خرد سنجشگر – Telegram
خرد سنجشگر
494 subscribers
888 photos
256 videos
122 files
755 links
تلاشی برای جاانداختن تفکر نقاد و ساختن مبانی اندیشیدن مستقل و پویا
سلوک ذهنی، روانی در بهره گیری از موهبت کوتاه زندگی
ID:@mansahand
https://news.1rj.ru/str/CriticalDialogue

آغاز کانال:

https://news.1rj.ru/str/CriticalThinker/3
Download Telegram
#شیوه_مطالعه_فعالانه
#م_ناجی
#اصل_سوم
#هدف_غایی_مطالعه




🔆توضیحاتی در مورد نحوه ی مطالعه کتاب🔆

بنده تلاش میکنم که روش ایده آل خودم برای مطالعه کتاب را طی چندین پست برای دوستان عرضه کنم
لذا تقاضایم از دوستان عضو کتابخوانی گروهی این است که اصول فوق را در خواندن کتاب لحاظ کنند

چنانچه در عمل خواهیم دید می توان گفت که یک مطالعه ی فعالانه دو بخش دارد

الف- فهم دقیق مقصود نویسنده ی کتاب
ب- تحلیل و ارزیابی دقیق آن

من این نوع از مطالعه را که راهگشای حیات فکری من بوده است مرهون استادمطهری هستم و برای همین در هر فرصتی آن را ذکر می کنم
ایشان مطالعه کتاب و یا گوش کردن به سخنرانی یا درس و هرچیزی از این قبیل را به خوردن غذا تشبیه کرده بودند و اینکه چنانکه انسان باید غذاهایی را بخورد که معده قدرت هضم آن را دارد انسان هم باید به مطالبی بپردازد که فکرش در آن مرحله قدرت هضم آنها را داشته باشد و چنانکه عمل اصلی در تامین انرژی از غذاهای خورده شده تازه بعد از خوردن و قورت دادن غذا شروع می شود عمل اصلی ذهن و عقل آدمی هم تازه بعد از خواندن که در واقع جمع آوری مواد اولیه است شروع می شود هدف اصلی مطالعه مرحله ی دوم آن است یعنی تحلیل و هضم مواد اولیه و تبدیل کردن آن به عناصری که به درد روح و روان ذهن و زندگی انسان بخورد
این کار نیز بسان تمام مهارتها نیاز به تمرین و ممارست دارد که در صورت علاقمندی دوستان در کنار هم به این تمرینها خواهیم پرداخت

پس بنابراین برای تاکید به اهمیت این مرحله از مطالعه آن را به عنوان اصل سوم معرفی میکنیم
اصل سوم: هدف اصلی مطالعه جمع آوری مواد اولیه لازم برای ذهن است که بتواند با بهره بردن از آنها و تحلیل دقیق آنها و دور افکندن بخشهای غیرلازم یا مضر و طبقه بندی و نگهداری بخشهای ضروری و صحیح آن به سوالات حیاتی و مهم خود پاسخ پیدا کند
#شیوه_مطالعه_فعالانه
#م_ناجی
#اصل_چهارم


اصل چهارم: موتور محرکه ی ذهن آدمی سوالهای اوست

همه ما به تجربه می دانیم که هر عمل ارادی انسان مبتنی بر عوامل متعددی است که از جمله ی آنها انگیزش کافی برای آن عمل است.
حال سوال این است که عمل مطالعه و تبع آن تفکر و فلسفیدن و اندیشه ورزی که عملی ارادی و شاید از سختترین کارهای انسان است با چه انگیزشی شروع شده ادامه می یابد؟
شاید علل مختلفی را بتوان پیدا کرد که گاه به گاه موجب اندیشه ی انسان و غور در دریای تفکر شوند اما اصلی ترین عامل در این کار یکی از دوچیز است:
الف- حل مساله
ب- رفع مشگل

این تقسیم بندی در واقع مربوط می شود به یک تقسیم بندی دیگر در توانایی های ذهنی انسان و درگیری ها و مشگلات وی

انسان در تلاشهای روزمره خود لااقل با دو امر سروکار دارد
الف- یا می خواهد چیزی را بشناسد
ب- می خواهد تغییری در پیرامون خود ایجاد کند

و ازاینرو رشته های آکادمیک هم به دو بخش عمده تقسیم میشوند
الف- معرفت به معنای عام کلمه اعم از علمی یا فلسفی یا حتی دینی
ب- فنون و هنرها و تکنولوژی

در بخش اول مساله شناسایی است و پاسخ دادن به پرسشها و سوالات
و در بخش دوم مساله تغییراتی است که در دنیای پیرامون خود می دهیم و مساله تغییر است و رفع مشگل

اما به هرصورت در هر دو محرک اصلی انسان سوالاتی است که با آن مواجه است با تفاوت در نوع سوالات
سوالات بخش اول با چرا شروع می شود وبرایknowing why? است

و در بخش دوم سوالات معمولا با چطور و چگونه آغاز می شود و برای knowing how می باشد
بنابراین یکی از مهمترین کارهایی که هریک از ماها موظفیم انجام دهیم تکثیر سوال است و اینکه تمام سعی و همت خود را مصروف این امر کنیم که در مواجهه با هرچیزی و هر سخنی به سرعت سوالاتی را راجع به آن در ذهن تولید کنیم
این امر تا آن اندازه اهمیت دارد که می توان گفت یکی از مهمترین توانایی های یک ذهن خلاق تولید پرسش و سوالبرانگیزی است
به طوری که آن روز من به خواهرزاده ام نیکی به درستی یا نادرستی گرامری اش گفتم
Thinking is the art of questioning

بنابر این یکی از اساسی ترین کارهایی که باید برای تقویت مطالعه ی فعالانه و نه منفعلانه انجام داد توسعه و تقویت قدرت سوال سازی و تکثیر پرسش است
باید ذهنمان را عادت دهیم که با خواندن یا شنیدن هر جمله ای فوری سوال کند که چرا؟ یا چگونه؟و یا یکی دیگر از ادوات پرسش
اوایل کار وقتی من با این مساله مواجه شدم با عنوان تفکر علت یاب آشنا شدم که البته در مواجهه با گزاره ها باید یا لااقل ممکن است که آن را به تفکر دلیل یاب اصلاحش کنیم زیرا دلیل در واقع همان علت درستی یک گزاره است

باید هرچه می توانیم بر سوال کردن تاکید کنیم تا کم کم ذهنمان کنجکاو گردد برای یافتن دلایل و برهانها یا استدلالهایی برای درستی گزاره هایی که با آن مواجه می شود.
در این حالت است که کم کم چه ما بخواهیم و چه نخواهیم خود ذهنمان به بایگانی معلوماتش مراجعه خواهد کرد برای یافتن گزاره هایی که ممکن است برای اثبات درستی یا نادرستی این قضیه به درد می خورد
#تعریف_وضعی
#م_ناجی



تعریف وضعی
_____

یکی از معانی تعریف که باید از معنای رایج و قریب آن یعنی شناساندن یک شیء یا مفهوم متمایز شود معنای خاصی از تعریف است که برای یک توافق عام یا خاص در بین عده ای از مردم یا اهالی رشته ی خاصی از علوم یا فنون یا حتی بین چند نفر اطلاق می شود

مثال رایج و آشنای این معنی از تعریف همین علایم راهنمایی و رانندگی است.
اگر کمی توجه کنیم تصدیق خواهیم کرد که هیچ ارتباط خاصی بین دایره سفیدی که خطوط پیرامونش قرمز رنگ است و یک قطر مورب قرمز رنگ داخل آن کشیده شده است و دستور ورود ممنوع وجود ندارد ولی وقتی پلیس راهنمایی و رانندگی اعلام میکند که این علامت به معنای ورود ممنوع است بعد از این اعلام هرگاه شما چنان علامتی را سر خیابانی می بینید فوری متفطن می شوید که نمی توانید با ماشین وارد آن خیابان شوید
حال سوال این است که چه چیزی باعث شد بین آن شکل و این معنا ارتباط برقرار شود؟
جواب روشن است. قراردادی که از طرف پلیس راهنمایی وضع و. جعل شد و به اطلاع شما رسید. گویی آن علامت جایگزین دستور مامور پلیس فرضی که سر خیابان ایستاده است گشته است
در این حالت می گوییم که این شکل برای دستور ورود ممنوع تعریف شده است . پس تعریف در اینجا معنای قرارداد یا به تعبیر اصولیین ما جعل وبه تعبیر منطقیون ما وضع شده است. و به آن شکل و علامت موضوع و به آن معنا موضوع له گفته می شود.
آنچه در اصطلاح متفکران غربی تعریف گزارشگرانه((Reportive definition و نیز تعریف قراردادی و یا به تعبیر استاد ملکیان تعریف تصریحی(stipulative definition ) نامیده می شود هر دو را می توان در ذیل این معنا از تعریف گنجاند
زیرا به نظر اصولیین و منظقیون ما تمام زبانها مبتنی بر جعل یا وضعی هستند که به صورت جمعی و تدریجی بین اهل زبان اتفاق افتاده است که به آن وضع عام می گویند و اصطلاحات هر رشته ی تخصصی هم با توافق اهل آن رشته وضع شده اند که به آن وضع خاص گویند
#متن_برای_ترجمه
#شماره_شش
#م_ناجی
#ترجمه



3.2 Stipulative definition
تعریف وضعی

A stipulative definition is not used to explain the existing meaning of a term.

تعریف وضعی معنای موجود یک اصطلاح را توضیح نمی دهد.


It is used to assign a new meaning to a term, whether or not the term has already got a meaning.
آن معنای جدیدی را برای یک اصطلاح وضع و جعل می کند خواه آن اصطلاح قبلا معنایی داشته یا نه


If the stipulative definition is accepted, then the term is used in the new way that is prescribed.
اگر تعریف وضعی پذیرفته شود در این صورت اصطلاح در معنای جدیدی که با تعریف مجوز گرفته است به کار برده می شود


For example, suppose a stipulative definition is proposed to define “MBA”
to mean “married but available”.
برای مثال فرض کنید که یک تعریف وضعی پیشنهاد میکند که لفظ(ماد) را برای متاهل اما دردسترس تعریف کنیم


Accepting such a definition, we can then go about describing other people as MBAs.
با پذیرفتن چنین تعریفی ما می توانیم ازین پس افرادی را که چنین شرایطی دارند را ماد بنامیم
#شیوه_مطالعه_فعالانه
#م_ناجی
#اصل_پنجم



اصل پنجم: حافظه ی بلند مدت ما مثل هارد دیسک کامپیوتر است
_________________________________



تصور کنید که کامپیوتری دارید که با آن هر روز کارهای مختلف اداری یا شخصی انجام می دهید و فایل های مختلفی را که لازم دارید همینجوری در هارد کامپیوترتان ذخیره می کنید( دقیقا مثل کاری که من می کنم!!!)
پس از چند ماه که این فایلها از همه نوعش در هارددیسک شما ذخیره شد روزی شرایطی پیش می آید که احتیاج فوری به فایلی پیدا میکنید که حتی نامش را هم نمی دانید
چه اتفاقی می افتد؟
هارد دیسکتان را باز می کنید و با هزاران فایل پراکنده و بدون نام که صرفا با شماره های مختلفی در کنار هم چیده شده اند مواجه می شوید
برای پیدا کردن فایل مورد نظر ممکن است ساعتها و روزها و شاید هم هفته ها باید زمان خرج کنید
و وقتی فایل به دستتان می رسد که دیگر کار از کار گذشته است
ذهن های انسانهای معمولی و عادی به این صورت است. همه ی اطلاعاتی که در طول زندگی کسب کرده اند به صورت رندوم و اتفاقی در حافظه ی دراز مدت ذخیره شده اند. و صد البته که وضوح و شفافیت و دقت ذخیره شدنش نیز بستگی به میزان دقتی دارد که در زمان ذخیره سازی بوده است با لحاظ اینکه گذر زمان به تدریج از وضوح آنها می کاهد خصوصا اگر در طول این مدت از آنها استفاده ای نکرده باشیم
درست است که هرچه بگوییم دیر نشده است واقعا دیر است اما هنوز هم فرصت داریم
باید برای اینکه بتوانیم از دانسته های خود بهره برداری حداکثری بکنیم باید فایلها را به تناسب نوع فایل و مورد استفاده اش دسته بندی کنیم و در پوشه های مجزا ذخیره کنیم. حتی ممکن است در داخل خود پوشه ها هم تقسیماتی اعمال کنیم و زیرپوشه هایی درست کنیم و فایلها را به حسب نوع تقسیمات در آنها جا دهیم
پس یکی از مهمترین کارهایی که در اسرع وقت باید به آن اقدام کنیم ساماندهی فایل های موجود درهارد ذهنمان یعنی معلوماتی که در حافظه ی بلندمدتمان ذخیره شده اند
#شیوه_مطالعه_فعالانه
#م_ناجی
#اصل_ششم


اصل ششم: شیوه ی ساختن پوشه در ذهن ایجاد سوالهای جدی است
______________________________________

انسان با جهل متولد می شود با ذهنی کاملا خالی، بدون هیچ تصور و تصویری و روشن است که تا اثری از تصور نباشد تصدیقی هم بالفعل موجود نخواهد بود
وقتی انسان متولد می شود ذهن انسان بسان هارددیسکی خالی است اما قابلیت دریافت ادراک را دارد.
ازینرو می توان گفت که انسان موقع تولد جاهل به معنای واقعی کلمه است. آن هم جهل مرکب
می دانید جهل مرکب یعنی چه ؟
جهل مرکب یعنی اینکه انسان چیزی را نداند و حتی به اینکه نمی داند هم جاهل باشد یعنی کاملا خالی الذهن باشد در مورد امری
به قول شاعر:
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابد الدهر بماند!

اگر فرض کنیم که در این عالم موجودی هست به نام ماگادامانا
قبل از اینکه شما این کلمه را از من بشنوید این موجود را نمی شناختید و به اینکه این موجود را نمی شناسید هم آگاهی نداشتید ولی الان می دانید چنین موجودی ممکن است باشد و برایتان سوال می شود که این موجود آیا وجود دارد یا نه و اگر وجود دارد چه نوع موجودی است؟
پیدایش سوال در انسان یعنی شکسته شدن جهل مرکب و تبدیل آن به جهل بسیط
یعنی تا زمانی که سوالی در ذهن ما ایجاد نشده یعنی هنوز به مرحله ی جهل بسیط هم وارد نشده ایم
اما وقتی سوال ایجاد شد یعنی ما در مورد آن امر مورد سوال، پاسخ یقینی یا مطمئنی نداریم ولی می دانیم که نمی دانیم
همین ایجاد سوال موجب باز شدن فولدر و پوشه ای در ذهن ما می شود همانند صندوقی خالی که از درونش عطش پرشدن می جوشد و ما را به طرف یافتن پاسخ و تلاشی جدی برای پرکردن آن صندوق خالی سوق می دهد
پس اساسی ترین راه ایجاد و ساختن فولدرها و پوشه ها در ذهن ایجاد سوال است و تکثیر سوال در ذهن خود موجب تشنگی شدید انسان به دانستن و پر کردن خلاهایی است که با سوال ایجاد شده است
پس ایجاد سوال و تکثیر انسان دو کار انجام می دهد
الف- در ذهن پوشه هایی می سازد برای معنی دار شدن یافته های قبلی و یافته های جدید
ب- این فولدرها خود انرژی لازم برای تلاش و تحرک در جهت پرکردن پوشه ی خالی و یافتن جواب سوال را می آفریند
#شیوه_مطالعه_فعالانه
#م_ناجی
#اصل_هفتم


اصل هفتم:مفاهیم و تصورات آجرها و خشت پاره های تفکر هستند

می توان گفت که ابتدایی ترین نوع تفکر که به احتمال زیاد مشترک بین انسان و حیوانهایی که دارای سلسله اعصاب متمرکز هستند است نوعی تفکرخیالی که بی شباهت به تداعی معانی جزئی نباید باشد است. وقتی روباهی با صدای تفنگ یا هر صدای بلندی می گریزد یعنی بین آن صدا و تهدید رابطه ای را درک میکند اما تصویری که از صدا دارد تصویر کلی نیست بلکه تصویر جزئی است زیرا در جای خود نشان داده شده است که ایجاد مفهوم کلی دایرمدار ایجاد زبان است و بدون زبان امکان پیدایش مفهوم کلی وجود ندارد
این نوع از تفکر(اگر بتوان نام تفکر برآن نهاد) در کودک هم تا قبل از شروع به حرف زدن وجود دارد. کودک هم با شنیدن صدای مادر پی به آمدنش می برد و بی تابی میکند.
با دیدن پستان مادر می فهمد که وقت شیرخوردن است و....
اما تفکر به معنای خاص آن یعنی تفکر کلی بعد از پیدایش مفاهیم کلی در ذهن انسان آغاز می شود.انسان با بهره بردن از این مفاهیم می تواند گزاره هایی در مورد چیزهای مختلف بسازد و آن را به دیگران منتقل کند و از همین جا تفهیم و تفاهم آغاز می شود
انسان در طی زندگی روزمره هر روز انگاره هایش را راجع به هر لفظ و کلمه ای کامل و کاملتر می کند به طوری که بعد از مدتی اطمینان پیدا میکند که کلمات را آنچنان می فهمد که دیگران می فهمند و ازینرو خیالش از بابت اینکه با بیان جملاتی سوأ تفاهم فیمابین حاصل نخواهدشد راحت است و دغدغه ای از این جهت ندارد گرچه در زندگی هرکس می شود مواردی را یافت که کلمات و جملات سوء تفاهم زاییده باشند
در مورد کلمات و مفاهیم روزمره و عام معمول انسانها با ضریب هوشی متوسط به بالا معمولا مشگلی ندارند اما وقتی به زبان تخصصی رشته های علمی یا فنی یا هنری وارد می شویم در اینجا احتمال سوء تفاهم بیشتر می شود زیرا احتمال اینکه هر یک از دو طرف معنای کامل الفاظ مورد استفاده را ندانند یا در تعریف آن اختلاف داشته باشند زیاد است
ازینرو برای پالایش و دقیق ساختن اندیشه و بالا بردن ضریب توافق در دیالوگها ضرورت دارد که در هر بحثی قبل از شروع به بیان ادعا و نیز اقامه ی دلیل ، به تعریف دقیق مفردات بحث یعنی مفاهیم و تصوراتی که در بحث به کار برده می شود پرداخته شود و با دقت تمام هر یک از مفاهیم تعریف گردد
این کار در فعالیتهای فکری فردی هم ضرورت دارد زیرا واضح و متمایز شدن ابعاد معنی هر کلمه خودش به تنهایی کمک موثری است برای استعمال درست آن در استدلالها و کشف مجهولات

پس می توان اصل هفتم را به صورت کاربردی تری بیان کرد: برای دریافت دقیق مطلب از یک متن ضرورت دارد که معانی مفردات بخش مورد مطالعه یعنی مفاهیم و تصورات و کلمات به کار برده شده به دقت معین شود به صورتی کامل که تمام شرایط تعریف را با خود داشته باشد
#اندیشیدن_مکتوب
#کتابخوانی
#دوستان
#م_ناجی

اندیشیدن با توجه به تجربه های شخصی خودم در واقع دیالوگ با خود است.
تا به حال مطلبی هم در این مورد از کسی نخوانده ام
لذا صرفا با همان تجربه ی شخصی حرف می زنم و علاقمندم اگر کسی تجربه ای از نوع دیگر دارد مطرح کند که برایم خیلی جالب و آموزنده خواهد بود

البته می توان تصور کرد که یک فرد موقعی که شخص دیگری با او سخن می گوید اعم از معلم و استاد یا کتاب و هر نوشته ی دیگربه عنوان نماینده یک شخص ، فرد می تواند با تصور مطالبی که می شنود یا میبیند آنها را در ذهن خود احضار کرده و نسبتشان را ملاحظه کرده و مورد داوری و قضاوت قرار دهد
همچنین است هر عامل خارجی که بتواند مفاهیم و تصورات را در صفحه و مانیتور ذهن انسان نشان دهد.
مثلا وقتی دوستتان به شما می گوید امروز روز تعطیل رسمی است این مفاهیم و تصورات در پرده نمایش ذهن ما حاضر می شوند سپس ذهن شما فوری با مرکز بایگانی داده ها مراجعه می کند و تمام اطلاعاتی را در این مورد دارد احضار می کند و شما ضمن مقایسه ی اطلاعات قبلی خود به داوری در مورد درستی یا نادرستی گفته ی دوستتان اقدام می کنید

اما وقتی که خودتان هستید و خودتان چگونه می توانید مفاهیم و تصورات خاصی را که می خواهید بازبینی و بازداوری کنید در صفحه ذهن به نمایش بگذارید
به نظر راهی نیست الا با ذکر اسم آن مفهوم و معنا یا به صورت درونی و صامت و یا با صدای بلند به طوری که از راه گوش هم بتوانید بشنوید
یعنی برای اینکه بدانم که امروز روز تعطیل است یا نه مجبورم به خودم بگویم که آیا امروز تعطیل است یا نه؟ و سپس مراجعه کنم به بایگانی داده ها و اموری که به نحوی می تواند به پاسخ دادن به این سوال مربوط باشد
این مکانیسم تفکری است که انسان می تواند به تنهایی با خود داشته باشد
اما مساله این است که ذهن ما با هر علامت و اشاره ای می تواند به مسایل و تصورات دیگر بپرد مثلا با شنیدن صدای گنجشک یا ترمز ماشین یا صدای پای کسی از پشت در می تواند از مساله اول به مسایل دیگر بپرد به طوری که گاهی مطلب اول به کلی فراموش می شود

ازینرو برای بهتر نتیجه گرفتن و حفظ تمرکز بهتر است انسان به صورت مکتوب فکر کند یعنی از قلم و کاغذ برای کنترل ذهن از پرش به موضوعات دیگر کمک بگیرد
و فایده دیگر این کار هم این خواهد بود که تفکرات انسان به صورت مکتوب ماندگار می شوند و بعدها می توانند به درد خود وی یا دیگر خوانندگان بخورند
در خاتمه متنی را نقل می کنم که ایده ای برای تصمیم گیری راحتتر و دقیقتر در کارهای روزمره است.
_____________________________________________


تکنیک (خوب،بد، جالب)


این یک تکنیک ذهنی است که برای گرفتن تصمیم های نیمه بزرگ استفاده می شود. مبدع این تکنیک آقای ادوارد دوبونو است که در پست های بعدی باز هم از روش تفکری ای که او ابداع کرده و تفکر جانبی نام دارد، استفاده خواهیم کرد
این تکنیک همانند نیش ترمز در رانندگی است. دیروز گفتیم که ذهن ما تمایل دارد خیلی سریع از روی موضوعات بجهد در واقع بی حوصله بودن از ویژگی های یک ذهن تربیت نیافته است.
در حالت معمولی، ذهن ما به تعلیق تمایل ندارد و می خواهد تکلیف مسائلی راکه با آن روبرو می شود معلوم کند آنهم به صورت صفر و یک؛ یعنی هر موضوع یا خوب است و یا بد. در صورتیکه تعلیق یعنی حالتی بین این دو.
ولی همانطور که گذر از یک تقاطع با اتومبیل ،نیاز به کاهش سرعت دارد ، ذهن را هم باید تربیت کرد که در برخورد با موضوعات سرعتش را کم کند. دیروز از موضوعات معمولی صحبت کردیم و روشی هم که ارائه شد مانند برداشتن پا از پدال گاز بود.
تکنیک امروز مانند نیش ترمز است و استفاده از آن باعث کاهش قابل توجه سرعت می شود.
برای استفاده از این تکنیک باید حداقل جنبه های مثبت و منفی یک موضوع را قبل از اتخاذ تصمیم بسنجیم. بدین منظور یک کاغذ را به سه قسمت تقسیم کرده و در یک ستون موارد مثبت انجام تصمیم را می نویسیم و در ستون دیگر مورد منفی و مخرب آن را. اگر به موردی هم برخوردیم که نمی دانستیم مثبت است یا منفی و مشخص شدن این موضوع نیاز به بررسی بیشتر دارد ،آنرا در یک ستون سوم می نویسیم. نام ستون سوم را می گذاریم جالب.

قبل از اینکه تصمیم به انجام یا عدم انجام کاری بگیریم، لازم است که این دو بُعد( یعنی همان دو ستون مثبت و منفی) را در نظر بگیریم. چنانچه ابعاد مثبت یک تصمیم از ابعاد منفی آن بیشتر بوده و همچنین موارد جالب گسترده نباشد، انجام آن می تواند عقلانی باشد. در غیر این صورت انجام آن غیر عقلانی است.

به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که مشغول مطالعه برای آماده شدن در یک امتحان مهم است که تا 2 ماه آینده باید آن را بگذراند. دوستان این شخص به او پیشنهاد می دهند که به همراه آنها برای بازدید 3 روزه و استثنایی از یک منطقه محافظت شده همراه شود.
نتیجه انجام تکنیک مثبت/ منفی/ جالب به قرار زیر است:
مثبت
مدت هاست که سفر نرفتم و ذهنم کمی خسته شده است

این یک سفر استثنایی است و برای هرکسی امکان بازدید از چنین منطقه ای فراهم نمی شود به خصوص اینکه یک راهنما هم همراه باشد و شگفتی های حیات وحش را نشان دهد
از آنجایی که وسیله رفت و آمد و امکانات اقامت فراهم است قبل و بعد از سفر وقتم گرفته نمی شود

منفی
سه روز از برنامه ام عقب می افتم. جبران این مدت نیاز به کار بیشتر و صرف انرژی فراوان دارد

جالب
چند نفر در این برنامه هستند که آنها را نمی شناسم

در کل چنانچه این سه روز قابل جبران باشد می توان به سفر رفت در غیر اینصورت بهتر است که دندان طمع کشیده شود.


یک نکته ای که اینجا مطرح است اینکه؛ اول کدام ستون باید پر شود؟ در جواب باید گفت نباید مقید شد که اول یک ستون پر شود و بعد به سراغ ستون دیگر رفت. وضعیت و جوانب تصمیم باید مشاهده شود. هر مورد مشاهده شده در ستون مربوطه گذاشته می شود. مثل اینکه ما صندوقچه ای پر از تیله های رنگی داشته باشیم و بخواهیم تیله ها هم رنگ را جدا کنیم. به این منظور دستمان را در جعبه برده و هر تیله که به دستمان آمد را بر می داریم و آن را با توجه به رنگش در ظرفی جداگانه می گذاریم.

با انجام این تکنیک ساده چه بسا تردیدها و تعلل هایی که در گرفتن یک تصمیم است بر طرف شود، اختلاف نظرها بر طرف شود، برداشت های محکم که در موضوعات هست، کم رنگ شده و یا تغییر یابد و بن بست های یک مذاکره شکسته شود(مرکز پژوهشهای کاربردی)
#اندیشیدن
#اهمیت_تعریف_تفکر
#دوستان
#م_ناجی






🔆🔆سه شنبه ی تفکر🔆🔆

باز هم سه شنبه سر رسید

سه شنبه هایی که مهر به نام مهر اندیشیدن زده شده است در یک ماه اخیر

سه شنبه هایی که هرکس به نوعی از آن گریزان است

گویی اندیشیدن سخت ترین کار جهان است برای این انسانی که وجه تمایزش با دیگر حیوانات همین اندیشیدن است

عجیب هم نیست زیرا یک نظام آموزشی رعیت پرور تنها چیزی را که دوست ندارد همین اندیشیدن است
اندیشیدن برای همه مشگلزاست و در راس آنها برای مدیریت کلان چامعه یعنی برای شاهان ، برای کلان سرمایه داران، برای روحانیان ، برای خوانین، برای دولت به معنای عام آن و برای هرکسی که از این موجود دوپا تبعیت می خواهد و پیروی و ساده اندیشی و زودگولخوری و آسان متقاعد شدن

اجازه بدهید بی تعارف حرف بزنیم اکثر ماها هم از این وضعیت بدمان نمی آید زیرا فکر زیاد و عمق اندیشه ی زیاد زحمت آفرین است زندگی را به وضعیتهای سخت می کشاند
چیزهایی را برگردن انسان می گذارد که نای راه رفتن هم برایش نمی ماند
اما انسان بودن چنین چیزی است و انسان بودن مستلزم تحمل رنج انسانیت بر شانه های ناتوان خویش است و همین وضعیت است که اگزیستانسیالیستها از آن به زندگی در لبه تعبیر می کنند یعنی همیشه بر لبه ی پرتگاههای زندگی راه رفتن و همیشه هراس بودن و نبودن و چگونه بودن را در گامهای خویش حس کردن

وقتی سوال ساده ی فکر کردن یعنی چه را می پرسیدم تصورم این نبود. تصورم این نبود که حتی از مواجهه با ساده ترین سوال، سوال در مورد چیزی که به قول یکی از همین دوستان کار هر روزه و هر ساعته و هر دقیقه و ثانیه ی ماست و ما هیچگاه-شاید- خالی از اندیشه نیستیم حتی در خواب، گریزان باشیم
اما وقتی از همین سوال می شود چیز کمی برای گفتن پیدا می کنیم
یا اصلا دوست نداریم وقت عزیزمان را برای آن تلف کنیم که چه بشود؟
اگر من اوتوماتیک وار هر روزه تفکر میکنم چه لزومی دارد که آن را بشناسم یا تعریف کنم؟
دانستن تعریف فکر کردن به چه درد نان روزم خواهد خورد؟ و یا خواب شبم؟
چیزهای مهمتری دارم که باید به آنها فکر کنم!
فکر کنی؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی فکر کردن روی زندگی تو و چیزهای مهمتر زندگی تو اثر داره؟
خوب اگه اینگونه باشه که عالی است پس باید به این فکر کردن اهمیت بدی
- آخه فکر کردن راجع به فکر کردن چه اهمیتی میتونه داشته باشه؟
آخه اگه فکر کردن مهم باشه و اگه یکی از عوامل موفقیت حساب بشه باید کیفیتش هم در کیفیت زندگی مهم باشه
همین نانی که می خوری اگه برای زندگیت مهمه کیفیتش هم مهم میشه یعنی نانی تا نان دیگر ممکنه هزاران برابر فرق وجود داشته باشه
آخه فکر کردن راجع به فکر کردن چطور می تونه کیفیت فکر کردن رو عوض کنه؟
مطمئنی عوض نمیکنه؟ یا همینطوری میگی؟ اینکه ما تاثیر چیزی رو ندونیم معناش این نیست که به تاثیرنداشتنش مطمئنیم
شاید اگه تو زندگی کمتر موفقیم علتش همینه که تاثیر تفکر رو در زندگی نمیدونیم و فرق بین فکر موثر و فکر غیرموثر را اصلا نمی فهمیم!
خلاصه بحث به درازا کشید و ما هنوز راجع به فکر کردن چیزی نمی دانیم😩
#اندیشیدن
#تعریف_تفکر
#گفتگو_با_دوست_9ساله
#م_ناجی

- شما هی از فکر کردن حرف می زنین و توصیه می کنین که باید فکر کنیم و خوب فکر کنیم من دقیقا متوجه نیستم که منظورشما از فکر کردن چیه؟
-حق با شماست. وقتی من از موضوعی برای شما حرف می زنم حتما باید سخنانم واضح و روشن باشد درست مثل اینکه بخواهم از نور استفاده کنم تا شما چیزی رو ببینید اگر نورکافی بر آن نتابانم و شما در سایه روشن اون شیئ را ببینید ممکن است تصویر روشن و واضحی از آن به دست نیاورید و ابعاد و ویژگیهای آن را درست تشخیص ندهید
مثلا اگر آن چیز پایه داشته باشد ممکن است در تشخیص تعداد پایه هایش اشتباه کنید و یا رنگ دقیق پهلوهای آن که کمتر نور بر آن تابیده را متوجه نشوید
- حالا فکر کردن یعنی چی؟
-اولا فکر میکنم تا به این حد با هم توافق داریم که فکر کردن کاری است که ما می کنیم. زیرا می توانیم بگوییم که نیم ساعته که در مورد نحوه ی کار این زنگ اخبار فکر میکردم
- درسته اما من که کاری نمی کردم!
- آها متوجه منظورت شدم .
منظورت این است که تو در این مدت با دست و پا و دیگر اعضای بیرونی خود فعالیتی نداشتی. یعنی فکر کردن کار با اعضا و جوارح خود نیست
حق با توست. زیرا کارهایی که ما می کنیم دو گونه است:
کارهای بیرونی که توسط دست و پا یا دیگر اعضای بیرونی خود انجام می دهیم
کارهای درونی که در درون وجود ما صورت می گیرد؟
- ما در درون خود چه کاری رو میکنیم مثلا؟
- بذار فکر کنم............. مثلا حرف زدن!
- حرف زدن که کار بیرونی است و ما به کمک دهان و زبان و حنجره آن را انجام می دهیم
- نه منظورم اون نبود. منظورم یه نوع دیگه از حرف زدن بود
- مگه حرف زدن دیگه ای هم داریم؟
- بله معتقدم که نوع دیگری از حرف زدن هم داریم. سوال میکنم ازت
وقتی در کلاس درس نشسته ای و معلم در حال توضیح دادن یک ماجرای تاریخی است و از فتح شهر قسطنطنیه توسط امپراطوری روم حرف می زند تا به حال نشده در درون خودت حس کرده باشی که یکی داره حرف میزنه و چیزی ازت می پرسه؟ مثلا شهر قسطنطنیه چه شکلی بوده یا مردمش چی می پوشیدند و چه سوار می شدند و...
- اره بعضی وقتا گویی خودم دارم از خودم چیزی می پرسم یا به چیزی جواب میدم معلم چیزی پرسیده ولی من دارم به خودم جواب میدم
- آها منظورم همین بود . به نظرت اون رو نمیشه کار گفت؟
- چرا در واقع خیلی شبیه به سخن گفتن بیرونی است اما صدا به قدری آرومه که جز خودم کسی نمی شنوه حتی لبهام هم تکون نمی خورن
- افرین این نمونه ای از کاراییه که ما در درون خود می کنیم. سخن گفتن با خود
- حالا به نظر تو چه اشکالی داره که ما اسم همین سخن گفتن با خود را بذاریم تفکر؟
- یعنی تفکر همینه؟
-آره تفکر همین حرف زدن و سخن گفتن با خود است اما اینکه در باره ی چی باشه یا تکنیکهای مختلفی داشته باشه یا نه بمونه واسه بعد اما تفکر رو به زبان خیلی ساده میشه گفت حرف زدن و سخن گفتن بی صدابا خود

-یعنی اگر با صدا باشه دیگه نمیشه گفت تفکر؟
یه سوال دیگه هم اومد به ذهنم
یعنی از همونی که با خود آدم حرف می زنه
میگه اگه بی صدا هستش چطوری من می شنوم؟

- نه منظورم این نبود. منظورم این بود که اغلب این رفتار بی صدا اتفاق می افته یعنی صدایی که دیگران بشنوند رو نداره


میشه گفت یه جورایی صدا داره یعنی خودمون حرفش را می شنویم

اقرار میکنم که در این مورد حق با توست
باید اینو اصلاح کرد
درستش اینه که بگیم فکر کردن یعنی حرف زدن با خود
حالا یا بی صدای بلند یا با صدای بلند
یه نکته دیگه
گاهی هم این کار به صورت مکتوب و نوشته اتفاق می افته
یعنی ما با خودمان بر روی کاغذ حرف می زنیم و در واقع نامه نگاری می کنیم
این یکی من سوالی می پرسه اون یکی من جوابش رو میده و هی با هم در حال گفت و گو هستند . اینم یه جوری از فکر کردن به حساب میاد
Audio
#کتاب_صوتی
#رادیو_آوای_دوست
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی




📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗
یادداشت مترجم
Audio
#کتاب_صوتی
#رادیو_آوای_دوست
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی




📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗
پیشگفتار- بخش اول
Audio
#کتاب_صوتی
#رادیو_آوای_دوست
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی




📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗
پیشگفتار-بخش دوم
Audio
#کتاب_صوتی
#دوستان
#تفکر_نقادانه
#رادیو_آوای_دوست
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی




📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗
فصل اول-بخش دوم
Audio
#کتاب_صوتی
#دوستان
#تفکر_نقادانه
#رادیو_آوای_دوست
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی




📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗
فصل اول_بخش یک
Audio
#کتاب_صوتی
#دوستان
#تفکر_نقادانه
#رادیو_آوای_دوست
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی




📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗
فصل اول_ بخش سه
Audio
#کتاب_صوتی
#دوستان
#تفکر_نقادانه
#رادیو_آوای_دوست
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی




📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗
فصل اول_بخش چهار
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تفکر نقاد یا خرد سنجشگر
Audio
#کتاب_صوتی
#رادیو_آوای_دوست
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی




📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗
فصل سوم_دلایل استدلال کدامند؟
بخش اول