Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
♦️آیا سگهای مارتین سلیگمن را می شناسید؟؟!!
دانشمند روانشناس، مارتین ای پی سلیگمن برای شناخت درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی توسط وی شد.
ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد به طوری که سگها در صورت نیاز پدال موجود در قفس را می فشردند و بیرون می رفتند و پس از دستشویی کردن باز می گشتند.
ایشان پس از تربیت این سگ ها، آن ها را به دو قفس و در هر قفس ۱۰ قلاده تقسیم نمود.
سپس درب قفس ( آزمایش)B را جوش داد و ۳۰ روز، روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی می داد.
سگهای قفس B در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میله های قفس میزدند و خود را خونی و زخمی میکردند و نتیجه ای نمی گرفتند . اما پس از چند روز سگها فهمیدند که با تلاش موفق نمی شوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد کشند.
آنها یاد گرفتند که در زمان شوک در جای خود بایستند زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند.
سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز می شد.
سپس شوک الکتریکی داد. فکر می کنید چه اتفاقی افتاد؟؟
تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای ( آزمایش) در سرجایشان ایستاده و حرکت نکردند.
او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد، یعنی (درماندگی آموخته شدنی است)
بدین معنا که موجودات یاد می گیرند بدبخت زندگی کنند.
حال آنهایی که فقط در منزل و محیط کار و پیش دوستانشان ابراز ناراحتی و غر زدن می کنند با سگهای سلیگمن یکسان هستند. آنها یاد گرفته اند که بدبخت زندگی کنند.
این که می گویند مردم ایران به آگاهی نرسیده اند درست نیست.
روانشناسان با تکیه به همین نارضایتی ها می گویند نه، مردم همه آگاهند منتها به درماندگی آموخته شده گرفتار شده اند.
نسل سوم
نسل اگاه و مطالبه گر
دانشمند روانشناس، مارتین ای پی سلیگمن برای شناخت درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی توسط وی شد.
ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد به طوری که سگها در صورت نیاز پدال موجود در قفس را می فشردند و بیرون می رفتند و پس از دستشویی کردن باز می گشتند.
ایشان پس از تربیت این سگ ها، آن ها را به دو قفس و در هر قفس ۱۰ قلاده تقسیم نمود.
سپس درب قفس ( آزمایش)B را جوش داد و ۳۰ روز، روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی می داد.
سگهای قفس B در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میله های قفس میزدند و خود را خونی و زخمی میکردند و نتیجه ای نمی گرفتند . اما پس از چند روز سگها فهمیدند که با تلاش موفق نمی شوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد کشند.
آنها یاد گرفتند که در زمان شوک در جای خود بایستند زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند.
سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز می شد.
سپس شوک الکتریکی داد. فکر می کنید چه اتفاقی افتاد؟؟
تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای ( آزمایش) در سرجایشان ایستاده و حرکت نکردند.
او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد، یعنی (درماندگی آموخته شدنی است)
بدین معنا که موجودات یاد می گیرند بدبخت زندگی کنند.
حال آنهایی که فقط در منزل و محیط کار و پیش دوستانشان ابراز ناراحتی و غر زدن می کنند با سگهای سلیگمن یکسان هستند. آنها یاد گرفته اند که بدبخت زندگی کنند.
این که می گویند مردم ایران به آگاهی نرسیده اند درست نیست.
روانشناسان با تکیه به همین نارضایتی ها می گویند نه، مردم همه آگاهند منتها به درماندگی آموخته شده گرفتار شده اند.
نسل سوم
نسل اگاه و مطالبه گر
Forwarded from دانشگاه ما
🔴احتمالا منظور دقیقتر احمد نادری این است:
ما با ستمدیدگان همدردیم، با مردم ستمدیدهی آمریکا، کشتهشدگان ویتنام، نسل بمباران شدهی هیروشیما، جلیقه زردان فرانسه، معترضان در هرکجا از شیلی تا هنگ کنگ...
ما حقوق انسانی، برابری و حق اعتراض را محترم میدانیم، به احترامش حتی شعار میدهیم. فقط یک ملاحظهی کوچک باقیست؛
همهی اینها فقط تا زمانی ادامه دارد که دست ما روی ماشه میرود تا همهشان را خفه کنیم.
دوباره باید یادآور شد:
«استادهای دانشکدهی ما انترهایی هستند که دنبال لوطی میگردند،حتی از میمون هم بدترند. لااقل میمون از این درخت به آن درخت آزادانه می پرد، از کسی اجازه نمی گیرد. این ها دورو، پشتهم انداز و به معنای واقعی زشت هستند. فلسفهشان، ادبیاتشان، تاریخشان، علوم اجتماعیشان، روان شناسی و باستانشناسیشان، همه برای توجیه بزدلی، تزلزل روحی، نفلگی و جن زدگی است.»
آواز کشتگان _ رضا براهنی
#انترهای_دانشگاهی
@Daneshgah_ma
ما با ستمدیدگان همدردیم، با مردم ستمدیدهی آمریکا، کشتهشدگان ویتنام، نسل بمباران شدهی هیروشیما، جلیقه زردان فرانسه، معترضان در هرکجا از شیلی تا هنگ کنگ...
ما حقوق انسانی، برابری و حق اعتراض را محترم میدانیم، به احترامش حتی شعار میدهیم. فقط یک ملاحظهی کوچک باقیست؛
همهی اینها فقط تا زمانی ادامه دارد که دست ما روی ماشه میرود تا همهشان را خفه کنیم.
دوباره باید یادآور شد:
«استادهای دانشکدهی ما انترهایی هستند که دنبال لوطی میگردند،حتی از میمون هم بدترند. لااقل میمون از این درخت به آن درخت آزادانه می پرد، از کسی اجازه نمی گیرد. این ها دورو، پشتهم انداز و به معنای واقعی زشت هستند. فلسفهشان، ادبیاتشان، تاریخشان، علوم اجتماعیشان، روان شناسی و باستانشناسیشان، همه برای توجیه بزدلی، تزلزل روحی، نفلگی و جن زدگی است.»
آواز کشتگان _ رضا براهنی
#انترهای_دانشگاهی
@Daneshgah_ma
Forwarded from نمای آینده
⭕️سقوط آزاد حقالوکاله های نجومی با شفافیت حقالوکاله
🔹با ابلاغ بخشنامه ارتقای منزلت وکلا و شفافیت حقالوکاله از سوی ریاست قوه قضاییه وکلا مکلف شدند تا قرارداد وکالت را در سامانه راهاندازی شده ثبت کنند.
🔸در راستای نظارت و شفافیت بیشتر و ضابطهمند نمودن فضای فعلی توافقات وکلا و موکلین، قانونگذار بندی را در تبصره6 قانون بودجه 1399 کشور، پیشبینی کرد. به همین منظور در «بند ش تبصره 6» قانون بودجه 1399 کشور، قوه قضائیه مکلف شد تا با راهاندازی سامانه «قرارداد الکترونیک وکالت»، بستری متمرکز را برای انعقاد قرارداد خصوصی وکالت فراهم آورد. در صورتی که مبلغی اضافه بر حقالوکاله مصرح در قرارداد الکترونیک، از موکل اخذ شود، موکل میتواند با پیگیری و طرح شکایت از وکیل، به حقوق تضییع شده خود دست یابد
https://news.1rj.ru/str/namayeAyandeh
🔹با ابلاغ بخشنامه ارتقای منزلت وکلا و شفافیت حقالوکاله از سوی ریاست قوه قضاییه وکلا مکلف شدند تا قرارداد وکالت را در سامانه راهاندازی شده ثبت کنند.
🔸در راستای نظارت و شفافیت بیشتر و ضابطهمند نمودن فضای فعلی توافقات وکلا و موکلین، قانونگذار بندی را در تبصره6 قانون بودجه 1399 کشور، پیشبینی کرد. به همین منظور در «بند ش تبصره 6» قانون بودجه 1399 کشور، قوه قضائیه مکلف شد تا با راهاندازی سامانه «قرارداد الکترونیک وکالت»، بستری متمرکز را برای انعقاد قرارداد خصوصی وکالت فراهم آورد. در صورتی که مبلغی اضافه بر حقالوکاله مصرح در قرارداد الکترونیک، از موکل اخذ شود، موکل میتواند با پیگیری و طرح شکایت از وکیل، به حقوق تضییع شده خود دست یابد
https://news.1rj.ru/str/namayeAyandeh
Forwarded from راه سوم
🔴 اگر مسئول بودم برای هر درخت میگريستم
✍ اسماعیل کهرم
🔹️ در نقاط مختلف ايران آتشسوزی ها به علل مختلف صورت ميگيرد. مثلا در منطقه جهاننما در استان گلستان، زارعين و کشاورزان سند منگولهدار نداشتند و بنچاقهايی داشتند که قدمت زيادی داشت. در پی پيشنهاد ارائه بنچاقها در ازای سند، نارضايتی هايی به خاطر کم شدن 10 تا 15 درصد از مساحت زمين در سندها ايجاد شد و به عصبانيت برخی انجاميد که در نهايت به آتش زدن رسيد. در منطقه گچساران که منطقهای ايالتی است و ساختار خودش را دارد، وقتي اختلافی بروز می کند طرح شکايت نزد نهادهای انتظامی برايشان ننگ است! در کهگيلويه و بويراحمد هم که قبايل لر هستند، يک ساختار عشيرهای دارند. زمانی که مسئول رهايی محيطبانان از زندان بودم، می گفتند محيطبان جوان آنها نيست و جوان مال طايفه است که بايد رضايت دهد. حتی مرا به مرگ تهديد کردند و گفتند پايت را کنار بکش. حالا حساب کنيد گوسفندان عشيره «الف» به زمين عشيره «ب» می رود و خودشان دست به انتقامگيری می زنند و در نهايت جنگل را به آتش می کشند.
🔹️در کهگيلويه و بويراحمد اين اتفاق افتاده و طوايف به منظور انتقامجويی جنگل را آتش زدهاند. برخی حساب و کتابهای قديمی جلوی اعزام هواپيماها و بالگردهای آبپاش را گرفت. اين درحالی است که جنگلهای ميانی روسيه که بهاندازه سه برابر هندوستان است، دچار آتشسوزی شد و اين کشور از آمريکا درخواست کمک کرد و پوتين شخصا از خلبانان تشکر کرد. ولی ما به خاطر مسائل و ناراحتی های قديمی به وضعيتی دچار می شويم که با کمک چهارپايان بايد اطفای حريق کنيم. تا وقتی هم وضع همينطور است هشتمان گروی نهمان است و بدهکاريم. اما اکنون بالغ بر 15 نقطه کشور دچار آتشسوزی هايی شده که به نظر می رسد ديگر تنها علت طايفهای ندارد. نقاطی که ديگر به ايل و طايفه و عشيره ربطی ندارد.
🔹️ اينها بعضا ناشی از نارضايتی ها، نفهمی يا امراض روانی است. مثل امپراتور روم که آتن را آتش زد و در حالت مستی دستور داد شهر را به آتش بکشند و خود نظاره کرد و خنديد. بنابراين برخی که مشکلات خاصی دارند عمدا آتش می زنند و خوششان می آيد! در استان بوشهر گرم، خاييز منطقهای است توريستی است که دارای درختان مرکبات نظير ليموترش است. اين منطقه به خاطر اختلافات قبيلهای دچار آتشسوزی شد. منطقهای که خيلی از کشاورزان در آنجا زمين دارند و اختلافاتی بين قبيلهها و عشيرهها وجود دارد. مساله اصلی اين است که کسی قدر جنگلهای ما را نمی داند. در اين بين عدهای با پيشينه و سابقه نامعلوم و در مواردی با پارتی و آشنابازی مسئول برخی مناطق جنگلی شدهاند. در راديو شنيدم که مديرکل منابع طبيعی درباره جنگلهای جهاننما گفت 400 هکتار جنگل آتش گرفته که به زودی جايگزين می شود! گفتاری بسيار سست و بی مبنا که نشان می دهد گوينده آشنايی از موضوع ندارد. قد برافراشتن يک درخت 50 سال طول می کشد.
🔹️ اگر من مسئول بودم برای مرگ هر درخت می گريستم و کسی که آتش بهپا کرده را پيدا کرده و بهسزای کارش می رساندم. سعدی می فرمايد: «به کارهای گران مرد کارديده فرست/ که شير شرزه درآرد به زير خم کمند». واقعيت اين است که بايد قدر يک برگ جنگل را بدانيم؛ جنگلهايی که دست آدمهای ناباب افتاده.
@rahsevom
✍ اسماعیل کهرم
🔹️ در نقاط مختلف ايران آتشسوزی ها به علل مختلف صورت ميگيرد. مثلا در منطقه جهاننما در استان گلستان، زارعين و کشاورزان سند منگولهدار نداشتند و بنچاقهايی داشتند که قدمت زيادی داشت. در پی پيشنهاد ارائه بنچاقها در ازای سند، نارضايتی هايی به خاطر کم شدن 10 تا 15 درصد از مساحت زمين در سندها ايجاد شد و به عصبانيت برخی انجاميد که در نهايت به آتش زدن رسيد. در منطقه گچساران که منطقهای ايالتی است و ساختار خودش را دارد، وقتي اختلافی بروز می کند طرح شکايت نزد نهادهای انتظامی برايشان ننگ است! در کهگيلويه و بويراحمد هم که قبايل لر هستند، يک ساختار عشيرهای دارند. زمانی که مسئول رهايی محيطبانان از زندان بودم، می گفتند محيطبان جوان آنها نيست و جوان مال طايفه است که بايد رضايت دهد. حتی مرا به مرگ تهديد کردند و گفتند پايت را کنار بکش. حالا حساب کنيد گوسفندان عشيره «الف» به زمين عشيره «ب» می رود و خودشان دست به انتقامگيری می زنند و در نهايت جنگل را به آتش می کشند.
🔹️در کهگيلويه و بويراحمد اين اتفاق افتاده و طوايف به منظور انتقامجويی جنگل را آتش زدهاند. برخی حساب و کتابهای قديمی جلوی اعزام هواپيماها و بالگردهای آبپاش را گرفت. اين درحالی است که جنگلهای ميانی روسيه که بهاندازه سه برابر هندوستان است، دچار آتشسوزی شد و اين کشور از آمريکا درخواست کمک کرد و پوتين شخصا از خلبانان تشکر کرد. ولی ما به خاطر مسائل و ناراحتی های قديمی به وضعيتی دچار می شويم که با کمک چهارپايان بايد اطفای حريق کنيم. تا وقتی هم وضع همينطور است هشتمان گروی نهمان است و بدهکاريم. اما اکنون بالغ بر 15 نقطه کشور دچار آتشسوزی هايی شده که به نظر می رسد ديگر تنها علت طايفهای ندارد. نقاطی که ديگر به ايل و طايفه و عشيره ربطی ندارد.
🔹️ اينها بعضا ناشی از نارضايتی ها، نفهمی يا امراض روانی است. مثل امپراتور روم که آتن را آتش زد و در حالت مستی دستور داد شهر را به آتش بکشند و خود نظاره کرد و خنديد. بنابراين برخی که مشکلات خاصی دارند عمدا آتش می زنند و خوششان می آيد! در استان بوشهر گرم، خاييز منطقهای است توريستی است که دارای درختان مرکبات نظير ليموترش است. اين منطقه به خاطر اختلافات قبيلهای دچار آتشسوزی شد. منطقهای که خيلی از کشاورزان در آنجا زمين دارند و اختلافاتی بين قبيلهها و عشيرهها وجود دارد. مساله اصلی اين است که کسی قدر جنگلهای ما را نمی داند. در اين بين عدهای با پيشينه و سابقه نامعلوم و در مواردی با پارتی و آشنابازی مسئول برخی مناطق جنگلی شدهاند. در راديو شنيدم که مديرکل منابع طبيعی درباره جنگلهای جهاننما گفت 400 هکتار جنگل آتش گرفته که به زودی جايگزين می شود! گفتاری بسيار سست و بی مبنا که نشان می دهد گوينده آشنايی از موضوع ندارد. قد برافراشتن يک درخت 50 سال طول می کشد.
🔹️ اگر من مسئول بودم برای مرگ هر درخت می گريستم و کسی که آتش بهپا کرده را پيدا کرده و بهسزای کارش می رساندم. سعدی می فرمايد: «به کارهای گران مرد کارديده فرست/ که شير شرزه درآرد به زير خم کمند». واقعيت اين است که بايد قدر يک برگ جنگل را بدانيم؛ جنگلهايی که دست آدمهای ناباب افتاده.
@rahsevom
Forwarded from دانشگاه ما
🔴دانشجو کارگر است
مصاحبهی سیلویا فدریچی درباره فعالیت دانشجویی و تجاری سازی آموزش
فکر میکنم مسئله دستمزد برای دانشجویان بسیار مهم است. ننگآور است که اکنون دانشجویان باید هزینه تحصیل خود را بپردازند. با دانشجویان در کانادا کاملا موافقم. آنها بارها از من دعوت کردهاند تا در مورد مسئله کار بازتولیدی صحبت کنم. آنها واقفند که یک پیوستگی میان نقطهنظر انتقادی ما نسبت به کار بازتولیدی و آموزش وجود دارد؛ تشکیلات دولتی آموزش، دقیقا مانند تشکیلات دولتی بازتولید، در نهایت بهدنبال منفعت افراد و جوامع نیست. هر دو سیستم برای سود سرمایه سازماندهی شدهاند و در پی جامعهای هستند که هرچه بیشتر سودآفرین باشد.
متن کامل را در اینستنت ویو بخوانید
@Daneshgah_ma
منبع: سایت میدان
مصاحبهی سیلویا فدریچی درباره فعالیت دانشجویی و تجاری سازی آموزش
فکر میکنم مسئله دستمزد برای دانشجویان بسیار مهم است. ننگآور است که اکنون دانشجویان باید هزینه تحصیل خود را بپردازند. با دانشجویان در کانادا کاملا موافقم. آنها بارها از من دعوت کردهاند تا در مورد مسئله کار بازتولیدی صحبت کنم. آنها واقفند که یک پیوستگی میان نقطهنظر انتقادی ما نسبت به کار بازتولیدی و آموزش وجود دارد؛ تشکیلات دولتی آموزش، دقیقا مانند تشکیلات دولتی بازتولید، در نهایت بهدنبال منفعت افراد و جوامع نیست. هر دو سیستم برای سود سرمایه سازماندهی شدهاند و در پی جامعهای هستند که هرچه بیشتر سودآفرین باشد.
متن کامل را در اینستنت ویو بخوانید
@Daneshgah_ma
منبع: سایت میدان
Google
Image: Mongolian Gazelle | Mammals, Animals wild, Animals
Found on Google from pinterest.com
Forwarded from دانشگاه ما
🔴هنوز مدت زیادی از اظهارات رسمی و مستقیم مسئولین دانشگاه آزاد مبنی بر بنگاه بودن دانشگاه نگذشته است که مورد دیگری به کارنامه افتخارات دانشگاه آزاد در مدیریت بحران شیوع بیماری کرونا اضافه شد.
امتحانات دانشگاه های آزاد به صورت حضوری برگزار می شود و دانشجویان موظفند که قبل از امتحان، یک فرم " خود اظهاری " پر کنند و در آن اذعان کنند که هیچ نشانه ای از علائم بیماری کرونا در آنها وجود ندارد و مسئولیت هر اتفاقی به عهده خود آنهاست. به عبارتی، دانشگاه نه تنها حاضر نشده که به خاطر شیوع بیماری، در برنامه خود تغییری ایجاد کند، بلکه مسئول وقوع هر اتفاقی را خود دانشجویان می داند!
این منطق، دقیقا خود منطق بازار و منطق سرمایه داریست.
@Daneshgah_ma
امتحانات دانشگاه های آزاد به صورت حضوری برگزار می شود و دانشجویان موظفند که قبل از امتحان، یک فرم " خود اظهاری " پر کنند و در آن اذعان کنند که هیچ نشانه ای از علائم بیماری کرونا در آنها وجود ندارد و مسئولیت هر اتفاقی به عهده خود آنهاست. به عبارتی، دانشگاه نه تنها حاضر نشده که به خاطر شیوع بیماری، در برنامه خود تغییری ایجاد کند، بلکه مسئول وقوع هر اتفاقی را خود دانشجویان می داند!
این منطق، دقیقا خود منطق بازار و منطق سرمایه داریست.
@Daneshgah_ma
Forwarded from راه سوم
🔴 کنشگری رادیکال مدنی هدی صابر
✍ مجتبی نجفی
🔸در این ویدیو توضیح دادم چرا هدی صابر را میتوان کنشگر رادیکال مدنی و به تعبیری " چریک مدنی" نامید:
🔹هدی صابر منتقد رادیکال نظام سیاسی مستقر بود اما آلترناتیو انتقادهای او نه انفعال بود و نه ناامیدی . پاسخ او به بحران ناکارآمدی و فساد افسارگسیخته و "غارت سیری ناپذیر نوکیسه های حاکمیتی" علاوه بر نقد صریح و رادیکال حاکمیت، " ساختن" بود که در آموزش و توانمند سازی تعریف میشد. او ساختن را علیه بحران عدم انگیزه می دانست.
🔹کنشگری رادیکال مدنی هدی صابر نه بر نگاه صدقه ای و ترحمی که بر آموزش و توانمند سازی استوار شده بود. او نه قصد تسکین که اراده درمان داشت. نگاه صدقه ای تمدید وضعیت موجود میکند نگاه رادیکال مدنی تغییر وضعیت موجود میکند.
🔹 تمام تلاش هدی صابر بر پیوند بین تئوری و عمل سوار شده بود. تئوری او در کنشهای مدنی اش صیقل میخورد، بازخوانی میشد و ارتقا می یافت. صابر ِشهید نقطه استعلایی تعامل با تجربه هایش بود.
🔹در وطن آرش- مصدقی صابر هر جا فقر بود، هر جا تحقیرشدگان و نادیده شدگان بودند میدان عمل او بود برای همین از جنوب تهران تا سیستان و بلوچستان برای صابر عرصه ابتلا، تلاش و عرق ریختن بود. تلاشی که به کار جدی کارشناسی هم پیوند خورده بود.
🔹از منظر جامعه شناسی صابر در پی " شناسایی " بود، شناسایی فراموش شدگان و به حاشیه رفته ها که به خارج از عرصه عمومی ایران پرتاب شده بودند. در نظر صابر دموکراسی خواهی بدون توجه به " روسپیان سیزده ساله"، " زنان سرپرست خانواده " " مردان از فقر شرمنده " و بدون تلاش برای آسودگی خاطر اقوام و مذاهب ایرانی کالایی لوکس میشود.
🔹 در خوانش مذهبی هدی صابر آنچه محور بود و حی و حاضر بود " انسان" بود. خشن شدن خوانش های مذهبی به خاطر فقدان " انسان " است. مسیر رسیدن به خدا در نظر صابر تلاش همه جانبه برای کاهش مرارت های انسانی بود. صابر خدا را در نگریستن مستقیم و بی واسطه ها در پدیده ها می یافت.
🔹کنشگری رادیکال مدنی صابر نه برای نفرت و دسته دسته کردن مردم که برای همگرایی و حل مسائل عمومی بود. فعال مدنی در سیستان و بلوچستان تعریف میکرد او از معدود افرادی بود وقتی که برای کارآفرینی و آموزش به سیستان و بلوچستان آمد نه پرسید چه کسی شیعه است چه کسی سنی . چه کسی بلوچ است چه کسی سیستانی. " ایران " محور اصلی دغدغه صابر بود.
🔹 امروز کنشگری رادیکال مدنی صابر با توجه به سرعت تحولات در ایران از بسط عرصه عمومی تا ورود بازیگران نو نیاز مند بازخوانی است.
@rahsevom
✍ مجتبی نجفی
🔸در این ویدیو توضیح دادم چرا هدی صابر را میتوان کنشگر رادیکال مدنی و به تعبیری " چریک مدنی" نامید:
🔹هدی صابر منتقد رادیکال نظام سیاسی مستقر بود اما آلترناتیو انتقادهای او نه انفعال بود و نه ناامیدی . پاسخ او به بحران ناکارآمدی و فساد افسارگسیخته و "غارت سیری ناپذیر نوکیسه های حاکمیتی" علاوه بر نقد صریح و رادیکال حاکمیت، " ساختن" بود که در آموزش و توانمند سازی تعریف میشد. او ساختن را علیه بحران عدم انگیزه می دانست.
🔹کنشگری رادیکال مدنی هدی صابر نه بر نگاه صدقه ای و ترحمی که بر آموزش و توانمند سازی استوار شده بود. او نه قصد تسکین که اراده درمان داشت. نگاه صدقه ای تمدید وضعیت موجود میکند نگاه رادیکال مدنی تغییر وضعیت موجود میکند.
🔹 تمام تلاش هدی صابر بر پیوند بین تئوری و عمل سوار شده بود. تئوری او در کنشهای مدنی اش صیقل میخورد، بازخوانی میشد و ارتقا می یافت. صابر ِشهید نقطه استعلایی تعامل با تجربه هایش بود.
🔹در وطن آرش- مصدقی صابر هر جا فقر بود، هر جا تحقیرشدگان و نادیده شدگان بودند میدان عمل او بود برای همین از جنوب تهران تا سیستان و بلوچستان برای صابر عرصه ابتلا، تلاش و عرق ریختن بود. تلاشی که به کار جدی کارشناسی هم پیوند خورده بود.
🔹از منظر جامعه شناسی صابر در پی " شناسایی " بود، شناسایی فراموش شدگان و به حاشیه رفته ها که به خارج از عرصه عمومی ایران پرتاب شده بودند. در نظر صابر دموکراسی خواهی بدون توجه به " روسپیان سیزده ساله"، " زنان سرپرست خانواده " " مردان از فقر شرمنده " و بدون تلاش برای آسودگی خاطر اقوام و مذاهب ایرانی کالایی لوکس میشود.
🔹 در خوانش مذهبی هدی صابر آنچه محور بود و حی و حاضر بود " انسان" بود. خشن شدن خوانش های مذهبی به خاطر فقدان " انسان " است. مسیر رسیدن به خدا در نظر صابر تلاش همه جانبه برای کاهش مرارت های انسانی بود. صابر خدا را در نگریستن مستقیم و بی واسطه ها در پدیده ها می یافت.
🔹کنشگری رادیکال مدنی صابر نه برای نفرت و دسته دسته کردن مردم که برای همگرایی و حل مسائل عمومی بود. فعال مدنی در سیستان و بلوچستان تعریف میکرد او از معدود افرادی بود وقتی که برای کارآفرینی و آموزش به سیستان و بلوچستان آمد نه پرسید چه کسی شیعه است چه کسی سنی . چه کسی بلوچ است چه کسی سیستانی. " ایران " محور اصلی دغدغه صابر بود.
🔹 امروز کنشگری رادیکال مدنی صابر با توجه به سرعت تحولات در ایران از بسط عرصه عمومی تا ورود بازیگران نو نیاز مند بازخوانی است.
@rahsevom
Forwarded from عدالتخانه
⭕️ واکنش برخی از فعالین توییتری به خودکشی #عمران_روشنی_مقدم:
🔹علی رمضانی
متاسفانه این فرد فرودست(مستضعف سابق) در افزایش تابآوری خودش موفق نبود. البته گردش حساب بانکیاش نزد خبرگزاری فارس موجود است
🔹علی نانوایی
وقتی شرمنده زن و بچتی
وقتی نتیجه اعتراض به عدم پرداخت حقوق میشه اتهام اجتماع و تبانی، اقدام علیه امنیت ملی، بازداشت و چندسال حبس
وقتی قانون ظالمه و دستت به هیچ جایی بند نیست
🔹محمد جواد معتمدی نژاد
حقیقت این است که جان دیگر در ج.ا ارزشی ندارد.
🔹میثم حیدری
تاسف برانگیزتر و عذاب آورتر از عبارت "نمیتونم نفس بکشم"عبارت"نمیخوام نفس بکشم" هست که به مراتب بیشتر ظلم و ستم حاکم بر یک جامعه رو بازنمایی میکنه
🔹دکتر صابری تولایی
قهرمان من نه #رسول_قهرمانی است که طبق صلاحدید و به اذنِ نیروهای امنیتی و از روی متنِ از پیش آماده میخواند و نه #ابراهیم_رئیسی که بیش از 10 سال از رؤوس مدیریتی دستگاه قضاست و بر فساد سازمانیافته طبریها دهان میبندد و ناگهان پس از ریاست بر قوّه عزم مبارزه با فساد میکند.
قهرمانان من، #آسیه_پناهی و #عمران_روشنى_مقدم هستند که بدون صداوسیما و اوج و فارس و متکی به رسانهی مقدس و پرطنین "آه"، نابرابریِ افسارگسیخته و عریانیِ پادشاه را برملا میکنند و نقاب از "تئاترهای عدالتخواهی" برمیدارند.
#توییت
@adalat_khaneh
🔹علی رمضانی
متاسفانه این فرد فرودست(مستضعف سابق) در افزایش تابآوری خودش موفق نبود. البته گردش حساب بانکیاش نزد خبرگزاری فارس موجود است
🔹علی نانوایی
وقتی شرمنده زن و بچتی
وقتی نتیجه اعتراض به عدم پرداخت حقوق میشه اتهام اجتماع و تبانی، اقدام علیه امنیت ملی، بازداشت و چندسال حبس
وقتی قانون ظالمه و دستت به هیچ جایی بند نیست
🔹محمد جواد معتمدی نژاد
حقیقت این است که جان دیگر در ج.ا ارزشی ندارد.
🔹میثم حیدری
تاسف برانگیزتر و عذاب آورتر از عبارت "نمیتونم نفس بکشم"عبارت"نمیخوام نفس بکشم" هست که به مراتب بیشتر ظلم و ستم حاکم بر یک جامعه رو بازنمایی میکنه
🔹دکتر صابری تولایی
قهرمان من نه #رسول_قهرمانی است که طبق صلاحدید و به اذنِ نیروهای امنیتی و از روی متنِ از پیش آماده میخواند و نه #ابراهیم_رئیسی که بیش از 10 سال از رؤوس مدیریتی دستگاه قضاست و بر فساد سازمانیافته طبریها دهان میبندد و ناگهان پس از ریاست بر قوّه عزم مبارزه با فساد میکند.
قهرمانان من، #آسیه_پناهی و #عمران_روشنى_مقدم هستند که بدون صداوسیما و اوج و فارس و متکی به رسانهی مقدس و پرطنین "آه"، نابرابریِ افسارگسیخته و عریانیِ پادشاه را برملا میکنند و نقاب از "تئاترهای عدالتخواهی" برمیدارند.
#توییت
@adalat_khaneh
Twitter
Ali Ramezani
متاسفانه این فرد فرودست(مستضعف سابق) در افزایش تابآوری خودش موفق نبود. البته گردش حساب بانکیاش نزد خبرگزاری فارس موجود است
Forwarded from ☭LEFTIST☭
من میترسم جرج فلوید رو شهید اعلام کنن از سال بعد داوطلبا مجبور شن سر سهمیه پزشکی با بچه ها و فک و فامیلای جرج فلوید هم رقابت کنن :)
#baskonism
@chapgera
#baskonism
@chapgera
Forwarded from ☭LEFTIST☭
مگه ما معمولی ها قرار نبود بدنیا بیایم تا استادیوم هارو پر کنیم؟ اینا که میخوان بدون تماشاگر برگذار کنن
#baskonism
@chapgera
#baskonism
@chapgera
Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
🛑 افرادی که نفوذ می کنند ... !
اقدامی که ایت الله رئیسی با اذن رهبری شروع نمودند نشان می دهد که کسی حق ندارد در مجموعه زیر نظر ایشان سوء استفاده کند وبا عنوان ولایی وحامی ولایت به فساد ، رانت وباند بازی بپردازد .
به تک تک جملات وزیر اطلاعات در دو سال گذشته دقت کنید
👤سید محمود علوی وزیر اطلاعات:
🔺افرادی که نفوذ میکنند معمولا داغترین شعارهای حکومت را میدهند خیلی زود دیگران را متهم میکنند پیش از اینکه خودشان در معرض کوچکترین توهم و شبههای قرار گیرند.
🔺در جاهایی جاسوس کشف کردیم که مسوولان دچار شگفتی شدند !
🔺جاسوسان در لایههای انتخابی و متغیر حکومت [ دولت ] مستقر نمیشوند.
🔺در لایههای ثابت [ انتصابی ] سرمایهگذاری بلندمدت مثلا ۲۰ ساله انجام میشود.
#سید_محمود_موسوی_مجد
این دقیقا مشکلی است که رئیس دستگاه قضا قصد پاکسازی ان را دارد
معمولا مدیریت نهادها زیر لوای حمایت و دوست داری سال های متمادی طولانی می باشد. برخی مدیران این نهادها به دلیل عدم ازمون استخدامی اقوام خویشان و هم جناح های سیاسی و حامی خود را در این دستگاه ها بکار می گیرند و مجالی برای ورود جوانان با استعداد و تحصیلکرده مردمی نمی دهند و چرخه مدیریت این دستگاه هایی که به امر رهبری باید خدمتگذار مردم باشند را به یک باند سیاسی و جناحی و رانتی برای خود تبدیل می کنند و با تند ترین شعارها ی جناحی و حمایت از نظام برای خود پوشش و حصار امنیتی میسازند که کسی جرات شک نمودن به انها را نداشته و کسی که مطالبه گر باشد را با پرونده سازی ضدیت با نظام از صحنه خارج می کنند، و دراین سو ان کار دگر با عنوان دوست دار نظام می کنند .
امید است رئیس عدلیه کشور جهت صیانت از مجموعه های زیر نظر بیت حضرت امام خامنه ای
به مدت انتصابات مدیران این دستگاه ها از بالا تا پایین ،رابطه های دوستی و فامیلی و جناحی و نحوه بکار گیری و استخدام نیروهای این دستگاه ها، مزایده ها و مناقصه ها ،دخل و خرج انها و باند و باند بازی های مدیران انها و سایر امور ورود کنند، تا
ضمن کسب اعتماد عمومی به شفافیت دستگاه قضا که جراحی غده سرطانی را از خود شروع کرد
فردا شاهد غده سرطانی دیگری در سایر نهادها که احیانا خود را مبرا از بازرسی و هر مطلبی زیر لقای حمایت می دانند نباشبم .
نسل سوم
نسل اگاه و مطالبه ،
دلسوز انقلاب و کشور
اقدامی که ایت الله رئیسی با اذن رهبری شروع نمودند نشان می دهد که کسی حق ندارد در مجموعه زیر نظر ایشان سوء استفاده کند وبا عنوان ولایی وحامی ولایت به فساد ، رانت وباند بازی بپردازد .
به تک تک جملات وزیر اطلاعات در دو سال گذشته دقت کنید
👤سید محمود علوی وزیر اطلاعات:
🔺افرادی که نفوذ میکنند معمولا داغترین شعارهای حکومت را میدهند خیلی زود دیگران را متهم میکنند پیش از اینکه خودشان در معرض کوچکترین توهم و شبههای قرار گیرند.
🔺در جاهایی جاسوس کشف کردیم که مسوولان دچار شگفتی شدند !
🔺جاسوسان در لایههای انتخابی و متغیر حکومت [ دولت ] مستقر نمیشوند.
🔺در لایههای ثابت [ انتصابی ] سرمایهگذاری بلندمدت مثلا ۲۰ ساله انجام میشود.
#سید_محمود_موسوی_مجد
این دقیقا مشکلی است که رئیس دستگاه قضا قصد پاکسازی ان را دارد
معمولا مدیریت نهادها زیر لوای حمایت و دوست داری سال های متمادی طولانی می باشد. برخی مدیران این نهادها به دلیل عدم ازمون استخدامی اقوام خویشان و هم جناح های سیاسی و حامی خود را در این دستگاه ها بکار می گیرند و مجالی برای ورود جوانان با استعداد و تحصیلکرده مردمی نمی دهند و چرخه مدیریت این دستگاه هایی که به امر رهبری باید خدمتگذار مردم باشند را به یک باند سیاسی و جناحی و رانتی برای خود تبدیل می کنند و با تند ترین شعارها ی جناحی و حمایت از نظام برای خود پوشش و حصار امنیتی میسازند که کسی جرات شک نمودن به انها را نداشته و کسی که مطالبه گر باشد را با پرونده سازی ضدیت با نظام از صحنه خارج می کنند، و دراین سو ان کار دگر با عنوان دوست دار نظام می کنند .
امید است رئیس عدلیه کشور جهت صیانت از مجموعه های زیر نظر بیت حضرت امام خامنه ای
به مدت انتصابات مدیران این دستگاه ها از بالا تا پایین ،رابطه های دوستی و فامیلی و جناحی و نحوه بکار گیری و استخدام نیروهای این دستگاه ها، مزایده ها و مناقصه ها ،دخل و خرج انها و باند و باند بازی های مدیران انها و سایر امور ورود کنند، تا
ضمن کسب اعتماد عمومی به شفافیت دستگاه قضا که جراحی غده سرطانی را از خود شروع کرد
فردا شاهد غده سرطانی دیگری در سایر نهادها که احیانا خود را مبرا از بازرسی و هر مطلبی زیر لقای حمایت می دانند نباشبم .
نسل سوم
نسل اگاه و مطالبه ،
دلسوز انقلاب و کشور
Forwarded from دولت بهار
🔴 ایران پیر میشود و از توصیه و اجبار هم کاری برنمیآید!
✍ احمد زیدآبادی
گزارشهای رسمی از روندِ پیر شدن جمعیت ایران حکایت دارد. گفته میشود نرخ رشد جمعیت در ایران به زیر یک درصد رسیده و تا 15 سال آینده به صفر میرسد.
انتشار این گزارشها نگرانی عمیق مسئولان کشور را سبب شده است، اما مردم عادی به این موضوع کمترین اعتنا و توجهی نمیکنند.
در واقع اثبات روند پیر شدن جمعیت ایران نیاز به آمار و ارقام رسمی هم ندارد. در خانوادهها دختر و پسر جوانِ مشتاق ازدواج دیده نمیشود و وجود نوزاد هم که حکم کیمیا پیدا کرده است!
بیرغبتی جوانان برای ازدواج و زاد و ولد در درجۀ نخست ناشی از وضعیت اشتغال و سطح درآمد در کشور است. یک پسر جوان پس از تحصیلات دانشگاهی در سطح فوق لیسانس، تازه باید راهی سربازی شود. او در آستانۀ 30 سالگی کارت پایان خدمت میگیرد و برای یافتن شغل به تکاپو میافتد! شغل متناسب با رشتۀ تخصصی چنین جوانی یافت نمیشود و اگر هم یافت شود، درآمدی در اندازۀ حداقل دستمزد مصوب یعنی بین دو تا سه میلیون تومان در ماه معادل 100 تا 150 دلار آمریکا به دست میآورد!
این جوان در مقایسه با خیلِ همسالان بیکار خود که سربار خانوادۀ خود شده و شب و روز درگیر جنگ اعصاب با پدر و مادر خود هستند، حتی شاید خودش را موفق و خوشبخت هم فرض کند، اما به هیچ عنوان به فکر تشکیل خانواده نمیافتد، زیرا میداند که تمام دستمزد دریافتیاش کفاف پرداخت نصف اجارۀ یک خانۀ شصت متری در محلات متوسط تهران را هم نم دهد چه برسد به اینکه بخواهد از پس هزینههای سرسام آور و فزایندۀ یک زندگی مشترک و بر و بچه هم برآید!
به نظرم همین یک علت برای توضیح کاهش روزافزون نرخ ازدواج و زادو ولد در کشور کافی باشد و نیازی به طرح دیگر علل و عوامل نباشد، شبیه همان داستان توپچی عهد ناصرالدینشاه که او را مؤاخذه کردند که به چه دلیل سحرگاه رمضان برای بیدار کردن مردم توپ در نکرده است و او هم در پاسخ گفت؛ به هزار و یک دلیل، اول اینکه باروت نداشتیم!
اما در اینجا لازم است به دلایل دیگری هم اشاره شود. بسیاری از جوانان کشور ما احساس سرخوردگی، بیتأثیری، نادیدهانگاری و تحقیرشدگی و بخصوص تبعیض میکنند و عمده هدفشان مهاجرت از کشور شده است. در این روزها با هر فارغالتحصیلی که روبرو میشویم از برنامهریزی خود برای مهاجرت حرف به میان میآورد و هنگامی هم که مشکلات مهاجرت را برای آنها یادآور میشوید با قاطعیت میگوید به هر مصیبتی هم که دچار شوند از زندگی در اینجا بهتر است.
این در حالی است که نهادهای تصمیم گیر هیچ برنامه و راهحل و حتی ذهن بازی برای شناخت و رفع مشکلات عینی مبتلابه جامعه ندارند و عمده توجه خود را به مسائلی منفصل از معضلات مردم معطوف کردهاند.
متأسفانه این قبیل حرفها به اندازهای گفته و تکرار شده است که دیگر جز ملال برنمیانگیزد!
به هر حال، مشکل پیری جمعیت از نوع مشکلاتی نیست که با توصیه و اصرار و زور و اجبار حل و فصل یا حتی کنترل شود. اگر مسئولان با همین دست فرمان دستگاه دولت را به پیش برانند، تازه شاید پیری جمعیت یکی از مشکلات کوچک پیش روی جامعۀ ایران باشد. در سطوح پیدا و پنهان این جامعه وقایع مصیبتباری رو به رشد و گسترش است که اندیشیدن در بارۀ آنها نیز رعشه بر اندام هر ایراندوستی میاندازد!
@dolatebahar
✍ احمد زیدآبادی
گزارشهای رسمی از روندِ پیر شدن جمعیت ایران حکایت دارد. گفته میشود نرخ رشد جمعیت در ایران به زیر یک درصد رسیده و تا 15 سال آینده به صفر میرسد.
انتشار این گزارشها نگرانی عمیق مسئولان کشور را سبب شده است، اما مردم عادی به این موضوع کمترین اعتنا و توجهی نمیکنند.
در واقع اثبات روند پیر شدن جمعیت ایران نیاز به آمار و ارقام رسمی هم ندارد. در خانوادهها دختر و پسر جوانِ مشتاق ازدواج دیده نمیشود و وجود نوزاد هم که حکم کیمیا پیدا کرده است!
بیرغبتی جوانان برای ازدواج و زاد و ولد در درجۀ نخست ناشی از وضعیت اشتغال و سطح درآمد در کشور است. یک پسر جوان پس از تحصیلات دانشگاهی در سطح فوق لیسانس، تازه باید راهی سربازی شود. او در آستانۀ 30 سالگی کارت پایان خدمت میگیرد و برای یافتن شغل به تکاپو میافتد! شغل متناسب با رشتۀ تخصصی چنین جوانی یافت نمیشود و اگر هم یافت شود، درآمدی در اندازۀ حداقل دستمزد مصوب یعنی بین دو تا سه میلیون تومان در ماه معادل 100 تا 150 دلار آمریکا به دست میآورد!
این جوان در مقایسه با خیلِ همسالان بیکار خود که سربار خانوادۀ خود شده و شب و روز درگیر جنگ اعصاب با پدر و مادر خود هستند، حتی شاید خودش را موفق و خوشبخت هم فرض کند، اما به هیچ عنوان به فکر تشکیل خانواده نمیافتد، زیرا میداند که تمام دستمزد دریافتیاش کفاف پرداخت نصف اجارۀ یک خانۀ شصت متری در محلات متوسط تهران را هم نم دهد چه برسد به اینکه بخواهد از پس هزینههای سرسام آور و فزایندۀ یک زندگی مشترک و بر و بچه هم برآید!
به نظرم همین یک علت برای توضیح کاهش روزافزون نرخ ازدواج و زادو ولد در کشور کافی باشد و نیازی به طرح دیگر علل و عوامل نباشد، شبیه همان داستان توپچی عهد ناصرالدینشاه که او را مؤاخذه کردند که به چه دلیل سحرگاه رمضان برای بیدار کردن مردم توپ در نکرده است و او هم در پاسخ گفت؛ به هزار و یک دلیل، اول اینکه باروت نداشتیم!
اما در اینجا لازم است به دلایل دیگری هم اشاره شود. بسیاری از جوانان کشور ما احساس سرخوردگی، بیتأثیری، نادیدهانگاری و تحقیرشدگی و بخصوص تبعیض میکنند و عمده هدفشان مهاجرت از کشور شده است. در این روزها با هر فارغالتحصیلی که روبرو میشویم از برنامهریزی خود برای مهاجرت حرف به میان میآورد و هنگامی هم که مشکلات مهاجرت را برای آنها یادآور میشوید با قاطعیت میگوید به هر مصیبتی هم که دچار شوند از زندگی در اینجا بهتر است.
این در حالی است که نهادهای تصمیم گیر هیچ برنامه و راهحل و حتی ذهن بازی برای شناخت و رفع مشکلات عینی مبتلابه جامعه ندارند و عمده توجه خود را به مسائلی منفصل از معضلات مردم معطوف کردهاند.
متأسفانه این قبیل حرفها به اندازهای گفته و تکرار شده است که دیگر جز ملال برنمیانگیزد!
به هر حال، مشکل پیری جمعیت از نوع مشکلاتی نیست که با توصیه و اصرار و زور و اجبار حل و فصل یا حتی کنترل شود. اگر مسئولان با همین دست فرمان دستگاه دولت را به پیش برانند، تازه شاید پیری جمعیت یکی از مشکلات کوچک پیش روی جامعۀ ایران باشد. در سطوح پیدا و پنهان این جامعه وقایع مصیبتباری رو به رشد و گسترش است که اندیشیدن در بارۀ آنها نیز رعشه بر اندام هر ایراندوستی میاندازد!
@dolatebahar
Forwarded from جمهورى سوم
نظریه «دولت بیژنی»
باز شدن گوشهای از جعبه سیاه حکمرانی دهه نود در ماجرای رسوایی طبری
1⃣در طول این پنج سالی که نظریه سیاسی «چپ اسلامی» یا «چپ نوی مسلمان» را مطرح کردم، بطور مداوم و لاینقطع این بحث را با هر سه گروه چپهای آکادمیک، ایدئولوژیک و سیستمی که متأسفانه از تفکری قیاسی رنج میبرند، داشته و دارم که چپ نو اساساً شیوه ای اندیشیدنِ تجربی، وجودی، هرمنوتیک، بومی و تاریخی درباره ایران است و با انواع رویکردهای متافیزیکی و الهیاتی و علمیِ قیاسی که در قفس «نظریات» اسیرند و مسائل را در چارچوبی بسته از مقولات (عمدتاً اقتصادی) قالبریزی میکنند، سنخیتی ندارد. میراث چپ اسلامی در ایران نیز که در علی شریعتی به بلوغ رسیده، تجربهای از همین شیوه فکری است و منطق تکامل و بازسازی آتی این دیدگاه نیز ریشه در همین دوری از تصلب متافیزیکی و کلیشه های قیاسی است.
2⃣به خاطر همین ویژگی است که رویدادهای تاریخی محملی برای تکامل فکر سیاسی چپ نوی مسلمان است و نه صرفاً ابزاری برای تکرار نظریات قبلی. چپ نو اساساً شیوهای برای برملا کردن روبناهای ایدئولوژیکی و الهیاتی است که طرز کار واقعی جعبه سیاه سیاست در ایران را پوشانده و بر ناظران آگاه نیک روشن است که جدال لفظی با نولیبرالیسم (آن هم تفسیری بازار آزادی از آن) نیز یکی دیگر از چندین گفتمان نامربوطی است که جناح راست هر ازچندگاهی دست در انبان تبلیغاتی خود میکند و برای کارکردهایی رسانهای مقطعی مصرف میکند و دوباره به کناری میاندازد و دوباره دستی در انبان میکند و گفتمانی دیگر؛ و این وسط تنها دلمشغولان تفکر قیاسی ایدئولوژیک و آکادمیک و الهیاتی و متافیزیکی است که فریب میخورند و البته دستگاه رسانه و تبلیغات و بافته های کلامی آکنده در مؤسسات به ظاهر پژوهشی حکومتی که دستآویز تازهای برای تداوم دکان نان و آبدارشان مییابند.
3⃣دادگاه طبری در هفته گذشته که بهتر است آنرا «رسوایی طبری» بنامیم، یکی از آن حوادث تاریخی است که به اعتقاد من میتواند مبنایی اساسی برای توضیح جامعهشناسی سیاسی ایران بعد از انقلاب و تکامل در فهم عینی دولت اسلامی در معنای تاریخی آن باشد. در میان بخشهای مختلف این رویداد، علاقه من به ساختاری است که میل دارم آنرا «نظریه دولت بیژنی» بنامم: نوعی از حکمرانی بسیار قدرتمند، تعیین کننده، اما پنهان در دهه نود شمسی که در شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه تهران در حال اجرا بود.
4⃣پیش از این بارها در مباحثات مختلف اشاره کردهام که تبارشناسی و جامعهشناسی «نهاد دادستانی» یکی از محورهای اساسی فهم عینی سیاست در ایران است، نهادی که بعنوان «مدعیالعموم» پیوندی اساسی با «امر عمومی» و «حقوق عامه» مییابد؛ مهمترین نهاد تنظیم کننده روابط دولت و ملت است؛ از مهمترین نهادهای حامل روح قانون اساسی در جامعه است؛ ترجمان و تفسیر عملی عدالت بعنوان مبنای مشروعیت نظام و آرمان بزرگ انقلاب است؛ و بیش از هرجای دیگر تلقی حقوقی و قضایی رسمی، فقهی و اسلامی از مسائل مختلف را (آنگونه که در واقع هست) نمایان، اعلام و اجرا میکند. اکنون دادگاه مفاسد فردی چون بیژن قاسمزاده این فرصت تاریخی را در اختیار ما گذاشته تا به مدلی اولیه از طرز کار این نهاد دست یابیم. چگونه است که مهمترین و سرنوشتسازترین مسائل عمومی جامعه ایرانی در دهه نود، یعنی «فیلترینگ تلگرام»، «فساد اقتصادی سازمانیافته» و «سرکوب منتقدین سیاسی» همگی در سطوح بسیار بالایی به نام بیژن قاسم زاده گره خورده است؟
5⃣در واقع توجهی جدی به مورد قاسمزاده نشان میدهد که بخشی اصلی رگولاتوری اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی در دهه نود در شعبه دوم دادسرای رسانه در حال انجام بوده و قدرت همین یک شعبه و تنها همین متهم ردیف نهم پرونده رسوایی طبری از جمع دو نهاد سیاسی اصلی «مجلس» و «دولت» بیشتر بوده است. در کنار بزرگترین پروندههای فساد اقتصادی و حفاظت از عدم ورود جریان سوم به عرصه سیاسی کشور، تنها یک فقره فیلترینگ تلگرام به دست بازپرس بیژن قاسمزاده و هزاران پرونده فرهنگی و سیاسی مرتبط با آن که در واقع تجلی عینی «حکمرانی فضای مجازی» است نشان میدهد که او تا چه میزان صاحب نفوذ و اعتبار و مشروعیت و قدرت تعیینکننده در ایجاد سیستمی بوده است که برای درک بهتر آنرا «دولت بیژنی» مینامم: هیولایی قدرتمند و وحشتاک، لانه کرده درون دولت اسلامی که برای صیانت از بقای خود زهرش را درون روح و الهیات نظام و دادستانی و نهادهای امنیتی ریخته بود.
♦️ابعاد «رسوایی طبری» بسیار عظیم است و تلاش برای سطحی نشان دادن آن خود یکی از استراتژیهای دفاعی هیولای دولت بیژنی است که با تقلیل «تیشه ریشهکنی به قیچی هرس» مثل همیشه با قدرت و مصونیت بیشتری به صحنه بازخواهد گشت...
.
باز شدن گوشهای از جعبه سیاه حکمرانی دهه نود در ماجرای رسوایی طبری
1⃣در طول این پنج سالی که نظریه سیاسی «چپ اسلامی» یا «چپ نوی مسلمان» را مطرح کردم، بطور مداوم و لاینقطع این بحث را با هر سه گروه چپهای آکادمیک، ایدئولوژیک و سیستمی که متأسفانه از تفکری قیاسی رنج میبرند، داشته و دارم که چپ نو اساساً شیوه ای اندیشیدنِ تجربی، وجودی، هرمنوتیک، بومی و تاریخی درباره ایران است و با انواع رویکردهای متافیزیکی و الهیاتی و علمیِ قیاسی که در قفس «نظریات» اسیرند و مسائل را در چارچوبی بسته از مقولات (عمدتاً اقتصادی) قالبریزی میکنند، سنخیتی ندارد. میراث چپ اسلامی در ایران نیز که در علی شریعتی به بلوغ رسیده، تجربهای از همین شیوه فکری است و منطق تکامل و بازسازی آتی این دیدگاه نیز ریشه در همین دوری از تصلب متافیزیکی و کلیشه های قیاسی است.
2⃣به خاطر همین ویژگی است که رویدادهای تاریخی محملی برای تکامل فکر سیاسی چپ نوی مسلمان است و نه صرفاً ابزاری برای تکرار نظریات قبلی. چپ نو اساساً شیوهای برای برملا کردن روبناهای ایدئولوژیکی و الهیاتی است که طرز کار واقعی جعبه سیاه سیاست در ایران را پوشانده و بر ناظران آگاه نیک روشن است که جدال لفظی با نولیبرالیسم (آن هم تفسیری بازار آزادی از آن) نیز یکی دیگر از چندین گفتمان نامربوطی است که جناح راست هر ازچندگاهی دست در انبان تبلیغاتی خود میکند و برای کارکردهایی رسانهای مقطعی مصرف میکند و دوباره به کناری میاندازد و دوباره دستی در انبان میکند و گفتمانی دیگر؛ و این وسط تنها دلمشغولان تفکر قیاسی ایدئولوژیک و آکادمیک و الهیاتی و متافیزیکی است که فریب میخورند و البته دستگاه رسانه و تبلیغات و بافته های کلامی آکنده در مؤسسات به ظاهر پژوهشی حکومتی که دستآویز تازهای برای تداوم دکان نان و آبدارشان مییابند.
3⃣دادگاه طبری در هفته گذشته که بهتر است آنرا «رسوایی طبری» بنامیم، یکی از آن حوادث تاریخی است که به اعتقاد من میتواند مبنایی اساسی برای توضیح جامعهشناسی سیاسی ایران بعد از انقلاب و تکامل در فهم عینی دولت اسلامی در معنای تاریخی آن باشد. در میان بخشهای مختلف این رویداد، علاقه من به ساختاری است که میل دارم آنرا «نظریه دولت بیژنی» بنامم: نوعی از حکمرانی بسیار قدرتمند، تعیین کننده، اما پنهان در دهه نود شمسی که در شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه تهران در حال اجرا بود.
4⃣پیش از این بارها در مباحثات مختلف اشاره کردهام که تبارشناسی و جامعهشناسی «نهاد دادستانی» یکی از محورهای اساسی فهم عینی سیاست در ایران است، نهادی که بعنوان «مدعیالعموم» پیوندی اساسی با «امر عمومی» و «حقوق عامه» مییابد؛ مهمترین نهاد تنظیم کننده روابط دولت و ملت است؛ از مهمترین نهادهای حامل روح قانون اساسی در جامعه است؛ ترجمان و تفسیر عملی عدالت بعنوان مبنای مشروعیت نظام و آرمان بزرگ انقلاب است؛ و بیش از هرجای دیگر تلقی حقوقی و قضایی رسمی، فقهی و اسلامی از مسائل مختلف را (آنگونه که در واقع هست) نمایان، اعلام و اجرا میکند. اکنون دادگاه مفاسد فردی چون بیژن قاسمزاده این فرصت تاریخی را در اختیار ما گذاشته تا به مدلی اولیه از طرز کار این نهاد دست یابیم. چگونه است که مهمترین و سرنوشتسازترین مسائل عمومی جامعه ایرانی در دهه نود، یعنی «فیلترینگ تلگرام»، «فساد اقتصادی سازمانیافته» و «سرکوب منتقدین سیاسی» همگی در سطوح بسیار بالایی به نام بیژن قاسم زاده گره خورده است؟
5⃣در واقع توجهی جدی به مورد قاسمزاده نشان میدهد که بخشی اصلی رگولاتوری اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی در دهه نود در شعبه دوم دادسرای رسانه در حال انجام بوده و قدرت همین یک شعبه و تنها همین متهم ردیف نهم پرونده رسوایی طبری از جمع دو نهاد سیاسی اصلی «مجلس» و «دولت» بیشتر بوده است. در کنار بزرگترین پروندههای فساد اقتصادی و حفاظت از عدم ورود جریان سوم به عرصه سیاسی کشور، تنها یک فقره فیلترینگ تلگرام به دست بازپرس بیژن قاسمزاده و هزاران پرونده فرهنگی و سیاسی مرتبط با آن که در واقع تجلی عینی «حکمرانی فضای مجازی» است نشان میدهد که او تا چه میزان صاحب نفوذ و اعتبار و مشروعیت و قدرت تعیینکننده در ایجاد سیستمی بوده است که برای درک بهتر آنرا «دولت بیژنی» مینامم: هیولایی قدرتمند و وحشتاک، لانه کرده درون دولت اسلامی که برای صیانت از بقای خود زهرش را درون روح و الهیات نظام و دادستانی و نهادهای امنیتی ریخته بود.
♦️ابعاد «رسوایی طبری» بسیار عظیم است و تلاش برای سطحی نشان دادن آن خود یکی از استراتژیهای دفاعی هیولای دولت بیژنی است که با تقلیل «تیشه ریشهکنی به قیچی هرس» مثل همیشه با قدرت و مصونیت بیشتری به صحنه بازخواهد گشت...
.
Forwarded from ما حامی اصلاح قانون اساسی هستیم
سلام بحران !
خاورمیانه به انفجار خشم نزدیک می شود!
در یک محدوده جغرافیایی به شمول کشورهای سوریه ، لبنان ، فلسطین ، عراق ، یمن ، ایران و به احتمال زیاد افغانستان ملتها همزمان در حال نزدیک شدن به انفجار خشم فراگیر عمومی هستند که می تواند به شدت خشن ،کور ، ویرانگر و غیرقابل کنترل باشد.
نا امنی یا نا آرامی ،توسعه و تعمیق مداوم فقر ، سقوط پول ملی و درآمدها ، حکومتهای ناکارامد و غیر پاسخگو و بالاخره عدم رؤیت حلال امید در افق سیاستهای منطقه مردم را به دست یازیدن به طغیان کور ( هرچه بادا باد) سوق داده است.
خطر اینجاست که مردم فهمیده اند که رسیدن به آسایش و بهروزی دیگر راه علاج نه فوری و نه میان مدت ندارد زیرا کشورها منابع یا ساختار قابل اعتمادی برای عملیاتی کردن رفاه عمومی ندارند از این رو نقاره خیزشهای جدید از لبنان و سوریه سربرآورده اند.
عراق و یمن هم به فوریت آماده وارد شدن به گود شورشهای عمومی هستند ، در ایران نیز هر از گاهی خودکشی و خودسوزیهای فردی از اقشار مختلف مردم در سکوت رسانه های حکومتی اوضاع را گوشزد می کند.
ملتهای این منطقه در ادامه زندگی با مانع جدی روبرو گشته اند و حاکمان کماکان انکار درمانی را به عنوان راهبرد خود برگزیده اند.
شورشهای آینده این منطقه دو ویژگی خاص خود را دارند:
۱-شورش پاک باختگان هستند.
۲- هیچ کس و هیچ چیزی در امان نخواهد بود.
خاورمیانه به انفجار خشم نزدیک می شود!
در یک محدوده جغرافیایی به شمول کشورهای سوریه ، لبنان ، فلسطین ، عراق ، یمن ، ایران و به احتمال زیاد افغانستان ملتها همزمان در حال نزدیک شدن به انفجار خشم فراگیر عمومی هستند که می تواند به شدت خشن ،کور ، ویرانگر و غیرقابل کنترل باشد.
نا امنی یا نا آرامی ،توسعه و تعمیق مداوم فقر ، سقوط پول ملی و درآمدها ، حکومتهای ناکارامد و غیر پاسخگو و بالاخره عدم رؤیت حلال امید در افق سیاستهای منطقه مردم را به دست یازیدن به طغیان کور ( هرچه بادا باد) سوق داده است.
خطر اینجاست که مردم فهمیده اند که رسیدن به آسایش و بهروزی دیگر راه علاج نه فوری و نه میان مدت ندارد زیرا کشورها منابع یا ساختار قابل اعتمادی برای عملیاتی کردن رفاه عمومی ندارند از این رو نقاره خیزشهای جدید از لبنان و سوریه سربرآورده اند.
عراق و یمن هم به فوریت آماده وارد شدن به گود شورشهای عمومی هستند ، در ایران نیز هر از گاهی خودکشی و خودسوزیهای فردی از اقشار مختلف مردم در سکوت رسانه های حکومتی اوضاع را گوشزد می کند.
ملتهای این منطقه در ادامه زندگی با مانع جدی روبرو گشته اند و حاکمان کماکان انکار درمانی را به عنوان راهبرد خود برگزیده اند.
شورشهای آینده این منطقه دو ویژگی خاص خود را دارند:
۱-شورش پاک باختگان هستند.
۲- هیچ کس و هیچ چیزی در امان نخواهد بود.
Forwarded from jomhourtv
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚽️اولین برنامه ی رویای ایران با موضوع فوتبال و امر اجتماعی. (قسمت اول)
با حضور:
↙️ رضا امیرخانی (نویسنده)
↙️ احسان محمدی(کارشناس فوتبال)
↙️ منیژه مؤذن (خبرنگار ورزش زنان)
↙️ مجتبی احمدی (پژوهشگر دین)
و گشایش، روایت، و تجربه زیسته نوجوانان در بخش دایرهی گفتگو
✌️👊 دعوا، کلکل و فحش سر فوتبال!
👩🦰 آخه چرا گفتن بازی فوتبال واسه جسم زن نامناسبه؟
📺 رویای ایران 1 / فوتبال و امر اجتماعی (قسمت اول)
📽 کاری از یاسر عرب، سید محمد فاطمی و ابراهیم قهوه چیزاده
جمهور تیوی را دنبال کنید.
@jomhourtv
«دیگری کسی است که قصه اش را نمی دانیم»
با حضور:
↙️ رضا امیرخانی (نویسنده)
↙️ احسان محمدی(کارشناس فوتبال)
↙️ منیژه مؤذن (خبرنگار ورزش زنان)
↙️ مجتبی احمدی (پژوهشگر دین)
و گشایش، روایت، و تجربه زیسته نوجوانان در بخش دایرهی گفتگو
✌️👊 دعوا، کلکل و فحش سر فوتبال!
👩🦰 آخه چرا گفتن بازی فوتبال واسه جسم زن نامناسبه؟
📺 رویای ایران 1 / فوتبال و امر اجتماعی (قسمت اول)
📽 کاری از یاسر عرب، سید محمد فاطمی و ابراهیم قهوه چیزاده
جمهور تیوی را دنبال کنید.
@jomhourtv
«دیگری کسی است که قصه اش را نمی دانیم»
Forwarded from اتحاد عدالتخواهان ایران
تازیانۀ مالاندوزان بر گردۀ کارگران
⬅️در بیانیۀ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به تاریخ ۱۸ خرداد ١٣۹۹ آمده است آقای سیدرسول طالب مقدم از اعضای فعال سندیکا در تجمع حقطلبانۀ روز جهانی کارگر به همراه بیش از چهل تن از شرکتکنندگان در تجمع بازداشت و پس از ۱۱ روز بازداشت موقت با وثیقۀ ۲۸۰میلیونی موقتاً آزاد و در دادگاه بدوی به دو سال زندان، دو سال تبعید و ۷۴ ضربه شلاق و منع استفاده از وسایل مخابراتی هوشمند از قبیل تلفن همراه هوشمند و منع از عضویت در احزاب، گروه ها و دستجات سیاسی و اجتماعی به مدت دو سال محکوم شده است.
🔻در این بیانیه آمده است ایشان بعد از احضارهای مکرر تلفنی و تهدید به توقیف وثیقه، روز دوشنبه دوازدهم خرداد به اجرای احکام مراجعه کرده و متأسفانه ابتدا حکم ظالمانۀ شلاق بر پیکرش بیشرمانه اجرا شده و به زندان تهران بزرگ منتقل و بعد از یک روز حبس، روز سهشنبه سیزدهم خرداد از زندان آزاد گشته است.
🔸در بخش دیگری از بیانیه همچنین تصریح شده است پیرو گزارش آزادی آقای طالب مقدم در روز شنبه ۱۷ خرداد شعبه یک اجرای احکام اوین به وی اعلام نموده حکم ایشان تماماً لغو شده است. اما مشخص نیست با وجود لغو حکم، چرا حکم شلاق اجرا و ۷۴ ضربه شلاق بر پیکر ایشان زده و برای یک روز زندانی شده است.
🔴اتحاد عدالتخواهان ایران، همصدا با سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و سایر نهادهای کارگری و مردمی شلاقزدن بر پیکر این کارگر مظلوم و بهطور کلی، هر کس دیگر، اعم از کارگر یا غیرکارگر را قویاً محکوم نموده و اعلام میدارد، که اجرای چنین احکام ناپسند وجاهت اخلاقی و قانونی ندارد، و حتی به وجهۀ جمهوری اسلامی ایران نیز شدیداً لطمه میزند. ما همچنین، بر این باوریم که نیت آمر یا آمران اجرای حکم شلاق بر پیکر آقای سیدرسول طالب مقدم بهرغم لغو کلیۀ احکام صادره علیه وی، هرگز خیر نبوده است.
✴️اتحاد عدالتخواهان ایران یادآوری این نکته را نیز برخود فرض میداند که در روایات آمده است: «پیامبر اسلام بر دستان پینهبستۀ کارگر بوسه زد». اما در جمهوری اسلامی ایران علیرغم تکریم و تجلیل کار و کارگر، که مولد همۀ نعمتهای مادی زندگی اجتماعی است، پس از ماهها تأخیر با انواع توجیهها و بهانهها دستمزد کارگران را نزدیک به دومیلیون تومان کمتر از حق قانونیشان تصویب میکنند؛ بر دستان پینهبستۀ کارگران دستبند میزنند؛ بازداشت و زندانیشان میکنند؛ پیکرشان را به تازیانه میبندند؛ از کار بیکارشان میکنند یا سفرۀ بیرونقشان را بهطور مستمر کوچک و کوچکتر میکنند. البته، این قبیل رویکردهای مقامات جمهوری اسلامی ایران بر علیه کارگران مسبوق به سابقه است. بهعنوان مثال، در خردادماه سال ١٣٩۵ نهتنها حقوق معوقۀ کارگران معترض معدن طلای آقدره واقع در شهرستان تکاب (آذربایجان غربی) را پرداخت نکردند، حتی ١٧ تن از معترضان را به شلاق، جریمۀ نقدی و زندان محکوم نموده، احکام صادره را بلافاصله اجرا کردند.
📌اتحاد عدالتخواهان ایران بر اساس شناختی که از جامعۀ ایران دارد، از مجمع تشخیص مصلحت نظام مصرانه مطالبه میکند که صدور احکام شلاق را بهطور کلی ممنوع اعلام نماید. زیرا، این شیوه به صلاح ملت و کشور نبوده و تأثیر مثبتی در جامعه نداشته است.
🔖اتحاد عدالتخواهان ایران
📆خرداد ١٣٩٩
🆔@SocialJusticeIran
⬅️در بیانیۀ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به تاریخ ۱۸ خرداد ١٣۹۹ آمده است آقای سیدرسول طالب مقدم از اعضای فعال سندیکا در تجمع حقطلبانۀ روز جهانی کارگر به همراه بیش از چهل تن از شرکتکنندگان در تجمع بازداشت و پس از ۱۱ روز بازداشت موقت با وثیقۀ ۲۸۰میلیونی موقتاً آزاد و در دادگاه بدوی به دو سال زندان، دو سال تبعید و ۷۴ ضربه شلاق و منع استفاده از وسایل مخابراتی هوشمند از قبیل تلفن همراه هوشمند و منع از عضویت در احزاب، گروه ها و دستجات سیاسی و اجتماعی به مدت دو سال محکوم شده است.
🔻در این بیانیه آمده است ایشان بعد از احضارهای مکرر تلفنی و تهدید به توقیف وثیقه، روز دوشنبه دوازدهم خرداد به اجرای احکام مراجعه کرده و متأسفانه ابتدا حکم ظالمانۀ شلاق بر پیکرش بیشرمانه اجرا شده و به زندان تهران بزرگ منتقل و بعد از یک روز حبس، روز سهشنبه سیزدهم خرداد از زندان آزاد گشته است.
🔸در بخش دیگری از بیانیه همچنین تصریح شده است پیرو گزارش آزادی آقای طالب مقدم در روز شنبه ۱۷ خرداد شعبه یک اجرای احکام اوین به وی اعلام نموده حکم ایشان تماماً لغو شده است. اما مشخص نیست با وجود لغو حکم، چرا حکم شلاق اجرا و ۷۴ ضربه شلاق بر پیکر ایشان زده و برای یک روز زندانی شده است.
🔴اتحاد عدالتخواهان ایران، همصدا با سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و سایر نهادهای کارگری و مردمی شلاقزدن بر پیکر این کارگر مظلوم و بهطور کلی، هر کس دیگر، اعم از کارگر یا غیرکارگر را قویاً محکوم نموده و اعلام میدارد، که اجرای چنین احکام ناپسند وجاهت اخلاقی و قانونی ندارد، و حتی به وجهۀ جمهوری اسلامی ایران نیز شدیداً لطمه میزند. ما همچنین، بر این باوریم که نیت آمر یا آمران اجرای حکم شلاق بر پیکر آقای سیدرسول طالب مقدم بهرغم لغو کلیۀ احکام صادره علیه وی، هرگز خیر نبوده است.
✴️اتحاد عدالتخواهان ایران یادآوری این نکته را نیز برخود فرض میداند که در روایات آمده است: «پیامبر اسلام بر دستان پینهبستۀ کارگر بوسه زد». اما در جمهوری اسلامی ایران علیرغم تکریم و تجلیل کار و کارگر، که مولد همۀ نعمتهای مادی زندگی اجتماعی است، پس از ماهها تأخیر با انواع توجیهها و بهانهها دستمزد کارگران را نزدیک به دومیلیون تومان کمتر از حق قانونیشان تصویب میکنند؛ بر دستان پینهبستۀ کارگران دستبند میزنند؛ بازداشت و زندانیشان میکنند؛ پیکرشان را به تازیانه میبندند؛ از کار بیکارشان میکنند یا سفرۀ بیرونقشان را بهطور مستمر کوچک و کوچکتر میکنند. البته، این قبیل رویکردهای مقامات جمهوری اسلامی ایران بر علیه کارگران مسبوق به سابقه است. بهعنوان مثال، در خردادماه سال ١٣٩۵ نهتنها حقوق معوقۀ کارگران معترض معدن طلای آقدره واقع در شهرستان تکاب (آذربایجان غربی) را پرداخت نکردند، حتی ١٧ تن از معترضان را به شلاق، جریمۀ نقدی و زندان محکوم نموده، احکام صادره را بلافاصله اجرا کردند.
📌اتحاد عدالتخواهان ایران بر اساس شناختی که از جامعۀ ایران دارد، از مجمع تشخیص مصلحت نظام مصرانه مطالبه میکند که صدور احکام شلاق را بهطور کلی ممنوع اعلام نماید. زیرا، این شیوه به صلاح ملت و کشور نبوده و تأثیر مثبتی در جامعه نداشته است.
🔖اتحاد عدالتخواهان ایران
📆خرداد ١٣٩٩
🆔@SocialJusticeIran
Forwarded from جامعهشناسی
📃خنده در خندوانه!
🔸سلطه روانشناسی بازاری و حذف جامعهشناسی
🔘در این سالها یکی از کلماتی که بسیار تلاش شده است که شکل دیگری به آن بدهند و معنای آن را عوض کنند، «خنده» است. در چند دههی اخیر روانشناسان در ایران به جایگاه ویژهای رسیدند و اغلب رسانههای مختلف هم به شکل عجیبی از آنها و جایگاهشان حمایت میکنند. روانشناسان در این یکی دو دههی اخیر در برنامههای تلویزیونی حضور فعالی داشتهاند (آنها هر روز در ساعتی مشخص با مردم صحبت میکنند). از طرف دیگر، در این سالها برنامههایی در تلویزیون ساخته شد که نهایتاً خنده را لودگی و امری فردی و خصوصی معنا میکرد و اساساً پدیدهای جمعی و انتقادی محسوب نمیشد. به طور مثال برنامهی «خندوانه» را در نظر بگیرید. عدهای در محل اجرای برنامه حضور دارند و به عنوان تماشاگر از آنها استفاده میشود. آنها فقط تماشاگرند نه چیز دیگری. در واقع مشارکتی در روند بازی ندارند… کسی در آن فضا اجازه ندارد کاری کند که پیشتر پیشبینینشده است. خندهی آنها اغلب کنترلشده است و دستور هر لبخندی را مجری برنامه صادر میکند. همهچیز طبق برنامه پیش میرود. در واقع برنامه این است که بینندگان و تماشاگران حاضر در برنامه نهایتاً خود را مسئول تمام امور بدانند و باور کنند که میتوانند بر هر چیزی غلبه کنند. آنها از افراد میخواهند به هر شکلی که شده بخندند، چرا که روانشناسان گفتهاند این امر افسردگی شما را کاهش میدهد. با این همه، باید پرسید آنها که میخندند به چه چیزی میخندند؟ چرا در خندهی آنها هیچ امر جدی و به اصطلاح مهمی به بازی گرفته نمیشود؟
🔘خندهی آنها بیشتر در جهت تداومبخشیدن به وضعیت دهشتناک کنونی است. معمولاً تنها مسائل بیخطر به موضوع خندهی آنها تبدیل میشود؛ چیزهایی که خندیدن به آنها کمترین هزینه را برای آن که میخندد دارد. در نتیجه در اینجا نه با خنده بلکه با شکلی از لودگی مواجه هستیم و هدف آن تبدیل کردن «خنده» به چیزی سرگرمکننده و مبتذل است که هیچ کارکردی جز دور کردن فرد از افسردگی و درد ندارد. «فرد» در اینجا گویی مرکز جهان است و توان غلبه بر هرچیزی را دارد. به عبارت دیگر، چنین برنامههایی هدفی جز تولید توهم در فرد ندارند و با تولید توهم در فرد، او را به حال خود رها میکنند. در چنین شرایطی فرد دیگر برای سیستم و ایدئولوژی حاکم هیچ خطری ندارد و فرد به بلای جان خود تبدیل میشود. او خود مسئولیت کنترل خود را بر عهده میگیرد و سیستم با خیال راحتتری به کار خود ادامه میدهد.
🔘فقر، رنج، نابرابری و… را ساختارها و نهادهای موجود در جامعه گسترش میدهند اما گفتمان حاکم از افراد میخواهد که بپذیرند مشکل از خود آنهاست و نهادهای مختلف مشکلی ندارند. جامعهشناسان را کنار گذاشتهاند و از آن طرف، میدان را برای روانشناسها خالی کردهاند تا این موضوع را به افراد ثابت کنند. مجریان برنامههای تلویزیونی را به کار گرفتهاند تا به خنده شکلی خصوصی بدهند یا نهایتاً آن را ابزاری برای مبارزه با افسردگی قلمداد کنند و آن را از حوزهی عمومی به خلوت افراد بکشانند. در صورتی که خنده چیزی فراتر از این مسائل است… به هر حال، صدای مسلط همهچیز را طبق میل خود میخواهد و معنای کلمات را هم بر همین مبنا تغییر میدهد تا راحتتر اهداف خود را پیش ببرد.
🔘کار اغلب برنامههای به اصطلاح طنز در رسانههای رسمی عادی جلوه دادن موقعیتهای غیرعادی است. در صورتی که طنز و خنده ماهیتی متفاوت دارد و کار آن غیرعادی نشان دادن موقعیتی عادی است. خنده اساساً ناسازگار است و فهم متعارف را به چالش میکشد و ما را در برابر آن قرار میدهد و از این طریق راه را برای دگرگونی و تغییر ایجاد میکند. خنده درد ما را تسکین نمیدهد و ما را به پذیرش شرایط موجود فرانمیخواند. خنده دست ما را میگیرد و به بیرون از موقعیتی که در آن هستیم میکشاند و از آن جا به ما میگوید: ببینید! حالا خود و واقعیت خود را تماشا کنید. از اینجاست که آدمی توان دیدن پیدا میکند و همین امر در واقعیت و آنچه تا آن لحظه عادی و طبیعی فرض شده بود، شکافی ایجاد میکند.
بریدهای از مقاله «بگو به چه میخندی تا بگویم کیستی» نوشته احسام سلطانی؛ متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://jostarha.com/dp70
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔸سلطه روانشناسی بازاری و حذف جامعهشناسی
🔘در این سالها یکی از کلماتی که بسیار تلاش شده است که شکل دیگری به آن بدهند و معنای آن را عوض کنند، «خنده» است. در چند دههی اخیر روانشناسان در ایران به جایگاه ویژهای رسیدند و اغلب رسانههای مختلف هم به شکل عجیبی از آنها و جایگاهشان حمایت میکنند. روانشناسان در این یکی دو دههی اخیر در برنامههای تلویزیونی حضور فعالی داشتهاند (آنها هر روز در ساعتی مشخص با مردم صحبت میکنند). از طرف دیگر، در این سالها برنامههایی در تلویزیون ساخته شد که نهایتاً خنده را لودگی و امری فردی و خصوصی معنا میکرد و اساساً پدیدهای جمعی و انتقادی محسوب نمیشد. به طور مثال برنامهی «خندوانه» را در نظر بگیرید. عدهای در محل اجرای برنامه حضور دارند و به عنوان تماشاگر از آنها استفاده میشود. آنها فقط تماشاگرند نه چیز دیگری. در واقع مشارکتی در روند بازی ندارند… کسی در آن فضا اجازه ندارد کاری کند که پیشتر پیشبینینشده است. خندهی آنها اغلب کنترلشده است و دستور هر لبخندی را مجری برنامه صادر میکند. همهچیز طبق برنامه پیش میرود. در واقع برنامه این است که بینندگان و تماشاگران حاضر در برنامه نهایتاً خود را مسئول تمام امور بدانند و باور کنند که میتوانند بر هر چیزی غلبه کنند. آنها از افراد میخواهند به هر شکلی که شده بخندند، چرا که روانشناسان گفتهاند این امر افسردگی شما را کاهش میدهد. با این همه، باید پرسید آنها که میخندند به چه چیزی میخندند؟ چرا در خندهی آنها هیچ امر جدی و به اصطلاح مهمی به بازی گرفته نمیشود؟
🔘خندهی آنها بیشتر در جهت تداومبخشیدن به وضعیت دهشتناک کنونی است. معمولاً تنها مسائل بیخطر به موضوع خندهی آنها تبدیل میشود؛ چیزهایی که خندیدن به آنها کمترین هزینه را برای آن که میخندد دارد. در نتیجه در اینجا نه با خنده بلکه با شکلی از لودگی مواجه هستیم و هدف آن تبدیل کردن «خنده» به چیزی سرگرمکننده و مبتذل است که هیچ کارکردی جز دور کردن فرد از افسردگی و درد ندارد. «فرد» در اینجا گویی مرکز جهان است و توان غلبه بر هرچیزی را دارد. به عبارت دیگر، چنین برنامههایی هدفی جز تولید توهم در فرد ندارند و با تولید توهم در فرد، او را به حال خود رها میکنند. در چنین شرایطی فرد دیگر برای سیستم و ایدئولوژی حاکم هیچ خطری ندارد و فرد به بلای جان خود تبدیل میشود. او خود مسئولیت کنترل خود را بر عهده میگیرد و سیستم با خیال راحتتری به کار خود ادامه میدهد.
🔘فقر، رنج، نابرابری و… را ساختارها و نهادهای موجود در جامعه گسترش میدهند اما گفتمان حاکم از افراد میخواهد که بپذیرند مشکل از خود آنهاست و نهادهای مختلف مشکلی ندارند. جامعهشناسان را کنار گذاشتهاند و از آن طرف، میدان را برای روانشناسها خالی کردهاند تا این موضوع را به افراد ثابت کنند. مجریان برنامههای تلویزیونی را به کار گرفتهاند تا به خنده شکلی خصوصی بدهند یا نهایتاً آن را ابزاری برای مبارزه با افسردگی قلمداد کنند و آن را از حوزهی عمومی به خلوت افراد بکشانند. در صورتی که خنده چیزی فراتر از این مسائل است… به هر حال، صدای مسلط همهچیز را طبق میل خود میخواهد و معنای کلمات را هم بر همین مبنا تغییر میدهد تا راحتتر اهداف خود را پیش ببرد.
🔘کار اغلب برنامههای به اصطلاح طنز در رسانههای رسمی عادی جلوه دادن موقعیتهای غیرعادی است. در صورتی که طنز و خنده ماهیتی متفاوت دارد و کار آن غیرعادی نشان دادن موقعیتی عادی است. خنده اساساً ناسازگار است و فهم متعارف را به چالش میکشد و ما را در برابر آن قرار میدهد و از این طریق راه را برای دگرگونی و تغییر ایجاد میکند. خنده درد ما را تسکین نمیدهد و ما را به پذیرش شرایط موجود فرانمیخواند. خنده دست ما را میگیرد و به بیرون از موقعیتی که در آن هستیم میکشاند و از آن جا به ما میگوید: ببینید! حالا خود و واقعیت خود را تماشا کنید. از اینجاست که آدمی توان دیدن پیدا میکند و همین امر در واقعیت و آنچه تا آن لحظه عادی و طبیعی فرض شده بود، شکافی ایجاد میکند.
بریدهای از مقاله «بگو به چه میخندی تا بگویم کیستی» نوشته احسام سلطانی؛ متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://jostarha.com/dp70
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Forwarded from راه سوم
🔴محسن رنانی: انتخابات ۱۴۰۰ مانند انتخابات ۱۳۸۸ زلزله سیاسی در کشور ایجاد خواهد کرد
محسن رنانی، اقتصاددان:
🔹️دهه گذشته که آغاز آن را سال ۱۳۸۸ و پایان آن را بهار ۱۴۰۰ فرض میکنیم، با دو زلزله آغاز شد و با دو زلزله هم پایان میپذیرد.
🔹️شکل و نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ و نتایج آن برآیند همه وقایع دهه گذشته و آغاز یک دوره تحولات بنیادین خواهد بود.
🔹️انتخابات ۱۴۰۰ منجر به ریلگذاری جدیدی در حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.
🔹️خواه انتخاباتی بسته و غیررقابتی و کمرونق باشد که منجر به پیروزی یکی از چهرههای محافظهکار بشود؛ خواه انتخاباتی نسبتا آزاد و دوقطبی و با رقابتی شدید بین کاندیداهای محافظهکاران و تحولخواهان باشد.
🔹️ما باید خیلی سریع و قبل از اینکه اقتصاد ملی دچار آسیب جدی شود و تحولات سیاسی غرب هم فرصت امتیازگیری بیشتر را از ما بستاند، وارد مذاکره شویم.
@rahsevom
محسن رنانی، اقتصاددان:
🔹️دهه گذشته که آغاز آن را سال ۱۳۸۸ و پایان آن را بهار ۱۴۰۰ فرض میکنیم، با دو زلزله آغاز شد و با دو زلزله هم پایان میپذیرد.
🔹️شکل و نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ و نتایج آن برآیند همه وقایع دهه گذشته و آغاز یک دوره تحولات بنیادین خواهد بود.
🔹️انتخابات ۱۴۰۰ منجر به ریلگذاری جدیدی در حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.
🔹️خواه انتخاباتی بسته و غیررقابتی و کمرونق باشد که منجر به پیروزی یکی از چهرههای محافظهکار بشود؛ خواه انتخاباتی نسبتا آزاد و دوقطبی و با رقابتی شدید بین کاندیداهای محافظهکاران و تحولخواهان باشد.
🔹️ما باید خیلی سریع و قبل از اینکه اقتصاد ملی دچار آسیب جدی شود و تحولات سیاسی غرب هم فرصت امتیازگیری بیشتر را از ما بستاند، وارد مذاکره شویم.
@rahsevom