Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
82 files
648 links
Download Telegram
حضرت زینب علیهاالسلام خطاب به یزید ملعون:
به خدا سوگند ذکر ما را از یادها محو نتوانی کرد

@systemsthinking
📽 نمایش فیلم «قدرت تغيير»

🍀 دربارهٔ تغییر زیرساخت‌ها برای تولید انرژی‌های تجدیدپذیر

📍 دانشگاه صنعتی شريف
🕰 ١٧ مهر، ساعت ۴ تا ۸

🌀 با حضور وزیر پیشین نیرو

👈 تهيهٔ بلیت: Yon.ir/gspc96
#تفکرسیستمی_در_خانواده:
- معنای زندگی
- مهارت‌های فکری
- گفتگو
@systemsthinking

ویژه خانواده ها و فرزندان بالای ۱۱ سال
توضیحات بیشتر و ثبت نام:
evand.com/family
#تفکرسیستمی_در_سازمان:
- مدل‌های ذهنی
- خطاهای شناختی
- گفتگو
@systemsthinking

توضیحات بیشتر و ثبت نام:
evand.com/org
#Education
#Teacher
۵ اکتبر روز جهانی معلم بر دوست داران آموزش شاد باد
@systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_خانواده
#رویا
#طراحی_مسیر_زندگی

چند ماه پیش، یک شب مشغول قصه گویی برای بچه‌ها بودم
مثل خیلی از قصه‌هایم با این جملات شروع کردم که:

«یکی بود، یکی نبود... غیر از خدای خوب و مهربون هیچکی نبود...
سالها پیش، در سرزمین‌های دور، کنار یک جنگل سبز و انبوه، روستایی بود که خانواده کشاورز آنجا زندگی می‌کردند...»

یکدفعه دلم گرفت... سالها بود قصه‌هایم را با چنین جملاتی شروع می‌کردم... فضای قصه‌هایم روستایی کنار یک جنگل انبوه بود... اما خودمان اسیر شهر تهران بودیم... به یاد داستان بچه شتر و مادرش افتادم که ویژگی‌های شتر را با هم مرور کردند و بعد به این فکر کردند که با این توانمندی‌ها، در گوشه قفس در باغ وحش چه می‌کنند...

با خودم فکر کردم دیگر این قصه‌ها و تصویرسازی‌های زیبا که برای بچه‌ها می‌گویم، شادم نمی‌کند چون دارم باور می‌کنم که این رویاهای دوست داشتنی فقط مال قصه‌هاست و من و خانواده‌ام تا همیشه اسیر شهر و ترافیک و آلودگی هوا باقی خواهیم ماند...

وقتی اوایل شهریورماه در یک سفر کوتاه به روستایی در استان گیلان رفتیم، به نظرمان رسید اینجا همان جایی است که دوست داریم در آینده زندگی کنیم... شاید در زمان بازنشستگی...

همان موقع به یاد صحبت‌هایم در سمینارهای «طراحی مسیر زندگی» افتادم:

«خیلی از کارهایی که برای بعد از هشتادسالگی گذاشته‌اید را همین امروز هم می‌توانید انجام دهید. چیزی که رسیدن شما به رویاهایتان را محدود می‌کند، محدودیت‌های واقعی بیرونی نیستند... محدودیت‌هایی هستند که در ذهنتان ساخته‌اید... محدودیت‌ها را دوباره ارزیابی کنید و مسیر زندگی‌تان را به گونه‌ای بازطراحی کنید که بتوانید همین امروز در مسیر رویاهایتان حرکت کنید...»

با خودم محدودیت‌های ذهنی‌ام را مرور کردم و مسیرهای جایگزین زندگی را بررسی و بازطراحی کردم... شغل و منبع درآمد، فعالیت‌هایم در گروه آسمان، انجمن فارغ التحصیلان شریف، موسسه حامیان فردا، آموزش معلمان و مدیران مدارس، دوره‌های آموزشی‌ام در دانشگاه شریف، دفتر تالیف کتب درسی و مجلات رشد، وزارت آموزش و پرورش، مدرسه بچه‌ها، ارتباط‌های خانوادگی، و خیلی چیزهای دیگر...

با همسرم و بچه‌ها هم صحبت کردیم و کلیات طرحمان را نهایی کردیم... همان روز به دنبال خانه گشتیم... تا قبل از پایان شهریور، با پایتخت نشینی خداحافظی کردیم و در خانه‌ای در روستای آهکلان ساکن شدیم...

تجربه‌های این روزهایمان در آهکلان را در این کانال به اشتراک می‌گذارم: @ahakelan

t.me/systemsthinking
سمینارهای #تفکرسیستمی_در_خانواده:
- معنای زندگی
- مهارت‌های فکری
- گفتگو
@systemsthinking

ویژه خانواده ها و فرزندان بالای ۱۱ سال
توضیحات بیشتر و ثبت نام:
evand.com/family
سمینارهای #تفکرسیستمی_در_سازمان:
- مدل‌های ذهنی
- خطاهای شناختی
- گفتگو
با تمرکز بر تصمیم‌گیری و یادگیری در سازمان‌ها
@systemsthinking

توضیحات بیشتر و ثبت نام:
evand.com/org
#کتاب_بخوانیم

در یک روز آفتابی، تنها در آب‌های گرم و شفاف دریاچه‌ای استوایی زیرآبی می‌رفتم و لذت و آسودگی عمیقی را تجربه می‌کردم، این احساسی است که همیشه در آب دارم. حس کردم در خانه‌ام. گرمای آب، زیبایی مرجان‌های کف دریاچه، ریزه‌ماهی‌های نقره‌ای و درخشان، ماهی مرجانی براق و نورانی، شاه فرشته ماهی، پنجه‌های گوشتالوی شقایق دریای و لذتی که از سر خوردن و پیش رفتن در آب می‌بردم، همه و همه در کنار هم، بهشتی زیردریایی آفریده بود.

و بعد به دلیلی که هرگز درکش نکردم، ناگهان چشم‌اندازم عوض شد. ناگهان متوجه شدم هیچ‌یک از دوستان دریایی‌ام در این تجربه دوستانه شریک نیستند. شاه‌فرشته‌ماهی نمی‌دانست چقدر زیباست، ریزه‌ماهی‌ها نمی‌دانستند چه تلالویی دارند و ماهی مرجانی نمی‌دانست چه درخشان است. همان‌طور توتیای دریایی با خارهای سیاهش یا زباله‌های کف دریاچه (که سعی می‌کردم نبینمشان) از زشتی خود خبر نداشتند. #احساس در‌خانه‌بودن ، آسودگی، ساعت فرح‌بخش، زیبایی، جذابیت و آرامش، هیچ‌یک در #حقیقت وجود نداشت.

این من بودم که تمامی این تجربه را آفریده بودم!

می‌توانستم به همان ترتیب در آبی که نفت بر آن شناور است و قوطی‌های پلاستیکی روی آن بالا و پایین می‌رود، غوطه بخورم و #تصمیم بگیرم که این تجربه را زیبا ببینم یا تهوع‌آور. #انتخاب و آفرینش در عمیق‌ترین لایه از آن من بود. به اصطلاح #هوسرل، noema (معنا)یم رشد کرده و گسترده شده بود و من از کارکرد سرشتی خود آگاه شده بودم و گویی از سوراخی که در پردۀ واقعیت روزمره ایجاد شده بود، به بیرون نگاه ‌‌می‌کردم و آنچه می‌دیدم واقعیتی عمیقا برآشوبنده بود.


#سارتر در رمان #تهوع که یکی از برترین‌های ادبیات مدرن است، این لحظۀ روشن‌بینی را "لحظه کشف مسئولیت" می‌نامد. برای اینکه فردی متحول شود، ابتدا باید مسئولیت بپذیرد: باید خود را به انجام یک عمل متعهد کند.

واژه #مسئولیت یا پاسخگویی (responsibility) خود به توانایی اشاره دارد: پاسخ(response)+ توانایی(ability) که به معنای توانایی پاسخگویی است و تحول باید خود را در عمل نشان دهد، نه در دانستن، قصد کردن یا خیال پردازی.


🗂 #کتاب روان درمانی اگزیستانسیال، #نویسنده اروین دیوید یالوم، #مترجم سپیده حبیب، #انتشارات نشرنی.

@systemsthinking
#خودکارآمدی

معمولاً در اولین جلسات درس هنر کشیدن انواع خط‌های صاف و خمیده در جهت‌های مختلف را با دانش‌آموزان تمرین می‌کنیم. دانش‌آموزان هیچ محدودیتی ندارند و تقریباً برگه‌های خود را سیاه می‌کنند.
درحالی‌که بین دانش‌آموزان قدم می‌زدم، یکی از آن‌ها که میز آخر نشسته بود گفت:

- آقا می‌شه با پاک‌کن یه طرحی روی این سیاهی‌ها در بیاریم؟
[تا حالا تجربه نکرده بودم!]
- چرا که نه؟

کمکش کردم که اسمش را به انگلیسی نوشت و بعد رو به بقیۀ بچه‌ها گفتم که شما هم می‌توانید این کار را تجربه کنید. #خلاقیت بچه‌ها مثل همیشه عالی بود. تعدادی از کارهای آن‌ها را در ادامه مشاهده می‌کنید.

@systemsthinking
طرح‌های دانش‌آموزان
نتیجهٔ یک #گفتگو! ی خیابانی

یک تصادف ساده در شهرک غرب که خسارتی نداشت، بعد از یگ گفتگوی خیابانی چنین نتایجی برای ماشین‌ها و نتایج بدتری برای سرنشینان داشت!

@systemsthinking
سمینار «تفکر سیستمی در خانواده: در جستجوی معنای زندگی»

چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶
دانشگاه صنعتی شریف

@systemsthinking
13960719-ST_in_Family-raison_d'aitre-Seminar-P1
MohamadAliEsmailzade
فایل صوتی سمینار #تفکرسیستمی_در_خانواده: در جستجوی معنای زندگی - بخش اول
چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶
دانشگاه صنعتی شریف
13960719-ST_in_Family-raison_d'aitre-Seminar-P2
MohamadAliEsmailzade
فایل صوتی سمینار #تفکرسیستمی_در_خانواده: در جستجوی معنای زندگی - بخش دوم
چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶
دانشگاه صنعتی شریف
13960719-ST_in_Family-raison_d'aitre-Seminar-v1.pdf
1.1 MB
اسلایدهای سمینار #تفکرسیستمی_در_خانواده: در جستجوی معنای زندگی
چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶
دانشگاه صنعتی شریف
#کتاب_بخوانیم

🌀 فرض کنید فردی به سراغ شما بیاید و بگوید قصد خودکشی دارد. سپس از شما درخواست کند که چند دلیل بیاورید که نباید خودکشی کند. شما چه پاسخی می‌دهید؟

پاییز ۱۹۳۰، ویل دورانت در خانه‌اش در نیویورک، سرگرم جمع کردن برگ‌ها بود. نسیم خوش و خنکی از شمال می‌وزید، حسی از نشاط و سرزندگی در او می‌دمید. مرد خوش‌پوشی نزدیکش شد و با صدایی آرام به او گفت قصد خودکشی دارد مگر آنکه #فیلسوف بتواند دلیل معتبری برای او بیاورد که این کار را نکند.

دورانت که فرصتی برای پرداخت فلسفی به این موضوع نداشت، نهایت تلاشش را کرد تا دلیلی برای ادامهٔ زندگی به دست آن مرد بدهد. خود دورانت بعدها ماجرا را چنین به یاد می‌آورد:

«به او پیشنهاد کردم کاری برای خودش دست‌وپا کند، ولی او یکی داشت! گفتم غذای خوبی بخورد، ولی او گرسنه نبود. معلوم بود که دلیل‌های من تأثیری نگذاشته بود. نمی‌دانم چه بر سرش آمد. در همان سال چندین نامهٔ اعلام خودکشی دریافت کردم. بعدها متوجه شدم که ۲۸۴۱۴۲ خودکشی بین سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۳۰ در ایالات متحده رخ داده است.»

پس آیا اصلاً عجیب نیست که پرسش جاودان فلسفه این باشد که #معنی_زندگی چیست؟ و آیا سؤالی مهم‌تر از این می‌تواند وجود داشته باشد؟

دورانت می‌گوید این مسئلهٔ معنی زندگی مدتی دراز اهمیت خاصی برای او داشت: «از وقتی ایمان دینی‌ام را از دست دادم در مورد این مسئله به فکر فرو رفتم و زمان‌هایی غرق در حالتی از دلسردی می‌شدم، شبیه دلهره یا اضطرابی که در دوران معاصر اگزیستانسیالیست‌های فرانسوی و آلمانی از آن حرف زده‌اند ... قصد دارم مزهٔ دهن شخصیت‌های سرشناس را در مورد معنی زندگی بفهمم، پاسخ‌های آنها را چاپ کنم، و پاسخ خودم را هم اضافه کنم.»

دورانت نشست و نامه‌ای نوشت؛ نامه‌ای که در طرح پرسش‌ها، فلسفی بود و طنینی شاعرانه داشت. او آن نامه را برای صد نفر فرستاد و از آنها دعوت کرد نه‌تنها به #پرسش_بنیادی معنی زندگی (به نحو انتزاعی) جواب بدهند بلکه بگویند خودشان (به طور عینی و خاص) در زندگی چگونه معنی، هدف و رضایت‌مندی یافتند.

پاسخ‌ها از همه سو بودند و از فهرستی درخشان از شخصیت‌های برجسته می‌آمدند؛ کسانی چون: #گاندی، #جواهر_لعل_نهرو، یک نویسنده و طبیعت‌گرای آمریکایی به نام #منکن، #برتراند_راسل، #سینکلر_لوئیس (اولین آمریکایی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات)، روان‌شناسان، کشیشان، هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و... بسیاری از افرادی که افتخارات بزرگی کسب کرده بودند و در نهایت یک زندانی محکوم به حبس ابد. (نام تمامی پاسخ‌دهندگان در کتاب آورده شده).

به محض آنکه همهٔ جواب‌ها رسید، دورانت رفت سراغ خودش و پاسخی جلوی پرسش‌هایش گذاشت که خود یک اثر فلسفی والا بود. دورانت عنوان کتاب را #درباره_معنی_زندگی گذاشت.

دورانت گفته است: «امروز که این جواب‌ها را مرور می‌کنم، می‌بینم بیشتر از همه، جواب بیرد، پوئیس و موروئا را دوست دارم؛ هرچند، تأثیرگذارترین نامه از طرف محکوم شمارهٔ ۷۹۲۰۶ آمده بود.»

🗂 از مقدمهٔ #کتاب دربارهٔ معنی زندگی، #نویسنده: ویل دورانت، #مترجم: شهاب‌الدین عباسی، #انتشارات پارسه.

@systemsthinking
کارگاه تفکر سیستمی
گروه صنعتی و معدنی گل گهر

۲۲ و ۲۳ مهر ۱۳۹۶
سیرجان

@systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه

دیروز با دانش‌آموزان پایۀ هفتم درس کاروفناوری داشتم. بخشی از پودمان اول این کتاب به بیان مفهوم سیستم می‌پردازد. طبق تعریف کتاب، سیستم عبارت است از: "مجموعه‌ای از اجزاء که در ارتباط با یکدیگر برای رسیدنِ به هدفی مشترک کار می‌کنند". بعد از گذشت چند دقیقه که دانش‌آموزان با این مفاهیم آشنا شدند، سؤالات بسیار خوب و عجیبی پرسیدند و من را سر ذوق آوردند:

1- هدف سیستم‌ها توسط عوامل درونی مشخص می‌شود یا از بیرون برای آن‌ها مشخص می‌کنیم؟
2- اجزاء سیستم مهم‌ترند و یا ارتباط بین آن‌ها؟

برای درک بهتر مفاهیم، دانش آموزان را به حیاط بردم و بازی پیوستگی را انجام دادیم. در پست بعدی ویدئوی آن را ارسال خواهم کرد. دانش‌آموزان احساس و درک خود را بعد از انجام بازی بیان کردند:

- مثل‌اینکه با طناب به یکدیگر بسته‌شده بودیم.
- مثل‌اینکه با یک آهنربا همۀ ما به یکدیگر وصل بودیم.
- بعضی وقت‌ها دوست نداشتیم حرکت کنیم ولی بخاطرحرکت بقیه مجبور به جابجایی بودیم.
- یک حرکت کوچک یه نفر همۀ ما را جابجا می‌کرد.
- یک مثال از این مورد در جامعه می‌زنید؟
- مثلاً پارک کردن نامناسب یک ماشین در خیابان، باعث ترافیک میشه و همه اذیت می‌شوند.
- دزدی یک نفر باعث نا اطمینانی افراد به یکدیگر می‌شود.

در مورد سایر کاربردهای این مفاهیم در زندگی روزمره با دانش‌آموزان گفتگو کردیم.

پی‌نوشت: قاعده بازی پیوستگی حفظ فاصلۀ برابر از دو نفر و ادامه بازی تا ثابت ماندن همۀ افراد (رسیدن به تعادل) است.

http://t.me/systemsthinking
چرا اختلاس نمی‌کنیم؟

📗

مردمی را می‌شناسیم که به اندازه‌ی یک راهنمازدن، به اندازه‌ی یک رعایت چراغ قرمز، به اندازه‌ی یک نینداختن زباله در خیابان و محیط زیست، به اندازه‌ی انتظار در صف بانک و نانوایی، به اندازه‌ی درنگی برای عبور شخصی کهنسال از درب مترو ... در همین حد و حدود کوچک که چند ثانیه و چند دقیقه زحمت دارد، برای وقت و نوبت و حقوق دیگران ارزش قائل هستند.

افرادی هم این‌گونه نیستند و اتفاقا همین دسته‌ی دوم معمولا با چه هیجانی در یک جمع یا میهمانی صحبت از آن می‌کنند که همه دزد شده‌اند و اختلاس بیداد می‌کند و ... از این عزیزان باید پرسید که دوست عزیز، شما که بر یک وسوسه‌ی ساده‌ی احترام به حق دیگران در صف نانوایی نمی‌توانی غلبه کنی، چطور توقع داری دیگری از میلیاردها پول بگذرد؟ انگشت اتهام به سمت دیگران گرفتن بسیار ساده است، رفتار روزانه‌ی خودت را هم بررسی کرده‌ای؟

جمع‌هایی را دیده‌ایم که در آن خوراکی خوشمزه (و محدودی) برای بزرگسالان و کودکان آورده می‌شود. چقدر دیدن این صحنه دلچسب است که بزرگتری بگوید «اول بچه‌ها!» و بعد که مطمئن شد کودکان آن خوراکی را برداشته‌اند بگوید حالا من. کسی که در حد یک خوراکی ساده خویشتن‌دار باشد، می‌تواند از خوراکی‌های بزرگتر و اموال بزرگ‌تر نیز بگذرد.

این پرهیزکاری‌های جزئی هستند که به‌تدریج ما را برای خویشتن‌داری‌های بزرگتر آماده می‌کنند. همان‌طور که نمی‌توان توقع داشت که شخصی که روزی یک دقیقه هم نمی‌دود، در مسابقه‌ی دو استقامت شرکت کند، کسی که در امور کوچک فاقد تقواست، آمادگی تقوا در سطوح بزرگتر را نیز نخواهد داشت.

نگرش سیستمی به ما نشان می‌دهد که همه‌ی ما می‌توانیم کمابیش رفتاری اختلاس‌گرانه داشته باشیم. فقط اختیارات محدود فعلی ما این امکان را به ما نمی‌دهد! در حقیقت یک اختلاس‌گر در درون همه‌ی ما وجود دارد که اگر شرایط مساعدی بیابد، چه‌بسا فرصت را از دست ندهد.

📗

«نگرش سیستمی به ما می‌گوید كه برای فهمیدن مشكلات اساسی لازم است به مسائلی فراتر از اشتباهات فردی و یا بخت و اقبال نامساعد بپردازیم. باید از وقایع وشخصیت‌ها بالاتر برویم. باید به عمق ساختاری پی ببریم كه اعمال افراد و شرایط را به گونه‌ای شكل می‌دهد كه رویكردی اتفاق می‌افتد.» كتاب ارزشمند پنجمین فرمان، اثر پیتر سنگه

علی اکبر کاویانی

@systemsthinking