Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
🌐 انسان ایرانی را باید در ساختاری چهار سطحی، با مسائلِ ملی، منطقه ای، جهانی و جهانشمول متصور شد
🔹 امر پژوهش در دانشگاه باید ناشی از یک بینش یا فرهنگ مطالعات آکادمیک باشد
🔹 سید جواد میری: دکترای تخصصی جامعه شناسی
🔹 یونس احمدی: دکترای تخصصی دین پژوهی
♦️ پژوهش باید مبتنی بر نظام دانائی و برنامه ریزی مرتبط با آن باشد . پژوهش ، پژوهشگری و برنامه پژوهشی ، اگر بر محورمسأله یا پرابلم نباشد ، بر مدار مشکلات یا ترابل خواهد چرخید . ترابل کلاف های درهم پیچیده هستند . به این ترتیب امر پژوهش در دانشگاه باید ناشی از یک بینش یا فرهنگ مطالعات آکادمیک باشد ، در غیر اینصورت ، تزاحم های ذهنی تعیین کننده می شوند .
♦️ به عبارتی جامعه دانشگاهی در ابتدا نیازمند نوعی "بینش پژوهی مطالعات آکادمیک " در مجموعِ دانشگاههای ایران و به تبع آن در هر دانشگاهی است . این بینش و نظیر آن در مطالعات آکادمیک از تفقه و بازاندیشی مبانی این علوم و دانش ها شکل می گیرد .
♦️ بازاندیشی از نوعی بستر محوری یا کانتکست محوری یا ایران محوری حادث می شود و در مقابل آن نوعی محوریت ترجمه قرار می گیرد . ترجمه ها معمولاً در این موارد کانتکست محور نیستند. بسیاری از مفاهیم ، کلمات و واژه ها ممکن است در طول تاریخ یا در پارادایم های مختلف ، بارهائی پیدا کرده و مستعمره پارادایم خاصی باشند .
♦️اما واژه ها را در واقع می توان Deconstruct نمود ، به معنای آنکه آنها را پس از خارج نمودن از بستر پارادایمی ، بازسازی نمود و نسبت به پیشبرد پارادایم جدید استفاده کرد .
♦️مراد از تفقه در اینجا نوعی بازبینی و بازساخت یا ساخت گشائی است . تفقه راه نجات از تزاحم است . تفقه به معنای رسیدن به کنه مسئله در بستر آن و تلاش برای ربط پدیده های به ظاهر نامرتبط برای رسیدن به یک تصویر مفهومی کلان و انتقال آن به دیگران است.
♦️دلیل آنکه ما گاهی نمی توانیم مسئله محور یا پرابلم محور باشیم و در یک حالت تزاحم ذهنی قرار می گیریم آن است که ما وضع ، مقام و موضع سوژه ایرانی را در ذهن ، فکر ، اندیشه و حالت های مفهوم سازی خود در نظر نمی گیریم .
♦️ راهکارلازم برای خروج از حالت مقلدوار و دستیابی به موضع و مقام ایرانی و مبتنی بر من و اندیشه ایرانی، داشتن مسئله است . ساختارهای فاقد مسئله محوری نسبت به مشکلات و برخورد با آنها فرافکنی را در دستورکار قرار می دهند . تزاحم های بی شمار در این ساختارها مانع از انسجام ذهن می شوند . پدیده ها فاقد انسجام دورنی و منطقی هستند و نمی توانند یک تصویرمنسجم مفهومی را حکایت نمایند .
♦️ مسائل در یک تقسیم بندی به سه دسته محلی ، منطقه ای و جهانی تقسیم ، متصور و مفهوم سازی می شوند . در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی و علوم مرتبط با دین این سه دسته مسائل بر همدیگر اثر گذار خواهند بود .
♦️ بررسی مسائل ملی و محلی به صورت فرآیندی متمایز از مسائل دیگر در حوزه منطقه ای و جهانی غیرممکن به نظر می رسد . از سوی دیگر مسائلی خارج از سه حوزه اخیر وجود دارند که یونیورسال و جهانشمول تلقی می شوند . به معنائی انسان به مثابه انسان در مقام و موقعیت انسانی خود، دارای یک وضع و شأنی است که فرا تاریخی و فراجغرافیائی و جهانشمول است .
♦️ پس به نوعی انسان ایرانی را باید در چهار سطح، با مسائلِ ملی، منطقه ای، جهانی و جهانشمول متصور شد . دریک نگاه، انسان ایرانی محصول بینش دینی ، فلسفی و جامعه شناختی ایرانی است که با لحاظ چهارسطح مسائل اخیر شکل می گیرد.
♦️ سیستم ها و ساختارهای جهانی فارغ از خواست و نگاه محلی در نظام جهانی حضور دارند . نظامهای محلی و ملی باید فرصت ها و محدودیت های نظامهای فراملی را در نظر داشته باشند و به این ترتیب به منظر و دیدگاه سوژه ایرانی دست پیدا کنند .
♦️ پژوهشگران درحوزه های مختلف نیز باید به این نکته مهم توجه داشته باشند . به دنبال این بحث ردپائی از ساختارهای جهانشمول نیز پیدا می شود . اطلاع از این نظامها برای دانشمندان و تصمیم گیران کشور یک ضرورت است. این در حالی است که بسیاری، با مقولات اخیر آشنائی ندارند .
#دکتر_سید_جواد_میری_دین_پژوه_و_جامعه_شناس
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه
#بینش_پژوهی_مطالعات_آکادمیک_در_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 امر پژوهش در دانشگاه باید ناشی از یک بینش یا فرهنگ مطالعات آکادمیک باشد
🔹 سید جواد میری: دکترای تخصصی جامعه شناسی
🔹 یونس احمدی: دکترای تخصصی دین پژوهی
♦️ پژوهش باید مبتنی بر نظام دانائی و برنامه ریزی مرتبط با آن باشد . پژوهش ، پژوهشگری و برنامه پژوهشی ، اگر بر محورمسأله یا پرابلم نباشد ، بر مدار مشکلات یا ترابل خواهد چرخید . ترابل کلاف های درهم پیچیده هستند . به این ترتیب امر پژوهش در دانشگاه باید ناشی از یک بینش یا فرهنگ مطالعات آکادمیک باشد ، در غیر اینصورت ، تزاحم های ذهنی تعیین کننده می شوند .
♦️ به عبارتی جامعه دانشگاهی در ابتدا نیازمند نوعی "بینش پژوهی مطالعات آکادمیک " در مجموعِ دانشگاههای ایران و به تبع آن در هر دانشگاهی است . این بینش و نظیر آن در مطالعات آکادمیک از تفقه و بازاندیشی مبانی این علوم و دانش ها شکل می گیرد .
♦️ بازاندیشی از نوعی بستر محوری یا کانتکست محوری یا ایران محوری حادث می شود و در مقابل آن نوعی محوریت ترجمه قرار می گیرد . ترجمه ها معمولاً در این موارد کانتکست محور نیستند. بسیاری از مفاهیم ، کلمات و واژه ها ممکن است در طول تاریخ یا در پارادایم های مختلف ، بارهائی پیدا کرده و مستعمره پارادایم خاصی باشند .
♦️اما واژه ها را در واقع می توان Deconstruct نمود ، به معنای آنکه آنها را پس از خارج نمودن از بستر پارادایمی ، بازسازی نمود و نسبت به پیشبرد پارادایم جدید استفاده کرد .
♦️مراد از تفقه در اینجا نوعی بازبینی و بازساخت یا ساخت گشائی است . تفقه راه نجات از تزاحم است . تفقه به معنای رسیدن به کنه مسئله در بستر آن و تلاش برای ربط پدیده های به ظاهر نامرتبط برای رسیدن به یک تصویر مفهومی کلان و انتقال آن به دیگران است.
♦️دلیل آنکه ما گاهی نمی توانیم مسئله محور یا پرابلم محور باشیم و در یک حالت تزاحم ذهنی قرار می گیریم آن است که ما وضع ، مقام و موضع سوژه ایرانی را در ذهن ، فکر ، اندیشه و حالت های مفهوم سازی خود در نظر نمی گیریم .
♦️ راهکارلازم برای خروج از حالت مقلدوار و دستیابی به موضع و مقام ایرانی و مبتنی بر من و اندیشه ایرانی، داشتن مسئله است . ساختارهای فاقد مسئله محوری نسبت به مشکلات و برخورد با آنها فرافکنی را در دستورکار قرار می دهند . تزاحم های بی شمار در این ساختارها مانع از انسجام ذهن می شوند . پدیده ها فاقد انسجام دورنی و منطقی هستند و نمی توانند یک تصویرمنسجم مفهومی را حکایت نمایند .
♦️ مسائل در یک تقسیم بندی به سه دسته محلی ، منطقه ای و جهانی تقسیم ، متصور و مفهوم سازی می شوند . در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی و علوم مرتبط با دین این سه دسته مسائل بر همدیگر اثر گذار خواهند بود .
♦️ بررسی مسائل ملی و محلی به صورت فرآیندی متمایز از مسائل دیگر در حوزه منطقه ای و جهانی غیرممکن به نظر می رسد . از سوی دیگر مسائلی خارج از سه حوزه اخیر وجود دارند که یونیورسال و جهانشمول تلقی می شوند . به معنائی انسان به مثابه انسان در مقام و موقعیت انسانی خود، دارای یک وضع و شأنی است که فرا تاریخی و فراجغرافیائی و جهانشمول است .
♦️ پس به نوعی انسان ایرانی را باید در چهار سطح، با مسائلِ ملی، منطقه ای، جهانی و جهانشمول متصور شد . دریک نگاه، انسان ایرانی محصول بینش دینی ، فلسفی و جامعه شناختی ایرانی است که با لحاظ چهارسطح مسائل اخیر شکل می گیرد.
♦️ سیستم ها و ساختارهای جهانی فارغ از خواست و نگاه محلی در نظام جهانی حضور دارند . نظامهای محلی و ملی باید فرصت ها و محدودیت های نظامهای فراملی را در نظر داشته باشند و به این ترتیب به منظر و دیدگاه سوژه ایرانی دست پیدا کنند .
♦️ پژوهشگران درحوزه های مختلف نیز باید به این نکته مهم توجه داشته باشند . به دنبال این بحث ردپائی از ساختارهای جهانشمول نیز پیدا می شود . اطلاع از این نظامها برای دانشمندان و تصمیم گیران کشور یک ضرورت است. این در حالی است که بسیاری، با مقولات اخیر آشنائی ندارند .
#دکتر_سید_جواد_میری_دین_پژوه_و_جامعه_شناس
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه
#بینش_پژوهی_مطالعات_آکادمیک_در_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🔺گفتوگوی رادیویی محمدحسین بادامچی و سیدمجید حسینی درباره تأثیر کرونا بر اقتصاد سیاسی ایران و جهان/ پخش شده در پنجشنبه ۲۹ خرداد ۹۹ در رادیو فرهنگ
📍 قسمت اول
🔖آیا کرونا به فروپاشی نولیبرالیسم میانجامد؟
📍 قسمت اول
🔖آیا کرونا به فروپاشی نولیبرالیسم میانجامد؟
Forwarded from میدان
📃 اکوسوسیالیسم؛ انقلاب علیه قانون آهنین سرمایهداری
🎙 گفتوگوی سایت الیازلاری با میشل لووی
✍🏻 مترجم: مبین رحیمی
💭 سالها پیش میشل لووی در «مانیفست اکوسوسیالیستی» به این نکته اشاره کرد که نقاط بیشماری از مقاومت به گونهای خودجوش در جهان آشوبناک سرمایه جهانی ظهور میکنند.
⭕️ او معتقد است سرمایهداری فقط یک نظام ناپایدار نیست و ویرانگر هم است. در نتیجه سیاره زمین و بشریت را به فاجعهای که تاریخ نظیر آن را به خود ندیده است رهنمون میکند.
این گفتوگو را در میدان بخوانید👇🏻
🔗 http://medn.me/hp
@meidaandotcom
🎙 گفتوگوی سایت الیازلاری با میشل لووی
✍🏻 مترجم: مبین رحیمی
💭 سالها پیش میشل لووی در «مانیفست اکوسوسیالیستی» به این نکته اشاره کرد که نقاط بیشماری از مقاومت به گونهای خودجوش در جهان آشوبناک سرمایه جهانی ظهور میکنند.
⭕️ او معتقد است سرمایهداری فقط یک نظام ناپایدار نیست و ویرانگر هم است. در نتیجه سیاره زمین و بشریت را به فاجعهای که تاریخ نظیر آن را به خود ندیده است رهنمون میکند.
این گفتوگو را در میدان بخوانید👇🏻
🔗 http://medn.me/hp
@meidaandotcom
Forwarded from سیدجواد میری مینق
یادداشت اینستاگرامی پروفسور شاپور رواسانی استاد دانشگاه اولدنبرگ آلمان در چهل و سومین سالگرد دکتر علی شریعتی
@seyedjavadmiri
@seyedjavadmiri
Forwarded from سیدجواد میری مینق
یادداشت اینستاگرامی پروفسور شاپور رواسانی استاد دانشگاه اولدنبرگ آلمان در چهل و سومین سالگرد دکتر علی شریعتی
@seyedjavadmiri
@seyedjavadmiri
Forwarded from جمهورى سوم
🔺 حاکمیت دوگانه دیپلماتهای سازشکار و نظامیان جنگطلب بر سیاست خارجی ایران نه به جنگی واقعی با امپریالیسم انجامیده و نه ما را به کشوری توسعهیافته تحت الحمایه غرب تبدیل کرده، بلکه اساسا مقوم یک الیگارشی کاسبکار بوده که امریکاستیزی و توسعه را به یکسان هزینه بقای خود کرده است و اتفاقا کاملا با اهداف استعماری آمریکا در ایران نیز هماهنگ است. این چیزی است که من آنرا «سایه جنگ» نامیدم: وضعیتی نه جنگ نه صلح که هیولای خونخوار «دولت بیژنی» در تاریکخانههای آن شکل میگیرد.
«مبارزه سیاسی با امریکا» از نوع دکتر مصدقی آن الگوی دیگری است که نه به دنبال تمدنسازی از نوع روسی و چینی است و نه الحاق به نظم جهانی آمریکایی مثل کره و ژاپن، بلکه نوعی «جهانی شدن بدیل» را مد نظر دارد. بر خلاف تحریم و سازش دولتی که همواره به نفع الیگارشی است، در این الگو توان مدنی و سیاسی جامعه ایران به صحنه میآید. اگر توان مدنی و سیاسی داشته باشیم توییتر و اینستاگرام نه تهدید، که فرصت حرکت انقلاب ما هستند. افسوس از سیطره الیگارشی منحط بر انقلاب ما.
مرتبط:
آیا راهی به فراسوی دوگانه جنگ و سازش وجود دارد؟
سایه جنگ: بازی فریب دولت با جنگ و صلح
«مبارزه سیاسی با امریکا» از نوع دکتر مصدقی آن الگوی دیگری است که نه به دنبال تمدنسازی از نوع روسی و چینی است و نه الحاق به نظم جهانی آمریکایی مثل کره و ژاپن، بلکه نوعی «جهانی شدن بدیل» را مد نظر دارد. بر خلاف تحریم و سازش دولتی که همواره به نفع الیگارشی است، در این الگو توان مدنی و سیاسی جامعه ایران به صحنه میآید. اگر توان مدنی و سیاسی داشته باشیم توییتر و اینستاگرام نه تهدید، که فرصت حرکت انقلاب ما هستند. افسوس از سیطره الیگارشی منحط بر انقلاب ما.
مرتبط:
آیا راهی به فراسوی دوگانه جنگ و سازش وجود دارد؟
سایه جنگ: بازی فریب دولت با جنگ و صلح
Forwarded from سازمان مردم نهاد طموزی
ماهیان؛ ضامن حفظ سلامت و تنوع زیستی آبها 🐟
امروز ١٨ ژوئن مصادف با ٢٩ خرداد، روز ملی مقابله با صید بیرویهی ماهیها است. 📆
صید ماهیها در گذشته به صورت ماهیگیری انفرادی و حتی در قالب تفریحی سالم بود. اما با پیشرفت تکنولوژی و تغییر سبک زندگی انسان، امروزه صید ماهیها تبدیل به یک صنعت بزرگ شده و کارخانههای بزرگ و متعددی در این حوزه حضور دارند. 🛥
متهم ردیف اول در این پرونده، کسی نیست جز چین! 🇨🇳 با وجود اینکه صید بی رویه در سراسر دنیا در حال انجام است اما چینیها سهم عظیمی در این بین دارند. سهم چینیها نزدیک به %٢٠ کل صید آبزیان در دنیا میباشد که تقریباً دو تا سه برابر کشور دوم یعنی اندونزی میباشد. 🇮🇩
اما در ایران نیز علاوه بر صیادان غیرمجاز ایرانی... چندی است که کشتیهای ماهیگیری چینی نهتنها به ماهیان بلکه به کل اکوسیستم دریای عمان و خلیج فارس حملهور شده و با استفاده از شیوههای گوناگون بخصوص شیوهی «کف روبی» از کف آب تا سطح آب هر جانداری را به دام میاندازند. نکتهی قابل تأمل راجع به این امر این است که کشور چین این مقادیر عظیم از ماهیها را صرفاً برای تأمین مواد غذایی ملت خود نخواسته و با صادرات آنها سالانه بیش از ١۴ میلیارد دلار برابر ٢۵٢هزار میلیارد تومان به دست میآورد که البته در این حیث نیز با اختلافی فاحش در رتبهی نخست قرار دارد. 🤑
در شمال و دریای خزر نیز، به دلیل صید بیرویهی ماهیها به منظور بهرهبرداری خاویار توسط ایران، روسیه، ترکمنستان، جمهوری آذربايجان و قزاقستان، برای چندمین سال متوالی صید ماهی در این اکوسیستم بسته و در معرض خطر نابودی، ممنوع اعلام شد. 🎣
پس از دهههای ٧٠ و ٨٠ میلادی که اوج صید بیرویهی ماهیان را شاهد بودیم، با احداث حوضچههای پرورش ماهی متعدد در سراسر دنیا تا حدودی به حفظ پایداری ذخایر آبهای جهان کمک شد اما روند نابودی ماهیان هیچگاه متوقف نشد. در نتیجه اگر انسان و ارگانهای ذیربط هرچه زودتر چارهای اساسی برای این معضل نکنند، هیچ بعید نیست نسل بعدی ما از انواع ماهیها، تنها تصاویری در کتاب علوم ببینند؛ آن هم در بخش حیوانات منقرض شده... ‼️
🖋پرهام نوروزی
#روزنگار
🌱🌱🌱
@tamozi
🌱🌱🌱
instagram.com/tamoziii
امروز ١٨ ژوئن مصادف با ٢٩ خرداد، روز ملی مقابله با صید بیرویهی ماهیها است. 📆
صید ماهیها در گذشته به صورت ماهیگیری انفرادی و حتی در قالب تفریحی سالم بود. اما با پیشرفت تکنولوژی و تغییر سبک زندگی انسان، امروزه صید ماهیها تبدیل به یک صنعت بزرگ شده و کارخانههای بزرگ و متعددی در این حوزه حضور دارند. 🛥
متهم ردیف اول در این پرونده، کسی نیست جز چین! 🇨🇳 با وجود اینکه صید بی رویه در سراسر دنیا در حال انجام است اما چینیها سهم عظیمی در این بین دارند. سهم چینیها نزدیک به %٢٠ کل صید آبزیان در دنیا میباشد که تقریباً دو تا سه برابر کشور دوم یعنی اندونزی میباشد. 🇮🇩
اما در ایران نیز علاوه بر صیادان غیرمجاز ایرانی... چندی است که کشتیهای ماهیگیری چینی نهتنها به ماهیان بلکه به کل اکوسیستم دریای عمان و خلیج فارس حملهور شده و با استفاده از شیوههای گوناگون بخصوص شیوهی «کف روبی» از کف آب تا سطح آب هر جانداری را به دام میاندازند. نکتهی قابل تأمل راجع به این امر این است که کشور چین این مقادیر عظیم از ماهیها را صرفاً برای تأمین مواد غذایی ملت خود نخواسته و با صادرات آنها سالانه بیش از ١۴ میلیارد دلار برابر ٢۵٢هزار میلیارد تومان به دست میآورد که البته در این حیث نیز با اختلافی فاحش در رتبهی نخست قرار دارد. 🤑
در شمال و دریای خزر نیز، به دلیل صید بیرویهی ماهیها به منظور بهرهبرداری خاویار توسط ایران، روسیه، ترکمنستان، جمهوری آذربايجان و قزاقستان، برای چندمین سال متوالی صید ماهی در این اکوسیستم بسته و در معرض خطر نابودی، ممنوع اعلام شد. 🎣
پس از دهههای ٧٠ و ٨٠ میلادی که اوج صید بیرویهی ماهیان را شاهد بودیم، با احداث حوضچههای پرورش ماهی متعدد در سراسر دنیا تا حدودی به حفظ پایداری ذخایر آبهای جهان کمک شد اما روند نابودی ماهیان هیچگاه متوقف نشد. در نتیجه اگر انسان و ارگانهای ذیربط هرچه زودتر چارهای اساسی برای این معضل نکنند، هیچ بعید نیست نسل بعدی ما از انواع ماهیها، تنها تصاویری در کتاب علوم ببینند؛ آن هم در بخش حیوانات منقرض شده... ‼️
🖋پرهام نوروزی
#روزنگار
🌱🌱🌱
@tamozi
🌱🌱🌱
instagram.com/tamoziii
Forwarded from سیدجواد میری مینق
◽️تقلیل نقش شهروند به تماشاگر
✍️سیدجواد میری
▫️در نظریه کنش ارتباطی (Communication Theory) یورگن هابرماس، فیلسوف معاصر آلمانی، ربط وثیقی با موضوع رسانه (Media) میتوان یافت.
▫️او معتقد است که جهان بورژوایی (Bourgeois World) که منبعث از عصر روشنگری است، جهانی مبتنی بر گفتوگو (Public Debate) بود. از نظر او دوره سرمایهداری و بوژوازی پایان یافته و ما اکنون وارد دورهای شدهایم که دولت رفاهی کاپیتالیسم یا سرمایهداری (Welfare State Capitalism) نامیده میشود.
▫️در این دوره مسأله مرکزی گفتوگو و دیالوگ برای رسیدن به اجماع در عرصه عمومی مبتنی بر عقلانیت (Rational Debate) نیست. در اینجا اجماع نیز هست اما اجماع را کسانی میسازند که مجریان قدرت هستند و آنها عرصه عمومی را تسخیر کردهاند یعنی به دنبال اجماع مصنوع از طریق صندوقها یا ساخته شده به دست خبرگان رسانهای هستند.
▫️رسانه ابزار قدرتمندی است که کار اصلی آنها نگهداری و حفظ سیستم و نظام است و هدف غایی آن کنترل اجتماعی (Social Control) نیروهایی است که میخواهند نیروی گریز از مرکز داشته باشند.
▫️نکته مهمی که هابرماس به آن اشاره میکند این است که در دوران آغازین عصر مدرن، معیار اصلی که براساس گفتوگو در عرصه عمومی شکل میگرفت مصالح همگانی (Common Goods) بود، اما در دوران پیشرفته و مدرن امروزی، مصالح همگانی دیگر مدنظر قرار نمیگیرد بلکه اجماعی که مطابق با نیازهای همگانی جامعه باشد دیگر وجود ندارد و گروههای مختلفی در جامعه به وجود آمدند که این گروهها یا متصل به قدرت هستند یا متصل به ثروت و بر این اساس نیز سعی میکنند اجماع را در ذهن و ضمیر و زبان جامعه به گونه حقنهوار قرار دهند.
▫️به زبان دیگر امروز کسی اکنون به دنبال برهان نیست. آن چیزی که واقعاً مدنظر است و در رسانههای مختلف میبینیم یک نوع اغواگری (Manipulation) است. یعنی فرد فکر میکند نظرش را گفته اما در جهانی زندگی میکند که برهان دیگر جایی ندارد.
▫️برای هابرماس کاربرد اصلی رسانه که هدف اولیه آن بسترسازی و گفتوگوی عقلانی در عرصه عمومی بوده از دست رفته و اینک گفتوگوی عقلانی را محدود و تصنعی میکند. این شیوه تا جایی به نتیجه میرسد که شرکتهای چندملیتی غولهای رسانهای در ارتباط با عرصه عمومی هستند و چون قدرت و ابزار دارند به جای اینکه فضا را بگشایند به دنبال اقناع فریبکارانه هستند.
▫️در نگاه این اندیشمند معاصر آلمانی، ارتباطی بین عرصه عمومی و گفتوگو و مشارکت عمومی شهروندان برای رسیدن به مصالح همگانی در سیستم سرمایهداری خدشهدار شده است. نقش شهروند به تماشاگر تقلیل یافته است، لذا عرصه ما عرصه تماشاگری شده است و افکار عمومی در رسانهها در دست قدرتمندان قرار میگیرد.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام «رسانهها در خدمت عقلانیت نیستند»، منتشر شده در شماره 59-58 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، اسفند 1393 و فروردین 1394
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#رسانه
#یورگن_هابرماس
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://news.1rj.ru/str/cm_magazine
✍️سیدجواد میری
▫️در نظریه کنش ارتباطی (Communication Theory) یورگن هابرماس، فیلسوف معاصر آلمانی، ربط وثیقی با موضوع رسانه (Media) میتوان یافت.
▫️او معتقد است که جهان بورژوایی (Bourgeois World) که منبعث از عصر روشنگری است، جهانی مبتنی بر گفتوگو (Public Debate) بود. از نظر او دوره سرمایهداری و بوژوازی پایان یافته و ما اکنون وارد دورهای شدهایم که دولت رفاهی کاپیتالیسم یا سرمایهداری (Welfare State Capitalism) نامیده میشود.
▫️در این دوره مسأله مرکزی گفتوگو و دیالوگ برای رسیدن به اجماع در عرصه عمومی مبتنی بر عقلانیت (Rational Debate) نیست. در اینجا اجماع نیز هست اما اجماع را کسانی میسازند که مجریان قدرت هستند و آنها عرصه عمومی را تسخیر کردهاند یعنی به دنبال اجماع مصنوع از طریق صندوقها یا ساخته شده به دست خبرگان رسانهای هستند.
▫️رسانه ابزار قدرتمندی است که کار اصلی آنها نگهداری و حفظ سیستم و نظام است و هدف غایی آن کنترل اجتماعی (Social Control) نیروهایی است که میخواهند نیروی گریز از مرکز داشته باشند.
▫️نکته مهمی که هابرماس به آن اشاره میکند این است که در دوران آغازین عصر مدرن، معیار اصلی که براساس گفتوگو در عرصه عمومی شکل میگرفت مصالح همگانی (Common Goods) بود، اما در دوران پیشرفته و مدرن امروزی، مصالح همگانی دیگر مدنظر قرار نمیگیرد بلکه اجماعی که مطابق با نیازهای همگانی جامعه باشد دیگر وجود ندارد و گروههای مختلفی در جامعه به وجود آمدند که این گروهها یا متصل به قدرت هستند یا متصل به ثروت و بر این اساس نیز سعی میکنند اجماع را در ذهن و ضمیر و زبان جامعه به گونه حقنهوار قرار دهند.
▫️به زبان دیگر امروز کسی اکنون به دنبال برهان نیست. آن چیزی که واقعاً مدنظر است و در رسانههای مختلف میبینیم یک نوع اغواگری (Manipulation) است. یعنی فرد فکر میکند نظرش را گفته اما در جهانی زندگی میکند که برهان دیگر جایی ندارد.
▫️برای هابرماس کاربرد اصلی رسانه که هدف اولیه آن بسترسازی و گفتوگوی عقلانی در عرصه عمومی بوده از دست رفته و اینک گفتوگوی عقلانی را محدود و تصنعی میکند. این شیوه تا جایی به نتیجه میرسد که شرکتهای چندملیتی غولهای رسانهای در ارتباط با عرصه عمومی هستند و چون قدرت و ابزار دارند به جای اینکه فضا را بگشایند به دنبال اقناع فریبکارانه هستند.
▫️در نگاه این اندیشمند معاصر آلمانی، ارتباطی بین عرصه عمومی و گفتوگو و مشارکت عمومی شهروندان برای رسیدن به مصالح همگانی در سیستم سرمایهداری خدشهدار شده است. نقش شهروند به تماشاگر تقلیل یافته است، لذا عرصه ما عرصه تماشاگری شده است و افکار عمومی در رسانهها در دست قدرتمندان قرار میگیرد.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام «رسانهها در خدمت عقلانیت نیستند»، منتشر شده در شماره 59-58 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، اسفند 1393 و فروردین 1394
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#رسانه
#یورگن_هابرماس
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://news.1rj.ru/str/cm_magazine
Telegram
ماهنامه مديريت ارتباطات
ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
زنان ایرانی و وجوب تاسیس وزارت امور زنان
#صفحه_یک
#یاداشت
#مسعد_سلیتی
📝قتل و کشتار فجیع رومینا، ریحانه، فاطمه و دیگر زنان در شمال و جنوب، شرق و غرب ایران پدیدهای دردناک است اما دردناکتر از آن این است که علیرغم این قتلهای فجیع تاکنون قانونگذار و تصمیمگیران و مجموعه تصمیمات و برنامهها و رویهها در جهت محو و نفی این خشونتها علیه زنان و حمایت و تضمین حقوق و آزادیهای اساسی آنها اقدامی تاثیرگذار بهعمل نیاورده و مقررات قانون مجازات نه تنها منجر به پیشگیری از وقوع این جرایم و خشونت علیه زنان نشده است بلکه با توجه به خلاء قانونی و نگاه مثبت بخشی از جامعه به نابرابری جنسیتی و قتلهای ناموسی عاملی برای افزایش جرمزایی علیه زنان شد. از یکسو خشونت علیه زنان که محدود به قتل و کشتار آنها نیست، بلکه هرگونه رفتار خشونتآمیزی که بر مبنای جنسیت از قبیل ضرب و شتم، تجاوز جنسی، آزار دادن زن در محیط خانه، جامعه و محل کار، تبعیضها و نابرابری مبتنی بر جنسیت، اجبار در ازدواج، ازدواج در سنین پایین، اجبار به حامله شدن و فرزندآوری در سنین پایین، تهدید، سلب آزادی و غیره که به آنها آسیب جسمی، روحی یا جنسی وارد کند و زندگی فردی یا اجتماعی آنها را متأثر میکند. طبیعت خشونت علیه زنان به هر شکلی که اعمال شود حقوق وآزادیهای اساسی و انسانی آنها را پایمال و زنان را آسیبپذیر میسازد باید از حمایت قانون بهرهمند شده و در امان بمانند. از سوی دیگر زنان همچون مردان دارای حقوقی هستند که برای حفظ حیات و کرامت انسانی آنها اساسی و الزامی است حقوقی که باید توسط قانون مورد حمایت قرار گرفته و در صورت تجاوز به آن مرتکب باید مجازات شود.
#صفحه_یک
#یاداشت
#مسعد_سلیتی
📝قتل و کشتار فجیع رومینا، ریحانه، فاطمه و دیگر زنان در شمال و جنوب، شرق و غرب ایران پدیدهای دردناک است اما دردناکتر از آن این است که علیرغم این قتلهای فجیع تاکنون قانونگذار و تصمیمگیران و مجموعه تصمیمات و برنامهها و رویهها در جهت محو و نفی این خشونتها علیه زنان و حمایت و تضمین حقوق و آزادیهای اساسی آنها اقدامی تاثیرگذار بهعمل نیاورده و مقررات قانون مجازات نه تنها منجر به پیشگیری از وقوع این جرایم و خشونت علیه زنان نشده است بلکه با توجه به خلاء قانونی و نگاه مثبت بخشی از جامعه به نابرابری جنسیتی و قتلهای ناموسی عاملی برای افزایش جرمزایی علیه زنان شد. از یکسو خشونت علیه زنان که محدود به قتل و کشتار آنها نیست، بلکه هرگونه رفتار خشونتآمیزی که بر مبنای جنسیت از قبیل ضرب و شتم، تجاوز جنسی، آزار دادن زن در محیط خانه، جامعه و محل کار، تبعیضها و نابرابری مبتنی بر جنسیت، اجبار در ازدواج، ازدواج در سنین پایین، اجبار به حامله شدن و فرزندآوری در سنین پایین، تهدید، سلب آزادی و غیره که به آنها آسیب جسمی، روحی یا جنسی وارد کند و زندگی فردی یا اجتماعی آنها را متأثر میکند. طبیعت خشونت علیه زنان به هر شکلی که اعمال شود حقوق وآزادیهای اساسی و انسانی آنها را پایمال و زنان را آسیبپذیر میسازد باید از حمایت قانون بهرهمند شده و در امان بمانند. از سوی دیگر زنان همچون مردان دارای حقوقی هستند که برای حفظ حیات و کرامت انسانی آنها اساسی و الزامی است حقوقی که باید توسط قانون مورد حمایت قرار گرفته و در صورت تجاوز به آن مرتکب باید مجازات شود.
Telegraph
زنان ایرانی و وجوب تاسیس وزارت امور زنان
قتل و کشتار فجیع رومینا، ریحانه، فاطمه و دیگر زنان در شمال و جنوب، شرق و غرب ایران پدیدهای دردناک است اما دردناکتر از آن این است که علیرغم این قتلهای فجیع تاکنون قانونگذار و تصمیمگیران و مجموعه تصمیمات و برنامهها و رویهها در جهت محو و نفی این خشونتها…
Forwarded from سیدجواد میری مینق
#باید گفت: به سبب پرتاب شدگیِ دازاین است که زمان شایع و همگانی وجود دارد.
هستی و زمان
مارتین هایدگر ص. ۸۴۱
ترجمه سیاوش جمادی
@seyedjavadmiri
هستی و زمان
مارتین هایدگر ص. ۸۴۱
ترجمه سیاوش جمادی
@seyedjavadmiri
Forwarded from راه سوم
🔴روایتهای تکاندهنده از آزار دوچرخهسواران در جادهها!
تجربه های تلخ یک بانوی دوچرخه سوار:
🔹از ضربههایی که سرنشین ماشینها از پشت به کمرم میزدند؟
🔹از پرتاب میوه و زباله از داخل خودرو؟
🔹از پاشیدن آب از داخل خودرو؟
🔹از تعقیبهای موتور سوارانی که قصد سوء استفاده و آزار فیزیکی داشتند؟
🔹از مواردی که خودرو به قدری خودش رو به من نزدیک کرده و باعث انحراف من از جاده و زمین خوردن من شده؟
🔹از مواردی که خودرو به قدری به من نزدیک شده که سرنشین خودرو، دست درازی کرده؟
🔹بارها مورد فحاشی قرار گرفتهام با جملاتی زشت و کلماتی رکیک.
🔹چندین بار منو تعقیب و تهدید کردند.
🔹تاکنون دوبار تصادف عمدی دو بار تصادف غیر عمدی رو تجربه کردم/ایسنا
✒بعد ناراحت هم هستیم که چرا اینجا سوییس نیست
@rahsevom
تجربه های تلخ یک بانوی دوچرخه سوار:
🔹از ضربههایی که سرنشین ماشینها از پشت به کمرم میزدند؟
🔹از پرتاب میوه و زباله از داخل خودرو؟
🔹از پاشیدن آب از داخل خودرو؟
🔹از تعقیبهای موتور سوارانی که قصد سوء استفاده و آزار فیزیکی داشتند؟
🔹از مواردی که خودرو به قدری خودش رو به من نزدیک کرده و باعث انحراف من از جاده و زمین خوردن من شده؟
🔹از مواردی که خودرو به قدری به من نزدیک شده که سرنشین خودرو، دست درازی کرده؟
🔹بارها مورد فحاشی قرار گرفتهام با جملاتی زشت و کلماتی رکیک.
🔹چندین بار منو تعقیب و تهدید کردند.
🔹تاکنون دوبار تصادف عمدی دو بار تصادف غیر عمدی رو تجربه کردم/ایسنا
✒بعد ناراحت هم هستیم که چرا اینجا سوییس نیست
@rahsevom
🔴 حسین راغفر : مجلس با شعار نمیتواند مشکلات معیشتی مردم را حل کند راهی جز سهمیهبندی کالاها وجود ندارد
🔹همین افزایش قیمت سکه در بازار را مشاهده کنید که عملا یک بانک در ماههای اخیر اقدام به خرید سکه با اختلاف ۷۰۰ تا ۵۰۰ تا هزار تومانی در بازار آتی میکرد که امروز باعث شده قیمت سکه به بالای ۸ میلیون تومان برسد. بانک مربوطه قیمت سکه را بالا میبرد و بانک مرکزی به خاطر اعتراض صنف طلا فروشان خرید و فروش سکه در بازار آتی را ممنوع میکند اما واکنش دیگر مشاهده نمیشود.
🔹آیا مدیریت آن بانک صلاحیت لازم برای بانکداری سالم را دارد؟ آیا مدیر آن نباید عزل شود؟ این حکایت از آن دارد که گویی همه در خدمت سوداگران و منافع آنها هستند و البته منتفع نیز میشوند جزء مردم.
@rahsevom
🔹همین افزایش قیمت سکه در بازار را مشاهده کنید که عملا یک بانک در ماههای اخیر اقدام به خرید سکه با اختلاف ۷۰۰ تا ۵۰۰ تا هزار تومانی در بازار آتی میکرد که امروز باعث شده قیمت سکه به بالای ۸ میلیون تومان برسد. بانک مربوطه قیمت سکه را بالا میبرد و بانک مرکزی به خاطر اعتراض صنف طلا فروشان خرید و فروش سکه در بازار آتی را ممنوع میکند اما واکنش دیگر مشاهده نمیشود.
🔹آیا مدیریت آن بانک صلاحیت لازم برای بانکداری سالم را دارد؟ آیا مدیر آن نباید عزل شود؟ این حکایت از آن دارد که گویی همه در خدمت سوداگران و منافع آنها هستند و البته منتفع نیز میشوند جزء مردم.
@rahsevom
Forwarded from جمهورى سوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺روحانی: طبق فتوای امام ارز مال دولت است و قیمت آن هم در اختیار دولت هست.
✍بارها با دوستانی که نظام اقتصادی ایران و دولت کنونی را «نولیبرال» مینامند این بحث را داشتهام که چنین صورتبندیای بسیار خام و سادهلوحانه است. کاربرد هر دو مفهوم مالکیت عمومی و مالکیت خصوصی در ایران زیر سؤال است و همانطور که روحانی میگوید همه چیز ذیل دولت و الهیات سیاسی آن قرار دارد.
روحانی میگوید طبق فتوای امام دولت حق دارد که هر سال دست در جیب مستضعفین ریالی کند و در جیب اشراف دلاری بگذارد و همه اینها را به اسم بقای دولت-ملت، مصلحت ملی و حفظ بیضه اسلام انجام دهد. خشونت و توتالیتاریسم لحن کلام روحانی بعنوان نمادی از رجال امنیتی-تکنوکرات باسابقه ما وقتی میگوید «ما مالک ارز هستیم» تکاندهنده است و کاملا پیداست که چرا حوادثی مانند آبان خونین رخ میدهد، با تفرعن از آن دفاع میشود و بدتر از همه اینکه هیچ پشیمانی از آن نیست و نه تنها دوباره رخ خواهد داد، بلکه شکل نرم آن شوکدرمانی همین امروز دوباره و چندباره در حال پیادهسازی است. دو جناح راست حاکم با این خوانش فاجعه از الهیات سیاسی، امام و انقلاب را با خود به قهقرا بردهاند.
✍بارها با دوستانی که نظام اقتصادی ایران و دولت کنونی را «نولیبرال» مینامند این بحث را داشتهام که چنین صورتبندیای بسیار خام و سادهلوحانه است. کاربرد هر دو مفهوم مالکیت عمومی و مالکیت خصوصی در ایران زیر سؤال است و همانطور که روحانی میگوید همه چیز ذیل دولت و الهیات سیاسی آن قرار دارد.
روحانی میگوید طبق فتوای امام دولت حق دارد که هر سال دست در جیب مستضعفین ریالی کند و در جیب اشراف دلاری بگذارد و همه اینها را به اسم بقای دولت-ملت، مصلحت ملی و حفظ بیضه اسلام انجام دهد. خشونت و توتالیتاریسم لحن کلام روحانی بعنوان نمادی از رجال امنیتی-تکنوکرات باسابقه ما وقتی میگوید «ما مالک ارز هستیم» تکاندهنده است و کاملا پیداست که چرا حوادثی مانند آبان خونین رخ میدهد، با تفرعن از آن دفاع میشود و بدتر از همه اینکه هیچ پشیمانی از آن نیست و نه تنها دوباره رخ خواهد داد، بلکه شکل نرم آن شوکدرمانی همین امروز دوباره و چندباره در حال پیادهسازی است. دو جناح راست حاکم با این خوانش فاجعه از الهیات سیاسی، امام و انقلاب را با خود به قهقرا بردهاند.
Forwarded from 🌍 کانال خبری انجمن دیدبان آب هوا زمین 🌍
🌸 تبریک و شادباش 🌸
♻️ کمرمقبولا،
این منطقه ی زیبا و بدیع
با میراث تاریخی کهن
امانت نسلهای آینده...
🍀"ثبت ملی و منطقه ای حفاظت شده"🍀
اعلام شد.
عکس: اسماعیل باقریان
#کمرمقبولا
🌍ما فقط یک زمین داریم و برای حفاظت از آن همه با هم باید بکوشیم!
با ما همراه شوید
🆔 @didban_ahz 👈
تلگرام
♊️didban.ahz
اینستاگرام
👀دیدبان آب هوا زمین🌏
♻️ کمرمقبولا،
این منطقه ی زیبا و بدیع
با میراث تاریخی کهن
امانت نسلهای آینده...
🍀"ثبت ملی و منطقه ای حفاظت شده"🍀
اعلام شد.
عکس: اسماعیل باقریان
#کمرمقبولا
🌍ما فقط یک زمین داریم و برای حفاظت از آن همه با هم باید بکوشیم!
با ما همراه شوید
🆔 @didban_ahz 👈
تلگرام
♊️didban.ahz
اینستاگرام
👀دیدبان آب هوا زمین🌏
Forwarded from جمهورى سوم
معمای بیطرفی یا جهتداری
1⃣اخیر در صفحه اینستاگرامم یادداشتهای کوتاهی دردفاع از امر زنانه و یکی هم درباره پارادوکس تأسیس حزب جمهوری اسلامی در جموری اسلامی توسط شهید بهشتی نوشتم. این دو موضوع و مناقشاتی که پیرامون آنها وجود دارد، به ظاهر بیربط به نظر میرسند اما از یک جهت اساسی به هم مربوطند: آیا چپ نوی مسلمان دیدگاهی بیطرف نسبت به مسلمانی، هویت ملی و قومی، جنسیت، موقعیت طبقاتی، زبان و سنتهای فرهنگی است و از نوعی جهان انسانی فرادینی، فراملی، فراجنسیتی، بیطبقه، بی موضع نسبت به سنتهای فرهنگی و با زبان مشترک است یا به نحوی فعال از مسلمان بودن، زن بودن، طبقه پایین و یا ایرانی بودن دفاع میکند؟
2⃣اینرا من معمای بی طرفی و جهتداری می نامم که به نحوی اساسی با سرنوشت انقلاب ما نیز گره خورده است. آیا ایدئولوژی به معنای نوعی جهتداری در همه امور (علم، فرهنگ، تکنولوژی، سیاست، سبک زندگی، حکومت و...) است و اگر چنین است آیا دفاع از آزادی و عدالت برای همگان و حقوق بشر تلقی ای غیرایدئولوژیک یا حتی ضد ایدئولوژیک است؟ این پارادوکس اگرخوب فهمیده شود مشخص می شود که بنیاد مشکلات همه امور ماست: «جمهوری اسلامی» که «جمهوری» در آن به تعبیر شهید بهشتی به معنای نفی هرگونه سلطه فردی و گروهی و عقیدتی و اقتصادی و سیاسی است و «اسلامی» در آن به معنای حاکمیت دین یا ایدئولوژی اسلامی. واقعیت این است که در طول چهار دهه اخیر نه تنها این پارادوکس حل نشده، بلکه ایدئولوژی و حاکمیت جهتدار بر بی طرفی و جمهوری چربیده است و می توان نشان داد که مقولاتی مثل علم دینی، اسلامی کردن دانشگاه و اقتصاد و جهتداری تکنولوژی، عملاً به بنیاد الهیاتی و سیاسیِ گسترش ساختارهایی رانتی، سلطه طبقاتی، «دیگری کردن» گسترده شهروندان، نفی آزادی و عدالت و مسلط کردن خودیها بر دیگران انجامیده است.
3⃣اکنون بسیاری مشکل را در ایدئولوژی و جهتداری می دانند، اما سالها تأمل روی این مسأله و تنفس در هر دو دیدگاه به من آموخته که مهمترین مسأله در حل این معما، فهم «موقعیت» و تفاوت «فرم و محتوا»است. در یک کلام خلاصه که نیازمند مباحثات و تفصیل بسیار است باید بگویم که «جامعه جهتدار است ولی حکومت هرگز نباید جهتدار باشد بلکه باید بی طرف باشد». آرمان ما رسیدن به یک جامعه فاقد جهتداری نیست، که تنها ممکن نیست بلکه بنیاد اصلی توتالیتاریسم همین خواسته است و برعکس ما از جامعه ای متکثر و دارای سنتهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دفاع می کنیم. آرمان اما رسیدن به یک حکومت جهتدار نیست، بلکه برعکس جهتداری حکومت ریشه همه مفاسد و به هم خوردن توازن، منطق صیرورت اجتماعی و تکامل تاریخی و بوجود آمدن سیکلهای بسته و تکرارشونده استبداد و انقلاب است.
4⃣حکومت متولی فرم است و جامعه متولی محتوا و این دو هرگز نباید به هم آمیخته شوند. فرم ذاتاً باید بی طرف و مدافع آزادی و عدالت باشد اما محتوا ذاتاً جهتدار است. در اینجا من میان سه مفهوم تفکیک می کنم: «عدل» که اساس الملک است و بیان بیطرفی، «فضیلت» که جهتداری سنتهای فرهنگی است که در طول سالیان ساخته می شود و «منفعت» که جهتداری گروه ها و افراد مختلف از حیث مواهب و امتیازات است. حکومت نباید ایدئولوژیک باشد، بلکه حکومت باید «عادلانه» باشد، ولی جامعه باید محل رقابت ایدئولوژی ها یا همان محمل رقابت فضایل مختلفی باشد که ماحصل سنتهای تاریخی متکثر ایران و اسلام و انسان اند.
5⃣این همان خلطی است که ما پس از انقلاب به آن دچار شدیم. وقتی از علم دینی و علم بومی سخن می گوییم جهتدار کردن اداره علم تنها به فساد می انجامد، چون علم ساختی بی طرف است که هرکسی مجاز است که داشته های خود را در رقابتی آزاد در آن به صحنه بیاورد و توانایی خود را بطور شفاف و علنی در معرض قضاوت همگان بگذارد. وقتی من از مسلمان بودن یا زنانه بودن دفاع می کنم، هرگز مرادم مسلمان بودن یا زنانه بودن بعنوان یک هویت فرقه ای و گروهی که با منافع آن فرقه و گروه گره خورده نیست، بلکه ارتقای هویت مسلمانی و زنانه به سطح گفتمانی سیاسی است که حاوی فضیلت همگانی باشد. یعنی آیا مسلمانی یا زنانگی می تواند به نحوی با واسازی ذات فرقه ای خود، چیزی به عرصه گفتگوهای فرهنگی و سیاسی ما بیاورد؟
6⃣باور من چنین است. به این معنا من خود را مسلمان، خود را فمینیست و خود را ایرانی میدانم. در عین حال چپ بودن، گفتاری سیاسی است که عدل را در زمین بازی مطالبه می کند و سلطه منافع گروهی را طرد می کند. به زعم من اسلامیت در ترکیب «جمهوری اسلامی» نه یک دین و نه یک ایدئولوژی است و نمی تواند باشد، بلکه خوانشی جمهوری خواهانه از اسلام است که ظرفیتهای اسلام در اقامه عدالت در حکومت را زنده کرده است.به این معنا در «جمهوری» اسلامی، «حزب جمهوری اسلامی» بعنوان حامل ایدئولوژی اسلامی تنها یکی از چندین حزب با ایدئولوژیهای گوناگون است.آیا این همان ایده اولیه شهید بهشتی نبوده است؟
1⃣اخیر در صفحه اینستاگرامم یادداشتهای کوتاهی دردفاع از امر زنانه و یکی هم درباره پارادوکس تأسیس حزب جمهوری اسلامی در جموری اسلامی توسط شهید بهشتی نوشتم. این دو موضوع و مناقشاتی که پیرامون آنها وجود دارد، به ظاهر بیربط به نظر میرسند اما از یک جهت اساسی به هم مربوطند: آیا چپ نوی مسلمان دیدگاهی بیطرف نسبت به مسلمانی، هویت ملی و قومی، جنسیت، موقعیت طبقاتی، زبان و سنتهای فرهنگی است و از نوعی جهان انسانی فرادینی، فراملی، فراجنسیتی، بیطبقه، بی موضع نسبت به سنتهای فرهنگی و با زبان مشترک است یا به نحوی فعال از مسلمان بودن، زن بودن، طبقه پایین و یا ایرانی بودن دفاع میکند؟
2⃣اینرا من معمای بی طرفی و جهتداری می نامم که به نحوی اساسی با سرنوشت انقلاب ما نیز گره خورده است. آیا ایدئولوژی به معنای نوعی جهتداری در همه امور (علم، فرهنگ، تکنولوژی، سیاست، سبک زندگی، حکومت و...) است و اگر چنین است آیا دفاع از آزادی و عدالت برای همگان و حقوق بشر تلقی ای غیرایدئولوژیک یا حتی ضد ایدئولوژیک است؟ این پارادوکس اگرخوب فهمیده شود مشخص می شود که بنیاد مشکلات همه امور ماست: «جمهوری اسلامی» که «جمهوری» در آن به تعبیر شهید بهشتی به معنای نفی هرگونه سلطه فردی و گروهی و عقیدتی و اقتصادی و سیاسی است و «اسلامی» در آن به معنای حاکمیت دین یا ایدئولوژی اسلامی. واقعیت این است که در طول چهار دهه اخیر نه تنها این پارادوکس حل نشده، بلکه ایدئولوژی و حاکمیت جهتدار بر بی طرفی و جمهوری چربیده است و می توان نشان داد که مقولاتی مثل علم دینی، اسلامی کردن دانشگاه و اقتصاد و جهتداری تکنولوژی، عملاً به بنیاد الهیاتی و سیاسیِ گسترش ساختارهایی رانتی، سلطه طبقاتی، «دیگری کردن» گسترده شهروندان، نفی آزادی و عدالت و مسلط کردن خودیها بر دیگران انجامیده است.
3⃣اکنون بسیاری مشکل را در ایدئولوژی و جهتداری می دانند، اما سالها تأمل روی این مسأله و تنفس در هر دو دیدگاه به من آموخته که مهمترین مسأله در حل این معما، فهم «موقعیت» و تفاوت «فرم و محتوا»است. در یک کلام خلاصه که نیازمند مباحثات و تفصیل بسیار است باید بگویم که «جامعه جهتدار است ولی حکومت هرگز نباید جهتدار باشد بلکه باید بی طرف باشد». آرمان ما رسیدن به یک جامعه فاقد جهتداری نیست، که تنها ممکن نیست بلکه بنیاد اصلی توتالیتاریسم همین خواسته است و برعکس ما از جامعه ای متکثر و دارای سنتهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دفاع می کنیم. آرمان اما رسیدن به یک حکومت جهتدار نیست، بلکه برعکس جهتداری حکومت ریشه همه مفاسد و به هم خوردن توازن، منطق صیرورت اجتماعی و تکامل تاریخی و بوجود آمدن سیکلهای بسته و تکرارشونده استبداد و انقلاب است.
4⃣حکومت متولی فرم است و جامعه متولی محتوا و این دو هرگز نباید به هم آمیخته شوند. فرم ذاتاً باید بی طرف و مدافع آزادی و عدالت باشد اما محتوا ذاتاً جهتدار است. در اینجا من میان سه مفهوم تفکیک می کنم: «عدل» که اساس الملک است و بیان بیطرفی، «فضیلت» که جهتداری سنتهای فرهنگی است که در طول سالیان ساخته می شود و «منفعت» که جهتداری گروه ها و افراد مختلف از حیث مواهب و امتیازات است. حکومت نباید ایدئولوژیک باشد، بلکه حکومت باید «عادلانه» باشد، ولی جامعه باید محل رقابت ایدئولوژی ها یا همان محمل رقابت فضایل مختلفی باشد که ماحصل سنتهای تاریخی متکثر ایران و اسلام و انسان اند.
5⃣این همان خلطی است که ما پس از انقلاب به آن دچار شدیم. وقتی از علم دینی و علم بومی سخن می گوییم جهتدار کردن اداره علم تنها به فساد می انجامد، چون علم ساختی بی طرف است که هرکسی مجاز است که داشته های خود را در رقابتی آزاد در آن به صحنه بیاورد و توانایی خود را بطور شفاف و علنی در معرض قضاوت همگان بگذارد. وقتی من از مسلمان بودن یا زنانه بودن دفاع می کنم، هرگز مرادم مسلمان بودن یا زنانه بودن بعنوان یک هویت فرقه ای و گروهی که با منافع آن فرقه و گروه گره خورده نیست، بلکه ارتقای هویت مسلمانی و زنانه به سطح گفتمانی سیاسی است که حاوی فضیلت همگانی باشد. یعنی آیا مسلمانی یا زنانگی می تواند به نحوی با واسازی ذات فرقه ای خود، چیزی به عرصه گفتگوهای فرهنگی و سیاسی ما بیاورد؟
6⃣باور من چنین است. به این معنا من خود را مسلمان، خود را فمینیست و خود را ایرانی میدانم. در عین حال چپ بودن، گفتاری سیاسی است که عدل را در زمین بازی مطالبه می کند و سلطه منافع گروهی را طرد می کند. به زعم من اسلامیت در ترکیب «جمهوری اسلامی» نه یک دین و نه یک ایدئولوژی است و نمی تواند باشد، بلکه خوانشی جمهوری خواهانه از اسلام است که ظرفیتهای اسلام در اقامه عدالت در حکومت را زنده کرده است.به این معنا در «جمهوری» اسلامی، «حزب جمهوری اسلامی» بعنوان حامل ایدئولوژی اسلامی تنها یکی از چندین حزب با ایدئولوژیهای گوناگون است.آیا این همان ایده اولیه شهید بهشتی نبوده است؟