🎯 استفاده از شبکههای اجتماعی باید برای زیر ۱۶ سالهها ممنوع شود
— آیا چنین راهحلهایی میتواند حال نوجوانان را بهتر کند؟
🔴 جاناتان هایت، روانشناس مشهور آمریکایی، در آخرین کتابش که نسل مضطرب نام دارد، پیامی هشدارآمیز به خواننده میدهد: نرخ اضطراب و مشکلات روانی دیگر در نوجوانان امروزی به شکل نگرانکنندهای رو به افزایش است. هایت معتقد است مشکل اصلی ظهور رسانههای اجتماعی و کمشدن بازیهای اکتشافی در میان نوجوانان است و میگوید احتمالاً تنها راهحلی پیش رویمان است، قدغنکردن گوشیهای هوشمند برای افراد زیر ۱۴ سال و ممنوعیت عضویت در شبکههای اجتماعی برای زیر نوجوانان ۱۶ سال است.
🔴 راهحلهای هایت بهشدت مورد استقبال خانوادهها، مشاوران و حتی رهبران سیاسی قرار گرفته است. همه میخواهند کاری برای نوجوانان بکنند و آنها را از گرداب شبکههای اجتماعی نجات دهند. بااینحال لوسی فوکس، روانشناس متخصص نوجوانان در دانشگاه آکسفورد چندان با این موج همراه نیست.
🔴 فوکس میگوید: نتایج علم روانشناسی (و خودِ زندگی) ندرتاً به راهحلهایی منجر میشود که اینقدر شستهرفته و دقیق باشند. افزایش گزارشهایی که حاکی از مشکلات سلامت روانی در میان نوجوانان است، با تغییرات فراوان دیگری نیز همزمان بوده: مثلاً افزایش چاقی، افزایش فشار تحصیلی و همهگیری کرونا با وضعیت بدتر سلامت روانی بیارتباط نیستند. فرضیۀ هایت دربارۀ رسانههای اجتماعی غلط نیست، ولی احتمالاً یک قطعه از پازلی بزرگ و پیچیده باشد. و جدا از همۀ اینها یک اصل را نباید فراموش کنیم: نوجوانی دورۀ «بسیار بسیار سختی» بوده و هست.
🔴 در هر دورۀ تاریخی، گذران دورۀ نوجوانی، بهدلیل تحول بزرگی که باید رخ دهد، گیجکننده است. آدمها در آغاز نوجوانی هنوز کودکاند و در پایان نوجوانی به بزرگسالی مستقل تبدیل میشوند. این تحول بسیار عظیم است و تغییراتی که در مغز و بدن ما رخ میدهد احتمالاً همان چیزهایی هستند که نوجوانی را بسیار مشکل میکنند.
🔴 بلوغ جنسی که فرامیرسد، انگار در مغز چراغ چشمکزن قرمزی روشن میشود و به نوجوانان میگوید به یک چیز بیشتر توجه کنند: همسالانشان. همیشه میشنویم که نوجوانان تسلیم فشار دوستانشان میشوند و به شکل دیوانهواری از آنها تقلید میکنند، ولی پشت این پدیده هدفی تکاملی نهفته است. برای آنکه نوجوان خارج از خانه و خانواده موفق عمل کند و در گروههای اجتماعی ادغام شود و شریک جنسی پیدا کنند، باید وقت زیادی را به فکرکردن به نظر همسالانشان دربارۀ خودش و میزان هماهنگیاش با آنها صرف کند.
🔴 درست در همین دوره است که نوجوانان وارد دبیرستان میشوند و میخواهند همۀ قابلیتها و انگیزههای جدیدشان را به نمایش بگذارند. این دیگ زودپز عوامل زیستی و اجتماعی، تجربۀ نوجوانی را برای بعضی از افراد فوقالعاده و برای خیلیها هم مزخرف و دردناک میکند.
🔴 در نوجوانی بیش از هر دورۀ دیگری از زندگی به «ارتباط با دیگران» اهمیت میدهیم. نوجوانان مدام خودشان را با دیگران مقایسه میکنند، از پذیرفتهشدن از سوی دیگران لذت بیشازحدی میبرند، و از طردشدن شدیداً آسیب میبینند. شبکههای اجتماعی دقیقاً به همین دلیل «ممکن است» برای آنها مضر باشد، اما درعینحال میتواند تجاربی بسیار ارزشمند هم برای آنها رقم بزند. برای مثال، میدانیم که شبکههای اجتماعی برای نوجوانانی که در اقلیت هستند یا به حاشیه رانده شدهاند، جهان تازهای را به ارمغان میآورد که به آنها کمک میکند به جهان اجتماعی بازگردند.
🔴 فوکس میگوید: عوض آنکه فرض کنیم رسانههای اجتماعی برای همه مضرند، باید سؤالات جزئیتری بپرسیم و ببینیم دقیقاً چهکسانی در برابر این فناوری آسیبپذیرند و در هر وضعیت خاص کدام سائقِ دیرینِ نوجوانان بیدار میشود؟
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «آیا همۀ مشکلات روانی نوجوانان تقصیر گوشیهای هوشمند است؟» که در سیودومین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۳ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ لوسی فوکس است و عرفان قادری آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/t40970
↪️ @commac
— آیا چنین راهحلهایی میتواند حال نوجوانان را بهتر کند؟
🔴 جاناتان هایت، روانشناس مشهور آمریکایی، در آخرین کتابش که نسل مضطرب نام دارد، پیامی هشدارآمیز به خواننده میدهد: نرخ اضطراب و مشکلات روانی دیگر در نوجوانان امروزی به شکل نگرانکنندهای رو به افزایش است. هایت معتقد است مشکل اصلی ظهور رسانههای اجتماعی و کمشدن بازیهای اکتشافی در میان نوجوانان است و میگوید احتمالاً تنها راهحلی پیش رویمان است، قدغنکردن گوشیهای هوشمند برای افراد زیر ۱۴ سال و ممنوعیت عضویت در شبکههای اجتماعی برای زیر نوجوانان ۱۶ سال است.
🔴 راهحلهای هایت بهشدت مورد استقبال خانوادهها، مشاوران و حتی رهبران سیاسی قرار گرفته است. همه میخواهند کاری برای نوجوانان بکنند و آنها را از گرداب شبکههای اجتماعی نجات دهند. بااینحال لوسی فوکس، روانشناس متخصص نوجوانان در دانشگاه آکسفورد چندان با این موج همراه نیست.
🔴 فوکس میگوید: نتایج علم روانشناسی (و خودِ زندگی) ندرتاً به راهحلهایی منجر میشود که اینقدر شستهرفته و دقیق باشند. افزایش گزارشهایی که حاکی از مشکلات سلامت روانی در میان نوجوانان است، با تغییرات فراوان دیگری نیز همزمان بوده: مثلاً افزایش چاقی، افزایش فشار تحصیلی و همهگیری کرونا با وضعیت بدتر سلامت روانی بیارتباط نیستند. فرضیۀ هایت دربارۀ رسانههای اجتماعی غلط نیست، ولی احتمالاً یک قطعه از پازلی بزرگ و پیچیده باشد. و جدا از همۀ اینها یک اصل را نباید فراموش کنیم: نوجوانی دورۀ «بسیار بسیار سختی» بوده و هست.
🔴 در هر دورۀ تاریخی، گذران دورۀ نوجوانی، بهدلیل تحول بزرگی که باید رخ دهد، گیجکننده است. آدمها در آغاز نوجوانی هنوز کودکاند و در پایان نوجوانی به بزرگسالی مستقل تبدیل میشوند. این تحول بسیار عظیم است و تغییراتی که در مغز و بدن ما رخ میدهد احتمالاً همان چیزهایی هستند که نوجوانی را بسیار مشکل میکنند.
🔴 بلوغ جنسی که فرامیرسد، انگار در مغز چراغ چشمکزن قرمزی روشن میشود و به نوجوانان میگوید به یک چیز بیشتر توجه کنند: همسالانشان. همیشه میشنویم که نوجوانان تسلیم فشار دوستانشان میشوند و به شکل دیوانهواری از آنها تقلید میکنند، ولی پشت این پدیده هدفی تکاملی نهفته است. برای آنکه نوجوان خارج از خانه و خانواده موفق عمل کند و در گروههای اجتماعی ادغام شود و شریک جنسی پیدا کنند، باید وقت زیادی را به فکرکردن به نظر همسالانشان دربارۀ خودش و میزان هماهنگیاش با آنها صرف کند.
🔴 درست در همین دوره است که نوجوانان وارد دبیرستان میشوند و میخواهند همۀ قابلیتها و انگیزههای جدیدشان را به نمایش بگذارند. این دیگ زودپز عوامل زیستی و اجتماعی، تجربۀ نوجوانی را برای بعضی از افراد فوقالعاده و برای خیلیها هم مزخرف و دردناک میکند.
🔴 در نوجوانی بیش از هر دورۀ دیگری از زندگی به «ارتباط با دیگران» اهمیت میدهیم. نوجوانان مدام خودشان را با دیگران مقایسه میکنند، از پذیرفتهشدن از سوی دیگران لذت بیشازحدی میبرند، و از طردشدن شدیداً آسیب میبینند. شبکههای اجتماعی دقیقاً به همین دلیل «ممکن است» برای آنها مضر باشد، اما درعینحال میتواند تجاربی بسیار ارزشمند هم برای آنها رقم بزند. برای مثال، میدانیم که شبکههای اجتماعی برای نوجوانانی که در اقلیت هستند یا به حاشیه رانده شدهاند، جهان تازهای را به ارمغان میآورد که به آنها کمک میکند به جهان اجتماعی بازگردند.
🔴 فوکس میگوید: عوض آنکه فرض کنیم رسانههای اجتماعی برای همه مضرند، باید سؤالات جزئیتری بپرسیم و ببینیم دقیقاً چهکسانی در برابر این فناوری آسیبپذیرند و در هر وضعیت خاص کدام سائقِ دیرینِ نوجوانان بیدار میشود؟
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «آیا همۀ مشکلات روانی نوجوانان تقصیر گوشیهای هوشمند است؟» که در سیودومین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۳ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ لوسی فوکس است و عرفان قادری آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/t40970
↪️ @commac
ترجمان
آیا همۀ مشکلات روانی نوجوانان تقصیر گوشیهای هوشمند است؟
لوسی فوکس، گاردین— سیزده سالم که بود، دو تا از دوستانم را به جرم دزدی از مغازه گرفتند. آنها و دو پسر همسالِ خودمان تصمیم گرفته بودند از مدرسه فرار کنند -مدرسۀ حومهشهری ما از نظر کیفیت آموزشی زبانزد بود- و به مرکز خرید آن حوالی بروند. همهچیز خوب پیش رفته…
☑️ نوروزپور، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ: بازگرداندن مرجعیت رسانهای از اهداف این معاونت است
🔸محمدرضا نوروزپور معاون جدید مطبوعاتی در مراسم معارفه:
🔹بازگردادندن مرجعیت رسانهای به کشور گامی در جهت تقویت قدرت نرم محسوب میشود که در کنار قدر سخت میتواند برای کشور بازدارندگی به ارمغان بیاورد.
🔹برای موفقیت در این بخش نیازمند تقویت رسانهها و اعتبار بخشی به آنها هستیم. رسانه مستقل و مورد اعتماد در داخل نظام میتواند بخشی از قدرت نرم کشور و پیشبرنده دیپلماسی عمومی در صحنه جهانی باشد.
🔹برخی تصور میکنند قدرت نرم تنها بعد خارجی دارد در صورتی که اصل قدرت نرم اساسا داخلی است و به عنوان بخشی از حاکمیت که حکمرانی رسانه را در اختیار داریم، باید مورد قبول مردم باشیم و وفاق ملی نیز از طریق تقویت قدرت نرم داخلی به دست میآید.
🔹در دوره جدید بخش عمدهای از توان معاونت در این خصوص گذاشته خواهد شد و در قسمت یارانه هم بهدنبال تقویت قدرت نرم داخلی و خارجی و ارائه تصویری دقیق و درست از ایران به جهانیان هستیم تا از این مسیر قدرت بازدارندگی کشور نیز تقویت شود .
🆔 @Newnewsroom
↪️ @commac
🔸محمدرضا نوروزپور معاون جدید مطبوعاتی در مراسم معارفه:
🔹بازگردادندن مرجعیت رسانهای به کشور گامی در جهت تقویت قدرت نرم محسوب میشود که در کنار قدر سخت میتواند برای کشور بازدارندگی به ارمغان بیاورد.
🔹برای موفقیت در این بخش نیازمند تقویت رسانهها و اعتبار بخشی به آنها هستیم. رسانه مستقل و مورد اعتماد در داخل نظام میتواند بخشی از قدرت نرم کشور و پیشبرنده دیپلماسی عمومی در صحنه جهانی باشد.
🔹برخی تصور میکنند قدرت نرم تنها بعد خارجی دارد در صورتی که اصل قدرت نرم اساسا داخلی است و به عنوان بخشی از حاکمیت که حکمرانی رسانه را در اختیار داریم، باید مورد قبول مردم باشیم و وفاق ملی نیز از طریق تقویت قدرت نرم داخلی به دست میآید.
🔹در دوره جدید بخش عمدهای از توان معاونت در این خصوص گذاشته خواهد شد و در قسمت یارانه هم بهدنبال تقویت قدرت نرم داخلی و خارجی و ارائه تصویری دقیق و درست از ایران به جهانیان هستیم تا از این مسیر قدرت بازدارندگی کشور نیز تقویت شود .
🆔 @Newnewsroom
↪️ @commac
وزیر ارتباطات: رفع فیلترینگ با جدیت دنبال میشود
وزیر ارتباطات با بیان اینکه دولت به جدیت موضوع رفع فیلترینگ را دنبال میکند، اعلام کرد: وضعیت موجود به صلاح نیست و طبیعتا باید به سمتی برویم که گشایشهایی در این زمینه اتفاق بیفتد.
لینک خبر
@IRNA_1313
✅ @commac
وزیر ارتباطات با بیان اینکه دولت به جدیت موضوع رفع فیلترینگ را دنبال میکند، اعلام کرد: وضعیت موجود به صلاح نیست و طبیعتا باید به سمتی برویم که گشایشهایی در این زمینه اتفاق بیفتد.
لینک خبر
@IRNA_1313
✅ @commac
🎯 چرا قوانین بینالمللی علیه نسلکشی در جلوگیری از تکرار این جنایت ناتوان بودهاند؟
— کنوانسیون نسلکشی گویا طوری طراحی شده است که فقط هولوکاست را مصداق این جنایت بداند
📍رافائل لمکین، یهودی سکولاری که دهها نفر از خانوادهاش را در هولوکاست از دست داده بود، در سال ۱۹۴۴ واژۀ «نسلکشی» را برای توصیف بالاترین سطح از جنایت جنگی ابداع کرد. او که همۀ عمرش را بر سر تصویب نسلکشی بهعنوان جنایت گذاشت، در نهایت از آنچه به تصویب رسید سرخورده شد. «کنوانسیون نسلکشی» چنان معنای مضیقی از مفهوم او را مدنظر قرار داد که میشد احتمال داد دولتها دست به هر جنایت شنیعی هم که بزنند، میتوانند به طریقی از این قانون مستثنا شوند. و دقیقاً همین اتفاق افتاد.
🔖 ۳۶۳۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۲۳ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/a99394
✅ @commac
— کنوانسیون نسلکشی گویا طوری طراحی شده است که فقط هولوکاست را مصداق این جنایت بداند
📍رافائل لمکین، یهودی سکولاری که دهها نفر از خانوادهاش را در هولوکاست از دست داده بود، در سال ۱۹۴۴ واژۀ «نسلکشی» را برای توصیف بالاترین سطح از جنایت جنگی ابداع کرد. او که همۀ عمرش را بر سر تصویب نسلکشی بهعنوان جنایت گذاشت، در نهایت از آنچه به تصویب رسید سرخورده شد. «کنوانسیون نسلکشی» چنان معنای مضیقی از مفهوم او را مدنظر قرار داد که میشد احتمال داد دولتها دست به هر جنایت شنیعی هم که بزنند، میتوانند به طریقی از این قانون مستثنا شوند. و دقیقاً همین اتفاق افتاد.
🔖 ۳۶۳۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۲۳ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/a99394
✅ @commac
عباس عبدی: تا صدا و سيما تبديل به يك رسانه بيطرف نشود، هيچ اصلاحي در اين كشور رقم نخواهد خورد
عباس عبدی در اعتماد نوشت:
🔘اشاره به خبر شهادت یحیی سنوار در تلویزیون ایران پس از یک روز از وقوع آن، تکاندهنده بود. نه از این حیث که مردم از این خبر بیاطلاع مانده بودند، چرا که در همین فاصله هزاران پست و نظر در فضای مجازی و سایتهای گوناگون حتی رسانههای حکومتی در این مورد منتشر شده بود و کسی نیازی به اطلاعرسانی صدا و سیما نداشت، همچنین اگر کسی با یک روز تاخیر هم از این خبر مطلع میشد مشکلی برایش پیش نمیآمد. ولی این تأخیر در اطلاعرسانی بسیار عجیب و تاسفبار بود.
🔘خبری که از لحظه آغاز نشر آن، به عنوان خبری جهانی در خروجی خبرگزاریها و رادیو و تلویزیونها و سایتها و شبکههای اجتماعی قرار گرفت، به طوری که سرچ نام سنوار در گوگل بر انتخابات آمریکا و نامزدهای آن پیشی گرفت. این رفتار نشاندهنده تصور مخدوشی است که مدیریت این رسانه از آن و جایگاهش دارد، گویی که سیاستگذاران آنجا درک درستی از مفهوم رسانه و خبر ندارند.
🔘ابتدا باید پرسید؛ چگونه ممکن است که یک رسانه عریض و طویل با دهها شبکه و... چنین خطایی را مرتکب شود؟ آن هم در حالی که به احتمال قوی اغلب دستاندرکاران خبری آن رسانه در همان روز مشغول پیگیری جزییات این ترور بودهاند، و شاید هم از آن نیز اطلاع داشتهاند. پس چرا این خبر را منتشر نکردند، در حالی که میدانستند، دیگران از خبر مطلع هستند؟
🔘این رفتار محصول تعریفی است که این شبه رسانه از کارویژه خودش دارد و گمان میکند، اگر خبری را اعلام نماید، به منزله تأیید آن خبر و عمل منجر به آن است و اگر اعلام نکند آن خبر دروغ است. به عبارت دیگر صحت و سقم یک خبر را نه از روی اصل خبر، بله به واسطه روایت صدا و سیما میسنجند. این برداشت از سیاست خبری صدا و سیما، نزد مردم هم کمابیش وجود دارد و علت بیاعتمادی به خبر نیز همین برداشت است.
🔘چرا چنین شده است؟ هنگامی که استقلال رسانه و واقعیت خبر و تحلیل را به رسمیت نشناسیم، و روایتی که بیان کنیم را اصل و معتبر بدانیم، نتیجهای جز این انتظار نباید داشت. به همین دلیل است که مردم نیز خبرهای این رسانه را بیش از آنکه بازتابی از واقعیت بدانند، روایت صدا و سیما میدانند، در نتیجه آن را معتبر تلقی نمیکنند.
@NewJournalism
✅ @commac
عباس عبدی در اعتماد نوشت:
🔘اشاره به خبر شهادت یحیی سنوار در تلویزیون ایران پس از یک روز از وقوع آن، تکاندهنده بود. نه از این حیث که مردم از این خبر بیاطلاع مانده بودند، چرا که در همین فاصله هزاران پست و نظر در فضای مجازی و سایتهای گوناگون حتی رسانههای حکومتی در این مورد منتشر شده بود و کسی نیازی به اطلاعرسانی صدا و سیما نداشت، همچنین اگر کسی با یک روز تاخیر هم از این خبر مطلع میشد مشکلی برایش پیش نمیآمد. ولی این تأخیر در اطلاعرسانی بسیار عجیب و تاسفبار بود.
🔘خبری که از لحظه آغاز نشر آن، به عنوان خبری جهانی در خروجی خبرگزاریها و رادیو و تلویزیونها و سایتها و شبکههای اجتماعی قرار گرفت، به طوری که سرچ نام سنوار در گوگل بر انتخابات آمریکا و نامزدهای آن پیشی گرفت. این رفتار نشاندهنده تصور مخدوشی است که مدیریت این رسانه از آن و جایگاهش دارد، گویی که سیاستگذاران آنجا درک درستی از مفهوم رسانه و خبر ندارند.
🔘ابتدا باید پرسید؛ چگونه ممکن است که یک رسانه عریض و طویل با دهها شبکه و... چنین خطایی را مرتکب شود؟ آن هم در حالی که به احتمال قوی اغلب دستاندرکاران خبری آن رسانه در همان روز مشغول پیگیری جزییات این ترور بودهاند، و شاید هم از آن نیز اطلاع داشتهاند. پس چرا این خبر را منتشر نکردند، در حالی که میدانستند، دیگران از خبر مطلع هستند؟
🔘این رفتار محصول تعریفی است که این شبه رسانه از کارویژه خودش دارد و گمان میکند، اگر خبری را اعلام نماید، به منزله تأیید آن خبر و عمل منجر به آن است و اگر اعلام نکند آن خبر دروغ است. به عبارت دیگر صحت و سقم یک خبر را نه از روی اصل خبر، بله به واسطه روایت صدا و سیما میسنجند. این برداشت از سیاست خبری صدا و سیما، نزد مردم هم کمابیش وجود دارد و علت بیاعتمادی به خبر نیز همین برداشت است.
🔘چرا چنین شده است؟ هنگامی که استقلال رسانه و واقعیت خبر و تحلیل را به رسمیت نشناسیم، و روایتی که بیان کنیم را اصل و معتبر بدانیم، نتیجهای جز این انتظار نباید داشت. به همین دلیل است که مردم نیز خبرهای این رسانه را بیش از آنکه بازتابی از واقعیت بدانند، روایت صدا و سیما میدانند، در نتیجه آن را معتبر تلقی نمیکنند.
@NewJournalism
✅ @commac
تجمع 50 نفره مقابل مرکز ملی فضای مجازی در اعتراض به رفع فیلترینگ از کجا ریشه گرفته است؟
روزنامه کیهان دو روز پیش در یکی از ستونهایش به مساله فیلترینگ در ایران اشاره کرده و نوشت: «شنیده شده شورای عالی فضای مجازی رفع فیلتر برخی سکوهای معاند را در دست بررسی دارد. رفع فیلتر در این شرایط بزرگترین اقدام علیه امنیت ملی است.»
کیهان از این ماجرا مطلع شد. به طور سازمان یافته هماهنگی بعدی صورت گرفت و باقی ماجرا...
نمی دانم شغل این افراد با این سن و سال چیست و چقدر با اینترنت سر و کار دارند ولی شاید کار چندانی با اینترنت ندارند و یا اینترنت پرسرعت و بدون فیلتر دارند که از این وضع راضی اند و برای دیگران حرام می دانند.
بهرحال این اقدامات به نفع وی پی ان فروش هاست. به نفع اسرائیل است که با این بگیر و ببند فیلترینگ به راحتی توانسته با وی پی ان های مختلف راه نفوذ را به گوشی هوشمند ایرانی ها باز کند.
✅ @commac
روزنامه کیهان دو روز پیش در یکی از ستونهایش به مساله فیلترینگ در ایران اشاره کرده و نوشت: «شنیده شده شورای عالی فضای مجازی رفع فیلتر برخی سکوهای معاند را در دست بررسی دارد. رفع فیلتر در این شرایط بزرگترین اقدام علیه امنیت ملی است.»
کیهان از این ماجرا مطلع شد. به طور سازمان یافته هماهنگی بعدی صورت گرفت و باقی ماجرا...
نمی دانم شغل این افراد با این سن و سال چیست و چقدر با اینترنت سر و کار دارند ولی شاید کار چندانی با اینترنت ندارند و یا اینترنت پرسرعت و بدون فیلتر دارند که از این وضع راضی اند و برای دیگران حرام می دانند.
بهرحال این اقدامات به نفع وی پی ان فروش هاست. به نفع اسرائیل است که با این بگیر و ببند فیلترینگ به راحتی توانسته با وی پی ان های مختلف راه نفوذ را به گوشی هوشمند ایرانی ها باز کند.
✅ @commac
👍1😁1
اتصال مغز انسان به کامپیوتر؛ ذهنها دیجیتال میشوند
اتصال مغز به کامپیوتر میتواند یکی از انقلابیترین تحولات فناوری در قرن ۲۱ باشد. این فناوری با وعده بهبود کارایی مغز، تقویت حافظه و حتی امکان یادگیری سریعتر، نویدبخش یک آینده هیجانانگیز است.
https://fararu.com/fa/news/790304
✅ @commac
اتصال مغز به کامپیوتر میتواند یکی از انقلابیترین تحولات فناوری در قرن ۲۱ باشد. این فناوری با وعده بهبود کارایی مغز، تقویت حافظه و حتی امکان یادگیری سریعتر، نویدبخش یک آینده هیجانانگیز است.
https://fararu.com/fa/news/790304
✅ @commac
کدام مرجع کارآمدی نهادهای فرهنگی مذهبی را ارزیابی می کند؟
واقعا اگه بودجه خیلی از این نهادها قطع شود خللی در کار مملکت به وجود می آید؟
✅ @commac
واقعا اگه بودجه خیلی از این نهادها قطع شود خللی در کار مملکت به وجود می آید؟
✅ @commac
آغاز ثبت نام شرکت در سمینار سواد رسانه ای و اطلاعاتی 1403
زمان: دوشنبه 7 آبان 1403 ساعت 8:30 تا 18:30
مکان: دانشکده مطالعات جهان (دانشگاه تهران)
لینک ثبت نام در سمینار:
https://evnd.co/MDFuo
با ارائه گواهی برای شرکت کنندگان حضوری
تلفن دبیرخانه: 61119291 و 88011656
✅ @commac
زمان: دوشنبه 7 آبان 1403 ساعت 8:30 تا 18:30
مکان: دانشکده مطالعات جهان (دانشگاه تهران)
لینک ثبت نام در سمینار:
https://evnd.co/MDFuo
با ارائه گواهی برای شرکت کنندگان حضوری
تلفن دبیرخانه: 61119291 و 88011656
✅ @commac
🎯 نوستالژی قبلا اختلالی روانی بود، اما حالا به مشکلی سیاسی تبدیل شده است
🔴 در دهۀ ۱۸۳۰ ، مردی اهل پاریس را با تهدید مجبور کردند تا خانهای که بسیار دوستش داشت را تخلیه کند. مرد به تختش پناه برد، صورتش را رو به دیوار کرد، لب به غذا و نوشیدنی نزد، از دیدار با صمیمیترین دوستانش هم سر باز زد و این کار را آنقدر ادامه داد که در نهایت، مُرد؛ تنها چند ساعت قبل از تخریبش خانهاش، «غمی عمیق» و «رنجی طاقتفرسا» او را از پا درآورد. پزشکان تشخیص دادند او بیمار بوده است. این بیماری مرموز را که نوعی دلتنگی شدید، همراه با خمودگی و اختلال خواب و مقاومت در برابر غذا خوردن بود، «نوستالژی» نامیده بودند.
🔴 نوستالژی از ترکیب دو واژۀ یونانی ساخته شده بود. نوستوس که به معنی «بازگشت به خانه» بود و الگوس به معنی «درد». با آغاز قرن بیستم، پیوند نوستالژی و ذهنیت پزشکی سستتر شد، مسیرش از دلتنگی هم جدا شد و کمکم تبدیل به اختلال روانی و سپس احساسی نسبتا مطبوع شد.
🔴 با این حال روانکاوان اولیه همچنان وقتی با افراد دارای تمایلات نوستالژیک مواجه میشدند بیحوصله میشدند و آنها را متهم به روانرنجوری و ناتوانی در مقابله با واقعیت میکردند. درست مانند بسیاری از مفسران سیاسی امروزی، آن روانکاوان از اینجور اصطلاحات و انگزدنها خوششان میآمد. آنها معتقد بودند طبقات متوسط کمتر از «طبقات پایین» یا «افراد سنتی» دچار احساسات نوستالژیک میشوند. تازه در دهۀ ۱۹۷۰ بود که این دیدګاه معتدل شدند. امروزه روانشناسان معتقدند نوستالژی احساسی تقریبا همگانی و اساسا مثبت است.
🔴امروزه روانشناسان میگویند نوستالژی ممکن است مزایای زیادی برای فرد داشته باشد؛ میتواند عزتنفس را افزایش دهد و معنای بیشتری به زندگی ببخشد، یا حس داشتن پیوند اجتماعی به افراد دهد و ترغیبشان کند در مشکلاتشان از دیگران کمک بجویند و از تنهایی و اضطراب بیرون آیند.
🔴 برخلاف روانشناسان، نوستالژی بین مورخان و تحلیلگران سیاسی و اجتماعی همچنان منفور است. دید چندان مثبتی به تاثیری که نوستالژی بر سیاست و جامعه میگذارد وجود ندارد. جنبشهای پوپولیستی در سراسر جهان بارها به دلیل استفاده و سوءاستفاده از نوستالژی مورد انتقاد قرار گرفتهاند. مورخان میگویند تصاویری که این جنبشها از گذشته ترسیم میکنند، غالبا نادرست است و روایتی افراطی است که فقط به درد سوءاستفادههای سیاسی میخورد جامعهشناسان هم نوستالژی را با گرایش به واپسگرایی و محافظهکاری پیوند میزنند.
🔴 نوستالژی در تحلیلهای سیاسی و اجتماعی گاهی «راهورسم بیخردان» جلوه داده میشود. این نگاه برخاسته از باور رایجی است که میگوید احساسات نباید در سیاست وجود داشته باشد. بااین حال، اگنس آرنولد فاستر، مورخِ بریتانیایی، میگوید نوستالژی احساسی است که در همۀ گروههای سیاسی دیده میشود.
🔴 آرنولد فاستر میگوید نوستالژی منبع درد و لذت است و چیزهای زیادی درمورد زندگی مدرن میگوید. ابراز احساسات نوستالژیک یکی از راههایی است که ما به واسطۀ آن حسرت دربارۀ گذشته، نارضایتی از حال و شاید به طرز تناقضآمیزی، دیدگاهمان دربارۀ آینده را بیان میکنیم. نوستالژی فقط محدود به محافظهکارها نیست و در میان ترقیخواهان نیز به چشم میخورد، چیزی صرفا ملالآور نیست، بلکه سازنده نیز هست. نوستالژی به یک تعریف جدید نیاز دارد، زیرا باید آن را از شر پیوند با بیماری، حماقت و احساساتیگری نجات دهیم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «نوستالژی دیگر یک بیماری نیست» که در سیودومین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۸ مهر ۱۴۰۳ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ اگنس آرنولد-فاستر است و فرشته هدایتی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/n16315
🆔 @commac
🔴 در دهۀ ۱۸۳۰ ، مردی اهل پاریس را با تهدید مجبور کردند تا خانهای که بسیار دوستش داشت را تخلیه کند. مرد به تختش پناه برد، صورتش را رو به دیوار کرد، لب به غذا و نوشیدنی نزد، از دیدار با صمیمیترین دوستانش هم سر باز زد و این کار را آنقدر ادامه داد که در نهایت، مُرد؛ تنها چند ساعت قبل از تخریبش خانهاش، «غمی عمیق» و «رنجی طاقتفرسا» او را از پا درآورد. پزشکان تشخیص دادند او بیمار بوده است. این بیماری مرموز را که نوعی دلتنگی شدید، همراه با خمودگی و اختلال خواب و مقاومت در برابر غذا خوردن بود، «نوستالژی» نامیده بودند.
🔴 نوستالژی از ترکیب دو واژۀ یونانی ساخته شده بود. نوستوس که به معنی «بازگشت به خانه» بود و الگوس به معنی «درد». با آغاز قرن بیستم، پیوند نوستالژی و ذهنیت پزشکی سستتر شد، مسیرش از دلتنگی هم جدا شد و کمکم تبدیل به اختلال روانی و سپس احساسی نسبتا مطبوع شد.
🔴 با این حال روانکاوان اولیه همچنان وقتی با افراد دارای تمایلات نوستالژیک مواجه میشدند بیحوصله میشدند و آنها را متهم به روانرنجوری و ناتوانی در مقابله با واقعیت میکردند. درست مانند بسیاری از مفسران سیاسی امروزی، آن روانکاوان از اینجور اصطلاحات و انگزدنها خوششان میآمد. آنها معتقد بودند طبقات متوسط کمتر از «طبقات پایین» یا «افراد سنتی» دچار احساسات نوستالژیک میشوند. تازه در دهۀ ۱۹۷۰ بود که این دیدګاه معتدل شدند. امروزه روانشناسان معتقدند نوستالژی احساسی تقریبا همگانی و اساسا مثبت است.
🔴امروزه روانشناسان میگویند نوستالژی ممکن است مزایای زیادی برای فرد داشته باشد؛ میتواند عزتنفس را افزایش دهد و معنای بیشتری به زندگی ببخشد، یا حس داشتن پیوند اجتماعی به افراد دهد و ترغیبشان کند در مشکلاتشان از دیگران کمک بجویند و از تنهایی و اضطراب بیرون آیند.
🔴 برخلاف روانشناسان، نوستالژی بین مورخان و تحلیلگران سیاسی و اجتماعی همچنان منفور است. دید چندان مثبتی به تاثیری که نوستالژی بر سیاست و جامعه میگذارد وجود ندارد. جنبشهای پوپولیستی در سراسر جهان بارها به دلیل استفاده و سوءاستفاده از نوستالژی مورد انتقاد قرار گرفتهاند. مورخان میگویند تصاویری که این جنبشها از گذشته ترسیم میکنند، غالبا نادرست است و روایتی افراطی است که فقط به درد سوءاستفادههای سیاسی میخورد جامعهشناسان هم نوستالژی را با گرایش به واپسگرایی و محافظهکاری پیوند میزنند.
🔴 نوستالژی در تحلیلهای سیاسی و اجتماعی گاهی «راهورسم بیخردان» جلوه داده میشود. این نگاه برخاسته از باور رایجی است که میگوید احساسات نباید در سیاست وجود داشته باشد. بااین حال، اگنس آرنولد فاستر، مورخِ بریتانیایی، میگوید نوستالژی احساسی است که در همۀ گروههای سیاسی دیده میشود.
🔴 آرنولد فاستر میگوید نوستالژی منبع درد و لذت است و چیزهای زیادی درمورد زندگی مدرن میگوید. ابراز احساسات نوستالژیک یکی از راههایی است که ما به واسطۀ آن حسرت دربارۀ گذشته، نارضایتی از حال و شاید به طرز تناقضآمیزی، دیدگاهمان دربارۀ آینده را بیان میکنیم. نوستالژی فقط محدود به محافظهکارها نیست و در میان ترقیخواهان نیز به چشم میخورد، چیزی صرفا ملالآور نیست، بلکه سازنده نیز هست. نوستالژی به یک تعریف جدید نیاز دارد، زیرا باید آن را از شر پیوند با بیماری، حماقت و احساساتیگری نجات دهیم.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «نوستالژی دیگر یک بیماری نیست» که در سیودومین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۸ مهر ۱۴۰۳ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ اگنس آرنولد-فاستر است و فرشته هدایتی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/n16315
🆔 @commac
ترجمان
نوستالژی دیگر یک بیماری نیست
اگنس آرنولد-فاستر، گاردین— من همیشه آمادۀ احساس دلتنگی بودهام. وقتی بچه بودم، اصلاً از تعطیلات خوشم نمیآمد، میترسیدم با مدرسه به اردو بروم و متنفر بودم از اینکه شب جای دیگری جز خانه بخوابم. اوایل سال ۲۰۲۱، حین همهگیری کرونا، که تازه شروع کرده بودم به…
♦️ پایان سلطه مقالات دانشگاهی / علی خورسندی
دادههای در دسترس نشان میدهد، بیش از ۸۰/هشتاد درصد مقالات علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی حتی یک ارجاع (citation) هم نمیگیرند! این مقدار برای علوم تربیتی، علوم اجتماعی، روانشناسی و مدیریت حدود چهل درصد است. مقالات علمی رشتههای پزشکی و پیراپزشکی وضعیت خیلی بهتری دارند. رشتههای علوم پایه و مهندسی هم اگرچه شرایط ایدآلی ندارند ولی وضعیتشان از علوم انسانی به مراتب بهتر است.
وقتی کمتر از بیست درصد مقالات علوم انسانی مطالعه میشوند و رفرنس داده میشوند، چرا باید این همه انرژی و سرمایه زمان برای نگارش و انتشار مقاله علمی صرف شود. به شکل سنتی مقالهنویسی در سرشت علوم انسانی نیست. کانت و دکارت و فروید و نیچه با کتابهایشان شناخته میشوند و نه با مقالههایشان! شاید به همین علت است که قبای مقالهنویسی بر تن علوم انسانی جدید ننشسته است. مقالهنویسی میراث علوم پایه و مهندسی است. اگر درست است، آیا نباید پایان عصر هژمونی مقالات علمی در حوزه علومانسانی را اعلامکرد؟!
علوم انسانی در جهان امروز به سمت رفلکشن و نتنویسی پیش میرود. در ایران هم این وضعیت کمو بیش صادق است. مثلا باوجود صیانت ظالمانه و تحقیرآمیز اینترنت، گاهی یک یادداشت علمی یا رفلکشن کوچک در تلگرام بعد از یک هفته دهها هزار مشاهدهکننده و خواننده دارد. اما تعداد دانلود (و نه ارجاع دهی!) بهترین مقاله یک فصلنامه علمی-پژوهشی بعد از سالها، ممکن است یکهزار مشاهده و یا دانلود هم نگیرد!
این وضعیت بیانگر اثر اجتماعی و اعتنای خوب حوزه عمومی به رفلکشنها، نتها و سخنرانیها است. شخصا روزانه دستکم پنج تا ده رفلکشن و سخنرانی میخوانم یا گوش میکنم ولی مقالات دانشگاهی را زمانی میخوانم که مجبورم برای نگارش کار علمی یا پژوهش خودم نگاهی به سایر مقالات بیندازم تا شاید بتوانم به چند مقاله علمی جدیدالانتشار نیز ارجاع دهم. در واقع، نگارش مقاله علمی بیشتر شبیه احترام به مناسک علمی است تا تولید علمی!
بنظر میرسد، عصر وزندهی انحصاری و کارکرد وتویی مقالات علمی و دانشگاهی در سرنوشت تحصیلی و حرفهای دانشجویان و استادان در حال بسر آمدن است. دوره ترندینگ و سلطه «واس» و «اسکوپوس» نیز بسر خواهد آمد. در سیاستگذاریهای اجتماعی و حوزه عمومی اصولا کسی وقعی به محتوای مقالات علمی و دانشگاهی نمینهد! استادی که با افتخار خود را دانشمند دو درصد جهان معرفی میکند، تعداد استنادات و ارجاعدهیها طی یکسال به تمام مقالات و آثار علمی عمرش سه رقمی است! پیشبینی میشود، بتدریج ملاکها و معیارهای ارتقا و ارزشیابی اساتید و دانشجویان در دانشگاههای جهان به کلی تغییر کند.
@khorsanditaskoh
@sociologyofislamiccountries20
🔰
https://dahliaremler.com/2014/04/09/are-90-of-academic-papers-really-never-cited-searching-citations-about-academic-citations-reveals-the-good-the-bad-and-the-ugly/#:~:text=“Only”%2012%25%20of%20medicine,social%20science%20articles%20go%20uncited!
🆔 @commac
دادههای در دسترس نشان میدهد، بیش از ۸۰/هشتاد درصد مقالات علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی حتی یک ارجاع (citation) هم نمیگیرند! این مقدار برای علوم تربیتی، علوم اجتماعی، روانشناسی و مدیریت حدود چهل درصد است. مقالات علمی رشتههای پزشکی و پیراپزشکی وضعیت خیلی بهتری دارند. رشتههای علوم پایه و مهندسی هم اگرچه شرایط ایدآلی ندارند ولی وضعیتشان از علوم انسانی به مراتب بهتر است.
وقتی کمتر از بیست درصد مقالات علوم انسانی مطالعه میشوند و رفرنس داده میشوند، چرا باید این همه انرژی و سرمایه زمان برای نگارش و انتشار مقاله علمی صرف شود. به شکل سنتی مقالهنویسی در سرشت علوم انسانی نیست. کانت و دکارت و فروید و نیچه با کتابهایشان شناخته میشوند و نه با مقالههایشان! شاید به همین علت است که قبای مقالهنویسی بر تن علوم انسانی جدید ننشسته است. مقالهنویسی میراث علوم پایه و مهندسی است. اگر درست است، آیا نباید پایان عصر هژمونی مقالات علمی در حوزه علومانسانی را اعلامکرد؟!
علوم انسانی در جهان امروز به سمت رفلکشن و نتنویسی پیش میرود. در ایران هم این وضعیت کمو بیش صادق است. مثلا باوجود صیانت ظالمانه و تحقیرآمیز اینترنت، گاهی یک یادداشت علمی یا رفلکشن کوچک در تلگرام بعد از یک هفته دهها هزار مشاهدهکننده و خواننده دارد. اما تعداد دانلود (و نه ارجاع دهی!) بهترین مقاله یک فصلنامه علمی-پژوهشی بعد از سالها، ممکن است یکهزار مشاهده و یا دانلود هم نگیرد!
این وضعیت بیانگر اثر اجتماعی و اعتنای خوب حوزه عمومی به رفلکشنها، نتها و سخنرانیها است. شخصا روزانه دستکم پنج تا ده رفلکشن و سخنرانی میخوانم یا گوش میکنم ولی مقالات دانشگاهی را زمانی میخوانم که مجبورم برای نگارش کار علمی یا پژوهش خودم نگاهی به سایر مقالات بیندازم تا شاید بتوانم به چند مقاله علمی جدیدالانتشار نیز ارجاع دهم. در واقع، نگارش مقاله علمی بیشتر شبیه احترام به مناسک علمی است تا تولید علمی!
بنظر میرسد، عصر وزندهی انحصاری و کارکرد وتویی مقالات علمی و دانشگاهی در سرنوشت تحصیلی و حرفهای دانشجویان و استادان در حال بسر آمدن است. دوره ترندینگ و سلطه «واس» و «اسکوپوس» نیز بسر خواهد آمد. در سیاستگذاریهای اجتماعی و حوزه عمومی اصولا کسی وقعی به محتوای مقالات علمی و دانشگاهی نمینهد! استادی که با افتخار خود را دانشمند دو درصد جهان معرفی میکند، تعداد استنادات و ارجاعدهیها طی یکسال به تمام مقالات و آثار علمی عمرش سه رقمی است! پیشبینی میشود، بتدریج ملاکها و معیارهای ارتقا و ارزشیابی اساتید و دانشجویان در دانشگاههای جهان به کلی تغییر کند.
@khorsanditaskoh
@sociologyofislamiccountries20
🔰
https://dahliaremler.com/2014/04/09/are-90-of-academic-papers-really-never-cited-searching-citations-about-academic-citations-reveals-the-good-the-bad-and-the-ugly/#:~:text=“Only”%2012%25%20of%20medicine,social%20science%20articles%20go%20uncited!
🆔 @commac
DahliaRemler
Are 90% of academic papers really never cited? Searching citations about academic citations reveals the good, the bad and the…
“90% of papers published in academic journals are never cited.” This damning statistic from a 2007 overview of citation analysis recently darted about cyberspace. A similar statistic had made the r…
👍3❤1