⏰نوابغ بزرگ دنیا چگونه وقت خود را تنظیم میکردند؟
🔸اغلب ما، از کمبود وقت شاکی هستیم و در آخر شب متوجه میشویم که کارهایی را انجام ندادهایم یا به صورت کامل به اتمامشان نرساندهایم. حالا تصور میکنید که نوابغ دنیا چطور وقت خود را تنظیم میکردند؟ آنها چگونه تعادلی بین کار حرفهای و زمان استراحت خود برقرار میکردند یا احتمالا از چه کارهایی صرفنظر میکردند تا به کار اصلی خود برسند؟
اپنها سؤالاتی هستند که در اینجا میخواهیم پاسخ بدهیم.
🔺گوستاو فلوبر:
او یکی از نویسندگان تأثیرگذار قرن نوزدهم فرانسه و از جمله بزرگترین رماننویسان دنیا بود. او بین ساعت ۹ تا ۳ شب روی رمان مادام بوآری کار میکرد و بعد تا ساعت ۱۰ صبح میخوابید. او هر روز ۵ ساعت تمام، مطالعه هم میکرد و برای خانوادهاش هم وقت میگذاشت.
🔺بتهوون
چیزهایی که در مورد او جالب هستند اینها هستند: ۸ ساعت خواب در شبانهروز – اهمیت به صبحانه – کار صبحگاهی که تا ساعت دوی عصر ادامه مییافت.
چیز جالب دیگر اختصاص زمانی برای قدم زدن بود، ظاهرا به صورت مرتب در حین قدم زدن ایدههایی به ذهن بتهوون میرسید و برای همین او همیشه با خودش مداد و کاغذ داشت.
🔺ولفگانگ موزارت
در مورد موزارت چیزی که جالب است این است که او در شبانهروز فقط ۵ ساعت میخوابید و در دو نوبت صبح و شب مشغول نوشتن موسیقیهای شاهکار خود میشد. چیز شاخص دیگر این است که او هر روز صبح، یک ساعت را صرف پوشیدن لباسها و آراستگی خود میکرد!
🔺زیگموند فروید
او شش ساعت خواب شبانه داشت. ۴ ساعت صبحها بیمارانش را روانکاوی میکرد. شش ساعت هم عصرها مشغول این کار بود و دو ساعت و نیم در آخر شب مطالعه میکرد و مقاله مینوشت.
🔺امانوئل کانت
او از جمله مشهورترین فیلسوفهای قرن هجدهم بود. کانت در زندگی نظمی استثنایی داشت. او هر کارش را در ساعتی مخصوص به خود انجام میداد و ذرهای از آن تخلف نمیکرد. بین مردم شهرش این جمله رایج بود که: میتوانید ساعتتان را با کارهای کانت تنظیم کنید.
او بین ۱۰ شب تا ۵ صبح میخوابید و از شش صبح مشغول به کار میشد. خورد و خوراک و پیادهرویهای او مطابق یک نظم خاص انجام میشد.
🔺مایا آنجلو
این شاعر و بازیگر آمریکایی عادت داشت که از اول صبح تا ساعت ۲ عصر در هتلها و متلها قلم بزند و عصر را صرف کارهای شخصیاش بکند.
🔺انوره دو بالزاک
تقویم کاری بالزاک، رماننویس مشهور فرانسوی، بسیار متفاوت با بقیه بزرگانی است که تا حالا بررسی کردیم. او بین ساعت ۶ عصر تا یک شب میخوابید. بعد بین یک شب تا هشت صبح مینوشت. یک ساعت و نیم چرت میزد و بعد دوباره تا ۴ عصر مینوشت!
🔺ویکتور هوگو
او صبحش را با خواندن نامههای معشوقهاش و خوردن دو تخممرغ خام شروع میکرد، حدود ظهر در وان آب یخ استحمام میکرد! و بین ۶ تا ۸ شب مینوشت.
🔺چارلز دیکنز
دیکنز هم صبحکار بود و عصرها کارهای شخصیاش را میکرد و با خانواده و دوستانش وقت میگذارند.
🔺چارلز داروین
داروین بین ۱۲ شب تا هفت صبح میخوابید. اول صبح قدم میزد و صبحانهای را به تنهایی میل میکرد. بعد تا ظهر کار میکرد. عصرها بیشتر کارهای شخصیاش را میکرد و بعد بین ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب، در رختخواب در مورد سؤالاتی که در ذهنش ایجاد شده بود، اندیشه میکرد و سعی میکرد آنها را حل کند.
🔺پیوتر ایلیچ چایکوفسکی
این آهنگساز مشهور روسی- در شبانهروز هشت ساعت میخوابید و د ردو نوبت صبح و عصر، به مدت دو ساعت آهنگهای مشهورش را تصنیف میکرد.
🔺بنجامین فرانکلین
او یکی از بنیانگذاران ایالات متحده است. فرانکلین یک دانشمند، نویسنده برجسته و چاپخانهدار، طنزنویس، نظریه پرداز سیاسی، سیاستمدار، رئیس پست، مخترع، فعال مدنی و دیپلمات بود. او بین ۸ تا ۱۲ صبح و ۲ تا ۶ عصر کار میکرد.
◀️ همان طور که میبینید ساعات زیاد و منظم خواب شبانه، یکی از رموز موفق این نوابع بود. بیشتر آنها هم از ساعات اول صبح به خوبی استفاده میکردند، به وعده غذایی صبحانه اهمیت خاصی میدادند و قسمت مهمی از کارهایشان یا تمام آن را در صبح انجام میدادند. چیز مهم دیگر، صرف ساعات زیاد به صورت متمرکز، روی کارهایشان بود.
@time_managers
🔸اغلب ما، از کمبود وقت شاکی هستیم و در آخر شب متوجه میشویم که کارهایی را انجام ندادهایم یا به صورت کامل به اتمامشان نرساندهایم. حالا تصور میکنید که نوابغ دنیا چطور وقت خود را تنظیم میکردند؟ آنها چگونه تعادلی بین کار حرفهای و زمان استراحت خود برقرار میکردند یا احتمالا از چه کارهایی صرفنظر میکردند تا به کار اصلی خود برسند؟
اپنها سؤالاتی هستند که در اینجا میخواهیم پاسخ بدهیم.
🔺گوستاو فلوبر:
او یکی از نویسندگان تأثیرگذار قرن نوزدهم فرانسه و از جمله بزرگترین رماننویسان دنیا بود. او بین ساعت ۹ تا ۳ شب روی رمان مادام بوآری کار میکرد و بعد تا ساعت ۱۰ صبح میخوابید. او هر روز ۵ ساعت تمام، مطالعه هم میکرد و برای خانوادهاش هم وقت میگذاشت.
🔺بتهوون
چیزهایی که در مورد او جالب هستند اینها هستند: ۸ ساعت خواب در شبانهروز – اهمیت به صبحانه – کار صبحگاهی که تا ساعت دوی عصر ادامه مییافت.
چیز جالب دیگر اختصاص زمانی برای قدم زدن بود، ظاهرا به صورت مرتب در حین قدم زدن ایدههایی به ذهن بتهوون میرسید و برای همین او همیشه با خودش مداد و کاغذ داشت.
🔺ولفگانگ موزارت
در مورد موزارت چیزی که جالب است این است که او در شبانهروز فقط ۵ ساعت میخوابید و در دو نوبت صبح و شب مشغول نوشتن موسیقیهای شاهکار خود میشد. چیز شاخص دیگر این است که او هر روز صبح، یک ساعت را صرف پوشیدن لباسها و آراستگی خود میکرد!
🔺زیگموند فروید
او شش ساعت خواب شبانه داشت. ۴ ساعت صبحها بیمارانش را روانکاوی میکرد. شش ساعت هم عصرها مشغول این کار بود و دو ساعت و نیم در آخر شب مطالعه میکرد و مقاله مینوشت.
🔺امانوئل کانت
او از جمله مشهورترین فیلسوفهای قرن هجدهم بود. کانت در زندگی نظمی استثنایی داشت. او هر کارش را در ساعتی مخصوص به خود انجام میداد و ذرهای از آن تخلف نمیکرد. بین مردم شهرش این جمله رایج بود که: میتوانید ساعتتان را با کارهای کانت تنظیم کنید.
او بین ۱۰ شب تا ۵ صبح میخوابید و از شش صبح مشغول به کار میشد. خورد و خوراک و پیادهرویهای او مطابق یک نظم خاص انجام میشد.
🔺مایا آنجلو
این شاعر و بازیگر آمریکایی عادت داشت که از اول صبح تا ساعت ۲ عصر در هتلها و متلها قلم بزند و عصر را صرف کارهای شخصیاش بکند.
🔺انوره دو بالزاک
تقویم کاری بالزاک، رماننویس مشهور فرانسوی، بسیار متفاوت با بقیه بزرگانی است که تا حالا بررسی کردیم. او بین ساعت ۶ عصر تا یک شب میخوابید. بعد بین یک شب تا هشت صبح مینوشت. یک ساعت و نیم چرت میزد و بعد دوباره تا ۴ عصر مینوشت!
🔺ویکتور هوگو
او صبحش را با خواندن نامههای معشوقهاش و خوردن دو تخممرغ خام شروع میکرد، حدود ظهر در وان آب یخ استحمام میکرد! و بین ۶ تا ۸ شب مینوشت.
🔺چارلز دیکنز
دیکنز هم صبحکار بود و عصرها کارهای شخصیاش را میکرد و با خانواده و دوستانش وقت میگذارند.
🔺چارلز داروین
داروین بین ۱۲ شب تا هفت صبح میخوابید. اول صبح قدم میزد و صبحانهای را به تنهایی میل میکرد. بعد تا ظهر کار میکرد. عصرها بیشتر کارهای شخصیاش را میکرد و بعد بین ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب، در رختخواب در مورد سؤالاتی که در ذهنش ایجاد شده بود، اندیشه میکرد و سعی میکرد آنها را حل کند.
🔺پیوتر ایلیچ چایکوفسکی
این آهنگساز مشهور روسی- در شبانهروز هشت ساعت میخوابید و د ردو نوبت صبح و عصر، به مدت دو ساعت آهنگهای مشهورش را تصنیف میکرد.
🔺بنجامین فرانکلین
او یکی از بنیانگذاران ایالات متحده است. فرانکلین یک دانشمند، نویسنده برجسته و چاپخانهدار، طنزنویس، نظریه پرداز سیاسی، سیاستمدار، رئیس پست، مخترع، فعال مدنی و دیپلمات بود. او بین ۸ تا ۱۲ صبح و ۲ تا ۶ عصر کار میکرد.
◀️ همان طور که میبینید ساعات زیاد و منظم خواب شبانه، یکی از رموز موفق این نوابع بود. بیشتر آنها هم از ساعات اول صبح به خوبی استفاده میکردند، به وعده غذایی صبحانه اهمیت خاصی میدادند و قسمت مهمی از کارهایشان یا تمام آن را در صبح انجام میدادند. چیز مهم دیگر، صرف ساعات زیاد به صورت متمرکز، روی کارهایشان بود.
@time_managers
⏰مدیریت زمان به سبک "ساینفلد"
⭕️ جری ساینفلد یکی از مشهورترین کمدینهای تاریخ آمریکا محسوب میشود. وی برای موفقیت در کار خود یک زنجیره عادت را ایجاد کرد که در آن مجبور بود تا هر روز حداقل یک جوک مناسب را به دفتر خود اضافه کند. همین امر نیز باعث شد تا وی در مدت یک سال، به مجموعه بلندی از جوکهایی دست پیدا کند که کمک بسیاری برای اجراهای او محسوب می شد.
⭕️ به همین خاطر شما نیز میتوانید با تعیین اهداف روزانه و زنجیره و یا زنجیرههای عادت برای خود، به انجام حتمی کارها و عدم به تعویق انداختن آنها کمک کنید.
فراموش نکنید که حتی اقدامات ساده ولی مستمر، در نهایت به نتیجه و دستاوردی بزرگ تبدیل خواهند شد.
@time_managers
⭕️ جری ساینفلد یکی از مشهورترین کمدینهای تاریخ آمریکا محسوب میشود. وی برای موفقیت در کار خود یک زنجیره عادت را ایجاد کرد که در آن مجبور بود تا هر روز حداقل یک جوک مناسب را به دفتر خود اضافه کند. همین امر نیز باعث شد تا وی در مدت یک سال، به مجموعه بلندی از جوکهایی دست پیدا کند که کمک بسیاری برای اجراهای او محسوب می شد.
⭕️ به همین خاطر شما نیز میتوانید با تعیین اهداف روزانه و زنجیره و یا زنجیرههای عادت برای خود، به انجام حتمی کارها و عدم به تعویق انداختن آنها کمک کنید.
فراموش نکنید که حتی اقدامات ساده ولی مستمر، در نهایت به نتیجه و دستاوردی بزرگ تبدیل خواهند شد.
@time_managers
⏰قانون پارکینسون چیست؟
🔺زمان انجام یک فعالیت تا وقتی که فرصت برای انجام آن در نظر گرفته ایم، طول می کشد… اين خلاصه تمام آن چیزی است که قانون پارکینسون ميگويد.
🔺معمولا افراد تمايل دارند كاري كه به آنها محول شده را تا پايان تاريخي كه از قبل برای انجام آن تعيين شده، به تعويق بيندازند.
🔺این بدان معنی است که مثلا اگر شما یک هفته برای انجام یک فعالیت ٢ روزه زمان بدهید، پیچیدگی و سختی این فعالیت (از لحاظ روانی) به میزانی که یک هفتهی تمام وقت شما را پر کند افزایش مییابد. اگرچه ممکن است در زمان اضافی در نظر گرفته شده، بجز تحمل فشار و استرس ناشی از انجام آن کار، هیچ کار اضافه دیگری انجام نشود.
🔺بنابراین با تخصیص دادن زمان مناسب برای انجام هر فعالیت، هم زمان بیشتری به دست میآوریم، هم از لحاظ روانی پیچیدگیها و دشواریها و استرسهای ناشی از آن را میکاهیم…
@time_managers
🔺زمان انجام یک فعالیت تا وقتی که فرصت برای انجام آن در نظر گرفته ایم، طول می کشد… اين خلاصه تمام آن چیزی است که قانون پارکینسون ميگويد.
🔺معمولا افراد تمايل دارند كاري كه به آنها محول شده را تا پايان تاريخي كه از قبل برای انجام آن تعيين شده، به تعويق بيندازند.
🔺این بدان معنی است که مثلا اگر شما یک هفته برای انجام یک فعالیت ٢ روزه زمان بدهید، پیچیدگی و سختی این فعالیت (از لحاظ روانی) به میزانی که یک هفتهی تمام وقت شما را پر کند افزایش مییابد. اگرچه ممکن است در زمان اضافی در نظر گرفته شده، بجز تحمل فشار و استرس ناشی از انجام آن کار، هیچ کار اضافه دیگری انجام نشود.
🔺بنابراین با تخصیص دادن زمان مناسب برای انجام هر فعالیت، هم زمان بیشتری به دست میآوریم، هم از لحاظ روانی پیچیدگیها و دشواریها و استرسهای ناشی از آن را میکاهیم…
@time_managers
⏰چطور وقتمان را خوب تلف کنیم؟!
🔸نتایج چندین تحقیق روانشناختی نشان میدهد که حدی از حواسپرتی میتواند عملکرد ذهن را در حوزههای مختلف بهبود بخشد. مثلاً اگر در موقعیتی هستید که میخواهید تصمیمگیری مهمی انجام دهید، احتمالاً بهتر است برای مدتی ذهنتان را از تمرکز بر موضوعِ تصمیمگیریتان منحرف کنید و چند کلیپ خندهدار ببینید. اما چطور چنین چیز تناقضباری میتواند درست باشد؟
🔸روانشناسان و دانشمندان عصبشناسی میگویند: وقت تلفکردن میتواند انسان را خلاقتر کند. حتی فعالیتهای ظاهراً بیمعنایی مثل تماشای فیلم گربهها در یوتیوب شاید کمک کنند مسئلههای ریاضی را حل کنید.
برنت کوکر در دانشگاه ملبورن استرالیا می گوید بازدهیِ افرادی که به «گشتوگذار اینترنتی در اوقات فراغت محل کار» میپردازند، حدود ۹درصد بیش از دیگران است.
🔸البته اینکه چرا اینگونه است، تا حدی روشن نیست. اسکولر استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا میگوید: « این نوعی تکاندادن و همزدن ظرف است و اینگونه یک فکر را برای مدت طولانی نگه نمیدارید. اندیشههای زیادی به ذهن وارد و از آن خارج میشوند و این روند پیوسته به آمادگیِ خلاق میانجامد.»
🔸در سال ۲۰۰۶، روانشناسی به نام "اپ دایکسترهایس" در دانشگاه ردبوند هلند نیز دریافت افرادی که وظیفه دارند تصمیمی پیچیده بگیرند، وقتی پیش از تصمیمگیری امکان دورهای از حواسپرتی برایشان فراهم میشود، عملکرد بهتری دارند.
🔸چند سال بعد، طی پژوهشی در دانشگاهِ کارنگی ملون، تأیید شد که این اتفاق به خاطر آن است که تفکر ناخودآگاه و تفکر خودآگاه مدام اطلاعات از پیش ثبتشده را پردازش میکنند که به تصمیمگیری ناخودآگاه میانجامد و در زمان نیاز میتوان آن را به "خودآگاه" فراخواند.
به اصطلاح غیرحرفهای، این یعنی ما قادریم در ظاهر به چیزی (فیلم گربه) توجه کنیم و همزمان چیز دیگری (مسائل پیچیدۀ ریاضی) را واکاوی کنیم. آنها نتیجه گرفتند که «دورههای کوتاه تفکر ناخودآگاه میتواند تصمیمگیری را ارتقا دهد».
◀️ بهترین نمونههای حواسپرتی کدام هستند؟
محققان دانشگاه کارنگی ملون میگویند: «حواسپرتکنی لازم است که کاملاً دور از چیزی باشد که میخواهید ناخودآگاه آن را پردازش کنید.اگر میخواهید مغزتان ناخودآگاه یک مسئلۀ ریاضی را پردازش کند، بهتر است حواسپرت کن چیزی کاملاً متفاوت باشد، چیزی مثل تنیس و نه چیزی مثل پازل.»
این پیشنهادی فوقالعاده برای استراحت چنددقیقهای بین کارتان است.
@time_managers
🔸نتایج چندین تحقیق روانشناختی نشان میدهد که حدی از حواسپرتی میتواند عملکرد ذهن را در حوزههای مختلف بهبود بخشد. مثلاً اگر در موقعیتی هستید که میخواهید تصمیمگیری مهمی انجام دهید، احتمالاً بهتر است برای مدتی ذهنتان را از تمرکز بر موضوعِ تصمیمگیریتان منحرف کنید و چند کلیپ خندهدار ببینید. اما چطور چنین چیز تناقضباری میتواند درست باشد؟
🔸روانشناسان و دانشمندان عصبشناسی میگویند: وقت تلفکردن میتواند انسان را خلاقتر کند. حتی فعالیتهای ظاهراً بیمعنایی مثل تماشای فیلم گربهها در یوتیوب شاید کمک کنند مسئلههای ریاضی را حل کنید.
برنت کوکر در دانشگاه ملبورن استرالیا می گوید بازدهیِ افرادی که به «گشتوگذار اینترنتی در اوقات فراغت محل کار» میپردازند، حدود ۹درصد بیش از دیگران است.
🔸البته اینکه چرا اینگونه است، تا حدی روشن نیست. اسکولر استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا میگوید: « این نوعی تکاندادن و همزدن ظرف است و اینگونه یک فکر را برای مدت طولانی نگه نمیدارید. اندیشههای زیادی به ذهن وارد و از آن خارج میشوند و این روند پیوسته به آمادگیِ خلاق میانجامد.»
🔸در سال ۲۰۰۶، روانشناسی به نام "اپ دایکسترهایس" در دانشگاه ردبوند هلند نیز دریافت افرادی که وظیفه دارند تصمیمی پیچیده بگیرند، وقتی پیش از تصمیمگیری امکان دورهای از حواسپرتی برایشان فراهم میشود، عملکرد بهتری دارند.
🔸چند سال بعد، طی پژوهشی در دانشگاهِ کارنگی ملون، تأیید شد که این اتفاق به خاطر آن است که تفکر ناخودآگاه و تفکر خودآگاه مدام اطلاعات از پیش ثبتشده را پردازش میکنند که به تصمیمگیری ناخودآگاه میانجامد و در زمان نیاز میتوان آن را به "خودآگاه" فراخواند.
به اصطلاح غیرحرفهای، این یعنی ما قادریم در ظاهر به چیزی (فیلم گربه) توجه کنیم و همزمان چیز دیگری (مسائل پیچیدۀ ریاضی) را واکاوی کنیم. آنها نتیجه گرفتند که «دورههای کوتاه تفکر ناخودآگاه میتواند تصمیمگیری را ارتقا دهد».
◀️ بهترین نمونههای حواسپرتی کدام هستند؟
محققان دانشگاه کارنگی ملون میگویند: «حواسپرتکنی لازم است که کاملاً دور از چیزی باشد که میخواهید ناخودآگاه آن را پردازش کنید.اگر میخواهید مغزتان ناخودآگاه یک مسئلۀ ریاضی را پردازش کند، بهتر است حواسپرت کن چیزی کاملاً متفاوت باشد، چیزی مثل تنیس و نه چیزی مثل پازل.»
این پیشنهادی فوقالعاده برای استراحت چنددقیقهای بین کارتان است.
@time_managers
⏰ چند نکته طلایی از زبان پدر مدیریت مدرن پیتر دراکر
1. زمان خود را مدیریت کنید
مهمترین چیزی که شما مدیریت می کنید نه افراد هستند و نه بودجه بلکه زمان است. طرز استفاده شما از زمان تان میزان بهره وری شما را تعیین می کند.
2. به دنبال تعالی باشید
برای بزرگ شدن باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشید که باور کنید جهان واقعا به شما و قدرت شما نیاز دارد. اگر به توانایی های خود باور نداشته باشید نمی توانید با اطمینان تصمیم بگیرید و با شجاعت اقدام کنید.
3. زیاد تصمیم نگیرید
مدیری که تصمیمات زیادی می گیرد هم تنبل است و هم ناکارآمد. موسساتی که خوب اداره می شوند، بحران های اندکی دارند. اگر دائم در حال تصمیم گیری هستید بدانید که دستورالعمل های لازم و صحیح را ایجاد نکرده اید.
@time_managers
1. زمان خود را مدیریت کنید
مهمترین چیزی که شما مدیریت می کنید نه افراد هستند و نه بودجه بلکه زمان است. طرز استفاده شما از زمان تان میزان بهره وری شما را تعیین می کند.
2. به دنبال تعالی باشید
برای بزرگ شدن باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشید که باور کنید جهان واقعا به شما و قدرت شما نیاز دارد. اگر به توانایی های خود باور نداشته باشید نمی توانید با اطمینان تصمیم بگیرید و با شجاعت اقدام کنید.
3. زیاد تصمیم نگیرید
مدیری که تصمیمات زیادی می گیرد هم تنبل است و هم ناکارآمد. موسساتی که خوب اداره می شوند، بحران های اندکی دارند. اگر دائم در حال تصمیم گیری هستید بدانید که دستورالعمل های لازم و صحیح را ایجاد نکرده اید.
@time_managers
⏰ راهزنان وقت خود را بشناسید
راهزنان زمان، قسمتی از زمانمان را به جبر از ما می ستانند و قسمتی دیگر را به نیرنگ ، اما آن چه باقی می ماند بی آنکه بدانیم ضایع می شود. در این دنیا ، هر چیزی که با ارزشتر باشد به همان اندازه به مراقبت بیشتری نیاز دارد. راهزنان وقت بسیارند و هر کدام با نیرنگی جهت ربودن گوهر وقت ما کمین کرده اند.
🔰 سرشناس ترین راهزنان زمان :
- سلام و تعارفات بیش از حد با دیگران.
- بی برنامه بودن .
- درنظرنگرفتن اولویت ها.
- خودداری از تفویض اختیار.
- نداشتن قاطعیت در تصمیم گیری.
- شرکت در جلسات غیر ضروری .
- مدیریت در بحران.
- از این شاخه به آن شاخه پریدن.
- تاسف بر گذشته.
- خستگی و کسالت و غم.
- مطالعه بیهوده.
- فقدان انضباط شخصی.
- کار امروز را به فردا افکندن.
- مهمان ناخوانده.
- تلفن های مزاحم و طولانی.
- داده های بسیار زیاد و پردازش نشده.
میزان آسیب پذیری هر کس از راهزنان وقت یکسان نیست بلکه هر فردی باید خودش راهزنان وقتش را شناسایی و کنترل کند.
@time_managers
راهزنان زمان، قسمتی از زمانمان را به جبر از ما می ستانند و قسمتی دیگر را به نیرنگ ، اما آن چه باقی می ماند بی آنکه بدانیم ضایع می شود. در این دنیا ، هر چیزی که با ارزشتر باشد به همان اندازه به مراقبت بیشتری نیاز دارد. راهزنان وقت بسیارند و هر کدام با نیرنگی جهت ربودن گوهر وقت ما کمین کرده اند.
🔰 سرشناس ترین راهزنان زمان :
- سلام و تعارفات بیش از حد با دیگران.
- بی برنامه بودن .
- درنظرنگرفتن اولویت ها.
- خودداری از تفویض اختیار.
- نداشتن قاطعیت در تصمیم گیری.
- شرکت در جلسات غیر ضروری .
- مدیریت در بحران.
- از این شاخه به آن شاخه پریدن.
- تاسف بر گذشته.
- خستگی و کسالت و غم.
- مطالعه بیهوده.
- فقدان انضباط شخصی.
- کار امروز را به فردا افکندن.
- مهمان ناخوانده.
- تلفن های مزاحم و طولانی.
- داده های بسیار زیاد و پردازش نشده.
میزان آسیب پذیری هر کس از راهزنان وقت یکسان نیست بلکه هر فردی باید خودش راهزنان وقتش را شناسایی و کنترل کند.
@time_managers
⏰برگه تقلب مدیریت زمان برای مدیران!
🔺ابتدای هفته تمام کارهای مهمی که باید طی هفته انجام شود را بنویسید.
حداقل یک کار غیرفوری در فهرستان بنویسید که باعث رشد یا بهبود کارتان میشود.
🔺هر روز صبح، ۳ کار مهم آن روز را مشخص کنید.
کارهای مهم کارهایی هستند که انجام آنها تاثیری درازمدت بر شما و کارتان دارند.
🔺قبل از انجام هر کاری از خود بپرسید:
آیا فقط خودم از عهده این کار بر میآیم؟ یا شاید بتوان این کار را واگذار کرد و به کار مهمتری پرداخت. کارها را تا جای ممکن واگذار کنید.
🔺قبل از شروع هر کاری زمان تقریبی آن را مشخص کنید و از یک شمارنده معکوس استفاده کنید.
میتوانید از نرمافزارهای رایگان مثل Free countdown timer استفاده کنید.
🔺کارهایی را مشخص کنید که میتوان از انجامش صرفنظر کرد.
برخی کارها قابل حذف هستند و شاید صرفا به این دلیل که سالها است آن کارها را انجام دادهایم، آنها را ادامه میدهیم!
🔺زمان انجام کارهای مهم را به ۹۰ دقیقه محدود کنید.
اگر نود دقیقه به طور پیوسته کار کنید بالاترین عملکرد ممکن را خواهید داشت.
🔺قبل از شروع هر کار مهم تمام موارد لازم را آماده کنید تا هنگام کار بتوانید پیوسته و بدون وقفه کار کنید.
🔺از مدل زندانی و اعدام استفاده کنید!
در انجام هر کار فرض کنید شما زندانی هستید و به شما مثلا ۹۰ دقیقه وقت دادهاند که کار را تمام کنید. یا کار تمام میشود یا اعدام میشوید!
📖هر روز حداقل نیم ساعت را به برنامهریزی کوتاهمدت و همچنین بلندمدت اختصاص دهید.
مثل افرادی نباشید که بدون آنکه تبر خود را تیز کنند فقط هیزم خورد میکنند و بازده پایینی دارند!
🔺جلوی وقفهها را بگیرید.
قبل از انجام کار مهم به همکاران بگویید کارتان را قطع نکنند. همچنین تمام موارد حواسپرتی مثل موبایل و … را از خود دور کنید. یادتان باشد شما زندانی هستید و نمیخواهید اعدام شوید!
@time_managers
🔺ابتدای هفته تمام کارهای مهمی که باید طی هفته انجام شود را بنویسید.
حداقل یک کار غیرفوری در فهرستان بنویسید که باعث رشد یا بهبود کارتان میشود.
🔺هر روز صبح، ۳ کار مهم آن روز را مشخص کنید.
کارهای مهم کارهایی هستند که انجام آنها تاثیری درازمدت بر شما و کارتان دارند.
🔺قبل از انجام هر کاری از خود بپرسید:
آیا فقط خودم از عهده این کار بر میآیم؟ یا شاید بتوان این کار را واگذار کرد و به کار مهمتری پرداخت. کارها را تا جای ممکن واگذار کنید.
🔺قبل از شروع هر کاری زمان تقریبی آن را مشخص کنید و از یک شمارنده معکوس استفاده کنید.
میتوانید از نرمافزارهای رایگان مثل Free countdown timer استفاده کنید.
🔺کارهایی را مشخص کنید که میتوان از انجامش صرفنظر کرد.
برخی کارها قابل حذف هستند و شاید صرفا به این دلیل که سالها است آن کارها را انجام دادهایم، آنها را ادامه میدهیم!
🔺زمان انجام کارهای مهم را به ۹۰ دقیقه محدود کنید.
اگر نود دقیقه به طور پیوسته کار کنید بالاترین عملکرد ممکن را خواهید داشت.
🔺قبل از شروع هر کار مهم تمام موارد لازم را آماده کنید تا هنگام کار بتوانید پیوسته و بدون وقفه کار کنید.
🔺از مدل زندانی و اعدام استفاده کنید!
در انجام هر کار فرض کنید شما زندانی هستید و به شما مثلا ۹۰ دقیقه وقت دادهاند که کار را تمام کنید. یا کار تمام میشود یا اعدام میشوید!
📖هر روز حداقل نیم ساعت را به برنامهریزی کوتاهمدت و همچنین بلندمدت اختصاص دهید.
مثل افرادی نباشید که بدون آنکه تبر خود را تیز کنند فقط هیزم خورد میکنند و بازده پایینی دارند!
🔺جلوی وقفهها را بگیرید.
قبل از انجام کار مهم به همکاران بگویید کارتان را قطع نکنند. همچنین تمام موارد حواسپرتی مثل موبایل و … را از خود دور کنید. یادتان باشد شما زندانی هستید و نمیخواهید اعدام شوید!
@time_managers
⏰چگونه از گذر سریع زمان جلوگیری کنیم؟!
🔸کریس بیلی میگوید، در طی چند سال گذشته، متوجه شدم که حرکت زمان سریعتر شده است. البته، روزها همواره با همان سرعت قبلی به جلو میروند، ما فقط در طی گذشت زمان نسبت به آن احساس متفاوتی داریم. من جدیدا کنجکاو شدم و درباره این موضوع تحقیق کردم که ما چگونه زمان را درک میکنیم و همچنین اینکه ما چگونه میتوانیم دقایق زندگی خود را طولانیتر کنیم. آیا زمان با بزرگتر شدن ما سریعتر حرکت میکند؟
🔸چیزی که کشف کردم مرا شگفتزده کرد. زمان در حقیقت، هنگامی که بزرگتر میشویم زودتر میگذرد، اما ما میتوانیم این احساس را معکوس کنیم.
هرچه تجربه شما جدیدتر و غنیتر باشد، زمان کندتر میشود. شما احتمالا این را در زندگی خود تجربه کردهاید. هنگامی که شما بچه بودید، هر تجربه غنی و جدید بود، هر یک از دوستان شما، هر مکالمهای که داشتید، هر بار که به مشکلی بر میخوردید، یک تجربه منحصر به فرد و به یاد ماندنی بود. دورانی نوجوانی شما نیز تجربههای جدید زیادی را به همراه داشت.
🔸به طور معمول، هرچه بزرگتر شدیم، تجربههای تازه و بدیع ما کمتر شد. همانند رانندگی به سمت خانه پس از یک سفر طولانی، مسیر شناخته شدهتر است. ما مکانها خاص را که قبلا از کنار آنها گذشته بودیم میشناسیم و این تجربه دوم دیگر همانند قبل غنی و تازه نیست.
🔸مقدار دوپامینی (یک ماده شیمیایی که موجب حس لذت میشود) که در مغز ما یافت میشود به طور مداوم از سن ۲۰ سالگی کاهش مییابد. محققان دریافتهاند که دوپامین به تنظیم چگونگی درک ما از زمان میپردازد. هرچه دوپامین درون مغزمان بیشتر باشد زمان کندتر میگذرد. (مغز ما هر بار که چیز جدید و غنی را تجربه میکنیم، دوپامین ترشح میکند.)
🔸با تامل در این تحقیق، متوجه شدم من بیشتر روز خود را غوطهور در چیزهای آشنا صرف میکنم. من به آهنگهای مشابه گوش میدهم، بازیهای مشابهی را بازی میکنم، با چند برنامه خاص در گوشی خود کار میکنم و در صفحه مجازی اطلاعاتی را همانند اطلاعاتی گذشته جذب میکنم. این عادات هیچکدام تازه و یا غنی نیستند.
🔸در حالی که بسیاری از حواسپرتیها جدید هستند، تعداد کمی از آنها به اندازه تجربیات کاملا جدید غنی هستند. صحبت کردن با یک فرد غریبه در کافه، سفر به مکانهایی که قبلا به آنجا نرفتهاید و برای اولین بار چتربازی کردن؛ حواسپرتیها باعث میشوند تا زمان تندتر بگذرد و باعث میشوند تا شکافهای روزمره خود را با کارهای آشنا پر کنیم.
◀️ من راهحل این مشکل را در این دو شکل پیدا کردم:
▪️تا جایی که ممکن است به دنبال تجربههای تازه و بدیع بگردید.
▪️چیزهایی که با آنها آشنا هستید را دوست بدارید.
🔸به دنبال تجربههای تازه و بدیع گشتن به ما کمک میکند تا زمان را آهستهتر کنیم. به جای اینکه از روی عادت اما بدون اشتیاق کاری را انجام دهید، کارهایی را انجام دهید که تا به حال انجام ندادهاید. فعالیتهایی را انجام دهید که غنی هستند و در مغز ما دوپامین آزاد میکنند. هر نوع غذای جدید، هر چیزی که یاد میگیریم، هرجایی که میرویم، فرصتی است تا سرعت گذشت زمان را آهستهتر کنیم. با این کار ما از دایره راحتی خود خارج میشویم.
@time_managers
🔸کریس بیلی میگوید، در طی چند سال گذشته، متوجه شدم که حرکت زمان سریعتر شده است. البته، روزها همواره با همان سرعت قبلی به جلو میروند، ما فقط در طی گذشت زمان نسبت به آن احساس متفاوتی داریم. من جدیدا کنجکاو شدم و درباره این موضوع تحقیق کردم که ما چگونه زمان را درک میکنیم و همچنین اینکه ما چگونه میتوانیم دقایق زندگی خود را طولانیتر کنیم. آیا زمان با بزرگتر شدن ما سریعتر حرکت میکند؟
🔸چیزی که کشف کردم مرا شگفتزده کرد. زمان در حقیقت، هنگامی که بزرگتر میشویم زودتر میگذرد، اما ما میتوانیم این احساس را معکوس کنیم.
هرچه تجربه شما جدیدتر و غنیتر باشد، زمان کندتر میشود. شما احتمالا این را در زندگی خود تجربه کردهاید. هنگامی که شما بچه بودید، هر تجربه غنی و جدید بود، هر یک از دوستان شما، هر مکالمهای که داشتید، هر بار که به مشکلی بر میخوردید، یک تجربه منحصر به فرد و به یاد ماندنی بود. دورانی نوجوانی شما نیز تجربههای جدید زیادی را به همراه داشت.
🔸به طور معمول، هرچه بزرگتر شدیم، تجربههای تازه و بدیع ما کمتر شد. همانند رانندگی به سمت خانه پس از یک سفر طولانی، مسیر شناخته شدهتر است. ما مکانها خاص را که قبلا از کنار آنها گذشته بودیم میشناسیم و این تجربه دوم دیگر همانند قبل غنی و تازه نیست.
🔸مقدار دوپامینی (یک ماده شیمیایی که موجب حس لذت میشود) که در مغز ما یافت میشود به طور مداوم از سن ۲۰ سالگی کاهش مییابد. محققان دریافتهاند که دوپامین به تنظیم چگونگی درک ما از زمان میپردازد. هرچه دوپامین درون مغزمان بیشتر باشد زمان کندتر میگذرد. (مغز ما هر بار که چیز جدید و غنی را تجربه میکنیم، دوپامین ترشح میکند.)
🔸با تامل در این تحقیق، متوجه شدم من بیشتر روز خود را غوطهور در چیزهای آشنا صرف میکنم. من به آهنگهای مشابه گوش میدهم، بازیهای مشابهی را بازی میکنم، با چند برنامه خاص در گوشی خود کار میکنم و در صفحه مجازی اطلاعاتی را همانند اطلاعاتی گذشته جذب میکنم. این عادات هیچکدام تازه و یا غنی نیستند.
🔸در حالی که بسیاری از حواسپرتیها جدید هستند، تعداد کمی از آنها به اندازه تجربیات کاملا جدید غنی هستند. صحبت کردن با یک فرد غریبه در کافه، سفر به مکانهایی که قبلا به آنجا نرفتهاید و برای اولین بار چتربازی کردن؛ حواسپرتیها باعث میشوند تا زمان تندتر بگذرد و باعث میشوند تا شکافهای روزمره خود را با کارهای آشنا پر کنیم.
◀️ من راهحل این مشکل را در این دو شکل پیدا کردم:
▪️تا جایی که ممکن است به دنبال تجربههای تازه و بدیع بگردید.
▪️چیزهایی که با آنها آشنا هستید را دوست بدارید.
🔸به دنبال تجربههای تازه و بدیع گشتن به ما کمک میکند تا زمان را آهستهتر کنیم. به جای اینکه از روی عادت اما بدون اشتیاق کاری را انجام دهید، کارهایی را انجام دهید که تا به حال انجام ندادهاید. فعالیتهایی را انجام دهید که غنی هستند و در مغز ما دوپامین آزاد میکنند. هر نوع غذای جدید، هر چیزی که یاد میگیریم، هرجایی که میرویم، فرصتی است تا سرعت گذشت زمان را آهستهتر کنیم. با این کار ما از دایره راحتی خود خارج میشویم.
@time_managers
⏰مدیریت زمان انتظار مشتری
👈موسسه مشاوره بازاریابی کیو مایندر در یکی از جدیدترین مقالات خود درباره مدیریت زمانهای انتظار مشتریان مینویسد:
👈در بسیاری از کسب و کارها، به خصوص در بخش خدمات، مشتریان باید برای دریافت محصول یا خدمت مورد نظرشان منتظر بمانند. این انتظار گاهی اوقات طولانی و خستهکننده میشود. برای همین، مدیران بازاریابی باید برای مدیریت زمانهایی که مشتری منتظر میماند، ایده داشته باشند. برای این منظور میتوانیم از این پنج استراتژی استفاده کنید:
1️⃣زمان انتظار تقریبی را به مشتری اعلام کنید. برای مثال، گارسون یک رستوران میتواند به مشتری بگوید «سفارشتان حدودا 20 دقیقه دیگر آماده میشود». فقط یادتان باشد، بهتر است این زمان را کمی بیشتر از زمان واقعی بگویید ولی سعی کنید محصول یا خدمت مشتری را سریعتر از زمانی که گفتهاید، تحویل بدهید
2️⃣اگر زمان انتظار مشتری خیلی طولانی است، در بازههای زمانی مختلف وضعیت سفارش مشتری را به او گزارش کنید.
برای مثال، میتوانید به مشتری بگویید که سفارش شما دریافت شد و ظرف مثلا سه روز کاری آماده میشود. سپس در ابتدای هر روز، آخرین وضعیت سفارش مشتری را به او اعلام کنید
3️⃣تجربه خوشایندی را برای مشتری در زمان انتظار او خلق کنید.
برای مثال، یکی از شرکتهای بیمه در آمریکا برای مفرح کردن زمان انتظار مشتریانی که با مرکز خدمات شرکت تماس میگیرند، از یک جوکر معروف خواسته تا تعدادی جوک دست اول را مخصوص شرکت بگوید تا آن جوکها را در زمان انتظار مشتری پخش کند
4️⃣اگر مشتری باید در محل شما منتظر بماند، او را سرگرم کنید.
برای مثال، یک رستوران میتواند در زمان انتظار مشتری یک بازی ساده برای او ترتیب بدهد
5️⃣کارمندانتان را آموزش بدهید که در زمان انتظار مشتری با او گپ بزنند و او را سرگرم کنند یا از او اطلاعات بگیرند.
برای مثال، خدمه شرکت هواپیمایی سَوت وِست بعد از بلند شدن هواپیما و در طول پرواز، سراغ مسافران میروند و برای آنها آواز میخوانند یا با گپ زدن از آنها درباره رضایتشان از شرکت اطلاعات میگیرند.
@time_managers
👈موسسه مشاوره بازاریابی کیو مایندر در یکی از جدیدترین مقالات خود درباره مدیریت زمانهای انتظار مشتریان مینویسد:
👈در بسیاری از کسب و کارها، به خصوص در بخش خدمات، مشتریان باید برای دریافت محصول یا خدمت مورد نظرشان منتظر بمانند. این انتظار گاهی اوقات طولانی و خستهکننده میشود. برای همین، مدیران بازاریابی باید برای مدیریت زمانهایی که مشتری منتظر میماند، ایده داشته باشند. برای این منظور میتوانیم از این پنج استراتژی استفاده کنید:
1️⃣زمان انتظار تقریبی را به مشتری اعلام کنید. برای مثال، گارسون یک رستوران میتواند به مشتری بگوید «سفارشتان حدودا 20 دقیقه دیگر آماده میشود». فقط یادتان باشد، بهتر است این زمان را کمی بیشتر از زمان واقعی بگویید ولی سعی کنید محصول یا خدمت مشتری را سریعتر از زمانی که گفتهاید، تحویل بدهید
2️⃣اگر زمان انتظار مشتری خیلی طولانی است، در بازههای زمانی مختلف وضعیت سفارش مشتری را به او گزارش کنید.
برای مثال، میتوانید به مشتری بگویید که سفارش شما دریافت شد و ظرف مثلا سه روز کاری آماده میشود. سپس در ابتدای هر روز، آخرین وضعیت سفارش مشتری را به او اعلام کنید
3️⃣تجربه خوشایندی را برای مشتری در زمان انتظار او خلق کنید.
برای مثال، یکی از شرکتهای بیمه در آمریکا برای مفرح کردن زمان انتظار مشتریانی که با مرکز خدمات شرکت تماس میگیرند، از یک جوکر معروف خواسته تا تعدادی جوک دست اول را مخصوص شرکت بگوید تا آن جوکها را در زمان انتظار مشتری پخش کند
4️⃣اگر مشتری باید در محل شما منتظر بماند، او را سرگرم کنید.
برای مثال، یک رستوران میتواند در زمان انتظار مشتری یک بازی ساده برای او ترتیب بدهد
5️⃣کارمندانتان را آموزش بدهید که در زمان انتظار مشتری با او گپ بزنند و او را سرگرم کنند یا از او اطلاعات بگیرند.
برای مثال، خدمه شرکت هواپیمایی سَوت وِست بعد از بلند شدن هواپیما و در طول پرواز، سراغ مسافران میروند و برای آنها آواز میخوانند یا با گپ زدن از آنها درباره رضایتشان از شرکت اطلاعات میگیرند.
@time_managers
⏰افراد موفق چگونه روز کاری خود را شروع میکنند و چطور آن را خاتمه میدهند؟
◀️ اندی کتز مِیفیلد، مؤسس و مدیرعامل کمپانی هری: اکثر روزها من سعی میکنم پیاده به محل کارم بروم.
کتز مِیفیلد میگوید در طول ۲۰ دقیقه پیادهروی که دارد ایمیلهایش را پاسخ نمیدهد و از تلفن هوشمندش استفاده نمیکند.
◀️ لیلا جانا، مدیرعامل ساماسورس نیز هر روز با پیادهروی در محل کارش حاضر میشود. کمپانی ساماسورس کارمندان خود را دورکار انتخاب میکند. جانا در مسیرش به شرکت، موسیقی گوش میدهد و میگوید موسیقی باعث میشود فشار و استرس وی کاهش یابد.
◀️ گملانی ولان، مدیرعامل سولسایکل صبحها به ورزش نیز میپردازد. او میگوید ورزش بهترین کاری است که میتوانید روزتان را با آن شروع کنید. شاید در ابتدای روز کمی از تختخواب برخاستن سخت باشد، اما همینکه برخاستید و به تمرین ورزشی مشغول شدید، احساس بسیار خوبی خواهید کرد و میزان خلاقیتتان در طول روز بسیار بیشتر خواهد شد.
◀️ بن لم، مدیرعامل و مؤسس کمپانی Conversable میگوید: شب بعد از اینکه کامپیوتر و دستگاههای دیگر را خاموش کردم به حمام میروم و دوش آب گرم میگیرم تا دمای بدنم افزایش یابد. سپس حرکات کششی انجام میدهم و با مطالعه سعی میکنم کمی از اتفاقات روز فاصله بگیرم.
🔸هر یک از مدیران موفق به داشتن روتینی برای فراموش کردن اتفاقات روز کاری اشاره کردهاند. این یعنی هر یک از ما نیز باید مدتی از اتفاقات روز فاصله بگیریم تا برای روز کاری بعدی بهاندازه کافی انگیزه داشته باشیم.
@time_managers
◀️ اندی کتز مِیفیلد، مؤسس و مدیرعامل کمپانی هری: اکثر روزها من سعی میکنم پیاده به محل کارم بروم.
کتز مِیفیلد میگوید در طول ۲۰ دقیقه پیادهروی که دارد ایمیلهایش را پاسخ نمیدهد و از تلفن هوشمندش استفاده نمیکند.
◀️ لیلا جانا، مدیرعامل ساماسورس نیز هر روز با پیادهروی در محل کارش حاضر میشود. کمپانی ساماسورس کارمندان خود را دورکار انتخاب میکند. جانا در مسیرش به شرکت، موسیقی گوش میدهد و میگوید موسیقی باعث میشود فشار و استرس وی کاهش یابد.
◀️ گملانی ولان، مدیرعامل سولسایکل صبحها به ورزش نیز میپردازد. او میگوید ورزش بهترین کاری است که میتوانید روزتان را با آن شروع کنید. شاید در ابتدای روز کمی از تختخواب برخاستن سخت باشد، اما همینکه برخاستید و به تمرین ورزشی مشغول شدید، احساس بسیار خوبی خواهید کرد و میزان خلاقیتتان در طول روز بسیار بیشتر خواهد شد.
◀️ بن لم، مدیرعامل و مؤسس کمپانی Conversable میگوید: شب بعد از اینکه کامپیوتر و دستگاههای دیگر را خاموش کردم به حمام میروم و دوش آب گرم میگیرم تا دمای بدنم افزایش یابد. سپس حرکات کششی انجام میدهم و با مطالعه سعی میکنم کمی از اتفاقات روز فاصله بگیرم.
🔸هر یک از مدیران موفق به داشتن روتینی برای فراموش کردن اتفاقات روز کاری اشاره کردهاند. این یعنی هر یک از ما نیز باید مدتی از اتفاقات روز فاصله بگیریم تا برای روز کاری بعدی بهاندازه کافی انگیزه داشته باشیم.
@time_managers
⏰تا کی باید پای تصمیم اشتباهمان بمانیم؟!
🔸مثالی نسبتاً پیش پاافتاده را در نظر بگیرید. داخل سینما در حال تماشای فیلم خستهکنندهای هستید که امیدی به بهتر شدن آن نیست. آیا بلند میشوید و سینما را قبل از تمام شدنِ فیلم ترک میکنید؟ اگر فکر میکنید استفاده دیگر و بهتری از وقتتان باعث افزایش شادکامیتان میشود، باید سینما را ترک کنید.
🔸وقت و پولی که پیشتر بابت سینما خرج کردهاید، "هزینه هدر رفته" است. پول و وقت، از دست رفته است و نمیتوان آنها را برگرداند. بنابراین آن وقت و پول نباید به کاری که میخواهید بعداً انجام دهید ربط داشته باشد. اما ظاهراً ربط دارد!
🔸برای اینکه به سینما بروید از سایر کارها زدید، پول بلیط دادید و مقداری از فیلم را نشستید و دیدید. همه اینها عمدتاً شبیه سرمایهگذاری هستند؛ نه هزینه هدر رفته. و شما میخواهید بازده سرمایهگذاریتان را الان ببینید یا دستکم به بازدهی امیدوار باشید. این وضعیت نشان میدهد که چرا آدمها در روابط شکستخورده و مشاغل خستهکننده بیش از حد باقی میمانند.
🔸اکراه و بیمیلی به اینکه گذشتهها را هزینه از دست رفته قلمداد کنید در بلندمدت میتواند باعث کاهش شادکامی شود. احتمال اینکه بگوئید "کاش زودتر از سینما رفته بودم" خیلی بیشتر از این است که بگوئید "کاش بیشتر سینما مانده بودم".
🔸قول و قرارها مهم هستند، اما تشخیص موعد نقض آنها هم مهم است. اگر بارها جداً به ترک کردن چیزی فکر کردهاید، دیگر خیلی برایش وقت نگذارید. اما اگر تصمیم دارید در همان وضعیت بمانید، سعی کنید تصمیمتان را نوعی تعهد جدید، و نه در جا زدن، بدانید و تلاشتان برای پذیرش این تعهد را مثبت قلمداد کنید.
📖 طرح و نقشه ای برای شادکامی
✍ پل دولان
@time_managers
🔸مثالی نسبتاً پیش پاافتاده را در نظر بگیرید. داخل سینما در حال تماشای فیلم خستهکنندهای هستید که امیدی به بهتر شدن آن نیست. آیا بلند میشوید و سینما را قبل از تمام شدنِ فیلم ترک میکنید؟ اگر فکر میکنید استفاده دیگر و بهتری از وقتتان باعث افزایش شادکامیتان میشود، باید سینما را ترک کنید.
🔸وقت و پولی که پیشتر بابت سینما خرج کردهاید، "هزینه هدر رفته" است. پول و وقت، از دست رفته است و نمیتوان آنها را برگرداند. بنابراین آن وقت و پول نباید به کاری که میخواهید بعداً انجام دهید ربط داشته باشد. اما ظاهراً ربط دارد!
🔸برای اینکه به سینما بروید از سایر کارها زدید، پول بلیط دادید و مقداری از فیلم را نشستید و دیدید. همه اینها عمدتاً شبیه سرمایهگذاری هستند؛ نه هزینه هدر رفته. و شما میخواهید بازده سرمایهگذاریتان را الان ببینید یا دستکم به بازدهی امیدوار باشید. این وضعیت نشان میدهد که چرا آدمها در روابط شکستخورده و مشاغل خستهکننده بیش از حد باقی میمانند.
🔸اکراه و بیمیلی به اینکه گذشتهها را هزینه از دست رفته قلمداد کنید در بلندمدت میتواند باعث کاهش شادکامی شود. احتمال اینکه بگوئید "کاش زودتر از سینما رفته بودم" خیلی بیشتر از این است که بگوئید "کاش بیشتر سینما مانده بودم".
🔸قول و قرارها مهم هستند، اما تشخیص موعد نقض آنها هم مهم است. اگر بارها جداً به ترک کردن چیزی فکر کردهاید، دیگر خیلی برایش وقت نگذارید. اما اگر تصمیم دارید در همان وضعیت بمانید، سعی کنید تصمیمتان را نوعی تعهد جدید، و نه در جا زدن، بدانید و تلاشتان برای پذیرش این تعهد را مثبت قلمداد کنید.
📖 طرح و نقشه ای برای شادکامی
✍ پل دولان
@time_managers
⏰ دلیل عدم بهره وری چیست؟
🔹دلیل اینکه بهرهوری نداریم چیه؟ ممکنه خیلی از ما فکر کنیم به خاطر تنبلیه که بهرهوری نداریم، اما اینطور نیست!
🔹خیلی وقتها مشکل اینجاست که ما زمان و انرژیمون رو صرف کارهای کمارزش میکنیم. مثلا ممکنه درگیر جزئیات کماهمیت بشیم. طبق قانون ۸۰/۲۰ ، ۸۰٪ نتیجه به دلیل ۲۰٪ از عمل ماست.
🔹برای همین مهمه که بتونیم کارهامون رو اولویتبندی کنیم و روی اون ۲۰٪ کاری تمرکز کنیم که خیلی باارزش هستن و ما رو به نتیجه میرسونن.
❓شما با این حرف موافقین؟
@time_managers
🔹دلیل اینکه بهرهوری نداریم چیه؟ ممکنه خیلی از ما فکر کنیم به خاطر تنبلیه که بهرهوری نداریم، اما اینطور نیست!
🔹خیلی وقتها مشکل اینجاست که ما زمان و انرژیمون رو صرف کارهای کمارزش میکنیم. مثلا ممکنه درگیر جزئیات کماهمیت بشیم. طبق قانون ۸۰/۲۰ ، ۸۰٪ نتیجه به دلیل ۲۰٪ از عمل ماست.
🔹برای همین مهمه که بتونیم کارهامون رو اولویتبندی کنیم و روی اون ۲۰٪ کاری تمرکز کنیم که خیلی باارزش هستن و ما رو به نتیجه میرسونن.
❓شما با این حرف موافقین؟
@time_managers
⏰اکثر ما دوست داریم کارها و پروژههای زیادی رو انجام بدیم، ولی برای همشون وقت نداریم. پس اگه قراره از بین اونها تعدادی رو انتخاب کنیم، باید هوشمندانه این کار رو انجام بدیم تا بتونیم بهترین استفاده رو از زمان و فرصتی که داریم بکنیم.
🔹️ماتریس Action Priority روشیه که توی این مواقع میتونه بهمون کمک کنه. این ماتریس به کمک دو معیار میزان تلاش لازم و میزان تأثیرگذاری کمک میکنه که کارهامون رو به ۴ دسته تقسیم و اولویتبندی کنیم.
🔸️تفاوت این ماتریس با ماتریس آیزنهاور اینه که اون کارها رو براساس دو مولفه مهم و ضروری بودن دستهبندی میکنن و برای زمانی مناسبن که وقتمون محدوده.
@time_managers
🔹️ماتریس Action Priority روشیه که توی این مواقع میتونه بهمون کمک کنه. این ماتریس به کمک دو معیار میزان تلاش لازم و میزان تأثیرگذاری کمک میکنه که کارهامون رو به ۴ دسته تقسیم و اولویتبندی کنیم.
🔸️تفاوت این ماتریس با ماتریس آیزنهاور اینه که اون کارها رو براساس دو مولفه مهم و ضروری بودن دستهبندی میکنن و برای زمانی مناسبن که وقتمون محدوده.
@time_managers
⏰ماتریس آیزنهاور و اولویتبندی انجام کارها
کارها را براساس اهمیت و فوریت به ۴ دسته تقسیم و اولویت بندی کنید:
🔹مهم و فوری: انجامش دهید!
🔹مهم و غیرفوری: برنامه ریزی کنید و زمانی برای انجام آن درنظر بگیرید.
🔹غیرمهم و فوری: به دیگران محول کنید!
🔹غیرمهم و غیرفوری: حذفش کنید!
@time_managers
کارها را براساس اهمیت و فوریت به ۴ دسته تقسیم و اولویت بندی کنید:
🔹مهم و فوری: انجامش دهید!
🔹مهم و غیرفوری: برنامه ریزی کنید و زمانی برای انجام آن درنظر بگیرید.
🔹غیرمهم و فوری: به دیگران محول کنید!
🔹غیرمهم و غیرفوری: حذفش کنید!
@time_managers
مدیریت زمان و بهره وری
⏰ماتریس آیزنهاور و اولویتبندی انجام کارها کارها را براساس اهمیت و فوریت به ۴ دسته تقسیم و اولویت بندی کنید: 🔹مهم و فوری: انجامش دهید! 🔹مهم و غیرفوری: برنامه ریزی کنید و زمانی برای انجام آن درنظر بگیرید. 🔹غیرمهم و فوری: به دیگران محول کنید! 🔹غیرمهم و غیرفوری:…
⏰پیشینه ماتریس آیزنهاور در مدیریت زمان
⭕️در سال 1954 (1333 هجری شمسی) رئیسجمهور سابق ایالات متحده آمریکا، جناب دوایت دی. آیزنهاور، در جریان یک سخنرانی بینالمللی حرف جالبی زد. مضمون سخنان آیزنهاور این بود: «مشکلات من دو نوعند: فوریها و مهمها. فوریها مهم نیستند، و مهمها هم هیچگاه فوری نیستند.»
⭕️آیزنهاور در آن زمان متوجه این نکتهی مهم شده بود که مدیریت زمانیِ صحیح، نه فقط به معنی انجام دادن همهی کارهاست، بلکه به معنی انجام دادن مؤثر کارهاست. به عبارت دیگر، باید قسمتی از وقتمان را به تکمیل کردن کارهای مهم اختصاص بدهیم، نه اینکه همهاش را صرف انجام دادن کارهای فوری بکنیم. برای این کار، و برای کم کردن استرس و نگرانی از برنامهی زمانبندی فشرده، باید فرق بین این دو واژه را بدانیم:
مهم: کارهایی که انجام دادنشان باعث میشود به اهدافی که در سر داریم برسیم. چه اهداف شخصی و چه حرفهای.
فوری: کارهایی که نیازمند واکنش سریع هستند و انجام دادنشان معمولا باعث میشود، شخص دیگری را به هدفش برسانیم. این کارها اغلب شامل آنهایی است که هم ما رویشان تمرکز میکنیم و هم خودشان توجه ما را میطلبند، زیرا اگر سریع انجامشان ندهیم، باید به زودی با عواقبشان سر و کله بزنیم.
⭕️وقتی که بدانیم کدام کارها فوریاند و کدامشان مهم، آنگاه میتوانیم از تمایل ناخودآگاه خود به تمرکز کردن بر کارهای بیاهمیت جلوگیری کنیم. با علم به نوع کار، میتوانیم برنامهی زمانبندیمان را بهینهسازی کنیم تا جای خالی را برای پرداختن به کارهایی که برای موفقیتمان لازم است، جور کنیم.
🔴نحوهی استفاده از ماتریس آیزنهاور
برای استفاده از ماتریس آیزنهاور، باید اول لیستی از کارها و پروژههایی تهیه کنید که احساس میکنید باید انجامشان بدهید. سعی کنید هر چیزی که وقتتان را در سر کار میگیرد، هر قدر هم که بیاهمیت باشد، در این لیست بگنجانید. (اگر آدمی باشید که میخواهد به کارش مسلط باشد، باید این لیست را از قبل داشته باشید.)
سپس، هر یک از این کارهایی که لیست کردهاید را داخل یکی از 4 دستهبندی زیر قرار دهید:
مهم و فوری
مهم ولی غیرفوری
غیرمهم ولی فوری
غیرمهم و غیرفوری
⭕️حالا از استراتژیهای زیر برای برنامهریزی استفاده کنید:
۱. مهم و فوری
دو جور کار مهم وفوری داریم:
دستهی اول آن کارهایی هستند که نمیتوانستید پیشبینیشان کنید و حالا دم بزنگاه غافلگیرتان کردهاند.
دستهی دوم کارهایی هستند که گذاشتهایدشان کنار تا در دقیقهی ۹۰ به آنها برسید.
میتوانید با برنامهریزیِ جلو جلو و همچنین پرهیز از موکول کردن کارها به بعد، تا حد زیادی از شر کارهای دقیقهی نَودی خلاص شوید. پس این از دستهی دوم! اما چه کار کنیم تا غافلگیر نشویم؟ از آنجا که علم غیب ندارید، بهتر است همیشه در برنامهریزیتان جایی را خالی بگذارید برای همین کارها تا به این راحتی غافلگیر نشوید. (چه بسا که مجبور شوید پس از وقوع یک بحران، کل کارها را از نو برنامهریزی کنید.)
اگر کلی کار فوری و مهم دارید، بنشینید و ببینید که کدامشان را میتوانستید از قبل پیشبینی کنید، و به این فکر کنید که چطور میتوانید مکانیزمی پیدا کنید تا بتوانید کارهای مشابه با آنها را جلو جلو برنامهریزی کنید تا دیگر فوریت پیدا نکنند.
۲. مهم ولی غیرفوری
انجام دادن این کارها بهتان کمک میکند که اهداف شخصی و حرفهای خود را محقق کرده و کارهای مهم را تکمیل کنید.
سعی کنید به اندازهی کافی وقت برای درست انجام دادن این کارها اختصاص بدهید تا به کارهای فوری تبدیل نشوند. همچنین یادتان باشد که بیش از حد هم رویشان کار نکنید؛ مشکلات نامرئی همیشه در جایی به کمینتان نشستهاند. این استراتژی باعث میشود که داخل مسیر بمانید و شلاقِ کارهای فوری فوتی، زندگی را برایتان به جهنمی پر استرس تبدیل نکند.
ادامه در پست بعدی...
#ماتریس_آیزنهاور
#پیشینه
#قسمت_اول
@time_managers
⭕️در سال 1954 (1333 هجری شمسی) رئیسجمهور سابق ایالات متحده آمریکا، جناب دوایت دی. آیزنهاور، در جریان یک سخنرانی بینالمللی حرف جالبی زد. مضمون سخنان آیزنهاور این بود: «مشکلات من دو نوعند: فوریها و مهمها. فوریها مهم نیستند، و مهمها هم هیچگاه فوری نیستند.»
⭕️آیزنهاور در آن زمان متوجه این نکتهی مهم شده بود که مدیریت زمانیِ صحیح، نه فقط به معنی انجام دادن همهی کارهاست، بلکه به معنی انجام دادن مؤثر کارهاست. به عبارت دیگر، باید قسمتی از وقتمان را به تکمیل کردن کارهای مهم اختصاص بدهیم، نه اینکه همهاش را صرف انجام دادن کارهای فوری بکنیم. برای این کار، و برای کم کردن استرس و نگرانی از برنامهی زمانبندی فشرده، باید فرق بین این دو واژه را بدانیم:
مهم: کارهایی که انجام دادنشان باعث میشود به اهدافی که در سر داریم برسیم. چه اهداف شخصی و چه حرفهای.
فوری: کارهایی که نیازمند واکنش سریع هستند و انجام دادنشان معمولا باعث میشود، شخص دیگری را به هدفش برسانیم. این کارها اغلب شامل آنهایی است که هم ما رویشان تمرکز میکنیم و هم خودشان توجه ما را میطلبند، زیرا اگر سریع انجامشان ندهیم، باید به زودی با عواقبشان سر و کله بزنیم.
⭕️وقتی که بدانیم کدام کارها فوریاند و کدامشان مهم، آنگاه میتوانیم از تمایل ناخودآگاه خود به تمرکز کردن بر کارهای بیاهمیت جلوگیری کنیم. با علم به نوع کار، میتوانیم برنامهی زمانبندیمان را بهینهسازی کنیم تا جای خالی را برای پرداختن به کارهایی که برای موفقیتمان لازم است، جور کنیم.
🔴نحوهی استفاده از ماتریس آیزنهاور
برای استفاده از ماتریس آیزنهاور، باید اول لیستی از کارها و پروژههایی تهیه کنید که احساس میکنید باید انجامشان بدهید. سعی کنید هر چیزی که وقتتان را در سر کار میگیرد، هر قدر هم که بیاهمیت باشد، در این لیست بگنجانید. (اگر آدمی باشید که میخواهد به کارش مسلط باشد، باید این لیست را از قبل داشته باشید.)
سپس، هر یک از این کارهایی که لیست کردهاید را داخل یکی از 4 دستهبندی زیر قرار دهید:
مهم و فوری
مهم ولی غیرفوری
غیرمهم ولی فوری
غیرمهم و غیرفوری
⭕️حالا از استراتژیهای زیر برای برنامهریزی استفاده کنید:
۱. مهم و فوری
دو جور کار مهم وفوری داریم:
دستهی اول آن کارهایی هستند که نمیتوانستید پیشبینیشان کنید و حالا دم بزنگاه غافلگیرتان کردهاند.
دستهی دوم کارهایی هستند که گذاشتهایدشان کنار تا در دقیقهی ۹۰ به آنها برسید.
میتوانید با برنامهریزیِ جلو جلو و همچنین پرهیز از موکول کردن کارها به بعد، تا حد زیادی از شر کارهای دقیقهی نَودی خلاص شوید. پس این از دستهی دوم! اما چه کار کنیم تا غافلگیر نشویم؟ از آنجا که علم غیب ندارید، بهتر است همیشه در برنامهریزیتان جایی را خالی بگذارید برای همین کارها تا به این راحتی غافلگیر نشوید. (چه بسا که مجبور شوید پس از وقوع یک بحران، کل کارها را از نو برنامهریزی کنید.)
اگر کلی کار فوری و مهم دارید، بنشینید و ببینید که کدامشان را میتوانستید از قبل پیشبینی کنید، و به این فکر کنید که چطور میتوانید مکانیزمی پیدا کنید تا بتوانید کارهای مشابه با آنها را جلو جلو برنامهریزی کنید تا دیگر فوریت پیدا نکنند.
۲. مهم ولی غیرفوری
انجام دادن این کارها بهتان کمک میکند که اهداف شخصی و حرفهای خود را محقق کرده و کارهای مهم را تکمیل کنید.
سعی کنید به اندازهی کافی وقت برای درست انجام دادن این کارها اختصاص بدهید تا به کارهای فوری تبدیل نشوند. همچنین یادتان باشد که بیش از حد هم رویشان کار نکنید؛ مشکلات نامرئی همیشه در جایی به کمینتان نشستهاند. این استراتژی باعث میشود که داخل مسیر بمانید و شلاقِ کارهای فوری فوتی، زندگی را برایتان به جهنمی پر استرس تبدیل نکند.
ادامه در پست بعدی...
#ماتریس_آیزنهاور
#پیشینه
#قسمت_اول
@time_managers
⏰پیشینه ماتریس آیزنهاور در مدیریت زمان
(قسمت دوم)
۳. غیرمهم ولی فوری
کارهای فوری ولی کماهمیت، کارهایی هستند که باعث میشوند از اهدافمان دور بمانیم. از خودتان بپرسید «آیا امکانش هست محولشان کنم به شخصی دیگر؟» اکثرا، منبع تولید اینجور کارها، آدمهای دیگر هستند. گفتن «نه»ی مؤدبانه به دیگران، هیچ ایرادی ندارد. بعضی مواقع لازم است دیگران را تشویق کنید تا خودشان راهحلی برای کار خودشان پیدا کنند.
مثلاً در فروشگاهی کار میکنید که برای فردا صبح کمپین فروش گذاشته و اکنون بدجوری درگیر کار هستید. همکار خوش قد و بالایی خرامان خرامان میرسد بالا سر میزتان و رو به شما دو لا میشود و چشم در چشمتان میدوزد و با لحنی جانگداز خواهش میکند که نحوهی حذف کردن نوشته از عکس در فتوشاپ را به او یاد بدهید (البته اکثرشان میگویند بیا این عکس را بگیر و خودت ادیت کن!). اگر بخواهید فتوشاپ باز کنید و مو به مو یادش بدهید که باید تا ساعت 9 شب در شرکت بمانید و چاییهای 5 بار دم کشیدهي شرکت را، که فرق چندانی با روغن سوختهی تریلی ندارند، نوش جان کنید تا چشمتان صفحهی مانیتور را ببیند. به این ترتیب مسلماً از کار خودتان خواهید افتاد. پس با لحن خیلی محترمانهای درخواستش را رد کنید و به جایش به او بگویید میتواند انواع ترفندهای فتوشاپی را در گوگل جستجو کند و ظرف ۵ دقیقه یاد بگیرد. در ضمن پیشنهاد میکنم اگر در نه گفتن به دیگران مشکل دارید سری بزنید به مقالهی «چطور بدون عذاب وجدان نه بگوییم؟»
اما از طرف دیگر، زمانهایی را هم خالی کنید تا افرادی که قصد دارند با شما صحبت کنند، بدانند که چه وقت به شما نزدیک بشوند. به این ترتیب، هم آنها مزاحم کارتان هم نمیشوند و هم شما همتیمی باحالی باقی میمانید. راه خوبش این است که با افرادی که مدام وسط کارتان سر میرسند و کاری با شما دارند، جلسهی روزانه بگذارید تا یکجا به مشکلات و نظرات همهی آنها گوش بدهید. به این ترتیب قادر خواهید بود تا در مدت زمان بیشتری روی کارهای مهمتان تمرکز کنید.
۴. غیرمهم و غیرفوری
این جور کارها اصلا کار نیستند. فقط وقت تلفکُنی هستند، پس تا حد ممکن از انجام دادنشان خودداری کنید.
خیلیهایشان را صرفا میتوانید نادیده بگیرید و لغو کنید. با این حال، بعضیهایشان کارهایی است که سایرین از شما میخواهند انجامشان بدهید، حتی با وجود این که انجام دادن آن کار هیچ نفعی برای خود شما نخواهد داشت. به اینها هم خیلی مؤدبانه بگویید «نه» و راهتان را کج کنید و بروید. اگر میتوانید توضیح مختصر و مفیدی بهشان بدهید که چرا نمیتوانید فلان کار را انجام بدهید. مثلاً اگر همکارتان میخواهد وقت شما را بگیرد تا وسط کار، بیایید و راجع به خریدن کاسهی توالت فرنگی برای مادرزنش که تازه از بیمارستان مرخص شده، نظر بدهید، با رعایت ادب برایش توضیح بدهید که «اگر الان چشم از مانیتور بردارم سررشتهی کار از دستم در میرود. اگر وقت کردم حتما با کمال میل کمکت میکنم.»
اگر آدمهای دیگر ببینند که شما در اهدافتان جدی هستید و برای خود محدودهای ترسیم کردهاید، حداقل فایدهای که دارد این است که راجع به کارهای «غیرمهمشان» وقت شما را نمیگیرند.
#ماتریس_آیزنهاور
#پیشینه
#قسمت_دوم
@time_managers
(قسمت دوم)
۳. غیرمهم ولی فوری
کارهای فوری ولی کماهمیت، کارهایی هستند که باعث میشوند از اهدافمان دور بمانیم. از خودتان بپرسید «آیا امکانش هست محولشان کنم به شخصی دیگر؟» اکثرا، منبع تولید اینجور کارها، آدمهای دیگر هستند. گفتن «نه»ی مؤدبانه به دیگران، هیچ ایرادی ندارد. بعضی مواقع لازم است دیگران را تشویق کنید تا خودشان راهحلی برای کار خودشان پیدا کنند.
مثلاً در فروشگاهی کار میکنید که برای فردا صبح کمپین فروش گذاشته و اکنون بدجوری درگیر کار هستید. همکار خوش قد و بالایی خرامان خرامان میرسد بالا سر میزتان و رو به شما دو لا میشود و چشم در چشمتان میدوزد و با لحنی جانگداز خواهش میکند که نحوهی حذف کردن نوشته از عکس در فتوشاپ را به او یاد بدهید (البته اکثرشان میگویند بیا این عکس را بگیر و خودت ادیت کن!). اگر بخواهید فتوشاپ باز کنید و مو به مو یادش بدهید که باید تا ساعت 9 شب در شرکت بمانید و چاییهای 5 بار دم کشیدهي شرکت را، که فرق چندانی با روغن سوختهی تریلی ندارند، نوش جان کنید تا چشمتان صفحهی مانیتور را ببیند. به این ترتیب مسلماً از کار خودتان خواهید افتاد. پس با لحن خیلی محترمانهای درخواستش را رد کنید و به جایش به او بگویید میتواند انواع ترفندهای فتوشاپی را در گوگل جستجو کند و ظرف ۵ دقیقه یاد بگیرد. در ضمن پیشنهاد میکنم اگر در نه گفتن به دیگران مشکل دارید سری بزنید به مقالهی «چطور بدون عذاب وجدان نه بگوییم؟»
اما از طرف دیگر، زمانهایی را هم خالی کنید تا افرادی که قصد دارند با شما صحبت کنند، بدانند که چه وقت به شما نزدیک بشوند. به این ترتیب، هم آنها مزاحم کارتان هم نمیشوند و هم شما همتیمی باحالی باقی میمانید. راه خوبش این است که با افرادی که مدام وسط کارتان سر میرسند و کاری با شما دارند، جلسهی روزانه بگذارید تا یکجا به مشکلات و نظرات همهی آنها گوش بدهید. به این ترتیب قادر خواهید بود تا در مدت زمان بیشتری روی کارهای مهمتان تمرکز کنید.
۴. غیرمهم و غیرفوری
این جور کارها اصلا کار نیستند. فقط وقت تلفکُنی هستند، پس تا حد ممکن از انجام دادنشان خودداری کنید.
خیلیهایشان را صرفا میتوانید نادیده بگیرید و لغو کنید. با این حال، بعضیهایشان کارهایی است که سایرین از شما میخواهند انجامشان بدهید، حتی با وجود این که انجام دادن آن کار هیچ نفعی برای خود شما نخواهد داشت. به اینها هم خیلی مؤدبانه بگویید «نه» و راهتان را کج کنید و بروید. اگر میتوانید توضیح مختصر و مفیدی بهشان بدهید که چرا نمیتوانید فلان کار را انجام بدهید. مثلاً اگر همکارتان میخواهد وقت شما را بگیرد تا وسط کار، بیایید و راجع به خریدن کاسهی توالت فرنگی برای مادرزنش که تازه از بیمارستان مرخص شده، نظر بدهید، با رعایت ادب برایش توضیح بدهید که «اگر الان چشم از مانیتور بردارم سررشتهی کار از دستم در میرود. اگر وقت کردم حتما با کمال میل کمکت میکنم.»
اگر آدمهای دیگر ببینند که شما در اهدافتان جدی هستید و برای خود محدودهای ترسیم کردهاید، حداقل فایدهای که دارد این است که راجع به کارهای «غیرمهمشان» وقت شما را نمیگیرند.
#ماتریس_آیزنهاور
#پیشینه
#قسمت_دوم
@time_managers
⏰مدیریت زمان در رهبری
👈برایان تریسی در کتاب خود به نام «12 اصل رهبری عالی» مینویسد:
👈زمان تنها منبع تجدیدناپذیر و غیرقابل جایگزینی است که در اختیار داریم. زمان را نمیتوانیم ذخیره کنیم و اگر آن را از دست بدهیم، به هیچ صورتی نمیتوانیم آن را بازیابی کنیم. علاوه بر این، برای انجام هر کاری به زمان نیاز داریم. پس باید این ارزشمندترین منبعمان را به درستی مدیریت کنیم
👈 برای همین، مدیریت زمان یکی از مهمترین مهارتهای رهبران موفق است
👈اگر بخواهیم مدیریت زمان را به خیلی ساده تعریف کنیم، میتوانیم بگوییم «مدیریت زمان یعنی تصمیمگیری درباره توالی وظایفی که باید انجام بدهیم». به بیان دیگر، مدیریت زمان یعنی این که کدام وظیفه را اول، کدام را دوم و کدام را سوم انجام بدهیم
👈اگر مدیریت زمان را اولویتبندی وظایفمان تعریف کنیم، وقتی در این کار موفق میشویم که بدانیم وظایفمان را چگونه باید اولویتبندی کنیم؟ بهترین پاسخ به این سوال این است که باید وظایفمان را بر اساس اهداف کاریمان اولویتبندی کنیم
👈پس گام اول در مدیریت زمان، داشتن اهدافی مکتوب، با فرجه زمانی مشخص، با فهرستی از وظایف مرتبط با هر هدف و اولویتبندی شده است. وقتی چنین فهرستی از اهداف مکتوب داریم، کافی است قانون طلایی مدیریت زمان را رعایت کنیم
👈طبق قانون طلایی مدیریت زمان:
1️⃣اولین وظیفهای که باید انجام بدهیم، وظیفهای است که با مهمترین هدفمان که فرجۀ زمانی کمتری برای تکمیل آن داریم، مرتبط است. ما این وظیفه را «باید اول» مینامیم
2️⃣بعد از تکمیل «باید اول»، وظیفهای را باید انجام بدهیم که با هدف مهم بعدیمان که زمان کافی برای تکمیل آن داریم، مرتبط است. ما این وظیفه را «باید دوم» مینامیم
3️⃣وظیفه بعدی که بهتر است آن را انجام بدهیم، وظیفهای است که تاثیر اندکی روی موفقیتمان دارد ولی اگر آن را شخصاً انجام بدهیم، بهتر است. ما این وظیفه را «وظیفه زیبا» مینامیم
4️⃣وظیفه بعدی وظیفهای است که تاثیر اندکی روی موفقیتمان دارد ولی میتوانیم برای آزاد کردن زمانمان، آن را به فرد دیگری واگذار کنیم. ما این وظیفه را «وظیفۀ تفویضی» مینامیم
5️⃣وظیفه بعدی وظیفهای است که هیچ تاثیری روی موفقیتمان ندارد و میتوانیم آن را از فهرست وظایفی که به ما محول کردهاند، حذف کنیم. ما این وظیفه را «وظیفه حذفی» مینامیم
👈پس برای مدیریت زمانمان کافی است هر روز یا هر هفته فهرست وظایفمان را به پنج دستۀ «باید اول»، «باید دوم»، «وظیفۀ زیبا»، «وظیفۀ تفویضی» و «وظیفۀ حذفی» اولویتبندی کنیم و سپس طبق این اولویتبندی، زمان کاریمان را مدیریت کنیم و به هیچ وجه از این اولویتبندی خارج نشویم.
@time_managers
👈برایان تریسی در کتاب خود به نام «12 اصل رهبری عالی» مینویسد:
👈زمان تنها منبع تجدیدناپذیر و غیرقابل جایگزینی است که در اختیار داریم. زمان را نمیتوانیم ذخیره کنیم و اگر آن را از دست بدهیم، به هیچ صورتی نمیتوانیم آن را بازیابی کنیم. علاوه بر این، برای انجام هر کاری به زمان نیاز داریم. پس باید این ارزشمندترین منبعمان را به درستی مدیریت کنیم
👈 برای همین، مدیریت زمان یکی از مهمترین مهارتهای رهبران موفق است
👈اگر بخواهیم مدیریت زمان را به خیلی ساده تعریف کنیم، میتوانیم بگوییم «مدیریت زمان یعنی تصمیمگیری درباره توالی وظایفی که باید انجام بدهیم». به بیان دیگر، مدیریت زمان یعنی این که کدام وظیفه را اول، کدام را دوم و کدام را سوم انجام بدهیم
👈اگر مدیریت زمان را اولویتبندی وظایفمان تعریف کنیم، وقتی در این کار موفق میشویم که بدانیم وظایفمان را چگونه باید اولویتبندی کنیم؟ بهترین پاسخ به این سوال این است که باید وظایفمان را بر اساس اهداف کاریمان اولویتبندی کنیم
👈پس گام اول در مدیریت زمان، داشتن اهدافی مکتوب، با فرجه زمانی مشخص، با فهرستی از وظایف مرتبط با هر هدف و اولویتبندی شده است. وقتی چنین فهرستی از اهداف مکتوب داریم، کافی است قانون طلایی مدیریت زمان را رعایت کنیم
👈طبق قانون طلایی مدیریت زمان:
1️⃣اولین وظیفهای که باید انجام بدهیم، وظیفهای است که با مهمترین هدفمان که فرجۀ زمانی کمتری برای تکمیل آن داریم، مرتبط است. ما این وظیفه را «باید اول» مینامیم
2️⃣بعد از تکمیل «باید اول»، وظیفهای را باید انجام بدهیم که با هدف مهم بعدیمان که زمان کافی برای تکمیل آن داریم، مرتبط است. ما این وظیفه را «باید دوم» مینامیم
3️⃣وظیفه بعدی که بهتر است آن را انجام بدهیم، وظیفهای است که تاثیر اندکی روی موفقیتمان دارد ولی اگر آن را شخصاً انجام بدهیم، بهتر است. ما این وظیفه را «وظیفه زیبا» مینامیم
4️⃣وظیفه بعدی وظیفهای است که تاثیر اندکی روی موفقیتمان دارد ولی میتوانیم برای آزاد کردن زمانمان، آن را به فرد دیگری واگذار کنیم. ما این وظیفه را «وظیفۀ تفویضی» مینامیم
5️⃣وظیفه بعدی وظیفهای است که هیچ تاثیری روی موفقیتمان ندارد و میتوانیم آن را از فهرست وظایفی که به ما محول کردهاند، حذف کنیم. ما این وظیفه را «وظیفه حذفی» مینامیم
👈پس برای مدیریت زمانمان کافی است هر روز یا هر هفته فهرست وظایفمان را به پنج دستۀ «باید اول»، «باید دوم»، «وظیفۀ زیبا»، «وظیفۀ تفویضی» و «وظیفۀ حذفی» اولویتبندی کنیم و سپس طبق این اولویتبندی، زمان کاریمان را مدیریت کنیم و به هیچ وجه از این اولویتبندی خارج نشویم.
@time_managers
⏰استفاده از قانون پارکینسون برای افزایش بهره وری
🔹قانون پارکینسون اولین بار توسط سیرال نورثکوت پارکینسون، نویسنده و تاریخنگار انگلیسی در سال ۱۹۵۵ میلادی و در مقالهای در نشریه اکونومیست مطرح شد.
🔹مفوم ساده قانون پارکینسون این است: هر کار به اندازه زمانی که به آن وقت اختصاص داده شده، طول میکشد.
🔹پارکینسون اولین بار خودش با این موقعیت در ادارات دولتی انگلیس مواجه شده بود. او معتقد بود که هرچه بوروکراسی بیشتر شود، کارآمدی و بهرهوری در کار پایینتر میآید. سپس این نظریه را به موقعیتهای مشابه تعمیم داده و نامش را قانون پارکینسون گذاشت.
.🔹در زندگی رومزه شرایط زیادی باعث میشود گرفتار قانون پارکینسون شویم و برای همین با شناخت این قانون باید روشهای مقابله با آن را یاد بگیریم و با اختصاص دادن زمان کمتر به کارها، بهرهوری را افزایش دهیم.
@time_managers
🔹قانون پارکینسون اولین بار توسط سیرال نورثکوت پارکینسون، نویسنده و تاریخنگار انگلیسی در سال ۱۹۵۵ میلادی و در مقالهای در نشریه اکونومیست مطرح شد.
🔹مفوم ساده قانون پارکینسون این است: هر کار به اندازه زمانی که به آن وقت اختصاص داده شده، طول میکشد.
🔹پارکینسون اولین بار خودش با این موقعیت در ادارات دولتی انگلیس مواجه شده بود. او معتقد بود که هرچه بوروکراسی بیشتر شود، کارآمدی و بهرهوری در کار پایینتر میآید. سپس این نظریه را به موقعیتهای مشابه تعمیم داده و نامش را قانون پارکینسون گذاشت.
.🔹در زندگی رومزه شرایط زیادی باعث میشود گرفتار قانون پارکینسون شویم و برای همین با شناخت این قانون باید روشهای مقابله با آن را یاد بگیریم و با اختصاص دادن زمان کمتر به کارها، بهرهوری را افزایش دهیم.
@time_managers
⏰براي داشتن نظم و كارايی بيشتر در كار روزانه، ۳ نكته مهم را بخاطر بسپارید:
➊ قبل از ظهر كارهای مهم را انجام دهيد. آمارها نشان میدهد اکثر تيمهای پيشرو این گونهاند. همچنين ميتوانيد از ناهار خود نيز لذت ببريد، زيرا كارهای مهم را انجام دادهايد.
➋ پروژه های بزرگ را به قسمتهای كوچک تقسيم كنيد و قسمتهای بزرگ و طولانیتر را زودتر انجام دهيد.
➌ وظايف مشابه را به صورت همزمان انجام دهيد. ذهن شما روي كارهايی كه تكرار میشوند موفقتر عمل ميكند. شما ميتوانيد با انجام پروژههاي مشابه بصورت همزمان به کار خود سرعت دهيد.
@time_managers
➊ قبل از ظهر كارهای مهم را انجام دهيد. آمارها نشان میدهد اکثر تيمهای پيشرو این گونهاند. همچنين ميتوانيد از ناهار خود نيز لذت ببريد، زيرا كارهای مهم را انجام دادهايد.
➋ پروژه های بزرگ را به قسمتهای كوچک تقسيم كنيد و قسمتهای بزرگ و طولانیتر را زودتر انجام دهيد.
➌ وظايف مشابه را به صورت همزمان انجام دهيد. ذهن شما روي كارهايی كه تكرار میشوند موفقتر عمل ميكند. شما ميتوانيد با انجام پروژههاي مشابه بصورت همزمان به کار خود سرعت دهيد.
@time_managers
⏰ توصیه های برایان تریسی برای افزایش بهره وری
به عقیده برایان تریسی، «تفاوت اصلی افراد موفق با ناموفق در این است که افراد موفق به طرز مشهودی اهمیت زیادی برای زمان و ارزش آن قائلند.». در اینجا میخواهیم 5 درس با ارزش افزایش بهره وری برایان تریسی را با هم مرور کنیم؛ درس هایی که به ظاهر ساده و بدیهی می آیند اما آیا تا به حال در زندگی تان از آنها استفاده کردید؟
1⃣ اگر دو قورباغه دارید، ابتدا زشت ترین رو بخورید !
خوردن قورباغه نمادی از انجام وظایف سخت و ناخوشایند اما مهم روزانه در مسیر اهداف تان است. پس با این اوصاف، شما باید ابتدا قورباغه هایی که باید در طول روز بخوریدشان را مشخص کنید (وظایف مهم روزانه تان که دوست ندارید) و روزتان را با خوردن زشت ترین قورباغه آغاز کنید و تا زمانی که کامل آنرا نخوردید، سراغ قورباغه های بعدی نباید بروید.
با انجام مهم ترین کار در ابتدای روز، بار فکری زیادی از فکرتان خالی میشود و شما با آسایش خاطر بیشتری به سراغ کارهای بعدی میروید.
2⃣ از قانون 90/10 بیشتر استفاده کنید
این قانون مخصوص افرادیست که در ابتدای روز سردرگم هستند که از کجا شروع کنند. بر اساس قانون 90/10 برایان تریسی، شما 10% از زمان ابتدای روزتان را صرف برنامه ریزی برای کارهای روزانه تان کنید که این کار 90% زمان شما را در طول روز ذخیره میکند.
3⃣ این واقعیت را بپذیرید که شما نمیتوانید همه کارهایی که باید انجام دهید را انجام دهید.
ما می توانیم یک روز با بهره وری بالا داشته باشیم اما هیچوقت نمی توانیم با راندمان 100% کارهایمان را انجام دهیم (یعنی حتی یک دقیقه هم زمان پرت نداشته باشید، که غیرممکن است!) اما می توانیم با افزایش بهره وری استفاده بیشتری از زمان مان ببریم. بنابراین، قبول کنید که باید یک سری از کارهایتان را به بعد موکول کنید. اما چه کارهایی؟ کارهای کم اهمیت، کارهایی که انجام آنها کمکی به تحقق اهداف تان نمی کند اما زمان تان را می گیرند.
4⃣ هیچوقت زمان کافی برای انجام همه کارها نخواهید داشت. شما فقط زمان کافی برای انجام مهم ترین کارها خواهید داشت.
برایان تریسی نام این درس را «قانون اجبار بهره وری» نهاده که در آن توصیه می کند شما در طول روز فقط کافیست بر روی 10 کار مهمی که در آن روز باید انجام شوند، تمرکز کنید و زمانی که این 10 کار مهم را به انجام رساندید، میتوانید لیست بعدی را تشکیل دهید.
5⃣ هدف اصلی مدیریت زمان و افزایش بهره وری این است که شما زمان بیشتری در اختیار داشته باشید تا با کسانی که دوست شان دارید و با انجام کارهایی که لذت می برید بگذرانید.
اگر بخواهید بدانید چقدر خوشبخت هستید، کافی است سه فاکتور خوشبختی یعنی ثروت، سلامتی و روابط تان را زیر ذره بین بگذارید. کدام یک از این سه فاکتور شما نواقصی دارند که باید برطرف شوند؟
@time_managers
به عقیده برایان تریسی، «تفاوت اصلی افراد موفق با ناموفق در این است که افراد موفق به طرز مشهودی اهمیت زیادی برای زمان و ارزش آن قائلند.». در اینجا میخواهیم 5 درس با ارزش افزایش بهره وری برایان تریسی را با هم مرور کنیم؛ درس هایی که به ظاهر ساده و بدیهی می آیند اما آیا تا به حال در زندگی تان از آنها استفاده کردید؟
1⃣ اگر دو قورباغه دارید، ابتدا زشت ترین رو بخورید !
خوردن قورباغه نمادی از انجام وظایف سخت و ناخوشایند اما مهم روزانه در مسیر اهداف تان است. پس با این اوصاف، شما باید ابتدا قورباغه هایی که باید در طول روز بخوریدشان را مشخص کنید (وظایف مهم روزانه تان که دوست ندارید) و روزتان را با خوردن زشت ترین قورباغه آغاز کنید و تا زمانی که کامل آنرا نخوردید، سراغ قورباغه های بعدی نباید بروید.
با انجام مهم ترین کار در ابتدای روز، بار فکری زیادی از فکرتان خالی میشود و شما با آسایش خاطر بیشتری به سراغ کارهای بعدی میروید.
2⃣ از قانون 90/10 بیشتر استفاده کنید
این قانون مخصوص افرادیست که در ابتدای روز سردرگم هستند که از کجا شروع کنند. بر اساس قانون 90/10 برایان تریسی، شما 10% از زمان ابتدای روزتان را صرف برنامه ریزی برای کارهای روزانه تان کنید که این کار 90% زمان شما را در طول روز ذخیره میکند.
3⃣ این واقعیت را بپذیرید که شما نمیتوانید همه کارهایی که باید انجام دهید را انجام دهید.
ما می توانیم یک روز با بهره وری بالا داشته باشیم اما هیچوقت نمی توانیم با راندمان 100% کارهایمان را انجام دهیم (یعنی حتی یک دقیقه هم زمان پرت نداشته باشید، که غیرممکن است!) اما می توانیم با افزایش بهره وری استفاده بیشتری از زمان مان ببریم. بنابراین، قبول کنید که باید یک سری از کارهایتان را به بعد موکول کنید. اما چه کارهایی؟ کارهای کم اهمیت، کارهایی که انجام آنها کمکی به تحقق اهداف تان نمی کند اما زمان تان را می گیرند.
4⃣ هیچوقت زمان کافی برای انجام همه کارها نخواهید داشت. شما فقط زمان کافی برای انجام مهم ترین کارها خواهید داشت.
برایان تریسی نام این درس را «قانون اجبار بهره وری» نهاده که در آن توصیه می کند شما در طول روز فقط کافیست بر روی 10 کار مهمی که در آن روز باید انجام شوند، تمرکز کنید و زمانی که این 10 کار مهم را به انجام رساندید، میتوانید لیست بعدی را تشکیل دهید.
5⃣ هدف اصلی مدیریت زمان و افزایش بهره وری این است که شما زمان بیشتری در اختیار داشته باشید تا با کسانی که دوست شان دارید و با انجام کارهایی که لذت می برید بگذرانید.
اگر بخواهید بدانید چقدر خوشبخت هستید، کافی است سه فاکتور خوشبختی یعنی ثروت، سلامتی و روابط تان را زیر ذره بین بگذارید. کدام یک از این سه فاکتور شما نواقصی دارند که باید برطرف شوند؟
@time_managers