فلسفه دیزاین – Telegram
فلسفه دیزاین
6.94K subscribers
68 photos
12 videos
1 file
1.2K links
این کانال چکیده‌ای از مقالات روز، نمونه‌های موفق، ابزارهایی‌ست که ما در DeXign Studio با آن برخورد داشته و معرفی‌شان می‌کنیم.

ارتباط با کانال:
@mohsenissapour

منابع و ابزارهای دیزاین:
DexignResources.com

دسخط:
https://daskhat.dexignresources.com
Download Telegram
اصول پیکربندی (Layout) در طراحی رابط‌های کاربری

در پیکربندی رابط‌های کاربری هدف اساسی نمایش دادن اطلاعات در ساختاری خوانا و قابل فهم است. این هدفی ساده به نظر می‌رسد اما برای طراحان رابط‌های کاربری مواجه شدن با شیوه‌های پیکربندی‌ متنوع بدون دانستن اصول شکل‌گیری آن‌ها می‌تواند سردرگم‌کننده باشد.

اصول پیکربندی در طراحی رابط‌های کاربری سعی دارند تا با در نظر گرفتن نحوه‌ی عملکرد مغز کاربران و همچنین مفاهیم زیبایی‌شناسی راه‌حل‌هایی کاربردی و جامع برای رسیدن به ساختارهایی قابل فهم و جذاب ارائه دهند. در اینجا به ۷ مورد از این اصول اشاره می‌کنیم.

۱. اندازه (Size)
اولیت‌بندی اندازه‌ها در تصمیم‌گیری‌های کاربران تاثیرگذار بوده و آن‌ها را در پیدا کردن آنچه مهم‌تر است کمک می‌کند. ایجاد تغییرات در اندازه‌ی هر یک از بخش‌های یک صفحه به هدفی که کاربر در آن صفحه دنبال می‌کند بستگی دارد؛ تنها به دنبال گشت‌زنی است و می‌خواهد مطالب مهم‌تر را پیدا کند یا صفحه‌ی مورد نظر خود را یافته و می‌‌خواهد با تفکیک بخش‌های مختلف آن (عنوان، مطلب، لینک‌ها و ...) اطلاعات را دریافت کند.

۲. مسیر بصری (Visual journey)
تعریف مسیری منطقی برای دیده و خوانده شدن یک صفحه به اصلاح مسیر بصری آن خوانده می‌شود. تمام مطالب و بخش‌هایی که در یک صفحه وجود دارند به یک اندازه اهمیت نداشته و نباید به یک اندازه و در یک لحظه توجه کاربران را جلب کنند.‌ اولویت‌بندی مطالب و بخش‌ها براساس آنچه کاربران انتظار دارند مسیر بصری را می‌سازد.

۳. عدم تقارن (Asymmetry)
می‌‌توان گفت که عدم تقارن در واقع تقارنی است پنهان که جذابیت بیشتری برای ذهن دارد. در صفحات رابط کاربری عدم تقارن که می‌بایست با حفظ هماهنگی و یک تقارن پنهان اعمال شود می‌تواند ضمن ایجاد جذابیت، بخش‌های مختلف را تفکیک کرده و حرکت نگاه کاربران را کنترل کند‌.

۴. فضا (Space)
مفهوم پیکربندی در طراحی رابط کاربری را می‌توان در سامان‌دهی و طبقه‌بندی فضاها خلاصه کرد. فضای سفید یا منفی فواصل میان اجزای مختلف صفحه را مشخص می‌کند؛ اگر اجزا به هم نزدیک باشند به عنوان گروهی مرتبط باهم دیده می‌شوند و به همین ترتیب اگر فواصل را افزایش دهیم ارتباط میان اجزا در ذهن کاربر کمتر می‌شود.

۵. شکست (Break)
یکی از ترفندهای جذاب در پیکربندی رابط‌های کاربری مفهومی است به نام شکست. به‌طور کلی می‌دانیم که فضاهای متنوع بهتر می‌توانند ذهن افراد را درگیر کرده و آن‌ها را به خود جلب کنند. در رابط‌های کاربری گاهی برای نمایش اطلاعات بسیار به استفاده از الگوهای تکرار شونده روی می‌آوریم، این الگوها اطلاعات را مرتب کرده و به خوبی در اختیار کاربران قرار می‌دهند، اما در طولانی مدت خسته‌کننده می‌شوند و میزان درگیری ذهن کاربران را کاهش می‌دهند. طراح رابط کاربری می‌تواند با شکستن این الگوهای تکراری به شیوه‌های مختلف، ضمن ایجاد جذابیت بیشتر، توجه کاربر را دوباره جلب کند.

۶. برهم‌نهی (Superposition)
رابط‌های کاربری در فضایی دوبعدی و تخت ساخته می‌شوند. یکی از راه‌هایی که می‌توانیم به پیکربندی‌های خود در این فضا عمق بدهیم استفاده از روی هم گذاشتن اجزای صفحه است. با این کار پیکربندی‌هایی نزدیکتر به دنیای واقعی و جذابتر می‌سازیم.

۷. شبکه‌ها (Grids)
استفاده از شبکه‌ها نظمی دقیق و مداوم را بر پیکربندی‌های ما حاکم می‌کند. این راهنماهای نامرئی راه‌حلی استاندارد برای بخش‌بندی در یک صفحه محسوب می‌شوند. اگرچه سبک و آزادی هنری یک طراح نباید نادیده گرفته شود اما اعمال این استانداردها و در ذهن داشتن نظمی که ایجاد می‌کنند برای هرچه خواناتر شدن رابط‌های کاربری ضروری است.

در میان شیوه‌های پیکربندی متنوع در رابط‌های کاربری مهم‌ترین چیز در نظر داشتن هدف ما از ایجاد این پیکربندی‌هاست؛ می‌خواهیم فضاهایی قابل هضم،ساده و خوانا ایجاد کنیم و استفاده از هر یک از این اصول راهنما باید با در نظر داشتن این هدف انجام گیرد.

در این مقاله‌ می‌توانید درباره‌ی هر یک از اصول عنوان‌شده بیشتر بخوانید و با دیدن مثال‌های واقعی از هرکدام آن‌ها را بهتر بیاموزید.

http://bit.ly/dxgn785

(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)

نویسنده: ریحانه خدایی

#طراحی #رابط_کاربری #اصول #پیکربندی

@Dexign فلسفه دیزاین

______
مالک محصول کیست و چه کاری انجام می دهد؟

گاهی فرایند اضافه کردن ویژگی‌های جدید به محصول انقدر واضح و منطقی به‌نظر می‌رسد و ویژگی‌ها آنچنان جذاب و هیجان انگیز هستند که افراد تیم به سرعت دست‌به‌کار می‌شوند تا بدون فوت وقت ویژگی‌های جدید را طراحی و به محصول اضافه کنند. در ابتدای کار همه چیز ظاهرا درست پیش می‌رود اما وقتی زمان اضافه کردن این ویژگی‌ها به محصول فرا می‌رسد و آن‌ها در کنار محصول قرار می‌گیرد همه چیز تغییر می‌کند.

به این ترتیب آن‌چه که زمانی بسیار واضح و روشن بود به فرایندی مبهم و سخت تبدیل می‌شود چرا که گاهی ویژگی‌های طراحی شده با ارزش‌های اصلی هم‌خوانی ندارند. این باعث به وجود آمدن سوالات و ابهام‌هایی‌ برای گروه‌های مختلف ذینفعان می‌شود و کار به جایی می‌رسد که اعضای تیم از خود می‌پرسند: چرا ما این ویژگی را ایجاد کرده‌ایم؟ اصلا چه کسی آن‌را را درخواست کرده است؟

این اتفاق زمانی اتفاق می‌افتد که نقش مالک یا صاحب محصول (Product Owner) درنظر گرفته نشده باشد، محصول بدون مالک شبیه زورقی است که سکان ندارد، ممکن است پیشرفت کند اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این مسیر در جهت مقصد موردنظر باشد. چنین زورقی ممکن است فقط دور خود بچرخد یا حتی بدتر از آن تعادل خود را از دست داده و غرق شود!

اینجاست که اهمیت نقش مالک محصول مشخص می‌‌شود. مالک محصول نقشی است که در اسکرام (scrum) معنی پیدا می‌کند و با مدیر محصول (Product Manager) متفاوت است. مالک محصول کمک می‌کند تا مسیر طراحی و بازطراحی محصول در جهت مقصد مورد نظر قرار گیرد. برخی از نکات اصلی در مورد نقش مالک محصول عبارتند از:

۱- مالک محصول مسئول به حداکثر رساندن ارزش محصول از طریق کار تیم توسعه است.
۲- مالک محصول یک نفر است ، نه یک کمیته.
۳- ممکن است مالک محصول خواسته‌های یک کمیته را انعکاس دهد ، اما هماهنگی برای اولویت‌بندی و تغییر اولویت موارد مطرح شده با مالک محصول است و هیچ‌کس نمی‌تواند تیم توسعه را مجبور به انجام روندی متفاوت کند.

به طور کلی مالک محصول کسی است که محصول را کاملا می‌شناسد و به همه جوانب آن آگاهی دارد. او می‌داند که محصول چگونه کار می‌کند، چه کسی از آن استفاده می‌کند، چه زمانی از آن استفاده می‌شود، چرا از آن استفاده می‌شود و از همه مهم‌تر می‌داند که چه چیزهایی در ارتقای محصول موثر نیست و تاثیری در بهتر شدن آن ندارد.

مالک محصول باید توانایی این را داشته باشد که با اقتدار در مورد هر یک از ویژگی‌های محصول، ارزشی که محصول ارائه می‌دهد و قوانین کسب‌و‌کار آن صحبت کند. همچنین نیاز است که درک گسترده‌ای از فناوری و فرصت‌ها یا چالش‌هایی که برای محصول ایجاد می‌کند داشته باشد.

برخی از کارهای مالک محصول عبارتند از:
- همدلی با مشتری
- تعیین چشم انداز و هدف برای تیم
- تعیین اولویت‌ها
- مدیریت ذینفعان
- برنامه ریزی برای نقشه راه

مالک محصول ترکیبی است از نقش‌های طراح محصول، تحلیلگر تجارت ، مدیر پروژه ، تحلیلگر بازاریابی و همچنین چندین نقش دیگر. مجموعه مهارت‌ها و مسئولیت‌های مالک محصول گسترده است و برای سازمان‌ها، تیم‌ها و افراد مختلف بسیار متفاوت خواهد بود، اما صرف نظر از سناریو، ویژگی‌های اصلی "صدای مشتری" بودن و شناخت محصول و حمایت از آن همیشه برای مالکان محصول وجود دارد.
اگر به مباحث اسکرام و شناخت بیشتر نقش مالک محصول علاقه‌مندید این مقاله را بخوانید.

http://bit.ly/dxgn786

زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه

نویسنده: فیروزه ایمانی

#طراحی_محصول #رابط_کاربری #مالک_محصول #اسکرام

@Dexign فلسفه دیزاین

______
👍1
مدل انتخاب سخت؛
چه نوع تصمیمی می‌گیرم؟

معمولا بین راه‌حل‌هایی که در چالش‌های دیزاین پیدا می‌کنیم دچار تردید در گرفتن تصمیم می‌شویم که درواقع «مدلِ انتخابِ سخت» می‌تواند به نوع تصمیمی که می‌گیریم کمک کند - چه بی‌فکر باشد، چه انتخاب سختی باشد یا چیزی بین این دو. این مدل تصمیم‌گیری، شمارا قادر می‌سازد که تا با تصمیم خود، رو به جلو حرکت کنید.

نحوه استفاده از آن
به دو عامل تصمیم خود فکر کنید:

۰ چقدر تأثیرگذار است؟
۰ مقایسه‌ی گزینه‌هایی که وجود دارد چقدر آسان است؟

چهار نوع تصمیم وجود دارد که می‌توانید بگیرید. این مدل، آن‌ها را بر اساس این دو عامل تقسیم می‌کند:

انتخاب بدون فکر
«تصمیم‌گیری با تأثیر کم در جایی که مقایسه‌ی گزینه‌ها آسان باشد.»
در اینجا می‌توانید سریع حرکت کنید و از روی حس خود جلو بروید.

انتخاب تصفیه‌ای
«تصمیم‌گیری با تأثیر کم در جایی که مقایسه‌ی گزینه‌ها دشوار است.»
باید گزینه‌های خود را بر اساس آنچه واقعاً برای شما مهم است تصفیه و اصلاح کنید.

انتخاب بزرگ
«تصمیم‌گیری با تأثیر زیاد در جایی که مقایسه‌ی گزینه‌ها آسان باشد.»
قبل از تصمیم‌گیری کافی است که شجات و اعتماد‌به‌نفس اجرای آن را پیدا کنید.

انتخاب سخت
«تصمیم‌گیری با تأثیر زیاد در جایی که مقایسه‌ی گزینه‌ها دشوار است.»
در این حالت‌، ابزاری مانند ماتریس تصمیم‌گیری می تواند به شما در ارزیابی دقیق گزینه‌ها بر اساس عوامل مختلف کمک کند. هدف شما باید این باشد که بازخورد دریافت کنید، ریسک‌ها را کاهش دهید و همچنین با جسارت آن تصمیم را اجرا کنید.

به جلو حرکت کنید
وقتی بتوانید با استفاده از این مدل، تصمیم خود را دسته‌بندی کنید، این امکان برای شما فراهم می‌شود که بتوانید اقدام مناسب را انجام دهید.

مطلب بالا برگرفته شده از لینک زیر است، می‌توانید در این لینک اسکرول کنید و مدل‌های ذهنی دیگری که برای دیزاینر‌ها مفید است را نیز مطالعه کنید.

http://bit.ly/dxgn787

(زمان حدودی مطالعه‌: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#تصمیم_گیری #مدل_انتخاب_سخت #تصمیم

@Dexign فلسفه دیزاین

______
عصر رابط کاربری یکپارچه

اگر این مقاله را می‌خوانید حتما یکی از کاربران تلگرام، ایمیل، شبکه‌های اجتماعی و … هستید.
حتما در طول چند سال استفاده از این سرویس‌ها متوجه تغییراتی در طراحی بدنه این محصولات شده اید.

در طول چند سال اخیر، ساختار دیزاین تمام این سرویس‌ها به هم نزدیک شد و همینطور میزان کاربردپذیری این سرویس‌ها بسیار افزایش داشت.

این سرویس‌ها، برای میزان دسترسی بهتر کاربران به ابزارهایشان، مجبور به طراحی نسخه‌های موبایل و تبلت شدند.

معمولا زمانی که میزان صفحات و پیچیدگی‌ها در سرویس زیاد می‌شود، کنترل دیزاین نسخه‌های موبایل و تبلت بسیار بسیار سخت و زمان‌گیر خواهد شد. حتی با حضور عاملی مثل دیزاین‌سیستم.
مفهوم دیزاین‌سیستم هم در طول چند سال اخیر دستخوش تغییرات مفهومی زیادی شده است.

همانطور که مشاهده کرده‌اید، گوگل دیزاین سیستم واحدی را برای تمامی محصولاتش به نام «متریال دیزاین» طراحی کرده است و البته هر سال بروزرسانی‌ای برای دیزاین‌سیستم‌اش ارائه می‌کند.

حالا نکته کلیدی این دیزاین‌سیستم‌های جدید چیست؟ با استفاده از دیزاین سیستم‌های جدید و ساختارهای Grid جدید، شما به عنوان یک دیزاینر می‌توانید پس از دیزاین یک نسخه — مثلا نسخه موبایل — یک سرویس، نسخه‌های تبلت و حتی به نوعی نسخه وب را هم پیش‌بینی کنید.

چرا که در دیزاین‌سیستم‌های جدید، هر المانی طوری طراحی می‌شود تا برای اندازه‌های مختلفی از صفحه قابلیت استفاده داشته باشد.
همیطنور، دیزاینرها می‌توانند المان‌ها را طوری دیزاین کنند که فقط بعضی از از آنها در اندازه‌های مختلف صفحه دستخوش تغییر شوند.

و این به معنای یکپارچه شدن دیزاین و روش‌های پیاده‌سازی رابط کاربریست. اتفاقی میمون که باعث پیشرفت، ساده‌تر شدن و نمای بیشتر «معنی» در دیزاین است.

یکی از نکات جالب دیزاین‌سیستم‌های جدید این است که می‌توانند به سادگی تغییر کنند و ما این تغییرات را در ساختار سیستم ببینیم، چون قبل از پیاده‌سازی نسخه اول با میزان تفکر بیشتری طراحی شده‌اند و طراح به دنبال میزان پیچیدگی طرح نبوده در نتیجه تغییرات کم کم و با فکر بیشتری اتفاق می‌افتد.

http://bit.ly/dxgn788

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#دیزاین #رابط_کاربری
@Dexign فلسفه دیزاین

______
دیزاین صفحات آنبوردینگ موثر

راه‌های مختلفی برای خوش‌آمدگویی به کاربران یک وبسایت، اپلیکیشن یا پلتفرم وجود دارد. امروزه ساخت صفحات آنبوردینگ (Onboarding) خوب می‌تواند یک فاکتور موثر در جلب توجه کاربر، ایجاد ارتباط و حفظ رابطه بین کاربر و محصول باشد. برداشت اولیه کاربر از اهمیت بالایی برخوردار است و می‌تواند تاثیر زیادی بر روی نظر او درباره محصول و تصمیم به استفاده از آن داشته باشد.

این مساله مشابه اولین ملاقات با یک فرد جدید است. ذهن انسان تمایل دارد به جای اینکه با صرف زمان و انرژی فرد جدید را بشناسد، براساس برداشت اولیه خود این کار را انجام دهد. در مورد محصولات دیجیتال نیز این موضوع صادق است و برداشت اولیه از محصول، اهمیت بالایی خواهد داشت.

بنابراین دیزاین این صفحات تاثیر به‌سزایی بر روی کاربران و تصمیم آنها بر استفاده از محصول خواهد داشت. برای اینکه صفحات آنبوردینگ دیزاین مناسبی داشته باشند و نیازهای ما را مرتفع کنند باید به نکاتی از جمله آموزنده‌ بودن، خلاقانه بودن و ساده بودن آنها توجه کرد.

برای آشنایی بیشتر با نکات مرتبط با ساخت صفحات آنبوردینگ می‌توانید مقاله زیر را مطالعه کنید:

http://bit.ly/dxgn789

(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#آنبوردینگ

@Dexign فلسفه دیزاین

______
قبل از حل مسائل اول آن‌ها را پیدا کنید!

در کتاب‌های کودکان، خورشید همیشه دایره‌ای زرد رنگ است که خطوطی در جهت‌های مختلف از آن بیرون آمده‌اند. تقریبا همه بچه‌هایی که با این کتاب‌های تصویری بزرگ می‌شوند دوست دارند خورشید را به همین روش بکشند. حتی بسیاری از نقاشان هم با وجود اینکه تکنیک‌های حرفه‌ای تری را به‌کار می‌برند ولی بازهم از همین روش برای کشیدن خورشید استفاده می‌کنند.

این به این دلیل خرد متعارفی است که سیستم آموزشی به ما القا می‌کند و همین باعث می‌شود که ما هنگام برخورد با یک مساله آن را مشابه مساله دیگری که قبلا با آن مواجه شده‌ایم بدانیم و سعی کنیم تا با توجه به راه‌حل‌های از پیش تعیین شده‌ای که در ذهن خود داریم مساله جدید را حل کنیم.

در زندگی واقعی، متاسفانه واقعیت اغلب آن چیزی نیست که به نظر می‌رسد. ممکن است مشکلات به روش‌های پیچیده‌ای باهم ترکیب شده باشند پس برای یک مساله تنها یک پاسخ وجود ندارد. اما اغلب اوقات دانش، افکار ما را محدود می‌کند. به همین دلیل است که وقتی از قبل درباره موضوعی اطلاعات داشته باشیم کمتر سوال می‌کنیم.

باید به خاطر داشته باشیم که قوانین همیشه در حال تغییر هستند، ما در بازی بی‌نهایتی هستیم که هیچ خط پایان ندارد، پس باید آماده باشیم تا در مورد ابزارهایی که داریم، روش‌های بی‌نهایت برای نزدیک شدن به مسایل، پیدا کردن و حل آن‌ها متفاوت فکر کنیم. پرسیدن سوال به ما کمک می‌کند تا چشم‌انداز خود را گسترش دهیم، مشکلات را دوباره بررسی کنیم و سعی کنیم تا با گوش‌دادن به داستان‌های افراد و تلاش برای شناخت الگوها به جای وارد شدن به حالت وسوسه‌انگیز حل مساله و ارایه راه‌حل‌هایی که در ذهنمان داریم ابتدا مساله درست را بیابیم.

اگر به فرایند‌های پیدا کردن مسايل و نحوه ارایه راه‌حل برای آن‌ها علاقه‌مندید این مقاله را بخوانید.

http://bit.ly/dxgn790

(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)

نویسنده: فیروزه ایمانی

#حل_مساله #تفکر_طراحی #طراحی_محصول‌
@Dexign فلسفه دیزاین

______
صفحه‌ فرودهای (Landing page) همه‌چیز تمام

صفحه‌‌ی فرود به صفحه‌ای گفته می‌شود که برای محقق شدن یک هدف خاص در سرویس طراحی شده است. کاربران پس از کلیک‌ کردن بر روی یک لینک در خارج از سرویس بر روی این صفحات فرود می‌آیند.

صفحه‌های فرود با هر پیکربندی، هدف و اندازه‌ای یک رسالت مشترک دارند و آن درگیر کردن کاربر تا محقق شدن هدف است. این صفحات بخش‌هایی از یک سرویس هستند که تفاوت میان نرخ پرش (Bounce Rate) و نرخ تبدیل (Conversion Rate) را در آن سرویس تعیین می‌کنند. در واقع نشان می‌دهند چه درصدی از کاربران درگیر شده و چه درصدی فرار کرده‌اند!

لیست‌های بسیاری از اصول طراحی این صفحات تنظیم شده‌اند، اما در مطالعه‌ی آن‌ها باید به‌خاطر داشت که طراحی این صفحات در هر سرویسی در ارتباط مستقیم با گروه مخاطبین آن سرویس و اهدافی است که دنبال می‌کنند. با در نظر داشتن این مهم به سه ویژگی کلی که در صفحات فرود مدرن و موفق دیده می‌شوند اشاره می‌کنم.

۱. سادگی و صراحت
سادگی را می‌توان در جنبه‌های مختلفی از یک صفحه‌ی فرود ایده‌آل پیدا کرد؛ هدفی که برای کاربر تعریف می‌شود باید صریح و ساده باشد، به‌ صورتی که هم بداند چه‌چیز از او خواسته شده و هم به چه شکلی می‌تواند انجامش بدهد.
فراخوان به عمل (CTA)ها، شیوه‌ی بیان و فضای رابط کاربری همگی باید قابل فهم، صریح و ساده باشند تا در هر مرحله کاربر هدف را نیز در دسترس و ساده ببیند‌.

۲. منطق و هماهنگی
صفحه‌های فرود تنها بخش‌های محدودی از یک سرویس کامل هستند پس بدیهی است که باید در هماهنگی کامل با تجربه کاربری حاکم بر کل سرویس باشند.
در کنار این هماهنگی با کل باید خود صفحه نیز دارای ساختاری منطقی باشد به نوعی که همه چیز در کنار هم بیانگر هدف و فلسفه سرویس باشند.
به عنوان یک مثال واضح در ایجاد هماهنگی و منطق می‌توان به سرویس‌های مرتبط با برند اپل (Apple) اشاره کرد؛ ظرافت و مینیمالیسم حاکم بر محصولات برند در وبسایت‌های مرتبط با آن هم حفظ شده و شیوه‌ی بیان به کار رفته در آن‌ها نیست فلسفه‌ی آشنای برند را در خود دارند.

۳. جذابیت و متقاعدسازی
هدفی ساده با بیانی صریح و در فضایی هماهنگ تعریف کردیم، حالا باید کاربران را متقاعد به محقق کردن این اهداف کنیم. یکی از راهکارهای کارآمد استفاده از بازخوردها و آمار است. بیشتر تصمیمات کاربران بر اساس گفته‌ها و بررسی‌های دیگران گرفته می‌شوند، گفته‌های دیگران درباره ما از آنچه خودمان ادعا می‌کنیم تاثیرگذارترند و آمارهای به‌روز نیز شاهدهایی بی‌طرف از کیفیت عملکردمان به حساب می‌آیند.

برای خواندن اصول استخراج شده از هر یک از این ویژگی‌های کلی به این مقاله مراجعه کنید و با دیدن مثال‌هایی از صفحه‌های فرود موفق آن‌ها را بهتر بشناسید.

http://bit.ly/dxgn791

(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)

نویسنده: ریحانه خدایی

#اصول #طراحی #صفحه_فرود

@Dexign فلسفه دیزاین

______
فضاها و سلسله مراتب در رابط کاربری

طراحی رابط کاربری زمانی که شما با اصول و قواعد طراحی بصری آشنا باشید بسیار راحت‌تر و موثرتر خواهد بود. دو مورد از مهم‌ترین قواعد این کار «فضا» و «سلسله مراتب» است. این دو قاعده باعث ایجاد شفافیت و مطلوبیت در طراحی رابط کاربری خواهند شد.

اگر بخواهیم در ابتدای کار تعریفی از این دو قاعده داشته باشیم، می‌توانیم تعریف هر یک را اینگونه بیان کنیم:

۱- فضا: به طور ساده به فضای خالی بین المان‌های مختلف طراحی گفته می‌شود. زمانی که شما فضاهای موجود در دیزاین را اولویت‌بندی کنید، نشان‌دهنده سازماندهی در دیزاین خواهد بود و افزایش سادگی، شفافیت و تعادل را در پی خواهد داشت و همچنین اسکن‌ اطلاعات توسط کاربر را راحت‌تر خواهد کرد.

۲- سلسله مراتب: سازماندهی اطلاعات در سطوح مختلف بر مبنای اهمیت نسبی آنها است. زمانی که شما سلسله مراتب را در دیزاین ایجاد کنید، باعث خلق نقاط جذب و تلاش موثر در راستای عملکرد مد نظر خواهید شد. همچنین سلسله مراتب باعث ایجاد روند‌ها و ترتیب در اطلاعات و تسهیل دسترسی کاربران به آنها خواهد شد.

حال که با تعریف این دو قاعده آشنا شدیم، می‌توانیم برای هریک از آنها اصولی را بیان کنیم که باعث ایجاد این دو قاعده در دیزاین خواهند شد و رابط کاربری طراحی شده را از لحاظ عملکرد و کاربردپذیری در سطح و کیفیت بالاتری قرار خواهند داد. برای آشنایی با این موارد می‌توانید، مقاله زیر را مطالعه کنید:

http://bit.ly/dxgn792

(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#فضا #سلسله_مراتب
@Dexign فلسفه دیزاین

_____
روند دیزاین UI / UX در سال 2021

بنا بر گزارش ارائه شده توسط Mill For Business ، تعداد وب‌سایت‌ها در ژانویه ۲۰۲۰ به ۱.۳ میلیارد رسیده است. قطعاً این مقدار افزایش باعث تحریک کارآفرینان برای یافتن راه‌های تازه و بدیع جهت جلب توجه مشتریان می‌شود.

اگر محصولی با جذابیت بصری و کاربری آسان بسازید، می‌توانید از موفقیت خود در جلب مخاطب مطمئن باشید. با این حال، باید در نظر داشته باشید که تمایلات و انتظارات کاربران نیز به سرعت در حال رشد کردن و تغییر یافتن است. این بدان معنی است که شما باید تلاش بیشتری برای جلب توجه مخاطبین و تحریک آنها جهت ماندن در وب‌سایت خود انجام دهید. بنابراین اگر به دنبال موفقیت بیشتر هستید، باید آخرین ترندها را دنبال کنید تا از آنها در مسیر دیزاین محصولات دیجیتالی دلپذیر و موثری برای هر صنعت استفاده کنید. در ادامه لیستی از ترندهای دیزاین را جمع‌آوری کرده‌ایم که احتمالاً به همراه برخی از چالش‌ها، روند کلی دیزاین UI / UX در سال ۲۰۲۱ را شکل خواهند داد.

- تصویرسازی سه‌بعدی
- گلس مورفیسم(Glassmorphism)
- استفاده از تصاویر واقعی
- استفاده از رنگهای روشن و سرزنده
- به کاربردن پس زمینه‌های محو و رنگارنگ
- زیبایی شناسی مینیمال
- استفاده از ساختارهای هندسی
- استفاده از تایپوگرافی بزرگ
- استفاده از طرح‌های جسورانه
- ساده‌سازی فرآیندهای UI / UX

اینطور به نظر می‌رسد روند دیزاین در سال ۲۰۲۱، متاثر از ترکیبی از قلم‌های جسورانه به سبک قدیمی، عناصر سه بعدی ، بافت‌های واقع گرایانه و حالت‌های تیره آینده نگرانه ، تجسم داده‌های انتزاعی و رابط کاربری صوتی باشد.
از آنجا که هدف اصلی طراحی UI / UX کمک به کاربران در رسیدن به اهدافشان است. به همین دلیل، سعی نکنید محصول خود را با اجرای بیش از حد بسیاری از این تکنیک‌های دیزاینی پیچیده کنید. این امر می‌تواند مشتریان بالقوه شما را تحت فشار قرار داده و منجر به این شود که وب‌سایت شما را ترک کنند. بنابراین برای موفقیت در ایجاد یک رابط کاربری منحصر به فرد و جذاب، سعی کنید تا چندین گرایش را انتخاب و ترکیب کرده و در نهایت یک راه‌حل منحصر به فرد ایجاد کنید.

برای آشنایی بیشتر با این ترندها شما را به خواندن مقاله امروز دعوت می‌نمایم.

http://bit.ly/dxgn793

پی‌نوشت: بعد از گذشت نیمی از سال ۲۰۲۱ همچنین می‌توانید با مقایسه ترندها و پیش‌بینی‌ها با وضعیت روز تخمین مناسبی از میزان قدرت و دقت این پیش‌بینی‌ها داشته باشید.


(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: نیما‌ حکیم‌رابط

#جدیدترین‌ترندها #دیزاین‌‌تجربه‌کاربری
#دیزاین‌رابط‌‌کاربری

@Dexign فلسفه دیزاین

_______
آنبوردینگ کاربر: ۱۱ نمونه موفق و ۱۵ مثال

طراحی یک آنبوردینگ خوب کلید رشد محصول و تضمین بازگشت کاربران است. تمامی کاربران به اندکی راهنمایی هنگام اولین استفاده از محصول نیازمند هستند و همراهی آنان در مواجهه با قسمت‌های اصلی محصول، موثر و مفید خواهد بود. البته ذکر این نکته هم لازم است که یک آنبوردینگ خوب فراتر از یک روند معرفی ساده محصول است.

قبل از اینکه بیشتر به این مبحث بپردازیم، اجازه دهید کمی در مورد این واژه یعنی آنبوردینگ (Onboarding) صحبت کنیم. معادل فارسی دقیقی برای این واژه در دایرة‌المعارف طراحی محصول وجود ندارد و حتی تعاریف و برداشت‌های افراد مختلف نیز از این واژه متفاوت است. اگر بخواهیم تعریفی از این واژه بیان کنیم، می‌توانیم بگوییم آنبوردینگ مکانیزمی است که طی آن کاربران به شناختی کلی از ارزش‌های محصول و خدمات دست می‌یابند و می‌تواند باعث شود کاربران بالقوه به کاربران موثر تبدیل شوند.

در طی فرایند آنبوردینگ، ارزش‌های محصول برای کاربران مشخص شده و نحوه استفاده موثر از آن برایشان نمایش داده می‌شود و آنها را در روند استفاده از عملکردهای اصلی محصول قرار می‌دهد. اما سوال اساسی اینجاست که تجربه آنبوردینگ کاربر چیست و چرا مهم است؟

تجربه آنبوردینگ کاربر اولین تجربه کاربر پس از دریافت و در استفاده از محصول است. نکته اصلی فرایند آنبوردینگ، بهبود و ترقی دادن فعالسازی کاربر و حفظ کاربر است. در اینجا «فعالسازی» به این معنی است که کاربر با کاربرد محصول شما آشنا شود و امکانات اصلی آن را بشناسد و واژه «حفظ» به معنی ایجاد انگیزه کافی در کاربر برای بازگشت و استفاده مجدد از محصول است.

با این اوصاف آنبوردینگ کاربر، بخشی مهم و حیاتی در طی فرایند توسعه محصول به شمار می‌رود. برای آشنایی بیشتر با این فرایند و شناخت نکات کلیدی در طراحی آن و همچنین مشاهده نمونه‌هایی موفق از طراحی آنبوردینگ می‌توانید به مقاله زیر مراجعه کنید:

https://bit.ly/dxgn794

(زمان حدودی مطالعه: ۳۰ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#آنبوردینگ
@Dexign فلسفه دیزاین

______
طراحی برای اعتماد

برای تبدیل کردن کاربران بلقوه به کاربرانی وفادار لازم است که اعتماد آن‌ها را جلب کنیم. یک طراح قدرتمند همچون نویسنده‌ای با استعداد به طرز ماهرانه‌ای از ویژگی‌های طراحی مانند رنگ، شکل، خط، نوع، بافت، اندازه، تعادل و کنتراست استفاده می‌کند تا با جلب اعتماد کاربران احساسات آن‌ها را درگیر کرده و تجربه‌ای خاص را برایشان ایجاد کند، چیزی مثل یک فیلم‌ تاثیر‌گذار، یا یک داستان فوق العاده!

البته جلب اعتماد کاربران کار آسانی نیست زیرا اتفاقاتی همچون کلاه‌برداری‌های آنلاین، بی‌توجهی به حقوق کاربران و اتفافاتی از این دست پیش از این ترس و بی‌اعتمادی را در ذهن کاربران وب ایجاد کرده‌اند. از سوی دیگر تلاش گسترده‌ سایر کسب‌وکارهای رقیب برای جذب کاربران را نیز نباید نادیده گرفت.

تبدیل یک کاربر بالقوه به یک کاربر حقیقی شبیه یک میدان مین است که از نظر زمان، رقابت، توجه، هزینه و اتفاقات پیش‌بینی نشده خطرات زیادی دارد. پس قبل از اینکه مشتری برای اولین بار از محصول یا خدمت ما استفاده کند باید اتفاقات زیادی بیفتد. کارهای خلاقانه، استراتژی دقیق هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی مالی برای پشتیبانی و مانند این‌ها کمک می‌کند تا تاثیر اولیه خوبی روی مخاطبانمان داشته باشیم، احساسات اولیه آن‌ها را درگیر کرده و توجه برخی از کاربران را به سمت محصول یا خدمت‌مان جلب کنیم.

با این همه در نهایت تنها چندنفر از آن‌ها به کاربرانی حقیقی تبدیل می‌شوند و تنها احساسی که آن‌ها را به این کار ترغیب می‌کند اعتماد است، موفقیت در جلب اعتماد کاربران برگ برنده یک کسب‌وکار است پس هر طراحی باید تلاش کند تا راه‌های جلب اعتماد کاربران را درک کرده و در طراحی محصول از آن‌ها استفاده کند. اگر دوست دارید درباره ایده‌ها و نکاتی که رعایت آن‌ها به جلب اعتماد کاربران کمک می‌کند بیشتر بدانید این مقاله را بخوانید.

https://bit.ly/dxgn795

(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)

نویسنده: فیروزه ایمانی

#تجربه_کاربری #اعتماد

@Dexign فلسفه دیزاین

______
درآمدی بر دیزاین "دارک مود"

تجربه‌ کاربری و رابط‌ کاربری خوب یکی از دغدغه‌های اصلی تمام شرکت‌هایی است که دارای محصولاتی موفق می‌باشند. یکی از ابزارهای توسعه دهندگان، برای ایجاد یک تجربه کاربری موفق استفاده از رابط‌های "دارک مود" است. رابط‌های "دارک مود" به عنوان یک گزینه اختیاری به کار گرفته می‌شوند تا به کاهش خستگی چشم کاربران، به‌ویژه در نور کم یا تاریکی کمک کنند.

نور کم علاوه بر اینکه دارای خاصیت ضد استرس است به عنوان یکی از عوامل صرفه جویی در مصرف انرژی نیز شناخته می‌شود. حالت "دارک مود" یک رابط با نور کم است که از رنگ‌های تیره‌تر (معمولاً سیاه یا خاکستری تیره)، به عنوان رنگ زمینه اصلی استفاده می‌کند. استفاده از حالت "دارک مود" در مقابل رابط کاربری سفید است که معمولا به عنوان پیش‌فرض طراحان برای دیزاین محصولات برای سنین مختلف انتخاب می‌شود.

یکی دیگر از کاربردهای رابط‌های "دارک مود" در طراحی حالت شب و مضامین دارک است که در دیزاین رابط‌های مدرن ظهور کرده‌اند و بسیاری از شرکت‌های بزرگ مانند گوگل ،اپل، تلگرام، اینستاگرام و فیسبوک در دیزاین محصولات خود از آنها بهره برده‌اند.

از دلایل محبوبیت رابط‌های "دارک مود" می‌توان به عواملی زیر اشاره نمود:

- باعث افزایش مدت زمان استفاده از صفحه نمایش می‌شوند
- در کاهش فشار به چشم در شرایط کم نور و یا تاریک کاربرد دارند
- دید کاربر را در نور کم محیط افزایش می‌دهند
- موجب کاهش خیرگی چشم و به تبع آن باعث کاهش سردرد و تجربه بهتر کاربر می‌شوند

در نهایت توجه به این نکته ضروری است که در استفاده از رابط‌های "دارک مود" کنتراست‌های رنگی بالا می‌توانند خوانایی را بهبود ببخشند، اما استفاده از رنگ‌های سیاه و سفیدِ خالص که در طولانی مدت یاعث ایجاد خیرگی و خستگی چشم کاربر می‌شود توصیه نمی‌گردد.

در ادامه برای آشنایی بیشتر با اصول ایجاد رابط‌های کاربری "دارک مود" و نحوه استفاده بهتر از رنگ‌ها در این نوع رابط‌ها شما را به خواندن مقاله زیر دعوت می‌کنم.

https://bit.ly/dxgn796

(زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: نیما‌ حکیم‌رابط

#دیزاین‌دارک‌مود #رابط‌کاربری #تجربه‌کاربری

@Dexign فلسفه دیزاین

______
نگاهی به برترین‌های سال ۲۰۲۰ از منظر دیزاین

سال ۲۰۲۰ سال نسبتا متفاوت و پر چالشی برای خیلی از انسان‌های روی کره زمین بود. با شیوع ویروس کرونا تغییرات زیادی در سبک زندگی انسان‌ها پدید آمد و اتفاقاتی نظیر فاصله اجتماعی، تعطیلی‌های گسترده، دورکاری و همچنین بیکار شدن بسیاری از افراد تبدیل به واقعیاتی در سبک زندگی انسان‌ها شد.

اما برخلاف این ناپایداری‌ها و چالش‌های به وجود آمده، صنعت طراحی محصولات دیجیتال نه تنها دچار مشکلاتی از این دست نشد بلکه با رشد مضاعفی روبرو شد و با هر مشکلی، صحبت از راهکاری جدید به میان آمد.

شرکت‌های فعال در این زمینه به معرفی محصولات جدید و یا ‌به‌روزرسانی محصولات پیشین خود پرداختند و در صدد انطباق خود با شرایط جدید به وجود آمده، برآمدند. با توجه به گسترش استفاده از محصولات دیجیتال در زمینه‌های مختلف مانند آموزش، دورکاری، مدیریت و ... شرکت‌ها سعی کردند راهکارهایی برای بهبود این فرآیند‌ها ارائه کنند تا علاوه بر کسب سهم بیشتر از بازار، مشکلات پیش روی کاربران را نیز کاهش دهند.

اگر مایل هستید تا مهم‌ترین اتفاقات سال ۲۰۲۰ در زمینه دیزاین را بشناسید، پیشنهاد می‌کنیم مقاله زیر را مطالعه کنید:

https://bit.ly/dxgn797

(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#سال_۲۰۲۰ #دیزاین

@Dexign فلسفه دیزاین

_______
👍1
با نردبان استنباط دوباره فکر کن

ما بر اساس نتایجی که به دست می‌آوریم، تصمیم گرفته و عمل می‌کنیم. اما تمایل زیادی داریم که سریع به سوی نتیجه‌گیری‌ها بپریم و بخش‌های مهم فرآیند استدلال را نادیده بگیریم.

«نردبان استنباط»، ساخته شده توسط استاد سابق هاروارد به نام کریس آرگیریس، ابزاری است که به شما کمک می‌کند تا خلاء تفکر خود را پر کرده و بر اساس واقعیت تصمیم بگیرید. همچنین برای به چالش کشیدن تفکر دیگران و نتیجه‌گیری بهتر به صورت جمعی مفید است.

نردبان
۷ پله روی نردبان وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی فرایندهای ذهنی ما است. به آن از پایین به بالا نگاه می‌کنیم:

۱. داده‌ی موجود
این واقعیتی است که ما قادر به مشاهده‌ی آن هستیم.

۲. داده‌ی انتخاب شده
ما براساس تجربیات قبلی و اعتقادات موجود آنچه را که به آن توجه می‌کنیم، انتخاب می‌کنیم. ما توانایی ذهنی لازم برای استفاده از همه‌ی داده های موجود را نداریم، بنابراین باید این انتخاب را انجام دهیم.

۳. تعبیر
ما به واقعیت‌ها معنی می‌دهیم. ما آنچه را می‌بینیم یا می‌شنویم را ترجمه می‌کنیم تا آن را بهتر درک کنیم.

۴. فرضیه
بر اساس تعبیر و تفسیر خود، فرضیات شخصی را می‌سازیم.

۵. نتیجه‌گیری
ما از فرضیات خود نتیجه می‌گیریم.

۶. باور
سپس از نتیجه‌گیری‌هایی که انجام می‌دهیم باورهای ما رشد می‌کند.

۷. عمل
سرانجام‌، اقداماتی را انجام می‌دهیم که ریشه در آنچه درست می‌پنداریم (باور)، دارد.

این فرایندها معمولاً ناخودآگاه و خیلی سریع در مغز ما اتفاق می‌افتد. استفاده آگاهانه از این نردبان به شما این امکان را می‌دهد که یک قدم به عقب برگردید و ببینید از کجا به روی نتیجه می‌پَرید.

نحوه استفاده از نردبان استنباط
هر زمان که شما در مورد چیزی نتیجه‌گیری می‌کنید یا بر اساس نتیجه‌گیری‌های خود تصمیم می‌گیرید، خوب است که استدلال خود را متوقف کرده و آن را زیر سوال ببرید.

ابتدا مشخص کنید که در حال حاضر در کدام مرحله از نردبان هستید. آیا می‌خواهید اقدامی انجام دهید و از درست بودن آن مطمئن نیستید؟ یا شاید فقط از برخی فرضیاتی که می‌گیرید آگاه هستید؟

قبل از آنکه دوباره استدلال خود را مطرح کنید، از پله‌ها پایین بیایید. برای پایین آمدن از نردبان، از این راهنمای سؤالات برای هر مرحله استفاده کنید:

- اقدامات:
چرا معتقدم این اقدام درستی است؟ گزینه‌های جایگزین چه هستند؟

- باورها:
چه اعتقاداتی در این باره دارم؟ آنها بر اساس چه نتیجه‌گیری‌ای حاصل شده‌اند؟

- نتیجه‌گیری‌ها:
چرا این نتیجه را گرفتم؟ فرضیات من در آنجا چیست؟

- فرضیات:
آیا فرضیات من معتبر هستند؟ چرا من این فرض را می‌کنم؟

- تعبیرها
آیا من به طور عینی به این داده‌ها نگاه می‌کنم؟ چه معانی دیگری می‌توانند داشته باشند؟

- داده‌های انتخاب شده
من چه چیزی را نادیده گرفتم یا به آن توجه نکردم؟ آیا منابع داده دیگری وجود دارد که من در نظر نگرفتم؟

با پاسخ دادن به این موارد، ممکن است متوجه شوید که استدلال شما در طول مسیر تغییر می‌کند و این خوب است. وقتی به پایین نردبان رسیدید، این بار آگاهانه و سنجیده دوباره بالا روید.

در طول فرآیند دیزاین بارها و بارها نتیجه‌گیری کرده و تصصیمات مختلفی می‌گیریم که در روند تجربه‌ی کاربر و رشد کسب‌وکار بسیار اهمیت دارد پس چه خوب است که هنگامی که در شرایط مهمی قرار می‌گیریم بتوانیم عملی حساب‌شده انجام دهیم. روش نردبان استنباط یک ابزار خوب برای دوباره فکر کردن به ما می‌دهد.

پیشنهاد من اینست که ویدئوی زیر را ببینید به طور خیلی زیبا و واضح و با مثال این روش تصمیم‌گیری را توضیح می‌دهد:

https://bit.ly/dxgn798-video

مقاله را می‌توانید از لینک زیر بیابید:

https://bit.ly/dxgn798

و همینطور کتاب مرتبط با این مقاله را از اینجا بیابید:

https://bit.ly/dxgn798-Book

(زمان ویدئو: ۵:۳۲
و زمان حدودی مطالعه‌‌ی مقاله‌: ۴ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#تصمیم_گیری #تفکر #نردبان_استنباط #نتیجه_گیری #فرضیه #تعبیر

@Dexign فلسفه دیزاین

______
تفاوت میان تیم دیزاین داخلی و استودیو دیزاین.

از زمانی که بیماری کرونا که تا الان تقریبا یک‌سال است که بر دنیا چیره شده، شروع شد، مفاهیمی مثل تیم و استودیو و ریموت و … تعاریف جدیدی را قبول کردند.

خیلی از تیم‌ها و شرکت‌ها تحمل داشتن یک تیم دیزاین داخلی را نداشتند و حتی نیروهای خود را تعدیل کردند.

اما نکته مقاله‌ای که امروز به شما معرفی می‌کنم این نیست. ما امروز درباره تفاوت‌های میان تیم دیزاین داخلی یک شرکت و یک استودیوی دیزاین را بررسی می‌کنیم.

تفاوت اصلی در زاویه دید این دو مفهوم، به مشکل است. دیدی که باعث می‌شود تا کل مسیر برای یک شرکت یا یک پروژه مشخص شود.

معمولا استودیو دیزاین‌هایی که پروژه‌های محصل‌محور قبول می‌کنند، دیدی محصولی به پروژه‌ها دارند.
و این یعنی یک‌بار تحقیق درباره یک مفهوم، یک‌بار دیزاین و …

این دید باعث می‌شود تا شرکت‌هایی که به «دیزاین» دید عمیق‌تری دارند، یک تیم دیزاین استخدام کنند. چرا که دیزاین یک پروسه است و قرار است با مرور زمان تکمیل و تکمیل‌تر شود.

اما همینجاست که تیم‌های دیزاین که به صورت استودیو فعال هستند می‌توانند با تغییر روش و نگرش خاص به محصول و همکاری با شرکت‌ها، نسبت به دیگر رقبای خود پیشرفت کنند.

مقاله امروز درباره تفاوت‌های نگرش میان تیم‌های دیزاین داخل شرکت و استودیوهای دیزاین است.

https://bit.ly/dxgn799

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#دیزاین #استودیو
@Dexign فلسفه دیزاین

______
خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج

همه ما این ضرب‌المثل را بارها شنیده‌ایم، حالا باهم فکر کنیم که نمود این جمله در طراحی تجربه کاربری به چه صورت خواهد بود؟!

هدف نهایی هر طراح، خلق محصولی موفق است.
برای موفق بودن یک محصول، خشت‌های اولیه باید به درستی و بر پایه اصول کنار هم چیده شوند.

حالا منظورمان از خشت اولیه چیست؟
ما محصول را برای کاربر طراحی می‌کنیم تا بتوانیم باعث به وجود آمدن یک تجربه بی‌نقص برای او باشیم.
لازمه‌ی این کار، شناخت کاربر، نیازها و انتظارات اوست. به این منظور کاربرپژوهی و تحقیقات تجربه کاربری انجام می‌دهیم.

از سریع‌ترین، ملموس‌ترین و کارآمدترین روش‌های کاربرپژوهی می‌توان به طراحی و تهیه پرسش‌نامه‌ها اشاره کرد.
پرسش‌نامه دیالوگی غیرمستقیم بین ما و مخاطب ماست و مانند هر تکنیک دیگری اگر آن را به درستی انجام دهیم به نتایج ارزشمندی می‌رسیم.
در طراحی پرسش‌نامه‌ها به این چند مورد دقت کنید:

۱-ادبیات نوشتاری پرسش‌نامه خود را بر اساس مخاطب خود انتخاب کنید تا جملات و سوال‌ها برای او واضح و قابل درک‌ باشد.

۲-سوال‌ها را به گونه‌ای طرح کنید که باعث ایجاد پیش‌فرض ذهنی در مخاطب نشوند.

۳-سوالات دموگرافیک (مانند سن، جنسیت و ...) را در آخر بپرسید، برای مخاطب شما خوشایند نیست که در شروع از او سوالاتی شخصی بپرسید.

۴-سعی کنید در ابتدا، قبل از شروع شدن سوال‌ها خلاصه کوتاهی از موضوع پرسش‌نامه و هدف شما از طراحی آن را برای مخاطب توضیح دهید و همین‌طور مدت‌زمانی که از او خواهد‌گرفت.

۵-قبل از تهیه پرسش‌نامه با تعدادی از مخاطبان خود مصاحبه عمیق انجام بدهید، دیتاهای بدست آمده از مصاحبه به شما در طراحی سوالات و گزینه‌های پرسش‌نامه بسیار کمک خواهد کرد.

برای مطالعه در مورد نحوه طراحی پرسش‌نامه‌ها پیشنهاد می‌کنیم این مقاله را از دست ندهید.

https://bit.ly/dxgn800

(زمان تقریبی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: هانیه طاهری

#کاربر_پژوهی #تجربه_کاربر #پرسشنامه

@Dexign فلسفه دیزاین

______
برای برندتان رنگ انتخاب کنید

فونت و رنگ دو ویژگی اساسی در شکل دادن به هویت یک برند هستند. در این بین انتخاب رنگ بدون شک بسیار چالش‌ برانگیزتر است. اما قبل از پرداختن به این چالش‌ها بیایید یک موضوع را روشن کنیم؛ قبل از فکر کردن به رنگ‌ها، رنگ را بیابید.

یکی از اشتباهات رایج در بین طراحان گشت زدن در میان پالت‌های رنگی پیش از پیدا کردن رنگ اصلی است‌. این رنگ اصلی شماست که اگر خوش‌شانس باشید و در رقابت بازار دوام بیاورید با آن شناخته می‌شوید و رنگ‌های ثانویه هم برای تاکید بیشتر به این رنگ اصلی انتخاب می‌شوند‌.

حالا که پالت‌های رنگی را کنار گذاشتیم باید رنگ اصلی برندمان را انتخاب کنیم، برای این کار چه مسیری را باید طی کنید؟ واقعیت این است که مسیری قطعی و جوابی همه‌گیر برای این سوال وجود ندارد. رنگ شاید بیشتر از هر المان بصری دیگری به عوامل خارج از خود وابسته باشد و راه رسیدن به رنگ «درست» نه یک مسیر ثابت بلکه وابسته به تمام این متغیرهای خارجی است. در اینجا به سه متغیر اصلی که راهنمای انتخاب رنگ یک برند هستند اشاره می‌کنیم:

۱. گروه مخاطبین هدف
هرچه راجع به مخاطبین اصلی برند خود می‌دانید اینجا به کارتان می‌آید. اینکه در چه محدوده‌ی سنی قرار دارند یا از چه جنسیت و فرهنگی هستند. همه به شما در پیش‌بینی اینکه پذیرای چه رنگی می‌توانند باشند کمک می‌کند.

۲. حس‌ و حال برند
در اینجا به شناختن معنا و روانشناسی رنگ‌ها احتیاج پیدا می‌کنید و برای استفاده کردن یا کنار گذاشتن یک رنگ از خود می‌پرسید بیانگر چه‌چیزی است و این معنا تا چه‌اندازه به برند شما می‌آید.

۳. منحصربه‌فردی
متمایز کردن برند خود از رقبا سخت‌ترین چالشی است که در انتخاب رنگ با آن مواجه می‌شوید. در این مرحله باید با احتیاط عمل کنید و به‌خاطر داشته باشید که پیش از پرداختن به منحصربه‌فرد بودن از درست بودن دو متغیر قبلی مطمئن شوید ؛ در یک برند خوراکی رنگی را که بیانگر مسمویت است تنها به‌خاطر متمایز بودنش به کار نمی‌بریم.

در آخر این نکته را به‌خاطر داشته باشید که انتخاب رنگ _و هر قدم دیگری که در پروسه‌ی طراحی برمی‌دارید_ را مانند مسیر تفکر طراحی در نظر بگیرید؛ هدف را تعریف کنید، تحقیقات لازم را انجام‌ دهید، در ابتدا بدون محدودیت و خلاقانه ایده‌پردازی کنید، به تست کردن انتخاب‌های عملی بپردازید و در تمام مسیر احتمال برگشتن به عقب و اصلاح را در نظر داشته باشید.

https://bit.ly/dxgn801

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: ریحانه خدایی

#تفکر_طراحی #رنگ #برند

@Dexign فلسفه دیزاین

______
اهمیت فضاهای سفید!

در سال‌های اخیر به علت آنلاین‌شدن شیوه‌ی ارتباطات، سرگرمی، تجارت و … طراحی UI از اهمیت بالایی برخوردار است اما یک جنبه‌ی مهم طراحی بصری که تمام این سال‌ها بدون تغییر باقی‌مانده است اهمیت استفاده از فضای سفید است.

فضاهای سفید از نظر نوع استفاده به دو دسته‌ی ماکرو و میکرو تقسیم می‌شوند که فاصله‌ی معقول بین خطوط یا فاصله‌های موجود بین عکس‌ها و … از نوع میکرو و فواصلی که به عمد برای برجسته‌کردن موضوعی به کار برده می‌شوند در دسته‌ی ماکرو قرار می‌گیرند.

فضاهای سفید باعث برجسته‌شدن موضوعی شوند؟!
بله!
این فضاها بخش جدایی‌ناپذیر دیزاین ما هستند که با استفاده از آنها حتی می‌توان خوانایی کاربر را راحت‌تر یا سریع‌تر کرد و مسیر حرکت را برای آن مشخص نمود.

لازم است بدانیم که دیزاین خوب و بدون پیچیدگی لزوما طراحی با رنگ‌های خنثی یا استفاده هرچه کمتر از عناصر در یک صفحه نیست و حتی صفحاتی پر از رنگ و اِلِمان هم با فضاهای خالیِ درست چشم‌نواز می‌شوند.

در این مقاله به چند مورد از اهمیت استفاده از این فضاهای خالی در طراحی خود پی ببرید!

https://bit.ly/dxgn802

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: یگانه یغماییان

#اصول #طراحی #فضای‌خالی #فضای‌سفید


@Dexign فلسفه دیزاین

______
لوگو در مقابل برند تفاوت‌های اصلی این دو در چیست؟

اپل در مقابل سامسونگ، نایک در مقابل آدیداس، کوکاکولا در مقابل پپسی. چه چیزی می‌تواند چنین تمایزی ایجاد کند که افراد به هر شکل ممکن از برند مورد علاقه خود دفاع کنند؟
برای فهمیدن این موضوع بهتر است ابتدا با تعاریف برند و لوگو و تفاوت‌های آن‌ها آشنا شویم.

بعنوان مورد اول می‌توان گفت که برند مثل یک انسان است و لوگو مانند لباسی است که بر تن دارد.

در واقع لوگو یک نمایش گرافیکی است از اینکه یک شرکت چطور می‌خواهد درک شود، ولی برند برداشت جمعی از تجربیاتی است که برای مشتریان ایجاد می‌کند و مدت زمان بیشتری در یک تجربه یا یک سری از تجربیات باقی می‌ماند.

یکی از تفاوت‌های لوگو در مقابل برند، قیمت آن است. در صورتی که قیمت یک لوگو می‌تواند حدود ۵ دلار باشد، یک برند می‌تواند چندین صفر به ارزش آن اضافه کند.

مورد دیگر به زمان باز می‌گردد، طراحان می‌توانند در مدت زمان کوتاهی گزینه‌ای را ارائه دهند که این مسئله برای برند مدت زمان زیادی (حداقل یک سال) طول خواهد کشید.

در این مقاله می‌‌توانید بیشتر در مورد تفاوت‌های لوگو و برند و عناصر آن‌ها بخوانید...

https://bit.ly/dxgn803

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: ثمره شاملو

#برند #لوگو

@Dexign فلسفه دیزاین

______
نترسید و یک شفق قطبی در پس‌زمینه‌ی طراحی‌هایتان خلق کنید!

درست است که اکثر محصولات دیجیتال در چهارچوب امن و آشنای الگوهای تکراری و پذیرفته‌شده طراحی می‌شوند، اما همیشه خارج از این چهارچوب‌ها دنیایی از گرایش‌های بلندپروازانه‌ در طراحی رابط‌های کاربری وجود داشته که هر بار با ایده‌ای جدید بر سر زبان‌ها افتاده و مورد آزمایش قرار می‌گیرد. این روزها محصولی جدید از این دنیا در اختیار ما قرار گرفته است ؛ Aurora به معنای شفق قطبی.

اگر سیر تحولات بصری در رابط‌های کاربری را بخواهیم به ساده‌ترین شکل ترسیم کنیم به چنین روندی می‌رسیم:
طراحی‌های یادآور دنیای واقعی یا به اصطلاح Skeuomorphism >> مینیمالیسم کابردگرای Material Design >> گرایش‌های طراحی مدرن
هر یک از این نگرش‌ها در مسیر تکامل طراحی رابط کاربری واکنشی طبیعی به نگرش پیش از خود بوده‌است؛ مینیمالیسم راه‌حلی برای کاهش پیچیدگی در طراحی‌های واقع‌گرای پیش از خود ارائه کرد و در ادامه گرایش‌های مدرن تلاشی برای هیجان‌انگیزتر کردن فضاهای مینیمال و کاربردگرا بوده‌اند.

با نگاهی به این گرایش‌های مدرن متوجه مسیر جالبی می‌شویم؛
آن‌ها از بلندپروازی‌های افسار گسیخته‌ای که برای مثال در Neumorphism دیدیم آغاز شدند. گرایش‌هایی آنقدر غیرکاربردی و «دسترسی‌ناپذیر» که تقریبا هرگز در یک محصول واقعی دیده نشدند.
در ادامه اما به نظر می‌رسد تلاشی برای رسیدن به امکان پیاده‌سازی و کاربردپذیری در آن‌ها به وجود آمده است، برای مثال می‌توان به Glassmorphism و معدود استفادهایی از آن در محصولات واقعی اشاره کرد. در واقع به مرور این گرایش‌های مدرن «شدنی‌تر» شده‌اند.

و حالا می‌رسیم به Aurora. در این سبک یک طراحی کاملا مینیمال و کابردگرا بر روی پس‌زمینه‌ای چشم‌گیر و یادآور شفق‌‌های قطبی قرار داده می‌شود، تمام اجزای اصلی و مورد استفاده‌ی کاربر خوانایی و دسترسی‌پذیری خود را حفظ کرده و تنها اجزای ثانویه دستخوش تغییرات مدرن شده و فضا را هیجان‌انگیزتر می‌کنند. همین پتانسیل حفظ دسترسی‌پذیری در این گرایش باعث شده تا شرکت‌های بزرگ مایکروسافت و اپل به صورت بارز از آن استفاده کنند و حتی به مرور ببینیم که سرویس‌های کوچکتر نیز از آن بهره می‌برند.

در این مقاله می‌توانید بیشتر در رابطه با گرایش‌های مدرن این روزها بخوانید و به شکلی ساده ساختن پس‌زمینه‌های Aurora را بیاموزید.

https://bit.ly/dxgn804

(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)

نویسنده: ریحانه خدایی

#طراحی #رابط_کاربری #گرایش #ترند #مدرن

@Dexign فلسفه دیزاین

______
گریدها در طراحی رابط کاربری

طراحان و نقاشان از دیرباز برای نظم‌دهی و ایجاد انسجام در کار خود از مجموعه‌ای از خطوط متقاطع برای پیاده‌سازی ایده ذهنی خود استفاده می‌کرده‌اند. امروزه در دنیای طراحی محصولات دیجیتال نیز از مفهومی مشابه برای ایجاد نظم و انسجام در طراحی استفاده می‌کنند. مفهوم مورد استفاده برای این کار «Grid» نام دارد.

فضاها و گریدها (Grids) شکل‌دهنده بنیان هر دیزاینی هستند. زمانی که شبکه گریدها با دقت و به درستی مورد استفاده قرار گیرند، به شما کمک خواهند کرد تا راهکاری مطلوب و منسجم برای دیزاین خود ارائه دهید.

اما پیش از اینکه به سراغ این موضوع برویم، اجازه دهید تعریفی کلی از شبکه گریدها داشته باشیم. شبکه گریدها مجموعه‌ای از واحدهای گرید دارای اندازه مشخص هستند که چارچوب کلی طراحی شما رو شکل می‌دهند. شبکه گریدها کمک می کند تا عناصر صفحه بر اساس ستون‌ها و ردیف‌های توالی شده تراز شوند. ما از این ساختار مبتنی بر ستون برای قرار دادن المان‌های مختلف به روشی ثابت در کل طراحی استفاده می‌کنیم. این ستون‌ها دارای عرضی مشخص (Column Width)، فاصله‌ای ثابت از یکدیگر (Gutter) و فاصله‌ای مشخص از دو کناره صفحه (Margin) هستند.

استفاده از شبکه‌گریدها در دیزاین سبب می‌شود تا محصول دیجیتال طراحی شده دارای ساختاری یکپارچه و منسجم باشد که کار پیاده‌سازی و توسعه آن را ساده‌تر و منظم‌تر کند. پایبندی به گریدها موجب حفظ ساختار کلی دیزاین در ابعاد و اندازه‌های مختلف صفحه نمایش خواهد شد.

استفاده از شبکه گریدها کاری دقیق و حساس و گاهی چالش برانگیز است. در مقاله پیش‌رو سعی شده است تا نکاتی برای استفاده صحیح از گریدها ارائه شود:

https://bit.ly/dxgn805

(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#گرید #Grid

@Dexign فلسفه دیزاین

______