#گفتگو در خانواده
هرچه درباره #مدل_ذهنی بیشتر یاد می گیرم، به اهمیت برنامه ریزی و انجام اقداماتی برای حرکت به سمت «مدل ذهنی مشترک در خانواده»، بیشتر پی می برم.
1️⃣ اولین کاری که به این منظور انجام داده ایم، قصه گویی برای بچه هاست.
حدود پانزده سال است که شب ها برای فرزندانم قصه می گویم و خیلی از پیش فرض ها و مدل های ذهنی فرزندانم از طریق رفتارها و تصمیم های شخصیت های قصه های پدر و مادرشان شکل گرفته است.
قصه گویی البته نتیجه دیگری هم داشته است. با توجه به اینکه قصه هایمان بداهه هستند و در لحظه خلق می شوند، در طی این پانزده سال، قدرت بداهه گویی و تخیل و سخنوریمان بسیار رشد کرده است.
2️⃣ دومین کاری که به این منظور طراحی کردهایم، سفرهای خانوادگی بوده است. طی این سفرها که برای ما به لطف دوستان و اعضای خانواده همیشه بسیار کم هزینه بوده، چند روزی با هم هستیم و فرصت های تصمیم گیری متعددی که در سفر پیش می آید را با هم تجربه می کنیم. در این سفرها با فضاها و افراد دیگری هم آشنا می شویم که به افزایش شناخت و عمیق تر شدن مدل ذهنیمان کمک می کند.
3️⃣ طراحی سوم، حضور بچه ها در محل های کار و کلاس های درسی ام بوده است که از زمان دانشجویی تاکنون با وجود مشکلاتی که وجود داشته، زمینه آن را فراهم کرده ام.
4️⃣ چهارمین روشی که به این هدف یادگرفته ایم، #گفتگو در خانواده است. جلسات گفتگوی یک ساعته که یک بار در هفته برگزار می شود و تمام اعضای خانواده در آن فرصت گفتگو و دیده شدن دارند.
در مورد طراحی جلسات #گفتگو در خانواده به امید خدا مطلب دیگری خواهم نوشت...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
هرچه درباره #مدل_ذهنی بیشتر یاد می گیرم، به اهمیت برنامه ریزی و انجام اقداماتی برای حرکت به سمت «مدل ذهنی مشترک در خانواده»، بیشتر پی می برم.
1️⃣ اولین کاری که به این منظور انجام داده ایم، قصه گویی برای بچه هاست.
حدود پانزده سال است که شب ها برای فرزندانم قصه می گویم و خیلی از پیش فرض ها و مدل های ذهنی فرزندانم از طریق رفتارها و تصمیم های شخصیت های قصه های پدر و مادرشان شکل گرفته است.
قصه گویی البته نتیجه دیگری هم داشته است. با توجه به اینکه قصه هایمان بداهه هستند و در لحظه خلق می شوند، در طی این پانزده سال، قدرت بداهه گویی و تخیل و سخنوریمان بسیار رشد کرده است.
2️⃣ دومین کاری که به این منظور طراحی کردهایم، سفرهای خانوادگی بوده است. طی این سفرها که برای ما به لطف دوستان و اعضای خانواده همیشه بسیار کم هزینه بوده، چند روزی با هم هستیم و فرصت های تصمیم گیری متعددی که در سفر پیش می آید را با هم تجربه می کنیم. در این سفرها با فضاها و افراد دیگری هم آشنا می شویم که به افزایش شناخت و عمیق تر شدن مدل ذهنیمان کمک می کند.
3️⃣ طراحی سوم، حضور بچه ها در محل های کار و کلاس های درسی ام بوده است که از زمان دانشجویی تاکنون با وجود مشکلاتی که وجود داشته، زمینه آن را فراهم کرده ام.
4️⃣ چهارمین روشی که به این هدف یادگرفته ایم، #گفتگو در خانواده است. جلسات گفتگوی یک ساعته که یک بار در هفته برگزار می شود و تمام اعضای خانواده در آن فرصت گفتگو و دیده شدن دارند.
در مورد طراحی جلسات #گفتگو در خانواده به امید خدا مطلب دیگری خواهم نوشت...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#کتاب_بخوانیم
👌احساس گناه عامل رشد یا تخریب؟
✅ احساس گناه یکی از هیجانات اصلی ما به شمار میرود که تجربه آن و نه سرکوبش موجب رشد خواهد شد.
📚 جان فردریکسون در #کتاب "همآفرینی تغییر" سه نوع #احساس_گناه را از هم تفکیک میکند:
1️⃣ احساس گناه سالم: گناه احساسی برخاسته از #عشق است. عشقی که به دیگران داریم موجب میشود به دنبال آسیب زدن به آنها احساس گناه کنیم. تجربه این احساس به ما کمک میکند با فرد مقابل #همدلی کرده و درصدد جبران آسیبی که وارد کردهایم برآییم. چنین احساس گناهی، را احساس گناه سالم مینامند.
2️⃣ احساسات گناه آلود: در این نوع از احساس گناه، فرد بهصورت #آگاهانه مدام اظهار میکند که احساس گناه دارد و بهصورت کلامی به تنبیه و سرزنش خود میپردازد. چنین افرادی پس از آسیب رساندن به دیگری، نه تنها درصدد جبران آن برنمیآیند، بلکه مدام تلاش دارند تا از دیگران کمک جلب کنند. برای این کار مدام با عباراتی نظیر: من آدم بدی هستم، اعصابم از دست خودم خرده و... بر اضطراب و احساس گناه خود غلبه میکنند. در چنین شرایطی اتفاقی که میافتد این است که دیگران برای آرام کردن شخص، سعی میکنند خطای انجام شده را کوچک و بیاهمیت جلوه داده و بگویند: "حالا اشکالی نداره، خودت رو اذیت نکن، اشتباه تو خیلی هم بزرگ نبوده، دیگه بسه، بهش فکر نکن، میگذره دیگه و..."
این خودسرزنشگری هشیارانه ماهیتی دفاعی داشته و در حقیقت به فرد کمک میکند از تجربۀ احساس گناه اصیل خود دوری کند. زیرا آنچه احساس گناه اصیل را از احساس گناه دفاعی، مجزا میکند، تلاش در جهت جبران است.
3️⃣ احساس گناه ناهشیاری: این نوع از احساس گناه ریشه در احساس خشم مرگبار نسبت به فرد مورد علاقه دارد.
آسیبهای دوران کودکی و تخریب ارتباط دلبستگی بین والدین و کودک، خشمی شدید نسبت به مراقبان اولیه در کودک ایجاد میکند. اما از آنجا که تنها منبع حمایت و مراقبتی که کودک در اختیار دارد همان والد و یا مراقبی است که به او آسیب رسانده و خشم او را بیدار ساخته است، کودک راهی جز سرکوبی خشم و احساس گناه همراه آن، نمییابد. این نوع از احساس گناه عمدتا به شکل رفتارهای خودتنبیهی و خودتخریبی نمایان میشود.
♦️ خودتخریبی اشکال متعددی دارد: از افکار سرزنشآمیز و انتقادی نسبت به خود گرفته تا پرهیز از تجارب لذتبخش و حتی ایجاد مانع در مسیر موفقیت و خوشبختی و داشتن یک زندگی آرام و رضایتبخش.
🗂 از حضیض ذلت تا اوج عزت، نوشته #سحر_طاهباز #ماهنامه علوم روانشناختی و اجتماعی #جان_و_تن ، شماره ۷ و ۸
@systemsthinking
👌احساس گناه عامل رشد یا تخریب؟
✅ احساس گناه یکی از هیجانات اصلی ما به شمار میرود که تجربه آن و نه سرکوبش موجب رشد خواهد شد.
📚 جان فردریکسون در #کتاب "همآفرینی تغییر" سه نوع #احساس_گناه را از هم تفکیک میکند:
1️⃣ احساس گناه سالم: گناه احساسی برخاسته از #عشق است. عشقی که به دیگران داریم موجب میشود به دنبال آسیب زدن به آنها احساس گناه کنیم. تجربه این احساس به ما کمک میکند با فرد مقابل #همدلی کرده و درصدد جبران آسیبی که وارد کردهایم برآییم. چنین احساس گناهی، را احساس گناه سالم مینامند.
2️⃣ احساسات گناه آلود: در این نوع از احساس گناه، فرد بهصورت #آگاهانه مدام اظهار میکند که احساس گناه دارد و بهصورت کلامی به تنبیه و سرزنش خود میپردازد. چنین افرادی پس از آسیب رساندن به دیگری، نه تنها درصدد جبران آن برنمیآیند، بلکه مدام تلاش دارند تا از دیگران کمک جلب کنند. برای این کار مدام با عباراتی نظیر: من آدم بدی هستم، اعصابم از دست خودم خرده و... بر اضطراب و احساس گناه خود غلبه میکنند. در چنین شرایطی اتفاقی که میافتد این است که دیگران برای آرام کردن شخص، سعی میکنند خطای انجام شده را کوچک و بیاهمیت جلوه داده و بگویند: "حالا اشکالی نداره، خودت رو اذیت نکن، اشتباه تو خیلی هم بزرگ نبوده، دیگه بسه، بهش فکر نکن، میگذره دیگه و..."
این خودسرزنشگری هشیارانه ماهیتی دفاعی داشته و در حقیقت به فرد کمک میکند از تجربۀ احساس گناه اصیل خود دوری کند. زیرا آنچه احساس گناه اصیل را از احساس گناه دفاعی، مجزا میکند، تلاش در جهت جبران است.
3️⃣ احساس گناه ناهشیاری: این نوع از احساس گناه ریشه در احساس خشم مرگبار نسبت به فرد مورد علاقه دارد.
آسیبهای دوران کودکی و تخریب ارتباط دلبستگی بین والدین و کودک، خشمی شدید نسبت به مراقبان اولیه در کودک ایجاد میکند. اما از آنجا که تنها منبع حمایت و مراقبتی که کودک در اختیار دارد همان والد و یا مراقبی است که به او آسیب رسانده و خشم او را بیدار ساخته است، کودک راهی جز سرکوبی خشم و احساس گناه همراه آن، نمییابد. این نوع از احساس گناه عمدتا به شکل رفتارهای خودتنبیهی و خودتخریبی نمایان میشود.
♦️ خودتخریبی اشکال متعددی دارد: از افکار سرزنشآمیز و انتقادی نسبت به خود گرفته تا پرهیز از تجارب لذتبخش و حتی ایجاد مانع در مسیر موفقیت و خوشبختی و داشتن یک زندگی آرام و رضایتبخش.
🗂 از حضیض ذلت تا اوج عزت، نوشته #سحر_طاهباز #ماهنامه علوم روانشناختی و اجتماعی #جان_و_تن ، شماره ۷ و ۸
@systemsthinking
#طنز های خبری و موضوع #تلگرام
در روزهای اخیر در کشورهای مختلفی از جمله ایران، مسوولان نقدهایی در مورد استفاده تروریست ها از تلگرام برای تماس با یکدیگر مطرح کرده اند و نتیجه گرفته شده است که تلگرام چیز مضری است و باید تعطیل یا تحدید شود.
با توجه به اهمیت موضوع مبارزه با تروریسم، من هم چند پیشنهاد خدمت مسوولان محترم عرض می کنم:
۱- در بعضی از موارد دیده شده است تروریست ها از خودرو شخصی و خیابان ها برای رسیدن به مقصد استفاده کرده اند. لذا پیشنهاد می کنم استفاده از خیابان ها و جاده ها ممنوع شود و تمام خودروهای شخصی جمع آوری شوند.
۲- در چند حادثه تروریستی اخیر در نقاط مختلف دنیا، تروریست ها برای رسیدن به مقصد از مترو استفاده کرده اند. مسوولین محترم لطفا پیگیری کنند که استفاده از متروها محدود یا ممنوع شود.
۳- این نگرانی وجود دارد که پس از توقف فعالیت تلگرام، تروریست ها از خطوط تلفن ثابت یا تلفن همراه برای ارتباط استفاده کنند. با توجه به اینکه تکنولوژی های شنود تلفنی هنوز محدودیت هایی دارند، از مسوولان محترم تقاضا داریم به طور کلی شبکه های ارتباطی را تعطیل کنند که امنیت جهان تامین شود.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
در روزهای اخیر در کشورهای مختلفی از جمله ایران، مسوولان نقدهایی در مورد استفاده تروریست ها از تلگرام برای تماس با یکدیگر مطرح کرده اند و نتیجه گرفته شده است که تلگرام چیز مضری است و باید تعطیل یا تحدید شود.
با توجه به اهمیت موضوع مبارزه با تروریسم، من هم چند پیشنهاد خدمت مسوولان محترم عرض می کنم:
۱- در بعضی از موارد دیده شده است تروریست ها از خودرو شخصی و خیابان ها برای رسیدن به مقصد استفاده کرده اند. لذا پیشنهاد می کنم استفاده از خیابان ها و جاده ها ممنوع شود و تمام خودروهای شخصی جمع آوری شوند.
۲- در چند حادثه تروریستی اخیر در نقاط مختلف دنیا، تروریست ها برای رسیدن به مقصد از مترو استفاده کرده اند. مسوولین محترم لطفا پیگیری کنند که استفاده از متروها محدود یا ممنوع شود.
۳- این نگرانی وجود دارد که پس از توقف فعالیت تلگرام، تروریست ها از خطوط تلفن ثابت یا تلفن همراه برای ارتباط استفاده کنند. با توجه به اینکه تکنولوژی های شنود تلفنی هنوز محدودیت هایی دارند، از مسوولان محترم تقاضا داریم به طور کلی شبکه های ارتباطی را تعطیل کنند که امنیت جهان تامین شود.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
گندم از گندم بروید، جو ز جو!
«تکرار کارهای سابق به نتایج متفاوت منجر نمی شود».
شاید خیلی بدیهی به نظر برسد، اما تفکر سیستمی بسیاری از این آموزه های به ظاهر بدیهی دارد که در عین سادگی، در عمل دچار آنها هستیم.
«احزاب سیاسی» یکی از گروه هایی هستند که پیوسته رفتارهای گذشته شان را تکرار می کنند و انتظار متفاوتی دارند.
وضعیت امروز گروه های اصلاح طلب در کشور بسیار شبیه به وضعیت حوالی سال ۸۰ است. همان تشتت آرا و همان سهم خواهی ها و توجه به اختلافات داخلی به جای توجه به مسایل جامعه.
با این روند، همان نتایج گذشته در انتظار این گروه ها خواهد بود: خستگی مردم از کشمکش ها و دلسردی و رها کردن این گروه ها به حال خودشان.
نکته جالب اینجاست که گروه های اصولگرا هم همان روند سابق را در پیش گرفته اند و همان اشتباهات را تکرار می کنند و همچنان انتظارات متفاوتی دارند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
«تکرار کارهای سابق به نتایج متفاوت منجر نمی شود».
شاید خیلی بدیهی به نظر برسد، اما تفکر سیستمی بسیاری از این آموزه های به ظاهر بدیهی دارد که در عین سادگی، در عمل دچار آنها هستیم.
«احزاب سیاسی» یکی از گروه هایی هستند که پیوسته رفتارهای گذشته شان را تکرار می کنند و انتظار متفاوتی دارند.
وضعیت امروز گروه های اصلاح طلب در کشور بسیار شبیه به وضعیت حوالی سال ۸۰ است. همان تشتت آرا و همان سهم خواهی ها و توجه به اختلافات داخلی به جای توجه به مسایل جامعه.
با این روند، همان نتایج گذشته در انتظار این گروه ها خواهد بود: خستگی مردم از کشمکش ها و دلسردی و رها کردن این گروه ها به حال خودشان.
نکته جالب اینجاست که گروه های اصولگرا هم همان روند سابق را در پیش گرفته اند و همان اشتباهات را تکرار می کنند و همچنان انتظارات متفاوتی دارند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#پول ملی و ماجرای حذف صفرها
سال ۱۳۸۷ در جلسه ای که با رییس وقت بانک مرکزی داشتیم، موضوع حذف چهار صفر از پول ملی مطرح شد.
آقای مظاهری معتقد بودند حقوق یک کارگر باید با چند اسکناس هزار تومانی قابل پرداخت باشد تا مردم بیهوده با صفرهای زیاد و اعداد بزرگ که محاسبات را برایشان پیچیده می کند مواجه نباشند.
بعضی از مقامات کشور هم در آن زمان نگران بودند که حذف صفرها باعث افزایش تورم شود و با این تصور، با حذف صفرها مخالفت می کردند.
در نهایت با توجه به مخالفت ها، حذف صفرها انجام نشد، اما تبدیل ایران چک ها به اسکناس هایی که نیازی به پشت نویسی نداشتند و روی آنها عدد ۵۰ نوشته شده بود، قدمی برای نزدیک شدن به حذف ۴ صفر بود.
ارزش پول ملی از سال ۸۷ تاکنون به حدود یک پنجم رسیده است، اما حالا پس از این همه کشمکش، بانک مرکزی به حذف یک صفر از پول ملی قانع شده است.
حذف صفر از پول ملی هزینه های پنهان و آشکار بسیاری برای مردم و کسب و کارها دارد که بسیار بیشتر از هزینه لازم برای انتشار پول های جدید است.
این هزینه در صورتی قابل توجیه است که با حذف ۴ یا ۵ صفر، تفاوت معنادار در کاهش پیچیدگی محاسباتی ایجاد کند.
پیشنهادم به عزیزان تصمیم گیرنده این است که اگر زورشان به مقاماتی که با حذف صفرها مخالفت می کنند نرسید، با حذف یک صفر به بهانه تغییر واحد پول، مردم را به زحمت نیاندازند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
سال ۱۳۸۷ در جلسه ای که با رییس وقت بانک مرکزی داشتیم، موضوع حذف چهار صفر از پول ملی مطرح شد.
آقای مظاهری معتقد بودند حقوق یک کارگر باید با چند اسکناس هزار تومانی قابل پرداخت باشد تا مردم بیهوده با صفرهای زیاد و اعداد بزرگ که محاسبات را برایشان پیچیده می کند مواجه نباشند.
بعضی از مقامات کشور هم در آن زمان نگران بودند که حذف صفرها باعث افزایش تورم شود و با این تصور، با حذف صفرها مخالفت می کردند.
در نهایت با توجه به مخالفت ها، حذف صفرها انجام نشد، اما تبدیل ایران چک ها به اسکناس هایی که نیازی به پشت نویسی نداشتند و روی آنها عدد ۵۰ نوشته شده بود، قدمی برای نزدیک شدن به حذف ۴ صفر بود.
ارزش پول ملی از سال ۸۷ تاکنون به حدود یک پنجم رسیده است، اما حالا پس از این همه کشمکش، بانک مرکزی به حذف یک صفر از پول ملی قانع شده است.
حذف صفر از پول ملی هزینه های پنهان و آشکار بسیاری برای مردم و کسب و کارها دارد که بسیار بیشتر از هزینه لازم برای انتشار پول های جدید است.
این هزینه در صورتی قابل توجیه است که با حذف ۴ یا ۵ صفر، تفاوت معنادار در کاهش پیچیدگی محاسباتی ایجاد کند.
پیشنهادم به عزیزان تصمیم گیرنده این است که اگر زورشان به مقاماتی که با حذف صفرها مخالفت می کنند نرسید، با حذف یک صفر به بهانه تغییر واحد پول، مردم را به زحمت نیاندازند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
جایگاه مدح اهل بیت جای چه صحبت هایی نیست؟
سالهاست که مداحان از مجالس مدح اهل بیت برای اظهار نظرهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی استفاده می کنند.
در جریان انتخابات، از مجالسی که به نام اهل بیت شکل گرفته برای طرفداری از یک نامزد انتخاباتی یا تخریب نامزد دیگری استفاده می کنند. در مورد سیاست خارجی و نقد اقدامات وزارت امور خارجه و مصوبات اقتصادی هیات دولت و بخشنامه های وزارت آموزش و پرورش اظهار نظر می کنند و خلاصه اینکه حوزه ای باقی نمانده که مداحان خود را در آن زمینه متخصص ندانند و به آن ورود نکنند.
البته یک مداح اهل بیت ممکن است در زمینه دیگری هم تخصص داشته باشد و از تریبون های حرفه ای به بیان نظراتش بپردازد. با این حال استفاده از مجالس اهل بیت برای اهداف حزبی و جناحی، آسیب های بزرگی تولید می کند.
شاید بعضی از گروه های سیاسی در کوتاه مدت منافعی از در اختیار گرفتن مجالس اهل بیت و استفاده از تریبون این مجالس برای اهداف سیاسی داشته باشند، اما در بلند مدت، گروه های سیاسی دیگر هم همین روش را در پیش می گیرند و این روش به سیاسی شدن و چند دستگی در مجالس اهل بیت می انجامد و این مجالس را که محل اتحاد مردم بوده است، به محل مناقشات سیاسی تبدیل می کند.
منافع بلند مدت جامعه و مجالس اهل بیت را بازیچه هدف های کوتاه مدت سیاست پیشگان نکنیم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
سالهاست که مداحان از مجالس مدح اهل بیت برای اظهار نظرهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی استفاده می کنند.
در جریان انتخابات، از مجالسی که به نام اهل بیت شکل گرفته برای طرفداری از یک نامزد انتخاباتی یا تخریب نامزد دیگری استفاده می کنند. در مورد سیاست خارجی و نقد اقدامات وزارت امور خارجه و مصوبات اقتصادی هیات دولت و بخشنامه های وزارت آموزش و پرورش اظهار نظر می کنند و خلاصه اینکه حوزه ای باقی نمانده که مداحان خود را در آن زمینه متخصص ندانند و به آن ورود نکنند.
البته یک مداح اهل بیت ممکن است در زمینه دیگری هم تخصص داشته باشد و از تریبون های حرفه ای به بیان نظراتش بپردازد. با این حال استفاده از مجالس اهل بیت برای اهداف حزبی و جناحی، آسیب های بزرگی تولید می کند.
شاید بعضی از گروه های سیاسی در کوتاه مدت منافعی از در اختیار گرفتن مجالس اهل بیت و استفاده از تریبون این مجالس برای اهداف سیاسی داشته باشند، اما در بلند مدت، گروه های سیاسی دیگر هم همین روش را در پیش می گیرند و این روش به سیاسی شدن و چند دستگی در مجالس اهل بیت می انجامد و این مجالس را که محل اتحاد مردم بوده است، به محل مناقشات سیاسی تبدیل می کند.
منافع بلند مدت جامعه و مجالس اهل بیت را بازیچه هدف های کوتاه مدت سیاست پیشگان نکنیم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#بیشعوری چیز پیچیده ای نیست
گاهی #بیشعوری در دستی است که سیگار روشن را روی زمین پرتاب می کند و می گذرد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
گاهی #بیشعوری در دستی است که سیگار روشن را روی زمین پرتاب می کند و می گذرد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#کتاب_بخوانیم
🔴 از موانع درک همدلی:
باورها و اعتقادات ما یکی از سرچشمههای امنیت ما هستند و دنیا و زندگی را برای ما قابلفهم میسازند.
اما هنگامی که درک دیگران به قیمت تردید در باورها و اعتقادات ما تمام شود، ترجیح میدهیم از فردی که چارچوبهای ذهنی وی تردید در باورهایمان ایجاد میکند، اجتناب کنیم.
#ترس از درک کردن دیگران بهعنوان یکی از موانع درک و همدلی، ما را با مفهوم کلیتر ترس از دانش گره میزند. زیرا شناخت و درک چارچوبهای داوری دیگران بهطور کلی، نوعی دانش و اطلاعات است که ممکن است برای ما مسئولیت یا ضرورت تغییر چیزی را به همراه بیاورد.
گاهی در اعماق ذهنمان با خود میگوییم بهتر است ندانیم زیرا اگر بدانیم ممکن است مجبور شویم دیدگاه خود را تغییر دهیم، دست به عمل بزنیم یا #مسئولیت امری را به عهده بگیریم.
کسی که سعی میکند از وضعیت نابسامان نزدیکان خود بیخبر بماند در واقع #مصداق ترس از دانش است.
🗂 #سبکها_و_مهارتهای_ارتباطی، فصل چهارم: شیوه بودن، موانع درک همدلی نویسنده #نیما_قربانی
@systemsthinking
🔴 از موانع درک همدلی:
باورها و اعتقادات ما یکی از سرچشمههای امنیت ما هستند و دنیا و زندگی را برای ما قابلفهم میسازند.
اما هنگامی که درک دیگران به قیمت تردید در باورها و اعتقادات ما تمام شود، ترجیح میدهیم از فردی که چارچوبهای ذهنی وی تردید در باورهایمان ایجاد میکند، اجتناب کنیم.
#ترس از درک کردن دیگران بهعنوان یکی از موانع درک و همدلی، ما را با مفهوم کلیتر ترس از دانش گره میزند. زیرا شناخت و درک چارچوبهای داوری دیگران بهطور کلی، نوعی دانش و اطلاعات است که ممکن است برای ما مسئولیت یا ضرورت تغییر چیزی را به همراه بیاورد.
گاهی در اعماق ذهنمان با خود میگوییم بهتر است ندانیم زیرا اگر بدانیم ممکن است مجبور شویم دیدگاه خود را تغییر دهیم، دست به عمل بزنیم یا #مسئولیت امری را به عهده بگیریم.
کسی که سعی میکند از وضعیت نابسامان نزدیکان خود بیخبر بماند در واقع #مصداق ترس از دانش است.
🗂 #سبکها_و_مهارتهای_ارتباطی، فصل چهارم: شیوه بودن، موانع درک همدلی نویسنده #نیما_قربانی
@systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
برای داشتن محیطی بهتر خودمان باید اقدام کنیم
مدرسه ما دو شیفته است و ما شیفت ثابت بعدازظهر هستیم. زنگ اول با بچه های هشتم ریاضی داشتم و این کلاس رو به آفتاب فوق العاده گرم بود. دو سه مرتبه به بهانه های گوناگون به سالن که خنک تر بود رفتم و آبی نیز به صورت زدم. کلاس ما یک پنکه ی سقفی رنگ و رو رفته ای داشت که سیمی از آن کنار درب ورودی آویزان بود.
از بچه ها پرسیدم که:
- بچه ها پنکه سالمه؟
- آقا ما پارسال اینجا نبودیم و نمی دونیم.
- نه آقا داغونه و گرنه ازش استفاده می کردند.
از یکی از دانش آموزان خواستم که از مستخدم مدرسه سیم سیاری را بگیرد. در این فاصله با کلیدی سر سیم را لخت کردم! در حال تست پنکه بودم که پنکه آرام شروع به چرخش کرد و همزمان بچه ها شروع به شمارش کردند: یک، دو، سه ... و با دست زدن کلی سرو صدا به راه انداختند. در آن جلسه با سیم سیار موقتا از پنکه استفاده کردیم. به دانش آموزان قول دادم که خودم وسایل مورد نیاز را تهیه می کنم تا با یکدیگر پنکه را راه اندازی کنیم.
ادامه بحث ما:
- چرا کاری نمی کنید که آفتاب کمتر بشه؟
- آقا روزنامه میزنیم اون شیفتیا پارشون می کنند، صبح ها تاریک میشه.
- خب دیگه چیکار میشه کرد؟
- آقا شیشه ها رو رنگ کنیم.
- اون شیفتی ها اذیت میشن.
- نظرتون چیه پشت پنجره درخت بکاریم؟ هم برای زنگ تفریح خوبه و هم برای کلاستون.
در جلسه ای که با دانش آموزان کار و فناوری داشتم به همراه آنها جای درخت ها را آماده کردیم. با مساعدت یکی از معاونین مدرسه از شهرداری درخت تهیه کردیم. با همراهی دانش آموزان پنکه سقفی را درست کرده و درخت ها را کاشتیم. بله، برای داشتن محیطی بهتر خودمان باید اقدام کنیم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
برای داشتن محیطی بهتر خودمان باید اقدام کنیم
مدرسه ما دو شیفته است و ما شیفت ثابت بعدازظهر هستیم. زنگ اول با بچه های هشتم ریاضی داشتم و این کلاس رو به آفتاب فوق العاده گرم بود. دو سه مرتبه به بهانه های گوناگون به سالن که خنک تر بود رفتم و آبی نیز به صورت زدم. کلاس ما یک پنکه ی سقفی رنگ و رو رفته ای داشت که سیمی از آن کنار درب ورودی آویزان بود.
از بچه ها پرسیدم که:
- بچه ها پنکه سالمه؟
- آقا ما پارسال اینجا نبودیم و نمی دونیم.
- نه آقا داغونه و گرنه ازش استفاده می کردند.
از یکی از دانش آموزان خواستم که از مستخدم مدرسه سیم سیاری را بگیرد. در این فاصله با کلیدی سر سیم را لخت کردم! در حال تست پنکه بودم که پنکه آرام شروع به چرخش کرد و همزمان بچه ها شروع به شمارش کردند: یک، دو، سه ... و با دست زدن کلی سرو صدا به راه انداختند. در آن جلسه با سیم سیار موقتا از پنکه استفاده کردیم. به دانش آموزان قول دادم که خودم وسایل مورد نیاز را تهیه می کنم تا با یکدیگر پنکه را راه اندازی کنیم.
ادامه بحث ما:
- چرا کاری نمی کنید که آفتاب کمتر بشه؟
- آقا روزنامه میزنیم اون شیفتیا پارشون می کنند، صبح ها تاریک میشه.
- خب دیگه چیکار میشه کرد؟
- آقا شیشه ها رو رنگ کنیم.
- اون شیفتی ها اذیت میشن.
- نظرتون چیه پشت پنجره درخت بکاریم؟ هم برای زنگ تفریح خوبه و هم برای کلاستون.
در جلسه ای که با دانش آموزان کار و فناوری داشتم به همراه آنها جای درخت ها را آماده کردیم. با مساعدت یکی از معاونین مدرسه از شهرداری درخت تهیه کردیم. با همراهی دانش آموزان پنکه سقفی را درست کرده و درخت ها را کاشتیم. بله، برای داشتن محیطی بهتر خودمان باید اقدام کنیم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#کتاب_بخوانیم
👌 چقدر با تعاریف و تفاوت معنایی کلمات زیر آشنا هستیم؟
صحبت کردن، دیالوگ (Dialogue)، بحث کردن، مناظره، گفتمان (Discorse)، گفتوگو
🎯 به قول #توماس_هابز "هرکس که در جستجوی حقیقت است و میخواهد آن را با دقت بررسی کند، باید معنای هر کلمهای را که بهکار میبرد، به خاطر بسپارد و به همان معنا آن را به کار ببرد وگرنه خود را در میان کلمات گرفتار و سردرگم خواهد یافت، درست مانند پرندهای که در دامی چسبناک باشد و هرچه بیشتر تقلا میکند، بیشتر گرفتار میشود.
اشتباهات مربوط به تعاریف همچنان که تفحص پیش میرود، تکثیر میشوند و افراد را به بیهودهگویی میکشاند و سرانجام هم آشکار میشوند، اما دیگر نمیتوان از آنها پرهیز کرد، مگر آنکه تفحص دوباره از سر آغاز گردد. بنابراین تعریف درست و دقیق یک مفهوم از نخستین ضرورتهای هر جستجو و تفحص است".
📚 کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش، ضمن تبیین معنا و مفهوم #دیالوگ، به بررسی آن از دیدگاه سقراط، بوبر، باختین، گادامر، بوهم، هابرماس و فریر پرداخته است. همچنین در بخش مجزایی به تبیین نقش دیالوگ در فرایند آموزش پرداخته است. این کتاب منبعی است برای آشنایی اندیشمندان در حوزه ارتباطات، فلسفه، الهیات، علوم اجتماعی و تعلیم و تربیت درباره مفهوم دیالوگ. به ادعای نویسنده در این مجموعه سعی شده تا مفهوم دیالوگ، به صورت بنیادی مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و مبانی و اصول حاکم بر آن در آموزش و پرورش، به گونهای شایسته بررسی گردد.
🗂 #کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش، #نویسنده محمدرضا نیستانی #انتشارات یارمانا، آموخته
@systemsthinking
👌 چقدر با تعاریف و تفاوت معنایی کلمات زیر آشنا هستیم؟
صحبت کردن، دیالوگ (Dialogue)، بحث کردن، مناظره، گفتمان (Discorse)، گفتوگو
🎯 به قول #توماس_هابز "هرکس که در جستجوی حقیقت است و میخواهد آن را با دقت بررسی کند، باید معنای هر کلمهای را که بهکار میبرد، به خاطر بسپارد و به همان معنا آن را به کار ببرد وگرنه خود را در میان کلمات گرفتار و سردرگم خواهد یافت، درست مانند پرندهای که در دامی چسبناک باشد و هرچه بیشتر تقلا میکند، بیشتر گرفتار میشود.
اشتباهات مربوط به تعاریف همچنان که تفحص پیش میرود، تکثیر میشوند و افراد را به بیهودهگویی میکشاند و سرانجام هم آشکار میشوند، اما دیگر نمیتوان از آنها پرهیز کرد، مگر آنکه تفحص دوباره از سر آغاز گردد. بنابراین تعریف درست و دقیق یک مفهوم از نخستین ضرورتهای هر جستجو و تفحص است".
📚 کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش، ضمن تبیین معنا و مفهوم #دیالوگ، به بررسی آن از دیدگاه سقراط، بوبر، باختین، گادامر، بوهم، هابرماس و فریر پرداخته است. همچنین در بخش مجزایی به تبیین نقش دیالوگ در فرایند آموزش پرداخته است. این کتاب منبعی است برای آشنایی اندیشمندان در حوزه ارتباطات، فلسفه، الهیات، علوم اجتماعی و تعلیم و تربیت درباره مفهوم دیالوگ. به ادعای نویسنده در این مجموعه سعی شده تا مفهوم دیالوگ، به صورت بنیادی مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و مبانی و اصول حاکم بر آن در آموزش و پرورش، به گونهای شایسته بررسی گردد.
🗂 #کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش، #نویسنده محمدرضا نیستانی #انتشارات یارمانا، آموخته
@systemsthinking
Forwarded from موسسهمطالعاتی حامیان فردا
✅سومین دوره
مهارتافزایی مدیریتی
سازمانهای مردمنهاد
⭕️کارگاههای ۸ گانه/ ارائه مدرک از طرف موسسه مطالعاتی«حامیان فردا» و«دانشگاه شریف»
اطلاعات بیشتر:
021_77944397
و نیز @Araz70
☑️ @hamianefarda
مهارتافزایی مدیریتی
سازمانهای مردمنهاد
⭕️کارگاههای ۸ گانه/ ارائه مدرک از طرف موسسه مطالعاتی«حامیان فردا» و«دانشگاه شریف»
اطلاعات بیشتر:
021_77944397
و نیز @Araz70
☑️ @hamianefarda
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#تفکر_کل_نگر
بچه ها برای جلسه بعد از یک تا 100 هزار یک بار بنویسید.
چند نفری طبق معمول اعتراض کردند ولی به عمق فاجعه پی نبرده بودند.
جلسه بعد جویای تکالیف شدم، 7هزار و 2 هزار بیشترین اعداد نوشته شده بودند و بقیه زیر هزار. چهره حق بجانب گرفتم که این چه وضع انجام تکالیف است.
- آقا خیلی وقت میبرد تا کاملش کنیم.
- خب بچه ها چی یاد گرفتید؟
- هیچی!
- دستمون درد گرفت و وسطش خوابمون گرفت!
- آقا معلم های شما خیلی سختگیر بودند الان دارید سر ما تلافی می کنید.(😉)
- بچه ها فرض کنید هر ثانیه یک عدد مینوشتید، چند دقیقه وقت میبرد تا کامل بنویسید؟ به همراه دانش آموزان حساب کردیم، تقریبا یک روز ونیم.
-اگر یک میلیون بود چی؟ 11 روز و خرده ای
- یک میلیارد چی؟ 32 سال!!
- آقا این چه تمرینیه؟ ما رو سر کار گذاشتی.
رو به دانش آموزان گفتم فرض کنید هر انسان نماینده یک عدد ، بنابراین کلاس شما میشود 36، مدرسه 300، شهر 300 هزار، کشور 80 میلیون، جهان 7 میلیارد.
- بچه ها حواستون هست که نوشتن یک میلیارد عدد 32 سال زمان میبرد، خلق این تعداد انسان متفاوت چی؟!
به پای تخته رفتم و نقطه کوچکی کشیدم به نمایندگی از کره زمین، نقطه را پر رنگ تر کردم به نمایندگی از منظومه شمسی.
- بچه ها میدونید که منظومه شمسی بخش کوچکی از کهکشان راه شیری است.
دایره ای کوچک به نمایندگی از کهکشان راه شیری کشیدم. پشت سرهم از این دایره ها کشیدم و توضیح دادم که میلیون ها تا از این کهکشان ها داریم...
- میفهمید که میلیون چیه؟!
- آقا اصلا ما هیچی نیستیم.
- آقا بسه تو رو خدا !! کله ما رو ترکوندی...
- آدم دیوونه میشه همش اینطوری فکر کنه. اصلا ما وجود داریم؟
- از کجا معلوم تو بقیه کهکشان ها آدم نیست؟
- قبل از آفریدن این دنیا خدا چکار میکرده؟
- آقا این همه آدم اومده تو دنیا و رفته هنوز جواب خیلی چیزها رو نمیدونیم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#تفکر_کل_نگر
بچه ها برای جلسه بعد از یک تا 100 هزار یک بار بنویسید.
چند نفری طبق معمول اعتراض کردند ولی به عمق فاجعه پی نبرده بودند.
جلسه بعد جویای تکالیف شدم، 7هزار و 2 هزار بیشترین اعداد نوشته شده بودند و بقیه زیر هزار. چهره حق بجانب گرفتم که این چه وضع انجام تکالیف است.
- آقا خیلی وقت میبرد تا کاملش کنیم.
- خب بچه ها چی یاد گرفتید؟
- هیچی!
- دستمون درد گرفت و وسطش خوابمون گرفت!
- آقا معلم های شما خیلی سختگیر بودند الان دارید سر ما تلافی می کنید.(😉)
- بچه ها فرض کنید هر ثانیه یک عدد مینوشتید، چند دقیقه وقت میبرد تا کامل بنویسید؟ به همراه دانش آموزان حساب کردیم، تقریبا یک روز ونیم.
-اگر یک میلیون بود چی؟ 11 روز و خرده ای
- یک میلیارد چی؟ 32 سال!!
- آقا این چه تمرینیه؟ ما رو سر کار گذاشتی.
رو به دانش آموزان گفتم فرض کنید هر انسان نماینده یک عدد ، بنابراین کلاس شما میشود 36، مدرسه 300، شهر 300 هزار، کشور 80 میلیون، جهان 7 میلیارد.
- بچه ها حواستون هست که نوشتن یک میلیارد عدد 32 سال زمان میبرد، خلق این تعداد انسان متفاوت چی؟!
به پای تخته رفتم و نقطه کوچکی کشیدم به نمایندگی از کره زمین، نقطه را پر رنگ تر کردم به نمایندگی از منظومه شمسی.
- بچه ها میدونید که منظومه شمسی بخش کوچکی از کهکشان راه شیری است.
دایره ای کوچک به نمایندگی از کهکشان راه شیری کشیدم. پشت سرهم از این دایره ها کشیدم و توضیح دادم که میلیون ها تا از این کهکشان ها داریم...
- میفهمید که میلیون چیه؟!
- آقا اصلا ما هیچی نیستیم.
- آقا بسه تو رو خدا !! کله ما رو ترکوندی...
- آدم دیوونه میشه همش اینطوری فکر کنه. اصلا ما وجود داریم؟
- از کجا معلوم تو بقیه کهکشان ها آدم نیست؟
- قبل از آفریدن این دنیا خدا چکار میکرده؟
- آقا این همه آدم اومده تو دنیا و رفته هنوز جواب خیلی چیزها رو نمیدونیم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
عکس یادگاری شرکت کنندگان در دوره «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه» سطح یک، دوره هفتم
۷ تا ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - دانشگاه صنعتی شریف
@systemsthinking
۷ تا ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - دانشگاه صنعتی شریف
@systemsthinking
عکس یادگاری مراسم پایانی دوره «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه» سطح یک، دوره هفتم
۷ تا ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - دانشگاه صنعتی شریف
@systemsthinking
۷ تا ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - دانشگاه صنعتی شریف
@systemsthinking
Mashayekhi-talk-in-SD-Society.pdf
178.9 KB
متن سخنرانی آقای دکتر مشایخی در سی و پنجمین کنفرانس بین المللی پویایی شناسی سامانه ها به مناسبت دریافت جایزه System Dynamics Lifetime Achievement Award
#لباس_فرم مدرسه و دغدغه های #والدین
به عنوان پدر چهار #دانش_آموز، یازده سال است که با مساله لباس فرم #مدرسه روبرو هستم.
اینکه اصلا چرا دانش آموزان باید لباس فرم داشته باشند و چه مزایا و معایبی دارد را می گذارم برای مجالی دیگر.
مساله امروزم این است که: چرا طی این ۱۱ سال، هیچ یک از مدارسی که فرزندانم در آن تحصیل کرده اند، برای حداقل دو سال پی در پی لباس فرم یکسانی نداشته اند؟
سوال جالبی است: چرا مدیران بیشتر مدارس تمایل دارند هر سال مدل لباس فرم مدرسه را عوض کنند؟
این سوال را با تعدادی از معلمان و مدیران مدارس و مسوولین آموزش و پرورش در میان گذاشتم.
متاسفانه جواب ها امیدوار کننده نبود.
لباس فرم مدارس تبدیل شده به وسیله ای برای درآمدزایی برای مدرسه، یا درآمد زایی برای مدیر مدرسه، یا ایجاد شغل برای آشنایان مسوولین مدرسه.
بسیاری از مدیران مدارس هر سال مدل لباس فرم مدرسه را عوض می کنند تا:
۱- دانش آموزانی که با دقت مراقب لباس هایشان بوده اند تا سالم بمانند و رفتار قناعت پیشگی را از این طریق تمرین کرده اند، نتوانند لباس سال قبلشان را بپوشند یا به فرد دیگری هدیه دهند.
۲- تمام دانش آموزان مجبور شوند لباس فرم جدید را از تولیدی که مدرسه معرفی کرده و معمولا رابطه مالی با مدرسه یا مسوولین مدرسه دارد تهیه کنند.
به نظر من حتی اگر فعلا نخواهم به اصل موضوع لباس فرم بپردازم، به سه دلیل جلوی تغییر سالانه لباس فرم مدرسه باید گرفته شود:
۱- فسادی که در این کار وجود دارد بوی تعفنش همه جا را گرفته
۲- نگهداری از لباس فرم مدرسه به گونه ای که برای سال بعد هم قابل استفاده باشد، تمرین ساده زیستی و قناعت برای دانش آموزان است.
۳- هزینه لباس فرم مدرسه اگرچه برای بعضی از افراد ناچیز به نظر می رسد، برای افرادی که در این اوضاع اقتصادی به زحمت دخل و خرج زندگیشان را جفت و جور می کنند رقم قابل توجهی است و این تغییر سالانه اجحاف مضاعف در حق ایشان است.
مدرسه ها هر سال به بهانه های مختلفی اقدام به تغییر مدل لباس فرم دانش آموزان می کنند.
با این حال امسال تصمیم گرفته ام با نقش آفرینی جدی تری در مدارس فرزندانم و همراه کردن سایر اولیای دانش آموزان، مانع چنین اقدامی از سوی مسوولین مدرسه شوم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
به عنوان پدر چهار #دانش_آموز، یازده سال است که با مساله لباس فرم #مدرسه روبرو هستم.
اینکه اصلا چرا دانش آموزان باید لباس فرم داشته باشند و چه مزایا و معایبی دارد را می گذارم برای مجالی دیگر.
مساله امروزم این است که: چرا طی این ۱۱ سال، هیچ یک از مدارسی که فرزندانم در آن تحصیل کرده اند، برای حداقل دو سال پی در پی لباس فرم یکسانی نداشته اند؟
سوال جالبی است: چرا مدیران بیشتر مدارس تمایل دارند هر سال مدل لباس فرم مدرسه را عوض کنند؟
این سوال را با تعدادی از معلمان و مدیران مدارس و مسوولین آموزش و پرورش در میان گذاشتم.
متاسفانه جواب ها امیدوار کننده نبود.
لباس فرم مدارس تبدیل شده به وسیله ای برای درآمدزایی برای مدرسه، یا درآمد زایی برای مدیر مدرسه، یا ایجاد شغل برای آشنایان مسوولین مدرسه.
بسیاری از مدیران مدارس هر سال مدل لباس فرم مدرسه را عوض می کنند تا:
۱- دانش آموزانی که با دقت مراقب لباس هایشان بوده اند تا سالم بمانند و رفتار قناعت پیشگی را از این طریق تمرین کرده اند، نتوانند لباس سال قبلشان را بپوشند یا به فرد دیگری هدیه دهند.
۲- تمام دانش آموزان مجبور شوند لباس فرم جدید را از تولیدی که مدرسه معرفی کرده و معمولا رابطه مالی با مدرسه یا مسوولین مدرسه دارد تهیه کنند.
به نظر من حتی اگر فعلا نخواهم به اصل موضوع لباس فرم بپردازم، به سه دلیل جلوی تغییر سالانه لباس فرم مدرسه باید گرفته شود:
۱- فسادی که در این کار وجود دارد بوی تعفنش همه جا را گرفته
۲- نگهداری از لباس فرم مدرسه به گونه ای که برای سال بعد هم قابل استفاده باشد، تمرین ساده زیستی و قناعت برای دانش آموزان است.
۳- هزینه لباس فرم مدرسه اگرچه برای بعضی از افراد ناچیز به نظر می رسد، برای افرادی که در این اوضاع اقتصادی به زحمت دخل و خرج زندگیشان را جفت و جور می کنند رقم قابل توجهی است و این تغییر سالانه اجحاف مضاعف در حق ایشان است.
مدرسه ها هر سال به بهانه های مختلفی اقدام به تغییر مدل لباس فرم دانش آموزان می کنند.
با این حال امسال تصمیم گرفته ام با نقش آفرینی جدی تری در مدارس فرزندانم و همراه کردن سایر اولیای دانش آموزان، مانع چنین اقدامی از سوی مسوولین مدرسه شوم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#کتاب_بخوانیم
#دیوید_بوهم میان اندیشیدن و اندیشه تمایز مهمی قایل است. اندیشیدن بیانگر عملی است که هماکنون و در لحظۀ حال انجام میدهیم. در حالیکه اندیشه، در گذشته اتفاق میافتد و بیانگر نتیجۀ فرایند اندیشیدن است که در ذهن ذخیره شده و اکنون به عنوان دانش یا تجربه شناخته میشود.
همین تفاوت را بوهم میان احساس کردن و احساس نیز قایل است. احساس کردن در لحظۀ حال حضوری فعال دارد، در حالیکه احساس بازماندۀ تجربهای احساسی است که از سر گذراندهایم و اکنون بخشی از حافظۀ ما شده است.
از دیدگاه بوهم، اکثر مواقع ما قدرت اندیشیدن و تفکر نداریم و رفتارهای شناختی ما بیشتر واکنشی از اندیشهها و احساس پیشین ما هستند و به همین دلیل نیز اندیشیدن نقش بسیار اندکی در کشف معنای جدید دارد. این در حالی است که تفکر خلاق و سازنده باید بتواند خود را از کمند اندیشهها و احساس جاری ذهن رها کند.
او معتقد است که بسیاری از رفتارها و واکنشهای به ظاهر شناختی آدمی در دیالوگ، ناشی از فرایند اندیشیدن نیست و بیشتر آن را میتوان رفتارهای مبتنی بر عادت و شرطی شده دانست. او برای تببین دیدگاه خویش، نظریۀ #رفتارگرایی پاولوف را نمونه میآورد. از دیدگاه او، واکنشهای شناختی آدمی همانند سگ #پاولوف بر اساس تکرار و همراهی محرکهای شرطی و غیرشرطی صورت میگیرد. همانطور که سگ پاولوف به طور ناخودآگاه به محرکهای شرطی واکنش نشان میداد، ما نیز در فرایند #دیالوگ به طور ناخودآگاه براساس اندیشهها و احساسات پیشین خود نسبت به اندیشه جدید واکنش نشان میدهیم.
🗂#کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش #نویسنده محمدرضا نیستانی، #انتشارات سازمان، آموخته
@systemsthinking
#دیوید_بوهم میان اندیشیدن و اندیشه تمایز مهمی قایل است. اندیشیدن بیانگر عملی است که هماکنون و در لحظۀ حال انجام میدهیم. در حالیکه اندیشه، در گذشته اتفاق میافتد و بیانگر نتیجۀ فرایند اندیشیدن است که در ذهن ذخیره شده و اکنون به عنوان دانش یا تجربه شناخته میشود.
همین تفاوت را بوهم میان احساس کردن و احساس نیز قایل است. احساس کردن در لحظۀ حال حضوری فعال دارد، در حالیکه احساس بازماندۀ تجربهای احساسی است که از سر گذراندهایم و اکنون بخشی از حافظۀ ما شده است.
از دیدگاه بوهم، اکثر مواقع ما قدرت اندیشیدن و تفکر نداریم و رفتارهای شناختی ما بیشتر واکنشی از اندیشهها و احساس پیشین ما هستند و به همین دلیل نیز اندیشیدن نقش بسیار اندکی در کشف معنای جدید دارد. این در حالی است که تفکر خلاق و سازنده باید بتواند خود را از کمند اندیشهها و احساس جاری ذهن رها کند.
او معتقد است که بسیاری از رفتارها و واکنشهای به ظاهر شناختی آدمی در دیالوگ، ناشی از فرایند اندیشیدن نیست و بیشتر آن را میتوان رفتارهای مبتنی بر عادت و شرطی شده دانست. او برای تببین دیدگاه خویش، نظریۀ #رفتارگرایی پاولوف را نمونه میآورد. از دیدگاه او، واکنشهای شناختی آدمی همانند سگ #پاولوف بر اساس تکرار و همراهی محرکهای شرطی و غیرشرطی صورت میگیرد. همانطور که سگ پاولوف به طور ناخودآگاه به محرکهای شرطی واکنش نشان میداد، ما نیز در فرایند #دیالوگ به طور ناخودآگاه براساس اندیشهها و احساسات پیشین خود نسبت به اندیشه جدید واکنش نشان میدهیم.
🗂#کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش #نویسنده محمدرضا نیستانی، #انتشارات سازمان، آموخته
@systemsthinking
طراحی مسیر زندگی،
مخزن عمر،
شهادت،
و ...
واژههایی است که به آنها میاندیشم
و به فاصلۀ زیاد خویش با این مفهوم عمیق ...
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
نوشته #زهرا_مشیری به مناسبت شهادت شهید مدافع حرم #محسن_حججی
مخزن عمر،
شهادت،
و ...
واژههایی است که به آنها میاندیشم
و به فاصلۀ زیاد خویش با این مفهوم عمیق ...
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
نوشته #زهرا_مشیری به مناسبت شهادت شهید مدافع حرم #محسن_حججی