Forwarded from سیدجواد میری مینق
سیاست های خاندانی در آینده جهان
انتخاب "کامله هریس" به عنوان معاون ریاست جمهوری توسط جو بایدن نشان از ساختارهای پیچیده خاندانی در حکمرانی جهان است. آمریکا به عنوان یکی از پیشروترین نظامهای دموکراتیک وقتی از منظر "شبکه های خاندانی قدرت" مورد ارزیابی قرار می گیرد نمره بالایی نمی گیرد و اگر این در مورد پیشروترین سیستم سیاسی در جهان صادق باشد آنگاه کشورهای دیگر که فاصله زیادی با ساز و کار دموکراتیک دارند تکلیفشان از پیش مشخص می باشد. به زبان دیگر، مسئله قدرت در عالم کنونی، برخلاف تصورات پیشین، مبتنی بر "روابط خاندانی" و "شبکه های خاندانی" می باشد و فهم این مسئله ساده می تواند ما را در درک پیچیدگی های ساز و کار قدرت یاری رساند. حال برای روشن شدن مطلب اشاره ای به انتخاب خانم کامله هریس به پست معاونت ریاست جمهوری می توان داشت. در بیوگرافی کامله هریس اشاراتی وجود دارد که نشان می دهد "خاندان یهودی" و "شبکه های پیدا و پنهان" آنها در چینش نیروهای سیاسی در بالاترین پست های حکومتی تاثیر بسزایی دارند و این نفوذ محدود به یک جناح قدرت نیست بل تمامیت "امر سیاسی" در آمریکا را شامل می گردد. کامله هریس از سوی مادر هندی و از سوی پدر جامائیکایی می باشد ولی دو نکته جالب در بیوگرافی او وجود دارد که "ردپای شبکه های خاندانی قدرت" را در تقویم جایگاه هریس به زیبایی ترسیم می کند. هنگامیکه او دوازده ساله بود به همراه مادرش به کانادا می روند و مادر پستی را در "بیمارستان یهودی" در مونترال قبول می کند و نکته دوم ازدواج هریس با داگلاس سی. امهوف است که از "خاندان یهودی" می باشد. جزئیات کامل ثروت و ارتباطات شبکه های قدرت در باب هر دو این زوج در دسترس می باشد و نشان از حضور مقتدرانه خاندان های قدرت در بازتولید و بسط خاندانی قدرت در درون نظام دموکراتیک است. حال نکته جالب در این بحث ارتباط این شبکه های خاندانی (نه تنها در آمریکا بل در اروپا و روسیه) با نظام سیاسی اسرائیل و نسبت آن با سیاست خارجی ایران است که عدم توجه به این شبکه های خاندانی تاثیرات مخربی بر جایگاه و آینده ایران می تواند داشته باشد. به عنوان مثال، حضور جمعیت کثیر آنریکایی و اروپایی و روس های یهودی در اسرائیل و نفوذ همزمان آنها در ساختار قدرت و ثروت و رسانه در روسیه و آمریکا و اروپا نکته ای نیست که قابل چشم پوشی باشد و هر نوع سیاستی ایران در جهان بخواهد اتخاذ کند و بر علیه منافع این شبکه های خاندانی باشد یقینناً موفق نخواهد بود و این "نقطه کور" سیاست های خارجی ایران است که در عصر پسا-جدید باید مورد بازبینی بنیادین قرار گیرد.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
انتخاب "کامله هریس" به عنوان معاون ریاست جمهوری توسط جو بایدن نشان از ساختارهای پیچیده خاندانی در حکمرانی جهان است. آمریکا به عنوان یکی از پیشروترین نظامهای دموکراتیک وقتی از منظر "شبکه های خاندانی قدرت" مورد ارزیابی قرار می گیرد نمره بالایی نمی گیرد و اگر این در مورد پیشروترین سیستم سیاسی در جهان صادق باشد آنگاه کشورهای دیگر که فاصله زیادی با ساز و کار دموکراتیک دارند تکلیفشان از پیش مشخص می باشد. به زبان دیگر، مسئله قدرت در عالم کنونی، برخلاف تصورات پیشین، مبتنی بر "روابط خاندانی" و "شبکه های خاندانی" می باشد و فهم این مسئله ساده می تواند ما را در درک پیچیدگی های ساز و کار قدرت یاری رساند. حال برای روشن شدن مطلب اشاره ای به انتخاب خانم کامله هریس به پست معاونت ریاست جمهوری می توان داشت. در بیوگرافی کامله هریس اشاراتی وجود دارد که نشان می دهد "خاندان یهودی" و "شبکه های پیدا و پنهان" آنها در چینش نیروهای سیاسی در بالاترین پست های حکومتی تاثیر بسزایی دارند و این نفوذ محدود به یک جناح قدرت نیست بل تمامیت "امر سیاسی" در آمریکا را شامل می گردد. کامله هریس از سوی مادر هندی و از سوی پدر جامائیکایی می باشد ولی دو نکته جالب در بیوگرافی او وجود دارد که "ردپای شبکه های خاندانی قدرت" را در تقویم جایگاه هریس به زیبایی ترسیم می کند. هنگامیکه او دوازده ساله بود به همراه مادرش به کانادا می روند و مادر پستی را در "بیمارستان یهودی" در مونترال قبول می کند و نکته دوم ازدواج هریس با داگلاس سی. امهوف است که از "خاندان یهودی" می باشد. جزئیات کامل ثروت و ارتباطات شبکه های قدرت در باب هر دو این زوج در دسترس می باشد و نشان از حضور مقتدرانه خاندان های قدرت در بازتولید و بسط خاندانی قدرت در درون نظام دموکراتیک است. حال نکته جالب در این بحث ارتباط این شبکه های خاندانی (نه تنها در آمریکا بل در اروپا و روسیه) با نظام سیاسی اسرائیل و نسبت آن با سیاست خارجی ایران است که عدم توجه به این شبکه های خاندانی تاثیرات مخربی بر جایگاه و آینده ایران می تواند داشته باشد. به عنوان مثال، حضور جمعیت کثیر آنریکایی و اروپایی و روس های یهودی در اسرائیل و نفوذ همزمان آنها در ساختار قدرت و ثروت و رسانه در روسیه و آمریکا و اروپا نکته ای نیست که قابل چشم پوشی باشد و هر نوع سیاستی ایران در جهان بخواهد اتخاذ کند و بر علیه منافع این شبکه های خاندانی باشد یقینناً موفق نخواهد بود و این "نقطه کور" سیاست های خارجی ایران است که در عصر پسا-جدید باید مورد بازبینی بنیادین قرار گیرد.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Forwarded from جمهورى سوم
مصاحبه_با_مرکز_تحقیقات_مدرسه_عالی_شهید_مطهری.m4a
35.4 MB
🔺دوستان پرسیدند راهکار بازسازی اعتماد عمومی و احیای سرمایه اجتماعی در کشور چیست؟ پاسخ من این بود که اول باید به تحلیل آن پارادایم حکمرانی مساط بپردازید که اساسا سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی “مسأله” آن نیست.
📍مصاحبه با محمدحسین بادامچی با مرکز تحقیقات مدرسه عالی شهید مطهری/ بیستم مرداد ۱۳۹۹
📍مصاحبه با محمدحسین بادامچی با مرکز تحقیقات مدرسه عالی شهید مطهری/ بیستم مرداد ۱۳۹۹
Forwarded from سیدجواد میری مینق
#آه روزنامه نگار اصولگرای وطن امروز بر شبه فیلسوف مامور شده از انگلیس، سید جواد طباطبایی : ".... گستردگی نام های شاهنامه ای در جغرافیای آسیایی گسترده ماوراء النهر و ماوراء ماوراء النهر که فدراسیون روسیه را هم در بر می گیرد مثال زدنی است ،مثل نام رئیس جمهور تاتارستان، رستم مینیخانوف و چندین تاتار و تاجیک و ازبکی که می شناختم و شاید میلیون ها ترک و تورانی تبار دیگر در سراسر آسیا ، اوراسیا و جهان. همان جا بود که یک بار دیگر لعنت فرستادم به آن شبه فیلسوفان مامور شده از لندن که در تهران نشسته اند و دارند زیر پرچم مقدس و وحدت آفرین جمهوری اسلامی ایران بر مبنای دشمنی افسانه ای ایران و توران در شاهنامه، تز سیاسی مدرن از خود در می کنند و ترکان را دشمن ایرانیان می خوانند و پنبه کسانی را می زنند که اسمشان رستم است؛ اسطوره ایرانی!"
شروین طاهری
https://www.mehrnews.com/news/4355896/رستم-و-شاه-مار-غازان-و-یک-شاهنامه-نام-های-پارسی-در-بلاد-روس
شروین طاهری
https://www.mehrnews.com/news/4355896/رستم-و-شاه-مار-غازان-و-یک-شاهنامه-نام-های-پارسی-در-بلاد-روس
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
داستانهایی از تاتارستان -۴ «رستم» و شاه مار «غازان» و یک شاهنامه نام های پارسی در بلاد روس
گستردگی نام های شاهنامه ای در جغرافیای آسیایی گسترده ماوراء النهر و ماوراء ماوراء النهر که فدراسیون روسیه را هم در بر می گیرد مثال زدنی است
Forwarded from سازمان مردم نهاد طموزی
فمنیسم در فیلها😁🤯🐘
آیا میدانستید گلههای فیلها توسط فیلهای ماده رهبری میشوند؟
امروز ٢٢ مرداد روز جهانی فیلها میباشد. فیلها و مخصوصاً فیلهای ماده بسیار اجتماعی هستند و فیلهای درون یک گله به شدت به يکديگر و فرزندان خود وابسته میباشند. رهبری این گلهها که معمولاً بین ١٠ تا ١٠٠ فیل را در خود جای میدهند توسط مادهها و معمولاً پیرترین و باتجربهترین فیل مادهی گله صورت میگیرد.
🌱🌱🌱
@tamozi
🌱🌱🌱
instagram.com/tamoziii
آیا میدانستید گلههای فیلها توسط فیلهای ماده رهبری میشوند؟
امروز ٢٢ مرداد روز جهانی فیلها میباشد. فیلها و مخصوصاً فیلهای ماده بسیار اجتماعی هستند و فیلهای درون یک گله به شدت به يکديگر و فرزندان خود وابسته میباشند. رهبری این گلهها که معمولاً بین ١٠ تا ١٠٠ فیل را در خود جای میدهند توسط مادهها و معمولاً پیرترین و باتجربهترین فیل مادهی گله صورت میگیرد.
🌱🌱🌱
@tamozi
🌱🌱🌱
instagram.com/tamoziii
Forwarded from عدالتخانه
⭕️عدالت خواهی در مزار آباد شهر بیتپش
✍️ #مهدی_موسیپور
مدتها پیش پستها و استوریهای صدرالساداتی و دوستان ایشان را دنبال میکردم و حرص میخوردم از این همه فساد در مملکت اما چند وقتی هست استوریهای صدرالساداتیها را فقط رد میکنم و اصلا برام اهمیت نداره که کدام مسئول در کجا چقدر بالا کشیده و یک لیوان آب هم روی آن.
در واقع به این نتیجه رسیدهام این نوع عدالتخواهی به هیچ کجا نخواهد رسید چون نتیجه این حرکت در نهایت و در بهترین حالت منجر به رفتن لاریجانیها و جایگزینی قالیبافها میشود، و هر روز بر بیتفاوتی مخاطب نسبت به فساد میافزاید، دیگر نمک این عدالتخواهی زیاد شده، این غذا آنقدر شور شده که دیگر قابل خوردن نیست مشکل هم اینجاست این حرکت در غایت خود به دنبال رسیدن به ریشه نیست و در صادقانهترین نوعش فقط به دنبال پاک کردن عفونتهای خارج شده از این غده چرکین است.
عدالتخواهی مصداقی اگر در غایت خود به دنبال رسیدن به ریشه و گسستن بنیه فساد و از بین بردن منبع این همه عفونت نباشد پشیزی ارزش ندارد
وقتی ساختارها مشکل دارد باید به دنبال اصلاح ساختار بود وگرنه با کنار رفتن بذرپاش، بذرپاشهایی جایگزین میشوند
به همین یک مورد ردصلاحیتهای انتخابات مجلس دقت کنید تعداد زیادی از نمایندگان سابق به دلیل فساد اقتصادی ردصلاحیت شدند، اینها از نظر شورای نگهبان پیش از آمدن به مجلس پاک بودهاند، آیا فکر نمیکنید ساختار و قانون رانتی این مجلس کذایی که اختیاری هم ندارد فسادزا ست!؟ حال در چنین مجلسی که خودش منتشر کننده فساد است شما به دنبال گلچین کردن مفسدها هستید!؟ نتیجه عدالتخواهی به چنین روشی کنار زدن مفسدی برای جایگزین شدن مفسد دیگری است و در نهایت به پروژه گیری از رقبا ختم خواهد شد.
در واقع افشاگریهایی اینچنینی روی دیگر سکه فساد هستند و هر روز بر یکدیگر میافزایند پس در اولین قدم باید این چرخه بازتولید فساد و افشاگری را قطع کنیم.
عدالتخواهیای که باعث بی حس شدن نسبت به فساد و البته عقبماندگی در مقابله با ظلم و فساد شود نه تنها کمکی به رفع مشکلاتمان نمیکند که تا مدتی دیگر باید برای مقابله با خود این عدالتخواهی هم کاوه آهنگری پیدا کنیم تا شاید در این شهر بیتپش و تاریکخانهای که گرفتارش شدهایم کور سوی امیدی بگشاید ....
پ.ن: استوری جناب صدرالساداتی صرفا جهت نقد چنین روشی بود و حقیر در مورد نیت ایشان اظهار نظری نمیکنم و علاقهمندم ایشان و سایرین از این بیراههای که گرفتارش شدهایم خارج شوند.
@adalat_khaneh
✍️ #مهدی_موسیپور
مدتها پیش پستها و استوریهای صدرالساداتی و دوستان ایشان را دنبال میکردم و حرص میخوردم از این همه فساد در مملکت اما چند وقتی هست استوریهای صدرالساداتیها را فقط رد میکنم و اصلا برام اهمیت نداره که کدام مسئول در کجا چقدر بالا کشیده و یک لیوان آب هم روی آن.
در واقع به این نتیجه رسیدهام این نوع عدالتخواهی به هیچ کجا نخواهد رسید چون نتیجه این حرکت در نهایت و در بهترین حالت منجر به رفتن لاریجانیها و جایگزینی قالیبافها میشود، و هر روز بر بیتفاوتی مخاطب نسبت به فساد میافزاید، دیگر نمک این عدالتخواهی زیاد شده، این غذا آنقدر شور شده که دیگر قابل خوردن نیست مشکل هم اینجاست این حرکت در غایت خود به دنبال رسیدن به ریشه نیست و در صادقانهترین نوعش فقط به دنبال پاک کردن عفونتهای خارج شده از این غده چرکین است.
عدالتخواهی مصداقی اگر در غایت خود به دنبال رسیدن به ریشه و گسستن بنیه فساد و از بین بردن منبع این همه عفونت نباشد پشیزی ارزش ندارد
وقتی ساختارها مشکل دارد باید به دنبال اصلاح ساختار بود وگرنه با کنار رفتن بذرپاش، بذرپاشهایی جایگزین میشوند
به همین یک مورد ردصلاحیتهای انتخابات مجلس دقت کنید تعداد زیادی از نمایندگان سابق به دلیل فساد اقتصادی ردصلاحیت شدند، اینها از نظر شورای نگهبان پیش از آمدن به مجلس پاک بودهاند، آیا فکر نمیکنید ساختار و قانون رانتی این مجلس کذایی که اختیاری هم ندارد فسادزا ست!؟ حال در چنین مجلسی که خودش منتشر کننده فساد است شما به دنبال گلچین کردن مفسدها هستید!؟ نتیجه عدالتخواهی به چنین روشی کنار زدن مفسدی برای جایگزین شدن مفسد دیگری است و در نهایت به پروژه گیری از رقبا ختم خواهد شد.
در واقع افشاگریهایی اینچنینی روی دیگر سکه فساد هستند و هر روز بر یکدیگر میافزایند پس در اولین قدم باید این چرخه بازتولید فساد و افشاگری را قطع کنیم.
عدالتخواهیای که باعث بی حس شدن نسبت به فساد و البته عقبماندگی در مقابله با ظلم و فساد شود نه تنها کمکی به رفع مشکلاتمان نمیکند که تا مدتی دیگر باید برای مقابله با خود این عدالتخواهی هم کاوه آهنگری پیدا کنیم تا شاید در این شهر بیتپش و تاریکخانهای که گرفتارش شدهایم کور سوی امیدی بگشاید ....
پ.ن: استوری جناب صدرالساداتی صرفا جهت نقد چنین روشی بود و حقیر در مورد نیت ایشان اظهار نظری نمیکنم و علاقهمندم ایشان و سایرین از این بیراههای که گرفتارش شدهایم خارج شوند.
@adalat_khaneh
Forwarded from عدالتخانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ حکومت علی(ع) پُر اختلاس بود؟!
✍️ #یاسر_عرب
🔹قبلِ انقلاب تصویر سازی از خاموشی شمع بیتالمال بود و آهن گداخته برای عقیل! و قتلِ علی، از شدت عدالت اش حالا با فساد هزاران میلیاردی و رشوه ۶۵ میلیاردی نور دیده و مدرک جعلی حضرات، چرا به جای بالا رفتن به سوی علی (ع)، او را در حد فساد خود پایین نیاورند؟
🔹به خواب شب نمی دیدیم که در ج.ا یک روز کار به جایی برسد که لازم باشد از علی (ع) و نهج البلاغه دفاع کنیم.
هر چند همان سالها که «گفتمانِ نهج البلاغه» به حاشیه رفت و «گفتمانِ مفاتیح» به شکل مهندسی شده جای اش را پر کرد شاید این وضعیت قابل پیش بینی بود.
🔹پ.ن:
پا منبری های عزیز بهتر است خودتان نهج البلاغه را بخوانید تا کسی نتواند واقعیت ساده را در مقابلتان قلب کند و شما مات و مبهوت نگاه اش کنید!
@adalat_khaneh | @yaser_arab57
✍️ #یاسر_عرب
🔹قبلِ انقلاب تصویر سازی از خاموشی شمع بیتالمال بود و آهن گداخته برای عقیل! و قتلِ علی، از شدت عدالت اش حالا با فساد هزاران میلیاردی و رشوه ۶۵ میلیاردی نور دیده و مدرک جعلی حضرات، چرا به جای بالا رفتن به سوی علی (ع)، او را در حد فساد خود پایین نیاورند؟
🔹به خواب شب نمی دیدیم که در ج.ا یک روز کار به جایی برسد که لازم باشد از علی (ع) و نهج البلاغه دفاع کنیم.
هر چند همان سالها که «گفتمانِ نهج البلاغه» به حاشیه رفت و «گفتمانِ مفاتیح» به شکل مهندسی شده جای اش را پر کرد شاید این وضعیت قابل پیش بینی بود.
🔹پ.ن:
پا منبری های عزیز بهتر است خودتان نهج البلاغه را بخوانید تا کسی نتواند واقعیت ساده را در مقابلتان قلب کند و شما مات و مبهوت نگاه اش کنید!
@adalat_khaneh | @yaser_arab57
Forwarded from بنیاد فرهنگ و تمدن( توانمندسازی توسعه پایدار)
با سلام
لطفا کارزار درخواست قانونی برای ورود ریاست محترم قوه قضاییه به موضوع #دوچرخه_سواری_زنان را حمایت کنید.
https://www.karzar.net/cycling-law
لطفا کارزار درخواست قانونی برای ورود ریاست محترم قوه قضاییه به موضوع #دوچرخه_سواری_زنان را حمایت کنید.
https://www.karzar.net/cycling-law
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار درخواست ورود رئیس قوه قضائیه به موضوع دوچرخهسواری زنان
اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها از ابتداییترین اصول حقوق به شمار میرود و همین اصل مترقی باعث گردیده تا طبق اصل ۳۶ قانون اساسی، ماده ۲ قانون مجازات اسلامی هر فعل یا ترک فعل ارتکابی در صورتی جرم تلقی گردد...
Forwarded from عدالتخانه
⭕️چه کار دارد یک دوربین جلوی خودت بکاری و حرف هایت را بزنی؟!
✍️ #حسین_شهبازی_زاده
🔹بعید میدانم کسی به اندازه جناب ازغدی در طول چهل سال گذشته توانسته باشد تریبون داشته باشد.
سخنرانی هایش از شبکه های مختلف و در جمع های گوناگون در تمام این سال ها آنتن صدا و سیما را اشغال کرده. در میان دانشجویان، دانش آموزان، استانداران، کشاورزان، کارگران، نماز جمعه، حسینیه، مسجد، دانشگاه، داخل کشور، خارج از کشور، شبکه های مختلف سیما و...
نوش جانش. مال خودش اصلا.
🔹منتها دیگر نمیدانم این طلبکاری را باید کجای دلمان بگذاریم؟ "میخواستم فیلان چیز را بگویم نگذاشتند"(؟) که چی؟ حالا مثلا چه میخواسته ای بفرمایی که توی سال ها فرصت منحصر به فرد، جا افتاده؟ کی وارد چالش های حیاتی و جدی و اساسی با حاکمیت شدی که این مرتبه دومت باشد؟ مشتی حرف های کلی و تکراری. مثلا میخواهی در مورد ده ها کشته آبان بگویی؟ در مورد ابقا و تسلط امثال آملی و جنتی بگویی؟ در مورد منتفی شدن ساختار حاکمیت بگویی؟ در مورد نتیجه ماجرای شلیک به هواپیما بگویی؟ در مورد دار و دسته قالیباف و بذرپاش بگویی؟ در مورد چه میخواهی صحبت کنی؟
میلیون ها نفر مگر چه میکنند؟ صدا و سیما انعکاس سخنان چند درصدشان است؟
🔹"میخواستم چنان بگویم نگذاشتند." یعنی: تمام حرف هایم خلاصه شده در همان تریبون های انحصاری و رانتی و نفتی و نیز مجوز و میل آن ها. وگرنه چه کار دارد یک دوربین جلوی خودت بکاری و حرف هایت را بزنی؟ حتما باید یک نفر دوربین های صدا و سیما را بیاورد، یکی لیوان آبت را بگذارد، یکی میز را مرتب کند، یکی بادت بزند؟ دست بردار آقا.
@adalat_khaneh
✍️ #حسین_شهبازی_زاده
🔹بعید میدانم کسی به اندازه جناب ازغدی در طول چهل سال گذشته توانسته باشد تریبون داشته باشد.
سخنرانی هایش از شبکه های مختلف و در جمع های گوناگون در تمام این سال ها آنتن صدا و سیما را اشغال کرده. در میان دانشجویان، دانش آموزان، استانداران، کشاورزان، کارگران، نماز جمعه، حسینیه، مسجد، دانشگاه، داخل کشور، خارج از کشور، شبکه های مختلف سیما و...
نوش جانش. مال خودش اصلا.
🔹منتها دیگر نمیدانم این طلبکاری را باید کجای دلمان بگذاریم؟ "میخواستم فیلان چیز را بگویم نگذاشتند"(؟) که چی؟ حالا مثلا چه میخواسته ای بفرمایی که توی سال ها فرصت منحصر به فرد، جا افتاده؟ کی وارد چالش های حیاتی و جدی و اساسی با حاکمیت شدی که این مرتبه دومت باشد؟ مشتی حرف های کلی و تکراری. مثلا میخواهی در مورد ده ها کشته آبان بگویی؟ در مورد ابقا و تسلط امثال آملی و جنتی بگویی؟ در مورد منتفی شدن ساختار حاکمیت بگویی؟ در مورد نتیجه ماجرای شلیک به هواپیما بگویی؟ در مورد دار و دسته قالیباف و بذرپاش بگویی؟ در مورد چه میخواهی صحبت کنی؟
میلیون ها نفر مگر چه میکنند؟ صدا و سیما انعکاس سخنان چند درصدشان است؟
🔹"میخواستم چنان بگویم نگذاشتند." یعنی: تمام حرف هایم خلاصه شده در همان تریبون های انحصاری و رانتی و نفتی و نیز مجوز و میل آن ها. وگرنه چه کار دارد یک دوربین جلوی خودت بکاری و حرف هایت را بزنی؟ حتما باید یک نفر دوربین های صدا و سیما را بیاورد، یکی لیوان آبت را بگذارد، یکی میز را مرتب کند، یکی بادت بزند؟ دست بردار آقا.
@adalat_khaneh
Instagram
حسین شهبازی
بعید میدانم کسی به اندازه جناب ازغدی در طول چهل سال گذشته توانسته باشد تریبون داشته باشد. سخنرانی هایش از شبکه های مختلف و در جمع های گوناگون در تمام این سال ها آنتن صدا و سیما را اشغال کرده. در میان دانشجویان، دانش آموزان، استانداران، کشاورزان، کارگران،…
Forwarded from قبل انقلاب
📝"چطور شد که از سربازی فرار نکردیم؟"
♦نمیدانم کسی را با اجبار به جنگ بردن چقدر شرعی است و نمی دانم اگر کشته شود شهید محسوب میشود یا نه ولی خیلی جستجو کردم ببینم این مدل #سربازی_اجباری که ما داریم نمونهای در سیره هم دارد و در تاریخ اسلام مسبوق به سابقه بوده یا نه. همیشه فکر میکردم الگوی #بسیج_داوطلبانه در برابر #سربازی_اجباری است.
♦تا اینکه به این چند صفحه برخوردم. (در عکسها ورق بزنید) میلاد دخانچی در "پسا اسلامیسم" خیلی خوب دغدغههایی که مدتها با آن درگیر بودیم را صورت بندی کرده است. دولت مدرن را با عنوان "استیت" نقد کرده و توضیح داده برخلاف تصورات رایج این تنها مدل حکمرانی نیست.
♦دخانچی در برابر استیت از مدل حکمرانی دیگری حرف زده که در غایات و اهداف و کارکردها تمایزات بنیادین با استیت دارد و اسمش را "قبیله فرم یا جامعه امت محور" گذاشته و میگوید الگوی اسلام به دومی شبیهتر بود تا اولی. ما به جای اینکه در مسیر دومی حرکت کنیم دائم در مسیر اولی غوطه ورتر شدیم و همین علت ناکامیمان است.
♦این جای کتاب توضیح میدهد که در دولت مدرن امنیت بانی دارد و ارتش شکل میگیرد و دربرابر استیت مثال جامعه امت محور را میزند که وظیفه دفاع یک وظیفه همگانی و داوطلبانه است. اشاره دقیقی به مقوله #سربازی_اجباری است. جالب اینکه در ایران هم دقیقا ارتش و در کنارش سربازی اجباری با مدرنیزاسیون رضاخان متولد شد.
♦در برابر حکمرانی رضاخانی، انقلاب اسلامی قرار دارد که میخواست طرحی نو دراندازد و #بسیج_مردمی_داوطلبانه تشکیل شد. یک گام بزرگ بود برای تامین نیروی مورد نیاز در شرایط ضروری و خداحافظی همیشگی با میراث منحوس رضاخان.
♦ولی ما #سربازی_اجباری را دقیق نشناخته بودیم. دقیقا مثل بانک و بورس و سایر پدیدههای مدرن که نحوه مواجههمان با آن هنوز روشن نیست و گرفتار اینهمه بحران هستیم. چون ذات این پدیدهها را درک نکردیم همانطور که یک "اسلامی" در انتهای "بانکداری" گذاشتیم یک "مقدس" هم لای خدمت و سربازی فرو کردیم و فکر کردیم مشکلش را حل کردهایم.
♦حالا داریم با مصائب دوسال بیگاری زوری جوانهای کشور و تاثیری که روی روح و روان و اعتقادات و آمار ازدواج و فرزندآوری و فرار نخبگان و سایر مسائلشان میگذارد دست و پنجه نرم میکنیم و آمار و ارقام عجیب و غریب خودکشی در پادگانها و مسائل اخلاقی را میشماریم.
🔹پینوشت:
امروز که داشتم این مطلب را برای کمپین #از_سربازی_بگو مینوشتم یادم افتاد اولین سالگرد شهادت سردار مجید فتحی نژاد است. بنیانگذار یکی از تخصصی ترین یگانهای بسیج که توانست از نیروهای داوطلب، حرفهای ترین غواصان و خلبانان و چتربازان و فرماندهان و رزمندگان میدانی ایران را تربیت کند. بسیاریشان در سوریه و در جبهه های شرق و غرب کشور در درگیری با اشرار مسلح شهید شدند و بسیاریشان کماکان زمین منطقه مفتخر به جولان قدمهای شان است و داوطلبهایی اند که مایه فخر و مباهات ایرانند. با این ستارهها میشود راه را پیدا کرد...
🔴 @ghabl_enghelab
♦نمیدانم کسی را با اجبار به جنگ بردن چقدر شرعی است و نمی دانم اگر کشته شود شهید محسوب میشود یا نه ولی خیلی جستجو کردم ببینم این مدل #سربازی_اجباری که ما داریم نمونهای در سیره هم دارد و در تاریخ اسلام مسبوق به سابقه بوده یا نه. همیشه فکر میکردم الگوی #بسیج_داوطلبانه در برابر #سربازی_اجباری است.
♦تا اینکه به این چند صفحه برخوردم. (در عکسها ورق بزنید) میلاد دخانچی در "پسا اسلامیسم" خیلی خوب دغدغههایی که مدتها با آن درگیر بودیم را صورت بندی کرده است. دولت مدرن را با عنوان "استیت" نقد کرده و توضیح داده برخلاف تصورات رایج این تنها مدل حکمرانی نیست.
♦دخانچی در برابر استیت از مدل حکمرانی دیگری حرف زده که در غایات و اهداف و کارکردها تمایزات بنیادین با استیت دارد و اسمش را "قبیله فرم یا جامعه امت محور" گذاشته و میگوید الگوی اسلام به دومی شبیهتر بود تا اولی. ما به جای اینکه در مسیر دومی حرکت کنیم دائم در مسیر اولی غوطه ورتر شدیم و همین علت ناکامیمان است.
♦این جای کتاب توضیح میدهد که در دولت مدرن امنیت بانی دارد و ارتش شکل میگیرد و دربرابر استیت مثال جامعه امت محور را میزند که وظیفه دفاع یک وظیفه همگانی و داوطلبانه است. اشاره دقیقی به مقوله #سربازی_اجباری است. جالب اینکه در ایران هم دقیقا ارتش و در کنارش سربازی اجباری با مدرنیزاسیون رضاخان متولد شد.
♦در برابر حکمرانی رضاخانی، انقلاب اسلامی قرار دارد که میخواست طرحی نو دراندازد و #بسیج_مردمی_داوطلبانه تشکیل شد. یک گام بزرگ بود برای تامین نیروی مورد نیاز در شرایط ضروری و خداحافظی همیشگی با میراث منحوس رضاخان.
♦ولی ما #سربازی_اجباری را دقیق نشناخته بودیم. دقیقا مثل بانک و بورس و سایر پدیدههای مدرن که نحوه مواجههمان با آن هنوز روشن نیست و گرفتار اینهمه بحران هستیم. چون ذات این پدیدهها را درک نکردیم همانطور که یک "اسلامی" در انتهای "بانکداری" گذاشتیم یک "مقدس" هم لای خدمت و سربازی فرو کردیم و فکر کردیم مشکلش را حل کردهایم.
♦حالا داریم با مصائب دوسال بیگاری زوری جوانهای کشور و تاثیری که روی روح و روان و اعتقادات و آمار ازدواج و فرزندآوری و فرار نخبگان و سایر مسائلشان میگذارد دست و پنجه نرم میکنیم و آمار و ارقام عجیب و غریب خودکشی در پادگانها و مسائل اخلاقی را میشماریم.
🔹پینوشت:
امروز که داشتم این مطلب را برای کمپین #از_سربازی_بگو مینوشتم یادم افتاد اولین سالگرد شهادت سردار مجید فتحی نژاد است. بنیانگذار یکی از تخصصی ترین یگانهای بسیج که توانست از نیروهای داوطلب، حرفهای ترین غواصان و خلبانان و چتربازان و فرماندهان و رزمندگان میدانی ایران را تربیت کند. بسیاریشان در سوریه و در جبهه های شرق و غرب کشور در درگیری با اشرار مسلح شهید شدند و بسیاریشان کماکان زمین منطقه مفتخر به جولان قدمهای شان است و داوطلبهایی اند که مایه فخر و مباهات ایرانند. با این ستارهها میشود راه را پیدا کرد...
🔴 @ghabl_enghelab
Telegram
بایگانی قبل انقلاب
Forwarded from دانشگاه ما
🔴تحصن و انقلاب، نه قاطع دانشجویان لبنانی به آموزش خصوصی
امروز لبنان در آتش خشم مردم از فساد، ناکارآمدی، فقر و تروریسم دولتی میسوزد اما انفجار بیروت هرچند بزرگ اما جرقهای بیش نبود. مرور اخبار یک سالونیم گذشته با کلیدواژه لبنان، چهره واقعیتری از اعتراضات لبنان و ترکیب جمعیتی معترضان به ما میدهد.
انقلاب؛ امیدی در خون دانشجویان لبنانی
دانشجویان و دانشآموزان، یکی از موثرترین نیروهای حاضر در اعتراضات یک سال اخیر لبنان به شمار میروند. آبان ماه سال گذشته، دانشآموزان و دانشجویان لبنانی رسما به موج اعتراضات مردمی این کشور علیه فساد، ناکارآمدی اقتصادی و تبعیض پیوستند و کلاسهای درس را تعطیل کردند. به اینترتیب، دانشجویان دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه علم و فرهنگ، کلاسها را تعطیل و در مقابل دانشگاه تجمع کردند. آنها در شعارهایشان میگفتند «وقتی آیندهای وجود ندارد، چرا باید به کلاس درس برویم؟» یکی از دانشجویان معترض در آن تجمع در مصاحبهای با شبکه الجزیره، گفت «اغلب هم سن وسالهای من برای کسب موقعیت بهتر اقدام به مهاجرت کردند و انقلاب امید تازه ای به من داده است.» به گزارش این رسانه، اعتراضات دانشجویی به بیروت محدود نبود و در شهرهای جونیه، جبیل، بکاء، نبطیه و صیدا و مناطق جنوبی نیز به شکل گسترده ای ادامه داشت.
نه به کالاییسازی آموزش!
اواخر خرداد ماه سال جاری نیز تصمیم دولت جدید لبنان، درباره نحوه برگزاری امتحانات مدارس و دانشگاه های این کشور در ایام شیوع کرونا، موج تازه ای از اعتراضات را کلید زد. دانشجویان و دانشآموزان لبنانی در اعتراض به این اقدام دولت و خصوصیسازی آموزش در این کشور، مقابل وزارت آموزش و تحصیلات عالیه و وزارت تعلیم و تربیت تجمع کردند. روی پلاکاردهای اصلی این تجمع، جملاتی چون «الیگارشی حاکم سقوط میکند» و «ما هزینه نمیپردازیم» نوشته شده بود. در همین راستا، طوفان توییتری با هشتگ «تعلیم مش سلعة» به معنای «آموزش کالا نیست» راه انداختند. هرچند این اعتراضات پس از مدتی خاموش شد اما ماحصل زنجیره این اعتراضات، امروز در قالب انقلابی شعله ور نمود عینی پیدا کرده است. البته در سال 2007 میلادی نیز دانشجویان لبنانی در اعتراض به هزینه بالای آموزش خصوصی در این کشور دست به اعتراض زدند.
همدستی گروههای سیاسی لبنان در خصوصیسازی آموزش
مرور این اخبار ما را به کلیدواژه «خصوصی سازی آموزش» به عنوان آفتی فراگیر در این کشور میرساند؛ آفتی که سایر گروه های سیاسی از آن منتفع میشوند. چراکه هر طیف سیاسی، قومی و مذهبی بنا بر اهداف ایدئولوژیکی که دنبال میکند، مدارس و دانشگاههای خود را تأسیس کردهاند؛ مدارس شبانهروزی گروههای مسیحی نزدیک به دولت فرانسه، مدارس خصوصی وابسته به حزب الله و دانشگاه آمریکایی بیروت تنها بخش کوچکی از این سیاههاند. البته قانون هم از این اقدام آنها حمایت میکند؛ بنا بر قانون اساسی لبنان، «نظام آموزشی، نظامی آزاد و تحصیل برای همه شهروندان تا سال نهم اجباری است.» بنا بر همین قانون آموزش در اشکال دولتی و خصوصی ارائه میشود؛ بخش دولتی، از میراث دوران استقلال لبنان از قیمومیت فرانسه به شمار میرود اما آموزش خصوصی، به دلیل بافت جمعیتی و مناسبات اجتماعی و سیاسی مرسوم در لبنان، ریشه ای دیرینه دارد.
خبرگزاری ایرنا، در گزارشی با عنوان «نظام آموزشی در لبنان، خصوصیها همچنان پیشتاز» مدعی شد «بنا بر آمارهای رسمی، دو سوم دانشآموزان لبنانی در مدارس خصوصی تحصیل می كنند». در بخش دیگری از این گزارش، تأکید شده است «در سراسر لبنان، مدارس خصوصی، به رغم هزینه های بالا، با استقبال بیشتری روبهرو هستند. اغلب مدارس خصوصی لبنانی _در بیروت_ برای هر دانش آموز هزینهای بین 2 تا 5 هزار دلار دریافت می كنند كه به خدمات مختلف آموزشی، سطح كیفی و دیگر مولفه.ها بستگی دارد.» بنا بر همین گزارش، ساختار آموزشی در مدارس خصوصی و دولتی متفاوت و تنها منابع آموزشی، مطابق با قانون یکسان است.
بر اساس آمارهای بانک جهانی در سال 2017 میلادی، تنها 8.6 درصد از منابع مالی دولت در بخش آموزشوپرورش (تا سال 2013) هزینه شده است. بر اساس همین گزارش، دولت در زمینه آموزشعالی یا تحصیلات تکمیلی هیچ هزینهای نکرده است؛ به عبارتی دیگر تحصیلات دانشگاهی در این کشور صددرصد خصوصی است. در بخشی از این گزارش تأکیده شده «توسعه آموزش و اشتغال به عنوان برنامهای مشارکتی میان بخش دولتی و خصوصی که بخشی از برنامههای بانک جهانی پس از حمایت مالی از این کشور در این کشور است، باید دنبال شود.»
خصوصیسازی آموزش به عنوان ایدهای فراگیر میان گروههای سیاسی معارض لبنان که هر یک بازوی نیرو یا دولتی خارجی در زمین سیاست این کشور محسوب میشوند، در حال اجراست و برنامه بانک جهانی پس از سال 2017 به خشکاندن ریشههای «آموزش عمومی» در این کشور سرعت بخشیده است.
@Daneshgah_ma
امروز لبنان در آتش خشم مردم از فساد، ناکارآمدی، فقر و تروریسم دولتی میسوزد اما انفجار بیروت هرچند بزرگ اما جرقهای بیش نبود. مرور اخبار یک سالونیم گذشته با کلیدواژه لبنان، چهره واقعیتری از اعتراضات لبنان و ترکیب جمعیتی معترضان به ما میدهد.
انقلاب؛ امیدی در خون دانشجویان لبنانی
دانشجویان و دانشآموزان، یکی از موثرترین نیروهای حاضر در اعتراضات یک سال اخیر لبنان به شمار میروند. آبان ماه سال گذشته، دانشآموزان و دانشجویان لبنانی رسما به موج اعتراضات مردمی این کشور علیه فساد، ناکارآمدی اقتصادی و تبعیض پیوستند و کلاسهای درس را تعطیل کردند. به اینترتیب، دانشجویان دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه علم و فرهنگ، کلاسها را تعطیل و در مقابل دانشگاه تجمع کردند. آنها در شعارهایشان میگفتند «وقتی آیندهای وجود ندارد، چرا باید به کلاس درس برویم؟» یکی از دانشجویان معترض در آن تجمع در مصاحبهای با شبکه الجزیره، گفت «اغلب هم سن وسالهای من برای کسب موقعیت بهتر اقدام به مهاجرت کردند و انقلاب امید تازه ای به من داده است.» به گزارش این رسانه، اعتراضات دانشجویی به بیروت محدود نبود و در شهرهای جونیه، جبیل، بکاء، نبطیه و صیدا و مناطق جنوبی نیز به شکل گسترده ای ادامه داشت.
نه به کالاییسازی آموزش!
اواخر خرداد ماه سال جاری نیز تصمیم دولت جدید لبنان، درباره نحوه برگزاری امتحانات مدارس و دانشگاه های این کشور در ایام شیوع کرونا، موج تازه ای از اعتراضات را کلید زد. دانشجویان و دانشآموزان لبنانی در اعتراض به این اقدام دولت و خصوصیسازی آموزش در این کشور، مقابل وزارت آموزش و تحصیلات عالیه و وزارت تعلیم و تربیت تجمع کردند. روی پلاکاردهای اصلی این تجمع، جملاتی چون «الیگارشی حاکم سقوط میکند» و «ما هزینه نمیپردازیم» نوشته شده بود. در همین راستا، طوفان توییتری با هشتگ «تعلیم مش سلعة» به معنای «آموزش کالا نیست» راه انداختند. هرچند این اعتراضات پس از مدتی خاموش شد اما ماحصل زنجیره این اعتراضات، امروز در قالب انقلابی شعله ور نمود عینی پیدا کرده است. البته در سال 2007 میلادی نیز دانشجویان لبنانی در اعتراض به هزینه بالای آموزش خصوصی در این کشور دست به اعتراض زدند.
همدستی گروههای سیاسی لبنان در خصوصیسازی آموزش
مرور این اخبار ما را به کلیدواژه «خصوصی سازی آموزش» به عنوان آفتی فراگیر در این کشور میرساند؛ آفتی که سایر گروه های سیاسی از آن منتفع میشوند. چراکه هر طیف سیاسی، قومی و مذهبی بنا بر اهداف ایدئولوژیکی که دنبال میکند، مدارس و دانشگاههای خود را تأسیس کردهاند؛ مدارس شبانهروزی گروههای مسیحی نزدیک به دولت فرانسه، مدارس خصوصی وابسته به حزب الله و دانشگاه آمریکایی بیروت تنها بخش کوچکی از این سیاههاند. البته قانون هم از این اقدام آنها حمایت میکند؛ بنا بر قانون اساسی لبنان، «نظام آموزشی، نظامی آزاد و تحصیل برای همه شهروندان تا سال نهم اجباری است.» بنا بر همین قانون آموزش در اشکال دولتی و خصوصی ارائه میشود؛ بخش دولتی، از میراث دوران استقلال لبنان از قیمومیت فرانسه به شمار میرود اما آموزش خصوصی، به دلیل بافت جمعیتی و مناسبات اجتماعی و سیاسی مرسوم در لبنان، ریشه ای دیرینه دارد.
خبرگزاری ایرنا، در گزارشی با عنوان «نظام آموزشی در لبنان، خصوصیها همچنان پیشتاز» مدعی شد «بنا بر آمارهای رسمی، دو سوم دانشآموزان لبنانی در مدارس خصوصی تحصیل می كنند». در بخش دیگری از این گزارش، تأکید شده است «در سراسر لبنان، مدارس خصوصی، به رغم هزینه های بالا، با استقبال بیشتری روبهرو هستند. اغلب مدارس خصوصی لبنانی _در بیروت_ برای هر دانش آموز هزینهای بین 2 تا 5 هزار دلار دریافت می كنند كه به خدمات مختلف آموزشی، سطح كیفی و دیگر مولفه.ها بستگی دارد.» بنا بر همین گزارش، ساختار آموزشی در مدارس خصوصی و دولتی متفاوت و تنها منابع آموزشی، مطابق با قانون یکسان است.
بر اساس آمارهای بانک جهانی در سال 2017 میلادی، تنها 8.6 درصد از منابع مالی دولت در بخش آموزشوپرورش (تا سال 2013) هزینه شده است. بر اساس همین گزارش، دولت در زمینه آموزشعالی یا تحصیلات تکمیلی هیچ هزینهای نکرده است؛ به عبارتی دیگر تحصیلات دانشگاهی در این کشور صددرصد خصوصی است. در بخشی از این گزارش تأکیده شده «توسعه آموزش و اشتغال به عنوان برنامهای مشارکتی میان بخش دولتی و خصوصی که بخشی از برنامههای بانک جهانی پس از حمایت مالی از این کشور در این کشور است، باید دنبال شود.»
خصوصیسازی آموزش به عنوان ایدهای فراگیر میان گروههای سیاسی معارض لبنان که هر یک بازوی نیرو یا دولتی خارجی در زمین سیاست این کشور محسوب میشوند، در حال اجراست و برنامه بانک جهانی پس از سال 2017 به خشکاندن ریشههای «آموزش عمومی» در این کشور سرعت بخشیده است.
@Daneshgah_ma
Forwarded from صداى نوينِ خراسان
⭕️چه میتوان کرد؟
بریدهای از مقاله «چه نباید کرد»
🖌محمد رضا تاجیک
✂️...بیگمان، باید پس از تجربه موفقیتها و شکستها در کنش و کنشورزی سیاسی چیزی را تصحیح کرد، ولی در عین حال باید منطق شکست و نیز منطقی جدید برای ادامه کنشورزی یافت:
1️⃣[به]یک منظومۀ نظری و عملی جدید که درخور همه صورتهای ابداع و خلاقیت باشد [فکر کرد]. این منطق جدید نباید صرفا مبتنی بر دیالکتیک نفی و سلب، بلکه همچنین میباید مبتنی بر دیالکتیک اثبات و ایجاب نیز، باشد. به بیان دیگر، نباید اصل واقعی حرکت و اصل واقعی آفرینشگری و کنشگری چیزی جز نفی نباشد. و آگاهی معطوف به کنش، به تعبیر ولادیمیر لنین، اساسا آگاهی از این باشد که نسبتی مبتنی بر نفی با نظم موجود برقرار میشود. اما آن دیالکتیک ایجابی نیز، نباید زیادی ایجابی باشد، و به تعبیر تئودور آدورنو زیاده از حد تسلیم قدرت تمامیت و واحد مطلق شد. آن دیالکتیک سلبی هم، نباید زیادی سلبی باشد، و به بیان آنتونیو نگری، و لوئی آلتوسر، زیاده از حد سوژهمدار شد و زیاده از حد بیاعتنا به قدرت مطلق طبیعت و حیات و حرکت تاریخ. امکان نفی انضمامی در میدان ایجاب، به معنای آوانگارد بودن، برنامه داشتن، نظریه داشتن، تاریخمندبودن، درونماندگار اندیشیدن، جریان و گفتمان ساختن، خلاق و آفرینشگر بودن، و در یک کلمه، با آن «جدید» که اندیشه و ساخته میشود، «قدیم» را با چالش و نقد مواجهکردن است.
2️⃣دو دیگر، میتوان درنگی کدشکنانه و رمزگشایانه در تاریخ دیرینۀ خود داشت و رمز و راز استمرار استبداد و توتالیتاریسم (حتی در فردای هر رهایی) را دریافت و دید چرا آسمان هر دوران همین رنگ است: آیا مشکل در آدم است یا در عالم، در فرد است یا در جامعه، در نخبگان است یا در تودههای مردم، در فرهنگ است یا در سیاست، در انقلاب است یا در انقلابیون، در نظریه است یا در کنش، در ایدئولوژی است یا در فقدان آن، در جغرافیا است یا در تاریخ، در مکان است یا در زمان، در تاکتیک است یا در استراتژی؟ باید به آن کنشگری دست یافت که دیگربار در قامت «دیگری بزرگ» ظاهر نشود و آدمیان را ابژۀ میل و ارادۀ معطوف به قدرت و منفعت خود نگرداند، دیگربار در فردای رهایی سنگ زندان دیگری را بر دوش آدمیان ننهند، دیگربار به نام آزادی و دموکراسی، آدمیان را به سخره نکشد و بساط دگرسازی و حذف و طرد رادیکال نگستراند، دیگربار به نام مردم، مردم را منحل نکند.
3️⃣سه دیگر، میتوان به آن کنش اندیشید که هدفش تنها تغییر و تسخیر رادیکال قدرتِ سیاسی نیست، بلکه تغییر عادتوارههای فرهنگی و اجتماعی نیز هست: کنشی نه صرفا در جهت تحقق: «حق»، «آرمان»، «آینده»، بلکه همچنین در راستای تحقق «حقوق»، «زندگی»، «معیشت»، «شادی»، «امید»، «امنیت روانی، روحی، فردی، جنسیتی» و….
4️⃣چهار دیگر، میتوان خود را،... نه فرصتطلبانه «در رویدادها»، که فعالانه و کنشگرانه در مسیر آنها قرار داد و لحظههای گذرا از ستیزهای سیاسی و شورشها را، اگرچه نه به توصیۀ بدیو «از آن خود کرد و برای این شرایط از سوی خود نامگذاری کرد»، که با آنان رابطۀ درونماندگار (تاثیرگذاری و تاثیرپذیری) برقرار کرد، یا به تعبیر پگی، به رویداد رجوع کرد؛ خود را در رویداد قرار داد، یعنی در شدن؛ همزمان در رویداد هم جوان شد و هم پیر، و تمامی مؤلفهها و ویژگیهای خاصش را از سر گذراند.
5️⃣پنج دیگر، میتوان با تامل و تفکری غیرایدئولوژیکتر و غیرسیاسیتر از تکرار کژنگریستن و ناجوردیدن تابلوی جامعۀ خود پرهیز کرد. به بیان دیگر، میتوان در تحلیل و تشخیص درد (مسئله و مشکله) جامعۀ امروز خود و تجویز دارو و درمان، تامل و تفکری کمتر آلوده به اغراض و امراض ایدئولوژیک و سیاسی داشت، تا برای فهم مشکل، باز دوباره یکی گوشش را سخت نپیچد، دیگری در زیر کامش لختی نجوید، وان دگر در نعل او در جستوجوی سنگی نباشد، و وان دگر هم در چشم او زنگی نبیند، و از این رو، هیچگاه در دوگفت و سهگفت و بیش از اینشان، متفق نگردند، و مشکل صدچندان شود و علاج صفرا بیفزاید.
6️⃣شش دیگر، و بالاخره میتوان آن خط که برای خود و دیگران و تاریخ نبشتی را یکبار دیگر خود خواندی و فهم کردی که چرا امروز، این خط را دیگر نه خود خواندی و نه غیر و نه تاریخ، و فهم کرد که کجا غلط رفتهست راه – کجا به ره اهل ادب فرانسوی رفته و است و کجا به ره ملکالشعرای بهار و کجا … -، و تقدیر بعد اکنونش چیست؟
💻 مشق نو
tinyurl.com/y6m82qgw
🔰صدای نوین خراسان ⬅️ @VoNoKh
بریدهای از مقاله «چه نباید کرد»
🖌محمد رضا تاجیک
✂️...بیگمان، باید پس از تجربه موفقیتها و شکستها در کنش و کنشورزی سیاسی چیزی را تصحیح کرد، ولی در عین حال باید منطق شکست و نیز منطقی جدید برای ادامه کنشورزی یافت:
1️⃣[به]یک منظومۀ نظری و عملی جدید که درخور همه صورتهای ابداع و خلاقیت باشد [فکر کرد]. این منطق جدید نباید صرفا مبتنی بر دیالکتیک نفی و سلب، بلکه همچنین میباید مبتنی بر دیالکتیک اثبات و ایجاب نیز، باشد. به بیان دیگر، نباید اصل واقعی حرکت و اصل واقعی آفرینشگری و کنشگری چیزی جز نفی نباشد. و آگاهی معطوف به کنش، به تعبیر ولادیمیر لنین، اساسا آگاهی از این باشد که نسبتی مبتنی بر نفی با نظم موجود برقرار میشود. اما آن دیالکتیک ایجابی نیز، نباید زیادی ایجابی باشد، و به تعبیر تئودور آدورنو زیاده از حد تسلیم قدرت تمامیت و واحد مطلق شد. آن دیالکتیک سلبی هم، نباید زیادی سلبی باشد، و به بیان آنتونیو نگری، و لوئی آلتوسر، زیاده از حد سوژهمدار شد و زیاده از حد بیاعتنا به قدرت مطلق طبیعت و حیات و حرکت تاریخ. امکان نفی انضمامی در میدان ایجاب، به معنای آوانگارد بودن، برنامه داشتن، نظریه داشتن، تاریخمندبودن، درونماندگار اندیشیدن، جریان و گفتمان ساختن، خلاق و آفرینشگر بودن، و در یک کلمه، با آن «جدید» که اندیشه و ساخته میشود، «قدیم» را با چالش و نقد مواجهکردن است.
2️⃣دو دیگر، میتوان درنگی کدشکنانه و رمزگشایانه در تاریخ دیرینۀ خود داشت و رمز و راز استمرار استبداد و توتالیتاریسم (حتی در فردای هر رهایی) را دریافت و دید چرا آسمان هر دوران همین رنگ است: آیا مشکل در آدم است یا در عالم، در فرد است یا در جامعه، در نخبگان است یا در تودههای مردم، در فرهنگ است یا در سیاست، در انقلاب است یا در انقلابیون، در نظریه است یا در کنش، در ایدئولوژی است یا در فقدان آن، در جغرافیا است یا در تاریخ، در مکان است یا در زمان، در تاکتیک است یا در استراتژی؟ باید به آن کنشگری دست یافت که دیگربار در قامت «دیگری بزرگ» ظاهر نشود و آدمیان را ابژۀ میل و ارادۀ معطوف به قدرت و منفعت خود نگرداند، دیگربار در فردای رهایی سنگ زندان دیگری را بر دوش آدمیان ننهند، دیگربار به نام آزادی و دموکراسی، آدمیان را به سخره نکشد و بساط دگرسازی و حذف و طرد رادیکال نگستراند، دیگربار به نام مردم، مردم را منحل نکند.
3️⃣سه دیگر، میتوان به آن کنش اندیشید که هدفش تنها تغییر و تسخیر رادیکال قدرتِ سیاسی نیست، بلکه تغییر عادتوارههای فرهنگی و اجتماعی نیز هست: کنشی نه صرفا در جهت تحقق: «حق»، «آرمان»، «آینده»، بلکه همچنین در راستای تحقق «حقوق»، «زندگی»، «معیشت»، «شادی»، «امید»، «امنیت روانی، روحی، فردی، جنسیتی» و….
4️⃣چهار دیگر، میتوان خود را،... نه فرصتطلبانه «در رویدادها»، که فعالانه و کنشگرانه در مسیر آنها قرار داد و لحظههای گذرا از ستیزهای سیاسی و شورشها را، اگرچه نه به توصیۀ بدیو «از آن خود کرد و برای این شرایط از سوی خود نامگذاری کرد»، که با آنان رابطۀ درونماندگار (تاثیرگذاری و تاثیرپذیری) برقرار کرد، یا به تعبیر پگی، به رویداد رجوع کرد؛ خود را در رویداد قرار داد، یعنی در شدن؛ همزمان در رویداد هم جوان شد و هم پیر، و تمامی مؤلفهها و ویژگیهای خاصش را از سر گذراند.
5️⃣پنج دیگر، میتوان با تامل و تفکری غیرایدئولوژیکتر و غیرسیاسیتر از تکرار کژنگریستن و ناجوردیدن تابلوی جامعۀ خود پرهیز کرد. به بیان دیگر، میتوان در تحلیل و تشخیص درد (مسئله و مشکله) جامعۀ امروز خود و تجویز دارو و درمان، تامل و تفکری کمتر آلوده به اغراض و امراض ایدئولوژیک و سیاسی داشت، تا برای فهم مشکل، باز دوباره یکی گوشش را سخت نپیچد، دیگری در زیر کامش لختی نجوید، وان دگر در نعل او در جستوجوی سنگی نباشد، و وان دگر هم در چشم او زنگی نبیند، و از این رو، هیچگاه در دوگفت و سهگفت و بیش از اینشان، متفق نگردند، و مشکل صدچندان شود و علاج صفرا بیفزاید.
6️⃣شش دیگر، و بالاخره میتوان آن خط که برای خود و دیگران و تاریخ نبشتی را یکبار دیگر خود خواندی و فهم کردی که چرا امروز، این خط را دیگر نه خود خواندی و نه غیر و نه تاریخ، و فهم کرد که کجا غلط رفتهست راه – کجا به ره اهل ادب فرانسوی رفته و است و کجا به ره ملکالشعرای بهار و کجا … -، و تقدیر بعد اکنونش چیست؟
💻 مشق نو
tinyurl.com/y6m82qgw
🔰صدای نوین خراسان ⬅️ @VoNoKh
Forwarded from صداى نوينِ خراسان
⭕️دو سد بر سر راه ایران آینده!
🖌محمد فاضلی
✅ همه کموبیش میپرسند «آینده چه میشود؟» بخشی از پاسخ من این است که ایران آینده بر اساس بسته ماندن و باز شدن دریچههای دو سد یا شکستن آنها رقم میخورد. این دو سد چیست؟
✅ تصور کنید انسانها در رودخانه جامعه ایران جاریاند و در نقطهای رودخانه به دو شاخه تقسیم میشود. دیوارهای هست که آب (شهروندان) را به دو شاخه تقسیم میکند. سدهایی روی هر یک از دو شاخه بسته شده و شهروندان پشت این سدها انباشته میشوند.
✅ شاخه اول، شهروندان ناامید (از هر سه قشر فقیر/متوسط/غنی) و بدون باور به امکان اصلاح وضعیت هستند که مشخصه اصلیشان انباشت خشم و تبدیل خشم به نفرت است. سدی که جلوی این انباشته بسته شده، ترس از کنش اعتراضی، بیم سرکوب و خشونت است. وضع اقتصادی که بدتر بشود، ورودی رودخانه به این شاخه که آنرا «شاخه خشم و نفرت» است بیشتر میشود. این سد هم مثل بقیه سدها خروجی و دریچه دارد که گاه از آن آبباریکهای نظیر یک جنبش اعتراضی (نظیر وقایع آبان 1398، اعتراضات کارگری و ...) بیرون میزند.
✅ شاخه دوم رودخانه «شاخه بیم و امید» است. شهروندانی وارد این شاخه میشوند که به دلیل وضع اقتصادی بهتر، بیم از ویرانی ناشی از حرکات اعتراضی شدید و سرنوشتهای خاورمیانهای، و حداقل ظرفیتهای مشاهدهشده در سیستم حکمرانی برای پذیرش اصلاح، به عوض «شاخه خشم و نفرت» وارد دریاچه سد «بیم و امید» میشوند.
✅ اینها دائم حکمرانی را به عقلانیت بیشتر دعوت میکنند، تجدیدنظر در اشتباهات را خواهان هستند، مینویسند، میاندیشند و به افزایش خرد حکمرانی اهتمام دارند؛ اگرچه دلشان انباشته از بیم وضعیت قهقرایی اقتصاد، محیطزیست و ... است و از اصلاح نشدن ترسناک هستند اما هنوز به دلایلی امید دارند. این سد هم دریچههایی دارد و آب باریکهای از آن خارج میشود و شمهای از عقلانیت در نظام حکمرانی و دستگاه اداری، از همین بخش تأثیر میپذیرد.
✅ آینده ایران ما در پاییندست این دو سد قرار گرفته است. هر دو سد باریکهای از «خشم، خشونت، نفرت» و «امید، عقلانیت و زندگی مسالمتآمیز» به سوی آینده ایران جاری کردهاند. وضع اکنون نه چنان سیراب از عقلانیت و امید است؛ و نه مملو از نفرت و خشونت؛ اما هر دو سد در حال انباشتن انسانها در پشت خود هستند.
✅ سدی فقر، خشم، نفرت و خشونت انباشت میکند و سدی امید، عقلانیت، زندگی مسالمتآمیز و رشد و رونق نوید میدهد. شواهد نشان میدهد ورودی به سد «خشم، خشونت و نفرت» چند برابر ورودی به سد «بیم و امید» است.
✅ حکمرانی سدهایی است که جاری شدن هر دو جریان را مانع شده است. حکمرانی از یک سو با اقتدار مانع از طغیان نیروی انباشته در پشت سد «خشم، نفرت، خشونت» است و از سوی دیگر با تن ندادن به اصلاحات مؤثر جلوی تأثیرگذاری شهروندان سد «بیم و امید» را گرفته است.
✅ این دو سد به یکدیگر هم راه دارند. اگر دریچههای سد «بیم و امید» گشوده شود، آبی از جنس عقلانیت، خلاقیت، امیدواری، توانمندی و شکوفایی به سوی آینده ایران جاری میشود و آب سد «خشم، نفرت و خشونت» هم به دریاچه سد «بیم و امید» میریزد و فشار از پشت سد «خشم، نفرت و خشونت» برداشته میشود. اگر سد «خشم، نفرت و خشونت» بشکند، آب پشت سد «بیم و امید» در دریاچه «خشم، نفرت و خشونت» گم خواهد شد.
✅ پاییندست، ایران آینده ماست، که حاکمانش تصمیم میگیرند: اولا در آن بالادست روشهای حکمرانی را اصلاح کنند تا ورودی به دریاچه سد «خشم، نفرت و خشونت» کم و کمتر شود؛ و ثانیاً، دریچههای سد «بیم و امید» را بگشایند و عقلانیتر کشور را اداره کنند، از تصلبها و جزمیتها برهند و اجازه دهند آب عقلانیت، خلاقیت، امیدواری به سوی دشت ایران آینده جاری شود.
✅ اگر این سدها هیچگاه نشکست و سرریز نکرد چه میشود؟ هیچ آبی به سوی آینده جریان نمییابد و در سکون، شهروندان پشت این دو سد مرداب میشوند و آینده نیز میخشکد. حکمرانان نیز همه توان و سرمایه کشور را صرف میکنند تا بر ضخامت و استواری دیوارههای سد بیفزایند و مرداب را گسترش دهند. آینده فقط وقتی ساخته میشود که آبی از سد «بیم و امید» به سوی آینده جاری شود.
💻@fazeli_mohammad
🔰صدای نوین خراسان ⬅️ @VoNoKh
🖌محمد فاضلی
✅ همه کموبیش میپرسند «آینده چه میشود؟» بخشی از پاسخ من این است که ایران آینده بر اساس بسته ماندن و باز شدن دریچههای دو سد یا شکستن آنها رقم میخورد. این دو سد چیست؟
✅ تصور کنید انسانها در رودخانه جامعه ایران جاریاند و در نقطهای رودخانه به دو شاخه تقسیم میشود. دیوارهای هست که آب (شهروندان) را به دو شاخه تقسیم میکند. سدهایی روی هر یک از دو شاخه بسته شده و شهروندان پشت این سدها انباشته میشوند.
✅ شاخه اول، شهروندان ناامید (از هر سه قشر فقیر/متوسط/غنی) و بدون باور به امکان اصلاح وضعیت هستند که مشخصه اصلیشان انباشت خشم و تبدیل خشم به نفرت است. سدی که جلوی این انباشته بسته شده، ترس از کنش اعتراضی، بیم سرکوب و خشونت است. وضع اقتصادی که بدتر بشود، ورودی رودخانه به این شاخه که آنرا «شاخه خشم و نفرت» است بیشتر میشود. این سد هم مثل بقیه سدها خروجی و دریچه دارد که گاه از آن آبباریکهای نظیر یک جنبش اعتراضی (نظیر وقایع آبان 1398، اعتراضات کارگری و ...) بیرون میزند.
✅ شاخه دوم رودخانه «شاخه بیم و امید» است. شهروندانی وارد این شاخه میشوند که به دلیل وضع اقتصادی بهتر، بیم از ویرانی ناشی از حرکات اعتراضی شدید و سرنوشتهای خاورمیانهای، و حداقل ظرفیتهای مشاهدهشده در سیستم حکمرانی برای پذیرش اصلاح، به عوض «شاخه خشم و نفرت» وارد دریاچه سد «بیم و امید» میشوند.
✅ اینها دائم حکمرانی را به عقلانیت بیشتر دعوت میکنند، تجدیدنظر در اشتباهات را خواهان هستند، مینویسند، میاندیشند و به افزایش خرد حکمرانی اهتمام دارند؛ اگرچه دلشان انباشته از بیم وضعیت قهقرایی اقتصاد، محیطزیست و ... است و از اصلاح نشدن ترسناک هستند اما هنوز به دلایلی امید دارند. این سد هم دریچههایی دارد و آب باریکهای از آن خارج میشود و شمهای از عقلانیت در نظام حکمرانی و دستگاه اداری، از همین بخش تأثیر میپذیرد.
✅ آینده ایران ما در پاییندست این دو سد قرار گرفته است. هر دو سد باریکهای از «خشم، خشونت، نفرت» و «امید، عقلانیت و زندگی مسالمتآمیز» به سوی آینده ایران جاری کردهاند. وضع اکنون نه چنان سیراب از عقلانیت و امید است؛ و نه مملو از نفرت و خشونت؛ اما هر دو سد در حال انباشتن انسانها در پشت خود هستند.
✅ سدی فقر، خشم، نفرت و خشونت انباشت میکند و سدی امید، عقلانیت، زندگی مسالمتآمیز و رشد و رونق نوید میدهد. شواهد نشان میدهد ورودی به سد «خشم، خشونت و نفرت» چند برابر ورودی به سد «بیم و امید» است.
✅ حکمرانی سدهایی است که جاری شدن هر دو جریان را مانع شده است. حکمرانی از یک سو با اقتدار مانع از طغیان نیروی انباشته در پشت سد «خشم، نفرت، خشونت» است و از سوی دیگر با تن ندادن به اصلاحات مؤثر جلوی تأثیرگذاری شهروندان سد «بیم و امید» را گرفته است.
✅ این دو سد به یکدیگر هم راه دارند. اگر دریچههای سد «بیم و امید» گشوده شود، آبی از جنس عقلانیت، خلاقیت، امیدواری، توانمندی و شکوفایی به سوی آینده ایران جاری میشود و آب سد «خشم، نفرت و خشونت» هم به دریاچه سد «بیم و امید» میریزد و فشار از پشت سد «خشم، نفرت و خشونت» برداشته میشود. اگر سد «خشم، نفرت و خشونت» بشکند، آب پشت سد «بیم و امید» در دریاچه «خشم، نفرت و خشونت» گم خواهد شد.
✅ پاییندست، ایران آینده ماست، که حاکمانش تصمیم میگیرند: اولا در آن بالادست روشهای حکمرانی را اصلاح کنند تا ورودی به دریاچه سد «خشم، نفرت و خشونت» کم و کمتر شود؛ و ثانیاً، دریچههای سد «بیم و امید» را بگشایند و عقلانیتر کشور را اداره کنند، از تصلبها و جزمیتها برهند و اجازه دهند آب عقلانیت، خلاقیت، امیدواری به سوی دشت ایران آینده جاری شود.
✅ اگر این سدها هیچگاه نشکست و سرریز نکرد چه میشود؟ هیچ آبی به سوی آینده جریان نمییابد و در سکون، شهروندان پشت این دو سد مرداب میشوند و آینده نیز میخشکد. حکمرانان نیز همه توان و سرمایه کشور را صرف میکنند تا بر ضخامت و استواری دیوارههای سد بیفزایند و مرداب را گسترش دهند. آینده فقط وقتی ساخته میشود که آبی از سد «بیم و امید» به سوی آینده جاری شود.
💻@fazeli_mohammad
🔰صدای نوین خراسان ⬅️ @VoNoKh
Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
🌐 تنها 114 سال است که در ایران واژه «ملت» زیست مستقل دارد/ هجرت از حاشیه مناطق پیرامونی جهان به قلب و به مرکز جهان
🔹 دکتر علی ربیعی: دانشیار دانشگاه پیام نور
🔹 روزنامه ایران
♦️ صدوچهارده سال پیش با صدور فرمان مشروطیت پیش ملت ما گام بزرگی برداشت که مسیر زندگی مردم را تغییر داد. مشروطه نقطه آغاز قانون اساسیگرایی ایرانیان است که هویت ملی از طریق یک ارزش جهانشمول بشری تکامل و بسط نوینی را تجربه میکند.
♦️ پدران مشروطه احساس تعلق به هویت ملی را با احساس تعلق به یک واحد بزرگتر جهانی یعنی «دول صاحب قانون اساسی» در هم آمیخته بودند.
♦️ قانون اساسی داشتن در آن دوران یک نوع هجرت از حاشیه مناطق پیرامونی جهان به قلب و به مرکز جهان محسوب میشد.
با جنبش معطوف به قانون اساسی است که ملت و هویت ملی آزاد شده و در مفهوم مدرن و دموکراتیک این واژه «ملت» وارد میشود که در همه قرون گذشته زیست مستقلی نداشت.
♦️ امضای فرمان مشروطیت بلافاصله ما را به جزیره امن مردم سالاری نرساند ولی در عوض ما را در معرض آزمون اراده برای رسیدن به یک مردمسالاری پرمانع قرار داد. از آن زمان تاکنون مردم ما در راه حاکمیت قانون، حقوق شهروندی و مردمسالاری، بارها و بارها به عقب رانده شدند و به زمین خوردند ولی دوباره برخاستهاند.
♦️ ما در بیش از این یک قرن گذشته، تجربههای فراوانی آموختهایم. مشروطه در طول سالها دچار انحراف شد و ما نیز در قرن گذشته تجربیات فراوانی از همین انحراف آموختهایم و مهمترین آنها این که مردمسالاری چقدر شکننده است.
♦️ انقلاب اسلامی گامی بلندتر برای تحقق مشروطیت و مشروعیت حاکمیت برخاسته از خواست و اراده مردم بود اما از ابتدا میدانستیم بدون تلاش بیوقفه، نمیتوانیم تضمینی برای دستیابی به آرمانهای مردمسالاری دینی پیدا کنیم.
♦️ چه نهضت مشروطه و چه انقلاب اسلامی، آرمانهایی در دل خود پروراندند که از فرهنگ، اعتقادات و آرزوهای دیرینه ملت ما سرچشمه گرفته بود.
♦️ ما نباید کاستیها و شاید برخی اشتباهات خودمان را در دفاع از ارزشهای مردمسالاری و انقلاب اسلامی نادیده بگیریم.
♦️ مبارزه ما در راه دفاع از مردم سالاری و حکومت نظم و قانون باید ادامه پیدا کند. این مسئولیت ماست که از کارآمدی نهادها به طوری که خواست مردم را برآورده کنند، حفاظت کنیم.
♦️ این مسئولیت ماست که قانون اساسی را بیکم وکاست اجرا کنیم، به شفافیت، دفاع از آزادیها و حقوق قانونی مردم متعهد و در فسادستیزی مصمم و تبعیض ناپذیر باشیم.
♦️ این وظیفه ماست که پاسخگو باشیم و در ورای مناقشات حزبی و جناحی و کسب قدرت اصول مردمسالاری دینی را به میثاقی ملی تبدیل کنیم و بر آن پای بفشاریم.
♦️ باید مراقب باشیم که به خاطر تأمین امنیت و مقاومت در برابر زورگویی و بدخواهی، در دام دیدگاههای مخالف مردمسالاری گرفتار نشویم که این خواست مخالفان استقلال و پایداری ایران است.
♦️ ما فقط نباید آزادیهای مردم و تسهیلات استفاده از امکانات و فناوریهای ارتباطی را برای مردم حفظ کنیم بلکه باید این آزادیها و تسهیلات را گسترش بدهیم تا مردم ما بتوانند حداکثر قابلیت خود را در کنشهای اجتماعی سازنده و مفید به حال اقتصاد و امنیت و فرهنگ پیدا کنند.
#دکتر_علی_ربیعی_دانشیار_دانشگاه_پیام_نور
#هجرت_ایران_از_حاشیه_مناطق_پیرامونی_جهان_به_مرکز_جهان
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر علی ربیعی: دانشیار دانشگاه پیام نور
🔹 روزنامه ایران
♦️ صدوچهارده سال پیش با صدور فرمان مشروطیت پیش ملت ما گام بزرگی برداشت که مسیر زندگی مردم را تغییر داد. مشروطه نقطه آغاز قانون اساسیگرایی ایرانیان است که هویت ملی از طریق یک ارزش جهانشمول بشری تکامل و بسط نوینی را تجربه میکند.
♦️ پدران مشروطه احساس تعلق به هویت ملی را با احساس تعلق به یک واحد بزرگتر جهانی یعنی «دول صاحب قانون اساسی» در هم آمیخته بودند.
♦️ قانون اساسی داشتن در آن دوران یک نوع هجرت از حاشیه مناطق پیرامونی جهان به قلب و به مرکز جهان محسوب میشد.
با جنبش معطوف به قانون اساسی است که ملت و هویت ملی آزاد شده و در مفهوم مدرن و دموکراتیک این واژه «ملت» وارد میشود که در همه قرون گذشته زیست مستقلی نداشت.
♦️ امضای فرمان مشروطیت بلافاصله ما را به جزیره امن مردم سالاری نرساند ولی در عوض ما را در معرض آزمون اراده برای رسیدن به یک مردمسالاری پرمانع قرار داد. از آن زمان تاکنون مردم ما در راه حاکمیت قانون، حقوق شهروندی و مردمسالاری، بارها و بارها به عقب رانده شدند و به زمین خوردند ولی دوباره برخاستهاند.
♦️ ما در بیش از این یک قرن گذشته، تجربههای فراوانی آموختهایم. مشروطه در طول سالها دچار انحراف شد و ما نیز در قرن گذشته تجربیات فراوانی از همین انحراف آموختهایم و مهمترین آنها این که مردمسالاری چقدر شکننده است.
♦️ انقلاب اسلامی گامی بلندتر برای تحقق مشروطیت و مشروعیت حاکمیت برخاسته از خواست و اراده مردم بود اما از ابتدا میدانستیم بدون تلاش بیوقفه، نمیتوانیم تضمینی برای دستیابی به آرمانهای مردمسالاری دینی پیدا کنیم.
♦️ چه نهضت مشروطه و چه انقلاب اسلامی، آرمانهایی در دل خود پروراندند که از فرهنگ، اعتقادات و آرزوهای دیرینه ملت ما سرچشمه گرفته بود.
♦️ ما نباید کاستیها و شاید برخی اشتباهات خودمان را در دفاع از ارزشهای مردمسالاری و انقلاب اسلامی نادیده بگیریم.
♦️ مبارزه ما در راه دفاع از مردم سالاری و حکومت نظم و قانون باید ادامه پیدا کند. این مسئولیت ماست که از کارآمدی نهادها به طوری که خواست مردم را برآورده کنند، حفاظت کنیم.
♦️ این مسئولیت ماست که قانون اساسی را بیکم وکاست اجرا کنیم، به شفافیت، دفاع از آزادیها و حقوق قانونی مردم متعهد و در فسادستیزی مصمم و تبعیض ناپذیر باشیم.
♦️ این وظیفه ماست که پاسخگو باشیم و در ورای مناقشات حزبی و جناحی و کسب قدرت اصول مردمسالاری دینی را به میثاقی ملی تبدیل کنیم و بر آن پای بفشاریم.
♦️ باید مراقب باشیم که به خاطر تأمین امنیت و مقاومت در برابر زورگویی و بدخواهی، در دام دیدگاههای مخالف مردمسالاری گرفتار نشویم که این خواست مخالفان استقلال و پایداری ایران است.
♦️ ما فقط نباید آزادیهای مردم و تسهیلات استفاده از امکانات و فناوریهای ارتباطی را برای مردم حفظ کنیم بلکه باید این آزادیها و تسهیلات را گسترش بدهیم تا مردم ما بتوانند حداکثر قابلیت خود را در کنشهای اجتماعی سازنده و مفید به حال اقتصاد و امنیت و فرهنگ پیدا کنند.
#دکتر_علی_ربیعی_دانشیار_دانشگاه_پیام_نور
#هجرت_ایران_از_حاشیه_مناطق_پیرامونی_جهان_به_مرکز_جهان
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from دکتر سعید زیباکلام
⭕️📝دربار زروزوروتزویر، یعنی همین!
✍سعید زیباکلام
🔶 یعنی، دربار زروزور رژیم فاسدِ مفسدِ دستنشانده شاه، حالا یه بازوی نیرومند و نقدناپذیر ملکوتی یافته است که فقط یک بند انگشت قدرتش از خدا کمتر است!
🔴 آیا در آن دوران کسی به خواب میدید که در منابر وعظ و موعظه و ترویج دیانت و اخلاق، اختلاس و ارتشاء و تبانی برای تکاثر قدرت و ثروت و اشرافیگری توجیه و تطهیر شود، آن هم توسط کلیدداران رسمیِ جوازدارِ دین و تبلیغ دین؟
⭕️ مقامات اعلی و عالی!
شما را به امیرالمؤمنین سوگند میدهیم ابوتراب و ائمه هدایت و ایمان و فرقان و تقوی را برای این ملت دستنخورده باقی بگذارید.
⭕️ ما قبول میکنیم که نظام ما، جامعه ما، سیاست ما، اقتصاد ما، بانکهای ما، مجلس شورای ما، مجلس خبرگان ما، مجمع تشخیص مصلحت ما، دستگاه قضای ما، نظام اداری ما، نظام آموزش و پرورش ما، شهرسازی ما، حفاظت از محیط زیست ما، شورایعالی انقلاب فرهنگی ما، شورایعالی معماری و شهرسازی ما، شورایعالی امنیت ملی ما، دانشگاههای ما، و بهویژه حوزههای ما، همه با هم و جداگانه اسلامیِ اسلامی هستند!
⭕️ ما همچنین قبول میکنیم هیچیک از مسئولان و مقامات نظام نه اختلاس میکند و نه رشوه میگیرد و نه در منصب خود تبعیض میگذارد و نه سهمی در شبکههای ویژهخواری دارد و نه با هیچ مقام دیگری برای تکاثر ثروت و قدرت تبانی میکند و نه برای حفظ و ارتقای مقام خود تملق و چاپلوسی میکند و نه در موارد انگشتشماری که مسئولی به بیتالمال تجاوز و حقوق مردم را تضییع میکند مقامات بهطور هماهنگ آن را توجیه و لاپوشانی و یا اختفا میکنند.
🔴 همه اینها را ما اعتراف و اذعان و علناً اعلام میکنیم فقط به این شرط که ”خانه گلین فاطمه“، مرکّب از پیامبر امین رحمة للعالمین(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهمالسلام)، را به حال خود بگذارید.
⭕️ بگذارید این میراث بیبدیل تاریخی برای این ملت بماند تا در هنگامههایی که چشمانش باز میشود و حاصل اعتمادهای بیکران و بیحساب خود را میبیند و خود را مغبون و فریبخورده و مستضعفتر و فقیرتر میبیند بتواند برای نجات خود و هویتش و فرهنگش و هم نیز برای معیشتش بدان متمسک شود.
▪️بارخدایا! تو شاهد باش! که ما چگونه مثل بید باید برای هویت و فرهنگمان هم بترسیم و بلرزیم، فرهنگ و هویتی که سالهاست اعتبار و ارزش آن به سرعت در میان مردم و بهویژه جوانان رو به زوال گذاشته است.
▪️یا ذوالجلال و الاکرام! تو را به جلال و اکرامت سوگند میدهم ما را آنی به خودمان وامگذار و شهوات پنجگانه ثروت و قدرت و شهرت و محبوبیت و جاه را در دل ما بمیران، و محبت دنیا در دل ما سرد بگردان، و حب و قرب و رضوانت را عطایمان فرما.
▫️قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا، هو مولینا و علی الله فلیتوکل المؤمنون(سورة مبارکه توبه: ۵۱)
والسلام علی من اتبع الهدی
🗓۲۴ مرداد ۱۳۹۹
🆔 @saeidzibakalam
✍سعید زیباکلام
🔶 یعنی، دربار زروزور رژیم فاسدِ مفسدِ دستنشانده شاه، حالا یه بازوی نیرومند و نقدناپذیر ملکوتی یافته است که فقط یک بند انگشت قدرتش از خدا کمتر است!
🔴 آیا در آن دوران کسی به خواب میدید که در منابر وعظ و موعظه و ترویج دیانت و اخلاق، اختلاس و ارتشاء و تبانی برای تکاثر قدرت و ثروت و اشرافیگری توجیه و تطهیر شود، آن هم توسط کلیدداران رسمیِ جوازدارِ دین و تبلیغ دین؟
⭕️ مقامات اعلی و عالی!
شما را به امیرالمؤمنین سوگند میدهیم ابوتراب و ائمه هدایت و ایمان و فرقان و تقوی را برای این ملت دستنخورده باقی بگذارید.
⭕️ ما قبول میکنیم که نظام ما، جامعه ما، سیاست ما، اقتصاد ما، بانکهای ما، مجلس شورای ما، مجلس خبرگان ما، مجمع تشخیص مصلحت ما، دستگاه قضای ما، نظام اداری ما، نظام آموزش و پرورش ما، شهرسازی ما، حفاظت از محیط زیست ما، شورایعالی انقلاب فرهنگی ما، شورایعالی معماری و شهرسازی ما، شورایعالی امنیت ملی ما، دانشگاههای ما، و بهویژه حوزههای ما، همه با هم و جداگانه اسلامیِ اسلامی هستند!
⭕️ ما همچنین قبول میکنیم هیچیک از مسئولان و مقامات نظام نه اختلاس میکند و نه رشوه میگیرد و نه در منصب خود تبعیض میگذارد و نه سهمی در شبکههای ویژهخواری دارد و نه با هیچ مقام دیگری برای تکاثر ثروت و قدرت تبانی میکند و نه برای حفظ و ارتقای مقام خود تملق و چاپلوسی میکند و نه در موارد انگشتشماری که مسئولی به بیتالمال تجاوز و حقوق مردم را تضییع میکند مقامات بهطور هماهنگ آن را توجیه و لاپوشانی و یا اختفا میکنند.
🔴 همه اینها را ما اعتراف و اذعان و علناً اعلام میکنیم فقط به این شرط که ”خانه گلین فاطمه“، مرکّب از پیامبر امین رحمة للعالمین(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهمالسلام)، را به حال خود بگذارید.
⭕️ بگذارید این میراث بیبدیل تاریخی برای این ملت بماند تا در هنگامههایی که چشمانش باز میشود و حاصل اعتمادهای بیکران و بیحساب خود را میبیند و خود را مغبون و فریبخورده و مستضعفتر و فقیرتر میبیند بتواند برای نجات خود و هویتش و فرهنگش و هم نیز برای معیشتش بدان متمسک شود.
▪️بارخدایا! تو شاهد باش! که ما چگونه مثل بید باید برای هویت و فرهنگمان هم بترسیم و بلرزیم، فرهنگ و هویتی که سالهاست اعتبار و ارزش آن به سرعت در میان مردم و بهویژه جوانان رو به زوال گذاشته است.
▪️یا ذوالجلال و الاکرام! تو را به جلال و اکرامت سوگند میدهم ما را آنی به خودمان وامگذار و شهوات پنجگانه ثروت و قدرت و شهرت و محبوبیت و جاه را در دل ما بمیران، و محبت دنیا در دل ما سرد بگردان، و حب و قرب و رضوانت را عطایمان فرما.
▫️قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا، هو مولینا و علی الله فلیتوکل المؤمنون(سورة مبارکه توبه: ۵۱)
والسلام علی من اتبع الهدی
🗓۲۴ مرداد ۱۳۹۹
🆔 @saeidzibakalam
Telegram
attach 📎
Forwarded from قبل انقلاب
📝"ما و آقای قالیباف، تکرار تکذیب و شکایت"
♦️"با قطعی شدن شکست شهردار، قائم مقام ۱۲ ساله آقای قالیباف اول استعفا داد بعد از کشور گریخت."
بعد از اعلام نتایج انتخابات سال ۹۶ این تیتر همه رسانهها شد. وقتی سر و صدایش بالا گرفت طبق معمول خبر #تکذیب شد و گردن ضد انقلاب افتاد. "ناصر امانی معاون شهردار تهران: آقای شریفی تا دو شب گذشته در ایران بوده و از کشور خارج نشده بود، منبع خبر خروج وی در روزهای گذشته یک سایت ضدانقلاب بوده است."
بحث شکایت از تهمت زنندگان و تخریب کنندگان جدی است.
منبع
♦️تکذیب، زود تبدیل به تایید شد. #صبح_نو با تیتر "همان شایعات همیشگی این بار علیه شریفی" نوشت مدیر خدوم جهادی بخاطر درمان دخترش از کشور خارج شده بود ولی تهمت زنندگان، در رابطه با پناهندگی و تخلفات مالی این مرد عمل دروغ بافتند. دستگاه قضا رسیدگی کند.
منبع
♦️حالا قائم مقام قرار شد به کشور بازگردد. برای عادی سازی ماجرا در یک مراسم عجیب و غریب از اعضای شورای شهر تا #علی_پروین، #مجید_بنی_فاطمه و #اکبر_عبدی با مدح و ثنای مدیر خدوم شهری در نکوهش بی اخلاقی و پاکدستی آقای عیسی شریفی سخنها راندند و ....
منبع
♦️باور کردنی نبود. ۳ ماه نگذشت که خبر دستگیری شریفی بخاطر مفاسد چند هزار میلیاردی رسانهها را لرزاند. آقای #اژهای سخنگوی قوه در نشست رسمی، خبر دستگیری قائم مقام را اعلام کرد. دیگر نمی شد شایعات مفاسد #مدیر_خدوم_جهادی را گردن ضد انقلاب انداخت.
منبع
♦️همه رسانههای ماله کش آچمز بودند. مدیرکل حراست شهرداری ابتکار عمل را دست گرفت: "بازداشت عیسی شریفی، معاون سابق شهرداری تهران ارتباطی با مسئولیت نامبرده در سازمان مذکور ندارد. تا به حال پرونده تخلفی از ایشان در حراست شهرداری وجود نداشته است." منبع
آقای #شریفی هم ظاهرا مثل آقای #طبری فسادش برای مدیران دستگاهش احراز نشده بود. ظاهرا نامبرده در آن ۱۲ سال بعد از شهرداری بصورت پاره وقت رانندگی تاکسی میکرده یا معلم خصوصی زبان بوده و تخلفاتش مربوط به گرفتن کرایه بیشتر از مردم بوده که خرد خرد جمع شده و چند هزار میلیارد شده است.
♦️حالا چندسال از دستگیری عیسی شریفی گذشته و ما هم بگذریم. بیشتر از ۴۰ جلسه دادگاه #غیر_علنی برگزار شده و ما از جزئیات اتهامات و دفاعیات بی اطلاعیم. اخیرا یک نماینده مجلس تهران از ۶۵ میلیارد #رشوه به مجلس در سال ۹۵ برای جلوگیری از تحقیق و تفحص از شهرداری گفت. طبق معمول موضع رسانههای آقای قالیباف قابل حدس است.
صبح نو با تیتر "اتهامات عجیب یک نماینده" کلی مصاحبه گرفت. حامیان آقای قالیباف از آقایان #طلایی و #چمران تا آقای #احدیان، ماجرای رشوه را تمسخر کردند و گفتند "باید با تهمت زنندگان برخورد قضائی شود."
منبع
♦️حالا ۳۰ روز از ادعای نماینده مجلس گذشته است. سخنگوی قوه در نشست خبری است. خبرنگار خبرگزاری فارس با اعتماد به نفس کاذب به سخنگو میگوید آیا نمیخواهید به ادعای صورت گرفته علیه رئیس قوه مقننه رسیدگی کنید؟ بعد یک جمله از رهبری میخواند که تعدی و ظلم به مسئولین از فساد بدتر است. بعد در ناباوری سخنگو میگوید اتفاقا به پرونده رسیدگی کردیم. رئیس قوه قضائیه هم دستور ویژه داده است.
-عه؟ واقعا؟ خب! نتیجه؟
نماینده سابق مجلس که متهم به گرفتن رشوه از شهرداری در ماجرای تحقیق و تفحص است بازداشت شد.
طبق معمول بعد تکذیب اولیه و تایید خبر واکنش چه باید باشد؟
♦️طبق #بازی_تکراری این چند سال اینجور مواقع دوباره قول پیگیری قضائی و شکایت از تخریب کنندگان و تهمت زنندگان میدهند. راه دیگری هم هست؟ بعد از ادعای یک نماینده و آنهمه تکذیب حالا قوه ۲۰ روز است نماینده سابق را در پرونده دریافت رشوه بازداشت کرده است. خب دیگر چه را تکذیب کنند؟ بندگان خدا تهدید نکنند چه کار کنند؟
🔹پی نوشت:
اسنادی که بعنوان رشوه نماینده یزد در مجلس قبلی منتشر شده به نام کارگزاری #رسا_تجارت_مبین است. یعنی همان یاس معروف که بخشی از پرونده چند هزار میلیاردی آقای عیسی شریفی، قائم مقام آقای قالیباف است. بعدا ان شاا... سر فرصت در مورد رسا تجارت و هولوگرام ها مفصل خواهم نوشت.
🔴 @ghabl_enghelab
♦️"با قطعی شدن شکست شهردار، قائم مقام ۱۲ ساله آقای قالیباف اول استعفا داد بعد از کشور گریخت."
بعد از اعلام نتایج انتخابات سال ۹۶ این تیتر همه رسانهها شد. وقتی سر و صدایش بالا گرفت طبق معمول خبر #تکذیب شد و گردن ضد انقلاب افتاد. "ناصر امانی معاون شهردار تهران: آقای شریفی تا دو شب گذشته در ایران بوده و از کشور خارج نشده بود، منبع خبر خروج وی در روزهای گذشته یک سایت ضدانقلاب بوده است."
بحث شکایت از تهمت زنندگان و تخریب کنندگان جدی است.
منبع
♦️تکذیب، زود تبدیل به تایید شد. #صبح_نو با تیتر "همان شایعات همیشگی این بار علیه شریفی" نوشت مدیر خدوم جهادی بخاطر درمان دخترش از کشور خارج شده بود ولی تهمت زنندگان، در رابطه با پناهندگی و تخلفات مالی این مرد عمل دروغ بافتند. دستگاه قضا رسیدگی کند.
منبع
♦️حالا قائم مقام قرار شد به کشور بازگردد. برای عادی سازی ماجرا در یک مراسم عجیب و غریب از اعضای شورای شهر تا #علی_پروین، #مجید_بنی_فاطمه و #اکبر_عبدی با مدح و ثنای مدیر خدوم شهری در نکوهش بی اخلاقی و پاکدستی آقای عیسی شریفی سخنها راندند و ....
منبع
♦️باور کردنی نبود. ۳ ماه نگذشت که خبر دستگیری شریفی بخاطر مفاسد چند هزار میلیاردی رسانهها را لرزاند. آقای #اژهای سخنگوی قوه در نشست رسمی، خبر دستگیری قائم مقام را اعلام کرد. دیگر نمی شد شایعات مفاسد #مدیر_خدوم_جهادی را گردن ضد انقلاب انداخت.
منبع
♦️همه رسانههای ماله کش آچمز بودند. مدیرکل حراست شهرداری ابتکار عمل را دست گرفت: "بازداشت عیسی شریفی، معاون سابق شهرداری تهران ارتباطی با مسئولیت نامبرده در سازمان مذکور ندارد. تا به حال پرونده تخلفی از ایشان در حراست شهرداری وجود نداشته است." منبع
آقای #شریفی هم ظاهرا مثل آقای #طبری فسادش برای مدیران دستگاهش احراز نشده بود. ظاهرا نامبرده در آن ۱۲ سال بعد از شهرداری بصورت پاره وقت رانندگی تاکسی میکرده یا معلم خصوصی زبان بوده و تخلفاتش مربوط به گرفتن کرایه بیشتر از مردم بوده که خرد خرد جمع شده و چند هزار میلیارد شده است.
♦️حالا چندسال از دستگیری عیسی شریفی گذشته و ما هم بگذریم. بیشتر از ۴۰ جلسه دادگاه #غیر_علنی برگزار شده و ما از جزئیات اتهامات و دفاعیات بی اطلاعیم. اخیرا یک نماینده مجلس تهران از ۶۵ میلیارد #رشوه به مجلس در سال ۹۵ برای جلوگیری از تحقیق و تفحص از شهرداری گفت. طبق معمول موضع رسانههای آقای قالیباف قابل حدس است.
صبح نو با تیتر "اتهامات عجیب یک نماینده" کلی مصاحبه گرفت. حامیان آقای قالیباف از آقایان #طلایی و #چمران تا آقای #احدیان، ماجرای رشوه را تمسخر کردند و گفتند "باید با تهمت زنندگان برخورد قضائی شود."
منبع
♦️حالا ۳۰ روز از ادعای نماینده مجلس گذشته است. سخنگوی قوه در نشست خبری است. خبرنگار خبرگزاری فارس با اعتماد به نفس کاذب به سخنگو میگوید آیا نمیخواهید به ادعای صورت گرفته علیه رئیس قوه مقننه رسیدگی کنید؟ بعد یک جمله از رهبری میخواند که تعدی و ظلم به مسئولین از فساد بدتر است. بعد در ناباوری سخنگو میگوید اتفاقا به پرونده رسیدگی کردیم. رئیس قوه قضائیه هم دستور ویژه داده است.
-عه؟ واقعا؟ خب! نتیجه؟
نماینده سابق مجلس که متهم به گرفتن رشوه از شهرداری در ماجرای تحقیق و تفحص است بازداشت شد.
طبق معمول بعد تکذیب اولیه و تایید خبر واکنش چه باید باشد؟
♦️طبق #بازی_تکراری این چند سال اینجور مواقع دوباره قول پیگیری قضائی و شکایت از تخریب کنندگان و تهمت زنندگان میدهند. راه دیگری هم هست؟ بعد از ادعای یک نماینده و آنهمه تکذیب حالا قوه ۲۰ روز است نماینده سابق را در پرونده دریافت رشوه بازداشت کرده است. خب دیگر چه را تکذیب کنند؟ بندگان خدا تهدید نکنند چه کار کنند؟
🔹پی نوشت:
اسنادی که بعنوان رشوه نماینده یزد در مجلس قبلی منتشر شده به نام کارگزاری #رسا_تجارت_مبین است. یعنی همان یاس معروف که بخشی از پرونده چند هزار میلیاردی آقای عیسی شریفی، قائم مقام آقای قالیباف است. بعدا ان شاا... سر فرصت در مورد رسا تجارت و هولوگرام ها مفصل خواهم نوشت.
🔴 @ghabl_enghelab
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
جزییات جلسه اعضای شورا و معاونان شهرداری با عیسی شریفی
عضو هیات رییسه شورای شهر تهران گفت: قائم مقام شهردار تهران برای اعتمادسازی و پایان حاشیه سازیها به کشور بازگشت.
Forwarded from عکس نگار
🔻
🔹️ شرح دادگاه تعويق كنكور:
اول/ اتهام من:
نماينده سازمان سنجش: سیدمجیدحسینی به دليل انتشار عكسهای كنكور نشر اكاذيب كرده است!
دوم/ دفاع من:
شما پروتكل ها را خوب اجرانكرديد، رئيس مجلس و وزير بهداشت هم گفتند! پس آنها هم متهم اند!
سوم/ دفاعيه اصلی:
شما تعارض منافع داريد؛ چرا در دادگاه از بخش خصوصی (تعاونی سنجش) دفاع میكنيد؟
مگر نماينده دولت نيستيد؟
مگر آنها خصوصی نيستند؟
شما كدام طرف ميزيد؟
چهارم/ قاضی:
آقای حسينی! شما میتوانيد لايحه دفاعتان را تا يک هفته بدهيد؛ نگران نباشيد و در مورد مفاسدی كه در كنكور گفتيد، سيستم قضايی آماده رسيدگيست و حرفهايتان اگر درست باشد، دادستان قطعا رسيدگی جدی خواهد كرد.
آخر/
من ده سال پيش، در همين دادگاه توسط قاضی منصوری (مرحوم) محاكمه شدم؛ او حرفهای من را نشنيد، حتی يک كلمه؛ اما قاضی امروز تمام حرفهايمان را شنيد، احترام گذاشت و آمار و اعداد دفاعم را با نگاه كارشناسی توجه كرد.
دادگاه وقتی به سمت درست ميرود كه قاضی به متهم احترام میگذارد، تحكم نمیكند، حرف میشنود و به مقام دولتی شاکی عليه يک آدم معمولی (من) اجازه توهين نمیدهد.
دادگاه اسلامی يعنی مظلوم مقابل دولت و قدرت بیلكنت حرفش را بزند؛ عدالت پس چيست؟
#دادگاه_من #شكايت_سنجش
پینوشت/ نماينده سنجش: سيد مجيدحسينی بايد اينستاگرام و توييترش را ببندد؛ شما نظرتان چيست؟
من بايد دهانم را ببندم؟
بايد مبارزه عليه مافيای آموزش را رها كنم؟
🌐 @majidhosseini58
🔹️ شرح دادگاه تعويق كنكور:
اول/ اتهام من:
نماينده سازمان سنجش: سیدمجیدحسینی به دليل انتشار عكسهای كنكور نشر اكاذيب كرده است!
دوم/ دفاع من:
شما پروتكل ها را خوب اجرانكرديد، رئيس مجلس و وزير بهداشت هم گفتند! پس آنها هم متهم اند!
سوم/ دفاعيه اصلی:
شما تعارض منافع داريد؛ چرا در دادگاه از بخش خصوصی (تعاونی سنجش) دفاع میكنيد؟
مگر نماينده دولت نيستيد؟
مگر آنها خصوصی نيستند؟
شما كدام طرف ميزيد؟
چهارم/ قاضی:
آقای حسينی! شما میتوانيد لايحه دفاعتان را تا يک هفته بدهيد؛ نگران نباشيد و در مورد مفاسدی كه در كنكور گفتيد، سيستم قضايی آماده رسيدگيست و حرفهايتان اگر درست باشد، دادستان قطعا رسيدگی جدی خواهد كرد.
آخر/
من ده سال پيش، در همين دادگاه توسط قاضی منصوری (مرحوم) محاكمه شدم؛ او حرفهای من را نشنيد، حتی يک كلمه؛ اما قاضی امروز تمام حرفهايمان را شنيد، احترام گذاشت و آمار و اعداد دفاعم را با نگاه كارشناسی توجه كرد.
دادگاه وقتی به سمت درست ميرود كه قاضی به متهم احترام میگذارد، تحكم نمیكند، حرف میشنود و به مقام دولتی شاکی عليه يک آدم معمولی (من) اجازه توهين نمیدهد.
دادگاه اسلامی يعنی مظلوم مقابل دولت و قدرت بیلكنت حرفش را بزند؛ عدالت پس چيست؟
#دادگاه_من #شكايت_سنجش
پینوشت/ نماينده سنجش: سيد مجيدحسينی بايد اينستاگرام و توييترش را ببندد؛ شما نظرتان چيست؟
من بايد دهانم را ببندم؟
بايد مبارزه عليه مافيای آموزش را رها كنم؟
🌐 @majidhosseini58
Forwarded from حسین راغفر/ Hossein Raghfar
🔴 دومین گفتگوی زنده اینستاگرامی سازمان مردم نهاد "جمعیت پایش شفاف سازی و ریشه کنی فقر و فساد"
🎙عنوان گفتگو: کرونا و اجتماعات
▫️دکتر محمدرضا واعظ مهدوی
▫️دکتر محمدجواد حق شناس
▫️دکتر رحمتاله حافظی
🗓 دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۳۹۹
🕰 ساعت ۲۱
آدرس صفحه اینستاگرام:
👉 www.instagram.com/payesh4.ir
🎙عنوان گفتگو: کرونا و اجتماعات
▫️دکتر محمدرضا واعظ مهدوی
▫️دکتر محمدجواد حق شناس
▫️دکتر رحمتاله حافظی
🗓 دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۳۹۹
🕰 ساعت ۲۱
آدرس صفحه اینستاگرام:
👉 www.instagram.com/payesh4.ir
Forwarded from راه سوم
🅾️احمد توکلی: ما به مردم دروغ گفتیم؛ حالا به ما میگویند «دروغگو» ؛ اسلام را هم بدنام کردیم
🗣احمد توکلی، رييس هيات مديره ديدبان شفافيت و عدالت درباره اعتماد عمومي مردم پس از گذشت 40 سال از پيروزي انقلاب در ايران و نگاه مردم به بنياد مستضعفان و نهادهاي مانند آن می گوید:
⭕ مقوله اعتماد مردم تابع عوامل و علل متفاوتي است و كاهش جدي آن، بهدليل اقدامات يك فرد و يك نهاد نيست. مگر مردم امروز مثلا، به سازمان اداري وزارت راه و شهرسازي اعتماد دارند؟ نخير! ميگويند آنجا نيز بخور بخور صورت ميگيرد كه تا اندازهاي راست هم ميگويند.
⭕مگر امروز مردم به بانك مركزي كه برخي در آن 27 ميليارد دلار ارز گرفتند و فقط بخشي از آن را پس دادند، اعتماد دارند؟ نخير، ندارند! مردم اين اقدامات را نتيجه سوءتدبير و سوءمديريت دولت و حكومت ميدانند. اينها زيرنظر بنياد مستضعفان هستند؟ خير، نيستند!
⭕آنان كه 65 تن طلا را سكه كردند و به افراد ناشايست تحويل دادند، زيرنظر بنياد مستضعفان و ستاد اجراي فرمان امام بودند؟ نخير، نبودند! پس اعتراضات مختص بنياد نيست.
⭕ اما در اين ميان يك نكته وجود دارد كه بايد به آن توجه ويژه كرد؛ آنهم اينكه چون نهادهايي مثل بنياد مستضعفان و ستاد اجرايي فرمان امام و... به وليفقيه مربوط است، انتظارات مردم و البته حساسيتهاي آنان بهمراتب بيشتر است. اين حرف درستي است. اگر اشكال در اين نهادها باشد، بايد مسوولان آن بسيار محكم كتك بخورند!
⭕ما شدهایم چوپان دروغگو و باید بپذیریم که اعتماد مردم به ما مسوولان در قیاس با گذشته بسیار کمتر شده است.
⭕بیاعتمادیها و ایجاد چنین شرایطی، نتیجه تراکم مسائل و انباشت دلخوریهای بسیار است. امروز شرایط بهواسطه همین تراکم و انباشت هزار و یک معضل، چنان شده که هرچه بگوییم، مردم میگویند که «دروغ است»! باید بپذیریم که ما به مردم دروغ گفتیم که حالا مردم به این نتیجه رسیده و به ما میگویند «دروغگو»! /اعتماد
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید🆔️
📢@rahsevom
🗣احمد توکلی، رييس هيات مديره ديدبان شفافيت و عدالت درباره اعتماد عمومي مردم پس از گذشت 40 سال از پيروزي انقلاب در ايران و نگاه مردم به بنياد مستضعفان و نهادهاي مانند آن می گوید:
⭕ مقوله اعتماد مردم تابع عوامل و علل متفاوتي است و كاهش جدي آن، بهدليل اقدامات يك فرد و يك نهاد نيست. مگر مردم امروز مثلا، به سازمان اداري وزارت راه و شهرسازي اعتماد دارند؟ نخير! ميگويند آنجا نيز بخور بخور صورت ميگيرد كه تا اندازهاي راست هم ميگويند.
⭕مگر امروز مردم به بانك مركزي كه برخي در آن 27 ميليارد دلار ارز گرفتند و فقط بخشي از آن را پس دادند، اعتماد دارند؟ نخير، ندارند! مردم اين اقدامات را نتيجه سوءتدبير و سوءمديريت دولت و حكومت ميدانند. اينها زيرنظر بنياد مستضعفان هستند؟ خير، نيستند!
⭕آنان كه 65 تن طلا را سكه كردند و به افراد ناشايست تحويل دادند، زيرنظر بنياد مستضعفان و ستاد اجراي فرمان امام بودند؟ نخير، نبودند! پس اعتراضات مختص بنياد نيست.
⭕ اما در اين ميان يك نكته وجود دارد كه بايد به آن توجه ويژه كرد؛ آنهم اينكه چون نهادهايي مثل بنياد مستضعفان و ستاد اجرايي فرمان امام و... به وليفقيه مربوط است، انتظارات مردم و البته حساسيتهاي آنان بهمراتب بيشتر است. اين حرف درستي است. اگر اشكال در اين نهادها باشد، بايد مسوولان آن بسيار محكم كتك بخورند!
⭕ما شدهایم چوپان دروغگو و باید بپذیریم که اعتماد مردم به ما مسوولان در قیاس با گذشته بسیار کمتر شده است.
⭕بیاعتمادیها و ایجاد چنین شرایطی، نتیجه تراکم مسائل و انباشت دلخوریهای بسیار است. امروز شرایط بهواسطه همین تراکم و انباشت هزار و یک معضل، چنان شده که هرچه بگوییم، مردم میگویند که «دروغ است»! باید بپذیریم که ما به مردم دروغ گفتیم که حالا مردم به این نتیجه رسیده و به ما میگویند «دروغگو»! /اعتماد
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید🆔️
📢@rahsevom
Forwarded from كانال خبرى شبكه تشکل های محیط زیستی خراسان رضوی
🛑 مدیرکل راه و شهرسازی بجای اجرای حکم قانونی رفع تصرف از بوستان شادی شنیده ها حاکی از آن است که برای اجرای حکم قصد باج دادن از اراضی بیت المال را دارد!!!!
🛑 مگر شهر مقدس مشهد مدعی العموم ندارد ؟؟!!!
⭕️دادستانی خراسان رضوی و شورای حفظ حقوق بیت المال تاکنون الگویی از اقتدار قانون در مقابله با تصرفات و زمین خواری در کشور بوده اند!
اکنون چگوته یک اهمال کاری زحمات مجریان قانون را زیر سوال برده است؟!
♻️سازمانهای مردم نهاد اجرای قانون توسط متولیان متعهد و مجریان قانون را عامل امیدواری و مشارکت مردم در زدودن تخلفات می داند!
@NGOKhorasanR 👈
🛑 مگر شهر مقدس مشهد مدعی العموم ندارد ؟؟!!!
⭕️دادستانی خراسان رضوی و شورای حفظ حقوق بیت المال تاکنون الگویی از اقتدار قانون در مقابله با تصرفات و زمین خواری در کشور بوده اند!
اکنون چگوته یک اهمال کاری زحمات مجریان قانون را زیر سوال برده است؟!
♻️سازمانهای مردم نهاد اجرای قانون توسط متولیان متعهد و مجریان قانون را عامل امیدواری و مشارکت مردم در زدودن تخلفات می داند!
@NGOKhorasanR 👈
Forwarded from ميلاد دخانچی
📌بخش سوم از (۳):
🔹 آری آنچه جایش خالیست حقیقت است و باید دقت کرد که در شرایطی مشابه بود که علی به عنوان الگوی حقیقتگرایی توسط اسلامیسم به جامعه معرفی شد. در شرایطی که روحانیت، طبقه متوسط و دربار، همه مصلحتگرا شده بودند، در شرایطی که حفظ وضع موجود و الیگارشی و حکومت منافع و غرایز به نُرم تبدیل گشته بود، این زیست امامان شیعه بود که به عنوان حقیقتگرایان تاریخ در جایگاه الگو توسط امثال شریعتی و خمینی به جامعه معرفی شد و این یک غلو تاریخی نبود. سیره اهل بیت از منظر اسلامیسم، هیچگاه ضد مصلحت نبود، بلکه از منظر اسلامیسم، سیره اهل بیت عدم اکتفا به مصلحت بود. اساساً سیره اهل بیت نوعی از مصلحتگرایی است که ذیل نوعی از حقیقتگرایی قابل فهم و توضیح است، آن هم اهل بیتی که از علی (ع) گرفته تا رضا (ع) به طرق مختلف آنتیتز الیگارشیهای مسلط، از معاویه تا مأمون بودند. لذا این اسلامیسم نبود که فانتزیای به اسم «علی ضد مصلحت» را به جامعه حقنه کرد، بلکه اسلامیسم فقدان حقیقت در جامعه منفعتگرا و مصلحتزده را به او یادآور شد و ائمه را به عنوان الگوی توازن بین مصلحت و حقیقت معرفی کرد. طبیعی بود در جامعه مصلحتزده آن روز (و البته امروز)، جامعهای که از فقدان حقیقت رنج میبرد، سیره امثال علی بهعنوان یک بمب محرک برای حقیقتیابی عمل کند، حقیقتیابی که البته به سرعت با فانتزی برساخت شده توسط روحانیتِ بعد از انقلاب خلط شد و علی از نماد حقیقت به نماد مصلحت تبدیل شد و امروز تنها الهیات آن در حال ساختهشدن است و این مسئولیت بر عهده امثال قاسمیان و کاشانی است.
🔹 بنابراین نهتنها «علی ضد مصلحت» برساخت اسلامیسم نبود، بلکه همچنان علی (ع) به مثابه برقرارکننده توازن بین مصلحت و حقیقت برای عدالتخواهان (پسااسلامگرایان) یک الگو است. نکته اینجاست که جامعه نیاز چندانی به یادآوری مصلحتگرایی علی ندارد چرا که جامعه و عدالتخواهان هر روز در مبارزه با الیگارشیهای داخلی در حال الگوگیری از مصلحت علی هستند که اگر نبودند الان اثری از آنها نبود. این یعنی علی (ع) به مثابه نماد مصلحت قبلاً الگوی عدالتخواهان بوده و هست، آنچه عدالتخواهان بر آن تأکید میورزند عدم فراموشی وجه حقیقتگرای ائمه شیعه است. در چنین شرایطی است که روایت تاریخی! امثال کاشانی نهتنها ارتجاعی مینمایاند بلکه عدالتخواهان خود را در مقام نفی چنین الهیاتی مییابند، مخصوصاً عدالتخواهانی که برایشان مذهب همچنان مسأله است. دعوت به همذاتپنداری با علی که در محاصره ظلم، مصلحتاندیشی میکند، در شرایطی که بیعدالتی همهجا را فراگرفته و الیگارشیهای اقتصادی بر ما حکومت میکنند، نهتنها ظلم را نرمالیزه میکند بلکه در عمل هرگونه ارجاع به سیره ائمه را برای حقیقتگرایی بیاثر میکند. جامعه خاصه نسل جدید از خود میپرسد اگر غایت حقیقتگرایی علی (ع) و اسلامیسم مبتنی بر او، قرار است به مصلحتگرایی کنونی بینجامد، پس یا حقیقتگرایی مذموم است یا حقیقتگرایی مذهبی! اینجاست که نهتنها جامعه نسبت به کارکرد مذهب بیتفاوت میشود بلکه فانتزیهای ناسیونال را جانشین حقیقتگرایی شیعی میکند. اینگونه است که پیامد کنش معرفتی راست مدرن، نوعی ناسیونالیسم سکولار است.
🔹 بنابراین آنچه تحت عنوان دعوت به شناخت وجوه مصلحتگرای علی به ما معرفی میشود، نهتنها «تاریخ» نیست، بلکه تکمیل الهیاتی است که برای الیگارشی مذهبی خود احتیاج به تاریخ مذهبی دارد. این الهیات توجیهی، برآمده از یک فانتزی قدیمی شیعی است که در آن ارجاع به نیمهخدایان، کارکرد عدم مواجهه با وضع موجود و نرمالیزه کردن فقر و بیعدالتی داشته است. در شرایط کنونی با اندکی دستکاری، این فانتزی کلاسیک حفظ شده، با این تفاوت که این بار فانتزی کارکرد توجیه ناکامیهای نمایندگان نیمهخدایان را ایفا میکند. این الهیاتی است که در دعوت به مصلحت، در واقع بهترین همدست کارتلهای اقتصادی است که با چپاول خود، حکومت منافع را در جامعه ایران کنونی رقم زدهاند و امروز در حال ایجاد یک بستر برای شکلگیری ناسیونالیسم سکولارند. آیا نفوذ چیزی جز این است؟ طبیعی است که در چنین وضعیتی پسااسلامگرایان، در ضدیت با چنین الهیاتی قیام کنند و در عین رد فانتزیگرایی الیت شیعی، وجوه حقیقتگرای ائمه شیعه را به جامعه یادآوری کنند. آری جامعه چه بخواهد و چه نخواهد به خاطر وجوه غریزی خود با چیزی به اسم مصلحت آشناست و برای مصلحتگرایی خود احتیاج به الگو و پارادایم و یادآوری ندارد. جامعه در عین تنازع برای بقا، به حقیقت و آرمانهای انسانی نیز نیازمند است، به چیزی «فراسوی اصل لذت». اینجاست که علی (ع) همچنان الگوی مردمانی است که در عین حفظ مصلحتها برای حقیقت مبارزه میکنند، مانند سیره حسن و حسین که اگر مصلحتگرایی حسن (ع) جواب ندهد، راهی جز حقیقتگرایی حسین (ع) باقی نمیماند.
پایان، م.د.
@miladdokhanchi
🔹 آری آنچه جایش خالیست حقیقت است و باید دقت کرد که در شرایطی مشابه بود که علی به عنوان الگوی حقیقتگرایی توسط اسلامیسم به جامعه معرفی شد. در شرایطی که روحانیت، طبقه متوسط و دربار، همه مصلحتگرا شده بودند، در شرایطی که حفظ وضع موجود و الیگارشی و حکومت منافع و غرایز به نُرم تبدیل گشته بود، این زیست امامان شیعه بود که به عنوان حقیقتگرایان تاریخ در جایگاه الگو توسط امثال شریعتی و خمینی به جامعه معرفی شد و این یک غلو تاریخی نبود. سیره اهل بیت از منظر اسلامیسم، هیچگاه ضد مصلحت نبود، بلکه از منظر اسلامیسم، سیره اهل بیت عدم اکتفا به مصلحت بود. اساساً سیره اهل بیت نوعی از مصلحتگرایی است که ذیل نوعی از حقیقتگرایی قابل فهم و توضیح است، آن هم اهل بیتی که از علی (ع) گرفته تا رضا (ع) به طرق مختلف آنتیتز الیگارشیهای مسلط، از معاویه تا مأمون بودند. لذا این اسلامیسم نبود که فانتزیای به اسم «علی ضد مصلحت» را به جامعه حقنه کرد، بلکه اسلامیسم فقدان حقیقت در جامعه منفعتگرا و مصلحتزده را به او یادآور شد و ائمه را به عنوان الگوی توازن بین مصلحت و حقیقت معرفی کرد. طبیعی بود در جامعه مصلحتزده آن روز (و البته امروز)، جامعهای که از فقدان حقیقت رنج میبرد، سیره امثال علی بهعنوان یک بمب محرک برای حقیقتیابی عمل کند، حقیقتیابی که البته به سرعت با فانتزی برساخت شده توسط روحانیتِ بعد از انقلاب خلط شد و علی از نماد حقیقت به نماد مصلحت تبدیل شد و امروز تنها الهیات آن در حال ساختهشدن است و این مسئولیت بر عهده امثال قاسمیان و کاشانی است.
🔹 بنابراین نهتنها «علی ضد مصلحت» برساخت اسلامیسم نبود، بلکه همچنان علی (ع) به مثابه برقرارکننده توازن بین مصلحت و حقیقت برای عدالتخواهان (پسااسلامگرایان) یک الگو است. نکته اینجاست که جامعه نیاز چندانی به یادآوری مصلحتگرایی علی ندارد چرا که جامعه و عدالتخواهان هر روز در مبارزه با الیگارشیهای داخلی در حال الگوگیری از مصلحت علی هستند که اگر نبودند الان اثری از آنها نبود. این یعنی علی (ع) به مثابه نماد مصلحت قبلاً الگوی عدالتخواهان بوده و هست، آنچه عدالتخواهان بر آن تأکید میورزند عدم فراموشی وجه حقیقتگرای ائمه شیعه است. در چنین شرایطی است که روایت تاریخی! امثال کاشانی نهتنها ارتجاعی مینمایاند بلکه عدالتخواهان خود را در مقام نفی چنین الهیاتی مییابند، مخصوصاً عدالتخواهانی که برایشان مذهب همچنان مسأله است. دعوت به همذاتپنداری با علی که در محاصره ظلم، مصلحتاندیشی میکند، در شرایطی که بیعدالتی همهجا را فراگرفته و الیگارشیهای اقتصادی بر ما حکومت میکنند، نهتنها ظلم را نرمالیزه میکند بلکه در عمل هرگونه ارجاع به سیره ائمه را برای حقیقتگرایی بیاثر میکند. جامعه خاصه نسل جدید از خود میپرسد اگر غایت حقیقتگرایی علی (ع) و اسلامیسم مبتنی بر او، قرار است به مصلحتگرایی کنونی بینجامد، پس یا حقیقتگرایی مذموم است یا حقیقتگرایی مذهبی! اینجاست که نهتنها جامعه نسبت به کارکرد مذهب بیتفاوت میشود بلکه فانتزیهای ناسیونال را جانشین حقیقتگرایی شیعی میکند. اینگونه است که پیامد کنش معرفتی راست مدرن، نوعی ناسیونالیسم سکولار است.
🔹 بنابراین آنچه تحت عنوان دعوت به شناخت وجوه مصلحتگرای علی به ما معرفی میشود، نهتنها «تاریخ» نیست، بلکه تکمیل الهیاتی است که برای الیگارشی مذهبی خود احتیاج به تاریخ مذهبی دارد. این الهیات توجیهی، برآمده از یک فانتزی قدیمی شیعی است که در آن ارجاع به نیمهخدایان، کارکرد عدم مواجهه با وضع موجود و نرمالیزه کردن فقر و بیعدالتی داشته است. در شرایط کنونی با اندکی دستکاری، این فانتزی کلاسیک حفظ شده، با این تفاوت که این بار فانتزی کارکرد توجیه ناکامیهای نمایندگان نیمهخدایان را ایفا میکند. این الهیاتی است که در دعوت به مصلحت، در واقع بهترین همدست کارتلهای اقتصادی است که با چپاول خود، حکومت منافع را در جامعه ایران کنونی رقم زدهاند و امروز در حال ایجاد یک بستر برای شکلگیری ناسیونالیسم سکولارند. آیا نفوذ چیزی جز این است؟ طبیعی است که در چنین وضعیتی پسااسلامگرایان، در ضدیت با چنین الهیاتی قیام کنند و در عین رد فانتزیگرایی الیت شیعی، وجوه حقیقتگرای ائمه شیعه را به جامعه یادآوری کنند. آری جامعه چه بخواهد و چه نخواهد به خاطر وجوه غریزی خود با چیزی به اسم مصلحت آشناست و برای مصلحتگرایی خود احتیاج به الگو و پارادایم و یادآوری ندارد. جامعه در عین تنازع برای بقا، به حقیقت و آرمانهای انسانی نیز نیازمند است، به چیزی «فراسوی اصل لذت». اینجاست که علی (ع) همچنان الگوی مردمانی است که در عین حفظ مصلحتها برای حقیقت مبارزه میکنند، مانند سیره حسن و حسین که اگر مصلحتگرایی حسن (ع) جواب ندهد، راهی جز حقیقتگرایی حسین (ع) باقی نمیماند.
پایان، م.د.
@miladdokhanchi