#کتاب_بخوانیم
🤔 افراد کمرویی که پرخاشگری میکنند...
🙂 آقا/خانم الف قائم مقام یک شرکت کامپیوتری است که به کارش خیلی #علاقه دارد. یکی از مسئولیتهای مهم او شرکت در جلسات و تهیه گزارش برای مدیران بالاتر از خودش است.
😐 اما او در اکثر جلسات #احساس دلهره و خجالت میکند. در طول جلسه سعی دارد سرش را پایین بیاندازد و سکوت کند اما امیدوار است که دیگران متوجه سکوت وی شده و او را دعوت به گفتگو کنند.
🤔 از طرفی دیگر، او از بیان دیدگاههای خود، بخصوص هنگامی که مخالف نظر دیگران باشد، #وحشت دارد. تجربه شخصی وی از چنین جلساتی مجادله و مخالفت با دیدگاههایش است. در نتیجه طوری نظرات خود را مطرح میکند که باعث رنجش دیگران نشود. زیرا از بحث و مخالفت گریزان است. اما همین رفتارش منجر به این شده که صحبتهایش پیچیده، طولانی و مبهم شود.
♦️ یکی از مدیران ارشد که در جلسات همراه او حضور دارد، اخیرا متوجه #گوشهگیری او شده و علت را جویا میشود. اما آقا/خانم الف در هنگام صحبت با مدیرش موضعی #دفاعی توام با #اضطراب به خود گرفته و سعی میکند ابتدا ساکت بودن خود را #انکار کند و سپس علت آن را به رفتار نامناسب #دیگران در جلسه و اجازه ندادن به وی برای ابراز دیدگاههایش مرتبط سازد. اما در نهایت و پس از صحبت با مدیر شروع به #سرزنش_خود میکند.
😞 مدیر ارشد وی نیز با توجه به توجیهات آقا/خانم الف #تصور میکند که او به کارش #علاقه چندانی ندارد.
🤝 موضعی که آقا/خانم الف به صورت خوداگاه یا ناخوداگاه، در ارتباط با دیگران اتخاذ کرده، موضع #سلطهپذیر است.
😶 افراد سلطهپذیر در مقابل #انتقاد بسیار مضطرب میشوند و معمولا برخلاف میل خود عمل میکنند. برای پیدا کردن علت مشکلات معمولا خودشان را سرزنش میکنند و گاهی انقدر این سرزنش شدید میشود که ماهیت #خودآزاری پیدا میکند.
😣 هنگامی که #تعارض پیدا میکنند گاهی با برانگیختن حس #ترحم دیگران، سعی میکنند از تعارض فرار کنند. به عبارتی هنگامی که با کسی مشکلی پیدا میکنند، به جای #حل_مساله ، سعی در پاک کردن صورت مساله دارند.
⭕️ اگر فردی را دیدید که به شدت #عصبانی است و در حال پرخاش کردن است، زود تصور نکنید که وی یک #پرخاشگر است. ممکن است یک آدم کمرو و سلطهپذیر باشد، این افراد ناراحتیهای خود را از دیگران در دلشان نگه میدارند. از این رو گاهی در اثر نارحتیهای مذکور منفجر میشوند.
⭕️ راه دیگری که برای تخلیۀ نارحتی در این دسته از افراد دیده میشود، #پرخاشگری_غیرمستقیم است. برای #مثال کارمندی از دست مدیر خود #شاکی است اما ناراحتی خود را با #کمکاری و بدگویی کردن از مدیر و تخریب فرایند کار سازمان نشان میدهد.
⚠️ این افراد شیوهای بیان منطقی ناراحتی و یا ابراز مستقیم عصبانیت را به خوبی یادنگرفته است.
🗂 #سبکها_و_مهارتهای_ارتباطی ، نویسنده: #نیما_قربانی ، انتشارات: #بینش_نو
@systemsthinking
🤔 افراد کمرویی که پرخاشگری میکنند...
🙂 آقا/خانم الف قائم مقام یک شرکت کامپیوتری است که به کارش خیلی #علاقه دارد. یکی از مسئولیتهای مهم او شرکت در جلسات و تهیه گزارش برای مدیران بالاتر از خودش است.
😐 اما او در اکثر جلسات #احساس دلهره و خجالت میکند. در طول جلسه سعی دارد سرش را پایین بیاندازد و سکوت کند اما امیدوار است که دیگران متوجه سکوت وی شده و او را دعوت به گفتگو کنند.
🤔 از طرفی دیگر، او از بیان دیدگاههای خود، بخصوص هنگامی که مخالف نظر دیگران باشد، #وحشت دارد. تجربه شخصی وی از چنین جلساتی مجادله و مخالفت با دیدگاههایش است. در نتیجه طوری نظرات خود را مطرح میکند که باعث رنجش دیگران نشود. زیرا از بحث و مخالفت گریزان است. اما همین رفتارش منجر به این شده که صحبتهایش پیچیده، طولانی و مبهم شود.
♦️ یکی از مدیران ارشد که در جلسات همراه او حضور دارد، اخیرا متوجه #گوشهگیری او شده و علت را جویا میشود. اما آقا/خانم الف در هنگام صحبت با مدیرش موضعی #دفاعی توام با #اضطراب به خود گرفته و سعی میکند ابتدا ساکت بودن خود را #انکار کند و سپس علت آن را به رفتار نامناسب #دیگران در جلسه و اجازه ندادن به وی برای ابراز دیدگاههایش مرتبط سازد. اما در نهایت و پس از صحبت با مدیر شروع به #سرزنش_خود میکند.
😞 مدیر ارشد وی نیز با توجه به توجیهات آقا/خانم الف #تصور میکند که او به کارش #علاقه چندانی ندارد.
🤝 موضعی که آقا/خانم الف به صورت خوداگاه یا ناخوداگاه، در ارتباط با دیگران اتخاذ کرده، موضع #سلطهپذیر است.
😶 افراد سلطهپذیر در مقابل #انتقاد بسیار مضطرب میشوند و معمولا برخلاف میل خود عمل میکنند. برای پیدا کردن علت مشکلات معمولا خودشان را سرزنش میکنند و گاهی انقدر این سرزنش شدید میشود که ماهیت #خودآزاری پیدا میکند.
😣 هنگامی که #تعارض پیدا میکنند گاهی با برانگیختن حس #ترحم دیگران، سعی میکنند از تعارض فرار کنند. به عبارتی هنگامی که با کسی مشکلی پیدا میکنند، به جای #حل_مساله ، سعی در پاک کردن صورت مساله دارند.
⭕️ اگر فردی را دیدید که به شدت #عصبانی است و در حال پرخاش کردن است، زود تصور نکنید که وی یک #پرخاشگر است. ممکن است یک آدم کمرو و سلطهپذیر باشد، این افراد ناراحتیهای خود را از دیگران در دلشان نگه میدارند. از این رو گاهی در اثر نارحتیهای مذکور منفجر میشوند.
⭕️ راه دیگری که برای تخلیۀ نارحتی در این دسته از افراد دیده میشود، #پرخاشگری_غیرمستقیم است. برای #مثال کارمندی از دست مدیر خود #شاکی است اما ناراحتی خود را با #کمکاری و بدگویی کردن از مدیر و تخریب فرایند کار سازمان نشان میدهد.
⚠️ این افراد شیوهای بیان منطقی ناراحتی و یا ابراز مستقیم عصبانیت را به خوبی یادنگرفته است.
🗂 #سبکها_و_مهارتهای_ارتباطی ، نویسنده: #نیما_قربانی ، انتشارات: #بینش_نو
@systemsthinking
#کنکور و درد دلهای یک مادر
این متن را یکی از معلمان توانمند کشورمان فرستاده اند که امسال قرار است فرزندشان در کنکور شرکت کند:
من مادر یک کنکوری هستم
چند روز بیشتر تا کنکور نمانده و شمارش معکوس در خانه ما شروع شده.
با تمام حقایقی که همه ما حتی من معلم (علیرغم تلاشی که برای فرار از تست و کنکور در طول سالهای کارم کردهام) درباره نظام آموزشی و کنکور میدانیم؛ اما باز هم وقتی نوبت به بچههای خودمان و عزیزانمان میرسد سعی میکنیم به خیال خودمان چیزی کم نگذاریم و فرزندانمان را در مدارس خوب ثبت نام کنیم.
البته تعریف خوب هم این روزها تحت الشعاع نتایج کنکور و شیوه تست زنی است. حتی اگر خودمان هم با خودمان کنار بیاییم و تصمیم بگیریم فرزندانمان در یک مدرسه عادی مهارتهایی را فراگیرند، فرزندانمان از ما میخواهند در سالهای آخر دبیرستان شرایطی برایشان فراهم کنیم که رتبه خوبی در کنکور کسب کنند.
من و همسرم خیلی سعی کردیم فرزندمان از سالهای تحصیلش لذت ببرد. شرایطی برایش فراهم کردیم تا از فعالیتهای جانبی و درس خواندن لذت ببرد. بارها سر میز شام درباره مسائل خلاقانه فیزیک بحث کردیم. بارها اشعاری را با صدای بلند خواندیم و درباره صنایع ادبی و معنا و مفهوم آن گفتگو کردیم. فرزندم آیات کتاب دینی را برایمان خواند و در باره موضوع امر به معروف و نهی از منکر گفتگو کردیم.
اما در میان این بحث ها همواره سایه سیاه کنکور بر سر درس و بحث و مدرسه افتاده بود. تا جایی که وقتی فرزندان ما رتبههای خوبی در آزمونهای آزمایشی کسب میکردند، فرزندم میگفت که مدیر و معلم عاشق پیشرفت و ارتقای ما نیستند، آنها ما را به این خاطر دوست دارند که ابزاری هستیم تا بعد از کنکور تبلیغی برای مدرسه باشیم. آنها ما را به خاطر خودمان دوست ندارند! و فرزند من خیلی زود متوجه شد که نگاه تاجرانه به موفقیتهایشان به نگاه عاشقانه برتری دارد.
در این سالها بسیاری از مدارس قویترینها را با آزمونهای ورودی گلچین کردند. در این سالها مدیر و معاون و مشاور سعی کردند به بچه ها بفهمانند که شما قادرید رتبه دو رقمی بیاورید و کمترین توجهی به انتخاب بچهها نکردند... و منطقشان این است که وقتی میتوانی رتبه دو رقمی بیاوری، چرا باید سه رقمی و چهار رقمی بیاوری. وقتی می توانی برق یا کامپیوتر شریف بخوانی، چه لزومی دارد معماری و روانشناسی بخوانی.
به نظرم مدرسهای که علیرغم نمره خوبی که فرزندم در آزمون ورودی کسب کرده بود، با توجه به پاسخهای من و همسرم در مصاحبه اولیه، همان ابتدا ما را رد کردند، رو راست تر و آبرومندانه تر عمل کردند، تا مدرسه ای که میخواهد از بچهها نردبانی بسازد برای بالارفتن خودش و شهریهاش!
ما در مصاحبهها همواره گفته بودیم که ما میخواهیم عزیز دلمان و سرمایه زندگیمان را دست شما بدهیم، پس این شما هستید که باید به سؤالات ما پاسخ دهید.
گفتنیها و درد دلها زیاد است ... ولی شمارش معکوس در خانه ما آغاز شده است. شمارش معکوس برای ساعتهای دور هم بودن و با هم فیلم دیدن. برای مهمانی ومسافرت وپیک نیک رفتن ... شمارش معکوس برای انجام فعالیتهای خوشایند و دلچسب ... شمارش معکوس برای یادگیریها و پرورش مهارتهایی که سایه سیاه کنکور روی سرش نباشد.
امضا: مادر یک کنکوری
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
این متن را یکی از معلمان توانمند کشورمان فرستاده اند که امسال قرار است فرزندشان در کنکور شرکت کند:
من مادر یک کنکوری هستم
چند روز بیشتر تا کنکور نمانده و شمارش معکوس در خانه ما شروع شده.
با تمام حقایقی که همه ما حتی من معلم (علیرغم تلاشی که برای فرار از تست و کنکور در طول سالهای کارم کردهام) درباره نظام آموزشی و کنکور میدانیم؛ اما باز هم وقتی نوبت به بچههای خودمان و عزیزانمان میرسد سعی میکنیم به خیال خودمان چیزی کم نگذاریم و فرزندانمان را در مدارس خوب ثبت نام کنیم.
البته تعریف خوب هم این روزها تحت الشعاع نتایج کنکور و شیوه تست زنی است. حتی اگر خودمان هم با خودمان کنار بیاییم و تصمیم بگیریم فرزندانمان در یک مدرسه عادی مهارتهایی را فراگیرند، فرزندانمان از ما میخواهند در سالهای آخر دبیرستان شرایطی برایشان فراهم کنیم که رتبه خوبی در کنکور کسب کنند.
من و همسرم خیلی سعی کردیم فرزندمان از سالهای تحصیلش لذت ببرد. شرایطی برایش فراهم کردیم تا از فعالیتهای جانبی و درس خواندن لذت ببرد. بارها سر میز شام درباره مسائل خلاقانه فیزیک بحث کردیم. بارها اشعاری را با صدای بلند خواندیم و درباره صنایع ادبی و معنا و مفهوم آن گفتگو کردیم. فرزندم آیات کتاب دینی را برایمان خواند و در باره موضوع امر به معروف و نهی از منکر گفتگو کردیم.
اما در میان این بحث ها همواره سایه سیاه کنکور بر سر درس و بحث و مدرسه افتاده بود. تا جایی که وقتی فرزندان ما رتبههای خوبی در آزمونهای آزمایشی کسب میکردند، فرزندم میگفت که مدیر و معلم عاشق پیشرفت و ارتقای ما نیستند، آنها ما را به این خاطر دوست دارند که ابزاری هستیم تا بعد از کنکور تبلیغی برای مدرسه باشیم. آنها ما را به خاطر خودمان دوست ندارند! و فرزند من خیلی زود متوجه شد که نگاه تاجرانه به موفقیتهایشان به نگاه عاشقانه برتری دارد.
در این سالها بسیاری از مدارس قویترینها را با آزمونهای ورودی گلچین کردند. در این سالها مدیر و معاون و مشاور سعی کردند به بچه ها بفهمانند که شما قادرید رتبه دو رقمی بیاورید و کمترین توجهی به انتخاب بچهها نکردند... و منطقشان این است که وقتی میتوانی رتبه دو رقمی بیاوری، چرا باید سه رقمی و چهار رقمی بیاوری. وقتی می توانی برق یا کامپیوتر شریف بخوانی، چه لزومی دارد معماری و روانشناسی بخوانی.
به نظرم مدرسهای که علیرغم نمره خوبی که فرزندم در آزمون ورودی کسب کرده بود، با توجه به پاسخهای من و همسرم در مصاحبه اولیه، همان ابتدا ما را رد کردند، رو راست تر و آبرومندانه تر عمل کردند، تا مدرسه ای که میخواهد از بچهها نردبانی بسازد برای بالارفتن خودش و شهریهاش!
ما در مصاحبهها همواره گفته بودیم که ما میخواهیم عزیز دلمان و سرمایه زندگیمان را دست شما بدهیم، پس این شما هستید که باید به سؤالات ما پاسخ دهید.
گفتنیها و درد دلها زیاد است ... ولی شمارش معکوس در خانه ما آغاز شده است. شمارش معکوس برای ساعتهای دور هم بودن و با هم فیلم دیدن. برای مهمانی ومسافرت وپیک نیک رفتن ... شمارش معکوس برای انجام فعالیتهای خوشایند و دلچسب ... شمارش معکوس برای یادگیریها و پرورش مهارتهایی که سایه سیاه کنکور روی سرش نباشد.
امضا: مادر یک کنکوری
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#تفکر_در_طول_زمان
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
#وابستگی_به_مسیر
#تفکرسیستمی_درمدرسه
یکی از دوستان من مشغول به تحصیل در مقطع دکتری در یکی از دانشگاه های خوب امریکا است. به لطف پیشرفت تکنولوژی با یکدیگر ارتباط زیادی داریم. متن بخشی از مکاتبه ما در تلگرام:
"حسن (فرضی) از رشته ای که خوندی راضی هستی و اگر برگردی عقب دوباره این راه رو میری؟
نه اصلا
اصلا نمیدونم چی شد که این رشته رو انتخاب کردم و این راه رو اومدم.
خب چرا رشته ات رو عوض نمیکنی؟
حالا دیگه...نمیشه من الان 30 سالمه
پس یعنی کلا مهاجرت هم اثربخش نبوده؟
چی بگم😔
تصمیم ات رو برای برگشت گرفتی؟
نه هنوز، ولی احتمالش کمه که برگردم"
بله، دوست من به مسیری #وابسته شده است که تغییر در آن هزینه و شهامت زیادی را می طلبد که از عهده هر کسی بر نمی آید. بسیاری از #نخبگان کشور ما اگر ابزاری برای تولید سلاح کشورهای پیشرفته نشوند حداقل در خدمت حل مسائل اجتماعی آنها خواهند بود.
این مسئله دلایل زیادی دارد و "یکی"از آنها #ساختار حاکم بر #مدارس و نظام آموزشی است، قصه از چه قرار است:
#رقابت یکی از عواملی است که آسیب های جبران نشدنی زیادی رابه دانش آموزان و در نهایت کشور ما وارد می کند. چگونه؟
رقابت بین دانش آموزان یک کلاس بر سر شاگرد اول شدن
رقابت بین شاگرد اول های کلاس های مختلف بر سر شاگرد اول شدن در مدرسه
رقابت بین مدارس مختلف
رقابت بر سر کسب رتبه های برتر کنکور و المپیادها
رقابت بین خانواده ها برای نمایش توان فرزندان خود
و....
از دل این رقابت ها آدم های موفقی بیرون می آیند که لزوما از زندگی خود راضی نیستند. اما این ساختار باعث بروز چه رفتارهایی از این افراد میشود:
- آدم های موفق خود را با دیگران مقایسه می کنند بجای آنکه امروز خود را با دیروز خود مقایسه کنند.
- آدم های موفق توفیق خود رادر جلو زدن به هر طریقی و در هر راهی از دیگران می دانند تا کسب #آرامش و #شادی درونی و طی کردن مسیر مختص به خود. (ادامه تحصیل در خارج از کشور، انتخاب رشته علوم تجربی، ادامه تحصیلات تا سطح دکتری و...)
- آدم های موفق مدام از لحاظ ثروت، شهرت، مقام سیاسی و....خود را با دیگران مقایسه می کنند. آنها حتی در انتخاب همسر نیز بجای توجه به ملاک های شخصی بدنبال مقایسه انتخاب خود با دیگران هستند.
- آدم های موفق معمولا استعداد های درونی خود را نمی شناسند (بخاطر توجه به بیرون) و در نتیجه آنها را شکوفا نمی کنند.
این آدم ها به ظاهر دکتر و مهندس می شوند، مدال می گیرند و در رسانه از آنها تمجید می شود اما شاید درون آشفته و نا آرامی را تجربه کنند و اگر فرصت بازگشت داشته باشند به طریقه ی دیگری زندگی می کنند.
اما متاسفانه آسیب های ناشی از رقابت به همین جا ختم نمی شوند و فقط دامن نخبگان را نمی گیرند.
مدارس دولتی بودجه محدودی دارند که باید عادلانه هزینه شود، بخشی از این بودجه محدود صرف تهیه پاداش برای شاگردهای برتر میشود (به نظر ما بهترین پاداش یادگیری است)، در حالیکه آزمایشگاه ها و کارگاه های مدارس بسیار ...فقیر هستند و هنوز زنگ ورزش مدارس بازی با توپ های دولایه پلاستیکی است و به نوعی همه ی دانش آموزان از کیفیت پایین آموزش رنج می برند و در نهایت همه ما دست به گریبان مسائل ومعضلات پیچیده اجتماعی خواهیم شد و همه با هم در این بازی بازنده خواهیم بود.
دوستان من، مدیران محترم مدارس دولتی و خصوصی به نظر شما باید این راه ادامه پیدا کند؟ تا چه زمانی؟ نقش شما در طراحی این ساختار چیست؟
پدر و مادر های عزیز، لطفا با دست خود فرزندان عزیز خود را اسیر این فشارهای روانی و استرس نکنید.
پی نوشت: در مدرسه ی روستایی که بنده فعالیت میکنم (6کلاسه) سال گذشته بیش از 2 میلیون تومان صرف پاداش به دانش آموزان برتر شد.
فقط 14درصد از مدارس متوسطه اول منطقه محل فعالیت بنده دارای کارگاه، آزمایشگاه و سایت کامپیوتر هستند صرفنظر از کیفیت آن.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
#وابستگی_به_مسیر
#تفکرسیستمی_درمدرسه
یکی از دوستان من مشغول به تحصیل در مقطع دکتری در یکی از دانشگاه های خوب امریکا است. به لطف پیشرفت تکنولوژی با یکدیگر ارتباط زیادی داریم. متن بخشی از مکاتبه ما در تلگرام:
"حسن (فرضی) از رشته ای که خوندی راضی هستی و اگر برگردی عقب دوباره این راه رو میری؟
نه اصلا
اصلا نمیدونم چی شد که این رشته رو انتخاب کردم و این راه رو اومدم.
خب چرا رشته ات رو عوض نمیکنی؟
حالا دیگه...نمیشه من الان 30 سالمه
پس یعنی کلا مهاجرت هم اثربخش نبوده؟
چی بگم😔
تصمیم ات رو برای برگشت گرفتی؟
نه هنوز، ولی احتمالش کمه که برگردم"
بله، دوست من به مسیری #وابسته شده است که تغییر در آن هزینه و شهامت زیادی را می طلبد که از عهده هر کسی بر نمی آید. بسیاری از #نخبگان کشور ما اگر ابزاری برای تولید سلاح کشورهای پیشرفته نشوند حداقل در خدمت حل مسائل اجتماعی آنها خواهند بود.
این مسئله دلایل زیادی دارد و "یکی"از آنها #ساختار حاکم بر #مدارس و نظام آموزشی است، قصه از چه قرار است:
#رقابت یکی از عواملی است که آسیب های جبران نشدنی زیادی رابه دانش آموزان و در نهایت کشور ما وارد می کند. چگونه؟
رقابت بین دانش آموزان یک کلاس بر سر شاگرد اول شدن
رقابت بین شاگرد اول های کلاس های مختلف بر سر شاگرد اول شدن در مدرسه
رقابت بین مدارس مختلف
رقابت بر سر کسب رتبه های برتر کنکور و المپیادها
رقابت بین خانواده ها برای نمایش توان فرزندان خود
و....
از دل این رقابت ها آدم های موفقی بیرون می آیند که لزوما از زندگی خود راضی نیستند. اما این ساختار باعث بروز چه رفتارهایی از این افراد میشود:
- آدم های موفق خود را با دیگران مقایسه می کنند بجای آنکه امروز خود را با دیروز خود مقایسه کنند.
- آدم های موفق توفیق خود رادر جلو زدن به هر طریقی و در هر راهی از دیگران می دانند تا کسب #آرامش و #شادی درونی و طی کردن مسیر مختص به خود. (ادامه تحصیل در خارج از کشور، انتخاب رشته علوم تجربی، ادامه تحصیلات تا سطح دکتری و...)
- آدم های موفق مدام از لحاظ ثروت، شهرت، مقام سیاسی و....خود را با دیگران مقایسه می کنند. آنها حتی در انتخاب همسر نیز بجای توجه به ملاک های شخصی بدنبال مقایسه انتخاب خود با دیگران هستند.
- آدم های موفق معمولا استعداد های درونی خود را نمی شناسند (بخاطر توجه به بیرون) و در نتیجه آنها را شکوفا نمی کنند.
این آدم ها به ظاهر دکتر و مهندس می شوند، مدال می گیرند و در رسانه از آنها تمجید می شود اما شاید درون آشفته و نا آرامی را تجربه کنند و اگر فرصت بازگشت داشته باشند به طریقه ی دیگری زندگی می کنند.
اما متاسفانه آسیب های ناشی از رقابت به همین جا ختم نمی شوند و فقط دامن نخبگان را نمی گیرند.
مدارس دولتی بودجه محدودی دارند که باید عادلانه هزینه شود، بخشی از این بودجه محدود صرف تهیه پاداش برای شاگردهای برتر میشود (به نظر ما بهترین پاداش یادگیری است)، در حالیکه آزمایشگاه ها و کارگاه های مدارس بسیار ...فقیر هستند و هنوز زنگ ورزش مدارس بازی با توپ های دولایه پلاستیکی است و به نوعی همه ی دانش آموزان از کیفیت پایین آموزش رنج می برند و در نهایت همه ما دست به گریبان مسائل ومعضلات پیچیده اجتماعی خواهیم شد و همه با هم در این بازی بازنده خواهیم بود.
دوستان من، مدیران محترم مدارس دولتی و خصوصی به نظر شما باید این راه ادامه پیدا کند؟ تا چه زمانی؟ نقش شما در طراحی این ساختار چیست؟
پدر و مادر های عزیز، لطفا با دست خود فرزندان عزیز خود را اسیر این فشارهای روانی و استرس نکنید.
پی نوشت: در مدرسه ی روستایی که بنده فعالیت میکنم (6کلاسه) سال گذشته بیش از 2 میلیون تومان صرف پاداش به دانش آموزان برتر شد.
فقط 14درصد از مدارس متوسطه اول منطقه محل فعالیت بنده دارای کارگاه، آزمایشگاه و سایت کامپیوتر هستند صرفنظر از کیفیت آن.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
چرا مردم را عصبانی می کنیم؟
#تفکر_در_طول_زمان
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
در برخی خبرگزاری ها یک روز تحریف سخنان رییس جمهور با زیرنویس نادرست دیده می شود و روز دیگر دروغ گویی و تقطیع نوار ویدئویی دیدار وزیر خارجه فرانسه با وزیر خارجه کشورمان.
در برخی از روزنامه ها و رسانه های اجتماعی هم، هیچ وقت به تحلیل عملکرد دولت، بررسی نقاط ضعف و تصمیم گیری های غلط نهادهای دولتی اشاره نمی شود.
رسانه ها نقش مهمی دارند. و سیاستگذاران رسانه ها نقش جدی تر.
وقتی گزارش موسسه گالوپ درباره احساسات جهانی در سال 2017 را مشاهده می کنیم، به نظر می رسد ایرانی ها در جمع سه کشور عصبانی دنیا هستند.
در این مطالعه به صورت تلفنی و چهره به چهره از 149 هزار نفر در 142 کشور دنیا درباره تجربه های مثبت و منفی ایشان سوال شده است.
سوالها درباره روز قبل از انجام مصاحبه است. مثلا یکی از مجموعه سوال ها در تجارب منفی، درباره عصبانیت بود. یکی از سوال ها در تجارب مثبت، درباره یادگیری بود.
نوع سوالها جالب است.
این دو سوال را برای نمونه ببینید:
آیا در طول روز گذشته زمان زیادی را عصبانی بودی؟
آیا در طول روز گذشته چیز جالبی یاد گرفتی یا کار جالبی انجام دادی؟
وقتی درباره دردهای فیزیکی، نگرانی، غم، استرس و عصبانیت سوال بپرسیم، می توانیم تصویر کلی از تجربه های منفی جامعه به دست آوریم.
و اگر برای درک بهتر تجربه های مثبت، سوالاتی مانند اینها بپرسیم:
🔸 دیروز حس می کردی که استراحتت کافی بوده؟
🔹 آیا روز گذشته با احترام رفتار کردی؟
🔸 دیروز زمان بیشتری را لبخند زدی و خندیدی؟
🔹 در تجارب روز گذشته ات از فرصت پیگیری و دنبال کردن احساساتت برخوردار بودی؟
🔸 آیا در طول روز گذشته چیز جالبی یاد گرفتی یا کار جالبی انجام دادی؟
رسانه ها نقش مهمی دارند. و سیاستگذاران رسانه ها نقش جدی تر.
به نظرم رسانه ها می توانند در افزایش تجربه های مثبت مردم سرزمین ما بهتر عمل کنند.
به خبرنگاری که روزی خبر ناصحیحی را درباره وزارت خارجه منتشر کرد و روز دیگر سخنان ریاست جمهوری را تحریف کرد، پیشنهاد می کنم قدری فکر کند و ببیند امروز باید چطور رفتار کند تا مردم ما تجربه های مثبت بیشتری داشته باشند. با آرامش، با اخلاق و با امید
#امید
#اینجا_ایران_است
--------------
@systemsthinking
کانال تفکر سیستمی
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#تفکر_در_طول_زمان
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
در برخی خبرگزاری ها یک روز تحریف سخنان رییس جمهور با زیرنویس نادرست دیده می شود و روز دیگر دروغ گویی و تقطیع نوار ویدئویی دیدار وزیر خارجه فرانسه با وزیر خارجه کشورمان.
در برخی از روزنامه ها و رسانه های اجتماعی هم، هیچ وقت به تحلیل عملکرد دولت، بررسی نقاط ضعف و تصمیم گیری های غلط نهادهای دولتی اشاره نمی شود.
رسانه ها نقش مهمی دارند. و سیاستگذاران رسانه ها نقش جدی تر.
وقتی گزارش موسسه گالوپ درباره احساسات جهانی در سال 2017 را مشاهده می کنیم، به نظر می رسد ایرانی ها در جمع سه کشور عصبانی دنیا هستند.
در این مطالعه به صورت تلفنی و چهره به چهره از 149 هزار نفر در 142 کشور دنیا درباره تجربه های مثبت و منفی ایشان سوال شده است.
سوالها درباره روز قبل از انجام مصاحبه است. مثلا یکی از مجموعه سوال ها در تجارب منفی، درباره عصبانیت بود. یکی از سوال ها در تجارب مثبت، درباره یادگیری بود.
نوع سوالها جالب است.
این دو سوال را برای نمونه ببینید:
آیا در طول روز گذشته زمان زیادی را عصبانی بودی؟
آیا در طول روز گذشته چیز جالبی یاد گرفتی یا کار جالبی انجام دادی؟
وقتی درباره دردهای فیزیکی، نگرانی، غم، استرس و عصبانیت سوال بپرسیم، می توانیم تصویر کلی از تجربه های منفی جامعه به دست آوریم.
و اگر برای درک بهتر تجربه های مثبت، سوالاتی مانند اینها بپرسیم:
🔸 دیروز حس می کردی که استراحتت کافی بوده؟
🔹 آیا روز گذشته با احترام رفتار کردی؟
🔸 دیروز زمان بیشتری را لبخند زدی و خندیدی؟
🔹 در تجارب روز گذشته ات از فرصت پیگیری و دنبال کردن احساساتت برخوردار بودی؟
🔸 آیا در طول روز گذشته چیز جالبی یاد گرفتی یا کار جالبی انجام دادی؟
رسانه ها نقش مهمی دارند. و سیاستگذاران رسانه ها نقش جدی تر.
به نظرم رسانه ها می توانند در افزایش تجربه های مثبت مردم سرزمین ما بهتر عمل کنند.
به خبرنگاری که روزی خبر ناصحیحی را درباره وزارت خارجه منتشر کرد و روز دیگر سخنان ریاست جمهوری را تحریف کرد، پیشنهاد می کنم قدری فکر کند و ببیند امروز باید چطور رفتار کند تا مردم ما تجربه های مثبت بیشتری داشته باشند. با آرامش، با اخلاق و با امید
#امید
#اینجا_ایران_است
--------------
@systemsthinking
کانال تفکر سیستمی
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#کنکور و #طراحی نظام آموزشی
حدود بیست سال است که صحبت از حذف کنکور است.
تلاش های زیادی هم برای حذف کنکور شده است.
اما این تلاش ها نه تنها موفق به حذف کنکور نشده اند، بلکه آسیب های بیشتری به نظام آموزشی کشور وارد کرده اند.
به عنوان مثال، تلاش برای تاثیر دادن نمرات دبیرستان در کنکور، نظام آزمون ها و نمره های دبیرستان را مختل کرد. از یک طرف معلم ها تحت فشار مدرسه و خانواده ها امتحانات ساده تری برگزار کردند و معدل های ۲۰ غیر واقعی تولید کردند، و از طرف دیگر تلاش برای برگزاری امتحانات سراسری، پای باندهای فروش سوالات و تبهکاری و کلاهبرداری را به میان کشیده است و هجمه بزرگی علیه وزارت آموزش و پرورش به وجود آورده است.
از طرف دیگر، سالهاست که عده ای علیه موسساتی که در زمینه کنکور فعالیت می کنند، سخنرانی می کنند و مطلب می نویسند. آنها را خون آشام و انگل وسوء استفاده کننده و صاحبان درآمد ۱۰۰۰ میلیاردی می نامند. با این حال این موسسه ها هر سال رشد بیشتری می کنند و مدارس و خانواده ها، مشتری کلاس ها و آزمون های آنها هستند و کتاب هایشان جایگزین کتاب های درسی می شود.
اشکال کجاست و راه حل چیست؟
واقعیت این است که طراحی فعلی نظام آموزشی، نیاز به چیزی مثل کنکور دارد.
مدلی ساده از طراحی فعلی نظام آموزشی به این صورت است:
- به مدرسه می رویم که به دانشگاه برویم
- به دانشگاه می رویم که مدرک بگیریم
- مدرک می گیریم که بعد به دنبال کار بگردیم، تا در جایی استخدام شویم.
در این طراحی هدف از مدرسه، رفتن به دانشگاه است و هدف از دانشگاه، گرفتن مدرک است.
تا زمانی که این طراحی تغییر نکند، فضای کنکوری و آسیب های ناشی از آن وجود خواهند داشت.
به جای این مدل، می شود طراحی متفاوتی ارایه کرد:
- در مدرسه به مساله های جامعه توجه می کنیم و راه حل هایی برای مشکلات جامعه طراحی و اجرا می کنیم
- در مسیر طراحی این راه حل ها با افراد دیگر و با خبرگان و اساتید دانشگاه ها آشنا می شویم
- برای پیگیری این راه حل ها و طراحی های پیچیده تر و کارآمد تر «در صورت لزوم» به دانشگاه می رویم و در «دوره های آموزشی هدفمند» و پروژه های پژوهشی مرتبط شرکت می کنیم
- برای طرح هایمان که حل مساله ها و ایجاد ارزش برای جامعه را هدف گرفته اند، مدل تجاری و طرح تجاری طراحی می کنیم
- با اجرای این طرح های تجاری، برای خودمان و اعضای تیم مان و دیگران کار ایجاد می کنیم و ارزش می آفرینیم
این مسیر آینده مدرسه و دانشگاه است.
مدارس و دانشگاه هایی که در این مسیر حرکت نکنند، هم خودشان را در معرض به حاشیه رفتن و حذف شدن قرار می دهند، و هم به دانش آموزان و دانشجویانی که در این مدارس و دانشگاه ها تحصیل می کنند آسیب می زنند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
حدود بیست سال است که صحبت از حذف کنکور است.
تلاش های زیادی هم برای حذف کنکور شده است.
اما این تلاش ها نه تنها موفق به حذف کنکور نشده اند، بلکه آسیب های بیشتری به نظام آموزشی کشور وارد کرده اند.
به عنوان مثال، تلاش برای تاثیر دادن نمرات دبیرستان در کنکور، نظام آزمون ها و نمره های دبیرستان را مختل کرد. از یک طرف معلم ها تحت فشار مدرسه و خانواده ها امتحانات ساده تری برگزار کردند و معدل های ۲۰ غیر واقعی تولید کردند، و از طرف دیگر تلاش برای برگزاری امتحانات سراسری، پای باندهای فروش سوالات و تبهکاری و کلاهبرداری را به میان کشیده است و هجمه بزرگی علیه وزارت آموزش و پرورش به وجود آورده است.
از طرف دیگر، سالهاست که عده ای علیه موسساتی که در زمینه کنکور فعالیت می کنند، سخنرانی می کنند و مطلب می نویسند. آنها را خون آشام و انگل وسوء استفاده کننده و صاحبان درآمد ۱۰۰۰ میلیاردی می نامند. با این حال این موسسه ها هر سال رشد بیشتری می کنند و مدارس و خانواده ها، مشتری کلاس ها و آزمون های آنها هستند و کتاب هایشان جایگزین کتاب های درسی می شود.
اشکال کجاست و راه حل چیست؟
واقعیت این است که طراحی فعلی نظام آموزشی، نیاز به چیزی مثل کنکور دارد.
مدلی ساده از طراحی فعلی نظام آموزشی به این صورت است:
- به مدرسه می رویم که به دانشگاه برویم
- به دانشگاه می رویم که مدرک بگیریم
- مدرک می گیریم که بعد به دنبال کار بگردیم، تا در جایی استخدام شویم.
در این طراحی هدف از مدرسه، رفتن به دانشگاه است و هدف از دانشگاه، گرفتن مدرک است.
تا زمانی که این طراحی تغییر نکند، فضای کنکوری و آسیب های ناشی از آن وجود خواهند داشت.
به جای این مدل، می شود طراحی متفاوتی ارایه کرد:
- در مدرسه به مساله های جامعه توجه می کنیم و راه حل هایی برای مشکلات جامعه طراحی و اجرا می کنیم
- در مسیر طراحی این راه حل ها با افراد دیگر و با خبرگان و اساتید دانشگاه ها آشنا می شویم
- برای پیگیری این راه حل ها و طراحی های پیچیده تر و کارآمد تر «در صورت لزوم» به دانشگاه می رویم و در «دوره های آموزشی هدفمند» و پروژه های پژوهشی مرتبط شرکت می کنیم
- برای طرح هایمان که حل مساله ها و ایجاد ارزش برای جامعه را هدف گرفته اند، مدل تجاری و طرح تجاری طراحی می کنیم
- با اجرای این طرح های تجاری، برای خودمان و اعضای تیم مان و دیگران کار ایجاد می کنیم و ارزش می آفرینیم
این مسیر آینده مدرسه و دانشگاه است.
مدارس و دانشگاه هایی که در این مسیر حرکت نکنند، هم خودشان را در معرض به حاشیه رفتن و حذف شدن قرار می دهند، و هم به دانش آموزان و دانشجویانی که در این مدارس و دانشگاه ها تحصیل می کنند آسیب می زنند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
دغدغه یادگیری و #تفکرسیستمی_درمدرسه (1)
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/726
دغدغه یادگیری و #تفکرسیستمی_درمدرسه (2)
این تجربه مربوط به یک مدرسه ی دولتی روستایی در حوالی تهران است. (تعداد دانش آموزان در کلاس 38 نفر)
درس کاروفناوری (پایه هشتم)
اهداف انجام این کار (#مهارتهای_تفکر_سیستمی):
1- #تفکر_کل_نگر
2- #تفکر_درونزا
3- #مساله_محوری
4- افزایش #امید و خوشبینی بچه ها
5- #کار_گروهی
مدرسه ی ما دو کلاس در پایه ی هشتم دارد. با دانش آموزان کلاس دیگر هم فعالیت پرسش و پاسخ مربوط به مسائل جاری در مدرسه و راه حل هایی که آنها برای حل مشکلات داشتند را اجرایی کردم. طبق روال کار و گفتگویی که با دانش آموزان داشتم قرار بر این شد که بخشی از راه حل ها که مربوط به آنها بود را خودشان اجرایی کنند و بخش دیگر را با کمک یکدیگر عملیاتی کنیم.
از بین گزینه های ذکر شده توسط دانش آموزان رنگ کردن دیوار و زیباتر کردن محیط مدرسه را برای انجام فعالیت انتخاب کردم، تا اینکه آنها بتوانند مهارت جدیدی را کسب کرده و خودی نیز نشان دهند. برای انجام این کار دیوار پشت آب خوری، نمای بیرونی دستشوئی و طرح پرچم ایران در ورودی مدرسه را انتخاب کردم.
بعد از اینکه دانش آموزان دیوارها را رنگ کردند، به آنها پیشنهاد دادم که شاخصی را برای سنجش میزان ارتفاع پریدن و داشتن شادابی و تحرک بیشتر طراحی کنند. تصویر مربوطه را در ادامه مشاهده می کنید.
جلسه ی بعد، دانش آموزان می گفتند که این شاخص کفایت نمی کند. دلیل آنها هم این بود که تعداد شان زیاد است و باعث ایجاد صف می شود و ممکن است با یکدیگر برخورد کنند. آنها درخواست داشتند که شاخص دیگری را بر روی دیوار مقابل طراحی کنیم و یک مدل شاخص هم برای پریدن افقی مثل بازی های المپیک بکشیم. خوشبختانه، توانستم از داخل کارگاه مدرسه اسپری های رنگ را پیدا کنم. بچه ها برای داشتن دقت بیشتر، ابتدا باگچ طرح ها را روی زمین می کشیدند و سپس با اسپری پر رنگ می کردند. (5 طرح در قسمت های مختلف حیاط مدرسه)
ادامه دارد...
@systemsthinking
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/726
دغدغه یادگیری و #تفکرسیستمی_درمدرسه (2)
این تجربه مربوط به یک مدرسه ی دولتی روستایی در حوالی تهران است. (تعداد دانش آموزان در کلاس 38 نفر)
درس کاروفناوری (پایه هشتم)
اهداف انجام این کار (#مهارتهای_تفکر_سیستمی):
1- #تفکر_کل_نگر
2- #تفکر_درونزا
3- #مساله_محوری
4- افزایش #امید و خوشبینی بچه ها
5- #کار_گروهی
مدرسه ی ما دو کلاس در پایه ی هشتم دارد. با دانش آموزان کلاس دیگر هم فعالیت پرسش و پاسخ مربوط به مسائل جاری در مدرسه و راه حل هایی که آنها برای حل مشکلات داشتند را اجرایی کردم. طبق روال کار و گفتگویی که با دانش آموزان داشتم قرار بر این شد که بخشی از راه حل ها که مربوط به آنها بود را خودشان اجرایی کنند و بخش دیگر را با کمک یکدیگر عملیاتی کنیم.
از بین گزینه های ذکر شده توسط دانش آموزان رنگ کردن دیوار و زیباتر کردن محیط مدرسه را برای انجام فعالیت انتخاب کردم، تا اینکه آنها بتوانند مهارت جدیدی را کسب کرده و خودی نیز نشان دهند. برای انجام این کار دیوار پشت آب خوری، نمای بیرونی دستشوئی و طرح پرچم ایران در ورودی مدرسه را انتخاب کردم.
بعد از اینکه دانش آموزان دیوارها را رنگ کردند، به آنها پیشنهاد دادم که شاخصی را برای سنجش میزان ارتفاع پریدن و داشتن شادابی و تحرک بیشتر طراحی کنند. تصویر مربوطه را در ادامه مشاهده می کنید.
جلسه ی بعد، دانش آموزان می گفتند که این شاخص کفایت نمی کند. دلیل آنها هم این بود که تعداد شان زیاد است و باعث ایجاد صف می شود و ممکن است با یکدیگر برخورد کنند. آنها درخواست داشتند که شاخص دیگری را بر روی دیوار مقابل طراحی کنیم و یک مدل شاخص هم برای پریدن افقی مثل بازی های المپیک بکشیم. خوشبختانه، توانستم از داخل کارگاه مدرسه اسپری های رنگ را پیدا کنم. بچه ها برای داشتن دقت بیشتر، ابتدا باگچ طرح ها را روی زمین می کشیدند و سپس با اسپری پر رنگ می کردند. (5 طرح در قسمت های مختلف حیاط مدرسه)
ادامه دارد...
@systemsthinking
عکس یادگاری شرکت کنندگان در «اردوی یادگیری و تفکر سیستمی»
دانش آموزان پایه هفتم تا نهم
۱۰ تا ۱۴ تیرماه 1396 - موسسه منظومه خرد
@systemsthinking
دانش آموزان پایه هفتم تا نهم
۱۰ تا ۱۴ تیرماه 1396 - موسسه منظومه خرد
@systemsthinking
#دانشجو
#جامعه
#گفتگو
"دانشجویان ما باید از توانایی برقراری ارتباط خوب با مخاطبان خود و مردم برخوردار باشند و خوب بتوانند با افرادی که در اطرافشان و سازمانشان مشغولند، ارتباط گرفته، هدفهایشان را تشریح کنند،
همچنین بتوانند جامعه و کارکرد جامعه را بفهمند،
بفهمند اقتصاد چگونه کار میکند،
سیر تحولات تاریخی چگونه بوده است،
دلایل پیشرفت کشورهای غربی و خیزش سریع آنان و عقب ماندگی جوامع اسلامی را دریابند
و حداقل اینکه در مورد یک سری از این مسائل مطالعه کنند و ذهنشان به این مسائل آشنا شود. این میشود ابعاد اجتماعی-انسانی دانشگاه.
در نتیجه هدف #دانشگاه نباید فقط این باشد که آدمهای تکنیکی قوی بار بیاورد، بلکه هدف دانشگاه باید #تربیت افرادی باشد که بتوانند جلودار #حرکت در همه جبههها باشند و اگر فقط تکنیکی باشند کافی نیست، بلکه باید زمینههای #توسعه، چند بعدی باشد و این را باید دانشگاه تعریف کند."
دکتر علینقی مشایخی
استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف
--------------
@systemsthinking
#جامعه
#گفتگو
"دانشجویان ما باید از توانایی برقراری ارتباط خوب با مخاطبان خود و مردم برخوردار باشند و خوب بتوانند با افرادی که در اطرافشان و سازمانشان مشغولند، ارتباط گرفته، هدفهایشان را تشریح کنند،
همچنین بتوانند جامعه و کارکرد جامعه را بفهمند،
بفهمند اقتصاد چگونه کار میکند،
سیر تحولات تاریخی چگونه بوده است،
دلایل پیشرفت کشورهای غربی و خیزش سریع آنان و عقب ماندگی جوامع اسلامی را دریابند
و حداقل اینکه در مورد یک سری از این مسائل مطالعه کنند و ذهنشان به این مسائل آشنا شود. این میشود ابعاد اجتماعی-انسانی دانشگاه.
در نتیجه هدف #دانشگاه نباید فقط این باشد که آدمهای تکنیکی قوی بار بیاورد، بلکه هدف دانشگاه باید #تربیت افرادی باشد که بتوانند جلودار #حرکت در همه جبههها باشند و اگر فقط تکنیکی باشند کافی نیست، بلکه باید زمینههای #توسعه، چند بعدی باشد و این را باید دانشگاه تعریف کند."
دکتر علینقی مشایخی
استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف
--------------
@systemsthinking
Forwarded from اقتصاد رفتاری (Mostafa Nasr Esfahani )
⭕️◻️راننده اتوبوس می گوید وقتی جعبه آب معدنی پر باشد مسافران تعداد کمتری بر می دارند!
این دقیقاً یکی از سوگیری های رفتاری به نام #کمیابی است.
✔️کانال تخصصی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
این دقیقاً یکی از سوگیری های رفتاری به نام #کمیابی است.
✔️کانال تخصصی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#تفکر_در_طول_زمان
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
#تفکر_حلقه_بسته
#تفکر_کل_نگر
🔸 امروز حتی یک فارغالتحصیل با کیفیت یک دانشگاه خوب دولتی، مدتی بعد از ورود به یک بنگاه یا سازمان (به ویژه در سازمانهای دولتی و شبهدولتی) به فسیل تبدیل میشود. چون راهنما و مربی ندارد، کار را به درستی یاد نمیگیرد و بعد از مدتی به کارمندی بدل میشود که فقط به دنبال پر کردن ساعات اداری است تا حقوق ماهانهاش را دریافت کند. من به حال فارغالتحصیلان خوبی که به این ترتیب وارد سازمانها میشوند، تاسف میخورم. زیرا نه تنها تواناییهایشان رشد نمیکند، بلکه روحیه و فرهنگ کاری آنها نیز به شدت تنزل میکند.
🔹امروز بیشتر شرکتها و بنگاههای بزرگ ما دولتی و نیمهدولتیاند و چندان در بند تربیت مدیر و بالا بردن کیفیت مدیریت در بلندمدت نیستند. اما اگر بخش خصوصی بزرگ شود، حتماً متوجه ارزش سرمایهگذاری مثلاً در رشته مدیریت خواهد شد و دانشکدههای مدیریت خصوصی درجه یک را تاسیس میکند؛ همچنان که در چین و هند این اتفاق افتاد یا در دهه 1340 شمسی که رشد صنعتی ایران بالا بود و بخش خصوصی بزرگی شکل گرفت، دوره مدیریت اجرایی را با مشارکت دانشگاه هاروارد برای تربیت مدیران ایرانی به وجود آورد.
🔸فقر مالی، آموزش عالی کشور را از بین میبرد. کیفیت آموزش عالی مرتباً کاهش پیدا میکند و این مساله، ضربه بزرگی به توسعه کشور میزند.
🔹توسعه بیحساب رشتههای دکترا، لطمهای جدی به حیثیت آموزش عالی میزند و اثرات منفی بلندمدت خواهد داشت. این یک فاجعه در نظام آموزش عالی ماست. در مجموع معتقدم آموزش عالی عمومی تا مقطع لیسانس بسیار مفید است و باید امکانات دولتی و غیردولتی برای آن در اختیار همه قرار بگیرد؛ اما تحصیلات تکمیلی و دکترا باید فقط زمانی ارائه شود که کیفیت خوب داشته باشد و ارزش افزوده قابل توجهی ایجاد کند.
🔸اگر سیاستگذاران به ساختار جمعیتی ایران توجه میکردند، متوجه میشدند که پس از خروج پیک جمعیتی دهه 60، تقاضا برای ورود به دانشگاهها کم خواهد شد. سیاستگذاران باید از قبل برای این روزها آماده میشدند. راه حل امروز هم این است که دانشگاههای غیردولتی با هم ادغام شوند، تعداد مراکز آموزشی خود را کاهش دهند، تنها کادرهای کیفی خود را حفظ کنند و به افزایش کیفیت بپردازند.
🔹ضرورتی ندارد که دانشگاه آزاد تمام مراکز خود را فعال نگه دارد بلکه میتواند بعضی از آنها را حذف کند و سرمایههای فیزیکی باقیمانده (زمین و ساختمان) را به نوع دیگری مورد استفاده قرار دهد و از عواید حاصل از آن، کیفیت آموزش در مراکز فعال را تقویت کند نه اینکه بدون داشتن استاد و تجهیزات کافی دست به توسعه تحصیلات تکمیلی بزند.
🔸امروزه در دانشگاههای بزرگ دنیا، دورههای تحصیلات تکمیلی به خصوص دورههای دکترا معمولاً به صورت بورس ارائه میشود. یعنی از محل پروژههای تحقیقاتی، نهتنها شهریه دانشجوی دکترا تامین میشود، بلکه بهطور ماهانه به او مقرری پرداخت میکنند تا دانشجو تمام وقت خود را صرف مطالعه و تحقیق کند نه اینکه شهریه کلانی پرداخت کند تا از محل این شهریه، هزینههای مالی دانشگاه تامین شود.
سطرهایی از مصاحبه دکتر علینقی مشایخی با مجله تجارت فردا درباره وضعیت گسترش آموزش عالی ایران؛ 20 خرداد 1396
--------------
@systemsthinking
کانال تفکر سیستمی
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
#تفکر_حلقه_بسته
#تفکر_کل_نگر
🔸 امروز حتی یک فارغالتحصیل با کیفیت یک دانشگاه خوب دولتی، مدتی بعد از ورود به یک بنگاه یا سازمان (به ویژه در سازمانهای دولتی و شبهدولتی) به فسیل تبدیل میشود. چون راهنما و مربی ندارد، کار را به درستی یاد نمیگیرد و بعد از مدتی به کارمندی بدل میشود که فقط به دنبال پر کردن ساعات اداری است تا حقوق ماهانهاش را دریافت کند. من به حال فارغالتحصیلان خوبی که به این ترتیب وارد سازمانها میشوند، تاسف میخورم. زیرا نه تنها تواناییهایشان رشد نمیکند، بلکه روحیه و فرهنگ کاری آنها نیز به شدت تنزل میکند.
🔹امروز بیشتر شرکتها و بنگاههای بزرگ ما دولتی و نیمهدولتیاند و چندان در بند تربیت مدیر و بالا بردن کیفیت مدیریت در بلندمدت نیستند. اما اگر بخش خصوصی بزرگ شود، حتماً متوجه ارزش سرمایهگذاری مثلاً در رشته مدیریت خواهد شد و دانشکدههای مدیریت خصوصی درجه یک را تاسیس میکند؛ همچنان که در چین و هند این اتفاق افتاد یا در دهه 1340 شمسی که رشد صنعتی ایران بالا بود و بخش خصوصی بزرگی شکل گرفت، دوره مدیریت اجرایی را با مشارکت دانشگاه هاروارد برای تربیت مدیران ایرانی به وجود آورد.
🔸فقر مالی، آموزش عالی کشور را از بین میبرد. کیفیت آموزش عالی مرتباً کاهش پیدا میکند و این مساله، ضربه بزرگی به توسعه کشور میزند.
🔹توسعه بیحساب رشتههای دکترا، لطمهای جدی به حیثیت آموزش عالی میزند و اثرات منفی بلندمدت خواهد داشت. این یک فاجعه در نظام آموزش عالی ماست. در مجموع معتقدم آموزش عالی عمومی تا مقطع لیسانس بسیار مفید است و باید امکانات دولتی و غیردولتی برای آن در اختیار همه قرار بگیرد؛ اما تحصیلات تکمیلی و دکترا باید فقط زمانی ارائه شود که کیفیت خوب داشته باشد و ارزش افزوده قابل توجهی ایجاد کند.
🔸اگر سیاستگذاران به ساختار جمعیتی ایران توجه میکردند، متوجه میشدند که پس از خروج پیک جمعیتی دهه 60، تقاضا برای ورود به دانشگاهها کم خواهد شد. سیاستگذاران باید از قبل برای این روزها آماده میشدند. راه حل امروز هم این است که دانشگاههای غیردولتی با هم ادغام شوند، تعداد مراکز آموزشی خود را کاهش دهند، تنها کادرهای کیفی خود را حفظ کنند و به افزایش کیفیت بپردازند.
🔹ضرورتی ندارد که دانشگاه آزاد تمام مراکز خود را فعال نگه دارد بلکه میتواند بعضی از آنها را حذف کند و سرمایههای فیزیکی باقیمانده (زمین و ساختمان) را به نوع دیگری مورد استفاده قرار دهد و از عواید حاصل از آن، کیفیت آموزش در مراکز فعال را تقویت کند نه اینکه بدون داشتن استاد و تجهیزات کافی دست به توسعه تحصیلات تکمیلی بزند.
🔸امروزه در دانشگاههای بزرگ دنیا، دورههای تحصیلات تکمیلی به خصوص دورههای دکترا معمولاً به صورت بورس ارائه میشود. یعنی از محل پروژههای تحقیقاتی، نهتنها شهریه دانشجوی دکترا تامین میشود، بلکه بهطور ماهانه به او مقرری پرداخت میکنند تا دانشجو تمام وقت خود را صرف مطالعه و تحقیق کند نه اینکه شهریه کلانی پرداخت کند تا از محل این شهریه، هزینههای مالی دانشگاه تامین شود.
سطرهایی از مصاحبه دکتر علینقی مشایخی با مجله تجارت فردا درباره وضعیت گسترش آموزش عالی ایران؛ 20 خرداد 1396
--------------
@systemsthinking
کانال تفکر سیستمی
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
روایت دکتر علینقی مشایخی از عوامل و عواقب گسترش تحصیلات پولی در نظام آموزش عالی ایران
متن کامل مصاحبه
تحلیل موضوع و ارایه راهکارها
http://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-21909
--
@systemsthinking
متن کامل مصاحبه
تحلیل موضوع و ارایه راهکارها
http://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-21909
--
@systemsthinking
#کتاب_بخوانیم
📌 اگر به جای سقراط بودیم چه میکردیم؟
♦️ در روز محاکمۀ سقراط 500 شهروند آتنی عضو هیئت منصفه بودند که #دادستان در آغاز سخن از آنها خواست که این نکته را در نظر بگیرند که فیلسوف مقابل آنها فردی #فریبکار است.
🔖 سقراط کوشید به اتهامات پاسخ دهد. نوبت هیئت منصفۀ پانصد نفری بود که #تصمیم بگیرند. پس از مشورت مختصر، 280 نفر سقراط را گناهکار شناختند و 220 نفر بیگناه.
✅ سقراط به طعنه گفت: "فکر نمیکردم اختلاف میان آرای موافق و مخالف چنین کم باشد". اما او اطمینانش را از دست نداد و بدون هیچ تردید یا وحشتی، عقیده به برنامۀ فلسفیای را حفظ کرد که با رای اکثریت 56درصدی مخاطبانش نادرست اعلام شده بود.
🤔 چرا برخی از ما در مواجهه با آراء مخالف، سریعا #موضع خود را نادیده میگیریم؟
👌 اگر تنها پس از شنیدن چند کلمۀ تند دربارۀ شخصیت یا دستاوردهایمان به گریه میافتیم، دلیل آن ممکن است این باشد که #تایید_دیگران بخش مهمی از قابلیت ما برای اعتقاد به حقانیت خودمان را تشکیل میدهد.
ما احساس میکنیم که حق داریم عدم محبوبیت را نه فقط به خاطر دلایل علمی بلکه مهمتر از آن به این دلیل جدی بگیریم که مورد #تمسخر قرار گرفتن #نشانۀ روشنی از #گمراهی ماست.
🍥 البته سقراط میپذیرفت که گاهی اوقات در اشتباه هستیم و باید به دیدگاههای خود #شک کنیم. ولی در موارد دیگر آنچه باید نگرانمان کند تعداد مخالفان ما نیست، بلکه خوب بودن #دلایل آنها برای این کار است.
⚠️ این که بشنویم تعداد زیادی از افراد نظر ما را اشتباه میپندارند، ممکن است #هراسناک باشد ولی پیش از ترک موضع خود، باید به روش آنها برای دستیابی به این نتایج توجه کنیم. درستی #روش_تفکر آنهاست که باید اهمیتی را که به عدم تایید آنها میدهیم تعیین کند.
😐 از سویی دیگر، نظر میرسد ما دو مورد زیر را یکسان میپنداریم:
1️⃣ مخالفت منتقدانی که با دقت و صداقت اندیشیدهاند.
2️⃣ مخالفت منتقدانی که بر اساس مردمستیزی و حسادت عمل کرده اند.
📚 راه درست این است که با صرف وقت علت #انتقاد را بیابیم، در غیر این صورت ممکن است افکار نادرستی که مرجع مقتدری بیان میکند را _هرچند بدون شواهد مربوط به چگونگی دستیابی به آن_ با افکار درست اشتباه بگیریم.
#آبرومندی واقعی نه از رای و ارادۀ اکثریت بلکه از #استدلال_درست حاصل میشود. نباید #مرعوب تفکر نادرست شویم، حتی اگر از دهان استادان سخنوری، سرلشکران قدرتمند و اشرافیان خوش لباس خارج شوند.
🗂 #تسلی_بخشیهای_فلسفه ، نویسنده #آلن_دوباتن ، مترجم: #عرفان_ثابتی ، انتشارات: #ققنوس
@systemsthinking
📌 اگر به جای سقراط بودیم چه میکردیم؟
♦️ در روز محاکمۀ سقراط 500 شهروند آتنی عضو هیئت منصفه بودند که #دادستان در آغاز سخن از آنها خواست که این نکته را در نظر بگیرند که فیلسوف مقابل آنها فردی #فریبکار است.
🔖 سقراط کوشید به اتهامات پاسخ دهد. نوبت هیئت منصفۀ پانصد نفری بود که #تصمیم بگیرند. پس از مشورت مختصر، 280 نفر سقراط را گناهکار شناختند و 220 نفر بیگناه.
✅ سقراط به طعنه گفت: "فکر نمیکردم اختلاف میان آرای موافق و مخالف چنین کم باشد". اما او اطمینانش را از دست نداد و بدون هیچ تردید یا وحشتی، عقیده به برنامۀ فلسفیای را حفظ کرد که با رای اکثریت 56درصدی مخاطبانش نادرست اعلام شده بود.
🤔 چرا برخی از ما در مواجهه با آراء مخالف، سریعا #موضع خود را نادیده میگیریم؟
👌 اگر تنها پس از شنیدن چند کلمۀ تند دربارۀ شخصیت یا دستاوردهایمان به گریه میافتیم، دلیل آن ممکن است این باشد که #تایید_دیگران بخش مهمی از قابلیت ما برای اعتقاد به حقانیت خودمان را تشکیل میدهد.
ما احساس میکنیم که حق داریم عدم محبوبیت را نه فقط به خاطر دلایل علمی بلکه مهمتر از آن به این دلیل جدی بگیریم که مورد #تمسخر قرار گرفتن #نشانۀ روشنی از #گمراهی ماست.
🍥 البته سقراط میپذیرفت که گاهی اوقات در اشتباه هستیم و باید به دیدگاههای خود #شک کنیم. ولی در موارد دیگر آنچه باید نگرانمان کند تعداد مخالفان ما نیست، بلکه خوب بودن #دلایل آنها برای این کار است.
⚠️ این که بشنویم تعداد زیادی از افراد نظر ما را اشتباه میپندارند، ممکن است #هراسناک باشد ولی پیش از ترک موضع خود، باید به روش آنها برای دستیابی به این نتایج توجه کنیم. درستی #روش_تفکر آنهاست که باید اهمیتی را که به عدم تایید آنها میدهیم تعیین کند.
😐 از سویی دیگر، نظر میرسد ما دو مورد زیر را یکسان میپنداریم:
1️⃣ مخالفت منتقدانی که با دقت و صداقت اندیشیدهاند.
2️⃣ مخالفت منتقدانی که بر اساس مردمستیزی و حسادت عمل کرده اند.
📚 راه درست این است که با صرف وقت علت #انتقاد را بیابیم، در غیر این صورت ممکن است افکار نادرستی که مرجع مقتدری بیان میکند را _هرچند بدون شواهد مربوط به چگونگی دستیابی به آن_ با افکار درست اشتباه بگیریم.
#آبرومندی واقعی نه از رای و ارادۀ اکثریت بلکه از #استدلال_درست حاصل میشود. نباید #مرعوب تفکر نادرست شویم، حتی اگر از دهان استادان سخنوری، سرلشکران قدرتمند و اشرافیان خوش لباس خارج شوند.
🗂 #تسلی_بخشیهای_فلسفه ، نویسنده #آلن_دوباتن ، مترجم: #عرفان_ثابتی ، انتشارات: #ققنوس
@systemsthinking
#کنکور
این اتاق یک کنکوری است... بعد از برگشتن از آزمون👆
و این ها تکههای جزوات کنکور هستند
همه را دعوت میکرد به قدم زدن روی این برگهها
@systemsthinking
این اتاق یک کنکوری است... بعد از برگشتن از آزمون👆
و این ها تکههای جزوات کنکور هستند
همه را دعوت میکرد به قدم زدن روی این برگهها
@systemsthinking
دغدغه یادگیری و #تفکرسیستمی_درمدرسه (2)
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/746
دغدغه یادگیری و #تفکرسیستمی_درمدرسه (3)
این تجربه مربوط به یک مدرسه ی دولتی روستایی در حوالی تهران است.
درس کاروفناوری (پایه هشتم)
اهداف انجام این کار (#مهارتهای_تفکر_سیستمی):
1- #تفکر_کل_نگر
2- #تفکر_درونزا
3- #مساله_محوری
4- افزایش #امید و خوشبینی بچه ها
5- #کار_گروهی
بعد از شناخت و حل مسائل در مدرسه، به سراغ دغدغه یادگیری در محله و جامعه (کشور) رفتم. این جلسه با طرح یک سوال از دانش آموزان شروع شد.
چه مشکلاتی در محله و یا در جامعه داریم که شما را آزار می دهد؟
بعد از اینکه تخته را به دو قسمت تقسیم کردم، دانش آموزان هر کدام یک مشکل را بیان کردند و من هم روی تخته نوشتم. پاسخ های دانش آموزان به شرح زیر است:
فقر و بی پولی،بی قانونی، بیکاری، بی فرهنگی، گرونی، کمبود درخت، بی توجهی به دستورات خدا، بی حجابی، نا امیدی مردم!، بلوغ نوجوانان (عدم آگاهی)، اراذل و اوباش، بی اهمیتی به حاشیه نشینی، شهرداری وظایفش رو انجام نمیده، معتادین، زیاد شدن افغانی ها، دزدی، ترافیک، وابستگی به خارج، آلودگی هوا، بحران آب، بی عدالتی، بی توجهی به مردم، بی غیرتی، اسراف کردن، عدم همکاری مردم با یکدیگر، بی ادبی، تصادفات رانندگی، قاچاق، حقوق نجومی، کلاهبرداری، پارتی بازی، غمگین بودن مردم، هرج و مرج، عدم توجه به نوجوانان، تولید ملی
در ادامه از دانش آموزان خواستم کارهایی که "آنها" می توانند برای حل مشکلات انجام بدهند را به ترتیب ذکر کنند:
بالا بردن فرهنگ (خودمون)، صرفه جویی، تذکر دادن (حجاب)، امیدوار باشم، اسراف نکنم، کالای ایرانی بخرم، امر به معروف، راه درست را ادامه دادن، زدن کانالی (تلگرامی) در مورد بلوغ نوجوانان، آتش نزنیم، درخت بکارم، رعایت ادب، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، ترافیک درست نکنیم، استفاده درست از کالاها، همکاری با همدیگر، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، توجه به خود وخانواده، دنبال مد نبودن، منصف باشیم، حفظ وجهه خود، معتاد نشم، هرج و مرج راه نندازم، قطع نکردن درختان، ایمان بخدا، سرم تو لاک خودم باشه.
در ادامه با دانش آموزان در مورد اینکه چگونه رعایت نکردن بعضی از این راه حل ها توسط خود ما باعث بروز مسائل منطقه ای، ملی و جهانی می شوند گفتگو کردیم. تلاش کردم که دانش آموزان به "سهم خود" درایجاد این مشکلات پی ببرند.
به عنوان مثال، یکی از دانش آموزان در بیان راه حل و نقش خود در مسئله اعتیاد بیان می داشت که: " آقا من خودم سعی می کنم معتاد نشم، بالاخره یه معتاد کمتر ". زمانی که به مسئله آلودگی هوا فکر میکردیم در نهایت دانش آموزان به عینه مشاهده کردند که با فعالیت های درست نکردن ترافیک، قطع نکردن درختان، کاشت درخت و استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی آنها نیز سهمی در این مسئله ملی و جهانی دارند.
دانش آموزانی که با این ذهنیت رشد پیدا کنند حتی اگر نتوانند باری را از دوش جامعه بردارند، حداقل بار کمتری بر دوش جامعه خواهند گذاشت.
ادامه دارد...
@systemsthinking
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/746
دغدغه یادگیری و #تفکرسیستمی_درمدرسه (3)
این تجربه مربوط به یک مدرسه ی دولتی روستایی در حوالی تهران است.
درس کاروفناوری (پایه هشتم)
اهداف انجام این کار (#مهارتهای_تفکر_سیستمی):
1- #تفکر_کل_نگر
2- #تفکر_درونزا
3- #مساله_محوری
4- افزایش #امید و خوشبینی بچه ها
5- #کار_گروهی
بعد از شناخت و حل مسائل در مدرسه، به سراغ دغدغه یادگیری در محله و جامعه (کشور) رفتم. این جلسه با طرح یک سوال از دانش آموزان شروع شد.
چه مشکلاتی در محله و یا در جامعه داریم که شما را آزار می دهد؟
بعد از اینکه تخته را به دو قسمت تقسیم کردم، دانش آموزان هر کدام یک مشکل را بیان کردند و من هم روی تخته نوشتم. پاسخ های دانش آموزان به شرح زیر است:
فقر و بی پولی،بی قانونی، بیکاری، بی فرهنگی، گرونی، کمبود درخت، بی توجهی به دستورات خدا، بی حجابی، نا امیدی مردم!، بلوغ نوجوانان (عدم آگاهی)، اراذل و اوباش، بی اهمیتی به حاشیه نشینی، شهرداری وظایفش رو انجام نمیده، معتادین، زیاد شدن افغانی ها، دزدی، ترافیک، وابستگی به خارج، آلودگی هوا، بحران آب، بی عدالتی، بی توجهی به مردم، بی غیرتی، اسراف کردن، عدم همکاری مردم با یکدیگر، بی ادبی، تصادفات رانندگی، قاچاق، حقوق نجومی، کلاهبرداری، پارتی بازی، غمگین بودن مردم، هرج و مرج، عدم توجه به نوجوانان، تولید ملی
در ادامه از دانش آموزان خواستم کارهایی که "آنها" می توانند برای حل مشکلات انجام بدهند را به ترتیب ذکر کنند:
بالا بردن فرهنگ (خودمون)، صرفه جویی، تذکر دادن (حجاب)، امیدوار باشم، اسراف نکنم، کالای ایرانی بخرم، امر به معروف، راه درست را ادامه دادن، زدن کانالی (تلگرامی) در مورد بلوغ نوجوانان، آتش نزنیم، درخت بکارم، رعایت ادب، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، ترافیک درست نکنیم، استفاده درست از کالاها، همکاری با همدیگر، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، توجه به خود وخانواده، دنبال مد نبودن، منصف باشیم، حفظ وجهه خود، معتاد نشم، هرج و مرج راه نندازم، قطع نکردن درختان، ایمان بخدا، سرم تو لاک خودم باشه.
در ادامه با دانش آموزان در مورد اینکه چگونه رعایت نکردن بعضی از این راه حل ها توسط خود ما باعث بروز مسائل منطقه ای، ملی و جهانی می شوند گفتگو کردیم. تلاش کردم که دانش آموزان به "سهم خود" درایجاد این مشکلات پی ببرند.
به عنوان مثال، یکی از دانش آموزان در بیان راه حل و نقش خود در مسئله اعتیاد بیان می داشت که: " آقا من خودم سعی می کنم معتاد نشم، بالاخره یه معتاد کمتر ". زمانی که به مسئله آلودگی هوا فکر میکردیم در نهایت دانش آموزان به عینه مشاهده کردند که با فعالیت های درست نکردن ترافیک، قطع نکردن درختان، کاشت درخت و استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی آنها نیز سهمی در این مسئله ملی و جهانی دارند.
دانش آموزانی که با این ذهنیت رشد پیدا کنند حتی اگر نتوانند باری را از دوش جامعه بردارند، حداقل بار کمتری بر دوش جامعه خواهند گذاشت.
ادامه دارد...
@systemsthinking
Telegram
Systems Thinking
دغدغه یادگیری و #تفکرسیستمی_درمدرسه (1)
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/726
دغدغه یادگیری و #تفکرسیستمی_درمدرسه (2)
این تجربه مربوط به یک مدرسه ی دولتی روستایی در حوالی تهران است. (تعداد دانش آموزان در کلاس 38 نفر)
درس کاروفناوری (پایه هشتم)
اهداف انجام…
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/726
دغدغه یادگیری و #تفکرسیستمی_درمدرسه (2)
این تجربه مربوط به یک مدرسه ی دولتی روستایی در حوالی تهران است. (تعداد دانش آموزان در کلاس 38 نفر)
درس کاروفناوری (پایه هشتم)
اهداف انجام…
#اصالت
#مدل_ذهنی
در هواپیما نشسته ام و عازم کرمان هستم تا همراه یادگیری اساتید و کارکنان دانشگاه ولی عصر رفسنجان باشم. در هفته نامه بورس این داستان زیبا توجهم را جلب می کند.
@systemsthinking
#مدل_ذهنی
در هواپیما نشسته ام و عازم کرمان هستم تا همراه یادگیری اساتید و کارکنان دانشگاه ولی عصر رفسنجان باشم. در هفته نامه بورس این داستان زیبا توجهم را جلب می کند.
@systemsthinking