✅ هانا آرنت و تناقض حقوق بشر
🖋 آرمین خامه
📍 انتقاد هانا آرنت از حقوق بشر اولین بار بلافاصله پس از تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” در سال ۱۹۴۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به تازگی تاسیس شده بود، در مقالهای با عنوان ” چیستی حقوق بشر”[1] ظاهر شد. او سپس انتقادات مطرح شده در این مقاله را در فصل نهم از کتاب ریشههای توتالیتاریسم تحت عنوان “زوال دولت-ملت و حقوق بشر”[2] بسط و توسعه داد.
تأملات انتقادی آرنت در این دو نوشته عمیقاً ریشه در پدیده نوظهوری داشت که در قرن بیستم سربر آورد و ملیونها انسان را، از جمله خود شخص آرنت را در جایگاه یک یهودی آواره در فرانسه و سپس در امریکا، قربانی مصایب طاقت فرسا و رنجی جانکاه کرد: پدیده بیحق-بودگی (Rightlesness) . بیحق-بودگی وضعیتی است که در آن بخشی از آدمیان به دلیل از دست دادن “بستر اجتماعیای که در آن زاده شده اند” به طور کلی حس خویشاوندی با محیط خود و احساس امنیت ناشی از آن را از دست میدهند. از دست رفتن زنجیرهای تعلق و پیوستگی که آدمیان را با محیط اجتماعی و سیاسی مالوف مرتبط میسازد خود منجر به مازاد تلقی شدن آدمیانی میشود که زنجیرهای تعلق خویش را از کف رفته مییابند، انسانهایی معلق که پای در هیچ زمینی نداشته و از تمام پیوندهای اجتماعی-سیاسی خویش بریده شده اند؛ انسانهای بیحق، انسانهایی مازاد…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7193
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 آرمین خامه
📍 انتقاد هانا آرنت از حقوق بشر اولین بار بلافاصله پس از تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” در سال ۱۹۴۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به تازگی تاسیس شده بود، در مقالهای با عنوان ” چیستی حقوق بشر”[1] ظاهر شد. او سپس انتقادات مطرح شده در این مقاله را در فصل نهم از کتاب ریشههای توتالیتاریسم تحت عنوان “زوال دولت-ملت و حقوق بشر”[2] بسط و توسعه داد.
تأملات انتقادی آرنت در این دو نوشته عمیقاً ریشه در پدیده نوظهوری داشت که در قرن بیستم سربر آورد و ملیونها انسان را، از جمله خود شخص آرنت را در جایگاه یک یهودی آواره در فرانسه و سپس در امریکا، قربانی مصایب طاقت فرسا و رنجی جانکاه کرد: پدیده بیحق-بودگی (Rightlesness) . بیحق-بودگی وضعیتی است که در آن بخشی از آدمیان به دلیل از دست دادن “بستر اجتماعیای که در آن زاده شده اند” به طور کلی حس خویشاوندی با محیط خود و احساس امنیت ناشی از آن را از دست میدهند. از دست رفتن زنجیرهای تعلق و پیوستگی که آدمیان را با محیط اجتماعی و سیاسی مالوف مرتبط میسازد خود منجر به مازاد تلقی شدن آدمیانی میشود که زنجیرهای تعلق خویش را از کف رفته مییابند، انسانهایی معلق که پای در هیچ زمینی نداشته و از تمام پیوندهای اجتماعی-سیاسی خویش بریده شده اند؛ انسانهای بیحق، انسانهایی مازاد…
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7193
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ دشمنان مارکس
چه کسانی با میراث کارل مارکس به جنگ برخاستند؟
📍 آرنت به هنگام آغاز فصل سوم کتاب «وضع بشر» - فصلی که بیشتر به نقد کارل مارکس اختصاص دارد - «بندی از کتاب آزادی باستانیها در مقایسه با آزادی مدرنها» نوشته بنجامین کنستان را درباره نقد روسو به پیش میکشد: «همانا من به خردهگیرانِ انسانی بزرگ نمیپیوندم. هرگاه درمییابم که ظاهراً در نکتهای واحد با آن خردهگیران همنظرم، اعتمادم را به خود از دست میدهم...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=3961
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
چه کسانی با میراث کارل مارکس به جنگ برخاستند؟
📍 آرنت به هنگام آغاز فصل سوم کتاب «وضع بشر» - فصلی که بیشتر به نقد کارل مارکس اختصاص دارد - «بندی از کتاب آزادی باستانیها در مقایسه با آزادی مدرنها» نوشته بنجامین کنستان را درباره نقد روسو به پیش میکشد: «همانا من به خردهگیرانِ انسانی بزرگ نمیپیوندم. هرگاه درمییابم که ظاهراً در نکتهای واحد با آن خردهگیران همنظرم، اعتمادم را به خود از دست میدهم...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=3961
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی pinned «✅ هانا آرنت و تناقض حقوق بشر 🖋 آرمین خامه 📍 انتقاد هانا آرنت از حقوق بشر اولین بار بلافاصله پس از تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” در سال ۱۹۴۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به تازگی تاسیس شده بود، در مقالهای با عنوان ” چیستی حقوق بشر”[1] ظاهر شد. او…»
✅ گذر از گفتمان «گذار» در تبیین وضعیت علومانسانی و اجتماعی در ایران؛ مروری بر آراء ابراهیم توفیق
🖋 سیدمسعود حسینی
📍نظریات «توفیق» درباره وضعیت حال و آینده علوم انسانی و اجتماعی در ایران جالبتوجه و خلاف رویه معمول نظریهپردازی در این زمینه است. از سویی وی منتقد جدی آرایی است که جامعه ایران را به جامعهای در حال «گذار» فرو میکاهند و از طرف دیگر وی قائل به «بحران» در علوم انسانی و اجتماعی ایران نیست.
از نظر توفیق پارادایم حاکم بر علوم اجتماعی ما، پارادایم مدرنیزاسیون است. تقابل سنت و تجدد نظامبخشِ گفتمان مدرنیزاسیون است. از منظر این پارادایم برخلاف غرب که در آن تجدد به تدریج و در فرآیندی ظاهراً طبیعی از دل سنت برخاسته است ـ سنتی که هسته رفع دیالکتیکی خود را در درون خود همواره پرورانده ـ در شرق سنت، کلیتی ایستا را میسازد که جز تکرار هر آنچه هست امکان دیگری به وجود نمیآورد.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7216
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 سیدمسعود حسینی
📍نظریات «توفیق» درباره وضعیت حال و آینده علوم انسانی و اجتماعی در ایران جالبتوجه و خلاف رویه معمول نظریهپردازی در این زمینه است. از سویی وی منتقد جدی آرایی است که جامعه ایران را به جامعهای در حال «گذار» فرو میکاهند و از طرف دیگر وی قائل به «بحران» در علوم انسانی و اجتماعی ایران نیست.
از نظر توفیق پارادایم حاکم بر علوم اجتماعی ما، پارادایم مدرنیزاسیون است. تقابل سنت و تجدد نظامبخشِ گفتمان مدرنیزاسیون است. از منظر این پارادایم برخلاف غرب که در آن تجدد به تدریج و در فرآیندی ظاهراً طبیعی از دل سنت برخاسته است ـ سنتی که هسته رفع دیالکتیکی خود را در درون خود همواره پرورانده ـ در شرق سنت، کلیتی ایستا را میسازد که جز تکرار هر آنچه هست امکان دیگری به وجود نمیآورد.
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7216
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ وازده کیست و نمودهای وازدگی چیست؟
درباره تقسیمکنندگان شکست میان همه
🖋 دانیال حقیقی
📍در جامعهای زندگی میکنیم که بسیار بر رواداری و تساهل و تسامح چیز نوشته میشود یا از رسانههای جمعی در این رابطه برنامههای گوناگونی پخش میکنند و سعی میکنند این ایده را جا بیاندازند که ویژگی مثبت یک جامعه باز و توسعه یافته از نظر «مدنی»، داشتن تساهل و تسامح است.
البته این درست است که ما باید رواداری زیادی در زندگی به خرج دهید اما گاهی خود این تعابیر «جامعه مدنی»، «تمرین مدارا» و مانند اینها تبدیل به کلک مرغابیای میشوند که بعضیها به مدد آن بسیاری از پروژههای عادیسازی و اینها را پیش میبرند.
تساهل و مدارا در جامعه امروزین ما تعریفش را در توصیهی منحوس «بیخیالی طی کن» پیدا کرده است که البته با الفاظ پایینتنهای بیانش میکنند. بسیار مهم است که بدانیم این معنی مداراگر بودن تساهلجویی نیست بلکه معنای وازدگی است. مثالهایی میزنم از فضای ادبی و روشنفکری خودمان که خیلی هم ادعاهای بزرگی دارند در این بیست سالی که از صور دمیدن در شعار «تمرین مدارا» و «تساهل و تسامح» میگذرد.
به خاطر دارم بزرگوار همیشه استادی را، که هربار درباره اینکه چرا ایشان همیشه داور جوایز ادبی هستند، از او پرسشی میکردیم، سرش را کج میکردو با این مضامین که «حالاااااا…. مگه اصن این جوایز چی هست؟»، «حالااااا مگه به اون جایزه دادیم چی شد؟»، «حالاااااا اصن مگه من چندبار داور وایساده بودم؟» و دیگر جملاتی از این دست، سعی در تقسیم شکست میان همگان داشت. جالب اینکه گرانقدر مورد نظر یکی از تساهلگو ترین تسامحطلبان همیشه پا به جفت بزرگواریهای رفورمیستی هم هستند.
یا مثلاً این جمله را زیاد شنیدیم که «ادبیات پونصد نسخهای مگه چی داره که سرش دعوا کنیم؟»
این جمله یکی از ابزارهای عادی کردن وضعیت غیرعادی ما بوده است و مدام هم مثل بُز تکرارش میکنند. کسانی که این جملات را بر سر زبان این و آن انداختند درواقع به دنبال تقسیم شکست میان همه بودند برای نگهداشتن فضا در یک وضعیت ایستا و به دور از آفرینشگری.
اینها نمودهای وازدگی هستند و بیشتر هم کسانی به آن دچار میشوند که به دلیل کمعلاقگی و نداشتن استعداد، از کاری که خیال میکنند برای تشخص فرهنگی باید در آن باقی بمانند، دلزده شدهاند. بسیاری از کسانی که در کار تدریس در آموزشگاههای خصوصی هستند در واقع بی استعدادهایی بودهاند که دلزده از امر خلاقه و آفرینشگری، فقط برای بهرهمندی از تشخص فرهنگی کاری که زمانی سودای آن را در سر داشتند، وارد بحث تدریسش شدهاند. باید بیتعارف این مسائل مطرح شوند. چون این بسیار غیرطبیعی است که اکثر مدرسان شریف این حوزههای ادبی و هنری، واقعاً کاری در خور ارائه نکردند و هرکس هم که واقعاً نشان داده خلاق و آفرینشگر است، هرگز نتوانسته به دایرههایی که وازدهها تسخیرش کردهاند راه پیدا کند. این ساختاری است که باید شکسته شود چون ارتباط معناداری دیده میشود میان وازدگی و تدریس و داوری جوایز و فقدان استعداد در آفرینش و تولید فردی هنری و ادبی.
سالها سر و کله زدن با چنین سرخوردههایی که با رخوت سعی میکنند وضع موجود را عادی کنند، به من آموخته است که این وازدهها، درواقع دلزدههایی هستند که مدام تلاش میکنند شکستهای شخصیشان را میان همه قسمت کنند اما همان حال زیرچشمی به دنبال فضایی برای عرض اندام و مطرح کردن خودشان هم هستند. یعنی درهمان حالی که دارند شکست را میان همه قسمت میکنند، ناباورانه نگرانند که نکند جایی و فضایی برای دیده شدن کسی باقی مانده باشد. یکی از کلیدیترین جملاتی هم که مدام از آن استفاده ابزاری میکنند این است: «فلانی دنبال دیده شدن است!»
انگار که بنیآدم، همچون این وازدهها، مشتی روانرنجورِ ترسوی محکوم به شرمگین بودن هستند که از دیدن شدن واهمهای داشته باشند. و اصلاً مگر دیده شدن بد است؟ معماری مدرن برای ارزش والای شفافیت بود که چنین مقبول همه فرهنگها شد. وگرنه فضای بستهی قجری همچنان در این کشور دوام آورده بود و هنوز ما در خانههای تودرتوی پر از خواب و رخوت و هراس و خجالت زندگی میکردیم.
اگر وضعیت به گونهای است که دارد شکست را میان همه قسمت میکند، باید با صدای بلند علیه فضا و ویترین انحصاریاش به دعوا برخاست. نه اینکه آن را مدام عادیسازی کرد و طبیعی جلوهاش داد. چنین رفتاری فقط نشان دهنده این است که ما به خودمان امید نداریم و از ایمان درونی تهی شدهایم.
🔸 میتوانید این یادداشت را در انگاره نیز بخوانید🔻
📎 https://engare.net/?p=7218
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
درباره تقسیمکنندگان شکست میان همه
🖋 دانیال حقیقی
📍در جامعهای زندگی میکنیم که بسیار بر رواداری و تساهل و تسامح چیز نوشته میشود یا از رسانههای جمعی در این رابطه برنامههای گوناگونی پخش میکنند و سعی میکنند این ایده را جا بیاندازند که ویژگی مثبت یک جامعه باز و توسعه یافته از نظر «مدنی»، داشتن تساهل و تسامح است.
البته این درست است که ما باید رواداری زیادی در زندگی به خرج دهید اما گاهی خود این تعابیر «جامعه مدنی»، «تمرین مدارا» و مانند اینها تبدیل به کلک مرغابیای میشوند که بعضیها به مدد آن بسیاری از پروژههای عادیسازی و اینها را پیش میبرند.
تساهل و مدارا در جامعه امروزین ما تعریفش را در توصیهی منحوس «بیخیالی طی کن» پیدا کرده است که البته با الفاظ پایینتنهای بیانش میکنند. بسیار مهم است که بدانیم این معنی مداراگر بودن تساهلجویی نیست بلکه معنای وازدگی است. مثالهایی میزنم از فضای ادبی و روشنفکری خودمان که خیلی هم ادعاهای بزرگی دارند در این بیست سالی که از صور دمیدن در شعار «تمرین مدارا» و «تساهل و تسامح» میگذرد.
به خاطر دارم بزرگوار همیشه استادی را، که هربار درباره اینکه چرا ایشان همیشه داور جوایز ادبی هستند، از او پرسشی میکردیم، سرش را کج میکردو با این مضامین که «حالاااااا…. مگه اصن این جوایز چی هست؟»، «حالااااا مگه به اون جایزه دادیم چی شد؟»، «حالاااااا اصن مگه من چندبار داور وایساده بودم؟» و دیگر جملاتی از این دست، سعی در تقسیم شکست میان همگان داشت. جالب اینکه گرانقدر مورد نظر یکی از تساهلگو ترین تسامحطلبان همیشه پا به جفت بزرگواریهای رفورمیستی هم هستند.
یا مثلاً این جمله را زیاد شنیدیم که «ادبیات پونصد نسخهای مگه چی داره که سرش دعوا کنیم؟»
این جمله یکی از ابزارهای عادی کردن وضعیت غیرعادی ما بوده است و مدام هم مثل بُز تکرارش میکنند. کسانی که این جملات را بر سر زبان این و آن انداختند درواقع به دنبال تقسیم شکست میان همه بودند برای نگهداشتن فضا در یک وضعیت ایستا و به دور از آفرینشگری.
اینها نمودهای وازدگی هستند و بیشتر هم کسانی به آن دچار میشوند که به دلیل کمعلاقگی و نداشتن استعداد، از کاری که خیال میکنند برای تشخص فرهنگی باید در آن باقی بمانند، دلزده شدهاند. بسیاری از کسانی که در کار تدریس در آموزشگاههای خصوصی هستند در واقع بی استعدادهایی بودهاند که دلزده از امر خلاقه و آفرینشگری، فقط برای بهرهمندی از تشخص فرهنگی کاری که زمانی سودای آن را در سر داشتند، وارد بحث تدریسش شدهاند. باید بیتعارف این مسائل مطرح شوند. چون این بسیار غیرطبیعی است که اکثر مدرسان شریف این حوزههای ادبی و هنری، واقعاً کاری در خور ارائه نکردند و هرکس هم که واقعاً نشان داده خلاق و آفرینشگر است، هرگز نتوانسته به دایرههایی که وازدهها تسخیرش کردهاند راه پیدا کند. این ساختاری است که باید شکسته شود چون ارتباط معناداری دیده میشود میان وازدگی و تدریس و داوری جوایز و فقدان استعداد در آفرینش و تولید فردی هنری و ادبی.
سالها سر و کله زدن با چنین سرخوردههایی که با رخوت سعی میکنند وضع موجود را عادی کنند، به من آموخته است که این وازدهها، درواقع دلزدههایی هستند که مدام تلاش میکنند شکستهای شخصیشان را میان همه قسمت کنند اما همان حال زیرچشمی به دنبال فضایی برای عرض اندام و مطرح کردن خودشان هم هستند. یعنی درهمان حالی که دارند شکست را میان همه قسمت میکنند، ناباورانه نگرانند که نکند جایی و فضایی برای دیده شدن کسی باقی مانده باشد. یکی از کلیدیترین جملاتی هم که مدام از آن استفاده ابزاری میکنند این است: «فلانی دنبال دیده شدن است!»
انگار که بنیآدم، همچون این وازدهها، مشتی روانرنجورِ ترسوی محکوم به شرمگین بودن هستند که از دیدن شدن واهمهای داشته باشند. و اصلاً مگر دیده شدن بد است؟ معماری مدرن برای ارزش والای شفافیت بود که چنین مقبول همه فرهنگها شد. وگرنه فضای بستهی قجری همچنان در این کشور دوام آورده بود و هنوز ما در خانههای تودرتوی پر از خواب و رخوت و هراس و خجالت زندگی میکردیم.
اگر وضعیت به گونهای است که دارد شکست را میان همه قسمت میکند، باید با صدای بلند علیه فضا و ویترین انحصاریاش به دعوا برخاست. نه اینکه آن را مدام عادیسازی کرد و طبیعی جلوهاش داد. چنین رفتاری فقط نشان دهنده این است که ما به خودمان امید نداریم و از ایمان درونی تهی شدهایم.
🔸 میتوانید این یادداشت را در انگاره نیز بخوانید🔻
📎 https://engare.net/?p=7218
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ زنان، چشمبهراه تغییر برخی سیاستها
🖋 علی اکبر تاج مزینانی
📍«کلارا کولیور رایس» در کتاب «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنها» در توصیف وضعیت اشتغال زنان در دوره قاجار، میگوید: «هیچگونه قانونی برای کار وجود ندارد. کارگران مزد بسیار ناچیزی میگیرند، لذا زنان بسیاری باید به کسب معاش خود بپردازند و آنچه را به اجبار به آن ها می دهند، دریافت و تحمل کنند.» پس از آن، اما گشایش جامعه ایران بهسوی دستاوردهای دنیای مدرن، سبب دگرگونیهایی شد که از مهمترین آنها حضور محسوس زنان در صحنههای اقتصادی و دستیابی آنان به بازار اشتغال و تلاش برای دستیابی به حقوق برابر در این عرصه بود. گرچه اشتغال زنان بهعنوان یکی از شاخصهای توسعه اقتصادی همچنان با مسائل متعددی از جمله تبعیض در میزان مشارکت و دستمزد مواجه است. اما علیاکبر تاجمزینانی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی و عضو گروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، توسعه مشارکت اقتصادی زنان را نتیجه عوامل ساختاری و تعارض در سیاستگذاریها میداند و معتقد است: «باید بهدنبال ارائه راهکار برای مساعد ساختن عوامل فرهنگی، اجتماعی و ساختاری برویم و با اعمال تغییراتی در بازار کار، نظام آموزش عالی، سیاستهای خانواده و در سیاستهای اشتغال، امیدوار باشیم به اینکه وضعیت اشتغال زنان به نقطه مطلوب برسد.»...
🔸 این گفتوگو را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7252
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 علی اکبر تاج مزینانی
📍«کلارا کولیور رایس» در کتاب «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنها» در توصیف وضعیت اشتغال زنان در دوره قاجار، میگوید: «هیچگونه قانونی برای کار وجود ندارد. کارگران مزد بسیار ناچیزی میگیرند، لذا زنان بسیاری باید به کسب معاش خود بپردازند و آنچه را به اجبار به آن ها می دهند، دریافت و تحمل کنند.» پس از آن، اما گشایش جامعه ایران بهسوی دستاوردهای دنیای مدرن، سبب دگرگونیهایی شد که از مهمترین آنها حضور محسوس زنان در صحنههای اقتصادی و دستیابی آنان به بازار اشتغال و تلاش برای دستیابی به حقوق برابر در این عرصه بود. گرچه اشتغال زنان بهعنوان یکی از شاخصهای توسعه اقتصادی همچنان با مسائل متعددی از جمله تبعیض در میزان مشارکت و دستمزد مواجه است. اما علیاکبر تاجمزینانی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی و عضو گروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، توسعه مشارکت اقتصادی زنان را نتیجه عوامل ساختاری و تعارض در سیاستگذاریها میداند و معتقد است: «باید بهدنبال ارائه راهکار برای مساعد ساختن عوامل فرهنگی، اجتماعی و ساختاری برویم و با اعمال تغییراتی در بازار کار، نظام آموزش عالی، سیاستهای خانواده و در سیاستهای اشتغال، امیدوار باشیم به اینکه وضعیت اشتغال زنان به نقطه مطلوب برسد.»...
🔸 این گفتوگو را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7252
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ پوپولیسم (عوامگرایی) چیست؟
🖋 ترجمه: علی رضا چمن زار
📍 پوپولیسم نوعی فلسفه سیاسی است که خیلی از مکاتب سیاسی، از راست تا چپ تعریفی از آن برای خود دارند. از جمله میتوان از دموکراسی، سوسیالیسم، احزاب کارگری، آزادیخواهان (لیبرتانیسم) و حتی اشکالی از فاشیسم نام برد.
در سادهترین تعریف، در پوپولیسم (عوامگرایی) اعتقاد بر این است که سیاستهای دولتی باید به جای این که توسط گروهی از نخبگان (elite) مشخص شود، بدون واسطه توسطه اراده تودهها تصمیمگیری شود. دموکراسی مسلما نزدیکترین فلسفه را به پوپولیسم خالص دارد. با اینحال، پوپولیسم به معنای مخالفت-اغلب اپوزیسیون انقلابی- با اقلیت نخبه در هر ملتی است که بیشترین قدرت اقتصادی یا سیاسی را در یک کشور دارند. در ادبیات مرسوم، معمولا پوپولیست را به نخبگانی میگویند که از تودهها سوءاستفاده میکنند، حقوق آنها را زیر پا میگذارند و صدای آنها را نادیده میگیرند. پوپولیسم به وضوح مخالف آریستوکراسی (اشرافگرایی)، پلوتوکراسی (نخبهسالاری) و الیتیسم (نخبهگرایی) است.
در حالی که پوپولیستهای جناح چپ عموماً مخالف قدرت ثروتمندان، تاجران بزرگ، سرمایهداری و اقتدار مذهبی هستند، پوپولیستهای جناح راست نیز مدعی مخالفت با آنچه که به عنوان یک نخبه روشنفکر چپ میبینند ، نشان میدهند....
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7257
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 ترجمه: علی رضا چمن زار
📍 پوپولیسم نوعی فلسفه سیاسی است که خیلی از مکاتب سیاسی، از راست تا چپ تعریفی از آن برای خود دارند. از جمله میتوان از دموکراسی، سوسیالیسم، احزاب کارگری، آزادیخواهان (لیبرتانیسم) و حتی اشکالی از فاشیسم نام برد.
در سادهترین تعریف، در پوپولیسم (عوامگرایی) اعتقاد بر این است که سیاستهای دولتی باید به جای این که توسط گروهی از نخبگان (elite) مشخص شود، بدون واسطه توسطه اراده تودهها تصمیمگیری شود. دموکراسی مسلما نزدیکترین فلسفه را به پوپولیسم خالص دارد. با اینحال، پوپولیسم به معنای مخالفت-اغلب اپوزیسیون انقلابی- با اقلیت نخبه در هر ملتی است که بیشترین قدرت اقتصادی یا سیاسی را در یک کشور دارند. در ادبیات مرسوم، معمولا پوپولیست را به نخبگانی میگویند که از تودهها سوءاستفاده میکنند، حقوق آنها را زیر پا میگذارند و صدای آنها را نادیده میگیرند. پوپولیسم به وضوح مخالف آریستوکراسی (اشرافگرایی)، پلوتوکراسی (نخبهسالاری) و الیتیسم (نخبهگرایی) است.
در حالی که پوپولیستهای جناح چپ عموماً مخالف قدرت ثروتمندان، تاجران بزرگ، سرمایهداری و اقتدار مذهبی هستند، پوپولیستهای جناح راست نیز مدعی مخالفت با آنچه که به عنوان یک نخبه روشنفکر چپ میبینند ، نشان میدهند....
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7257
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ بیگانگی چیست؟
🖋 آرنولد هاوزر | ترجمه ج. بهروزی
📍 هیچ مفهومی بهتر از بیگانگی مبین سرشت و خاستگاه بحرانهای فرهنگی زمانهٔ ما نیست. این مفهوم ـ اگر چه همیشه با همین کلمه بیان نمیشده ـ از پاسخ روسو بهپرسش معروف آکادمی دیژون تا کتاب فروید بهنام «تمدن و ناخشنودیهای آن» با خطر تهدیدکننده یا از پیش موجودی همراه بوده است. هگل اولین کسی بود که کلمهٔ «بیگانگی» یا «بیگانگی با خود» را بهمعنای انتقاد از فرهنگ جدید بهکار برد، و این کلمه حتی زیرنام «کالاشدن» (reification) ـ که مارکس آن را چنین نامیده ـ و «والایش غرایز» ـ نامی که فروید بهآن داده ـ بهطور کلّی معنای اصلیش را حفظ کرده است؛ نظر فروید درباره بازدهٔ فرایند (پروسه) بیگانگی بسیار مثبتتر از نظر متقدمانش بود، امّا با اینهمه سرکوبی انگیزههای غریزی را تاوان گزافی میدانست که میبایست در قبال حمایتی که تمدن برای ما دست و پا میکند پرداخته شود.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7224
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 آرنولد هاوزر | ترجمه ج. بهروزی
📍 هیچ مفهومی بهتر از بیگانگی مبین سرشت و خاستگاه بحرانهای فرهنگی زمانهٔ ما نیست. این مفهوم ـ اگر چه همیشه با همین کلمه بیان نمیشده ـ از پاسخ روسو بهپرسش معروف آکادمی دیژون تا کتاب فروید بهنام «تمدن و ناخشنودیهای آن» با خطر تهدیدکننده یا از پیش موجودی همراه بوده است. هگل اولین کسی بود که کلمهٔ «بیگانگی» یا «بیگانگی با خود» را بهمعنای انتقاد از فرهنگ جدید بهکار برد، و این کلمه حتی زیرنام «کالاشدن» (reification) ـ که مارکس آن را چنین نامیده ـ و «والایش غرایز» ـ نامی که فروید بهآن داده ـ بهطور کلّی معنای اصلیش را حفظ کرده است؛ نظر فروید درباره بازدهٔ فرایند (پروسه) بیگانگی بسیار مثبتتر از نظر متقدمانش بود، امّا با اینهمه سرکوبی انگیزههای غریزی را تاوان گزافی میدانست که میبایست در قبال حمایتی که تمدن برای ما دست و پا میکند پرداخته شود.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7224
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ صدای «سالمندان کار» را هم بشنویم.
🖋 شیوا پروایی، پژوهشگر مسائل اجتماعی و جامعهشناسی سالمندی
📍 چند سالی است که از کودکان کار بسیار صحبت میشود، چه در شکل نشستهای علمی و دانشگاهی و چه در شکل طرحهای پژوهشی سازمانی اما صدای سالمندان کار شنیده نمیشود. هدف از طرح این بحث، نپرداختن به مسئله کودکان کار یا بیاهمیت نشان دادن آن نیست بلکه معرفی گروه دیگری چون سالمندان کار در کنار کودکان کار و دعوت جامعه علمی و سیاستگذاری برای ورود به موضوع سالمندان کار است.
اما سالمندان کار چه کسانی هستند؟ حتماً روزها و شبهایی که بیرون هستید بسیاری از سالمندانی را دیدهاید که در اتوبانها، چهارراهها، پارکها، بازارها و متروها اجناس ناچیزی در دست دارند یا با اجناس کمی سفرهای روی زمین انداختهاند یا در گوشهای نشستهاند و نی میزنند، دستفروشی میکنند و ...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7276
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 شیوا پروایی، پژوهشگر مسائل اجتماعی و جامعهشناسی سالمندی
📍 چند سالی است که از کودکان کار بسیار صحبت میشود، چه در شکل نشستهای علمی و دانشگاهی و چه در شکل طرحهای پژوهشی سازمانی اما صدای سالمندان کار شنیده نمیشود. هدف از طرح این بحث، نپرداختن به مسئله کودکان کار یا بیاهمیت نشان دادن آن نیست بلکه معرفی گروه دیگری چون سالمندان کار در کنار کودکان کار و دعوت جامعه علمی و سیاستگذاری برای ورود به موضوع سالمندان کار است.
اما سالمندان کار چه کسانی هستند؟ حتماً روزها و شبهایی که بیرون هستید بسیاری از سالمندانی را دیدهاید که در اتوبانها، چهارراهها، پارکها، بازارها و متروها اجناس ناچیزی در دست دارند یا با اجناس کمی سفرهای روی زمین انداختهاند یا در گوشهای نشستهاند و نی میزنند، دستفروشی میکنند و ...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7276
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ فرهنگ فست فودی پژوهش در نظام پژوهشی کشور
🖋 بیتالله محمودی
📍 شواهد تجربه شده در جوامع دانشگاهی و پژوهشی کشور نشان می دهد ناهنجاری های زیادی در فرهنگ غالب پژوهش در کشور وجود دارد که برخی از این نارسایی ها آنقدر تکرار، عادی و مرسوم شده اند که حتی بسیاری از دانشگاهیان و البته مدیران ارشد نظام آموزش عالی نیز این رویهها را بخشی از فرایند توسعه پژوهشی کشور می دانند و به ناهنجار بودن آنان اعتقادی ندارند. از جمله ناهنجاری های مرسوم در فرهنگ موجود پژوهشی کشور می توان به این موارد اشاره داشت: مصرفگرایی پژوهش، مشارکتگریزی پژوهشگران، حاشیه ای شدن اخلاق حرفه ای پژوهش، غلبه سیستم بروکراتیک آموزش عالی،…
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7281
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 بیتالله محمودی
📍 شواهد تجربه شده در جوامع دانشگاهی و پژوهشی کشور نشان می دهد ناهنجاری های زیادی در فرهنگ غالب پژوهش در کشور وجود دارد که برخی از این نارسایی ها آنقدر تکرار، عادی و مرسوم شده اند که حتی بسیاری از دانشگاهیان و البته مدیران ارشد نظام آموزش عالی نیز این رویهها را بخشی از فرایند توسعه پژوهشی کشور می دانند و به ناهنجار بودن آنان اعتقادی ندارند. از جمله ناهنجاری های مرسوم در فرهنگ موجود پژوهشی کشور می توان به این موارد اشاره داشت: مصرفگرایی پژوهش، مشارکتگریزی پژوهشگران، حاشیه ای شدن اخلاق حرفه ای پژوهش، غلبه سیستم بروکراتیک آموزش عالی،…
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7281
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ بیگانگی با جامعه
🖋 آرنولد هاوزر | ترجمه ج. بهروزی
📍هیچ چیز بهتر از نقشی که پول در سرمایهداری جدید بازی کرده است فرایند بیگانگی را در زندگی اقتصادی و اجتماعی برجستهتر و پرمعنیتر نشان نمیدهد. پول آن چنان قربی یافته و همهگیر شده که میشود کلّ این سیستم را بهاقتصاد پولی وصف کرد. پول وسیلهٔ «کالا شدن» میشود – وسیلهئی که تمام ارزشها را تا حد یک شاخص عامِ غیرشخصی تنزل میدهد. و تفاوتهای کیفی را غیرانسانی و خنثی و کمّی میکند.
پول خصلت شخصی مناسبات انسانی ملموس را از آن سلب میکند و کسانی را که دستاندرکار فعالیت اقتصادیند با یکدیگر بیگانه میکند. کارگر فقط مزدور میشود و اربابش کارفرما. یکی کارش را میفروشد و آن دیگری میخرد....
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7233
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 آرنولد هاوزر | ترجمه ج. بهروزی
📍هیچ چیز بهتر از نقشی که پول در سرمایهداری جدید بازی کرده است فرایند بیگانگی را در زندگی اقتصادی و اجتماعی برجستهتر و پرمعنیتر نشان نمیدهد. پول آن چنان قربی یافته و همهگیر شده که میشود کلّ این سیستم را بهاقتصاد پولی وصف کرد. پول وسیلهٔ «کالا شدن» میشود – وسیلهئی که تمام ارزشها را تا حد یک شاخص عامِ غیرشخصی تنزل میدهد. و تفاوتهای کیفی را غیرانسانی و خنثی و کمّی میکند.
پول خصلت شخصی مناسبات انسانی ملموس را از آن سلب میکند و کسانی را که دستاندرکار فعالیت اقتصادیند با یکدیگر بیگانه میکند. کارگر فقط مزدور میشود و اربابش کارفرما. یکی کارش را میفروشد و آن دیگری میخرد....
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7233
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ از دست بده!
🖋 دیوید گرابر|گروه ترجمه بارتلبی
در پاسخ به پیشفرض سرمایهداری از ریشه دادوستد جوامع
📍 از زمان جنبش اعتصاب بزرگ فرانسه، اخبار فرهنگی آنجا تقریبا با بیاعتنایی کامل از سوی مطبوعات آمریکایی مواجه بوده است، یعنی از زمانی که فرانسه عنوان نخستین ملتی را گرفت که قاطعانه به «مدل آمریکایی» اقتصاد پشت پا زد.
با این حساب، هیچ اسمی از برخی از جالبترین دانشگاهیان فرانسهی امروز در هیچکجا شنیده نمیشود. یکی از آنها گروهی از روشنفکران با عنوان دست و پاگیر «جنبش ضدفایدهگرایی در علوم اجتماعی» یا به اختصار ماوس هستند که فعالیت خود را وقف تهاجمی سیستماتیک بر شالودههای فلسفیِ نظریهی اقتصادی کردهاند.
ماوس به زیرکی دریافت که اصلاً دلیلی ندارد باور کنیم که هرگز جامعهای مبتنی بر دادوستد وجود داشته است. برعکس، بنابریافتههای انسانشناسان، جوامعی وجود داشتهاند که حیات اقتصادیشان بر مبنای اصولی کاملا متفاوت پیش میرفت...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/give-it-away/
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 دیوید گرابر|گروه ترجمه بارتلبی
در پاسخ به پیشفرض سرمایهداری از ریشه دادوستد جوامع
📍 از زمان جنبش اعتصاب بزرگ فرانسه، اخبار فرهنگی آنجا تقریبا با بیاعتنایی کامل از سوی مطبوعات آمریکایی مواجه بوده است، یعنی از زمانی که فرانسه عنوان نخستین ملتی را گرفت که قاطعانه به «مدل آمریکایی» اقتصاد پشت پا زد.
با این حساب، هیچ اسمی از برخی از جالبترین دانشگاهیان فرانسهی امروز در هیچکجا شنیده نمیشود. یکی از آنها گروهی از روشنفکران با عنوان دست و پاگیر «جنبش ضدفایدهگرایی در علوم اجتماعی» یا به اختصار ماوس هستند که فعالیت خود را وقف تهاجمی سیستماتیک بر شالودههای فلسفیِ نظریهی اقتصادی کردهاند.
ماوس به زیرکی دریافت که اصلاً دلیلی ندارد باور کنیم که هرگز جامعهای مبتنی بر دادوستد وجود داشته است. برعکس، بنابریافتههای انسانشناسان، جوامعی وجود داشتهاند که حیات اقتصادیشان بر مبنای اصولی کاملا متفاوت پیش میرفت...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/give-it-away/
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ به ره بادیه رفتن به از نشستن باطل؛ آیا حق با سعدی است؟! (نقدی بر مساله توسعه)
🖋 محمد امیرپناهی
یکی از غزلیات سعدی رحمه الله علیه که در وصف تلاش و جهد عاشق برای وصال معشوق است بیت معروفی دارد که در میان عامه مردم زبانزد است:
به ره بادیه رفتن به از نشستن باطل/وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
سعدی در ستایش کار و فعالیت و نکوهش تنبلی و کاهلی توصیه می کند که حتی اگر به راه بادیه برویم بهتر از آن است که باطل و عاطل بنشینیم. در نگاه سعدی حتی اگر وصالی محقق نشد در هر حال باید حرکت کرد و کاری کرد و لو آن که قدم گذاشتن در راه بادیه باشد.
از دیرباز در ارتباط با مساله توسعه همواره این تلقی وجود داشته است که توسعه یعنی چیزی را در جایی ساختن و اجرای پروژه ها، طرح ها و.... امروزه این طرز تلقی معنای متفاوتی پیدا کرده است. در حال حاضر توافق بر سر آن است که در بسیاری از موارد توسعه یعنی کاری نکردن و اقدامی انجام ندادن!
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7319
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 محمد امیرپناهی
یکی از غزلیات سعدی رحمه الله علیه که در وصف تلاش و جهد عاشق برای وصال معشوق است بیت معروفی دارد که در میان عامه مردم زبانزد است:
به ره بادیه رفتن به از نشستن باطل/وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
سعدی در ستایش کار و فعالیت و نکوهش تنبلی و کاهلی توصیه می کند که حتی اگر به راه بادیه برویم بهتر از آن است که باطل و عاطل بنشینیم. در نگاه سعدی حتی اگر وصالی محقق نشد در هر حال باید حرکت کرد و کاری کرد و لو آن که قدم گذاشتن در راه بادیه باشد.
از دیرباز در ارتباط با مساله توسعه همواره این تلقی وجود داشته است که توسعه یعنی چیزی را در جایی ساختن و اجرای پروژه ها، طرح ها و.... امروزه این طرز تلقی معنای متفاوتی پیدا کرده است. در حال حاضر توافق بر سر آن است که در بسیاری از موارد توسعه یعنی کاری نکردن و اقدامی انجام ندادن!
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7319
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ دموکراسی و سراب آزادی
🖋 محمدرضا آقازاده
📍در حدود قرن شانزدهم و هفدهم میلادی فشار بسیار زیادی بر مردم اروپا از جانب بی عدالتی و عدم توازن طبقات اجتماعی بود که این مسئله منجر به انقلاب سال ۱۷۸۹ فرانسه شد.
یکی از حاصل های این انقلاب منشور حقوق بشر بود. همزمان با انقلاب اجتماعی فرانسه، در انگلیس انقلاب صنعتی به راه افتاده بود و یک طبقه بورژوا که دستی بر تولید و مدیریت ماشینها داشتند به وجود آمده بودند.
این طبقه ی بورژوا توانستند حجم تولید ثروت را افزایش دهند، در کنار شادمانی از افزایش ثروت تولیدی، همه نگران این بودند که این حجم انبوه ثروت تولید شده به چه شکل توزیع خواهد شد و در نهایت ماشین ها چه بر سر سیستم توزیع خواهند آورد و تاثیرات اجتماعی آن چه خواهد بود.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7326
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 محمدرضا آقازاده
📍در حدود قرن شانزدهم و هفدهم میلادی فشار بسیار زیادی بر مردم اروپا از جانب بی عدالتی و عدم توازن طبقات اجتماعی بود که این مسئله منجر به انقلاب سال ۱۷۸۹ فرانسه شد.
یکی از حاصل های این انقلاب منشور حقوق بشر بود. همزمان با انقلاب اجتماعی فرانسه، در انگلیس انقلاب صنعتی به راه افتاده بود و یک طبقه بورژوا که دستی بر تولید و مدیریت ماشینها داشتند به وجود آمده بودند.
این طبقه ی بورژوا توانستند حجم تولید ثروت را افزایش دهند، در کنار شادمانی از افزایش ثروت تولیدی، همه نگران این بودند که این حجم انبوه ثروت تولید شده به چه شکل توزیع خواهد شد و در نهایت ماشین ها چه بر سر سیستم توزیع خواهند آورد و تاثیرات اجتماعی آن چه خواهد بود.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7326
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ آشنایی با نظریه الکسی دو توکویل
🖋 حمیدرضا جلائی پور
📍اندیشههای الکسی دوتوکویل درباره جامعه فرانسه و آمریکای قرن نوزدهم یکی از منابع جدی برای فهم جامعه جدید است. جامعهشناس برجستهای چون ریمون آرون، توکویل را از بنیانگذاران علم جامعهشناسی دانسته و شأن اصلی این علم را فهم روندهای شکلدهنده جامعه جدید میداند.
ریمون بودن،از دیگر جامعهشناسان صاحب نفوذ معاصر نیز معتقد است روندهایی که توکویل در صد و هفتادسال پیش تشخیص داده هنوز از روندهای جدی جامعه کنونی ماست.
این نوشته با طرح اندیشه توکویل سه هدف را دنبال میکند. اول، شکلگیری "قدرت اجتماعی" در جامعه جدید را بهعنوان یکی از روندهای اساسی که توکویل تشخیص داده است،توضیح میدهد. دوم، در جامعه جدید به چه شکلهایی این قدرت اجتماعی اعمال میشود. سوم داروی شفابخشی را که توکویل برای مهار پیامدهای نامطلوب قدرت اجتماعی برمیشمرد، برجسته میکند.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/alexis-de-tocqueville/
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 حمیدرضا جلائی پور
📍اندیشههای الکسی دوتوکویل درباره جامعه فرانسه و آمریکای قرن نوزدهم یکی از منابع جدی برای فهم جامعه جدید است. جامعهشناس برجستهای چون ریمون آرون، توکویل را از بنیانگذاران علم جامعهشناسی دانسته و شأن اصلی این علم را فهم روندهای شکلدهنده جامعه جدید میداند.
ریمون بودن،از دیگر جامعهشناسان صاحب نفوذ معاصر نیز معتقد است روندهایی که توکویل در صد و هفتادسال پیش تشخیص داده هنوز از روندهای جدی جامعه کنونی ماست.
این نوشته با طرح اندیشه توکویل سه هدف را دنبال میکند. اول، شکلگیری "قدرت اجتماعی" در جامعه جدید را بهعنوان یکی از روندهای اساسی که توکویل تشخیص داده است،توضیح میدهد. دوم، در جامعه جدید به چه شکلهایی این قدرت اجتماعی اعمال میشود. سوم داروی شفابخشی را که توکویل برای مهار پیامدهای نامطلوب قدرت اجتماعی برمیشمرد، برجسته میکند.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/alexis-de-tocqueville/
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ مسئولیت ما در برابر دیگران چیست؟
نگاهی به فلسفه «دیگری» لویناس و تعریف اخلاق و سیاست
🖋 حسین اکبرنژاد
📍مسئولیت ما در برابر دیگران چیست؟ مادامی که به عنوان استاد یا دانشجو یا هر عنوان و منصبی دیگر در قبال وضعیت کارگران، معلمان و به طور کلی آنچه جامعه با آن مواجه است، چه وظیفهای داریم؟ آیا ما فقط در قبال کسانی که میبینیم و چهره به چهره هستیم مسئولیم؟ و پرسش مهمتر این که در حالت کلی اگر شرایط مهیا و مناسب نباشد، از بین خود و دیگری کدام را انتخاب خواهیم کرد؟
در اندیشه لویناس، مسئولیت اخلاقی من در قبال دیگری به سان مادری صرفا پذیرندگی من و گشودگیاش به سوی دیگری است. قبول مسئولیت و ادای آن وسوسه خاطری میشود که من را متاثر ساخته و علیرغم آزادی خودپنداشتهاش او را به پروای پاسخگویی وا میدارد. به زعم لویناس، مادری جانشینی است یعنی دیگری را در خود حمل کردن.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/what-is-our-responsibility
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
نگاهی به فلسفه «دیگری» لویناس و تعریف اخلاق و سیاست
🖋 حسین اکبرنژاد
📍مسئولیت ما در برابر دیگران چیست؟ مادامی که به عنوان استاد یا دانشجو یا هر عنوان و منصبی دیگر در قبال وضعیت کارگران، معلمان و به طور کلی آنچه جامعه با آن مواجه است، چه وظیفهای داریم؟ آیا ما فقط در قبال کسانی که میبینیم و چهره به چهره هستیم مسئولیم؟ و پرسش مهمتر این که در حالت کلی اگر شرایط مهیا و مناسب نباشد، از بین خود و دیگری کدام را انتخاب خواهیم کرد؟
در اندیشه لویناس، مسئولیت اخلاقی من در قبال دیگری به سان مادری صرفا پذیرندگی من و گشودگیاش به سوی دیگری است. قبول مسئولیت و ادای آن وسوسه خاطری میشود که من را متاثر ساخته و علیرغم آزادی خودپنداشتهاش او را به پروای پاسخگویی وا میدارد. به زعم لویناس، مادری جانشینی است یعنی دیگری را در خود حمل کردن.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/what-is-our-responsibility
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ آقایان؛ خصوصی سازی را متوقف کنید
چپاول، حراج، تاراج، غارت؛ پاداش از جیب ملت
🖋 مسعود خدادادی
📍به طور کلی، خصوصی سازی به هر نوع واگذاری اموال و دارایی دولتی و عمومی به بخش و سرمایه گذاران خصوصی گفته می شود.
نقطه آغاز می تواند دهه 1340 باشد زیرا از ابتدای این دهه با افزایش درآمدهای نفتی عملا منابع و درآمدهای صنعتی پدید آمده اند که می توان درباره خصوصی یا دولتی بودن آن ها سخن گفت.
اول این که منابعی که باید در اختیار عموم مردم قرار می گرفت، در اختیار عده ای خاص قرار می گیرد و دوم این که با قدرتمند شدن این بخش شبه دولتی، عملا بخش خصوصی و سرمایه گذار حقیقی و شخصی توان رقابت با آن ها را نخواهد داشت.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/stop-privatization
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
چپاول، حراج، تاراج، غارت؛ پاداش از جیب ملت
🖋 مسعود خدادادی
📍به طور کلی، خصوصی سازی به هر نوع واگذاری اموال و دارایی دولتی و عمومی به بخش و سرمایه گذاران خصوصی گفته می شود.
نقطه آغاز می تواند دهه 1340 باشد زیرا از ابتدای این دهه با افزایش درآمدهای نفتی عملا منابع و درآمدهای صنعتی پدید آمده اند که می توان درباره خصوصی یا دولتی بودن آن ها سخن گفت.
اول این که منابعی که باید در اختیار عموم مردم قرار می گرفت، در اختیار عده ای خاص قرار می گیرد و دوم این که با قدرتمند شدن این بخش شبه دولتی، عملا بخش خصوصی و سرمایه گذار حقیقی و شخصی توان رقابت با آن ها را نخواهد داشت.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/stop-privatization
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ سلبریتی-جامعه شناسان نوپدید و مسئلۀ نقد
🖋 آرش حیدری
📍نسبت اندیشه و امر سیاسی نسبتی است پر مناقشه. دامن اندیشه را نباید پاک قلمداد کنیم، اندیشه هیچگاه پاک و بیآزار نیست بلکه خصلتی عمیقاً سیاسی و عینی دارد. مسئله اینجا است که سیاستِ اندیشه را چگونه طرح میریزیم و در خدمت چه چیز درمیآوریم؟ در خدمت تفاوت، تمایز، دفاع از حیات اجتماعی در تکثر و تفاوتهایش؟ و یا در خدمت نوعی سرکوب، حذف تمایزها، چشمک زدن به احزاب، گروهها و دستهها با طعم اندیشهورزی و عدالتطلبی؟
جامعۀ نمایش عرصهای نوپدید است و بازیهایی نوپدید نیز دارد. در زمانهای که کسی برای حرفهای قلمبه سلمبۀ فلسفی تره هم خرد نمیکند گزینگویههای فلسفی گیراتر از هر زمان دیگرند، اندکی ژست عدالتخواهی و اندیشهورزی آنقدر جذاب هست که صحنۀ نمایشی بزرگ را فراهم کند.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/sociologist-celebrity/
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 آرش حیدری
📍نسبت اندیشه و امر سیاسی نسبتی است پر مناقشه. دامن اندیشه را نباید پاک قلمداد کنیم، اندیشه هیچگاه پاک و بیآزار نیست بلکه خصلتی عمیقاً سیاسی و عینی دارد. مسئله اینجا است که سیاستِ اندیشه را چگونه طرح میریزیم و در خدمت چه چیز درمیآوریم؟ در خدمت تفاوت، تمایز، دفاع از حیات اجتماعی در تکثر و تفاوتهایش؟ و یا در خدمت نوعی سرکوب، حذف تمایزها، چشمک زدن به احزاب، گروهها و دستهها با طعم اندیشهورزی و عدالتطلبی؟
جامعۀ نمایش عرصهای نوپدید است و بازیهایی نوپدید نیز دارد. در زمانهای که کسی برای حرفهای قلمبه سلمبۀ فلسفی تره هم خرد نمیکند گزینگویههای فلسفی گیراتر از هر زمان دیگرند، اندکی ژست عدالتخواهی و اندیشهورزی آنقدر جذاب هست که صحنۀ نمایشی بزرگ را فراهم کند.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/sociologist-celebrity/
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ ایدئولوژی از منظر لویی آلتوسر
🖋 کامران مرادی
📍مسئله مهم برای آلتوسر بهعنوان نقطه شروع پرداخته او به ایدئولوژی مسئلهی بازتولید است؛
بازتولیدی که آلتوسر از آن سخن به میان میآورد علاوه بر بازتولید نیروی کار، بازتولید شرایط تولید نیز هست. «چنانکه مارکس مینویسد هر بچهای میداند که اگر در یک نظام اجتماعی همزمان با تولید، شرایط تولید بازتولید نشود آن نظام اجتماعی یک سال هم نخواهد پایید» . بنابراین سرمایهداری برای بقای خود هم به بازتولید نیروی کار احتیاج دارد و هم بازتولید شرایط تولید. بازتولید نیروی کار با پرداخت مزد صورت میپذیرد –یعنی تحقق شرایط مادی، اما تحقق شرایط مادی نبروی کار کفایت نمیکند؛ چراکه این نیرو باید کارا نیز باشد. برای کارا بودن نیروی کار نظام سرمایهداری از ایدئولوژی کمک میگیرد. اگر پرداخت مزد کارگر را مجبور به بازگشت میکند، ایدئولوژی کارا بودن نیروی کار و همچنین مطیع بودن آن را تضمین میکند...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7222
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 کامران مرادی
📍مسئله مهم برای آلتوسر بهعنوان نقطه شروع پرداخته او به ایدئولوژی مسئلهی بازتولید است؛
بازتولیدی که آلتوسر از آن سخن به میان میآورد علاوه بر بازتولید نیروی کار، بازتولید شرایط تولید نیز هست. «چنانکه مارکس مینویسد هر بچهای میداند که اگر در یک نظام اجتماعی همزمان با تولید، شرایط تولید بازتولید نشود آن نظام اجتماعی یک سال هم نخواهد پایید» . بنابراین سرمایهداری برای بقای خود هم به بازتولید نیروی کار احتیاج دارد و هم بازتولید شرایط تولید. بازتولید نیروی کار با پرداخت مزد صورت میپذیرد –یعنی تحقق شرایط مادی، اما تحقق شرایط مادی نبروی کار کفایت نمیکند؛ چراکه این نیرو باید کارا نیز باشد. برای کارا بودن نیروی کار نظام سرمایهداری از ایدئولوژی کمک میگیرد. اگر پرداخت مزد کارگر را مجبور به بازگشت میکند، ایدئولوژی کارا بودن نیروی کار و همچنین مطیع بودن آن را تضمین میکند...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7222
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ بررسی نسبت کار دانشگاهی با کار روشنفکری
🖋 گفت و گوی مهسا رمضانی با دکتر حسین سراجزاده (جامعهشناس)
📍 خیلی وقتها اهالی دانشگاه مورد نقد قرار میگیرند که چرا کنشگری اجتماعی ندارند و خود را تنها به فعالیتهای دانشگاهی محدود کردهاند. اما آیا بر هر آکادمیسینی لازم و واجب است که در کنار کار دانشگاهی خود، دغدغه مسائل جامعه را هم داشته باشد؟ کار روشنفکری چه معنا و مفهومی دارد؟ وجه مشترک و وجه تمایز فعالیت دانشگاهی با فعالیت روشنفکری در چیست؟ یک فرد دانشگاهی در چه صورتی ملقب به «روشنفکر» میشود؟ برای پاسخ به این پرسشها به سراغ دکتر حسین سراجزاده، جامعهشناس و رئیس انجمن جامعهشناسی رفتیم. او معتقد است که روشنفکران در فضای رسانهای جدید با وجود شبکههای مجازی متعدد، اثرگذاری اجتماعی بیشتری پیدا کردهاند و اهالی دانشگاه بیش از گذشته خود را موظف به حضور اجتماعی و فعالیت روشنفکری میدانند.
🔸این گفتوگو را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7367
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 گفت و گوی مهسا رمضانی با دکتر حسین سراجزاده (جامعهشناس)
📍 خیلی وقتها اهالی دانشگاه مورد نقد قرار میگیرند که چرا کنشگری اجتماعی ندارند و خود را تنها به فعالیتهای دانشگاهی محدود کردهاند. اما آیا بر هر آکادمیسینی لازم و واجب است که در کنار کار دانشگاهی خود، دغدغه مسائل جامعه را هم داشته باشد؟ کار روشنفکری چه معنا و مفهومی دارد؟ وجه مشترک و وجه تمایز فعالیت دانشگاهی با فعالیت روشنفکری در چیست؟ یک فرد دانشگاهی در چه صورتی ملقب به «روشنفکر» میشود؟ برای پاسخ به این پرسشها به سراغ دکتر حسین سراجزاده، جامعهشناس و رئیس انجمن جامعهشناسی رفتیم. او معتقد است که روشنفکران در فضای رسانهای جدید با وجود شبکههای مجازی متعدد، اثرگذاری اجتماعی بیشتری پیدا کردهاند و اهالی دانشگاه بیش از گذشته خود را موظف به حضور اجتماعی و فعالیت روشنفکری میدانند.
🔸این گفتوگو را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=7367
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
✅ هنر فاشیست نبودن
🖋 میشل فوکو | ترجمه ناصر فکوهی
📍در اروپای سال های 1945 تا 1965، اندیشیدن، راه و روش جا افتادهای داشت. در آن سال ها باید کمابیش با مارکس صمیمی میبودی و چنان به افکارت پر و بال نمی دادی که از فروید دور میافتادی؛ همچنان که باید به نظامهای نشانهای (دالها) احترام زیادی میگذاشتی. اگر کسی دعوی آن داشت که قلم به دست بگیرد، حتما باید این سه شرط را می داشت.
سپس پنج سال کوتاه و پر شور در رسید: پنج سال شادمانی و معما! بر دروازه های دنیای ما، ویتنام نخستین ضربه را بر قدرت حاکم وارد کرد. اما این جا، میان چهار دیوار خود ما چه می گذشت؟ آمیزهای از سیاستبازیهای انقلابی و ضد خفقان؟ جنگی در دو جبهه استثمار اجتماعی و سرکوب روانی؟. رویایی که میان پایان جنگ جهانی اول و روی کار آمدن فاشیسم ، آرمانشهرگراترین افکار را در اروپا شیفته خود کرده بود. آتش یک سانی دامنگیر مارکس و فروید شد....
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/art-of-not-being-fascist
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 میشل فوکو | ترجمه ناصر فکوهی
📍در اروپای سال های 1945 تا 1965، اندیشیدن، راه و روش جا افتادهای داشت. در آن سال ها باید کمابیش با مارکس صمیمی میبودی و چنان به افکارت پر و بال نمی دادی که از فروید دور میافتادی؛ همچنان که باید به نظامهای نشانهای (دالها) احترام زیادی میگذاشتی. اگر کسی دعوی آن داشت که قلم به دست بگیرد، حتما باید این سه شرط را می داشت.
سپس پنج سال کوتاه و پر شور در رسید: پنج سال شادمانی و معما! بر دروازه های دنیای ما، ویتنام نخستین ضربه را بر قدرت حاکم وارد کرد. اما این جا، میان چهار دیوار خود ما چه می گذشت؟ آمیزهای از سیاستبازیهای انقلابی و ضد خفقان؟ جنگی در دو جبهه استثمار اجتماعی و سرکوب روانی؟. رویایی که میان پایان جنگ جهانی اول و روی کار آمدن فاشیسم ، آرمانشهرگراترین افکار را در اروپا شیفته خود کرده بود. آتش یک سانی دامنگیر مارکس و فروید شد....
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/art-of-not-being-fascist
🔸اگر نوشته دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
👍1