فقط انقدر 🤏 مونده تا برم و رختخوابمو جلوی در ساختمون پهن کنم و منتظر بشم تا پستچی کتابم رو بیاره.
زندگی مردم برلین کاملا عادی بود، البته قبل از اینکه شهر به دو قسمت تقسیم بشه!
"گرتا" فقط ۸ سالش بود که پدر و برادرش برای کار به اون طرف شهر رفتن..
و قبل از اینکه اونها به خونه برگردن، دولت دیواری عظیم ساخت تا مردم برلین شرقی و برلین غربی نتونن با همدیگه در ارتباط باشن!
و این به این معنی بود که ممکنه گرتا دیگه هرگز پدر و برادرش رو نبینه، چون اگه از دیوار عبور میکرد جرم بزرگی مرتکب میشد...
حالا گرتا ۱۲ سالشه و حاضره هرکاری بکنه تا دوباره خانوادهش رو کنار همدیگه ببینه!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍓1
چون خواسته بودید، این هم پلیلیست اسپاتیفای من🎧
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دپارتمان شاعران زجر کشیده
چون خواسته بودید، این هم پلیلیست اسپاتیفای من🎧
اگر هم اسپاتیفای ندارید، میتونید لینک رو به این بات بفرستید❤️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
وقتی مادر مرا دید بلند شد و دوید سمتم و بغلم کرد. او مرا یک راست برد به اتاق و نشاند روی تخت. «هنری، تو مامانت رو دوست داری؟»
راستش نه، اما او خیلی غمگین بود، بنابراین گفتم: «بله.»
چارلز بوکوفسکی، ساندویچ ژامبون
راستش نه، اما او خیلی غمگین بود، بنابراین گفتم: «بله.»
چارلز بوکوفسکی، ساندویچ ژامبون
🎃1
امشب یه لیست از کتابهای عاشقانه رو داریم؛
ولی نه مثل عاشقانههای معمولی و ترندهای امروزی! عاشقانههایی کاملا متفاوت✨
ولی نه مثل عاشقانههای معمولی و ترندهای امروزی! عاشقانههایی کاملا متفاوت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دپارتمان شاعران زجر کشیده
کتابهای عاشقانه❤️
بچهها سعی کنید کتاب "جنگل نروژی" رو به زبان انگلیسی بخونید خیلی زیباتره💙
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
منتظر میمونی که بقیه راه رو بهت نشون بدن، بعد هم تعجب میکنی که چرا به جایی رسیدی که بهش تعلق نداری.
ران لیم، نمیدونم دارم چه کار میکنم ولی به درک
ران لیم، نمیدونم دارم چه کار میکنم ولی به درک
عکس پارسال تابستان بود که رفته بودیم گردش.
ساوانا شش سالش است. من ده سالهام و دارم با انگشتم بهش سیخونک میزنم؛ محض خنده. او هم لبخند میزند و پای بابا را گرفته. بابا دستش را انداخته دور مامان و مامان هم بهش تکیه داده.
کسی نمیتوانست ما را از هم جدا کند، چون اگر میخواستی عکس یک نفر را پاره کنی حتما یک نفر دیگه هم کنده میشد.
سوزان لافلور، از طرف آبری با عشق
ساوانا شش سالش است. من ده سالهام و دارم با انگشتم بهش سیخونک میزنم؛ محض خنده. او هم لبخند میزند و پای بابا را گرفته. بابا دستش را انداخته دور مامان و مامان هم بهش تکیه داده.
کسی نمیتوانست ما را از هم جدا کند، چون اگر میخواستی عکس یک نفر را پاره کنی حتما یک نفر دیگه هم کنده میشد.
سوزان لافلور، از طرف آبری با عشق
🎃2
دپارتمان شاعران زجر کشیده
کتابهای ماجراجویی🧳
بچهها راستی این پست پارت دو هم داره✨
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به هرحال کتابها از آدمها مطمئنتر بودند.
🪶 نیل گیمن، اقیانوس انتهای جاده
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍾1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegraph
کتابهایی از ادبیات روسیه⭐
از اونجایی که بهترینِ کتابها نوشتهی نویسندگان روسی هستن، جای این پست خیلی خالی بود! اگه به ادبیات روسیه علاقه دارید و یا میخواید که تازه شروع به خوندن کنید این لیست میتونه کمککننده باشه. امیدوارم خوشتون بیاد🤍
🎃2
Peter Pan Was Right
Anson Seabra
I'm the same kid but I'm grown now...