گفتمان جريان سوم – Telegram
گفتمان جريان سوم
110 subscribers
2.61K photos
806 videos
36 files
1.4K links
اين كانال صرفن براي گفت و گو جهت امكان سنجي ايجاد جريان سوم فكري، فرهنگي و اجتماعي در سپهر عمومي ايران با احترام به قوانين تاسيس گرديده است.
ارتباط با ما:
@News_Administrator
Download Telegram
🔴عماد افروغ: در جامعه ما امكاني براي اعتراض و انتقاد وجود ندارد

🔷️ما یک طبقه حاکم داریم که تصمیم می گیرد و یک طبقه وسیع فرو دست داریم که باید تبعیت کند

🔷️ما مدام داریم گروه ‌های مختلف اجتماعی را از فرآیند تصمیم ‌گیری ومشارکت حذف می‌کنیم. در تصمیماتی که گرفته می‌شود اصلاً فرآیند اقناعی جامعه و مشارکت عمومی جایی ندارد.

🔷️بعد ازآنهم امکانی برای بیان عقیده، اعتراض، انتقاد و دیدگاه بخش ‌های مختلف جامعه وجود ندارد.

🔷️طبقه متوسط ماطبقه متوسط دیروزنیست ودرحال سقوط به سمت حاشیه است چون قدرت اقتصادی‌اش در حال اضمحلال است.

@thirdpower
اصلاحات مرد،زنده باد اصلاحات
یادداشت دوم
جنبش سبز به مثابه یک پروژه فکری،سیاسی و اجتماعی
در یادداشت قبلی از ضرورت احیای گفتمان اصلاح طلبی و ایجاد جبهه ائتلافی میان نیروهای تحول خواه سخن گفتم.از این که اصلاح طلبان ایده اصلاح طلبی را از محتوا های حداقلی خود ساقط‌کرده اند؛و باید تفاوت های ایده اصلاح طلبی و عملکرد اصلاح طلبان را مشخص کرد.اکنون با ارجاع به جنبش سبزمیخواهم ارتباط معنایی و کارکردی میان این دو را بررسی کنم.جنبش سبز از منظر تاریخی بزنگاهی است که تبلور بلوغ سیاسی بخشی از طبقه ی متوسط شهری را به ما نشان داد.رویکرد مطالباتی جنبش سبز با مطالبات اصلاحی به شیوه درون ساختاری شروع و با اراده اصلاح به فرم برون ساختاری ادامه پیدا کرد.در حقیقت این جنبش بازی در عرض طبقه متوسط میانه ی امر انتخاباتی و امر خیابانی بود.ماهیت فکری جنبش یک‌گستره حداقلی و حداکثری را شامل میشد.از بازگشت و اجرای بدون تفسیر قانون اساسی متنی موجود تا اصلاحات ساختاری جدی سیاسی فرامتنی.فرم و فراگیری جنبش هم نشان از حضور پررنگ‌طبقه متوسط شهری در اعتراض های مسالمت آمیز شهری داشت.اعتراض هایی که علی رغم‌اعمال خشونت های بی حد و مرز پایداری و مداومت قابل توجهی داشت.اکنون با نگاه و بازخوانی چهار مشخصه اصلی جنبش یعنی ایدئولوژی، رهبری،سازمان و مکانیسم عملکردی میخواهم ارتباط ،نسبت، سازوکار و اثر گذاری جنبش سبز را با هدف قراردادن میان مدت تاریخی بر کوتاه مدت تاریخی که در آن هستیم بررسی کنم.در ایدئولوژی جنبش ما توامانی ودر هم تنیدگی دو مفهوم‌آزادی و عدالت را به چشم میدیدیم.در حقیقت جنبش سبز بخاطر سازمان متکثرتری که از اصلاح طلبی پیشا خود داشت توانست فقدان حلقه ی عدالت طلبی را دوباره در گفتمان جریان اصلاحی احیا کند.هر چند که با وجود موج پر‌رنگ پوپولیستی جریان رقیب این خواست در اندازه بود و وجود در گفتمان ماند و نمود و عینیت جدی بیرونی پیدا نکرد.در رهبری جنبش مثلث موسوی،خاتمی و کروبی قرار داشتند؛ به راس بودگی میرحسین موسوی.در بررسی راهبری این سه و به ویژه موسوی باید ظرفیت های شخصیتی و سنخ روانی آنها را نیز در کنار جهان بینی و عقیده های سیاسی آنها مد نظر داشت.موسوی در عمل مقاومت بر حقیقت را به مصالحه بر سر منافع ترجیح میداد.شکل حضور و بروز او که در رابطه ای دوسویه بین او و سرمایه ی اجتماعی جنبش شکل گرفت؛در حقیقت خلق یک انسان سیاسی جدید بود.انسانی که مختصات اصلی اش سیاست ورزی اخلاقانه و اجتماع محور است.از قدسی سازی امر سیاسی به دور است ولی آرمان خواهی خود را حفظ کرده است.دچار اعتیاد به شکوه و نگاه نوستالژی طور و روبنایی به تاریخ نیست ولی نگاهی دقیق ،چند وجهی و زیر بنایی به تجربه های تاریخی دارد.واقع بین است و از حادحقیقت سازی و پادحقیقت سازی پرهیز میکند . مبنای قراردادی ارتباطش با بدنه ی اجتماعی حقیقت گویی و صداقت تام است.تاثیر گذار و تاثیر پذیر است؛گیرنده و دهنده.اتفاقی که با یک شیب صعودی در گذر زمان ادامه پیدا کرد.سازمان سیاسی و اجتماعی جنبش سبز پیرامون امر انتخابی در ابتدا شکل گرفت.گستره نیروها و احزاب سیاسی متکثر و در جبهه ای ترین حالت ممکن بود.چیزی شبیه و نزدیک یک ائتلاف متکثر جبهه ای میان تمامی نیروهای تحول خواه.دقیقا چیزی که امروز هم به آن نیاز داریم ولی پیرامون پروژه های سیاسی غیر از امر‌انتخابی.انسداد سیاسی فعلی در صورت حفظ شرایط موجود کنش پیرامون امر انتخابی را محال کرده و به محاق برده است.بدنه اجتماعی جنبش هم از گستردگی کمی و کیفی برخوردار بود.آگاهی نظری و فکری شکل گرفته در بخشی از طبقه متوسط نمود و عینیت در یک پروژه مشخص سیاسی پیدا کرده بود.جنبش سبز اولین نمایش تمام عیار مدنیت این بخش ازطبقه متوسط شهری بود. نقطه ی تلاقی به هم‌رسیدن نیروهای اجتماعی_مدنی با نیروهای سیاسی پیرامون یک پروژه سیاسی_اجتماعی مشترک.مولفه های اصلی مکانسیم عملکردی جنبش دو وجهی بودن آن است.در ابتدا اقدام برای اصلاح طلبی از طریق امر انتخاباتی و در ادامه تلاش برای تحول خواهی از طریق امر خیابانی.توامانی که در خشونت گریز ترین و مدنی ترین وضعیت ممکن بود.و شیفت فکر شده و به جایی از امر انتخابی به امر خیابانی داشت.پیوستگی زمانی به شدت قابل توجهی داشت.و از رادیکالیسم‌کور و جنون تعجیل در تغییر تماما به دور بود.تمامی اینها جنبش سبز را به متفاوت ترین اتفاق ممکن در تاریخ سیاسی معاصر ما تبدیل میکند.جنبش سبز یک‌حرکت دیالکتیک وار اجتماعی_سیاسی بود.یک چرخه و سیکل اصلاحی از پایین به بالا و از بالا به پایین.توامانی بلوغ فکری و فرهنگی بخش جدی از طبقه متوسط شهری به شکل فردی با انتخابی درست در پروژه سیاسی_اجتماعی به شکل جمعی.
باز تولید آگاهی در عمل جمعی از ناخود آگاه جمعی ما در پی انباشت تجربه های تاریخی معاصر و قرار گیری در فرایند جهانی شدن.
پروژه ائتلاف جبهه ملی در حقیقت از منظر محتوا و فرم ارتباط و پیوستگی
جدی با جنبش سبز دارد.برای خلق این پروژه در دو منظر سیاسی و اجتماعی نیازمند خلق انسان سیاسی و اجتماعی هستیم.از منظر اجتماعی این‌انسان با مختصات درست شکل گرفته است.شبکه ای از فعالین مدنی و اجتماعی که به آگاهی لازم فکری_نظری و دانش تخصص مناسب عملکردی_اجرایی رسیده اند.یک‌شبکه در عمل بهم‌ناپیوسته ولی در مقام‌نظر فراگیر و پیوسته.در بعد سیاسی برای خلق این انسان سیاسی نیازمند بازتعریف مفاهیم و احیای گفتمان تحول خواهی هستیم.انسان سیاسی که در وهله ی اول به ناامیدی مطلق از هر آنچه که هست‌برسد و در مرحله ی بعد با اتکای به تجربه های ناکام تاریخی معاصر و آسیب شناسی دقیق پروژه های نافرجام سیاسی معاصر مختصات گفتمانی خود را باز تعریف و تبیین کند.سپس سازمان گسترده و فراگیر خود را برمبنای این‌گفتمان شکل دهد. دوباره حادثه ها و نقاط اکسترمم بزنگاه ساز تاریخی نقطه تلاقی ، هم رسانی و هم‌آوایی عملکردی این دو شبکه سیاسی و اجتماعی خواهد بود.شبکه اجتماعی که از پایین به بالا شکل گرفته و علی رغم تفاوت در عملکرد و حوزه کاری از منظر تاثیر گذاری اجتماعی ، توسعه فرهنگ فردی و تحول خواهی تدریجی در اجتماع کاملا در عرض و هم‌ارز هم هستند.
جنبش سبز از نقاط عطف تاریخ ساز ما بود.از نقاط متعینی که خلق انسان معاصر سیاسی اجتماعی نوین را به ما نوید داد.جنبش سبز به مثابه یک اتفاق تاریخی پایان یافته است؛ ولی جنبش سبز به مثابه یک پروژه فکری سیاسی اجتماعی در میان مدت تاریخی ما قابیلت ارجاع،استفاده و تکامل دارد.در یادداشت بعدی دوباره به آسیب شناسی اصلاح طلبی فعلی و راهکارهای برون رفت از این شکل اصلاح طلبی با زبان الکن و توان‌اندکم خواهم پرداخت.
#جنبش_سبز
#ایده_اصلاح_طلبی
#ائتلاف_نیروهای_تحول_خواه
#جبهه_ملی
#احسان_شریف_ثانوی
@thirdpower
Forwarded from جمهورى سوم
طبقه متوسط باید زنجیر اسارت اصلاح طلبان را پاره کند!
اتحاد ترس طبقه متوسط با حاکمیت یا خیانت اصلاح طلبان؟


🔻آیا آنطور که محسن حسام مظاهری گفته است، طبقه متوسط با حاکمیت اتحادی بر پایه ترس و اشتراک منافع تشکیل داده است؟* تصور من چنین هست و چنین نیست. طبقه متوسط در بند است.


🔴طبقه متوسط شهری ایرانی از نظر من متولد رژیم پهلوی است اما مثل بسیاری از فرزندان ایرانی در سه رژیم سیاسی معاصر، بیش و پیش از آنکه پسر پدر خود باشد، فرزند جامعه خویش بود و راه خود را در پیش گرفت و راحت بگوییم ناخلف شد. در نهضت ملی با طبقه متوسط قدیم ایران در مقابل شاه و دربار متحد شد اما سر آخر مصدق تنها ماند. به رغم سکوت رضایت آمیز و تا حدی منافع مشترک بازار و علما با رژیم و فئودالها در سالهای پس از کودتا و سکوت متقابل طبقه متوسط شهری در مقابل کشتار طبقه متوسط سنتی در نیمه خرداد ۴۲، پس از آن عذاب وجدان گرفت، به رهبری روشنفکران دینی چپ به این آگاهی رسید که از انقلاب فاشیستی شاه و مردم فاصله بگیرد و با فراموش کردن حوادث مشروطه و استبداد صغیر، با خوش بینی زایدالوصفی با دین، طبقه متوسط سنتی و امام(ره) متحد شد. انقلاب را با ارائه چهره ای دموکراتیک و عدالت‌خواهانه از اسلامیسم در کنار بازاریان و مستضعفین به پیش راند و به پیروزی رساند و بعد از آن بود که به طرفة العینی ورق برگشت. حزب جمهوری اسلامی بعد از سنت‌گرایی اولیه با مستضعفان ائتلاف کرد و پیوند روح چپ انقلابی، رهبری کاریزماتیک امام و لویاتان اسلامی صحنه را در چنان طوفانی فروبرد که طبقه متوسط شهری هنوز هم از شوک سنگین آن بیدار نشده است.


🔴سخن کوتاه کنم. طبقه متوسط شهری همانطور که در سخنرانی هفته گذشته ام درباره کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران؛ نوشته صمد بهرنگی»** گفتم، به نظر من محصول دو نیروی اصلی از بالاست: دانشگاه و دولت نوسازی و البته نیروی سوم مقاومتی که از پایین در آن رشد می یابد: روشنفکری دینی چپ. در جمهوری دوم با اینکه نیروی سوم به کلی خنثا شده اما طبقه متوسط و دانشگاه، میدان تعیین کننده ایست که با فشارهای دائمی دولت نوسازی و مهار ایدئولوژیک و سنتی دست راستی، گاه به سمت دولت نوسازی چرخیده و گاه مقاومت کرده و به سمت مستضعفین گرایش یافته . نماد شکوه اجتماعی طبقه متوسط ایرانی بعد انقلاب را باید دوم خرداد ۷۶ دانست و فرآیند نفوذ و اداره آنرا باید از ۷۸ تا همین امروز بررسی کرد.


🔴نکته اساسی در این میان خیانت اصلاح طلبان است که بعنوان نیروهای نفوذی دولت نوسازی یا آشکارا بگویم هاشمی رفسنجانی در صفوف طبقه متوسط شهری مزورانه و منافقانه پروژه چپ زدایی و سیاست زدایی از طبقه متوسط و جلوگیری از پیوند آن با مستضعفین را بر عهده دارد تا طبقه متوسط شهری را دائما در تور دولت امنیت ملی-سرمایه داری نگه دارد . اصلاح طلبان طبقه متوسط را دائما از دموکراسی می ترسانند تا افسار سلطه سرمایه داری و نخبگان تکنوکرات بر طبقه متوسط هرگز پاره نشود . اصلاح طلبان به جای دغدغه دموکراسی، عدالت، آزادی و نفی سلطه، نوعی عافیت طلبی بورژوایی مصرفی و آزادیهای مبتذل خنثاسازی شده را محور مطالبات طبقه متوسط معرفی میکنند که ارکان اصلی و مقوم رژیم لویاتان-سرمایه داری- لسه فری آنان است که بوی گند فساد آن مشام همه را آزرده.


🔴جهت دوم عملکرد کثیف اصلاح طلبان دوگانه سازی پوچ ایدئولوژیک و فرهنگی میان دولت و حاکمیت است. رنج عمیق دلسوزان انقلابی چون منی اینجاست که حاکمیت نمی داند که با نگاه محافظه کار و امنیتی خود چگونه مداوما رژیم کثیف اصلاح طلبان را تقویت میکند . حسن روحانی در خیانت اصلی خود یعنی گسترش سرمایه داری و امنیت ملی حاکمیت را با خود همدست کرده اما با تکیه بر شکاف پوچ فرهنگی (مثل ماجرای دختر آبی) که زاییده حماقت حاکمیت است و قطعا در نهان توسط اصلاح طلبان تشویق و تحریک میشود، دو قطبی کاذبی ایجاد میکند و سرمایه اپوزوسیونی را جذب و همه اعتراضات را متوجه رأس نظام نشان میدهد . در مجموع این استراتژی بسیار هوشمندانه طراحی شده، اصلاح طلبان با چهار چیز مرزبندی کرده اند: دموکراسی سیاسی و مستضعفین از پایین و ایدئولوژی و اسلام از بالا. نتیجه همان دولت نوسازی آمرانه ملی یا استحاله جمهوری اسلامی به پهلوی است.


♦️امروز با تجاری شدن دانشگاه از یکسو و موج ملی کردن و تجاری سازی اینترنت از سوی دیگر، لحظه به لحظه اندک فضاهای تنفسی جامعه ایران نیز در حال مسدود شدن است. آیا وقت آن نرسیده که نسل جدید طبقه متوسط شهری ایرانی با بازگشت به ریشه های روشنفکری دینی چپ و انقلابی، دوباره به سوی مستضعفان و آرمان عدالت و آزادی و دموکراسی بازگردد ؟ آیا وقت آن نرسیده که حاکمیت نیز هشدار استحاله را دریابد و به جای ذبح مداوم آزادی و عدالت در آستان امنیت ، به ریشه های آرمانی خود بازگردد ؟

* https://news.1rj.ru/str/mohsenhesammazaheri/1684

** https://news.1rj.ru/str/IslamicLeft/806
Forwarded from R_Mahdipur
📣کافه دانایی برگزارمیکند:
🔷دکترحسینی🔻
پول ازدیدگاه هراری
"بخش دوم"

🔷 دکترنوربخش🔻
احتمال ظهورگفتمان نیروی سوم فکری درایران
"بخش نخست"

🔷 استاد مهدی عبایی🔻
گفتمان سازی/گسترش مهارت های گفتگو
"بخش سوم"

آدرس🔻
نبش پیروزی30-بتا طب
زمان🔻
4شنبه13آذر-ساعت17:30
جمعیت حاشیه نشین از مرز 19 میلیون نفر عبور کرده است

* فرشاد مومنی، اقتصاد دان:

* حداقل انتظاری که از نظام تصمیم‌گیری عالی کشور و به طور مشخص سران سه قوه می رود این است که از کسانی که این سیاست را پیشنهاد داده اند، یک پیوست کارشناسی خواسته شود تا مشخص کنند به ازای هزینه‌های مادی و هزینه هایی که به پرستیژ کشور تحمیل می‌کنند، انتظار چه دستاوردهایی داشتند؟

* من از آقای رئیس جمهور می‌پرسم مگر شما چند ماه پیش نگفتید کسانی به ما می‌گفتند اگر نرخ ارز را بالا ببرید ایران گلستان می‌شود؟

* ارز بسیار بالاتر از آنچه آن‌ها می‌خواستند بالا رفت اما ایران گلستان نشد و با بحران هم روبرو شد.

* ویژگی مشترک 83 درصد از مردانی که خودکشی می‌کنند بیکار بودن است.

* از دستگاه های نظارتی درخواست دارم با پیوست کارشناسی امکان فرار از مسوولیت را در سیاست هایی همچون افزایش قیمت بنزین به حداقل برسانند.

@thirdpower
♦️♦️♦️ نامه انتقادی جوانان اصلاح‌طلب در مورد انتخابات و وقایع اخیر کشور

🔹جمعی از کنشگران جوان و نسل سوم اصلاح‌طلب در نامه‌ای انتقادی با اشاره به مسائل اخیر کشور و انتخابات پیش رو، اعلام کردند در شرایطی که کشور بعد از دولت های نهم و دهم نیاز به جراحی‌های بزرگی در حوزه اقتصاد و مدیریت داشت، به دلیل پیری و محافظه کاری مدیرانش از اقدامات زیربنایی خودداری کرد و این معضل در کنار وضعیت نابسامان بین المللی و تحمیل تحریم‌ها شرایط تلخی را برای کشور ایجاد کرد. پایین آمدن قدرت خرید مردم، فسادهای متعدد و بی عدالتی اجتماعی باعث شد رویای تاریخی مردم ایران برای پیشرفت و زیست بهتر به امیدی دور تبدیل شود.

🔹نسل سومی‌ها در این نامه از« ابهامات جدی عملکرد اصلاح‌طلبان در مجلس و شورای شهر تهران»، دغدغه اذهان کنشگران جوان درباره مکانیزم‌های جریان اصلاحات برای معرفی نامزدهای مورد اعتماد به مردم»، نوشته و پرسیده‎اند: علاوه بر مطالبات و سوالات اساسی در مورد مشارکت در انتخابات؛ آیا ارائه عادت وار لیست در انتخابات‌ها بدون برنامه مشخص و سپس شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت با حواله امور به شرایطی چون فقدان قدرت و ویرانی‌های گذشته که پیش از انتخابات و دادن وعده‌ها معلوم بوده است، تنها راه اصلاح طلبی است؟ آیا کسب قدرت اصالت دارد؟

🔹«بی‌علاقگی نسل اولی‌ها به ایجاد فضا برای بروز نسلی بافکر و برنامه جدید»، « تراکم قدرت و سرمایه‌های اقتصادی و اجتماعی در دستان نسل اول و دوم » و «نیاز کشور به نیروی خلاق و اراده و همت نسل سومی‌ها و چهارمی‌ها»، از موضوعات مورد اشاره نویسندگان این نامه است که معتقدند نسل اولی‌ها اجازه تحول نمی‌دهد و تعامل میان این دو نسل قبل را تبدیل به رقابتی نابرابر کرده‌اند.

🔹در ادامه این نامه با انتقاد از اینکه مدیران سالخورده در طول شش سال گذشته به دلیل روحیه محافظه‌کارانه و عدم ریسک پذیری، موجب سکون و بی بهره ماندن مدیریت کشور از نوآوری، نشاط و خلاقیت شده‌اند؛ آمده است: بدون شک با کنار رفتن نسل پیر و خسته، خواهیم دید نیروهای شایسته فراوانی هستند که می‌توانند سکانداری عرصه سیاست و اجتماع را عهده‌دار شوند ولی همواره پشت سد شیفتگان قدرتی ایستادند که نگاهی ابزاری به نسل جوان برای رسیدن به قدرت داشتند. اگر می‌خواهیم انقلاب و جریان مردمسالاری در دهه پنجم خود شکوفا باشد نخست باید اصلاح‌طلبی را از سلطه و انحصار برخی از اصلاح‌طلبان و شبه اصلاح‌طلبان که هدفی جز قدرت و منفعت ندارند؛ برهانیم.

🔹به نوشته کنشگران نسل سوم، مردم معتقداند نسل اولی که از ابتدای انقلاب در چرخه مدیریتی کشور قرار دارد دیگر ایده‌ای برای بهبود شرایط کشور ندارد و تنها میل به قدرت‌ علت ماندن آنهاست. پدیده ژن خوب و رانت و فساد نیز این دیدگاه را تشدید می‎کند‌. مسایل امروز ایران مسایل جدید و پیچیده‌ای هستند که پاسخ به آنها نیازمند عزم، نشاط و خلاقیت نسلی نو و تفکرات جدید است که با مسائل دنیای امروز عجین باشد.

🔹در پایان این نامه آمده است: سیاستمداران اصلاح‌طلب و اصولگرا باید فداکاری کرده و چسبندگی به قدرت را به نفع ایران، انقلاب و نظام کنار گذارند تا بتوان ناکارآمدی بزرگان پیر و خسته را جبران و کشور را به مسیر استقلال، آزادی و پیشرفت بازگرداند.
Forwarded from R_Mahdipur
چهارشنبه 13 آذر
در #کافه_دانایی
چه گذشت؟
❇️ تحلیل #دکتر_نوربخش با موضوع؛

#احتمال_ظهور_گفتمان_نیروی_سوم فکری_در_ایران

❇️ پرسش و پاسخ در رابطه با تحلیل دکتر نوربخش

❇️ تحلیل دیدگاه ها و بیانیه ی نخبگان در ارتباط با رویداد شوم گرانی بنزین و اعتراضات

❇️ ارائه پیشنهادات جدید برای گفتمان سازی

#کافه_دانایی
🎧 فایل شنیداری⬇️
Audio
🎧 فایل شنیداری

❇️ تحلیل #دکتر_نوربخش با موضوع؛

#احتمال_ظهور_گفتمان_نیروی_سوم_فکری_در_ایران
تاریخ برگزاری:
چهارشنبه 13 آذر 1398

برگزار شده در؛
#کافه_دانایی
مشهد
🔵انتخابات شفاف ، آزاد و عادلانه🔵


جریان سوم شهروندی برگزاری انتخابات شفاف‌، آزاد وعادلانه را به جهت ورود آن ضمن حوزه حقوق سیاسی اساسی شهروندان ایرانی اولین تعهد جمهوری اسلامی به موجب اعلامیه جهانی حقوق بشر‌، میثاق حقوق مدنی و سیاسی و قانون اساسی جمهوری اسلامی برابر اصل ششم که در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آرای‌عمومی اداره شود‌، از راه انتخابات‌: انتخاب رئیس جمهور‌، نمایندگان مجلس شورای اسلامی‌‌، اعضای شوراها و نظایر اینها‌، یا از راه همه‌پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین‌می‌شود به عنوان یک وسیله جهت گردش مسالمت‌آمیز قدرت می‌داند.

جریان سوم شهروندی مهم‌‎ترین تعهد جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات شفاف‌، آزاد وعادلانه را تحقق اراده شهروندان ایرانی دانسته که منشاء واساس حاکمیت جمهوری اسلامی است‌، اراده‌ای که به‌وسیله انتخابات بعنوان مسالمت‌آمیزترین شیوه متداول انتقال قدرت بصورت دوره‌ای می‌باشد‌، اراده وخواسته‌‌های که بوسیله نمایندگان شهروندان ایرانی‌، اعم از رئیس جمهور‌، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری‌، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا در قالب تصویب قوانین‌، مصوبات‌، برنامه‌‌ها و سیاست‌‌های جدید یا اصلاح و بازنگری قوانین‌، مصوبات و سیاست‌‌ها محقق می‌شود.

جریان سوم شهروندی بر این باور است که تعهد جمهوری اسلامی تنها برگزاری دوره‌ای انتخابات نیست، بلکه انتخابات باید اراده شهروندان ایرانی را به شیوه‌ای دوره‌ای آزاد و عادلانه بیان کند‌، اراده‌ای که مطابق با اصول و استانداردها باید مورد احترام قرار گیرد. این جریان بیطرفی کامل حاکمیت و احترام به اصل برابری نامزدها و اتخاذ تدابیر لازم در دستیابی به انتخابات شفاف‌، آزاد و عادلانه را از دیگر تعهدات جمهوری اسلامی می‌داند.

جریان سوم شهروندی از بارزترین تعهدات جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات شفاف‌، آزاد وعادلانه را حق دستیابی شهروندان ایرانی به نامزدهای انتخاباتی می‌داند که به ایده‌‌ها‌، باورها یا منافع آنها نزدیک تر باشند و نظارت استصوابی و رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی توسط شورای نگهبان را برخلاف این تعهدات می‌داند.

جریان سوم شهروندی بر این باور است که برای رعایت معیارهای انتخابات دوره‌ای شفاف‌، آزاد و عادلانه در کشور جمهوری اسلامی را متعهد به این می‌داند که نتایج انتخابات را با هر رویکردی که باشد‌، منعکس‌کننده اراده شهروندان ایرانی رای دهنده بداند و آن را مورد پذیرش قرار دهد و جعل، تقلب در آرای عمومی را برخلاف معیارهای انتخابات شفاف‌، آزاد و عادلانه و تعهدات خود قلمداد و متخلفین از این تعهدات را مجازات و بارخواست کند.

جریان سوم شهروندی شاخص‌ترین تعهد جمهوری اسلامی جهت تحقق حقوق بشر و شهروندی و برگزاری انتخابات دوره‌ای شفاف‌، آزاد وعادلانه را در بازنگری قانون اساسی منطبق با اصول و ارزش‌‌های حقوق بشر و شهروندی‌، معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه‌، حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و ایجاد دادگاه قانون اساسی می‌داند.


مسعد سلیتی
وکیل پایه یک دادگستری @thirdpower
📝اصلاحات مرد،زنده باد اصلاحات
🖍یادداشت پنجم
📰تعریضاتی بر مرگ تدریجی یک رویا
🖋نگارنده:احسان شریف ثانوی

با تاکید و اصرار مجدد بر این گزاره که میان ایده اصلاح طلبی و اصلاح طلبان تمایز و تفاوت است؛دوباره میگویم.اصلاح طلبان فعلی در انسداد سیاسی موجود راه حل مساله نیستند؛اتفاقا بخشی از خود مساله اند.بحران های اصلی حاکمیت در بافت اصلاح طلبی فعلی در اشل کوچک تر تبلور یافته است.

فقدان ایده های خلاق و بی نظمی گفتمانی،قطع ارتباط ارگانیک میان حوزه های تئوری و پراتیک، بحران مشروعیت و سرمایه اجتماعی،اتخاذ استراتژی های سیاسی ناکار آمد ونادرست، ساختارسیاسی فاسد مبتنی بر رانت سیستمی و گعده ای وفقدان تحلیل چند وجهی از ساخت و رفتار جامعه.

اینها بخشی از بحران های اصلاح طلبی فعلی در ایران است.گام اول پذیرش اتمام کارکرد و حیات این شکل از اصلاح طلبیست.مسیر طی کردن و رسیدن به این گزاره هم ازاحیا و باز تعریف گفتمانی به خلق استراتژی ها واز خلق استراتژی ها به ایجاد ساختار جدید و از ایجاد ساختار جدید به انجام کنش های سیاسی_اجتماعی کارآمد و متعهدانه میگذرد.نمیشود این مسیر را وارونه رفت.یا مساله و علت اصلی را ندید و به آفت اصلی این روزهای اصلاح طلبان یعنی تقلیل گرایی و یکسویه نگری تن داد.

در حوزه ی گفتمان نیاز،پاردایم شیفت از نرمالیزاسیون به دموکراتیزاسیون است.عبور از عادی سازی شرایط به سمت گذار به دموکراسی خواهی.گذار از دموکراسی خواهی نظری به دموکراسی سازی عملی.برای این کار در بعد روانی نیاز به جسارت و نا امیدی مطلق از شرایط فعلی داریم.جامعه از این شکل کنش گری سلبی با شعاع اثر گذاری نزدیک به صفر عبور کرده است.

در بعد سازمانی هم ملزومه یک جدایش و پالایش جدی درون جبهه ای است.باید تمامی فرصت طلبان،آلودگان به فساد ، حزب های کاریکاتور گونه زیر پله ای و افراد بی پرنسیب واصول به زباله دان تاریخ ریخته شوند.محوریت ایجاد سازمان و جبهه جدید باید دوباره از اولویت روشمندی و نتیجه گرایی در نیل به منافع مشترک به اولویت غایتمندی و وظیفه گرایی حول گفتمان مشترک تغییر پیدا کند.

روی سخنم با آن بخش قلیل از اصلاح طلبان فعلی است که حداقل هایی از توانمندی نظری و شرافت اخلاقی را توامان با هم دارند.آن بخش قلابی جعلی که قد وقامت فکری اش هیچ است و جنون بیمارگونه منفعت طلبی و استحاله شدن در ساخت قدرت را دارد ارزش گذاشتن ثانیه ای وقت هم ندارد.

ما درقبال ایده اصلاح طلبی،در قبال پروژه ی دموکراسی خواهی و دموکراسی سازی بومی مسئولیت تاریخی و اخلاقی داریم.ارجاعات تاریخی ما باید تحلیل مشخصی پیرامون دلایل ناکامی در ثبیت دموکراسی های حداقلی ایجاد شده در بزنگاه های مختلف تاریخ معاصرمان به ما دست دهد.هدف و غایت گذار به دموکراسی است متناسب با شرایط ایران.پس باید مرگ‌تدریجی این رویا را پذیرفت؛ وگفت اصلاحات مرد،زنده باد اصلاحات.
@thirdpower
🔶 حرف اصلاح‌طلب و اصول‌گرا در بین مردم خریدار ندارد/ جریان سوم باید شعار معیشتی و ملی‌گرایی بدهد

🗣 مهدی آیتی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب:

🔹 مردم از عملکرد دو جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا خسته شده‌اند، جبهه سومی باید حرف تازه خود را در قالب معیشت و اقتصاد ملی بزند و از پرداختن به مسائل سیاسی تفرقه‌انگیز به شدت پرهیز کند؛ به طور کلی پیام‌های کم‌رنگ سیاسی و پررنگ اقتصادی معیشتی و ملی بدهند.

🔹 جریان احمدی‌نژاد به هیچ‌وجه موج سوم نخواهد بود جریان احمدی‌نژاد را یک جریان موج مرده می‌دانم که یک پایگاهی در جامعه سطح پایین کشور که بیشتر بدنه روستاها باشد دارد، اما در بدنه جامعه شهری و روشنفکری، تحصیل‌کرده و نخبه جایگاهی ندارد.

🔹 آنچه که می‌تواند شوک و جریان بزرگ اجتماعی ایجاد کند جریان ملی و اقتصادی است، حتما نخبگان نوگرا و جوان باید وارد صحنه شده و این پیام را بدهند اما این پیام از طرف شاخص‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا در بین مردم خریدار ندارد.
@thirdpower
📍ساختار آموزشی، شکست خورده است.

🔹گفتگو با دکتر محمدحسین بادامچی:

🔻داوود طالقانی با دکتر محمدحسین بادامچی، نویسنده کتاب «جنبش ناراضیان» درباره دانشگاه، جنبش دانشجویی و نظام آموزشی گفتگو کرده است.

به اعتقاد ایشان، «ساختار آموزش عالی ما بی سر و صدا شکست خورده و این شکست را حدود سالهای 1390 عده‌ای درک کرده بودند. مهمترین نماد این شکست، بی‌معنایی رشته‌های مهندسی است. ما بیشترین تعداد مهندس را در جهان داریم و این وحشتناک است. از طرفی به هیچ وجه کشوری صنعتی نیستیم. این صدای شکستن را عده‌ای شنیدند و این شنیدن به جنبش ناراضیان مربوط است. آنها احساس کردند که سیستم آموزشی درست کار نمی‌کند. دانشجویان رشته‌های مهندسی، که به علوم انسانی روی آوردند اما مسیر آنها فهمیده نشد. تا جایی که پایانی تراژیک برای جریان این جنبش رقم خورد.»

@thirdpower
🔴تحلیل یک جامعه شناس اصولگرا از وقایع اخیر:

🔹تازه اول ماجراست! نگران تشکیل گروه‌های کوچک ترور در کشور هستم

🔹ابراهیم فیاض در گفت و گویی مطرح کرد:

🔹آن چه در هفته‌های اخیر رخ داده همینطوری به وجود نیامده، بلکه روندی را طی کرده که به موجب آن عده ای از مردم در مقابل ساختارها قرار گرفته‌اند.

🔹امروز نگران تشکیل گروه‌های کوچک ترور در کشور هستم. احساس می‌کنم که به سال 51 برگشتیم. زمانی که گروه‌هایی نظیر فدائیان و پیکار و... تشکیل شدند و کُشت و کشتار‌ها شروع شد. معتقدم جنبش کوری که ایجاد شد و به جایی نرسید، می‌تواند بُعد تئوریک پیدا کند و به جایی برسد که در میان نخبگان، دانشجویان و حتی طلبه‌ها نفوذ پیدا کرده و گروه‌های خطرناک تشکیل دهد.

🔹اخیراً دیدیم یکی از بزرگان شهر مشهد گفته «حتی در ذهنتان هم حق نقد به رهبری ندارید». این درحالی است که ما در ساختار اسلامی تعبیر«النصیحة لائمة المسلمین» داریم که حق امت بر امام را بیان می‌کند. ائمه به طور تمام و کمال این کار را انجام دادند. متأسفانه ما حتی دیگر به دو آیه «وشاورهم فی الامر» و« أَمْرُهُمْ شُورى‌ بَیْنَهُمْ» هم کاری نداریم.

🔹امروز نه اصلاح طلبی می تواند مرجع سیاسی باشد، نه اصولگرایی. ما اگر نتوانیم در این مقطع یک نوع تکنوکراسی بومی را خلق کنیم، چنانکه در عراق و لبنان نیز همین خواسته وجود دارد، قادر نخواهیم بود به روند فعلی ادامه دهیم.

🔹آنچه امروز شاهدیم «اشرافیت خانوادگی مذهبی» است که موضوعاتی چون «مداحی» را در کشور به وجود آورده است. برخی مداحانی که دستمزد آنها چندین میلیارد تومان برای تنها 10 شب نوحه خوانی است. در همین راستاست که مسابقه‌ای میان بعضی مداحان ایجاد شده تا ببینند چه کسی بیشتر پول می‌دهد؟

🔹مردم دیگر اصولگرایان و اصلاح طلبان را نماینده مردم مستضعف نمی دانند و اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم متوجه می شویم که دیگر هیچکدام از این جریان‌ها نمایندگی مردم عادی را برعهده ندارند. به همین دلیل است که شلوغ بازی های اقشار پایین جامعه شروع شده و تازه اول ماجراست. زیرا هر جنبشی تبدیل به تئوری و هر تئوری مجدد تبدیل به جنبش خواهد شد.

🔹جامعه امروز سرشار از بحران شده است. از بحران‌های اجتماعی گرفته تا اخلاقی و خانوادگی. به نحوی که کوچکترین قسم جامعه که خانواده بوده در حال فروپاشی است. متاسفانه آمار ازدواج نیز به شدت کاهش پیدا کرده و در ازایش آمار طلاق بسیار بالاست. همچنین روابط جنسی خارج از خانواده نیز به شدت افزایش پیدا کرده و انحرافات جنسی نیز در حال اوج‌گیری است. از سوی دیگر پرخاشگری و فحاشی زیاد شده، چون خانواده ها دیگر بر اساس قسط و تقوا ایجاد نمی شوند.

🔹ما اگر نتوانیم در این مقطع یک نوع تکنوکراسی بومی را خلق کنیم، چنانکه در عراق و لبنان نیز همین خواسته وجود دارد، قادر نخواهیم بود به روند فعلی ادامه دهیم. این مدلی است که مقتدی صدر نیز به آن اشاره می کند و نشان می دهد که ساختار اجتماعی جهان چنین چیزی می خواهد و دیگر ایدئولوژی های سیاسی از بین رفته
است.
@thirdpower
تأملاتی بر حوادث آبانماه 1398 ایران
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧فایل صوتی

«تأملاتی بر حوادث آبانماه ۱۳۹۸ ایران»


🔻برگزار شده در نشست‌های مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی


🗓تاریخ ۲۶ آذر ۱۳۹۸


فرمت: mp3
حجم: 18.8MB
مدت زمان: ۰۰:۵۴:۳۸

#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
@Cheraqeaql💡
📄📄 نگاه تحلیلگران: "جریان سوم ایران‌گرا"

✍🏻 سجاد فتاحی، جامعه‌شناس و پژوهشگر سیستم‌های حکمرانی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

📌در شرایط کنونی جریان‌های سیاسی کشور را می‌توان به دو دسته اصولگرایان و ایران‌گرایان تقسیم کرد. وجه ممیزه این دو جریان از یکدیگر آن است که اصولگرایان در بین دوگانه‌هایی چون "اسلام یا ایران" و "ایران یا نظام"، اسلام یا نظام را برمی‌گزینند و ایران‌گرایان در بین این‌دوگانه‌ها با این استدلال که نسبت اسلام و نظام با ایران نسبتی خاص به عام است؛ ایران را بر خواهند گزید.

📌 در این جریان، اسلام جزئی از فرهنگ ایرانی و نظام تنها ابزاری برای بهبود وضعیت ایران و ایرانیان است؛ جزء به کل نباید مسلط شود و ابزار تنها تا زمانی قابلیت حفظ دارد که در خدمت هدف باشد.

📌ایران‌گرایان خود به سه دسته تقسیم می‌شوند: "اصلاح‌طلبان"، "براندازان" و جریان سومی که به نظر می‌رسد از نظر تعداد در مقایسه با دو جریان دیگر در اکثریت قرار دارد؛ اما از نظر سازماندهی نسبت به دو جریان دیگر به دلایل گوناگون ضعیف‌تر است و همین امر سبب دیده نشدن یا شنیده نشدن صدای آنها در فضای سیاسی کنونی کشور شده است.

📌جریان سوم ایران‌گرایی ستیزی با اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان در ایران ندارد و تنها واقع‌بینانه معتقد است که به‌واسطه محدودیت‌های موجود در ساخت سیاسی کنونی، پروژه اصلاحات پروژه‌ای شکست خورده است.

📌از نظر این جریان در ساخت سیاسی کنونی اگر هم اصلاح امکان‌پذیر باشد؛ با حضور اصلاح‌طلبان در قدرت میسر نخواهد شد و حضور آنها در ساخت قدرت بواسطه افزایش تنش‌های سیاسی، اندک امید پذیرش اصلاح از سوی لایه‌های سخت قدرت در شرایط دشواری که ممکن است این لایه‌ها به سمت انجام اصلاحات اساسی متمایل شوند را از بین می‌برد.

📌این جریان فهم همدلانه‌ای از دغدغه اصلاح‌طلبان ایران‌گرا دارد که فردای پس از جمهوری اسلامی را فردایی پر از عدم قطعیت‌ها و مخاطرات گوناگون می‌دانند.

📌 اما این فهم همدلانه مانعی در برابر دیدگان آنها نیست که این واقعیت را نبینند که اصرار بر پروژه اصلاح‌طلبی در شرایطی که اصولا امکان ساختاری آن فراهم نیست، تنها آتش زدن بر اعتماد جامعه نسبت به خود است؛ سرمایه‌ای که بیش از هر چیز دیگری در همان فردای پرمخاطره‌ای که اصلاح‌طلبان بیم آن را دارند، به کار خواهد آمد.

📌جریان سوم ایران‌گرا، ستیزی نیز با براندازان ندارد و آنها را به‌مثابه هموطنانی می‌بیند که بخش قابل‌توجهی از آنها دل‌بسته ایران‌اند؛ اما در روش بهبود وضعیت ایران نظری متفاوت دارند.

📌جریان سوم ایران‌گرا از منظری منطقی معتقد است که بهتر است پایگاه اصلی و رهبران اصلی یک جریان سیاسی ایران‌گرا، در درون مرزهای کشور باشند؛ به همین دلیل نیز هست که یک بیانیه میرحسین موسوی پس از بیش از ۱۰سال حصر، احساس مثبت بیشتری را از بیانیه‌ها و حمایت‌های پی‌درپی در برون مرز در بین حامیان این جریان ایجاد می‌کند.

📌 این جریان به‌واسطه تجربه‌های تاریخی ناخوشایند، مرزبندی روشنی با هرگونه حمایت خارجی از جریان‌های سیاسی ایران دارد. مساله ایران تنها باید با اتکا به ایرانیان حل شود؛ حتی اگر زمان حل مساله طولانی‌تر شود.

📌 جریان سوم ایران‌گرا، بهبود وضعیت ناگوار کنونی در ایران را که در ریشه‌ای‌ترین سطح برآمده از تمرکز بدون نظارت قدرت در بخشی از ساخت سیاسی است، با تکرار ساخت سیاسی دیگری که کم و بیش دچار همین آسیب است میسر نمی‌داند.

📌 اگرچه وظیفه این جریان است که از رویکرد سلبی فراتر رفته و به‌گونه‌ای ایجابی بگوید که اگر این و آن نه پس چه؟ این جریان باید بداند که جامعه برای همیشه معلق نخواهد ماند و دست به انتخاب خواهد زد.

📌 جریان سوم ایران‌گرا در پی فهم همدلانه و گفت‌وگو با جریان‌های دیگر ایران‌گراست و در دام خاطرات ناخوشایند دو جریان دیگر از یکدیگر و برچسب‌زنی‌های آنها به هم نمی‌افتد و یکی از مهمترین انتقادهایش به دو جریان ایران‌گرای دیگر برچسب‌زنی‌های آنها به هم و گفتگوی متخاصمانه آنها با یکدیگر است.

📌 جریان‌ سوم ایران‌گرا هم اصلاح‌طلبان، هم براندازان و هم بخش قابل‌توجهی از اصول‌گرایان را دل‌بسته ایران می‌داند و همین وجه مشترک را برای آغاز گفت‌وگو با تمامی این جریان‌ها که لازمه جلوگیری از رشد خشونت است، کافی می‌داند.

📌موسوی اگرچه شخصیتی محوری است، اما به پرسش کشیده می‌شود؛ چراکه ماهیت این جریان به گونه‌ای است که شخصیت‌محوری در آن هیچ‌گاه تقدس نخواهد یافت.

@thirdpower
♦️♦️♦️ انتخابات برای اصلاح‌طلبان به معنای واقعی تمام شده است

🗣 عباس عبدی فعال اصلاح طلب:

🔹 مجلس آینده چوب لای چرخ دولت خواهد گذاشت

🔹 تصمیمات هیئت اجرایی فاقد اهمیت شده‌اند. بر اساس تفسیری که شورای نگهبان از اختیارات خود دارد، این هیئت‌ها بیشتر صوری هستند.

🔹 مسئله انتخابات برای اصلاح‌طلبان تمام شده است و اگر در انتخابات شرکت کنند برای آن است که به هرحال حضوری داشته باشند.

🔹 لیست دادن یا ندادن اصلاح طلبان تفاوتی در ماجرا ایجاد نمی‌کند، نیروی چندانی پای کار نمی‌آید که لیست را تبلیغ کند.

🔹 مسئله اصلی اصلاح‌طلبان مردمی هستند که کلا فاقد اعتماد و نگاه مثبت به جریان انتخابات شده‌اند.

🔹 در انتخابات آینده اصلا نباید فکر کنید که اصولگرایان رقیب اصلاح طلبان هستند. رقابت اصلی اصلاح‌طلبان با جامعه است.

🔹 ۳۰ نفر که هیچ، اصولگرایان ۳۰۰ کاندیداها هم معرفی کنند، اهمیتی ندارد.

🔹 این چه مجلسی است که چند نفر در مجمع درباره درستی یا غلطی مصوبه اش تصمیم می‌گیرند، اعتبار مجلس از بین رفته است.

🔹 شاید پرونده‌های جدی فساد یا پرونده‌های انحرافی دیگر برای تندروهای اصولگرا ایجاد شود.

پا نوشت: با وجود این همه فساد اشکار شده و فساد و سوء مدیریت دو جریان سیاسی

باز هم عده ای که منافع شان در گرو این جماعت اصول گرا اصلاح طلب است با شعارهای احساسی و اختلاف افکنی بین مردم قصد دارند انها را به سمت خود سوق دهند تا منافع شان تضمین و تامین شود .

نسل سوم
@thirdpower
Forwarded from جمهورى سوم
چرا هر دو جناح با استعفای دولت مخالفند؟
اصولگرایان و تبدیل ولایت به زیرساخت سیاسی حرکت دولت نوسازی

📍بخش اول

1⃣تکنوکراتهای دولتی جمهوری اسلامی که هاشمی رفسنجانی پس از میان پرده دهه شصت آنها را از قبر پهلوی بیرون کشید و حسن روحانی پس از میان پرده احمدی نژاد با هیجان بیشتری به قدرت بازگرداند، یک اصل اساسی دارند و آن اینکه «موتور نوسازی اقتصادی» به قدری مخرب و ویرانگر جامعه و سیاست و فرهنگ و انسان است که تنها وقتی روی یک دولت اقتدارگرای امنیتی تمام عیار سوار شود می تواند به کار خود ادامه دهد. تکنوکراتهای رژیم پهلوی،‌ این مشکل را به مدد رژیم سلطنت محمدرضا و ساواک حل کردند اما انقلاب اسلامی خمینی کل بازی آنها را بر هم زد. یک دهه بعد از انقلاب و با رحلت امام، دولت سازندگی نظام را بدون زحمت چندانی دوباره به ریل اصلی باز گرداند.


2⃣هاشمی رفسنجانی فاقد این زیرساخت اساسی «حاکمیت اقتداگرای حامی نوسازی» بود و با شخصیت خود کوشید این دستگاه پایه را پدید آورد و حال آنکه موج مطالبه عدالت و حمایت از مستضعفین برجای مانده از دهه شصت از سه ناحیه بر او فشار می آورد: یکی به واسطه معدود سیاستمداران باقیمانده جناح چپ، یکی از سوی مردم و افکار عمومی حزب الله و سوم به واسطه رهبر جمهوری دوم و بیت امام. اما حسن روحانی بعد از عملیات سرکوب موفقیت آمیز احمدی نژاد در آغاز دهه نود این سه مشکل را حل کرده است: میرحسین موسوی و احمدی نژاد هردو در بندند و خاتمی محافظه کار و لیبرال راهبر اصلاحات است و احمدی نژاد هم نماینده ای ندارد، حزب الله توسط امثال پناهیان ها و به مدد سازمان بسیج خود در ماجرای شرکتهای دانش بنیان و نسل جدید سرمایه داری ذی نفع شده است و سوم اینکه اصولگرایان به خوبی توانسته اند که خوانش سلطنت طلبانه خود را از مفهوم مترقی امت و امامت قالب کنند و با امنیتی نمایی دائمی در کنار فشار تحریم خارجی رهبری را در موقعیت مصلحت حفظ نظام قرار دهند. در چنین شرایطی است که دولت حسن روحانی به سرعت به پیش می تازد و به سختی خود را به اصل نظام می چسباند تا یک لحظه هم از این امکان تکرار ناپذیر تاریخی محروم نشود.


3⃣محمد فاضلی از جمله همین تکنوکراتهای دولتی است که بعضا حرفهای خوبی می زند و آدم را امیدوار می کند اما ناگهان دم خروس از زیر لباس او بیرون می زند. مثلا هفته پیش در یک سخنرانی بعد از اینکه از صورتهای بی عدالتی شدید در جامعه ما سخن می گوید به یکباره می افزاید:


🔺باید این توهم را از ذهن خارج کرد که مردم نظام و دولت را از هم جدا می‌کنند، جداکردن دولت از نظام سمی برای کشور است. و این روزها سیاست به نازل‌ترین سطح خود رسیده است، چرا که برخی حرف از استعفای روحانی می‌زنند اما آیا در فرانسه یا امریکا، مردم، رئیس جمهوری را از سیستم جدا فرض می‌کنند؟ ۱


3⃣همو در کانالی به نام «شبکه توسعه» که مهمترین هدف آن «سیاست زدایی از توسعه» و اصرار بر تکنیکی بودن و غیرسیاسی بودن مسائل اساسی ایران امروز است، وظیفه خود می داند که بلافاصله پس از اعتراضات آبان به جای پرسش از مسببین این فاجعه، مخاطبین خود را از پوپولیسم در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده بر حذر بدارد! ۲ جالب آنکه علی سرزعیم دیگر نویسنده این کانال در روز ۲۵آبان ماه، روز لبریز شدن صبر طبقات فرودست ایران در مطلبی با عنوان‌ «مدیریت بهینه بدبختی با بنزین» پس از دفاع از سیاست افزایش قیمت بنزین می نویسد «تردید نکنیم که تداوم سیاستهای اقتصادی موجود سبب افت تدریجی و پیوسته رفاه مردم ایران می شود. اگر نمی خواهیم به این مرگ تدریجی تن دهیم باید به جراحی تن بدهیم. روشن است که جراحی درد و خونریزی دارد اما منفعت هر بیماری از جمله اقتصاد بیمار ایران در جراحی اقتصادی است نه نادیده گرفتن آن…همراهی جامعه با اصلاحات اقتصادی مستلزم همراهی نهادهای حکمرانی با اصلاحات بنیادین در نظام حکمرانی است.» ۳

ادامه 👇👇👇
Forwarded from جمهورى سوم
چرا هر دو جناح با استعفای دولت مخالفند؟
اصولگرایان و تبدیل ولایت به زیرساخت سیاسی حرکت دولت نوسازی

📍بخش دوم


4⃣این توجه به ضرورت همگرایی درون حاکمیت برای پیشبرد این جراحی را عباس عبدی هم در مناظره با احمد نادری تذکر می دهد. ۴ با توجه به صحبتهای مکرر او و سعید حجاریان در دفاع از حاکمیت دوگانه است که مشخص می شود اظهارات او درباره «استعفای حسن روحانی و انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام» هم بیشتر تریکی برای ترساندن حاکمیت و تحریک مخالفان استعفا بوده و همانطور که صادق زیباکلام و عبدالله رمضان زاده گفته اند به هیچ وجه موضع اصلاح طلبان محسوب نمی شود. مشابه همین اظهارات محسن رنانی اقتصاددانی که بخاطر توصیه آقایان جلایی پور و میدری و به قول خودش نپراکندن ناامیدی یکسالی چیزی ننوشته بود به یکباره در صحنه حاضر می شود و می گوید: «تحولات اخیر با وجود ظاهر غمبار و شیوه اسفناک و غیرعقلانی برخورد حکومت با آن، نشانه های فرارسیدن نقطه عطف در جامعه و سیاست ایران را در خود دارد. اکنون نظام تدبیر در نقطه سرنوشت سازی قرار گرفته است که باید تصمیمات مهمی بگیرد، چرا که آشکار شده است که مسیر گذشته و اکنون قابل تداوم نیست.» ۵


5⃣این در حالیست که مهدی فضائلی ۶ مهدی محمدی، سید نظام موسوی، یاسر جبرائیلی و محمد عبداللهی از اصولگرایان صاحب نفوذ به شدت با استعفای روحانی مخالفت کرده اند. ۷


6⃣در طول سه دهه جمهوری دوم، اصولگرایی و اصلاح طلبی به دو لبه قیچی واحدی تبدیل شده اند که هردو در یک مسیر می رانند و تنها بر سر زود رسیدن به منافع پیش پای «خصوصی سازی ملت ایران زیر سایه امنیت ملی»  با هم در رقابتند. چنین شرایطی تنها وقتی به هم می خورد که ائتلاف نیروهای چپ اصولگرا و اصلاح طلب به برآمدن نیروی سوم نجات بخشی در افق تاریک کنونی بینجامد و ظرفیتهای خفته انقلابی در بدنه و ساختار منفعل شده نظام را هم بیدار کند. مخالفت با این برکشیدن نیروی سوم همان کابوس ترسناکی است که محمد فاضلی و مهدی فضائلی را همزمان با هم برمی انگیزاند که با طرح هرگونه استعفای حسن روحانی و انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری به شدت مخالفت کنند.