«عوامل مؤثر در کاهش بارندگی در ایران با تمرکز بر تخریب حوضههای آبخیز و جنگلزدایی»
✅-کاهش بارندگی در ایران، به عنوان کشوری واقع در کمربند خشک جهان که تنها کمتر از یک چهارم میانگین بارش جهانی را دریافت میکند، پدیدهای چندعاملی است. این کاهش نه تنها به تغییرات اقلیمی جهانی مانند افزایش دما و تغییر الگوهای جوی (مانند جابهجایی سامانههای پرفشار عربستان) مربوط میشود، بلکه فعالیتهای انسانی مانند تخریب های که بواسطه حضور دام( رمه گردانی ) و جانماییهای صنایع ناسازگار دیگر فعالیت های تخریبی در حوضههای آبخیز و جنگلزدایی نقش کلیدی در تشدید آن ایفا میکنند. این تخریبها چرخه هیدرولوژیکی را مختل کرده، رطوبت جو را کاهش میدهند و بازخوردهای منفی ایجاد میکنند که منجر به خشکسالی مداوم میشوند. بر اساس تحقیقات و مطالعات صورت گرفته ، در حوضههایی مانند زایندهرود، کارون و ارومیه، این عوامل باعث افت سطح آب و خشکشدن تالابها شده است.
✅-مکانیسمهای اصلی تأثیر تخریب های صورت گرفته در حوضه های آبخیز بر کاهش بارندگی های کشور
تخریب جنگلها (مانند جنگلهای هیرکانی شمال و زاگرسی) و حوضههای آبخیز (مانند فرسایش خاک و کاهش پوشش گیاهی) از طریق مکانیسمهای زیر موجب کاهش بارندگی می شود .
۱-کاهش تبخیر-تعرق : جنگلها و پوشش گیاهی حوضههای آبخیز منبع اصلی رطوبت جو محلی هستند. با از بین رفتن آنها، مقدار بخار آب آزادشده به جو کاهش مییابد، که این امر تشکیل ابر و بارش را مختل میکند. در کشورایران، جنگلزدایی باعث کاهش رطوبت اتمسفری و تغییر الگوهای محلی بارش شده است، به طوری که پیشبینیها نشاندهنده کاهش تا ۱۶ میلیمتر در ماه بارندگی در مناطق مشابه است.
۲- افزایش فرسایش خاک و رواناب سطحی: تخریب حوضههای آبخیز منجر به کاهش نفوذ آب به خاک و افزایش رواناب میشود. این پدیده ذخیره رطوبت خاک را کم کرده و تبخیر را تشدید میکند، که در نتیجه رطوبت کمتری برای بارشهای بعدی در دسترس قرار میگیرد. در حوضههای شمالی کشور ، تغییرات کاربری اراضی (مانند تبدیل جنگل به زمین کشاورزی) مقاومت هیدرولوژیکی منظر را کاهش داده و فرسایش را تا حد قابل توجهی افزایش میدهد.
۳- ایجاد بازخوردهای اقلیمی منفی: جنگلزدایی با آزادسازی دیاکسید کربن، به گرمایش جهانی کمک کرده و الگوهای بارش را تغییر میدهد (مانند کاهش بارش برف و افزایش بارشهای ناگهانی). در کشور ما ، این امر با کاهش تنوع زیستی و بیابانزایی همراه است، که گردوغبار بیشتری تولید میکند. هرچند گردوغبار میتواند هستههای تراکم ابر را فراهم کند، اما در کل اثرات منفی آن (مانند کاهش رطوبت کلی) غالب است.
۴- تأثیر بر اکوسیستمهای محلی: از دست رفتن جنگلها در مناطق شمالی و غربی ایران( اکوسیستم های حیاتی ) ، مانند زاگرس، باعث خشکشدن تالابها و کاهش جریان رودخانهها میشود. این تغییرات، دسترسی به آب را در کشاورزی و شرب محدود کرده و تنش آبی را افزایش میدهد، که خود به مهاجرت اقلیمی و تخریب بیشتر منجر میشود.
✅-اما چه باید کرد؟
برای جلوگیری از کاهش بارندگی در کشور ، تمرکز بر احیای جنگلها (مانند پروژههای کاشت گونههای بومی در زاگرس و خزر) با اولویت حفاظت از حوضههای آبخیز و جلو گیری از تخریب های بیشتر بواسطه سبک زندگی منسوخ شده رمه گردانی امری ضروری است. این اقدامات نه تنها فرسایش را کاهش میدهند، بلکه تابآوری اقلیمی را افزایش میدهند.با انجام این اقدامات ساده و کم هزینه فقط با تغییر نگرش حاصل می شود، به همراه بهینهسازی مصرف آب در بخش های کشاورزی، صنعت وخانگی و شرب ، اصلاح سیاست های غلط سود جویانه مدیریت آب در کشور( انتقال آب بین حوزه ای ، عدم توجه به مدیریت آب در مناطق مختلف ، بررسی هزینه های بسیار زیاد غیر قابل وصف به بهانه مدیریت منابع آب ،…….. ) بعد از انجام این اقدامات بر حسب ضرورت بارورسازی ابرها میتواند به افزایش بارندگی ها در کشور کمککننده باشد. این را نیز باید پذیرفت بایداقدامات اصلاحی محلی ، منطقه ای و جهانی برای کنترل کنترل اثرات تغییرات اقلیم جهانی ( پدیده ای بشر ساز)، در دستور کار مجموعه متولیان کشور قرار گیرد که با کمال تأسف تا کنون برنامه ای مدون ، هماهنگی برای پرداختن به این مهم در دستور کار قرار نگرفته مرجع و پاسخگویی برای حل این مشکل متصور نمی شود. لذا عدم پرداختن به موضوع بسیار مهم دلائل مختلف کاهش بارندگی ها ی کشور در سطوح بالای تصمیم گیری تبعات و خسارتهای غیر قابل جبران بیشتری برای آینده این سرزمین به همراه دارد که فردا دیر.
«محمد فیضی»
✅-کاهش بارندگی در ایران، به عنوان کشوری واقع در کمربند خشک جهان که تنها کمتر از یک چهارم میانگین بارش جهانی را دریافت میکند، پدیدهای چندعاملی است. این کاهش نه تنها به تغییرات اقلیمی جهانی مانند افزایش دما و تغییر الگوهای جوی (مانند جابهجایی سامانههای پرفشار عربستان) مربوط میشود، بلکه فعالیتهای انسانی مانند تخریب های که بواسطه حضور دام( رمه گردانی ) و جانماییهای صنایع ناسازگار دیگر فعالیت های تخریبی در حوضههای آبخیز و جنگلزدایی نقش کلیدی در تشدید آن ایفا میکنند. این تخریبها چرخه هیدرولوژیکی را مختل کرده، رطوبت جو را کاهش میدهند و بازخوردهای منفی ایجاد میکنند که منجر به خشکسالی مداوم میشوند. بر اساس تحقیقات و مطالعات صورت گرفته ، در حوضههایی مانند زایندهرود، کارون و ارومیه، این عوامل باعث افت سطح آب و خشکشدن تالابها شده است.
✅-مکانیسمهای اصلی تأثیر تخریب های صورت گرفته در حوضه های آبخیز بر کاهش بارندگی های کشور
تخریب جنگلها (مانند جنگلهای هیرکانی شمال و زاگرسی) و حوضههای آبخیز (مانند فرسایش خاک و کاهش پوشش گیاهی) از طریق مکانیسمهای زیر موجب کاهش بارندگی می شود .
۱-کاهش تبخیر-تعرق : جنگلها و پوشش گیاهی حوضههای آبخیز منبع اصلی رطوبت جو محلی هستند. با از بین رفتن آنها، مقدار بخار آب آزادشده به جو کاهش مییابد، که این امر تشکیل ابر و بارش را مختل میکند. در کشورایران، جنگلزدایی باعث کاهش رطوبت اتمسفری و تغییر الگوهای محلی بارش شده است، به طوری که پیشبینیها نشاندهنده کاهش تا ۱۶ میلیمتر در ماه بارندگی در مناطق مشابه است.
۲- افزایش فرسایش خاک و رواناب سطحی: تخریب حوضههای آبخیز منجر به کاهش نفوذ آب به خاک و افزایش رواناب میشود. این پدیده ذخیره رطوبت خاک را کم کرده و تبخیر را تشدید میکند، که در نتیجه رطوبت کمتری برای بارشهای بعدی در دسترس قرار میگیرد. در حوضههای شمالی کشور ، تغییرات کاربری اراضی (مانند تبدیل جنگل به زمین کشاورزی) مقاومت هیدرولوژیکی منظر را کاهش داده و فرسایش را تا حد قابل توجهی افزایش میدهد.
۳- ایجاد بازخوردهای اقلیمی منفی: جنگلزدایی با آزادسازی دیاکسید کربن، به گرمایش جهانی کمک کرده و الگوهای بارش را تغییر میدهد (مانند کاهش بارش برف و افزایش بارشهای ناگهانی). در کشور ما ، این امر با کاهش تنوع زیستی و بیابانزایی همراه است، که گردوغبار بیشتری تولید میکند. هرچند گردوغبار میتواند هستههای تراکم ابر را فراهم کند، اما در کل اثرات منفی آن (مانند کاهش رطوبت کلی) غالب است.
۴- تأثیر بر اکوسیستمهای محلی: از دست رفتن جنگلها در مناطق شمالی و غربی ایران( اکوسیستم های حیاتی ) ، مانند زاگرس، باعث خشکشدن تالابها و کاهش جریان رودخانهها میشود. این تغییرات، دسترسی به آب را در کشاورزی و شرب محدود کرده و تنش آبی را افزایش میدهد، که خود به مهاجرت اقلیمی و تخریب بیشتر منجر میشود.
✅-اما چه باید کرد؟
برای جلوگیری از کاهش بارندگی در کشور ، تمرکز بر احیای جنگلها (مانند پروژههای کاشت گونههای بومی در زاگرس و خزر) با اولویت حفاظت از حوضههای آبخیز و جلو گیری از تخریب های بیشتر بواسطه سبک زندگی منسوخ شده رمه گردانی امری ضروری است. این اقدامات نه تنها فرسایش را کاهش میدهند، بلکه تابآوری اقلیمی را افزایش میدهند.با انجام این اقدامات ساده و کم هزینه فقط با تغییر نگرش حاصل می شود، به همراه بهینهسازی مصرف آب در بخش های کشاورزی، صنعت وخانگی و شرب ، اصلاح سیاست های غلط سود جویانه مدیریت آب در کشور( انتقال آب بین حوزه ای ، عدم توجه به مدیریت آب در مناطق مختلف ، بررسی هزینه های بسیار زیاد غیر قابل وصف به بهانه مدیریت منابع آب ،…….. ) بعد از انجام این اقدامات بر حسب ضرورت بارورسازی ابرها میتواند به افزایش بارندگی ها در کشور کمککننده باشد. این را نیز باید پذیرفت بایداقدامات اصلاحی محلی ، منطقه ای و جهانی برای کنترل کنترل اثرات تغییرات اقلیم جهانی ( پدیده ای بشر ساز)، در دستور کار مجموعه متولیان کشور قرار گیرد که با کمال تأسف تا کنون برنامه ای مدون ، هماهنگی برای پرداختن به این مهم در دستور کار قرار نگرفته مرجع و پاسخگویی برای حل این مشکل متصور نمی شود. لذا عدم پرداختن به موضوع بسیار مهم دلائل مختلف کاهش بارندگی ها ی کشور در سطوح بالای تصمیم گیری تبعات و خسارتهای غیر قابل جبران بیشتری برای آینده این سرزمین به همراه دارد که فردا دیر.
«محمد فیضی»
«دلنوشته ای در رسای معلم فقید زیست شناسی دوران دانش آموزی استاد حاج نورالدین جعفری»
گاهی در زندگی، آدمهایی از کنارمان میگذرند که نبودشان فقط یک جای خالی نیست،یک فصلِ کامل از مهربانی است که بسته میشود.فقیدسعید استاد حاج نورالدین جعفری
فقط زیست شناسی آموزش نداد،او «بلند شدن» را یاد داد،
«انسان ماندن» را،
و اینکه دانایی اگر با عشق همراه نباشد، نوری ندارد.رفت، آرام و بیصدا،اما ردّ قدمهایش هنوز در ذهن شاگردانش زنده است؛
در هر موفقیتی که رقم میزنند،در هر انتخاب درستی که میکنند،
در هر لحظهای که به یاد میآورند کسی روزی به آنها ایمان داشت.
مرگ، پایانِ زندگی انسان نیست،پایانِ نامهربانیهاست.
و او آنقدر مهربانی کاشت که نبودنش هم هنوز «حضور» است.
روحش شاد ، یادش ماندگار، و اثرش تا سالها بعد از ما جاری.
ضایعه درگذشت این استاد ارجمند را به جامعه علمی کشور، خانواده محترمش همکاران فرهنگی و دانش آموزانش تسلیت می گوییم، برای شادی روحش حمدوسوره ای با صلوات بر محمد و آل (ص)قرائت می نماییم.
«محمد فیضی»
گاهی در زندگی، آدمهایی از کنارمان میگذرند که نبودشان فقط یک جای خالی نیست،یک فصلِ کامل از مهربانی است که بسته میشود.فقیدسعید استاد حاج نورالدین جعفری
فقط زیست شناسی آموزش نداد،او «بلند شدن» را یاد داد،
«انسان ماندن» را،
و اینکه دانایی اگر با عشق همراه نباشد، نوری ندارد.رفت، آرام و بیصدا،اما ردّ قدمهایش هنوز در ذهن شاگردانش زنده است؛
در هر موفقیتی که رقم میزنند،در هر انتخاب درستی که میکنند،
در هر لحظهای که به یاد میآورند کسی روزی به آنها ایمان داشت.
مرگ، پایانِ زندگی انسان نیست،پایانِ نامهربانیهاست.
و او آنقدر مهربانی کاشت که نبودنش هم هنوز «حضور» است.
روحش شاد ، یادش ماندگار، و اثرش تا سالها بعد از ما جاری.
ضایعه درگذشت این استاد ارجمند را به جامعه علمی کشور، خانواده محترمش همکاران فرهنگی و دانش آموزانش تسلیت می گوییم، برای شادی روحش حمدوسوره ای با صلوات بر محمد و آل (ص)قرائت می نماییم.
«محمد فیضی»
فعال محیط زیست: جنگلزدایی و رمهگردانی، دو تیغه قیچی بر گلوی بارندگی است
🔷دانشآموخته دکترای محیط زیست گفت: در حالیکه ایران در کمربند خشک جهان قرار دارد و تنها یک چهارم میانگین بارش جهانی را دریافت میکند، تخریب گسترده حوضههای آبخیز و جنگلزدایی، این بحران را تشدید کرده و چرخه بارش را مختل ساخته است.
isna.ir/xdVCmJ
@isnailam24
🔷دانشآموخته دکترای محیط زیست گفت: در حالیکه ایران در کمربند خشک جهان قرار دارد و تنها یک چهارم میانگین بارش جهانی را دریافت میکند، تخریب گسترده حوضههای آبخیز و جنگلزدایی، این بحران را تشدید کرده و چرخه بارش را مختل ساخته است.
isna.ir/xdVCmJ
@isnailam24
👍1
🏔️ «دماوند سفید پوش شد اما خسارتهای ناشی از حضور بیرویهٔ کوهنوردان چه اثراتی بر این سد طبیعی نگهدارنده نزولات آسمانی برف و باران و دیگر قلل مرتفع کشور دارد»
کوه دماوند فقط یک قلهٔ باشکوه نیست، یک سامانهٔ طبیعی ذخیره و نگهداری برف و آب است. هرگونه فشار انسانی بهویژه حضور بیبرنامه و پرشمار کوهنوردان میتواند این «سد طبیعی» را دچار آسیب کند.بر اساس اطلاعات منابع معتبر، دماوند در سالهای اخیر بهطور جدی از فعالیتهای انسانی و حضور کوهنوردان آسیب دیده است . امیدواریم متولیان، منابع طبیعی ، آب و خاک و محیط زیست تا قله دماوند و دیگر قلل مرتفع نگهدارنده نزولات آسمانی کشور بیابانی نشده اند برای نجات این زیستگاه های خاص و شکننده چاره اندیشی نمایند. ذکر بخشی از خسارتهای ناشی از این ماجرای غم انگیز بر دماوند که باید مورد توجه متولیان آبخیزداری ، آب، خاک ، و محیط زیست کشور که تا کنون مورد غفلت و بی مسئولیتی از طرف آنها قرارگرفته است پرداخته می شود :
۱-تخریب پوشش گیاهی و فرسایش خاک
💠- رفتوآمد مداوم کوهنوردان باعث کوبیده شدن خاک و از بین رفتن گیاهان بومی میشود.
💠-این فرسایش، توان کوه برای نگهداری برف و جذب آب را کاهش میدهد و روانآبها را افزایش میدهد.
💠-پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهد که دماوند به دلیل فشار گردشگران دچار تخریب اکوسیستم شده است .
۲- تلنبار زباله و آلودگی محیط زیست کوهستان
💠-در یک عملیات پاکسازی، بیش از ۳۰۰ کیلوگرم زباله شامل بطری، قوطی، سرنگ و… از دامنهٔ جنوبی دماوند جمعآوری شده است
💠-زبالهها با ذوب برف وارد آبهای سطحی میشوند و کیفیت منابع آب را کاهش میدهند.
۳-آلودگی های ناشی از فاضلاب انسانی
💠-نبود مدیریت مناسب باعث رهاسازی فضولات انسانی در مسیرها شده است.
💠-این آلودگیها با ذوب برف وارد خاک و چشمهها میشوند و سلامت اکوسیستم وچشمه های تأمین کننده آب شرب را تهدید میکنند.
۴-تخریب یخ وبرفها و کاهش ماندگاری ظرفیت ذخیرهٔ برف برای نفوذ
💠-کوهنوردی خارج از مسیرهای استاندارد باعث شکستن لایههای برفی و تخریب ساختار طبیعی برفچالها میشود.
💠-این آسیبها توان کوه برای نگهداری طولانیمدت برف را کاهش میدهد.
۵-افزایش خطرات زمینلغزش و ناپایداری دامنهها
💠-فرسایش خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی، موجب ناپایداری در دامنه ها می شود.
💠-این موضوع در بلندمدت میتواند ساختار طبیعی کوه را تضعیف کند.
۶-اختلال در زیستگاه جانوران گرفته شدن امنیت زیستی
💠-حضور دائمی انسان، سکوت و امنیت زیستگاههای جانوری را برهم میزند.
💠-گونههای بومی مجبور به ترک زیستگاه یا تغییر الگوی رفتاری میشوند.در این شرایطی که کشور ایران با بحران کم آبی مواجه شده است مردم استان تهران و شهرستانهای مجاور قله دماوند کم آبی را لمس نموده اند وهم اکنون با چالش های عدیده ای روبرو شده اند باید از متولیان مربوطه بخواهند که برنامه ای مدون برای صیانت از دماوند برای حفظ نزولات طول سال آبی داشته باشند که فردا دیراست. زیرا
دماوند یک ذخیرهگاه طبیعی آب است و هرگونه فشار انسانی، بهویژه حضور بیبرنامهٔ و نظارتی نهادهای متولی میتواند منجر به:
‼️-کاهش ظرفیت نگهداری برف
‼️-آلودگی منابع آب
‼️-تخریب خاک و پوشش گیاهی
‼️-و آسیب های غیر جبران به اکوسیستم کوهستان منجر شود که تا کنون برنامه ای برای صیانت از آنها در دستور کار قرارنگرفته است .
«محمد فیضی »
کوه دماوند فقط یک قلهٔ باشکوه نیست، یک سامانهٔ طبیعی ذخیره و نگهداری برف و آب است. هرگونه فشار انسانی بهویژه حضور بیبرنامه و پرشمار کوهنوردان میتواند این «سد طبیعی» را دچار آسیب کند.بر اساس اطلاعات منابع معتبر، دماوند در سالهای اخیر بهطور جدی از فعالیتهای انسانی و حضور کوهنوردان آسیب دیده است . امیدواریم متولیان، منابع طبیعی ، آب و خاک و محیط زیست تا قله دماوند و دیگر قلل مرتفع نگهدارنده نزولات آسمانی کشور بیابانی نشده اند برای نجات این زیستگاه های خاص و شکننده چاره اندیشی نمایند. ذکر بخشی از خسارتهای ناشی از این ماجرای غم انگیز بر دماوند که باید مورد توجه متولیان آبخیزداری ، آب، خاک ، و محیط زیست کشور که تا کنون مورد غفلت و بی مسئولیتی از طرف آنها قرارگرفته است پرداخته می شود :
۱-تخریب پوشش گیاهی و فرسایش خاک
💠- رفتوآمد مداوم کوهنوردان باعث کوبیده شدن خاک و از بین رفتن گیاهان بومی میشود.
💠-این فرسایش، توان کوه برای نگهداری برف و جذب آب را کاهش میدهد و روانآبها را افزایش میدهد.
💠-پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهد که دماوند به دلیل فشار گردشگران دچار تخریب اکوسیستم شده است .
۲- تلنبار زباله و آلودگی محیط زیست کوهستان
💠-در یک عملیات پاکسازی، بیش از ۳۰۰ کیلوگرم زباله شامل بطری، قوطی، سرنگ و… از دامنهٔ جنوبی دماوند جمعآوری شده است
💠-زبالهها با ذوب برف وارد آبهای سطحی میشوند و کیفیت منابع آب را کاهش میدهند.
۳-آلودگی های ناشی از فاضلاب انسانی
💠-نبود مدیریت مناسب باعث رهاسازی فضولات انسانی در مسیرها شده است.
💠-این آلودگیها با ذوب برف وارد خاک و چشمهها میشوند و سلامت اکوسیستم وچشمه های تأمین کننده آب شرب را تهدید میکنند.
۴-تخریب یخ وبرفها و کاهش ماندگاری ظرفیت ذخیرهٔ برف برای نفوذ
💠-کوهنوردی خارج از مسیرهای استاندارد باعث شکستن لایههای برفی و تخریب ساختار طبیعی برفچالها میشود.
💠-این آسیبها توان کوه برای نگهداری طولانیمدت برف را کاهش میدهد.
۵-افزایش خطرات زمینلغزش و ناپایداری دامنهها
💠-فرسایش خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی، موجب ناپایداری در دامنه ها می شود.
💠-این موضوع در بلندمدت میتواند ساختار طبیعی کوه را تضعیف کند.
۶-اختلال در زیستگاه جانوران گرفته شدن امنیت زیستی
💠-حضور دائمی انسان، سکوت و امنیت زیستگاههای جانوری را برهم میزند.
💠-گونههای بومی مجبور به ترک زیستگاه یا تغییر الگوی رفتاری میشوند.در این شرایطی که کشور ایران با بحران کم آبی مواجه شده است مردم استان تهران و شهرستانهای مجاور قله دماوند کم آبی را لمس نموده اند وهم اکنون با چالش های عدیده ای روبرو شده اند باید از متولیان مربوطه بخواهند که برنامه ای مدون برای صیانت از دماوند برای حفظ نزولات طول سال آبی داشته باشند که فردا دیراست. زیرا
دماوند یک ذخیرهگاه طبیعی آب است و هرگونه فشار انسانی، بهویژه حضور بیبرنامهٔ و نظارتی نهادهای متولی میتواند منجر به:
‼️-کاهش ظرفیت نگهداری برف
‼️-آلودگی منابع آب
‼️-تخریب خاک و پوشش گیاهی
‼️-و آسیب های غیر جبران به اکوسیستم کوهستان منجر شود که تا کنون برنامه ای برای صیانت از آنها در دستور کار قرارنگرفته است .
«محمد فیضی »
فرهيختگان ،ياوران محيط زيست
Video
«سرنوشت دریای خزر با انتقال آب بین حوزه ای به کویر سمنان سرنوشتی مشابه دریاچه ارومیه پیدا خواهد نمود».
اظهارت معاون محیط زیست دریایی و تالابها سازمان حفاظت محیط زیست امری واقعه بینانه محتمل و قابل تأمل می باشد .برخی مدلسازیهایی که افق سال ۲۱۰۰ را در نظر گرفتهاند، نشان میدهند که اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، تا سال ۲۱۰۰ حدود یکسوم مساحت دریای خزر از دست خواهد رفت.از دست رفتن یکسوم دریا به معنای از بین رفتن یکسوم رطوبت منطقه و کاهش بارندگی در سواحل خزری و در نهایت، تأثیرگذاری بر کل کشور از جمله ایران است.این کاهش بارندگی خود به یک مسئله جدید تبدیل میشود.اینها پیچیدگیهای اقلیم و طبیعت است و در نهایت، هرگونه دستکاری انسان در طبیعت میتواند نظم الهی را دچار آسیب کند.
پ.ن:
متولیان سازمان حفاظت محیط زیست که علم و آگاهی کامل دارندبرداشت آب از دریای خزر موجب خشک شدن این دریا می شود چرا مجوز آب این دریا به کویر سمنان داده اند؟ آیا این برداشت آب بدعتی برای دیگر کشورهای ساحلی دریای خزر و تسریع در خشک شدن دریای خزر نمی نماید؟ درنهایت مسبب خشک شدن این دریای بزرگ با سخاوت کدام کشور ساحل دریای خزر خواهد بود؟ اگر دریاچه ارومیه خشکانده شد این در حوزه مرزی کشور ایران بود شاید تبعاتش فقط داخل ایران بیشتر ملموس باشد، اگر خزر خشک شود قطعاً خسارت و تبعات این فاجعه فرامنطقه ای خواهدبود سازمان حفاظت محیط زیست، ایران هراسی را با عمل نکردن به رسالتش بیش از این ترویج ننماید!!!!
اظهارت معاون محیط زیست دریایی و تالابها سازمان حفاظت محیط زیست امری واقعه بینانه محتمل و قابل تأمل می باشد .برخی مدلسازیهایی که افق سال ۲۱۰۰ را در نظر گرفتهاند، نشان میدهند که اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، تا سال ۲۱۰۰ حدود یکسوم مساحت دریای خزر از دست خواهد رفت.از دست رفتن یکسوم دریا به معنای از بین رفتن یکسوم رطوبت منطقه و کاهش بارندگی در سواحل خزری و در نهایت، تأثیرگذاری بر کل کشور از جمله ایران است.این کاهش بارندگی خود به یک مسئله جدید تبدیل میشود.اینها پیچیدگیهای اقلیم و طبیعت است و در نهایت، هرگونه دستکاری انسان در طبیعت میتواند نظم الهی را دچار آسیب کند.
پ.ن:
متولیان سازمان حفاظت محیط زیست که علم و آگاهی کامل دارندبرداشت آب از دریای خزر موجب خشک شدن این دریا می شود چرا مجوز آب این دریا به کویر سمنان داده اند؟ آیا این برداشت آب بدعتی برای دیگر کشورهای ساحلی دریای خزر و تسریع در خشک شدن دریای خزر نمی نماید؟ درنهایت مسبب خشک شدن این دریای بزرگ با سخاوت کدام کشور ساحل دریای خزر خواهد بود؟ اگر دریاچه ارومیه خشکانده شد این در حوزه مرزی کشور ایران بود شاید تبعاتش فقط داخل ایران بیشتر ملموس باشد، اگر خزر خشک شود قطعاً خسارت و تبعات این فاجعه فرامنطقه ای خواهدبود سازمان حفاظت محیط زیست، ایران هراسی را با عمل نکردن به رسالتش بیش از این ترویج ننماید!!!!
Forwarded from ایسنا ایلام
دماوند زیر فشار کوهنوردان؛ ذخیرهگاه طبیعی آب در خطر
🔷دانشآموخته دکترای محیط زیست گفت: در شرایطی که ایران با بحران کمآبی دستوپنجه نرم میکند، بیتوجهی به دماوند میتواند آینده منابع آبی تهران و مناطق اطراف را با چالشهای غیرقابل جبران مواجه کند.
isna.ir/xdVFrf
@isnailam24
🔷دانشآموخته دکترای محیط زیست گفت: در شرایطی که ایران با بحران کمآبی دستوپنجه نرم میکند، بیتوجهی به دماوند میتواند آینده منابع آبی تهران و مناطق اطراف را با چالشهای غیرقابل جبران مواجه کند.
isna.ir/xdVFrf
@isnailam24
فرهيختگان ،ياوران محيط زيست
Photo
دوستان همکاران ارجمند و همراهان گرامی شرف حضور دار در این شبکه اجتماعی ،
فرارسیدن شب یلدا، کهنترین آیین پاسداشت روشنایی، همدلی و امید در فرهنگ ایرانی را به شما عزیزانی که سالهاست در فضای مجازی برای اندیشیدن به دغدغههای مشترک گرد هم آمدهایم، صمیمانه تبریک عرض میکنم.یلدا، یادگار تمدنی است که در آن، پیوند انسان با طبیعت، احترام به چرخههای زیستمحیطی و باور به غلبه نور بر تاریکی جایگاهی بنیادین داشت. امروز که جهان با بحرانهای محیطزیستی، تغییرات اقلیمی و تهدیدهای جدی علیه زیستبوم مشترکمان روبهروست، این آیین باستانی بیش از هر زمان دیگری ما را به مسئولیتپذیری، میانهروی و مراقبت از زمین فرا میخواند.
در کنار این پیام طبیعتمحور، یلدا نماد همدلی، نوعدوستی و گردهمآیی انسانهاست،ارزشهایی که ما نیز در این سالها، در جمع مجازیمان، آن را بهخوبی تجربه کردهایم. باور داریم که جامعه جهانی تنها با صلح، گفتوگو، احترام متقابل و دوری از هرگونه خشونتطلبی میتواند به سوی آیندهای امنتر و انسانیتر حرکت کند.
در شرایط اقتصادی دشوار امروز، که بسیاری از اقشار آسیبپذیر با نگرانیهای جدی معیشتی روبهرو هستند، شایسته است که در کنار پاسداشت این آیین کهن، از نمایش سفرههای رنگین و تجملات غیرضروری در بستر شبکه های اجتماعی پرهیز کنیم، تا یادمان نرود که زیبایی یلدا در سادگی، همدلی و توجه به رنجهای یکدیگر است، نه در ظاهر پرزرقوبرق آن.
امید که این شب باستانی، برای همه ما یادآور مسئولیت مشترکمان در ساختن جهانی آرامتر، سبزتر و مهربانتر باشد، جهانی که در آن، همکاری و خرد جمعی جایگزین تفرقه و خشونت گردد.
یلدایتان پربرکت،
و مسیر همراهیمان روشن و پایدار.
«محمدفیضی»
فرارسیدن شب یلدا، کهنترین آیین پاسداشت روشنایی، همدلی و امید در فرهنگ ایرانی را به شما عزیزانی که سالهاست در فضای مجازی برای اندیشیدن به دغدغههای مشترک گرد هم آمدهایم، صمیمانه تبریک عرض میکنم.یلدا، یادگار تمدنی است که در آن، پیوند انسان با طبیعت، احترام به چرخههای زیستمحیطی و باور به غلبه نور بر تاریکی جایگاهی بنیادین داشت. امروز که جهان با بحرانهای محیطزیستی، تغییرات اقلیمی و تهدیدهای جدی علیه زیستبوم مشترکمان روبهروست، این آیین باستانی بیش از هر زمان دیگری ما را به مسئولیتپذیری، میانهروی و مراقبت از زمین فرا میخواند.
در کنار این پیام طبیعتمحور، یلدا نماد همدلی، نوعدوستی و گردهمآیی انسانهاست،ارزشهایی که ما نیز در این سالها، در جمع مجازیمان، آن را بهخوبی تجربه کردهایم. باور داریم که جامعه جهانی تنها با صلح، گفتوگو، احترام متقابل و دوری از هرگونه خشونتطلبی میتواند به سوی آیندهای امنتر و انسانیتر حرکت کند.
در شرایط اقتصادی دشوار امروز، که بسیاری از اقشار آسیبپذیر با نگرانیهای جدی معیشتی روبهرو هستند، شایسته است که در کنار پاسداشت این آیین کهن، از نمایش سفرههای رنگین و تجملات غیرضروری در بستر شبکه های اجتماعی پرهیز کنیم، تا یادمان نرود که زیبایی یلدا در سادگی، همدلی و توجه به رنجهای یکدیگر است، نه در ظاهر پرزرقوبرق آن.
امید که این شب باستانی، برای همه ما یادآور مسئولیت مشترکمان در ساختن جهانی آرامتر، سبزتر و مهربانتر باشد، جهانی که در آن، همکاری و خرد جمعی جایگزین تفرقه و خشونت گردد.
یلدایتان پربرکت،
و مسیر همراهیمان روشن و پایدار.
«محمدفیضی»
❤2
فرهيختگان ،ياوران محيط زيست
Photo
«نجات عروس زاگرس از چنگال بهرهکشی های مغایر با توسعه»
منابع طبیعی و محیط زیست استان ایلام و دیگر استانهای زاگرس نشین سالهاست که قربانی طرح ها و پروژه های بهره کشانه تخریب سرزمین شده اند، با کمال تأسف سودجویان و بهره کشان به بهانه های کذایی دعوت از سرمایه گذار، ایجاد اشتغال ناپایدار برای فریب افکار عمومی از این ترفندها استفاده می کنند، با توجه به این که حفاظت از محیط زیست ، منابع طبیعی و اندوخته های الهی عامل اصلی توسعه و ایجاد اشتغال می باشند.
ای زاگرس عزیز، ای مادر سرسبز سرزمین ما! تو که قرنها باشاخسارهای بلوطت، نفس زندگی را به دشتهای تشنه ایران بخشیدی، حالا زیر تیغ سودجویان زخمی و خونین شدهای. استان ایلام، این عروس زیبا و بکر زاگرس، با جنگلهای انبوه، چشمههای جوشان و کوههای استوارش، سالهاست که قربانی پروژههای ویرانگر شده است. به بهانه «سرمایهگذاری» و «اشتغال موقت»، سنگشکنها خاک تو را میشکافند، کورههای زغال درختان کهنسال را به خاکستر تبدیل میکنند، راهسازیهای بیضابطه قلب جنگل را میدرد و آتشسوزیهای پیدرپی، نفس تو را بند میآورد. اینها نه توسعهاند، نه پیشرفت؛اینها خیانت به میراث الهی و نسلهای آیندهاند!
تصاویر زیبایی خیرهکننده جنگلهای بلوط زاگرس و طبیعت بکر ایلام را نشان میدهند(تصویر فوق) میراثی که قلب هر ایرانی را به درد میآورد وقتی میبیند چگونه در حال نابودی است.
اما بیایید علمی و منطقی سخن بگوییم: جنگلهای زاگرس، با بیش از ۵-۶ میلیون هکتار وسعت( خاک باقی مانده نه دیگر جنگل انبوه ) ، حدود ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند و وسیعترین رویشگاه گونههای بلوط هستند. این اکوسیستم حیاتی، خدمات ارزنده فراوانی بینهایت ارزشمندی ارائه میدهد که در این شرایط رو به بحران سرزمین باید آنها دیده شوند:
۱-حفاظت از خاک و آب: ریشههای بلوطها خاک را تثبیت کرده، از فرسایش جلوگیری میکنند و منبع اصلی تغذیه رودخانههای بزرگ مانند کارون، دز و کرخه هستند. تخریب آنها مستقیماً به سیلهای ویرانگر، ریزگردها و خشکسالی و ده ها مشکل منجر میشود.
۲-تنوع زیستی: خانه هزاران گونه گیاهی و جانوری منحصربهفرد، از جمله گونههای در خطر انقراض.
۳-تنظیم اقلیم: جنگلهای زاگرس مانع بیابانزایی شده و اکسیژن تولید میکنند.
در استان ایلام و دیگر استانهای زاگرسنشین (لرستان، کرمانشاه، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد)، پروژههایی مانند معادن سنگ، کارخانههای سیمان، زغالگیری غیرمجاز و راهسازیهای غیراصولی، آلودگی آب، هوا و خاک ایجاد کردهاند. آتشسوزیها (که بیش از ۹۵ درصد آنها انسانیاند) سالانه صدها هکتار را نابود میکنند و برداشت بیرویه، تعادل زیستی را بر هم زده است.
تصاویر تلخ تغییر کاربریها، طرح و پروژه های تخریب کننده در حوضه های آبخیز تأمین کننده آب شرب وکشاورزی ، واقعیت آتشسوزیها و تخریب در زاگرس نشان میدهند فاجعهای که اگر ادامه یابد، برگشتناپذیر خواهد بود.حقیقت علمی این است که «حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، کلید واقعی توسعه پایدار و اشتغال پایدار و محرومین زدایی است». طرح ها و پروژه های تخریبی برای ایجاد اشتغال موقت با توسعه معادن و پروژههای مخرب، نه تنها ناپایدار است، بلکه با نابودی منابع، آینده را تباه میکند. کسانی که خواهان توسعه واقعی و ایجاد اشتغال پایدار برای جوانان هستند به این راهکارهای اجرایی کم هزینه بجای طرح ها و پروژه های تخریب کننده در استانهای زاگرس نشین بویژه ایلام عروس زاگرس عنایت داشته باشند :
💥-اکوتوریسم کنترلشده میتواند هزاران شغل پایدار ایجاد کند.
💥-محصولات جنگلی پایدار (مانند کشت گیاهان دارویی، توسعه حرفه زنبور داری برای تولید عسل طبیعی، آبزی پروری، دامداریها صنعتی پرورش دام سبک وسنگین،….) و معیشتهای جایگزین، درآمد دائمی برای جوامع محلی فراهم میآورد.
💥-جنگلداری اجتماعی و مشارکت مردم، بهترین راه حفظ این سرمایه الهی است.
توسعه بدون محیط زیست، خسارت محض است! ما نمیتوانیم میراث اجدادیمان را به بهانههای کذایی قربانی کنیم. زمان آن رسیده که صدایمان را بلند کنیم: نه به پروژههای بهرهکشانه! بله به حفاظت مشارکتی، ارزیابی دقیق زیستمحیطی و سرمایهگذاری واقعی در گردشگری سبز و کشاورزی پایدار.
ایلام و زاگرس، شایسته زندگیاند، نه مرگ تدریجی. بیایید دست در دست هم، این مادر مهربان را نجات دهیم «برای خودمان، برای فرزندانمان و برای ایران مقتدر و سرسبز همیشگی نعمتی که خدا به استانهای زاگرس نشین بویژه ایلام داده است قدرش بدانیم ».
«محمد فیضی»
منابع طبیعی و محیط زیست استان ایلام و دیگر استانهای زاگرس نشین سالهاست که قربانی طرح ها و پروژه های بهره کشانه تخریب سرزمین شده اند، با کمال تأسف سودجویان و بهره کشان به بهانه های کذایی دعوت از سرمایه گذار، ایجاد اشتغال ناپایدار برای فریب افکار عمومی از این ترفندها استفاده می کنند، با توجه به این که حفاظت از محیط زیست ، منابع طبیعی و اندوخته های الهی عامل اصلی توسعه و ایجاد اشتغال می باشند.
ای زاگرس عزیز، ای مادر سرسبز سرزمین ما! تو که قرنها باشاخسارهای بلوطت، نفس زندگی را به دشتهای تشنه ایران بخشیدی، حالا زیر تیغ سودجویان زخمی و خونین شدهای. استان ایلام، این عروس زیبا و بکر زاگرس، با جنگلهای انبوه، چشمههای جوشان و کوههای استوارش، سالهاست که قربانی پروژههای ویرانگر شده است. به بهانه «سرمایهگذاری» و «اشتغال موقت»، سنگشکنها خاک تو را میشکافند، کورههای زغال درختان کهنسال را به خاکستر تبدیل میکنند، راهسازیهای بیضابطه قلب جنگل را میدرد و آتشسوزیهای پیدرپی، نفس تو را بند میآورد. اینها نه توسعهاند، نه پیشرفت؛اینها خیانت به میراث الهی و نسلهای آیندهاند!
تصاویر زیبایی خیرهکننده جنگلهای بلوط زاگرس و طبیعت بکر ایلام را نشان میدهند(تصویر فوق) میراثی که قلب هر ایرانی را به درد میآورد وقتی میبیند چگونه در حال نابودی است.
اما بیایید علمی و منطقی سخن بگوییم: جنگلهای زاگرس، با بیش از ۵-۶ میلیون هکتار وسعت( خاک باقی مانده نه دیگر جنگل انبوه ) ، حدود ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند و وسیعترین رویشگاه گونههای بلوط هستند. این اکوسیستم حیاتی، خدمات ارزنده فراوانی بینهایت ارزشمندی ارائه میدهد که در این شرایط رو به بحران سرزمین باید آنها دیده شوند:
۱-حفاظت از خاک و آب: ریشههای بلوطها خاک را تثبیت کرده، از فرسایش جلوگیری میکنند و منبع اصلی تغذیه رودخانههای بزرگ مانند کارون، دز و کرخه هستند. تخریب آنها مستقیماً به سیلهای ویرانگر، ریزگردها و خشکسالی و ده ها مشکل منجر میشود.
۲-تنوع زیستی: خانه هزاران گونه گیاهی و جانوری منحصربهفرد، از جمله گونههای در خطر انقراض.
۳-تنظیم اقلیم: جنگلهای زاگرس مانع بیابانزایی شده و اکسیژن تولید میکنند.
در استان ایلام و دیگر استانهای زاگرسنشین (لرستان، کرمانشاه، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد)، پروژههایی مانند معادن سنگ، کارخانههای سیمان، زغالگیری غیرمجاز و راهسازیهای غیراصولی، آلودگی آب، هوا و خاک ایجاد کردهاند. آتشسوزیها (که بیش از ۹۵ درصد آنها انسانیاند) سالانه صدها هکتار را نابود میکنند و برداشت بیرویه، تعادل زیستی را بر هم زده است.
تصاویر تلخ تغییر کاربریها، طرح و پروژه های تخریب کننده در حوضه های آبخیز تأمین کننده آب شرب وکشاورزی ، واقعیت آتشسوزیها و تخریب در زاگرس نشان میدهند فاجعهای که اگر ادامه یابد، برگشتناپذیر خواهد بود.حقیقت علمی این است که «حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، کلید واقعی توسعه پایدار و اشتغال پایدار و محرومین زدایی است». طرح ها و پروژه های تخریبی برای ایجاد اشتغال موقت با توسعه معادن و پروژههای مخرب، نه تنها ناپایدار است، بلکه با نابودی منابع، آینده را تباه میکند. کسانی که خواهان توسعه واقعی و ایجاد اشتغال پایدار برای جوانان هستند به این راهکارهای اجرایی کم هزینه بجای طرح ها و پروژه های تخریب کننده در استانهای زاگرس نشین بویژه ایلام عروس زاگرس عنایت داشته باشند :
💥-اکوتوریسم کنترلشده میتواند هزاران شغل پایدار ایجاد کند.
💥-محصولات جنگلی پایدار (مانند کشت گیاهان دارویی، توسعه حرفه زنبور داری برای تولید عسل طبیعی، آبزی پروری، دامداریها صنعتی پرورش دام سبک وسنگین،….) و معیشتهای جایگزین، درآمد دائمی برای جوامع محلی فراهم میآورد.
💥-جنگلداری اجتماعی و مشارکت مردم، بهترین راه حفظ این سرمایه الهی است.
توسعه بدون محیط زیست، خسارت محض است! ما نمیتوانیم میراث اجدادیمان را به بهانههای کذایی قربانی کنیم. زمان آن رسیده که صدایمان را بلند کنیم: نه به پروژههای بهرهکشانه! بله به حفاظت مشارکتی، ارزیابی دقیق زیستمحیطی و سرمایهگذاری واقعی در گردشگری سبز و کشاورزی پایدار.
ایلام و زاگرس، شایسته زندگیاند، نه مرگ تدریجی. بیایید دست در دست هم، این مادر مهربان را نجات دهیم «برای خودمان، برای فرزندانمان و برای ایران مقتدر و سرسبز همیشگی نعمتی که خدا به استانهای زاگرس نشین بویژه ایلام داده است قدرش بدانیم ».
«محمد فیضی»
Forwarded from ایسنا ایلام
ضرورت نجات عروس زاگرس از چنگال بهرهکشیهای مغایر با توسعه/توسعه بدون محیط زیست، خسارت محض
🔷دانشآموخته دکترای محیط زیست گفت: عروس زاگرس، با جنگلهای انبوه و چشمههای جوشان، امروز قربانی سودجوییهایی شده که آینده نسلهای بعدی را تهدید میکند.
isna.ir/xdVGKV
@isnailam24
🔷دانشآموخته دکترای محیط زیست گفت: عروس زاگرس، با جنگلهای انبوه و چشمههای جوشان، امروز قربانی سودجوییهایی شده که آینده نسلهای بعدی را تهدید میکند.
isna.ir/xdVGKV
@isnailam24
«ابتکار جدید سازمان جهانی بهداشت ، طب سنتی زیر ذربین هوش مصنوعی »
برای میلیونها نفر در جهان، درمان فقط به معنای مراجعه به بیمارستان یا مصرف داروهای شیمیایی نیست؛ از دمنوشهای گیاهی گرفته تا طب سوزنی، یوگا و نسخههایی که نسل به نسل منتقل شدهاند، پزشکی سنتی هنوز بخشی از زندگی روزمره است. حالا سازمان جهانی بهداشت میگوید زمان آن رسیده که این میراث کهن، نه با تردید یا شیفتگی کورکورانه، بلکه با ابزارهای علم امروزی، از جمله هوش مصنوعی، دوباره بررسی شود.این هفته در دهلی نو، سازمان جهانی بهداشت نشستی را برگزار میکند که هدفش دقیقاً همین است: ساختن پلی میان گذشته و آینده. تدروس گبریسوس، مدیرکل این سازمان میگوید پزشکی سنتی «چیزی متعلق به گذشته نیست» و تقاضا برای آن در فرهنگها و جوامع مختلف رو به افزایش است. از نگاه او، فناوریهای نو میتوانند کمک کنند تا روشهایی که قرنها مورد استفاده بودهاند، از نظر ایمنی و اثربخشی با معیارهای علمی سنجیده شوند.
واقعیت این است که برای بخش بزرگی از جمعیت جهان، بهویژه در کشورهایکمبرخوردار، درمانهای سنتی نزدیکترین یا تنها گزینهٔ در دسترساند.
رئیس مرکز جهانی پزشکی سنتی سازمان جهانی بهداشت، میگوید در بسیاری از کشورها، اکثریت مردم به نوعی از این روشها استفاده میکنند. او در عین حال تأکید میکند که همهٔ این درمانها بیخطر یا مؤثر نیستند و برخی حتی به تخریب محیط زیست و قاچاق گونههای در خطر انقراض دامن زدهاند. به همین دلیل، سازمان جهانی بهداشت به دنبال «ادغام مسئولانه» این شیوهها در نظام سلامت است.در این میان، هوش مصنوعی نقشی کلیدی پیدا کرده است. از غربال میلیونها ترکیب گیاهی برای یافتن مواد مؤثر گرفته تا بررسی برهمکنشهای دارویی و حتی تحلیل اثر مراقبه (مدیتیشن) یا طب سوزنی بر مغز، ابزارهایی در دسترس قرار گرفتهاند که پیشتر تصورشان دشوار بود.
سازمان جهانی بهداشت همزمان از یک کتابخانه دیجیتال عظیم با بیش از یک و نیم میلیون مدرک علمی رونمایی میکند تا دانستههای پراکنده دربارهٔ پزشکی سنتی در یک چارچوب علمی گردآوری شود.هنوز در خبرها مشخص نشده که آیا طب سنتی خاورمیانه و ازجمله متنهای قدیمی پرشمار فارسی و عربی در مورد گیاهان دارویی و «خاصیتهایی» که برای آنها در این متون برشمرده شده، جزئی از این بررسی علمی تازه با هوش مصنوعی خواهد بود یا نه.برای طرفداران این رویکرد تازه، مسئله، انتخاب میان سنت و علم نیست، بلکه یافتن راهی است برای گفتوگوی این دو. همانطور که تاریخ نشان داده، بسیاری از داروهای امروزی ریشه در طبیعت و دانش کهن دارند. حالا پرسش این است که آیا فناوریهای نو میتوانند این دانش قدیمی را پالایش کنند و آن را به شکلی ایمن و قابل اعتماد به آینده ببرند، یا نه. وقتی آیندهٔ پزشکی از راه میرسدهمزمان با تلاش سازمان جهانی بهداشت برای نگاه دوباره به پزشکی سنتی با کمک هوش مصنوعی، چشمانداز کلی درمان هم در حال تغییر است.بسیاری از پیشبینیها برای سالهای پیش رو میگویند که فناوری دیگر در مرحلهٔ نمایش و شعار نیست، بلکه قرار است در زندگی واقعی و درمان بیماران خودش را ثابت کند.در پشت صحنهٔ این تغییر، ابزارهایی قرار دارند که کار پژوهشگران را سریعتر و دقیقتر میکنند. رایانهها امروز میتوانند در زمانی کوتاه، حجم عظیمی از دادهها را بررسی کنند؛ کاری که پیشتر شاید سالها طول میکشید. هوش مصنوعی هم دیگر فقط «حرف نمیزند»، بلکه به دانشمندان کمک میکند گزینههای نادرست را کنار بگذارند و زودتر به راهحلهای مؤثر برسند.
در پزشکی، این یعنی شانس بیشتر برای درمان بیماریهایی که تا همین اواخر دستنیافتنی به نظر میرسیدند. پژوهشگران حالا میتوانند پیش از شروع آزمایشهای پرهزینه، حدس بزنند کدام داروها امید بیشتری دارند و کدام مسیرها به بنبست میرسند.البته در کنار این پیشرفتها، نگرانیهایی هم هست و دانشمندان میخواهند بدانند این ابزارهای هوش مصنوعی دقیقاً بر چه اساسی تصمیم میگیرند.نمونهای از این تغییر را میتوان در یک پژوهش تازه دید که نتیجه آن ۲۶ آذرماه منتشر شد؛ جایی که گروهی از دانشمندان نشان دادهاند با پیدا کردن تنها یک نقطهٔ حساس در ساختار ویروس تبخال، میتوان جلوی ورود آن به سلولهای بدن را گرفت. آنها با کمک رایانهها کاری را انجام دادند که با روشهای قدیمی شاید سالها زمان میبُرد.در همین مسیر، پژوهشگران دانشکدهٔ پزشکی آیکان در «مانت ساینای» نیویورک یک مدل هوش مصنوعی ساختهاند که به پزشکان کمک میکند معنای تغییرات ژنتیکی را سادهتر و سریعتر بفهمند.این ابزار، که «فایلوپی-۳دی» نام دارد، فقط تشخیص نمیدهد یک جهش ژنی زیانآور است یا نه، بلکه نشان میدهد احتمالاً به چه نوع بیماریای، مانند سرطان یا اختلالات عصبی، مربوط میشود.
برای میلیونها نفر در جهان، درمان فقط به معنای مراجعه به بیمارستان یا مصرف داروهای شیمیایی نیست؛ از دمنوشهای گیاهی گرفته تا طب سوزنی، یوگا و نسخههایی که نسل به نسل منتقل شدهاند، پزشکی سنتی هنوز بخشی از زندگی روزمره است. حالا سازمان جهانی بهداشت میگوید زمان آن رسیده که این میراث کهن، نه با تردید یا شیفتگی کورکورانه، بلکه با ابزارهای علم امروزی، از جمله هوش مصنوعی، دوباره بررسی شود.این هفته در دهلی نو، سازمان جهانی بهداشت نشستی را برگزار میکند که هدفش دقیقاً همین است: ساختن پلی میان گذشته و آینده. تدروس گبریسوس، مدیرکل این سازمان میگوید پزشکی سنتی «چیزی متعلق به گذشته نیست» و تقاضا برای آن در فرهنگها و جوامع مختلف رو به افزایش است. از نگاه او، فناوریهای نو میتوانند کمک کنند تا روشهایی که قرنها مورد استفاده بودهاند، از نظر ایمنی و اثربخشی با معیارهای علمی سنجیده شوند.
واقعیت این است که برای بخش بزرگی از جمعیت جهان، بهویژه در کشورهایکمبرخوردار، درمانهای سنتی نزدیکترین یا تنها گزینهٔ در دسترساند.
رئیس مرکز جهانی پزشکی سنتی سازمان جهانی بهداشت، میگوید در بسیاری از کشورها، اکثریت مردم به نوعی از این روشها استفاده میکنند. او در عین حال تأکید میکند که همهٔ این درمانها بیخطر یا مؤثر نیستند و برخی حتی به تخریب محیط زیست و قاچاق گونههای در خطر انقراض دامن زدهاند. به همین دلیل، سازمان جهانی بهداشت به دنبال «ادغام مسئولانه» این شیوهها در نظام سلامت است.در این میان، هوش مصنوعی نقشی کلیدی پیدا کرده است. از غربال میلیونها ترکیب گیاهی برای یافتن مواد مؤثر گرفته تا بررسی برهمکنشهای دارویی و حتی تحلیل اثر مراقبه (مدیتیشن) یا طب سوزنی بر مغز، ابزارهایی در دسترس قرار گرفتهاند که پیشتر تصورشان دشوار بود.
سازمان جهانی بهداشت همزمان از یک کتابخانه دیجیتال عظیم با بیش از یک و نیم میلیون مدرک علمی رونمایی میکند تا دانستههای پراکنده دربارهٔ پزشکی سنتی در یک چارچوب علمی گردآوری شود.هنوز در خبرها مشخص نشده که آیا طب سنتی خاورمیانه و ازجمله متنهای قدیمی پرشمار فارسی و عربی در مورد گیاهان دارویی و «خاصیتهایی» که برای آنها در این متون برشمرده شده، جزئی از این بررسی علمی تازه با هوش مصنوعی خواهد بود یا نه.برای طرفداران این رویکرد تازه، مسئله، انتخاب میان سنت و علم نیست، بلکه یافتن راهی است برای گفتوگوی این دو. همانطور که تاریخ نشان داده، بسیاری از داروهای امروزی ریشه در طبیعت و دانش کهن دارند. حالا پرسش این است که آیا فناوریهای نو میتوانند این دانش قدیمی را پالایش کنند و آن را به شکلی ایمن و قابل اعتماد به آینده ببرند، یا نه. وقتی آیندهٔ پزشکی از راه میرسدهمزمان با تلاش سازمان جهانی بهداشت برای نگاه دوباره به پزشکی سنتی با کمک هوش مصنوعی، چشمانداز کلی درمان هم در حال تغییر است.بسیاری از پیشبینیها برای سالهای پیش رو میگویند که فناوری دیگر در مرحلهٔ نمایش و شعار نیست، بلکه قرار است در زندگی واقعی و درمان بیماران خودش را ثابت کند.در پشت صحنهٔ این تغییر، ابزارهایی قرار دارند که کار پژوهشگران را سریعتر و دقیقتر میکنند. رایانهها امروز میتوانند در زمانی کوتاه، حجم عظیمی از دادهها را بررسی کنند؛ کاری که پیشتر شاید سالها طول میکشید. هوش مصنوعی هم دیگر فقط «حرف نمیزند»، بلکه به دانشمندان کمک میکند گزینههای نادرست را کنار بگذارند و زودتر به راهحلهای مؤثر برسند.
در پزشکی، این یعنی شانس بیشتر برای درمان بیماریهایی که تا همین اواخر دستنیافتنی به نظر میرسیدند. پژوهشگران حالا میتوانند پیش از شروع آزمایشهای پرهزینه، حدس بزنند کدام داروها امید بیشتری دارند و کدام مسیرها به بنبست میرسند.البته در کنار این پیشرفتها، نگرانیهایی هم هست و دانشمندان میخواهند بدانند این ابزارهای هوش مصنوعی دقیقاً بر چه اساسی تصمیم میگیرند.نمونهای از این تغییر را میتوان در یک پژوهش تازه دید که نتیجه آن ۲۶ آذرماه منتشر شد؛ جایی که گروهی از دانشمندان نشان دادهاند با پیدا کردن تنها یک نقطهٔ حساس در ساختار ویروس تبخال، میتوان جلوی ورود آن به سلولهای بدن را گرفت. آنها با کمک رایانهها کاری را انجام دادند که با روشهای قدیمی شاید سالها زمان میبُرد.در همین مسیر، پژوهشگران دانشکدهٔ پزشکی آیکان در «مانت ساینای» نیویورک یک مدل هوش مصنوعی ساختهاند که به پزشکان کمک میکند معنای تغییرات ژنتیکی را سادهتر و سریعتر بفهمند.این ابزار، که «فایلوپی-۳دی» نام دارد، فقط تشخیص نمیدهد یک جهش ژنی زیانآور است یا نه، بلکه نشان میدهد احتمالاً به چه نوع بیماریای، مانند سرطان یا اختلالات عصبی، مربوط میشود.
به این ترتیب، پزشکان میتوانند از میان حجم زیادی از دادههای ژنتیکی، زودتر به سرنخهای مهم برسند و درمان مناسبتری انتخاب کنند؛ گامی دیگر به سوی پزشکی دقیقتر و شخصیتر.از کنار هم گذاشتن این نشانهها میشود فهمید که پزشکی در حال ورود به دورهای تازه است؛ دورهای که در آن، تجربههای قدیمی و ابزارهای نو کنار هم قرار میگیرند تا درمان سادهتر، سریعتر و شاید انسانیتر شود.
منابع: خبرگزاری فرانسه، مجله تایم، Drug Target Review، rdworldonline، خبرگزاری آناتولی، مؤسسه icahn.
منابع: خبرگزاری فرانسه، مجله تایم، Drug Target Review، rdworldonline، خبرگزاری آناتولی، مؤسسه icahn.