کتابخانه مهندسی Basu✨️ – Telegram
کتابخانه مهندسی Basu✨️
580 subscribers
156 photos
3 videos
13 files
109 links
📗📙📕 کتابخانه دانشکده مهندسی
Download Telegram
╔═════════════════════╗
   🌿 یازدهمین نشست حضوری
   گروه کتاب‌خوانی «به‌وقت کتاب»

╚═════════════════════╝
زندگی یعنی کمی دیروز و خیلی امروز و ذره‌ای فردا
(از کتاب بهترین شکل ممکن)
🗓 زمان: سه شنبه ۲۷ آبان ماه
🕰 ساعت: ۱۲:۱۵ تا ۱۳:۳۰
📍مکان: کتابخانه دانشکده مهندسی
📘موضوع: گفت‌وگو پیرامون کتاب "بهترین شکل ممکن" اثر مصطفی مستور

🔔 یادآوری: حضور در نشست تنها با ثبت‌نام قبلی امکان‌پذیر است.
⚠️ ظرفیت محدود است؛ اولویت با افرادی است که زودتر ثبت‌نام کنند.

📩 مهلت ثبت‌نام: تا دوشنبه ۲۶ آبان ماه
از طریق:
👉 @Eng_library402
و یا مراجعه به کتابخانه مهندسی

🌿 با حضور شما، این نشست صمیمی‌تر و پربارتر خواهد بود.
🔗
🔔 اطلاعیه‌ی اصلاحی — تغییر زمان نشست

به اطلاع اعضای محترم گروه کتاب‌خوانی «به‌وقت کتاب» می‌رسد:

به‌دلیل تغییرات در برنامه‌ریزی، یازدهمین نشست حضوری گروه که پیش‌تر برای سه‌شنبه ۲۷ آبان اعلام شده بود، به روز چهارشنبه ۲۸ آبان منتقل شد.

جزئیات جدید نشست به شرح زیر است:

╔═══════════════════╗
  🌿 یازدهمین نشست حضوری
  گروه کتاب‌خوانی «به‌وقت کتاب»
╚═══════════════════╝

"زندگی یعنی کمی دیروز و خیلی امروز و ذره‌ای فردا"
(از کتاب بهترین شکل ممکن)

🗓 زمان جدید: چهارشنبه ۲۸ آبان ماه
🕰 ساعت: ۱۲:۱۵ تا ۱۳:۳۰
📍 مکان: کتابخانه دانشکده مهندسی

📘 موضوع: گفت‌وگو پیرامون کتاب «بهترین شکل ممکن» اثر مصطفی مستور

🔔 یادآوری: حضور تنها با ثبت‌نام قبلی امکان‌پذیر است.
⚠️ ظرفیت محدود؛ اولویت با افرادی است که زودتر ثبت‌نام کنند.

📩 مهلت ثبت‌نام: تا دوشنبه ۲۶ آبان ماه
از طریق:
👉 @Eng_library402
یا مراجعه حضوری به کتابخانه مهندسی

🌿 با حضور شما، این نشست صمیمی‌تر و پربارتر خواهد بود.
📚 اطلاعیه

به اطلاع اعضای محترم کتابخانه‌ی دانشکده مهندسی می‌رسد:

در تاریخ ۲۵ آبان‌ماه ۱۴۰۴ مجموعه‌ای از کتاب‌های ارزشمند تخصصی و عمومی به کتابخانه مهندسی و نیز قفسه‌ی «به‌وقت کتاب» افزوده شد.

این آثار با لطف و همراهی جناب آقای دکتر طاهری‌نژاد، از اساتید فرهیخته دانشکده مهندسی، ودختر عزیز ایشان سرکار خانم مهندس فاطمه طاهری‌نژاد به کتابخانه اهدا شده است.

از این اقدام فرهنگیِ دلگرم‌کننده و محبت‌آمیز، صمیمانه سپاسگزاریم. 🌹🙏


---
📌اطلاعیه:
مراجعین محترم کتابخانه مهندسی
با توجه به اینکه وقت اداری دانشگاه در روزهای چهارشنبه در ساعت ۱۲ به پایان می‌رسد و هم‌چنین ساعت ۸ تا ۱۰ در ساختمان مرکزی جلسه دارم؛ فردا مورخ ۲۸ آبان تنها می‌توانید از ساعت ۱۰ تا ۱۲ به کتابخانه مراجعه کنید.


پی‌نوشت: لازم به ذکر است که جلسه به وقت کتاب در ساعت مقرر ۱۲:۱۵‌ برگزار خواهد شد.
📚
📝 دلنوشته_دانشجویی | شماره بیست و پنجم
مثل یک شال پیچیده شده به دور گلوی‌ام، سیب آدمم را می‌فشرد. رگه‌های شوق میان رگ‌هایم را می‌خشکاند و چینی نشکسته‌ام را تهدید به شکستن می‌کرد. نشکسته بودم. می‌ترسیدم اما! بند به بند وجودم از سر وحشت جیغ می‌کشید و جعبه‌ی مغزم گنجایش طنین صدایش را نداشت. تمام این نگرانی و اضطراب وسواس‌گونه از میان حفره‌ی وجودم زبانه می‌کشید و چشم‌هایم را غرق می‌کرد. می‌ترسیدم! به تعداد تمام سال‌های نزیسته از عمرم… به تعداد تمام تجربیات از سر نگذرانده… به میزان همه‌ی انتظارات درونی از ذات پرذوق و گُرگرفته‌ام…
تمنای کسب بینشی از زندگیِ پیشِ‌رو، مغزم را می‌جوید و چه خوب که درمانی نداشت این درد…! آخر، می‌گذاشت که با تمام این خوف و رجا زندگی کرد و ادعایی داشت؛ که همین مفهوم ذوق و زندگی بود!

- مامانِ حریر

#سه_شنبه_دلنواز
#دلنوشته_دانشجویی
https://news.1rj.ru/str/+iwEwERUIQGRkM2Fk
کتابخانه مهندسی Basu✨️ pinned «📌اطلاعیه: مراجعین محترم کتابخانه مهندسی با توجه به اینکه وقت اداری دانشگاه در روزهای چهارشنبه در ساعت ۱۲ به پایان می‌رسد و هم‌چنین ساعت ۸ تا ۱۰ در ساختمان مرکزی جلسه دارم؛ فردا مورخ ۲۸ آبان تنها می‌توانید از ساعت ۱۰ تا ۱۲ به کتابخانه مراجعه کنید. پی‌نوشت:…»
📝 دلنوشته_دانشجویی | شماره بیست و ششم

می‌خوام باهاتون درد و دل کنم. بچه‌ها، دیروز یه اتفاق خیلی مهم برای من افتاد. البته دیروز که نه، مال خیلی وقت پیشه. یه ماه پیش یه اخطاریه از طرف دادگاه اومد جلوی در خونه‌ی ما. من برام خیلی مهم نبودش. گفتم اگه مهم باشه احضاریه می‌فرستن. واقعاً فکر نمی‌کردم بفرستن. امروز که می‌خواستم بیام اینجا و در خونه رو باز کردم دیدم یه پاکت افتاد زمین. برش داشتم و نگاش کردم و دیدم احضاریه‌ست. اصلاً مغزم ترکید. احضاریه آخه؟ بابا من یه چیزی گفتم با خودم حالا.
بعد که داشتم می‌اومدم اینجا حواسم همه‌ش پی احضاریه بود. اومدم دوربرگردون رو بپیچم زیاد فرمون برداشتم ماشین کشید به جدول و یه خط افتاد زیر در. حالا اونم خیلی مهم نیست. هر چی مطلب آماده کرده بودم امروز سر کلاسم بگم رو هم جا گذاشتم خونه. البته این یکی اصلاً به احضاریه ربطی نداره چون گیج‌بازیم مال قبلش بود.
نگاهی به قیافه‌ی بچه‌های توی کلاس کردم. همه‌شان دهانشان باز مانده بود. خشکشان زده بود. میثم جثه‌ی کوچکی داشت. ریزه‌میزه بود. همیشه می‌گذاشتمش صندلی اول، دستش را گرفت بالا و گفت:
آقا احضاریه یعنی چی؟

میثم وقتی یکی رو می‌خوان ببرن دادگاه احضارش می‌کنن یعنی بهش نامه می‌دن می‌گن بیا دادگاه.

خب چرا شما باید بری دادگاه؟

من یه کار بدی کردم.

آبتین از وسط کلاس نیمه‌برخاسته گفت:
آقا بابای ما هم هر روز می‌ره دادگاه. یعنی کار بد می‌کنه هر روز؟

آبتین تو بابات وکیله اون فرق داره. کار بدی نکرده، اون از آدما دفاع می‌کنه.

حتی آدمایی که کار بد کردن؟

آره حتی آدمایی که کار بد کردن.

حس کردم در حقِ بابای آبتین خیانت کردم. شاید یک وکیل هیچ‌وقت به پسر کوچولوی کلاس‌دومی‌اش نمی‌گوید که از آدم‌بدها هم دفاع می‌کند.
میثم دوباره گفت: آقا چه کار بدی کردین؟

خب بچه‌ها دیگه تا اینجاش بسه. همون‌طوری که بهتون گفتم اصلاً حواس ندارم که می‌خواستم چی بهتون درس بدم. وسایلمم رو هم جا گذاشتم خونه. پس چی‌کار می‌کنیم؟ کارای خوب خوب. تقوازاده برو دفتر پیش آقای ناصری ازش توپ بگیر.

تقوازاده مثل موشک دوید. کلاس ترکیده بود. زنگ ریاضی تعطیل شده بود و می‌خواستند بروند فوتبال. انگار دنیا را بهشان داده بودند.
هر وقت من باهاشان بازی می‌کردم می‌دیدم که حس می‌کردند پیش من اعتبار دارند. مرا رفیقشان می‌دانستند. من هم بدم نمی‌آمد آن‌همه دوست کوچک دل‌پاک داشته باشم. راستش را بخواهید خیلی هم دل‌پاک نیستند. همین میثم که می‌گویم ریزه‌میزه است، همیشه ساندویچ‌های آبتین را کش می‌رود اما یک جوری بین خودشان در آخر حلش می‌کنند. هیچ‌وقت کار به دادگاه و احضاریه کشیده نمی‌شود.
ای‌کاش دوستان کوچکم می‌دانستند من کار بدی نکردم. کاش می‌دانستند من و او یکی از همین میثم و آبتین‌ها بودیم. کاش می‌شد برایشان توضیح دهم معلمشان آن‌قدرها هم آدم بدی نیست. همیشه باید برای همه این را توضیح می‌دادم، حتی رفقایم. حتی کسی که حالا احضارم کرده بود دادگاه تا به قول خودش حقش را بگیرد. باید به همه توضیح می‌دادم که پشت هیچ کارم نیت بدی نیست. باید توضیح می‌دادم من آدم خوبی هستم.
مسئله‌ی احضاریه و این‌ها که حل شد اما دل من ماند پیش دعواهایی که بدون دادگاه حل می‌شدند. دلم ماند پیش آن‌که یک بار به کسی توضیح ندهم.

✍🏻 م.سجاد عصاریها

#پنج_شنبه_دلنواز
#دلنوشته_دانشجویی
https://news.1rj.ru/str/+iwEwERUIQGRkM2Fk
🔔 با سلام و درود خدمت دوستان همیشگی به وقت کتاب؛
با توجه به برگزاری مسابقه شهید علم در روز چهارشنبه و تعطیلی دوشنبه در هفته آینده و بنا به درخواست دوستان این هفته جلسه به وقت کتاب برگزار نمی‌شود!
منتظر دیدار تک تک شما عزیزان در جلسات آینده هستیم، مانا باشید و استوار!
📚 گزارش یازدهمین نشست حضوری از سلسله‌نشست‌های کتاب‌خوانی «به‌وقت کتاب»

یازدهمین نشست از مجموعه‌ برنامه‌های کتاب‌خوانی «به‌وقت کتاب» روز چهارشنبه‌ هفته‌ گذشته در فضای دل‌نشین کتابخانه دانشکده مهندسی و با حضور جمعی از دانشجویان علاقه‌مند دانشگاه بوعلی سینا برگزار شد؛ جمعی که حضورشان، همچون همیشه، هوای کتابخانه را به فضایی برای تأمل، گفت‌وگو و جست‌وجوی معنا بدل کرد.
در آغاز نشست، دو نفر از اعضا داستان‌های کوتاه نوشته‌ خود را خواندند؛ متونی صمیمی و اندیشه‌برانگیز که حال‌وهوای جلسه را گرم‌تر کرد و پلی شد برای ورود به بحث اصلی. این بخش، بار دیگر روح خلاقیت و تجربه‌ورزی اعضای گروه را آشکار ساخت؛ روحیه‌ای که نشان از این دارد که «به‌وقت کتاب» تنها به باشگاه خواندن کتاب محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند راهی به جهان نوشتن و روایت‌گری بگشاید.
در ادامه، گفت‌وگوی محوری جلسه به کتاب «بهترین شکل ممکن» اثر مصطفی مستور اختصاص یافت. اعضا با نگاهی دقیق و گاه شخصی، به بررسی لایه‌های معنایی کتاب پرداختند؛ از لذت ساده و بی‌واسطه‌ زیستن در لحظه گرفته تا توان دیدن شادی دیگران و شریک شدن در آن. همچنین درباره ضرورت پرهیز از نگاه‌های جنسیت‌زده و کلیشه‌ای و اهمیت اصلاح زاویه‌دید فردی بحث‌های پرباری شکل گرفت؛ بحث‌هایی که نشان می‌داد اعضای گروه، کتاب را نه فقط برای خواندن، بلکه برای بازنگری در شیوه‌ی زیستن، انتخاب می‌کنند.
یکی از موضوعات جالب و چالش‌برانگیز جلسه، گفت‌وگو درباره این پرسش بود که «آیا هر کسی لازم است نویسنده باشد و آیا هر نویسنده‌ای لازم است اثر منتشر کند؟» این بحث میان موافقان و مخالفان، گفت‌وگویی پویا و شنیدنی ایجاد کرد. موافقان از ارزش تجربه‌ نوشتن و ثبت جهان ذهنی گفتند، و مخالفان بر دشواری، مسئولیت و ضرورت پختگی در ورود به عرصه‌ نشر تأکید داشتند؛ گفت‌وگویی که به‌نوعی نسبت هر فرد با نوشتن و روایت را زیر ذره‌بین برد.
در پایان جلسه نیز قرعه‌کشی انجام شد و هدیه‌ای به یکی از اعضای حاضر تقدیم شد؛ لحظه‌ای که با لبخند همراه شد و بر صمیمیت این دورهمی فرهنگی افزود.
نشست یازدهم، در امتداد رسالت همیشگی «به‌وقت کتاب»، بار دیگر نشان داد که زیبایی این جمع نه فقط در کتابی است که انتخاب می‌کند، بلکه در تجربه‌ مشترکی است که پیرامون هر کتاب ساخته می‌شود؛ تجربه‌ای از شنیدن، اندیشیدن و همراه شدن.

📆 تاریخ برگزاری: چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۴
🕰 زمان: ۱۲:۱۵ تا ۱۳:۳۰
📍 مکان: کتابخانه دانشکده مهندسی

✍🏽 ژاله
سلام به همه دوستان عزیز ✨️
یه خبر خوب داریم براتون!
تصمیم گرفتیم لوگوی کانال رو به‌روزرسانی کنیم تا هم حرفه‌ای‌تر باشه، هم بهتر هویت کاری‌مون رو نشون بده. برای همین از جناب آقای مهندس توتونچی—طراح خوش‌ذوق و حرفه‌ای لوگوی جدید—صمیمانه تشکر و قدردانی می‌کنیم. زحمت و دقتی که برای طراحی کشیدن واقعاً قابل‌تحسینه.
از این به بعد، لوگوی جدید کانال که مشاهده می‌کنید، هویت رسمی ما خواهد بود.
امیدواریم مثل همیشه کنارمون باشید و این تغییر تازه براتون دلنشین باشه. 📚
باتقدیم احترام_وزیری