انگاره‌‌‌‌ | رسانه علوم اجتماعی و سیاست‌گذاری اجتماعی – Telegram
انگاره‌‌‌‌ | رسانه علوم اجتماعی و سیاست‌گذاری اجتماعی
1.89K subscribers
207 photos
2 videos
3 files
1.01K links
دسترسی به آرشیو کتابخانه، مقاله، مالتی‌مدیا و تحلیل‌های جامعه‌شناسی و سیاستگذاری اجتماعی
http://Engare.Net

ارتباط با:
@ATU_SOCIOLOG

اینستا:
Instragram.com/EngareNet
عضویت در:
کار علوم اجتماعی
رویداد علوم اجتماعی
https://news.1rj.ru/str/addlist/FSCJvPqZpVZiZDZk
Download Telegram
دولت مدرن در اندیشه ماکس وبر
🖋 سیدحسین امامی

📍 دولت محوری‌ترین مفهوم در مطالعه سیاست و علوم سیاسی است؛ بنابراین تعریف آن همواره مورد مناقشه پژوهشگران و صاحب‌نظران بوده است. مفهوم دولت، کاربردها، تعاریف و معانی بسیار گسترده و متعددی دارد و می‌توان آن ‌را برای اطلاق به طیف وسیع و مجموعه‌ای از نهادها، تاسیسات، واحد ارضی یا قلمرو جغرافیایی، پدیده یا هویت تاریخی، ایده یا نظر فلسفی و امثال آن به کار برد. به اعتقاد بیشتر نظریه‌‌پردازان علوم سیاسی، دولت مفهومی فراگیر و محیط بر حکومت است. در این نوشتار مفهوم دولت مدرن در اندیشه ماکس وبر مورد بررسی و توجه قرار گرفته است. دولت مدرن و دولت…

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=4787

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
اسطورۀ روشنفکر پاکدست: نقدِ درون ماندگار یا تولید اخبار جنجالی!
🖋 آرش حیدری

📍تصور خام و پوکی وجود دارد که روشنفکر بر فراز جامعه ایستاده است و آگاهی بخشی می کند. چنین ژست و فیگوری موجب می شود که نوعی بیرون بودگیِ خیالی برای روشنفکر متصور شویم. روشنفکری که بیرون میایستد، برای مثال از دولت حقوق نمی گیرد، وام نمیگیرد، آن گوشه نشسته است و تباهی جهان را نظاره می کند و گاه فریادی می زند که «آه ای خلق خام ببینید نکبتی که در آن غوطه می خورید را...».

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7155

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
دیالکتیک غیرسلبی: از منطق تا انسان‌شناسی
🖋 آلن بدیو | ترجمه صالح نجفی

📍 مسئله بنیادی در میدان فلسفه امروز یافتن چیزی نظیر منطقی جدید است. نمی‌توانیم از بعضی ملاحظات درباره سیاست و زندگی و آفرینش یا کنش آغاز کنیم. اول باید منطقی جدید وصف کنیم یا دقیق‌تر بگوییم دیالکتیکی جدید. این همان راهی است که افلاطون پیمود اما از هر چه بگذریم در ضمن این راهی است که کارل مارکس پیشنهاد می‌کند. کار مارکس در وهله اول نگاهی تازه به تاریخ یا نظریه‌ای تازه درباره مبارزه طبقاتی و نظایر اینها نیست بلکه از همان آغاز یک منطق عام جدید است به تبعیت از دیالکتیک هگلی. مارکس شاید پس از افلاطون نخستین کسی بود که نسبتی صریح میان سیاست انقلابی و یک چارچوب دیالکتیکی جدید خلق کرد. امروز با همین مسئله دست به گریبانیم. بی‌گمان، باید پس از دو قرن تجربه موفقیت‌ها و شکست‌ها در سیاست انقلابی و بالاخص پس از شکست صورت دولت‌مدار سوسیالیسم چیزی را تصحیح کنیم. ولی در عین حال باید منطقی جدید بیابیم، یک پیشنهاد فلسفی جدید که درخور همه صورت‌های ابداع و خلاقیت ‌باشد. بدین‌قرار، مسئله نسبت‌های دیالکتیکی و غیردیالکتیکی مسئله‌ای فوری و فوتی است. اگر اینطور می‌پسندید، می‌توان گفت مسئله ما مسئله منفیت است.

وقتی چارچوب منطقی کنش سیاسی از نوع دیالکتیکی کلاسیک است، آنچه بنیادی است همان نفی است. رشد مبارزه سیاسی اساسا چیزی نظیر «شورش علیه»، «مخالفت با»، «نفی فلان و بهمان» خواهد بود و نوآوری- آفریدن دولت جدید یا خلق قانون جدید – همواره نتیجه فرایند نفی است. این چارچوب هگلی است؛ نسبتی دارید میان اثبات و نفی یا ایجاب و سلب، نسبتی میان ساختن و نفی‌کردن – در این نسبت، اصل واقعی حرکت و اصل واقعی آفریدن چیزی جز نفی نیست. و بدین‌سان خودِ تعریف طبقه انقلابی عبارت است از ضدیت با دولت حاضر یا قانون حاضر دقیقا به همان معنا که آگاهی انقلابی، به تعبیر ولادیمیر لنین، اساسا آگاهی از این است که آدم نسبتی مبتنی بر نفی با نظم موجود دارد...

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7153

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
مرگ به مثابه امری اجتماعی-فلسفی
🖋 ابوذر قاسمی

📍 معمولاً در تصور ما از مرگ، عدم، نیستی، فقدان، نبودن و از بین رفتن به ذهن می‌آید. این تصور امری بین‌الاذهانی، مشترک و معمول از مرگ است. در اینجا، عمدتاً مرگ ردای زیست شناختی بر تن دارد که از فرسایشی زیستی و فیزیکی حکایت می‌کند. این تصور از مرگ، با مفروضات هستی‌شناختی و معرفت شناختی خاصی همراه است که می‌توان آن را پارادایم «زیست پزشکی» نامید. تقلیل مرگ به زیست بدنی و در مواردی سنجش آن با تکنیک‌ها و ابزارها و تکنولوژی-های روز و حتی تعیین دقیق مرگ یک شخص همه چیز را در مرگابه تکنیک و بدن فرو می‌کاهد. علت‌گرایی و فردگرایی در تعیین مرگ از مهمترین مکانیسم‌های انضباط بخش این تلقی از مرگ هستند. علت‌گرایی در پی تبیین مرگ بر اساس خواص بیوشیمی و بیوفیزیک است و رابطه‌ای خطی بین بیماری و مرگ برقرار می‌سازد. فی‌الواقع، هر چه است از دلتای فرد-جسم-بیماری خارج نیست. فرد در اثر فقدان استراتژی‌های حیات بخش نظیر بهداشت و تغذیه مناسب و یا مواردی همچون تصادف (که در نهایت در همان دلتا قرار می‌گیرد، چون فرد عامل خطر زا را مراعات نمی کند) با نیستی و نابودی روبرو می‌شود.…

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر یا InstantView بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7166

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
@EngareNet
@Atu_Sociology
پیوند «فساد سیستمی» با «دانش رسمی»
🖋 نعمت‌الله فاضلی

📍 انگاره– یکی از امور آشکار درباره جامعه معاصر ایران وجود «فساد سیستمی» در نظام اداری آن است. یکی دیگر از امور آشکار هم این است که این فساد را عموماً افرادی انجام می‌دهند که نه تنها «آقازاده» بلکه «تحصیلکرده» هم هستند. نیازی نیست اسامی اختلاس‌کننده‎ها را بیان کنیم، اغلب آنها مدرک تحصیلی دارند و دانش‌آموخته‎اند. آیا پیوندی میان تحصیل‌کردگی و فساد وجود دارد؟ اگر از این زاویه نگاه کنیم که همه دانش‌آموخته‎ها اختلاس‌کننده نبوده‎اند، می‌توان گفت خیر، پیوندی میان تحصیل دانش و انجام اختلاس وجود ندارد. اما اگر از این زاویه نگاه کنیم که همه یا اغلب اختلاس‌کننده‎ها، تحصیلکرده‎اند، لابد…

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7174

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
دغدغه صندلی‌های خالی دانشگاه
🖋 بیت الله محمودی- عضو هیأت علمی دانشگاه شهرکرد

📍 از دغدغه های اصلی چند سال اخیر وزارت علوم، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، صندلی های خالی دانشگاه است. صندلی هایی که روزی در فضای تراکم تقاضا برای ورود به دانشگاه، سرمست و غرور آفرین در حال اضافه شدن و امروز در حسرت حداقل دانشجوی ورودی غرق و محصور در غبار. تقاضای عمومی ورود به دانشگاه پس از گذراندن دورانی که هدف صرفا ورود به دانشگاه بوده و نوع رشته و محل تحصیل در اولویت های بعدی قرار داشت، امروزه به حالتی تغییر کرده است که صرف ورود به دانشگاه دیگر در اولویت نیست چرا که در هر صورت با توجه به انبوه صندلی های خالی ورود به دانشگاه امری سهل و بدیهی شده است.

تمرکز اصلی و انبوه تقاضای ورود به رشته های پزشکی که نظام آموزشی آن در اختیار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است، عملا نشان می دهد دانشگاه در مجموعه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در حالت رکود تقاضا و ورودی دانشجو قرار گرفته است. اگر تعداد داوطلبین واقعی کنکور برای رشته های گروه پزشکی را از سایر رشته ها جدا کنیم و البته محدودیت های انتخاب این گروه رشته را برای داوطلبین مختلف در نظر نگیریم، به نظر می رسد تقاضای واقعی برای ورود به رشته های مجموعه وزارت عتف حتی به کمتر از 20 درصد کل داوطلبین برسد. در واقع از مجموع 467 رشته دانشگاهی موجود در فرایند انتخاب رشته در کنکور سراسری، 447 رشته (معادل 96 درصد رشته های دانشگاهی) که مربوط به رشته های وزارت عتف است تقاضای بسیار اندکی برای تحصیل در آنها دیده می شود.

اما سوال اساسی این است که دغدغه صندلی های خالی دانشگاه از کجا نشأت می گیرد و چگونه به آن نگاه می شود؟ چالش دانشگاه امروز در خصوص این دغدغه چیست؟ آیا دانشگاه نگران هدر رفت ظرفیت های انسان ساز خود برای تعالی جامعه و برساخت فارغ التحصیلان خلاق و فرهیخته است؟! آیا دانشگاه نگران کاهش فارغ التحصیل متخصص در رشته های مورد نیاز جامعه و بحران نبود متخصص در برخی رشته ها در آینده است؟!

نه! همه می دانیم و تجربه کرده ایم که واقعیت این نیست. دانشگاه نگران هدر رفت و مستهلک شدن زیرساخت‌های عظیم و معطل مانده کلاس‌های درس، آزمایشگاه‌ها، سالن‌های مطالعه، خوابگاه‌ها، خدمات رفاهی و ... است. دانشگاه نگران کاهش بودجه خود با کاهش سرانه دانشجوست. دانشگاه نگران پر نشدن واحدهای درسی موطفی اساتید خود است. استاد دانشگاه نگران کاهش حق التدریس، نگران کاهش دانشجویان تحصیلات تکمیلی و برخوردار نشدن از مزایای دانشجوی ارشد و دکتری است. در مجموع باید گفت دانشگاه و ارکان آن نگران منافع خود است و بس!

شکست سیاست شغل محوری نظام آموزش عالی و نبود بازار کار برای بسیاری از رشته‌های دانشگاهی و در نتیجه آن کاهش اقبال عمومی نسبت به آنها، دانشگاه و وزارت عتف را بر آن داشته است تا دست به ابتکاری برای جذب دانشجو و پرکردن صندلی های خالی کلاس های درس بزند و آن هم با تغییر و عامه پسند نمودن عناوین رشته ها و باز نمودن بازار جدید آموزشی با راه اندازی رشته هایی به اصطلاح با ماهیت بین رشته ای، که در راستای همان سیاست غلط و شکست خورده شغل محوری تشکیل شده و در حال گسترش نیز هستند. شکست سیاست شغل محوری وزارت عتف آنجا خود را بخوبی عیان می کند که این وزارت تاکنون 596 عنوان رشته را در مقطع کارشناسی و در مجموع در کلیه مقاطع بیش از 3500 رشته را منسوخ اعلام نموده است.

دغدغه صندلی های خالی دانشگاه را باید در بی اعتبار شدن جایگاه دانش و دانشگاه در جامعه دید، در دور شدن دانشگاه از رسالت های اصیل خویش، در بی نیاز جلوه دادن جامعه به دانشگاه، در ... .

🔸 یادداشت را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7178

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
سه تعبیر نادرست از نیچه: دست راستی، زن‌ستیز، کج‌خلق

📍 فردریش نیچه، کارل مارکس، و چارلز داروین سه متفکر برجسته قرن نوزدهم هستند که آراء آن ها تا به امروز تأثیرگذار مانده‌اند. نیچه سنت‌شکن بزرگ فلسفه بود. از جمله گفته‌های ماندگار اوست:‌ «خدا مرده است» و «واقعیتی وجود ندارد، هر چه هست تعبیر است». اما پیوستگی وی به مفاهیمی همچون «ابر انسان»، «اخلاق ارباب»، «اخلاق برده» و یحتمل پرخطر ترین آن ها «اراده قدرت» به صورتی گسترده گرفتار سوء‌ تعبیر بوده اند. به طور کلی سه برداشت اسطوره ای از نیچه را باید باطل دانست: این که گرایش سیاسی وی به راست تندرو بود، این که زن ستیز بود، و این که بویی از طنز و هزل نبرده بود.

انتساب نادرست این پنداره ها به نیچه از حد متعارف گذشته است. ریچارد اسپنسر از رهبران یک گروه «سفید برتر» آمریکا نیچه را ریشه آگاهی های خود می داند. جردن پیترسُن نیز در نوشته های خود به دفعات از نیچه نقل می کند.

اما با نازی ها آغاز کنیم. نیچه که در رایش بیسمارک بزرگ شده بود از سه چیز نفرت داشت: دولت بزرگ، ناسیونالیسم، و یهودستیزی. نیچه نوشت: «آلمان، آلمان، فراتر از همه پایان فلسفه آلمان است». در جایی دیگر نوشت «اگر دست من بود، همه یهودستیزها را به جوخه اعدام می سپردم»...

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7185
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
🎥 فیلم کوتاه دو با دو (۲+۲) (نسخه کامل و 1080)
🖋 کارگردان: بابک انوری

📍 فیلم کوتاه دو با دو، کلاس درسی را نشان می‌دهد که آموزگار پس از شنیدن نطق مدیر مدرسه نسبت به تغییرات دروس، از دانش‌آموزانش می‌خواهد که در دفتر خود بنویسند: 2+2=5

فیلم دو + دو به کارگردانی بابک انوری و تهیه‌کنندگی او و گاوین کولن محصول 2011 میلادی‌ است. این فیلم به ضعف سیستم‌های آموزشی ایدئولوژیک و دیکتاتورمآبانه می‌پردازد. این فیلم نامزد دو جایزه بفتا بوده‌است.

🔸 فیلم را در لینک زیر ببینید یا از پیوست مشاهده کنید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7198
مشاهده فیلم در آپارات

🔸اگر فیلم را دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
فاشیسم!
🖋 سخنرانی برتولت برشت در نخستین کنگرهٔ جهانی نویسندگان، پاریس، ژوئن ۱۹۳۵

📍 نویسندگانی که پلیدی‌ها و فجایع فاشیسم را با پوست و گوشت خود تجربه کرده‌اند و یا دیده‌اند که چگونه دیگران قربانی چنین فجایعی می‌شوند و از این افعال متنفرند، تنها به‌اعتبار چنین تجربه یا تنفری آمادگی لازم را برای مبارزه با این پلیدی‌ها پیدا نخواهند کرد. ممکن است برخی تصور کنند که تنها شرح و بیان این پلیدی‌ها کافی خواهد بود، بویژه اگر استعداد بی‌نظیر هنری و خشم ناب، آدمی را به‌شرح و بیان آن فجایع برانگیخته باشد. بی‌تردید، شرح و بیان این پلیدی‌ها بس مهم است. در اینجا فجایعی روی می‌دهد که باید متوقف شود؛ و در آنجا انسان‌ها را به‌زیر چوب و چماق می‌کشند، و چنین اعمالی نباید تکرار شود. این چیزها دیگر نیازی به‌شرح و بیان مفصل ندارد. انسان کاسهٔ صبرش لبریز می‌شود، برانگیخته به‌پا می‌خیزد و در چنگال دژخیم گرفتار می‌آید. دوستان، این موضوع نیاز به‌شرح بیشتری دارد.

احتمالاً انسان برانگیخته می‌شود و این کار دشواری نیست. ولی پی‌آمد آن گرفتار شدن در چنگال دژخیم است، و این دیگر دشوار است. خشم به‌جوش آمده است و دشمن هم مشخص است، ولی چگونه باید شکستش داد؟...

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7195

🔸اگر نوشته را دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
شش مزیت تعاونی‌های کارگری
🖋 مترجم : عماد عزتی

📍 وقتی صحبت از تعاونی‌ می‌کنیم؛ تعاونی‌های کارگری می‌توانند نمونه‌های بارزی در این زمینه باشند، به این دلیل که اصولا وقتی نیرو، تخصص و انگیزه کارگری زیر یک سقف به نام تعاونی جمع می‌شود، می‌تواند امتیازات گسترده‌ای برای فعالان ایجاد کند. در ادامه به شش مورد از امتیازات تعاونی‌های کارگری اشاره می‌کنیم که می‌تواند در کشورمان به‌کارگرفته شود تا در شرایط کنونی، کارگران انگیزه، امنیت شغلی و البته منافع اقتصادی بالاتری داشته باشند.

🔸 مزایای تعاونی را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7202

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
هانا آرنت و تناقض حقوق بشر
🖋 آرمین خامه

📍 انتقاد هانا آرنت از حقوق بشر اولین بار بلافاصله پس از تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” در سال ۱۹۴۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به تازگی تاسیس شده بود، در مقاله‌ای با عنوان ” چیستی حقوق بشر”[1] ظاهر شد. او سپس انتقادات مطرح شده در این مقاله را در فصل نهم از کتاب ریشه‌های توتالیتاریسم تحت عنوان “زوال دولت-ملت و حقوق بشر”[2] بسط و توسعه داد.

تأملات انتقادی آرنت در این دو نوشته عمیقاً ریشه در پدیده نوظهوری داشت که در قرن بیستم سربر آورد و ملیون‌ها انسان را، از جمله خود شخص آرنت را در جایگاه یک یهودی آواره در فرانسه و سپس در امریکا، قربانی مصایب طاقت فرسا و رنجی جانکاه کرد: پدیده بی‌حق-بودگی (Rightlesness) . بی‌حق-بودگی وضعیتی است که در آن بخشی از آدمیان به دلیل از دست دادن “بستر اجتماعی‌ای که در آن زاده شده اند” به طور کلی حس خویشاوندی با محیط خود و احساس امنیت ناشی از آن را از دست می‌دهند. از دست رفتن زنجیرهای تعلق و پیوستگی که آدمیان را با محیط اجتماعی و سیاسی مالوف مرتبط می‌سازد خود منجر به مازاد تلقی شدن آدمیانی می‌شود که زنجیرهای تعلق خویش را از کف رفته می‌یابند، انسان‌هایی معلق که پای در هیچ زمینی نداشته و از تمام پیوندهای اجتماعی-سیاسی خویش بریده شده اند؛ انسان‌های بی‌حق، انسان‌هایی مازاد…

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7193

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
دشمنان مارکس
چه کسانی با میراث کارل مارکس به جنگ برخاستند؟

📍 آرنت به هنگام آغاز فصل سوم کتاب «وضع بشر» - فصلی که بیشتر به نقد کارل مارکس اختصاص دارد - «بندی از کتاب آزادی باستانی‌ها در مقایسه با آزادی ‌مدرن‌ها» نوشته بنجامین کنستان را درباره نقد روسو به پیش می‌کشد: «همانا من به خرده‌گیرانِ انسانی بزرگ نمی‌پیوندم. هرگاه درمی‌یابم که ظاهراً در نکته‌ای واحد با آن خرده‌گیران هم‌نظرم، اعتمادم را به خود از دست می‌دهم...

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=3961

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
انگاره‌‌‌‌ | رسانه علوم اجتماعی و سیاست‌گذاری اجتماعی pinned «‌‌ هانا آرنت و تناقض حقوق بشر 🖋 آرمین خامه 📍 انتقاد هانا آرنت از حقوق بشر اولین بار بلافاصله پس از تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” در سال ۱۹۴۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به تازگی تاسیس شده بود، در مقاله‌ای با عنوان ” چیستی حقوق بشر”[1] ظاهر شد. او…»
گذر از گفتمان «گذار» در تبیین وضعیت علوم‌انسانی و اجتماعی در ایران؛ مروری بر آراء ابراهیم توفیق
🖋 سیدمسعود حسینی

📍نظریات «توفیق» درباره وضعیت حال و آینده علوم انسانی و اجتماعی در ایران جالب‌توجه و خلاف رویه معمول نظریه‌پردازی در این زمینه است. از سویی وی منتقد جدی آرایی است که جامعه ایران را به جامعه‌ای در حال «گذار» فرو می‌کاهند و از طرف دیگر وی قائل به «بحران» در علوم انسانی و اجتماعی ایران نیست.

از نظر توفیق پارادایم حاکم بر علوم اجتماعی ما، پارادایم مدرنیزاسیون است. تقابل سنت و تجدد نظام‌بخشِ گفتمان مدرنیزاسیون است. از منظر این پارادایم برخلاف غرب که در آن تجدد به ‌تدریج و در فرآیندی ظاهراً طبیعی از دل سنت برخاسته است ـ سنتی که هسته رفع دیالکتیکی خود را در درون خود همواره پرورانده ـ در شرق سنت، کلیتی ایستا را می‌سازد که جز تکرار هر آنچه هست امکان دیگری به وجود نمی‌آورد.

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7216

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
وازده کیست و نمودهای وازدگی چیست؟
درباره تقسیم‌کنندگان شکست میان همه
🖋 دانیال حقیقی

📍در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که بسیار بر رواداری و تساهل و تسامح چیز نوشته می‌شود یا از رسانه‌های جمعی در این رابطه برنامه‌های گوناگونی پخش می‌کنند و سعی می‌کنند این ایده را جا بیاندازند که ویژگی مثبت یک جامعه باز و توسعه یافته از نظر «مدنی»، داشتن تساهل و تسامح است.

البته این درست است که ما باید رواداری زیادی در زندگی به خرج دهید اما گاهی خود این تعابیر «جامعه مدنی»، «تمرین مدارا» و مانند این‌ها تبدیل به کلک مرغابی‌ای می‌شوند که بعضی‌ها به مدد آن بسیاری از پروژه‌های عادی‌سازی و این‌ها را پیش می‌برند.

تساهل و مدارا در جامعه امروزین ما تعریفش را در توصیه‌ی منحوس «بیخیالی طی کن» پیدا کرده است که البته با الفاظ پایین‌تنه‌ای بیانش می‌کنند. بسیار مهم است که بدانیم این معنی مداراگر بودن تساهل‌جویی نیست بلکه معنای وازدگی است. مثال‌هایی می‌زنم از فضای ادبی و روشنفکری خودمان که خیلی هم ادعاهای بزرگی دارند در این بیست سالی که از صور دمیدن در شعار «تمرین مدارا» و «تساهل و تسامح» می‌گذرد.

به خاطر دارم بزرگوار همیشه استادی را، که هربار درباره اینکه چرا ایشان همیشه داور جوایز ادبی هستند، از او پرسشی می‌کردیم، سرش را کج می‌کردو با این مضامین که «حالاااااا…. مگه اصن این جوایز چی هست؟»، «حالااااا مگه به اون جایزه دادیم چی شد؟»، «حالاااااا اصن مگه من چندبار داور وایساده بودم؟» و دیگر جملاتی از این دست، سعی در تقسیم شکست میان همگان داشت. جالب اینکه گرانقدر مورد نظر یکی از تساهل‌گو ترین تسامح‌طلبان همیشه پا به جفت بزرگواری‌های رفورمیستی هم هستند.

یا مثلاً این جمله را زیاد شنیدیم که «ادبیات پونصد نسخه‌ای مگه چی داره که سرش دعوا کنیم؟»

این جمله یکی از ابزارهای عادی کردن وضعیت غیرعادی ما بوده است و مدام هم مثل بُز تکرارش می‌کنند. کسانی که این جملات را بر سر زبان این و آن انداختند درواقع به دنبال تقسیم شکست میان همه بودند برای نگه‌داشتن فضا در یک وضعیت ایستا و به دور از آفرینشگری.

این‌ها نمودهای وازدگی هستند و بیشتر هم کسانی به آن دچار می‌شوند که به دلیل کم‌علاقگی و نداشتن استعداد، از کاری که خیال می‌کنند برای تشخص فرهنگی باید در آن باقی بمانند، دلزده شده‌اند. بسیاری از کسانی که در کار تدریس در آموزشگاه‌های خصوصی هستند در واقع بی استعدادهایی بوده‌اند که دلزده از امر خلاقه و آفرینشگری، فقط برای بهره‌مندی از تشخص فرهنگی کاری که زمانی سودای آن را در سر داشتند، وارد بحث تدریسش شده‌اند. باید بی‌تعارف این مسائل مطرح شوند. چون این بسیار غیرطبیعی است که اکثر مدرسان شریف این حوزه‌های ادبی و هنری، واقعاً کاری در خور ارائه نکردند و هرکس هم که واقعاً نشان داده خلاق و آفرینشگر است، هرگز نتوانسته به دایره‌هایی که وازده‌ها تسخیرش کرده‌اند راه پیدا کند. این ساختاری است که باید شکسته شود چون ارتباط معناداری دیده می‌شود میان وازدگی و تدریس و داوری جوایز و فقدان استعداد در آفرینش و تولید فردی هنری و ادبی.

سال‌ها سر و کله زدن با چنین سرخورده‌هایی که با رخوت سعی می‌کنند وضع موجود را عادی کنند، به من آموخته است که این وازده‌ها، درواقع دلزده‌هایی هستند که مدام تلاش می‌کنند شکست‌های شخصی‌شان را میان همه قسمت کنند اما همان حال زیرچشمی به دنبال فضایی برای عرض اندام و مطرح کردن خودشان هم هستند. یعنی درهمان حالی که دارند شکست را میان همه قسمت می‌کنند، ناباورانه نگرانند که نکند جایی و فضایی برای دیده شدن کسی باقی مانده باشد. یکی از کلیدی‌ترین جملاتی هم که مدام از آن استفاده ابزاری می‌کنند این است: «فلانی دنبال دیده شدن است!»

انگار که بنی‌آدم، همچون این وازده‌ها، مشتی روان‌رنجورِ ترسوی محکوم به شرمگین بودن هستند که از دیدن شدن واهمه‌ای داشته باشند. و اصلاً مگر دیده شدن بد است؟ معماری مدرن برای ارزش والای شفافیت بود که چنین مقبول همه فرهنگ‌ها شد. وگرنه فضای بسته‌ی قجری همچنان در این کشور دوام آورده بود و هنوز ما در خانه‌های تودرتوی پر از خواب و رخوت و هراس و خجالت زندگی می‌کردیم.

اگر وضعیت به گونه‌ای است که دارد شکست را میان همه قسمت می‌کند، باید با صدای بلند علیه فضا و ویترین انحصاری‌اش به دعوا برخاست. نه اینکه آن را مدام عادی‌سازی کرد و طبیعی جلوه‌اش داد. چنین رفتاری فقط نشان دهنده این است که ما به خودمان امید نداریم و از ایمان درونی تهی شده‌ایم.


🔸 می‌توانید این یادداشت را در انگاره نیز بخوانید🔻
📎 https://engare.net/?p=7218

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
زنان، چشم‌به‌راه تغییر برخی سیاست‌ها
🖋 علی اکبر تاج مزینانی

📍«کلارا کولیور رایس» در کتاب «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آن‌ها» در توصیف وضعیت اشتغال زنان در دوره قاجار، می‌گوید: «هیچ‌گونه قانونی برای کار وجود ندارد. کارگران مزد بسیار ناچیزی می‌گیرند، لذا زنان بسیاری باید به کسب معاش خود بپردازند و آنچه را به اجبار به آن ها می دهند، دریافت و تحمل کنند.» پس از آن، اما گشایش جامعه ایران به‌سوی دستاوردهای دنیای مدرن، سبب دگرگونی‌هایی شد که از مهم‌ترین آن‌ها حضور محسوس زنان در صحنه‌های اقتصادی و دستیابی آنان به بازار اشتغال و تلاش برای دستیابی به حقوق برابر در این عرصه بود. گرچه اشتغال زنان به‌عنوان یکی از شاخص‌های توسعه اقتصادی همچنان با مسائل متعددی از جمله تبعیض در میزان مشارکت و دستمزد مواجه است. اما علی‌اکبر تاج‌مزینانی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی و عضو گروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، توسعه مشارکت اقتصادی زنان را نتیجه عوامل ساختاری و تعارض در سیاست‌گذاری‌ها می‌داند و معتقد است: «باید به‌دنبال ارائه راهکار برای مساعد ساختن عوامل فرهنگی، اجتماعی و ساختاری برویم و با اعمال تغییراتی در بازار کار، نظام آموزش عالی، سیاست‌های خانواده و در سیاست‌های اشتغال، امیدوار باشیم به اینکه وضعیت اشتغال زنان به نقطه مطلوب برسد.»...

🔸 این گفت‌و‌گو را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7252

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
پوپولیسم (عوام‌گرایی) چیست؟
🖋 ترجمه: علی رضا چمن زار

📍 پوپولیسم نوعی فلسفه سیاسی است که خیلی از مکاتب سیاسی، از راست تا چپ تعریفی از آن برای خود دارند. از جمله می‌توان از دموکراسی، سوسیالیسم، احزاب کارگری، آزادی‌خواهان (لیبرتانیسم) و حتی اشکالی از فاشیسم نام برد.

در ساده‌ترین تعریف، در پوپولیسم (عوام‌گرایی) اعتقاد بر این است که سیاست‌های دولتی باید به جای این که توسط گروهی از نخبگان (elite) مشخص شود، بدون واسطه توسطه اراده توده‌ها تصمیم‌گیری شود. دموکراسی مسلما نزدیک‌ترین فلسفه را به پوپولیسم خالص دارد. با این‌حال، پوپولیسم به معنای مخالفت-اغلب اپوزیسیون انقلابی- با اقلیت نخبه در هر ملتی است که بیشترین قدرت اقتصادی یا سیاسی را در یک کشور دارند. در ادبیات مرسوم، معمولا پوپولیست را به نخبگانی می‌گویند که از توده‌ها سوءاستفاده می‌کنند، حقوق آنها را زیر پا می‌گذارند و صدای آنها را نادیده می‌گیرند. پوپولیسم به وضوح مخالف آریستوکراسی (اشراف‌گرایی)، پلوتوکراسی (نخبه‌سالاری) و الیتیسم (نخبه‌گرایی) است.

در حالی که پوپولیست‌های جناح چپ عموماً مخالف قدرت ثروتمندان، تاجران بزرگ، سرمایه‌داری و اقتدار مذهبی هستند، پوپولیست‌های جناح راست نیز مدعی مخالفت با آنچه که به عنوان یک نخبه روشنفکر چپ می‌بینند ، نشان می‌دهند....

🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7257

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
بیگانگی چیست؟
🖋 آرنولد هاوزر | ترجمه ج. بهروزی

📍 هیچ مفهومی بهتر از بیگانگی مبین سرشت و خاستگاه بحران‌های فرهنگی زمانهٔ ما نیست. این مفهوم ـ‌ اگر چه همیشه با همین کلمه بیان نمی‌شده‌ ـ از پاسخ روسو به‌‌پرسش معروف آکادمی دیژون تا کتاب فروید به‌‌نام «تمدن و ناخشنودی‌های آن» با خطر تهدیدکننده یا از پیش موجودی همراه بوده است. هگل اولین کسی بود که کلمهٔ «بیگانگی» یا «بیگانگی با خود» را به‌معنای انتقاد از فرهنگ جدید به‌کار برد، و این کلمه حتی زیرنام «کالاشدن» (reification) ـ که مارکس آن را چنین نامیده‌ ـ و «والایش غرایز»‌ ـ نامی که فروید به‌‌آن داده ـ به‌طور کلّی معنای اصلیش را حفظ کرده‌ است؛ نظر فروید درباره بازدهٔ فرایند (پروسه) بیگانگی بسیار مثبت‌تر از نظر متقدمانش بود، امّا با اینهمه سرکوبی انگیزه‌های غریزی را تاوان گزافی می‌دانست‌ که می‌بایست در قبال حمایتی که تمدن برای ما دست و پا می‌کند پرداخته شود.

🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7224

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
صدای «سالمندان کار» را هم بشنویم.
🖋 شیوا پروایی، پژوهشگر مسائل اجتماعی و جامعه­‌شناسی سالمندی

📍 چند سالی است که از کودکان کار بسیار صحبت می­شود، چه در شکل نشست­‌های علمی و دانشگاهی و چه در شکل طرح­‌های پژوهشی سازمانی اما صدای سالمندان کار شنیده نمی­‌شود. هدف از طرح این بحث، نپرداختن به مسئله کودکان کار یا بی­‌اهمیت نشان دادن آن نیست بلکه معرفی گروه دیگری چون سالمندان کار در کنار کودکان کار و دعوت جامعه علمی و سیاست­‌گذاری برای ورود به موضوع سالمندان کار است.
اما سالمندان کار چه کسانی هستند؟ حتماً روزها و شب‌­هایی که بیرون هستید بسیاری از سالمندانی را دیده‌­اید که در اتوبان­ها، چهارراه‌­ها، پارک­‌ها، بازار­ها و متروها اجناس ناچیزی در دست دارند یا با اجناس کمی سفره­ای روی زمین انداخته‌­اند یا در گوشه­ای نشسته­اند و نی می­زنند، دست‌فروشی می­کنند و ...

🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7276

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
فرهنگ فست فودی پژوهش در نظام پژوهشی کشور
🖋 بیت‌الله محمودی

📍 شواهد تجربه شده در جوامع دانشگاهی و پژوهشی کشور نشان می دهد ناهنجاری های زیادی در فرهنگ غالب پژوهش در کشور وجود دارد که برخی از این نارسایی ها آنقدر تکرار، عادی و مرسوم شده اند که حتی بسیاری از دانشگاهیان و البته مدیران ارشد نظام آموزش عالی نیز این رویه‌ها را بخشی از فرایند توسعه پژوهشی کشور می دانند و به ناهنجار بودن آنان اعتقادی ندارند. از جمله ناهنجاری های مرسوم در فرهنگ موجود پژوهشی کشور می توان به این موارد اشاره داشت: مصرف‌گرایی پژوهش، مشارکت‌گریزی پژوهش‌گران، حاشیه ای شدن اخلاق حرفه ای پژوهش، غلبه سیستم بروکراتیک آموزش عالی،…

🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7281

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
بیگانگی با جامعه
🖋 آرنولد هاوزر | ترجمه ج. بهروزی

📍هیچ چیز بهتر از نقشی که پول در سرمایه‌داری جدید بازی کرده است فرایند بیگانگی را در زندگی اقتصادی و اجتماعی برجسته‌تر و پرمعنی‌تر نشان نمی‌دهد. پول آن چنان قربی یافته و همه‌گیر شده که می‌شود کلّ این سیستم را به‌‌اقتصاد پولی وصف کرد. پول وسیلهٔ «کالا شدن» می‌شود – وسیله‌ئی که تمام ارزش‌ها را تا حد یک شاخص عامِ غیرشخصی تنزل می‌دهد. و تفاوت‌های کیفی را غیرانسانی و خنثی و کمّی می‌کند.

پول خصلت شخصی مناسبات انسانی ملموس را از آن سلب می‌کند و کسانی را که دست‌اندرکار فعالیت اقتصادیند با یکدیگر بیگانه می‌کند. کارگر فقط مزدور می‌شود و اربابش کارفرما. یکی کارش را می‌فروشد و آن دیگری می‌خرد....

🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7233

🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید

🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet