https://www.aparat.com/v/7Zfxz/سخنرانی_استاد_رائفی_پور_%26laquo%3B_اصولگرا،_اصلاح_طلب_یا_جریان
سخنراني اقاي رائفي پور پيرامون جريان سوم////:
@thirdpower
سخنراني اقاي رائفي پور پيرامون جريان سوم////:
@thirdpower
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
سخنرانی استاد رائفی پور « اصولگرا، اصلاح طلب یا جریان سوم »
سخنرانی استاد رائفی پور « اصولگرا، اصلاح طلب یا جریان سوم » - 18 آذر 1397 - دانشگاه امیر کبیر
موج جديد انقلابات جهان و مسئله پيدايش نيروي سوم...
#امير_حسين_نوربخش
پس از تونس و الجزاير و سودان، حالا مصر و عراق و لبنان و كويت هم سپهر اعتراضات عمومي به فساد و ناكارامدي دولت حاكم شده! اما داستان از كجا اغاز شد؟ مي توان نقشه اي بزرگ براي ان به عنوان يك كلان روايت ترسيم كرد؟ ايا دومينوي اين انقلابات از الگوريتم خاصي تبعيت مي كنند؟ در خاورميانه موج اول انقلابات عربي مدتي پس از حوادث سال ٨٨ ايران رخ داد و موج دوم ان نيز اندي پس از وقايع سال ٩٦ اتفاق افتاد. آيا ارتباطي منطقي به شكل مستقيم يا غير مستقيم ميان اين رويدادها وجود دارد؟ يا صرفن يك تقارن تاريخي ساده و تصادفي است؟ حركت هم زمان جليقه زردها و انقلابات در هنگ كنگ و شيلي چه ارتباطي با اين سيل انقلابات اخير دارند؟ با ان كه مطالبه عمده ي موج اول بهار عربي به مانند جنبش سبز، بيش تر ناظر بر خواسته هاي سياسي بود، جنس اين ناارامي هاي جديد اما به مانند رخ داد دي ماه ٩٦ ايران، عمدتن اقتصادي و معيشتي است . از لحاظ تاريخي نيز رشد و نمو ليبراليسم بر سوسياليسم هميشه مقدم بوده است. انگار كه پس از تحولاتي سياسي و انتخاباتي حالا منطقه و دنيا به سمت مطالباتي اجتماعي و رفاهي حركت مي كند. البته هنوز نمي توان نسخه اي كلي پيرامون اين امواج متكثر اجتماعي صادر كرد چرا كه ما به ان ها بيش از اندازه نزديك هستيم و ديدي تاريخي از ان نداريم. باري ان چه كه درش ترديدي نيست، جمعي شدن هر چه بيش تر امر سياسي و نقش افريني جامعه اي خود جوش است كه استقلالي جدي از كانون هاي قدرت موجود دارد. انگاره بعدي نبود يك ارايش منسجم عقيدتي و تكثر شديد در مطالبات اين نهضت هاي نو ظهور در دنياست چنان كه شاهد برافراشته شدن پرچم شوروي توسط جليقه زردهاي فرانسه و بالا رفتن درفش امريكا ميان معترضان هنگ كنگي در انقلاب چترها بوديم. جداي از اموزه هاي سوسيال دموكراتيك كه جز رخداد هنگ كنگ در همه جاي حركت هاي اخير در خاورميانه ديده مي شود، امري به نام فرم متفاوت در اين انقلابات نسل سوم عمدتن به چشم مي خورد. شي وارگي و حضور اشيا به عنوان نماد و فاصله گرفتن از شعار و ضعيف شدن تاثير مسله زبان در اين جا كم اهميت نيست. چنان كه جليقه هاي زرد در اروپا، چترها در هنگ كنگ و ماشين هاي كوچك تك سر نشين در عراق و هارموني قاشق و قابلمه خالي در لبنان و سفره هاي خالي كارگران در ايران هستيم كه توانسته به علامت تحولات مبدل گردد. انگار كه اشيا زندگي روزمره از داخل خانه به ميدان ها و خيابان ها امده اند. امري كه در گذشته تنها با رنگ ها خودش را به عنوان يك پديدار هويدا مي كرد، حالا دنبال نوعي تجسم به جاي تلون و رنگ وارگي است. نبودن رهبري واحد و بي اعتمادي به جريانات و احزاب و دسته جات سياسي و شخصيت ها و رهبران اجتماعي ويژگي مشترك ديگريست كه خودش را در اين اكسيون ها پديدار كرده است. پس ما تقريبن با تنه هايي بي سر به عنوان اناتومي جنبش ها در اين زمينه مواجه هستيم. تا جايي كه شاهد رهبري نمادين شهروندان عادي چون يك زن جوان در سودان و يك دختر نوجوان در سوئد و يك پسر نوجوان در هنگ هستيم كه پيش از اين افرادي كاملن عادي در جامعه بوده اند. اخرين ويژگي شايد حضور پرفورمنس هاي نمايشي چون قاشق زني در لبنان و تك معترضان در ايران و رقص و شادي و كنسرت در لبنان و شيلي هستيم يا حتي خانمي جوان را در دانمارك مي بينيم كه درست در وسط تجمع معترضان بي توجه به اوضاع كنار رودخانه روي چمن ها دراز كشيده و روزنامه مي خواند. اين ها همه شايد در واقع نشان گر تعين يافتن واكنش انقلابي به روزمرگي و بيرون امدن بشر از منزل و فضاي مجازي و اعتراض به تنهايي اوست. به تعبيري ممكن است زمينه براي تضعيف امر كلي زمان مند تاريخي فراهم شده و شرايط شناخت بهتر امر جزيي مكان مند فراهم امده. شايد وقت ان رسيده كه روياهاي اسلاوي ژيژك ، انتوني گيدنز و چامسكي پيرامون زايش نيروي سوم در دنيا تعبير گردد و احتمالن بايد مانند انتونيو گرامشي از خودمان پرسش كنيم كه امر انقلابي چيست؟ و يا حتي پا را از اين هم فراتر نهاده مانند لويي التوسر از خويش با حالتي دل زده از مدرنيته و افسون زده ي پست مدرنيسم پرسش كنيم كه اصولن عمل چيست؟
#امير_حسين_نوربخش
#نيروي_جهاني_سوم
@thirdpower
#امير_حسين_نوربخش
پس از تونس و الجزاير و سودان، حالا مصر و عراق و لبنان و كويت هم سپهر اعتراضات عمومي به فساد و ناكارامدي دولت حاكم شده! اما داستان از كجا اغاز شد؟ مي توان نقشه اي بزرگ براي ان به عنوان يك كلان روايت ترسيم كرد؟ ايا دومينوي اين انقلابات از الگوريتم خاصي تبعيت مي كنند؟ در خاورميانه موج اول انقلابات عربي مدتي پس از حوادث سال ٨٨ ايران رخ داد و موج دوم ان نيز اندي پس از وقايع سال ٩٦ اتفاق افتاد. آيا ارتباطي منطقي به شكل مستقيم يا غير مستقيم ميان اين رويدادها وجود دارد؟ يا صرفن يك تقارن تاريخي ساده و تصادفي است؟ حركت هم زمان جليقه زردها و انقلابات در هنگ كنگ و شيلي چه ارتباطي با اين سيل انقلابات اخير دارند؟ با ان كه مطالبه عمده ي موج اول بهار عربي به مانند جنبش سبز، بيش تر ناظر بر خواسته هاي سياسي بود، جنس اين ناارامي هاي جديد اما به مانند رخ داد دي ماه ٩٦ ايران، عمدتن اقتصادي و معيشتي است . از لحاظ تاريخي نيز رشد و نمو ليبراليسم بر سوسياليسم هميشه مقدم بوده است. انگار كه پس از تحولاتي سياسي و انتخاباتي حالا منطقه و دنيا به سمت مطالباتي اجتماعي و رفاهي حركت مي كند. البته هنوز نمي توان نسخه اي كلي پيرامون اين امواج متكثر اجتماعي صادر كرد چرا كه ما به ان ها بيش از اندازه نزديك هستيم و ديدي تاريخي از ان نداريم. باري ان چه كه درش ترديدي نيست، جمعي شدن هر چه بيش تر امر سياسي و نقش افريني جامعه اي خود جوش است كه استقلالي جدي از كانون هاي قدرت موجود دارد. انگاره بعدي نبود يك ارايش منسجم عقيدتي و تكثر شديد در مطالبات اين نهضت هاي نو ظهور در دنياست چنان كه شاهد برافراشته شدن پرچم شوروي توسط جليقه زردهاي فرانسه و بالا رفتن درفش امريكا ميان معترضان هنگ كنگي در انقلاب چترها بوديم. جداي از اموزه هاي سوسيال دموكراتيك كه جز رخداد هنگ كنگ در همه جاي حركت هاي اخير در خاورميانه ديده مي شود، امري به نام فرم متفاوت در اين انقلابات نسل سوم عمدتن به چشم مي خورد. شي وارگي و حضور اشيا به عنوان نماد و فاصله گرفتن از شعار و ضعيف شدن تاثير مسله زبان در اين جا كم اهميت نيست. چنان كه جليقه هاي زرد در اروپا، چترها در هنگ كنگ و ماشين هاي كوچك تك سر نشين در عراق و هارموني قاشق و قابلمه خالي در لبنان و سفره هاي خالي كارگران در ايران هستيم كه توانسته به علامت تحولات مبدل گردد. انگار كه اشيا زندگي روزمره از داخل خانه به ميدان ها و خيابان ها امده اند. امري كه در گذشته تنها با رنگ ها خودش را به عنوان يك پديدار هويدا مي كرد، حالا دنبال نوعي تجسم به جاي تلون و رنگ وارگي است. نبودن رهبري واحد و بي اعتمادي به جريانات و احزاب و دسته جات سياسي و شخصيت ها و رهبران اجتماعي ويژگي مشترك ديگريست كه خودش را در اين اكسيون ها پديدار كرده است. پس ما تقريبن با تنه هايي بي سر به عنوان اناتومي جنبش ها در اين زمينه مواجه هستيم. تا جايي كه شاهد رهبري نمادين شهروندان عادي چون يك زن جوان در سودان و يك دختر نوجوان در سوئد و يك پسر نوجوان در هنگ هستيم كه پيش از اين افرادي كاملن عادي در جامعه بوده اند. اخرين ويژگي شايد حضور پرفورمنس هاي نمايشي چون قاشق زني در لبنان و تك معترضان در ايران و رقص و شادي و كنسرت در لبنان و شيلي هستيم يا حتي خانمي جوان را در دانمارك مي بينيم كه درست در وسط تجمع معترضان بي توجه به اوضاع كنار رودخانه روي چمن ها دراز كشيده و روزنامه مي خواند. اين ها همه شايد در واقع نشان گر تعين يافتن واكنش انقلابي به روزمرگي و بيرون امدن بشر از منزل و فضاي مجازي و اعتراض به تنهايي اوست. به تعبيري ممكن است زمينه براي تضعيف امر كلي زمان مند تاريخي فراهم شده و شرايط شناخت بهتر امر جزيي مكان مند فراهم امده. شايد وقت ان رسيده كه روياهاي اسلاوي ژيژك ، انتوني گيدنز و چامسكي پيرامون زايش نيروي سوم در دنيا تعبير گردد و احتمالن بايد مانند انتونيو گرامشي از خودمان پرسش كنيم كه امر انقلابي چيست؟ و يا حتي پا را از اين هم فراتر نهاده مانند لويي التوسر از خويش با حالتي دل زده از مدرنيته و افسون زده ي پست مدرنيسم پرسش كنيم كه اصولن عمل چيست؟
#امير_حسين_نوربخش
#نيروي_جهاني_سوم
@thirdpower
لیست تعدادي از شخصیت هایی که تا به حال پیرامون احتمال ظهور جریان سوم اظهار نظر یا مصاحبه داشته اند:فائزه هاشمی،صادق زیبا کلام،عبدالرضا داوری، قاسم شعله سعدی، غلام رضا ظریفیان، محمد رضا خباز، محمد رضا تاجیک، مانوک خدابخشی، حسین شریعت مداری، علی اکبر رائفی پور، عباس عبدی، بهزاد نبوی، سامان بختیاری، جواد ارین منش، رضا علیجانی، محمد جواد کولیوند، احسان شریعتی، محمود میرلوحی، جواد امام، محمود احمدی نژاد، صادق خرازی ، محمد مهاجری، احمد شیرزاد و...@thirdpower
شورای عالی هماهنگی اقتصادی و اصل غافلگیری شهروندان ایرانی
شورای عالی هماهنگی اقتصادی نهادی جدید که نخستین جلسه آن درپنجم خردادماه 1397 با حضور رئیس جمهور،معاون اول رئیس جمهور،رئیس دفتر رئیس جمهور،رئیس سازمان برنامه و بودجه ،معاون امور اقتصادی رئیس جمهور،وزیر اقتصاد،وزیر امور خارجه، معاون وزیر امور خارجه و مذاکره کننده ارشد تیم هسته ،وزیر نفت، رئیس کل بانک مرکزی از قوه مجریه و ریاست قوه قضائیه ،معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه و دادستان کل کشور ازقوه قضائیه و رئیس مجلس شورای اسلامی ،رئیس مرکز پژوهشهای مجلس ، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس،رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس از قوه مقننه با شرح وظایف ۱- اوضاع بانکی ۲- اشتغال و سرمایهگذاری ۳-رسیدگی به وضع محرومان و مستضعفان ۴-بودجه و انضباط مالی ۵-حمایت از تولید ملی و کالای ایرانی ۶- چاره اندیشی برای هرگونه احتمال در برجام و تصمیمسازی درباره اصلیترین مسائل اقتصادی کشور تاسیس گردید این شواری فراقانونی با نقض اصل تفکیک قوا در حوزه اقتصادی کشور تصمیم سازی وتصمیم گیری می کند شورای که در هیچ قانونی از آن ذکر بیان نیامده اما ظاهرا با تصمیم اخیر در افزایش بهای بنزین نشان داد که در مهمترین موضوعات می تواند بدون پاسخگویی تصمیم گیری و سرنوشت هشتاد میلیون شهروندان ایرانی را رقم بزند این شورا در جلسه ی مورخ 30/6/1398 با حضور آن مقامات تصمیمی بر افزایش بهای بنزین اتخاذ و شبانه در مورخ 24/8/1398در حالی اجرایی گردید که شهروندان ایرانی راغافلگیر نمود هر چند که این شورا ذاتا صلاحیت تصمیم گیری در این حوزه را ندارد و برابر قانون هدفمند کردن یارانه ها و قانون توسعه ششم دولت (هیات دولت ) با توجه به تفویض مجلس شورای اسلامی صلاحیت قانونی تصمیم گیری در خصوص افزایش بهای بنزین را داشته است اما با این وجود بنا بر اصل نمایندگی مقامات می بایست آن شورا قبل از اتخاذ این تصمیم عموم شهروندان ایرانی را از قصد و برنامه ریزی آن مطلع و با طرح شفاف هدف از افزایش قیمت بنزین ، ابزارهای بهینه آن را مشخص و با پاسخ به این پرسش ها ، شهروندان را از مباحث و اظهار نظرهای کارشناسی در ارزیابی مزایا و معایب و آثار افزایش بهای بنزین بر اقتصاد کشور ، رفاه ، رشد و توسعه اقتصادی آگاه و با ارائه سیاست ها و برنامه هایی اقناع کافی و اجماع عمومی را در این زمینه محقق می نمود، همچنین بموجب اصل تعهد به رعایت منافع شهروندان ایرانی آن مقامات درتصمیم گیریها،انجام وظایف و رفتارهای خود باید منافع شهروندان را درنظر گرفته وامکان دسترسی راحت تروعام تر به خدمات را فراهم کنند اما با اتخاذ این تصمیم بر خلاف این اصول عمل نموده وامنیت اقتصادی شهروندان را به خطر انداخته و احساس ایمنی،آرامش و حصول اطمینان خاطرجمعی و عدم خوف و بهبود رفاه شهروندان را محل تردید قرار داده است بنا براین افزایش بهای بنزین در وضعیت کنونی و با این شیوه باعث رشد تورم ، افزایش نرخ ارز، گرانی ،تهدید امنیت اقتصادی شهروندان ایرانی ، کاهش رفاه آنان و تشدید نارضایتی عمومی خواهد شد لهذا ضمن رد افزایش بهای بنزین لغو تصمیم صادره و بازگشت به قیمت سابق و طرح بررسی آن در مجلس شورای اسلامی الزامی است در غیر اینصورت مسئولیت متوجه نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که با طرح سه فوریتی هرگونه افزایش بهای حامل های انرژی را منوط به تصویب قانون نموده و روند افزایش بهای بنزین را متوقف کنند.
مسعد سلیتی
@thirdpower
شورای عالی هماهنگی اقتصادی نهادی جدید که نخستین جلسه آن درپنجم خردادماه 1397 با حضور رئیس جمهور،معاون اول رئیس جمهور،رئیس دفتر رئیس جمهور،رئیس سازمان برنامه و بودجه ،معاون امور اقتصادی رئیس جمهور،وزیر اقتصاد،وزیر امور خارجه، معاون وزیر امور خارجه و مذاکره کننده ارشد تیم هسته ،وزیر نفت، رئیس کل بانک مرکزی از قوه مجریه و ریاست قوه قضائیه ،معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه و دادستان کل کشور ازقوه قضائیه و رئیس مجلس شورای اسلامی ،رئیس مرکز پژوهشهای مجلس ، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس،رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس از قوه مقننه با شرح وظایف ۱- اوضاع بانکی ۲- اشتغال و سرمایهگذاری ۳-رسیدگی به وضع محرومان و مستضعفان ۴-بودجه و انضباط مالی ۵-حمایت از تولید ملی و کالای ایرانی ۶- چاره اندیشی برای هرگونه احتمال در برجام و تصمیمسازی درباره اصلیترین مسائل اقتصادی کشور تاسیس گردید این شواری فراقانونی با نقض اصل تفکیک قوا در حوزه اقتصادی کشور تصمیم سازی وتصمیم گیری می کند شورای که در هیچ قانونی از آن ذکر بیان نیامده اما ظاهرا با تصمیم اخیر در افزایش بهای بنزین نشان داد که در مهمترین موضوعات می تواند بدون پاسخگویی تصمیم گیری و سرنوشت هشتاد میلیون شهروندان ایرانی را رقم بزند این شورا در جلسه ی مورخ 30/6/1398 با حضور آن مقامات تصمیمی بر افزایش بهای بنزین اتخاذ و شبانه در مورخ 24/8/1398در حالی اجرایی گردید که شهروندان ایرانی راغافلگیر نمود هر چند که این شورا ذاتا صلاحیت تصمیم گیری در این حوزه را ندارد و برابر قانون هدفمند کردن یارانه ها و قانون توسعه ششم دولت (هیات دولت ) با توجه به تفویض مجلس شورای اسلامی صلاحیت قانونی تصمیم گیری در خصوص افزایش بهای بنزین را داشته است اما با این وجود بنا بر اصل نمایندگی مقامات می بایست آن شورا قبل از اتخاذ این تصمیم عموم شهروندان ایرانی را از قصد و برنامه ریزی آن مطلع و با طرح شفاف هدف از افزایش قیمت بنزین ، ابزارهای بهینه آن را مشخص و با پاسخ به این پرسش ها ، شهروندان را از مباحث و اظهار نظرهای کارشناسی در ارزیابی مزایا و معایب و آثار افزایش بهای بنزین بر اقتصاد کشور ، رفاه ، رشد و توسعه اقتصادی آگاه و با ارائه سیاست ها و برنامه هایی اقناع کافی و اجماع عمومی را در این زمینه محقق می نمود، همچنین بموجب اصل تعهد به رعایت منافع شهروندان ایرانی آن مقامات درتصمیم گیریها،انجام وظایف و رفتارهای خود باید منافع شهروندان را درنظر گرفته وامکان دسترسی راحت تروعام تر به خدمات را فراهم کنند اما با اتخاذ این تصمیم بر خلاف این اصول عمل نموده وامنیت اقتصادی شهروندان را به خطر انداخته و احساس ایمنی،آرامش و حصول اطمینان خاطرجمعی و عدم خوف و بهبود رفاه شهروندان را محل تردید قرار داده است بنا براین افزایش بهای بنزین در وضعیت کنونی و با این شیوه باعث رشد تورم ، افزایش نرخ ارز، گرانی ،تهدید امنیت اقتصادی شهروندان ایرانی ، کاهش رفاه آنان و تشدید نارضایتی عمومی خواهد شد لهذا ضمن رد افزایش بهای بنزین لغو تصمیم صادره و بازگشت به قیمت سابق و طرح بررسی آن در مجلس شورای اسلامی الزامی است در غیر اینصورت مسئولیت متوجه نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که با طرح سه فوریتی هرگونه افزایش بهای حامل های انرژی را منوط به تصویب قانون نموده و روند افزایش بهای بنزین را متوقف کنند.
مسعد سلیتی
@thirdpower
گاه آن است که از ایده اصلاح طلبی و گفتمان دموکراسی خواهی اعاده حیثیت کرد.تقلیل اصلاح طلبی به اصلاح طلبان یک اشتباه استراتژیک بزرگ است.واژه اصلاح طلبی توسط اصلاح طلبان که عمدتا شکل گرفته از افراد و احزاب فاسد،شیفته قدرت و ناکار آمد اند؛ از محتوا و معنا تهی شده است.اکنون زمان آن است که نقاط اکسترمم و اشتراکات کلان نظری پارادیم اصلاح طلبی شفاف بازخوانی و مشخص گردد.زمان را بسیار از دست داده ایم.باید مرگ اصلاح طلبی که دچار پیرسالگی،ناکار آمدی و فقدان سرمایه اجتماعی است؛ را پذیرفت.اصلاح طلبان از تقلیل گفتمانی خود برای پروژه کوتاه مدت نرمالیزاسیون و تاکتیک مقطعی ائتلاف با میانه روان به منجلاب به تباهی کشاندن جریان دموکراسی خواهی و پروژه دموکراتیزاسیون در ایران رسیده اند.نزدیکی و بازی ما به ودر ساختارقدرا فقط به کسب قدرت های گعده ای و شخصی با شعاع اثر گذاری نزدیک به صفر منتج شده است نه حتی حداقل های مورد نیاز برای ادامه ی همین شکل از اصلاح طلبی.باید گفت که اصلاحات مرد(سیستم ناکار آمد و به انتهای خط رسیده اصلاح طلبان در شرایط کنونی)و اصلاحات زنده باد(احیای گفتمانی اصلاح طلبی در وهله اول و سپس اجماع ائتلافی نیروهای تحول خواه پیرامون مسائل اصلی فعلی).اصلاح طلبی فعلی کاری به جز تقلیل مساله ندارد.آنها فقدان مشروعیت،نداشتن پروژه مشخص سیاسی پیرامون انسداد سیاسی فعلی و عدم نمایندگی گفتمانی از طبقات و گروه های مختلف جامعه را به شکل و شیوه حضور در انتخابات با شعصا(فرمت رو و عریان انحصار رانتی پیر ژنرال ها) یا سرا(فرمت بزک کرده و لایه لایه شده و تعمیمیافته این رانت) تقلیل داده اند.پیش فرض های تحلیلی دوستان تصمیم ساز این جریان یا دچار خطاهای محاسباتی بسیار است و یا صلاح این دوستان به ندیدن حقیقت های مشخص سیاسی و اجتماعی است.اینجریان نیاز به بازسازی دیالکتیک طور فرم و محتوا دارد.هر چند که که پیش فرض این اقدام به فاضلاب ریختن فضله های فراوان فاسد و محافظه کار چسبیده به این جریان است.در حقیقت باید انحصار نمایندگی دروغین اصلاح طلبی را از اصلاح طلبان امروزی گرفت.باید سیستمتصفیه قوی ای مرزها را مشخص کند.کلان بحران های متکثر جامعه اگر در نقش نیروی محرک عمل نکند که تا به حال نکرده است؛شکست قطعی مفتضحانه این جریان در انتخابات پیش روی قطعا کارساز خواهد بود.ما نیاز به ایجاد یک جبهه ملی متکثر در میان نیروهای رفرمیست واقعی داریم.جبهه ای که توان نمایندگی گفتمانی از ایده اصلاح طلبی را توامان با ظرفیت نمایندگی مطالباتی طبقات مختلف اجتماعی داراست.جبهه ای که در مواجهه با بحران های اجتماعی از بازیگران و جهت دهان اصلی است نه نظاره گر صرف اینبحران ها .جبهه ای که تنها امید ما در میانه کارزار افراط های چند سر داخلی و خارجی است.جبهه ای که با مرزهای مشخص کلی تعریف میشود؛از خشونت کور و رادیکالیسم بی منطق پرهیز میکند ولی ابایی از نافرمانی مدنی و اعتراض های مسالمت آمیز خیابانی ندارد.جبهه ای که تفاوت اصلاح ساختاری را با اصلاح طلبی استحاله شده درون ساختاری کاملا درک میکند.دموکراسی خواه واقعیست در نظر و عمل نه بازیگر نمایش نوشته شده مبتذل شبه دموکراسی در جای دیگر.تعدد بحران ها و تکثر مسائل ،زمانرا تبدیل به اکسیر حیات این بزنگاه تاریخی میکند.نباید سکوت کرد و با نظاره گری صرف در انتظار پایانهای تلخ ممکن بود.نباید دوباره واگرد تاریخی داشت.و از دامناستبدادی به دامن استبدادی دیگر غلتید.باید گفت و گوها را به عرصه عمومی کشاند.باید ایجاد جبهه ملی تحول خواهی را تبدیل به یک خواست عمومی از پایین به بالا کرد.این یادداشت شروع تلاشی الکن و اندک است از من برای طرح افکنی این موضوع حیاتی.امیدوارم که در ادامه بطور مشخص و مصداقی با ذکر جزییات به دقت این بحث را در یادداشت های بعدی ادامه دهم.و در پایاناز تمامینیروهای دموکراسی خواه و تحول خواه دعوت به ورود به اینبحث و طرح جدی موضوعات پیرامون آن می نمایم.
#جبهه_ملی
#ایده_اصلاح_طلبی
#تحول_خواهی
#احسان_شریف_ثانوی
@thirdpower
#جبهه_ملی
#ایده_اصلاح_طلبی
#تحول_خواهی
#احسان_شریف_ثانوی
@thirdpower
🔴عماد افروغ: در جامعه ما امكاني براي اعتراض و انتقاد وجود ندارد
🔷️ما یک طبقه حاکم داریم که تصمیم می گیرد و یک طبقه وسیع فرو دست داریم که باید تبعیت کند
🔷️ما مدام داریم گروه های مختلف اجتماعی را از فرآیند تصمیم گیری ومشارکت حذف میکنیم. در تصمیماتی که گرفته میشود اصلاً فرآیند اقناعی جامعه و مشارکت عمومی جایی ندارد.
🔷️بعد ازآنهم امکانی برای بیان عقیده، اعتراض، انتقاد و دیدگاه بخش های مختلف جامعه وجود ندارد.
🔷️طبقه متوسط ماطبقه متوسط دیروزنیست ودرحال سقوط به سمت حاشیه است چون قدرت اقتصادیاش در حال اضمحلال است.
@thirdpower
🔷️ما یک طبقه حاکم داریم که تصمیم می گیرد و یک طبقه وسیع فرو دست داریم که باید تبعیت کند
🔷️ما مدام داریم گروه های مختلف اجتماعی را از فرآیند تصمیم گیری ومشارکت حذف میکنیم. در تصمیماتی که گرفته میشود اصلاً فرآیند اقناعی جامعه و مشارکت عمومی جایی ندارد.
🔷️بعد ازآنهم امکانی برای بیان عقیده، اعتراض، انتقاد و دیدگاه بخش های مختلف جامعه وجود ندارد.
🔷️طبقه متوسط ماطبقه متوسط دیروزنیست ودرحال سقوط به سمت حاشیه است چون قدرت اقتصادیاش در حال اضمحلال است.
@thirdpower
اصلاحات مرد،زنده باد اصلاحات
یادداشت دوم
جنبش سبز به مثابه یک پروژه فکری،سیاسی و اجتماعی
در یادداشت قبلی از ضرورت احیای گفتمان اصلاح طلبی و ایجاد جبهه ائتلافی میان نیروهای تحول خواه سخن گفتم.از این که اصلاح طلبان ایده اصلاح طلبی را از محتوا های حداقلی خود ساقطکرده اند؛و باید تفاوت های ایده اصلاح طلبی و عملکرد اصلاح طلبان را مشخص کرد.اکنون با ارجاع به جنبش سبزمیخواهم ارتباط معنایی و کارکردی میان این دو را بررسی کنم.جنبش سبز از منظر تاریخی بزنگاهی است که تبلور بلوغ سیاسی بخشی از طبقه ی متوسط شهری را به ما نشان داد.رویکرد مطالباتی جنبش سبز با مطالبات اصلاحی به شیوه درون ساختاری شروع و با اراده اصلاح به فرم برون ساختاری ادامه پیدا کرد.در حقیقت این جنبش بازی در عرض طبقه متوسط میانه ی امر انتخاباتی و امر خیابانی بود.ماهیت فکری جنبش یکگستره حداقلی و حداکثری را شامل میشد.از بازگشت و اجرای بدون تفسیر قانون اساسی متنی موجود تا اصلاحات ساختاری جدی سیاسی فرامتنی.فرم و فراگیری جنبش هم نشان از حضور پررنگطبقه متوسط شهری در اعتراض های مسالمت آمیز شهری داشت.اعتراض هایی که علی رغماعمال خشونت های بی حد و مرز پایداری و مداومت قابل توجهی داشت.اکنون با نگاه و بازخوانی چهار مشخصه اصلی جنبش یعنی ایدئولوژی، رهبری،سازمان و مکانیسم عملکردی میخواهم ارتباط ،نسبت، سازوکار و اثر گذاری جنبش سبز را با هدف قراردادن میان مدت تاریخی بر کوتاه مدت تاریخی که در آن هستیم بررسی کنم.در ایدئولوژی جنبش ما توامانی ودر هم تنیدگی دو مفهومآزادی و عدالت را به چشم میدیدیم.در حقیقت جنبش سبز بخاطر سازمان متکثرتری که از اصلاح طلبی پیشا خود داشت توانست فقدان حلقه ی عدالت طلبی را دوباره در گفتمان جریان اصلاحی احیا کند.هر چند که با وجود موج پررنگ پوپولیستی جریان رقیب این خواست در اندازه بود و وجود در گفتمان ماند و نمود و عینیت جدی بیرونی پیدا نکرد.در رهبری جنبش مثلث موسوی،خاتمی و کروبی قرار داشتند؛ به راس بودگی میرحسین موسوی.در بررسی راهبری این سه و به ویژه موسوی باید ظرفیت های شخصیتی و سنخ روانی آنها را نیز در کنار جهان بینی و عقیده های سیاسی آنها مد نظر داشت.موسوی در عمل مقاومت بر حقیقت را به مصالحه بر سر منافع ترجیح میداد.شکل حضور و بروز او که در رابطه ای دوسویه بین او و سرمایه ی اجتماعی جنبش شکل گرفت؛در حقیقت خلق یک انسان سیاسی جدید بود.انسانی که مختصات اصلی اش سیاست ورزی اخلاقانه و اجتماع محور است.از قدسی سازی امر سیاسی به دور است ولی آرمان خواهی خود را حفظ کرده است.دچار اعتیاد به شکوه و نگاه نوستالژی طور و روبنایی به تاریخ نیست ولی نگاهی دقیق ،چند وجهی و زیر بنایی به تجربه های تاریخی دارد.واقع بین است و از حادحقیقت سازی و پادحقیقت سازی پرهیز میکند . مبنای قراردادی ارتباطش با بدنه ی اجتماعی حقیقت گویی و صداقت تام است.تاثیر گذار و تاثیر پذیر است؛گیرنده و دهنده.اتفاقی که با یک شیب صعودی در گذر زمان ادامه پیدا کرد.سازمان سیاسی و اجتماعی جنبش سبز پیرامون امر انتخابی در ابتدا شکل گرفت.گستره نیروها و احزاب سیاسی متکثر و در جبهه ای ترین حالت ممکن بود.چیزی شبیه و نزدیک یک ائتلاف متکثر جبهه ای میان تمامی نیروهای تحول خواه.دقیقا چیزی که امروز هم به آن نیاز داریم ولی پیرامون پروژه های سیاسی غیر از امرانتخابی.انسداد سیاسی فعلی در صورت حفظ شرایط موجود کنش پیرامون امر انتخابی را محال کرده و به محاق برده است.بدنه اجتماعی جنبش هم از گستردگی کمی و کیفی برخوردار بود.آگاهی نظری و فکری شکل گرفته در بخشی از طبقه متوسط نمود و عینیت در یک پروژه مشخص سیاسی پیدا کرده بود.جنبش سبز اولین نمایش تمام عیار مدنیت این بخش ازطبقه متوسط شهری بود. نقطه ی تلاقی به همرسیدن نیروهای اجتماعی_مدنی با نیروهای سیاسی پیرامون یک پروژه سیاسی_اجتماعی مشترک.مولفه های اصلی مکانسیم عملکردی جنبش دو وجهی بودن آن است.در ابتدا اقدام برای اصلاح طلبی از طریق امر انتخاباتی و در ادامه تلاش برای تحول خواهی از طریق امر خیابانی.توامانی که در خشونت گریز ترین و مدنی ترین وضعیت ممکن بود.و شیفت فکر شده و به جایی از امر انتخابی به امر خیابانی داشت.پیوستگی زمانی به شدت قابل توجهی داشت.و از رادیکالیسمکور و جنون تعجیل در تغییر تماما به دور بود.تمامی اینها جنبش سبز را به متفاوت ترین اتفاق ممکن در تاریخ سیاسی معاصر ما تبدیل میکند.جنبش سبز یکحرکت دیالکتیک وار اجتماعی_سیاسی بود.یک چرخه و سیکل اصلاحی از پایین به بالا و از بالا به پایین.توامانی بلوغ فکری و فرهنگی بخش جدی از طبقه متوسط شهری به شکل فردی با انتخابی درست در پروژه سیاسی_اجتماعی به شکل جمعی.
یادداشت دوم
جنبش سبز به مثابه یک پروژه فکری،سیاسی و اجتماعی
در یادداشت قبلی از ضرورت احیای گفتمان اصلاح طلبی و ایجاد جبهه ائتلافی میان نیروهای تحول خواه سخن گفتم.از این که اصلاح طلبان ایده اصلاح طلبی را از محتوا های حداقلی خود ساقطکرده اند؛و باید تفاوت های ایده اصلاح طلبی و عملکرد اصلاح طلبان را مشخص کرد.اکنون با ارجاع به جنبش سبزمیخواهم ارتباط معنایی و کارکردی میان این دو را بررسی کنم.جنبش سبز از منظر تاریخی بزنگاهی است که تبلور بلوغ سیاسی بخشی از طبقه ی متوسط شهری را به ما نشان داد.رویکرد مطالباتی جنبش سبز با مطالبات اصلاحی به شیوه درون ساختاری شروع و با اراده اصلاح به فرم برون ساختاری ادامه پیدا کرد.در حقیقت این جنبش بازی در عرض طبقه متوسط میانه ی امر انتخاباتی و امر خیابانی بود.ماهیت فکری جنبش یکگستره حداقلی و حداکثری را شامل میشد.از بازگشت و اجرای بدون تفسیر قانون اساسی متنی موجود تا اصلاحات ساختاری جدی سیاسی فرامتنی.فرم و فراگیری جنبش هم نشان از حضور پررنگطبقه متوسط شهری در اعتراض های مسالمت آمیز شهری داشت.اعتراض هایی که علی رغماعمال خشونت های بی حد و مرز پایداری و مداومت قابل توجهی داشت.اکنون با نگاه و بازخوانی چهار مشخصه اصلی جنبش یعنی ایدئولوژی، رهبری،سازمان و مکانیسم عملکردی میخواهم ارتباط ،نسبت، سازوکار و اثر گذاری جنبش سبز را با هدف قراردادن میان مدت تاریخی بر کوتاه مدت تاریخی که در آن هستیم بررسی کنم.در ایدئولوژی جنبش ما توامانی ودر هم تنیدگی دو مفهومآزادی و عدالت را به چشم میدیدیم.در حقیقت جنبش سبز بخاطر سازمان متکثرتری که از اصلاح طلبی پیشا خود داشت توانست فقدان حلقه ی عدالت طلبی را دوباره در گفتمان جریان اصلاحی احیا کند.هر چند که با وجود موج پررنگ پوپولیستی جریان رقیب این خواست در اندازه بود و وجود در گفتمان ماند و نمود و عینیت جدی بیرونی پیدا نکرد.در رهبری جنبش مثلث موسوی،خاتمی و کروبی قرار داشتند؛ به راس بودگی میرحسین موسوی.در بررسی راهبری این سه و به ویژه موسوی باید ظرفیت های شخصیتی و سنخ روانی آنها را نیز در کنار جهان بینی و عقیده های سیاسی آنها مد نظر داشت.موسوی در عمل مقاومت بر حقیقت را به مصالحه بر سر منافع ترجیح میداد.شکل حضور و بروز او که در رابطه ای دوسویه بین او و سرمایه ی اجتماعی جنبش شکل گرفت؛در حقیقت خلق یک انسان سیاسی جدید بود.انسانی که مختصات اصلی اش سیاست ورزی اخلاقانه و اجتماع محور است.از قدسی سازی امر سیاسی به دور است ولی آرمان خواهی خود را حفظ کرده است.دچار اعتیاد به شکوه و نگاه نوستالژی طور و روبنایی به تاریخ نیست ولی نگاهی دقیق ،چند وجهی و زیر بنایی به تجربه های تاریخی دارد.واقع بین است و از حادحقیقت سازی و پادحقیقت سازی پرهیز میکند . مبنای قراردادی ارتباطش با بدنه ی اجتماعی حقیقت گویی و صداقت تام است.تاثیر گذار و تاثیر پذیر است؛گیرنده و دهنده.اتفاقی که با یک شیب صعودی در گذر زمان ادامه پیدا کرد.سازمان سیاسی و اجتماعی جنبش سبز پیرامون امر انتخابی در ابتدا شکل گرفت.گستره نیروها و احزاب سیاسی متکثر و در جبهه ای ترین حالت ممکن بود.چیزی شبیه و نزدیک یک ائتلاف متکثر جبهه ای میان تمامی نیروهای تحول خواه.دقیقا چیزی که امروز هم به آن نیاز داریم ولی پیرامون پروژه های سیاسی غیر از امرانتخابی.انسداد سیاسی فعلی در صورت حفظ شرایط موجود کنش پیرامون امر انتخابی را محال کرده و به محاق برده است.بدنه اجتماعی جنبش هم از گستردگی کمی و کیفی برخوردار بود.آگاهی نظری و فکری شکل گرفته در بخشی از طبقه متوسط نمود و عینیت در یک پروژه مشخص سیاسی پیدا کرده بود.جنبش سبز اولین نمایش تمام عیار مدنیت این بخش ازطبقه متوسط شهری بود. نقطه ی تلاقی به همرسیدن نیروهای اجتماعی_مدنی با نیروهای سیاسی پیرامون یک پروژه سیاسی_اجتماعی مشترک.مولفه های اصلی مکانسیم عملکردی جنبش دو وجهی بودن آن است.در ابتدا اقدام برای اصلاح طلبی از طریق امر انتخاباتی و در ادامه تلاش برای تحول خواهی از طریق امر خیابانی.توامانی که در خشونت گریز ترین و مدنی ترین وضعیت ممکن بود.و شیفت فکر شده و به جایی از امر انتخابی به امر خیابانی داشت.پیوستگی زمانی به شدت قابل توجهی داشت.و از رادیکالیسمکور و جنون تعجیل در تغییر تماما به دور بود.تمامی اینها جنبش سبز را به متفاوت ترین اتفاق ممکن در تاریخ سیاسی معاصر ما تبدیل میکند.جنبش سبز یکحرکت دیالکتیک وار اجتماعی_سیاسی بود.یک چرخه و سیکل اصلاحی از پایین به بالا و از بالا به پایین.توامانی بلوغ فکری و فرهنگی بخش جدی از طبقه متوسط شهری به شکل فردی با انتخابی درست در پروژه سیاسی_اجتماعی به شکل جمعی.
باز تولید آگاهی در عمل جمعی از ناخود آگاه جمعی ما در پی انباشت تجربه های تاریخی معاصر و قرار گیری در فرایند جهانی شدن.
پروژه ائتلاف جبهه ملی در حقیقت از منظر محتوا و فرم ارتباط و پیوستگی
پروژه ائتلاف جبهه ملی در حقیقت از منظر محتوا و فرم ارتباط و پیوستگی
جدی با جنبش سبز دارد.برای خلق این پروژه در دو منظر سیاسی و اجتماعی نیازمند خلق انسان سیاسی و اجتماعی هستیم.از منظر اجتماعی اینانسان با مختصات درست شکل گرفته است.شبکه ای از فعالین مدنی و اجتماعی که به آگاهی لازم فکری_نظری و دانش تخصص مناسب عملکردی_اجرایی رسیده اند.یکشبکه در عمل بهمناپیوسته ولی در مقامنظر فراگیر و پیوسته.در بعد سیاسی برای خلق این انسان سیاسی نیازمند بازتعریف مفاهیم و احیای گفتمان تحول خواهی هستیم.انسان سیاسی که در وهله ی اول به ناامیدی مطلق از هر آنچه که هستبرسد و در مرحله ی بعد با اتکای به تجربه های ناکام تاریخی معاصر و آسیب شناسی دقیق پروژه های نافرجام سیاسی معاصر مختصات گفتمانی خود را باز تعریف و تبیین کند.سپس سازمان گسترده و فراگیر خود را برمبنای اینگفتمان شکل دهد. دوباره حادثه ها و نقاط اکسترمم بزنگاه ساز تاریخی نقطه تلاقی ، هم رسانی و همآوایی عملکردی این دو شبکه سیاسی و اجتماعی خواهد بود.شبکه اجتماعی که از پایین به بالا شکل گرفته و علی رغم تفاوت در عملکرد و حوزه کاری از منظر تاثیر گذاری اجتماعی ، توسعه فرهنگ فردی و تحول خواهی تدریجی در اجتماع کاملا در عرض و همارز هم هستند.
جنبش سبز از نقاط عطف تاریخ ساز ما بود.از نقاط متعینی که خلق انسان معاصر سیاسی اجتماعی نوین را به ما نوید داد.جنبش سبز به مثابه یک اتفاق تاریخی پایان یافته است؛ ولی جنبش سبز به مثابه یک پروژه فکری سیاسی اجتماعی در میان مدت تاریخی ما قابیلت ارجاع،استفاده و تکامل دارد.در یادداشت بعدی دوباره به آسیب شناسی اصلاح طلبی فعلی و راهکارهای برون رفت از این شکل اصلاح طلبی با زبان الکن و تواناندکم خواهم پرداخت.
#جنبش_سبز
#ایده_اصلاح_طلبی
#ائتلاف_نیروهای_تحول_خواه
#جبهه_ملی
#احسان_شریف_ثانوی
@thirdpower
جنبش سبز از نقاط عطف تاریخ ساز ما بود.از نقاط متعینی که خلق انسان معاصر سیاسی اجتماعی نوین را به ما نوید داد.جنبش سبز به مثابه یک اتفاق تاریخی پایان یافته است؛ ولی جنبش سبز به مثابه یک پروژه فکری سیاسی اجتماعی در میان مدت تاریخی ما قابیلت ارجاع،استفاده و تکامل دارد.در یادداشت بعدی دوباره به آسیب شناسی اصلاح طلبی فعلی و راهکارهای برون رفت از این شکل اصلاح طلبی با زبان الکن و تواناندکم خواهم پرداخت.
#جنبش_سبز
#ایده_اصلاح_طلبی
#ائتلاف_نیروهای_تحول_خواه
#جبهه_ملی
#احسان_شریف_ثانوی
@thirdpower
Forwarded from جمهورى سوم
طبقه متوسط باید زنجیر اسارت اصلاح طلبان را پاره کند!
اتحاد ترس طبقه متوسط با حاکمیت یا خیانت اصلاح طلبان؟
🔻آیا آنطور که محسن حسام مظاهری گفته است، طبقه متوسط با حاکمیت اتحادی بر پایه ترس و اشتراک منافع تشکیل داده است؟* تصور من چنین هست و چنین نیست. طبقه متوسط در بند است.
🔴طبقه متوسط شهری ایرانی از نظر من متولد رژیم پهلوی است اما مثل بسیاری از فرزندان ایرانی در سه رژیم سیاسی معاصر، بیش و پیش از آنکه پسر پدر خود باشد، فرزند جامعه خویش بود و راه خود را در پیش گرفت و راحت بگوییم ناخلف شد. در نهضت ملی با طبقه متوسط قدیم ایران در مقابل شاه و دربار متحد شد اما سر آخر مصدق تنها ماند. به رغم سکوت رضایت آمیز و تا حدی منافع مشترک بازار و علما با رژیم و فئودالها در سالهای پس از کودتا و سکوت متقابل طبقه متوسط شهری در مقابل کشتار طبقه متوسط سنتی در نیمه خرداد ۴۲، پس از آن عذاب وجدان گرفت، به رهبری روشنفکران دینی چپ به این آگاهی رسید که از انقلاب فاشیستی شاه و مردم فاصله بگیرد و با فراموش کردن حوادث مشروطه و استبداد صغیر، با خوش بینی زایدالوصفی با دین، طبقه متوسط سنتی و امام(ره) متحد شد. انقلاب را با ارائه چهره ای دموکراتیک و عدالتخواهانه از اسلامیسم در کنار بازاریان و مستضعفین به پیش راند و به پیروزی رساند و بعد از آن بود که به طرفة العینی ورق برگشت. حزب جمهوری اسلامی بعد از سنتگرایی اولیه با مستضعفان ائتلاف کرد و پیوند روح چپ انقلابی، رهبری کاریزماتیک امام و لویاتان اسلامی صحنه را در چنان طوفانی فروبرد که طبقه متوسط شهری هنوز هم از شوک سنگین آن بیدار نشده است.
🔴سخن کوتاه کنم. طبقه متوسط شهری همانطور که در سخنرانی هفته گذشته ام درباره کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران؛ نوشته صمد بهرنگی»** گفتم، به نظر من محصول دو نیروی اصلی از بالاست: دانشگاه و دولت نوسازی و البته نیروی سوم مقاومتی که از پایین در آن رشد می یابد: روشنفکری دینی چپ. در جمهوری دوم با اینکه نیروی سوم به کلی خنثا شده اما طبقه متوسط و دانشگاه، میدان تعیین کننده ایست که با فشارهای دائمی دولت نوسازی و مهار ایدئولوژیک و سنتی دست راستی، گاه به سمت دولت نوسازی چرخیده و گاه مقاومت کرده و به سمت مستضعفین گرایش یافته . نماد شکوه اجتماعی طبقه متوسط ایرانی بعد انقلاب را باید دوم خرداد ۷۶ دانست و فرآیند نفوذ و اداره آنرا باید از ۷۸ تا همین امروز بررسی کرد.
🔴نکته اساسی در این میان خیانت اصلاح طلبان است که بعنوان نیروهای نفوذی دولت نوسازی یا آشکارا بگویم هاشمی رفسنجانی در صفوف طبقه متوسط شهری مزورانه و منافقانه پروژه چپ زدایی و سیاست زدایی از طبقه متوسط و جلوگیری از پیوند آن با مستضعفین را بر عهده دارد تا طبقه متوسط شهری را دائما در تور دولت امنیت ملی-سرمایه داری نگه دارد . اصلاح طلبان طبقه متوسط را دائما از دموکراسی می ترسانند تا افسار سلطه سرمایه داری و نخبگان تکنوکرات بر طبقه متوسط هرگز پاره نشود . اصلاح طلبان به جای دغدغه دموکراسی، عدالت، آزادی و نفی سلطه، نوعی عافیت طلبی بورژوایی مصرفی و آزادیهای مبتذل خنثاسازی شده را محور مطالبات طبقه متوسط معرفی میکنند که ارکان اصلی و مقوم رژیم لویاتان-سرمایه داری- لسه فری آنان است که بوی گند فساد آن مشام همه را آزرده.
🔴جهت دوم عملکرد کثیف اصلاح طلبان دوگانه سازی پوچ ایدئولوژیک و فرهنگی میان دولت و حاکمیت است. رنج عمیق دلسوزان انقلابی چون منی اینجاست که حاکمیت نمی داند که با نگاه محافظه کار و امنیتی خود چگونه مداوما رژیم کثیف اصلاح طلبان را تقویت میکند . حسن روحانی در خیانت اصلی خود یعنی گسترش سرمایه داری و امنیت ملی حاکمیت را با خود همدست کرده اما با تکیه بر شکاف پوچ فرهنگی (مثل ماجرای دختر آبی) که زاییده حماقت حاکمیت است و قطعا در نهان توسط اصلاح طلبان تشویق و تحریک میشود، دو قطبی کاذبی ایجاد میکند و سرمایه اپوزوسیونی را جذب و همه اعتراضات را متوجه رأس نظام نشان میدهد . در مجموع این استراتژی بسیار هوشمندانه طراحی شده، اصلاح طلبان با چهار چیز مرزبندی کرده اند: دموکراسی سیاسی و مستضعفین از پایین و ایدئولوژی و اسلام از بالا. نتیجه همان دولت نوسازی آمرانه ملی یا استحاله جمهوری اسلامی به پهلوی است.
♦️امروز با تجاری شدن دانشگاه از یکسو و موج ملی کردن و تجاری سازی اینترنت از سوی دیگر، لحظه به لحظه اندک فضاهای تنفسی جامعه ایران نیز در حال مسدود شدن است. آیا وقت آن نرسیده که نسل جدید طبقه متوسط شهری ایرانی با بازگشت به ریشه های روشنفکری دینی چپ و انقلابی، دوباره به سوی مستضعفان و آرمان عدالت و آزادی و دموکراسی بازگردد ؟ آیا وقت آن نرسیده که حاکمیت نیز هشدار استحاله را دریابد و به جای ذبح مداوم آزادی و عدالت در آستان امنیت ، به ریشه های آرمانی خود بازگردد ؟
* https://news.1rj.ru/str/mohsenhesammazaheri/1684
** https://news.1rj.ru/str/IslamicLeft/806
اتحاد ترس طبقه متوسط با حاکمیت یا خیانت اصلاح طلبان؟
🔻آیا آنطور که محسن حسام مظاهری گفته است، طبقه متوسط با حاکمیت اتحادی بر پایه ترس و اشتراک منافع تشکیل داده است؟* تصور من چنین هست و چنین نیست. طبقه متوسط در بند است.
🔴طبقه متوسط شهری ایرانی از نظر من متولد رژیم پهلوی است اما مثل بسیاری از فرزندان ایرانی در سه رژیم سیاسی معاصر، بیش و پیش از آنکه پسر پدر خود باشد، فرزند جامعه خویش بود و راه خود را در پیش گرفت و راحت بگوییم ناخلف شد. در نهضت ملی با طبقه متوسط قدیم ایران در مقابل شاه و دربار متحد شد اما سر آخر مصدق تنها ماند. به رغم سکوت رضایت آمیز و تا حدی منافع مشترک بازار و علما با رژیم و فئودالها در سالهای پس از کودتا و سکوت متقابل طبقه متوسط شهری در مقابل کشتار طبقه متوسط سنتی در نیمه خرداد ۴۲، پس از آن عذاب وجدان گرفت، به رهبری روشنفکران دینی چپ به این آگاهی رسید که از انقلاب فاشیستی شاه و مردم فاصله بگیرد و با فراموش کردن حوادث مشروطه و استبداد صغیر، با خوش بینی زایدالوصفی با دین، طبقه متوسط سنتی و امام(ره) متحد شد. انقلاب را با ارائه چهره ای دموکراتیک و عدالتخواهانه از اسلامیسم در کنار بازاریان و مستضعفین به پیش راند و به پیروزی رساند و بعد از آن بود که به طرفة العینی ورق برگشت. حزب جمهوری اسلامی بعد از سنتگرایی اولیه با مستضعفان ائتلاف کرد و پیوند روح چپ انقلابی، رهبری کاریزماتیک امام و لویاتان اسلامی صحنه را در چنان طوفانی فروبرد که طبقه متوسط شهری هنوز هم از شوک سنگین آن بیدار نشده است.
🔴سخن کوتاه کنم. طبقه متوسط شهری همانطور که در سخنرانی هفته گذشته ام درباره کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران؛ نوشته صمد بهرنگی»** گفتم، به نظر من محصول دو نیروی اصلی از بالاست: دانشگاه و دولت نوسازی و البته نیروی سوم مقاومتی که از پایین در آن رشد می یابد: روشنفکری دینی چپ. در جمهوری دوم با اینکه نیروی سوم به کلی خنثا شده اما طبقه متوسط و دانشگاه، میدان تعیین کننده ایست که با فشارهای دائمی دولت نوسازی و مهار ایدئولوژیک و سنتی دست راستی، گاه به سمت دولت نوسازی چرخیده و گاه مقاومت کرده و به سمت مستضعفین گرایش یافته . نماد شکوه اجتماعی طبقه متوسط ایرانی بعد انقلاب را باید دوم خرداد ۷۶ دانست و فرآیند نفوذ و اداره آنرا باید از ۷۸ تا همین امروز بررسی کرد.
🔴نکته اساسی در این میان خیانت اصلاح طلبان است که بعنوان نیروهای نفوذی دولت نوسازی یا آشکارا بگویم هاشمی رفسنجانی در صفوف طبقه متوسط شهری مزورانه و منافقانه پروژه چپ زدایی و سیاست زدایی از طبقه متوسط و جلوگیری از پیوند آن با مستضعفین را بر عهده دارد تا طبقه متوسط شهری را دائما در تور دولت امنیت ملی-سرمایه داری نگه دارد . اصلاح طلبان طبقه متوسط را دائما از دموکراسی می ترسانند تا افسار سلطه سرمایه داری و نخبگان تکنوکرات بر طبقه متوسط هرگز پاره نشود . اصلاح طلبان به جای دغدغه دموکراسی، عدالت، آزادی و نفی سلطه، نوعی عافیت طلبی بورژوایی مصرفی و آزادیهای مبتذل خنثاسازی شده را محور مطالبات طبقه متوسط معرفی میکنند که ارکان اصلی و مقوم رژیم لویاتان-سرمایه داری- لسه فری آنان است که بوی گند فساد آن مشام همه را آزرده.
🔴جهت دوم عملکرد کثیف اصلاح طلبان دوگانه سازی پوچ ایدئولوژیک و فرهنگی میان دولت و حاکمیت است. رنج عمیق دلسوزان انقلابی چون منی اینجاست که حاکمیت نمی داند که با نگاه محافظه کار و امنیتی خود چگونه مداوما رژیم کثیف اصلاح طلبان را تقویت میکند . حسن روحانی در خیانت اصلی خود یعنی گسترش سرمایه داری و امنیت ملی حاکمیت را با خود همدست کرده اما با تکیه بر شکاف پوچ فرهنگی (مثل ماجرای دختر آبی) که زاییده حماقت حاکمیت است و قطعا در نهان توسط اصلاح طلبان تشویق و تحریک میشود، دو قطبی کاذبی ایجاد میکند و سرمایه اپوزوسیونی را جذب و همه اعتراضات را متوجه رأس نظام نشان میدهد . در مجموع این استراتژی بسیار هوشمندانه طراحی شده، اصلاح طلبان با چهار چیز مرزبندی کرده اند: دموکراسی سیاسی و مستضعفین از پایین و ایدئولوژی و اسلام از بالا. نتیجه همان دولت نوسازی آمرانه ملی یا استحاله جمهوری اسلامی به پهلوی است.
♦️امروز با تجاری شدن دانشگاه از یکسو و موج ملی کردن و تجاری سازی اینترنت از سوی دیگر، لحظه به لحظه اندک فضاهای تنفسی جامعه ایران نیز در حال مسدود شدن است. آیا وقت آن نرسیده که نسل جدید طبقه متوسط شهری ایرانی با بازگشت به ریشه های روشنفکری دینی چپ و انقلابی، دوباره به سوی مستضعفان و آرمان عدالت و آزادی و دموکراسی بازگردد ؟ آیا وقت آن نرسیده که حاکمیت نیز هشدار استحاله را دریابد و به جای ذبح مداوم آزادی و عدالت در آستان امنیت ، به ریشه های آرمانی خود بازگردد ؟
* https://news.1rj.ru/str/mohsenhesammazaheri/1684
** https://news.1rj.ru/str/IslamicLeft/806
Telegram
دین | فرهنگ | جامعه
🔸اتحاد ترس🔸
✍ محسن حسام مظاهری
درین دو هفته، هرچه فرودستان فریاد کشیدند و سوختند و سوزاندند، فرادستان و طبقه متوسط ساکت و مضطرب نظارهگر بودند (و نهایتا منتظر وصل دوباره اینترنت).
سکوت و انفعال طبقه متوسط نشانه یک اتحاد نانوشته با حاکمیت است؛ اتحادی…
✍ محسن حسام مظاهری
درین دو هفته، هرچه فرودستان فریاد کشیدند و سوختند و سوزاندند، فرادستان و طبقه متوسط ساکت و مضطرب نظارهگر بودند (و نهایتا منتظر وصل دوباره اینترنت).
سکوت و انفعال طبقه متوسط نشانه یک اتحاد نانوشته با حاکمیت است؛ اتحادی…
Forwarded from R_Mahdipur
📣کافه دانایی برگزارمیکند:
🔷دکترحسینی🔻
پول ازدیدگاه هراری
"بخش دوم"
🔷 دکترنوربخش🔻
احتمال ظهورگفتمان نیروی سوم فکری درایران
"بخش نخست"
🔷 استاد مهدی عبایی🔻
گفتمان سازی/گسترش مهارت های گفتگو
"بخش سوم"
آدرس🔻
نبش پیروزی30-بتا طب
زمان🔻
4شنبه13آذر-ساعت17:30
🔷دکترحسینی🔻
پول ازدیدگاه هراری
"بخش دوم"
🔷 دکترنوربخش🔻
احتمال ظهورگفتمان نیروی سوم فکری درایران
"بخش نخست"
🔷 استاد مهدی عبایی🔻
گفتمان سازی/گسترش مهارت های گفتگو
"بخش سوم"
آدرس🔻
نبش پیروزی30-بتا طب
زمان🔻
4شنبه13آذر-ساعت17:30
جمعیت حاشیه نشین از مرز 19 میلیون نفر عبور کرده است
* فرشاد مومنی، اقتصاد دان:
* حداقل انتظاری که از نظام تصمیمگیری عالی کشور و به طور مشخص سران سه قوه می رود این است که از کسانی که این سیاست را پیشنهاد داده اند، یک پیوست کارشناسی خواسته شود تا مشخص کنند به ازای هزینههای مادی و هزینه هایی که به پرستیژ کشور تحمیل میکنند، انتظار چه دستاوردهایی داشتند؟
* من از آقای رئیس جمهور میپرسم مگر شما چند ماه پیش نگفتید کسانی به ما میگفتند اگر نرخ ارز را بالا ببرید ایران گلستان میشود؟
* ارز بسیار بالاتر از آنچه آنها میخواستند بالا رفت اما ایران گلستان نشد و با بحران هم روبرو شد.
* ویژگی مشترک 83 درصد از مردانی که خودکشی میکنند بیکار بودن است.
* از دستگاه های نظارتی درخواست دارم با پیوست کارشناسی امکان فرار از مسوولیت را در سیاست هایی همچون افزایش قیمت بنزین به حداقل برسانند.
@thirdpower
* فرشاد مومنی، اقتصاد دان:
* حداقل انتظاری که از نظام تصمیمگیری عالی کشور و به طور مشخص سران سه قوه می رود این است که از کسانی که این سیاست را پیشنهاد داده اند، یک پیوست کارشناسی خواسته شود تا مشخص کنند به ازای هزینههای مادی و هزینه هایی که به پرستیژ کشور تحمیل میکنند، انتظار چه دستاوردهایی داشتند؟
* من از آقای رئیس جمهور میپرسم مگر شما چند ماه پیش نگفتید کسانی به ما میگفتند اگر نرخ ارز را بالا ببرید ایران گلستان میشود؟
* ارز بسیار بالاتر از آنچه آنها میخواستند بالا رفت اما ایران گلستان نشد و با بحران هم روبرو شد.
* ویژگی مشترک 83 درصد از مردانی که خودکشی میکنند بیکار بودن است.
* از دستگاه های نظارتی درخواست دارم با پیوست کارشناسی امکان فرار از مسوولیت را در سیاست هایی همچون افزایش قیمت بنزین به حداقل برسانند.
@thirdpower
Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
♦️♦️♦️ نامه انتقادی جوانان اصلاحطلب در مورد انتخابات و وقایع اخیر کشور
🔹جمعی از کنشگران جوان و نسل سوم اصلاحطلب در نامهای انتقادی با اشاره به مسائل اخیر کشور و انتخابات پیش رو، اعلام کردند در شرایطی که کشور بعد از دولت های نهم و دهم نیاز به جراحیهای بزرگی در حوزه اقتصاد و مدیریت داشت، به دلیل پیری و محافظه کاری مدیرانش از اقدامات زیربنایی خودداری کرد و این معضل در کنار وضعیت نابسامان بین المللی و تحمیل تحریمها شرایط تلخی را برای کشور ایجاد کرد. پایین آمدن قدرت خرید مردم، فسادهای متعدد و بی عدالتی اجتماعی باعث شد رویای تاریخی مردم ایران برای پیشرفت و زیست بهتر به امیدی دور تبدیل شود.
🔹نسل سومیها در این نامه از« ابهامات جدی عملکرد اصلاحطلبان در مجلس و شورای شهر تهران»، دغدغه اذهان کنشگران جوان درباره مکانیزمهای جریان اصلاحات برای معرفی نامزدهای مورد اعتماد به مردم»، نوشته و پرسیدهاند: علاوه بر مطالبات و سوالات اساسی در مورد مشارکت در انتخابات؛ آیا ارائه عادت وار لیست در انتخاباتها بدون برنامه مشخص و سپس شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت با حواله امور به شرایطی چون فقدان قدرت و ویرانیهای گذشته که پیش از انتخابات و دادن وعدهها معلوم بوده است، تنها راه اصلاح طلبی است؟ آیا کسب قدرت اصالت دارد؟
🔹«بیعلاقگی نسل اولیها به ایجاد فضا برای بروز نسلی بافکر و برنامه جدید»، « تراکم قدرت و سرمایههای اقتصادی و اجتماعی در دستان نسل اول و دوم » و «نیاز کشور به نیروی خلاق و اراده و همت نسل سومیها و چهارمیها»، از موضوعات مورد اشاره نویسندگان این نامه است که معتقدند نسل اولیها اجازه تحول نمیدهد و تعامل میان این دو نسل قبل را تبدیل به رقابتی نابرابر کردهاند.
🔹در ادامه این نامه با انتقاد از اینکه مدیران سالخورده در طول شش سال گذشته به دلیل روحیه محافظهکارانه و عدم ریسک پذیری، موجب سکون و بی بهره ماندن مدیریت کشور از نوآوری، نشاط و خلاقیت شدهاند؛ آمده است: بدون شک با کنار رفتن نسل پیر و خسته، خواهیم دید نیروهای شایسته فراوانی هستند که میتوانند سکانداری عرصه سیاست و اجتماع را عهدهدار شوند ولی همواره پشت سد شیفتگان قدرتی ایستادند که نگاهی ابزاری به نسل جوان برای رسیدن به قدرت داشتند. اگر میخواهیم انقلاب و جریان مردمسالاری در دهه پنجم خود شکوفا باشد نخست باید اصلاحطلبی را از سلطه و انحصار برخی از اصلاحطلبان و شبه اصلاحطلبان که هدفی جز قدرت و منفعت ندارند؛ برهانیم.
🔹به نوشته کنشگران نسل سوم، مردم معتقداند نسل اولی که از ابتدای انقلاب در چرخه مدیریتی کشور قرار دارد دیگر ایدهای برای بهبود شرایط کشور ندارد و تنها میل به قدرت علت ماندن آنهاست. پدیده ژن خوب و رانت و فساد نیز این دیدگاه را تشدید میکند. مسایل امروز ایران مسایل جدید و پیچیدهای هستند که پاسخ به آنها نیازمند عزم، نشاط و خلاقیت نسلی نو و تفکرات جدید است که با مسائل دنیای امروز عجین باشد.
🔹در پایان این نامه آمده است: سیاستمداران اصلاحطلب و اصولگرا باید فداکاری کرده و چسبندگی به قدرت را به نفع ایران، انقلاب و نظام کنار گذارند تا بتوان ناکارآمدی بزرگان پیر و خسته را جبران و کشور را به مسیر استقلال، آزادی و پیشرفت بازگرداند.
🔹جمعی از کنشگران جوان و نسل سوم اصلاحطلب در نامهای انتقادی با اشاره به مسائل اخیر کشور و انتخابات پیش رو، اعلام کردند در شرایطی که کشور بعد از دولت های نهم و دهم نیاز به جراحیهای بزرگی در حوزه اقتصاد و مدیریت داشت، به دلیل پیری و محافظه کاری مدیرانش از اقدامات زیربنایی خودداری کرد و این معضل در کنار وضعیت نابسامان بین المللی و تحمیل تحریمها شرایط تلخی را برای کشور ایجاد کرد. پایین آمدن قدرت خرید مردم، فسادهای متعدد و بی عدالتی اجتماعی باعث شد رویای تاریخی مردم ایران برای پیشرفت و زیست بهتر به امیدی دور تبدیل شود.
🔹نسل سومیها در این نامه از« ابهامات جدی عملکرد اصلاحطلبان در مجلس و شورای شهر تهران»، دغدغه اذهان کنشگران جوان درباره مکانیزمهای جریان اصلاحات برای معرفی نامزدهای مورد اعتماد به مردم»، نوشته و پرسیدهاند: علاوه بر مطالبات و سوالات اساسی در مورد مشارکت در انتخابات؛ آیا ارائه عادت وار لیست در انتخاباتها بدون برنامه مشخص و سپس شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت با حواله امور به شرایطی چون فقدان قدرت و ویرانیهای گذشته که پیش از انتخابات و دادن وعدهها معلوم بوده است، تنها راه اصلاح طلبی است؟ آیا کسب قدرت اصالت دارد؟
🔹«بیعلاقگی نسل اولیها به ایجاد فضا برای بروز نسلی بافکر و برنامه جدید»، « تراکم قدرت و سرمایههای اقتصادی و اجتماعی در دستان نسل اول و دوم » و «نیاز کشور به نیروی خلاق و اراده و همت نسل سومیها و چهارمیها»، از موضوعات مورد اشاره نویسندگان این نامه است که معتقدند نسل اولیها اجازه تحول نمیدهد و تعامل میان این دو نسل قبل را تبدیل به رقابتی نابرابر کردهاند.
🔹در ادامه این نامه با انتقاد از اینکه مدیران سالخورده در طول شش سال گذشته به دلیل روحیه محافظهکارانه و عدم ریسک پذیری، موجب سکون و بی بهره ماندن مدیریت کشور از نوآوری، نشاط و خلاقیت شدهاند؛ آمده است: بدون شک با کنار رفتن نسل پیر و خسته، خواهیم دید نیروهای شایسته فراوانی هستند که میتوانند سکانداری عرصه سیاست و اجتماع را عهدهدار شوند ولی همواره پشت سد شیفتگان قدرتی ایستادند که نگاهی ابزاری به نسل جوان برای رسیدن به قدرت داشتند. اگر میخواهیم انقلاب و جریان مردمسالاری در دهه پنجم خود شکوفا باشد نخست باید اصلاحطلبی را از سلطه و انحصار برخی از اصلاحطلبان و شبه اصلاحطلبان که هدفی جز قدرت و منفعت ندارند؛ برهانیم.
🔹به نوشته کنشگران نسل سوم، مردم معتقداند نسل اولی که از ابتدای انقلاب در چرخه مدیریتی کشور قرار دارد دیگر ایدهای برای بهبود شرایط کشور ندارد و تنها میل به قدرت علت ماندن آنهاست. پدیده ژن خوب و رانت و فساد نیز این دیدگاه را تشدید میکند. مسایل امروز ایران مسایل جدید و پیچیدهای هستند که پاسخ به آنها نیازمند عزم، نشاط و خلاقیت نسلی نو و تفکرات جدید است که با مسائل دنیای امروز عجین باشد.
🔹در پایان این نامه آمده است: سیاستمداران اصلاحطلب و اصولگرا باید فداکاری کرده و چسبندگی به قدرت را به نفع ایران، انقلاب و نظام کنار گذارند تا بتوان ناکارآمدی بزرگان پیر و خسته را جبران و کشور را به مسیر استقلال، آزادی و پیشرفت بازگرداند.
Forwarded from R_Mahdipur
چهارشنبه 13 آذر
در #کافه_دانایی
چه گذشت؟
❇️ تحلیل #دکتر_نوربخش با موضوع؛
#احتمال_ظهور_گفتمان_نیروی_سوم فکری_در_ایران
❇️ پرسش و پاسخ در رابطه با تحلیل دکتر نوربخش
❇️ تحلیل دیدگاه ها و بیانیه ی نخبگان در ارتباط با رویداد شوم گرانی بنزین و اعتراضات
❇️ ارائه پیشنهادات جدید برای گفتمان سازی
#کافه_دانایی
🎧 فایل شنیداری⬇️
در #کافه_دانایی
چه گذشت؟
❇️ تحلیل #دکتر_نوربخش با موضوع؛
#احتمال_ظهور_گفتمان_نیروی_سوم فکری_در_ایران
❇️ پرسش و پاسخ در رابطه با تحلیل دکتر نوربخش
❇️ تحلیل دیدگاه ها و بیانیه ی نخبگان در ارتباط با رویداد شوم گرانی بنزین و اعتراضات
❇️ ارائه پیشنهادات جدید برای گفتمان سازی
#کافه_دانایی
🎧 فایل شنیداری⬇️
Audio
🎧 فایل شنیداری
❇️ تحلیل #دکتر_نوربخش با موضوع؛
#احتمال_ظهور_گفتمان_نیروی_سوم_فکری_در_ایران
تاریخ برگزاری:
چهارشنبه 13 آذر 1398
برگزار شده در؛
#کافه_دانایی
مشهد
❇️ تحلیل #دکتر_نوربخش با موضوع؛
#احتمال_ظهور_گفتمان_نیروی_سوم_فکری_در_ایران
تاریخ برگزاری:
چهارشنبه 13 آذر 1398
برگزار شده در؛
#کافه_دانایی
مشهد
🔵انتخابات شفاف ، آزاد و عادلانه🔵
✅جریان سوم شهروندی برگزاری انتخابات شفاف، آزاد وعادلانه را به جهت ورود آن ضمن حوزه حقوق سیاسی اساسی شهروندان ایرانی اولین تعهد جمهوری اسلامی به موجب اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی و سیاسی و قانون اساسی جمهوری اسلامی برابر اصل ششم که در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آرایعمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معینمیشود به عنوان یک وسیله جهت گردش مسالمتآمیز قدرت میداند.
✅جریان سوم شهروندی مهمترین تعهد جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات شفاف، آزاد وعادلانه را تحقق اراده شهروندان ایرانی دانسته که منشاء واساس حاکمیت جمهوری اسلامی است، ارادهای که بهوسیله انتخابات بعنوان مسالمتآمیزترین شیوه متداول انتقال قدرت بصورت دورهای میباشد، اراده وخواستههای که بوسیله نمایندگان شهروندان ایرانی، اعم از رئیس جمهور، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا در قالب تصویب قوانین، مصوبات، برنامهها و سیاستهای جدید یا اصلاح و بازنگری قوانین، مصوبات و سیاستها محقق میشود.
✅جریان سوم شهروندی بر این باور است که تعهد جمهوری اسلامی تنها برگزاری دورهای انتخابات نیست، بلکه انتخابات باید اراده شهروندان ایرانی را به شیوهای دورهای آزاد و عادلانه بیان کند، ارادهای که مطابق با اصول و استانداردها باید مورد احترام قرار گیرد. این جریان بیطرفی کامل حاکمیت و احترام به اصل برابری نامزدها و اتخاذ تدابیر لازم در دستیابی به انتخابات شفاف، آزاد و عادلانه را از دیگر تعهدات جمهوری اسلامی میداند.
✅جریان سوم شهروندی از بارزترین تعهدات جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات شفاف، آزاد وعادلانه را حق دستیابی شهروندان ایرانی به نامزدهای انتخاباتی میداند که به ایدهها، باورها یا منافع آنها نزدیک تر باشند و نظارت استصوابی و رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی توسط شورای نگهبان را برخلاف این تعهدات میداند.
✅جریان سوم شهروندی بر این باور است که برای رعایت معیارهای انتخابات دورهای شفاف، آزاد و عادلانه در کشور جمهوری اسلامی را متعهد به این میداند که نتایج انتخابات را با هر رویکردی که باشد، منعکسکننده اراده شهروندان ایرانی رای دهنده بداند و آن را مورد پذیرش قرار دهد و جعل، تقلب در آرای عمومی را برخلاف معیارهای انتخابات شفاف، آزاد و عادلانه و تعهدات خود قلمداد و متخلفین از این تعهدات را مجازات و بارخواست کند.
✅جریان سوم شهروندی شاخصترین تعهد جمهوری اسلامی جهت تحقق حقوق بشر و شهروندی و برگزاری انتخابات دورهای شفاف، آزاد وعادلانه را در بازنگری قانون اساسی منطبق با اصول و ارزشهای حقوق بشر و شهروندی، معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه، حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و ایجاد دادگاه قانون اساسی میداند.
مسعد سلیتی
وکیل پایه یک دادگستری @thirdpower
✅جریان سوم شهروندی برگزاری انتخابات شفاف، آزاد وعادلانه را به جهت ورود آن ضمن حوزه حقوق سیاسی اساسی شهروندان ایرانی اولین تعهد جمهوری اسلامی به موجب اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی و سیاسی و قانون اساسی جمهوری اسلامی برابر اصل ششم که در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آرایعمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معینمیشود به عنوان یک وسیله جهت گردش مسالمتآمیز قدرت میداند.
✅جریان سوم شهروندی مهمترین تعهد جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات شفاف، آزاد وعادلانه را تحقق اراده شهروندان ایرانی دانسته که منشاء واساس حاکمیت جمهوری اسلامی است، ارادهای که بهوسیله انتخابات بعنوان مسالمتآمیزترین شیوه متداول انتقال قدرت بصورت دورهای میباشد، اراده وخواستههای که بوسیله نمایندگان شهروندان ایرانی، اعم از رئیس جمهور، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا در قالب تصویب قوانین، مصوبات، برنامهها و سیاستهای جدید یا اصلاح و بازنگری قوانین، مصوبات و سیاستها محقق میشود.
✅جریان سوم شهروندی بر این باور است که تعهد جمهوری اسلامی تنها برگزاری دورهای انتخابات نیست، بلکه انتخابات باید اراده شهروندان ایرانی را به شیوهای دورهای آزاد و عادلانه بیان کند، ارادهای که مطابق با اصول و استانداردها باید مورد احترام قرار گیرد. این جریان بیطرفی کامل حاکمیت و احترام به اصل برابری نامزدها و اتخاذ تدابیر لازم در دستیابی به انتخابات شفاف، آزاد و عادلانه را از دیگر تعهدات جمهوری اسلامی میداند.
✅جریان سوم شهروندی از بارزترین تعهدات جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات شفاف، آزاد وعادلانه را حق دستیابی شهروندان ایرانی به نامزدهای انتخاباتی میداند که به ایدهها، باورها یا منافع آنها نزدیک تر باشند و نظارت استصوابی و رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی توسط شورای نگهبان را برخلاف این تعهدات میداند.
✅جریان سوم شهروندی بر این باور است که برای رعایت معیارهای انتخابات دورهای شفاف، آزاد و عادلانه در کشور جمهوری اسلامی را متعهد به این میداند که نتایج انتخابات را با هر رویکردی که باشد، منعکسکننده اراده شهروندان ایرانی رای دهنده بداند و آن را مورد پذیرش قرار دهد و جعل، تقلب در آرای عمومی را برخلاف معیارهای انتخابات شفاف، آزاد و عادلانه و تعهدات خود قلمداد و متخلفین از این تعهدات را مجازات و بارخواست کند.
✅جریان سوم شهروندی شاخصترین تعهد جمهوری اسلامی جهت تحقق حقوق بشر و شهروندی و برگزاری انتخابات دورهای شفاف، آزاد وعادلانه را در بازنگری قانون اساسی منطبق با اصول و ارزشهای حقوق بشر و شهروندی، معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه، حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و ایجاد دادگاه قانون اساسی میداند.
مسعد سلیتی
وکیل پایه یک دادگستری @thirdpower
📝اصلاحات مرد،زنده باد اصلاحات
🖍یادداشت پنجم
📰تعریضاتی بر مرگ تدریجی یک رویا
🖋نگارنده:احسان شریف ثانوی
⭕⭕با تاکید و اصرار مجدد بر این گزاره که میان ایده اصلاح طلبی و اصلاح طلبان تمایز و تفاوت است؛دوباره میگویم.اصلاح طلبان فعلی در انسداد سیاسی موجود راه حل مساله نیستند؛اتفاقا بخشی از خود مساله اند.بحران های اصلی حاکمیت در بافت اصلاح طلبی فعلی در اشل کوچک تر تبلور یافته است.
⭕⭕فقدان ایده های خلاق و بی نظمی گفتمانی،قطع ارتباط ارگانیک میان حوزه های تئوری و پراتیک، بحران مشروعیت و سرمایه اجتماعی،اتخاذ استراتژی های سیاسی ناکار آمد ونادرست، ساختارسیاسی فاسد مبتنی بر رانت سیستمی و گعده ای وفقدان تحلیل چند وجهی از ساخت و رفتار جامعه.
⭕⭕اینها بخشی از بحران های اصلاح طلبی فعلی در ایران است.گام اول پذیرش اتمام کارکرد و حیات این شکل از اصلاح طلبیست.مسیر طی کردن و رسیدن به این گزاره هم ازاحیا و باز تعریف گفتمانی به خلق استراتژی ها واز خلق استراتژی ها به ایجاد ساختار جدید و از ایجاد ساختار جدید به انجام کنش های سیاسی_اجتماعی کارآمد و متعهدانه میگذرد.نمیشود این مسیر را وارونه رفت.یا مساله و علت اصلی را ندید و به آفت اصلی این روزهای اصلاح طلبان یعنی تقلیل گرایی و یکسویه نگری تن داد.
⭕⭕در حوزه ی گفتمان نیاز،پاردایم شیفت از نرمالیزاسیون به دموکراتیزاسیون است.عبور از عادی سازی شرایط به سمت گذار به دموکراسی خواهی.گذار از دموکراسی خواهی نظری به دموکراسی سازی عملی.برای این کار در بعد روانی نیاز به جسارت و نا امیدی مطلق از شرایط فعلی داریم.جامعه از این شکل کنش گری سلبی با شعاع اثر گذاری نزدیک به صفر عبور کرده است.
⭕⭕در بعد سازمانی هم ملزومه یک جدایش و پالایش جدی درون جبهه ای است.باید تمامی فرصت طلبان،آلودگان به فساد ، حزب های کاریکاتور گونه زیر پله ای و افراد بی پرنسیب واصول به زباله دان تاریخ ریخته شوند.محوریت ایجاد سازمان و جبهه جدید باید دوباره از اولویت روشمندی و نتیجه گرایی در نیل به منافع مشترک به اولویت غایتمندی و وظیفه گرایی حول گفتمان مشترک تغییر پیدا کند.
⭕⭕روی سخنم با آن بخش قلیل از اصلاح طلبان فعلی است که حداقل هایی از توانمندی نظری و شرافت اخلاقی را توامان با هم دارند.آن بخش قلابی جعلی که قد وقامت فکری اش هیچ است و جنون بیمارگونه منفعت طلبی و استحاله شدن در ساخت قدرت را دارد ارزش گذاشتن ثانیه ای وقت هم ندارد.
⭕⭕ما درقبال ایده اصلاح طلبی،در قبال پروژه ی دموکراسی خواهی و دموکراسی سازی بومی مسئولیت تاریخی و اخلاقی داریم.ارجاعات تاریخی ما باید تحلیل مشخصی پیرامون دلایل ناکامی در ثبیت دموکراسی های حداقلی ایجاد شده در بزنگاه های مختلف تاریخ معاصرمان به ما دست دهد.هدف و غایت گذار به دموکراسی است متناسب با شرایط ایران.پس باید مرگتدریجی این رویا را پذیرفت؛ وگفت اصلاحات مرد،زنده باد اصلاحات.
@thirdpower
🖍یادداشت پنجم
📰تعریضاتی بر مرگ تدریجی یک رویا
🖋نگارنده:احسان شریف ثانوی
⭕⭕با تاکید و اصرار مجدد بر این گزاره که میان ایده اصلاح طلبی و اصلاح طلبان تمایز و تفاوت است؛دوباره میگویم.اصلاح طلبان فعلی در انسداد سیاسی موجود راه حل مساله نیستند؛اتفاقا بخشی از خود مساله اند.بحران های اصلی حاکمیت در بافت اصلاح طلبی فعلی در اشل کوچک تر تبلور یافته است.
⭕⭕فقدان ایده های خلاق و بی نظمی گفتمانی،قطع ارتباط ارگانیک میان حوزه های تئوری و پراتیک، بحران مشروعیت و سرمایه اجتماعی،اتخاذ استراتژی های سیاسی ناکار آمد ونادرست، ساختارسیاسی فاسد مبتنی بر رانت سیستمی و گعده ای وفقدان تحلیل چند وجهی از ساخت و رفتار جامعه.
⭕⭕اینها بخشی از بحران های اصلاح طلبی فعلی در ایران است.گام اول پذیرش اتمام کارکرد و حیات این شکل از اصلاح طلبیست.مسیر طی کردن و رسیدن به این گزاره هم ازاحیا و باز تعریف گفتمانی به خلق استراتژی ها واز خلق استراتژی ها به ایجاد ساختار جدید و از ایجاد ساختار جدید به انجام کنش های سیاسی_اجتماعی کارآمد و متعهدانه میگذرد.نمیشود این مسیر را وارونه رفت.یا مساله و علت اصلی را ندید و به آفت اصلی این روزهای اصلاح طلبان یعنی تقلیل گرایی و یکسویه نگری تن داد.
⭕⭕در حوزه ی گفتمان نیاز،پاردایم شیفت از نرمالیزاسیون به دموکراتیزاسیون است.عبور از عادی سازی شرایط به سمت گذار به دموکراسی خواهی.گذار از دموکراسی خواهی نظری به دموکراسی سازی عملی.برای این کار در بعد روانی نیاز به جسارت و نا امیدی مطلق از شرایط فعلی داریم.جامعه از این شکل کنش گری سلبی با شعاع اثر گذاری نزدیک به صفر عبور کرده است.
⭕⭕در بعد سازمانی هم ملزومه یک جدایش و پالایش جدی درون جبهه ای است.باید تمامی فرصت طلبان،آلودگان به فساد ، حزب های کاریکاتور گونه زیر پله ای و افراد بی پرنسیب واصول به زباله دان تاریخ ریخته شوند.محوریت ایجاد سازمان و جبهه جدید باید دوباره از اولویت روشمندی و نتیجه گرایی در نیل به منافع مشترک به اولویت غایتمندی و وظیفه گرایی حول گفتمان مشترک تغییر پیدا کند.
⭕⭕روی سخنم با آن بخش قلیل از اصلاح طلبان فعلی است که حداقل هایی از توانمندی نظری و شرافت اخلاقی را توامان با هم دارند.آن بخش قلابی جعلی که قد وقامت فکری اش هیچ است و جنون بیمارگونه منفعت طلبی و استحاله شدن در ساخت قدرت را دارد ارزش گذاشتن ثانیه ای وقت هم ندارد.
⭕⭕ما درقبال ایده اصلاح طلبی،در قبال پروژه ی دموکراسی خواهی و دموکراسی سازی بومی مسئولیت تاریخی و اخلاقی داریم.ارجاعات تاریخی ما باید تحلیل مشخصی پیرامون دلایل ناکامی در ثبیت دموکراسی های حداقلی ایجاد شده در بزنگاه های مختلف تاریخ معاصرمان به ما دست دهد.هدف و غایت گذار به دموکراسی است متناسب با شرایط ایران.پس باید مرگتدریجی این رویا را پذیرفت؛ وگفت اصلاحات مرد،زنده باد اصلاحات.
@thirdpower
🔶 حرف اصلاحطلب و اصولگرا در بین مردم خریدار ندارد/ جریان سوم باید شعار معیشتی و ملیگرایی بدهد
🗣 مهدی آیتی، فعال سیاسی اصلاحطلب:
🔹 مردم از عملکرد دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا خسته شدهاند، جبهه سومی باید حرف تازه خود را در قالب معیشت و اقتصاد ملی بزند و از پرداختن به مسائل سیاسی تفرقهانگیز به شدت پرهیز کند؛ به طور کلی پیامهای کمرنگ سیاسی و پررنگ اقتصادی معیشتی و ملی بدهند.
🔹 جریان احمدینژاد به هیچوجه موج سوم نخواهد بود جریان احمدینژاد را یک جریان موج مرده میدانم که یک پایگاهی در جامعه سطح پایین کشور که بیشتر بدنه روستاها باشد دارد، اما در بدنه جامعه شهری و روشنفکری، تحصیلکرده و نخبه جایگاهی ندارد.
🔹 آنچه که میتواند شوک و جریان بزرگ اجتماعی ایجاد کند جریان ملی و اقتصادی است، حتما نخبگان نوگرا و جوان باید وارد صحنه شده و این پیام را بدهند اما این پیام از طرف شاخصهای اصلاحطلب و اصولگرا در بین مردم خریدار ندارد.
@thirdpower
🗣 مهدی آیتی، فعال سیاسی اصلاحطلب:
🔹 مردم از عملکرد دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا خسته شدهاند، جبهه سومی باید حرف تازه خود را در قالب معیشت و اقتصاد ملی بزند و از پرداختن به مسائل سیاسی تفرقهانگیز به شدت پرهیز کند؛ به طور کلی پیامهای کمرنگ سیاسی و پررنگ اقتصادی معیشتی و ملی بدهند.
🔹 جریان احمدینژاد به هیچوجه موج سوم نخواهد بود جریان احمدینژاد را یک جریان موج مرده میدانم که یک پایگاهی در جامعه سطح پایین کشور که بیشتر بدنه روستاها باشد دارد، اما در بدنه جامعه شهری و روشنفکری، تحصیلکرده و نخبه جایگاهی ندارد.
🔹 آنچه که میتواند شوک و جریان بزرگ اجتماعی ایجاد کند جریان ملی و اقتصادی است، حتما نخبگان نوگرا و جوان باید وارد صحنه شده و این پیام را بدهند اما این پیام از طرف شاخصهای اصلاحطلب و اصولگرا در بین مردم خریدار ندارد.
@thirdpower
📍ساختار آموزشی، شکست خورده است.
🔹گفتگو با دکتر محمدحسین بادامچی:
🔻داوود طالقانی با دکتر محمدحسین بادامچی، نویسنده کتاب «جنبش ناراضیان» درباره دانشگاه، جنبش دانشجویی و نظام آموزشی گفتگو کرده است.
به اعتقاد ایشان، «ساختار آموزش عالی ما بی سر و صدا شکست خورده و این شکست را حدود سالهای 1390 عدهای درک کرده بودند. مهمترین نماد این شکست، بیمعنایی رشتههای مهندسی است. ما بیشترین تعداد مهندس را در جهان داریم و این وحشتناک است. از طرفی به هیچ وجه کشوری صنعتی نیستیم. این صدای شکستن را عدهای شنیدند و این شنیدن به جنبش ناراضیان مربوط است. آنها احساس کردند که سیستم آموزشی درست کار نمیکند. دانشجویان رشتههای مهندسی، که به علوم انسانی روی آوردند اما مسیر آنها فهمیده نشد. تا جایی که پایانی تراژیک برای جریان این جنبش رقم خورد.»
@thirdpower
🔹گفتگو با دکتر محمدحسین بادامچی:
🔻داوود طالقانی با دکتر محمدحسین بادامچی، نویسنده کتاب «جنبش ناراضیان» درباره دانشگاه، جنبش دانشجویی و نظام آموزشی گفتگو کرده است.
به اعتقاد ایشان، «ساختار آموزش عالی ما بی سر و صدا شکست خورده و این شکست را حدود سالهای 1390 عدهای درک کرده بودند. مهمترین نماد این شکست، بیمعنایی رشتههای مهندسی است. ما بیشترین تعداد مهندس را در جهان داریم و این وحشتناک است. از طرفی به هیچ وجه کشوری صنعتی نیستیم. این صدای شکستن را عدهای شنیدند و این شنیدن به جنبش ناراضیان مربوط است. آنها احساس کردند که سیستم آموزشی درست کار نمیکند. دانشجویان رشتههای مهندسی، که به علوم انسانی روی آوردند اما مسیر آنها فهمیده نشد. تا جایی که پایانی تراژیک برای جریان این جنبش رقم خورد.»
@thirdpower
🔴تحلیل یک جامعه شناس اصولگرا از وقایع اخیر:
🔹تازه اول ماجراست! نگران تشکیل گروههای کوچک ترور در کشور هستم
🔹ابراهیم فیاض در گفت و گویی مطرح کرد:
🔹آن چه در هفتههای اخیر رخ داده همینطوری به وجود نیامده، بلکه روندی را طی کرده که به موجب آن عده ای از مردم در مقابل ساختارها قرار گرفتهاند.
🔹امروز نگران تشکیل گروههای کوچک ترور در کشور هستم. احساس میکنم که به سال 51 برگشتیم. زمانی که گروههایی نظیر فدائیان و پیکار و... تشکیل شدند و کُشت و کشتارها شروع شد. معتقدم جنبش کوری که ایجاد شد و به جایی نرسید، میتواند بُعد تئوریک پیدا کند و به جایی برسد که در میان نخبگان، دانشجویان و حتی طلبهها نفوذ پیدا کرده و گروههای خطرناک تشکیل دهد.
🔹اخیراً دیدیم یکی از بزرگان شهر مشهد گفته «حتی در ذهنتان هم حق نقد به رهبری ندارید». این درحالی است که ما در ساختار اسلامی تعبیر«النصیحة لائمة المسلمین» داریم که حق امت بر امام را بیان میکند. ائمه به طور تمام و کمال این کار را انجام دادند. متأسفانه ما حتی دیگر به دو آیه «وشاورهم فی الامر» و« أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ» هم کاری نداریم.
🔹امروز نه اصلاح طلبی می تواند مرجع سیاسی باشد، نه اصولگرایی. ما اگر نتوانیم در این مقطع یک نوع تکنوکراسی بومی را خلق کنیم، چنانکه در عراق و لبنان نیز همین خواسته وجود دارد، قادر نخواهیم بود به روند فعلی ادامه دهیم.
🔹آنچه امروز شاهدیم «اشرافیت خانوادگی مذهبی» است که موضوعاتی چون «مداحی» را در کشور به وجود آورده است. برخی مداحانی که دستمزد آنها چندین میلیارد تومان برای تنها 10 شب نوحه خوانی است. در همین راستاست که مسابقهای میان بعضی مداحان ایجاد شده تا ببینند چه کسی بیشتر پول میدهد؟
🔹مردم دیگر اصولگرایان و اصلاح طلبان را نماینده مردم مستضعف نمی دانند و اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم متوجه می شویم که دیگر هیچکدام از این جریانها نمایندگی مردم عادی را برعهده ندارند. به همین دلیل است که شلوغ بازی های اقشار پایین جامعه شروع شده و تازه اول ماجراست. زیرا هر جنبشی تبدیل به تئوری و هر تئوری مجدد تبدیل به جنبش خواهد شد.
🔹جامعه امروز سرشار از بحران شده است. از بحرانهای اجتماعی گرفته تا اخلاقی و خانوادگی. به نحوی که کوچکترین قسم جامعه که خانواده بوده در حال فروپاشی است. متاسفانه آمار ازدواج نیز به شدت کاهش پیدا کرده و در ازایش آمار طلاق بسیار بالاست. همچنین روابط جنسی خارج از خانواده نیز به شدت افزایش پیدا کرده و انحرافات جنسی نیز در حال اوجگیری است. از سوی دیگر پرخاشگری و فحاشی زیاد شده، چون خانواده ها دیگر بر اساس قسط و تقوا ایجاد نمی شوند.
🔹ما اگر نتوانیم در این مقطع یک نوع تکنوکراسی بومی را خلق کنیم، چنانکه در عراق و لبنان نیز همین خواسته وجود دارد، قادر نخواهیم بود به روند فعلی ادامه دهیم. این مدلی است که مقتدی صدر نیز به آن اشاره می کند و نشان می دهد که ساختار اجتماعی جهان چنین چیزی می خواهد و دیگر ایدئولوژی های سیاسی از بین رفته
است.
@thirdpower
🔹تازه اول ماجراست! نگران تشکیل گروههای کوچک ترور در کشور هستم
🔹ابراهیم فیاض در گفت و گویی مطرح کرد:
🔹آن چه در هفتههای اخیر رخ داده همینطوری به وجود نیامده، بلکه روندی را طی کرده که به موجب آن عده ای از مردم در مقابل ساختارها قرار گرفتهاند.
🔹امروز نگران تشکیل گروههای کوچک ترور در کشور هستم. احساس میکنم که به سال 51 برگشتیم. زمانی که گروههایی نظیر فدائیان و پیکار و... تشکیل شدند و کُشت و کشتارها شروع شد. معتقدم جنبش کوری که ایجاد شد و به جایی نرسید، میتواند بُعد تئوریک پیدا کند و به جایی برسد که در میان نخبگان، دانشجویان و حتی طلبهها نفوذ پیدا کرده و گروههای خطرناک تشکیل دهد.
🔹اخیراً دیدیم یکی از بزرگان شهر مشهد گفته «حتی در ذهنتان هم حق نقد به رهبری ندارید». این درحالی است که ما در ساختار اسلامی تعبیر«النصیحة لائمة المسلمین» داریم که حق امت بر امام را بیان میکند. ائمه به طور تمام و کمال این کار را انجام دادند. متأسفانه ما حتی دیگر به دو آیه «وشاورهم فی الامر» و« أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ» هم کاری نداریم.
🔹امروز نه اصلاح طلبی می تواند مرجع سیاسی باشد، نه اصولگرایی. ما اگر نتوانیم در این مقطع یک نوع تکنوکراسی بومی را خلق کنیم، چنانکه در عراق و لبنان نیز همین خواسته وجود دارد، قادر نخواهیم بود به روند فعلی ادامه دهیم.
🔹آنچه امروز شاهدیم «اشرافیت خانوادگی مذهبی» است که موضوعاتی چون «مداحی» را در کشور به وجود آورده است. برخی مداحانی که دستمزد آنها چندین میلیارد تومان برای تنها 10 شب نوحه خوانی است. در همین راستاست که مسابقهای میان بعضی مداحان ایجاد شده تا ببینند چه کسی بیشتر پول میدهد؟
🔹مردم دیگر اصولگرایان و اصلاح طلبان را نماینده مردم مستضعف نمی دانند و اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم متوجه می شویم که دیگر هیچکدام از این جریانها نمایندگی مردم عادی را برعهده ندارند. به همین دلیل است که شلوغ بازی های اقشار پایین جامعه شروع شده و تازه اول ماجراست. زیرا هر جنبشی تبدیل به تئوری و هر تئوری مجدد تبدیل به جنبش خواهد شد.
🔹جامعه امروز سرشار از بحران شده است. از بحرانهای اجتماعی گرفته تا اخلاقی و خانوادگی. به نحوی که کوچکترین قسم جامعه که خانواده بوده در حال فروپاشی است. متاسفانه آمار ازدواج نیز به شدت کاهش پیدا کرده و در ازایش آمار طلاق بسیار بالاست. همچنین روابط جنسی خارج از خانواده نیز به شدت افزایش پیدا کرده و انحرافات جنسی نیز در حال اوجگیری است. از سوی دیگر پرخاشگری و فحاشی زیاد شده، چون خانواده ها دیگر بر اساس قسط و تقوا ایجاد نمی شوند.
🔹ما اگر نتوانیم در این مقطع یک نوع تکنوکراسی بومی را خلق کنیم، چنانکه در عراق و لبنان نیز همین خواسته وجود دارد، قادر نخواهیم بود به روند فعلی ادامه دهیم. این مدلی است که مقتدی صدر نیز به آن اشاره می کند و نشان می دهد که ساختار اجتماعی جهان چنین چیزی می خواهد و دیگر ایدئولوژی های سیاسی از بین رفته
است.
@thirdpower