با رنگ پریده به من التماس می‌کرد: «عنکبوت را دور کن اما اذیتش نکن، او تقصیری ندارد که آنقدر بدترکیب است.»

- شبح اپرای پاریس، سوزان کی

scared to live, scared to die

@ttpdella

- حیوانات شب‌رو، آستین رایت

صبح بخیر🫖

برایم خیلی جالب است که این همه دعاهای مختلف وجود دارد و این همه آدم دعا می‌خوانند اما هنوز دنیا پر از بدبختی و ظلم است.

- خانه‌ای روی پل، پادما ونکاترامان

بعضی‌وقت‌ها بقیه از اونی که بهتر از همه‌ست، خوششون نمی‌آد.

- رویاهای خطرناک، لارن دیستفانو

نجات‌دهنده بعضی‌وقت‌ها می‌تونه یه بشقاب پاستا و یه کتاب جنایی باشه.

چند کتاب جنایی جالب🧳

- هشت قتل حرفه‌ای، پیتر سوانسون
- خانه‌ای که در آن مرده بودم، کیگو هیگاشینو
- زنی پشت پنجره، ای.جی فین
- آنک نام گل، اومبرتو اکو
- روانی، رابرت بلاک
- تابوت‌های دست‌ساز، ترومن کاپوتی
- پستچی همیشه دو بار زنگ می‌زند، جیمز ام. کین
- مرگ به پمبرلی می‌آید، پی.دی. جیمز

(برای وقت‌هایی که: کتاب جنایی می‌خونیم چون قتل کار خوبی نیست🎀)

I've lost myself and I lost you.
things are not well, I know you see it too.

@ttpdella

فکر کنم کار سخت برات توی زندگی این نیست که همون چیزی بشی که دلت می‌خواد، کار سخت اینه که بفهمی دلت می‌خواد چی بشی. وقتی بفهمی واقعا چی می‌خوای، می‌دونم که به دستش میاری.

- مطلقا تقریبا، لیزا گراف

عزیزم گربه نداشتی بفهمی سیچوئیشن‌شیپ واقعی چیه.

اما من نمی‌دانم چطور باید تو را متوجه کنم. چه پیامی بدهم که بفهمی من می‌خواهم دوباره به چیزهایی که برای من مهم است، اهمیت بدهی. قبلا وقتی کنارت بودم خودم را دوست داشتم، اما الان دیگر مطمئن نیستم. نمی‌دانم چطور باید بگویم، لطفا تو هم مثل بقیه تغییر نکن.

- شاید عروس دریایی، الی بنجامین

حق با خانم دیکنسون بود وقتی که گفت:
«We meet no stranger, but ourself»

Author: Washington Irving

There is nothing like the silence and loneliness of night to bring dark shadows over the brightest mind.

girls can take care of themselves.

یک جایی نوشته بود: راوی شب‌های روشن بیشتر از صد بار اسم “ناستنکا” رو داخل کتاب آورده؛ اما ناستنکا حتی اهمیت نداده بود که اسم راوی رو بپرسه و واسه‌ی همینه که ما اسمش رو نمی‌دونیم.