Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
82 files
648 links
Download Telegram
#تفکرسیستمی_در_مدرسه

برای داشتن محیطی بهتر خودمان باید اقدام کنیم

مدرسه ما دو شیفته است و ما شیفت ثابت بعدازظهر هستیم. زنگ اول با بچه های هشتم ریاضی داشتم و این کلاس رو به آفتاب فوق العاده گرم بود. دو سه مرتبه به بهانه های گوناگون به سالن که خنک تر بود رفتم و آبی نیز به صورت زدم. کلاس ما یک پنکه ی سقفی رنگ و رو رفته ای داشت که سیمی از آن کنار درب ورودی آویزان بود.

از بچه ها پرسیدم که:

- بچه ها پنکه سالمه؟
- آقا ما پارسال اینجا نبودیم و نمی دونیم.
- نه آقا داغونه و گرنه ازش استفاده می کردند.

از یکی از دانش آموزان خواستم که از مستخدم مدرسه سیم سیاری را بگیرد. در این فاصله با کلیدی سر سیم را لخت کردم! در حال تست پنکه بودم که پنکه آرام شروع به چرخش کرد و همزمان بچه ها شروع به شمارش کردند: یک، دو، سه ... و با دست زدن کلی سرو صدا به راه انداختند. در آن جلسه با سیم سیار موقتا از پنکه استفاده کردیم. به دانش آموزان قول دادم که خودم وسایل مورد نیاز را تهیه می کنم تا با یکدیگر پنکه را راه اندازی کنیم.

ادامه بحث ما:

- چرا کاری نمی کنید که آفتاب کمتر بشه؟
- آقا روزنامه میزنیم اون شیفتیا پارشون می کنند، صبح ها تاریک میشه.
- خب دیگه چیکار میشه کرد؟
- آقا شیشه ها رو رنگ کنیم.
- اون شیفتی ها اذیت میشن.
- نظرتون چیه پشت پنجره درخت بکاریم؟ هم برای زنگ تفریح خوبه و هم برای کلاستون.

در جلسه ای که با دانش آموزان کار و فناوری داشتم به همراه آنها جای درخت ها را آماده کردیم. با مساعدت یکی از معاونین مدرسه از شهرداری درخت تهیه کردیم. با همراهی دانش آموزان پنکه سقفی را درست کرده و درخت ها را کاشتیم. بله، برای داشتن محیطی بهتر خودمان باید اقدام کنیم.

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#کتاب_بخوانیم

👌 چقدر با تعاریف و تفاوت معنایی کلمات زیر آشنا هستیم؟

صحبت کردن، دیالوگ (Dialogue)، بحث کردن، مناظره، گفتمان (Discorse)، گفت‌وگو

🎯 به قول #توماس_هابز "هرکس که در جستجوی حقیقت است و می‌خواهد آن را با دقت بررسی کند، باید معنای هر کلمه‌ای را که به‌کار می‌برد، به خاطر بسپارد و به همان معنا آن را به کار ببرد وگرنه خود را در میان کلمات گرفتار و سردرگم خواهد یافت، درست مانند پرنده‌ای که در دامی چسبناک باشد و هرچه بیشتر تقلا می‌کند، بیشتر گرفتار می‌شود.
اشتباهات مربوط به تعاریف همچنان که تفحص پیش می‌رود، تکثیر می‌شوند و افراد را به بیهوده‌گویی می‌کشاند و سرانجام هم آشکار می‌شوند، اما دیگر نمی‌توان از آنها پرهیز کرد، مگر آنکه تفحص دوباره از سر آغاز گردد. بنابراین تعریف درست و دقیق یک مفهوم از نخستین ضرورت‌های هر جستجو و تفحص است".

📚 کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش، ضمن تبیین معنا و مفهوم #دیالوگ، به بررسی آن از دیدگاه سقراط، بوبر، باختین، گادامر، بوهم، هابرماس و فریر پرداخته است. همچنین در بخش مجزایی به تبیین نقش دیالوگ در فرایند آموزش پرداخته ‏است‏. این کتاب منبعی است برای آشنایی اندیشمندان در حوزه ارتباطات، فلسفه، الهیات، علوم ‌‌‏اجتماعی و تعلیم و تربیت درباره مفهوم دیالوگ. به ادعای نویسنده در ‏این مجموعه سعی ‏شده تا مفهوم دیالوگ، به ‏صورت بنیادی مورد تجزیه و تحلیل قرار‏ بگیرد و مبانی و اصول حاکم بر آن در آموزش و پرورش، به گونه‌‌‌‏ای شایسته بررسی ‏گردد.

🗂 #کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش، #نویسنده محمدرضا نیستانی #انتشارات یارمانا، آموخته
@systemsthinking
Forwarded from موسسه‌مطالعاتی حامیان فردا
سومین دوره
مهارت‌افزایی مدیریتی
سازمان‌های مردم‌نهاد

⭕️کارگاه‌های ۸ گانه/ ارائه مدرک از طرف موسسه مطالعاتی«حامیان فردا» و«دانشگاه شریف»

اطلاعات بیشتر:
021_77944397
و نیز @Araz70

☑️ @hamianefarda
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#تفکر_کل_نگر

بچه ها برای جلسه بعد از یک تا 100 هزار یک بار بنویسید.

چند نفری طبق معمول اعتراض کردند ولی به عمق فاجعه پی نبرده بودند.

جلسه بعد جویای تکالیف شدم، 7هزار و 2 هزار بیشترین اعداد نوشته شده بودند و بقیه زیر هزار. چهره حق بجانب گرفتم که این چه وضع انجام تکالیف است.

- آقا خیلی وقت میبرد تا کاملش کنیم.
- خب بچه ها چی یاد گرفتید؟
- هیچی!
- دستمون درد گرفت و وسطش خوابمون گرفت!
- آقا معلم های شما خیلی سختگیر بودند الان دارید سر ما تلافی می کنید.(😉)
- بچه ها فرض کنید هر ثانیه یک عدد مینوشتید، چند دقیقه وقت میبرد تا کامل بنویسید؟ به همراه دانش آموزان حساب کردیم، تقریبا یک روز ونیم.
-اگر یک میلیون بود چی؟ 11 روز و خرده ای
- یک میلیارد چی؟ 32 سال!!
- آقا این چه تمرینیه؟ ما رو سر کار گذاشتی.

رو به دانش آموزان گفتم فرض کنید هر انسان نماینده یک عدد ، بنابراین کلاس شما میشود 36، مدرسه 300، شهر 300 هزار، کشور 80 میلیون، جهان 7 میلیارد.

- بچه ها حواستون هست که نوشتن یک میلیارد عدد 32 سال زمان میبرد، خلق این تعداد انسان متفاوت چی؟!

به پای تخته رفتم و نقطه کوچکی کشیدم به نمایندگی از کره زمین، نقطه را پر رنگ تر کردم به نمایندگی از منظومه شمسی.
- بچه ها میدونید که منظومه شمسی بخش کوچکی از کهکشان راه شیری است.
دایره ای کوچک به نمایندگی از کهکشان راه شیری کشیدم. پشت سرهم از این دایره ها کشیدم و توضیح دادم که میلیون ها تا از این کهکشان ها داریم...
- میفهمید که میلیون چیه؟!
- آقا اصلا ما هیچی نیستیم.
- آقا بسه تو رو خدا !! کله ما رو ترکوندی...
- آدم دیوونه میشه همش اینطوری فکر کنه. اصلا ما وجود داریم؟
- از کجا معلوم تو بقیه کهکشان ها آدم نیست؟
- قبل از آفریدن این دنیا خدا چکار میکرده؟
- آقا این همه آدم اومده تو دنیا و رفته هنوز جواب خیلی چیزها رو نمیدونیم.

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
عکس یادگاری شرکت کنندگان در دوره «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه» سطح یک، دوره هفتم
۷ تا ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - دانشگاه صنعتی شریف
@systemsthinking
عکس یادگاری مراسم پایانی دوره «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه» سطح یک، دوره هفتم
۷ تا ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - دانشگاه صنعتی شریف
@systemsthinking
Mashayekhi-talk-in-SD-Society.pdf
178.9 KB
متن سخنرانی آقای دکتر مشایخی در سی و پنجمین کنفرانس بین المللی پویایی شناسی سامانه ها به مناسبت دریافت جایزه System Dynamics Lifetime Achievement Award
#لباس_فرم مدرسه و دغدغه های #والدین

به عنوان پدر چهار #دانش_آموز، یازده سال است که با مساله لباس فرم #مدرسه روبرو هستم.
اینکه اصلا چرا دانش آموزان باید لباس فرم داشته باشند و چه مزایا و معایبی دارد را می گذارم برای مجالی دیگر.

مساله امروزم این است که: چرا طی این ۱۱ سال، هیچ یک از مدارسی که فرزندانم در آن تحصیل کرده اند، برای حداقل دو سال پی در پی لباس فرم یکسانی نداشته اند؟

سوال جالبی است: چرا مدیران بیشتر مدارس تمایل دارند هر سال مدل لباس فرم مدرسه را عوض کنند؟

این سوال را با تعدادی از معلمان و مدیران مدارس و مسوولین آموزش و پرورش در میان گذاشتم.
متاسفانه جواب ها امیدوار کننده نبود.

لباس فرم مدارس تبدیل شده به وسیله ای برای درآمدزایی برای مدرسه، یا درآمد زایی برای مدیر مدرسه، یا ایجاد شغل برای آشنایان مسوولین مدرسه.

بسیاری از مدیران مدارس هر سال مدل لباس فرم مدرسه را عوض می کنند تا:
۱- دانش آموزانی که با دقت مراقب لباس هایشان بوده اند تا سالم بمانند و رفتار قناعت پیشگی را از این طریق تمرین کرده اند، نتوانند لباس سال قبلشان را بپوشند یا به فرد دیگری هدیه دهند.
۲- تمام دانش آموزان مجبور شوند لباس فرم جدید را از تولیدی که مدرسه معرفی کرده و معمولا رابطه مالی با مدرسه یا مسوولین مدرسه دارد تهیه کنند.

به نظر من حتی اگر فعلا نخواهم به اصل موضوع لباس فرم بپردازم، به سه دلیل جلوی تغییر سالانه لباس فرم مدرسه باید گرفته شود:
۱- فسادی که در این کار وجود دارد بوی تعفنش همه جا را گرفته
۲- نگهداری از لباس فرم مدرسه به گونه ای که برای سال بعد هم قابل استفاده باشد، تمرین ساده زیستی و قناعت برای دانش آموزان است.
۳- هزینه لباس فرم مدرسه اگرچه برای بعضی از افراد ناچیز به نظر می رسد، برای افرادی که در این اوضاع اقتصادی به زحمت دخل و خرج زندگیشان را جفت و جور می کنند رقم قابل توجهی است و این تغییر سالانه اجحاف مضاعف در حق ایشان است.

مدرسه ها هر سال به بهانه های مختلفی اقدام به تغییر مدل لباس فرم دانش آموزان می کنند.
با این حال امسال تصمیم گرفته ام با نقش آفرینی جدی تری در مدارس فرزندانم و همراه کردن سایر اولیای دانش آموزان، مانع چنین اقدامی از سوی مسوولین مدرسه شوم.

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
نظر یک مادر: این ها لباس فرم دختر من طی سه سال گذشته در یک مدرسه هستند. امسال هم طرح و رنگ دیگری مجبور شدیم تهیه کنیم. هر سه لباس قبل از اینکه کهنه یا کوچک بشوند کنار گذاشته شده و به درد کسی هم نخورده
#کتاب_بخوانیم

#دیوید_بوهم میان اندیشیدن و اندیشه تمایز مهمی قایل است. اندیشیدن بیانگر عملی است که هم‌اکنون و در لحظۀ حال انجام می‌دهیم. در حالیکه اندیشه، در گذشته اتفاق می‌افتد و بیانگر نتیجۀ فرایند اندیشیدن است که در ذهن ذخیره شده و اکنون به عنوان دانش یا تجربه شناخته می‌شود.

همین تفاوت را بوهم میان احساس کردن و احساس نیز قایل است. احساس کردن در لحظۀ حال حضوری فعال دارد، در حالیکه احساس بازماندۀ تجربه‌ای احساسی است که از سر گذرانده‌ایم و اکنون بخشی از حافظۀ ما شده است.

از دیدگاه بوهم، اکثر مواقع ما قدرت اندیشیدن و تفکر نداریم و رفتارهای شناختی ما بیشتر واکنشی از اندیشه‌ها و احساس پیشین ما هستند و به همین دلیل نیز اندیشیدن نقش بسیار اندکی در کشف معنای جدید دارد. این در حالی است که تفکر خلاق و سازنده باید بتواند خود را از کمند اندیشه‌ها و احساس جاری ذهن رها کند.

او معتقد است که بسیاری از رفتارها و واکنش‌های به ظاهر شناختی آدمی در دیالوگ، ناشی از فرایند اندیشیدن نیست و بیشتر آن را می‌توان رفتارهای مبتنی بر عادت و شرطی شده دانست. او برای تببین دیدگاه خویش، نظریۀ #رفتارگرایی پاولوف را نمونه می‌آورد. از دیدگاه او، واکنش‌های شناختی آدمی همانند سگ #پاولوف بر اساس تکرار و همراهی محرک‌های شرطی و غیرشرطی صورت می‌گیرد. همانطور که سگ پاولوف به طور ناخودآگاه به محرکهای شرطی واکنش نشان می‌داد، ما نیز در فرایند #دیالوگ به طور ناخودآگاه براساس اندیشه‌ها و احساسات پیشین خود نسبت به اندیشه جدید واکنش نشان می‌دهیم.

🗂#کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش #نویسنده محمدرضا نیستانی، #انتشارات سازمان، آموخته

@systemsthinking
طراحی مسیر زندگی،
مخزن عمر،
شهادت،
و ...
واژه‌هایی است که به آن‌ها می‌اندیشم
و به فاصلۀ زیاد خویش با این مفهوم عمیق ...

سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ

نوشته #زهرا_مشیری به مناسبت شهادت شهید مدافع حرم #محسن_حججی
#انتخاب رشته دانشگاهی یکی از سخت ترین انتخاب‌هایی است که افرادی که مسیر دانشگاه را در زندگی خود برگزیده اند با آن مواجه می شوند.

چند نکته ای می نویسم که امیدوارم به انتخاب بهتر کمک کند:

۱- خودتان مسوولیت انتخاب و حرکت در مسیر زندگیتان را به عهده بگیرید.

ممکن است پدر و مادر یا مشاور و افراد دیگری پیشنهادهایی می دهند یا حتی فشارهایی برای انتخاب خاصی وارد می کنند. با این حال، این شما هستید که باید انتخاب کنید. چهار سال آینده زندگیتان در زمینه ای خواهد گذشت که امروز انتخاب می کنید. پس در انتخابتان دقت کنید و اگر لازم شد در مقابل فشارها، با حفظ احترام، ایستادگی کنید و در مسیری که درست می دانید با استقامت حرکت کنید.

۲- در هر رشته ای که به خبرگی برسید، بازار کار خوبی خواهید داشت.

خوب است که نیم نگاهی به بازار کار داشته باشید، اما حواستان باشد علاقه شما به یک رشته بسیار مهم تر از وضعیت بازار کار آن رشته است. در زمینه ای که علاقه دارید، با جدیت و تلاش و انگیزه بیشتری می توانید به مسیرتان ادامه دهید تا به خبرگی برسید.

۳- در زمان سفر کنید و تصویر آینده تان را ببینید.
این رشته تحصیلی شما را به سمت چه مسیر شغلی سوق خواهد داد؟ این تصویر آینده از فضای کار و زندگی برایتان مطلوب است؟

۴- انتخاب امروز شما ممکن است با شناخت کمی باشد. اگر در طی مسیر متوجه شدید که مسیر اشتباهی انتخاب کرده اید، از اصلاح مسیر نترسید. هرچه زودتر مسیرتان را اصلاح کنید، با خسارت کمتری مواجه می شوید.

۵- خیلی روی دانشگاه حساب نکنید.
دانشگاه احتمالا برنامه خاصی برای شما ندارد. بسیاری از دانشگاه ها شما را به چشم مواد اولیه ای می بینند که پس از گذراندن فرآیندهایی باید از در دانشگاه خارج شوید. شخص و شخصیت شما برای چنین دانشگاه هایی هیچ اهمیتی ندارد.

پیشنهادم به شما این است که با همراهی دانشجویان دیگر جمع های کوچک یادگیرنده تشکیل دهید و با هم برای ایجاد فرصت های یادگیری و طی مسیر خبرگی تلاش کنید و فضای دانشگاهتان را خودتان از نشاط یادگیری و یاد دهی پر کنید.

۶- مسیر زندگی پر از چالش و فراز و نشیب است.
کمربندهایتان را محکم ببندید و خودتان را برای سال‌ها تلاش برای ساختن زندگی بهتر برای خودتان و مردم کشورتان آماده کنید.

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#تفکر_درونزا

ایفای نقش

بچه ها را به دو گروه تقسیم کردم. قرار ما بر این شد که یک گروه نقش مدیر مدرسه را ایفا کرده و در یک برگه اقداماتی که به بهبود عملکرد مدرسه کمک می کند را بنویسند. گروه دیگر خود را بجای دهیار روستا گذاشته و تغییراتی که به نظر آنها باید در روستا بوجود بیاید را در برگه خود نوشتند.

بعد از گذشت چند دقیقه دانش آموزان لیست بلند بالایی تهیه کرده بودند. از آنها خواستم که 4 تا از مهمترین گزینه های خود را نگه دارند و بقیه گزینه های خود را حذف کنند. در گام بعد، بچه ها بصورت گروهی نشستند و از آنها خواستم که سر گروهی را برای خود انتخاب کنند و از بین گزینه های خود مهمترین ها را دریک برگه بنویسند.

بعد از این گفتگو ها، بچه ها چینش صندلی های خود را بگونه ای تغییر دادند که یک گروه نقش کادر اجرایی مدرسه را بازی کند و گروه دیگر نماینده دانش آموزان باشند و درخواست های خود را بیان کنند. در ابتدا دانش آموزان بلند پروازی می کردند و درخواست ساخت زمین فوتبال چمنی و یا استخر را می دادند. در این میان سعی می کردم که آنها را هدایت کنم تا با محدودیت ها آشنا شوند. بچه ها هزینه کمک به مدرسه خود را جمع زدند و عددی را بدست آوردند و بحث های جالبی پیرامون این موضوع با یکدیگر می کردند. در نتیجه ی این گفتگو ها تصمیماتی نیز توسط دانش آموزان گرفته شدکه عبارتند از:

1- چون بچه ها از روستاهای دیگر به این روستا می آیند، پارکینگ دو چرخه درست کنیم.
2- سطل های زباله و نرده های داخل حیاط را رنگ کنیم.
3- مستخدم مدرسه کالباس نفروشد.
4- زنگ تفریح برای بچه ها آهنگ بگذاریم .
5- پرچم ایران در مدرسه نصب کنیم.
6- یک سری کمد بگذاریم که بچه ها وسایلی را که ضرورت ندارد به خانه نبرند.
7- بچه ها را تنبیه نکنیم.
8- برای نماز خانه و سرویس های بهداشتی هوا کش بگذاریم.

در مورد روستا هم همچنین بحثی داشتیم که قرار شد با دهیار روستا مطرح کنیم :

1-انتقال وسایل ورزش عمومی به یک مکان دیگر
2-کاشت درخت و...

به همراه دانش آموزان و با کمک کادر اجرایی مدرسه در تهیه ابزار، سطل های زباله و نرده ها را رنگ کردیم. با یک سری ضایعات آهنی موجود در مدرسه و جوشکاری پدر یکی از دانش آموزان، پارکینگ دوچرخه نیز درست شد. دانش آموزان به مدیر مدرسه نامه نوشتند و از او درخواست کردند که فروش کالباس در مدرسه قطع شود.

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#تامل
#تفکرسیستمی_در_خانواده
#مدل_ذهنی

نوشته ای ارزشمند از دوست خوبمان علی اکبر کاویانی:

30 ثانیه توقف برای ساختن یک شهروند خوب

وقتی همه‌روزه پشت فرمان خودرو، مادران بسیاری را می‌بینم که دست فرزند خردسال خود را گرفته‌اند و او را از چراغ قرمز عابر عبور می‌دهند و کوچکترین آگاهی نسبت به پیامدهای کار خود ندارند، افسوس و دریغ عظیمی وجودم را می‌گیرد.

کاش این مادران به این سطح از آگاهی می‌رسیدند که این اصرار بر قانون‌شکنی و بی‌توجهی به حق و نوبت دیگران، چه تاثیر عظیم و عمیقی بر فرزند خردسال آنها باقی می‌گذارد و به مرور از او یک شخص بی‌مبالات و قانون‌شکن خواهد ساخت.

کاش می‌دانستند که با این رفتار به طور مرتب به او می‌گویند: قانون که مهم نیست، چراغ که مهم نیست، حق تقدم دیگران که مهم نیست، این فقط من وتوییم که حق داریم هرکاری بکنیم و حتی به‌اندازه‌ی 30 ثانیه برای همشهریان و هم‌نوعان خود ارزش قائل نباشیم.

آینده‌ی هر اجتماعی را بیش و پیش از هر چیز، مادران آن اجتماع می‌سازند. چرا که تاثیری که مادر در چند سال اولیه‌ی عمر بر شخصیت فرزند خود –تا پایان عمر او- می‌گذارد غیرقابل انکار است.

ای کاش مادران ما بدانند که هر اشتباه کوچکی که در 3-4 سال اول زندگی کودک خود تکرار می‌کنند، چه پیامدهای جبران‌ناپذیری در بزرگسالی او به بار خواهد آورد. به قول بزرگی تنها کافی است یک مادر مرتب به کودک خود بگوید مبادا این خوراکی را که به تو دادم به کودکان دیگر بدهی و به همین سادگی، کودک را آماده‌ی تنهایی، انزوا، خودخواهی و بی‌توجهی به دیگران در بزرگسالی بکند.

ای کاش هریک از ما، زن و مرد، بدانیم که هر بذری که برای رشد و آگاهی دختران، زنان و مادران اجتماع بکاریم صدها برابر آن را در آینده‌ی کشورمان برداشت خواهیم کرد و این مساله را جدی بگیریم.

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
معلم رو در روی یک انتخاب بزرگ است.

#کتاب_بخوانیم

1️⃣ در آموزش و پرورش سنتی _مکاتب تربیتی آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی عقلانی_ هدف تربیت، انتقال معرفت، اطلاعات و دانش از شخص بالغ به دانش‌آموزان نابالغ است و دانش آموزان در فرایند یاددهی-یادگیری دارای کمترین خلاقیت و قدرت تفکر آزاد هستند. در این دیدگاه معلم نگهبان و دارنده یادگیری محسوب می‌شود.
2️⃣ در آموزش و پرورش مدرن_ مکتب عمل‌گرایی_ فرایند یاددهی و یادگیری براساس نیاز و خواستۀ دانش‌آموزان است و معلم نقش ناچیزی در فرایند کسب معرفت بازی می‌کند. در این دیدگاه، آموزش مبتنی است بر خلاقیت، علاقه و نیاز دانش‌آموزان.

🤔 با توجه به این که دو حوزۀ معرفتی مکاتب آرمان‎گرایی و عمل‌گرایی، کم و بیش بیانگر دو سوی یک پیوستار هستند، #مارتین_بوبر هر دو دیدگاه سنتی و مدرن را مورد انتقاد قرار می‌دهد.

3️⃣ از دیدگاه بوبر، هر دو مکتب تربیتی یاد شده، تهی از ارتباط و عشق آدمی به زندگی و یکدیگر است. از نظر او، هر دیدگاه تربیتی که رابطه انسانی و #دیالوگ میان دانش‌آموز و معلم را نادیده بگیرد، پذیرفتنی نیست. به عبارت دیگر، هیچ‌گونه یادگیری بدون مشارکت کامل دو طرف تحقق نمی‌یابد. آموزش مبتنی بر دیالوگ، درس دادن و درس پس گرفتن نیست، او معتقد است که تعلیم و تربیت زمانی محقق می‌شود که بین مربی و فراگیر رابطه‌ای انسانی و گفت‌و شنودی برقرار شود.

👌 بوبر به #تضاد بین تبلیغات و آموزش و پرورش اشاره می‌کند. معلم رو در روی یک انتخاب بزرگ است، او مردد است، اما باید انتخاب کند. آیا معلم باید متصف به ارزش‌های انسانی باشد یا اینکه به دانش‌آموزان اجازه دهد تا خودشان بتوانند ارزش‌های انسانی را در خود پرورش دهند. بنابراین معلم با تعارض‌های زیادی رو به رو است. او هنوز نمی‌داند که باید تربیت کند یا تبلیغات. تربیت به مردم می‌آموزد که واقعیت را ببینند؛ تبلیغات به مردم می‌گوید به نحوی که من می‌خواهم بیندیش و آنها را وا می‌دارد تا افکار جزمی را بدون هیچ‌گونه پرسشی بپذیرند.


🗂#کتاب اصول و مبانی دیالوگ: روش شناخت و آموزش #نویسنده محمدرضا نیستانی، #انتشارات سازمان، آموخته

@systemsthinking
امروز ⭕️ چرخ را ببینید.

دکتر #علی‌نقی_مشایخی مهمان این برنامه است و از تفکر سیستمی خواهد گفت.

ساعت ۱۹، شبکهٔ ۴

@systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#تفکر_درونزا
#خودکارآمدی


توانایی های من

این فعالیت علی رغم ساده بودن در اجرا، اثرات غیر قابل پیش بینی خوبی را بر دانش آموزان میگذارد. بچه هایی که احتمال می دادند در آن جلسه نوبت شان نشود همه را دعوت به سکوت می کردند تا اینکه آنها هم فرصت عرض اندام داشته باشند. با دانش آموزان بصورت انفرادی شروع به گفتگو کردم و بقیه کلاس گوش می کردند. شما چه توانایی های دارید؟

بیشتر بر شغل های پدرشان و یا تجربیاتی که در تابستان کسب کرده بودند تاکید داشتند و البته بسیار متنوع بود. تعدادی هم ورزش کردن و یادگیری زبان خارجی و کار با کامپیوتر را جزء مهارت های خود به حساب می آوردند.
- خیاطی، روکش دوزی، میوه فروشی، عینک فروشی، مدیریت کردن آژانس، دامداری، گونی شویی و فروشی، کسب و کار در تلگرام، نگهداری و فروش پرنده ....
- تا حالا چقدر در آمد داشته اید و این که چه برنامه ای برای پول هایی که پس انداز کرده اید دارید؟
-تعدادی پول ها را خرج کرده، تعدادی به پدرو مادر خود کمک کرده و بقیه هم در بانک پس انداز کرده بودند.

یکی از بچه ها با ترس و لرز و با خجالت شروع کرد به تعریف از اینکه پدرش برایش بلال آورده و او هم کباب کرده و فروخته است. من هم از تجربه دست فروشی نوجوانی خودم برایشان تعریف کردم و از ای کاش ها...جو کلاس کاملا عوض شده بود و بچه ها با غرور از تجربه های شیرین و تلخ خودشان برایمان می گفتند. تا حدی این مطلب فضا را عوض کرد که دانش آموزانی که فقط درس خوانده بودند، می ایستادند و میگفتند که "ما بلدیم درس بخونیم" و همه خنده ی معنا داری می کردند.😉

در این بین متوجه شدم که تعدادی از دانش آموزان داستان نویسی می کنند. ازآنها خواستم که داستان های خود را برایم ارسال کنند تا در صورت لزوم مجله ای الکترونیکی راه بیاندازیم. یکی از دانش آموزان انیمیشن درست می کرد که تا اون لحظه تقریبا کسی نمی دانست. انیمیشن های خود را به کلاس آورد و در کلاس پخش کردیم و نیم ساعتی نیز نرم افزار ساخت انیمیشن به دانش آموزان آموزش داد. تعدادی از دانش آموزان علاوه بر حضور در مدرسه، روزی بیش از 3 ساعت را در کارگاه های مختلف کار می کردند.(مخصوصا افاغنه)

در کتاب کارو فناوری پایه هشتم نرم افزاری با عنوان Windows Movie Maker (ویژه تهیه نماهنگ و ویرایش فیلم وعکس) داریم. از دانش آموزان خواستم بعد از اینکه نرم افزار را به آنها آموزش دادم، از توانایی های خود فیلم و عکس گرفته و بصورت یک کلیپ در کلاس به نمایش درآورند. نمونه ای از آن را در پست بعدی برای شما ارسال خواهم کرد. برق چشمان دانش آموزان در لحظه پخش کلیپ ها تماشائی بود.

ادامه دارد....

https://telegram.me/systemsthinking