انگاره‌‌‌‌ | رسانه علوم اجتماعی و سیاست‌گذاری اجتماعی – Telegram
انگاره‌‌‌‌ | رسانه علوم اجتماعی و سیاست‌گذاری اجتماعی
1.89K subscribers
207 photos
2 videos
3 files
1.01K links
دسترسی به آرشیو کتابخانه، مقاله، مالتی‌مدیا و تحلیل‌های جامعه‌شناسی و سیاستگذاری اجتماعی
http://Engare.Net

ارتباط با:
@ATU_SOCIOLOG

اینستا:
Instragram.com/EngareNet
عضویت در:
کار علوم اجتماعی
رویداد علوم اجتماعی
https://news.1rj.ru/str/addlist/FSCJvPqZpVZiZDZk
Download Telegram
مدارای اجتماعی
🖋 محمدباقر تاج‌الدین

🔺هر جامعه ای به میزان مناسبی از مدارای اجتماعی نیازمند است تا در پناه آن بتواند به سامان اجتماعی دست پیدا کند. در جوامعی که مدارای اجتماعی یافت نشود و یا میزان آن پایین باشد شاهد افزایش خشونت، درگیری، کشمکش و تضاد هستیم که سامان اجتماعی را به شدت دستخوش اختلال و بی کارکردی می کند. از سوی دیگر، در جوامعی که گروه های قومی، مذهبی، نژادی و زبانیِ گوناگون در آن زیست می کنند احتمال کم رنگ شدن مدارای اجتماعی وجود دارد، به ویژه اگر دولت ها در این جوامع بر طبل قوم مداری و گرایش های مذهبی خاصی بکوبند، یقینا زمینه را برای فرسایش مدارای اجتماعی و به تَبَعِ آن افزایش خشونت فراهم می کنند.

🔺مدارا با دیگرانی که از جنس و قوم و مذهب ما نیستند اگر چه ممکن است کمی دشوار به نظر برسد، اما حقیقت این است که نیاز فوری و پایه ای به شمار می رود و تا این اصل مهم مورد عنایت قرار نگیرد هر روز باید شاهد نزاع ها و درگیری های گوناگون بین انسان ها باشیم. حتی مدارا با کسانی که هم فکر و هم عقیده با ما نیستند نیز بسیار ضرورت دارد و یکی از مهم ترین دلایل بروز خشونت و نزاع در جامعه عدم مدارا با کسانی است که در طیف فکری و عقیدتی با یکدیگر قرار ندارند.

🔺نداشتن مدارا و سخت گیری با دیگران-والبته آسان گیری بر خود-ریشه های فردی و اجتماعی فراوانی دارد که مهم ترین این ریشه ها بدین قرارند:

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2000


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
گزینشی که شجاعت و عدالت را کُشت
🖋 محمد فاضلی

📍نوجوان هفده‌ساله درس‌خوانی بود که در تابستان سال 1366 در رشته پزشکی قبول شده بود. خانواده خوشحال بودند، اولین پزشک آینده فامیل بود، اما به یکباره خبر آمد که گزینش او را رد کرده است. نوجوانی که سرش چنان در درس و مشق بود که پزشکی قبول می‌شد، از خانواده‌ای مذهبی می‌آمد و تابستان‌ها را هم در کنار پدر در روستا کار می‌کرد، اصلاً چه کاری می‌توانست کرده باشد که با همان معیارهای دهه شصت شایسته رد شدن باشد؟ همه فامیل حتماً دست به‌کار شدند تا بالاخره مسأله حل شد و یادم هست یکی دو مقام استانی هم پا در میانی کردند تا مشکل گزینش نوجوان حل شد. آن نوجوان امروز پزشک فوق‌تخصص است و صدها هزار انسان از خدمات او بهره‌مند هستند. سرمایه‌گذاری در ساخت مرکز درمانی هم انجام داده و حتماً اشتغال‌هایی هم ایجاد کرده است.
یک لحظه از خودمان بپرسیم اگر کسی به داد این نوجوان درس‌خوان نرسیده بود، امروز خودش چه وضعی داشت؟ جامعه‌ای که از استعداد او بی‌بهره می‌ماند چه هزینه‌ای می‌پرداخت؟ خودش و یک فامیل بزرگ چه احساسی نسبت به کشور پیدا می‌کردند؟ او و جامعه این هزینه را به چه دلیل باید می‌پرداختند؟ آیا گزارش یک استشهاد محلی، سلیقه یک آدم، غرض‌ورزی یک خبرچین یا چیزی از این دست برای داوری درباره او کفایت می‌کرد؟ نظام گزینش آدم‌های زیادی از این دست را زیر تیغ خود نابود کرده و از ایشان انسان‌هایی سرخورده و ناراضی ساخته، و جامعه را نیز از وجود استعداد و قابلیت‌های‌شان محروم کرده است.
آدم‌های دستگاه اداری امروز، اغلب از سخت‌ترین سازوکارهای گزینشی عبور کرده‌اند و تیغ گزینش در بازه زمانی بسیار طولانی‌مدتی – بیش از یک دهه – بالای سر هر کارمند دستگاه اداری است تا زمانی که حداقل شرایط استخدامی او «رسمیِ قطعی» شود. او در این مدت می‌آموزد که سکوت پیشه کند، خلاف تصمیم‌های کارشناسی حرفی نزند زیرا ممکن است به دلایل غیرکارشناسی او را در گزینش رد کنند. او یاد می‌گیرد که همواره بهانه‌هایی برای رد کردن آدم‌ها در دسترس است. نظام گزینش ترسی را در آدم‌ها نهادینه می‌کند که دست آخر از بخش عمده کارکنان دستگاه اداری افرادی بیمناک می‌سازد.

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2003


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
راه علاج بحران ارزی ایران
🖋 استیو هنکه/ اقتصاددان آمریکایی

📍 در شرایطی که اوضاع مخاطره آمیز شده است، راهی برای درمان بیمار وجود دارد که اتفاقا راه علاج سریعی هم هست. من این راه دسته اول را از آنجا می‌شناسم که تاکنون با آن، کشورهای با تورم مرگبار را حمایت کرده‌ام. برای مثال در بلغارستان و هنگامی که مشاور نخست وزیر (پتر اسویانوف) در سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ بودم.

در فوریه ۱۹۹۷ بلغارستان به پدیده ابرتورم دچار شده بود و نرخ تورم ماهانه آن به ۲۴۲ درصد رسیده بود. این نرخ تورم ماهانه بود و نه سالانه که بیشتر از برآورد من از تورم سالانه ایران است؛ ضمن این که نرخ تورم ایران هنوز خیلی پایین‌تر از آستانه تحمل این کشور است.

چه کردیم تا در چند ساعت ابرتورم بلغارستان را مهار کنیم؟ در یکم ژوئیه ۱۹۹۷ یک هیات ارزی تشکیل دادیم که اسکناس و سکه‌های قابل تبدیل به ارزهای دیگر را در نرخی ثابت منتشر می‌کرد. این اوراق مالی اوراق ذخیره‌ای با ریسک پایین بود که توسط ارزهای خارجی و به ویژه مارک آلمان حمایت می‌شد (آلمان در سال ۲۰۰۲ یورو را جایگزین مارک کرد). سود این اقدام از طریق اختلاف بین بهره دارایی های ذخیره و هزینه های بدهی به دست می‌آمد.

این اقدام نوعی سیاست ارزی و نه سیاست پولی بود. عملیات هیات‌های ارزی تاثیرپذیر و خودکار است و نفس عملکرد آن، تبدیل ارز داخلی به ارز لنگر (در خصوص بلغارستان مارک آلمان) با نرخ ثابت است. در نتیجه حجم پول در گردش ارز داخلی تنها توسط نیروهای بازار تعیین می‌شود که آن را تقاضای ارز داخلی می گوییم. از آنجا که ارز منتشر شده توسط هیات ارزی مشابه ارز لنگر یا باثبات است، هیات ارزی آن کشور بخشی از منطقه ارزی ارز باثبات خواهد بود.

تجربه هیات ارزی بلغارستان تجربه بسیار موفقی بود چرا که در سال ۱۹۹۷ ابرتورم این کشور که در فوریه ۱۹۹۷ به ۲۴۲ درصد رسید متوقف شد و به بلغارستان اجازه داد تا از بحران‌های خارجی نظیر سقوط روبل روسیه در سال ۱۹۹۸ و رکود بزرگ سال ۲۰۰۹ جان سالم به در برد.

برای توقف سریع روند کنونی، ایران باید همان کاری را کند که بلغارستان در سال ۱۹۹۷ کرد. باید یک هیات ارزی ایجاد کند و به جای مارک آلمان که دیگر وجود خارجی ندارد، طلا را پشتوانه ریال قرار دهد. بدین ترتیب ایران ریالی خواهد داشت که به جای ارزی بی‌ارزش به اندازه طلا با ارزش خواهد بود./ایسنا

🔸 بیشتر در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2006


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
تولد سوژه ایرانی را باور نکرده‌ایم
🖋 مقصود فراستخواه

📍 این روزها مناسبات جامعه ما با جوانان بحث‌انگیز شده است و جوانان امروز «ابژه‌ای» برای بزرگان رسمی این جامعه شده‌اند. گویی ما هنوز تولد «سوژه ایرانی» را باور نکرد‌ه‌ایم و مرتب جوانی را که خود می‌تواند راه‌‌حل باشد به «مسئله» بدل می‌کنیم. مرتب اعمال آنان را ارزیابی کرده و برچسب‌های خودمان را به آنان می‌زنیم؛ اینکه دینداری در آنان تضعیف شده است، مدرک‌گرا هستند، بحران هویت دارند و در کل در وضعیت نابهنجاری به سر می‌برند. با همین قضاوت برای جوانان سیاست‌گذاری می‌کنیم و هیچ اعتنایی به خواسته‌های آنان نداریم و گویی نگاه سراسربین حکومت همه‌چیز را درخصوص آنان می‌بیند و کنترل می‌کند.
ما جوانان را بر بنیاد برساخته اجتماعی خودمان تعریف و ارزیابی می‌کنیم و پیوسته آنان را موضوع تابوهای خود قرار می‌دهیم. قدرت صدا، متن، سیاست و انضباط اجتماعی ما از خانواده تا کلاس درس، سازمان‌های کار، میدان ورزشی، دانشگاه، حوزه‌های مشارکت اجتماعی، ان.جی.او.‌ها و دیگر حوزه‌های مربوط به جوانان را دربر می‌گیرد.
جوان‌های امروز به تعریف جامعه‌شناختی عمدتا متولدهای دهه ۷۰- ۸۰ هستند؛ یعنی نه خاطره‌ای از جنگ دارند و نه از انقلاب. بااین‌حال، مرتب آنان را ابژه کرده و ارزش‌ها، هنجارها، ایماژهای‌مان را برای آنان روایت می‌کنیم و در این فضا، صدای آنها کمتر در جامعه به گوش می‌رسد.

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2010


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
چرا «سرمایه» مارکس همچنان مهم است
گفت‌وگویی با دیوید هاروی درباره تناقض‌های سرمایه‌داری، تغییر اقلیمی و تازه‌ترین کتابش «مارکس، سرمایه و جنون خرد اقتصادی»
🖋 ترجمه: رحمان بوذری

📍 بیش از صدوپنجاه سال از انتشار اولین مجلد کتاب «سرمایه» می‌گذرد، کتابی قطور و حجیم که بسیاری از خوانندگان را مرعوب می‌کند و بی‌خیال خواندن آن می‌شوند. دیوید هاروی خواندن آن را ضروری می‌داند. او دهه‌هاست «سرمایه» تدریس می‌کند. کلاس‌های عمومی‌اش درباره سه مجلد «سرمایه» روی اینترنت موجود است و میلیون‌ها نفر در سرتاسر جهان آنها را دیده‌اند. این کلاس‌ها مبنای نگارش دو مجلد «راهنمای سرمایه» بوده‌اند. آخرین کتاب هاروی با عنوان «مارکس، سرمایه، و جنون خرد اقتصادی» راهنمای کم‌حجم‌تر هر سه مجلد «سرمایه» است. او در این کتاب سراغ عقلانیت‌ستیزی بنیادین نظام سرمایه‌داری می‌رود. آنچه در ادامه می‌آید مصاحبه دیوید هاروی است با مجله ژاکوبن درباره این کتاب، نیروهای خلاقه و مخرب سرمایه، تغییر اقلیمی و اهمیت کتاب «سرمایه».

مدت‌هاست «سرمایه» را تدریس می‌کنید. تصویری کلی از سه مجلد آن به دست می‌دهید؟
مارکس خیلی به جزئیات علاقه داشت، و گاهی نمی‌توان فهمید طرح کلی کتاب «سرمایه» درباره چیست. ولی راستش خیلی ساده است. سرمایه‌داران روز خود را با مقدار مشخصی پول شروع می‌کنند، این پول را به بازار می‌برند وکالایی می‌خرند مثلا وسایل تولید و نیروی کار، و آن را در فرایند کار می‌اندازند و این فرایند کالای جدیدی تولید می‌کند. کالای جدید در ازای پول فروخته می‌شود و سود به همراه دارد. آن‌وقت سود به انحای مختلف توزیع می‌شود، در قالب اجاره‌بها و بهره، و دوباره به پول اولیه بر می‌گردد، همین قضیه چرخه تولید را بار دیگر به راه می‌اندازد.
ما با فرایند گردش سرمایه طرفیم. و سه مجلد «سرمایه» با ابعاد مختلف این فرایند سرو‌کار دارد. اولی با تولید. دومی با گردش و آنچه فرایند «تحقق» می‌نامیم، یعنی شیوه تبدیل کالا به پول. و سومی با توزیع، یعنی اینکه چقدر از این پول پیش از آنکه به فرایند گردش برگردد به مالک می‌رسد، چقدر به سرمایه‌گذار، چقدر به تاجر. این چیزی است که سعی می‌کنم درس بدهم تا آدم‌ها رابطه بین سه مجلد «سرمایه» را بفهمند و در هیچ‌یک از این سه مجلد یا در بخشی از آن سردرگم نشوند.
شما از جهاتی با سایر مارکس‌پژوهان فرق دارید. یکی از تفاوت‌های اصلی این است که علاوه بر مجلد اول توجه زیادی به مجلد دوم و سوم نشان می‌دهید، حال آنکه بسیاری از مارکس‌پژوهان فقط به مجلد اول نظر دارند. چرا؟

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2018


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
در دفاع از مقاومت‌های فردی(تقدیم به تمام افشاگران)
🖋 محمدمهدی اردبیلی

📍امروزه همگان، دلسوزانه یا مغرضانه، به رواج فراگیرترین شکل فساد در کشور اذعان دارند. علی‌رغم تمام شعارها و ژست‌ها، دیگر چیزی برای مخفی کردن باقی نمانده و همه چیز عیان است. بحث ابداً بر سر ارقامِ همواره روبه‌رشد نیست: اینکه فلان تعداد مدیر خاطی یا بهمان مبلغ پرداخت رشوه چقدر است، بحثی حاشیه‌ای است. فساد در حال حاضر خواسته یا ناخواسته، به فرهنگ و سبک زندگی ما بدل شده است. امروز ما با فساد مواجه نیستیم، بلکه در آن تنفس می‌کنیم. و در نتیجه، هر فردی، ولو به‌اصطلاح درستکار، نمی‌تواند خود را از فساد مبرا نگاه دارد. این فساد نه تنها در سیستم اداری، بلکه در اذهان دوستان، در مطالبات فرزندان، در توصیه‌های آشنایان، در مناسبات دانشگاهی، و در یک کلام، در تمام شئون زندگی ما به چشم می‌خورد. فساد دیگر نه تنها به یک واقعیت کتمان‌ناپذیر، بلکه حتی به «حقیقت» یا «یگانه ارزش زمان ما» بدل شده است.
در برابر این فساد دو راهکار شایع وجود دارد که هر دو قابل انتقادند:

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2027


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
نظم اجتماعی
Social order

📍 نظم اجتماعی به معنای اطاعت تمامی اعضای یک جامعه از هنجارها، ارزش ها و قوانینی است که اساس قوام جامعه را تشکیل می دهند. به این قرار این اصطلاح را می توان به منظور مشخص کردن مجموع نهادهای اجتماعی از این نظر که در جهت عملکرد مطلوب حیات اجتماعی و مناسبات اجتماعی بخوبی تنظیم شده اند، به کار برد. علاوه بر این ، مفهوم نظم اجتماعی می تواند به طور مستقیم هماهنگی ، تعادل و انسجام روابط اجتماعی را برساند که مجموع افراد جامعه را از طریق فعل و انفعال سازوکارهای اقتصادی و سیاسی به سوی زندگی مشترک جلب کنند و خواست گذران حیات در جمع را پدید آورند. لیکن بیشترین نظم اجتماعی به نظم رایجی اطلاق می شود که اطاعت همگان را از یک نظم ارزشی جا افتاده و رایج به منظور مرجع داشتن طبقات و قشرهای ممتاز، اولویت می بخشد. اساس این نظم بر این اندیشه استوار است که ثروت اساسی یک جامعه را صلح و آرامش تشکیل می دهد. نتیجه ای که از آن گرفته می شود، این است که تمامی اعضا باید خواه ناخواه در برابر نظام سیاسی اجتماعی یا شکلی از سازمان اجتماعی سرتمکین فرود آورند که این خود موجبات تداوم ، نابرابری ها، بی عدالتی ها و علل و عوامل بروز تنازع اجتماعی را فراهم می سازد.( بیرو،آلن، فرهنگ علوم اجتماعی ، ترجمه دکتر باقر ساروخانی ، انتشارات کیهان ، تهران، ١٣٧٠،واژه نظم اجتماعی) چون نظم در نظریه جامعه شناسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است ، باید آن را با دقت بیشتر مورد بررسی قرار داد. در حالی که نظم کم و بیش معادل با سرکوب یا ستیز است.

#مفاهیم

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2023


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
گفت‌وگو برای بستن زنگوله‌ها به گردن گربه‌ها
🖋 محمد فاضلی

📍 عبید زاکانی حکایت می‌کند که موش‌های خانه‌ای از دست گربه خون‌ریز سخت به تنگ آمده بودند و راهکاری می‌جستند. موشی پیشنهاد کرد که بند زنگوله‌ای را شبانه از گردن بزغاله پاره کرده و بر گردن گربه ببندند تا به هنگام نزدیک شدنش، موش‌ها هشیار شده و گریزان شوند. زنگوله که به دست آمد مقرر شد همان موشی که پیشنهاد داده بود زنگوله به گردن گربه ببندند، خودش این کار را انجام دهد. آن موش رفت و دیگر هیچ موشی او را ندید. نتیجه داستان عبید زاکانی برای سیاست‌گذاری عمومی چیست؟
داستان ما به زندگی موش‌های حکایت عبید زاکانی شبیه است. سؤال مهمی سال‌ها بی‌پاسخ مانده است: «اشتباه کردن ذاتی انسان و نظام‌های انسانی است، اما تکرار سیاست‌های اشتباه چرا صورت می‌گیرد؟» نتایج مشاهده‌شده در اقتصاد، محیط‌زیست و جامعه نشان می‌دهد سیاست‌های بانکی، مالی، ارزی، آب و انرژی، بهداشت و درمان، امور خارجه و مدیریت مسائل و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی ایرادات جدی داشته که جامعه ایرانی را در وضعیت فعلی قرار داده است. این سیاست‌ها عین گربه داستان عبید، هر چند وقت یکبار از راه می‌رسند و ما هم‌چون موش‌های بی‌دفاع قربانی آن‌ها می‌شویم. برخی از آن‌ها هم همیشه هستند.
مسأله پس این می‌شود که چگونه باید از شر گربه سیاست‌های خون‌ریز و خانه‌خراب‌کن خلاص شد؟ ایران، گربه روی نقشه جهان، چگونه می‌تواند از شر گربه این گونه سیاست‌ها خلاص شود؟ برخی مثل موش‌های داستان عبید حکم به مهاجرت می‌دهند و از این سرزمین می‌روند. برخی تسلیم قضا و قدر می‌شوند تا چه زمانی گربه آن‌ها را قربانی کند. راه دیگر اما بستن زنگوله‌ای به گردن گربه است تا به محض آن‌که گربه این سیاست‌های نادرست تکان خورد، همگان بدانند که دوباره خطری در راه است؛ اما درست برخلاف داستان عبید، با صدای زنگوله فرار نکنند و در مقابل سیاست‌های غلط بایستند. این جای داستان با حکایت عبید متفاوت می‌شود.
آن زنگوله چیست که باید به گردن سیاست‌های غلط بست؟ سیاست‌های نادرست البته بسیارند و زنگوله‌های بسیار لازم است. بدون این زنگوله‌ها، گربه سیاست‌های غلط و ناکارآمدی، در هر دولت، حکومت، سازمان و دوره‌ای ما را خواهد خورد. برخی از این گربه‌ها چهل، پنجاه و شصت ساله هستند. من فکر می‌کنم دو زنگوله‌ عبارتند از:
زنگوله گزارش مکتوب بیان اشتباهات و آشکارسازی آن‌ها: کسانی باید مسئولیت بپذیرند و به اشتباهات اعتراف کنند، حتی اگر خودشان در اشتباهات گذشته نقش نداشته‌اند. رئیس بانک مرکزی عوض شده، اما تصریح نشده که کدام اشتباهات رئیس قبلی بانک مرکزی ما را به وضع فعلی رسانده است و بانک مرکزی چگونه آن‌ها را تکرار نخواهد کرد یا مانع تکرار اشتباهات بقیه عناصر نظام بانکی می‌شود.
زنگوله بیان خسارات ناشی از اشتباهات: سدی به اشتباه ساخته شده، قانونی به نادرست تصویب شده، کارخانه‌ای غلط جایابی شده، ارز به غلط قیمت‌گذاری و توزیع‌ شده؛ اما خسارات این‌ها هیچ وقت برآورد نمی‌شود و به اطلاع کسی رسانده نمی‌شود...

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2048


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
فنلاند چگونه قتل و خشونت را کاهش می‌دهد؟
🖋 مرجان آریادخت

محرومیت اجتماعی به وضعیتی گفته می‌شود که در آن بیکاری بلندمدت، مشکلات مالی، ضعف در مهارت‌های زندگی و… بر زندگی فرد غالب می‌شود. پیشگیری از محرومیت اجتماعی در فنلاند عمدتاً مبتنی بر خدمات عمومی و انتقال درآمد است.

علاوه‌براین، به اقدامات و کارهای ویژه‌ای نیاز است که چرخه‌های جدی محرومیت اجتماعی را متوقف سازند. محرومیت اجتماعی به طور تنگاتنگی با بازار کار ارتباط دارد، مخصوصاً بیکاری ساختاری. مداخلۀ زودهنگام نقش عمده‌ای در پیشگیری از محرومیت اجتماعی دارد.

آموزش افراد بیکار عموماً از محرومیت اجتماعی پیشگیری می‌کند ولو اینکه ضرورتاً بیکاری را از بین نبرد. کار، آموزش و روابط اجتماعی نقش مهمی در ادغام جوانان در جامعه بازی می‌کنند. اصلی‌ترین عوامل خطر در مورد محرومیت اجتماعی جوانان عبارت اند از: آموزش ضعیف، بی‌خانمانی و بیکاری (مخصوصاً بیکاری بلندمدت).

طبق آمارهای ۱۹۸۰، بالای ۸۰ درصد جوانان زیر ۲۱ سالی که مرتکب قتل شده‌اند، مشکلات عدیده‌ای در مدرسه داشته و ۴۰ درصدشان در دوره‌ای از زندگی تحت مراقبت‌های روانی بوده‌اند. این نشان می‌دهد که خشونت در میان جوانان با مشکلات روان‌شناختی و سایر مسائلی مشخص می‌شود که تماماً در مدارس قابل شناسایی، مداخله و درمان‌اند (از طریق آموزش‌های درسی همگانی و جلسات خاص روان درمانی). طبق اصل مداخلۀ زودهنگام، مدارس فرصت خوبی در اختیار دارند تا افراد نیازمند به خدمات بهداشت روانی را شناسایی کنند. وقتی مداخله به موقع صورت بگیرد، با جلسات درمان کوتاه‌تر و ارزان‌تری می توان به نتیجه رسید./باشگاه اندیشه

🔸 بیشتر در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2053


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
فضایل اخلاقی نظری
🖋 مصطفی ملکیان

📍1️⃣ سعة صدر، يعني آمادگي براي شنيدن هر سخن و راي و عقيده‌اي. يعني اينكه انسان ذهن خود را باز نگه دارد و اين وقتي حاصل مي‌شود كه انسان دو چيز را بپذيرد: يكي اينكه هر سخني ممكن است حق باشد و ديگر اينكه هر سخني ممكن است باطل باشد. قبول اين سخن خيلي ساده است و شهود انسان آن را همراهي مي‌كند و انسان به‌وضوح مي‌تواند تصديقش كند و به‌محض قبول آن ذهن انسان باز مي‌شود، چون انسان به دو دليل ذهن خود را مي‌بندد، يكي به اين دليل كه فكر مي‌كند سخن ديگران باطل است و محال است كه باطل نباشد، اما اگر گزارة اول را پذيرفته باشد مي‌داند كه ممكن است سخن ديگران حق باشد، بنابراين به سخن ديگري اجازة ورود مي‌دهد. دليل دوم اين است كه فكر مي‌كند سخنش حق است و محال است كه حق نباشد، اما اگر گزارة دوم را پذيرفته باشد مي‌داند كه ممكن است سخنش باطل باشد و سخن ديگري حق، بنابراين به سخن ديگري اجازة ورود مي‌دهد. اگر انسان در مقام عمل به اين دو نكته ملتزم باشد همواره پروندة آرا و نظرات خود را باز مي‌گذارد؛ گزارة اول براي اين است كه الزاماً سخن ديگران را باطل ندانيم و گزارة دوم براي اين است كه الزاماً سخن خود را حق ندانيم. اين را به هركس كه بگوييد تصديق مي‌كند، اما اندكي به آن عمل مي‌كنند و البته كساني كه به آن عمل نمي‌كنند بهانه‌هايي هم درست مي‌كنند، مثلاً مي‌گويند كه آدمهاي شراب‌خوار كه ديگر ممكن نيست سخنشان درست باشد!

🔻نتيجة عملي سعة صدر آمادگي براي گفت‌وگوست. در عالم ذهن و معرفت كفايت مذاكرات معني ندارد و هميشه ممكن است شخص جديدي ظهور كند و حرفي بزند كه انسان مجبور شود در تمام مذاكرات سابق خود تجديدنظر كند. البته گفت‌وگو با جروبحث،‌ گپ زدن، مذاكره و ‌آشتي‌جويي فرق مي‌كند، كه در جاي ديگري درباره‌اش نوشته‌ام. در واقع، گفت‌وگو يعني نوعي سكوت دروني داشتن و با سكوت دروني وارد دنياي ديگري شدن و جهان را از چشم او ديدن و سپس بازگشتن به عالم خود و داوري كردن.

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2056


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
بی تفاوتی اجتماعی
🖋 مدیر سایت

📍 یکی از مهمترین مسائلی که گریبان جامعه ما را گرفته بی تفاوتی اجتماعی است. البته با ورود فضای مجازی به زندگی اجتماعی ایرانیان، بی تفاوتی اجتماعی شدت بیشتری به خود گرفته و هر نوع مسئولیت پذیری در مقابل جامعه به شکل مجازی اتفاق می افتد. بی تفاوتی اجتماعی در بیشتر موارد به صورت فردگرایی محض خود را نشان می دهد. فردگرایی را با تعریف لیبرالیستی اشتباه نگیرید، فردگرایی را در غالب منافع شخصی و کسب سود از هر راه قانونی و غیرقانونی معنی کنید. بی تفاوتی اجتماعی چنان سراپای جامعه را درنوردیده است که هر نوع آینده نگری چالش های...

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2062


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
دانسته ها و ندانسته های انسان
🖋 محمدباقر تاج‌الدین

📍ابن یمین فریومدی شاعر قرن هفتم و هشتم قمری که اهل خراسان آن روز (فریومد یا فرومد در آن روزگار جزیی از خراسان بزرگ بود) و امروزه جزیی از شهرستان میامی در استان سمنان است، بود. شعری زیبا درباره دانستن و ندانستن به شرح زیر سروده است:
آن کس که بداند و بداند که بداند اسبِ خِرَد از گنبد گردون بستاند
آن کس که بداند و نداند که بداند بیدار نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند لنگان خَرَکِ خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مُرَکب ابدالدهر بماند
و یا مولوی شاعر و عارف بزرگ قرن هشتم که این گونه سروده بود:
هر که او بیدارتر پُر دردتر هر که او آگاه تر رُخ زردتر(مثنوی، دفتر اول)
دانستن، آگاهی، دانایی، خردورزی و عقلانیت اگرچه در تعریف دقیق و مفهومی تفاوت هایی هر چند اندک با یکدیگر دارند، اما در این نوشته مسامحتا آنها را به یک معنا فرض کرده ام و دانستن را مقابل نداستن همانند دانایی در مقابل نادانی گرفته ام. روشن است که نادانی و ندانستن انسان در برابر دانسته های او بسیار گسترده تر و عمیق تر است. به عبارت دیگر، آدمی اگر چه درباره بسیاری از امور این جهانی از آسمان ها و کهکشان ها گرفته تا اعماق اقیانوس ها و دریاها و تا جسم و روان انسان و جامعه و سایر امور مطالب زیادی می داند و موفق به بسط و گسترش دانش ها و علوم جدید هم شده است، اما بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از امور دیگر هم هستند که هنوز آدمی نسبت به آنها بی اطلاع یا کم اطلاع است و مرز نادانی های آدمی بسیار گسترده است. به عنوان نمونه ما هنوز از بسیاری از کرات آسمانی دیگر اطلاعی نداریم، ما هنوز ابعاد پیچیده هستی را درست و دقیق نمی شناسیم، ما هنوز از ابعاد پیچیده روح و روان آدمی اطلاع دقیقی نداریم، ما هنوز بسیاری از بیماری ها را نتوانستیم به کنترل خود درآوریم، ما هنوز از اعماق تاریخ اطلاع درست و دقیق نداریم، ما هنوز راه حل اساسی برای رفع تبعیض و بی عدالتی در جامعه را نمی دانیم، و هکذا و هکذا. اما ناگفته نگذاریم که حجم و عمق دانسته های آدمی هم در خور توجه و قابل تقدیر و ستایش است.
اما در این نوشته منظور من از دانستن...

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2075


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
صد سال است پشت در مدرنیته درجا می‌زنیم
🖋 عظيم محمودآبادي

📍 عوامل متعددي در شكل‌گيري جوامع دخيل هستند اما براي دوام يك جامعه همبستگي اجتماعي از اهميت بسيار بالا و استثنايي برخوردار است؛ عاملي كه هرچند از علل موجبه آن محسوب مي‌شود اما در علل مابقي اش نيز نقش بي‌بديلي را ايفا مي‌كند؛ نقشي كه البته در بزنگاه‌هاي حساس‌، پررنگ‌تر هم مي‌شود.
ناصر فكوهي معتقد است كه مولفه‌هاي همبستگي اجتماعي ثابت نيستند و در طول دوران دچار تحول مي‌شوند.
به باور استاد انسان‌شناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، بي‌توجهي به اين تغيير مولفه‌ها مي‌تواند همبستگي اجتماعي را دچار آسيب‌هاي جدي كند.

آيا فرمول مشخصي براي سنجش ميزان همبستگي اجتماعي در يك جامعه وجود دارد؟ با چه فرمول و مكانيسمي مي‌توان ميزان همبستگي اجتماعي در جامعه را تخمين زد؟

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2080


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
جلوه‌ها و ابعاد دین داری و کارکردهای اجتماعی دین
سخنرانی سیدحسین سراج زاده در مرکز اسلامی مفید تورنتو


📍بحث جامعه شناختی درباره دین بحث برون دینی و تا حدی بدور از داوری های ارزشی و داوری درباره درستی و نادرستی گزاره هایی است که پیروان ادیان مطرح می کنند.
از این رو با کلام و الهیات متفاوت است که عمدتا درون دینی هستند.
جامعه شناسان پرسش شان درباره ماهیت دین نیست، بیشتر درباره کارکردهای آن برای فرد و جامعه است و اینکه دین به عنوان یک نهاد اجتماعی چه تغییرات و تبدیلاتی داشته است، مثلا مردم دین را چگونه می فهمند؟ رابطه نهاد دین با سایر نهادهای اجتماعی چگونه است؟ مجموعه خاصی از باورهای دینی چه ارتباطی با سایر کنش های و اعمال و رفتار فردی و جمعی دارند و ...

تعریف جامعه شناسانه از دین تعریفی است که تا حد زیادی جامعیت دارد و همه ادیان و همه انواع دینداری را در بر می گیرد.
آن تعریف به طور خلاصه این است؛ مجموعه ای از باورها درباره وجود پدیدهای ماورای طبیعی و نقشی که در این جهان دارند، نمادها و نیز مناسکی و رسومی که در ارتباط با آنان ایجاد می شود، و عواطف و احساساتی که نسبت به آن ها شکل می گیرد، و قواعد و هنجارهایی که گذاشته می شود
.
** فایل صوتی جلسه در وبسایت قابل دسترس می‌باشد

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2088


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
آموزش و پرورش کنکور محور، یا شهروند مدار؟!
🖋 مهران صولتی

📍به نظر می رسد امروزه اگر کسی بخواهد درباره وضعیت آموزش و پرورش و چشم اندازهای امکان تحول بنیادین در آن داوری کند به هیچ روی کار دشواری پیش رو ندارد. تنها به عنوان یک نمونه کافی است تا نگاهی به لیست دروسی که قرار شده کلاس های آن در پایه تازه تاسیس دوازدهم حذف و به صورت خودخوان برگزار شود بیفکند تا به خوبی بتواند ماهیت این دستگاه فرهنگی ورشکسته را درک نماید! برای شما این درس ها را می خوانم: علوم اجتماعی/ سلامت و بهداست/ مدیریت خانواده و سبک زندگی/ نگارش/ تربیت بدنی و زبان انگلیسی. پر واضح است درسی که قرار است خودخوان باشد نه انگیزه ای در دانش آموز بر می انگیزد و نه چیزی به اندوخته های او می افزاید بلکه صرفا کسب نمره قبولی را از او می خواهد. در حالی که فقدان بینش جامعه شناختی بسیاری از شهروندان را از درک واقعیت های اجتماعی محروم ساخته و تنها به آنها عینکی برای نگاه سیاسی و سیاه و سفید به مسائل اجتماعی بخشیده است درس" علوم اجتماعی" از لیست دروس دارای کلاس حذف می شود!

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2085


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
دانلود مجله گفت و گوی جهانی – دوره ۱ شماره ۵

گفتگوی جهانی مجله اینترنتی انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی (ISA) است. اولین شماره در سال 2010 به عنوان یک خبرنامه آغاز شد. گفتگوی جهانی اکنون 3 بار در سال به 17 زبان نمایش داده می شود. این نشریه به عنوان پلی برای ارتباط بین تمامی اعضای انجمن به حساب می‌آید.
به دلیل اهمیت بالای این نشریه، تصمیم گرفتیم که آرشیو فارسی آن را به مرور برای کاربران فارسی زبان منتشر کنیم. (از شماره 5 دوره اول این نشریه به صورت همزمان به فارسی ترجمه و منتشر می‌شود)

در این نوشته، نشریه گفت‌و‌گوی جهانی، سال اول، شماره 5 (جولای 2011) را می‌توانید به صورت آنلاین بخوانید یا دانلود کنید:
لیست نوشته‌های این نشریه:

آرمانشهر‌های واقعی و جامعه‌شناسی جهانی
نویسنده اریک اولین رایت
توسعه به مثابه عدالت: آرمانشهری واقعی از هند
نویسنده: کالپانا کانابیران
رویارویی با بی‌عدالتی در زمینه آب
نویسنده: ژوزه استبان کاسترو
بحث پیرامون کار جهانی
نکوداشت رابرت مرتون
جامعه شناسان جوان کاتالونیا
تحرک جامعه شناسی خاورمیانه
پیچ تاریخ: رشد ساختار انجمن بین‌المللی جامعه شناسی
جامعه‌شناسی مردم‌دار: انقلاب اسپانیایی

🔸 مطالعه آنلاین و دانلود در 🔻
📎 https://engare.net/?p=2065


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
فلسفه در ایران مثل اژدهاگیری شده است
گفت‌وگوي منتشر نشده با محمد علي مرادي پژوهشگر فقيد حوزه فلسفه

این روزها زیاد درباره‌اش می‌خوانیم و می‌شنویم. در تریبون‌های نسبتا رسمی‌تر مثل خبرگزاری‌ها و صفحات روزنامه‌ها، استادان علوم اجتماعی و فلسفه و علوم سیاسی با انتشار یادداشت‌هایی از خصایل و فضیلت‌هایش می‌گویند و از اینکه صدایش شنیده نشد. در صفحات مجازی و شبکه‌های اجتماعی نیز با خیل اظهارنظر شاگردان و دوستانش مواجهیم که با زبانی سرراست‌تر از اجحاف‌هایی که در حق او شد، می‌نویسند. معدودی نیز در این میانه، حتی مرگش را بهانه کرده‌اند، برای «تصفیه حساب» دقیقا به معنایی که ابوالحسن نجفی در «غلط ننویسیم» مجازا برای این تعبیر به کار برده است
...
فلسفه در ایران مثل اژدهاگیری شده است، زیرا طرح پرسش صورت نگرفته است. بعد از طرح پرسش است که مبانی مشخص می‌شود. البته باید میان مبانی و مساله و سوال تمایز گذاشت. از زمان مشروطیت تا حال ما با مشکلاتی مواجه شده‌ایم، مثلا می‌خواهیم وارد جهان جدید شویم و مظاهر آن چون معماری مدرن، فوتبال، فیلم، طبقه کارگر و… را داشته باشیم. این یعنی که یک مجموعه سوال مطرح شده است. اما برای پاسخ دادن به این پرسش‌ها باید بنیاد نظری را توضیح دهیم. در حالی که ما در حوزه نظر منفعلیم و در حوزه عمل تهاجمی (aggressive) عمل می‌کنیم و مسائل را مستدل نمی‌کنیم. حال آنکه فلسفه در دنیا این طور نیست. بنابراین ابتدا باید سوال و مساله مطرح شود. ما کشوری پر مساله هستیم، از ترافیک و خانواده تا محیط زیست و فوتبال. اما این مسائل سویه نظری ندارند. باید برای این مسائل راه‌حل خودمان را بیابیم. برای حل مسائل باید به دانش پناه ببریم، یعنی بکوشیم مسائل را فرهیخته توضیح دهیم تا دچار پرخاشگری نشویم و بتوانیم با هم گفت‌وگو کنیم. بنابراین در فلسفه نخست باید طرح مساله کرد. جواد طباطبایی نیز در ابتدای کارهایش همین حرف را می‌زد. بعد از طرح مساله است که امکان گفت‌وگو طرح می‌شود.

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2092


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
علوم اجتماعی به مثابه سدی در برابر خشونت
🖋 مرجان آریادخت

📍همۀ جوامع با مسئلۀ خشونت مواجهند. صرف نظر از این که آیا ساختمان ژنتیکی نوع بشر را مستعد اعمال خشونت می‌سازد یا نه، وجود این امکان که بعضی افراد اعمال خشونت خواهند کرد، هر گروهی را با یک مسئلۀ کلی مواجه می‌سازد. هیچ جامعه‌ای مسئلۀ خشونت را با حذف آن حل نمی‌کند؛ در بهترین حالت، می‌توان خشونت را محدود نگه داشت و آن را مدیریت نمود.

💡 معرفی برنامه کاهش خشونت

مهم‌ترین اصل برنامۀ ملی کاهش خشونت در فنلاند کاهش خشونت در همۀ انواع عمده آن است. این برنامه رفتارهای خشن، موقعیت‌های خشونت بار و آثارشان را پوشش می‌ دهد. مخصوصاً هدف برنامه، پیشگیری از پیامدهای جدی خشونت است. این برنامه مستلزم همکاری حکومت، شهرداری‌ها، سازمان‌های مدنی، کلیسا و بخش خصوصی است. کاهش خشونت نیازمند ارادۀ قوی و تعهد است. علاوه‌بر‌این، اطلاعات بیش‌تری دربارۀ شیوع اشکال گوناگون خشونت لازم است. همچنین به اطلاعاتی پیرامون عوامل مؤثر بر شیوع خشونت، میزان اثرگذاری اقدامات پیشگیرانه و نحوۀ سنجش خشونت، نیاز داریم.

این برنامه تصمیمات وزرای اروپا را که در کنفرانسی در نوامبر ۲۰۰۴ اخذ شد، در کار خود لحاظ نموده است. مداخله برای پیشگیری از خشونت باید با رویکردی جامع و مشترک که طالب سیاست‌های ملی واحد و همدلی و همفکری و همکاری همۀ سازمان‌های ذیبربط است، انجام گیرد.

برنامۀ ملی به‌عنوان یک کل شامل طیف وسیعی از اقدامات منفرد است که اگرچه هر کدام به تنهایی نقش محدودی در کاهش خشونت خواهد داشت، ولی ترکیبشان به نتایج قابل توجهی دست می‌یابد. ازآن‌جایی که ترکیب این اقدامات خصوصیت این برنامه است، برای اجرای آن باید از هماهنگی بالا میان قسمت‌های مختلف اطمینان حاصل کرد.

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2106


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
کلنگی شدن جامعه ناشکیبا
🖋 علی اصغر سعیدی

اگر مردم کم‌شکیب باشند، سیاستگذاران هم باید برای راضی کردن مردم تولید آینده را فدای مصرف حال کنند. البته بسیاری از سیاستگذاران نیز از این ناشکیبایی سوءاستفاده می‌کنند چون ناشکیبایی مردم تا اندازه زیادی با شعارهای پوپولیستی هماهنگ است و در انتخابات این نوع شعارها مورد توجه مردم ناشکیبا قرار می‌گیرند. افراد ناشکیبا به جای تمایل به برنامه‌های بلندمدت‌تر که نیاز به صبر بیشتری دارد جذب سیاستگذارانی می‌شوند که شعارشان این است که شما را زودتر به اهداف می‌رسانیم.

جامعه کوتاه‌مدت در مقابل جامعه درازمدت، نمی‌تواند دستاوردهای خودش را حفظ کند چه این دستاوردها ثروت باشند چه دانش. در نتیجه توسعه پیدا نمی‌کند و اوضاع سیاسی و اجتماعی‌اش هر از چند گاهی به هرج‌ومرج می‌کشد. در چنین جامعه‌ای قوانین زودگذر و کوتاه‌مدت هستند و برنامه‌ها به سرانجام نمی‌رسند. می‌توان گفت جامعه‌ای که با تعریف آقای کاتوزیان کوتاه‌مدت است،‌ ناشکیباتر هم هست چون هر برنامه‌ای تا بخواهد به اهدافش برسد، با بی‌صبری مردم و سیاستگذاران «کلنگی» می‌شود. در واقع جامعه کوتاه‌مدت می‌تواند نتیجه ناشکیبایی هم باشد که می‌خواهد تغییرات زودتر انجام شود و تحمل برنامه‌های طولانی‌مدت را ندارد.

بیشتر خانواده‌های کارآفرین که اموالشان مصادره شد، وقتی از ایران خارج شدند و کارشان را از صفر در محیطی که خیلی رقابتی‌تر است شروع کردند با صبر و شکیبایی دوباره موفق شدند. به نظر من باز هم علت تمام اینها به همان آموزه‌هایی برمی‌گردد که از طریق خانواده در این افراد درونی شده است. اگر هم خانواده‌ای وجود داشته باشد که شکست‌خورده باشد مشکلش در درونی کردن همین آموزه‌هاست.

ممکن است یکی از دلایل مساله بی‌اعتمادی به طور کلی این باشد که امکان برقراری رابطه قوی بین افراد بر اثر شناخت وجود ندارد. در رابطه مردم با سیاستمداران باید توجه کرد سیاستمدارانی که به طور ناگهانی ظهور می‌کنند کمتر مورد اعتماد مردم واقع می‌شوند به همین علت معمولاً در حکومت‌های دموکراتیک برای اینکه این اعتماد پایدار باشد، خیلی تلاش می‌شود که افراد از طریق احزاب خودشان را در یک فرآیند نشان بدهند؛ در واقع معمولاً پیش از ورود به عرصه انتخابات افراد دولت سایه هستند یا به طریقی دائماً در صحنه هستند و یکدفعه وارد نمی‌شوند.

به طور کلی برای تغییر دادن هر رفتاری که ناشی از ناشکیبایی مردم باشد، بهترین و معمول‌ترین راه این است که اطلاعات دقیق به مردم بدهیم. وقتی مردم بدانند اگر در کاری بی‌صبرتر باشند بیشتر ضرر می‌کنند رفتارشان تغییر می‌کند؛ یعنی کافی است مردم بدانند کار یا رفتاری به نفع خودشان نیست، حتماً تغییر رویه می‌دهند. بنابراین، داشتن اطلاعات و شناخت خیلی مهم است.

در شرایط اقتصادی امروز همه انتظار دارند مردم مقاومت کنند و صبر و شکیبایی آنها در مقابل مشکلات بیشتر باشد. امکان ندارد چنین مقاومت و شکیبایی اتفاق بیفتد مگر اینکه مردم از طریق گسترش حوزه عمومی متقاعد شوند که صبر کردن به نفع خودشان است و اگر ناشکیبا باشند ممکن است با بی‌ثباتی بیشتری مواجه شوند، ولی اگر شکیبا باشند ممکن است این دوره هم بگذرد. این مساله تنها از طریق گسترش حوزه عمومی حل می‌شود؛ یعنی مردم باید بتوانند درباره مسائل خود بحث کنند.

🔸به وبسایت سر بزنید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2124


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
شایسته سالاری؛ حلقه مغفول کارایی علمی در ایران
🖋 نیلوفر سقاباشی (دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی بررسی مسائل اجتماعی ایران)

📍 یکی از تحولات شگرف در سده­‌های اخیر، اهمیت سرمایه انسانی نسبت به دیگر اشکال سرمایه و مطرح شدن آن به عنوان نوعی منبع ثروت بوده است. بر اساس نظر لستر تارو (1387): «در حالی که در تمام دوره تاریخ بشر، منشأ کامیابی، دستیابی به منابع طبیعی مانند زمین، طلا و نفت بوده است، با حادث شدن تغییری ناگهانی به یک­دفعه دانش، جایگزین منابع طبیعی گردید» (به ­نقل از بانک جهانی، 1387: 139). این تحول موجب شد که سرمایه­‌گذاری در سرمایه انسانی و توانمند­سازی افراد به­‌عنوان اولویت اصلی در امر توسعه مورد توجه قرار گیرد. در این راستا، توسعه دسترسی به آموزش [عالی] نیز در اکثر کشورها مورد توجه قرار گرفت.

با قبول دانایی ­به­‌عنوان یکی از حقوق بشر [حقّ شهروندان برای دانستن] در جهت خودشکوفایی فردی و انسانی و چه به ­عنوان پیش‌­شرط اساسی برای توسعه، می­‌توان رشد و توسعه فرهنگی در جامعه را موکول به وجود شهروندانی دانست که قادر باشند با مراجعه به عقل و تجربه خود به تفکر و خلاقیت بپردازند. از لوازم ساختاری برای بسط و توسعه این وضعیت، وجود جوّ آرام و علم­‌مداری است که از تولید پایدار، مستمر و متوازن علوم در عرصه­‌های مختلف حمایت کند و پایه­‌ای برای ارزیابی کارایی و کیفیت علمی در سطوح مختلف اجرایی و مدیریتی فراهم کند. وجود عوامل مذکور به‌­نوبه خود، مقوّم توسعه همه­‌جانبه جامعه در ابعاد مختلف بوده و موجبات شخصیت پویا در انسان‌­ها را فراهم می‌­آورد؛ به‌­طوری که اسباب رقابت ناسالم، مدیریت واگنی، گسیختگی اجتماعی، سوءظن اجتماعی و سوءاستفاده از یافته‌­ها و دستاوردهای علمی، برچیده شده و در عوض شاهد افزایش بهداشت سازمانی، دلبستگی به جامعه، اخلاق کار اکثریت در قبال جامعه کل، اعتماد تعمیم‌­یافته و رقابت سازنده خواهیم بود. از طرفی تحقق شرایط مزبور خود منوط به آن است که هریک از نظام‌­های چهارگانه جامعه: نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام جماعتی، و نظام فرهنگی لوازم ساختاری لازم برای تحقق و تعامل مستمر و بهینه پژوهش‌­های علمی را فراهم آورند؛ این در حالی است که حداقل در جوامع توسعه‌­نیافته وجود ترس، ناامنی و استبداد و قانون حاکمیت [به‌­جای حاکمیت قانون] باعث سلب آرامش و نگاهی خاص­گرا در توسعه علمی می‌­گردد. جریان رقابت در این جوامع به دلیل شرایط فوق‌­الذکر، ناسالم و به ­نفع جریان‌­های ذی‌­نفع و صاحب قدرت است. بنابراین مدیریت این جوامع بدون داشتن یک نظام علمی کارا، ناممکن و یا حداقل بسیار سخت خواهد بود.

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2140


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet
آفات روشنفکری
🖋 مصطفی ملکیان

مهم ترین آفاتی که دامن گیر روشنفکر می توانند شد عبارتند از :

1- نماینده و سخنگو مردم دانستن خود
این که روشنفکر خود را نماینده و سخنگوی مردم (لابد در برابر قدرت حاکمه) بداند و طبعاْ پاس دار باورها، نگرش ها، و ارزش های آنان باشد. خیر و صلاح مردم در این است که به بازنگری مدام در باورها، نگرش ها، و ارزش های خود تشویق و ترغیب شوند، و روشنفکر راستین فقط معلم، مربی، و راه نُمای آنان در این طریق است، نه چیزی دیگر.

2- کنشگر سیاسی دانستن خود
این که روشنفکر خود را کنشگر سیاسی ببیند و، بالطبع، نرم نرمک و کمابیش به اقتضائات این کنشگری، از جمله ورود در جناح بندی ها و تحزب های سیاسی، تن در دهد. کنشگری سیاسی، چه به اقتضای شغل و حرفه صورت گیرد، چه به اقتضای علقه پردازی، و چه به اقتضای رایگان بخشی، البته کاری است بسیار سودمند و گریزناپذیر، اما همه ی کارهای سودمند و گریزناپذیر، بر عهده روشنفکر نیست.

3- در پی وجیه المله بودن
این که روشنفکر، به جای این که بخواهد خادم الملِّه باشد، در پی وجيه المِلّه بودن باشد. برای این که کسی خدمتگزار انسانها باشد باید فقط در پی برآوردن نیازها و مصالح شان باشد، چه خود آن انسانها باخبر شوند و چه باخبر نشوند و چه خوششان بیاید و چه نیاید و چه قدرشناس این کار باشند و چه نباشند؛ ولی، برای این که کسی در نزد انسان ها وجيه و محترم باشد همین کفایت می کند که خواسته ها و خوشایندهاشان را برآورده کند و، البته، به نحوی باخبرشان کند که چنین کرده است. کم نبوده اند رجال سیاسی و دولت مردانی که برای وجیه بودن نزد مردم به آنان خیانت کرده اند، نه خدمت. خدمت، در اصطلاح دقیق اخلاقی، یعنی عجز و نقص کسی را که در مسیر برآوردن نیازها و مصالح خودش است، جبران و رفع کردن، نه کمک کردن به کسی که در جهت برآوردن خواسته ها و خوشایندهای خلاف نیازهاو مصالحش تلاش می کند.

4- بر خطاهای خود خاک پاشیدن
...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2143


🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعه‌خوان‌ها
🔷 @EngareNet