Forwarded from من ابژه نیستم (Saasaan Shekaari)
پنجمین نشست تخصصی «من ابژه نیستم»
تحت عنوان «حیوان ؛ ابژه یا دگرسوژه؟»
ششم خرداد ماه سال ۹۷ با همکاری گروه روانشناسی و علوم تربیتی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
@i_am_not_object
تحت عنوان «حیوان ؛ ابژه یا دگرسوژه؟»
ششم خرداد ماه سال ۹۷ با همکاری گروه روانشناسی و علوم تربیتی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
@i_am_not_object
Forwarded from من ابژه نیستم (Saasaan Shekaari)
تصاویر مربوط به پنجمین نشست تخصصی «حیوان ؛ ابژه یا دگرسوژه؟»
ششم خرداد ماه سال ۹۷
خانه اندیشمندان علوم انسانی
با سخنرانی آقایان
اردشیر منصوری و بهنام خداپناه
@i_am_not_object
ششم خرداد ماه سال ۹۷
خانه اندیشمندان علوم انسانی
با سخنرانی آقایان
اردشیر منصوری و بهنام خداپناه
@i_am_not_object
97 , 03 , 06
<unknown>
نشست «حیوان ؛ ابژه یا دگرسوژه؟»
جلسه پنجم ، ۶ خرداد ۹۷
فایل صوتی کامل
با سخنرانی آقایان
اردشیر منصوری و بهنام خداپناه
@i_am_not_object
جلسه پنجم ، ۶ خرداد ۹۷
فایل صوتی کامل
با سخنرانی آقایان
اردشیر منصوری و بهنام خداپناه
@i_am_not_object
Forwarded from من ابژه نیستم (Saasaan Shekaari)
فایل های صوتی بصورت جداگانه 👇
Ardeshir Mansoori
<unknown>
نشست «حیوان ؛ ابژه یا دگرسوژه؟»
جلسه پنجم ، ۶ خرداد ۹۷
سخنرانی آقای اردشیر منصوری
عنوان : ملاحظات اخلاقی درباره سنت قربانی کردن حیوانات
@i_am_not_object
جلسه پنجم ، ۶ خرداد ۹۷
سخنرانی آقای اردشیر منصوری
عنوان : ملاحظات اخلاقی درباره سنت قربانی کردن حیوانات
@i_am_not_object
Behnaam Khodaapanaah
<unknown>
نشست «حیوان ؛ ابژه یا دگرسوژه؟»
جلسه پنجم ، ۶ خرداد ۹۷
سخنرانی آقای بهنام خداپناه
عنوان : ابژه اخلاقی و شخص بودگی در اخلاق فایده باورانه پیتر سینگر
@i_am_not_object
جلسه پنجم ، ۶ خرداد ۹۷
سخنرانی آقای بهنام خداپناه
عنوان : ابژه اخلاقی و شخص بودگی در اخلاق فایده باورانه پیتر سینگر
@i_am_not_object
اخلاق حیوانات، نقدی بر کتاب آزادی حیوانات، روزنامه سازندگی شماره 52 1397/3/5
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرگز به یک خرگوش شلیک نکنید!
شاید خرگوشهای دیگری منتظر او هستند.
این ویدیو را حتما ببینید!
@Tavaana_TavaanaTech
شاید خرگوشهای دیگری منتظر او هستند.
این ویدیو را حتما ببینید!
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کوکو، گوریلی با تواناییِ سخن گفتن به زبان اشاره (فهم 2000 واژه-نشانه و سخن گفتن به بیش از 1000 واژه- نشانۀ انگلیسی)، در سن 46 سالگی درگذشت.
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند«گفتگویی با کوکو» به انگلیسی که تواناییِ نخستی سانان در فراگیریِ زبان و ابراز احساساتِ پیچیده شان را در آن نشان میدهد.
لینک مستند به همراه زیرنویس انگلیسی
www.youtube.com/watch?v=ADySPfNHs60
لینک مستند به همراه زیرنویس انگلیسی
www.youtube.com/watch?v=ADySPfNHs60
تلاش میکنم هرچند وقت یکبار، هرزمان برایم مقدور بود، متن انیمیشنهای Filosofix را که انیمیشنهایی فلسفی هستند به فارسی برگردانده، زیرنویس کنم و در فیسبوک و تلگرام آپلود کنم. این انیمیشنهای دو تا سه دقیقه ای میکوشند برخی از مهمترین مباحث فلسفی، شامل آزمونهای فکری را، به زبانی ساده و جذاب برای بیننده بازگو کنند. در پست بعدی نخستین انیمیشن را با زیرنویس فارسی آپلود میکنم. امید به اینکه مفید افتد.
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آزمون_فکری «گوشت انسانی» #Filosofix
طراح: ریشارد پرشت
برگردان و زیرنویس فارسی: بهنام خداپناه
"Human Flesh" thought experiment
By: Richard Precht
@BeKhodnotes
طراح: ریشارد پرشت
برگردان و زیرنویس فارسی: بهنام خداپناه
"Human Flesh" thought experiment
By: Richard Precht
@BeKhodnotes
ما صبح تا به شب، با جوالدوزِ نقد، در ذمّ سیاستمداران سخن میگوییم و می نویسیم و آنها را سرکوبگر میخوانیم. بسیار خُب! اما آیا کمی هم شده که سوزنِ نقد را به خود بکوبیم؟ مایی که خود یک سرِ دیگرِ چماقِ سرکوبیم. هر یک از ماها، من و شما. آیا به راستی فرق ما و سیاستمداران جز در کمیّتِ قدرت و متعلَّقِ سرکوب چیزِ دیگری هم هست؟ متعلَّقِ سرکوبِ آنها در وهلۀ اول مردمانِ زیردستشان است و اما متعلَّقِ سرکوب ما زیردستان، زیردستانِ دیگری که در سیطرۀ قدرتِ یکایک ما انسانها قرار دارند: حیواناتِ غیر انسان. درحالیکه متعلَّقهای سرکوب نوع اول پس از مدتی دادِ فریاد علیه سرکوب سر میدهند و به نوعی علیه آن موضعگیری میکنند، متعلَّقهای نوع دوم توانِ ابراز این داد را ندارند: درست مثل اینکه جمعی انسانِ مجنون را در جایی دور از شهر و مردمانش محبوس کرده و به انواع طرق ممکن از آنها بهره کشی کنند. تفاوت متعلَّقهای سرکوب در ابراز دادشان علیه سرکوبگران است؛ سیاستمدارانی که شهروندانشان را سرکوب میکنند و شهروندانی که حیواناتِ زیردستشان را.
نگوییم در جامعه ای که حقوقِ انسانها رعایت نمیشود سخن گفتن از حقوقِ حیواناتِ غیرانسان یاوه است، چرا که سرکوبگرانِ اصلیِ این موجوداتِ بی زبان خودِ ماییم، ماهایی که صدایشان را نمی شنویم که هیچ، اگر کسی هم تلاش کند تا صدایشان باشد به نوعی خفه اش میکنیم. اگر مجریِ اصلی و اولیۀ حقوق انسانها دولتها هستند، مجری اصلیِ حقوقِ حیوانات من و شماییم، من و شمایی که حاضر نیستیم، ولو به قیمتِ یکبار امتحانش هم که شده، کوچکترین تغییری در بسیاری از عاداتمان صورت دهیم که در نوعِ خود سرکوبگرانه اند. عاداتِ خوراکی، پوشاکی، اعتقادی، سرگرمی، غیره و غیرۀ خودِ من و شما که عامل اصلیِ سرکوب هستند. مادامیکه این عادتها در من و شما وجود دارند، مادامیکه ذره ای سوزنِ نقد را به بدن خود نمی کوبیم و فقط کارمان کوبیدنِ جوالدوزِ انتقاد به سیاستمداران است، آیا میتوان انتظار آن را داشت که سرکوب التیام پیدا کند؟!
@BeKhodnotes
نگوییم در جامعه ای که حقوقِ انسانها رعایت نمیشود سخن گفتن از حقوقِ حیواناتِ غیرانسان یاوه است، چرا که سرکوبگرانِ اصلیِ این موجوداتِ بی زبان خودِ ماییم، ماهایی که صدایشان را نمی شنویم که هیچ، اگر کسی هم تلاش کند تا صدایشان باشد به نوعی خفه اش میکنیم. اگر مجریِ اصلی و اولیۀ حقوق انسانها دولتها هستند، مجری اصلیِ حقوقِ حیوانات من و شماییم، من و شمایی که حاضر نیستیم، ولو به قیمتِ یکبار امتحانش هم که شده، کوچکترین تغییری در بسیاری از عاداتمان صورت دهیم که در نوعِ خود سرکوبگرانه اند. عاداتِ خوراکی، پوشاکی، اعتقادی، سرگرمی، غیره و غیرۀ خودِ من و شما که عامل اصلیِ سرکوب هستند. مادامیکه این عادتها در من و شما وجود دارند، مادامیکه ذره ای سوزنِ نقد را به بدن خود نمی کوبیم و فقط کارمان کوبیدنِ جوالدوزِ انتقاد به سیاستمداران است، آیا میتوان انتظار آن را داشت که سرکوب التیام پیدا کند؟!
@BeKhodnotes
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و بازهم صنعتِ مرغ: اینبار روش خفه سازیِ مرغها با فوم بجای زنده بگور کردنِ آنها تنها به ظن بیماری!
این است قساوتِ سیستماتیکِ انسانی که همۀ ما انسانها درگیر آنیم، خصوصن مصرف کنندگانِ گوشت.
@BeKhodnotes
این است قساوتِ سیستماتیکِ انسانی که همۀ ما انسانها درگیر آنیم، خصوصن مصرف کنندگانِ گوشت.
@BeKhodnotes
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«گوشتِ پاک» یا «گوشتِ آزمایشگاهی» چیست و چه مزایایی میتواند داشته باشد؟ ویدئوی آموزشی با زیرنویس انگلیسی
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این فیلِ نابینا، پس از سالها اسارت و بیگاری در دستان انسانها اکنون فرصت این را پیدا کرده که طعم آزادی را به همراه موسیقی بچشد. به حرکات موزون و همراه با طمانینۀ او دقت کنید!
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
غربیها هنر نمیکنند . . .
به جرات میتوانم ادعا کنم غربیهایی که امروز در چنین شرایطی زندگی میکنند آنچنان هنری نمیکنند؛ اینان برآیند شرایط و محیطهای خوب اجتماعی شان هستند. محیطهایی که آن را وامدار پدرانشان هستند. شرایطی که پدارنشان برایشان نهادینه اش کردند. اگر ما هم در این شرایط فلاکت باریم، از بی هنریمان نیست. ما هم وامدار پدارنمانیم. پدران ما این میراث را برایمان برجای گذاشتند. هنر واقعی را چه بسا مایی میکنیم که در این فلاکت کاری میکنیم، بی هیچ چشم داشت، به تعبیری فی سبیل ا... در والاترین درجۀ ممکن. آنهم در حوزه ای که هرچه در آن یافت شود، نان و نام در آن نیست: علوم انسانی و خصوصن فلسفه. گفته هایم را با تجربه زیسته خود ملموستر و عینی تر می کنم; من دستکم پس از هفت سال، شش کتاب را در حوزه های گوناگون فلسفی ترجمه و چاپ کردم. هزینۀ حق ترجمۀ این کتابها به جرات تاکنون به ده میلیون تومان یعنی کمتر از هزار یورو رسیده است. آنهم نه ده میلیون تومان در یک زمان و یکجا؛ در طی همین بازۀ زمانیِ هفت ساله! این را آنوقت مقایسه کنید با دانشجوی دکترای اروپایی که ماهانه مبلغی در حدود دوهزار یورو دریافت میکند: سالی بیست و چهار هزار یورو، و با احتساب چهار سال دورۀ دکتری، میشود چیزی درحدود نود و شش هزاریورو. به پول ما چیزی بیش از یک میلیارد تومان! این مبلغ البته سوای از مخارج سفر و خرید کتاب و بیمه و . . . است.
یا اگر فکر میکنید قیاس من مع الفارق است، آنرا با یک مترجم در غرب مقایسه میکنم که برای ترجمۀ اثری میتواند درخواست داده و اگر درخواستش پذیرش شد ماهی از حدود دوهزار یورو به بالا بسته به مدت زمان کارش دریافت کند. این کمک هزینه البته غیر از هزینه قابل توجهی است که مترجم میتواند از قِبَل فروش ترجمه های خود عایدش شود.
در چنین شرایطی به نظر شما کدامیک بیشتر هنر میکنند؟ آنکس که غرق در مال است و تنها دغدغه اش خواندن و نوشتن و مسافرت و تفریح به موقع اش، یا آنکه غرق در بی مالی است و یک سر دارد و هزار سودا، اما برای فرار از همۀ این سوداها تنها به نوشتن و خواندن روی می آورد آنهم با علم به اینکه تقریبن از قِبَل آثارش در ابتدایی ترین شکل ممکن هم نمیتواند زیست کند؟ با این توصیفات بعید میدانم دستۀ اول آنچنان هنری بکنند. اینان تنها میراث بر پدرانشان هستند که هنر اصلی را برایشان کردند و آنها اکنون درحال برداشت ثمرهایش.
@BeKhodnotes
به جرات میتوانم ادعا کنم غربیهایی که امروز در چنین شرایطی زندگی میکنند آنچنان هنری نمیکنند؛ اینان برآیند شرایط و محیطهای خوب اجتماعی شان هستند. محیطهایی که آن را وامدار پدرانشان هستند. شرایطی که پدارنشان برایشان نهادینه اش کردند. اگر ما هم در این شرایط فلاکت باریم، از بی هنریمان نیست. ما هم وامدار پدارنمانیم. پدران ما این میراث را برایمان برجای گذاشتند. هنر واقعی را چه بسا مایی میکنیم که در این فلاکت کاری میکنیم، بی هیچ چشم داشت، به تعبیری فی سبیل ا... در والاترین درجۀ ممکن. آنهم در حوزه ای که هرچه در آن یافت شود، نان و نام در آن نیست: علوم انسانی و خصوصن فلسفه. گفته هایم را با تجربه زیسته خود ملموستر و عینی تر می کنم; من دستکم پس از هفت سال، شش کتاب را در حوزه های گوناگون فلسفی ترجمه و چاپ کردم. هزینۀ حق ترجمۀ این کتابها به جرات تاکنون به ده میلیون تومان یعنی کمتر از هزار یورو رسیده است. آنهم نه ده میلیون تومان در یک زمان و یکجا؛ در طی همین بازۀ زمانیِ هفت ساله! این را آنوقت مقایسه کنید با دانشجوی دکترای اروپایی که ماهانه مبلغی در حدود دوهزار یورو دریافت میکند: سالی بیست و چهار هزار یورو، و با احتساب چهار سال دورۀ دکتری، میشود چیزی درحدود نود و شش هزاریورو. به پول ما چیزی بیش از یک میلیارد تومان! این مبلغ البته سوای از مخارج سفر و خرید کتاب و بیمه و . . . است.
یا اگر فکر میکنید قیاس من مع الفارق است، آنرا با یک مترجم در غرب مقایسه میکنم که برای ترجمۀ اثری میتواند درخواست داده و اگر درخواستش پذیرش شد ماهی از حدود دوهزار یورو به بالا بسته به مدت زمان کارش دریافت کند. این کمک هزینه البته غیر از هزینه قابل توجهی است که مترجم میتواند از قِبَل فروش ترجمه های خود عایدش شود.
در چنین شرایطی به نظر شما کدامیک بیشتر هنر میکنند؟ آنکس که غرق در مال است و تنها دغدغه اش خواندن و نوشتن و مسافرت و تفریح به موقع اش، یا آنکه غرق در بی مالی است و یک سر دارد و هزار سودا، اما برای فرار از همۀ این سوداها تنها به نوشتن و خواندن روی می آورد آنهم با علم به اینکه تقریبن از قِبَل آثارش در ابتدایی ترین شکل ممکن هم نمیتواند زیست کند؟ با این توصیفات بعید میدانم دستۀ اول آنچنان هنری بکنند. اینان تنها میراث بر پدرانشان هستند که هنر اصلی را برایشان کردند و آنها اکنون درحال برداشت ثمرهایش.
@BeKhodnotes