#کتاب_بخوانیم

" اگر کاغذ سبزی را در نور روشن نگاه کنیم، می توانیم تلالویی از سبز روشن را ببینیم. اگر آن را در تاریکی ببینیم مثل گوشه یک اتاق تاریک، سبزی خواهیم دید بسیار تیره که رنگ آن به سختی قابل تشخیص است و یا شاید هم اصلا سبز دیده نشود.

قرمز، سبز، زرد، آبی، سفید، قهوه ای، بنفش، نارنجی و ... خاکستری. فهرستی از رنگ ها به همان زودی که شروع می شود، تمام می شود.
ولی در حقیقت دوازده هزار رنگ وجود دارد؛ مثل دانه های تسبیح، پشت هم ردیف شده اند. فکرش را بکنید. شاید غیرممکن باشد که همه آنها را تشخیص دهیم ولی وجود دارند. "


سطرهایی از صفحات 89 و 90 کتاب
" طراحی در معنای هنر "
نویسنده: برونو موناری | برگردان به فارسی: آزاده بیات و شادی عظیمی | ناشر: کتاب وارش
------------
@systemsthinking

سمینار «تفکر سیستمی در مدرسه»
سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۶

@systemsthinking

#انتخابات
#تفکر_طراحی
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت

🌀 آیا این میزان وابستگی زندگی ما به نتیجه انتخابات معقول است؟

حدود یک ماه تقریباً همه ما کمابیش درگیر انتخابات ریاست‌جمهوری بودیم؛ انتخاباتی که هر چهار سال یک‌بار تکرار می‌شود؛ انتخاباتی که بعضی از ما می‌پنداریم آینده زندگی‌مان به نتیجه آن وابسته است. بعضی این وابستگی را تا حدی زیاد می‌دانیم که خواب‌مان مختل می‌شود، کابوس می‌بینیم، اشک بر گونه‌هامان جاری می‌شود، اختلال غذایی پیدا می‌کنیم، و حتی ممکن است به فکر مهاجرت از کشور بیفتیم.

برای مثال اگر مدیر مدرسه‌ای هستیم نگرانیم که مدیریت‌مان تداوم نداشته باشد، یا اگر تجارت و بازرگانی پیشه ماست، نگرانیم سیاست خارجی کشور متحول شود و نرخ ارز بیش از معمول تغییر کند و به تبع آن کسب‌وکار ما هم مختل شود.

به نظر می‌رسد این میزان تنش، استرس و اضطراب، ما را فرسوده می‌کند و بهتر است ساختاری بهینه‌تر از این چیزی که هست، طراحی کنیم؛ یا در سطح فردی، که کنترل در دست خودمان است؛ یا در سطح نهادی و اجتماعی، که نیازمند همراه‌کردن سایرین و انجام حرکتی جمعی است.

شاید خوب باشد حتی نگاهی به ساختارهای سایر کشورها بیندازیم و ببینیم آیا زندگی افراد عادی در سایر جوامع هم به همین میزان وابسته به نتایج انتخابات است یا آنها تمهیدات ساختاری مناسبی برای پشتیبانی و کنترل سیاست‌های کلان و کلی خود اندیشیده‌اند؟

@systemsthinking

#امید
#اینجا_ایران_است

خرداد هم از راه رسید و بهار سال یکهزار و سیصد و نود و شش، به چشم بر هم زدنی تمام می شود.
همین نوروز امسال بود که دور هم جمع شده بودیم و مثل خیلی از دورهمی ها، آدم ها حرف از ناخوشایندی های روزگار می زدند. گاه و بی گاه ... اصلا نوروز سال قبل و سال قبل تر هم ...

بیایید تمرین کنیم برای بازگو کردن خوشایندی های روزگار
صحبت کردن از تجربه های خوب زندگی

به آدم ها از خوشی ها و خوبی های کوچک خودمان بگوییم
و از آدم ها بخواهیم که خوشی ها و خوبی های کوچک خودشان را بگویند
امید، گرانبهاست ...

از تجربه خوبی در کلاس درس تا تجربه خوبی در یک اداره دولتی
از یک تعامل خوشایند با راننده تاکسی تا یک تعامل خوشایند با یک فروشنده
از حال خوب خودمان در صبح یک روز جمعه تا حال خوب خودمان در یک شنبه شلوغ

گفتگو کنیم درباره تجربه های خوب زندگی
درباره خوشایندی های روزگار

...
🔹 ما در پشت صحنه کانال تفکر سیستمی درباره یادداشت هایمان همفکری می کنیم. محمدعلی پس از خواندن این مطلب، برایم نوشت:
واقعا مردم به #امید نیاز دارند
مخصوصا دانش آموزان
دنیا را از حرف های بزرگترها می شناسند
بزرگترها هم این روزها کمتر از #امید می گویند
------------
@systemsthinking

فایل صوتی سمینار #تفکرسیستمی_در_مدرسه - بخش اول
سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۶

فایل صوتی سمینار #تفکرسیستمی_در_مدرسه - بخش دوم
سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۶

کانال تفکر سیستمی توسط گروه آموزشی و پژوهشی آسمان در دانشگاه شریف اداره می شود و به تحلیل مسایل روز کشور و مسایل روزمره زندگی با نگاه تفکر سیستمی می پردازد.

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking

اسلایدهای سمینار #تفکرسیستمی_در_مدرسه
سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۶

اسلایدهای سمینار #تفکرسیستمی_در_خانواده
سه شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶

چرا کتاب بخوانیم؟

🖇 قرار است اینجا پست‌هایی با هشتگ #کتاب_بخوانیم، بنویسم.

قبل از شروع بد نیست این پرسش را مطرح کنیم: #چرا کتاب بخوانیم؟

📚 #آلن_دوباتن در فصل نهم از کتاب "پروست چگونه می‎تواند زندگی شما را دگرگون کند" نوشته‌ای به این مضمون دارد:

باید کتاب‌های دیگران را بخوانیم تا بفهمیم خودمان نسبت به زندگی چه دیدگاه‌ و حسی داریم، ما باید افکار خودمان را گسترش بدهیم حتی اگر به کمک افکار فرد دیگری باشد.
اما کتاب‌ها نمی‌توانند ما را به حد کافی نسبت به احساس‌هایمان آگاه کنند. ممکن است چشمان‌مان را باز کنند، ما را حساس کنند، قدرت درک ما را برانگیزند، اما بالاخره این روند در نقطه‌ای متوقف می‌شود و احساس می‌کنیم که چیزی متناقض است، درست درک نشده و یا محدود کننده است.

دلیل رسیدن به این تناقض، واضح و روشن است، علت آن است که ما آن نویسنده نیستیم.
اینجاست که وظیفه ما فرا می‌رسد، بهتر است راهنمایمان را کمی کنار بگذاریم و افکارمان را شخصا دنبال کنیم.

📚 #دانیل_کانمن نیز در فصل سوم کتاب "تفکر، سریع و کند" آورده است:
برخی از ما به سطحی از آسایش فکری رضایت می‌دهیم تا از فکر کردن بیشتر دست برداریم و همین جاست که خطاهای شناختی در حل مسایل و تصمیم‌گیری‌ها رخ می‌دهد.

👌 #تلنگر : کتاب خواندن کمک می‌کند با ابعاد ناشناختۀ خودمان و زندگی آشناتر بشویم و به تدریج زندگیِ ذهنی مستقلی پیدا کنیم به شرط آنکه با افراط در خواندن خودمان را گول نزنیم و به راحتی وسوسه نشویم که با وجود کتاب‌های خوب، دیگر نیازی به گسترش افکارمان نداریم و تفسیر زندگی را تماما به دست نویسندگان بسپاریم.

🗂 پروست چگونه می‎تواند زندگی شما را دگرگون کند، نویسنده: آلن دوبان، مترجم: گلی امامی، انتشارات: نیلوفر.
🗂 تفکر، سریع و کند، نویسنده: دانیل کانمن، مترجم: فروغ تالوصمدی، انتشارات: درّ دانش.
🗂 #مارسل_پروست نویسنده و مقاله‌نویس فرانسوی است. او به دلیل نگارش اثر هفت جلدی عظیمش با عنوان در جستجوی زمان از دست‌رفته، یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات قلمداد می‌شود.

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking

#رمضان

آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست
بربست دهان و دیده بگشاد
وان نور که دیده دید با ماست
دیوان شمس، غزل شماره 370

✨ماه رمضان بر مسلمانان جهان مبارک✨
@systemsthinking

عکس یادگاری شرکت کنندگان دوره پنجم کارگاه «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه» سطح یک
30 اردیبهشت تا 3 خرداد 1396 - دانشگاه صنعتی شریف
@systemsthinking

دفاع از دختر مسلمان در مقابل آزارهای نژادپرستانه.

چندی پیش مطلبی نوشتیم در مورد پذیرش اقلیت‌ها در بین مردم آمریکا به ویژه در شهر بوستون. در کنار مواردی که بسیاری از آمریکایی‎ها در کنار اقلیت می‎ایستند و از حقوقشان دفاع می‎کنند، بعضی هم در مواجه با اقلیت‌های نژادی یا مذهبی (به‌ویژه مهاجران) شروع به نفرت‎پراکنی و فحاشی می‌کنند و آنها را با جملاتی مانند "برگرد به خانه‎ات" یا "ما شما را اینجا نمی‎خواهیم" و البته بدتر از این‌ها آزار می‌دهند. در این میان زنان مسلمان محجبه، به این دلیل که مذهبشان از ظاهرشان مشخص است، بیشتر مورد چنین آزار و اذیت‌هایی قرار می‎گیرند. متاسفانه بعد از پیروزی رئیس‌جمهور جدید آمریکا، ترامپ، این گونه حملات نژادپرستانه افزایش معناداری پیدا کرده است. در این میان، رسانه‌های امریکایی هم در به وجود آمدن فضای منفی نسبت به مسلمانان بی‌تقصیر نیستند. در کنار پوشش وسیع اخبار حملات تروریستی منتسب به مسلمانان، این رسانه‌ها در مقابل قتل‌های نژادپرستانه که - هر از گاهی - توسط سفیدپوستان انجام می‌شود، ساده عبور می‎کنند. در توضیح بهتر این فضای رسانه‌ای، مطلب جداگانه‌ای خواهیم نوشت.

گاهی اوقات افراد آزاده‌ای با پذیرش خطر از قربانیان حمایت می‎کنند. جمعه گذشته در شهر پورتلند در ایالت اورگان دو دختر نوجوان که یکی از آنها مسلمان بود، به دلیل حجاب دختر مسلمان در مترو مورد آزار مردی سفیدپوست و نژادپرست قرار گرفتند. سه مرد امریکایی برای دفاع از این دو دختر نوجوان با مهاجم درگیر شدند و دو تن از آنها به ضرب چاقوی مرد نژادپرست کشته و نفر سوم مجروح شد. یکی از قربانیان مردی ۵۳ ساله دارای چهار فرزند نوجوان بود و دیگری جوانی ۲۳ ساله که به تازگی در رشته اقتصاد فارغ‌التحصیل شده بود. مادر این جوان در واکنش به قتل پسرش گفت که به او افتخار می کند که برای حمایت از این دختران جانش را از دست داده است. عکس زیر مادر همین جوان را نشان میدهد، در حالی که یک دختر مسلمان به او دلداری می‌دهد.

هر کدام از این دو نفر می‌‏توانستند بی‎تفاوت رد شوند و الان در کنار خانواده‎هایشان باشند. اما دفاع از حقوق شهروندی دو دختر جوان در مقابل فحاشی‌های یک نژاد‌پرست چنان ارزشی برایشان داشته که حاضر شدند جان خود را به خطر بیاندازند. برای ما این واقعه‌ی تلخ یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات اخیر بود. وجود انسان‌هایی چنین آزاده امید به انسانیت را در دل زنده نگه می‎دارد.
نویسنده: #مریم #محمد https://goo.gl/R9bd0Y
@FarangUnretouched
صفحه اینستاگرام ما: https://www.instagram.com/farang.birotoush/ لینک مطلب قبلی ما در مورد پذیرش اقلیت‌ها: https://news.1rj.ru/str/FarangUnretouched/54

#مدل_ذهنی
#مسلمان

در گشت و گذارم در تلگرام، محتوایی را دیدم که اشاره ای به حدیثی از امام رضا علیه السلام داشت. جست و جو کردم و متن حدیث را یافتم. نکته های تامل برانگیزی دارد. برایم آموزنده بود. به نظرم آمد که بهتر است با اعضای کانال تفکر سیستمی به اشتراک بگذارم. آموزه هایی دارد برای مدل ذهنی ما ...


وَ قَالَ الرضا علیه السلام لَا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ:
امام رضا علیه السلام فرمود عقل هيچ فرد مسلمانى كامل نگردد تا برخوردار از ده خصلت شود:

الْخَيْرُ مِنْه ُ‏مَأْمُولٌ‏
به خير او اميد باشد،

وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ
و از شرّش ايمنى باشد،

يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ
خوبى و خير ديگران را بسيار شمارد

وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ
و خير بسيار خود را اندك و ناچيز

لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ
از مراجعه نيازمندان به خود خسته نشود

وَ لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ
در طول عمر از طلب و تحصيل علم و دانش ملول و خسته نگردد

الْفَقْرُ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى
برای او فقر در راه خداوند از توانگرى در غير راه حقّ بهتر باشد

وَ الذُّلُّ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ
و خوارى در راه حقّ از سربلندى در راه دشمن خدا نزد او محبوبتر است،

وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ
نزد او گمنامى از شهرت مطلوب‏تر است،

ثُمَّ قَالَ علیه السلام الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ قِيلَ لَهُ مَا هِيَ قَالَ علیه السلام لا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى
سپس آن حضرت عليه السّلام افزود: دهم و چه دهمى! پرسيدند: آن چيست؟ فرمود: كسى را نبيند جز آنكه گويد: او از من بهتر و پرهيزگارتر است،

إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا لَقِيَ الَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِي ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِي وَ إِذَا رَأَى الَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ طَابَ خَيْرُهُ وَ حَسُنَ ذِكْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ.

همانا مردمان [در نزد او] دو دسته ‏اند: يكى بهتر و پرهيزگارتر از او، و ديگرى بدتر از او، پس چون با بدتر از خود برخورد كند گويد: شايد نيكى و خيرش در باطن است، كه آن بخير او است، و خير و خوبى من آشكار است كه آن به شرّ من است. و هر گاه با كسى كه از او بهتر و پرهيزگارتر است برخورد كند در برابرش تواضع نمايد تا بدو ملحق گردد، پس هر گاه چنين كند مجد و بزرگواريش بالا گيرد و خيرش پاك و دلپسند، و نامش نيكو شود، و آقا و سرور مردم عصر خود گردد.

تحف العقول؛ ص443 - ابن شعبه حرانى
ترجمه جعفرى، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: اول، 1381ش

--------------
@systemsthinking

📚 کارآفرینی در علوم انسانی
❓چگونه ایده‌های کارآفرینانه خود را تبدیل به عمل کنیم؟
✍🏻 مصاحبه با محمدعلی اسماعیل‌زاده
⏱ تخمین زمان مطالعه: ۹ دقیقه
@appliedhumanities

📚 کارآفرینی و علوم انسانی
✍🏻 مصاحبه با محمدعلی اسماعیل‌زاده؛ مصاحبه کننده: زهرا عرب

🔸 من با دو مسألۀ اصلی در زندگی مواجه هستم. مسألۀ اول این است که به انسان‌ها کمک کنم بهتر فکر کنند و برای زندگی‌شان هدف‌های اصیلی انتخاب کنند و برای رسیدن به این اهداف مسیرهایی طراحی کنند و با کمکِ هم، برای زندگی بهتر و با معناتر تلاش کنند. مسألۀ دوم هم این است که کمک کنم ساختارهایی در کشور به وجود بیاید که معیشت مردم از راه حلال قابل تأمین باشد و مسیر دسترسی به مال حرام و تعرض به اموال و حقوق دیگران سخت شود. این دو مسأله ده سال گذشتۀ زندگی‌ام را به خود اختصاص داده‌اند و همچنان در همین مسیر حرکت می‌کنم. تمام فعالیت‌هایی که انجام می‌دهم به نوعی با این دو مسأله در ارتباط هستند.

🔸 کسی که متوجه شد بیشتر مشکلاتی که با آن‌ها مواجه است، ناشی از اقدامات خودش است، دیگر نمی تواند نقش خودش و تصمیمات خودش را ندیده بگیرد. کسی که متوجه شد به جای تمرکز بر وقایع و حادثه‌ها، باید به روند تغییرات در طول زمان توجه کند و ساختارهایی که این روندها را به وجود آورده اند، بشناسد و آن‌ها را اصلاح کند، دیگر نمی‌تواند بعد از هر حادثه‌ای به دنبال یک مقصر بگردد و تقصیرها را به گردن او بیندازد و بدون توجه به ساختارهای شکل‌دهندۀ آن حادثه، ساختار را به همان حال رها کند.

🔸 تفکر سیستمی مسئولیت را به گردن ما می‌گذارد و در مواجهه با هر مشکل و مسأله‌ای می‌پرسد که ما چگونه می‌توانیم وضعیت را بهبود دهیم تا به اهدافی که داریم برسیم. هر جا که کسی بگوید مقصر دیگری است، تفکر سیستمی می‌گوید ما چه کاری می‌توانسته‌ایم انجام دهیم که انجام نداده‌ایم و ما چگونه می‌توانیم ساختار را به گونه‌ای تغییر دهیم که وضعیت‌مان بهتر شود. اگر کسی بگوید که تقصیر دشمن است، تفکر سیستمی می‌گوید ما چگونه می‌توانیم وضعیت را طراحی کنیم که دشمن نتواند دشمنی کند و ما چگونه می‌توانیم طراحی کنیم که حتی دشمن هم خواسته یا ناخواسته به نفع ما قدم بردارد.

🔷 متن کامل این گفت‌وگو را از سایت «بردار» بخوانید:

✅ بخش اول (تخمین زمان مطالعه: ۹ دقیقه):
http://bordar-ensani.ir/کارآفرینی-علوم-انسانی-اسماعیل-زاده/

✅ بخش دوم (تخمین زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه):
http://bordar-ensani.ir/کارآفرینی-علوم-انسانی-اسماعیل-زاده-۲/

#کاربردی_سازی_علوم_انسانی
#کارآفرینی
#مصاحبه
#زهرا_عرب

@appliedhumanities

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking

#کتاب_بخوانیم

📌 چرا برخی از ما همیشه در تلاشیم تا دیگران را خوشحال نگه‌ داریم؟

📚 پروست در جلد اول از هفتگانۀ در جستجوی زمان از دست رفته، تصویری از دو شخصیت ارائه می‌دهد: آقای ونتوی و دخترش.

👨‍👧آقای ونتوی همیشه بیم داشت که اگر خواست خود را پیروی کند یا حتی اگر فقط دیگران بفهمند او چه خواستی دارد مایه آزار آنان شود.

👨‍👦 دختر آقای ونتوی، هر بار که کلمه‌ای به زبان می‌آورد، آن را با ذهن کسانی می‌شنید که مخاطبش بودند و از سوء تفاهم‌هایی که ممکن بود آن کلمه ایجاد کند، نگران می‌شد.

⚠ اگر همه از ما راضی هستند اما اوضاع روحی خودمان خوب نیست، بهتر است از خود بپرسیم #چرا همیشه سعی در جلب آراء دیگران داریم حتی به قیمت نارضایتی همیشگی از خودمان؟

📚 محمد حسن معافی، در کتاب از درماندگی تا ظهور اسطوره در پاسخ به چرایی چنین رفتاری آورده است:

☘ در روند رشد کودک، به طور طبیعی مفهومی در او شکل می‌گیرد، به نام تصویر از خود و خودپنداره که با تجربه کردن کودک آغاز می‌شود. کودک در زمان تجربه کردن، به کشف دنیاهای تازه و تعامل با والدینش می‌پردازد.

☘ حال اگر والدین در تعامل با کودکشان، فقط در مواقعی توجه مثبت و محبت خود را نثار کودک کنند که کودک بر اساس میل آنها رفتار نماید و خواست آنها را مو به مو اجرا کند، به جای خودِ واقعی، خودِ غیر واقعی یا کاذب در او شکل می‌گیرد 🙁

☘ در این حالت کودک از برقراری ارتباطِ مستقلانه با دنیای اطراف عاجز می‌ماند و شخصیتش مملو از استانداردهای رفتاری والدین و الگوهای مورد تایید آنها می‌شود.

☘ بر این اساس فرد در کشف خود و دنیای بیرون با تنبیه و شرط‌ گذاری مواجه می‌شود، پس برای اینکه دیگران را آزرده نکند و محبتشان را از دست ندهد، مدام سعی در جلب آرای آنان دارد.

🤔 پرسش بعدی این است که #چگونه می‌توانیم خودمان را از چنین وضعیتی نجات دهیم؟

منابع:
🗂 در جستجوی زمان از دست رفته، جلد اول،نویسنده: #مارسل_پروست، مترجم: مهدی سحابی، نشر مرکز.
🗂 از درماندگی تا ظهور اسطوره، نویسنده: #محمد_حسن_معافی، نشر سایه سخن.

@systemsthinking

#امید
#اینجا_ایران_است

گاهی امید، یعنی مدیر فروش یک شرکت باشی و در گفتگو با یک مشتری قدیمی که سیگار را ترک کرده، تو هم تصمیم بگیری به ترک سیگار؛ پس از سی سال سیگار کشیدن. یک تصمیم جدی.

گاهی امید، یعنی کارشناس فروش یک شرکت باشی و تغییر رفتار مدیرت را مشاهده کنی و تو هم تصمیم بگیری به ترک سیگار؛ پس از هشت سال سیگار کشیدن.

گاهی امید، یعنی مشاور مدیریت یک شرکت باشی و از ماجرای ترک سیگار دو نفر از همکاران این جمع صد و بیست نفره خوشحال شوی. تصمیم بگیری به کمک برای ترک سیگار در جامعه.

گاهی امید، یعنی در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان این یادداشت را در کانال تفکر سیستمی بخوانی و اگر خودت سیگاری هستی، تصمیم بگیری برای ترک سیگار.

گاهی امید، یعنی اگر حتی یک آشنا را میشناسی که سیگاریست، این یادداشت را برایش ارسال کنی و بگویی:
تو هم می توانی یک تصمیم جدی بگیری؛
من همراهت هستم.

------------
@systemsthinking

در مصیبت های #مالیات بر #ارزش_افزوده

در حال رفتن به اداره ارزش افزوده سازمان امور مالیاتی هستم.

برای رسیدگی به عملکرد سال های ۸۸ تا ۹۲ که در شرکتی رییس هیات مدیره بوده ام.

به پست های قبل که نگاه کنید متوجه می شوید چند ماهی است که درگیر این کار هستم.

برای کاری که در زمان خودش، خودم مراقبت دقیق داشته ام و ریال به ریال محاسبه و گزارش و تسویه شده است. دفاتر رسمی و اسناد هم طبق استانداردهای حسابداری تهیه شده و در اختیار ممیز قرار گرفته است.

اما اینها برای اینکه با دارایی دردسر نداشته باشید کافی نیست.
ممیز به دلایل مختلفی، می آید تا نشان دهد شما وظایفتان را انجام نداده اید و اگر هم چیزی پیدا نکند برای خودش چیزی می سازد.

بعد هم شما هستید که با حضور در هیات حل اختلاف مالیاتی باید اثبات کنید تخلف نکرده اید و ممیز اشتباه گزارش کرده است.

به هیات که رفتیم، اعضای هیات از دیدن مبانی گزارش ممیز حیرت کرده بودند. به استناد یک فاکتور با مبلغ ناچیز از شرکتی که تنها در یکی از اجزای نامش با شرکت ما تشابه داشت و آدرسش هم در شهر دیگری بود، دفاتر ما را رد کرده بود و صدها میلیون تومان، قبل از شروع به کار شرکت ما، فروش شناسایی کرده بود و مالیات و جرایمش را هم طلب کرده بود!

هیات رای به رسیدگی مجدد توسط ممیز دیگری داده و من هم دوباره تمام این مسیر را باید با ممیز جدید طی کنم. ممیز قبلی هم که برای رسیدگی غیر کارشناسی اش حقوقش را گرفته، حالا مشغول رسیدگی به دفاتر شرکت های دیگری است.

این وضع ماست که همه کارمان روی حساب بوده و با آگاهی کامل تمام مراحل را درست طی کرده ایم و اسناد و مدارکمان درست است. بیان بلاهایی که بر سر دیگران آورده اند مثنوی هفتاد من کاغذ است.

خلاصه اینکه داستان #کارآفرینی به این سادگی ها که در کتاب ها می نویسند و در کلاس ها می گویند هم نیست. اگر به فکر کارآفرینی هستید، کمربندها را محکم ببندید و برای مقابله با همه نوع خطا و گاهی هم #بیشعوری آماده باشید.

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking