اکنون و اینجا؛ مسأله این است
#ناصر_زرافشان آدم روشنبینی است؛ کمتر اسیر ذوقزدگیهای مرسوم میشود و بیشتر میکوشد، در اوج همدلی، وجوه نادیده موضوع را بگشاید. در این ویدئو، برخلاف تیترهای ذوقزدهای که خبرگزاریها و تارنماها و کانالها بر آن گذاشتهاند، در فرازی مهم از سخناناش میگوید: «هر سازمان سیاسی مانند یک ارگانیسم زنده است و برای حفظ و ادامه زندگی خود در یک محیط دائمالتغییر و برای رویارویی با شرایط دائمالتغییر آن محیط، باید در خود نیز تغییرات ضروری و مناسب را عملی سازد.
راه و آرمان کلی رفقای ما، ورای شکل یا شکلهای مشخص مبارزه در یک دوره با یک دههی خاص، سوسیالیسم بود. و تا آنجایی که من رفقای سیاهکل را میشناختم، یقین دارم که اگر امروز آنان در میان ما بودند، دغدغهی آنها تدوین راهبرد مبارزاتی متناسب با شرایط کنونی بود».
اما نکته درخشان در کلام او که برآمده نگرشی دیالکتیکی به وضعیت است، اینجاست: «گمان میکنم بخش بزرگی از اختلافنظرهایی که طی دهههای گذشته موجب تشتت و تفرقه میان فداییان شده است برخاسته از شرایطی است که در زمان بروز این اختلافات وجود داشته و امروز دیگر وجود ندارد. ازاینرو جا دارد که نیروی خود را بر تحلیل و شناخت وضعیت حاضر و وظایف خود در برابر آن متمرکز سازیم».
در میان جنبش چپ، در میان سازمانها و احزاب گوناگون چپ، شاید کمتر از انگشتان دست باشند کسانی که نظراً و عملاً این نگرش را درک کرده باشند.
موضوع این است که اگر بخواهیم این نگرش درست را جدی بگیریم، باید نه تنها شکلهای سازماندهی بلکه نامها، رویّهها، خود سازمانها و احزاب را هم در این فرایند وارد کنیم. پس مسأله نه بیان این نگرش درست که جدیگرفتن نظری و عملی آن است. این آن وجه مفقود در فضای امروز است.
حتماً کامل بشنوید!
@interventions
https://bit.ly/3rxNuJf
#ناصر_زرافشان آدم روشنبینی است؛ کمتر اسیر ذوقزدگیهای مرسوم میشود و بیشتر میکوشد، در اوج همدلی، وجوه نادیده موضوع را بگشاید. در این ویدئو، برخلاف تیترهای ذوقزدهای که خبرگزاریها و تارنماها و کانالها بر آن گذاشتهاند، در فرازی مهم از سخناناش میگوید: «هر سازمان سیاسی مانند یک ارگانیسم زنده است و برای حفظ و ادامه زندگی خود در یک محیط دائمالتغییر و برای رویارویی با شرایط دائمالتغییر آن محیط، باید در خود نیز تغییرات ضروری و مناسب را عملی سازد.
راه و آرمان کلی رفقای ما، ورای شکل یا شکلهای مشخص مبارزه در یک دوره با یک دههی خاص، سوسیالیسم بود. و تا آنجایی که من رفقای سیاهکل را میشناختم، یقین دارم که اگر امروز آنان در میان ما بودند، دغدغهی آنها تدوین راهبرد مبارزاتی متناسب با شرایط کنونی بود».
اما نکته درخشان در کلام او که برآمده نگرشی دیالکتیکی به وضعیت است، اینجاست: «گمان میکنم بخش بزرگی از اختلافنظرهایی که طی دهههای گذشته موجب تشتت و تفرقه میان فداییان شده است برخاسته از شرایطی است که در زمان بروز این اختلافات وجود داشته و امروز دیگر وجود ندارد. ازاینرو جا دارد که نیروی خود را بر تحلیل و شناخت وضعیت حاضر و وظایف خود در برابر آن متمرکز سازیم».
در میان جنبش چپ، در میان سازمانها و احزاب گوناگون چپ، شاید کمتر از انگشتان دست باشند کسانی که نظراً و عملاً این نگرش را درک کرده باشند.
موضوع این است که اگر بخواهیم این نگرش درست را جدی بگیریم، باید نه تنها شکلهای سازماندهی بلکه نامها، رویّهها، خود سازمانها و احزاب را هم در این فرایند وارد کنیم. پس مسأله نه بیان این نگرش درست که جدیگرفتن نظری و عملی آن است. این آن وجه مفقود در فضای امروز است.
حتماً کامل بشنوید!
@interventions
https://bit.ly/3rxNuJf
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
برخی تاريخ می سازند و برخی حرف می زنند - پیام ويدئويی دکتر ناصر زرافشان در گرامیداشت پنجاهمين سالگرد جنبش فدائی - اخبار روز - سايت…
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ برخی تاريخ می سازند و برخی حرف می زنند - پیام ويدئويی دکتر ناصر زرافشان در گرامیداشت پنجاهمين سالگرد جنبش فدائی پيشخوان -
توییت #عماد_بهاور، عضو شورای رهبری اصلاحطلبان، باز دیگر داستان قدیمی «انقلاب کردن» را به میان کشید. در این یادداشت کوتاه به خود این ایده و رویکرد پرداختهام.
@interventions
https://bit.ly/3aPLohh
@interventions
https://bit.ly/3aPLohh
Telegraph
آیا میتوان «انقلاب کرد» یا «انقلاب نکرد»؟
تصور سادهلوحانهای که نه فقط در میان اصلاحطلبان که در میان سلطنتطلبان که در میان لیبرالها که در میان اکثر چپها بهگستردگی وجود دارد: میتوان «انقلاب کرد». اولی گمان میکند چون میتوان «انقلاب کرد» پس میشود «انقلاب نکرد»؛ دومی و سومی هم مثل اولی فکر…
برای بازچاپ کتابی مهم: «#اکولوژی مارکس» نوشتهی #جان_بلامی_فاستر با ترجمهی #اکبر_معصوم_بیگی
@interventions
https://www.instagram.com/p/CLJUIwKB2mK/?igshid=1m9n667agx8m3
@interventions
https://www.instagram.com/p/CLJUIwKB2mK/?igshid=1m9n667agx8m3
Instagram
یادداشتی دقیق و خواندنی از #حسین_اکبری دربارهی شیوههایی که کارفرمایان و دولتها میکوشند کارگران را تا حداکثر ممکن بدوشند.
@interventions
https://kargareirani.blogsky.com/1399/11/27/post-325/
@interventions
https://kargareirani.blogsky.com/1399/11/27/post-325/
بلاگ اسکای - سرویس رایگان وبلاگ فارسی
ویژگی شیوه های مزد نئولیبرالی ضد قانونی و ضد کارگری است !
هرساله دولت هادر ایران در برابر مزد حداقلی کارگران،داستان تازه ای می بافند تا این حداقل مزد بخور و نمیر که قاعده ی بازی بازتولید نیروی انسانی در دولت های نئولیبرال است را باز هم کاهش دهند و بازی سرکوب مزدی ادامه یابد. بازی در میدان شورای عالی کار که تنها…
تجربهی دولت کمونی در ونزوئلا
مقالهای بسیار مهم از #جان_بلامی_فاستر دربارهی تجربهای مهم در ونزوئلا که چاوز هم در ماههای آخر زندگی خود در سخنرانیای به اهمیت تاریخی آن در سازماندهی سوسیالیستی جامعه تأکید کرده بود.
@interventions
https://bit.ly/3au8smL
مقالهای بسیار مهم از #جان_بلامی_فاستر دربارهی تجربهای مهم در ونزوئلا که چاوز هم در ماههای آخر زندگی خود در سخنرانیای به اهمیت تاریخی آن در سازماندهی سوسیالیستی جامعه تأکید کرده بود.
@interventions
https://bit.ly/3au8smL
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
چاوز و دولت کمونی - جان بلامی فاستر، ترجمهی: م. رضا ملکشا - اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ چاوز و دولت کمونی - جان بلامی فاستر، ترجمهی: م. رضا ملکشا ديدگاه -
تکههایی از مقالهی بالا: «چاوز و دولت کمونی» نوشتهی جان بلامی فاستر (۲۰۱۵)
۱.
ساکنین نواحی جغرافیایی کوچکتر از شهر در کمونها در شمار شوراهای کمونی با هدف ایجاد خودگردانی از طریق یک مجلس کمونی که براساس اصول مشارکتی شکل گرفته است متحد میشوند. کمونها در واقع ساختارهای سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی هستند که در حوزههایی مانند تولید خوراک، امنیت مواد غذایی، مسکن، ارتباطات، فرهنگ، مراودات کمونی، بانکداری کمونی و نظامهای قضایی دخالت دارند. تمامی این موارد به صورت قانونی و با تصویب قوانین ارگانیک قدرت مردمی (Organic Laws of Popular Power) در سال ۲۰۱۰ اجرایی شدند که شامل قانون سازمانی کمونها و قانون سازمانی نظام اقتصاد کمونی است.
۲.
هنگامی که چاوز در سخنرانی اکتبر ۲۰۱۲ خود وارد مرحلهای بدون بازگشت شد، لحظهای تاریخی بود. او بر یک تحول سیاسی سوسیالیستی در تمام سطوح، به قصد انتقال قطعی قدرت سیاسی به مردم اصرار داشت، و این به معنای بازگشتناپذیرساختن انقلاب بود. [...]. تجزیه و تحلیل چاوز به وضوح در مفهوم «بازتولید متابولیک اجتماعی» مزاروش ریشه دارد. نظام سرمایه، در این دیدگاه، نظامی است سراسری از بازتولید، نوعی متابولیسم نظاممند، هر چند در شکلی که انسانها را از خود، یکدیگر، جامعه و طبیعت بیرونیشان بیگانه میکند. بنابراین، ایجاد یک اقتصاد سیاسی سوسیالیستی واقعی نیازمند نهادسازی یک دولت کمونی بدیل است که به عنوان پایهی تولید و مبادله اجتماعی عمل کند. دولتی که از متابولیسمی ارگانیک برخوردار خواهد بود که به اندازه خود سرمایهداری حیاتی است (و در واقع حیاتیتر چون بیگانه نشده) و خود را بر اساس قدرت دموکراسی پیشگام پایهگذاری کند.
۳.
همانطور که مایکل لبوویتز اشاره کرده است، هدف سوسیالیسم قرن بیستم که چاوز آغازگر آن شناخته میشود، ایجاد «سوسیالیسم به عنوان یک نظام ارگانیک» بود. چاوز در ژانویهی ۲۰۰۷، اهداف اجتماعی ـ اقتصادی کلی انقلاب سوسیالیستی بولیواری را با معرفی انگارهی «مثلث بنیادی سوسیالیسم» (بار دیگر بر پایهی نظرات مزاروش) ــ ترکیبی از دارایی اجتماعی، تولید اجتماعی و ارضای نیازهای اجتماعی ــ ارائه کرد. از نظر لبوویتز ــ که به درخواست چاوز نقش مهمی در تفسیر قطعات مرتبط با این موضوع در فراسوی سرمایه مزاروش داشت و منجر به صورتبندی مثلث بنیادی سوسیالیسم چاوز شد ــ این موضوع نقطه عطفی اساسی است: «یک بار دیگر، گام نظری چاوز را میتوان در کتاب فراسوی سرمایه مزاروش پیدا کرد. مزاروش با استناد به مارکس بر ضرورت درک سرمایهداری به عنوان یک نظام ارگانیک با ترکیبی خاص از تولید ـ توزیع ـ مصرف تأکید میکند، که در آن تمام عناصر همزمان وجود دارند و یکدیگر را پشتیبانی میکنند. به نظر او شکست تجربههای سوسیالیستی قرن بیستم به دلیل شکست در فرارفتن از «دور باطل رابطهی سرمایهای» است، یعنی ترکیب دورپیماییها که «همگی در هم پیچیدهاند و یکدیگر را متقابلاً تقویت میکنند» و به این ترتیب مقوم «دیالکتیک معیوب نظام علاجناپذیر و اتلافگر سرمایه» است. به طور خلاصه، عدم موفقیت (یا تلاش) در جایگزینی تمام بخشهای «کلیت مناسبات بازتولیدی موجود» به معنی شکست در «فرارفتن از سرمایه» است».
۴.
با این حال، حتی زمانی که این بحرانها و حملات علیه انقلاب بولیواری انجام میگرفت، دولت مادورو انقلاب را به پیش میبرد. شعار اصلی مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری مادورو «یا کمون یا هیچ چیز» بود که از سخنرانی چاوز، «تغییر در زمامداری»، برگرفته شده بود. زمانی که چاوز در اکتبر ۲۰۱۲ در بارهی دور جدید انقلابی سخنرانی کرد، تقریباً هیچ کمون ثبت شدهای وجود نداشت، (اگرچه تعداد زیادی در حال شکلگیری بودند و برخی از آنها در اوایل سال ۲۰۱۰ در سطح مردمی ظاهر شده بودند). در سپتامبر ۲۰۱۳، بیش از ۴۰،۰۰۰ انجمن ثبتشده کمون وجود داشتند (برخی از آنها مربوط به سال ۲۰۰۶ بودند)، در حالیکه تعداد کمونهای ثبتشده از هزار فراتر رفته بود و قدرت سیاسی قابل توجهی در اختیار دولت کمونی نوظهور قرار میگرفت.[۳۵] مادورو با وجود کاهش مخارج دولت (که آن را با کاهش حقوق خودش آغاز کرد) بودجهی سال ۲۰۱۵ برای کمونها را ۶۲ درصد افزایش داد. او کمونها را «تجلی بیشینهی دموکراسی» و «سوسیالیسم محض» میخواند. او در کنفرانس اقتصاد کمونی ملی در فوریه ۲۰۱۴ اعلام کرد که هدف فقط ایجاد دولت شورایی نیست، بلکه اقتصاد شورایی نیز جزو این اهداف بوده است: «دموکراتیزه کردن داراییها، ایجاد شکلهای جدیدی از دارایی اجتماعی مانند کمونی، برای تقویت دموکراسی مشارکتی و پیشگام ضروری است.»
۱.
ساکنین نواحی جغرافیایی کوچکتر از شهر در کمونها در شمار شوراهای کمونی با هدف ایجاد خودگردانی از طریق یک مجلس کمونی که براساس اصول مشارکتی شکل گرفته است متحد میشوند. کمونها در واقع ساختارهای سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی هستند که در حوزههایی مانند تولید خوراک، امنیت مواد غذایی، مسکن، ارتباطات، فرهنگ، مراودات کمونی، بانکداری کمونی و نظامهای قضایی دخالت دارند. تمامی این موارد به صورت قانونی و با تصویب قوانین ارگانیک قدرت مردمی (Organic Laws of Popular Power) در سال ۲۰۱۰ اجرایی شدند که شامل قانون سازمانی کمونها و قانون سازمانی نظام اقتصاد کمونی است.
۲.
هنگامی که چاوز در سخنرانی اکتبر ۲۰۱۲ خود وارد مرحلهای بدون بازگشت شد، لحظهای تاریخی بود. او بر یک تحول سیاسی سوسیالیستی در تمام سطوح، به قصد انتقال قطعی قدرت سیاسی به مردم اصرار داشت، و این به معنای بازگشتناپذیرساختن انقلاب بود. [...]. تجزیه و تحلیل چاوز به وضوح در مفهوم «بازتولید متابولیک اجتماعی» مزاروش ریشه دارد. نظام سرمایه، در این دیدگاه، نظامی است سراسری از بازتولید، نوعی متابولیسم نظاممند، هر چند در شکلی که انسانها را از خود، یکدیگر، جامعه و طبیعت بیرونیشان بیگانه میکند. بنابراین، ایجاد یک اقتصاد سیاسی سوسیالیستی واقعی نیازمند نهادسازی یک دولت کمونی بدیل است که به عنوان پایهی تولید و مبادله اجتماعی عمل کند. دولتی که از متابولیسمی ارگانیک برخوردار خواهد بود که به اندازه خود سرمایهداری حیاتی است (و در واقع حیاتیتر چون بیگانه نشده) و خود را بر اساس قدرت دموکراسی پیشگام پایهگذاری کند.
۳.
همانطور که مایکل لبوویتز اشاره کرده است، هدف سوسیالیسم قرن بیستم که چاوز آغازگر آن شناخته میشود، ایجاد «سوسیالیسم به عنوان یک نظام ارگانیک» بود. چاوز در ژانویهی ۲۰۰۷، اهداف اجتماعی ـ اقتصادی کلی انقلاب سوسیالیستی بولیواری را با معرفی انگارهی «مثلث بنیادی سوسیالیسم» (بار دیگر بر پایهی نظرات مزاروش) ــ ترکیبی از دارایی اجتماعی، تولید اجتماعی و ارضای نیازهای اجتماعی ــ ارائه کرد. از نظر لبوویتز ــ که به درخواست چاوز نقش مهمی در تفسیر قطعات مرتبط با این موضوع در فراسوی سرمایه مزاروش داشت و منجر به صورتبندی مثلث بنیادی سوسیالیسم چاوز شد ــ این موضوع نقطه عطفی اساسی است: «یک بار دیگر، گام نظری چاوز را میتوان در کتاب فراسوی سرمایه مزاروش پیدا کرد. مزاروش با استناد به مارکس بر ضرورت درک سرمایهداری به عنوان یک نظام ارگانیک با ترکیبی خاص از تولید ـ توزیع ـ مصرف تأکید میکند، که در آن تمام عناصر همزمان وجود دارند و یکدیگر را پشتیبانی میکنند. به نظر او شکست تجربههای سوسیالیستی قرن بیستم به دلیل شکست در فرارفتن از «دور باطل رابطهی سرمایهای» است، یعنی ترکیب دورپیماییها که «همگی در هم پیچیدهاند و یکدیگر را متقابلاً تقویت میکنند» و به این ترتیب مقوم «دیالکتیک معیوب نظام علاجناپذیر و اتلافگر سرمایه» است. به طور خلاصه، عدم موفقیت (یا تلاش) در جایگزینی تمام بخشهای «کلیت مناسبات بازتولیدی موجود» به معنی شکست در «فرارفتن از سرمایه» است».
۴.
با این حال، حتی زمانی که این بحرانها و حملات علیه انقلاب بولیواری انجام میگرفت، دولت مادورو انقلاب را به پیش میبرد. شعار اصلی مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری مادورو «یا کمون یا هیچ چیز» بود که از سخنرانی چاوز، «تغییر در زمامداری»، برگرفته شده بود. زمانی که چاوز در اکتبر ۲۰۱۲ در بارهی دور جدید انقلابی سخنرانی کرد، تقریباً هیچ کمون ثبت شدهای وجود نداشت، (اگرچه تعداد زیادی در حال شکلگیری بودند و برخی از آنها در اوایل سال ۲۰۱۰ در سطح مردمی ظاهر شده بودند). در سپتامبر ۲۰۱۳، بیش از ۴۰،۰۰۰ انجمن ثبتشده کمون وجود داشتند (برخی از آنها مربوط به سال ۲۰۰۶ بودند)، در حالیکه تعداد کمونهای ثبتشده از هزار فراتر رفته بود و قدرت سیاسی قابل توجهی در اختیار دولت کمونی نوظهور قرار میگرفت.[۳۵] مادورو با وجود کاهش مخارج دولت (که آن را با کاهش حقوق خودش آغاز کرد) بودجهی سال ۲۰۱۵ برای کمونها را ۶۲ درصد افزایش داد. او کمونها را «تجلی بیشینهی دموکراسی» و «سوسیالیسم محض» میخواند. او در کنفرانس اقتصاد کمونی ملی در فوریه ۲۰۱۴ اعلام کرد که هدف فقط ایجاد دولت شورایی نیست، بلکه اقتصاد شورایی نیز جزو این اهداف بوده است: «دموکراتیزه کردن داراییها، ایجاد شکلهای جدیدی از دارایی اجتماعی مانند کمونی، برای تقویت دموکراسی مشارکتی و پیشگام ضروری است.»
۵.
نتیجه نهایی انقلاب بولیواری ونزوئلا هر چه باشد، این انقلاب بحث دربارهی گذار به سوسیالیسم را با مشخصکردن قلمرو کاملاً جدیدی از مبارزه برای همیشه تغییر داده است. این مبارزه با جستجوی بیپایان برای کسب گستردهترین کامیابی ممکن برای انسان و اقناع نیازهای افراد تعیین میشود. چاوز اصرار داشت که سوسیالیسم قرن بیستویکم پیگیری فعال و بیوقفه ارزشهای همیشگی مرتبط با سوسیالیسم است، یعنی «عشق، همبستگی، برابری بین مردان و زنان و تساوی حقوق میان همگان»؛ نهادینهسازی اجتماعی این ارزشها فقط در نتیجه روشی سازشناپذیر و برگشتناپذیر ممکن است. رینالدو ایتوریزا (Reinaldo Iturriza)، وزیر کمونهای ونزوئلا میگوید: «وقتی فردی میبیند که مردم به چیزهای دیوانهواری مانند ساختن سوسیالیسم بولیواری یا حفاظت از این سیاره رأی میدهند، میفهمد که در یک انقلاب حضور دارد.»
@interventions
نتیجه نهایی انقلاب بولیواری ونزوئلا هر چه باشد، این انقلاب بحث دربارهی گذار به سوسیالیسم را با مشخصکردن قلمرو کاملاً جدیدی از مبارزه برای همیشه تغییر داده است. این مبارزه با جستجوی بیپایان برای کسب گستردهترین کامیابی ممکن برای انسان و اقناع نیازهای افراد تعیین میشود. چاوز اصرار داشت که سوسیالیسم قرن بیستویکم پیگیری فعال و بیوقفه ارزشهای همیشگی مرتبط با سوسیالیسم است، یعنی «عشق، همبستگی، برابری بین مردان و زنان و تساوی حقوق میان همگان»؛ نهادینهسازی اجتماعی این ارزشها فقط در نتیجه روشی سازشناپذیر و برگشتناپذیر ممکن است. رینالدو ایتوریزا (Reinaldo Iturriza)، وزیر کمونهای ونزوئلا میگوید: «وقتی فردی میبیند که مردم به چیزهای دیوانهواری مانند ساختن سوسیالیسم بولیواری یا حفاظت از این سیاره رأی میدهند، میفهمد که در یک انقلاب حضور دارد.»
@interventions
کشاکشهای گفتمانی و قدرت کارگران
اینْ مقالهای است برگرفته از پایاننامهی کارشناسی ارشدم، «کشاکشهای گفتمانی و قدرت کارگران؛ واکاوی میدان گفتمانیت در اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران» که با همراهی استادم، دکتر بهرنگ صدیقی، نوشته شده است. فراموش نمیکنم هنگامی که این موضوع در جلسهی شورا مطرح شد جدا از مسائلی که حول نظریهروشام یعنی «تحلیل گفتمان انتقادی» وجود داشت، برخی از استادان حاضر در آن جلسه از اینکه میخواهم روی موضوعی مربوط به کارگران کار کنم، متعجب بودند. بههرروی با همراهی استادم، دکتر محمد رضایی، عنوان پذیرفته شد و توانستم کار را با دکتر صدیقی پیش ببرم. اما چرا این موضوع؟
در آن زمان (سال ۱۳۹۴) گرایش کلی در رشتهی مطالعات فرهنگی در رادیکالترین متمرکز بود بر آن لایهی اجتماعی که فرودستان حاشیهنشین خوانده میشد. کوشیدم موضوع پایاننامهام را بهشکلی انتخاب کنم که برخلاف گرایش حاکم و هژمونیک در رشتهی مطالعات فرهنگی باشد. با اینکه ورود به رشتهی مطالعات فرهنگی کمک بزرگی به منِ گرفتار در ساختارگراییای بهشکلی ناآگاهانه یکسویهنگر کرد تا مسألهی فرهنگ و درهمتنیدگی آن با مسألهی عاملیت را دقیقتر درک کنم، اماخود آن عملاً هیچ توجهی به زندگی کارگران نداشت و به گمانم، بر پایهی تصور نظری سنت انتقادی فرانکفورتی، کارگران را دیگر سوژهی دگرگونی در نظر نمیگرفت. البته این بیتوجهی مختص مطالعات فرهنگی نبود و به شکل عجیبی در آن زمان و حتا امروز هم، زندگی و فعالیت اقتصادیسیاسی کارگران اهمیت خاص و متمایز و چشمگیری برای شکلهای گوناگون مطالعات اجتماعی در ایران ندارد.
از سوی دیگر رویکرد مارکسیستی که با علاقه و شوق به مسائل کارگران توجه نشان میداد، آن را نه آنچه در ذهن این یا آن کارگر بلکه معطوف به وظیفهی تاریخیای میدانست که کارگران در سرنگونی مناسبات سرمایهداری بر عهده دارند. دست کم در ایران، هنوز هم چنین رویکردی دست بالا را دارد. رویکردم در این پایاننامه را اساساً بهشکلی در نظر گرفتم که بر خلاف این جریان، به زندگی روزمره کارگران یا به عبارت بهتر آنطور که آنها خود کنش و فعالیت خود را میفهمند، نزدیکتر باشد. به همین دلیل باید گروهی از کارگران را در نظر میگرفتم که بشود از طریق مصاحبههایی به آن چیزی پی برد که خود از کاری که کردهاند (اعتصاب بزرگ رانندگان اتوبوسرانی تهران در اسفند ۱۳۸۳ و سپس در پاییز و زمستان ۱۳۸۴) دریافتهاند.
نکته دیگر اینکه تلاشام این بوده است که عنصری اساسی را در مبارزات کارگران برجسته کنم که از آن با عنوان «قدرت کارگران» یاد میکنم، چیزی که فراتر از تشکلیابی صنفی طبقه (اتحادیهها و مانند اینها) و تشکلیابی سیاسی آن (احزاب و سازمانها) میرود.
نتیجهی نهایی کار و این مقاله نه صرفاً بهشکلی درونماندگار بلکه به دلیل مسائلی دیگر که جای طرحشان در اینجا نیست، ایرادهای روشی و نظری جدیای دارند که ناشی از بضاعت ناچیزم در آن زمان بود. چیزی که امیدوارم با تکمیل پژوهشام دربارهی شکلگیری و بالیدن سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه شکلی منسجمتر و بسطیافتهتر و همهسویهتر به خود بگیرد؛ پژوهشی که امیدوارم در سال آینده به سرانجام برسد.
به هر روی امیدوارم این مقاله توانسته باشد گوشهای از مبارزات کارگران را بازتاب دهد.
@interventions
http://jcsc.iaocsc.ir/article_242434.html
اینْ مقالهای است برگرفته از پایاننامهی کارشناسی ارشدم، «کشاکشهای گفتمانی و قدرت کارگران؛ واکاوی میدان گفتمانیت در اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران» که با همراهی استادم، دکتر بهرنگ صدیقی، نوشته شده است. فراموش نمیکنم هنگامی که این موضوع در جلسهی شورا مطرح شد جدا از مسائلی که حول نظریهروشام یعنی «تحلیل گفتمان انتقادی» وجود داشت، برخی از استادان حاضر در آن جلسه از اینکه میخواهم روی موضوعی مربوط به کارگران کار کنم، متعجب بودند. بههرروی با همراهی استادم، دکتر محمد رضایی، عنوان پذیرفته شد و توانستم کار را با دکتر صدیقی پیش ببرم. اما چرا این موضوع؟
در آن زمان (سال ۱۳۹۴) گرایش کلی در رشتهی مطالعات فرهنگی در رادیکالترین متمرکز بود بر آن لایهی اجتماعی که فرودستان حاشیهنشین خوانده میشد. کوشیدم موضوع پایاننامهام را بهشکلی انتخاب کنم که برخلاف گرایش حاکم و هژمونیک در رشتهی مطالعات فرهنگی باشد. با اینکه ورود به رشتهی مطالعات فرهنگی کمک بزرگی به منِ گرفتار در ساختارگراییای بهشکلی ناآگاهانه یکسویهنگر کرد تا مسألهی فرهنگ و درهمتنیدگی آن با مسألهی عاملیت را دقیقتر درک کنم، اماخود آن عملاً هیچ توجهی به زندگی کارگران نداشت و به گمانم، بر پایهی تصور نظری سنت انتقادی فرانکفورتی، کارگران را دیگر سوژهی دگرگونی در نظر نمیگرفت. البته این بیتوجهی مختص مطالعات فرهنگی نبود و به شکل عجیبی در آن زمان و حتا امروز هم، زندگی و فعالیت اقتصادیسیاسی کارگران اهمیت خاص و متمایز و چشمگیری برای شکلهای گوناگون مطالعات اجتماعی در ایران ندارد.
از سوی دیگر رویکرد مارکسیستی که با علاقه و شوق به مسائل کارگران توجه نشان میداد، آن را نه آنچه در ذهن این یا آن کارگر بلکه معطوف به وظیفهی تاریخیای میدانست که کارگران در سرنگونی مناسبات سرمایهداری بر عهده دارند. دست کم در ایران، هنوز هم چنین رویکردی دست بالا را دارد. رویکردم در این پایاننامه را اساساً بهشکلی در نظر گرفتم که بر خلاف این جریان، به زندگی روزمره کارگران یا به عبارت بهتر آنطور که آنها خود کنش و فعالیت خود را میفهمند، نزدیکتر باشد. به همین دلیل باید گروهی از کارگران را در نظر میگرفتم که بشود از طریق مصاحبههایی به آن چیزی پی برد که خود از کاری که کردهاند (اعتصاب بزرگ رانندگان اتوبوسرانی تهران در اسفند ۱۳۸۳ و سپس در پاییز و زمستان ۱۳۸۴) دریافتهاند.
نکته دیگر اینکه تلاشام این بوده است که عنصری اساسی را در مبارزات کارگران برجسته کنم که از آن با عنوان «قدرت کارگران» یاد میکنم، چیزی که فراتر از تشکلیابی صنفی طبقه (اتحادیهها و مانند اینها) و تشکلیابی سیاسی آن (احزاب و سازمانها) میرود.
نتیجهی نهایی کار و این مقاله نه صرفاً بهشکلی درونماندگار بلکه به دلیل مسائلی دیگر که جای طرحشان در اینجا نیست، ایرادهای روشی و نظری جدیای دارند که ناشی از بضاعت ناچیزم در آن زمان بود. چیزی که امیدوارم با تکمیل پژوهشام دربارهی شکلگیری و بالیدن سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه شکلی منسجمتر و بسطیافتهتر و همهسویهتر به خود بگیرد؛ پژوهشی که امیدوارم در سال آینده به سرانجام برسد.
به هر روی امیدوارم این مقاله توانسته باشد گوشهای از مبارزات کارگران را بازتاب دهد.
@interventions
http://jcsc.iaocsc.ir/article_242434.html
jcsc.iaocsc.ir
کشاکشهای گفتمانی و قدرت کارگران؛ واکاوی میدان گفتمانیت در اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران
فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات (JCSC)
Forwarded from حسین اکبری
انجمن علمی برنامهریزی اجتماعی دانشگاه تهران برگزار میکند :
《بررسی مسئله حداقل دستمزد》
- علی دینی ترکمانی (هیئت علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی)
- علی خدایی (نماینده کارگری در شورای عالی کار)
- حسین اکبری (فعال کارگری)
- علیاصغر سعیدی (هیئت علمی دانشگاه تهران)
- پویا علاالدینی (هیئت علمی دانشگاه تهران)
- رضا امیدی (هیئت علمی دانشگاه تهران)
📆زمان:
دوشنبه ۲۵اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۷
🔗لینک جلسه در اسکایپ:
https://join.skype.com/bgbOdsqac9kb
🌐 @socialplanning_ut 🌐
《بررسی مسئله حداقل دستمزد》
- علی دینی ترکمانی (هیئت علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی)
- علی خدایی (نماینده کارگری در شورای عالی کار)
- حسین اکبری (فعال کارگری)
- علیاصغر سعیدی (هیئت علمی دانشگاه تهران)
- پویا علاالدینی (هیئت علمی دانشگاه تهران)
- رضا امیدی (هیئت علمی دانشگاه تهران)
📆زمان:
دوشنبه ۲۵اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۷
🔗لینک جلسه در اسکایپ:
https://join.skype.com/bgbOdsqac9kb
🌐 @socialplanning_ut 🌐
Skype
Join conversation
Skype keeps the world talking. Call, message, and share whatever you want - for free.
Forwarded from روزآروز
#تحلیل_روز
✋ چگونه ادعاهای لیبرالها را آزمون کنیم
👈 بهبهانه تلنبارشدن هزارانکیلو #میوه در میدانهای میوهوترهبار و #گرانی میوه
روزبه آقاجری | پژوهشگر اجتماعی
1️⃣ لیبرالها ادعا میکنند که بالارفتن تقاضا باعث بالارفتن قیمتها میشود و این طبیعی است، همانطوری که درباره گرانشدن یکباره ماسک میگفتند و درباره آن ویدئوی توجیهی میساختند.
2️⃣ پس به نظر آنها اگر تقاضا پایین بیاید، طبیعتاً قیمتها هم پایین میآیند. اما آیا چنین است؟
▫️دست کم اکبر یاوری از مدیران اتحادیه بارفروشان چیز دیگری میگوید: «بیش از پنجهزارتن میوه در میدانهای روی دست بارفروشان مانده چون کسی میوه نمیخرد. میوه گران است و قدرت خرید مردم کم شده.»
3️⃣ میوه گران شده، مردم نمیتوانند بخرند، پس تقاضا بهشدت پایین آمده و باید طبیعتاً قیمت میوه هم پایین بیاید اما اگر الان بروی در خیابان و به هر کسی بگویی بهزودی قیمت میوه پایین میآید، به ریشت میخندد.
4️⃣ مداخله بهاصطلاح دستوری دولت هم تابهحال صرفا به کام بازار بوده و جوری دستور داده که حرف روی حرف بازار نزده باشد. پس دولت هم عملا بازیچه دست سیاستهای بازار است
5️⃣ بهنظر یکلیبرال «باید» «طبیعتا» قیمتها پایین بیاید. به نظر شما هم قیمتها پایین میآید چون مردم نمیتوانند بخرند یا بخورند؟
▫️البته یادتان باشد که اگر ادعاهای لیبرالی با واقعیت ناهمخوان بود، یک لیبرال میگوید که اشکال از واقعیت است نه آن ادعاها
https://bit.ly/3eJ6JfH
@roozArooz_media
✋ چگونه ادعاهای لیبرالها را آزمون کنیم
👈 بهبهانه تلنبارشدن هزارانکیلو #میوه در میدانهای میوهوترهبار و #گرانی میوه
روزبه آقاجری | پژوهشگر اجتماعی
1️⃣ لیبرالها ادعا میکنند که بالارفتن تقاضا باعث بالارفتن قیمتها میشود و این طبیعی است، همانطوری که درباره گرانشدن یکباره ماسک میگفتند و درباره آن ویدئوی توجیهی میساختند.
2️⃣ پس به نظر آنها اگر تقاضا پایین بیاید، طبیعتاً قیمتها هم پایین میآیند. اما آیا چنین است؟
▫️دست کم اکبر یاوری از مدیران اتحادیه بارفروشان چیز دیگری میگوید: «بیش از پنجهزارتن میوه در میدانهای روی دست بارفروشان مانده چون کسی میوه نمیخرد. میوه گران است و قدرت خرید مردم کم شده.»
3️⃣ میوه گران شده، مردم نمیتوانند بخرند، پس تقاضا بهشدت پایین آمده و باید طبیعتاً قیمت میوه هم پایین بیاید اما اگر الان بروی در خیابان و به هر کسی بگویی بهزودی قیمت میوه پایین میآید، به ریشت میخندد.
4️⃣ مداخله بهاصطلاح دستوری دولت هم تابهحال صرفا به کام بازار بوده و جوری دستور داده که حرف روی حرف بازار نزده باشد. پس دولت هم عملا بازیچه دست سیاستهای بازار است
5️⃣ بهنظر یکلیبرال «باید» «طبیعتا» قیمتها پایین بیاید. به نظر شما هم قیمتها پایین میآید چون مردم نمیتوانند بخرند یا بخورند؟
▫️البته یادتان باشد که اگر ادعاهای لیبرالی با واقعیت ناهمخوان بود، یک لیبرال میگوید که اشکال از واقعیت است نه آن ادعاها
https://bit.ly/3eJ6JfH
@roozArooz_media
Forwarded from SocioMedia
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔷 بازنشر ویدئوی صحبتهای «اسلاوی ژیژک» دربارۀ «تجربۀ توسعۀ چین و مدل سرمایهداری اقتدارطلب» (28 مُرداد 1389)
.
🔶تماشا در اینستاگرام:
🔺 instagram.com/tv/CM_QqbXlZtL
.
🆔 @SocioMedia
.
🔶تماشا در اینستاگرام:
🔺 instagram.com/tv/CM_QqbXlZtL
.
🆔 @SocioMedia
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
مارکسیسم و شهر
✍جاناتان پراچکه/ ترجمهی بهزاد ملکپور اصل
از متن:
به طور قابل بحثی، مهمترین سهمی که نظریهيِ مارکسیستی در مطالعات شهری ایفا کرده، ظرفیتاش برای کاوشِ تغییراتِ رخ داده در کار، محیط مصنوع، و زندگی روزمره شهری از طریق گونهبندیهای اقتصاد سیاسی است. این امر مستلزم عیان ساختنِ اصول نظامبخش الگوهایِ زیرکارِ انباشت و سرمایهگذاری است؛ همچنین عیان ساختن شیوههایی که توسط آن روابط اجتماعی سرمایهدارانه در بافت جامعهيِ شهری حک میشوند. اما مارکسیستها بر نقش مقاومت در برابر استثمار و سرکوب نیز تاکید دارند و آنها را به مثابهيِ نیروی فعال در شکلدهی به شهرها در نظر میگیرند.
در سالهای اخیر تلاشهایی شکل گرفته است برای تعمیم مفهوم مارکسیِ انباشت اولیه به طیفی از فرآیندهای مستمر درگیر در تصرف داراییهایی که به چنگ آوردنشان از سوی حقوق مالکیت جمعی محدود شده یا در خارج از سیستم اقتصادی سرمایهدارانه تولید شدهاند. به عنوان مثالهای مرتبط در این زمینه میتوان به خصوصیسازی منابع عمومی، کالاییسازی اشکال نوین نیروی کار، سرکوب اشکال آلترناتیو تولید و مصرف، تصرف داراییهايِ مورد استفاده در نیروی نظامي، استخراج رانتها از طریق «دام بدهی» یا استفاده از گواهیهای ثبت اختراع و حقوق مالکیت معنوی. بسیاری از جنبشهای اجتماعی شهری در کشورهای سرمایهداری پیشرفته و نیز در جهان در حال توسعه، از دلِ واکنش به این شکل از انباشت از طریق سلب مالکیت برمیخیزد. مارکسیستها در جستجوی یافتنِ عوامل تعیینکنندهيِ فرآیند یاد شده و پیوند مبارزات انفرادی ذیلِ نقد تعمیمیافتهای از سرمایهداری هستند؛ نقدی که برآمده از طبقهي کارگر است.
#مارکسیسم #شهر #جاناتان_پراچکه #بهزاد_ملکپور_اصل
آدرس خواندن متن کامل:
http://problematicaa.com/marxism-and-city/
عضویت در تلگرام پروبلماتیکا:
https://news.1rj.ru/str/problematica
✍جاناتان پراچکه/ ترجمهی بهزاد ملکپور اصل
از متن:
به طور قابل بحثی، مهمترین سهمی که نظریهيِ مارکسیستی در مطالعات شهری ایفا کرده، ظرفیتاش برای کاوشِ تغییراتِ رخ داده در کار، محیط مصنوع، و زندگی روزمره شهری از طریق گونهبندیهای اقتصاد سیاسی است. این امر مستلزم عیان ساختنِ اصول نظامبخش الگوهایِ زیرکارِ انباشت و سرمایهگذاری است؛ همچنین عیان ساختن شیوههایی که توسط آن روابط اجتماعی سرمایهدارانه در بافت جامعهيِ شهری حک میشوند. اما مارکسیستها بر نقش مقاومت در برابر استثمار و سرکوب نیز تاکید دارند و آنها را به مثابهيِ نیروی فعال در شکلدهی به شهرها در نظر میگیرند.
در سالهای اخیر تلاشهایی شکل گرفته است برای تعمیم مفهوم مارکسیِ انباشت اولیه به طیفی از فرآیندهای مستمر درگیر در تصرف داراییهایی که به چنگ آوردنشان از سوی حقوق مالکیت جمعی محدود شده یا در خارج از سیستم اقتصادی سرمایهدارانه تولید شدهاند. به عنوان مثالهای مرتبط در این زمینه میتوان به خصوصیسازی منابع عمومی، کالاییسازی اشکال نوین نیروی کار، سرکوب اشکال آلترناتیو تولید و مصرف، تصرف داراییهايِ مورد استفاده در نیروی نظامي، استخراج رانتها از طریق «دام بدهی» یا استفاده از گواهیهای ثبت اختراع و حقوق مالکیت معنوی. بسیاری از جنبشهای اجتماعی شهری در کشورهای سرمایهداری پیشرفته و نیز در جهان در حال توسعه، از دلِ واکنش به این شکل از انباشت از طریق سلب مالکیت برمیخیزد. مارکسیستها در جستجوی یافتنِ عوامل تعیینکنندهيِ فرآیند یاد شده و پیوند مبارزات انفرادی ذیلِ نقد تعمیمیافتهای از سرمایهداری هستند؛ نقدی که برآمده از طبقهي کارگر است.
#مارکسیسم #شهر #جاناتان_پراچکه #بهزاد_ملکپور_اصل
آدرس خواندن متن کامل:
http://problematicaa.com/marxism-and-city/
عضویت در تلگرام پروبلماتیکا:
https://news.1rj.ru/str/problematica
Problematicaa
مارکسیسم و شهر - پروبلماتیکا
به منظور روشن ساختن سهم مارکسیسم در مطالعات شهری و تشخیص خطوط تراز این رهیافت نظری، لازم است قبل از درگیر شدن با موضوع پیچیدهتر، یعنی اینکه چگونه گسترشهای پَسین در نظریهی شهری و مارکسیسمْ همپوشان و درهمتنیده شدهاند، با […]
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
🔸مجموعه مقالاتی به کوشش جمعی از فعالان حوزه زنان
#مطالب_دیگران
منبع: دیدهبان آزار، بیدارزنی
🔴همصدایی علیه سکوت
مطالبی که در این ویژهنامه میخوانید:
پیش روی در مسیری ناهموار/ دلارام علی
واکاوی ابعاد مغفول «من هم» در ایران/شهین غلامی
بعضی انتقادات به جنبش افشاگری، برای سرکوب زنان است/ الهه محمدی در گفتگو با آزاده کیان
مردانگیهای جدید و خشونت یقهسفید/ سمیه رستم پور
آزار در زندگی شخصی: تاوان در زندگی شغلی؟!/ نوشین کشاورزنیا، محبوبه حسین زاده
الزام ایجاد «فضای امن زنانه» در جنبش «من هم» ایرانی/مهدیس صادقی پویا
جنبش «من هم» در ایران و بومیسازی آن/ مینو حیدری کایدان
وقتی با هویت خودت فریاد میزنی/ نیلوفر حامدی
فضایی ایجاد کنیم تا همه زنان روایتگر باشند/ شیوا نظرآهاری در گفتگو با سوسن طهماسبی
از «من هم» بهسوی «ما هم»/ کالکتیو فمینیستی لیلیت
چگونه جنبش «من هم» شکاف اصلی درون فمینیسم را آشکار کرد/ برگردان: رها عسکری زاده
عدالت ترمیمی و جنبش «من هم»/ برگردان: منیژه موذن
رنج زنان را باور کنیم/ الهه محمدی در گفتگو با کیمبرلی فیرچایلد
ما با «حق با آزار دیده است» و «عدالت ترمیمی» چگونه مواجه شدهایم؟/ مهسا اسداله نژاد
از کنش اتصالی به مواجهه انفجاری/ آتنا کامل
«من هم» و محدودیتهای گفتمان حقوقی/غنچه قوامی
طرح جلد: روشنک روزبهانی
#دیدهبان_آزار #بیدارزنی
🆔 @problematica
#مطالب_دیگران
منبع: دیدهبان آزار، بیدارزنی
🔴همصدایی علیه سکوت
مطالبی که در این ویژهنامه میخوانید:
پیش روی در مسیری ناهموار/ دلارام علی
واکاوی ابعاد مغفول «من هم» در ایران/شهین غلامی
بعضی انتقادات به جنبش افشاگری، برای سرکوب زنان است/ الهه محمدی در گفتگو با آزاده کیان
مردانگیهای جدید و خشونت یقهسفید/ سمیه رستم پور
آزار در زندگی شخصی: تاوان در زندگی شغلی؟!/ نوشین کشاورزنیا، محبوبه حسین زاده
الزام ایجاد «فضای امن زنانه» در جنبش «من هم» ایرانی/مهدیس صادقی پویا
جنبش «من هم» در ایران و بومیسازی آن/ مینو حیدری کایدان
وقتی با هویت خودت فریاد میزنی/ نیلوفر حامدی
فضایی ایجاد کنیم تا همه زنان روایتگر باشند/ شیوا نظرآهاری در گفتگو با سوسن طهماسبی
از «من هم» بهسوی «ما هم»/ کالکتیو فمینیستی لیلیت
چگونه جنبش «من هم» شکاف اصلی درون فمینیسم را آشکار کرد/ برگردان: رها عسکری زاده
عدالت ترمیمی و جنبش «من هم»/ برگردان: منیژه موذن
رنج زنان را باور کنیم/ الهه محمدی در گفتگو با کیمبرلی فیرچایلد
ما با «حق با آزار دیده است» و «عدالت ترمیمی» چگونه مواجه شدهایم؟/ مهسا اسداله نژاد
از کنش اتصالی به مواجهه انفجاری/ آتنا کامل
«من هم» و محدودیتهای گفتمان حقوقی/غنچه قوامی
طرح جلد: روشنک روزبهانی
#دیدهبان_آزار #بیدارزنی
🆔 @problematica
Telegram
قرار بود این یادداشت کوتاه در پروندهی «همهچیزدانی» روزنامه ایران منتشر شود، که به دلایلی نشد. در اینجا منتشرش میکنم تا شاید به کار آید.
@interventions
https://bit.ly/2RKATpn
@interventions
https://bit.ly/2RKATpn
Telegraph
همهچیزدانی متخصصانه
از هر کسی بپرسید، همهچیزدانی را ویژگیای میداند مربوط به آدمهایی که در هر موردی اظهار نظری میکنند، بدون آنکه در آن مورد یا حوزه تخصصی داشته باشند. این تصور وجود دارد که یک آدم همهچیزدان اساساً آشناییای عمیق با حوزهای یا موضوعی ندارد که بهسادگی دربارهی…
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
اول ماه می روز همبستگی جهانی کارگران است. اما این همبستگی جهانی کارگران طرف مقابلی هم دارد: نظام سرمایهسالار با همهی ارکان مقوٌماش. پس امروزْ روز همبستگی جهانی کارگران علیه سرمایه است.
این همبستگیْ جهانی است، نه صرفاً به دلیل جهانیبودن انتظام سرمایه بلکه همچنین به دلیلِ جهانیبودنِ خودِ بشریت که زیر بار ناسیونالیسمهای گوناگون و بازیهای نولیبرالیستی نظام سرمایه نادیده گرفته میشود. و این چیزی نیست مگر تصدیقِ صریحِ همسرنوشتی نوع انسان (و نه فقط نوع انسان که همهی دیگر انواع طبیعی).
آنچه این همسرنوشتی را تهدید میکند، غلبهی منطق و ارزشهای نظام بازار و ایدئولوژی توجیهگر آن یعنی «علم اقتصاد» بر حیات فکری و اجتماعی انسانی است. با این وصف، روز همبستگی جهانی کارگران علیه سرمایه مستلزم نبرد علیه بازار برای عقبراندن آن از غلبهی تاموتمام بر جامعه و آشکارکردن توهمات و ناراستیهای علم اقتصاد توجیهگر آن است.
اگر این مبارزه علیه بازاریسازی انسان و زندگی او است، پس هرگز نمیتواند فارغ از و بیتفاوت به بازاریسازی طبیعت باشد. مبارزه برای رهایی جامعه از بازار، بالذات، باید مبارزه برای رهایی طبیعت از فرایندهای استثمارگرانهی بازار سرمایهدارانه نیز باشد.
این روز صرفاً پاسداشت تاریخ مبارزهی کارگران علیه نابرابری و بیعدالتی و استثمار انسان و طبیعت نیست بلکه رو به آینده دارد؛ آیندهای که ممکنشدناش عمیقاً در گرو ابداع فرمهای خلاقانه و چندگانهی سوسیالیسمهای دموکراتیک است، وگرنه آنچه انتظارمان را میکشد چیزی نیست مگر تداوم بربریت سازوکارهای استثمار انسان و سلطه بر طبیعت و تمامیت زندگی.
💫 پروبلماتیکا/Problematica
🆔 @problematica
این همبستگیْ جهانی است، نه صرفاً به دلیل جهانیبودن انتظام سرمایه بلکه همچنین به دلیلِ جهانیبودنِ خودِ بشریت که زیر بار ناسیونالیسمهای گوناگون و بازیهای نولیبرالیستی نظام سرمایه نادیده گرفته میشود. و این چیزی نیست مگر تصدیقِ صریحِ همسرنوشتی نوع انسان (و نه فقط نوع انسان که همهی دیگر انواع طبیعی).
آنچه این همسرنوشتی را تهدید میکند، غلبهی منطق و ارزشهای نظام بازار و ایدئولوژی توجیهگر آن یعنی «علم اقتصاد» بر حیات فکری و اجتماعی انسانی است. با این وصف، روز همبستگی جهانی کارگران علیه سرمایه مستلزم نبرد علیه بازار برای عقبراندن آن از غلبهی تاموتمام بر جامعه و آشکارکردن توهمات و ناراستیهای علم اقتصاد توجیهگر آن است.
اگر این مبارزه علیه بازاریسازی انسان و زندگی او است، پس هرگز نمیتواند فارغ از و بیتفاوت به بازاریسازی طبیعت باشد. مبارزه برای رهایی جامعه از بازار، بالذات، باید مبارزه برای رهایی طبیعت از فرایندهای استثمارگرانهی بازار سرمایهدارانه نیز باشد.
این روز صرفاً پاسداشت تاریخ مبارزهی کارگران علیه نابرابری و بیعدالتی و استثمار انسان و طبیعت نیست بلکه رو به آینده دارد؛ آیندهای که ممکنشدناش عمیقاً در گرو ابداع فرمهای خلاقانه و چندگانهی سوسیالیسمهای دموکراتیک است، وگرنه آنچه انتظارمان را میکشد چیزی نیست مگر تداوم بربریت سازوکارهای استثمار انسان و سلطه بر طبیعت و تمامیت زندگی.
💫 پروبلماتیکا/Problematica
🆔 @problematica
Forwarded from سیاستگذاری اجتماعی
🔹آسیب مدارس خصوصی به رشد اجتماعی و عاطفی دانشآموزان
🔸براساس نتایج مطالعهای که دانشگاه یورک انگلستان منتشر کرده، دانشآموزان مدارس خصوصی بیشتر تجربۀ قلدری دارند و مصرف مشروبات الکلی را زودتر شروع میکنند. این پژوهش که بر روی یک نمونۀ حدوداً ۲۷۰۰ نفری از دانشآموزان و فارغالتحصیلان مدارس دولتی و خصوصی در انگلستان انجام شده، نشان میدهد که حضور در مدرسۀ خصوصی فایدۀ چندانی ندارد و حتی بر برخی جنبههای پیشرفت دانشآموزان تأثیر منفی دارد.
🔸درحالیکه کودکان دبستانی کمتر دچار مشکل رفتاری هستند، در طول دورۀ متوسطه ۱۵ درصد بیش از دانشآموزان مدارس دولتی در معرض آزار و اذیت و قلدری، و ۲۴ درصد بیشتر در معرض مصرف نوشیدنیهای الکلی قرار دارند.
🔸در سال ۲۰۱۹ در انگلستان، ۷ درصد دانشآموزان دبیرستانی در مدارس خصوصی درس میخوانند. هزینۀ تحصیل در این دبیرستانها سالانه بین ۱۸ تا ۳۵ هزار پوند است. در این سال متوسط درآمد خانوار در انگلستان حدود ۲۸.۴ هزار پوند بوده است. ازآنجاکه مدارس خصوصی هزینههای بیشتری برای دانشآموزان میکنند و معلمان بهتری دارد، انتظار میرود که در زمینههای فعالیتهای داوطلبانه، انجام رابطۀ جنسی ایمن، کنترل رفتاری نیز عملکرد بهتری داشته باشند، اما واقعیت این است که دانشآموزان مدارس خصوصی عملکرد بدتری در این زمینهها دارند.
🔸براساس این پژوهش، بسیاری از مزایایی که مدارس خصوصی ادعا میکنند دارند، محصول انتخاب خود دانشآموزان و پیشزمینههای خانوادگی آنها است نه ارزش افزودۀ مدارس خصوصی. صوفیا واناستوم؛ مدیر این پژوهش میگوید: والدین بهترین چیزها را برای فرزندان خود میخواهند و هزینههای نجومی برای این کار متحمل میشوند، اما پیام ما به آنها این است که احساس گناه نکنید، مدرسۀ خصوصی هیچ ضرورتی ندارد... انتظارات ما دربارۀ مزایای مدارس خصوصی غیرواقعی است و بسیاری از مزایایی که تصور میشود، ناشی از زمینههای خانوادگی است نه عملکرد این مدارس... با این وجود تحقیق و استنطاق از مدارس خصوصی بسیار مهم است چراکه ما در کشوری زندگی میکنیم که اکثر رهبران سیاسی و اقتصادی ما در مدارس خصوصی تحصیل کردهاند!
متن گزارش در سایت دانشگاه یورک
@omidi_reza
🔸براساس نتایج مطالعهای که دانشگاه یورک انگلستان منتشر کرده، دانشآموزان مدارس خصوصی بیشتر تجربۀ قلدری دارند و مصرف مشروبات الکلی را زودتر شروع میکنند. این پژوهش که بر روی یک نمونۀ حدوداً ۲۷۰۰ نفری از دانشآموزان و فارغالتحصیلان مدارس دولتی و خصوصی در انگلستان انجام شده، نشان میدهد که حضور در مدرسۀ خصوصی فایدۀ چندانی ندارد و حتی بر برخی جنبههای پیشرفت دانشآموزان تأثیر منفی دارد.
🔸درحالیکه کودکان دبستانی کمتر دچار مشکل رفتاری هستند، در طول دورۀ متوسطه ۱۵ درصد بیش از دانشآموزان مدارس دولتی در معرض آزار و اذیت و قلدری، و ۲۴ درصد بیشتر در معرض مصرف نوشیدنیهای الکلی قرار دارند.
🔸در سال ۲۰۱۹ در انگلستان، ۷ درصد دانشآموزان دبیرستانی در مدارس خصوصی درس میخوانند. هزینۀ تحصیل در این دبیرستانها سالانه بین ۱۸ تا ۳۵ هزار پوند است. در این سال متوسط درآمد خانوار در انگلستان حدود ۲۸.۴ هزار پوند بوده است. ازآنجاکه مدارس خصوصی هزینههای بیشتری برای دانشآموزان میکنند و معلمان بهتری دارد، انتظار میرود که در زمینههای فعالیتهای داوطلبانه، انجام رابطۀ جنسی ایمن، کنترل رفتاری نیز عملکرد بهتری داشته باشند، اما واقعیت این است که دانشآموزان مدارس خصوصی عملکرد بدتری در این زمینهها دارند.
🔸براساس این پژوهش، بسیاری از مزایایی که مدارس خصوصی ادعا میکنند دارند، محصول انتخاب خود دانشآموزان و پیشزمینههای خانوادگی آنها است نه ارزش افزودۀ مدارس خصوصی. صوفیا واناستوم؛ مدیر این پژوهش میگوید: والدین بهترین چیزها را برای فرزندان خود میخواهند و هزینههای نجومی برای این کار متحمل میشوند، اما پیام ما به آنها این است که احساس گناه نکنید، مدرسۀ خصوصی هیچ ضرورتی ندارد... انتظارات ما دربارۀ مزایای مدارس خصوصی غیرواقعی است و بسیاری از مزایایی که تصور میشود، ناشی از زمینههای خانوادگی است نه عملکرد این مدارس... با این وجود تحقیق و استنطاق از مدارس خصوصی بسیار مهم است چراکه ما در کشوری زندگی میکنیم که اکثر رهبران سیاسی و اقتصادی ما در مدارس خصوصی تحصیل کردهاند!
متن گزارش در سایت دانشگاه یورک
@omidi_reza
University of York
Private school education may damage students’ social and emotional development, study suggests
Privately educated students are more likely to experience bullying, start drinking earlier and take more risks than their state school counterparts, a new study has found.
Modara.pdf
139.4 KB
در باب مدارا
مدارا، برخلاف ظاهر سادهاش، مفهومی ساده نیست بلکه پیچیدگیهایی دارد که باید به آنها دقت کرد. در این نوشته در ضمیمه #ایران_جمعه درباره همین چندسویگی حرف زدهام: متنی کوتاه برای نزدیکشدن به این مفهوم.
@interventions
مدارا، برخلاف ظاهر سادهاش، مفهومی ساده نیست بلکه پیچیدگیهایی دارد که باید به آنها دقت کرد. در این نوشته در ضمیمه #ایران_جمعه درباره همین چندسویگی حرف زدهام: متنی کوتاه برای نزدیکشدن به این مفهوم.
@interventions
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
«گفتگوهای کتاب پروبلماتیکا»
📢نشست چهارم: گفتگوی روزبه آقاجری با امیرحسین نیکزاد دربارهی کتاب «بوطیقا و زمان»
🗓چهارشنبه، ۹ تیرماه، ساعت ۲۱
بیسروصدا منتشر شد اما عنوان و طرح جلد جذاباش چشم را مینواخت و پرسش بر میانگیخت. چینش کلمات در عنوان کتاب «بوطیقا و زمان (درباره سازماندهی بیت در شعر فارسی)» این پرسش را پیش میآورد که چگونه سازماندهی بیت میتواند به بوطیقای دورانی از شعر فارسی اثر بگذارد که قرار است با چهره نیما نمایندگی شود. سازماندهی بیت را چه به شعر نو نیمایی؟
این پرسشبرانگیزی در مسیر استدلالی کتاب هم باقی میماند و آنچنان مسیر پرچشمانداز و پردامنه است که دست آخر همچون جنگجویی خسته از نبردی طاقتسوز کتاب را به پایان میبری.
نویسنده، امیرحسین نیکزاد، مسیری پرپیچوخم را طی میکند که از گردنههای دشوار نامهایی مثل ویگوتسکی، روانشناس شورویایی، و گئورگ لوکاچ و نیما یوشیج میگذرد.
این را که چه کرده است و تا چه اندازه این مسیر را بهدرستی طی کرده است، میخواهیم در برنامه پخش زنده (لایو) اینستاگرام پروبلماتیکا با حضور خودش بررسی کنیم. روزبه آقاجری هم میزبان نویسنده این اثر میشود و نقش ناقد و مجری را بر عهده میگیرد.
💫 پروبلماتیکا/Problematica
🆔 @problematica
📢نشست چهارم: گفتگوی روزبه آقاجری با امیرحسین نیکزاد دربارهی کتاب «بوطیقا و زمان»
🗓چهارشنبه، ۹ تیرماه، ساعت ۲۱
بیسروصدا منتشر شد اما عنوان و طرح جلد جذاباش چشم را مینواخت و پرسش بر میانگیخت. چینش کلمات در عنوان کتاب «بوطیقا و زمان (درباره سازماندهی بیت در شعر فارسی)» این پرسش را پیش میآورد که چگونه سازماندهی بیت میتواند به بوطیقای دورانی از شعر فارسی اثر بگذارد که قرار است با چهره نیما نمایندگی شود. سازماندهی بیت را چه به شعر نو نیمایی؟
این پرسشبرانگیزی در مسیر استدلالی کتاب هم باقی میماند و آنچنان مسیر پرچشمانداز و پردامنه است که دست آخر همچون جنگجویی خسته از نبردی طاقتسوز کتاب را به پایان میبری.
نویسنده، امیرحسین نیکزاد، مسیری پرپیچوخم را طی میکند که از گردنههای دشوار نامهایی مثل ویگوتسکی، روانشناس شورویایی، و گئورگ لوکاچ و نیما یوشیج میگذرد.
این را که چه کرده است و تا چه اندازه این مسیر را بهدرستی طی کرده است، میخواهیم در برنامه پخش زنده (لایو) اینستاگرام پروبلماتیکا با حضور خودش بررسی کنیم. روزبه آقاجری هم میزبان نویسنده این اثر میشود و نقش ناقد و مجری را بر عهده میگیرد.
💫 پروبلماتیکا/Problematica
🆔 @problematica
CHE.pdf
613.1 KB
برای زادروز ارنستو چهگوارا، مبارز گریلایی و یکی از اعضای کابینه انقلابی کوبا، این یادداشت کوتاه را برای روزنامهی شرق نوشتم.
@interventions
@interventions
کتابشناسی چهگوارا و دربارهی او
@interventions
https://www.instagram.com/p/CQGnDtChMrA/?utm_medium=copy_link
@interventions
https://www.instagram.com/p/CQGnDtChMrA/?utm_medium=copy_link