گفتمان جريان سوم – Telegram
گفتمان جريان سوم
110 subscribers
2.61K photos
806 videos
36 files
1.4K links
اين كانال صرفن براي گفت و گو جهت امكان سنجي ايجاد جريان سوم فكري، فرهنگي و اجتماعي در سپهر عمومي ايران با احترام به قوانين تاسيس گرديده است.
ارتباط با ما:
@News_Administrator
Download Telegram
#یادداشت

💠 دکتر محمود احمدی نژاد


♦️ به مناسبت ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت


📝 دکتر محمود احمدی نژاد در یادداشتی به مناسبت ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت، با یادآوری شرایطی که در آن این نهضت بزرگ آغاز گشت و به نتیجه رسید ؛ یاد رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران و نجات آن از سلطه استعمار را گرامی داشتند.

🔻 متن این یادداشت به شرح زیر است:


۲۹ اسفند یادآور یکی از سرنوشت‌سازترین و البته افتخارآمیزترین حوادث تاریخ‌ساز برای ملت بزرگ ایران است.

در شرایطی که ایران عزیز با سیطره و استیلای استعمار بی‌رقیب انگلیس مواجه بود و در نتیجه ضعف حاکمیت و مدیریت کشور، تشتت و آشفتگی شدید در همه بخش‌ها مشاهده می‌شد و عناصر به ظاهر چپ و انقلابی نیز سرگرم خیانت به ملت بودند، وطن‌پرستانی بزرگ و با ایمان از میان مردم به پا خاستند و با بیرون راندن دشمن استعمارگر، نفت و صنایع وابسته را از سیطره پنجاه ساله دشمن خشن و غارتگر آزاد و آن را ملی اعلام کردند.

اکنون صنعت نفت تامین کننده بخش اصلی درآمد دولت ایران است و بخش مهمی از صنعت کشور نیز محسوب می‌شود.

اگر از همان روز اول، حلقه نهایی و مهم ملی شدن تکمیل می‌گردید و درآمد نفت مستقیما و به طور مساوی در اختیار ملت ایران قرار می‌گرفت، هم آحاد مردم طعم شیرین ملی شدن نفت رابسیار عینی‌تر و بیشتر احساس می‌کردند و هم شرایط اقتصادی، سیاسی، مدیریتی، ساختاری و حتی فرهنگی کشور بسیار بهتر از امروز بود، اما این امر هیچ گاه از عظمت کار ملت و رهبران نهضت ملی شدن نفت نکاسته و نخواهد کاست.

نحوه برخورد استعمار و عوامل مزدورش با رهبران نهضت و به ویژه شهید دکتر سیدحسین فاطمی و مرحوم دکتر محمد مصدق، حکایت از عمق کینه آنان و البته بزرگی کار این عزیزان دارد.

سخنان مؤمنانه و مقتدرانه شهید فاطمی در آستانه اعدام و شهادت، نشانه استواری ایمان، عمق نگاه، باور عمیق به ملت به ویژه جوانان، شناخت دقیق از تاریخ و محیط سیاسی آن زمان و استحکام اراده وتدبیر آن رهبران دارد.

یادشان گرامی و راه درخشان عشق به ایران عزیز و فداکاران در راه اعتلای آن که راه اعتلای انسانیت، عدالت، کرامت، پیشرفت و برادری است، پر رهرو باد.

دراندیشه‌ام که اگر کار بزرگ ملی شدن صنعت نفت و نجات آن از سلطه استعمار به این زمان موکول می‌شد، این کار بزرگ به کجا می‌انجامید.

محمود احمدی‌نژاد
۲۹ اسفند ۱۳۹۸

🚩 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی دکتر احمدی‌نژاد
🆔 @dr_ahmadinejad
عيد نوروز و كرونا و بهار
درد بي درمان و وضع خنده دار
شد قرنطينه دل و دستم ولي
تا ابد تا مي تواني كم نيار!
(عيدتان مبارك، شعر از اميرحسين نوربخش)
https://news.1rj.ru/str/thirdpower
کوبا تا این لحظه تنها کشوری‌ست که دانش، دارو و خدمات رایگان برای مقابله با کرونا ارائه کرده است.
داروی alfa-2b که با دانش پزشکی کوبا تولید شده است تا کنون ۱۵۰۰ بیمار را مداوا کرده و استفاده از آن در کره‌ی جنوبی مانع از مرگ هزاران تن شده است.
اکنون با تصمیم دولت کوبا، این کشور با کشتی عظیم بریتیش، ده‌ها پزشک، نیروی داوطلب و صدها تن دارو برای کمک‌رسانی و مداوای رایگان بیماران به ایتالیا اعزام شده‌اند. (طی روزهای گذشته نیز تعدادی پزشک و ۳تن دارو به ایتالیا ارسال شده بود)
بسیاری از کاربران توئیتر در کشورهای آلوده به ویروس کرونا می‌گویند دولت‌های‌شان باید از کوبا درخواست کمک کنند و دولت‌های مدعی حقوق بشر نیز باید سودجویی را کنار گذاشته و خدمات رایگان را مانند کوبا در دستور کار قرار دهند.
سازمانِ "دیده‌بان کرونا" نیز اعلام کرده است چشم‌انتظار رسیدن محموله‌ی کمک‌های کوبا به ایتالیاست

@Eterazebazar
🖋محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا:

🔴شناسنامه حمله کنندگان به حرم ها در قم و مشهد #اصولگراست، چه اصراری داریم به انگلیس ربطشان دهیم؟

🔴شاید یک روز برای حمله دشمن به کارمان بیایند


🗣محمد مهاجری:

عده ای زور می زنند کاسبان حرم را که در قم و مشهد معرکه گرفتند به فلان گروه منحرف و انگلیس ربط دهند درحالی که شناسنامه‌شان اصولگراست. چه اصراری داریم با متهم کردن آنها طردشان کنیم؟شاید چند صباح دیگر برای فحش دادن به رقیب، بازهم به دردمان خوردند.فکر روز مبادا نیستیم ما اصولگراها...

گفتمان سوم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽فلسفه هفت سين به روايت دكتر محمدعلي دادخواه (حقوقبان و نويسنده كتاب نوروز و فلسفه هفت سين)
Forwarded from جمهوریت
📝📝یکنفر باید مارا از خواب بیدار کند
خسرو گلسرخي

@jomhuriyat

♈️در زمانه ای ظلمانی که چماق های تادیب و گلوله های سرخ، اندیشه ها را هدف قرار می دهند و خرد را به مرداب تعفن روزمرگی و سکوت تبعید می کنند، باید چشم به راه کاوه و فریدون بود.

♈️وای که چه رنجی بر جانمان افتاده
از کدامین درد و رنج باید فریاد کنیم؟
سوختن و گداختن در هبوط سوز وگداز را به سوگ بنشینیم یا خاک ماتم سراي ریگ های بیابان استبداد را که هریک چون گلوله سرد وبی روح بر قلب و جانمان می نشیند را بر سر بریزیم.؟
وای از آتش هبوط و سرمای بیدادگر کویر ظلم و وحشت

♈️باید در برابر آشیانه شوم ضحاک در کوه دماوند، بمانیم و عقل و جانمان را سپر ماردوش کنیم تا وطن بماند،تا ایران بماند.
تا آزادی و شرف بماند.

♈️رنج بودن، ديدن و اندیشیدن زمانی دو چندان می شود که از پس گرمای آتشین هبوط و سراب های یاس آور، به ناچار باید پای در سرمای کویر زندگی و روزمرگی بگذاریم و تن سوخته و ملتهبی را که در آتش آخته ی هبوط به کوره ای از آتش تبدیل شده و گداخته است را به کوران سرمای بیداد بسپاریم و با سکوت و خفقان، زخم های بی شمار برآمده از تن مان را به تماشا بنشینیم.

♈️باید یکنفر ما را از این خواب آشفته بیدار کند.

♈️گاهی دل بقدری پراز رنج و درد می شود که گویا جسم و روح درتعاملی پر از زجر و سختی هم توان تحمل سنگینی رنج و بیداد را ندارند.

♈️وچه سخت است تحمل بار سنگین و طاقت فرسا، آنگاه که پوست تن نیز در هبوط صحرای تزویر و ریا ذره ذره می سوزد و هر بار با اندک طوفان استثمار خداوندگاران زمینی کنده شده و هر تکه از آن خوراک زاغ های سياهپوش منفوری می شود و تنها صدای باغ تنهایی ما، نهیب گوش خراش همین موجودات بد صدا و پر تزویر است.

@jomhuriyat
Forwarded from عدالت‌خانه
⭕️چند خط با لیست بازها و "بریم از درون اصلاحش کنیم" های انتخابات اخیر:

✍️ #حسین_شهبازی_زاده

بسیاری از مسئولین کشور و بانیان وضع موجود به آخر مسیری رسیده اند که تو قدم های اولش را بر داشته ای... آن ها هم مثل خیلی از شماها وقتی جوان بوده اند،بعد از چند وقت مبارزه و درگیری و زد و خورد و هزینه دادن مثلا نشسته اند دو دو تا چهارتا کرده اند دیده اند:نخیر!نمیشود ..کارش به قدر کافی اثر ندارد.

بعد پیش خودش به تز "اصلاح از درون" رسیده
با خودش گفته: باید بروم به قدرت برسم و بعد، از درون، تغییرات و اصلاحات کنم
منتها خب با این شکل و شمایل و آتش و داد و بیداد که کسی ما را در دایره قدرت راه نمیدهد.

بنابراین از دو تا از آرمان ها و اهداف به صورت مصلحتی،عقب نشینی میکنم تا به قدرت برسم و بعد با مابقی آرمان های باقی مانده اصلاحات را شروع میکنم.
دو آرمان را سر میبرد و مثلا میشود شهردار یا رئیس یک اداره
یک مدت که میگذرد پیش خودش باز به این نتیجه میرسد که: نه! شهردار کافی نیست تا خوب و از ته ته؛ به مردم خدمت کنم و قشنگ از ریشه همه چیز را حل کنم .
در نتیجه باید قدرت و ارتفاع جایگاهم بیشتر بشود و مثلا بشوم استاندار... در ادامه همان راهی که آغاز کرده دو تا دیگر از آرمان هایش را هم پس میگیرد تا برود رده بالاتر و بیشتر بتواند از ته ته ،خدمت کند
باز هم میرود و در همان سیکل میبیند نشد!
و باز بالاتر و باز دو تا آرمان دیگر و باز میبیند نشد و باز بالاتر و دو تا آرمان دیگر و باز میبیند نشد و باز ...

خلاصه بالاخره خوب که رفت بالا میببند همه آرمان هایش را قربانی کرده و قلع و قمع کرده و هیچ هدف و آرمانی برایش نمانده جز حفظ قدرت و جایگاهش
نمونه های بسیاری را میبینی که رفتند از درون سیستم را تغییر بدهند؛ برگشتند،دیدیم سیستم از درون تغییرشان داده!!
طرف رفته بود از ته ته و از بیخ سیستم را عوض کند،خودش از بیخ عوضی شد!
همه اهدافش از میان رفت و جای آن را یک خیگ گنده پر از کثافت و آشغال گرفت....
نهایتا میبینی شکمش از آرمان هایش به مراتب بزرگ تر شد!

قدرت امری کیفی و نامتناهی است. باج بدهی کارت تمام است.
حالا از هرجا که برای کسب قدرت، آرمان را معامله کنی، در ادامه و درپایان تو میمانی و یک خیگ گنده و آرمان های ته کشیده!
:::
پ.ن: نهیب خونین آبان را نشنیدی؟

@adalat_khaneh
Forwarded from ARAYIŞ|جستجو (میثم قهوه‌چیان)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایران؛ منظری رو به آینده/ ۱

سیدجواد میری در گفت‌وگو با فرهنگ‌نما:

آینده ایران در گرو رویکرد نوسهروردی است

با سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در خصوص آینده ایران به گفت‌وگو نشستیم.

از نظر او پس از انقلاب گرایش چپ و راست آیت‌الله خمینی محور جریانات سیاسی بوده اما حالا وضعیت فرق کرده است.

او معتقد است که امروز ما باید منظر نظری و تئوریک خود را تغییر دهیم و در ساحت دیگری از خط و جریان سوم در سیاست ایران صحبت کنیم.

میری معتقد است که ما سه گرایش کلان مدرن، باستانگرا و اسلام‌گرا در مورد مسئله ایران داریم که ریشه در تاریخ ایران هم دارند و هر کدام جهان‌بینی، اسطوره‌ها، صورت‌بندی نظری، مولفه‌های بنیادی و ایده‌های وجودی خاص خود را دارند.

او بر آن است که ما پس از مشروطه شاهد حذف دو جریان توسط جریان دیگر بوده‌ایم، حالا در دوران سیطره اسلام‌گرایی و حذف دو بعد دیگر هستیم.

از نظر میری این سه رویکرد جزئی از واقع‌بودگی انسان و جامعه ایرانی بوده و آینده ایران در گرو رویکرد نوسهروردی است که در آن وحدت ملی هر سه بعد را در بر گیرد.
@farhangnema
Forwarded from Taravat Bahar NGO
آیا انتشار کورونا ویروس کار ِ طرفداران محیط زیست بوده است؟

 به نظر می‌آید که کرونا تمام مطالبات ِ طرفداران ِ محیط زیست را برآورده کرده است. این جنبه از همه گیری ِ کورونا آن قدر مهم بوده که ظریفی به طعنه می گفت احتمالاً این ویروس را طرفداران محیط زیست در طبیعت رها کرده اند. کافی ست به چند نکته زیر توجه کنیم:

 

اول: سال هاست طرفداران محیط زیست می گویند که رشد صنعت هوایی یکی از عوامل اصلی انتشار کربن در جو کره زمین است. آوردن گلابی و موز و آناناس از برزیل به آمریکا و کانادا و واردات ِ محصولات جنگل های آمازون به اروپا، حمل مقادیر بسیار زیادی کالا از چین و ویتنام و اخیراً بنگلادش به مقصد آمریکا و اروپا که بسیاری از آنها با هواپیما حمل می شود و مصرف بسیار بالایی که محرک همه این حمل و نقل و انتقالات است سبب شده میزان حمل و نقل هوایی روز به روز بیش تر شود. گسترش صنعت توریسم نیز این پدیده را بشدت تقویت کرده است. در نتیجه اکنون صنعت هوایی روزانه مقادیر بسیار زیادی بنزین هواپیما مصرف می‌کند و طبق برآورد های سازمان بین المللی هوانوردی غیر نظامی، حدود سه درصد از انتشار گاز های گلخانه ای جهان مربوط به این صنعت است. سه درصد رقم کمی نیست و اگر صنعت هوایی یک کشور بود جزِء ده کشور اول منتشر کننده کربن جهان قرار می گرفت. مثلا میزان انتشار کربن آلمان تنها 2.1 درصد جهان است. تلاش طرفداران محیط زیست برای فرونشاندن موج صعودی این مصرف و کاهش آن هیچ اثری نداشت تا این که کرونا از راه رسید و این پروازها را به طور کلی قطع کرد. در نتیجه اکنون میزان انتشار کربن جهان بسیار کاهش یافته است. ادامه مطلب....
برای مطالعه بیش تر به سایت طراوت بهار مراجعه کنید.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org
Forwarded from عدالت‌خانه
⭕️تاملی بر مواجهه کرونایی ایران و چین با آمریکا
 
#محمد_اصغری

چین اولین کشوری بود که شیوع کرونا در آن رسما اعلام شد و از همان آغاز بحران، پکن هدف پروپاگاندای غربی قرار گرفت، پای "ویروس چینی" به مین‌استریم باز شد و کلیشه‌های رسانه‌ای جنگ سرد دوباره جان گرفت. آمریکا یا اقلا بخشی مهمی از فضای رسانه‌ای ایالات متحده از فرصت کرونا برای داغ کردن جدال آمریکایی-چینی نهایت استفاده را بردند.

در مقابل این هجمه‌ی رسانه‌ای اما چین ترجیح داد به صورت مستقیم وارد این مناقشه نشود و از مبادی رسمی و غیررسمی حقوقی و دیپلماتیک، پیگیر مقابله با پروپاگاندای ضدچینی شود. در ادامه و پس از آنکه بحران کرونا در چین تقریبا فروکش کرد، پکن شروع به بازآفرینی وجهه‌ی تخریب‌شده‌ی خویش از سویی و صورت‌بندی پاسخ رسانه‌ای به حملات آمریکا از سوی دیگر نمود. ارسال کمک به کشورهای درگیر کرونا و حضور مستشاران و پزشکان چینی در برخی کشورهای بحران‌زده نمونه‌هایی از تلاش چین برای بازیابی وجهه بین‌المللی خود بود.

همچنین پکن  به پاسخ حداقلی به حملات رسانه‌ای آمریکا، آن‌هم بعد از کنترل نسبی بحران اکتفا کرد. تقریبا هیچ مقام ارشد چینی وارد این تقابل رسانه‌ای درباره‌ی منشا ویروس کرونا نشد و برخلاف آمریکا که عالی‌رتبه‌ترین مقاماتش وسط گود جدال لفظی بودند، چین از سخنگوی وزارت خارجه بالاتر نیامد. اما خط رسانه‌ای تقابلی چین در برابر آمریکا، تکیه بر این نکته بود که ویروس احتمالا مدت‌ها پیش از چین، آمریکا را درگیر کرده و شاید یکی از مبادی ورود کرونا به چین، جشنواره ورزشی ارتش‌های جهان در اکتبر 2019 در ووهان بود که چیزی حدود 300 آمریکایی نیز در آن شرکت کرده بودند. در واقع خط رسانه‌ای چین، طرح این احتمال بود که اولین مبتلایان به کرونا، نه چینی‌ها که آمریکایی‌ها بودند و ایالات متحده با سومدیریت، پنهان‌کاری و ناکارآمدی باعث از دست رفتن فرصت کنترل و بستن پنجره‌ی این ویروس شد. پرواضح است که در این گفتمان آمریکا نه عامل فعال انتشار کرونا، که مغلوبِ منفعل این بیماری است. همچنین چینی‌ها در رسانه‌های رسمی و بازوهای غیررسمی رسانه‌ای خود، ناکارآمدی شبکه بهداشت و درمان آمریکا را به شکلی پررنگ پوشش می‌دادند.

اما چند نکته در مقایسه نوع تقابل رسانه‌ای ایران و چین با آمریکا:

چین برخلاف جمهوری اسلامی، تا پیش از کنترل نسبی بحران کرونا در کشور خود، از ورود به مجادله‌ی رسانه‌ای مستقیم با آمریکا اجتناب کرد.

سطح ورود چین به این تقابل از حد مشخصی فراتر نرفت و مقامات ارشد چینی ترجیح دادند از طرح اتهامات و احتمالات اثبات‌نشده و فاقد قرائن جدی، اجتناب کنند.

چین در مواجهه با حملات رسانه‌ای ، از ظرفیت کانال‎های دیپلماتیک و حقوقی بین‌الملل برای مقابله با پروپاگاندای کرونایی آمریکا استفاده کرد.

ایران مشخصا از احتمال حمله‌ی بیولوژیک سخن به میان آورد، آن‌هم با تکیه بر یک جریان‌سازی نازل و شلخته‌ی رسانه‌ای. این ادعا در درون خود متضمن قائل شدن نقشی فعال برای آمریکا در شیوع بحران کروناست. معنای ضمنی این سخن یعنی پذیرش قدرت و امکان آمریکا در چنین سطحی از حملات که می‌تواند تا به این‌جای کار بیش از 2هزار ایرانی را به کام مرگ بکشاند. چین اما برخلاف جمهوری اسلامی، ترجیح داد به جای پررنگ کردن عاملیت فعال آمریکا در انتشار کرونا، ایالات متحده را به مثابه‌ی مغلوبِ این ویروس بازنمایی کند که به خاطر ناتوانی در کنترل بحران در داخل مرزهایش، باعث از دست رفتن فرصت برای جلوگیری از همه‌گیری کرونا شده است. سناریوی احتمالی چینی نه تنها باورپذیرتر از داستان مشابه ایرانی است، بلکه هوشمندانه توانسته این معنا را پررنگ نماید که خطر آمریکا برای سلامت جهانی نه به دلیل توطئه و حملات فعال آن، بلکه برآمده از ناکارآمدی و ضعف آمریکاست. درواقع چین ترجیح داده تصویری رو به افول، منفعل و مغلوب از آمریکا بسازد و با طرح برخی احتمالات و تحقیر توان مدیریتی آمریکا، ضریبی به احتمال آسیب‌پذیری خود از حملات آمریکا ندهد. این دقیقا نقطه‌ی مقابل ادعای ایرانی است که عملا متضمن قبولِ آسیب‌پذیری جدی ایران در برابر حملات آمریکاست، آن هم ایرانی که همین چند ماه پیش ضربه‌ی سختی از آمریکا در ماجرای ترور عالی‌ترین مقام نظامی خود خورده است.

@MuhammadAsghari
@adalat_khaneh
جهان پس از کرونا به روایت میشل اونفرای (Michel Onfray)


فیلسوف و منتقد اجتماعی فرانسوی بر این باور است که با ظهور ویروس کرونا این امر مشخص شد که اروپا جهان اول نیست بل بخشی از "جهان سوم" است و نسبت جهان ها به مانند سابق قابل تبیین نیست و سرآخر شیوع کرونا به این ختم خواهد شد که "تمدن یهودی-مسیحی" که جهان مدرن را برساخت، دچار فرپاشی خواهد شد.


سیدجوادمیری


@seyedjavadmiri


https://www.alquds.co.uk/فيلسوف-فرنسي-أوروبا-أضحت-العالم-الثال/?fbclid=IwAR0fdnokc9QhLFYuAVXeGlTqYEdxEhcuGUA8rFUgeBY0I2MSefqfG7o2UOE
به خانه برمی‌گردیم اما به کدام خانه؟

دکتر نعمت‌الله فاضلی | انسان‌شناس

بحران کرونا نه تنها آئین‌ها را به تعلیق درآورده است، بلکه در حال به تعلیق درآوردن خیابان و مکان برای ما و همه شهروندان جهان‌ست. هر روز که می‌گذرد خیابان‌های جهان خلوت‌تر می‌شوند. میشل دوسِر تو، فیلسوف زندگی روزمره انسان مدرن، به درستی نشان داد که ما آدم‌های مدرن و شهری شده از طریق «قدم زدن در شهر»، به مکان معنا می‌دهیم و هرگوشه‌ی خیابان را با تجربه‌ها، هویت‌ها و رفت‌و‌آمدهای‌مان به خاطره و نشانه‌ای معنادار تبدیل می‌کنیم. قدم زدن در شهر، «حس مکان» را می‌سازد و حس مکان هم ما را شهروند و سکنه این خیابان‌های سخت و سرد می‌کند.

مدرنیته با ساختن پدیده‌ای شگفت به نام «خیابان» و بیرون کشاندن انسان از دشت‌ها و بیابان‌ها و راندن او به شهرها، و سپس کوچاندن او از خانه به خیابان، توانست بر سرشت و سرنوشت انسان سیطره‌ی بی‌چون‌و‌چرا پیدا کند. مارشال برمن در کتاب «تجربه مدرنیته» به درستی و زیبایی نشان داد که تجربه مدرنیته، همان تجربه انسان معاصر از خیابان است؛ همان طور که بودلر شاعر و منتقد فرانسوی قرن نوزدهم، فلانور یا «پرسه زن» خیابان‌های پاریس قرن نوزدهم را مثال اعلای انسان مدرن می‌دانست.

اما چه خواهد شد اگر نتوانیم در خیابان‌ها قدم بزنیم؟ اگر سینماها، تئاترها، پارک‌ها، میدان‌ها و خیابان‌ها همین طور خلوت و خالی از ما شوند، آیا شهر به تعلیق در نخواهد آمد؟ در جهان پساکرونایی، شهر که خاستگاه و زیستگاه انسان مدرن است، با چه معنایی زیستگاه انسان مدرن می‌ماند؟ آیا کرونا «مخیله اجتماعی» ما از شهر و خیابان را تغییر خواهد داد؟ اگر کرونا ما را از شهرها و خیابان‌ها بیرون براند، به کجا خواهیم رفت؟ مکان بعدی ما کجاست؟ پاسخی که تا این لحظه با آن مواجه بوده‌ایم این‌ست که این مکان خانه است. اما آیا خانه‌ای امروزی و مدرن گنجایش انسان مدرن را دارد؟ در اینجا می‌خواهم با تکیه بر تجربه زیسته انسان و جامعه ایرانی این موضوع را کمی بکاوم.

شهروندان ایرانی مانند بسیاری از شهروندان جهان این روزهای کرونایی ناگزیر خانه‌نشین شده‌اند تا زنجیره انتقال ویروس را قطع کنند. در این موقعیت، ما ناگزیر خانه‌نشین شده‌ایم. این کار، جامعه ما را درگیر پرسش‌ها و تقلاهای بسیاری کرده است. کرونا در حالی ما را به خانه‌ها باز می‌گرداند که طی دهه‌های گذشته با شتاب هرچه بیشتر در حال «فرار از خانه» بودیم و خود را آواره‌ی کوه، بیابان و خیابان کرده بودیم. «خانه‌ی ایرانی امروزی» اگرچه بیش از هر زمان دیگری در تاریخ، مجهز به آشپزخانه مدرن شده، معماری مهندسی‌ساز و تزئینات و طراحی شیک دارد، و انباشته شده از مبل‌ها، لباس‌ها، ظروف، اسباب بازی‌ها و نمادها و نشانه‌هاست، و کالبد جسمانی و فیزیکی‌اش با سنگ و سیمان و آهن مستحکم‌تر و مستحکم‌تر شده است، اما «جان» آن بیش از هر زمان دیگری نحیف و نحیف‌تر گردیده و روحش افسرده و پلاسیده شده است. خانه امروزی بیش از این که محل سکونت انسان باشد، اقامتگاه او شده است. مارتین هایدگر به ما یادآوری کرد که سکنی گزیدن مستلزم ایجاد پیوندی معنادار میان انسان و فضاست. از دیدگاه او صرف استقرار در فضا و زیستن در چاردیواری، نمی‌تواند احساس در خانه بودن، یا زیستن در جهان خانه را به ما بدهد. او شرط اساسی سکنی گزیدن را ساختن کیفیت ویژه از فضا می‌دانست. گاستون باشلار در کتاب کلاسیکش با عنوان «بوطیقای فضا»، سکنی گزیدن را با عنصر خیال پیوند زد. باشلار بر وجوه خیال‌پردازانه، شاعرانه و معنایی فضای خانه تکیه و تأکید دارد. اگر فضاهای مسکونی نتوانند اندیشه، خاطره و رویای آدمی را به نحو معنادار و موثری ترکیب کنند، این فضاها زیست‌پذیر نخواهند بود و تحمل آنها برای آدمی دشوار است. باشلار فضاهای مسکونی شهرهای مدرن را فاقد جوهر خیال‌پرور و خیال‌پرداز می‌داند. از اینرو به باور او «پاریس خانه ندارد».

در چنین حال و هوایی، ویروس کرونا ما را به درون خانه‌ها روانه می‌سازد. آیا این خانه‌ها پذیرای ما هستند؟ و ما تحمل ماندن و اقامت طولانی در خانه‌ها را داریم؟

جامعه ایران طی دهه‌های اخیر به سوی شهری شدن و کلانشهری شدن تحول یافته است. در حال حاضر هفتادو پنج درصد جمعیت ایران شهرنشین هستند و نیمی از این جمعیت نیز ساکن کلانشهرها شده‌اند. در فرهنگ شهرنشینی و کلانشهری ایرانی، بیش‌ترین زمان زندگی در فضاهای عمومی مانند فضاهای فراغتی (سینما، تئاتر، پارک، پرسه‌زنی خیابانی، رستوران‌ها، موزها، گالری‌ها) و فضاهای شغلی می‌گذرد. ما در حالی «خانه‌نشینی ناگزیر» را پذیرا شده‌ایم که خانه‌ها پذیرای ما نیستند. در فرهنگ سنتی ایرانی، خانه‌های کاه گلی روستایی ،آلاچیق وسیاه چادرهای عشایری وخانه های

اعیانی شهری و «خانه» در هر شکل آن به طور تاریخی فضای تولید مثل، مراقبت، پرورش و تربیت، تغذیه، صمیمیت، امنیت، جان پناه و محافظت، برگزاری آئین‌ها، عبادت،
و حتی کار و تولید بود. اما با ظهور تحولات ساختاری تجدد و نوسازی، خانه‌ی ایرانی به تدریج عملکردها و کارکردهایش کاسته شد.

در فرایند شهری شدن در دوره معاصر، رقابتی میان خیابان و خانه شکل گرفت، رقابتی که هر سال از عملکردها و کارکردهای خانه کاسته می‌شد و کارکردهای خیابان اضافه‌تر و اضافه‌تر می‌گشت. با فروپاشی «خانواده گسترده» و گسترش «خانواده‌ی هسته‌ای»، بُعد خانوار ایرانی مطابق آخرین سرشماری جمعیتی در سال ۱۳۹۵، به ۳.۲ کاهش یافته است. این امر یعنی، خانه‌های ایرانی دیگر چندان فضای گرمی برای تولیدمثل نیستند. همچنین با پیچیده‌تر شدن نظام تقسیم کار اجتماعی و تخصصی شدن مشاغل، فضاهای خانگی از فضاهای شغلی منفک شدند. در نتیجه، ابتدا مردان از خانه‌ها به بیرون رانده شدند، و سپس با گسترش اشتغال زنان، آنها نیز وقت کمتری در خانه گذراندند. بچه‌ها نیز در زایشگاه به دنیا می‌آیند، در مهدکودک‌ها و پیش‌دبستانی‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها پرورش پیدا می‌کنند. با گسترش نهادها و فضاهای شهری فراغتی، تفریح نیز به بیرون از خانه انتقال یافت. در دهه‌های اخیر با گسترش رستوران‌ها و فست‌فودها و کافی‌شاپ‌ها به تدریج بساط «سفره» نیز از خانه جمع شد یا این که محدود شد. از طرف دیگر، با ورود تلویزیون و رسانه‌های گوناگون و به‌ویژه با گسترش اینترنت و فضای مجازی، عملا تعاملات میان اعضای خانه نیز بسیار محدود شد. در نتیجه، گفت‌و‌گو و وقت‌گذرانی اعضای خانه با یکدیگر در درون خانه‌ها به حداقل کاهش یافت.

جامعه شهری و کلانشهری ایران در زمانی از خیابان‌ها به درون خانه‌ها کوچ داده شدند که خانه از اغلب مولفه‌های انسانی، عاطفی و اجتماعی‌اش کاسته یا گاهی تهی شده است. در این جهان خانگی، چگونه می‌توان بال‌های خیال را به پرواز درآورد و با درودیوار آن اُنس و اُلفت برقرار کرد؟ شر خیال‌پردازی اینست که در محیط خانه اتفاق‌هایی روی دهد، تجربه‌های عمیق انسانی و عاطفی شکل گیرد، «صمیمت» و «روح» در همه ارکان خانه پیدا و پنهان قابل تجربه باشد. اگر به این نکته هم توجه کنیم که جامعه ایرانی در دهه‌های اخیر با چالش فرسایش سرمایه های اجتماعی و کاهش اعتماد اجتماعی و افزایش طلاق و بالا بودن نرخ آسیب‌های اجتماعی چون اعتیاد، فقر، خشونت، فحشا، ناامنی اجتماعی و امثال اینها نیز مواجه بوده است، در این صورت جهان خانگی انسان ایرانی، جهان کم‌رمق و بی‌جانی است.


برای خانه‌نشینی ما نیازمند احیای معنای خانه و توسعه عملکردهای آن به کمک خلاقیت‌های فردی و پذیرش مسئولیت دشوار بازاندیشی در معنای خانه و تلاش برای توسعه عملکردهای خانه است.


در این موقعیت کرونایی و الزام به خانه‌نشینی، شاید موقعیت مسأله‌مند خانه ایرانی بیش از هر زمانی دیگری خود را آشکار خواهد کرد. روایتی که ارائه کردم بیان کننده موقعیت مسأله‌مند ساختاری خانه در شهرها و کلانشهرهاست. اگر این روایت را بپذیریم، برای خانه‌نشینی ما نیازمند احیای معنای خانه و توسعه عملکردهای آن به کمک خلاقیت‌های فردی و پذیرش مسئولیت دشوار بازاندیشی در معنای خانه و تلاش برای توسعه عملکردهای خانه است. میراث فرهنگی و ادبی ما دربردارنده ارزش‌ها و باورهایی است که می‌تواند ذخیره معنایی ارزشمندی را در اختیار ما قرار دهد. در فرهنگ صوفیانه ایرانی سنت خانه‌نشینی با نام خلوت‌گزینی پیشینه‌ای طولانی و ارزش اخلاقی و عرفانی بزرگی دارد. عطار نیشابوری در تذکره‌الاولیا روایت‌های متعددی از خلوت‌گزینی و خانه‌نشینی عارفانی چون منصور حلاج و ابوسعید ابوالخیر نقل می‌کند. درباره ابوسعید می‌نویسد سی سال به روستای مَنِه (زادگاهش در ترکمنستان) می‌رود پنبه بر گوش می‌نهد و الله‌الله می‌گوید. حافظ نیز در ستایش خلوت‌گزینی م‌ گوید

دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب‌پوش/زین دلیری‌ها که من در کنج خلوت دیده‌ام

علاوه بر این، رسانه‌ها و فضای مجازی و شیوه‌های ارتباط‌گیری جدید نیز قابلیت‌ها و توانایی‌های مهمی در اختیار ما قرار می‌دهد. در اینجا نمی‌خواهم راه‌های مواجه‌ی با موقعیت مسأله‌مند خانه را توضیح دهم. هدف این بود که این موقعیت را آشنایی‌زدایی کنم. فهم‌پذیر کردن این موقعیت برای مواجهه خلاقانه و مسئولانه با آن بسیار ضروری و سودمند است. در مقاله‌ی دیگری چگونگی سکنی‌گزینی در موقعیت قرنطینه را شرح داده‌ام. نکته کلیدی اینست که کرونا ما ناگزیر به خانه‌نشینی کرده است و این موقعیت می‌تواند آغازی برای بازگشت مجدد خانه در زندگی شهری و کلانشهری و پایان دوره فرار از خانه نیز باشد.



@seyedjavadmiri
Forwarded from عدالت‌خانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️بخشی از لایو اخیر #حسین_شهبازی_زاده با عدالتخانه:

🔹در تمامی حوزه ها رقابت برای کشف شایستگان از میان رفته و میان چاکران و وابستگان قرعه کشی میشود.
پیروزی پیش از رقابت یعنی توزیع رانت.
کلونی ها و محافل رانتی، شایستگان کارآمد را به محاق رانده اند.

@adalat_khaneh
آیا امکان تامل در باب "نظام پزشکی" در ایران وجود دارد؟

اجازه دهید بی مقدمه به سراغ بحث اصلی برویم و ببینیم چه عواملی باعث شده است نظام پزشکی ایران چنان دچار وحشت و سردرگمی در مواجهه با ویروس کرونا گردد؟ سالهاست که ممتازترین دانشجویان ایرانی و خانواده های آنان و دستگاه های مربوطه حاکمیت بر روی رشته های مختلف پزشکی سرمایه گذاری های کلانی کرده اند ولی به هنگام مواجهه با مخاطرات اپیدمیک کل کشور تعطیل و نظام اجتماعی ایران به حالت "تعلیق" درآمده است. چرا چنین اتفاقی ممکن گشته است؟ من دو عامل مهم را از مولفه های کلیدی در این وضع می بینم: یکی بی اهمیتی پژوهش در ساختار پزشکی ایران و دومی بی اعتباری مدیریت نظام پزشکی در ایران. به سخن دیگر، پزشکی در ایران تبدیل به کالای سرمایه ای شده است و کسانیکه از ممتازترین دانشجویان ایرانی هستند به آن بخش از پزشکی تمایل پیدا می کنند که "پولساز" است و بنیانهای تحقیق و پژوهش رو به خاموشی رفته است. زیرا در بخش های پژوهش نه پولی هست و نه شهرت آنی و اگر از این دو به مثابه "کالای اجتماعی" محروم باشید آنگاه منزلت و طبقه اجتماعی شما دچار ضربه شدیدی خواهد شد. عامل دوم یعنی نبود مدیریت در نظام پزشکی ایران نشان از غلبه صنعت مدیکال بر امر اجتماعی دارد و این سخن بدین معناست که کماکان وزارت بهداشت تمایز بین مدیریت طبابت و امر طبابت را درک نکرده است و این عدم درک صحیح موجب شده است که علوم اجتماعی انتقادی هیچ جایگاهی در نقد و واکاوی این صنعت بیلیونی در ایران نداشته باشد و هاله ای از تقدس و قدرت حول "نظم پزشکی" شکل گرفته است که به مانند هر هاله ای در ساحت جامعوی تولید فساد و سرکوب می کند. به عنوان مثال، ایران دارای ۳۱ استان می باشد و این بدین معناست که ما ۳۱ پایتخت یا مرکز داریم ولی هیچکدام از این مراکز استانی کشور نظم و نسق طبی استاندارد ندارند و تمامی پزشکان حاذق و بیمارستان های دولتی و خصوصی منظم در تهران جمع شده اند و نتیجه این بی تدبیری منجر به فاجعه شده است ولی این فاجعه را نمی توان با "عقل پزشکی" جمع و جور کرد بل نیازمند نگاهی فرا-مدیکال هستیم که فهم دقیق و انتقادی از مدیریت امر پزشکی دارد و این فهم از درون خرد انتقادی و فلسفی و جامعه شناسی ظهور می کند. اما چون پزشکی و مهندسی و حتی فقه حکومتی به نوعی با همدیگر ائتلاف در قدرت سرکوبگر پیدا کرده اند "بینش انتقادی" برآمده از فلسفه و جامعه شناسی را برنمی تابند و ما امروز شاهد تعلیق امر اجتماعی در جامعه ایران در مواجهه با اپیدمی کرونا شده ایم. به سخن دیگر، پیوند پزشکی و سرمایه و پول امر طبابت را تقویت نکرده است بل باعث اقتدار صنعت پزشکی در ایران شده است و این واقعه تلنگری است به مدیریت نظام بهداشت کشور (مانند مدیریت نظام آموزشی) که سلامتی را تجاریسازی نکنید و کسانیکه علاقه به تجارت دارند را به سمت بازارهای اقتصادی و بازرگانی سوق دهید و انگاره های نادرست طبابت مساوی با ثروتمند شدن را از پایه در جامعه مورد نقد و واکاوی قرار دهید تا کسانیکه دارای هوش و تخیل طبی هستند وارد عرصه طبابت و پژوهش در حوزه های پزشکی شوند و نتایج تحقیقات پزشکی جامعه بهداشت کشور فربه تر از اکنون باشد و ما دائم منتظر نتایج تحقیقات محققین پزشکی آمریکا و ژاپن نباشیم. به نظر من، مدیریت نظام پزشکی ایران در این واقعه مقصر است ولی مقصرتر از مدیریت نظام پزشکی، فرهنگ غالب بر انگاره های پزشکی در ایران است که طبابت را مساوی پول و سرمایه و "بی-نسبت" با پژوهش و تحقیق و ماندن در آزمایشگاه های پژوهشی در ساختار نظام آموزشی ایران تحدید کرده است. برای برون رفت از این تعلیق پزشکی ما نیازمند این هستیم که نظام بهداشت کشور را متعلق نقد فلسفی و جامعه شناختی انتقادی قرار دهیم و ببینیم چه عواملی موجبات تمرکزگرایی بهداشتی وتهی کردن مرکزیتِ مرکزهای استانی در ایران را در حوزه پزشکی و طبابت رقم زده است.


سیدجوادمیری


@seyedjavadmiri
Forwarded from عدالت‌خانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️بخشی از لایو اخیر #حسین_شهبازی_زاده با عدالتخانه:

🔹در تمامی حوزه ها رقابت برای کشف شایستگان از میان رفته و میان چاکران و وابستگان قرعه کشی میشود.
پیروزی پیش از رقابت یعنی توزیع رانت.
کلونی ها و محافل رانتی، شایستگان کارآمد را به محاق رانده اند.

@adalat_khaneh
Forwarded from راه سوم
🔴 کرونا معلم آخر است

دکتر خسرو باقری، استاد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران

🔹ارسطو، این فیلسوف جامع و اندیشمند بزرگ همه دوران‌ها را، معلم اول نام نهادند. و این البته نشانگر مقام فاخر معلمی است. اکنون، می‌سزد که ما کرونا را معلم آخر بنامیم. اما چنان که در تعبیر انگلیسی‌ زبانان آمده، آخرین، فروترین نیست و بسا که فراترین باشد. معلم آخر، اینجا نشانگر آخرِ معلمی است. اما آموزه‌های این معلم آخر کدامند که او را شایسته این نام می‌کنند؟

🔹نخست، کرونا تصویر ما را از جهان دگرگون کرد. او نشان داد که جهان اسرارآمیز است و این را عیان کرد که چگونه طومار حیات بشر، با همۀ طول و عرض تمدنش، می‌تواند با خُردپایی ناچیز در هم‌پیچیده شود و همچون پاره کاغذی، مچاله و به دور افکنده شود. آدمی باید بیاموزد که جهان پر از اسرار ناشناخته است و او در غار هزارتویی گام می‌زند که از هر کناره‌اش رازی بیرون می‌جهد و تا کرانه سر می‌کشد. او همچنین نشان داد که در این جهان، ماده و معنا در هم خلیده‌اند و جسم و جان در هم پیچیده‌اند؛ چنان که جان گران تو در گرو جسمی ارزان و ناچیز چون کروناست. و ما چه به خوبی آموختیم که پاسداشت جان، در گرو چشمداشت به پاکیزگی در جسم است.

🔹دوم، کرونا معرفت‌شناسی ما را تحول بخشید. او نشان داد که واقعیت‌هایی در جهان وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت و از آن‌ها عبور کرد، بلکه باید در برابر آنها سرفرود آورد. سازه‌گرایان کجایند تا ببینند که همه چیز ساختۀ ذهن ما نیست و واقعیت‌هایی سترگ وجود دارند که راه ما را می‌بندند و ما را به شناخت خود وامی‌دارند. آری این ذهن خلاق ماست که باید جامه‌ای درخور قامت این واقعیت‌ها بدوزد، اما نه جامه‌ای برای هیچ کس و هیچ چیز. ما هستیم که با سازه‌های ذهنی خود، کرونا را معلم آخر می‌نامیم، اما آیا این اسم بی‌مسمایی است؟

🔹سوم، کرونا اخلاق و ارزش‌ها را زیر و رو کرد. او یک برابری‌خواه بزرگ است. او برابری انسان‌ها را در برابر دیدگان ما قرار داد. او نیز همچون مادرش، مرگ، نشان داد که همه در برابر قانون او برابرند و هیچ کس برابرتر از دیگری نیست. در چشم او پاپ و پیرو یک حکم دارند. او شاه را بر همان زمینی می‌کوبد که گدا دیرزمانی بر آن زیسته است.

🔹فراتر از این برابری‌خواهی، کرونا «من» را به «ما» تبدیل کرد و به خوبی نشان داد که انسان‌ها نه تنها برابر بلکه تنگاتنگ در بر یکدیگرند و سرنوشت همۀ آنها چون تاروپودی در هم پیچیده است. چنین نیست که اگر کسی گلیم خویش را از آب برگیرد، بتواند در گوشۀ عزلتی، مأوی بگیرد و در حباب بستۀ خویش زندگی کند. یا همه با هم زنده می‌مانید یا همه با هم می‌میرید؛ این است آموزه سترگ کرونا. با این آموزش، او کلید طلایی اخلاق را در دستان ما نهاد. این کلید طلایی، غلبه بر خودمحوری است و در این سخن حکیمانه جلوه‌گر شده است که آنچه را بر خود نمی‌پسندی بر دیگران مپسند.

🔹سرانجام، باید گفت که کرونا یک مربی حاذق است. پنجه در پنجه تو می‌نهد و بر زمینت می‌افکند تا برخیزی و از ضعف قدرت بسازی. چند صباحی تو را منکوب می‌کند تا با او مبارزه کنی و به این ترتیب، نیروهای ناشناختۀ خویش را بشناسی. او سرانجام پشت خویش را به خاک خواهد نهاد تا تو قدرت خود را بازیابی. این ترفند او برای رشد تو است. او باز روزی از روزنی دیگر و با نامی دیگر به تو حمله‌ور خواهد شد. او می‌آید تا غرور تو، این قدرت پوشالی را در هم بشکند و قدرت واقعی تو را از نهادت بیرون کشد. آری، کرونا معلم آخر است.


@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴 دیکتاتورها اعتياد به دشمن تراشی دارند.!

✍️ محسن رناني

🔹این نوروز توفیق یافتم تا خواندن کتاب "نقد و تحلیل جباریت" نوشته مانس اشپربر را تمام کنم، این روانشناس آلمانی این کتاب را پیش از آنکه هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته و حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش‌بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد!

🔹اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می‌یابد به‌گونه‌ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می‌شود.

🔹در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماری‌شان در هیاهوی توده‌ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می‌ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می‌شود!
اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده "دشمن انگاری هر کس با ما نیست" از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است.

🔹او از قول افلاطون می‌نویسد: هر کس می‌تواند شایسته صفت شجاع باشد الا فرد جبار!
اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای حس نفرتشان از عده‌ای، جباری را یاری می‌کنند تا آنان را نابود کند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌‌ها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری از میان برمیدارند!
او به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه جباران با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه ‌‌حل‌های عامه پسند می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حل‌شان به نتیجه نرسید به‌راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی ‌به گردن دشمنان فرضی به اهدافشان برسند!

🔹اشپربر البته تحلیل‌اش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند اما برخی مثال‌هایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.
بااین‌حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می‌کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورها ی این زمانه نوشته است!

@rahsevom
فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شمارگان 9 و 10، پائیز و زمستان 1398، امید و جنبش اجتماعی
بخشی از سرمقاله، با عنوان «ترس را نیست اندر او امید»، نوشته مسعود پدرام

... از آغاز جنبش مشروطه‌خواهی ایران تا کنون، جنبش‌هایی به صورت خرد و کلان برپا شده‌اند. با توجه به خواست، هدف، سازمان و مشارکت‌کنندگان، می‌شود گفت که جامعه‌ی ما همراه با جنبش‌هایی زیسته است که به لحاظ کثرت قابل اعتنا و به لحاظ شکل و محتوا قابل تأمل بوده‌اند. اما چرا اغلب به انجام نرسیده و گاه به ضد خود تبدیل شده‌اند؟
برای پاسخ به این پرسش، پرداختن به درهم تنیدگی امید و جنبش اجتماعی نیز یکی از زوایایی است که مورد توافق بسیاری از پژوهشگران و دانشورانی است که در خصوص جنبش اجتماعی نظریه‌پردازی و پژوهش می‌کنند. با این توجه، آیا می‌شود مدعی شد که مشکل بی‌سامانی جنبش‌های اجتماعی در ایران فقدان امید است؟
به نظر می‌آید این پاسخ ساده‌تر از آن است که بتواند از عهده‌ی توضیح این تاریخ پرپیچ و خم که انباشته از جنبش‌های اجتماعی است برآید. به‌علاوه، بی‌درنگ این نقد به این پاسخ وارد می‌شود که اگر امیدی وجود نداشته باشد، جنبشی پا نمی‌گیرد که شکست بخورد یا ناتمام بماند و یا در انتها به ضد خود تبدیل شود.
در مطالعات جنبش‌های اجتماعی، این نظر وجود دارد که حتی در زمانی که ناامیدی به حد اکثر می‌رسد فعل و انفعالاتی صورت می‌گیرد که از درون آن امید سربلند می‌کند و باعث می‌شود کنش جمعی نیرو بگیرد و به جنبشی اجتماعی تبدیل شود. در این مطالعات، امید نیز همچون اضطراب، ترس ،اشتیاق، خشم و تنفر در زمره‌ی احساسات و عواطف انسانی قرار می‌گیرد و بیشتر به شکل و کارکرد و میزان بود و نبود آن پرداخته می‌شود تا به توضیح ماهیت آن.
یکی از مباحث در مورد ارتباط امید با جنبش اجتماعی این است که افراد در هنگام گرفتار آمدن در اوضاع نامطلوبی که با واژگانی چون غیرانسانی، نا عادلانه، یا بن‌بست، تعریف می‌شود، دچار اضطراب و ترس می‌شوند و با وسعت یافتن این احساسات، اغلب ناامیدی به‌بار می‌آید. اما در لحظاتی که افراد جامعه با تأمل در شرایط و در اثر شناخت عوامل و کارگزاران این اوضاع نامطلوب، دستخوش عصبانیت می‌شوند، به خصوص اگر این وضعیت توام با سرکوب باشد، احتمال بروز خشمی فزاینده و گاه خشمی منجر به تنفر زیاد می‌شود. از آن‌جا که خشم خطرپذیر است، توانایی فائق آمدن بر ترس را دارد و با بروز این توانایی، افق امید برای کنش جمعی گشوده می‌شود. بنابراین، وضعیت ناامیدی حاصل از اضطراب و ترس، آن‌گاه که منجر به عصبانیت و خشم شود، ظهور امید را برای برپایی یک جنبش ممکن می‌کند. اما باید به این نکته‌ی مهم توجه کرد که در این مطالعات، آن‌چه تبیین و تحلیل می‌شود میزان گرایش به امیدواری یا ناامیدی است و بحثی در مورد ماهیت امید گشوده نمی‌شود.
شکل گرفتن یا ادامه‌ی یک جنبش اجتماعی در اثر امید برخاسته از خشمی که اغلب با تنفر نیز همراه است، در حافظه‌ی تاریخی یک صد ساله‌ی ایران حضور پررنگی دارد و تصور جمعی ایرانیان از جنبش‌های اجتماعی چنین است. چرا که در اغلب موارد در شرایط اقتدارگرایی و سرکوب حکومتی، خشمی توام با تنفر بر ترس فائق می‌آید و امیدی بن‌بست‌شکن و پیش‌برنده‌ برای شکل‌دادن به یک جنبش یا استمرار بخشیدن به جنبشی ازپا افتاده ظاهر می‌شود. آنچه را طی این دوره‌ی تاریخی همواره شاهد بوده‌ایم، بروز ناامیدی در انتهای یک جنبش اجتماعی است: در هر سه حالت شکست، پیروزی و ناتمامی جنبش‌ها، در انتها، این ناامیدی است که استمرار می‌یابد.
با آن‌چه گفته آمد، اگر بخواهیم پرسش از نابسامانی جنبش‌های اجتماعی ایران، پرسشی راه‌گشا باشد، نه از بود و نبود امید، بلکه از ماهیت و چیستی امید باید پرسش کرد. ...

متن کامل سرمقاله را می‌توانید در سایت نشریه‌ی پویه بیابید
آدرس سایت: www.pooyemag.com
https://news.1rj.ru/str/pooyemagazine
Forwarded from راه سوم
🔴"پایان زمانه ما!"

دکتر فیاض زاهد

🔹 هر روز که می‌گذرد، بر خود درود می‌فرستم که نه‌تنها در انتخابات اخیر مجلس شرکت نکردم؛ بلکه آن جمله ماندگار را نوشتم. آری خودم را تمجید می‌کنم که نوشته بودم: "زمانه ما نیست!".

🔹 سال ۲۰۰۸ بود گویا. یک ماهی در پاریس بودم. همراه و‌ معاشر احسان نراقی. هتل من نبش کوچه‌ای بود که خانه او قرار داشت. گمانم کوچه امیل زولا بود. خالق ژرمینال و شکست.

🔹روزی قدم‌زنان رفتیم سنت ژرمن و‌ گشتی هم در سوربون زدیم. خاطره‌ای نقل کرد. گفت در جنبش‌دانشجویی به سال ۱۹۶۸ دانشکده حقوق پاتوق دانشجوها و معترضین بود. شب دانشجوها از ژان پل سارتر، بزرگترین روشنفکر قرن بیستم، برای سخنرانی دعوت کرده بودند. قبل از انکه پشت تریبون برود، مجری که یکی از دانشجوها بود برگه‌ای به دستش داده بود به این مضمون: "لطفا کوتاه سخن بگویید!".

🔹 شب که پیش معشوقه‌اش سیمون دوبوار که خود قطعا یکی از غول‌های قرن بیستم بود، رفته بود؛ جمله شاهکاری گفته بود: دوره ما تموم شده. امشب دانشجویی به من گفت کوتاه حرف بزن!

🔹 این خاطره به ۱۹۶۸ مربوط است و او تا پایان قرن بیستم یکی از بزرگترین روشنفکران جهان بود. کاش ما هم بفهمیم دوران ما تمام شده است. کاش مقامات ما هم این حقیقت را دریابند که هرکه را دورانی است.

🔹 هر روز که بیدار می‌شوم، چونان بیماری کم‌جان و کم‌رمق که کورسوی امیدهایش را از دست می‌دهد، در حال احتضار هستم. از دستان ما خلایق که گویا کاری ساخته نیست. کاش اجنه! به داد ما برسند.

🔹 یاد دکتر مهدی کیوان بخیر! گفته بود کار از دعا و درمان گذشته، باید به جادو و جنبل متوسل شد!

🔹 در میانه روزگاری که هر روز خبرهای بد و منفی رمق‌هایمان را می‌گیرد، آقایان از ترس تندروها ورود پزشکان بدون مرز را هم منتفی کرده‌اند! تا مبادا دیوار ضخیمی که به دورمان می‌کشند، ترک بردارد.

@rahsevom
🔴📣فوریـــــ ــــــمهم📣🔴

🔹🔸🔹مطالبه‌ی جمعی از شبکه‌های ملی و تخصصی سازمان‌های مردم‌نهاد از دولت، در پی شیوع #کروناویروس و بیماری کرونای جدید

✳️✳️✳️
به نام خدا
جناب آقای حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام؛

در پی شیوع بیماری کرونا در ایران، علیرغم مراقبت‌های اعلام شده از سوی وزارت بهداشت و توصیه‌های مطرح شده از سوی جامعه پزشکی و دانشگاهی، برای مقابله با این بیماری و جلوگیری از فراگیری آن، به عزمی جدی برای اقدام موثر نیاز است.
خاصه در مناطق و در بین اقشار کم برخوردار از امکانات بهداشتی و پزشکی و با عدم وجود رفاه کافی برای تامین نیازهای اولیه، نگرانی‌ها تشدید می‌شود.
شبکه‌های ملی و تخصصی زیر با علم به نقش اجتماعی موثر و حمایتی سازمان‌های غیردولتی در مبارزه ملی با بیماری کرونا، انتظار دارند تا دستگاههای مختلف دولتی متناسب با وظایف سازمانی خود، به ویژه وزارت بهداشت، انجام اقدامات زیر را تسریع کنند:

۱- تشکیل فوری ستاد ملی مدیریت بحران با محوریت دولت و ورود مدیریت کشور به شکل قاطع و همه جانبه برای مهار بحران، به طوریکه عدم سازمان یافتگی عملکرد دستگاهها در مسیر مقابله با این بیماری، سامان نسبی پیدا کند.

۲- اقدام عاجل برای اطلاع‌رسانی شفاف، واحد و کامل از طرف رسانه رسمی وزارت بهداشت و الزام رسانه ملی به رعایت این موارد و پرهیز از هر گونه پنهان‌کاری به طوریکه عموم مردم نسبت به قرنطینه‌ها، تعداد بیماران، شرایط وضعی آنان، مشخصات بیمارستان‌ها و مراکز درمانی و آزمایشگاهی آماده برای بستری شدن و مداوا و تست‌های پزشکی و نیز آمار تلفات ناشی از آن اطلاع دقیق کسب کنند. بدیهی است که اطلاع‌رسانی به‌هنگام و استمرار آن اعتماد عمومی را نسبت به صحت اطلاعات و آمارها تقویت می‌کند و پراکندگی و انتشار اطلاعات غیرموثق را کاهش می‌دهد.

۳- تعطیلی مدارس، دانشگاه‌ها و نیز برنامه‌های عمومی شامل همایش‌ها، کنفرانس‌ها، نشست‌ها، مجالس مذهبی و بویژه اماکن زیارتی تا پایان اسفند ماه اعلام شود.

۴- آموزش‌های تصویری کوتاه در موضوع آداب معاشرت و ارتباطات اجتماعی در این شرایط به صورت مکرر در رسانه‌های مرتبط عمومی منتشر شود تا عموم مردم نسبت به رعایت موارد ضروری آگاه و مقید به رعایت آن شوند و همچنین ضمن دریافت پاسخ نیازهای ضروری خود در این باره، اطلاعات درست را ترویج و تسری دهند.

۵- تامین کیت‌های آزمایشگاهی و دارو برای مقابله با شیوع آن به سرعت انجام و نسبت به توزيع ماسک‌های بهداشتی بویژه در مناطق محروم از جمله مناطق روستایی، حاشیه‌نشین و بافت‌های ناکارآمد اقدام فوری شود تا نگرانی‌ها در سطح ملی کاهش یابد. با احتکار و گران فروشی این مواد نیز به جدیت مقابله شود.

۶- انجام عملیات ضد عفونی در مراکز عمومی به صورت مداوم انجام شده و تعبیه جایگاه‌های ضد عفونی کننده‌ی دست در مراکز عمومی بویژه در بیمارستان‌ها، مترو، ترمینال‌های اتوبوس، قطار، فرودگاه و سایر مراکز جهت استفاده عموم مردم به تعداد کافی به طوریکه دسترسی آن برای همه به سهولت مقدور باشد، انجام پذیرد.

۷- سازمان‌های غیر دولتی عضو شبکه‌های زیر همراه با اعلام آمادگی خود برای مقابله با این بیماری، نتایج موارد فوق را به صورت سازمان یافته در سطح جامعه هدف خود منتشر و نسبت به رعایت آن مراقبت خواهند کرد. استفاده از این ظرفیت جامعه مدنی می‌تواند به کاهش آثار بحران موجود کمک نماید.

در خاتمه، رئیس جمهور و دولت نباید اجازه دهند بی‌اعتمادی عمومی در مسائلی همچون افزایش نرخ بنزین و سقوط هواپیما، در بحران کرونا برای جامعه تکرار شود.
امید است مردم ایران پس از مواجهه با بحران‌های پی در پی، در این بحران بیش از این هزینه ندهند و جان عزیزشان در سلامت و آرامش باشد.

• شبکه ملی موسسات نیکوکاری و خیریه
• شورای هماهنگی همایشهای سالانه سازمان‌های غیردولتی
• شبکه تشکل‌های محیط زیست و منابع طبیعی کشور
• شبکه یاری کودکان کار و خیابان
• شبکه تشکل‌های نابینایان و کم بینایان (چاووش)
• شورای هماهنگی تشکل‌های غیردولتی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

🔹چهارم اسفند ۹۸

🆔 @NGOsNationalCouncil