مُداخِلات – Telegram
مُداخِلات
467 subscribers
44 photos
5 videos
41 files
197 links
اظهارات و مکتوبات یک جامعه‌روزشناس‌نامه‌شعرنگار
Download Telegram
مقاله‌ای که در پایین فایل پی‌دی‌اف‌اش را گذاشته‌ام، مقاله‌ای بسیار خواندنی و اساسی و مهم از #ساندرا_بلودورث است با عنوان «ریشه‌های سرکوب زنان؛ دفاع از انگلس و راهی نو». در این مقاله در دستاوردهای پژوهشی و نظری تاریخی انگلس و کسانی مانند کریس هارمن در پرتو مطالعات باستان‌شناختی جدید بررسی و نقد می‌شود. اما چند نکته:

یک.
کتاب «منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت» نوشته #فردریش_انگلس یکی از مسیرهای باارزش در مطالعات مارکسیستی خاستگاه‌های خانواده و مالکیت و انقیاد زنان را گشود. ترجمه این اثر به فارسی داستانی دراز دارد که در فرصتی دیگر از آن خواهم گفت اما به هر حال این را بگویم که نسخه تازه‌انتشار‌یافته آن در نشر هرمس با ترجمه #خسرو_پارسا از وثاقت و دقت کافی برخوردار است.

دو.
تنها یک اثر را می‌شناسم که تلاش کرده است چنین مطالعاتی را در ایران پی بگیرد: «در تاریکی هزاره‌ها» اثر #ایرج_اسکندری. متأسفانه این کتاب دچار مهجوریت خاصی شده است و عجیب است که هیچ توجهی بر نمی‌انگیزد. کتابی بسیار خواندنی است و بدون شک یافته‌های قابل توجه‌اش باید به‌شکلی انتقادی بررسی شوند.

سه.
نکته‌ای در این مقاله است که باید به آن توجه‌تان بدهم: اثری با عنوان «مارکس درباره جنسیت و خانواده» از #هتر_براون با ترجمه #فرزانه_راجی و #فریدا_آفاری به فارسی ترجمه شده که نویسنده در پانوشت صفحه ۸ برای نقد آن به مقاله‌ای از #شیلا_مک‌گرگور ارجاع می‌دهد. از آن‌جایی که منابع انگلیسی آورده نشده‌اند، ارجاع به آن را ضروری می‌دانم. مک‌گرگور از چهره‌های باارزش چپ در بریتانیا است و در شماره ۱۴۶ سوسیالیسم بین‌المللی کتاب براون را نقد کرده است با عنوان «مارکسِ بازیافته». نشانی نوشته او این است: http://isj.org.uk/marx-rediscovered/


https://pecritique.files.wordpress.com/2019/04/the-origins-of-womene28099s-oppression-.pdf
برای انجام کاری، سراغ نوشته‌ها و گفته‌های #موسی_غنی‌نژاد رفته‌ام. در مصاحبه‌ای با مهرنامه در سال ۹۵ حرف‌هایی می‌زند که سرتاپا تناقض‌گویی و از نظر بی‌مایگی کم‌نظیرند.
برای نمونه در جایی می‌گوید: «یکی از ویژگی‌های اندیشه لیبرالی ـ البته لیبرالیسم کلاسیک که من به آن اعتقاد دارم ـ این است که در تحلیل نهایی، اندیشه تعیین‌کننده است؛ برخلاف آنچه مارکس می‌گوید که در تحلیل نهایی نیروهای مادی تعیین‌کننده‌اند». تا اینجا مشکلی نیست و هر کسی می‌تواند بگوید نظر من با مارکس متفاوت است. اما آنگاه که می‌خواهد تناقض را در کردوکار مارکسیست‌ها پیدا کند به سخیف‌گویی می‌افتد: «معتقدم این حرف مارکسیست‌ها با عملشان در تناقض است. چون اگر مارکس معتقد بود که در تحلیل نهایی نیروهای مادی تعیین‌کننده هستند، پس به چه دلیل «مانیفست» و «کاپیتال» را نوشت. او این کتاب‌ها را نوشت تا اندیشه‌ها را عوض کند؛ پس او هم در عمل اعتقاد داشت که با عوض شدن اندیشه‌ها است که جامعه عوض می‌شود». قابل ذکر است که ایشان «عضو هیئت علمی دانشگاه صنعت نفت و استاد مدعو دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف» و از چهره‌های شاخص به قول خودشان #لیبرالیسم کلاسیک در ایران است. او عملاً در اینجا نشان می‌دهد که یا هیچ درکی از رابطه میان اندیشه و عمل و دگرگونی‌های تاریخی ندارد یا به روش منبری‌های قدیم می‌خواهد با عوامانه‌کردن موضوع حرف خود را جا بیندازد. بعد همین آقا، چپ‌ها را به آشفتگی فکری و آشفته‌گویی متهم می‌کند.
یا در جای دیگر هر چند قائل به این است که چپ‌ها آشفته‌فکرند و «باید با آشفتگی فکری ایجادشده توسط چپ‌ها مقابله کرد» اما ـ البته جای شکرش باقی است که بر خلاف بوقچی‌شان یعنی #محمد_قوچانی و شرکا ـ می‌گوید: «مقابله با آن هم پلیسی نیست. چپ‌ها را باید آزاد گذاشت. اتفاقا یکی از کارهای خوبی که جمهوری اسلامی کرده این است که چپ‌ها آزادند که کتاب‌هایشان را منتشر کنند. کتاب‌های مارکس الان چاپ می‌شود و با چاپ‌شدن این کتاب‌ها مردم می‌توانند آن‌ها را بخوانند و خود درباره درستی و نادرستی‌شان داوری کنند. آن‌ها باید بتوانند حتی در دانشگاه‌ها هم علناً آموزه‌های مارکسیستی را تدریس کنند که متاسفانه این اجازه به آن‌ها داده نمی‌شود».
او در این گفت‌وگو حتا می‌گوید که لیبرال‌ها ضدامپریالیستند 😳. حتماٌ هستند دیگر.
این گفت‌وگو که با عنوان «هیچ متفکر مهمی نگفته که نئولیبرال است» منتشر شده، یکی از گفت‌وگوهای بسیار خواندنی یک لیبرال ایرانی واقعاًموجود است.
شماره ۴۷ مجله مهرنامه سال هفتم خرداد ۱۳۹۵ صص ۱۶۷ تا ۱۶۹
هر نوع تحلیل اجتماعی اگر به دام احساسات آنی بیفتد، به ناکجا راه می‌برد. مورد راننده #اسنپ مورد بسیار جالبی است. جدا از این نکته تأسف‌بار که دست آخر، مسافر وادار یا به نور درونش شعله‌ور می‌شود که معذرت‌خواهی کند اما موضوع ابعاد دیگری هم دارد.

یک.
جدا از این ذوق مقلدانه به تحریم این و آن، ناشی از ازدست‌رفتگی هر نوع همپیوندی واقعی و فراگیر، همه به‌شکلی، رفتار راننده اسنپ را طبیعی فرض کردند. گویا اصلا عجیب نیست که راننده‌ای، هر قدر هم مشتعل از غیرت مذهبی، مسافرش را وسط خیابان یا اتوبان پیاده کند؟ انگار اصلا عجیب نیست که رفتاری از راننده سر زده که در کل تاریخ چهل‌ساله جمهوری اسلامی حتا در دهه شصت مشابه ندارد؟ انگار اصلاً اهمیتی ندارد که سابقه راننده چیست و چه‌کاره بوده؟ انگار اصلاً اهمیتی ندارد که این رفتار عجیب و بی‌سابقه در چه برهه‌ای انجام شده و ربطش به طرح‌های سیاست‌گذارانه درباره پوشش چیست؟ نه. این‌ها مهم نیست. گویا امر مهم تن‌‌دادن به این موج‌های ساختگی است.

دو.
کاری عملی علیه اسنپ که یک طرف ماجراست انجام، بهش اعتراض شده و پس از به‌اصطلاح تحریم، اپلیکیشن‌اش از روی گوشی‌ها حذف شده. علیه آن راننده اسنپ چه کار عملی‌ای انجام شده؟ هیچ! مسأله این‌جاست.

سه.
این نوع رفتار، تبدیل به عادت احمقانه‌ای شده است: #خودمحروم‌سازی.
استدلال این است که چون دست‌مان به راننده اسنپ و حامیانش نمی‌رسد، دست‌مان به اپلیکیشن اسنپ ـ در جهان کوچک گوشی‌مان ـ که می‌رسد. کاری که چیزی جز ارضای ذهنی خطرناکی بیش نیست. طرف فروپاشی هر نوع رابطه معنادار اجتماعی را در بیرون از گوشی‌اش نمی‌بیند، می‌خواهد با هشتگی موجی از همپیوندی اجتماعی ایجاد کند برای تحریم صرفاً یک طرف قضیه.

چهار.
طبیعتاً باید هم به اسنپ و هم به آن راننده اسنپ اعتراض کرد اما باید در همین‌جا متوقف شد. باید فهمید که در وضع کنونی، هیچ کاری در سطحی بالاتر از این از ما بر نمی‌آید. فهمیدن این موضوع خیلی آموزنده است و جدا از آموزندگی، پیش‌گیرنده هم هست. جلو می‌گیرد از اینکه بازیچه دست آن‌هایی بشویم که روی دست‌وپابستگی ما در آن سطح بالاتر حساب کرده‌اند. جلو می‌گیرد از این که هر کسی، رسانه‌ای، تبلیغات‌چی‌ای، بالادستی‌ای که از راه می‌رسد، دکمه عملگری تخیلی‌مان را فشار دهد و ما هم به ساز او برقصیم.

پنج.
طبیعی است که می‌خواهیم و باید به آن سطح بالاتر از همپیوندی اجتماعی آزادانه و برابرانه، به آن نوع عاملیت اثرگذار، خودتحقق‌بخش و قدرتمند برسیم. در این شکی نیست. مسأله توهم دست‌یابی به این همپیوندی یا قدرت عملگری است. این توهم، خطرناک است.
#manipulation
#Snap
#games_of_veil
در ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ این یادداشت را برای مجله #تجارت_فردا نوشتم. یادداشت درباره #کنکور و ارتباط آن با نهاد آموزش است و به حال‌وهوای این روزها هم می‌خورد. در آن روزها بحث حذف کنکور گرم شده بود که طبق معمول بعد از مدتی هم به خودی خود و هم با فشار «مافیا»ی کمک‌آموزشی به حاشیه رفت.
yon.ir/6qcqF
دکتر #عباس_کاظمی هم در کتاب مهم «دانشگاه از نردبان تا سایبان» به مسأله #کنکور و پیامدهایش برای نظام آموزش می‌پردازد.
مجله رفاه و تأمین اجتماعی

مجله #قلمرو_رفاه با اینکه کمتر شناخته‌شده است، اما چه در شماره‌های قبلی‌اش چه این شماره‌هایی که در اینجا می‌گذارم و خودم سهمی در طراحی برخی پرونده‌ها و نوشتن برخی مطالبش داشته‌ام، عمیقاً مجله پربار و قابل توجهی است. با اینکه به نظر می‌رسد مباحث #رفاه و #تأمین_اجتماعی شوقی بر نینگیزانند و توجهی جلب نکنند اما قلمرو رفاه بدون شک توجه‌تان را جلب خواهد کرد.
در این اولین شماره‌ای که در این‌جا می‌گذارم، پرونده‌ای داشتیم درباره مسأله #طبقه آن هم به بهانه انتشار کتاب #آنتونی_گیدنز یعنی «ساختار طبقاتی جوامع پیشرفته». این کتاب را عسگر قهرمان‏پور و حامد اکبری ترجمه کرده‌اند و در انتشارات #تیسا منتشر شده. دکتر #محمد_رضایی لطف کردند و به درخواست من یادداشتی درباره این کتاب فرستادند، یادداشتی از یکی از مترجمان داشتیم و من هم مقاله‌ای درباره رویکردها به مطالعات طبقه در آکادمی ایرانی داشتم. جدا از دیگر مطالب، پیشنهاد می‌کنم این پرونده را هم ببینید. صفحات ۵۳ تا ۵۹ را ببینید. 👇
@interventions
42.pdf
6.7 MB
مجله قلمرو رفاه شماره ۴۲
@interventions
43-44.pdf
7 MB
در شماره ۴۳-۴۴ مجله #قلمرو_رفاه مقاله مهمی درباره نظام بهداشت و درمان کوبا و مسیر دگرگونی شگفت‌آورش به قلم مسعود امیدی هست که واقعاً خواندنی است. صفحات ۴۸ تا ۵۴ را ببینید.
@interventions
شماره ۴۵ #قلمرو_رفاه
در این شماره یادداشتی در صفحات ۸-۹ دارم درباره مدیریت بومی و برخی ملاحظات مرتبط با آن با عنوان «برنامه و توازن».
گفت‌وگوی #ژاکوبن با #کلاوس_اوفه جامعه‌شناس و فعال اجتماعی آلمانی را ترجمه کردم که واکاوی وضع کنونی جامعه کار و روابط و مناسبات میان کارفرمایان و کارکنان می‌پردازد. اهمیت این متن در توجه به سویه‌های گوناگون زندگی اقتصادی و سیاسی کارگران در اروپای غربی و شرقی و تحولات اخیر در سازمان کار است و نکات فوق‌العاده جذابی دارد. این مصاحبه در صفحات ۳۰ تا ۳۷ درج شده.
پرونده‌ای هم درباره #اولریش_بک جامعه‌شناس آلمانی و واضع مفهوم مهم جامعه مخاطره داریم که نوشته‌ای بازخوانی‌ای از کتاب اساسی و مشهورش با عنوان «جامعه مخاطره» به دست داده‌ام. سه ترجمه هم از دو متن مهم درباره او در همین پرونده هست. این پرونده هم در صفحات ۳۸ تا ۴۹ آمده.
پرونده‌ای خواندنی هم درباره انعطاف‌پذیری و بهره‌کشی در کسب‌وکارهای نوپا و بر پایه اینترنت مانند اوبر یا اسنپ خودمان داریم. 👇
@inrterventions
45.pdf
4.6 MB
شماره ۴۵ قلمرو رفاه دی ۹۷
@interventions
سه روز پیش (۱۵ ژوئن ۲۰۱۹) مارتا هارنِکِر (Marta Harnecker) که در فارسی مارتا هارتکر هم ضبط شده، درگذشت. او همسر مایکل لبوویتز اقتصاددان برجسته مارکسیست و خودش هم یکی از چهره‌های برجسته جنبش چپ و جامعه‌شناسی مارکسیست بود. بهترین توصیف را خود لبوویتز درباره او در مقدمه کتاب «تضادهای سوسیالیسم واقعاًموجود: رهبر و پیرو» نوشته که «باز هم، لازم است اشاره کنم که به سرانجام رسیدن این کتاب، سخت مرهون تشویق، تعهد و رفاقت همسرم، مارتا هارتکر است که پیش تعهد کاری او، اعتیاد من به کار که شهره عام و خاص است، به سلوک تنبل ها می ماند».
سال‌ها قبل (سال ۱۳۵۷) کتابی از او با عنوان «مفاهیم بنیادی #ماتریالیسم_تاریخی» با ترجمه تینا مهتاب منتشر شد که اخیراً انتشارات عصیان آن را بازنشر کرده است. کتابی فوق‌العاده آموزنده و مهم که می‌کوشد با دقتی کوهن‌وار و سرزندگی نظری‌ای آلتوسروار مفاهیم اساسی ماتریالیسم تاریخی را تدقیق و بازخوانی کند. خواندن این کتاب از ضروریات است.
چند کتاب دیگر هم از او به فارسی در آمده مانند «جهانی برای ساختن» با ترجمه علیرضا جباری در نشر افکار (که هنوز آن را نخوانده‌ام اما کتاب مهمی باید باشد) و کتاب «انقلاب ونزوئلا» (با عنوان اصلی «فهم انقلاب ونزوئلایی») در مؤسسه جام جم منتشر شده در دوران احمدی‌نژاد و خدا می‌داند ترجمه‌اش امانت‌دارانه است یا نه. کتابی دیگر هم از او با عنوان «امریکای لاتین و سوسیالیسم قرن بیست‌ویکم» با ترجمه حسن فشارکی‌زاده در نشر اشاره به فارسی درآمده است.
از او کتاب‌های قابل توجهی مانند «چپ پس از سیاتل»، «ایده‌هایی برای مبارزه» و کتاب ستایش‌شده «بازسازی چپ» هنوز به فارسی منتشر نشده است. http://yon.ir/WrvtX

@interventions
این یادداشت در هفته نامه تجارت فردا شماره ۱۳۲ به تاریخ ۲ خرداد ۱۳۹۴ منتشر شد و بازنشرش در این‌جا بدون تغییری خاص، مناسبتی ندارد. البته نیازی هم نیست مناسبتی داشته باشد. موضوع این است که روزی و ساعتی نیست که در اینجا و آنجا نخوانیم که ایرانی‌ها احساساتی اند، گزاره‌ای که زنجیره‌ای از گزاره‌های مرتبط دیگر را ممکن می‌کند که عملاً به گفتمانی سرکوبگر و خفقان‌آور راه می‌برد. انتظارتان از آن در حد یک یادداشت باشد چرا که هم می‌شود دقیق‌ترش کرد و هم به هر حال یک یادداشت است با همه محدودیت‌هایی که دارد.

https://bit.ly/2RnOwXt

@interventions
امروز رفتم برای شرکت در چهارمین همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران. متأسفانه پنل «همبستگی اجتماعی در شرایط نابرابری فراگیر» که قرار بود در آن یاشار دارالشفا، پرویز صداقت و آرش نصر اصفهانی سخن‌رانی کنند و سخنرانی آرمان ذاکری و کمال رضوی بدون هیچ دلیل منطقی‌ای و در برخوردی نادرست و امنیتی حذف شدند. این وضعیت واقعا فضاحت‌بار است و این‌جور قدرت‌نمایی بی‌حدومرز، عمیقاً تأسف‌بار برای دانشگاه و زندگی علمی.
@interventions
در شماره ۴۶-۴۷ #قلمرو_رفاه گزارشی تهیه کرده‌ام از پژوهش «برآورد خط فقر سال ۱۳۹۷». گزارشی مهم که مرکز پژوهش‌های مجلس تهیه‌اش کرده است. همچنین مقاله‌ای را از پل کروگمن اقتصاددان برجسته لیبرال درباره میلتون فریدمن ترجمه کرده‌ام که در پرونده کروگمن همین شماره منتشر شد(صفحات ۱۱۲ تا ۱۱۹). به دلیل اهمیت پرونده کروگمن آن را جداگانه می‌گذارم اینجا. معرفی‌ام از کتاب «در تنگنای بیم و امید» نوشته عبدالمحمد کاظمی‌پور با ترجمه بهرنگ صدیقی نیز در همین شماره آمده (۱۲۰ تا ۱۲۳).
این شماره خیلی پربار شد: بخشی از کتاب «نان برای همه» که به سرچشمه‌های دولت رفاه می‌پردازد با ترجمه خیلی خوب سحر کریمی (صفحات ۶۱ تا ۸۵)، مقاله خواندنی خسرو صادقی بروجنی با عنوان «در حاشیه...» که بحث حضور زنان در بازار کار می‌پردازد (صفحات ۵۵ تا ۶۰)، مقاله خواندنی ولی نصر با عنوان «رانت علیه تولید» با ترجمه مسعود امیدی و ترجمه بسیار خواندنی نیکزاد زنگنه از مطلب راد توییدی با عنوان «یک دنیای دیوانه» که به رابطه سرمایه‌داری و روان‌پریشی‌ها و روان‌نژندی‌های عصر ما می‌پردازد.
بخش‌های دیگر مجله مطالب، گزارش‌ها و مقالاتی خواندنی و مهم درباره مباحث تأمین اجتماعی اند درباره صندوق‌های بازنشستگی، بودجه و تأمین اجتماعی و مانند آن.
@intervention
در سایت قلمرو رفاه هم می‌توانید همه این مطالب را ببینید و بخوانید
www.ghalamrorefah.ir
46-47.pdf
6.7 MB
نسخه کامل قلمرو رفاه شماره ۴۶-۴۷
Paul Krugman documentary.pdf
980.6 KB
پرونده پل کروگمن در قلمرو رفاه
@interventions
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
داستان مدرنیته سردرگم (بازخوانی کتاب «جامعه خطر» اثر اولریش بک جامعه‌شناس آلمانی)
✍️ روزبه آقاجری

ترجمه فارسی کتاب «جامعه خطر» از جامعه‌شناس آلمانی اولریش بک (با ترجمه رضا فاضل و مهدی فرهمندنژاد) بهانه‌ای شد تا کمی دقیق‌تر مباحثی را که او درباره آنچه‌ خودش «مدرن‌سازی بازاندیشانه» می‌نامد، کندوکاو کنیم. این نوشته درواقع بازگویی خلاصه‌وار مهم‌ترین سویه‌های مباحث او در این کتاب است.
... کتاب بک، نشانه‌های جامعه مخاطره، این «مدرنیته دیگر» را در بخش‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، علمی و اجتماعی می‌کاود. این نوشته نیز بیش از هر چیز ارائه خلاصه‌وار همان مباحث خواهد بود؛ درواقع نشان‌دادن اینکه چگونه این جامعه‌شناس تیزبین، پویش بطئی جامعه خود را نشانه‌گذاری کرده است. کتاب «جامعه مخاطره» را رضا فاضل و مهدی‌ فرهمندنژاد با ترجمه‌ای نه‌چندان خوب با عنوان «جامعه خطر» به فارسی برگردانده‌اند.


برای خواندن متن کامل به آدرس زیر بروید:
http://problematicaa.com/the-risk-society/
آدرس عضویت در کانال تلگرام پروبلماتیکا:
https://news.1rj.ru/str/problematica
حالا می‌خواهم شماره‌ای از #قلمرو_رفاه را معرفی کنم که بهش افتخار می‌کنم: شماره ۴۸-۴۹؛ شماره‌ای برای روز جهانی کارگر. سه پرونده مهم در این شماره کار شد: یکی پرونده تعاونی‌های کارگری،دیگری پرونده‌ای درباره #کارل_پولانی اقتصاد‌سیاسی‌دان برجسته و سومی پرونده‌ای درباره #دولت_رانتی و مسأله #نفت. مقالاتی مانند «قانون کار برای سده بیست‌ویکم»، «انسان ابزارساز، ابزار انسان‌ساز» از مقالات مهم این شماره هستند.

پرونده #تعاونی_کارگری
به شکل عجیبی ادبیات نظری و پژوهشی درباره تعاونی‌های کارگری در ایران کم‌بنیه و تُنُک است (تا اینجا که من می‌دانم). در این پرونده کوشیدیم که سهمی کوچک در ارائه تجربه‌های عملی و تا حدی نظری در این حوزه داشته باشیم. یادداشت اول پرونده را خودم نوشته‌ام با عنوان «خودیاری مشارکتی». دو مطلب بعدی به تجربه تعاونی‌های کارگری در امریکا می‌پردازند. مطلب «خودمان می‌سازیم» به تجربه تعاونی‌های کارگری مسکن در امریکا توجه دارد و به نظرم اهمیتی فوق‌العاده دارد. مطلب آخر پرونده هم با عنوان «سنجش تعاونی‌های کارگری» پژوهشی آماری و تحلیلی درباره تعاونی‌های کارگری در جهان است.

پرونده کارل پولانی
برای انجام این پرونده بود که به اهمیت پولانی پی بردم. پولانی #سوسیالیست است و کارش به‌تمامی درباره نظام بازار است و هجوم آن برای بلعیدن جامعه. باز هم در این پرونده مطلب اول یادداشتی است از خودم با عنوان «بازار همه‌چیز نیست» و مطلب دوم ترجمه‌ای مشترک از من و سیمین فروهر است از مقاله بسیار مهم گرث دال با عنوان «سوسیال‌دموکراسی، حک‌شدگی و کالایی‌زدایی: درباره نوآوری‌های مفهومی و وابستگی فکری کارل پولانی». این مقاله را #محمد_مالجو عزیز پیشنهاد داد و باید در همین‌جا از او تشکر کنم.

دولت رانتی و مسأله نفت
دو مقاله مهم و اساسی در این پرونده هست: یکی از #کیوان_هریس با عنوان «آیا دولت نفتی می‌تواند دولت رفاهی باشد» که بخشی از کتاب او با عنوان «یک انقلاب اجتماعی: سیاست و دولت رفاه در ایران» است و دیگری از #افسانه_نجم‌آبادی با عنوان «سیاست‌زدایی از دولت رانتی». هر دو بسیار خواندنی اند.

@interventions