گفتمان جريان سوم – Telegram
گفتمان جريان سوم
110 subscribers
2.61K photos
806 videos
36 files
1.4K links
اين كانال صرفن براي گفت و گو جهت امكان سنجي ايجاد جريان سوم فكري، فرهنگي و اجتماعي در سپهر عمومي ايران با احترام به قوانين تاسيس گرديده است.
ارتباط با ما:
@News_Administrator
Download Telegram
اسلامی و گفتمان واحد شده است. در هر انقلاب و تحولی که در تاریخ معاصر ایران اتفاق افتاده بخشی از جامعه ایران توسط یکی از این سه جریان از هستی اجتماعی بیرون می‌مانند و به زبان دیگر ما هنوز نتوانسته‌ایم گفتمانی درست کنیم و چتر واحدی باشد و سه گفتمان را زیر پوشش خود قرار دهد. رضا داوری‌اردکانی در کتاب وضع کنونی تفکر در ایران می‌گوید ما دو ملت قدیم و جدید داریم و من یک ملت دیگر به نام ملت باستانی به آن دو اضافه می‌کنم. این یک واقعیت است که برای برخی کیکاووس، برای برخی امام حسین و برای برخی امر مدرن و توسعه مهم‌تر است.

فرهنگ‌نما: در ادامه می‌خواستم بپرسم با توجه به اینکه رابطه این گفتمان‌ها از انقلاب مشروطه به بعد حسنه نبوده و مداوم حذفی بوده، آیا شما فرایند حذفی دیگری را پیش‌بینی می‌کنید که مثلا باوری که اعتقاد به ملت مدرن و باستانی دارد تخاصم دیگری را به وجود آورد و یا این دفعه ما شاهد فرایند سازنده‌تری خواهیم بود؟

ما نباید این موضوعات را در یک سطح سیاسی به منزله مسئله حزبی فرود بیاوریم. مثلا جنبش دوم خرداد تلاش می‌کرد که این مسائل را در سطح سیاسی و حزبی حل کند و صحبت از جامعه مدنی می‌کرد و چون فشار زیاد شد گفت که مراد من مدینه النبی بود. این بحث‌ها زمانی می‌تواند مورد گفت‌وگو قرار بگیرد که ما در سطح و ساحت اندیشه مسئله را طرح و حل کنیم.

برای مثال در تاریخ ایران، سهرودی اندیشمندی در حدود قرن ششه هجری قمری و یا دوازدهم میلادی تلاش کرد بین عناصر یونانی، اسلامی و باستانی وفاقی ایجاد کند. شیخ اشراق در یک زمانه و زمینه‌ای در سپهر اندیشه ایران و تاریخ اسلام ظهور می‌کند که سه عنصر ایرانی، یونانی و اسلامی با هم در تعارض بودند. برخی معتقد بودند که حکمت یونانیان با حکمت ایمانیان نمی‌خواند و در کنار این دو حکمت خسروانی هم وجود داشت که جریان سومی بود. شیخ اشراق به گونه‌ای می‌آید و جهان‌بینی جدیدی را صورت‌بندی می‌کند که در آن حکمت یونانی، ایرانی و اسلامی تعارضی با هم ندارند و نتیجه این مفهوم‌سازی جدید می‌شود حکمت اشراق. ما نیز امروز نیازمند اندیشمندانی هستیم که سه ملت و پارادایمی که به صورت موازی هستند را مانند سهرودی تلفیق کند. در واقع ما به یک جریان نوسهروردی نیاز داریم. مراد رویکردی التقاطی نیست، بلکه ترکیب و صورتبندیی نوین است.

فرهنگ‌نما: سه جریان در ایران معاصر به جریان‌های سیاسی منجر شده‌اند و ما بازتاب این اندیشه‌ها را در سیاست‌مان می‌بینیم. حال ملت باستانگرایانه، مدرن و اسلام‌گرا، نمی‌توانند خود را به اندیشمندی که بیاید و سنتزی بسازد، متوقف کنند. به صورت عینی آیا امکان دارد که جریانی جدید سه گفتمان را در خود بگیرد و بتواند یک فعل سیاسی را پیش ببرد. رابطه سیاست عینی ما با این نظریه‌پردازی بنیادینی که گفتید چیست؟

آنچه ما در حاکمیت داریم یک حزب است و آن هم حزب جمهوری اسلامی در زبان سیاسی است که تلاش می‌کند بگوید همه ملت را نمایندگی می‌کنم، اما در واقع این طور نیست. دولت بیرون از ساز و کار مدرن قرار می‌گیرند. قدرت باید تلاش کند مصالحه کند و نیروهای دیگر را وارد سیاست کند، اما قدرت هیچگاه مصالحه نمی‌کند و تاریخ این را نشان داده است. ما باید در ساحت دیگری بیاندیشیم و تا آن گفتمان نباشد و به صورت خودآگاهی در هسته‌های اجتماعی شکل نگیرد، قدرت تغییر نمی‌کند. برای مثال در زمان پهلوی قدرت می‌گفت ما می‌خواهیم ملت را به دروازه های تمدن ببریم و می‌گفت کوروش بیدار است و در همان لحظه که این را می‌گفت و تقویم را عوض می‌کرد، دو فرم از ملت و جریان دیگر این را قبول نداشتند و نهایتا قدرتش به وسیله همان‌ها فرو ریخت. چیزی که ما لازم داریم، این است که باید در ساحت دیگری بیاندیشیم و ببینیم صورت مسئله چیست.

جریان چپ و راست اسلام‌گرا تقلیل‌گرایانه بحث مطرح می‌کنند و برای مثال می‌گویند 50 درصد به ما رای می‌دهند، 25 درصد رای نمی‌دهند و 10 درصد مستقل هستند اما اصلا بحث این نیست و باید در ساحت تفکر و اندیشه به دنبال رویکرد نو‌سهروردی باشیم که بتواند سه جریان غالبی که وجود دارد، یعنی ملت به مثابه امر باستانی، ملت به مثابه امر دینی، ملت به مثابه امر مدرن را پوشش دهد.

فرهنگ‌نما: دولت امت‌گرا در ایران دو جریان دیگر را حذف کرده است، شما رقیب اصلی پارادایم غالب را کدام یک از جریان‌های مدرن یا اسلامی می‌دانید؟

ما در جامعه می‌بینم که جریان سیاسی نیست که چالش ایجاد می‌کند بلکه نوعی از نارضایتی عمومی است که منبعث از خودآگاهی تاریخی است که به هیچ وجه نمی‌تواند خود را نادیده بگیرد. برای ملت به مثابه امر دینی امام حسین و عاشورا به مثابه یک امر وجودی است، برای دیگری که مدرن است نیز امر مدرن امری وجودی است و برای جریان باستان‌گرا نیز امر باستانی امری وجودی است. کیکاووس برای ملتی که امر باستانی دال مرکزی است، امری متعلق به گذشته نیست بلکه متعلق به امروز، اکنون و
اینجاست و در ارتباط با آن است که زیست روزمره خود را بازخوانی می‌کند. برای مثال وقتی اسلامی ندوشن در مورد شاهنامه حرف می‌زند، برای او این تاریخ اندیشه و اسطوره نیست، او امروز و اکنون ایران را از اخلال این اسطوره‌ها بازتفسیر می‌کند و بخشی از ملت ایران با این نگاه همخوانی دارند و جریان‌هایی که در جامعه ایران وجود دارند را نمی‌توانید نادیده بگیرید.

فرهنگ‌نما: آیا می‌توانیم از قدرتمند بودن یکی از این دو جریان آلترناتیو سخن بگوییم؟

هیچ کدام از این‌ها به قدری قوی نیست که به تنهایی بتواند قدرت را قبضه کند. انقلاب 57 زمانی روی داد که جریان مدرن و مذهبی با هم ائتلاف کردند و توانستند قدرت را پایین بکشند و نظام جدیدی را شکل دهند. امروز هم اگر چنین اتفاقی بیافتند، نمی‌تواند حاصل یک جریان باشد. آن چه مطلوب و راه‌ حل مشکل جامعه ایرانی است، نوعی نگاه و گفتمانی است که شکل بگیرد و بتواند آن سه ملت و سه صورت از ملت را در یک تفسیر جدید صورت‌بندی کند.

در این صورت هگل، هایدگر و راسل دیگر اندیشمندان غربی نخواهند بود، بلکه جزئی از وجود مدرن ایرانی خواهند شد. کیکاووس دیگر متعلق به جهان باستانی نیست و بخشی از وجود اشراقی ایرانی ما خواهد بود و اسلام، قرآن، محمد، علی و حسین دیگر متعلق به دین تازی نیست و همه اینها متعلق به ناخودآگاهی جمعی ماست. مگر می‌شود سعدی بخوانید و آیات قرآن را از آن بگیرید. کسانی که اسلام را دین تازی می‌دانند و از دین و زبان خالص ایرانی سخن می‌گویند، با موجودیت جامعه ایران به معنای نوسهرودی ارتباطی ندارند و می‌توانند دوباره تشتت ایجاد کنند، کاملا در مقابل وحدت هستند و اجتماع و همبستگی ملی در پی نخواهند داشت.

فرهنگ‌نما: ما در سال 98 شاهد رویدادهای ناگواری بودیم. در سال جاری به کجا خواهیم رسید؟

در یک سطح باید بگویم امیداور باشیم تا نگاه تلفیقی که اشاره کردم را با تلاش‌های فکری و گفت‌وگوها به دست بیاوریم، اما در سطح دیگری می‌گویم با این روند، انحطاط ادامه خواهد داشت. اینکه ما سه تجلی متمایز از امر جمعی داریم در جاهایی همپوشانی دارند اما ما نیازمند بازخوانی جدی در سطحی فلسفی هستیم که بتوانیم این‌ها را به طوری صورتبندی کنیم که وجود اجتماعی ما را سامان دهد.

فرهنگ‌نما: آیا امکان دارد جامعه با تجاربی که داشته به این نتیجه برسد که به لحاظ وجودی لایه‌های متفاوتی دارد که قابل حذف نیستند و گزینه مطلوب باید ایرانی باشد که لایه‌های متکثرش پذیرفته شود.

من این روند را مطلوب دانسته و امکان آن را می‌بینیم. آینده ایران نیز با توجه به تاریخ این کشور این را نشان خواهد داد. هیچ یک از جریان‌ها نتوانسته است دیگری خود را حذف کند و تکثر جزئی از واقع‌بودگی انسان و جامعه ایرانی است و وقتی می‌گوییم در ایران این تکثرها وجود دارد و این چیزی است که ما از آن به پیوست فرهنگی ایران یاد می‌کنیم که تاریخی در حدود 5 هزار سال دارد. زبان‌ها، ادیان و فرهنگ‌های متفاوت ایرانی را نمی‌توان حذف کرد و کسانی که چنین تلاشی می‌کنند عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند. آینده به کسانی تعلق دارد که تلاش می‌کنند ایران را در یک نگاه نو سهروردیانه ببیند، بفلسفند و بیاندیشند.


سیدجوادمیری در گفتگو با میثم قهوه چیان در کانال "فرهنگ نما"


@farhangnema

@seyedjavadmiri
"من اذعان دارم که تنازع طبقاتی وجود دارد. من احزاب سیاسی را محکوم می کنم. سیاستمداران ما مدت مدیدی است که ناتوانی خود را به اثبات رسانده اند و نشان داده اند که هیچ ایده ای جز ایده انتخاب مجدد ندارند. آنها هیچ جوهر سیاسی از هیچ نوع ندارند و تهی از عقیده هستند".


یورگن هابرماس

@seyedjavadmiri
Forwarded from ميلاد دخانچی
🚨چند نکته درباره انتخابات

🔻غیر از اصلاح طلبان و اصولگرایان ایدیولوژیک به نظر میرسد عده زیادی با یک حس تناقض عمیق به انتظار صندوق رای نشسته اند. سعید زیبا کلام که از مخالفان سرسخت شهرداری بود، تصمیم گرفته است رای به اصولگرایی بدهد و چپ های دانشگاه تهران که تفریحشان فحش دادن به نئولیبرالیسم است میخواهند به اعتدالیون رای دهند. بعضی از طبقه متوسط دلخسته از اصلاح طلبی تصمیم به رای دادن به اصولگرایی گرفته اند وبعضی از مخالفان نظام میخواهند به اصلاح طلبی رای دهند. خلاصه اینکه قشر زیادی حسی متناقض دارند و این خبر از یک نوع پاراگماتیسم سیاسی در جامعه میدهد که پیامدش میتواند یک نوع عرفی شدن خشن باشد.

🔻صدا و سیما در روزهای تبلیغاتی همه مرزها و خط قرمز ها را درنوردید. چرا این انرژی و تحمل خط قرمزها را در طول چهار سال تقسیم نکنیم؟ چطور در یک فیلم تبلیغاتی میتوانیم همه مشکلات را به تصویر بکشیم اما در ایام غیر انتخاباتی همان تصاویر خط قرمزند؟ اتفاقا به تصویر کشیدن نقاط کور توسط اهالی فرهنگ با اغراض غیر سیاسی میتواند به ما کمک کند. نشان دادن فقر و اعتراض کارگران میتواند جامعه را نسبت به مشکلات آگاه کند. خواهش میکنم این قصه را جدی بگیریم.

🔻قبلا هم گفتم. کنسرت مردم و کنسرت موسیقی به هم گره خورده اند. ایجاد شغل برای طبقه پایین یعنی همکاری طبقه بالا و همکاری طبقه بالا یعنی قدرت، سهم خواهی و اعمال اراده در حوزه فرهنگ و اجتماع. همان سرمایه داری که کارخانه میسازد یا خودش اسپانسر کنسرت میشود یا فرزندانش میخواهند به کنسرت بروند. الهیات سیاسی متناقض پیامد سیاسی متناقض خواهد داشت.

🔻قبلا هم گفتم. دولت اعتدال دولت بورینگها، حفظ وضع موجود و تغییرات به شدت کند است. امیدوارم این دولت در صورت انتخاب شدن مجدد کمی چابک شود و صدای فقر طبقه پایین را بشنود و برای آن درست برنامه ریزی کند. این فاصله طبقاتی جدی است. نخبگان به خصوص نخبگان اقتصادی هم فعال شوند و طرح و ایده بدهند و با ایجاد یک فضای ضربتی به خروج از این بحران کمک کنند. همچنین این دولت باید تمشیت سابق را کنار بگذارد و با مردم وارد گفتگو شود. چیدن تخم مرغ ها در سبد برجام هم دیگر بس است. اداره دولت فقط مذاکره نیست.

🔻دولت اصولگرایان در صورت انتخاب، نمی دانیم چه هستند. نه دکترینی دارند و نه برنامه منسجمی و از آنجا که محکوم به بازی در منطق دولت هستند هرگونه اشتباه و ناکارآمدیشان به حساب کل نظام گذاشته میشود و این برای نظام یک خطراست. اگر مصلحت و امنیت نظام را معیار قرار دهیم حقوق نجومی به املاک نجومی ترجیح دارد چرا که برای اولی زبان مقاومت وجود دارد و برای دومی نه و این یعنی مقدمه یک پیامد خطرناک. میتوان دولت اعتدال را"بورینگ"خواند، در غیر این صورت دولت را فقط باید"رییس"خواند. همچنین جولان تتلو یعنی مقدمه مشاییت. یعنی تکرار همان صحنه های قبلی.

🔻اینکه اصولگرایان در میان قاطبه هنرمندان و اهالی فرهنگ نفوذ و حمایت کمی دارند از چه چیزی پرده بردای میکند؟ اینکه اصلاح طلبان رای های مصلحتی را از آن خود میکنند از چه چیزی پرده برداری میکند؟ اینها سوالها همه در لایه فلسفه سیاسی قابل طرح اند. نخبگان سوال بپرسند.

🔻قرار بود این انتخابات دوقطبی نباشد. چرا دو قطبی شد؟ مخالفان ایده دوقطبی پاسخ دهند. نمی توانندچون صادق نبودند. ملازمه عدم ایجاد فضای دوقطبی، عدم به رسمیت شناختن دو قطبی ها در حوزه فرهنگ است. یعنی همان سیالیت و جیوگی. نمی توان درهمه جا دو قطبی بود و در سیاست دو قطبی نبود. جیوگی را به رسمیت بشناسیم.

🔻خواهش میکنم همه خود را یک ملت بفهمیم. آز ان اصلاح طلب دو آتیشه تا آن حزب اللهی انقلابی. مشکل فقر، بیکاری، فاصله طبقاتی، مشکل همه ماست. از فردای انتخابات همه یک ملت بشویم و با کمک همدیگر این مشکلات را حل کنیم. خواهش میکنم. فرصت برای دعواهای زرگری بیخود واقعا نداریم. نخبگان تنبل هم وارد شوند. همه احساس مسیولیت کنیم. خواهش میکنم.

🔻اینکه طرفداران نامزدها به کف خیابان آمده اند و دارند با مردم حرف میزنند یک اتفاق خارق العاده است. این یعنی امر سیاسی. این یعنی همان پویایی مدنی هرچند برای انتخابات. این یعنی مصادره نشدن همه چیز توسط سرمایه. این یعنی زنده بودن فرهنگ و جامعه. این یعنی یک ایده ال نسبی. مردم در کف خیابان، گفتگوهای رودر رو و شنیدن یکدیگر یعنی همان حوزه عمومی مورد نیاز. اجازه بدهیم برنده انتخابات تولد و بقای حوزه عمومی باشد. چپ و راست و شبکه قدرت معطوف به آنها می آیند و میروند. ما میمانیم و ما.

🔻جای گفتمان چپ و اسلامسیم در فضای سیاسی ما خالیست. چپ میتواند فقدانهای نظری و عملی عدالتگرایانه ما را بار دیگر پر کندو اسلامیسم میتواند ما را با هم در یک جبهه در فضای مدنی وارد گفتگو کند. همه چیز نباید توسط استیت مصادره شود.

🔗 yon.ir/rTx8T

☑️ کانال رسمی میلاد دخانچی👇
@MiladDokhanchi
Forwarded from راه سوم
🔴 زندگی نجیبانه و مرگ ناعادلانه طبقه فرودست با کرونا

سجاد بهزادی

دانشجو دکتری جامعه شناسی سیاسی

گاردین چندی پیش یادداشتی منتشر کرد "اگر چه ویروس کرونا ممکن است هیچ اهمیتی به مرزهای اجتماعی و نژادی ندهد اما حتی در هنگام شیوع این ویروس رفتار ثروتمندان با سایر افراد جامعه متفاوت است."

درمدتی که سایه ی شوم کووید ۱۹ در جهان وجود دارد این ویروس شماری از مقامات کشورهای مختلف را نیز در کنار طبقه پایین تر جامعه و با شکلی بسیار عادلانه درگیر خود کرد اما خبرهایی که بوی مرگ می دهد به شدت تبعیض آمیز است و به شکل معناداری همه طبقه های جامعه را پوشش نمی دهد.

یک دلیل آن نیز واضح است. در حالی که نگرانی اکثر ما نداشتن الکل و مواد ضدعفونی کننده بود و اکنون نیز درحالی که در نوبت تست کرونا نفس هایمان به شماره افتاده است و محکوم‌ به زندگی نابرابر با این ویروس هستیم و برخی از ما یکی یکی جان می دهیم افراد طبقه بالا و ثروتمندان به خوبی شفا می یابند و خبری از مرگ آنها به خاطر مبتلا به کووید ۱۹ در رسانه ها دیده نمی شود.

پس اجازه دهید نویسنده قانون عدالت کووید ۱۹ را زیر سوال ببرد و چند قانون و نظریه های قدیمی تر را با هم مرور کنیم.

اعتقاد نویسنده بر آن است که بی عدالتی در رفاه عمومی و فاصله طبقاتی سبب شده بخش مهمی از طبقه ی متوسط به پایین جامعه در هنگامه ی شیوع ویروس کرونا ، در یکی از این سه وضعیت گرفتار باشند.

🔹وضعیت نخست:نظریه بقای اصلح اسپنسر

اسپنسر در کتاب ایستایی اجتماعی خود می نویسد:"برخی فجایع هولناک سرشار از منفعت هستند؛ از جمله این‌که، فرزندان افراد بیمار سریع‌تر می‌میرند و افراد نابهنجار و ضعیف به مثابه قربانی‌های بیماری‌های همه‌گیر جدا می‌شوند.اسپنسرهمچنین در مورد مستمندان نیز بسیار سنگ دل و مخالف کمک دولت به آنان بود واعتقاد داشت افردی که به لحاظ زیست شناختی و اجتماعی صلاحیت ندارند،باید نابود شوند."

براساس وضعیت نخست که متاثر از نظریه یک جامعه شناس مطرح انگلیسی نوشته شده است،بسیاری از اقشار ضعیف جامعه در این شرایط سخت گرفتار هستند و چون خدمات شایسته ای از دولت دریافت نمی کنند می بایست درصف مرگ زانوی غم در بغل بگیرند و حتی تاکنون بسیاری از آنها به مرگ تن داده اند.

🔹وضعیت دوم؛ نظریه تنازع بقا داروین

داروین اعتقاد داشت "محدود بودن امکانات محیط اجازه رشد و بقا به همه ما نمی‌دهد و برای استفاده از فضا و امکانات محیط، مبارزه‌ای بین مابروز می‌کند."

بر همین اساس اصل اول نظریه داروین یعنی تنازع بقا ارائه شد. براساس نظریه داروین روند مبارزه به گونه ای است که منابع محدود است و تقلای ماندن زیاد؛ هر آنکه بیشتر تقلا کند زنده می ماند. لذا پر واضح است در این شرایط کرونایی اقشاری از جامعه که توان رسیدن به منابع محدود ندارند می میرند.

دولت به خاطر منابع محدود خود نتوانست اقشار ضعیف جامعه را پوشش دهد.ازقضا وضعیت اقتصادی دولت آنقدر نابسامان است که طبق برنامه ریزی ها میخواهد حتی درآمد خود را از مالیات همین طبقه تامین کند.

بر این اساس طبقه متوسط و ضعیف جامعه در تقلای نان و زنده ماندن گرفتار شده اند و تنها هر آنکه بیشتر تقلا کند در این محدودیت منابع زنده خواهد ماند.

🔹وضعیت سوم؛ نظریه فقر و جمعیت مالتوس

نظریه مالتوس هم به گونه ای دیگر می تواند مصداق وضعیت کنونی شیوع کرونا برای طبقه ضعیف در جهان و کشورما باشد.

او اعتقاد داشت " تناسب منطقی بین جمعیت و منابع غذایی وجود ندارد و تعداد انسانها سریعتر از رشد منابع غذایی افزایش می‌یابد و در صورتی که کنترلی بر جمعیت انسانی اعمال نشود، بروز فقر ، قحطی و مرگ اجتناب ناپذیر است."

بر اساس نظریه مالتوس جمعیت زیاد سبب سیه‌روزی کارگران و طبقه پایین جامعه در زمان بحران است.بحران جهانی کرونا خیلی از کشورها را در وضعیت هشدار امنیت غذایی قرار داده است.

قدرمسلم اینکه ناامنی غذایی ثروتمندان را در هیچ نقطه ای از عالم تهدید نخواهد کرد و این طبقه پایین جامعه است که با فقر و مرگ دست وپنجه نرم می کند.

وانگهی سیستم ایمنی بدن نیز که عامل مهمی در شکست کووید ۱۹ محسوب میشود با تهدید فقر ضعیف تر می شود.

سازمان برنامه غذایی ملل متحد با ابراز نگرانی از تهدیدهای فقر و بنابرمنابع خود، هشدار داده است ویروس کرونا بر کودکان ضعیف، فقیر و گرسنه پیامد های وخیم تری خواهد داشت.

اکنون بنظر میرسد طبقه متوسط و پایین جهان کمتر توسعه یافته، حداقل در یک یا حتی دو یا در مواردی هر سه وضعیت گفته شده گرفتار شدند و در زندگی نجیبانه ای با این ویروس قرار گرفته اند و ناعادلانه می میرند.

بسیاری از آنها در صف مرگ اند و اگر چه ابتلای آنها به این ویروس گریز ناپذیر است اما تنها به خاطر بی کفایتی دولت ها به آمار مرگ کرونا در جهان اضافه می شوند.

@rahseom
🌐 انسان ایرانی را باید در ساختاری چهار سطحی، با مسائلِ ملی، منطقه ای، جهانی و جهانشمول متصور شد
🔹 امر پژوهش در دانشگاه باید ناشی از یک بینش یا فرهنگ مطالعات آکادمیک باشد
🔹 سید جواد میری: دکترای تخصصی جامعه شناسی
🔹 یونس احمدی: دکترای تخصصی دین پژوهی

♦️ پژوهش باید مبتنی بر نظام دانائی و برنامه ریزی مرتبط با آن باشد . پژوهش ، پژوهشگری و برنامه پژوهشی ، اگر بر محورمسأله یا پرابلم نباشد ، بر مدار مشکلات یا ترابل خواهد چرخید . ترابل کلاف های درهم پیچیده هستند . به این ترتیب امر پژوهش در دانشگاه باید ناشی از یک بینش یا فرهنگ مطالعات آکادمیک باشد ، در غیر اینصورت ، تزاحم های ذهنی تعیین کننده می شوند .
♦️ به عبارتی جامعه دانشگاهی در ابتدا نیازمند نوعی "بینش پژوهی مطالعات آکادمیک " در مجموعِ دانشگاههای ایران و به تبع آن در هر دانشگاهی است . این بینش و نظیر آن در مطالعات آکادمیک از تفقه و بازاندیشی مبانی این علوم و دانش ها شکل می گیرد .
♦️ بازاندیشی از نوعی بستر محوری یا کانتکست محوری یا ایران محوری حادث می شود و در مقابل آن نوعی محوریت ترجمه قرار می گیرد . ترجمه ها معمولاً در این موارد کانتکست محور نیستند. بسیاری از مفاهیم ، کلمات و واژه ها ممکن است در طول تاریخ یا در پارادایم های مختلف ، بارهائی پیدا کرده و مستعمره پارادایم خاصی باشند .
♦️اما واژه ها را در واقع می توان Deconstruct نمود ، به معنای آنکه آنها را پس از خارج نمودن از بستر پارادایمی ، بازسازی نمود و نسبت به پیشبرد پارادایم جدید استفاده کرد .
♦️مراد از تفقه در اینجا نوعی بازبینی و بازساخت یا ساخت گشائی است . تفقه راه نجات از تزاحم است . تفقه به معنای رسیدن به کنه مسئله در بستر آن و تلاش برای ربط پدیده های به ظاهر نامرتبط برای رسیدن به یک تصویر مفهومی کلان و انتقال آن به دیگران است.
♦️دلیل آنکه ما گاهی نمی توانیم مسئله محور یا پرابلم محور باشیم و در یک حالت تزاحم ذهنی قرار می گیریم آن است که ما وضع ، مقام و موضع سوژه ایرانی را در ذهن ، فکر ، اندیشه و حالت های مفهوم سازی خود در نظر نمی گیریم .
♦️ راهکارلازم برای خروج از حالت مقلدوار و دستیابی به موضع و مقام ایرانی و مبتنی بر من و اندیشه ایرانی، داشتن مسئله است . ساختارهای فاقد مسئله محوری نسبت به مشکلات و برخورد با آنها فرافکنی را در دستورکار قرار می دهند . تزاحم های بی شمار در این ساختارها مانع از انسجام ذهن می شوند . پدیده ها فاقد انسجام دورنی و منطقی هستند و نمی توانند یک تصویرمنسجم مفهومی را حکایت نمایند .
♦️ مسائل در یک تقسیم بندی به سه دسته محلی ، منطقه ای و جهانی تقسیم ، متصور و مفهوم سازی می شوند . در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی و علوم مرتبط با دین این سه دسته مسائل بر همدیگر اثر گذار خواهند بود .
♦️ بررسی مسائل ملی و محلی به صورت فرآیندی متمایز از مسائل دیگر در حوزه منطقه ای و جهانی غیرممکن به نظر می رسد . از سوی دیگر مسائلی خارج از سه حوزه اخیر وجود دارند که یونیورسال و جهانشمول تلقی می شوند . به معنائی انسان به مثابه انسان در مقام و موقعیت انسانی خود، دارای یک وضع و شأنی است که فرا تاریخی و فراجغرافیائی و جهانشمول است .
♦️ پس به نوعی انسان ایرانی را باید در چهار سطح، با مسائلِ ملی، منطقه ای، جهانی و جهانشمول متصور شد . دریک نگاه، انسان ایرانی محصول بینش دینی ، فلسفی و جامعه شناختی ایرانی است که با لحاظ چهارسطح مسائل اخیر شکل می گیرد.
♦️ سیستم ها و ساختارهای جهانی فارغ از خواست و نگاه محلی در نظام جهانی حضور دارند . نظامهای محلی و ملی باید فرصت ها و محدودیت های نظامهای فراملی را در نظر داشته باشند و به این ترتیب به منظر و دیدگاه سوژه ایرانی دست پیدا کنند .
♦️ پژوهشگران درحوزه های مختلف نیز باید به این نکته مهم توجه داشته باشند . به دنبال این بحث ردپائی از ساختارهای جهانشمول نیز پیدا می شود . اطلاع از این نظامها برای دانشمندان و تصمیم گیران کشور یک ضرورت است. این در حالی است که بسیاری، با مقولات اخیر آشنائی ندارند .
#دکتر_سید_جواد_میری_دین_پژوه_و_جامعه_شناس
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه
#بینش_پژوهی_مطالعات_آکادمیک_در_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🔺گفت‌وگوی رادیویی محمدحسین بادامچی و سیدمجید حسینی درباره تأثیر کرونا بر اقتصاد سیاسی ایران و جهان/ پخش شده در پنج‌شنبه ۲۹ خرداد ۹۹ در رادیو فرهنگ

📍 قسمت اول

🔖آیا کرونا به فروپاشی نولیبرالیسم می‌انجامد؟
Forwarded from میدان
📃 اکوسوسیالیسم؛ انقلاب علیه قانون آهنین سرمایه‌داری

🎙 گفت‌وگوی سایت ال‌یازلاری با میشل لووی
✍🏻 مترجم: مبین رحیمی

💭 سالها پیش میشل لووی در «مانیفست اکوسوسیالیستی» به این نکته اشاره کرد که نقاط بی‌شماری از مقاومت به گونه‌ای خودجوش در جهان آشوبناک سرمایه جهانی ظهور می‌کنند.

⭕️ او معتقد است سرمایه‌داری فقط یک نظام ناپایدار نیست و ویرانگر هم است. در نتیجه سیاره زمین و بشریت را به فاجعه‌ای که تاریخ نظیر آن را به خود ندیده است رهنمون می‌کند.

این گفت‌وگو را در میدان بخوانید👇🏻

🔗 http://medn.me/hp

@meidaandotcom
یادداشت اینستاگرامی پروفسور شاپور رواسانی استاد دانشگاه اولدنبرگ آلمان در چهل و سومین سالگرد دکتر علی شریعتی


@seyedjavadmiri
یادداشت اینستاگرامی پروفسور شاپور رواسانی استاد دانشگاه اولدنبرگ آلمان در چهل و سومین سالگرد دکتر علی شریعتی


@seyedjavadmiri
Forwarded from جمهورى سوم
🔺 حاکمیت دوگانه دیپلماتهای سازشکار و نظامیان جنگ‌طلب بر سیاست خارجی ایران نه به جنگی واقعی با امپریالیسم انجامیده و نه ما را به کشوری توسعه‌یافته تحت الحمایه‌ غرب تبدیل کرده، بلکه اساسا مقوم یک الیگارشی کاسب‌کار بوده که امریکاستیزی و توسعه را به یکسان هزینه بقای خود کرده است و اتفاقا کاملا با اهداف استعماری آمریکا در ایران نیز هماهنگ است. این چیزی است که من آنرا «سایه جنگ» نامیدم: وضعیتی نه جنگ نه صلح که هیولای خونخوار «دولت بیژنی» در تاریکخانه‌های آن شکل می‌گیرد.
«مبارزه سیاسی با امریکا» از نوع دکتر مصدقی آن الگوی دیگری است که نه به دنبال تمدن‌سازی از نوع روسی و چینی است و نه الحاق به نظم جهانی آمریکایی مثل کره و ژاپن، بلکه نوعی «جهانی شدن بدیل» را مد نظر دارد. بر خلاف تحریم و سازش دولتی که همواره به نفع الیگارشی است، در این الگو توان مدنی و سیاسی جامعه ایران به صحنه می‌آید. اگر توان مدنی و سیاسی داشته باشیم توییتر و اینستاگرام نه تهدید، که فرصت حرکت انقلاب ما هستند. افسوس از سیطره الیگارشی منحط بر انقلاب ما.

مرتبط:
آیا راهی به فراسوی دوگانه جنگ و سازش وجود دارد؟

سایه جنگ: بازی فریب دولت با جنگ و صلح
ماهیان؛ ضامن حفظ سلامت و تنوع زیستی آب‌ها 🐟

امروز ١٨ ژوئن مصادف با ٢٩ خرداد، روز ملی مقابله با صید بی‌رویه‌ی ماهی‌ها است. 📆

صید ماهی‌ها در گذشته به صورت ماهی‌گیری انفرادی و حتی در قالب تفریحی سالم بود. اما با پیشرفت تکنولوژی و تغییر سبک زندگی انسان، امروزه صید ماهی‌ها تبدیل به یک صنعت بزرگ ‌شده و کارخانه‌های بزرگ و متعددی در این حوزه حضور دارند. 🛥

متهم ردیف اول در این پرونده، کسی نیست جز چین! 🇨🇳 با وجود اینکه صید بی رویه در سراسر دنیا در حال انجام است اما چینی‌ها سهم عظیمی در این بین دارند. سهم چینی‌ها نزدیک به %٢٠ کل صید آبزیان در دنیا می‌باشد که تقریباً دو تا سه برابر کشور دوم یعنی اندونزی می‌باشد. 🇮🇩

اما در ایران نیز علاوه بر صیادان غیرمجاز ایرانی... چندی است که کشتی‌های ماهیگیری چینی نه‌تنها به ماهیان بلکه به کل اکوسیستم دریای عمان و خلیج فارس حمله‌ور شده و با استفاده از شیوه‌های گوناگون بخصوص شیوه‌ی «کف روبی» از کف آب تا سطح آب هر جانداری را به دام می‌اندازند. نکته‌ی قابل تأمل راجع به این امر این است که کشور چین این مقادیر عظیم از ماهی‌ها را صرفاً برای تأمین مواد غذایی ملت خود نخواسته و با صادرات آن‌ها سالانه بیش از ١۴ میلیارد دلار برابر ٢۵٢هزار میلیارد تومان به دست می‌آورد که البته در این حیث نیز با اختلافی فاحش در رتبه‌ی نخست قرار دارد. 🤑

در شمال و دریای خزر نیز، به دلیل صید بی‌رویه‌ی ماهی‌ها به منظور بهره‌برداری خاویار توسط ایران، روسیه، ترکمنستان، جمهوری آذربايجان و قزاقستان، برای چندمین سال متوالی صید ماهی در این اکوسیستم بسته و در معرض خطر نابودی، ممنوع اعلام شد. 🎣

پس از دهه‌های ٧٠ و ٨٠ میلادی که اوج صید بی‌رویه‌ی ماهیان را شاهد بودیم، با احداث حوضچه‌های پرورش ماهی متعدد در سراسر دنیا تا حدودی به حفظ پایداری ذخایر آب‌های جهان کمک شد اما روند نابودی ماهیان هیچ‌گاه متوقف نشد. در نتیجه اگر انسان و ارگان‌های ذی‌ربط هرچه زودتر چاره‌ای اساسی برای این معضل نکنند، هیچ بعید نیست نسل بعدی ما از انواع ماهی‌ها، تنها تصاویری در کتاب علوم ببینند؛ آن هم در بخش حیوانات منقرض شده... ‼️
🖋پرهام نوروزی

#روزنگار

🌱🌱🌱
@tamozi
🌱🌱🌱
instagram.com/tamoziii
◽️تقلیل نقش شهروند به تماشاگر

✍️سیدجواد میری

▫️در نظریه کنش ارتباطی (Communication Theory) یورگن هابرماس، فیلسوف معاصر آلمانی، ربط وثیقی با موضوع رسانه (Media) می‌توان یافت.

▫️او معتقد است که جهان بورژوایی (Bourgeois World) که منبعث از عصر روشنگری است، جهانی مبتنی بر گفت‌وگو (Public Debate) بود. از نظر او دوره سرمایه‌داری و بوژوازی پایان یافته و ما اکنون وارد دوره‌ای شده‌ایم که دولت رفاهی کاپیتالیسم یا سرمایه‌داری (Welfare State Capitalism) نامیده می‌شود.

▫️در این دوره مسأله مرکزی گفت‌وگو و دیالوگ برای رسیدن به اجماع در عرصه عمومی مبتنی بر عقلانیت (Rational Debate) نیست. در اینجا اجماع نیز هست اما اجماع را کسانی می‌سازند که مجریان قدرت هستند و آنها عرصه عمومی را تسخیر کرده‌اند یعنی به دنبال اجماع مصنوع از طریق صندوق‌ها یا ساخته شده به دست خبرگان رسانه‌ای هستند.

▫️رسانه ابزار قدرتمندی است که کار اصلی آنها نگهداری و حفظ سیستم و نظام است و هدف غایی آن کنترل اجتماعی (Social Control) نیروهایی است که می‌خواهند نیروی گریز از مرکز داشته باشند.

▫️نکته مهمی که هابرماس به آن اشاره می‌کند این است که در دوران آغازین عصر مدرن، معیار اصلی که براساس گفت‌وگو در عرصه عمومی شکل می‌گرفت مصالح همگانی (Common Goods) بود، اما در دوران پیشرفته و مدرن امروزی، مصالح همگانی دیگر مدنظر قرار نمی‌گیرد بلکه اجماعی که مطابق با نیازهای همگانی جامعه باشد دیگر وجود ندارد و گروه‌های مختلفی در جامعه به وجود آمدند که این گروه‌ها یا متصل به قدرت هستند یا متصل به ثروت و بر این اساس نیز سعی می‌کنند اجماع را در ذهن و ضمیر و زبان جامعه به گونه حقنه‌وار قرار دهند.

▫️به زبان دیگر امروز کسی اکنون به دنبال برهان نیست. آن چیزی که واقعاً مدنظر است و در رسانه‌های مختلف می‌بینیم یک نوع اغواگری (Manipulation) است. یعنی فرد فکر می‌کند نظرش را گفته اما در جهانی زندگی می‌کند که برهان دیگر جایی ندارد.

▫️برای هابرماس کاربرد اصلی رسانه که هدف اولیه آن بسترسازی و گفت‌وگوی عقلانی در عرصه عمومی بوده از دست رفته و اینک گفت‌وگوی عقلانی را محدود و تصنعی می‌کند. این شیوه تا جایی به نتیجه می‌رسد که شرکت‌های چندملیتی غول‌های رسانه‌ای در ارتباط با عرصه عمومی هستند و چون قدرت و ابزار دارند به جای اینکه فضا را بگشایند به دنبال اقناع فریب‌کارانه هستند.

▫️در نگاه این اندیشمند معاصر آلمانی، ارتباطی بین عرصه عمومی و گفت‌وگو و مشارکت عمومی شهروندان برای رسیدن به مصالح همگانی در سیستم سرمایه‌داری خدشه‌دار شده است. نقش شهروند به تماشاگر تقلیل یافته است، لذا عرصه ما عرصه تماشاگری شده است و افکار عمومی در رسانه‌ها در دست قدرتمندان قرار می‌گیرد.


🗞منبع: گزیده‌ای از مقاله‌ای به نام «رسانه‌ها در خدمت عقلانیت نیستند»، منتشر شده در شماره 59-58 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، اسفند 1393 و فروردین 1394

#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#رسانه
#یورگن_هابرماس

برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید

👇👇👇

https://news.1rj.ru/str/cm_magazine
زنان ایرانی و وجوب تاسیس وزارت امور زنان

#صفحه_یک
#یاداشت
#مسعد_سلیتی

📝قتل و کشتار فجیع رومینا، ریحانه، فاطمه و دیگر زنان در شمال و جنوب، شرق و غرب ایران پدیده‌‌ای دردناک است اما دردناک‌تر از آن این است که علیرغم این قتل‌های فجیع تاکنون قانونگذار و تصمیم‌گیران و مجموعه تصمیمات و برنامه‌‌ها و رویه‌‌ها در جهت محو و نفی این خشونت‌ها علیه زنان و حمایت و تضمین حقوق و آزادی‌های اساسی آنها اقدامی تاثیرگذار به‌عمل نیاورده و مقررات قانون مجازات نه تنها منجر به پیشگیری از وقوع این جرایم و خشونت علیه زنان نشده است بلکه با توجه به خلاء قانونی و نگاه مثبت بخشی از جامعه به نابرابری جنسیتی و قتل‌های ناموسی عاملی برای افزایش جرم‌زایی علیه زنان شد. از یک‌سو خشونت علیه زنان که محدود به قتل و کشتار آنها نیست، بلکه هرگونه رفتار خشونت‌آمیزی که بر مبنای جنسیت از قبیل ضرب و شتم، تجاوز جنسی، آزار دادن زن در محیط خانه، جامعه و محل کار، تبعیض‌ها و نابرابری مبتنی بر جنسیت، اجبار در ازدواج، ازدواج در سنین پایین، اجبار به حامله شدن و فرزندآوری در سنین پایین، تهدید، سلب آزادی و غیره که به آنها آسیب جسمی، روحی یا جنسی وارد کند و زندگی فردی یا اجتماعی آنها را متأثر می‌کند. طبیعت خشونت علیه زنان به هر شکلی که اعمال شود حقوق وآزادی‌های اساسی و انسانی آنها را پایمال و زنان را آسیب‌پذیر می‌سازد باید از حمایت قانون بهره‌مند شده و در امان بمانند. از سوی دیگر زنان همچون مردان دارای حقوقی هستند که برای حفظ حیات و کرامت انسانی آنها اساسی و الزامی است حقوقی که باید توسط قانون مورد حمایت قرار گرفته و در صورت تجاوز به آن مرتکب باید مجازات شود.
#باید گفت: به سبب پرتاب شدگیِ دازاین است که زمان شایع و همگانی وجود دارد.


هستی و زمان
مارتین هایدگر ص. ۸۴۱
ترجمه سیاوش جمادی


@seyedjavadmiri
Forwarded from راه سوم
🔴روایت‌های تکان‌دهنده از آزار دوچرخه‌سواران در جاده‌ها!

تجربه های تلخ یک بانوی دوچرخه سوار:
🔹از ضربه‌هایی که سرنشین ماشین‌ها از پشت به کمرم می‌زدند؟
🔹از پرتاب میوه و زباله از داخل خودرو؟
🔹از پاشیدن آب از داخل خودرو؟
🔹از تعقیب‌های موتور سوارانی که قصد سوء استفاده و آزار فیزیکی داشتند؟
🔹از مواردی که خودرو به قدری خودش رو به من نزدیک کرده و باعث انحراف من از جاده و زمین خوردن من شده؟
🔹از مواردی که خودرو به قدری به من نزدیک شده که سرنشین خودرو، دست درازی کرده؟
🔹بارها مورد فحاشی قرار گرفته‌ام با جملاتی زشت و کلماتی رکیک.
🔹چندین بار منو تعقیب و تهدید کردند.
🔹تاکنون دوبار تصادف عمدی دو بار تصادف غیر عمدی رو تجربه کردم/ایسنا

بعد ناراحت هم هستیم که چرا اینجا سوییس نیست

@rahsevom