کارهای عجیب ریاضیدانان
✅ لايب نيتس فيلسوف، رياضي دان و حقوق دان بود و به طور كلي يك شخصيت كامل داشت. او در هديه دادن بخيل بود و به دادن پند و اندرز به عنوان هديه اكتفا مي كرد. راسل درباره او گفته: تاريخ به ما نگفته كه هديه گيرندگان راضي بودند يا نه!
✅ نسبت خدمات خانواده برنويي در رياضيات، مشابه خدمات خانواده باخ به هنر است. يوهان و ياكوب دو برادري بودند كه به همراه نيوتن حساب وردش ها را بسط دادند. آن دو خيلي با هم بد بودند. براي همين براي ضايع كردن يكديگر، مسأله طرح مي كردند. دانيل فرزند يوهان، معادلاتي در سيالات كشف كرد. اما شاگرد بزرگ يوهان برنويي، لئونارد اويلر بود؛ برجسته ترين رياضي دان قرن 18 و پركارترين رياضي دان تاريخ. او در 17 سال آخر عمرش نابينا بود، اما بيشترين بازده علمي اش را در همان سال ها داشت. شنود و حافظة او، در تمام تاريخ علم، مثال زدني است.
✅ بوليايي و وايراشتراوس رياضي دانان بزرگي بودند كه در دوئل كردن قهار بودند! گالوا نیز جانش را در یک دوئل عشقی از دست داد.
✅ كوشي بنيانگذار گروه ها بود. او موجودي حواس پرت بود ( دست نوشته های گالوا و آبل را که برای داوری به او داده بودند گم کرد. )
✅ كرونكر معقتد بود خداوند اعداد صحيح مثبت را آفريد و انسان بقية اعداد را! براي همين با هر نوع عدد غيرصحيح مثبت، دشمن بود و مي خواست روابطي پيدا كند كه تمام مسائل رياضي را با اعداد صحيح مثبت بيان كند. سر همين مسأله، كلي با وايراشتراوس و شاگردش كانتور كل كل كرد. كانتور نظرية مجموعه ها را ارائه داد كه انقلابي ترين كار در تاريخ رياضيات است.
✅ هيلبرت آخرين رياضي داني بود كه در تمام شاخه هاي رياضي كار كرده. او مبناي هندسه را دقيق كرد. از قضاي روزگار، اين رياضي دان پركار معتقد به فرماليسم بود. يعني مي گفت كه رياضيات محتواي خاصي ندارد و فقط بازي است. در مقابل او يك رياضي دان هلندي به نام براور قرار داشت كه پيرو شهود و اشراق بود و مي گفت به تعداد رياضي دانان، رياضي داريم! كار اين دو به دشمني كشيد تا جايي كه هيلبرت كه سردبير معروف ترين مجلة رياضي زمان خود بود، او را از مجله اخراج كرد.
infinitymath
@AMCSUI
✅ لايب نيتس فيلسوف، رياضي دان و حقوق دان بود و به طور كلي يك شخصيت كامل داشت. او در هديه دادن بخيل بود و به دادن پند و اندرز به عنوان هديه اكتفا مي كرد. راسل درباره او گفته: تاريخ به ما نگفته كه هديه گيرندگان راضي بودند يا نه!
✅ نسبت خدمات خانواده برنويي در رياضيات، مشابه خدمات خانواده باخ به هنر است. يوهان و ياكوب دو برادري بودند كه به همراه نيوتن حساب وردش ها را بسط دادند. آن دو خيلي با هم بد بودند. براي همين براي ضايع كردن يكديگر، مسأله طرح مي كردند. دانيل فرزند يوهان، معادلاتي در سيالات كشف كرد. اما شاگرد بزرگ يوهان برنويي، لئونارد اويلر بود؛ برجسته ترين رياضي دان قرن 18 و پركارترين رياضي دان تاريخ. او در 17 سال آخر عمرش نابينا بود، اما بيشترين بازده علمي اش را در همان سال ها داشت. شنود و حافظة او، در تمام تاريخ علم، مثال زدني است.
✅ بوليايي و وايراشتراوس رياضي دانان بزرگي بودند كه در دوئل كردن قهار بودند! گالوا نیز جانش را در یک دوئل عشقی از دست داد.
✅ كوشي بنيانگذار گروه ها بود. او موجودي حواس پرت بود ( دست نوشته های گالوا و آبل را که برای داوری به او داده بودند گم کرد. )
✅ كرونكر معقتد بود خداوند اعداد صحيح مثبت را آفريد و انسان بقية اعداد را! براي همين با هر نوع عدد غيرصحيح مثبت، دشمن بود و مي خواست روابطي پيدا كند كه تمام مسائل رياضي را با اعداد صحيح مثبت بيان كند. سر همين مسأله، كلي با وايراشتراوس و شاگردش كانتور كل كل كرد. كانتور نظرية مجموعه ها را ارائه داد كه انقلابي ترين كار در تاريخ رياضيات است.
✅ هيلبرت آخرين رياضي داني بود كه در تمام شاخه هاي رياضي كار كرده. او مبناي هندسه را دقيق كرد. از قضاي روزگار، اين رياضي دان پركار معتقد به فرماليسم بود. يعني مي گفت كه رياضيات محتواي خاصي ندارد و فقط بازي است. در مقابل او يك رياضي دان هلندي به نام براور قرار داشت كه پيرو شهود و اشراق بود و مي گفت به تعداد رياضي دانان، رياضي داريم! كار اين دو به دشمني كشيد تا جايي كه هيلبرت كه سردبير معروف ترين مجلة رياضي زمان خود بود، او را از مجله اخراج كرد.
infinitymath
@AMCSUI
نگاهی به معماری آرامگاه عمر خیام
خیام، فیلسوف، ستاره شناس، ریاضی دان، رباعی سرای عاشق ایران و ایرانی، در هفتاد سال حیاتش، زندگی ساده و مملو از علم و دانشی را همراه با گوشه گیری برای خود بر گزیده بود. از زمان فوت خیام در سال ۵۱۰ خورشیدی تا سال ۱۳۳۵، بنای آرامگاه او خرابه مانندی بیش نبود، تا آنکه مهندس هوشنگ سیحون که در آن زمان ناظر ساخت و سازهای انجمن آثار ملی به همراهی حسین جودت بود، آرامگاه را از مکان قبلی (چسبیده به امامزاده محروق) به مکان فعلی انتقال داد و پروسه طراحی و ساخت این بنا تا سال ۱۳۴۱ ادامه یافت.
مقبره خیام از لحاظ خلاقیت و ساخت و معماری یکی از مهمترین ساختمان های زمان خود است. ارتفاع آن ۲۲ متر و استخوان بندی اش بتنی با هسته ی فلزی است.
اجزاء مثلثی شکل اطراف مقبره شکل خیمه را تداعی می کنند واین اشاره به نام خیام است. زیرا پدر خیام خیمه ساز بوده.
سیحون درباره ساخت این آرامگاه می نویسد : “شنیده بودم که خیام گفته بود گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشانی کند. بنابراین بنای یادبود باید طوری ساخته می شد که باز باشد و این خواسته خیام انجام شود.” استاد هوشنگ سیحون ادامه می دهد : “خیام در واقع سه شخصیت دارد، ریاضی دان، منجم و شاعر، که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد.”
این بنا ۱۰ پایه دارد، عدد ۱۰ اولین عدد دورقمی ریاضی و پایه ی اصلی اعداد است. از هر پایه دو تیغه مورب به صورت مارپیچ به سمت بالا می رود تا با یکدیگر تلاقی کنند، سقف بنا را بسازند و از سمت دیگر فرود آیند که خود یکی از اشکال پیچیده ریاضی است. این شکل هندسی و عدد ۱۰ هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است.
بر خورد تیغه ها با یکدیگر، فضاهایی پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره هایی درهم را به وجود می آورد که از لا به لای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد، ستاره ها کوچکتر می شوند و درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل می کند. این ستاره ها و نقش آسمان، اشاره به شخصیت منجم خیام دارند.
و اما برخورد تیغه ها با هم، ده لوزی بزرگ می سازند که با کاشی کاری هایی به خط نستعلیق شکسته و به روش خطاطان بزرگی مثل میرعماد، به شکل انتزاعی و مدرن از رباعیات خیام پر شده اند. از آنجا که شکسته نستعلیق خطی کاملا ایرانی است، ایرانی دوست بودن شاعر در بنا لحاظ شده.
رباعیات را استاد جلال همایی انتخاب کرد و زیبا نویسی ها توسط مرتضی عبدالرسولی انجام شد. در تاریخ معماری ایران این اولین بار بود که خط شکسته نستعلیق در تزئینات یک بنا به کار می رفت. از داخل نیز همین لوزی ها پر از شعر با نقش گل و برگ و پیچک، با کاشی معرق تزیین شدند و تماما اشاره به شخصیت شاعر خیام دارند.
@AMCSUI
خیام، فیلسوف، ستاره شناس، ریاضی دان، رباعی سرای عاشق ایران و ایرانی، در هفتاد سال حیاتش، زندگی ساده و مملو از علم و دانشی را همراه با گوشه گیری برای خود بر گزیده بود. از زمان فوت خیام در سال ۵۱۰ خورشیدی تا سال ۱۳۳۵، بنای آرامگاه او خرابه مانندی بیش نبود، تا آنکه مهندس هوشنگ سیحون که در آن زمان ناظر ساخت و سازهای انجمن آثار ملی به همراهی حسین جودت بود، آرامگاه را از مکان قبلی (چسبیده به امامزاده محروق) به مکان فعلی انتقال داد و پروسه طراحی و ساخت این بنا تا سال ۱۳۴۱ ادامه یافت.
مقبره خیام از لحاظ خلاقیت و ساخت و معماری یکی از مهمترین ساختمان های زمان خود است. ارتفاع آن ۲۲ متر و استخوان بندی اش بتنی با هسته ی فلزی است.
اجزاء مثلثی شکل اطراف مقبره شکل خیمه را تداعی می کنند واین اشاره به نام خیام است. زیرا پدر خیام خیمه ساز بوده.
سیحون درباره ساخت این آرامگاه می نویسد : “شنیده بودم که خیام گفته بود گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشانی کند. بنابراین بنای یادبود باید طوری ساخته می شد که باز باشد و این خواسته خیام انجام شود.” استاد هوشنگ سیحون ادامه می دهد : “خیام در واقع سه شخصیت دارد، ریاضی دان، منجم و شاعر، که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد.”
این بنا ۱۰ پایه دارد، عدد ۱۰ اولین عدد دورقمی ریاضی و پایه ی اصلی اعداد است. از هر پایه دو تیغه مورب به صورت مارپیچ به سمت بالا می رود تا با یکدیگر تلاقی کنند، سقف بنا را بسازند و از سمت دیگر فرود آیند که خود یکی از اشکال پیچیده ریاضی است. این شکل هندسی و عدد ۱۰ هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است.
بر خورد تیغه ها با یکدیگر، فضاهایی پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره هایی درهم را به وجود می آورد که از لا به لای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد، ستاره ها کوچکتر می شوند و درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل می کند. این ستاره ها و نقش آسمان، اشاره به شخصیت منجم خیام دارند.
و اما برخورد تیغه ها با هم، ده لوزی بزرگ می سازند که با کاشی کاری هایی به خط نستعلیق شکسته و به روش خطاطان بزرگی مثل میرعماد، به شکل انتزاعی و مدرن از رباعیات خیام پر شده اند. از آنجا که شکسته نستعلیق خطی کاملا ایرانی است، ایرانی دوست بودن شاعر در بنا لحاظ شده.
رباعیات را استاد جلال همایی انتخاب کرد و زیبا نویسی ها توسط مرتضی عبدالرسولی انجام شد. در تاریخ معماری ایران این اولین بار بود که خط شکسته نستعلیق در تزئینات یک بنا به کار می رفت. از داخل نیز همین لوزی ها پر از شعر با نقش گل و برگ و پیچک، با کاشی معرق تزیین شدند و تماما اشاره به شخصیت شاعر خیام دارند.
@AMCSUI
#جالب
#کاربردریاضیدرزندگی
تا بهحال دقت کردهاید که ابعاد کاغذ A4 از کجا آمدهاست؟
چرا به جای اینکه طول و عرض آن اعداد صحیح و رندی باشند، اعداد اعشاری هستند؟ مثلا عرض کاغذA4 ، مساوی 21.02 سانتیمتر و طول آن 29.73 سانتیمتر است. به نظرتان مساحت کاغذ A4 چقدر است؟
با وجود آن که ابعاد کاغذ A4 به ظاهر اعشاری و بیربط هستند اما مساحت آن دقیقاً 16/1 متر مربع است، یعنی 625 سانتیمتر مربع. در واقع طول و عرض این کاغذ طوری تنظیم شده است که مساحت مورد نظر را حاصل کند.
حتما میدانید که کاغذهای خانواده A با افزایش شماره، مساحتشان نصف میشود. مثلا مساحت کاغذ A4 نصف مساحت کاغذ A3 است. این نصف شدن مساحت با نصف شدن طول کاغذ انجام میشود. یعنی کاغذ A3 از طول نصف میشود و تبدیل به دو کاغذ A4 میشود. در واقع عرض کاغذ A3 برابر طول کاغذ A4، و نصف طول A3 برابر عرض A4 میشود. از طرفی تمام این کاغذها باید با هم متناسب باشند. یعنی نسبت طول به عرض آنها یکی باشد. با یک تناسب ساده در مییابیم که که طول کاغذ باید 2 √ برابر عرض آن باشد. این تناسب بین ابعاد کاغذها آرشیو کردن آنها را راحتتر میکند و همچنین در جریان تولید کاغذ تلفات کمتری به دنبال دارد.
کاغذ A0 به عنوان مبنای طراحی این کاغذها قرار گرفته است. مساحت این کاغذ 1 مترمربع است. با توجه به این که طول کاغذ باید 2 √ برابر عرض آن باشد، ابعاد این کاغذ به صورت 84.09x 118.92 cm محاسبه میشود.
برای محاسبه ابعاد کاغذهای دیگر هم کافی است هر بار عدد بزرگتر (طول) را نصف کنیم.
محاسبات فوق مبنای تئوری قضیه بودند. در عمل مقداری هم تلورانس به سایز کاغذها اضافه میشود. مثلاً ممکن است دقت ۱ میلیمتر در هنگام تولید در نظر گرفته شود.
@AMCSUI
#کاربردریاضیدرزندگی
تا بهحال دقت کردهاید که ابعاد کاغذ A4 از کجا آمدهاست؟
چرا به جای اینکه طول و عرض آن اعداد صحیح و رندی باشند، اعداد اعشاری هستند؟ مثلا عرض کاغذA4 ، مساوی 21.02 سانتیمتر و طول آن 29.73 سانتیمتر است. به نظرتان مساحت کاغذ A4 چقدر است؟
با وجود آن که ابعاد کاغذ A4 به ظاهر اعشاری و بیربط هستند اما مساحت آن دقیقاً 16/1 متر مربع است، یعنی 625 سانتیمتر مربع. در واقع طول و عرض این کاغذ طوری تنظیم شده است که مساحت مورد نظر را حاصل کند.
حتما میدانید که کاغذهای خانواده A با افزایش شماره، مساحتشان نصف میشود. مثلا مساحت کاغذ A4 نصف مساحت کاغذ A3 است. این نصف شدن مساحت با نصف شدن طول کاغذ انجام میشود. یعنی کاغذ A3 از طول نصف میشود و تبدیل به دو کاغذ A4 میشود. در واقع عرض کاغذ A3 برابر طول کاغذ A4، و نصف طول A3 برابر عرض A4 میشود. از طرفی تمام این کاغذها باید با هم متناسب باشند. یعنی نسبت طول به عرض آنها یکی باشد. با یک تناسب ساده در مییابیم که که طول کاغذ باید 2 √ برابر عرض آن باشد. این تناسب بین ابعاد کاغذها آرشیو کردن آنها را راحتتر میکند و همچنین در جریان تولید کاغذ تلفات کمتری به دنبال دارد.
کاغذ A0 به عنوان مبنای طراحی این کاغذها قرار گرفته است. مساحت این کاغذ 1 مترمربع است. با توجه به این که طول کاغذ باید 2 √ برابر عرض آن باشد، ابعاد این کاغذ به صورت 84.09x 118.92 cm محاسبه میشود.
برای محاسبه ابعاد کاغذهای دیگر هم کافی است هر بار عدد بزرگتر (طول) را نصف کنیم.
محاسبات فوق مبنای تئوری قضیه بودند. در عمل مقداری هم تلورانس به سایز کاغذها اضافه میشود. مثلاً ممکن است دقت ۱ میلیمتر در هنگام تولید در نظر گرفته شود.
@AMCSUI
#کاربردریاضیدرزندگی
📝مسئله مونتی هال
Monty Hall Problem
مسئله مونتی هال (به انگلیسی: Monty Hall problem) یکی از معماهای احتمالات است. این معما بر اساس یک مسابقه تلویزیونی آمریکایی به نام بیا معامله کنیم طرحریزی شده و نامش را نیز از نام مجری اصلی این مسابقه، مونتی هال، گرفته است. مسئله مونتی هال یا پارادوکس مونتی هال در زمرهٔ پارادوکسهای حقیقی قرار میگیرد: با این که جواب مسئله ناممکن به نظر میرسد اما در واقع درست است. این مسئله، در تفسیر معمول آن، معادل ریاضیاتی مسئلهٔ سه زندانی است و هر دو این مسائل با مسئله سه کارت مشابهتهایی دارند.
این مسئله اولین بار در نامهای از استیو اسلوین به مجلهٔ آمارگر آمریکایی در سال ۱۹۷۵ مطرح شد. یکی از گزارههای مشهور آن در ستون «از مرلین بپرس» مرلین واس سوانت در مجلهٔ پرید در سال ۱۹۹۰ منتشر شد:
فرض کنید که در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کردهاید و میان سه در باید یکی را انتخاب کنید. پشت یکی از درها یک ماشین است و پشت دو در دیگر دو بز. شما یکی از درها را انتخاب میکنید (مثلاً در شمارهٔ ۱). مجری برنامه که میداند پشت هر در چه چیزی است، در دیگری را باز میکند (مثلاً در شمارهٔ سه) و به شما نشان میدهد که پشتش یک بز است. بعد از شما میپرسد که «میخواهید در شمارهٔ ۱ را با شمارهٔ ۲ تاخت بزنید؟» آیا به سود شماست که انتخابتان را عوض کنید؟
پاسخ واس سوانت این است: شرکت کننده باید پیشنهاد مجری را بپذیرد. از آنجا که احتمال وجود ماشین پشت هر یک از سه در مساوی است، بازیکنی که در ۱ را انتخاب میکند شانس برنده شدنش یک به سه است. اما بازیکنی که در شمارهٔ ۱ را انتخاب میکند و بعد آن را با در شمارهٔ ۲ عوض میکند، به احتمال ۲ به ۳ برنده است. چون مجری یکی از درهای انتخاب نشده را باز کرده و یکی از گزینهها را باطل کرده است. بنا بر این، شرکتکننده با عوض کردن انتخابش شانس برنده شدنش را دو برابر میکند.
بسیاری از خوانندگان حاضر نبودند بپذیرند که تاخت زدن در چنین موقعیتی به سود شرکتکننده است. پس از این که این مسئله در پرید مطرح شد ۱۰۰۰۰ خواننده که ۱۰۰۰ نفرشان دارای مدرک پیاچدی بودند به مجله نامه نوشتند و اظهار کردند که پاسخ واس سوانت صحیح نیست. حتی با وجود ارائهٔ توضیحات، شبیهسازی موقعیت و اثباتهای ریاضی بسیاری با این جواب متقاعد نشدند. اندرو واسونی، توضیح میدهد که پل اردیش، یکی از برجستهترین ریاضیدانان تاریخ، تا زمانی که شبیهسازی کامپیوتریای را مشاهده کرد که این نتیجه را تائید میکرد متقاعد نشد.
مسئله مونتی هال توجه دانشگاهیان زیادی را به خود جلب کرده است چون فرموله کردن مسئله آسان و پاسخ آن شگفتآور است.
استیو اسلوین در سال ۱۹۷۵ نامهای به مجلهٔ آمارگر آمریکایی نوشت و مسئلهای را بر اساس مسابقهٔ تلویزیونی «بیا معامله کنیم» شرح داد. در نامهٔ بعدی او این مسئله را «مسئلهٔ مونتی هال» نامید. این مسئله معادل مسئلهٔ سه زندانی است که در سال ۱۹۵۹ در ستون بازیهای ریاضی مارتین گاردنر در ساینتیفیک امریکن تشریح شده بود. در سال ۱۹۹۰، همین مسئله در همان فرم مشهورش در ستون مرلین واس سوانت منتشر شد.
نقاط مبهمی در صورت این مسئله وجود دارد: روشن نیست که مجری همیشه درِ دیگری را باز میکند یا نه، پیشنهاد عوض کردنِ در را میدهد یا نه و آیا امکان دارد دری را باز کند که ماشین پشت آن است؟ تلقی عمومی از مسئله به این صورت است که مجری همواره یکی از درهای انتخاب نشده را باز میکند، دری که مجری باز میکند پوچ است و همیشه به شرکتکننده پیشنهاد میکند در انتخابش تجدیدنظر کند. اغلب مفروض میدانند که ماشین به طور کاملاً اتفاقی پشت یکی از درها قرار گرفته و اگر مجری میان گزینههای انتخاب نشده، حق انتخاب داشته باشد (که در حالتی که شرکتکننده گزینهٔ درست را انتخاب کرده باشد، اتفاق میافتد) انتخاب مجری هم کاملاً تصادفیست. برخی نیز (علاوه بر موارد فوق یا به جای موارد فوق) متذکر میشوند که انتخاب اولیهٔ شرکتکننده اتفاقیست.
@AMCSUI
📝مسئله مونتی هال
Monty Hall Problem
مسئله مونتی هال (به انگلیسی: Monty Hall problem) یکی از معماهای احتمالات است. این معما بر اساس یک مسابقه تلویزیونی آمریکایی به نام بیا معامله کنیم طرحریزی شده و نامش را نیز از نام مجری اصلی این مسابقه، مونتی هال، گرفته است. مسئله مونتی هال یا پارادوکس مونتی هال در زمرهٔ پارادوکسهای حقیقی قرار میگیرد: با این که جواب مسئله ناممکن به نظر میرسد اما در واقع درست است. این مسئله، در تفسیر معمول آن، معادل ریاضیاتی مسئلهٔ سه زندانی است و هر دو این مسائل با مسئله سه کارت مشابهتهایی دارند.
این مسئله اولین بار در نامهای از استیو اسلوین به مجلهٔ آمارگر آمریکایی در سال ۱۹۷۵ مطرح شد. یکی از گزارههای مشهور آن در ستون «از مرلین بپرس» مرلین واس سوانت در مجلهٔ پرید در سال ۱۹۹۰ منتشر شد:
فرض کنید که در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کردهاید و میان سه در باید یکی را انتخاب کنید. پشت یکی از درها یک ماشین است و پشت دو در دیگر دو بز. شما یکی از درها را انتخاب میکنید (مثلاً در شمارهٔ ۱). مجری برنامه که میداند پشت هر در چه چیزی است، در دیگری را باز میکند (مثلاً در شمارهٔ سه) و به شما نشان میدهد که پشتش یک بز است. بعد از شما میپرسد که «میخواهید در شمارهٔ ۱ را با شمارهٔ ۲ تاخت بزنید؟» آیا به سود شماست که انتخابتان را عوض کنید؟
پاسخ واس سوانت این است: شرکت کننده باید پیشنهاد مجری را بپذیرد. از آنجا که احتمال وجود ماشین پشت هر یک از سه در مساوی است، بازیکنی که در ۱ را انتخاب میکند شانس برنده شدنش یک به سه است. اما بازیکنی که در شمارهٔ ۱ را انتخاب میکند و بعد آن را با در شمارهٔ ۲ عوض میکند، به احتمال ۲ به ۳ برنده است. چون مجری یکی از درهای انتخاب نشده را باز کرده و یکی از گزینهها را باطل کرده است. بنا بر این، شرکتکننده با عوض کردن انتخابش شانس برنده شدنش را دو برابر میکند.
بسیاری از خوانندگان حاضر نبودند بپذیرند که تاخت زدن در چنین موقعیتی به سود شرکتکننده است. پس از این که این مسئله در پرید مطرح شد ۱۰۰۰۰ خواننده که ۱۰۰۰ نفرشان دارای مدرک پیاچدی بودند به مجله نامه نوشتند و اظهار کردند که پاسخ واس سوانت صحیح نیست. حتی با وجود ارائهٔ توضیحات، شبیهسازی موقعیت و اثباتهای ریاضی بسیاری با این جواب متقاعد نشدند. اندرو واسونی، توضیح میدهد که پل اردیش، یکی از برجستهترین ریاضیدانان تاریخ، تا زمانی که شبیهسازی کامپیوتریای را مشاهده کرد که این نتیجه را تائید میکرد متقاعد نشد.
مسئله مونتی هال توجه دانشگاهیان زیادی را به خود جلب کرده است چون فرموله کردن مسئله آسان و پاسخ آن شگفتآور است.
استیو اسلوین در سال ۱۹۷۵ نامهای به مجلهٔ آمارگر آمریکایی نوشت و مسئلهای را بر اساس مسابقهٔ تلویزیونی «بیا معامله کنیم» شرح داد. در نامهٔ بعدی او این مسئله را «مسئلهٔ مونتی هال» نامید. این مسئله معادل مسئلهٔ سه زندانی است که در سال ۱۹۵۹ در ستون بازیهای ریاضی مارتین گاردنر در ساینتیفیک امریکن تشریح شده بود. در سال ۱۹۹۰، همین مسئله در همان فرم مشهورش در ستون مرلین واس سوانت منتشر شد.
نقاط مبهمی در صورت این مسئله وجود دارد: روشن نیست که مجری همیشه درِ دیگری را باز میکند یا نه، پیشنهاد عوض کردنِ در را میدهد یا نه و آیا امکان دارد دری را باز کند که ماشین پشت آن است؟ تلقی عمومی از مسئله به این صورت است که مجری همواره یکی از درهای انتخاب نشده را باز میکند، دری که مجری باز میکند پوچ است و همیشه به شرکتکننده پیشنهاد میکند در انتخابش تجدیدنظر کند. اغلب مفروض میدانند که ماشین به طور کاملاً اتفاقی پشت یکی از درها قرار گرفته و اگر مجری میان گزینههای انتخاب نشده، حق انتخاب داشته باشد (که در حالتی که شرکتکننده گزینهٔ درست را انتخاب کرده باشد، اتفاق میافتد) انتخاب مجری هم کاملاً تصادفیست. برخی نیز (علاوه بر موارد فوق یا به جای موارد فوق) متذکر میشوند که انتخاب اولیهٔ شرکتکننده اتفاقیست.
@AMCSUI
باید حسین دم بزند از فضائلت
وقتی حسینی است تمام خصائلت
تعبیرهای ما همه محدود و نارساست
در شرح بی کرانی اوصاف کاملت
🆔 @AMCSUI
وقتی حسینی است تمام خصائلت
تعبیرهای ما همه محدود و نارساست
در شرح بی کرانی اوصاف کاملت
🆔 @AMCSUI
#تاریخیریاضی
#عدد
سیستم عددنویسی رومی:
رومیهای قدیم برای نوشتن عددها از نمادهایی بدین شکل استفاده میکردند:
نماد
I
V
X
L
C
D
M
عدد
۱
۵
۱۰
۵۰
۱۰۰
۵۰۰
۱۰۰۰
آنها با پیروی از قانونهایی، با ترکیب این نمادها، نمادهای دیگری برای نمایش دیگر اعداد پدید آورده بودند. بعضی از این قانونهای دستگاه عدد نویسی رومی، بدین شرح بوده است:
• هر نماد که در سمت راست نماد دیگر نوشته میشود، چنانچه مقدارش از آن نماد کمتر یا با آن مساوی باشد، ارزش آن نماد را زیاد میکند.
III = ۱+۱+۱ = ۳
XI = ۱۰+۱ = ۱۱
VII = ۵+۱+۱ = ۷
• هر نمادی که در سمت چپ نماد دیگر نوشته میشود، چنانچه مقدارش از آن کمتر باشد، ارزش آن نماد را کم میکند.
IV = ۵-۱ = ۴
IX = ۱۰-۱ = ۹
CD = ۵۰۰-۱۰۰ = ۴۰۰
• هرگاه نمادی بین دو نماد بزرگتر از خود قرار گرفته باشد، ابتدا با نماد سمت راستش ترکیب میشود، یعنی از ارزش آن میکاهد و بعد، طبق قانون اوّل، تفاضل بر ارزش نماد دیگر اضافه میشود.
XIV = (۵-۱)+۱۰ = ۱۴
MCM = (۱۰۰۰-۱۰۰)+۱۰۰۰ = ۱۹۰۰
• برای اعداد بزرگ ( ۵,۰۰۰) در بالای هر نماد خطّی افقی قرار میگیرد که ارزش آن را ۱,۰۰۰ برابر میکند.
• برای اعداد خیلی بزرگ (۵,۰۰۰,۰۰۰) شکل فراگیری وجود ندارد امّا گاهی آنها را با دو خطّ افقی در بالای نماد یا با خطّی افقی در زیر نماد نمایش میدهند که ارزش آن نماد را ۱,۰۰۰,۰۰۰ برابر میکند.
چنان که میبینید در دستگاه عدد نویسی رومی رقم صفر وجود نداشته و برای ترکیب نمادها از دو عمل جمع و تفریق استفاده میشده. محاسبات ضرب و تقسیم که امروزه با استفاده ار نمادهای دهدهی به راحتی انجام میگیرد، ریاضی دانان رومی ساعتها وقت صرف به دست آوردن حاصل آنها میکردند. این دستگاه بیشتر از همهٔ دستگاهها در برابر دستگاه جهانی عدد نویسی امروزی (دستگاه دهدهی) مقاومت کرد و برای پایداری خود تا قرن شانزدهم میلادی کوشید.
کاربرد:
امروزه کاربرد اعداد رومی بسیار کم است:
• گاهی برای نوشتن قرن یا تاریخ میلادی از آن استفاده میگردد. در عددنویسی رومی سعی بر این بوده است که از یک نماد بیش از ۳ بار استفاده نشود.
قرن بیستم: XX
سال ۱۹۷۲: MCMLXXII
• عددهای روی صفحهٔ بعضی از ساعتها نیز با نمادهای رومی نوشته شده است.
@AMCSUI
#عدد
سیستم عددنویسی رومی:
رومیهای قدیم برای نوشتن عددها از نمادهایی بدین شکل استفاده میکردند:
نماد
I
V
X
L
C
D
M
عدد
۱
۵
۱۰
۵۰
۱۰۰
۵۰۰
۱۰۰۰
آنها با پیروی از قانونهایی، با ترکیب این نمادها، نمادهای دیگری برای نمایش دیگر اعداد پدید آورده بودند. بعضی از این قانونهای دستگاه عدد نویسی رومی، بدین شرح بوده است:
• هر نماد که در سمت راست نماد دیگر نوشته میشود، چنانچه مقدارش از آن نماد کمتر یا با آن مساوی باشد، ارزش آن نماد را زیاد میکند.
III = ۱+۱+۱ = ۳
XI = ۱۰+۱ = ۱۱
VII = ۵+۱+۱ = ۷
• هر نمادی که در سمت چپ نماد دیگر نوشته میشود، چنانچه مقدارش از آن کمتر باشد، ارزش آن نماد را کم میکند.
IV = ۵-۱ = ۴
IX = ۱۰-۱ = ۹
CD = ۵۰۰-۱۰۰ = ۴۰۰
• هرگاه نمادی بین دو نماد بزرگتر از خود قرار گرفته باشد، ابتدا با نماد سمت راستش ترکیب میشود، یعنی از ارزش آن میکاهد و بعد، طبق قانون اوّل، تفاضل بر ارزش نماد دیگر اضافه میشود.
XIV = (۵-۱)+۱۰ = ۱۴
MCM = (۱۰۰۰-۱۰۰)+۱۰۰۰ = ۱۹۰۰
• برای اعداد بزرگ ( ۵,۰۰۰) در بالای هر نماد خطّی افقی قرار میگیرد که ارزش آن را ۱,۰۰۰ برابر میکند.
• برای اعداد خیلی بزرگ (۵,۰۰۰,۰۰۰) شکل فراگیری وجود ندارد امّا گاهی آنها را با دو خطّ افقی در بالای نماد یا با خطّی افقی در زیر نماد نمایش میدهند که ارزش آن نماد را ۱,۰۰۰,۰۰۰ برابر میکند.
چنان که میبینید در دستگاه عدد نویسی رومی رقم صفر وجود نداشته و برای ترکیب نمادها از دو عمل جمع و تفریق استفاده میشده. محاسبات ضرب و تقسیم که امروزه با استفاده ار نمادهای دهدهی به راحتی انجام میگیرد، ریاضی دانان رومی ساعتها وقت صرف به دست آوردن حاصل آنها میکردند. این دستگاه بیشتر از همهٔ دستگاهها در برابر دستگاه جهانی عدد نویسی امروزی (دستگاه دهدهی) مقاومت کرد و برای پایداری خود تا قرن شانزدهم میلادی کوشید.
کاربرد:
امروزه کاربرد اعداد رومی بسیار کم است:
• گاهی برای نوشتن قرن یا تاریخ میلادی از آن استفاده میگردد. در عددنویسی رومی سعی بر این بوده است که از یک نماد بیش از ۳ بار استفاده نشود.
قرن بیستم: XX
سال ۱۹۷۲: MCMLXXII
• عددهای روی صفحهٔ بعضی از ساعتها نیز با نمادهای رومی نوشته شده است.
@AMCSUI
درخواست جمعی از اساتید، پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی از ریاست محترم جمهور در مورد بنگاههای پایان نامه و مقاله نویسی
@AMCSUI
جناب آقای دکتر حسن روحانی
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام،
از دیرباز، علم، مراکز علمی و دانشمندان در فرهنگ غنی ایرانی و تعالیم دینی از جایگاهی والا و بی نظیر برخوردار بوده است. این درحالی است که در سال های اخیر جماعتی منفعت طلب، بازاری برای فروش پایان نامه های جعلی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری و نیز جعل و فروش مقالات علمی دایر نموده اند. این جماعت که فعالیت های خود را به سطح شرکت، بنگاه و موسسه ارتقا داده اند آزادانه در هر کوی و برزن و نیز در فضاهای مجازی بدون کوچکترین نگرانی مشغول تبلیغات، فعالیت و کسب درآمد می باشند. متاسفانه عدم برخورد نهادهای مسوول با ادامه فعالیت های ضد علمی این دلالان، این نگرانی بزرگ را برای دانشگاهیان و پژوهشگران ایجاد کرده که افتخارات جامعه علمی کشور تحت الشعاع این فعالیت های مخرب قرار گرفته و مایه دلسردی آن ها شود. از سوی دیگر ادامه این وضعیت به زودی باعث بدبینی و بی اعتمادی جامعه جهانی نسبت به تولیدات علمی ایرانیان خواهد شد. این در حالی است که اکثریت قاطع اساتید، پژوهشگران و دانشجویان کشور علی رغم کمبود بودجه و امکانات و فشارهای اقتصادی، با اعتقاد به اعتلای علمی کشور عزیزمان صادقانه مشغول تحقیق و پژوهش بوده و هستند.
نویسندگان این نامه، جمعی از اساتید، پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی کشور هستند که به نمایندگی از جامعه علمی کشور، از جنابعالی و نیز سایر نهاد های مسوول (نظیر مجلس شورای اسلامی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) موکداً انتظار دارند تا با وضع قوانین محکم بازدارنده و نیز اجرای دقیق و بدون اغماض آن ها زمینه برچیدن این نمادهای بی احترامی و توهین آشکار به جایگاه رفیع علم و دانشگاه را فراهم آورند و با کسانی که علم را به سخره گرفته و بی اعتبار نمودن کشور عزیزمان را هدف قرار داده اند با قاطعیت برخورد نمایند.
بدیهی است که رسیدگی بنیادین به ریشه های شروع و شیوع این بیماری در حاشیه سیستم علمی-پژوهشی و آموزش عالی کشور قدم بعدی خواهد بود که انتظار می رود با برنامه های پژوهشی و اجرایی دقیق تر مورد عنایت آن بزرگواران قرار گیرد.
با ورود به لینک ذیل، نامه راامضا کنید:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSe9mu1Ox6mc2HaM3rmiSA9VC69Zpc6BCfhQg3Y_RL1CPo_nWw/viewform
@AMCSUI
جناب آقای دکتر حسن روحانی
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام،
از دیرباز، علم، مراکز علمی و دانشمندان در فرهنگ غنی ایرانی و تعالیم دینی از جایگاهی والا و بی نظیر برخوردار بوده است. این درحالی است که در سال های اخیر جماعتی منفعت طلب، بازاری برای فروش پایان نامه های جعلی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری و نیز جعل و فروش مقالات علمی دایر نموده اند. این جماعت که فعالیت های خود را به سطح شرکت، بنگاه و موسسه ارتقا داده اند آزادانه در هر کوی و برزن و نیز در فضاهای مجازی بدون کوچکترین نگرانی مشغول تبلیغات، فعالیت و کسب درآمد می باشند. متاسفانه عدم برخورد نهادهای مسوول با ادامه فعالیت های ضد علمی این دلالان، این نگرانی بزرگ را برای دانشگاهیان و پژوهشگران ایجاد کرده که افتخارات جامعه علمی کشور تحت الشعاع این فعالیت های مخرب قرار گرفته و مایه دلسردی آن ها شود. از سوی دیگر ادامه این وضعیت به زودی باعث بدبینی و بی اعتمادی جامعه جهانی نسبت به تولیدات علمی ایرانیان خواهد شد. این در حالی است که اکثریت قاطع اساتید، پژوهشگران و دانشجویان کشور علی رغم کمبود بودجه و امکانات و فشارهای اقتصادی، با اعتقاد به اعتلای علمی کشور عزیزمان صادقانه مشغول تحقیق و پژوهش بوده و هستند.
نویسندگان این نامه، جمعی از اساتید، پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی کشور هستند که به نمایندگی از جامعه علمی کشور، از جنابعالی و نیز سایر نهاد های مسوول (نظیر مجلس شورای اسلامی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) موکداً انتظار دارند تا با وضع قوانین محکم بازدارنده و نیز اجرای دقیق و بدون اغماض آن ها زمینه برچیدن این نمادهای بی احترامی و توهین آشکار به جایگاه رفیع علم و دانشگاه را فراهم آورند و با کسانی که علم را به سخره گرفته و بی اعتبار نمودن کشور عزیزمان را هدف قرار داده اند با قاطعیت برخورد نمایند.
بدیهی است که رسیدگی بنیادین به ریشه های شروع و شیوع این بیماری در حاشیه سیستم علمی-پژوهشی و آموزش عالی کشور قدم بعدی خواهد بود که انتظار می رود با برنامه های پژوهشی و اجرایی دقیق تر مورد عنایت آن بزرگواران قرار گیرد.
با ورود به لینک ذیل، نامه راامضا کنید:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSe9mu1Ox6mc2HaM3rmiSA9VC69Zpc6BCfhQg3Y_RL1CPo_nWw/viewform
یکی از استادان دانشگاهی در آفریقای جنوبی برای دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد مطلبی بر سر در ورودی دانشکده نصب کرده بود با این عنوان :
*برای نابودی یک ملت نیازی به بمب هسته ای یا موشکهای دور برد نیست.*
*فقط کافیست سطح و کیفیت آموزش را پایین آورد و اجازه تقلب را به دانش آموزان داد ..!*
*مریض* به دست پزشکی که بتواند تقلب کند خواهد مرد ..!
*خانه ها* بدست مهندسی که موفق به تقلب شده ویران خواهند شد..!
*منابع مالی* را بدست حسابداری که موفق به تقلب شده از دست خواهیم داد..!
و *انسانیت* بدست عالم دینی که موفق به تقلب شده می میرد ..!
و *عدالت* بدست قاضی که موفق به تقلب شده ضایع می شود ..!
و *جهل* در کله فرزندانمان که موفق به تقلب شده فرو می رود ..!
*سقوط آموزش = سقوط ملت*
@AMCSUI
*برای نابودی یک ملت نیازی به بمب هسته ای یا موشکهای دور برد نیست.*
*فقط کافیست سطح و کیفیت آموزش را پایین آورد و اجازه تقلب را به دانش آموزان داد ..!*
*مریض* به دست پزشکی که بتواند تقلب کند خواهد مرد ..!
*خانه ها* بدست مهندسی که موفق به تقلب شده ویران خواهند شد..!
*منابع مالی* را بدست حسابداری که موفق به تقلب شده از دست خواهیم داد..!
و *انسانیت* بدست عالم دینی که موفق به تقلب شده می میرد ..!
و *عدالت* بدست قاضی که موفق به تقلب شده ضایع می شود ..!
و *جهل* در کله فرزندانمان که موفق به تقلب شده فرو می رود ..!
*سقوط آموزش = سقوط ملت*
@AMCSUI
چند دعا به زبان ریاضی ٬
از خداوند خالق اعداد و مقاطع مخروطی خواستارم که :
1-در زندگی تان همواره قدر مطلق تفاضل نظرات شما از حقایق و واقعیت ها از هر اپسیلون مثبت کمتر باشد.
2-همواره دترمیتان ضرائب معادلات خطی مجهولات و مشکلات زندگی شما مخالف صفر باشد تا دارای حداقل یک جواب باشد.
3-الهی دشمنان قسم خورده شما مانند نمودار براکت ایکس قطعه قطعه و یا مانند سینوس یک ایکسم در همسایگی صفر گیج و سردرگم شوند.
4-ان شاءالله تابع زندگی شما اکید صعودی و فاقد نقاط بحرانی باشد و یا دارای مشتق مثبت باشد.
5 نقطه انتهائی و یا حدی زندگی شما در همسایگی بهشت باشد و تعداد مسیرهای
موجود برای رسیدن به آن نیز ماکزیمم باشد.
@AMCSUI
از خداوند خالق اعداد و مقاطع مخروطی خواستارم که :
1-در زندگی تان همواره قدر مطلق تفاضل نظرات شما از حقایق و واقعیت ها از هر اپسیلون مثبت کمتر باشد.
2-همواره دترمیتان ضرائب معادلات خطی مجهولات و مشکلات زندگی شما مخالف صفر باشد تا دارای حداقل یک جواب باشد.
3-الهی دشمنان قسم خورده شما مانند نمودار براکت ایکس قطعه قطعه و یا مانند سینوس یک ایکسم در همسایگی صفر گیج و سردرگم شوند.
4-ان شاءالله تابع زندگی شما اکید صعودی و فاقد نقاط بحرانی باشد و یا دارای مشتق مثبت باشد.
5 نقطه انتهائی و یا حدی زندگی شما در همسایگی بهشت باشد و تعداد مسیرهای
موجود برای رسیدن به آن نیز ماکزیمم باشد.
@AMCSUI
جایزه ی نوبل و ریاضی دانان
آلفرد نوبل (۱۸۹۶-۱۸۳۳) در سوئد به دنیا آمد و در روسیه بزرگ شد، او شیمی و فن آوری را در فرانسه و ایالات متحده آموخت. نوبل مخترع دینامیت بود.
از سال۱۹۰۱نوبل جایزهای را بنیان نهاد که در پنج رشتهی فیزیک، شیمی، فیزیولوژی یا پزشکی، ادبیات و صلح هر ساله اهدا میشود که به نام خود او نامیده شد.
در سال ۱۹۶۸، جایزهی ششم در اقتصاد به این جایزه ها اضافه شد و توسط بانک سوئد به مناسبت جشن سیصدمین سالگردش اهدا گردید.
آکادمی علوم سلطنتی سوئد برندگان جایزه برای رشتههای فیزیک، شیمی، پزشکی، ادبیات و اقتصاد را انتخاب میکند،موسسه ی نوبل در کارولینسکا جایزه در رشتهی پزشکی و موسسه ی نوبل نروژ جایزه صلح را اهدا میکنند.
مقدار جایزه از سالی به سال دیگر متغیر است، در سال ۲۰۰۳ مقدار جایزه ۱۰میلیون کرون سوئد در حدود ۳/۱ میلیون دلار بود.
نوبل جایزه را برای ریاضیات قرار نداد. بعضیها علّت را در این میدانند که وی یک مخترع و صنعتگر بود و ریاضی را علمی صرفاً نظری میدانست و معتقد بود جایزه باید به اموری اختصاص داده شود که عملاً بیشترین خدمت را به بشریّت ارائه میدهند. بعضی هم علّت این امر را در خصومت شخصی وی با ریاضیدان مشهور سوئدی گوستامیتاگ-لفلر (Gosta Mittage-leffler) میدانند که البتّه گواه تاریخی قابل استنادی در این مورد در دست نیست و این درحد شنیدههاست.
امّا چند ریاضیدان به خاطر فعّالیتهایشان در علوم دیگری چون اقتصاد، فیزیک و حتی ادبیات مفتخر به دریافت جایزه ی نوبل گردیدهاند.
در اینجا ریاضیدانانی که تاکنون مفتخر به دریافت جایزه ی نوبل در سالهای گوناگون شدهاند را آوردهایم.
۱) سال ۱۹۰۲ لورنتز Lorentz (فیزیک)
۲) سال ۱۹۰۴ رای لی Rayleigh (فیزیک)
۳) سال ۱۹۱۱ وین Wien(فیزیک)
۴) سال ۱۹۱۸ پلانک Planck(فیزیک)
۵) سال ۱۹۲۱ اینشتین Einstein (فیزیک)
۶) سال ۱۹۲۲ بور Bohr(فیزیک)
۷) سال ۱۹۲۹ دِبورخلی de Broglie (فیزیک)
۸) سال ۱۹۳۲ هایزنبرگ Heisenberg(فیزیک)
۹) سال ۱۹۳۳ شرودینگرSchroedinger(فیزیک)
۱۰) سال ۱۹۳۳ دیراک Dirac(فیزیک)
۱۱) سال ۱۹۴۵ پاولی Pauli(فیزیک)
۱۲) سال ۱۹۵۰ راسل Russell(ادبیات)
۱۳) سال ۱۹۵۴ بورن Born(فیزیک)
۱۴) سال ۱۹۶۲ لانداو Landau (فیزیک)
۱۵) سال ۱۹۶۳ ویگنر Wigner(فیزیک)
۱۶) سال ۱۹۶۵ شوینگرSchwinger(فیزیک)
۱۷) سال ۱۹۶۵ فاینمن Feynman(فیزیک)
۱۸) سال ۱۹۶۹ تینبرگن Tinbergen(اقتصاد)
۱۹) سال ۱۹۷۵ کانترویچ Kantorovich(اقتصاد)
۲۰) سال ۱۹۸۳ چاندراسکار Chandrasekhar(فیزیک)
۲۱) سال ۱۹۹۴ سِلتن Selten(اقتصاد)
۲۲) سال ۱۹۹۴ نَش Nash(اقتصاد)
البتّه امروزه برای قدردانی از زحمات ریاضیدانان جوایز مختلفی درنظر گرفته شده، ازجمله جایزهی آبل که به نوبل ریاضیدانان مشهور است و دولت نروژ از سال ۲۰۰۱ اقدام به اهدای آن به ریاضیدانان نموده است. این جایزه از نظر مادی با جایزهی نوبل برابری میکند. امّا جایزهی دیگری که از لحاظ معنوی با جایزهی نوبل برابری میکند، مدال فیلدز است که اوّلین بار در سال ۱۹۳۶ در نروژ اهدا شد.
@AMCSUI
آلفرد نوبل (۱۸۹۶-۱۸۳۳) در سوئد به دنیا آمد و در روسیه بزرگ شد، او شیمی و فن آوری را در فرانسه و ایالات متحده آموخت. نوبل مخترع دینامیت بود.
از سال۱۹۰۱نوبل جایزهای را بنیان نهاد که در پنج رشتهی فیزیک، شیمی، فیزیولوژی یا پزشکی، ادبیات و صلح هر ساله اهدا میشود که به نام خود او نامیده شد.
در سال ۱۹۶۸، جایزهی ششم در اقتصاد به این جایزه ها اضافه شد و توسط بانک سوئد به مناسبت جشن سیصدمین سالگردش اهدا گردید.
آکادمی علوم سلطنتی سوئد برندگان جایزه برای رشتههای فیزیک، شیمی، پزشکی، ادبیات و اقتصاد را انتخاب میکند،موسسه ی نوبل در کارولینسکا جایزه در رشتهی پزشکی و موسسه ی نوبل نروژ جایزه صلح را اهدا میکنند.
مقدار جایزه از سالی به سال دیگر متغیر است، در سال ۲۰۰۳ مقدار جایزه ۱۰میلیون کرون سوئد در حدود ۳/۱ میلیون دلار بود.
نوبل جایزه را برای ریاضیات قرار نداد. بعضیها علّت را در این میدانند که وی یک مخترع و صنعتگر بود و ریاضی را علمی صرفاً نظری میدانست و معتقد بود جایزه باید به اموری اختصاص داده شود که عملاً بیشترین خدمت را به بشریّت ارائه میدهند. بعضی هم علّت این امر را در خصومت شخصی وی با ریاضیدان مشهور سوئدی گوستامیتاگ-لفلر (Gosta Mittage-leffler) میدانند که البتّه گواه تاریخی قابل استنادی در این مورد در دست نیست و این درحد شنیدههاست.
امّا چند ریاضیدان به خاطر فعّالیتهایشان در علوم دیگری چون اقتصاد، فیزیک و حتی ادبیات مفتخر به دریافت جایزه ی نوبل گردیدهاند.
در اینجا ریاضیدانانی که تاکنون مفتخر به دریافت جایزه ی نوبل در سالهای گوناگون شدهاند را آوردهایم.
۱) سال ۱۹۰۲ لورنتز Lorentz (فیزیک)
۲) سال ۱۹۰۴ رای لی Rayleigh (فیزیک)
۳) سال ۱۹۱۱ وین Wien(فیزیک)
۴) سال ۱۹۱۸ پلانک Planck(فیزیک)
۵) سال ۱۹۲۱ اینشتین Einstein (فیزیک)
۶) سال ۱۹۲۲ بور Bohr(فیزیک)
۷) سال ۱۹۲۹ دِبورخلی de Broglie (فیزیک)
۸) سال ۱۹۳۲ هایزنبرگ Heisenberg(فیزیک)
۹) سال ۱۹۳۳ شرودینگرSchroedinger(فیزیک)
۱۰) سال ۱۹۳۳ دیراک Dirac(فیزیک)
۱۱) سال ۱۹۴۵ پاولی Pauli(فیزیک)
۱۲) سال ۱۹۵۰ راسل Russell(ادبیات)
۱۳) سال ۱۹۵۴ بورن Born(فیزیک)
۱۴) سال ۱۹۶۲ لانداو Landau (فیزیک)
۱۵) سال ۱۹۶۳ ویگنر Wigner(فیزیک)
۱۶) سال ۱۹۶۵ شوینگرSchwinger(فیزیک)
۱۷) سال ۱۹۶۵ فاینمن Feynman(فیزیک)
۱۸) سال ۱۹۶۹ تینبرگن Tinbergen(اقتصاد)
۱۹) سال ۱۹۷۵ کانترویچ Kantorovich(اقتصاد)
۲۰) سال ۱۹۸۳ چاندراسکار Chandrasekhar(فیزیک)
۲۱) سال ۱۹۹۴ سِلتن Selten(اقتصاد)
۲۲) سال ۱۹۹۴ نَش Nash(اقتصاد)
البتّه امروزه برای قدردانی از زحمات ریاضیدانان جوایز مختلفی درنظر گرفته شده، ازجمله جایزهی آبل که به نوبل ریاضیدانان مشهور است و دولت نروژ از سال ۲۰۰۱ اقدام به اهدای آن به ریاضیدانان نموده است. این جایزه از نظر مادی با جایزهی نوبل برابری میکند. امّا جایزهی دیگری که از لحاظ معنوی با جایزهی نوبل برابری میکند، مدال فیلدز است که اوّلین بار در سال ۱۹۳۶ در نروژ اهدا شد.
@AMCSUI