Forwarded from پسااسلامیسم
احیای امر سیاسی_درسگفتاریکم.pdf
1.6 MB
🔹الهیات چپ نو مسلمان و امر سیاسی:
اولین درسگفتار از سری درسگفتارهای پسااسلامیسم که در آن میلاد دخانچی به تفکیک «چپ نو» از «چپ قدیم»، اهمیت شریعتی و مطهری، لزوم احیای امر سیاسی و جایگاه «قانون» در سنت پسااسلامیستی صحبت به میان آورده است.
@postislamism
اولین درسگفتار از سری درسگفتارهای پسااسلامیسم که در آن میلاد دخانچی به تفکیک «چپ نو» از «چپ قدیم»، اهمیت شریعتی و مطهری، لزوم احیای امر سیاسی و جایگاه «قانون» در سنت پسااسلامیستی صحبت به میان آورده است.
@postislamism
Forwarded from جمهورى سوم
حکومت عدل: الگویی برتر از لویاتان انقلابی
🔴یادداشت «معمای بی طرفی و جهتداری» که چند روز پیش منتشر کردم، طرحی است برای پایان دادن به پارادوکس «نهضت و نهاد». بر پایه آن یادداشت باید گفت که آسیبشناسی علی شریعتی از استحاله تشیع علوی به تشیع صفوی نتیجه طبیعی و محتوم تشکیل نهادی ناپایدار به نام «دولت انقلابی» است. مرحلهای بنیادین از فهم نحوه زوال و نابودی و انحراف یک نهضت در کالبد یک دولت مرده که معالاسف نهتنها علی شریعتی به آن نپرداخت، بلکه آنرا در قالب نظریهای به نام امت و امامت به عنوان «دوره گذار به جامعه بیطبقه توحیدی» تجویز کرد.
اشتباه در تجویز «دولتِ جهتدار» و ناتوانی در فهم ماهیت ضدانقلابی آن بویژه تحت تأثیر انقلاب روسیه و الگوی حزب کمونیسم شوروی بعنوان حزب پیشروی انقلابی مستقر در دولت، متأسفانه امری شایع در میان روشنفکران صدر انقلاب اسلامی ۵۷ است و آیت الله منتظری و بهشتی و تأسیس حزب جمهوری اسلامی بویژه پس از پیروزی انقلاب نقشی اساسی در استقرار چنین مدلی دارد هرچند شهید بهشتی خود از معدود افرادی است که ریشه های فکر جمهوریخواهانه دارد و تلاشی از جمع «جمهوری و لویاتان انقلابی» در عملکرد او به چشم میخورد، میراثی فراموش شده که از پیشنویس قانون اساسی به قانون اساسی اول و سپس قانون اساسی دوم و امروز در آستانه جمهوری سوم، روز به روز بیشتر به محاق رفته است.
🔴علیالظاهر ریشه های آلودگی نظریه سیاسی چپ به «لویاتان جهتدار ایدئولوژیک و انقلابی» را باید در تز دیکتاتوری پرولتاریای مارکس و انگلس به عنوان نظریه دولت گذار جستجو کرد که در همان ایام به خوبی مورد نقادی چپهای آنارشیست بویژه باکونین قرار گرفت، اما این نقد همواره در حاشیه جناح لویاتانی چپ مهجور ماند. توجه به انتقادات آنارشیستی بر تز دوران گذار لویاتان ایدئولوژیک، در نهضتِ منجر به پیروزی انقلاب اسلامی به چشم نمیخورد و عملاً ایده «تداوم نهضت بیرون دولت» میان دو رویکرد لویاتان انقلابی حزب جمهوریاسلامی و لویاتان لیبرال و بیطرف نهضت آزادی و مهندس بازرگان ذبح میشود. حتی مجاهدین خلق بیش از حزب، به ساختِ تشکیلاتیِ و سازمانیِ امنیتی و ضد جمهوریخواهانه تحت لوای رهبری واحد معتقد بود و برخی نظریهپردازی های دموکراتیک بنیصدر نیز عملاً با توجه به رابطه او با ارتش و مخالفتش با مسلح شدن نیروهای مردمی اورا به ژاکوبنهای انقلاب فرانسه شبیه میکرد.
🔴درواقع نیروهای انقلابی ایران چه متأثر از انقلاب فرانسه وچه متأثر از انقلاب روسیه، ژاکوبنی و کمونیستی فکر میکردند و نهضت آزادی نیز تحت تأثیر انقلاب انگلیس و انقلاب مشروطه ایران، فئودالی-بورژوایی.سنت جمهوریخواهانه و حقوقی انقلاب امریکا نفوذی در میان انقلابیون نداشت و شاید تنها حقوقدانانِ نویسنده پیشنویس قانون اساسی و تا حدودی شهید بهشتی رنگ و بویی از آنرا شنیده بودند. تنها سنت آنارشیستی قابل توجه در انقلاب اسلامی ایران همین ایده مسلح کردن نیروهای مردمی بود که به تشکیل سپاه پاسداران منجر شد و از قضا به مهمترین و تنها ابتکار انقلاب اسلامی به لحاظ ساختاری در چهل سال اخیر تبدیل شد. ایدهای که البته خیلی زود توسط لویاتان مرکزی مصادره شد و به زوال گرایید و طرح آن امروز در داخل مرزهای ایران «اقدام علیه امنیت ملی» محسوب می شود، هرچند در کشور همسایه ما عراق تحت عنوان «سلاح مستقل و غیردولتی حزب الله و حشدالشعبی» در حال پیادهسازی است.
🔴اما علاوه بر انتقادات آنارشیستی قبل از انقلاب، در بسیاری از اوقات خیزشی انقلابی و اصیل علیه شکل مصادره شده انقلاب در قالب «لویاتان جهتدار ایدئولوژیک» در حدود چند دهه پس از پیروزی شکل میگیرد. ما یک ناسیونالیسم پساپهلوی داریم که نامش مصدق است و یک سوسیالیسم پساشوروی داریم که نامش تروتسکی است. بر همین سیاق یک اسلامِ پساخلافت داریم که نامش شیعه است و یک احیای انقلابیِ پسااسلامیستی که در سالهای اخیر بیش از همه دکتر احمدینژاد داعیهدار آن بوده است. در تمام این «نهضتهای پس از نهضت» ما با درخواست تداوم نهضت بیرون از قلمرو بسته و تحریف شده لویاتان مواجهیم. مطالبه نهضت پساخلافت شیعه، پساشورویِ تروتسکی و پساپهلویِ مصدق نه ترمیدور یا نرمالیزاسیون یا بر زمین گذاشتن بار انقلاب و بازگشت به دولت بیطرف لیبرال-فئودالی قبل از انقلاب، بلکه دولت بیطرفِ عادلی است که نه تنها به دنبال مهندسی اجتماعی نیست، بلکه امکان تداوم نهضتها و رقابت آنها در محیط اجتماعی و سیاسی را آزاد میگذارد و تضمین میکند. این آرمان حکومت عدل است که از تمام اشکال حکومت دینی، حکومت ملی، حکومت خیر، حکومت ایدئولوژیک و حکومت انقلابی برتر است، چرا که بر خلاف انحصار و دیکته دین، ناسیونالیسم، ایده خیر، ایدئولوژی و انقلاب که آنها را به ضد خود تبدیل کرده، با تضمین عدالت و آزادی راه پیگیری، تکامل، رقابت و تعاون همه نهضتها و آرمانهای رهاییبخش را فراهم میکند.
🔴یادداشت «معمای بی طرفی و جهتداری» که چند روز پیش منتشر کردم، طرحی است برای پایان دادن به پارادوکس «نهضت و نهاد». بر پایه آن یادداشت باید گفت که آسیبشناسی علی شریعتی از استحاله تشیع علوی به تشیع صفوی نتیجه طبیعی و محتوم تشکیل نهادی ناپایدار به نام «دولت انقلابی» است. مرحلهای بنیادین از فهم نحوه زوال و نابودی و انحراف یک نهضت در کالبد یک دولت مرده که معالاسف نهتنها علی شریعتی به آن نپرداخت، بلکه آنرا در قالب نظریهای به نام امت و امامت به عنوان «دوره گذار به جامعه بیطبقه توحیدی» تجویز کرد.
اشتباه در تجویز «دولتِ جهتدار» و ناتوانی در فهم ماهیت ضدانقلابی آن بویژه تحت تأثیر انقلاب روسیه و الگوی حزب کمونیسم شوروی بعنوان حزب پیشروی انقلابی مستقر در دولت، متأسفانه امری شایع در میان روشنفکران صدر انقلاب اسلامی ۵۷ است و آیت الله منتظری و بهشتی و تأسیس حزب جمهوری اسلامی بویژه پس از پیروزی انقلاب نقشی اساسی در استقرار چنین مدلی دارد هرچند شهید بهشتی خود از معدود افرادی است که ریشه های فکر جمهوریخواهانه دارد و تلاشی از جمع «جمهوری و لویاتان انقلابی» در عملکرد او به چشم میخورد، میراثی فراموش شده که از پیشنویس قانون اساسی به قانون اساسی اول و سپس قانون اساسی دوم و امروز در آستانه جمهوری سوم، روز به روز بیشتر به محاق رفته است.
🔴علیالظاهر ریشه های آلودگی نظریه سیاسی چپ به «لویاتان جهتدار ایدئولوژیک و انقلابی» را باید در تز دیکتاتوری پرولتاریای مارکس و انگلس به عنوان نظریه دولت گذار جستجو کرد که در همان ایام به خوبی مورد نقادی چپهای آنارشیست بویژه باکونین قرار گرفت، اما این نقد همواره در حاشیه جناح لویاتانی چپ مهجور ماند. توجه به انتقادات آنارشیستی بر تز دوران گذار لویاتان ایدئولوژیک، در نهضتِ منجر به پیروزی انقلاب اسلامی به چشم نمیخورد و عملاً ایده «تداوم نهضت بیرون دولت» میان دو رویکرد لویاتان انقلابی حزب جمهوریاسلامی و لویاتان لیبرال و بیطرف نهضت آزادی و مهندس بازرگان ذبح میشود. حتی مجاهدین خلق بیش از حزب، به ساختِ تشکیلاتیِ و سازمانیِ امنیتی و ضد جمهوریخواهانه تحت لوای رهبری واحد معتقد بود و برخی نظریهپردازی های دموکراتیک بنیصدر نیز عملاً با توجه به رابطه او با ارتش و مخالفتش با مسلح شدن نیروهای مردمی اورا به ژاکوبنهای انقلاب فرانسه شبیه میکرد.
🔴درواقع نیروهای انقلابی ایران چه متأثر از انقلاب فرانسه وچه متأثر از انقلاب روسیه، ژاکوبنی و کمونیستی فکر میکردند و نهضت آزادی نیز تحت تأثیر انقلاب انگلیس و انقلاب مشروطه ایران، فئودالی-بورژوایی.سنت جمهوریخواهانه و حقوقی انقلاب امریکا نفوذی در میان انقلابیون نداشت و شاید تنها حقوقدانانِ نویسنده پیشنویس قانون اساسی و تا حدودی شهید بهشتی رنگ و بویی از آنرا شنیده بودند. تنها سنت آنارشیستی قابل توجه در انقلاب اسلامی ایران همین ایده مسلح کردن نیروهای مردمی بود که به تشکیل سپاه پاسداران منجر شد و از قضا به مهمترین و تنها ابتکار انقلاب اسلامی به لحاظ ساختاری در چهل سال اخیر تبدیل شد. ایدهای که البته خیلی زود توسط لویاتان مرکزی مصادره شد و به زوال گرایید و طرح آن امروز در داخل مرزهای ایران «اقدام علیه امنیت ملی» محسوب می شود، هرچند در کشور همسایه ما عراق تحت عنوان «سلاح مستقل و غیردولتی حزب الله و حشدالشعبی» در حال پیادهسازی است.
🔴اما علاوه بر انتقادات آنارشیستی قبل از انقلاب، در بسیاری از اوقات خیزشی انقلابی و اصیل علیه شکل مصادره شده انقلاب در قالب «لویاتان جهتدار ایدئولوژیک» در حدود چند دهه پس از پیروزی شکل میگیرد. ما یک ناسیونالیسم پساپهلوی داریم که نامش مصدق است و یک سوسیالیسم پساشوروی داریم که نامش تروتسکی است. بر همین سیاق یک اسلامِ پساخلافت داریم که نامش شیعه است و یک احیای انقلابیِ پسااسلامیستی که در سالهای اخیر بیش از همه دکتر احمدینژاد داعیهدار آن بوده است. در تمام این «نهضتهای پس از نهضت» ما با درخواست تداوم نهضت بیرون از قلمرو بسته و تحریف شده لویاتان مواجهیم. مطالبه نهضت پساخلافت شیعه، پساشورویِ تروتسکی و پساپهلویِ مصدق نه ترمیدور یا نرمالیزاسیون یا بر زمین گذاشتن بار انقلاب و بازگشت به دولت بیطرف لیبرال-فئودالی قبل از انقلاب، بلکه دولت بیطرفِ عادلی است که نه تنها به دنبال مهندسی اجتماعی نیست، بلکه امکان تداوم نهضتها و رقابت آنها در محیط اجتماعی و سیاسی را آزاد میگذارد و تضمین میکند. این آرمان حکومت عدل است که از تمام اشکال حکومت دینی، حکومت ملی، حکومت خیر، حکومت ایدئولوژیک و حکومت انقلابی برتر است، چرا که بر خلاف انحصار و دیکته دین، ناسیونالیسم، ایده خیر، ایدئولوژی و انقلاب که آنها را به ضد خود تبدیل کرده، با تضمین عدالت و آزادی راه پیگیری، تکامل، رقابت و تعاون همه نهضتها و آرمانهای رهاییبخش را فراهم میکند.
Telegram
جمهورى سوم
معمای بیطرفی یا جهتداری
1⃣اخیر در صفحه اینستاگرامم یادداشتهای کوتاهی دردفاع از امر زنانه و یکی هم درباره پارادوکس تأسیس حزب جمهوری اسلامی در جموری اسلامی توسط شهید بهشتی نوشتم. این دو موضوع و مناقشاتی که پیرامون آنها وجود دارد، به ظاهر بیربط به نظر میرسند…
1⃣اخیر در صفحه اینستاگرامم یادداشتهای کوتاهی دردفاع از امر زنانه و یکی هم درباره پارادوکس تأسیس حزب جمهوری اسلامی در جموری اسلامی توسط شهید بهشتی نوشتم. این دو موضوع و مناقشاتی که پیرامون آنها وجود دارد، به ظاهر بیربط به نظر میرسند…
Forwarded from سیدمجیدحسینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻
🔹️ عنايت قهرمان ماست!
میگويد: غيرتم اجازه نداد خانم ها بسوزند!
كنار اين كلينيک خصوصی تجريش، يک نفر عنايت، غيرتش اجازه نداد، آن هم اهل خوزستان!
🌐 @majidhosseini58
🔹️ عنايت قهرمان ماست!
میگويد: غيرتم اجازه نداد خانم ها بسوزند!
كنار اين كلينيک خصوصی تجريش، يک نفر عنايت، غيرتش اجازه نداد، آن هم اهل خوزستان!
🌐 @majidhosseini58
Forwarded from راه سوم
🔴آیا ما وارثانِ پرِ سوّمِ سیمرغیم؟ !
✍ه ا سایه، هوشنگ ابتهاج
🔹️در شاهنامهٔ فردوسی روایت عجیبی وجود دارد.
داستان از این قرار است وقتی که زال می خواست سیمرغ را ترک کند، سیمرغ سه پَر از پَرهای خود را به او داد و گفت: «هرگاه در سختی و بلا افتادی پرها را به آتش بکش تا من به یاریات بشتابم.»
🔹️سالها گذشت تا اینکه رودابه، همسرِ زال، رستم را آبستن شده و ناتوان از وضع حمل در بستر مرگ افتاد.
زال هراسان، اولین پرِ سیمرغ را به آتش می کشد. سیمرغ به یاری رودابه و فرزندش می آید و او را از مرگ میرهاند.
زال به هنگام مرگ، دو پرِ دیگر را به رستم می دهد تا در سختیها سیمرغ را به یاری طلبد.
🔹️سالها می گذرد و رستم در جنگ با شاهزاده اسفندیار دچار زخمهای فراوان میشود و مستأصل از شکست، پرِ دوّم را به آتش می کشد. سیمرغ آشکار شده، رستم را درمان می کند و راز شکست اسفندیار را برملا می سازد تا رستم پیروز شود.
اما راز سر به مُهری که فردوسی قرنهاست آن را پنهان کرده، این جاست.
🔹️فردوسی تکلیفِ پرِ سوّم را مشخص نکرده است. در هیچ جای شاهنامه نشان و خبری از پرِ سوّم نیست. و کماکان سرنوشت آن در پردهٔ معماست.
🔹️حتی هنگامی که رستم در هفتخوان، در نبرد با دیو سپید گرفتار می گردد،
و یا در رزم اوّل از سهراب شکست می خورد، پر سوّم را در آتش نمی افکند.
🔹️و یا هنگامی که در چاهِ نابرادری اش شغاد، به تیرهای زهرآلود گرفتار آمد و کشته شد، پرِ سوّم را به آتش نکشید.
مگر چه چیزِ با ارزش تر از جانش وجود داشت که مرگ را پذیرفت اما پرِ سوّم را نگاه داشت؟
🔹️براستی رستم پرِ سوّم را به چه کسی سپرده است؟ قرار بود پرِ سوّم به دست چه کسی برسد و در چه زمانی در آتش افکنده شود؟
ادبیات اساطیریِ ایران شعله گاهِ دیرندهای از اشارات و کنایههای ژرف و رازآلود است.
اشاراتی که خاستگاهش، همان تجسمِ آمال و آرزوهای ساکنانِ فلاتِ ایران است.
🔹️فردوسی با هوشِ تاریخی و جامعه شناسانه اش، پیشبینی روزهای تیره گون میهنش را نموده بود.
🔹️او نیک میدانست گردش گردون بر ایرانیان روزهای همدیسِ حاکمیتِ ضحاک را بازمیآورد!
🔹️فردوسی در تعبیری رازآلود، صبحِ روشنِ رهاییِ ایرانیان از تیرهبختیِ هر دورهای از تاریخ را، در صدفی مکتوم قرار داده تا باورِ این که همواره راهی برای سعادت ایرانیان وجود دارد، باقی بماند.
تاریخ گواه این مدعاست که ایران خانهٔ سیمرغ است و ایرانیان نوادگان رستم و زال اند.
🔹️سرانجام ایرانیان سوّمین پرِ سیمرغ را به آتش خواهند کشید، تا سیمرغِ خِرد و شادمانی، از پس ظلام وحشت و تیرهروزی بر فلات ایران لبخند بزند.
@rahsevom
✍ه ا سایه، هوشنگ ابتهاج
🔹️در شاهنامهٔ فردوسی روایت عجیبی وجود دارد.
داستان از این قرار است وقتی که زال می خواست سیمرغ را ترک کند، سیمرغ سه پَر از پَرهای خود را به او داد و گفت: «هرگاه در سختی و بلا افتادی پرها را به آتش بکش تا من به یاریات بشتابم.»
🔹️سالها گذشت تا اینکه رودابه، همسرِ زال، رستم را آبستن شده و ناتوان از وضع حمل در بستر مرگ افتاد.
زال هراسان، اولین پرِ سیمرغ را به آتش می کشد. سیمرغ به یاری رودابه و فرزندش می آید و او را از مرگ میرهاند.
زال به هنگام مرگ، دو پرِ دیگر را به رستم می دهد تا در سختیها سیمرغ را به یاری طلبد.
🔹️سالها می گذرد و رستم در جنگ با شاهزاده اسفندیار دچار زخمهای فراوان میشود و مستأصل از شکست، پرِ دوّم را به آتش می کشد. سیمرغ آشکار شده، رستم را درمان می کند و راز شکست اسفندیار را برملا می سازد تا رستم پیروز شود.
اما راز سر به مُهری که فردوسی قرنهاست آن را پنهان کرده، این جاست.
🔹️فردوسی تکلیفِ پرِ سوّم را مشخص نکرده است. در هیچ جای شاهنامه نشان و خبری از پرِ سوّم نیست. و کماکان سرنوشت آن در پردهٔ معماست.
🔹️حتی هنگامی که رستم در هفتخوان، در نبرد با دیو سپید گرفتار می گردد،
و یا در رزم اوّل از سهراب شکست می خورد، پر سوّم را در آتش نمی افکند.
🔹️و یا هنگامی که در چاهِ نابرادری اش شغاد، به تیرهای زهرآلود گرفتار آمد و کشته شد، پرِ سوّم را به آتش نکشید.
مگر چه چیزِ با ارزش تر از جانش وجود داشت که مرگ را پذیرفت اما پرِ سوّم را نگاه داشت؟
🔹️براستی رستم پرِ سوّم را به چه کسی سپرده است؟ قرار بود پرِ سوّم به دست چه کسی برسد و در چه زمانی در آتش افکنده شود؟
ادبیات اساطیریِ ایران شعله گاهِ دیرندهای از اشارات و کنایههای ژرف و رازآلود است.
اشاراتی که خاستگاهش، همان تجسمِ آمال و آرزوهای ساکنانِ فلاتِ ایران است.
🔹️فردوسی با هوشِ تاریخی و جامعه شناسانه اش، پیشبینی روزهای تیره گون میهنش را نموده بود.
🔹️او نیک میدانست گردش گردون بر ایرانیان روزهای همدیسِ حاکمیتِ ضحاک را بازمیآورد!
🔹️فردوسی در تعبیری رازآلود، صبحِ روشنِ رهاییِ ایرانیان از تیرهبختیِ هر دورهای از تاریخ را، در صدفی مکتوم قرار داده تا باورِ این که همواره راهی برای سعادت ایرانیان وجود دارد، باقی بماند.
تاریخ گواه این مدعاست که ایران خانهٔ سیمرغ است و ایرانیان نوادگان رستم و زال اند.
🔹️سرانجام ایرانیان سوّمین پرِ سیمرغ را به آتش خواهند کشید، تا سیمرغِ خِرد و شادمانی، از پس ظلام وحشت و تیرهروزی بر فلات ایران لبخند بزند.
@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴 نامه ای ازمحسن رنانی استاد دانشگاه اصفهان
🔹 معلمهای عزیز
سلام
ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم ،
اما همه چیز بدتر شد.
🔹تصادفات رانندگیمان بیشتر شد
ضایعات نانمان بیشتر شد
آلودگی هوایمان بیشتر شد
شکاف طبقاتی مان بیشتر شد
پروندههای اختلاس در دادگستریمان بیشتر شد
تعداد زندانیانمان بیشتر شد
و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد.
🔹پس دیگر دست از درس دادن صرف بردارید.
آموزش کودکان ما ساده است.
ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم, ما اکنون دچار کمبود مفرط انسانهای توانمند هستیم.
🔹پس لطفا به کودکان ما فقط مهارت های زندگی کردن را یاد بدهید.
به آنها, گفت و گو کردن را ،تخیل را ،خلاقیت را ،مدارا را ،صبر را ،گذشت را ،دوستی با طبیعت را، داشتن توان عذرخواهی را
🔹دوست داشتن حیوانات را ،لذت بردن از برگ درخت را ،دویدن و بازی کردن را، شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را ،سکوت کردن را ،شنیدن و گوش دادن را ،اعتماد کردن را ،دوست داشتن را راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.
🔹باور کنید
اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت
و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود و ندانند که آیا با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست
هیچ چیزی از خلقت خداوند کم نمی شود.
🔹اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری و عدم پرخاشگری را
تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
لطفاً برای بچههای ما، شعر بخوانید، به آنها موسیقی بیاموزید ، بگذارید با هم آواز بخوانند
🔹اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند
بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند
و وقتی مغزشان نمی کشد یاد نگیرند.
🔹لطفاً بچگی را از کودکان نگیرید.
اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند
فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید
زبان شان را برای نقد آزاد بگذارید
بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.
🔹اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم،دست کم هوای همدیگر را داشته باشیم
🔹نداشتهها و تنگناها و غمها و عقدههای خود را به کلاسها نبرید.
شما را به خدا در کلاسهایتان خدایی کنید نه ناخدایی.
شاید خدا به شما و ما رحم کند و کودکان مان خوب تربیت شوند
@rahsevom
🔹 معلمهای عزیز
سلام
ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم ،
اما همه چیز بدتر شد.
🔹تصادفات رانندگیمان بیشتر شد
ضایعات نانمان بیشتر شد
آلودگی هوایمان بیشتر شد
شکاف طبقاتی مان بیشتر شد
پروندههای اختلاس در دادگستریمان بیشتر شد
تعداد زندانیانمان بیشتر شد
و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد.
🔹پس دیگر دست از درس دادن صرف بردارید.
آموزش کودکان ما ساده است.
ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم, ما اکنون دچار کمبود مفرط انسانهای توانمند هستیم.
🔹پس لطفا به کودکان ما فقط مهارت های زندگی کردن را یاد بدهید.
به آنها, گفت و گو کردن را ،تخیل را ،خلاقیت را ،مدارا را ،صبر را ،گذشت را ،دوستی با طبیعت را، داشتن توان عذرخواهی را
🔹دوست داشتن حیوانات را ،لذت بردن از برگ درخت را ،دویدن و بازی کردن را، شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را ،سکوت کردن را ،شنیدن و گوش دادن را ،اعتماد کردن را ،دوست داشتن را راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.
🔹باور کنید
اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت
و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود و ندانند که آیا با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست
هیچ چیزی از خلقت خداوند کم نمی شود.
🔹اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری و عدم پرخاشگری را
تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
لطفاً برای بچههای ما، شعر بخوانید، به آنها موسیقی بیاموزید ، بگذارید با هم آواز بخوانند
🔹اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند
بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند
و وقتی مغزشان نمی کشد یاد نگیرند.
🔹لطفاً بچگی را از کودکان نگیرید.
اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند
فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید
زبان شان را برای نقد آزاد بگذارید
بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.
🔹اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم،دست کم هوای همدیگر را داشته باشیم
🔹نداشتهها و تنگناها و غمها و عقدههای خود را به کلاسها نبرید.
شما را به خدا در کلاسهایتان خدایی کنید نه ناخدایی.
شاید خدا به شما و ما رحم کند و کودکان مان خوب تربیت شوند
@rahsevom
Forwarded from حامیان سید مجید حسینی
https://www.instagram.com/p/CCOa0edAZeZ/?igshid=4k6u1lkv4qdb
مسکن یک حق اجتماعی هست
آن را در بنگاه ها نباید جستجو کرد
کاری کرده اند تا فکر کنیم مسکن یک کالاست
مسکن یک حق اجتماعی هست
آن را در بنگاه ها نباید جستجو کرد
کاری کرده اند تا فکر کنیم مسکن یک کالاست
Instagram
گردشهای سقراطی-امیرخراسانی
. ایدئولوژی با واژگان پدیدهها را به طبیعت ثانوی ما بدل میکند؛ پس از مدتی با همین واژهها غارتمان میکند. بیخانمان شدن عده کثیری و مقروض شدن عده کثیرتری ناشی از همین ایدئولوژی بازار است. اینجا دیگر نه مقرراتی بود نه دولت دخالتی داشت، یک بازار ناب وحشی بود.…
Forwarded from راه سوم
🔴چرا لگن سوار ميشويم؟
✍️ دکتر محمد فاضلي
🔹️در ایران به جای واژه بلند «خودرویِ گران قیمت و کمکيفيتِ داخلی» میگوییم لگن! و سالهاست که ما همیشه از خود میپرسیم که چرا کار ما به لگن کشید؟ لگنهايي که حالا ارزانترينشان صد ميليون شده! چندی پیش گزارش تحقيق و تفحص مجلس از صنعت خودروسازي قرائت شد. این «مثنوي لگننامه» توضيح ميدهد که«چرا هنوز لگن سوار ميشويم؟» با خواندن این گزارش:
🔹️ میفهمیم تیم تفحص به این جمعبندی رسیده است که قيمتهاي دستوري و عرضه خودرو به قيمتهاي زير قيمت بازار، درآمدهاي هنگفت به جيب واسطهها سرازير ميکند. روي هر پرايد حدود ۳۰ ميليون تومان از جيب مصرفکننده نهايي به دلالان و افراد داراي امتيازات ويژه منتقل ميشود!
🔹️ ميفهميم نيروي انساني ۱۲ درصد هزينه توليد خودروست در حالی در دنيا حدود ۴ درصد است؟ حالا چرا این خودروسازان ایران اینقدر مازاد نیروی انسانی دارند؟ دولت، ن. م. و ن. ا. (تقریبا همه به جز ب. ز.) در استخدام بی رویه نيروي انساني موثرند. خودروسازيها تبدیل شدهاند به آژانس کاریابی برای برخی مقامات ذینفوذ!
🔹️ میفهمیم مقامات دستور داده بودند در سنگال کارخانه خودروسازي احداث شود؛ شد؛ برق نداشتند؛ تعطيل شد. قابل واگذاري و فروش هم نيست. اینها میشود هزینه سوخت شده، هزینه سوخت شده هم می آید روی قیمت ماشین!
🔹️ ميفهميم که دولت و سازمان بازرسی با اجبار خودروسازان به فروش فوری، پیشفروش و قیمتگذاری دستوری اشتباه، ۳۰ هزارمیلیارد تومان به دو خودروساز بزرگ زيان وارد کردهاند. این زیان را چه کسی باید جبران کند؟
🔹️ ميفهميم که تعارض منافع و مداخله دولت و نهادهای سیاستگذار بازار، خودروسازان، هیئت مدیره و مدیران عامل شرکتهای خودروساز، سهامداران، مجلس، تأمینکنندگان خاص، نهادهای نظارتی، قضایی و امنیتی، نظام فروش، نمایندگان فروش و سازمانهای متولی نظارت کیفی و توسعه استانداردها (کسي ديگه نبود؟!!) باعث ناکارآمدي و فساد شده است. کشور هنوز قانون مديريت تعارض منافع ندارد!
🔹️ ميفهميم، طی سنوات گذشته (۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱) عدم رعایت اصول اولیه انعقاد قرارداد و اخذ تضامین معتبر از خریداران خارجی، سبب ایجاد بالغ بر ۵۰ میلیون دلار مطالبات سوختشده و مشکوکالوصول در ایرانخودرو شده است. ۵۰ میلیون دلار می شود ۱۰۰۰ میلیارد تومان!
🔹️ ميفهميم خودروسازها بنگاهداری هم ميکنند به نحوي که در پایان سال ۱۳۹۷ ایران خودرو دارای ۱۰۷ شرکت بوده و تعاونیهای خاص و اعتبار کارکنان نیز دارای ۱۲ شرکت فعال است. شرکت سایپا هم کنترل ۶۴ شرکت فعال و ۱۲ شرکت غیرفعال در اختیار دارد. وضعیت بنگاهداریشان هم جوري است که اطلاعات برخی شرکتها حتی در اختیار خودروسازان نيست. این ساختار مالکيت و سهامداري شرکتهاي خودروسازي تودرتو و مستعد فساد است.
🔹️ ميفهميم که تحريمهاي بينالمللي سبب عقبماندگي خودروسازان ايراني و عدم مشارکت واقعي خودروسازان در همکاريهاي صنعتي شده است. ميفهميم که نرخ ارز و قيمتگذاري دستوري و تلاطم نرخ ارز براي صنعت خودرو مصيبتبار بوده و رانت بسيار خلق کرده است.
🔹️ و جالبتر اینکه در این گزارش اشاره شده که هيئت رئيسه مجلس، نيروي انتظامي، قوه قضائيه و برخي سازمانهاي حاکميتي با تيم تحقيق و تفحص همکاري نکردهاند. عجيب نيست!! فکر می کنید چرا همکاری نکرده اند؟
1️⃣ خلاصه اینکه وقتی هر کسی میآید و خودروسازان را مجبور میکند که در هر ناکجاآبادی (مثلا سنگال) سرمایهگذاری کند، دست آقازادهاش را در ایران خودرو و سایپا بند میکند، رانت دلال از سود تولیدکننده و نفع خریدار بیشتر است، وقتی خودروسازان ما ارتباط شان با جهان بخاطر تحریم ها قطع است، وقتی شرکت های خودروسازی در مجموعه اقتصادی شان صد کار دیگر هم می کنند در کنار هم خودروسازی، وقتی تعارض منافع در شبکه روابط بین ذینفعان موج میزند، همین که ما لگن سوار ميشويم جاي شکر دارد.
2️⃣ سوار شدن بر خودروهاي بهتر و ارزانتر داخلي، فقط بعد از درمان اين مشکلات ممکن ميشود. اين درمان قطعا امکانپذير است، سياستگذار و سياستمدار بايد به الزاماتش تن بدهد.
3️⃣ مبارزه با فساد با گرفتن سلاطين و آويزان کردنشان از چند نقطه، امکانپذير نيست. دل خلايق را هم ديگر خنک نميکند، تا سازوکارهای بنیادین درست نشوند، این سازوکار، سلطان پرور است!
4️⃣ به این فکر کنیم چرا تلويزيون نبايد چند ساعت برنامه را به واکاوي و تشريح کلمه به کلمه اين گزارش اختصاص دهد؟ از آن خرس پاندا که چند وقت يکبار در چين بچه ميزايد که مهمتر است.
@rahsevom
✍️ دکتر محمد فاضلي
🔹️در ایران به جای واژه بلند «خودرویِ گران قیمت و کمکيفيتِ داخلی» میگوییم لگن! و سالهاست که ما همیشه از خود میپرسیم که چرا کار ما به لگن کشید؟ لگنهايي که حالا ارزانترينشان صد ميليون شده! چندی پیش گزارش تحقيق و تفحص مجلس از صنعت خودروسازي قرائت شد. این «مثنوي لگننامه» توضيح ميدهد که«چرا هنوز لگن سوار ميشويم؟» با خواندن این گزارش:
🔹️ میفهمیم تیم تفحص به این جمعبندی رسیده است که قيمتهاي دستوري و عرضه خودرو به قيمتهاي زير قيمت بازار، درآمدهاي هنگفت به جيب واسطهها سرازير ميکند. روي هر پرايد حدود ۳۰ ميليون تومان از جيب مصرفکننده نهايي به دلالان و افراد داراي امتيازات ويژه منتقل ميشود!
🔹️ ميفهميم نيروي انساني ۱۲ درصد هزينه توليد خودروست در حالی در دنيا حدود ۴ درصد است؟ حالا چرا این خودروسازان ایران اینقدر مازاد نیروی انسانی دارند؟ دولت، ن. م. و ن. ا. (تقریبا همه به جز ب. ز.) در استخدام بی رویه نيروي انساني موثرند. خودروسازيها تبدیل شدهاند به آژانس کاریابی برای برخی مقامات ذینفوذ!
🔹️ میفهمیم مقامات دستور داده بودند در سنگال کارخانه خودروسازي احداث شود؛ شد؛ برق نداشتند؛ تعطيل شد. قابل واگذاري و فروش هم نيست. اینها میشود هزینه سوخت شده، هزینه سوخت شده هم می آید روی قیمت ماشین!
🔹️ ميفهميم که دولت و سازمان بازرسی با اجبار خودروسازان به فروش فوری، پیشفروش و قیمتگذاری دستوری اشتباه، ۳۰ هزارمیلیارد تومان به دو خودروساز بزرگ زيان وارد کردهاند. این زیان را چه کسی باید جبران کند؟
🔹️ ميفهميم که تعارض منافع و مداخله دولت و نهادهای سیاستگذار بازار، خودروسازان، هیئت مدیره و مدیران عامل شرکتهای خودروساز، سهامداران، مجلس، تأمینکنندگان خاص، نهادهای نظارتی، قضایی و امنیتی، نظام فروش، نمایندگان فروش و سازمانهای متولی نظارت کیفی و توسعه استانداردها (کسي ديگه نبود؟!!) باعث ناکارآمدي و فساد شده است. کشور هنوز قانون مديريت تعارض منافع ندارد!
🔹️ ميفهميم، طی سنوات گذشته (۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱) عدم رعایت اصول اولیه انعقاد قرارداد و اخذ تضامین معتبر از خریداران خارجی، سبب ایجاد بالغ بر ۵۰ میلیون دلار مطالبات سوختشده و مشکوکالوصول در ایرانخودرو شده است. ۵۰ میلیون دلار می شود ۱۰۰۰ میلیارد تومان!
🔹️ ميفهميم خودروسازها بنگاهداری هم ميکنند به نحوي که در پایان سال ۱۳۹۷ ایران خودرو دارای ۱۰۷ شرکت بوده و تعاونیهای خاص و اعتبار کارکنان نیز دارای ۱۲ شرکت فعال است. شرکت سایپا هم کنترل ۶۴ شرکت فعال و ۱۲ شرکت غیرفعال در اختیار دارد. وضعیت بنگاهداریشان هم جوري است که اطلاعات برخی شرکتها حتی در اختیار خودروسازان نيست. این ساختار مالکيت و سهامداري شرکتهاي خودروسازي تودرتو و مستعد فساد است.
🔹️ ميفهميم که تحريمهاي بينالمللي سبب عقبماندگي خودروسازان ايراني و عدم مشارکت واقعي خودروسازان در همکاريهاي صنعتي شده است. ميفهميم که نرخ ارز و قيمتگذاري دستوري و تلاطم نرخ ارز براي صنعت خودرو مصيبتبار بوده و رانت بسيار خلق کرده است.
🔹️ و جالبتر اینکه در این گزارش اشاره شده که هيئت رئيسه مجلس، نيروي انتظامي، قوه قضائيه و برخي سازمانهاي حاکميتي با تيم تحقيق و تفحص همکاري نکردهاند. عجيب نيست!! فکر می کنید چرا همکاری نکرده اند؟
1️⃣ خلاصه اینکه وقتی هر کسی میآید و خودروسازان را مجبور میکند که در هر ناکجاآبادی (مثلا سنگال) سرمایهگذاری کند، دست آقازادهاش را در ایران خودرو و سایپا بند میکند، رانت دلال از سود تولیدکننده و نفع خریدار بیشتر است، وقتی خودروسازان ما ارتباط شان با جهان بخاطر تحریم ها قطع است، وقتی شرکت های خودروسازی در مجموعه اقتصادی شان صد کار دیگر هم می کنند در کنار هم خودروسازی، وقتی تعارض منافع در شبکه روابط بین ذینفعان موج میزند، همین که ما لگن سوار ميشويم جاي شکر دارد.
2️⃣ سوار شدن بر خودروهاي بهتر و ارزانتر داخلي، فقط بعد از درمان اين مشکلات ممکن ميشود. اين درمان قطعا امکانپذير است، سياستگذار و سياستمدار بايد به الزاماتش تن بدهد.
3️⃣ مبارزه با فساد با گرفتن سلاطين و آويزان کردنشان از چند نقطه، امکانپذير نيست. دل خلايق را هم ديگر خنک نميکند، تا سازوکارهای بنیادین درست نشوند، این سازوکار، سلطان پرور است!
4️⃣ به این فکر کنیم چرا تلويزيون نبايد چند ساعت برنامه را به واکاوي و تشريح کلمه به کلمه اين گزارش اختصاص دهد؟ از آن خرس پاندا که چند وقت يکبار در چين بچه ميزايد که مهمتر است.
@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴از کارگران بیاموزیم
✍کیوان صمیمی
🔹️هفده روز اعتصاب کارگران هفتتپه و اعتراضات متعدد زحمتکشان کشور، درسهای زیادی برای جنبش مسالمتآمیز اجتماعی دارد. تنها در یک ماههی اخیر، تجمعات مطالبهمحورِ کارگران مرتبط با دستکم شرکتها و سازمانهای زیر، انعکاس بیشتری در رسانهها داشته است :
🔹️معادن ذغال سنگ کرمان، هپکو اراک، خدمات شهرداری اهواز، پاکبانان شهرداری بوشهر، برق هرمزگان، خدمات شهری بندرخمینی، روغن نباتی نرگس شیراز، پالایشگاه آبادان، ریزموج تاکستان، مخابرات روستایی خوزستان، معدن طلای آقدره تکاب، آبوبرق خوزستان، شهرداری سیسخت، شهرداری اندیمشک، شهرداری کوتعبدالله، شرکت کیسون، رانندگان تانکرهای آب بوشهر.
🔹️براساس آمارهای رسمی، صدهاهزار کارگر در کشور بر اثر محدودیتهای کرونایی دچار بیکاری شدهاند از جمله ۲۵هزار کارگر ساختمانی در کرمانشاه، نیمی از کارگران قنادیهای مشهد، ۱۵هزار کارگر رستورانهای شیراز و زحمتکشانی در سایر شهرها که هنوز گزارش رسمی آن ارائه نشده است.
🔹️آمارهای رسمی مبنی بر افزایش چشمگیر مغازهخوابی، پشتبامخوابی و سکونت در همسایگی قبرستانها نیز توسط نهادهای مرتبط منتشر شده و نیز اعلام شده است که ۸۵٪ بازنشستگان، زیر خط فقر زندگی میکنند.
🔹️انواع اعتراضات مدنی مشابه حرکات فوق که توسط خودِ مظلومین سازماندهی میشود، به تقویت جنبش مطالبهمحور اجتماعی خواهدانجامید. این بهترین راه در جهت بازسازی منافع ملی و همبستگی اجتماعی است و جا دارد سایر اقشار و طبقات، دلسوزان و دموکراسیخواهان بهمنظور نجات کشور و آغاز مسیر توسعهی پایدار، از پیروان صادق مشی کارگران باشیم.
🔹️پیروان «زر، زور، تزویر» اما یعنی شیفتگان قدرت، سرمایهپرستان و کاسبان دین که از جنس همان دورویان قدیمی در تاریخ هستند گمان میکنند با تحدید و تهدید جنبش آرام اجتماعی خواهند توانست جامعهی رشدیافته و دیرپای ایران را از استیفای حقوق خود و مبارزه با فروپاشی میهن بازدارند.
🔹️توهمی که مولود طبیعیِ قدرت بیمهار است، باعث شده تا آنان درک نکنند که سرکوب آزادیهای مدنی منجر به گسترش کینهورزی و حرکتهای خشن خواهد شد و نهایتاً نابودی همهچیز و نیز بدنامی برای خودشان بهارمغان میآورد.
🔹️کارگران، زحمتکشان، دغدغهمندان ایرانی و باورمندان به جنبش اجتماعی اما، با استمرار و تقویت جنبش مدنی و نیز پرداخت هزینهی مقاومت قانونی، اجازهی مرگ تدریجیِ فرودستان و نابودی ایران را به دورویان نخواهندداد.
نازپرورد تنعّم نبَرَد راه به دوست
عاشقی شیوهی رندان بلاکش باشد
@rahsevom
✍کیوان صمیمی
🔹️هفده روز اعتصاب کارگران هفتتپه و اعتراضات متعدد زحمتکشان کشور، درسهای زیادی برای جنبش مسالمتآمیز اجتماعی دارد. تنها در یک ماههی اخیر، تجمعات مطالبهمحورِ کارگران مرتبط با دستکم شرکتها و سازمانهای زیر، انعکاس بیشتری در رسانهها داشته است :
🔹️معادن ذغال سنگ کرمان، هپکو اراک، خدمات شهرداری اهواز، پاکبانان شهرداری بوشهر، برق هرمزگان، خدمات شهری بندرخمینی، روغن نباتی نرگس شیراز، پالایشگاه آبادان، ریزموج تاکستان، مخابرات روستایی خوزستان، معدن طلای آقدره تکاب، آبوبرق خوزستان، شهرداری سیسخت، شهرداری اندیمشک، شهرداری کوتعبدالله، شرکت کیسون، رانندگان تانکرهای آب بوشهر.
🔹️براساس آمارهای رسمی، صدهاهزار کارگر در کشور بر اثر محدودیتهای کرونایی دچار بیکاری شدهاند از جمله ۲۵هزار کارگر ساختمانی در کرمانشاه، نیمی از کارگران قنادیهای مشهد، ۱۵هزار کارگر رستورانهای شیراز و زحمتکشانی در سایر شهرها که هنوز گزارش رسمی آن ارائه نشده است.
🔹️آمارهای رسمی مبنی بر افزایش چشمگیر مغازهخوابی، پشتبامخوابی و سکونت در همسایگی قبرستانها نیز توسط نهادهای مرتبط منتشر شده و نیز اعلام شده است که ۸۵٪ بازنشستگان، زیر خط فقر زندگی میکنند.
🔹️انواع اعتراضات مدنی مشابه حرکات فوق که توسط خودِ مظلومین سازماندهی میشود، به تقویت جنبش مطالبهمحور اجتماعی خواهدانجامید. این بهترین راه در جهت بازسازی منافع ملی و همبستگی اجتماعی است و جا دارد سایر اقشار و طبقات، دلسوزان و دموکراسیخواهان بهمنظور نجات کشور و آغاز مسیر توسعهی پایدار، از پیروان صادق مشی کارگران باشیم.
🔹️پیروان «زر، زور، تزویر» اما یعنی شیفتگان قدرت، سرمایهپرستان و کاسبان دین که از جنس همان دورویان قدیمی در تاریخ هستند گمان میکنند با تحدید و تهدید جنبش آرام اجتماعی خواهند توانست جامعهی رشدیافته و دیرپای ایران را از استیفای حقوق خود و مبارزه با فروپاشی میهن بازدارند.
🔹️توهمی که مولود طبیعیِ قدرت بیمهار است، باعث شده تا آنان درک نکنند که سرکوب آزادیهای مدنی منجر به گسترش کینهورزی و حرکتهای خشن خواهد شد و نهایتاً نابودی همهچیز و نیز بدنامی برای خودشان بهارمغان میآورد.
🔹️کارگران، زحمتکشان، دغدغهمندان ایرانی و باورمندان به جنبش اجتماعی اما، با استمرار و تقویت جنبش مدنی و نیز پرداخت هزینهی مقاومت قانونی، اجازهی مرگ تدریجیِ فرودستان و نابودی ایران را به دورویان نخواهندداد.
نازپرورد تنعّم نبَرَد راه به دوست
عاشقی شیوهی رندان بلاکش باشد
@rahsevom
Forwarded from سیدجواد میری مینق
♦️شریعتی، ستارهای که دوباره ظهور کرده است
✍ مجید یونسیان
استاد ملکیان، شاید بهدرستی شریعتی را خطیب نامیده است۔ به ایشان نباید خرده گرفت۔
فیلسوف ایرانگرا، دکتر جواد طباطبایی هم شریعتی را کسی میداند که دین را به ایدئولوژی تبدیل کرد۔
فقیهان سنتگرا نیز شریعتی را، خارج از دین نام نهادهاند۔
گروهی او را تاریخدان، گروهی جامعهشناس، و گروهی نیز او را سوسیالیست خداپرست و یا اگزیستالیستی آزادیخواه نامیدهاند۔
شاید همهی اینها درست گفته باشند، چون شریعتی همهی اینها بود. اما آنچه را شاید این بزرگان اخلاق و علم و فلسفه و فقه بهخوبی درنیافتهاند و یا نمیخواهند دریابند، این است که شریعتی نه ادعای علم داشت، نه فلسفه. نه خود را دینشناس و اسلامشناس میدانست و نه مدعی اخلاق و سیاست و هنر بود۔
شریعتی متعلق به زمانی بود که بندهای انقیاد سنت، مدرنیته، دین و علم و اخلاق و سیاست، آنچنان انسان ایرانی را در تنگنای زندگی تحت فشار قرار داده بود که درد این انقیاد را با پوست و استخوانکش لمس میکرد و برخلاف بسیاری که آنقدر پوست کلفت شده بودند که یا این درد را احساس نمیکردند و یا اگر هم حس میکردند شجاعت فریاد کشیدن نداشتند، شریعتی به صحنه آمد و تبر برداشت و چون ابراهیم "ع" سعی کرد همهی بتهای انقیاد را درهم بشکند۔
اکنون زمانهای است که این بتها دوباره سر برآورده و فربه شدهاند و مردم و جامعه را آنچنان در فشار و رنج قرار دادهاند که صدای شکستن استخوانهایشان را عرش شنیده است. اما فرشیان مدعی نمیخواهند بشنوند.
امروز همان خطابههای شریعتی است که پاسخی به دردهای مردم است. از این استادان اخلاق که حرفهایشان را فقط خودشان میفهمند و پژواکی در بیان و درمان درد مردم ندارد، چه کاری برمی آید؟
شریعتی دین را به ایدئولوژی تبدیل کرد، اما نه ایدئولوژی سرکوب و سکوت، نه ایدئولوژی ظلم و قنوت، نه ایدئولوژی ریا و تزویر و زور، بلکه ایدئولوژی اعتراض، ایدئولوژی آزادی، برابری، آگاهی۔
آیا امروز درد جانکاه جامعه و مردمی که جز اعتراض راهی برایشان نمانده، به فیلسوفان قلمبهگو یا عالمان و دانشمندان نظارهگر و یا اساتید اخلاق نیاز دارد یا به بتشکنهایی که تبر بردارند و این بتهایی را که یا مردم را به بند کشیده و یا به بندسازهایی توجیهگر تبدیل کرده است، درهم بشکند۔
امروز شریعتی ستارهای است که دوباره طلوع کرده است، چون هنوز کسی پیدا نشده است که تبر را از دست شریعتی بگیرد و این ستونها و درختهای تناور جهل و ریا و بتهای زمانه را درهم شکند۔
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۹
#خطابه
#ملکیان
#شریعتی
#باطنیگری
#بیعملی_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
@seyedjavadmiri
✍ مجید یونسیان
استاد ملکیان، شاید بهدرستی شریعتی را خطیب نامیده است۔ به ایشان نباید خرده گرفت۔
فیلسوف ایرانگرا، دکتر جواد طباطبایی هم شریعتی را کسی میداند که دین را به ایدئولوژی تبدیل کرد۔
فقیهان سنتگرا نیز شریعتی را، خارج از دین نام نهادهاند۔
گروهی او را تاریخدان، گروهی جامعهشناس، و گروهی نیز او را سوسیالیست خداپرست و یا اگزیستالیستی آزادیخواه نامیدهاند۔
شاید همهی اینها درست گفته باشند، چون شریعتی همهی اینها بود. اما آنچه را شاید این بزرگان اخلاق و علم و فلسفه و فقه بهخوبی درنیافتهاند و یا نمیخواهند دریابند، این است که شریعتی نه ادعای علم داشت، نه فلسفه. نه خود را دینشناس و اسلامشناس میدانست و نه مدعی اخلاق و سیاست و هنر بود۔
شریعتی متعلق به زمانی بود که بندهای انقیاد سنت، مدرنیته، دین و علم و اخلاق و سیاست، آنچنان انسان ایرانی را در تنگنای زندگی تحت فشار قرار داده بود که درد این انقیاد را با پوست و استخوانکش لمس میکرد و برخلاف بسیاری که آنقدر پوست کلفت شده بودند که یا این درد را احساس نمیکردند و یا اگر هم حس میکردند شجاعت فریاد کشیدن نداشتند، شریعتی به صحنه آمد و تبر برداشت و چون ابراهیم "ع" سعی کرد همهی بتهای انقیاد را درهم بشکند۔
اکنون زمانهای است که این بتها دوباره سر برآورده و فربه شدهاند و مردم و جامعه را آنچنان در فشار و رنج قرار دادهاند که صدای شکستن استخوانهایشان را عرش شنیده است. اما فرشیان مدعی نمیخواهند بشنوند.
امروز همان خطابههای شریعتی است که پاسخی به دردهای مردم است. از این استادان اخلاق که حرفهایشان را فقط خودشان میفهمند و پژواکی در بیان و درمان درد مردم ندارد، چه کاری برمی آید؟
شریعتی دین را به ایدئولوژی تبدیل کرد، اما نه ایدئولوژی سرکوب و سکوت، نه ایدئولوژی ظلم و قنوت، نه ایدئولوژی ریا و تزویر و زور، بلکه ایدئولوژی اعتراض، ایدئولوژی آزادی، برابری، آگاهی۔
آیا امروز درد جانکاه جامعه و مردمی که جز اعتراض راهی برایشان نمانده، به فیلسوفان قلمبهگو یا عالمان و دانشمندان نظارهگر و یا اساتید اخلاق نیاز دارد یا به بتشکنهایی که تبر بردارند و این بتهایی را که یا مردم را به بند کشیده و یا به بندسازهایی توجیهگر تبدیل کرده است، درهم بشکند۔
امروز شریعتی ستارهای است که دوباره طلوع کرده است، چون هنوز کسی پیدا نشده است که تبر را از دست شریعتی بگیرد و این ستونها و درختهای تناور جهل و ریا و بتهای زمانه را درهم شکند۔
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۹
#خطابه
#ملکیان
#شریعتی
#باطنیگری
#بیعملی_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
@seyedjavadmiri
Forwarded from سیدجواد میری مینق
سخنی با دو وزارت آموزش عالی و آموزش و پرورش درباره مدیریت آخرین سال تحصیلی قرن چهاردهم خورشیدی
بر اساس مطالعاتی که درباره وضعیت آموزش در ماه های پیش روی در کشورهای گوناگون انجام داده ام توصیه اکیدم این است که به جای اتلاف وقت در باب تعیین وقت آغاز مدارس یا دانشگاه ها به سمت این حرکت کنیم که "عرصه آنلاین" را چگونه بهینه و دسترس پذیر کنیم. به عبارت دیگر، به جای جلسات بیهوده در باب اینکه ۱۵ شهریور شروع کنیم یا طرح زوج و فرد را بر مدارس و کلاسهای دانشگاه تحمیل کنیم یا درگیر ستادهای گوناگون بشویم امکانات کشور را بسیج کنیم تا "آموزش مجازی" را در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ عملیاتی کنیم و این مستلزم آن است که چشم انداز داشته باشیم و برای آموزش افقی نوین ترسیم کنیم و زیرساخت های خدماتی کشور در حوزه ارتباطات آنلاین فعال شوند و خواسته ناخواسته وارد "شهر پسا-کرونایی" بشویم. روش های ستادی گذشته پاسخگوی نیازهای عصر پسا-کرونایی نیست. البته من می دانم که مانند تمامی تحولات اجتماعی که موجب پیدایش صف های "رژیم عتیق" و "رژیم جدید" می شود و تنازع برای حفظ وضع موجود و مالکیت بر منابع موجود ایجاد خواهد شد ولی راهی جز دگرگونی و تحول در راه های توزیع خدمات آموزشی وجود ندارد والا با جمع شدن گروه های دانش آموزی و دانشجویی کل کشور درگیر یک نبرد نابرابر با کرونا خواهد گشت.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
بر اساس مطالعاتی که درباره وضعیت آموزش در ماه های پیش روی در کشورهای گوناگون انجام داده ام توصیه اکیدم این است که به جای اتلاف وقت در باب تعیین وقت آغاز مدارس یا دانشگاه ها به سمت این حرکت کنیم که "عرصه آنلاین" را چگونه بهینه و دسترس پذیر کنیم. به عبارت دیگر، به جای جلسات بیهوده در باب اینکه ۱۵ شهریور شروع کنیم یا طرح زوج و فرد را بر مدارس و کلاسهای دانشگاه تحمیل کنیم یا درگیر ستادهای گوناگون بشویم امکانات کشور را بسیج کنیم تا "آموزش مجازی" را در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ عملیاتی کنیم و این مستلزم آن است که چشم انداز داشته باشیم و برای آموزش افقی نوین ترسیم کنیم و زیرساخت های خدماتی کشور در حوزه ارتباطات آنلاین فعال شوند و خواسته ناخواسته وارد "شهر پسا-کرونایی" بشویم. روش های ستادی گذشته پاسخگوی نیازهای عصر پسا-کرونایی نیست. البته من می دانم که مانند تمامی تحولات اجتماعی که موجب پیدایش صف های "رژیم عتیق" و "رژیم جدید" می شود و تنازع برای حفظ وضع موجود و مالکیت بر منابع موجود ایجاد خواهد شد ولی راهی جز دگرگونی و تحول در راه های توزیع خدمات آموزشی وجود ندارد والا با جمع شدن گروه های دانش آموزی و دانشجویی کل کشور درگیر یک نبرد نابرابر با کرونا خواهد گشت.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Forwarded from سیدجواد میری مینق
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "سوسیال دموکراسی؛
محتمل، ممکن یا دستنایافتنی؟"
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ آیا در ایران سوسیال دموکراسی ممکن است؟ دکتر سروش در حاشیه یک مصاحبه نسبت به تحقق آن ابراز ناامیدی کرده؛ اما دکتر حمیدرضا جلاییپور، از زاویه نگاه یک جامعهشناس سیاسی، چنین رویایی را تحققیافتنی میداند.
✍ جلاییپور برای اثبات درستی سخن خود به دو تجربه اشاره میکند: اول، تجربه کشورهای اروپایی که البته با کمی تسامح قابل پذیرش است و دوم، تجربه ایرانی که اشارت وی به جریان خلیل ملکی، دولت مهندس موسوی و سپس با یک پرش تاریخی به برخی احزاب اصلاحطلب مثل حزب مشارکت، مجاهدین انقلاب و حزب اتحادملت است.
✍ در اینکه بتوان چنین جریانها واحزابی را در ایران، سوسیال دموکرات دانست؛ تردیدهای جدی وجود دارد. شاید در ایدهها و نظریهها و ادعاها، مفاهیم یا رگههایی از گرایش بهنوعی سوسیالیسم اجتماعی یا لیبرالیسم سیاسی وجود داشته باشد که قطعا همینطور است.
✍ اما این مفاهیم و نظریهها و شعارها به معنای ایمان یا باور و عمل به سوسیال دموکراسی که اساسا یک ایدئولوژی اجتماعی-سیاسی با ابعاد وسیع است، تفاوت دارد.
✍ در تجربه سوسیال دموکراسی اروپایی، لیبرالیسم تنها مفهومی سیاسی نیست؛ یعنی، صرفا محدود به امری سیاسی نشده است. لیبرالیسم در این تجربه به همه امور فردی، اجتماعی، دینی و فرهنگی تسری یافته است. پایه و اساس این لیبرالیسم، حقوق فردی، انسانی، نژادی، قومی و... است.
✍ در سوسیال دموکراسی اروپایی، آزادیهای دینی و اجتماعی حل شده و به یک قوامی رسیده که نمیتوان آن را یک چالش فراروی جامعه دانست، پلورالیسم در همه ابعاد آن امری کاملا نهادینهشده است، حق فردی و حق شهروندی دستیافتنی و پذیرفتهشده است، احزاب سیاسی در چارچوبهای قراردادی و قانونی نسبتا شفاف هستند و آزادیهای سیاسی تضمین شده است.
✍ لذا سوسیال دموکراسی اروپایی بر پایه لیبرالیسم سیاسی و اجتماعی و پلورالیسم قوام یافته است؛ اما در همین جوامع هنوز برخی آسیبها از جمله مهاجرستیزی، اسلامهراسی و تبعیضات جنسیتی وجود دارد و تحقق کامل سوسیال دموکراسی را تاحدودی با ابهام روبهرو کرده است.
✍ اما در جامعه ایران چه ویژگیهایی از آزادیهای مدنی، سیاسی، فردی و اجتماعی سراغ داریم که بر مبنای آن بتوانیم یایه.های لیبرالیسم بعنوان گرانیگاه و نقطهاتکای دموکراسی سوسیال را قوامیافته تلقی کنیم؟
✍ خلیل ملکی یا مهندس موسوی به برخی آزادیهای فردی، دینی و سیاسی باور داشتند؛ اما نه در قالب و مفهومی که در سوسیال دموکراسی اروپا قوام یافته بود. احزابی چون مشارکت و اتحاد هم به برخی آزادیهای سیاسی و مدنی باور دارند؛ اما هنوز راه طولانی وجود دارد که این احزاب بتوانند این مفاهیم و باورها را به یک راهبرد عملی تبدیل کنند۔
✍ لذا بهنظر میرسد که سخن دکتر سروش، هم ناظر به چارچوبهای مفهومی جاری در فرهنگ اجتماعی است و هم ناظر به تجربه اجتماعی و تاریخی.
✍ درحالیکه دکتر جلاییپور بدون در نظر گرفتن واقعیتهای اجتماعی و سیاسی ایران صرفا متکی به شعارها و باورهای نظری برخی احزاب سیاسی است.
✍ بخصوص که تحولات چهار دهه گذشته جامعه ایران بهخوبی یک واقعیت را عریان کرده است: "اساس اعتراضات و نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی در ایران بر پایه تبعیض و بیعدالتی شکل گرفته است". این گزاره یعنی اینکه جامعه ایران تا رسیدن به مرحلهای که موضوعاتی چون آزادیهای مدنی، حقوق فردی و اجتماعی، قومی و... در آن حل شده باشد؛ فاصله زیادی دارد.
✍ حال آیا این ابراز ناامیدی دکتر سروش از نامحتمل بودن شکلگیری سوسیال دموکراسی امر تعجبآور و بعیدی است؟
@seyedjavadmiri
محتمل، ممکن یا دستنایافتنی؟"
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ آیا در ایران سوسیال دموکراسی ممکن است؟ دکتر سروش در حاشیه یک مصاحبه نسبت به تحقق آن ابراز ناامیدی کرده؛ اما دکتر حمیدرضا جلاییپور، از زاویه نگاه یک جامعهشناس سیاسی، چنین رویایی را تحققیافتنی میداند.
✍ جلاییپور برای اثبات درستی سخن خود به دو تجربه اشاره میکند: اول، تجربه کشورهای اروپایی که البته با کمی تسامح قابل پذیرش است و دوم، تجربه ایرانی که اشارت وی به جریان خلیل ملکی، دولت مهندس موسوی و سپس با یک پرش تاریخی به برخی احزاب اصلاحطلب مثل حزب مشارکت، مجاهدین انقلاب و حزب اتحادملت است.
✍ در اینکه بتوان چنین جریانها واحزابی را در ایران، سوسیال دموکرات دانست؛ تردیدهای جدی وجود دارد. شاید در ایدهها و نظریهها و ادعاها، مفاهیم یا رگههایی از گرایش بهنوعی سوسیالیسم اجتماعی یا لیبرالیسم سیاسی وجود داشته باشد که قطعا همینطور است.
✍ اما این مفاهیم و نظریهها و شعارها به معنای ایمان یا باور و عمل به سوسیال دموکراسی که اساسا یک ایدئولوژی اجتماعی-سیاسی با ابعاد وسیع است، تفاوت دارد.
✍ در تجربه سوسیال دموکراسی اروپایی، لیبرالیسم تنها مفهومی سیاسی نیست؛ یعنی، صرفا محدود به امری سیاسی نشده است. لیبرالیسم در این تجربه به همه امور فردی، اجتماعی، دینی و فرهنگی تسری یافته است. پایه و اساس این لیبرالیسم، حقوق فردی، انسانی، نژادی، قومی و... است.
✍ در سوسیال دموکراسی اروپایی، آزادیهای دینی و اجتماعی حل شده و به یک قوامی رسیده که نمیتوان آن را یک چالش فراروی جامعه دانست، پلورالیسم در همه ابعاد آن امری کاملا نهادینهشده است، حق فردی و حق شهروندی دستیافتنی و پذیرفتهشده است، احزاب سیاسی در چارچوبهای قراردادی و قانونی نسبتا شفاف هستند و آزادیهای سیاسی تضمین شده است.
✍ لذا سوسیال دموکراسی اروپایی بر پایه لیبرالیسم سیاسی و اجتماعی و پلورالیسم قوام یافته است؛ اما در همین جوامع هنوز برخی آسیبها از جمله مهاجرستیزی، اسلامهراسی و تبعیضات جنسیتی وجود دارد و تحقق کامل سوسیال دموکراسی را تاحدودی با ابهام روبهرو کرده است.
✍ اما در جامعه ایران چه ویژگیهایی از آزادیهای مدنی، سیاسی، فردی و اجتماعی سراغ داریم که بر مبنای آن بتوانیم یایه.های لیبرالیسم بعنوان گرانیگاه و نقطهاتکای دموکراسی سوسیال را قوامیافته تلقی کنیم؟
✍ خلیل ملکی یا مهندس موسوی به برخی آزادیهای فردی، دینی و سیاسی باور داشتند؛ اما نه در قالب و مفهومی که در سوسیال دموکراسی اروپا قوام یافته بود. احزابی چون مشارکت و اتحاد هم به برخی آزادیهای سیاسی و مدنی باور دارند؛ اما هنوز راه طولانی وجود دارد که این احزاب بتوانند این مفاهیم و باورها را به یک راهبرد عملی تبدیل کنند۔
✍ لذا بهنظر میرسد که سخن دکتر سروش، هم ناظر به چارچوبهای مفهومی جاری در فرهنگ اجتماعی است و هم ناظر به تجربه اجتماعی و تاریخی.
✍ درحالیکه دکتر جلاییپور بدون در نظر گرفتن واقعیتهای اجتماعی و سیاسی ایران صرفا متکی به شعارها و باورهای نظری برخی احزاب سیاسی است.
✍ بخصوص که تحولات چهار دهه گذشته جامعه ایران بهخوبی یک واقعیت را عریان کرده است: "اساس اعتراضات و نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی در ایران بر پایه تبعیض و بیعدالتی شکل گرفته است". این گزاره یعنی اینکه جامعه ایران تا رسیدن به مرحلهای که موضوعاتی چون آزادیهای مدنی، حقوق فردی و اجتماعی، قومی و... در آن حل شده باشد؛ فاصله زیادی دارد.
✍ حال آیا این ابراز ناامیدی دکتر سروش از نامحتمل بودن شکلگیری سوسیال دموکراسی امر تعجبآور و بعیدی است؟
@seyedjavadmiri
Forwarded from سیدجواد میری مینق
به گمانم حق با ملکیان است که شریعتی را خطیب می داند و بس و کار او را بر انگیختن احساسات می داند شریعتی با قدرت بیان و قلم سحر انگیزش نسل جوان زمان خویش را تکان سختی داد و به سوی انقلاب و مبارزه و بر انداختن حکومت پهلوی رهنمون شد و البته که در این کار و این راه موفق شد و شاید نتوان شبیه و نظیری از این حیث برای او یافت اما ایا شریعتی نظریه پرداز است و در رشته ای از علوم انسانی و شاخه ای از شاخه علوم دینی صاحب نظر بوده است نگاهی به اثار شریعتی به یک پاسخ صریح و روشن می دهد خیر
در بحث علوم دینی فقیه و اصولی و فیلسوف و حکیم نیست عرفان نظری نمی داند و در تفسیر قران و روایت شناسی هم دستی تهی دارد بنابر این اسلام شناس نیست
و اما در بیرون از حوزه اسلام شناسی چه
اقتصاد دان است ؟
روانشناس است؟
جامعه شناس است ؟
در کدام حوزه صاحب نظر است ؟
لطفا یک نمونه ذکر کنید و با مدرک و سند مدعای خود را ثابت کنید.
✍ جواد امینی
مدرس علوم دینی
🔸 محدثی:
آقای امینی عزیز سلام و عرض احترام! ممنونام از توجه شما!
نخست پرسشی دارم:
استاد ملکیان متخصص کدام رشته است؟ کدام اثر دانشپژوهانه را ارایه کرده است؟ آیا ایشان متاله است؟ فقیه، متکلم، مفسر قرآن، روانشناس، فیلسوف، منطقدان، ادیب، شاعر، حقوقدان، یا محدث است؟ در کدامیک از این حوزهها اثر علمی یا دانشپژوهانه ارایه کرده است؟ لطفا توضیح دهید و آثار دانشپژوهانهی ایشان را که حاکی از تخصص ایشان در قلمرو خاصی باشد، معرفی نمایید! ضمن اینکه ایشان فرمودهاند استادی ندارند!
با توجه به معیارهایی که شما مطرح کردهاید، مهم است بدانیم که ایشان چه خواندهاند و زیر نظر چه کسی کار رسالهی خود را به انجام رساندهاند و کدام اثر علمی و دانشپژوهانه را به انجام رساندهاند؟ در حوزهی فقه؟ حدیث؟ رجال؟ الاهیات؟ تفسیر؟ فلسفه؟ روانشناسی؟ عرفان؟ کلام؟ کدام؟
اما بعد: قلمرویی در حوزهی تفکر اجتماعی مدرن هست که چندمعرفتی است و بدان نظریهی اجتماعی میگویند. علی شریعتی یکی از نظریهپردازان اجتماعی social theorist برجستهی ایرانی است. به همین دلیل در دنیا شناخته شده است و آثار زیادی دربارهی اندیشهها و آرای او نوشته شده است. او دارای استادان مختلفی بوده است و حتا استاد او در فرانسه، پروفسور برک، پس از مرگ وی تاسف خورده که چرا این شاگرد خود را جدی نگرفته است.
در ضمن خواهش میکنم یکی از فقها و متالهین و مدرسین حوزهی علمیه را معرفی نمایید که به قدر علی شریعتی در جهان اسلام بهلحاظ فکری تاثیرگذار بوده باشد.
ارادتمند
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۹
#خطابه
#ملکیان
#شریعتی
#نظریهی_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
@seyedjavadmiri
در بحث علوم دینی فقیه و اصولی و فیلسوف و حکیم نیست عرفان نظری نمی داند و در تفسیر قران و روایت شناسی هم دستی تهی دارد بنابر این اسلام شناس نیست
و اما در بیرون از حوزه اسلام شناسی چه
اقتصاد دان است ؟
روانشناس است؟
جامعه شناس است ؟
در کدام حوزه صاحب نظر است ؟
لطفا یک نمونه ذکر کنید و با مدرک و سند مدعای خود را ثابت کنید.
✍ جواد امینی
مدرس علوم دینی
🔸 محدثی:
آقای امینی عزیز سلام و عرض احترام! ممنونام از توجه شما!
نخست پرسشی دارم:
استاد ملکیان متخصص کدام رشته است؟ کدام اثر دانشپژوهانه را ارایه کرده است؟ آیا ایشان متاله است؟ فقیه، متکلم، مفسر قرآن، روانشناس، فیلسوف، منطقدان، ادیب، شاعر، حقوقدان، یا محدث است؟ در کدامیک از این حوزهها اثر علمی یا دانشپژوهانه ارایه کرده است؟ لطفا توضیح دهید و آثار دانشپژوهانهی ایشان را که حاکی از تخصص ایشان در قلمرو خاصی باشد، معرفی نمایید! ضمن اینکه ایشان فرمودهاند استادی ندارند!
با توجه به معیارهایی که شما مطرح کردهاید، مهم است بدانیم که ایشان چه خواندهاند و زیر نظر چه کسی کار رسالهی خود را به انجام رساندهاند و کدام اثر علمی و دانشپژوهانه را به انجام رساندهاند؟ در حوزهی فقه؟ حدیث؟ رجال؟ الاهیات؟ تفسیر؟ فلسفه؟ روانشناسی؟ عرفان؟ کلام؟ کدام؟
اما بعد: قلمرویی در حوزهی تفکر اجتماعی مدرن هست که چندمعرفتی است و بدان نظریهی اجتماعی میگویند. علی شریعتی یکی از نظریهپردازان اجتماعی social theorist برجستهی ایرانی است. به همین دلیل در دنیا شناخته شده است و آثار زیادی دربارهی اندیشهها و آرای او نوشته شده است. او دارای استادان مختلفی بوده است و حتا استاد او در فرانسه، پروفسور برک، پس از مرگ وی تاسف خورده که چرا این شاگرد خود را جدی نگرفته است.
در ضمن خواهش میکنم یکی از فقها و متالهین و مدرسین حوزهی علمیه را معرفی نمایید که به قدر علی شریعتی در جهان اسلام بهلحاظ فکری تاثیرگذار بوده باشد.
ارادتمند
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۹
#خطابه
#ملکیان
#شریعتی
#نظریهی_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
@seyedjavadmiri
Forwarded from ميلاد دخانچی
برسد به دست آقای یاسر جبرائیلی که هم در «مصلحت» نظام شغلی دارند و هم نظریه پرداز اقتصاد سیاسی اند و هم شارح نظام و انقلاب و البته به انگلیسی هم بلدند توئیت کنند!
@miladdokhanchi
@miladdokhanchi
Forwarded from جمهورى سوم
توضیحی درباره رساله دکتریم
(با عنوان نقد تمدن غرب معاصر بر پایه فلسفه مدنی فارابی؛ در نسبت با آراء آرنت و پوپر، نوشته محمدحسین بادامچی، استاد راهنما: دکتر محسن رضوانی، استاد مشاور: دکتر عبدالحسین کلانتری، تاریخ دفاع: بهمن ۱۳۹۵، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، لینک توضیحات صوتی)
بعد از این یادداشت چند نفری درباره رساله دکتریم پرسیدند. من رساله دکتریم را بر پایه این اندیشه آغاز کردم که تاریخ تفکر سیاسی اسلام دو ستاره درخشان دارد که هر دو بیرون استیت/ لویاتان/ مُلک/ دولت/ تمدن ایستادهاند: فارابی و ابنخلدون. در جریان تحقیقاتم متوجه شدم که هردو تفکر همسویی بسیاری با جریانی از تفکر انتقادی و سیاسی علیه «تمدن مدرن مسیحی» دارند که در قرن بیستم و بویژه متأثر از نیچه آغاز شده است. در واقع احیای امر سیاسی بیرون از لویاتان و چارچوب «تمدن» در غرب از نظر من فرصت فوقالعادهای برای احیای فارابی و ابن خلدون پدید آورده است و بخوبی نشان میدهد که جریان تمدنگرایی جمهوری دوم تا چه حد خلاف جهت انقلاب اسلامی در حال حرکت است . علاوه بر این به تدریج فهمیدم که نزاع فارابی - ابن خلدون تا چه حد در فهم نسبت میان شرق و غرب جهان اسلام و ترسیم افقهای آینده کشورهای اسلامی تعیینکننده است .
اما واقعیت این است که پس از دفاع از رساله دکتری همه این افکار و ایدههای بزرگ را رها کردم. حجت الاسلام رشاد رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رییس حوزه علمیه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مهمترین شخصیت در مرکز الگوی اسلامی پیشرفت با دهها منصب دیگر را فردی به غایت بیعلاقه به علم و پژوهش، متکبر و کاسبکار یافتم که در کل مدت پنج ساله پژوهش من ایشان و سازمان متبوعه ایشان (غیر از یک نفر به نام حجت الاسلام ذوعلم) هرگز یک بار هم درباره موضوع رساله و اهمیت علمی آن از من نپرسید و در عوض هفتهای نشد که به رغم روزانه بودن دوره دکتری پژوهشی، مطالبه پرداخت پول دوره دکتری از من و دیگر دانشجویان دکتری فاضل آنجا نکند و تمرکز و اعصاب ما را به هم نریزد. نهایتا حضرت ایشان با بیش از یک سال گروکشی مدرک دکتری و مطالبه پول و اخذ تعهد اجباری، نه تنها هیچ کمکی به انجام این پژوهش نکرد، بلکه فرصت اپلای در دوره پسادکتری و پیگیری این موضوع پژوهشی در کشورهای دیگر را هم از من سلب کرد. خدای متعال میداند که جناب رشاد به ناحق و ظلم چه خونی به دل دانشجویان مظلوم دکتری پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ورودی سال ۹۱ و ۹۲ کرد و اگرچه بخاطر گروکشی مدرک تحصیلی امکان شکایت از ایشان سلب شد و عالیجنابان حداد عادل و کینژاد و بسیاری دیگر نیز وقعی به عریضه ما ننهادند، امید دارم که بالاخره در یوم محتوم در دادگاه عدل الهی پاسخگوی مظالم خویش باشند.
به هر تقدیر امکان ادامه این موضوع تحقیقاتی بسیار اساسی در ایران وجود ندارد و همچنان امید دارم که شاید سالها بعد در کشوری دیگر که علم و پژوهش و اسلام ارزشی در آن داشته باشد، به ادامه آن پژوهش مشغول شوم.
(با عنوان نقد تمدن غرب معاصر بر پایه فلسفه مدنی فارابی؛ در نسبت با آراء آرنت و پوپر، نوشته محمدحسین بادامچی، استاد راهنما: دکتر محسن رضوانی، استاد مشاور: دکتر عبدالحسین کلانتری، تاریخ دفاع: بهمن ۱۳۹۵، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، لینک توضیحات صوتی)
بعد از این یادداشت چند نفری درباره رساله دکتریم پرسیدند. من رساله دکتریم را بر پایه این اندیشه آغاز کردم که تاریخ تفکر سیاسی اسلام دو ستاره درخشان دارد که هر دو بیرون استیت/ لویاتان/ مُلک/ دولت/ تمدن ایستادهاند: فارابی و ابنخلدون. در جریان تحقیقاتم متوجه شدم که هردو تفکر همسویی بسیاری با جریانی از تفکر انتقادی و سیاسی علیه «تمدن مدرن مسیحی» دارند که در قرن بیستم و بویژه متأثر از نیچه آغاز شده است. در واقع احیای امر سیاسی بیرون از لویاتان و چارچوب «تمدن» در غرب از نظر من فرصت فوقالعادهای برای احیای فارابی و ابن خلدون پدید آورده است و بخوبی نشان میدهد که جریان تمدنگرایی جمهوری دوم تا چه حد خلاف جهت انقلاب اسلامی در حال حرکت است . علاوه بر این به تدریج فهمیدم که نزاع فارابی - ابن خلدون تا چه حد در فهم نسبت میان شرق و غرب جهان اسلام و ترسیم افقهای آینده کشورهای اسلامی تعیینکننده است .
اما واقعیت این است که پس از دفاع از رساله دکتری همه این افکار و ایدههای بزرگ را رها کردم. حجت الاسلام رشاد رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رییس حوزه علمیه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مهمترین شخصیت در مرکز الگوی اسلامی پیشرفت با دهها منصب دیگر را فردی به غایت بیعلاقه به علم و پژوهش، متکبر و کاسبکار یافتم که در کل مدت پنج ساله پژوهش من ایشان و سازمان متبوعه ایشان (غیر از یک نفر به نام حجت الاسلام ذوعلم) هرگز یک بار هم درباره موضوع رساله و اهمیت علمی آن از من نپرسید و در عوض هفتهای نشد که به رغم روزانه بودن دوره دکتری پژوهشی، مطالبه پرداخت پول دوره دکتری از من و دیگر دانشجویان دکتری فاضل آنجا نکند و تمرکز و اعصاب ما را به هم نریزد. نهایتا حضرت ایشان با بیش از یک سال گروکشی مدرک دکتری و مطالبه پول و اخذ تعهد اجباری، نه تنها هیچ کمکی به انجام این پژوهش نکرد، بلکه فرصت اپلای در دوره پسادکتری و پیگیری این موضوع پژوهشی در کشورهای دیگر را هم از من سلب کرد. خدای متعال میداند که جناب رشاد به ناحق و ظلم چه خونی به دل دانشجویان مظلوم دکتری پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ورودی سال ۹۱ و ۹۲ کرد و اگرچه بخاطر گروکشی مدرک تحصیلی امکان شکایت از ایشان سلب شد و عالیجنابان حداد عادل و کینژاد و بسیاری دیگر نیز وقعی به عریضه ما ننهادند، امید دارم که بالاخره در یوم محتوم در دادگاه عدل الهی پاسخگوی مظالم خویش باشند.
به هر تقدیر امکان ادامه این موضوع تحقیقاتی بسیار اساسی در ایران وجود ندارد و همچنان امید دارم که شاید سالها بعد در کشوری دیگر که علم و پژوهش و اسلام ارزشی در آن داشته باشد، به ادامه آن پژوهش مشغول شوم.
Telegram
جمهورى سوم
🔺صوت ارائه کلیات رساله دکتریم و نسبت آن با وضعیت کنونی ایران در جمعی از پژوهشگران مؤسسه میقات در آذر ۱۳۹۸
در ادامه پست قبلی
در ادامه پست قبلی
Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
🌹🌹چرا جریان سوم در مورد مسایل اخیر مجلس و توهین به ظریف و نامه موسوی خوئنی ها سکوت کرده !!!
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
درپاسخ منتقدین باید بگوییم
🙏
✅اولا ،جریان سوم از انجا که معتقد است دعواها و جارو جنجال های سیاسی و افراط و تفریط ها موجب عقب ماندگی و عدم توسعه کشور و منطقه شده است .و نیز وضعیت کشور به لحاظ اقتصادی فوق امنیتی است و در وضعیتی که خود ما همانند ۸۰ درصد مردم عزیز مشکل معیشت و اشتغال داریم و لحظه به لحظه در حال فقیر تر شدن به دلیل تورم لحظه ای به لحاظ تحریم ها و قطع ارتباط با دنیا هستیم درست نیست به مسایل حاشیه ای بپردازیم .
چرا که شکم سیری نداریم.
✅دوما ،جریان سوم هماننداکثر مردم اوضاع مجلس و مسایل و سخنان و اولویت ها و موضع گیری های انان را چه در مورد فضای مجازی و اولویت ها و ظریف وغیره رصد می کند (هر چند به دلیل تورم ها واکنشی نشان نمی دهد ) و ان را بهترین راه انتخاب اگاهانه ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ با همان حداقل های تایید شده می داند تا مردم متوجه شوند تفاوت بین اصول گرا ،اصلاح طلب و نیروهایی با عنوان انقلابی و طرز تفکر انان برای اداره کشور چیست ؟ و ضرورت پیوسن به جریان سوم که همانابر پایه عقلاتیت تدبر و اولویت مسائل مردم و حرکت و گفتار بر پایه شفافیت و پرهیز از جارو جنال های بیهوده سیاسی است .
✅سوما : در مورد موضع گیری ما در مورد موضع مجلس انقلابی باید گفت :ظریف نیاز به سخنگو ندارد و بهترین پاسخ را به همه داد ،البته اگر شنونده عاقل باشد . انجا که گفت :
✅سیاست خارجی در قانون اساسی در حوزه اختیارات مقام معظم رهبری است این یعنی اجتناب از دوگانه سازی و دعوای داخلی در حوزه سیاست خارجی.
دقیقا یعنی با زبان بی زبانی گفت سیاست خارجه ، نه به من نه به رئیس جمهور نه شما و نه جناح های موجود کشور ارتباط دارد و حق مداخله ندارید و تمام .
پس صلاح در انست که همانند مردم سکوت کنیم
و نظاره گر عملکرد نمایندگان مجلس باشیم و ان را چراغ راه انتخابات ریاست جمهوری نماییم و بدانیمکه قهر با صندوق رای و یا رای باطله تاثیری در نتیجه غایی نخواهد داشت ،
چرا که رئیس جمهور انتخاب میشود چه با ۱۰ هزار رای چه به ۴۰ میلیون رای، پس بهتر است با مشارکت حداکثری و عدم قهر با انتخابات زمینه کمی راحت تر نفس کشیدن و زیستن را هموار نماییم .
✅در پاسخ به نامه جناب موسوی خوئنی ها به رهبری و بیان دغدغه های مردم ،کاری به قهرش بخاطر عدم توجه به سهم خواهی در مورد واگذاری ریاست قوه قضاییه به ایشان نداریم،
ولی انچه فشار و مشکلات به قول برخی ها به این کشور می شود به خاطر تفکر تندروی جناح وباند جناب ایشان در اوایل انقلاب بود با تسخیر سفارت امریکا و گروگان گرفتن دیپلمات ها به دون اجازه امام ره که هنوز پاسخی به ان نداده اند و اتفاقا اکثر انان که در تسخیر سفارت امریکا و صف مقابله با غرب قرار داشتند اکنون خانواده و فرزندان شان ساکن همان امریکایی هستند که خودشان همیشه شعار مرگ بر امریکا و غرب می دهند، و امروز برای مردمی نشان دادن خود با ارم اصلاح طلبی(به درستی و نادرستی عملکرد شان نه در تسخیر سفارت امریکا در گذشته و نه درمطالبه ارتباط با غرب و آمریکا یشان کاری نداریم ) شعار غربگرایی می دهند و خواهان ارتباط با غرب و امریکا هستند .
فقط خواهان ان هستیم مردم را کیسه سنگر خود نکنند، که جور تمایلات و تصمیمات انان را مردم بدهند. سپس با اعتراف به درستی و نادرستی عملکرد شان نامه نگاری کنند.
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
نسل سوم
نسل اگاه و مطالبه گر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
درپاسخ منتقدین باید بگوییم
🙏
✅اولا ،جریان سوم از انجا که معتقد است دعواها و جارو جنجال های سیاسی و افراط و تفریط ها موجب عقب ماندگی و عدم توسعه کشور و منطقه شده است .و نیز وضعیت کشور به لحاظ اقتصادی فوق امنیتی است و در وضعیتی که خود ما همانند ۸۰ درصد مردم عزیز مشکل معیشت و اشتغال داریم و لحظه به لحظه در حال فقیر تر شدن به دلیل تورم لحظه ای به لحاظ تحریم ها و قطع ارتباط با دنیا هستیم درست نیست به مسایل حاشیه ای بپردازیم .
چرا که شکم سیری نداریم.
✅دوما ،جریان سوم هماننداکثر مردم اوضاع مجلس و مسایل و سخنان و اولویت ها و موضع گیری های انان را چه در مورد فضای مجازی و اولویت ها و ظریف وغیره رصد می کند (هر چند به دلیل تورم ها واکنشی نشان نمی دهد ) و ان را بهترین راه انتخاب اگاهانه ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ با همان حداقل های تایید شده می داند تا مردم متوجه شوند تفاوت بین اصول گرا ،اصلاح طلب و نیروهایی با عنوان انقلابی و طرز تفکر انان برای اداره کشور چیست ؟ و ضرورت پیوسن به جریان سوم که همانابر پایه عقلاتیت تدبر و اولویت مسائل مردم و حرکت و گفتار بر پایه شفافیت و پرهیز از جارو جنال های بیهوده سیاسی است .
✅سوما : در مورد موضع گیری ما در مورد موضع مجلس انقلابی باید گفت :ظریف نیاز به سخنگو ندارد و بهترین پاسخ را به همه داد ،البته اگر شنونده عاقل باشد . انجا که گفت :
✅سیاست خارجی در قانون اساسی در حوزه اختیارات مقام معظم رهبری است این یعنی اجتناب از دوگانه سازی و دعوای داخلی در حوزه سیاست خارجی.
دقیقا یعنی با زبان بی زبانی گفت سیاست خارجه ، نه به من نه به رئیس جمهور نه شما و نه جناح های موجود کشور ارتباط دارد و حق مداخله ندارید و تمام .
پس صلاح در انست که همانند مردم سکوت کنیم
و نظاره گر عملکرد نمایندگان مجلس باشیم و ان را چراغ راه انتخابات ریاست جمهوری نماییم و بدانیمکه قهر با صندوق رای و یا رای باطله تاثیری در نتیجه غایی نخواهد داشت ،
چرا که رئیس جمهور انتخاب میشود چه با ۱۰ هزار رای چه به ۴۰ میلیون رای، پس بهتر است با مشارکت حداکثری و عدم قهر با انتخابات زمینه کمی راحت تر نفس کشیدن و زیستن را هموار نماییم .
✅در پاسخ به نامه جناب موسوی خوئنی ها به رهبری و بیان دغدغه های مردم ،کاری به قهرش بخاطر عدم توجه به سهم خواهی در مورد واگذاری ریاست قوه قضاییه به ایشان نداریم،
ولی انچه فشار و مشکلات به قول برخی ها به این کشور می شود به خاطر تفکر تندروی جناح وباند جناب ایشان در اوایل انقلاب بود با تسخیر سفارت امریکا و گروگان گرفتن دیپلمات ها به دون اجازه امام ره که هنوز پاسخی به ان نداده اند و اتفاقا اکثر انان که در تسخیر سفارت امریکا و صف مقابله با غرب قرار داشتند اکنون خانواده و فرزندان شان ساکن همان امریکایی هستند که خودشان همیشه شعار مرگ بر امریکا و غرب می دهند، و امروز برای مردمی نشان دادن خود با ارم اصلاح طلبی(به درستی و نادرستی عملکرد شان نه در تسخیر سفارت امریکا در گذشته و نه درمطالبه ارتباط با غرب و آمریکا یشان کاری نداریم ) شعار غربگرایی می دهند و خواهان ارتباط با غرب و امریکا هستند .
فقط خواهان ان هستیم مردم را کیسه سنگر خود نکنند، که جور تمایلات و تصمیمات انان را مردم بدهند. سپس با اعتراف به درستی و نادرستی عملکرد شان نامه نگاری کنند.
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
نسل سوم
نسل اگاه و مطالبه گر
Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
حذف زنان در مجلس !
آغاز محدودیت ها برای بانوان از مجلس !
نگاه تحقیر امیز مجلس انقلابی به زنان جامعه !.
زن باید به بچه داری اش برسد !!!
افشاگری یک نماینده زن علیه هیات ۷ نفره هیات رئیسه مجلس/
به ما گفتند زن باید بچه داری کند
سمیه محمودی نماینده مردم شهرضا و دهاقان(اصفهان):
🔸 از ظرفیت زنان در ترکیب هیات رییسه مجلس و کمیسیون ها استفاده نشده است در حالی که زنان نیمی از جامعه را تشکیل می دهند.
🔸 هیات هفت نفره متشکل از اعضای هیات رییسه مجلس بعد از بررسی درخواست زنان نماینده برای حضور در هیات رییسه کمیسیون ها تاکید کردند که زن باید بچه داری کند و به امورات خانه رسیدگی کند.
ایرنا .
زنان جامعه نیمی از جمعیت کشور و میزان رای ماخوذه را دارند و در کلیه امور اگر نگوییم بهتر و پیشرو تر از مردان بوده اند همپای انان بوده اند ،ولی این نگاه تحقیر امیز مجلس به نقش و جایگاه زنان بی حرمتی به ساحت خانواده است .
زنان و دختران ایرانی در انتخابات ریاست جمهوری اگاهانه و با حضور فعال نوع نگاه جریان ها را به خود و زن ایرانی انتخاب کنید .
زن ایرانی این طرز تفکر را با هر عنوانی نمی پذیرد .
نسل سوم نسل اگاه و مطالبه گر
آغاز محدودیت ها برای بانوان از مجلس !
نگاه تحقیر امیز مجلس انقلابی به زنان جامعه !.
زن باید به بچه داری اش برسد !!!
افشاگری یک نماینده زن علیه هیات ۷ نفره هیات رئیسه مجلس/
به ما گفتند زن باید بچه داری کند
سمیه محمودی نماینده مردم شهرضا و دهاقان(اصفهان):
🔸 از ظرفیت زنان در ترکیب هیات رییسه مجلس و کمیسیون ها استفاده نشده است در حالی که زنان نیمی از جامعه را تشکیل می دهند.
🔸 هیات هفت نفره متشکل از اعضای هیات رییسه مجلس بعد از بررسی درخواست زنان نماینده برای حضور در هیات رییسه کمیسیون ها تاکید کردند که زن باید بچه داری کند و به امورات خانه رسیدگی کند.
ایرنا .
زنان جامعه نیمی از جمعیت کشور و میزان رای ماخوذه را دارند و در کلیه امور اگر نگوییم بهتر و پیشرو تر از مردان بوده اند همپای انان بوده اند ،ولی این نگاه تحقیر امیز مجلس به نقش و جایگاه زنان بی حرمتی به ساحت خانواده است .
زنان و دختران ایرانی در انتخابات ریاست جمهوری اگاهانه و با حضور فعال نوع نگاه جریان ها را به خود و زن ایرانی انتخاب کنید .
زن ایرانی این طرز تفکر را با هر عنوانی نمی پذیرد .
نسل سوم نسل اگاه و مطالبه گر
Forwarded from راه سوم
🔴 چرا باید سرنوشت ۸۰ میلیون در دست بیشرفها باشد
🔸 یاشار سلطانی از اهالی رسانه نوشت :
🔹️ شنیدهام طی ۳ماه گذشته به اندازه ۳برابر مدت مشابه پارسال گوشی وارد کشور شده است.
🔹️ دیروز بطور ناگهانی اعلام شد که واردات گوشیهای بالای ۳۰۰دلار ممنوع است.
🔹️ از دیروز برخی گوشیها تا ۲برابر افزایش قیمت پیدا کردند و به مرز ۵۰ میلیون هم رسید!
🔹️چرا باید سرنوشت ۸۰ میلیون نفر در مشت عدهای بیشرف باشد که بر وزارتخانههای ما تصمیمسازی میکنند؟
@rahsevom
🔸 یاشار سلطانی از اهالی رسانه نوشت :
🔹️ شنیدهام طی ۳ماه گذشته به اندازه ۳برابر مدت مشابه پارسال گوشی وارد کشور شده است.
🔹️ دیروز بطور ناگهانی اعلام شد که واردات گوشیهای بالای ۳۰۰دلار ممنوع است.
🔹️ از دیروز برخی گوشیها تا ۲برابر افزایش قیمت پیدا کردند و به مرز ۵۰ میلیون هم رسید!
🔹️چرا باید سرنوشت ۸۰ میلیون نفر در مشت عدهای بیشرف باشد که بر وزارتخانههای ما تصمیمسازی میکنند؟
@rahsevom