قضیهی فردوسی
هزل[۱] خردهسلبریتی اینستاگرامی، زینب موسوی، دربارهی فردوسی گسترهای از موضوعات را به بحث روز تبدیل کرد: از رابطهی میان طنز و مظاهر ملی گرفته تا شکل داستانسرایی آثار ادبی تا سانسور و آزادی بیان. آنچه به نظرم میتواند جنبهای دیگر از موضوع را روشن کند، فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی است. فردوسی/شاهنامه عنصری مهم در کشاکشهای گفتمانی یک سدهی گذشته در ایران بوده است. هر چند به طور دقیق نمیدانیم که در پیشامشروطه شاهنامه/فردوسی به چه صورتی فهمیده میشده است، اما کموبیش میتوانیم این روند گفتمانی را در دوران پسامشروطه، دست کم به شکلی نادقیق در این یادداشتی که میخوانید، بازآفرینی کرد.
فردوسی/شاهنامه در گام نخست همچون عنصری از گفتمان ناسیونالیستی مشروطهخواه بازسازی شد، از خانههای مردمان بیرون کشیده شد و پا به عرصهی سیاست ملی گذاشت. این را باید از آن فردوسی/شاهنامهای که دوران پهلوی اول بهویژه همچون مظهر گفتمان پادشاهیخواهی شکل یافت جدا کرد. اولی به آن شکل معتدلی از ملیگرایی غیرتهاجمی بیتفاوت نسبت به شکل حکومت (پادشاهی یا جمهوری) تعلق دارد که داستانهای شاهنامه را همچون آثاری در شکلدهی به حکمرانی عادلانه درک میکند اما دومی به ناسیونالیسم تهاجمی و اقتدارگرا متعلق است که شاهنامه برای او چیزی نیست جز کتاب مقدس تاریخ اسطورهای شاهنشاهی پیوسته و متداوم ایرانشهری. این دو گفتمان تا همین امروز ما نیز با وجود درهمرویها و سازگاریها و نوشدنهای مفهومی و بازسازیهای سیاسی دوام داشتهاند. در سطحی دیگر هر دو اینها شاهنامه را همچون «متن بنیانگذار» زبان فارسی همچون زبان ملی میبینند.
پیوند انداموار این دو گفتمان با دو حکمرانی متأخر در ایران یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی ـ چه در متن چه در حاشیهی آنها ـ به شکلگیری گفتمان سومی انجامید که تلاش کرد فردوسی/شاهنامه را از چنبرهی تعلق اختصاصیافته ناسیونالیستی برهاند و آن را همچون متنی چندسویهتر بخواند. این رویکرد مشخصاً از سوی نویسندگان چپگرا پی گرفته شد از فرجالله میزانی (جوانشیر) و مصطفی رحیمی با رویکرد حزبیسیاسی مشخص تا شاهرخ مسکوب و باقر پرهام که آنها را میتوان مشخصاً غیرحزبی اما از نظر سیاسی چپگرا در نظر گرفت.
اسلامگرایان هرگز نخواستند و، آنجا که خواستند، نتوانستند شاهنامه/فردوسی را به عنصری سازنده در گفتمان خود بدل کنند اما با تشکیل حکومت ملی در سال ۱۳۶۱ وارد رابطهای پرکشاکش و پرفرازونشیب با این اثر کلاسیک زبان فارسی شدند که خود آن داستانی دیگر است.
فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی کمک میکند که به نقش اساسی گفتمانهای مسلط به برجستهسازی یا کمرنگسازی این یا آن پدیدهی فرهنگی یا اجتماعی توجه نشان دهیم و بخشی از هیستری عمومی نسبت به این یا آن پدیده را به کارکرد گفتمانی آنها مربوط بدانیم و کمتر در مسیرهای ایدئولوژیک گموگور شویم.
پانوشت +++++++++++++
[۱] طنز شکلهای گوناگونی دارد، از هزل و هجو تا تمسخر و نقیضهسازی و کاریکاتور و لطیفه و مانند اینها.
[۲] بگذارید در همین جا پژوهشهای ادبی اکثراً دانشگاهی درباره یا حول شاهنامه را در جایگاهی جدا بنشانم. آنها، با وجود سوگیریهای محتمل گفتمانیشان، فراوردههای پژوهشهای علمیاند و باید آنها را در جایگاهی جدا از متون و برداشتهایی نشاند که گرایش گفتمانی مشخصی را پی میگیرند.
#مطالعات_فرهنگی #یادداشت #فردوسی
@interventions
هزل[۱] خردهسلبریتی اینستاگرامی، زینب موسوی، دربارهی فردوسی گسترهای از موضوعات را به بحث روز تبدیل کرد: از رابطهی میان طنز و مظاهر ملی گرفته تا شکل داستانسرایی آثار ادبی تا سانسور و آزادی بیان. آنچه به نظرم میتواند جنبهای دیگر از موضوع را روشن کند، فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی است. فردوسی/شاهنامه عنصری مهم در کشاکشهای گفتمانی یک سدهی گذشته در ایران بوده است. هر چند به طور دقیق نمیدانیم که در پیشامشروطه شاهنامه/فردوسی به چه صورتی فهمیده میشده است، اما کموبیش میتوانیم این روند گفتمانی را در دوران پسامشروطه، دست کم به شکلی نادقیق در این یادداشتی که میخوانید، بازآفرینی کرد.
فردوسی/شاهنامه در گام نخست همچون عنصری از گفتمان ناسیونالیستی مشروطهخواه بازسازی شد، از خانههای مردمان بیرون کشیده شد و پا به عرصهی سیاست ملی گذاشت. این را باید از آن فردوسی/شاهنامهای که دوران پهلوی اول بهویژه همچون مظهر گفتمان پادشاهیخواهی شکل یافت جدا کرد. اولی به آن شکل معتدلی از ملیگرایی غیرتهاجمی بیتفاوت نسبت به شکل حکومت (پادشاهی یا جمهوری) تعلق دارد که داستانهای شاهنامه را همچون آثاری در شکلدهی به حکمرانی عادلانه درک میکند اما دومی به ناسیونالیسم تهاجمی و اقتدارگرا متعلق است که شاهنامه برای او چیزی نیست جز کتاب مقدس تاریخ اسطورهای شاهنشاهی پیوسته و متداوم ایرانشهری. این دو گفتمان تا همین امروز ما نیز با وجود درهمرویها و سازگاریها و نوشدنهای مفهومی و بازسازیهای سیاسی دوام داشتهاند. در سطحی دیگر هر دو اینها شاهنامه را همچون «متن بنیانگذار» زبان فارسی همچون زبان ملی میبینند.
پیوند انداموار این دو گفتمان با دو حکمرانی متأخر در ایران یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی ـ چه در متن چه در حاشیهی آنها ـ به شکلگیری گفتمان سومی انجامید که تلاش کرد فردوسی/شاهنامه را از چنبرهی تعلق اختصاصیافته ناسیونالیستی برهاند و آن را همچون متنی چندسویهتر بخواند. این رویکرد مشخصاً از سوی نویسندگان چپگرا پی گرفته شد از فرجالله میزانی (جوانشیر) و مصطفی رحیمی با رویکرد حزبیسیاسی مشخص تا شاهرخ مسکوب و باقر پرهام که آنها را میتوان مشخصاً غیرحزبی اما از نظر سیاسی چپگرا در نظر گرفت.
اسلامگرایان هرگز نخواستند و، آنجا که خواستند، نتوانستند شاهنامه/فردوسی را به عنصری سازنده در گفتمان خود بدل کنند اما با تشکیل حکومت ملی در سال ۱۳۶۱ وارد رابطهای پرکشاکش و پرفرازونشیب با این اثر کلاسیک زبان فارسی شدند که خود آن داستانی دیگر است.
فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی کمک میکند که به نقش اساسی گفتمانهای مسلط به برجستهسازی یا کمرنگسازی این یا آن پدیدهی فرهنگی یا اجتماعی توجه نشان دهیم و بخشی از هیستری عمومی نسبت به این یا آن پدیده را به کارکرد گفتمانی آنها مربوط بدانیم و کمتر در مسیرهای ایدئولوژیک گموگور شویم.
پانوشت +++++++++++++
[۱] طنز شکلهای گوناگونی دارد، از هزل و هجو تا تمسخر و نقیضهسازی و کاریکاتور و لطیفه و مانند اینها.
[۲] بگذارید در همین جا پژوهشهای ادبی اکثراً دانشگاهی درباره یا حول شاهنامه را در جایگاهی جدا بنشانم. آنها، با وجود سوگیریهای محتمل گفتمانیشان، فراوردههای پژوهشهای علمیاند و باید آنها را در جایگاهی جدا از متون و برداشتهایی نشاند که گرایش گفتمانی مشخصی را پی میگیرند.
#مطالعات_فرهنگی #یادداشت #فردوسی
@interventions
👎1
مواجههی طنزآلود با شاهنامه
متأسفانه مواجههی طنازانه با شاهنامه چندان جایی در آثار ادبی فارسی نداشته است. معمولاً عناصر داستانی شاهنامه گاهی در کاریکاتورهای روزنامههای مدرن ایران بازنمایی میشدهاند ـ در چارچوب طنز شستهرفته و محترمانهای که درخور آن شخصیتها میدانستهاند ـ اما کمتر جایی را در متون ادبی میتوان پیدا کرد که شخصیتهای شاهنامه در موقعیتی طنزآلود وارد شده باشند. یک نمونهی خلاف آن رمان «رستم در قرن ۲۲» عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی (منتشره در سال ۱۳۱۳) است که میتوان آن را درواقع اولین رمان طنز علمیتخیلی با حضور چشمگیر شخصیتهای شاهنامه در نظر گرفت. شاید برای اولین بار در تاریخ ادبیات فارسی باشد که شخصیتهای اسطورهای شاهنامه در قالب داستانی طنز جانی دوباره مییابند. البته چه بسا بتوان از آثار دیگری نام برد که دست به چنین کاری زده باشند.
@interventions
متأسفانه مواجههی طنازانه با شاهنامه چندان جایی در آثار ادبی فارسی نداشته است. معمولاً عناصر داستانی شاهنامه گاهی در کاریکاتورهای روزنامههای مدرن ایران بازنمایی میشدهاند ـ در چارچوب طنز شستهرفته و محترمانهای که درخور آن شخصیتها میدانستهاند ـ اما کمتر جایی را در متون ادبی میتوان پیدا کرد که شخصیتهای شاهنامه در موقعیتی طنزآلود وارد شده باشند. یک نمونهی خلاف آن رمان «رستم در قرن ۲۲» عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی (منتشره در سال ۱۳۱۳) است که میتوان آن را درواقع اولین رمان طنز علمیتخیلی با حضور چشمگیر شخصیتهای شاهنامه در نظر گرفت. شاید برای اولین بار در تاریخ ادبیات فارسی باشد که شخصیتهای اسطورهای شاهنامه در قالب داستانی طنز جانی دوباره مییابند. البته چه بسا بتوان از آثار دیگری نام برد که دست به چنین کاری زده باشند.
@interventions
مردم سرباز نیستند
گویا باید همواره به یاد عدهای آورد که مردم سرباز نیستند.
این یادداشت با اینکه دربارهی اتفاقی دیگر نوشته شده است، میتواند به فهم حرفوحدیثهای اینروزها دربارهی #کنسرت_شجریان کمک کند.
@interventions
https://bit.ly/2ME2vbs
گویا باید همواره به یاد عدهای آورد که مردم سرباز نیستند.
این یادداشت با اینکه دربارهی اتفاقی دیگر نوشته شده است، میتواند به فهم حرفوحدیثهای اینروزها دربارهی #کنسرت_شجریان کمک کند.
@interventions
https://bit.ly/2ME2vbs
Telegraph
مردم سرباز به دنیا نمیآیند
این یادداشت درباره دختران خیابان انقلاب نیست، درباره مردم خیابان انقلاب است، همانهایی که شاید بیاعتنا از کنار آن دختران بگذرند، شاید نگاهی بیندازند، شاید دوربینشان را در بیاورند و عکسی یا فیلمی بگیرند، شاید متلکی نثار این دختران کنند، شاید این دختران را…
❤2🤮2👍1
این یادداشت چند سال قبل (به گمانم سال ۱۳۹۸) در پروندهای که دوستی نازنین در روزنامهای گرد آورد، منتشر شد. قرار بود دربارهی #رویای_ایرانی و اینکه چه چیزی میتواند باشد نوشته شود. این یادداشت اگر بتواند کمک کند وقتی داریم دربارهی «ایران آزاد و آباد [آینده]» رویا میپردازیم، دقیقتر باشیم سهم خودش را ادا کرده است.
@interventions
http://bit.ly/3IaUiug
@interventions
http://bit.ly/3IaUiug
Telegraph
رویای ایرانی
چیزی مضحکتر این نیست که بیشرط از «رویای ایرانی» حرف بزنیم. نه به این دلیل که چنین چیز مخدوش و تناقضآمیزی امکان بهوجودآمدن ندارد یا ناممکن است بلکه به این دلیل که چیزی نیست جز «رویای [حاکمان برای] ایرانی»، حال گیرم گاهی بتوانند برای تحققاش اکثریتی را…
جستار «امپریالیسم یا دیکتاتوری: طرحی اولیه برای یک مسأله» در سال ۱۳۹۹ در پی بحثوجدلهایی که حول دو موضع «چپ محور مقاومتی» و سپس «چپ برانداز» فجازی و نوشتارها را پر کرد، در #رادیو_زمانه با نام مستعار منتشر شد. گمان میکنم بتوان آن را مداخلهای دانست که هنوز اهمیت خودش را از دست نداده است.
@interventions
http://bit.ly/3K2zcPl
@interventions
http://bit.ly/3K2zcPl
Telegraph
امپریالیسم یا دیکتاتوری؛ طرحی اولیه برای یک مسأله
باید از یک پرسش آغاز کنم: آیا برای کسی که در ساختار سیاسی ملیای استبدادی و دیکتاتورانه زندگی میکند، این سرنوشتی محتوم است که اگر به مبارزه علیه امپریالیسم بپردازد، نظراً و عملاً، در دامن آن استبداد و دیکتاتوری بیفتد و به عامل بقای آن تبدیل شود؟ این پرسش…
روزنامهی کیهان نوشته که #مهسا_امینی [ژینا] را کومله با دارو کشت. چیز عجیبی نیست. تاریخ این روزنامه با دروغ گره خورده است.
@interventions
@interventions
👏1
[یک شعر]
از پایین پریدن
پایین پریده است
نیکی از جسم
سار از سخت
نورِ دستبسته از مبلمان شهری پایین پریده است
و زندگی از هیپوکسی عملکرد ناقص هیپوفیزی خود
پایین میپرند خودشان از هر چه هست
از طنابْ سری که برای آن بافته
و نیزار از ساختمان نیمهکاره
ماه از درخت پایین میپرد و میشکند
و شاعر کبود از هوای مرده
پایین میپرند از کاغذ ابر و باد
و پخش میشوند لابهلای سطرها
از تذهیب امیر و مُقَرنَس آمر
هفت پیکر از تپههای اوین پایین پریده است
حالا مرگ بالا میرود
پرندهای میگیراند و
پراکنده میشود
۱۵ مهر ۱۴۰۱
@interventions
از پایین پریدن
پایین پریده است
نیکی از جسم
سار از سخت
نورِ دستبسته از مبلمان شهری پایین پریده است
و زندگی از هیپوکسی عملکرد ناقص هیپوفیزی خود
پایین میپرند خودشان از هر چه هست
از طنابْ سری که برای آن بافته
و نیزار از ساختمان نیمهکاره
ماه از درخت پایین میپرد و میشکند
و شاعر کبود از هوای مرده
پایین میپرند از کاغذ ابر و باد
و پخش میشوند لابهلای سطرها
از تذهیب امیر و مُقَرنَس آمر
هفت پیکر از تپههای اوین پایین پریده است
حالا مرگ بالا میرود
پرندهای میگیراند و
پراکنده میشود
۱۵ مهر ۱۴۰۱
@interventions
غزه و تاریخ معاصرش هر شکلی از راهحل «دو کشوری» برای فلسطین و اسراییل را منحل میکند. نکته این است تا غزه به شکل کنونیاش و مردمانش هستند، هر راهحل دو کشوری به شکستی فضاحتبار میانجامد. غزه آن استثنایی است که در برابر قاعدهی دولتملتسازی مطابق میل جامعهی جهانی مقاومت میکند. اگر ماجراجوییهای اسلامگرایانه حماس، بدون آنکه مسئولیتی بپذیرد، غزه را به جولانگاه نظامیگری کورکورانهی خود بدل کرد، سرکوب چنددههای و نسلکشی سبوعانهی صهیونیستی میخواهد غزه را بدل به ویرانهای بیمردم بدل کند تا ادغام آن در رویای اسراییلی ممکن شود. نبرد نهایی علیه فلسطین زمانی برای اسراییل به پایان میرسد که غزه به مکانی بیزندگی بدل شود تا اساسأ بتوان آن را به بخشی از اسراییل بدل کرد.
حملهی زمینی مرحلهی آخر ادغام غزه در اسراییل پیش از جدیشدن هر مذاکرهی واقعی بر سر دو کشور است. اسراییل اگر نتواند غزه را در خود ادغام کند گویی پس از اینهمه کشتار و اشغالگری و نکبت هیچ به دست نیاورده است. تا پیش از پایان حملهی زمینی گسترده و پاکسازی تاموتمام غزه نه مذاکرهای وجود خواهد داشت نه «دو کشور»ی.
@interventions
حملهی زمینی مرحلهی آخر ادغام غزه در اسراییل پیش از جدیشدن هر مذاکرهی واقعی بر سر دو کشور است. اسراییل اگر نتواند غزه را در خود ادغام کند گویی پس از اینهمه کشتار و اشغالگری و نکبت هیچ به دست نیاورده است. تا پیش از پایان حملهی زمینی گسترده و پاکسازی تاموتمام غزه نه مذاکرهای وجود خواهد داشت نه «دو کشور»ی.
@interventions
Z0000005
My Recording
📌ششمین همایش کنکاش های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران
▪️پنل سرنوشت مفاهیم و نظریه ها
سخنرانان:
جبار رحمانی
روزبه آقاجری
زهرا معینی
لیلا اردبیلی
مسعود زمانی مقدم
فرهاد بیانی
https://news.1rj.ru/str/kankashmediaa
▪️پنل سرنوشت مفاهیم و نظریه ها
سخنرانان:
جبار رحمانی
روزبه آقاجری
زهرا معینی
لیلا اردبیلی
مسعود زمانی مقدم
فرهاد بیانی
https://news.1rj.ru/str/kankashmediaa
❤1
Audio
سخنرانی بسیار شنیدنی و مهم دکتر ابراهیم توفیق در همایش کنکاشهای مفهومی و نظری دربارهی جامعهی ایران
@interventions
@interventions
❤4
Forwarded from نقد
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ عقل عمومی و فرد اجتماعی در گروندریسهی مارکس
2 نوامبر 2025
آنتونیو نگری
ترجمهی: ساسان صدقینیا
🔸 نمیتوانم به شما بگویم چقدر از اینکه قرار است شرح و تفسیری بر ترجمهی آلمانی کتاب مارکس فراسوی مارکس از سوی انتشارات معتبرِ برلینی دیتس فرلاگ در فولکسبونه بدهم، خرسندم. این کتاب در پایان دههی طولانی ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۹ نوشته شد که در خلال آن عمیقاً در مبارزهی طبقاتی در ایتالیا و اروپا درگیر شده بودم. این پروژه با سلسله درسگفتارهایی آغاز شد که در ۱۹۷۸ به دعوت لویی آلتوسر در اکول نرمال سوپریور برگزار کردم. این کتاب حاصل بازخوانی گروندریسه بود تا به امید انقلاب کارگری مارکس را در سطح مبارزات آن سالها قرار دهد. کتاب از دل مبارزات عبور کرد و سرنوشتی برای خود رقم زد و در این مسیر، دوباره جایگاه مارکس را بهمثابهی سرچشمهای برای سوژهسازی انقلابی تثبیت کرد. بهدرستی میتوان گفت: کتابها سرنوشت خود را دارند.
🔸 بازنگری امروزهی این کتاب (و همراه با آن، بازخوانی مارکس) چه چیزی برای ما به ارمغان میآورد؟ یا اگر بخواهیم مستقل از این اثر خاص و شرایط تاریخی الهامبخشاش مطرح کنیم، گروندریسه دربارهی سرمایهداری کنونی چه چیزی میتواند به ما بگوید؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید خصیصههای مهم و بنیادی سرمایهداری در قرن بیستویکم بهدرستی بشناسیم. در این چارچوب سه نکتهی اساسی را یادآور میشوم: یکم: سلطهی سرمایهی مالی؛ دوم: ابعاد استخراجی، لجستیکی و زیستسیاستیِ انباشت سرمایه در وضعیت کنونی؛ سوم: تلاش برای تعریف و ساخت فضاهای نوین، سوژههای ضدسرمایهداری و شکلهای معاصر مبارزهی طبقاتی امروز.
🔸 روشن است که با ترکیب نظریهی سرمایه مالی در جلد سوم سرمایه و «فصل پول» در گروندریسه، جنبهای بنیادین از سرمایهداری امروز گشوده میشود. یعنی خودمختاری «همارز عام» {پول} و پیوند آن با بازار جهانی («که پیشفرض و همهنگام حاصل همه چیز است») به ما امکان میدهد فراتر از مقولههای «سرمایهی مجازی»، «سفتهبازی» یا «فعالیت انگلوار» خصیصههای معاصر سرمایهی مالی را درک کنیم، مقولههایی که اغلب در نظریهی انتقادی کارکرد و جایگاه هژمونیک سرمایهداری مالی را خنثی میکنند. امروز سرمایهی مالی بیش از هر چیز به مرکز ثقل فرماندهی سرمایهداری تبدیل شده است: پول، بهمثابهی «همارز عام»، دیگر صرفاً نقش اندازهگیری و تنظیم تولید جهانی را ایفا نمیکند بلکه بهعنوان بستر مولد و موتور اصلی انباشت سرمایه عمل میکند. دقیقاً از رهگذر سرمایهی مالی است که تقسیم کاری نوین در مقیاس جهانی شکل گرفته و همینجاست که مبارزات، درون و میان اجزای مختلف سرمایهی جمعی جهانی رخ داده یا متوقف میشود. مبارزات برای تعیین توازن قوا، مناسبات سلطه و تبعیت بار دیگر آغاز شده است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-57X
#آنتونیو_نگری #ساسان_صدقینیا
#عقل_عمومی #گروندریسه
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ عقل عمومی و فرد اجتماعی در گروندریسهی مارکس
2 نوامبر 2025
آنتونیو نگری
ترجمهی: ساسان صدقینیا
توضیح مترجم: آنچه میخوانید سخنرانی آنتونیو نگری در فولکسبونه {تئاتر مشهوری در برلین} به تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۱۹ و به مناسبت انتشار ترجمهی آلمانیِ کتابِ «مارکس فراسوی مارکس» است. این سخنرانی به دلیل بیماری نویسنده برگزار نشد.
🔸 نمیتوانم به شما بگویم چقدر از اینکه قرار است شرح و تفسیری بر ترجمهی آلمانی کتاب مارکس فراسوی مارکس از سوی انتشارات معتبرِ برلینی دیتس فرلاگ در فولکسبونه بدهم، خرسندم. این کتاب در پایان دههی طولانی ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۹ نوشته شد که در خلال آن عمیقاً در مبارزهی طبقاتی در ایتالیا و اروپا درگیر شده بودم. این پروژه با سلسله درسگفتارهایی آغاز شد که در ۱۹۷۸ به دعوت لویی آلتوسر در اکول نرمال سوپریور برگزار کردم. این کتاب حاصل بازخوانی گروندریسه بود تا به امید انقلاب کارگری مارکس را در سطح مبارزات آن سالها قرار دهد. کتاب از دل مبارزات عبور کرد و سرنوشتی برای خود رقم زد و در این مسیر، دوباره جایگاه مارکس را بهمثابهی سرچشمهای برای سوژهسازی انقلابی تثبیت کرد. بهدرستی میتوان گفت: کتابها سرنوشت خود را دارند.
🔸 بازنگری امروزهی این کتاب (و همراه با آن، بازخوانی مارکس) چه چیزی برای ما به ارمغان میآورد؟ یا اگر بخواهیم مستقل از این اثر خاص و شرایط تاریخی الهامبخشاش مطرح کنیم، گروندریسه دربارهی سرمایهداری کنونی چه چیزی میتواند به ما بگوید؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید خصیصههای مهم و بنیادی سرمایهداری در قرن بیستویکم بهدرستی بشناسیم. در این چارچوب سه نکتهی اساسی را یادآور میشوم: یکم: سلطهی سرمایهی مالی؛ دوم: ابعاد استخراجی، لجستیکی و زیستسیاستیِ انباشت سرمایه در وضعیت کنونی؛ سوم: تلاش برای تعریف و ساخت فضاهای نوین، سوژههای ضدسرمایهداری و شکلهای معاصر مبارزهی طبقاتی امروز.
🔸 روشن است که با ترکیب نظریهی سرمایه مالی در جلد سوم سرمایه و «فصل پول» در گروندریسه، جنبهای بنیادین از سرمایهداری امروز گشوده میشود. یعنی خودمختاری «همارز عام» {پول} و پیوند آن با بازار جهانی («که پیشفرض و همهنگام حاصل همه چیز است») به ما امکان میدهد فراتر از مقولههای «سرمایهی مجازی»، «سفتهبازی» یا «فعالیت انگلوار» خصیصههای معاصر سرمایهی مالی را درک کنیم، مقولههایی که اغلب در نظریهی انتقادی کارکرد و جایگاه هژمونیک سرمایهداری مالی را خنثی میکنند. امروز سرمایهی مالی بیش از هر چیز به مرکز ثقل فرماندهی سرمایهداری تبدیل شده است: پول، بهمثابهی «همارز عام»، دیگر صرفاً نقش اندازهگیری و تنظیم تولید جهانی را ایفا نمیکند بلکه بهعنوان بستر مولد و موتور اصلی انباشت سرمایه عمل میکند. دقیقاً از رهگذر سرمایهی مالی است که تقسیم کاری نوین در مقیاس جهانی شکل گرفته و همینجاست که مبارزات، درون و میان اجزای مختلف سرمایهی جمعی جهانی رخ داده یا متوقف میشود. مبارزات برای تعیین توازن قوا، مناسبات سلطه و تبعیت بار دیگر آغاز شده است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-57X
#آنتونیو_نگری #ساسان_صدقینیا
#عقل_عمومی #گروندریسه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
عقل عمومی و فرد اجتماعی در گروندریسهی مارکس
نوشتهی: آنتونیو نگری ترجمهی: ساسان صدقینیا ابتدا باید خصیصههای مهم و بنیادی سرمایهداری در قرن بیستویکم را بهدرستی بشناسیم. در این چارچوب سه نکتهی اساسی را یادآور میشوم: یکم: سلطهی سرمایه…
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
ابراز نگرانی نسبت به خبر احضار و بازداشت برخی جامعهشناسان
در شرایطی که جامعه ایران با دشواریهای متعدد اقتصادی، اجتماعی و نیز تهدیدهای بیرونی مواجه است، انتشار اخباری مبنی بر احضار یا بازداشت شماری از جامعهشناسان و پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی، مایه نگرانی عمیق جامعه علمی کشور است.
علوم اجتماعی در همه جوامع بهمثابه وجدان نقاد جامعه و یاریگر سیاستگذاران در درک واقعیتهای پیچیده اجتماعی عمل میکند. تضعیف امنیت حرفهای و روانیِ پژوهشگران این حوزه نه تنها به زیان جامعه علمی، بلکه به زیان کل جامعه است که بیش از هر زمان دیگر به تحلیلهای واقعبینانه و سیاستهای مبتنی بر دانش نیاز دارد.
انجمن جامعهشناسی ایران با ابراز نگرانی از این رویدادها، بر ضرورت حفظ امنیت، آرامش و آزادی اندیشه و بیان برای اعضای جامعه علمی کشور تأکید میکند و امید دارد مسئولان امر، با درایت و تدبیر، شرایطی را فراهم آورند که ضمن آزادی سریع این پژوهشگران و محققان، اهالی علم بتوانند در فضایی امن و به دور از اضطراب، به رسالت علمی و اجتماعی خود در خدمت به کشور ادامه دهند.
هیاتمدیره انجمن جامعهشناسیایران
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
در شرایطی که جامعه ایران با دشواریهای متعدد اقتصادی، اجتماعی و نیز تهدیدهای بیرونی مواجه است، انتشار اخباری مبنی بر احضار یا بازداشت شماری از جامعهشناسان و پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی، مایه نگرانی عمیق جامعه علمی کشور است.
علوم اجتماعی در همه جوامع بهمثابه وجدان نقاد جامعه و یاریگر سیاستگذاران در درک واقعیتهای پیچیده اجتماعی عمل میکند. تضعیف امنیت حرفهای و روانیِ پژوهشگران این حوزه نه تنها به زیان جامعه علمی، بلکه به زیان کل جامعه است که بیش از هر زمان دیگر به تحلیلهای واقعبینانه و سیاستهای مبتنی بر دانش نیاز دارد.
انجمن جامعهشناسی ایران با ابراز نگرانی از این رویدادها، بر ضرورت حفظ امنیت، آرامش و آزادی اندیشه و بیان برای اعضای جامعه علمی کشور تأکید میکند و امید دارد مسئولان امر، با درایت و تدبیر، شرایطی را فراهم آورند که ضمن آزادی سریع این پژوهشگران و محققان، اهالی علم بتوانند در فضایی امن و به دور از اضطراب، به رسالت علمی و اجتماعی خود در خدمت به کشور ادامه دهند.
هیاتمدیره انجمن جامعهشناسیایران
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
❤1👍1
Forwarded from عباس وریج کاظمی
عباس کاظمی
@varijkazemi
جمهوری اسلامی، جریان سلطنتطلب را تهدیدی بنیادین برای موجودیت خود تلقی نمیکند؛ در عوض، تمرکز اصلی خود را بر سرکوب و حذف نیروهای چپ قرار داده و آنان را دشمن اصلی نظام میداند. این رویکرد، شباهتی آشکار به رفتار پهلوی دوم دارد؛ چرا که این رژیم نیز جریان چپ را خطری جدی برای سلطنت میپنداشت، در حالیکه نیروهای اسلامگرا را رقیبی جدی نمیانگاشت.
پهلوی دوم با سرکوب نیروهای چپ، ناخواسته مسیر قدرتگیری اسلامگرایان را هموار ساخت و در نهایت، حکومت را به آنان واگذار کرد. اکنون نیز جمهوری اسلامی با تکرار همان الگو، چپها را سرکوب میکند و بیم آن میرود که در نهایت، قدرت را به جریان سلطنتطلب واگذارد.
یکشنبه، ۱۸ آبان ۱۴۰۴
#روشنفکران_چپ_در_بند
@varijkazemi
جمهوری اسلامی، جریان سلطنتطلب را تهدیدی بنیادین برای موجودیت خود تلقی نمیکند؛ در عوض، تمرکز اصلی خود را بر سرکوب و حذف نیروهای چپ قرار داده و آنان را دشمن اصلی نظام میداند. این رویکرد، شباهتی آشکار به رفتار پهلوی دوم دارد؛ چرا که این رژیم نیز جریان چپ را خطری جدی برای سلطنت میپنداشت، در حالیکه نیروهای اسلامگرا را رقیبی جدی نمیانگاشت.
پهلوی دوم با سرکوب نیروهای چپ، ناخواسته مسیر قدرتگیری اسلامگرایان را هموار ساخت و در نهایت، حکومت را به آنان واگذار کرد. اکنون نیز جمهوری اسلامی با تکرار همان الگو، چپها را سرکوب میکند و بیم آن میرود که در نهایت، قدرت را به جریان سلطنتطلب واگذارد.
یکشنبه، ۱۸ آبان ۱۴۰۴
#روشنفکران_چپ_در_بند
Forwarded from مُداخِلات
governmental trajectory.pdf
224.2 KB
مسیرهای حکمرانی در دوران پسامشروطیت
همانطور که در مقدمه و نتیجهگیری این جستار تأکید کردهام، بحثهای مطرحشده در آن مسألهدار و به عبارت بهتر بحثبرانگیزند. طبیعتاً کوشیدهام دلایلی را در دفاع از ایدهی این جستار بیان کنم و گمان میکنم میتوان آن را جدی گرفت.
این جستار در سال ۱۴۰۱ در #رادیو_زمانه با نام مستعار منتشر شد. از آنجایی که دست کم نزد خودم دلایل انتشار آن به آن صورت از میان رفته است، در اینجا آن را با تغییراتی بازنشر میکنم.
@interventions
همانطور که در مقدمه و نتیجهگیری این جستار تأکید کردهام، بحثهای مطرحشده در آن مسألهدار و به عبارت بهتر بحثبرانگیزند. طبیعتاً کوشیدهام دلایلی را در دفاع از ایدهی این جستار بیان کنم و گمان میکنم میتوان آن را جدی گرفت.
این جستار در سال ۱۴۰۱ در #رادیو_زمانه با نام مستعار منتشر شد. از آنجایی که دست کم نزد خودم دلایل انتشار آن به آن صورت از میان رفته است، در اینجا آن را با تغییراتی بازنشر میکنم.
@interventions
Forwarded from مُداخِلات
قضیهی فردوسی
هزل[۱] خردهسلبریتی اینستاگرامی، زینب موسوی، دربارهی فردوسی گسترهای از موضوعات را به بحث روز تبدیل کرد: از رابطهی میان طنز و مظاهر ملی گرفته تا شکل داستانسرایی آثار ادبی تا سانسور و آزادی بیان. آنچه به نظرم میتواند جنبهای دیگر از موضوع را روشن کند، فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی است. فردوسی/شاهنامه عنصری مهم در کشاکشهای گفتمانی یک سدهی گذشته در ایران بوده است. هر چند به طور دقیق نمیدانیم که در پیشامشروطه شاهنامه/فردوسی به چه صورتی فهمیده میشده است، اما کموبیش میتوانیم این روند گفتمانی را در دوران پسامشروطه، دست کم به شکلی نادقیق در این یادداشتی که میخوانید، بازآفرینی کرد.
فردوسی/شاهنامه در گام نخست همچون عنصری از گفتمان ناسیونالیستی مشروطهخواه بازسازی شد، از خانههای مردمان بیرون کشیده شد و پا به عرصهی سیاست ملی گذاشت. این را باید از آن فردوسی/شاهنامهای که دوران پهلوی اول بهویژه همچون مظهر گفتمان پادشاهیخواهی شکل یافت جدا کرد. اولی به آن شکل معتدلی از ملیگرایی غیرتهاجمی بیتفاوت نسبت به شکل حکومت (پادشاهی یا جمهوری) تعلق دارد که داستانهای شاهنامه را همچون آثاری در شکلدهی به حکمرانی عادلانه درک میکند اما دومی به ناسیونالیسم تهاجمی و اقتدارگرا متعلق است که شاهنامه برای او چیزی نیست جز کتاب مقدس تاریخ اسطورهای شاهنشاهی پیوسته و متداوم ایرانشهری. این دو گفتمان تا همین امروز ما نیز با وجود درهمرویها و سازگاریها و نوشدنهای مفهومی و بازسازیهای سیاسی دوام داشتهاند. در سطحی دیگر هر دو اینها شاهنامه را همچون «متن بنیانگذار» زبان فارسی همچون زبان ملی میبینند.
پیوند انداموار این دو گفتمان با دو حکمرانی متأخر در ایران یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی ـ چه در متن چه در حاشیهی آنها ـ به شکلگیری گفتمان سومی انجامید که تلاش کرد فردوسی/شاهنامه را از چنبرهی تعلق اختصاصیافته ناسیونالیستی برهاند و آن را همچون متنی چندسویهتر بخواند. این رویکرد مشخصاً از سوی نویسندگان چپگرا پی گرفته شد از فرجالله میزانی (جوانشیر) و مصطفی رحیمی با رویکرد حزبیسیاسی مشخص تا شاهرخ مسکوب و باقر پرهام که آنها را میتوان مشخصاً غیرحزبی اما از نظر سیاسی چپگرا در نظر گرفت.
اسلامگرایان هرگز نخواستند و، آنجا که خواستند، نتوانستند شاهنامه/فردوسی را به عنصری سازنده در گفتمان خود بدل کنند اما با تشکیل حکومت ملی در سال ۱۳۶۱ وارد رابطهای پرکشاکش و پرفرازونشیب با این اثر کلاسیک زبان فارسی شدند که خود آن داستانی دیگر است.
فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی کمک میکند که به نقش اساسی گفتمانهای مسلط به برجستهسازی یا کمرنگسازی این یا آن پدیدهی فرهنگی یا اجتماعی توجه نشان دهیم و بخشی از هیستری عمومی نسبت به این یا آن پدیده را به کارکرد گفتمانی آنها مربوط بدانیم و کمتر در مسیرهای ایدئولوژیک گموگور شویم.
پانوشت +++++++++++++
[۱] طنز شکلهای گوناگونی دارد، از هزل و هجو تا تمسخر و نقیضهسازی و کاریکاتور و لطیفه و مانند اینها.
[۲] بگذارید در همین جا پژوهشهای ادبی اکثراً دانشگاهی درباره یا حول شاهنامه را در جایگاهی جدا بنشانم. آنها، با وجود سوگیریهای محتمل گفتمانیشان، فراوردههای پژوهشهای علمیاند و باید آنها را در جایگاهی جدا از متون و برداشتهایی نشاند که گرایش گفتمانی مشخصی را پی میگیرند.
#مطالعات_فرهنگی #یادداشت #فردوسی
@interventions
هزل[۱] خردهسلبریتی اینستاگرامی، زینب موسوی، دربارهی فردوسی گسترهای از موضوعات را به بحث روز تبدیل کرد: از رابطهی میان طنز و مظاهر ملی گرفته تا شکل داستانسرایی آثار ادبی تا سانسور و آزادی بیان. آنچه به نظرم میتواند جنبهای دیگر از موضوع را روشن کند، فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی است. فردوسی/شاهنامه عنصری مهم در کشاکشهای گفتمانی یک سدهی گذشته در ایران بوده است. هر چند به طور دقیق نمیدانیم که در پیشامشروطه شاهنامه/فردوسی به چه صورتی فهمیده میشده است، اما کموبیش میتوانیم این روند گفتمانی را در دوران پسامشروطه، دست کم به شکلی نادقیق در این یادداشتی که میخوانید، بازآفرینی کرد.
فردوسی/شاهنامه در گام نخست همچون عنصری از گفتمان ناسیونالیستی مشروطهخواه بازسازی شد، از خانههای مردمان بیرون کشیده شد و پا به عرصهی سیاست ملی گذاشت. این را باید از آن فردوسی/شاهنامهای که دوران پهلوی اول بهویژه همچون مظهر گفتمان پادشاهیخواهی شکل یافت جدا کرد. اولی به آن شکل معتدلی از ملیگرایی غیرتهاجمی بیتفاوت نسبت به شکل حکومت (پادشاهی یا جمهوری) تعلق دارد که داستانهای شاهنامه را همچون آثاری در شکلدهی به حکمرانی عادلانه درک میکند اما دومی به ناسیونالیسم تهاجمی و اقتدارگرا متعلق است که شاهنامه برای او چیزی نیست جز کتاب مقدس تاریخ اسطورهای شاهنشاهی پیوسته و متداوم ایرانشهری. این دو گفتمان تا همین امروز ما نیز با وجود درهمرویها و سازگاریها و نوشدنهای مفهومی و بازسازیهای سیاسی دوام داشتهاند. در سطحی دیگر هر دو اینها شاهنامه را همچون «متن بنیانگذار» زبان فارسی همچون زبان ملی میبینند.
پیوند انداموار این دو گفتمان با دو حکمرانی متأخر در ایران یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی ـ چه در متن چه در حاشیهی آنها ـ به شکلگیری گفتمان سومی انجامید که تلاش کرد فردوسی/شاهنامه را از چنبرهی تعلق اختصاصیافته ناسیونالیستی برهاند و آن را همچون متنی چندسویهتر بخواند. این رویکرد مشخصاً از سوی نویسندگان چپگرا پی گرفته شد از فرجالله میزانی (جوانشیر) و مصطفی رحیمی با رویکرد حزبیسیاسی مشخص تا شاهرخ مسکوب و باقر پرهام که آنها را میتوان مشخصاً غیرحزبی اما از نظر سیاسی چپگرا در نظر گرفت.
اسلامگرایان هرگز نخواستند و، آنجا که خواستند، نتوانستند شاهنامه/فردوسی را به عنصری سازنده در گفتمان خود بدل کنند اما با تشکیل حکومت ملی در سال ۱۳۶۱ وارد رابطهای پرکشاکش و پرفرازونشیب با این اثر کلاسیک زبان فارسی شدند که خود آن داستانی دیگر است.
فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی کمک میکند که به نقش اساسی گفتمانهای مسلط به برجستهسازی یا کمرنگسازی این یا آن پدیدهی فرهنگی یا اجتماعی توجه نشان دهیم و بخشی از هیستری عمومی نسبت به این یا آن پدیده را به کارکرد گفتمانی آنها مربوط بدانیم و کمتر در مسیرهای ایدئولوژیک گموگور شویم.
پانوشت +++++++++++++
[۱] طنز شکلهای گوناگونی دارد، از هزل و هجو تا تمسخر و نقیضهسازی و کاریکاتور و لطیفه و مانند اینها.
[۲] بگذارید در همین جا پژوهشهای ادبی اکثراً دانشگاهی درباره یا حول شاهنامه را در جایگاهی جدا بنشانم. آنها، با وجود سوگیریهای محتمل گفتمانیشان، فراوردههای پژوهشهای علمیاند و باید آنها را در جایگاهی جدا از متون و برداشتهایی نشاند که گرایش گفتمانی مشخصی را پی میگیرند.
#مطالعات_فرهنگی #یادداشت #فردوسی
@interventions
❤1
Forwarded from مُداخِلات
مواجههی طنزآلود با شاهنامه
متأسفانه مواجههی طنازانه با شاهنامه چندان جایی در آثار ادبی فارسی نداشته است. معمولاً عناصر داستانی شاهنامه گاهی در کاریکاتورهای روزنامههای مدرن ایران بازنمایی میشدهاند ـ در چارچوب طنز شستهرفته و محترمانهای که درخور آن شخصیتها میدانستهاند ـ اما کمتر جایی را در متون ادبی میتوان پیدا کرد که شخصیتهای شاهنامه در موقعیتی طنزآلود وارد شده باشند. یک نمونهی خلاف آن رمان «رستم در قرن ۲۲» عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی (منتشره در سال ۱۳۱۳) است که میتوان آن را درواقع اولین رمان طنز علمیتخیلی با حضور چشمگیر شخصیتهای شاهنامه در نظر گرفت. شاید برای اولین بار در تاریخ ادبیات فارسی باشد که شخصیتهای اسطورهای شاهنامه در قالب داستانی طنز جانی دوباره مییابند. البته چه بسا بتوان از آثار دیگری نام برد که دست به چنین کاری زده باشند.
@interventions
متأسفانه مواجههی طنازانه با شاهنامه چندان جایی در آثار ادبی فارسی نداشته است. معمولاً عناصر داستانی شاهنامه گاهی در کاریکاتورهای روزنامههای مدرن ایران بازنمایی میشدهاند ـ در چارچوب طنز شستهرفته و محترمانهای که درخور آن شخصیتها میدانستهاند ـ اما کمتر جایی را در متون ادبی میتوان پیدا کرد که شخصیتهای شاهنامه در موقعیتی طنزآلود وارد شده باشند. یک نمونهی خلاف آن رمان «رستم در قرن ۲۲» عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی (منتشره در سال ۱۳۱۳) است که میتوان آن را درواقع اولین رمان طنز علمیتخیلی با حضور چشمگیر شخصیتهای شاهنامه در نظر گرفت. شاید برای اولین بار در تاریخ ادبیات فارسی باشد که شخصیتهای اسطورهای شاهنامه در قالب داستانی طنز جانی دوباره مییابند. البته چه بسا بتوان از آثار دیگری نام برد که دست به چنین کاری زده باشند.
@interventions
👍3
Audio
دانشنامهی علم جامعهشناسی ایران
یکی از کارهای باارزش در جامعهشناسی ایران که برای اولین بار دارد انجام میگیرد، تدوین #دانشنامه_علم_جامعهشناسی_ایران است که دکتر #فاطمه_جواهری دانشیار دانشگاه خوارزمی به عنوان دبیر علمی دانشنامه در همایش «کنکاشهای مفهومی» دربارهی آن سخنرانی کرد. موجب افتخار من بوده است که در نگارش دو مدخل از آن مشارکت داشتهام.
تدوین چنین دانشنامهای، آن هم با آن دشواریهایی که دکتر جواهری گوشهای از آن را در سخنرانیشان بیان کردند، کاری کارستان است. امیدوارم نسخهی مجلد دانشنامه بهزودی منتشر شود و جای خود را در میدان علوم انسانیاجتماعی ایران پیدا کند.
@interventions
یکی از کارهای باارزش در جامعهشناسی ایران که برای اولین بار دارد انجام میگیرد، تدوین #دانشنامه_علم_جامعهشناسی_ایران است که دکتر #فاطمه_جواهری دانشیار دانشگاه خوارزمی به عنوان دبیر علمی دانشنامه در همایش «کنکاشهای مفهومی» دربارهی آن سخنرانی کرد. موجب افتخار من بوده است که در نگارش دو مدخل از آن مشارکت داشتهام.
تدوین چنین دانشنامهای، آن هم با آن دشواریهایی که دکتر جواهری گوشهای از آن را در سخنرانیشان بیان کردند، کاری کارستان است. امیدوارم نسخهی مجلد دانشنامه بهزودی منتشر شود و جای خود را در میدان علوم انسانیاجتماعی ایران پیدا کند.
@interventions
❤3
گزارشی از همایش کنکاشهای مفهومی و نظری دربارهی جامعهی ایران
هنگامی که دکتر #اعظم_خاتم خواستند که گزارشی دربارهی «همایش کنکاش های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» برای مجلهی #مرور_ایرانشناسی_در_جهان بنویسم هیچ گمان نمیکردم که دشواری کار چنان باشد که بارها به فکر انصراف از انجامش بیفتم. دشواری کار خیلی ساده به این موضوع مربوط بود که باید گسترهی چشمگیر همایشی غنی از ایدهها و پژوهشها و اتفاقات را در کمتر از دو هزار کلمه پوشش میدادم. بدون همراهی و راهنمایی دکتر خاتم چنین کاری به سرانجامی شایسته نمیرسید. به هر روی امیدوارم که این گزارش توانسته باشد، دست کم در کلیترین شکل، بازتابی از گستردگی و غنای این همایش باشد.
نشانی پیوند نسخهی فارسی و انگلیسی این گزارش را در زیر میگذارم.
نسخهی فارسی
https://globisreview.com/fa/?p=3983
نسخهی انگلیسی
https://globisreview.com/conceptual-and-theoretical-inquiries-into-iranian-society-the-sixth-conference/
@interventions
هنگامی که دکتر #اعظم_خاتم خواستند که گزارشی دربارهی «همایش کنکاش های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» برای مجلهی #مرور_ایرانشناسی_در_جهان بنویسم هیچ گمان نمیکردم که دشواری کار چنان باشد که بارها به فکر انصراف از انجامش بیفتم. دشواری کار خیلی ساده به این موضوع مربوط بود که باید گسترهی چشمگیر همایشی غنی از ایدهها و پژوهشها و اتفاقات را در کمتر از دو هزار کلمه پوشش میدادم. بدون همراهی و راهنمایی دکتر خاتم چنین کاری به سرانجامی شایسته نمیرسید. به هر روی امیدوارم که این گزارش توانسته باشد، دست کم در کلیترین شکل، بازتابی از گستردگی و غنای این همایش باشد.
نشانی پیوند نسخهی فارسی و انگلیسی این گزارش را در زیر میگذارم.
نسخهی فارسی
https://globisreview.com/fa/?p=3983
نسخهی انگلیسی
https://globisreview.com/conceptual-and-theoretical-inquiries-into-iranian-society-the-sixth-conference/
@interventions
GlobIS Review | ایرانشناسی در جهان
گزارشی از ششمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری دربارهٔ جامعهٔ ایران
اگر کوششهای پژوهشی پراکنده در آغاز سدهٔ سیزدهم شمسی را در نظر نگیریم، جامعهشناسی ایران عمر هفتادسالهای دارد که طی آن بسیاری از متفکران این حوزه تلاش کردهاند فضایی برای بیان و توضیح مسائل جامعه خلق کنند و به چارهجویی برای معضلات آن یاری رسانند. در این…
👍1
یادنامه دکتر ساعی.pdf
7.4 MB
دربارهی دکتر علی ساعی و یادنامهی او
برخی کسان در علوم اجتماعی اعتبار آناند، آدمهایی که، به قولی خودمانی، سرشان به تنشان میارزد. دکتر علی ساعی دقیقاً همین بود. معتبر بود و اعتباربخش و از جملهی کسانی که آنچنان زیستهاند که بشود آن زندگی را ارزشمند دانست. اینها بهرغم غمهای بزرگی بود که دل و جان او را در نوردیدند.
او برایم آدمی ارزشمند بود اما هنگامی که اخیراً خواندم که برای بازگشتم به دانشگاه پس از ستارهدارشدن پذیرش دکتری تلاش کرده است واقعاً بیشازپیش به ارزش او پی بردم.
در مجموعهی زیر که انجمن جامعهشناسی ایران و دانشگاه تربیت مدرس آن را تدارک دیدهاند، دربارهی گفتوگویی کوتاه با او نوشتهام و همچنین در آن مروری که دربارهی کتاب «عقلانیت دانش علمی؛ روششناسی انتقادی» است انتشار یافته است.
@interventions
برخی کسان در علوم اجتماعی اعتبار آناند، آدمهایی که، به قولی خودمانی، سرشان به تنشان میارزد. دکتر علی ساعی دقیقاً همین بود. معتبر بود و اعتباربخش و از جملهی کسانی که آنچنان زیستهاند که بشود آن زندگی را ارزشمند دانست. اینها بهرغم غمهای بزرگی بود که دل و جان او را در نوردیدند.
او برایم آدمی ارزشمند بود اما هنگامی که اخیراً خواندم که برای بازگشتم به دانشگاه پس از ستارهدارشدن پذیرش دکتری تلاش کرده است واقعاً بیشازپیش به ارزش او پی بردم.
در مجموعهی زیر که انجمن جامعهشناسی ایران و دانشگاه تربیت مدرس آن را تدارک دیدهاند، دربارهی گفتوگویی کوتاه با او نوشتهام و همچنین در آن مروری که دربارهی کتاب «عقلانیت دانش علمی؛ روششناسی انتقادی» است انتشار یافته است.
@interventions