فلسفه دیزاین – Telegram
فلسفه دیزاین
6.94K subscribers
68 photos
12 videos
1 file
1.2K links
این کانال چکیده‌ای از مقالات روز، نمونه‌های موفق، ابزارهایی‌ست که ما در DeXign Studio با آن برخورد داشته و معرفی‌شان می‌کنیم.

ارتباط با کانال:
@mohsenissapour

منابع و ابزارهای دیزاین:
DexignResources.com

دسخط:
https://daskhat.dexignresources.com
Download Telegram
نگاهی به برترین‌های سال ۲۰۲۰ از منظر دیزاین

سال ۲۰۲۰ سال نسبتا متفاوت و پر چالشی برای خیلی از انسان‌های روی کره زمین بود. با شیوع ویروس کرونا تغییرات زیادی در سبک زندگی انسان‌ها پدید آمد و اتفاقاتی نظیر فاصله اجتماعی، تعطیلی‌های گسترده، دورکاری و همچنین بیکار شدن بسیاری از افراد تبدیل به واقعیاتی در سبک زندگی انسان‌ها شد.

اما برخلاف این ناپایداری‌ها و چالش‌های به وجود آمده، صنعت طراحی محصولات دیجیتال نه تنها دچار مشکلاتی از این دست نشد بلکه با رشد مضاعفی روبرو شد و با هر مشکلی، صحبت از راهکاری جدید به میان آمد.

شرکت‌های فعال در این زمینه به معرفی محصولات جدید و یا ‌به‌روزرسانی محصولات پیشین خود پرداختند و در صدد انطباق خود با شرایط جدید به وجود آمده، برآمدند. با توجه به گسترش استفاده از محصولات دیجیتال در زمینه‌های مختلف مانند آموزش، دورکاری، مدیریت و ... شرکت‌ها سعی کردند راهکارهایی برای بهبود این فرآیند‌ها ارائه کنند تا علاوه بر کسب سهم بیشتر از بازار، مشکلات پیش روی کاربران را نیز کاهش دهند.

اگر مایل هستید تا مهم‌ترین اتفاقات سال ۲۰۲۰ در زمینه دیزاین را بشناسید، پیشنهاد می‌کنیم مقاله زیر را مطالعه کنید:

https://bit.ly/dxgn797

(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#سال_۲۰۲۰ #دیزاین

@Dexign فلسفه دیزاین

_______
👍1
با نردبان استنباط دوباره فکر کن

ما بر اساس نتایجی که به دست می‌آوریم، تصمیم گرفته و عمل می‌کنیم. اما تمایل زیادی داریم که سریع به سوی نتیجه‌گیری‌ها بپریم و بخش‌های مهم فرآیند استدلال را نادیده بگیریم.

«نردبان استنباط»، ساخته شده توسط استاد سابق هاروارد به نام کریس آرگیریس، ابزاری است که به شما کمک می‌کند تا خلاء تفکر خود را پر کرده و بر اساس واقعیت تصمیم بگیرید. همچنین برای به چالش کشیدن تفکر دیگران و نتیجه‌گیری بهتر به صورت جمعی مفید است.

نردبان
۷ پله روی نردبان وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی فرایندهای ذهنی ما است. به آن از پایین به بالا نگاه می‌کنیم:

۱. داده‌ی موجود
این واقعیتی است که ما قادر به مشاهده‌ی آن هستیم.

۲. داده‌ی انتخاب شده
ما براساس تجربیات قبلی و اعتقادات موجود آنچه را که به آن توجه می‌کنیم، انتخاب می‌کنیم. ما توانایی ذهنی لازم برای استفاده از همه‌ی داده های موجود را نداریم، بنابراین باید این انتخاب را انجام دهیم.

۳. تعبیر
ما به واقعیت‌ها معنی می‌دهیم. ما آنچه را می‌بینیم یا می‌شنویم را ترجمه می‌کنیم تا آن را بهتر درک کنیم.

۴. فرضیه
بر اساس تعبیر و تفسیر خود، فرضیات شخصی را می‌سازیم.

۵. نتیجه‌گیری
ما از فرضیات خود نتیجه می‌گیریم.

۶. باور
سپس از نتیجه‌گیری‌هایی که انجام می‌دهیم باورهای ما رشد می‌کند.

۷. عمل
سرانجام‌، اقداماتی را انجام می‌دهیم که ریشه در آنچه درست می‌پنداریم (باور)، دارد.

این فرایندها معمولاً ناخودآگاه و خیلی سریع در مغز ما اتفاق می‌افتد. استفاده آگاهانه از این نردبان به شما این امکان را می‌دهد که یک قدم به عقب برگردید و ببینید از کجا به روی نتیجه می‌پَرید.

نحوه استفاده از نردبان استنباط
هر زمان که شما در مورد چیزی نتیجه‌گیری می‌کنید یا بر اساس نتیجه‌گیری‌های خود تصمیم می‌گیرید، خوب است که استدلال خود را متوقف کرده و آن را زیر سوال ببرید.

ابتدا مشخص کنید که در حال حاضر در کدام مرحله از نردبان هستید. آیا می‌خواهید اقدامی انجام دهید و از درست بودن آن مطمئن نیستید؟ یا شاید فقط از برخی فرضیاتی که می‌گیرید آگاه هستید؟

قبل از آنکه دوباره استدلال خود را مطرح کنید، از پله‌ها پایین بیایید. برای پایین آمدن از نردبان، از این راهنمای سؤالات برای هر مرحله استفاده کنید:

- اقدامات:
چرا معتقدم این اقدام درستی است؟ گزینه‌های جایگزین چه هستند؟

- باورها:
چه اعتقاداتی در این باره دارم؟ آنها بر اساس چه نتیجه‌گیری‌ای حاصل شده‌اند؟

- نتیجه‌گیری‌ها:
چرا این نتیجه را گرفتم؟ فرضیات من در آنجا چیست؟

- فرضیات:
آیا فرضیات من معتبر هستند؟ چرا من این فرض را می‌کنم؟

- تعبیرها
آیا من به طور عینی به این داده‌ها نگاه می‌کنم؟ چه معانی دیگری می‌توانند داشته باشند؟

- داده‌های انتخاب شده
من چه چیزی را نادیده گرفتم یا به آن توجه نکردم؟ آیا منابع داده دیگری وجود دارد که من در نظر نگرفتم؟

با پاسخ دادن به این موارد، ممکن است متوجه شوید که استدلال شما در طول مسیر تغییر می‌کند و این خوب است. وقتی به پایین نردبان رسیدید، این بار آگاهانه و سنجیده دوباره بالا روید.

در طول فرآیند دیزاین بارها و بارها نتیجه‌گیری کرده و تصصیمات مختلفی می‌گیریم که در روند تجربه‌ی کاربر و رشد کسب‌وکار بسیار اهمیت دارد پس چه خوب است که هنگامی که در شرایط مهمی قرار می‌گیریم بتوانیم عملی حساب‌شده انجام دهیم. روش نردبان استنباط یک ابزار خوب برای دوباره فکر کردن به ما می‌دهد.

پیشنهاد من اینست که ویدئوی زیر را ببینید به طور خیلی زیبا و واضح و با مثال این روش تصمیم‌گیری را توضیح می‌دهد:

https://bit.ly/dxgn798-video

مقاله را می‌توانید از لینک زیر بیابید:

https://bit.ly/dxgn798

و همینطور کتاب مرتبط با این مقاله را از اینجا بیابید:

https://bit.ly/dxgn798-Book

(زمان ویدئو: ۵:۳۲
و زمان حدودی مطالعه‌‌ی مقاله‌: ۴ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#تصمیم_گیری #تفکر #نردبان_استنباط #نتیجه_گیری #فرضیه #تعبیر

@Dexign فلسفه دیزاین

______
تفاوت میان تیم دیزاین داخلی و استودیو دیزاین.

از زمانی که بیماری کرونا که تا الان تقریبا یک‌سال است که بر دنیا چیره شده، شروع شد، مفاهیمی مثل تیم و استودیو و ریموت و … تعاریف جدیدی را قبول کردند.

خیلی از تیم‌ها و شرکت‌ها تحمل داشتن یک تیم دیزاین داخلی را نداشتند و حتی نیروهای خود را تعدیل کردند.

اما نکته مقاله‌ای که امروز به شما معرفی می‌کنم این نیست. ما امروز درباره تفاوت‌های میان تیم دیزاین داخلی یک شرکت و یک استودیوی دیزاین را بررسی می‌کنیم.

تفاوت اصلی در زاویه دید این دو مفهوم، به مشکل است. دیدی که باعث می‌شود تا کل مسیر برای یک شرکت یا یک پروژه مشخص شود.

معمولا استودیو دیزاین‌هایی که پروژه‌های محصل‌محور قبول می‌کنند، دیدی محصولی به پروژه‌ها دارند.
و این یعنی یک‌بار تحقیق درباره یک مفهوم، یک‌بار دیزاین و …

این دید باعث می‌شود تا شرکت‌هایی که به «دیزاین» دید عمیق‌تری دارند، یک تیم دیزاین استخدام کنند. چرا که دیزاین یک پروسه است و قرار است با مرور زمان تکمیل و تکمیل‌تر شود.

اما همینجاست که تیم‌های دیزاین که به صورت استودیو فعال هستند می‌توانند با تغییر روش و نگرش خاص به محصول و همکاری با شرکت‌ها، نسبت به دیگر رقبای خود پیشرفت کنند.

مقاله امروز درباره تفاوت‌های نگرش میان تیم‌های دیزاین داخل شرکت و استودیوهای دیزاین است.

https://bit.ly/dxgn799

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#دیزاین #استودیو
@Dexign فلسفه دیزاین

______
خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج

همه ما این ضرب‌المثل را بارها شنیده‌ایم، حالا باهم فکر کنیم که نمود این جمله در طراحی تجربه کاربری به چه صورت خواهد بود؟!

هدف نهایی هر طراح، خلق محصولی موفق است.
برای موفق بودن یک محصول، خشت‌های اولیه باید به درستی و بر پایه اصول کنار هم چیده شوند.

حالا منظورمان از خشت اولیه چیست؟
ما محصول را برای کاربر طراحی می‌کنیم تا بتوانیم باعث به وجود آمدن یک تجربه بی‌نقص برای او باشیم.
لازمه‌ی این کار، شناخت کاربر، نیازها و انتظارات اوست. به این منظور کاربرپژوهی و تحقیقات تجربه کاربری انجام می‌دهیم.

از سریع‌ترین، ملموس‌ترین و کارآمدترین روش‌های کاربرپژوهی می‌توان به طراحی و تهیه پرسش‌نامه‌ها اشاره کرد.
پرسش‌نامه دیالوگی غیرمستقیم بین ما و مخاطب ماست و مانند هر تکنیک دیگری اگر آن را به درستی انجام دهیم به نتایج ارزشمندی می‌رسیم.
در طراحی پرسش‌نامه‌ها به این چند مورد دقت کنید:

۱-ادبیات نوشتاری پرسش‌نامه خود را بر اساس مخاطب خود انتخاب کنید تا جملات و سوال‌ها برای او واضح و قابل درک‌ باشد.

۲-سوال‌ها را به گونه‌ای طرح کنید که باعث ایجاد پیش‌فرض ذهنی در مخاطب نشوند.

۳-سوالات دموگرافیک (مانند سن، جنسیت و ...) را در آخر بپرسید، برای مخاطب شما خوشایند نیست که در شروع از او سوالاتی شخصی بپرسید.

۴-سعی کنید در ابتدا، قبل از شروع شدن سوال‌ها خلاصه کوتاهی از موضوع پرسش‌نامه و هدف شما از طراحی آن را برای مخاطب توضیح دهید و همین‌طور مدت‌زمانی که از او خواهد‌گرفت.

۵-قبل از تهیه پرسش‌نامه با تعدادی از مخاطبان خود مصاحبه عمیق انجام بدهید، دیتاهای بدست آمده از مصاحبه به شما در طراحی سوالات و گزینه‌های پرسش‌نامه بسیار کمک خواهد کرد.

برای مطالعه در مورد نحوه طراحی پرسش‌نامه‌ها پیشنهاد می‌کنیم این مقاله را از دست ندهید.

https://bit.ly/dxgn800

(زمان تقریبی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: هانیه طاهری

#کاربر_پژوهی #تجربه_کاربر #پرسشنامه

@Dexign فلسفه دیزاین

______
برای برندتان رنگ انتخاب کنید

فونت و رنگ دو ویژگی اساسی در شکل دادن به هویت یک برند هستند. در این بین انتخاب رنگ بدون شک بسیار چالش‌ برانگیزتر است. اما قبل از پرداختن به این چالش‌ها بیایید یک موضوع را روشن کنیم؛ قبل از فکر کردن به رنگ‌ها، رنگ را بیابید.

یکی از اشتباهات رایج در بین طراحان گشت زدن در میان پالت‌های رنگی پیش از پیدا کردن رنگ اصلی است‌. این رنگ اصلی شماست که اگر خوش‌شانس باشید و در رقابت بازار دوام بیاورید با آن شناخته می‌شوید و رنگ‌های ثانویه هم برای تاکید بیشتر به این رنگ اصلی انتخاب می‌شوند‌.

حالا که پالت‌های رنگی را کنار گذاشتیم باید رنگ اصلی برندمان را انتخاب کنیم، برای این کار چه مسیری را باید طی کنید؟ واقعیت این است که مسیری قطعی و جوابی همه‌گیر برای این سوال وجود ندارد. رنگ شاید بیشتر از هر المان بصری دیگری به عوامل خارج از خود وابسته باشد و راه رسیدن به رنگ «درست» نه یک مسیر ثابت بلکه وابسته به تمام این متغیرهای خارجی است. در اینجا به سه متغیر اصلی که راهنمای انتخاب رنگ یک برند هستند اشاره می‌کنیم:

۱. گروه مخاطبین هدف
هرچه راجع به مخاطبین اصلی برند خود می‌دانید اینجا به کارتان می‌آید. اینکه در چه محدوده‌ی سنی قرار دارند یا از چه جنسیت و فرهنگی هستند. همه به شما در پیش‌بینی اینکه پذیرای چه رنگی می‌توانند باشند کمک می‌کند.

۲. حس‌ و حال برند
در اینجا به شناختن معنا و روانشناسی رنگ‌ها احتیاج پیدا می‌کنید و برای استفاده کردن یا کنار گذاشتن یک رنگ از خود می‌پرسید بیانگر چه‌چیزی است و این معنا تا چه‌اندازه به برند شما می‌آید.

۳. منحصربه‌فردی
متمایز کردن برند خود از رقبا سخت‌ترین چالشی است که در انتخاب رنگ با آن مواجه می‌شوید. در این مرحله باید با احتیاط عمل کنید و به‌خاطر داشته باشید که پیش از پرداختن به منحصربه‌فرد بودن از درست بودن دو متغیر قبلی مطمئن شوید ؛ در یک برند خوراکی رنگی را که بیانگر مسمویت است تنها به‌خاطر متمایز بودنش به کار نمی‌بریم.

در آخر این نکته را به‌خاطر داشته باشید که انتخاب رنگ _و هر قدم دیگری که در پروسه‌ی طراحی برمی‌دارید_ را مانند مسیر تفکر طراحی در نظر بگیرید؛ هدف را تعریف کنید، تحقیقات لازم را انجام‌ دهید، در ابتدا بدون محدودیت و خلاقانه ایده‌پردازی کنید، به تست کردن انتخاب‌های عملی بپردازید و در تمام مسیر احتمال برگشتن به عقب و اصلاح را در نظر داشته باشید.

https://bit.ly/dxgn801

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: ریحانه خدایی

#تفکر_طراحی #رنگ #برند

@Dexign فلسفه دیزاین

______
اهمیت فضاهای سفید!

در سال‌های اخیر به علت آنلاین‌شدن شیوه‌ی ارتباطات، سرگرمی، تجارت و … طراحی UI از اهمیت بالایی برخوردار است اما یک جنبه‌ی مهم طراحی بصری که تمام این سال‌ها بدون تغییر باقی‌مانده است اهمیت استفاده از فضای سفید است.

فضاهای سفید از نظر نوع استفاده به دو دسته‌ی ماکرو و میکرو تقسیم می‌شوند که فاصله‌ی معقول بین خطوط یا فاصله‌های موجود بین عکس‌ها و … از نوع میکرو و فواصلی که به عمد برای برجسته‌کردن موضوعی به کار برده می‌شوند در دسته‌ی ماکرو قرار می‌گیرند.

فضاهای سفید باعث برجسته‌شدن موضوعی شوند؟!
بله!
این فضاها بخش جدایی‌ناپذیر دیزاین ما هستند که با استفاده از آنها حتی می‌توان خوانایی کاربر را راحت‌تر یا سریع‌تر کرد و مسیر حرکت را برای آن مشخص نمود.

لازم است بدانیم که دیزاین خوب و بدون پیچیدگی لزوما طراحی با رنگ‌های خنثی یا استفاده هرچه کمتر از عناصر در یک صفحه نیست و حتی صفحاتی پر از رنگ و اِلِمان هم با فضاهای خالیِ درست چشم‌نواز می‌شوند.

در این مقاله به چند مورد از اهمیت استفاده از این فضاهای خالی در طراحی خود پی ببرید!

https://bit.ly/dxgn802

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: یگانه یغماییان

#اصول #طراحی #فضای‌خالی #فضای‌سفید


@Dexign فلسفه دیزاین

______
لوگو در مقابل برند تفاوت‌های اصلی این دو در چیست؟

اپل در مقابل سامسونگ، نایک در مقابل آدیداس، کوکاکولا در مقابل پپسی. چه چیزی می‌تواند چنین تمایزی ایجاد کند که افراد به هر شکل ممکن از برند مورد علاقه خود دفاع کنند؟
برای فهمیدن این موضوع بهتر است ابتدا با تعاریف برند و لوگو و تفاوت‌های آن‌ها آشنا شویم.

بعنوان مورد اول می‌توان گفت که برند مثل یک انسان است و لوگو مانند لباسی است که بر تن دارد.

در واقع لوگو یک نمایش گرافیکی است از اینکه یک شرکت چطور می‌خواهد درک شود، ولی برند برداشت جمعی از تجربیاتی است که برای مشتریان ایجاد می‌کند و مدت زمان بیشتری در یک تجربه یا یک سری از تجربیات باقی می‌ماند.

یکی از تفاوت‌های لوگو در مقابل برند، قیمت آن است. در صورتی که قیمت یک لوگو می‌تواند حدود ۵ دلار باشد، یک برند می‌تواند چندین صفر به ارزش آن اضافه کند.

مورد دیگر به زمان باز می‌گردد، طراحان می‌توانند در مدت زمان کوتاهی گزینه‌ای را ارائه دهند که این مسئله برای برند مدت زمان زیادی (حداقل یک سال) طول خواهد کشید.

در این مقاله می‌‌توانید بیشتر در مورد تفاوت‌های لوگو و برند و عناصر آن‌ها بخوانید...

https://bit.ly/dxgn803

(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)

نویسنده: ثمره شاملو

#برند #لوگو

@Dexign فلسفه دیزاین

______
نترسید و یک شفق قطبی در پس‌زمینه‌ی طراحی‌هایتان خلق کنید!

درست است که اکثر محصولات دیجیتال در چهارچوب امن و آشنای الگوهای تکراری و پذیرفته‌شده طراحی می‌شوند، اما همیشه خارج از این چهارچوب‌ها دنیایی از گرایش‌های بلندپروازانه‌ در طراحی رابط‌های کاربری وجود داشته که هر بار با ایده‌ای جدید بر سر زبان‌ها افتاده و مورد آزمایش قرار می‌گیرد. این روزها محصولی جدید از این دنیا در اختیار ما قرار گرفته است ؛ Aurora به معنای شفق قطبی.

اگر سیر تحولات بصری در رابط‌های کاربری را بخواهیم به ساده‌ترین شکل ترسیم کنیم به چنین روندی می‌رسیم:
طراحی‌های یادآور دنیای واقعی یا به اصطلاح Skeuomorphism >> مینیمالیسم کابردگرای Material Design >> گرایش‌های طراحی مدرن
هر یک از این نگرش‌ها در مسیر تکامل طراحی رابط کاربری واکنشی طبیعی به نگرش پیش از خود بوده‌است؛ مینیمالیسم راه‌حلی برای کاهش پیچیدگی در طراحی‌های واقع‌گرای پیش از خود ارائه کرد و در ادامه گرایش‌های مدرن تلاشی برای هیجان‌انگیزتر کردن فضاهای مینیمال و کاربردگرا بوده‌اند.

با نگاهی به این گرایش‌های مدرن متوجه مسیر جالبی می‌شویم؛
آن‌ها از بلندپروازی‌های افسار گسیخته‌ای که برای مثال در Neumorphism دیدیم آغاز شدند. گرایش‌هایی آنقدر غیرکاربردی و «دسترسی‌ناپذیر» که تقریبا هرگز در یک محصول واقعی دیده نشدند.
در ادامه اما به نظر می‌رسد تلاشی برای رسیدن به امکان پیاده‌سازی و کاربردپذیری در آن‌ها به وجود آمده است، برای مثال می‌توان به Glassmorphism و معدود استفادهایی از آن در محصولات واقعی اشاره کرد. در واقع به مرور این گرایش‌های مدرن «شدنی‌تر» شده‌اند.

و حالا می‌رسیم به Aurora. در این سبک یک طراحی کاملا مینیمال و کابردگرا بر روی پس‌زمینه‌ای چشم‌گیر و یادآور شفق‌‌های قطبی قرار داده می‌شود، تمام اجزای اصلی و مورد استفاده‌ی کاربر خوانایی و دسترسی‌پذیری خود را حفظ کرده و تنها اجزای ثانویه دستخوش تغییرات مدرن شده و فضا را هیجان‌انگیزتر می‌کنند. همین پتانسیل حفظ دسترسی‌پذیری در این گرایش باعث شده تا شرکت‌های بزرگ مایکروسافت و اپل به صورت بارز از آن استفاده کنند و حتی به مرور ببینیم که سرویس‌های کوچکتر نیز از آن بهره می‌برند.

در این مقاله می‌توانید بیشتر در رابطه با گرایش‌های مدرن این روزها بخوانید و به شکلی ساده ساختن پس‌زمینه‌های Aurora را بیاموزید.

https://bit.ly/dxgn804

(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)

نویسنده: ریحانه خدایی

#طراحی #رابط_کاربری #گرایش #ترند #مدرن

@Dexign فلسفه دیزاین

______
گریدها در طراحی رابط کاربری

طراحان و نقاشان از دیرباز برای نظم‌دهی و ایجاد انسجام در کار خود از مجموعه‌ای از خطوط متقاطع برای پیاده‌سازی ایده ذهنی خود استفاده می‌کرده‌اند. امروزه در دنیای طراحی محصولات دیجیتال نیز از مفهومی مشابه برای ایجاد نظم و انسجام در طراحی استفاده می‌کنند. مفهوم مورد استفاده برای این کار «Grid» نام دارد.

فضاها و گریدها (Grids) شکل‌دهنده بنیان هر دیزاینی هستند. زمانی که شبکه گریدها با دقت و به درستی مورد استفاده قرار گیرند، به شما کمک خواهند کرد تا راهکاری مطلوب و منسجم برای دیزاین خود ارائه دهید.

اما پیش از اینکه به سراغ این موضوع برویم، اجازه دهید تعریفی کلی از شبکه گریدها داشته باشیم. شبکه گریدها مجموعه‌ای از واحدهای گرید دارای اندازه مشخص هستند که چارچوب کلی طراحی شما رو شکل می‌دهند. شبکه گریدها کمک می کند تا عناصر صفحه بر اساس ستون‌ها و ردیف‌های توالی شده تراز شوند. ما از این ساختار مبتنی بر ستون برای قرار دادن المان‌های مختلف به روشی ثابت در کل طراحی استفاده می‌کنیم. این ستون‌ها دارای عرضی مشخص (Column Width)، فاصله‌ای ثابت از یکدیگر (Gutter) و فاصله‌ای مشخص از دو کناره صفحه (Margin) هستند.

استفاده از شبکه‌گریدها در دیزاین سبب می‌شود تا محصول دیجیتال طراحی شده دارای ساختاری یکپارچه و منسجم باشد که کار پیاده‌سازی و توسعه آن را ساده‌تر و منظم‌تر کند. پایبندی به گریدها موجب حفظ ساختار کلی دیزاین در ابعاد و اندازه‌های مختلف صفحه نمایش خواهد شد.

استفاده از شبکه گریدها کاری دقیق و حساس و گاهی چالش برانگیز است. در مقاله پیش‌رو سعی شده است تا نکاتی برای استفاده صحیح از گریدها ارائه شود:

https://bit.ly/dxgn805

(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)

نویسنده: محمدرضا پناهی

#گرید #Grid

@Dexign فلسفه دیزاین

______
نکاتی که تازه‌کارها به باتجربه‌ها می‌آموزند.

اصولا هر علاقه‌ای که تبدیل به شغل می‌شود، پس از مدتی ممکن است باعث خستگی و رنجش شود، هرچقدر هم جذاب و دوست‌داشتنی باشد.
به نظر می‌آید ما خیلی دوست نداریم یک کار را هر روز تکرار کنیم، برای همین ذهنمان تصمیم می‌گیرد با یاد گرفتن روش‌های ساده‌سازی، کارهای روزانه را برای ما ساده‌تر کند و انرژی کمتری مصرف کند.

حالا همین وضعیت را درباره دیزاینرها در نظر بگیرید، فرض کنید دیزاین تبدیل به شغل شما شده است و «دیزاین» یکی از کارهاییست که به شدت نیاز به دقت و ظرافت دارد ولی گاهی ممکن است ذهن شما بررسی‌ها و ظرافت‌های شما در کار را «کار سخت و اضافی» تشخصی بدهد.

پس از بی‌اعتنایی‌های چند باره، کم‌کم این ظرافت‌ها برای شما بی‌اهمیت می‌شوند.

این مقاله با یک مقایسه خیلی جالب، به شرح مواردی می‌پردازد که یک «تازه‌کار» در دنیای دیزاین می‌تواند به یک حرفه‌ای یاد بدهد. مثلا «توجه به جزئیات» و «تلاش برای همیشه بهترینِ خود بودن»

نکات بسیار ساده و موثری که خیلی اوقات با حل شدن در روزمرگی، فراموششان می‌کنیم.

https://bit.ly/dxgn806

(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#دیزاین
@Dexign فلسفه دیزاین

______
طراحی مینیمال و ارتباط آن با مفهوم «کمتر بیشتر است»

طراحی مینیمال شامل ضروری‌ترین عناصر و اجزای موجود در طراحی می‌شود که دیدی واضح و بدون مانع را ایجاد می‌کند تا کاربر بتواند بدون ایجاد حواس‌پرتی و سردرگمی در داخل وب‌سایت یا اپلیکیشن هدایت شود و به راحتی وظایف و اهداف نهایی خود را با محصول شما انجام دهد.
بعضی از عناصری که ما در این مقاله بررسی خواهیم کرد عبارتند از:

متن و تایپوگرافی:
متن و تایپوگرافی از عناصر اصلی طراحی هستند که با محدود کردن متنی که نمایش داده می‌شود می‌توانید یک وب‌سایت ساده‌تر ایجاد کنید که در آن کاربر راحت‌تر می‌تواند آنچه را می‌خواهد، پیدا کند.

پالت رنگی محدود:
بخش عمده‌ای از طراحی مینیمال به محدود کردن تعداد رنگ‌های استفاده شده در پالت باز می‌گردد. محدود کردن تعداد رنگ‌ها نه تنها از شلوغی و اضافه بار محتوای بصری جلوگیری می‌کند بلکه به شما این اطمینان را می‌دهد که همه رنگ‌های شما قابل دسترسی باشند.

تصاویر:
طراحی مینیمال در رابطه با تصاویر فقط به نحوه نمایش آن‌ها برنمی‌گردد بلکه در مورد انتخاب خود عکس هم صادق است. عکس‌ها باید باهم هم‌خوانی داشته باشند و موجب ایجاد حواس‌پرتی در کاربر نشوند.

فضای سفید:
فضای سفید به معنای دادن فرصتی برای تنفس به عناصر طراحی شماست.
برای استفاده از آن باید به استاندارد‌سازی فاصله عناصر اصلی مانند متن، تصاویر، آیکون‌ها و دکمه‌ها توجه کنید.

الگوها و بافت‌های مسطح:
طراحی مسطح بطور اختصاصی برای زیبایی مینیمال مناسب است زیرا تمایل دارد از منحنی‌ها، هایلایت‌ها و سایه‌های کمتری استفاده کند.
در این تکنیک همچنین از اشکال و بافت‌های ساده استفاده می‌شود و از هرگونه بافت، تصویر سه‌بعدی یا براق جلوگیری می‌کند.

حذف سیگنال مزاحم:
برای انجام درست این کار باید عناصر خود را با توجه به نیاز و اهمیت آن‌ها دسته‌بندی کنیم تا فقط آنچه کاربر برای انجام کارهای خود نیاز دارد، باقی بماند.

آیکون‌ها:
آیکون‌ها در واقع تابلوهای راهنما در دنیای دیجیتال هستند که به کاربر در مسیریابی کمک می‌کنند. طراحان می‌توانند بجای افزودن متن بیشتر به یک صفحه از استفاده از این نماد‌ها بهره ببرند ولی باید توجه داشت که این نماد‌ها باید ساده، استراتژیک و قابل فهم باشند.

ویدئو و انمیشن:
اگر می‌خواهید از انیمیشن یا ویدئو استفاده کنید باید اطمینان حاصل کنید که این کار به داستان‌پردازی کلی طراحی شما کمک می‌کند تا تجربه کاربری بهتری را برای کاربران ایجاد کند.
برای خواندن جزئیات بیشتر می‌توانید این مقاله را مطالعه کنید.

https://bit.ly/dxgn807

(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)

نویسنده: ثمره شاملو

#اصول #طراحی #مینیمال
@Dexign فلسفه دیزاین

______
نه سیخ بسوزد نه کباب

بسیار پیش آمده که در دوراهی‌های تصمیم‌گیری قرار گرفتیم. تعارضاتی وجود دارد که به نظر می‌رسد نمی‌توان یکی از مسیرها را به تنهایی انتخاب کرد. اما در نهایت مهم است که بتوانیم با روشی تصمیم بگیریم.
دیاگرام «حل تعارض» یا «ابر تبخیری» به ما بسیار کمک می‌کند.

نحوه استفاده از آن
دارای سه بخش ساده به شرح زیر است:

۰ خواسته‌ها/پیشنهادات هر دو طرف: که این موارد معمولاً متقابلاً منحصر به فرد هستند و همین امر باعث تعارض می‌شود.
۰ الزامات/نیازهای اساسی هر دو طرف
۰ هدف مشترکی که پشت این نیازها پنهان شده است

برای هر قسمت دیاگرام، سؤالات زیر را بپرسید:

۱. مشخص کنید که هر طرف برای چه بحث می‌کند. خواسته‌ها یا پیشنهادها چیست؟
۰ بپرسید: طرف مقابل می‌خواهد چه کار کند؟ من می‌خواهم چه کار کنم؟
۲. نیازی را که پشت موقعیت هر طرف قرار دارد تعریف کنید.
۰بپرسید: با پیشنهاد هر طرف چه نیازهایی برآورده می شود؟
۳. هدف مشترک را بیابید.
۰ بپرسید: با تأمین نیازهای هر دو طرف چه چیزی حاصل خواهد شد؟
۰ این مهمترین قسمت است. معمولاً چیزی وجود دارد که هر دو طرف می‌خواهند در سطح بالاتری به آن دست یابند اما دیدگاه‌های مختلفی در مورد چگونگی انجام آن دارند. تأیید کنید که برای رسیدن به آن هدف در یک تیم هستید.

شناسایی «هدف مشترک» برای یافتن راه‌حل بُرد-بُرد ضروری است.
درباره هر فرضی که در پشت پیشنهادهای اصلی است، بحث کنید. این کار معمولاً دلیل منحصر به فرد بودن نظر متقابل را مشخص می‌کند.
از اینجا می توانید راه حل جدیدی ایجاد کنید. این بار با تمرکز بر هدف مشترک و تأمین نیازهای هر دو طرف.

به دلایل زیر است که می‌توان این تعارض و درگیری را با این روش حل کرد.
۱. مسالمت‌آمیز: با جستجوی آنچه هر دو طرف را متحد می‌کند.
۲. مولد: با تلاش برای دستیابی به یک راه حل بُرد-بُرد که به دستیابی به هدف مشترک کمک می‌کند.

به لینک مقاله‌ی زیر بروید و دیاگرام را مشاهده کنید. در انتهای مقاله مثالی ازین روش آورده شده که به فهم این روش کمک می‌کند. امیدوارم که بتوانید با خواندن این مطلب تعارضات و مسائل زندگی و کار را حل کنید و بهتر از قبل به دیزاین آن‌ها بپردازید.

https://bit.ly/dxgn808

(زمان حدودی مطالعه‌: ۵ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#راه_حل_برد_برد #حل_مسئله #تصمیم #تعارض

@Dexign فلسفه دیزاین

______
اهمیت «شهود» در طراحی

در سال‌های اخیر، طراحی - به ویژه طراحی UI - روشمندتر شده است. طراحان و علاقه‌مندان به حوزه‌ی طراحی برای تمام مراحلِ فرایند طراحی و ساخت محصول که شامل:
-الهام‌گیری
-ایده‌پردازی
-تفسیر
-طراحی
-ترکیب‌بندی
-ساخت
-ارزیابی و تست
-نمونه‌سازی اولیه
-اجرا
هستند روش‌هایی دارند که یادگیری آن‌ها به طراحان اعتماد به نفس بالایی می‌دهد و حتی برای مشتریان نیز فرایند طراحی را قابل‌ درک می‌کند.
با ظهور تفکر طراحی، دیگر طراحی صرفا یک کار نیست بلکه علمی‌ست که در آن طراحان باید از دانش‌هایی مثل تعاملات انسان و کامپیوتر، جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی و … بهره‌مند باشند. بنابراین، بدون نقد بر روش‌های موجود، امروزه لازم است از روش‌های خلاقانه‌ای برای طراحی استفاده شود. در این بین مهم‌ترین اصل برای پیاده‌سازی ایده‌های خلاقانه، «شهود» است. شهود، تفاوت میان طراحان را می‌سازد و‌ موضوعی‌ست که ممکن است نگرانیِ برخی از طراحان نیز باشد.
از جنبه‌های بسیار متفاوتی می‌توان شهود را مورد بررسی قرار داد اما با خواندن این مقاله قصد داریم شهود را در طراحی بررسی کنیم.

https://bit.ly/dxgn809

(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)

نویسنده: یگانه یغماییان

#طراحی #شهود #تفکرطراحی #مهارت

@Dexign فلسفه‌دیزاین

_____
به زودی آکادمی دیزاین با همکاری مدرسه‌ی امکان، یک دوره‌ی کارآموزی مخصوص افرادی که با طراحی محصول آشنا هستند برگزار خواهد کرد.
این دوره مخصوص افرادی است که خواستار تغییر و طراحی مسیری نو در شغل خود هستند و آموزش‌های ابتدایی را دریافت کرده‌ و برای مواجه با چالش‌های واقعی در کسب و کار خود آماده هستند.

این دوره در طی ۷ هفته (۲ جلسه در هفته) برگزار خواهد شد.

مهلت نام‌نویسی تا ۱۵ مرداد

از لینک زیر برای مشاهده اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام اولیه اقدام کنید:

Rondo.emkan.school

@Dexign فلسفه‌دیزاین

_____
طراحی بازی یا گیمیفیکیشن؟

در سال‌های اخیر استفاده از گیمیفیکیشن برای جذاب‌تر کردن تجربه‌ی کاربران جایگاه ثابتی در محصولات دیجیتال یافته و جزو اولین انتخاب‌های طراحان محصول برای افزودن جذابیت و سرگرمی به محصولاتشان شده است.

گیمیفیکیشن به نوعی استفاده از الهام‌هایی از فرایند طراحی بازی در طراحی محصول است، با این کار طراح محصول جریان‌هایی را منحصرا برای درگیر کردن کاربر و فراهم آوردن تجربه‌ای نو و سرگرم‌کننده ایجاد می‌کند. گیمیفیکیشن در اکثر مواقع کاری پرهزینه، زمان‌بر و مستلزم ایجاد تغییرات بسیاری در محصول اولیه است.

در مقابل اما تفکر طراحی بازی به طور مستقیم از ابزارهای این حوزه در طراحی محصول استفاده می‌کند تا تجربه‌ای لذت‌بخش‌تر برای کاربر ایجاد کند. این‌ها شامل صداگذاری‌ها، میکرو‌اینتراکشن‌ها، حرکات بازی‌گونه و ... می‌شوند. می‌توان گفت طراحی محصول لباس یک طراح بازی را به تن می‌کند اما همچنان به کار خودش مشغول است.

استفاده از طراحی بازی ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر از گیمیفیکیشن است و در نهایت ریسک کمتری هم دارد با این حال محدودتر است و تجربه‌هایی که می‌سازد کمتر درگیر کننده هستند.
پس گیمیفیکیشن یا طراحی بازی؟ جواب این سوال را باید در نیازهای محصول و امکانات تولید و طراحی آن جستجو کرد، هر یک از این دو رویکرد می‌توانند در شرایط مناسب خود کارآمد باشند.

در این مقاله می‌توانید درباره تفاوت طراحی بازی و تفاوت آن با گیمیفیکیشن بخوانید و مثال‌های جالبی از موارد استفاده آن را مشاهده کنید.

https://bit.ly/dxgn810

(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)

نویسنده: ریحانه خدایی

#طراحی #بازی #گیمیفیکیشن

@Dexign فلسفه دیزاین

______
۶ روش برای مراقب از خود هنگام کار ریموت

از زمانی که ویروس کرونا وارد زندگی مردم شد، دنیا نیازمند تغییرات اساسی در شیوه کارهایی شد که تا مدتی پیش به صورت روتین انجام می‌شد.
این اتفاق باعث تغییرات زیادی در روش کار کردن ما شد و کار ریموت بیش‌از پیش مورد استقبال قرار گرفت.
ریموت کار کردن مثل هر اتفاق دیگری دارای نکات مثبت و منفی است.

کار کردن بیرون از خانه باعث پویایی بیشتر ما می‌شود، بیشتر قدم می‌زنیم و بیشتر با دیگران معاشرت داریم.
زمانی که از خانه کار می‌کنیم، در هزینه‌ها صره‌جویی می‌کنیم، در فضای مورد علاقه‌مان کار می‌کنیم و می‌توانیم زمان بیشتری را صرف خودمان و زندگی کنیم.

مقاله‌ای که این هفته به شما معرفی می‌کنم، به ۶ اصل مهم برای سالم‌ماندن در هنگام ریموت کار کردن است.
اصولی که نویسنده از آن حرف می‌زند:

⁃ سرمایه‌گذاری روی محصولات ارگونومیک.
⁃ حتی در خانه همیشه در حرکت باشید.
⁃ بین کار و زندگی‌تان یک فاصله معنادار ایجاد کنید.
⁃ اجتماعی بودن و معاشرت‌کردن را فراموش نکنید.
⁃ همیشه به خودتان برسید، انگار هر لحظه آماده بیرون رفتن هستید.
⁃ یک روتین مشخص برای روزهایتان داشته باشید.

https://bit.ly/dxgn811

(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)

نویسنده: آرش اصغری

#دیزاین #ریموت
@Dexign فلسفه دیزاین

______
هشت تقلب روانشناسانه!

طراحی روانشناسانه ترکیبی از قوائد طراحی، واکنش‌ها و رفتار‌های انسان‌ها است. شما برای انسان‌ها طراحی می‌کنید، پس چرا از شناخت بیشتر نسبت به آن‌ها بهره نبرید؟!

آخرین باری که خمیازه کشیده‌اید و شخصی در کنار شما بوده را به خاطر دارید؟ احتمالا او هم همزمان یا نهایتا کمی بعد از شما خمیازه کشیده است. آخرین باری که شخصی موضوعی را برای شما توضیح داده و شما به نشانه تایید سر تکان داده‌اید را چطور؟ احتمالا می‌خواستید میزان توجه و حتی همدلی و تایید حرف طرف مقابل را در سریع ترین زمان به او نشان دهید بدون آنکه صحبتش را قطع کرده باشید.

تا به حال شده (فارغ از عملکرد) فقط زیبایی یک سرویس شما را مجذوب و مجاب به استفاده کند؟
تا به حال شده متوجه شوید دکتری با تجویز داروی بدون ارزش دارویی مشکل شما را حل کرده است؟
شده ماشین نو بخرید و بعد با خودتان فکر کنید "حالا که من خریدمش چقدر آدمای زیادی این مدل ماشین رو خریدن"؟
چند بار پیش آمده اول و آخر یک سریال و یا یک متن را به خاطر بیاورید و تمام چیزی که بین این دو بوده را به فراموشی سپرده باشید؟
برای شما پیش نیامده که هرچه فاکتورهای بیشتری را برای یک تصمیم در نظر می‌گیرید، تصمیم‌گیری سخت‌تر شود؟ ...

احتمالا در حین این سوالات گاها خندیده باشید و به خودتان گفتید "این که دقیقا منم!". بله اکثر ما‌ خیلی از این اتفاقات را تجربه کرده‌ایم. چرا؟ به این خاطر که این‌ها همه جزیی از روانشناسی ما انسان‌هاست.
اما نکته مهم اینجاست که این‌ موارد چه کمکی به ما می‌کنند که محصولی با تجربه کاربری بهتر را به دست کاربرانمان برسانیم؟

در پاسخ باید شما رو دعوت به مطالعه این مقاله جذاب کنم.

https://bit.ly/dxgn812

(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)

نویسنده: رشید مسعودی

#طراحی #تجربه‌ـ‌کاربری #روانشناسی #UX

@Dexign فلسفه دیزاین

______
مغز شما نمی‌خواهد که خلاق باشید!

مغز خود را مانند یک اتومبیل خودران در نظر بگیرید که به شما اختیار تغییر دما، تغییر زاویه‌ی صندلی و … را می‌دهد اما کارهای اساسی و مهم مثل رانندگی کردن و امثالهم از کنترل شما خارج است.
حقیقت این است که مغز ما در ناخودآگاه، کارهای اساسی و مهم مثل نفس‌کشیدن، فکر کردن و … را برنامه‌ریزی کرده و علاقه‌ای به دخالت و فراموش‌کاری‌های ما در این برنامه‌ها ندارد.

خلاقیت یکی از عناصری‌ست که انسان برای بکارگیری آن باید به ناخودآگاه خود دسترسی پیدا کند به همین علت است که معمولا بکارگیری آن سخت و دور از محیط کار مثلا هنگام رانندگی یا دوش گرفتن که انسان در آرامش بیشتری قرار دارد، ممکن است.

یک مغز و دو ذهن
ذهن متمرکز
و ذهن غیرمتمرکز
در حالت غیر متمرکز ذهن است که خلاقیت بکار می‌افتد اما در طول روز و در حین کار اکثرا ذهن در حالت متمرکز قرار دارد، به همین علت بهتر است در طول ساعات کاری به تمرین و بالابردن مهارت خود بپردازیم و زمانی را هم برای دور بودن از فضای کار و قراردادن ذهن در حالت غیرمتمرکز در نظر بگیریم.

حالا که نحوه‌ی کارکرد مغز را متوجه شدیم با چند راه می‌توان به خلاقیت بهتر کمک کرد، در این مقاله به چند مورد از مهم‌ترین این راه‌ها اشاره شده است.

https://bit.ly/dxgn813

(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)

نویسنده: یگانه یغماییان

#طراحی #خلاقیت

@Dexign فلسفه دیزاین

_________
علت و معلول (دیاگرام ایشیکاوا)

بارها اشاره کرده‌ایم که تقریبا نیمی از فرآیند حل مسئله، فهمیدن خود مسئله است. به همین خاطر مقاله‌های بسیاری را درباره‌ی اینکه چطور می‌توانیم مشکل را بفهمیم، معرفی کرده‌ایم. امروز هم به سراغ یکی دیگر از ابزارهایی می‌رویم که به ما در این مورد مهم کمک می‌کند.

دیاگرام ایشیکاوا (استخوان ماهی) که توسط یک استاد ژاپنی به نام Kaoru Ishikawa ساخته شده است، یک ابزار بسیار خوب در مورد شناسایی ریشه‌های اصلی مشکلات است. گاهی اوقات آن را دیاگرام علت و معلولی نیز می‌نامند. از این روش حتی برای حل مشکلات پیچیده نیز کمک می‌گیرند.

نحوه استفاده از آن:

۱. تعریف مسئله
با تعریف مشکل شروع کنید و سپس یک خط به سمت چپ یا راست آن بکشید (این به اولویت شما بستگی دارد). این خط برای افزودن فاکتورها (عوامل) در مرحله بعدی، نیاز می‌شود.

۲. فاکتورها (عوامل) یا دسته‌های موثر را شناسایی کنید
فاکتورها / دسته‌هایی را که می‌توانند در کمک به مشکلی که مشغول به حل آن می‌باشید را ذکر کنید. آنها را در امتداد خط اصلی رسم کنید. شما می‌توانید فاکتورهای خاص خود را بیابید یا ممکن است از دسته‌بندی‌های عمومی استفاده کنید. مانند: آدم‌ها، تجهیزات، روش‌ها، اندازه‌گیری‌ها، مواد و محیط.
دسته‌بندی کردن، برای درهم شکستن مشکلات پیچیده و نگاه به آنها از دیدگاه‌های مختلف بسیار کمک‌کننده است.

۳. دلایل اصلیِ احتمالی هر عامل/دسته را پیدا کنید
بپرسید "چرا این اتفاق می‌افتد؟" هر ایده را به عنوان یک خط، زیر عاملی که به آن مربوط است بنویسید. روش استدلال از اصول اولیه به همراه تکنیک "پنج چرا" در اینجا به کمک شما می‌آیند.
به خاطر داشته باشید که مسئله‌ی شما ممکن است فقط یک دلیل اصلی نداشته باشد بلکه از چندین دلیل ریشه‌ای تشکیل شده باشد. بنابراین مهم است که همه مواردی که ممکن است مشکل را توضیح دهد، حتی اگر به صورت جزئی باشد نیز ذکر شوند.
در این مرحله، شما یک دیاگرام کامل ساخته‌ایید، اما هنوز پاسخ نهایی را پیدا نکرده‌اید.

۴. نمودار را تحلیل کنید
مهمترین مرحله، بررسی همه دلایل اصلی و تجزیه و تحلیل آنهاست. نمودار اکنون ساختاری را برای مهمترین تفکرات و قدم‌های بعدی شما فراهم کرده است.

در این مرحله امکانات زیادی وجود دارد که می‌توانید انجام دهید. شاید بتوانید داده‌ها / شواهد بیشتری را برای هر علت ریشه‌‌ای جمع‌آوری کنید یا بلافاصله محتمل‌ترین مورد را شناسایی کرده و به سرعت در حل آن تلاش کنید. این به مشکلات خاص شما و علت‌‌های احتمالی شناسایی شده بستگی خواهد داشت.

مثالی ازین روش را می‌توانید در انتهای این مقاله پیدا کنید تا با کارکرد این روش بهتر آشنا شوید. امیدوارم که این دیاگرام در زندگی کاری و شخصیتان مفید باشد. در آخر بسیار خوشحال می‌شویم که نظرتان را با ما در زیر همین پست به اشتراک بگذارید.

https://bit.ly/dxgn814

(زمان حدودی مطالعه‌: ۴ دقیقه)

نویسنده: حسین میرزاده

#حل_مسئله #دیاگرام_ایشیکاوا #علت_و_معلول #تعریف_مسئله

@Dexign فلسفه دیزاین

______
۱۰ اشتباه برتری که کاربران را نسبت به طراحی شما در وب ناامید می‌کند:

در این مقاله مروری خواهیم داشت بر مواردی که وجودشان در طراحی شما باعث ناامیدی کاربران می‌شود و نیز نکاتی را برای غلبه بر آن‌ها باید بدانیم.

۱- متن‌ کوچک
علی‌رغم اینکه فرمت‌های ویدئویی اخیرا محبوب شده‌اند اما همچنان اکثر اطلاعات روی وب از نوع متنی هستند، و خوانایی یک امر ضروری برای تجربه کاربری خوب است.

۲- المان‌های قابل کلیک کوچک
هرچقدر المان‌هایی نظیر لینک‌ها، دکمه‌ها و سایر موارد کوچک‌تر باشند، احتمال اینکه کاربر اشتباه کند بیشتر است.

۳- تغییر محتوای غیر منتظره
این مورد زمانی اتفاق می‌افتد که کاربر با کلیک روی لینک خاص بجای ارجاع به آن مورد به یک تبلیغ هدایت می‌شود.

۴- از دست دادن داده‌ها در خطا
یکی از نمونه‌ها برای این مورد زمانی است که شما فرمی را پر می‌کنید و پس از فشردن دکمه ارسال به شما پیغام خطا نشان داده می‌شود و داده‌های شما از دست رفته است.

۵- دکمه «برگشت» که کار نمی‌کند
کاربر همواره به یک خروج اضطراری نیاز دارد که این کار را دکمه برگشت انجام می‌دهد.

۶- کنترل اسکرول کردن
گاهاً طراحان نحوه اسکرول صفحات را دستکاری می‌کنند تا به گونه‌ای متفاوت در وب‌سایت‌شان عمل کند ولی این امر همیشه به تجربه خوبی ختم نمی‌شود.

۷- صفحه ثبت‌نام
این صفحات در واقع درخواست‌های اجباری برای ایجاد یک حساب کاربری برای استفاده از سرویس است که این صفحات از گردش کاربر در سرویس جلوگیری می‌کنند.

۸- پخش خودکار ویدئو همراه با صدا
زمانی که کاربر وارد یک صفحه می‌شود انتظار پخش خودکار یک ویدئو با صدا بدون رضایت را ندارد و خیلی از کاربران بلافاصله از سایت خارج می‌شوند.

۹- اجازه ارسال اعلان‌ها در مرورگر
کاربرها اکثرا به این نوع اطلاعات علاقه‌ای ندارند، در واقع این اعلان‌ها کاربر را از تعامل با محتوای سایت گمراه می‌کنند.

۱۰- اجازه برای ذخیره‌سازی کوکی‌ها
بعضی از وب‌سایت‌ها از کاربران درخواست می‌کنند که کوکی‌ها را بلافاصله در شروع قبول کنند و تا زمانی که این امر صورت نگیرد کاربر را بلاک می‌کنند.

https://bit.ly/dxgn815

(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)

نویسنده: ثمره شاملو

#طراحی #وب #طراحی_وب
@Dexign فلسفه دیزاین

______