی کشور سود آوری واقعی داشته باشند.

وقتی رشد اقتصادی کم می شود، سود صندوق ها هم کاهش پیدا می کند و کفاف بازنشستگی را نمی دهد.

با این حال مشکلات صندوق ها خیلی بیش از اینهاست.
صندوق ها محل انباشت امانت مردم هستند. اما این امانت ثروت هنگفتی است. دولت ها به این امانت چشم طمع دارند. زمانی که مدیران سیاسی مسوولیت این صندوق ها را به عهده می گیرند، منافع حزبی کوتاه مدت را دنبال می کنند و با سرمایه گذاری ها و هزینه های نادرست، امانت مردم را به آتش می کشند.

بدهی دولت به صندوق ها هم باعث می شود مبالغی که قرار بوده سرمایه گذاری شود و سودآوری داشته باشد، در اختیار صندوق ها قرار نگیرد و صندوق ها ناچار، از پول دیگران بر می دارند و به بازنشستگان می دهند.

صندوق ها گرفتار چرخه های نابود کننده ای شده اند.
بسیاری از صندوق های بازنشستگی ورشکسته شده و از بین رفته اند.
آنهایی که باقی مانده اند هم وضع خوبی ندارند و اگر درمان نشوند محکوم به نابودی هستند.

برای ما اما در این شرایط تکلیف روشن است:
روی #بازنشستگی نمی توانیم حساب کنیم و خودمان باید به فکر دوران پیری باشیم.

https://telegram.me/systemsthinking
مطالعه مطالب کانال شبکه استراتژیست را که زیر نظر دوست خوبمان دکتر مجتبی لشکربلوکی اداره می شود، توصیه می کنم.

این کانال ارزشمند شما را با تحلیل های متفاوت و تکنیک های تصمیم گیری آشنا می کند.

https://telegram.me/Dr_Lashkarbolouki
#شادی
#مادر

نویسنده: شیرین باغستان

پسر بزرگ من سه تار مي نوازد
حرفه اي
شش سالش بود كه كاملا خودآگاهانه با موسيقي ارف و ساز بلز، به دنياي نت ها پا گذاشت
ساعت هايي از عمرم در كناراو، وقتي طفلي خردسال بود در كلاس موسيقي گذشت
گويا از عمرم حساب نشده
و از آن روزها به بعد هر زمان در كنارش موسيقي
مي شنوم شنيدنم متفاوت است
چون تمامي انگشتان دستاهايش فعال است و كوشا
و زير و بم هاي يك آهنگ يا متن يك ترانه براي او پر است از "دو رِ فا سي "
اما من در همه ي آن صداها نه «مي» نه «سُل» نه «لا»يي مي يابم

پسر كوچكم درست از همان شش سالگي، به دنياي رنگ ها وارد شد
الان روي بوم تابلو مي كشد
با او هم سال هاست در كلاس نقاشی مي نشينم
اين ساعت ها هم از عمرم حساب نمي شود
مدتي است دريافته ام، كنار او هم برايم خيلي چيزها ناشناخته است
رنگ ها، تركيبشان، تولد رنگي نو
بازي قلم موها
اساتيد نقاشي
وقتي استاد و شاگردان در خصوص تصويري حرف مي زنند من خيلي فاصله دارم
ان ها چيزهايي را مي بينند، رنگ هايي را
مي شناسند، احساسي را مي فهمند
كه من نه
ديروز در يك نقاشي من فقط زرد و خاكستري مي ديدم
و آن ها از تركيب بنفش و سبز و قرمز حرف
مي زدند!!!!!!!!!!
مفهوم تابلوهاي نقاشي و آهنگ هاي موسيقي براي فرزندانم با من متفاوت است
حتي براي خودشان نيز فرق مي كند
يكي مي نوازد
يكي ترسيم
اما هر دو خلق مي كنند
حتي اگر اجراي مكرر يك ماهور يا كشيدن مجدد يك اثر باشد
اما من نه
نمي توانم
هيچ كدام را بلد نيستم
اما مدتي است در ضمير ناخودآگاهام نيك دريافته ام كه كاينات سرشار از ناشناخته هايیست كه من از دريافتشان عاجزم
پس سعي مي كنم بياموزم
دنيا پر است از اسرار


بين خودمان بماند
هنوز دوست دارم با علي به كلاس موسيقي بروم و دزدكي با دلم به خلوت بنشينم
و هنوز، هر زمان بي قرارم و آشفته
همچون ديروز عصر
به بهانه اي، مهمان دعوت نشده ي كلاس نقاشي ايليا مي شوم
و عجيب حال دلم خوب مي شود.

https://telegram.me/systemsthinking
#مجله_رشد

مجله رشد مدرسه فردا - آبان ۱۳۹۵ منتشر شد

@systemsthinking
#مجله_رشد

در این شماره یادگیری های همراهی با دانش آموزان روستاهای سیور، علی آباد و ماندگان، در ارتفاعات جنوب استان اصفهان (شهرستان سمیرم) را به اشتراک گذاشته ام.

@systemsthinking