🌐 توئیترهای ساختاری: نظریه جامع و کارآمد حکمرانی در کشور نداریم/ اتاقهای فکر در جمهوری اسلامی، اندک، انحصاری و در نتیجه نمایشی و فاقد اثرگذاری هستند
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ در شرایطی هستیم که فاقد نظریه حکمرانی دینی جامع و کارآمد بوده و یا در صدد اصلاح و روزآمدکردن آن نیستیم.
♦️ بسیاری از اتفاقات معمول منجر به دوقطبی شدن و نزاع در سطح ملی و رسانه ها می شود.
مقصر این معضل حوزه های علمیه و اتاقهای فکر اندک و انحصاری در جمهوری اسلامی هستند.
♦️ در این شرایط باید ارج گذار همه شخصیت های خدوم دینی، ملی، سیاسی، فرهنگی و هنری تاریخی و معاصر ایران فارغ از قطب بندیهای زودگذر و اغلب مخرب سیاسی باشیم.
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#نظریه_جامع_و_کارآمد_حکمرانی_در_کشور_نداریم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ در شرایطی هستیم که فاقد نظریه حکمرانی دینی جامع و کارآمد بوده و یا در صدد اصلاح و روزآمدکردن آن نیستیم.
♦️ بسیاری از اتفاقات معمول منجر به دوقطبی شدن و نزاع در سطح ملی و رسانه ها می شود.
مقصر این معضل حوزه های علمیه و اتاقهای فکر اندک و انحصاری در جمهوری اسلامی هستند.
♦️ در این شرایط باید ارج گذار همه شخصیت های خدوم دینی، ملی، سیاسی، فرهنگی و هنری تاریخی و معاصر ایران فارغ از قطب بندیهای زودگذر و اغلب مخرب سیاسی باشیم.
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#نظریه_جامع_و_کارآمد_حکمرانی_در_کشور_نداریم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 توئیترهای ساختاری: دچار اختلافات و رقابتهای بیحاصل کنشگران درون حکومت هستیم و در مسائل اساسی و راهبردی، اجماع ملی نداریم
🔹 حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور
@hesamodin1
♦️ ایرانیان نیکاندیش
♦️ با درک آثار اختلافات و رقابتهای بیحاصل کنشگران درون حکومت،
♦️ اینبار کسانی را انتخاب خواهند کرد
♦️ که بتوانند در مسائل اساسی و راهبردی، اجماع ملی ایجاد کنند.
#حسام_الدین_آشنا_مشاور_رئیس_جمهور
#اختلافات_و_رقابتهای_بیحاصل_کنشگران_درون_حکومت_در_کشور
#عدم_اجماع_ملی_در_مسائل_اساسی_و_راهبردی_کشور
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور
@hesamodin1
♦️ ایرانیان نیکاندیش
♦️ با درک آثار اختلافات و رقابتهای بیحاصل کنشگران درون حکومت،
♦️ اینبار کسانی را انتخاب خواهند کرد
♦️ که بتوانند در مسائل اساسی و راهبردی، اجماع ملی ایجاد کنند.
#حسام_الدین_آشنا_مشاور_رئیس_جمهور
#اختلافات_و_رقابتهای_بیحاصل_کنشگران_درون_حکومت_در_کشور
#عدم_اجماع_ملی_در_مسائل_اساسی_و_راهبردی_کشور
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🌐 مادامی که یک حکومت هدف اصلی خود را تحقق ارزوهای مردم خودش قرار ندهد، در آن کشور صلح، برقرار نخواهد شد/ فضای مجازی در حال آموزش جامعه است
🔹دکتر محمود سریع القلم
🔹استاد دانشکده علوم اقتصادي و سياسي دانشگاه شهید بهشتی
♦️صلح در یک جامعه یا میان جوامع محصول تغییر اندیشه هاست. هرنوع کیفیت در زندگی محصول فکر کردن است.
♦️رضایت مانع تغییر است. باید همواره در حوزه مفروضات ثابت اجتماعی سؤال مطرح کرد.
♦️آیا نمی گذارند ما پیشرفت کنیم؟
♦️تازمانی که شاه به متخصصان گوش می داد روالی از توسعه در کشور حاکم بود.
♦️اتحادیه اروپا نمونه ای بارز از تجربه تاریخی صلح است.
♦️اگر از تجربه های بین المللی صلح درس نگیریم مجبور به تکرار و سعی و خطا هستیم.
♦️فرصتی برای مناظره در خصوص سیاست خارجی در کشور فراهم نیست. باید از محیط بین الملل آموخت، نباید اندیشه را تنها محدود به یک چرخه بسته داخلی کرد.
♦️کشور ما اگرچه کند اما در مسیر درستی است، قرارداد اجتماعی در حال شکل گیری است.
♦️اینکه ساختار نخبگی در کشور نداریم مانع صلح در ایران و صلح با نظام بین الملل است.
#دکتر_محمود_سریع_القلم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دکتر محمود سریع القلم
🔹استاد دانشکده علوم اقتصادي و سياسي دانشگاه شهید بهشتی
♦️صلح در یک جامعه یا میان جوامع محصول تغییر اندیشه هاست. هرنوع کیفیت در زندگی محصول فکر کردن است.
♦️رضایت مانع تغییر است. باید همواره در حوزه مفروضات ثابت اجتماعی سؤال مطرح کرد.
♦️آیا نمی گذارند ما پیشرفت کنیم؟
♦️تازمانی که شاه به متخصصان گوش می داد روالی از توسعه در کشور حاکم بود.
♦️اتحادیه اروپا نمونه ای بارز از تجربه تاریخی صلح است.
♦️اگر از تجربه های بین المللی صلح درس نگیریم مجبور به تکرار و سعی و خطا هستیم.
♦️فرصتی برای مناظره در خصوص سیاست خارجی در کشور فراهم نیست. باید از محیط بین الملل آموخت، نباید اندیشه را تنها محدود به یک چرخه بسته داخلی کرد.
♦️کشور ما اگرچه کند اما در مسیر درستی است، قرارداد اجتماعی در حال شکل گیری است.
♦️اینکه ساختار نخبگی در کشور نداریم مانع صلح در ایران و صلح با نظام بین الملل است.
#دکتر_محمود_سریع_القلم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ساخت شناسی علم در ایران/ دکتر رضا داوری اردکانی: دانشمند جهان توسعهنیافته باید از خود و همراهان خود بپرسد که علم کشورش به کجا میرود و چرا کارهای پژوهشی کشور در سطح و حدّ عادی و متعارف مانده است؟
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹 سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹 بخش هفتم
♦️ علمی که در برنامه توسعه جایی ندارد یا باید موضوعی شریف و مطلوب لذاته و متناسب با غایات اخلاقی و روحی داشته باشد که آن را لنفسه یعنی برای خودش بیاموزند یا در سطح علم آموزشی و آموختنی میماند.
♦️ وظیفه دانشمند این است که علم را از این وضع بیرون آورد زیرا اگر جز این باشد علم هدر میشود و عالمانش از اینکه علمشان به کار نمیآید و سود ندارد ملول و سرخورده میشوند.
♦️دانشمند هرگز به آنچه آموخته است و میداند دلخوش نمیکند، بلکه راه طلب را ادامه میدهد. این راه طلب چشماندازی میخواهد، چشمانداز را دانشمند یا سیاستمدار نمیتوانند به وجود آورند، اما دانشمند و سیاستمدار باید در طلب آن باشند. این طلب از جمله شرایط اخلاقی علم و پژوهش است.
♦️ دانشمند به نادانی خود بیشتر میاندیشد تا به داناییش زیرا آنچه میداند متعلق به گذشته است و او اکنون که رو به آینده دارد از نادانی اکنون باید خارج شود.
♦️ از دانشمند جهان توسعهنیافته که در کشور خود به کار علم و پژوهش مشغول است نباید توقع داشت که در فکر اکنون و آینده علم به طور کلی باشد، اما او باید از خود بپرسد که برای چه دانشآموخته و چه بهرهای از دانش او به جهانی که در آن به سر میبرد میرسد. همچنین باید بداند که به کجا میرود.
♦️ کافی نیست که از شرف و فضیلت علم بگوید، علم به طور کلی و به خصوص علم جدید تاریخی است و در تاریخ بسط مییابد. علم تاریخی علمی نیست که آن را در یکی از قوطیهای ذهن نگاه دارند و هر وقت که خواستند مصرفش کنند. این علم جزئی از زمان و وجود است.
این علم به شخص تعلق ندارد ، هرچند که آموزش و فراگرفتن علم به عهده اشخاص و برای آنان باشد، بلکه در کارسازی جامعه تحقق مییابد و جزئی از زندگی مردم است. علم، علم جامعه و زمان است.
♦️ افراد و اشخاص ممکن است تواناییهایی داشته باشند که جامعه آن را برنتابد. جامعه هم دانشمند را جذب میکند و هم از خود میراند. بسیاری از دانشمندان که مهاجرت کردهاند، اگر میتوانستند در وطن خود بمانند یعنی اگر وطن آباء و اجدادی میتوانست افقی فرارویشان بگشاید، در این وطن میماندند.
♦️ علم جدید با جامعه چندان به هم پیوستهاند که علم و توسعه اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیک با هم پیش میروند و معمولاً کندی توسعه و بینیازی به علم و پژوهش است که علم را از پیشرفت و منشائیت اثر تاریخی باز میدارد.
♦️ تدابیر بعضی دانشمندان و حسن نیت آنها را در کار پیشبرد و توسعه علم قدر باید دانست زیرا اگر اثر تدبیر و حسن نیتشان اندک است، ارزش اخلاقی اش عظمت دارد و میتواند مایه جنبش و جوشش باشد.
♦️ اکنون دانشمند جهان توسعهنیافته باید از خود و همراهان خود بپرسد که تاکنون در کار علم چه کرده است و چه میخواهد بکند و علم کشورش به کجا میرود و چرا کارهای پژوهشی کشور در سطح و حدّ عادی و متعارف مانده است؟ ما که استعدادهای درخشان داشتهایم و داریم، این استعدادها چرا به فعلیت نرسیده یا در شرایط و فضایی بیرون از کشور به فعلیت رسیدهاند.
♦️ اقتضای توسعهنیافتگی این است که دانشمندان کم و بیش محدود باشند. آیا از این محدودیت نمیتوان گذشت؟ اگر گذشت از این محدودیت تاریخی ممکن نباشد محدودیت به موجبیت تاریخی (دترمینیسم) تحویل میشود.
♦️ با قبول موجبیت تاریخی هیچ اختیاری برای آدمی به طور کلی و برای دانشمند باقی نمیماند و همه مأمور مطیع و گوش به فرمان شرایط مادی تاریخی خویشند اما تاریخ به معنایی که در این نوشته آمده است، مجموعه دستورالعملها و قواعد و افکار و اشیا خارجی و حوادثی نیست که تکلیف زندگی و عمل و نظر مردمان را معین میکند، بلکه تاریخ به معنی پیشآمد تفکر و تحقق و بسط آثار و نتایج آن است.
♦️ اندیشه مقابل موجبیت تاریخی این است که دانشمند و به طور کلی ادراک کننده را بیرون از جهان و مشرف بر آن تصور کنند که گویی جهان و علم و سیاست و فرهنگ و هنر به اختیار اوست و اگر اراده کند از عهده هر کاری برمیآید؛ این رأی که سستتر و سطحیتر از موجبیت تاریخی به نظر میرسد، مشهورتر و شایعتر است.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#بهره_دانش_برای_جهانی_است_که_در_آن_به_سر_میبریم
#چرا_استعدادهای_درخشان_کشور_به_فعلیت_نمی_رسد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹 سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹 بخش هفتم
♦️ علمی که در برنامه توسعه جایی ندارد یا باید موضوعی شریف و مطلوب لذاته و متناسب با غایات اخلاقی و روحی داشته باشد که آن را لنفسه یعنی برای خودش بیاموزند یا در سطح علم آموزشی و آموختنی میماند.
♦️ وظیفه دانشمند این است که علم را از این وضع بیرون آورد زیرا اگر جز این باشد علم هدر میشود و عالمانش از اینکه علمشان به کار نمیآید و سود ندارد ملول و سرخورده میشوند.
♦️دانشمند هرگز به آنچه آموخته است و میداند دلخوش نمیکند، بلکه راه طلب را ادامه میدهد. این راه طلب چشماندازی میخواهد، چشمانداز را دانشمند یا سیاستمدار نمیتوانند به وجود آورند، اما دانشمند و سیاستمدار باید در طلب آن باشند. این طلب از جمله شرایط اخلاقی علم و پژوهش است.
♦️ دانشمند به نادانی خود بیشتر میاندیشد تا به داناییش زیرا آنچه میداند متعلق به گذشته است و او اکنون که رو به آینده دارد از نادانی اکنون باید خارج شود.
♦️ از دانشمند جهان توسعهنیافته که در کشور خود به کار علم و پژوهش مشغول است نباید توقع داشت که در فکر اکنون و آینده علم به طور کلی باشد، اما او باید از خود بپرسد که برای چه دانشآموخته و چه بهرهای از دانش او به جهانی که در آن به سر میبرد میرسد. همچنین باید بداند که به کجا میرود.
♦️ کافی نیست که از شرف و فضیلت علم بگوید، علم به طور کلی و به خصوص علم جدید تاریخی است و در تاریخ بسط مییابد. علم تاریخی علمی نیست که آن را در یکی از قوطیهای ذهن نگاه دارند و هر وقت که خواستند مصرفش کنند. این علم جزئی از زمان و وجود است.
این علم به شخص تعلق ندارد ، هرچند که آموزش و فراگرفتن علم به عهده اشخاص و برای آنان باشد، بلکه در کارسازی جامعه تحقق مییابد و جزئی از زندگی مردم است. علم، علم جامعه و زمان است.
♦️ افراد و اشخاص ممکن است تواناییهایی داشته باشند که جامعه آن را برنتابد. جامعه هم دانشمند را جذب میکند و هم از خود میراند. بسیاری از دانشمندان که مهاجرت کردهاند، اگر میتوانستند در وطن خود بمانند یعنی اگر وطن آباء و اجدادی میتوانست افقی فرارویشان بگشاید، در این وطن میماندند.
♦️ علم جدید با جامعه چندان به هم پیوستهاند که علم و توسعه اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیک با هم پیش میروند و معمولاً کندی توسعه و بینیازی به علم و پژوهش است که علم را از پیشرفت و منشائیت اثر تاریخی باز میدارد.
♦️ تدابیر بعضی دانشمندان و حسن نیت آنها را در کار پیشبرد و توسعه علم قدر باید دانست زیرا اگر اثر تدبیر و حسن نیتشان اندک است، ارزش اخلاقی اش عظمت دارد و میتواند مایه جنبش و جوشش باشد.
♦️ اکنون دانشمند جهان توسعهنیافته باید از خود و همراهان خود بپرسد که تاکنون در کار علم چه کرده است و چه میخواهد بکند و علم کشورش به کجا میرود و چرا کارهای پژوهشی کشور در سطح و حدّ عادی و متعارف مانده است؟ ما که استعدادهای درخشان داشتهایم و داریم، این استعدادها چرا به فعلیت نرسیده یا در شرایط و فضایی بیرون از کشور به فعلیت رسیدهاند.
♦️ اقتضای توسعهنیافتگی این است که دانشمندان کم و بیش محدود باشند. آیا از این محدودیت نمیتوان گذشت؟ اگر گذشت از این محدودیت تاریخی ممکن نباشد محدودیت به موجبیت تاریخی (دترمینیسم) تحویل میشود.
♦️ با قبول موجبیت تاریخی هیچ اختیاری برای آدمی به طور کلی و برای دانشمند باقی نمیماند و همه مأمور مطیع و گوش به فرمان شرایط مادی تاریخی خویشند اما تاریخ به معنایی که در این نوشته آمده است، مجموعه دستورالعملها و قواعد و افکار و اشیا خارجی و حوادثی نیست که تکلیف زندگی و عمل و نظر مردمان را معین میکند، بلکه تاریخ به معنی پیشآمد تفکر و تحقق و بسط آثار و نتایج آن است.
♦️ اندیشه مقابل موجبیت تاریخی این است که دانشمند و به طور کلی ادراک کننده را بیرون از جهان و مشرف بر آن تصور کنند که گویی جهان و علم و سیاست و فرهنگ و هنر به اختیار اوست و اگر اراده کند از عهده هر کاری برمیآید؛ این رأی که سستتر و سطحیتر از موجبیت تاریخی به نظر میرسد، مشهورتر و شایعتر است.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#بهره_دانش_برای_جهانی_است_که_در_آن_به_سر_میبریم
#چرا_استعدادهای_درخشان_کشور_به_فعلیت_نمی_رسد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: ما که استعدادهای درخشان داشتهایم و داریم، این استعدادها چرا به فعلیت نرسیده یا در شرایط و فضایی بیرون از کشور به فعلیت رسیدهاند
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/7
♦️دانشمند جهان توسعهنیافته باید از خود بپرسد که برای چه دانشآموخته و چه بهرهای از دانش او به جهانی که در آن به سر میبرد میرسد.
♦️علم جدید با جامعه چندان به هم پیوستهاند که علم و توسعه اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیک با هم پیش میروند.
♦️دانشمند جهان توسعهنیافته باید از خود و همراهان خود بپرسد که علم کشورش به کجا میرود و چرا کارهای پژوهشی کشور در سطح و حدّ عادی و متعارف مانده است؟
♦️تاریخ به معنایی که در این نوشته آمده است، مجموعه دستورالعملها و قواعد و افکار و اشیا خارجی و حوادثی نیست که تکلیف زندگی و عمل و نظر مردمان را معین میکند.
♦️اندیشه مقابل موجبیت تاریخی این است که دانشمند و به طور کلی ادراک کننده را بیرون از جهان و مشرف بر آن تصور کنند که گویی جهان و علم و سیاست و فرهنگ و هنر به اختیار اوست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/7
♦️دانشمند جهان توسعهنیافته باید از خود بپرسد که برای چه دانشآموخته و چه بهرهای از دانش او به جهانی که در آن به سر میبرد میرسد.
♦️علم جدید با جامعه چندان به هم پیوستهاند که علم و توسعه اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیک با هم پیش میروند.
♦️دانشمند جهان توسعهنیافته باید از خود و همراهان خود بپرسد که علم کشورش به کجا میرود و چرا کارهای پژوهشی کشور در سطح و حدّ عادی و متعارف مانده است؟
♦️تاریخ به معنایی که در این نوشته آمده است، مجموعه دستورالعملها و قواعد و افکار و اشیا خارجی و حوادثی نیست که تکلیف زندگی و عمل و نظر مردمان را معین میکند.
♦️اندیشه مقابل موجبیت تاریخی این است که دانشمند و به طور کلی ادراک کننده را بیرون از جهان و مشرف بر آن تصور کنند که گویی جهان و علم و سیاست و فرهنگ و هنر به اختیار اوست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر محسن رنانی: تا الگوهای ما تغییر نکنند چیزی عوض نخواهد شد/ ترامپ بیاید احتمالا ما زودتر به نقطه تصمیمات سخت برای افقگشایی میرسیم
🔹دکتر محسن رنانی: استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
🔹 بحرانهای ما حاصل سوء رفتار الگوهای ما و سوء مدیریت سیاستگران ماست.
🔹 با آمد و رفت ترامپ و بایدن چیزی عوض نمیشود چون ما عوض نمیشویم.
🔹 برجام تجربه ای بود که وقتی تصمیمات سخت گرفتیم، همان تصمیم سخت را بهانه ای برای تخریب یکدیگر قرار دادیم.
♦️ اکنون که همه در این اندیشهاند که اگر ترامپ بیاید چه میشود؟ و اگر بایدِن بیاید چه؟ فکر کردم اکنون زمان خوبی برای توجه دادن به این نکته است که تا الگوهای ما تغییر نکنند چیزی عوض نخواهد شد.
♦️ بحرانهای ما حاصل سوء رفتار الگوهای ما و سوء مدیریت سیاستگران ماست، ربطی به ترامپ و بایدِن ندارد. آمدن و رفتن ترامپ و بایدِن فقط سرعت بحرانهای ما را کم و زیاد می کند.
♦️ ترامپ بیاید، تولید ما با سرعت بیشتری سقوط میکند؛ بایدن بیاید، تولید ما با سرعت کمتری سقوط میکند. ترامپ بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت بیشتری بالا میرود؛ بایدن بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت کمتری بالا میرود.
♦️ ترامپ بیاید، کشورهای عربی با سرعت بیشتری از ما دور می شوند و به سوی همپیمانی با اسرائيل میروند؛ بایدن بیاید، با سرعت کمتری چنین میکنند.
♦️ ترامپ بیاید، مرگهای کرونایی ما با سرعت بیشتری افزایش مییابد؛ بایدن بیاید با سرعتی کمتر.
♦️ ترامپ بیاید شکاف و قهر بین روشنفکران و حاکمان خیلی عمیقتر میشود؛ بایدن بیاید، همچنان عمیقتر میشود اما با سرعت کمتر.
و البته ترامپ بیاید احتمالا ما زودتر به نقطه تصمیمات سخت برای افقگشایی میرسیم؛ اما اگر بایدن بیاید، مدت دیگری فرصت مییابیم تا بیشتر همدیگر را و کشور را تخریب کنیم و بعد به آن نقطه برسیم.
♦️ احتمالا در نقطه تصمیمات سخت هم، یا شروع میکنیم فرصت طلبی کنیم تا نگذاریم تصمیمات سخت گرفته شود و کشور از بحران فاصله بگیرد؛ یا این که بهجای همکاری و همدلی برای رسیدن به تصمیم درست و کم هزینه، سعی میکنیم همدیگر را مقصر معرفی کنیم و بیشتر تخریب کنیم.
♦️ حتی وقتی تصمیمات سخت را هم گرفتیم دوباره همان تصمیم سخت را بهانه ای برای تخریب یکدیگر قرار خواهیم داد (تکرار تجربه برجام). پس با آمد و رفت ترامپ و بایدن چیزی عوض نمیشود چون ما عوض نمیشویم.
♦️ دقت کنیم، ما در ده سال گذشته تجربههای بزرگ و پرهزینهای را پشت سر گذاشتهایم، اما در این ده سال هیچ کس عوض نشده است، یعنی هیچ کس از جای خودش تکان نخورده است، همه همان جایی هستند که ده سال پیش ایستاده بودند و حرفها همان حرفها و الگوهای رفتاری، همان الگوها.
♦️ نه رهبری، به عنوان الگویی که جایگاه منحصر به فردی در ساختار سیاسی ما دارد، و نه آقایان موسوی یا خاتمی یا کروبی یا چهرههای اصولگرا، یا روشنفکران بیرون حاکمیت یا نخبگان درون حاکمیت، یا حتی منتقدان خارج از کشور، هیچ کدام در این ده سال از موضع خود جابهجا نشدهاند؛ یعنی همه همان «حقّ»ی که بودهاند هستند.
♦️ و چون همه همان حقّی که بودهاند هستند، آنچه فدا شده است، حقّ ملت ایران است: حق رفاه، حق امنیت، حق آرامش، حق اشتغال، حق ازدواج، حق امید، حق آیندهای روشن و حق توسعه.
♦️ به گمان من از اکنون تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در مهم ترین نقطه عطف تاریخ بعد از جنگ ایستاده ایم.
♦️ تحولات بزرگی در راه است که کوچکترین انتخاب خطا میتواند هزینههای سنگین بین نسلی تازهای بر کشور ما تحمیل کند. پس نوبت آن است که همهمان تغییر کنیم، و همهمان جابهجا بشویم تا مجالی و فضایی برای تغییر ایجاد کنیم و بستر تصمیمات بزرگ اما عقلانی را آماده کنیم.
دکترمحسن رنانی در تلگرام
@Renani_Mohsen
#دکتر_محسن_رنانی
#تا_الگوهای_ما_تغییر_نکنند_چیزی_عوض_نخواهد_شد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دکتر محسن رنانی: استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
🔹 بحرانهای ما حاصل سوء رفتار الگوهای ما و سوء مدیریت سیاستگران ماست.
🔹 با آمد و رفت ترامپ و بایدن چیزی عوض نمیشود چون ما عوض نمیشویم.
🔹 برجام تجربه ای بود که وقتی تصمیمات سخت گرفتیم، همان تصمیم سخت را بهانه ای برای تخریب یکدیگر قرار دادیم.
♦️ اکنون که همه در این اندیشهاند که اگر ترامپ بیاید چه میشود؟ و اگر بایدِن بیاید چه؟ فکر کردم اکنون زمان خوبی برای توجه دادن به این نکته است که تا الگوهای ما تغییر نکنند چیزی عوض نخواهد شد.
♦️ بحرانهای ما حاصل سوء رفتار الگوهای ما و سوء مدیریت سیاستگران ماست، ربطی به ترامپ و بایدِن ندارد. آمدن و رفتن ترامپ و بایدِن فقط سرعت بحرانهای ما را کم و زیاد می کند.
♦️ ترامپ بیاید، تولید ما با سرعت بیشتری سقوط میکند؛ بایدن بیاید، تولید ما با سرعت کمتری سقوط میکند. ترامپ بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت بیشتری بالا میرود؛ بایدن بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت کمتری بالا میرود.
♦️ ترامپ بیاید، کشورهای عربی با سرعت بیشتری از ما دور می شوند و به سوی همپیمانی با اسرائيل میروند؛ بایدن بیاید، با سرعت کمتری چنین میکنند.
♦️ ترامپ بیاید، مرگهای کرونایی ما با سرعت بیشتری افزایش مییابد؛ بایدن بیاید با سرعتی کمتر.
♦️ ترامپ بیاید شکاف و قهر بین روشنفکران و حاکمان خیلی عمیقتر میشود؛ بایدن بیاید، همچنان عمیقتر میشود اما با سرعت کمتر.
و البته ترامپ بیاید احتمالا ما زودتر به نقطه تصمیمات سخت برای افقگشایی میرسیم؛ اما اگر بایدن بیاید، مدت دیگری فرصت مییابیم تا بیشتر همدیگر را و کشور را تخریب کنیم و بعد به آن نقطه برسیم.
♦️ احتمالا در نقطه تصمیمات سخت هم، یا شروع میکنیم فرصت طلبی کنیم تا نگذاریم تصمیمات سخت گرفته شود و کشور از بحران فاصله بگیرد؛ یا این که بهجای همکاری و همدلی برای رسیدن به تصمیم درست و کم هزینه، سعی میکنیم همدیگر را مقصر معرفی کنیم و بیشتر تخریب کنیم.
♦️ حتی وقتی تصمیمات سخت را هم گرفتیم دوباره همان تصمیم سخت را بهانه ای برای تخریب یکدیگر قرار خواهیم داد (تکرار تجربه برجام). پس با آمد و رفت ترامپ و بایدن چیزی عوض نمیشود چون ما عوض نمیشویم.
♦️ دقت کنیم، ما در ده سال گذشته تجربههای بزرگ و پرهزینهای را پشت سر گذاشتهایم، اما در این ده سال هیچ کس عوض نشده است، یعنی هیچ کس از جای خودش تکان نخورده است، همه همان جایی هستند که ده سال پیش ایستاده بودند و حرفها همان حرفها و الگوهای رفتاری، همان الگوها.
♦️ نه رهبری، به عنوان الگویی که جایگاه منحصر به فردی در ساختار سیاسی ما دارد، و نه آقایان موسوی یا خاتمی یا کروبی یا چهرههای اصولگرا، یا روشنفکران بیرون حاکمیت یا نخبگان درون حاکمیت، یا حتی منتقدان خارج از کشور، هیچ کدام در این ده سال از موضع خود جابهجا نشدهاند؛ یعنی همه همان «حقّ»ی که بودهاند هستند.
♦️ و چون همه همان حقّی که بودهاند هستند، آنچه فدا شده است، حقّ ملت ایران است: حق رفاه، حق امنیت، حق آرامش، حق اشتغال، حق ازدواج، حق امید، حق آیندهای روشن و حق توسعه.
♦️ به گمان من از اکنون تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در مهم ترین نقطه عطف تاریخ بعد از جنگ ایستاده ایم.
♦️ تحولات بزرگی در راه است که کوچکترین انتخاب خطا میتواند هزینههای سنگین بین نسلی تازهای بر کشور ما تحمیل کند. پس نوبت آن است که همهمان تغییر کنیم، و همهمان جابهجا بشویم تا مجالی و فضایی برای تغییر ایجاد کنیم و بستر تصمیمات بزرگ اما عقلانی را آماده کنیم.
دکترمحسن رنانی در تلگرام
@Renani_Mohsen
#دکتر_محسن_رنانی
#تا_الگوهای_ما_تغییر_نکنند_چیزی_عوض_نخواهد_شد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر محسن رنانی: نوبت آن است که همهمان تغییر کنیم، و همهمان جابهجا بشویم تا مجالی و فضایی برای تغییر ایجاد کنیم و بستر تصمیمات بزرگ اما عقلانی را آماده کنیم
♦️بحرانهای ما حاصل سوء رفتار الگوهای ما و سوء مدیریت سیاستگران ماست، ربطی به ترامپ و بایدِن ندارد.
♦️ترامپ بیاید، تولید ما با سرعت بیشتری سقوط میکند.
♦️ترامپ بیاید، کشورهای عربی با سرعت بیشتری از ما دور می شوند .
♦️و البته ترامپ بیاید احتمالا ما زودتر به نقطه تصمیمات سخت برای افقگشایی میرسیم؛ اما اگر بایدن بیاید، مدت دیگری فرصت مییابیم تا بیشتر همدیگر را و کشور را تخریب کنیم و بعد به آن نقطه برسیم.
♦️برجام تجربه ای بود که وقتی تصمیمات سخت گرفتیم، همان تصمیم سخت را بهانه ای برای تخریب یکدیگر قرار دادیم.
♦️دقت کنیم، ما در ده سال گذشته تجربههای بزرگ و پرهزینهای را پشت سر گذاشتهایم، اما در این ده سال هیچ کس از جای خودش تکان نخورده است.
♦️به گمان من از اکنون تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در مهم ترین نقطه عطف تاریخ بعد از جنگ ایستاده ایم.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️بحرانهای ما حاصل سوء رفتار الگوهای ما و سوء مدیریت سیاستگران ماست، ربطی به ترامپ و بایدِن ندارد.
♦️ترامپ بیاید، تولید ما با سرعت بیشتری سقوط میکند.
♦️ترامپ بیاید، کشورهای عربی با سرعت بیشتری از ما دور می شوند .
♦️و البته ترامپ بیاید احتمالا ما زودتر به نقطه تصمیمات سخت برای افقگشایی میرسیم؛ اما اگر بایدن بیاید، مدت دیگری فرصت مییابیم تا بیشتر همدیگر را و کشور را تخریب کنیم و بعد به آن نقطه برسیم.
♦️برجام تجربه ای بود که وقتی تصمیمات سخت گرفتیم، همان تصمیم سخت را بهانه ای برای تخریب یکدیگر قرار دادیم.
♦️دقت کنیم، ما در ده سال گذشته تجربههای بزرگ و پرهزینهای را پشت سر گذاشتهایم، اما در این ده سال هیچ کس از جای خودش تکان نخورده است.
♦️به گمان من از اکنون تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در مهم ترین نقطه عطف تاریخ بعد از جنگ ایستاده ایم.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ساخت شناسی جامعه ایرانی: باید عالمانه ببینیم در کجای روند تحولات تاریخی کشور ایستاده ایم. در مرحلۀ ثباتیم یا گذار، پاردایم فرهنگی و سنت تاریخی ما در قبال جهان کنونی در چه شرایطی است؟
🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی: فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه
🔹 از کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر
🔹 در بستری از ناخودآگاهی و یأس درحال تغییریم.
♦️ جامعۀ ما در یک مرحلۀ گذار جدی تاریخی است.
♦️ چه بخواهیم، چه نخواهیم، پارادایم فرهنگی و تاریخیِ سنت و تفکر ما در حال تغییر و حتی فروپاشی است. مفروضات پیشین به چالش خوانده شده اند، نظام های وجود شناختی ما درهم شکسته است، ارزش هایمان متزلزل شده و برج و باروهای ستبر اعتقادات مان فروپاشیده اند.
♦️ در یککلمه عالَمیت عالَم ما و سنت نظری و فکری ما به پایان رسیده است. ما تغییر کرده و می کنیم و اینتغییر در میان طوفانی از درهم شکستگی ها، فروپاشی ها، بی ریشه شدن ها و بی معنایی ها و در بستری از ناخودآگاهی و یأس صورت می پذیرد.
♦️ به دنبال ظهور مدرنیته و عالَم مدرن در غرب و پس از نخستین مواجهه های ما با این عالَم جدید، از حدود دو قرنِ پیش به تدریج ما ایرانیان تصویر خود را در آیینه ی تمدن جدید دیدیم و تا حدود زیادی با دیدن تصویر خویش ،در خود فرو شکستیم.
♦️ از آن زمان تا کنون ،هر روز با سرعت ،حدّت و شدّت بیشتری برج و باروهای ستبر عالَم سنتی ما رو به ویرانی و فروپاشیگرفته و عالَم سنت بر سرمان آوار گشته است. از آن زمان تا کنون، میان ما و جهان جدید شکافی معرفت شناختی شکل گرفته است.
♦️ شکاف میان ذهنیت، اعتقادات و باورهای ما با جهان معاصر و تحولات بیش از اندازه سریعِ آن می رود که به یک گسست تبدیل شود. مراد من از گسست در اینجا شکافی پر ناشدنی و فاصله عبور نکردنی است. این شکاف یا گسست صرفاً در میان ما و جوامع مدرن اروپایی و آمریکایی یا میانعالَم سنتی ما و عالَم مدرن جوامع غربی نیست ،بلکه این شکاف و گسست خود را در هویت و شخصیت افراد جامعه ی ما و حتی در زندگی یکایک خود ما ،یعنی در درون خود ما آشکار کرده است.
♦️اینگسست خود را در پدیدارهای گوناگون اجتماعی،همچون گسست نسلی یعنی شکاف و فاصله ی میان پدران با پسران، مادران با دختران، گسست خانوادگی، و گسست میان ساختار قدرت سیاسی و شهروندان نشان می دهد.
♦️حتی درون بسیاری از ما جنگ و نزاعی سهمگین میان دو نحوه رویکرد به جهان ،دو گونه عقلانیت دینی و غیر دینی و دو گونه تفسیر قدسی یا عرفی از هستی بر پاست. ما نیز به گونه ای، به قول حافظ ،چو بید بر سر ایمان خویش می لرزیم. بسیاری از ما امروز در شرایطی برزخی یعنی در حالتی دو شخصیتی بسر می بریم.
♦️عالَم پیشین ما بر حجیت و اعتبار سنت استوار بود. اما عقل گرایی جدید هر گونه حجیت و اعتباری برای سنت را به چالش خواند. جهان ما راز آلود و مملو از رمز و راز بود. اما سکولاریسم همه ی رازها و رمزها را از جهان ما زدود. ما در جهانی قدسی نفس می کشیدیم.
♦️لیکن با ظهور مدرنیته همه چیزعرفی شد و تلاش های ما نیز برای قدسی ساختنآنچه عرفی است ،ره به جایی نمی برد. ما جهان را در اداره ی اراده ی مطلق و فاعلی بالقصد می دانستیم. معجزات نشانه های بارزی از حاکمیت یک چنین اراده ی مطلقی بودند. اما علم تجربی جدید با آن دترمینیسم خدشه ناپذیرش ،دستان خدای ما را بست و دیگر هیچ مجالی را برای معجزات در عالَم ما باقی نگذاشت.
♦️فهم ماتریالیستیک و طبیعت گرایانه ،تلقی الهی و ماوراء طبیعت گرایانه ی ما از جهان و موجودات را به سخره گرفت.
♦️جهان کنونی ما نسبت به اعمال و رفتار ما بی تفاوت شده است. بر خلاف انتظارات، تعالیم و آموزه های سنتی ما، جهان هیچ عکس العملی نسبت به نحوه ی زیستن و خوبی ها و بدی ها و زشتی ها و زیبایی های اخلاقی آدمیان از خود نشان نمی دهد.
♦️مطابق با معرفت شناسی مدرن، حس و فاهمه، دیگر جایی برای قوه ی خیال باقی نگذارشته است و تجربه گرایی جدید، شهود گرایی ما را بی معنا ساخت. شکگرایی حصن حصین ایمان و یقین را فرو ریخت. علم تاریخ، اسطوره هایمان را از جهان زدود و نگاه تاریخی به همهچیز دیگر برای ما هیچ فرصتی برای اندیشیدن به فرا تاریخ باقی نگذاشت .
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#تفکر_سنتی_ما_در_حال_تغییر_و_حتی_فروپاشی_است
#ساخت_شناسی_جامعه_ایرانی_و_نظام_بین_الملل
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی: فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه
🔹 از کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر
🔹 در بستری از ناخودآگاهی و یأس درحال تغییریم.
♦️ جامعۀ ما در یک مرحلۀ گذار جدی تاریخی است.
♦️ چه بخواهیم، چه نخواهیم، پارادایم فرهنگی و تاریخیِ سنت و تفکر ما در حال تغییر و حتی فروپاشی است. مفروضات پیشین به چالش خوانده شده اند، نظام های وجود شناختی ما درهم شکسته است، ارزش هایمان متزلزل شده و برج و باروهای ستبر اعتقادات مان فروپاشیده اند.
♦️ در یککلمه عالَمیت عالَم ما و سنت نظری و فکری ما به پایان رسیده است. ما تغییر کرده و می کنیم و اینتغییر در میان طوفانی از درهم شکستگی ها، فروپاشی ها، بی ریشه شدن ها و بی معنایی ها و در بستری از ناخودآگاهی و یأس صورت می پذیرد.
♦️ به دنبال ظهور مدرنیته و عالَم مدرن در غرب و پس از نخستین مواجهه های ما با این عالَم جدید، از حدود دو قرنِ پیش به تدریج ما ایرانیان تصویر خود را در آیینه ی تمدن جدید دیدیم و تا حدود زیادی با دیدن تصویر خویش ،در خود فرو شکستیم.
♦️ از آن زمان تا کنون ،هر روز با سرعت ،حدّت و شدّت بیشتری برج و باروهای ستبر عالَم سنتی ما رو به ویرانی و فروپاشیگرفته و عالَم سنت بر سرمان آوار گشته است. از آن زمان تا کنون، میان ما و جهان جدید شکافی معرفت شناختی شکل گرفته است.
♦️ شکاف میان ذهنیت، اعتقادات و باورهای ما با جهان معاصر و تحولات بیش از اندازه سریعِ آن می رود که به یک گسست تبدیل شود. مراد من از گسست در اینجا شکافی پر ناشدنی و فاصله عبور نکردنی است. این شکاف یا گسست صرفاً در میان ما و جوامع مدرن اروپایی و آمریکایی یا میانعالَم سنتی ما و عالَم مدرن جوامع غربی نیست ،بلکه این شکاف و گسست خود را در هویت و شخصیت افراد جامعه ی ما و حتی در زندگی یکایک خود ما ،یعنی در درون خود ما آشکار کرده است.
♦️اینگسست خود را در پدیدارهای گوناگون اجتماعی،همچون گسست نسلی یعنی شکاف و فاصله ی میان پدران با پسران، مادران با دختران، گسست خانوادگی، و گسست میان ساختار قدرت سیاسی و شهروندان نشان می دهد.
♦️حتی درون بسیاری از ما جنگ و نزاعی سهمگین میان دو نحوه رویکرد به جهان ،دو گونه عقلانیت دینی و غیر دینی و دو گونه تفسیر قدسی یا عرفی از هستی بر پاست. ما نیز به گونه ای، به قول حافظ ،چو بید بر سر ایمان خویش می لرزیم. بسیاری از ما امروز در شرایطی برزخی یعنی در حالتی دو شخصیتی بسر می بریم.
♦️عالَم پیشین ما بر حجیت و اعتبار سنت استوار بود. اما عقل گرایی جدید هر گونه حجیت و اعتباری برای سنت را به چالش خواند. جهان ما راز آلود و مملو از رمز و راز بود. اما سکولاریسم همه ی رازها و رمزها را از جهان ما زدود. ما در جهانی قدسی نفس می کشیدیم.
♦️لیکن با ظهور مدرنیته همه چیزعرفی شد و تلاش های ما نیز برای قدسی ساختنآنچه عرفی است ،ره به جایی نمی برد. ما جهان را در اداره ی اراده ی مطلق و فاعلی بالقصد می دانستیم. معجزات نشانه های بارزی از حاکمیت یک چنین اراده ی مطلقی بودند. اما علم تجربی جدید با آن دترمینیسم خدشه ناپذیرش ،دستان خدای ما را بست و دیگر هیچ مجالی را برای معجزات در عالَم ما باقی نگذاشت.
♦️فهم ماتریالیستیک و طبیعت گرایانه ،تلقی الهی و ماوراء طبیعت گرایانه ی ما از جهان و موجودات را به سخره گرفت.
♦️جهان کنونی ما نسبت به اعمال و رفتار ما بی تفاوت شده است. بر خلاف انتظارات، تعالیم و آموزه های سنتی ما، جهان هیچ عکس العملی نسبت به نحوه ی زیستن و خوبی ها و بدی ها و زشتی ها و زیبایی های اخلاقی آدمیان از خود نشان نمی دهد.
♦️مطابق با معرفت شناسی مدرن، حس و فاهمه، دیگر جایی برای قوه ی خیال باقی نگذارشته است و تجربه گرایی جدید، شهود گرایی ما را بی معنا ساخت. شکگرایی حصن حصین ایمان و یقین را فرو ریخت. علم تاریخ، اسطوره هایمان را از جهان زدود و نگاه تاریخی به همهچیز دیگر برای ما هیچ فرصتی برای اندیشیدن به فرا تاریخ باقی نگذاشت .
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#تفکر_سنتی_ما_در_حال_تغییر_و_حتی_فروپاشی_است
#ساخت_شناسی_جامعه_ایرانی_و_نظام_بین_الملل
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 چه بخواهیم، چه نخواهیم، پارادایم فرهنگی و تاریخیِ سنت و تفکر ما در حال تغییر و حتی فروپاشی است
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه
♦️جامعۀ ما در یک مرحلۀ گذار جدی تاریخی است.
♦️مفروضات پیشین به چالش خوانده شده و برج و باروهای ستبر اعتقادات مان فروپاشیده اند.
♦️در یککلمه عالَمیت عالَم ما به پایان رسیده است. ما تغییر کرده و می کنیم و اینتغییر در بستری از ناخودآگاهی و یأس صورت می پذیرد.
♦️به دنبال ظهور مدرنیته و عالَم مدرن در غرب از حدود دو قرنِ پیش به تدریج ما ایرانیان تصویر خود را در آیینه ی تمدن جدید دیدیم و در خود فرو شکستیم.
♦️از آن زمان تا کنون، میان ما و جهان جدید شکافی معرفت شناختی شکل گرفته است.
♦️شکاف میان ذهنیت، اعتقادات و باورهای ما با جهان معاصر می رود که به یک گسست تبدیل شود.
♦️اینگسست خود را در پدیدارهای گوناگون اجتماعی، یعنی شکاف و فاصله ی میان پدران با پسران، مادران با دختران، گسست خانوادگی، و گسست میان ساختار قدرت سیاسی و شهروندان نشان می دهد.
#ساخت_شناسی_جامعه_ایرانی_و_نظام_بین_الملل
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: فیلسوف ایرانی و استاد دانشگاه
♦️جامعۀ ما در یک مرحلۀ گذار جدی تاریخی است.
♦️مفروضات پیشین به چالش خوانده شده و برج و باروهای ستبر اعتقادات مان فروپاشیده اند.
♦️در یککلمه عالَمیت عالَم ما به پایان رسیده است. ما تغییر کرده و می کنیم و اینتغییر در بستری از ناخودآگاهی و یأس صورت می پذیرد.
♦️به دنبال ظهور مدرنیته و عالَم مدرن در غرب از حدود دو قرنِ پیش به تدریج ما ایرانیان تصویر خود را در آیینه ی تمدن جدید دیدیم و در خود فرو شکستیم.
♦️از آن زمان تا کنون، میان ما و جهان جدید شکافی معرفت شناختی شکل گرفته است.
♦️شکاف میان ذهنیت، اعتقادات و باورهای ما با جهان معاصر می رود که به یک گسست تبدیل شود.
♦️اینگسست خود را در پدیدارهای گوناگون اجتماعی، یعنی شکاف و فاصله ی میان پدران با پسران، مادران با دختران، گسست خانوادگی، و گسست میان ساختار قدرت سیاسی و شهروندان نشان می دهد.
#ساخت_شناسی_جامعه_ایرانی_و_نظام_بین_الملل
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 توئیترهای ساختاری: ایهاالناس (ای گروه مردم)، وضعیت کشور نگران کننده است، نیازمند یک تحول برای عبور از این شرایط هستیم
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ بازگشت به وعده های سرشار از مضامین عدالت، آزادی، مردم سالاری، فقرزدایی و فساد ستیزی رهبران انقلاب
♦️ که در صورت تحقق، ضامن دینی تر و اخلاقی تر شدن جامعه خواهد بود،
♦️ می تواند سرآغاز یک تحول برای عبور از وضعیت نگران کننده کنونی باشد.
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#وضعیت_کشور_نگران_کننده_است
#نیازمند_یک_تحول_هستیم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ بازگشت به وعده های سرشار از مضامین عدالت، آزادی، مردم سالاری، فقرزدایی و فساد ستیزی رهبران انقلاب
♦️ که در صورت تحقق، ضامن دینی تر و اخلاقی تر شدن جامعه خواهد بود،
♦️ می تواند سرآغاز یک تحول برای عبور از وضعیت نگران کننده کنونی باشد.
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#وضعیت_کشور_نگران_کننده_است
#نیازمند_یک_تحول_هستیم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 برای یادآوری و استقبال از روز جهانی فلسفه/ دکتر رضا داوری اردکانی: قوم و مردمی که وقت ندارند، به فلسفه بپردازند شاید برای هیچ کاری وقت پیدا نکنند
🔹 19نوامبر/29آبان روز جهانی فلسفه
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف ومتفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹از درآمد کتاب فسفه معاصر ایران
♦️بدون فلسفه راه به هیچ جا نمی توان برد. شواهد تاریخی بسیاری میتوان ذکر کرد که هر وقت و هر جا فلسفه قوت داشته سیاست و علم و معیشت و معاملات و رفتار مردمان از نظم و اصلاح نسبی برخوردار بوده و هرجا که آشوب و آشفتگی و پریشانی و درماندگی در کار و بار مردم پیدا شده فلسفه و تفکر غایب بوده است.
♦️ کسانی که گفته اند وقت نداریم که به فلسفه بپردازیم و کارهای واجب تر از آن داریم نمی دانستهاند و نمی دانند که وقت با تفکر پیدا می شود و به دست می آید. قوم و مردمی که وقت ندارند به فلسفه بپردازند شاید برای هیچ کاری وقت پیدا نکنند.
♦️فلسفه تابع سیاست نیست و اگر تابع سیاست شود دیگر آن را فلسفه نمیتوان و نباید دانست. ما بیش از اندازه به سیاست وقع می نهیم و همه چیز را با ملاک آن می سنجیم. اگر بتوانیم از آن آزاد شویم و به تفکر آزاد دست یابیم، به آزادی سیاسی هم می رسیم و تا وقتی که به آزادی اصلی نرسیدهایم، باید همواره در سودای آزادی بمانیم.
♦️سیاست که در حد خود امر مهمی است و حتی قلمرو تفکر است اگر به صورت قالب و قشر درآید و آن قشر فلسفه و تفکر را در تنگنا قرار دهد، چه بسا که مصیبت به بار آید. شاید بپندارند که کسانی از روی عمد فلسفه را به استخدام سیاست درآوردهاند و می کوشند آن را در خدمت سیاست نگاه دارند ولی در حقیقت چنین نیست. اگر فلسفه وجود داشت استخدام هیچ چیز در نمی آمد.
♦️البته سیاست امر مهمی است و می تواند حتی مستقل از فلسفه باشد، اما سیاستِ جدید یعنی سیاستی که از ۵۰۰ سال پیش در اروپا قوام یافته است نه فقط پیوندی با فلسفه دارد بلکه ریشه اش در فلسفه است. درجایی که فلسفه و سیاست از هم جدا بوده اند، نه فلسفه قوتی داشته است که سیاست را یاری کند و نه سیاست به بنیاد خود اندیشیده است که بتواند آن را طلب کند. درآنجا آشفتگی و آشوب بر همه چیز حاکم است. درآنجا تفکر تابع اهواء است.
♦️بدترین وضع آن است که تشخیص و تمیز در کار نباشد. اگر در جایی که حرف های پیش پا افتادۀ مبتذل را بر سخن حکمت و معرفت ترجیح می دهند و مخصوصاً اگر بر این ترجیح اصرار دارند، شاید پدید آمدن تفکر را احساس کردهاند، گویی که تفکر در همین نزدیکی است و ممکن است فرا رسد و باید آن را سد کرد. مردمی که با عادات و مشهورات زمانه خود خو کرده اند تفکر را بر نمی تابند.
♦️فلسفه کانت، زبان و سخن جهان متجدد است. جهان متجدد هم چه درست بخوانیمش و چه نادرست، وجود دارد و بر همه جا و همه چیز و همه کس به درجات احاطه پیدا کرده است. فلسفه های دکارت و کانت و هگل فلسفه های جهان تجددند و تا زمانی که تجدد باقی است، هر موضعی فلسفی باید ناظر به عالم جدید و تجدد باشد -و البته ناظر بودن غیرِ موافق بودن است-، تا در متن این جهان وارد شود و در راه بردن یا دگرگون کردن آن مؤثر باشد.
♦️فلسفه به عنوان تفکر یادگرفتنی و آموختنی نیست. آنچه آموخته می شود جسم فلسفه است و کسی با داشتن جسم فلسفه فیلسوف نمی شود. توجه کنیم که فلسفه در اختیار شخصی که آن را می گوید و می نویسد نیست، بلکه شخص فیلسوف به زبان فلسفه سخن میگوید و نماینده فلسفه است.
♦️عارضهای که فلسفه در همه جهان و بخصوص در کشورهایی مثل ایران به آن مبتلا شده است معکوس شدن نسبت فلسفه با سیاست است. در اصل و در آغاز، فلسفه سیاست را راه می برده است، اما اکنون سیاست میخواهد ملاک و میزان فلسفه باشد و تکلیف حق و باطلِ فلسفه را معین کند. شاید گمان می کنند که از این طریق فلسفه را در خدمت سیاست میآورند و اساس سیاست را محکم می کنند، ولی فلسفهای که استخدام شود و به عنوان وسیله به کار رود دیگر فلسفه نیست و شاید که به سیاست آسیب برساند.
♦️ما تاریخ درخشان فلسفه داریم، اما فلسفه ما هنوز به زبان مناسب نرسیده و رغبتی هم به یافتن آن ندارد. ما باید در فلسفه جهانی شریک شویم، فلسفه معاصر ایران با این شرکت "تحقق" می یابد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#فلسفه_ما_زبان_مناسب_ندارد
#مردم_خوکرده_با_عادات_و_مشهورات
#روز_جهانی_فلسفه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 19نوامبر/29آبان روز جهانی فلسفه
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف ومتفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹از درآمد کتاب فسفه معاصر ایران
♦️بدون فلسفه راه به هیچ جا نمی توان برد. شواهد تاریخی بسیاری میتوان ذکر کرد که هر وقت و هر جا فلسفه قوت داشته سیاست و علم و معیشت و معاملات و رفتار مردمان از نظم و اصلاح نسبی برخوردار بوده و هرجا که آشوب و آشفتگی و پریشانی و درماندگی در کار و بار مردم پیدا شده فلسفه و تفکر غایب بوده است.
♦️ کسانی که گفته اند وقت نداریم که به فلسفه بپردازیم و کارهای واجب تر از آن داریم نمی دانستهاند و نمی دانند که وقت با تفکر پیدا می شود و به دست می آید. قوم و مردمی که وقت ندارند به فلسفه بپردازند شاید برای هیچ کاری وقت پیدا نکنند.
♦️فلسفه تابع سیاست نیست و اگر تابع سیاست شود دیگر آن را فلسفه نمیتوان و نباید دانست. ما بیش از اندازه به سیاست وقع می نهیم و همه چیز را با ملاک آن می سنجیم. اگر بتوانیم از آن آزاد شویم و به تفکر آزاد دست یابیم، به آزادی سیاسی هم می رسیم و تا وقتی که به آزادی اصلی نرسیدهایم، باید همواره در سودای آزادی بمانیم.
♦️سیاست که در حد خود امر مهمی است و حتی قلمرو تفکر است اگر به صورت قالب و قشر درآید و آن قشر فلسفه و تفکر را در تنگنا قرار دهد، چه بسا که مصیبت به بار آید. شاید بپندارند که کسانی از روی عمد فلسفه را به استخدام سیاست درآوردهاند و می کوشند آن را در خدمت سیاست نگاه دارند ولی در حقیقت چنین نیست. اگر فلسفه وجود داشت استخدام هیچ چیز در نمی آمد.
♦️البته سیاست امر مهمی است و می تواند حتی مستقل از فلسفه باشد، اما سیاستِ جدید یعنی سیاستی که از ۵۰۰ سال پیش در اروپا قوام یافته است نه فقط پیوندی با فلسفه دارد بلکه ریشه اش در فلسفه است. درجایی که فلسفه و سیاست از هم جدا بوده اند، نه فلسفه قوتی داشته است که سیاست را یاری کند و نه سیاست به بنیاد خود اندیشیده است که بتواند آن را طلب کند. درآنجا آشفتگی و آشوب بر همه چیز حاکم است. درآنجا تفکر تابع اهواء است.
♦️بدترین وضع آن است که تشخیص و تمیز در کار نباشد. اگر در جایی که حرف های پیش پا افتادۀ مبتذل را بر سخن حکمت و معرفت ترجیح می دهند و مخصوصاً اگر بر این ترجیح اصرار دارند، شاید پدید آمدن تفکر را احساس کردهاند، گویی که تفکر در همین نزدیکی است و ممکن است فرا رسد و باید آن را سد کرد. مردمی که با عادات و مشهورات زمانه خود خو کرده اند تفکر را بر نمی تابند.
♦️فلسفه کانت، زبان و سخن جهان متجدد است. جهان متجدد هم چه درست بخوانیمش و چه نادرست، وجود دارد و بر همه جا و همه چیز و همه کس به درجات احاطه پیدا کرده است. فلسفه های دکارت و کانت و هگل فلسفه های جهان تجددند و تا زمانی که تجدد باقی است، هر موضعی فلسفی باید ناظر به عالم جدید و تجدد باشد -و البته ناظر بودن غیرِ موافق بودن است-، تا در متن این جهان وارد شود و در راه بردن یا دگرگون کردن آن مؤثر باشد.
♦️فلسفه به عنوان تفکر یادگرفتنی و آموختنی نیست. آنچه آموخته می شود جسم فلسفه است و کسی با داشتن جسم فلسفه فیلسوف نمی شود. توجه کنیم که فلسفه در اختیار شخصی که آن را می گوید و می نویسد نیست، بلکه شخص فیلسوف به زبان فلسفه سخن میگوید و نماینده فلسفه است.
♦️عارضهای که فلسفه در همه جهان و بخصوص در کشورهایی مثل ایران به آن مبتلا شده است معکوس شدن نسبت فلسفه با سیاست است. در اصل و در آغاز، فلسفه سیاست را راه می برده است، اما اکنون سیاست میخواهد ملاک و میزان فلسفه باشد و تکلیف حق و باطلِ فلسفه را معین کند. شاید گمان می کنند که از این طریق فلسفه را در خدمت سیاست میآورند و اساس سیاست را محکم می کنند، ولی فلسفهای که استخدام شود و به عنوان وسیله به کار رود دیگر فلسفه نیست و شاید که به سیاست آسیب برساند.
♦️ما تاریخ درخشان فلسفه داریم، اما فلسفه ما هنوز به زبان مناسب نرسیده و رغبتی هم به یافتن آن ندارد. ما باید در فلسفه جهانی شریک شویم، فلسفه معاصر ایران با این شرکت "تحقق" می یابد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#فلسفه_ما_زبان_مناسب_ندارد
#مردم_خوکرده_با_عادات_و_مشهورات
#روز_جهانی_فلسفه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: مردمی که با عادات و مشهورات زمانه خود خو کرده اند تفکر را بر نمی تابند
🔹به استقبال روز جهانی فلسفه19نوامبر/29آبان
🔹کتاب فلسفه معاصر ایران
♦️هرجا که آشوب در کار و بار مردم پیدا شده فلسفه و تفکر غایب بوده است.
♦️قوم و مردمی که وقت ندارند به فلسفه بپردازند شاید برای هیچ کاری وقت پیدا نکنند.
♦️فلسفه تابع سیاست نیست و اگر تابع سیاست شود دیگر آن را فلسفه نمیتوان و نباید دانست.
♦️در اصل و در آغاز، فلسفه سیاست را راه می برده است. درجایی که فلسفه و سیاست از هم جدا بوده اند، درآنجا آشفتگی و آشوب بر همه چیز حاکم است.
♦️فلسفه کانت، زبان و سخن جهان متجدد است.
جهان متجدد هم چه درست بخوانیمش و چه نادرست، وجود دارد و بر همه جا و همه چیز و همه کس به درجات احاطه پیدا کرده است.
♦️ما تاریخ درخشان فلسفه داریم، اما فلسفه ما هنوز به زبان مناسب نرسیده و رغبتی هم به یافتن آن ندارد.
♦️ما باید در فلسفه جهانی شریک شویم، فلسفه معاصر ایران با این شرکت "تحقق" می یابد.
#روز_جهانی_فلسفه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹به استقبال روز جهانی فلسفه19نوامبر/29آبان
🔹کتاب فلسفه معاصر ایران
♦️هرجا که آشوب در کار و بار مردم پیدا شده فلسفه و تفکر غایب بوده است.
♦️قوم و مردمی که وقت ندارند به فلسفه بپردازند شاید برای هیچ کاری وقت پیدا نکنند.
♦️فلسفه تابع سیاست نیست و اگر تابع سیاست شود دیگر آن را فلسفه نمیتوان و نباید دانست.
♦️در اصل و در آغاز، فلسفه سیاست را راه می برده است. درجایی که فلسفه و سیاست از هم جدا بوده اند، درآنجا آشفتگی و آشوب بر همه چیز حاکم است.
♦️فلسفه کانت، زبان و سخن جهان متجدد است.
جهان متجدد هم چه درست بخوانیمش و چه نادرست، وجود دارد و بر همه جا و همه چیز و همه کس به درجات احاطه پیدا کرده است.
♦️ما تاریخ درخشان فلسفه داریم، اما فلسفه ما هنوز به زبان مناسب نرسیده و رغبتی هم به یافتن آن ندارد.
♦️ما باید در فلسفه جهانی شریک شویم، فلسفه معاصر ایران با این شرکت "تحقق" می یابد.
#روز_جهانی_فلسفه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 توئیترهای ساختاری: راهبردهای آینده، باید مبتنی بر آموختن نحوه زیست در جامعه متکثر و متنوع ایران و احترام به همه هموطنان با عقاید، گرایشها و سبک زندگی های گوناگون باشد
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ یکی از وظایف
♦️ آموختن نحوه زیست در جامعه متکثر و متنوع ایران
♦️ به اقشار سنتی تر و متدین تراست:
♦️ با دو اصل بنیادی:
♦️ حفظ و ترویج "به اندازه مقدور" اعتقادات اصیل و عقلانی دین
♦️ احترام به همه هموطنان
♦️ با عقاید، گرایشها و سبک زندگی های گوناگون
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#آموختن_نحوه_زیست_در_جامعه_متکثر_و_متنوع_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ یکی از وظایف
♦️ آموختن نحوه زیست در جامعه متکثر و متنوع ایران
♦️ به اقشار سنتی تر و متدین تراست:
♦️ با دو اصل بنیادی:
♦️ حفظ و ترویج "به اندازه مقدور" اعتقادات اصیل و عقلانی دین
♦️ احترام به همه هموطنان
♦️ با عقاید، گرایشها و سبک زندگی های گوناگون
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#آموختن_نحوه_زیست_در_جامعه_متکثر_و_متنوع_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 فلسفه در روزگار ما به چه دردی میخورد؟
🔹 بهرام محیی
♦️فلسفه آدمیان را به اندیشیدن مستقل و انتقادی برمیانگیزد و میتواند به تفاهم متقابل، رواداری و صلحدوستی میان آنان یاری رساند.
♦️ یونسکو سومین پنجشنبهی ماه نوامبر هر سال را «روز جهانی فلسفه» اعلام کرده است.
♦️چرا روز جهانی فلسفه؟
♦️اگر فلسفه را در فشردهترین معنای آن تفکر پیگیر و منظم و آزاد انتقادی بدانیم، باید گفت که هدف یونسکو از برگزاری چنین روزی دامن زدن به همین اندیشۀ انتقادی و آزادی عقیده و بیان در سراسر جهان است. به باور یونسکو، تفکر فلسفی به زندگی صلحآمیز و درخور انسانی یاری میرساند.
♦️از فلسفیدن نه تنها کل جامعه سود میبرد و حیات روحی و معنوی خود را ارتقا میبخشد، بلکه فلسفه به ایجاد پلهای ارتباطی میان آدمیان و فرهنگها میانجامد و احترام به تکثر فرهنگی و تبادل عقیده و کاربرد مشترک مزایای دانش و خواست آموزش با کیفیت در جهان را دامن میزند.
♦️روز جهانی فلسفه باید انگیزهای باشد تا برای معارضههای حادی که بشریت با آن روبروست، واکنشهای مناسبی اندیشیده و به تحلیلها و تحقیقات و مطالعات دربارهی موضوعات مهم زمانه تکانههای فکری نیرومندی بخشیده شود.
♦️هدف دیگر از برگزاری چنین روزی، حساس کردن افکار عمومی برای اهمیت فلسفه و کاربرد تفکر انتقادی برای تصمیمگیریها و معارضههایی است که بسیاری از جوامع بشری در عصر جهانروایی یا در گذار از مناسبات پیشامدرن به مناسبات مدرن با آنها دست به گریباناند.
♦️این روز باید یادآور شود که فلسفه هنوز میتواند مکملی برای آموزش فکتها و متدها باشد و پایهای مهم برای رشتههای دیگر به شمار آید. بدون طرح پرسشهای درست که یکی از تواناییهای تفکر فلسفی است، هنوز بسیاری از نتایج تجربی نمیتوانند دستهبندی شوند.
♦️به باور آنان، امروز هم نمیتوان از تفکر منظم و همهجانبهی انتقادی یعنی فلسفه چشمپوشی کرد. ریاضیدانان، معماران، مهندسان، فیزیکدانان، باستانشناسان و جغرافیدانان به این پرسشهای مهم و گاه حیاتی پاسخ نمیدهند که فرضا «عدالت چیست؟»، یا «یک جامعهی آزاد و عادلانهی انسانی چه ویژگیهایی دارد؟»، یا «آیا برای آدمی آزادی واقعی روحی وجود دارد؟»
♦️اینها پرسشهایی هستند که در وهلهی نخست فیلسوفان و متفکران خود را با آنها مشغول میکنند. این پرسشها از محدودهی یک رشتهی علمی خاص فراتر میروند و به همهی انسانها مربوط میشوند. به باور بسیاری از متفکران هنوز پرسشهای فلسفی کانت برای هر انسانی مطرح هستند، پرسشهایی چون: انسان چیست؟ چه میتواند بداند؟ چه باید بکند؟ به چه میتواند امیدوار باشد؟
♦️هیچ دانشی پیامدهای خود را معروض نقد قرار نمیدهد. در صورتی که فلسفه نه تنها میتواند از خود فلسفه بازخواست کند، بلکه همزمان میتواند هر گونه دانش، جهانبینی، ایدئولوژی، دین، تکنولوژی، جامعه، هنر و فرهنگ را نیز معروض پرسش و سنجش قرار دهد.
♦️اموری وجود دارند که هنجاری هستند. این امور صرفا روحیاند و بدون فلسفه نمیتوان به آنها پرداخت. بدون امور هنجاری اساساً دستیابی به یک زندگی انسانی ممکن نیست. هر انسانی هنجارهایی دارد که به زندگی او تعلق دارند. اما اینکه آیا چنین هنجارهایی واقعا بطور همهجانبه انسانی هستند، پرسش دیگری است که فقط در مباحث فلسفی روشن میشود.
♦️فلسفه تفکر و تاملی مبتنی بر پرسشهای انتقادی است که حتی نتایج خود را سنجشگرانه معروض نقد قرار میدهد و به این اعتبار همواره به برانگیختن روحیهی انتقادی دامن میزند. فلسفه میپرسد، تامل و درنگ میکند، دربارهی مفاهیم و بدیهیات عمومی تردید میکند و آنها را میسنجد.
♦️سرشت روح آدمی به گونهای است که تاثیرپذیری آن از مفاهیمی چون آزادی، اندیشه، رفتار، تصمیمگیری، عدالت، عشق، نفرت و غیره را هرگز نمیتوان برای همهی زمانها با فرمولی روشن بیان کرد. پس دقت ریاضی هرگز نمیتواند ایدهآل فلسفه باشد. فلسفه هیچگاه به دقت ریاضی نمیرسد و اساسا هم نمیخواهد برسد.
♦️فلسفه چونان امر بدیهی روح، باید برای روح همواره باز و آمادهی پذیرش باشد. در دیالوگ و گفتوگوست که حقیقت آشکارتر میشود، حتی اگر چنین حقیقتی موقت و به گفتوگوهای بعدی نیازمند باشد.
♦️به این معنا، فلسفه نوعی روند بیپایان است و این امر یک نقصان نیست، بلکه بیانگر زنده بودن روح آدمی است. حتی دانشهای طبیعی فرسخت نیز اذعان میکنند که همهی شناخت آدمی نهایتا موقتی است.
#ساخت_شناسی_فلسفه
#فلسفه_اندیشه_رواداری
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 بهرام محیی
♦️فلسفه آدمیان را به اندیشیدن مستقل و انتقادی برمیانگیزد و میتواند به تفاهم متقابل، رواداری و صلحدوستی میان آنان یاری رساند.
♦️ یونسکو سومین پنجشنبهی ماه نوامبر هر سال را «روز جهانی فلسفه» اعلام کرده است.
♦️چرا روز جهانی فلسفه؟
♦️اگر فلسفه را در فشردهترین معنای آن تفکر پیگیر و منظم و آزاد انتقادی بدانیم، باید گفت که هدف یونسکو از برگزاری چنین روزی دامن زدن به همین اندیشۀ انتقادی و آزادی عقیده و بیان در سراسر جهان است. به باور یونسکو، تفکر فلسفی به زندگی صلحآمیز و درخور انسانی یاری میرساند.
♦️از فلسفیدن نه تنها کل جامعه سود میبرد و حیات روحی و معنوی خود را ارتقا میبخشد، بلکه فلسفه به ایجاد پلهای ارتباطی میان آدمیان و فرهنگها میانجامد و احترام به تکثر فرهنگی و تبادل عقیده و کاربرد مشترک مزایای دانش و خواست آموزش با کیفیت در جهان را دامن میزند.
♦️روز جهانی فلسفه باید انگیزهای باشد تا برای معارضههای حادی که بشریت با آن روبروست، واکنشهای مناسبی اندیشیده و به تحلیلها و تحقیقات و مطالعات دربارهی موضوعات مهم زمانه تکانههای فکری نیرومندی بخشیده شود.
♦️هدف دیگر از برگزاری چنین روزی، حساس کردن افکار عمومی برای اهمیت فلسفه و کاربرد تفکر انتقادی برای تصمیمگیریها و معارضههایی است که بسیاری از جوامع بشری در عصر جهانروایی یا در گذار از مناسبات پیشامدرن به مناسبات مدرن با آنها دست به گریباناند.
♦️این روز باید یادآور شود که فلسفه هنوز میتواند مکملی برای آموزش فکتها و متدها باشد و پایهای مهم برای رشتههای دیگر به شمار آید. بدون طرح پرسشهای درست که یکی از تواناییهای تفکر فلسفی است، هنوز بسیاری از نتایج تجربی نمیتوانند دستهبندی شوند.
♦️به باور آنان، امروز هم نمیتوان از تفکر منظم و همهجانبهی انتقادی یعنی فلسفه چشمپوشی کرد. ریاضیدانان، معماران، مهندسان، فیزیکدانان، باستانشناسان و جغرافیدانان به این پرسشهای مهم و گاه حیاتی پاسخ نمیدهند که فرضا «عدالت چیست؟»، یا «یک جامعهی آزاد و عادلانهی انسانی چه ویژگیهایی دارد؟»، یا «آیا برای آدمی آزادی واقعی روحی وجود دارد؟»
♦️اینها پرسشهایی هستند که در وهلهی نخست فیلسوفان و متفکران خود را با آنها مشغول میکنند. این پرسشها از محدودهی یک رشتهی علمی خاص فراتر میروند و به همهی انسانها مربوط میشوند. به باور بسیاری از متفکران هنوز پرسشهای فلسفی کانت برای هر انسانی مطرح هستند، پرسشهایی چون: انسان چیست؟ چه میتواند بداند؟ چه باید بکند؟ به چه میتواند امیدوار باشد؟
♦️هیچ دانشی پیامدهای خود را معروض نقد قرار نمیدهد. در صورتی که فلسفه نه تنها میتواند از خود فلسفه بازخواست کند، بلکه همزمان میتواند هر گونه دانش، جهانبینی، ایدئولوژی، دین، تکنولوژی، جامعه، هنر و فرهنگ را نیز معروض پرسش و سنجش قرار دهد.
♦️اموری وجود دارند که هنجاری هستند. این امور صرفا روحیاند و بدون فلسفه نمیتوان به آنها پرداخت. بدون امور هنجاری اساساً دستیابی به یک زندگی انسانی ممکن نیست. هر انسانی هنجارهایی دارد که به زندگی او تعلق دارند. اما اینکه آیا چنین هنجارهایی واقعا بطور همهجانبه انسانی هستند، پرسش دیگری است که فقط در مباحث فلسفی روشن میشود.
♦️فلسفه تفکر و تاملی مبتنی بر پرسشهای انتقادی است که حتی نتایج خود را سنجشگرانه معروض نقد قرار میدهد و به این اعتبار همواره به برانگیختن روحیهی انتقادی دامن میزند. فلسفه میپرسد، تامل و درنگ میکند، دربارهی مفاهیم و بدیهیات عمومی تردید میکند و آنها را میسنجد.
♦️سرشت روح آدمی به گونهای است که تاثیرپذیری آن از مفاهیمی چون آزادی، اندیشه، رفتار، تصمیمگیری، عدالت، عشق، نفرت و غیره را هرگز نمیتوان برای همهی زمانها با فرمولی روشن بیان کرد. پس دقت ریاضی هرگز نمیتواند ایدهآل فلسفه باشد. فلسفه هیچگاه به دقت ریاضی نمیرسد و اساسا هم نمیخواهد برسد.
♦️فلسفه چونان امر بدیهی روح، باید برای روح همواره باز و آمادهی پذیرش باشد. در دیالوگ و گفتوگوست که حقیقت آشکارتر میشود، حتی اگر چنین حقیقتی موقت و به گفتوگوهای بعدی نیازمند باشد.
♦️به این معنا، فلسفه نوعی روند بیپایان است و این امر یک نقصان نیست، بلکه بیانگر زنده بودن روح آدمی است. حتی دانشهای طبیعی فرسخت نیز اذعان میکنند که همهی شناخت آدمی نهایتا موقتی است.
#ساخت_شناسی_فلسفه
#فلسفه_اندیشه_رواداری
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 فلسفه نه تنها میتواند از خود فلسفه بازخواست کند، بلکه همزمان میتواند هر گونه دانش، دین، تکنولوژی، جامعه، هنر و فرهنگ را نیز معروض پرسش و سنجش قرار دهد
🔹بهرام محیی
♦️فلسفه در فشردهترین معنای آن، تفکر پیگیر و منظم و آزاد انتقادی است، و هدف نهادهای فلسفی باید دامن زدن به همین اندیشۀ انتقادی و آزادی عقیده و بیان در سراسر جهان است.
♦️از فلسفیدن نه تنها کل جامعه سود میبرد و حیات روحی و معنوی خود را ارتقا میبخشد، بلکه فلسفه به ایجاد پلهای ارتباطی میان آدمیان و فرهنگها میانجامد.
♦️روز جهانی فلسفه باید انگیزهای باشد تا برای معارضههای حادی که بشریت با آن روبروست، واکنشهای مناسبی اندیشیده و به تحلیلها و تحقیقات و مطالعات دربارهی موضوعات مهم زمانه تکانههای فکری نیرومندی بخشیده شود.
♦️فلسفه تفکر و تاملی مبتنی بر پرسشهای انتقادی است که حتی نتایج خود را سنجشگرانه معروض نقد قرار میدهد.
♦️فلسفه میپرسد، تامل و درنگ میکند، دربارهی مفاهیم و بدیهیات عمومی تردید میکند و آنها را میسنجد.
♦️فلسفه نوعی روند بیپایان است و بیانگر زنده بودن روح آدمی است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹بهرام محیی
♦️فلسفه در فشردهترین معنای آن، تفکر پیگیر و منظم و آزاد انتقادی است، و هدف نهادهای فلسفی باید دامن زدن به همین اندیشۀ انتقادی و آزادی عقیده و بیان در سراسر جهان است.
♦️از فلسفیدن نه تنها کل جامعه سود میبرد و حیات روحی و معنوی خود را ارتقا میبخشد، بلکه فلسفه به ایجاد پلهای ارتباطی میان آدمیان و فرهنگها میانجامد.
♦️روز جهانی فلسفه باید انگیزهای باشد تا برای معارضههای حادی که بشریت با آن روبروست، واکنشهای مناسبی اندیشیده و به تحلیلها و تحقیقات و مطالعات دربارهی موضوعات مهم زمانه تکانههای فکری نیرومندی بخشیده شود.
♦️فلسفه تفکر و تاملی مبتنی بر پرسشهای انتقادی است که حتی نتایج خود را سنجشگرانه معروض نقد قرار میدهد.
♦️فلسفه میپرسد، تامل و درنگ میکند، دربارهی مفاهیم و بدیهیات عمومی تردید میکند و آنها را میسنجد.
♦️فلسفه نوعی روند بیپایان است و بیانگر زنده بودن روح آدمی است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 آن پنج ماهِ شتابزده و ایمانوئل کانت؛ تاثیرگذارترین فیلسوف در دو قرن اخیر که توانست با زبانی سخت گزنده، مشکل معرفت و ساختار شناخت را بگشاید
🔹برگرفته از: بن لایه های شناخت استاد فقید دکتر احمد احمدی، فیلسوف ایرانی و مؤسس سمت
🔹با شرح : دکتر یونس احمدی دین پژوه و مدرس دانشگاه
🔹شناخت شناسی، قسمت: اول
♦️تمایز و تفاوت شناخت شناسی ایرانی با همین بحث در غرب به تفاوت ما بین شناخت شناسی و شناخت ناشناسی بر می گردد. اینکه کدام طرف شناخت شناسی دارد و کدام طرف ندارد. تمایز به وجود است نه تمایز به تفاوت. این در حالی است که شناخت برای استقرار ضرورت دارد. اگر می خواهید از گوشه ای آغاز کنید، آن گوشه بهتر است، شناخت باشد.
♦️این که چیزی تعریف پذیر نیست، زمینه را برای صدها تعریف آماده می کند. باید روی یک تعریف به سرانجام رسید و توافق کرد. کاری که غربِ جدید با کانت آن اقدام را آغاز کرد. هیچ منطقی از توافق بالاتر نیست. توافق ها منجر به قراردادهائی می شود که بر اساس آن جهان ساخته می شود.
♦️ ایمانوئل کانت بزرگترین و تاثیرگذارترین فیلسوف در دو قرن اخیر است. این فیلسوف شهیر دارای آثار فراوان و ژرف به ویژه اثر ارزشمند "سنجش خرد ناب" است. آن تبویب و انسجام پولادین از سویی و از سوی دیگر پیچیدگی محتوا و بیان بسیار دشوار و مغلق است که از این کتاب اثری جاودانه ساخته است.
♦️جالب اینجاست که شیوه نگارش این کتاب به گونه ای است که هرجا ایرادی به نظر کسی بیاید، نخست خودِ نویسنده و سپس دیگران او را به ناتوانی در فهمِ مراد مؤلف متهم میکنند. کانت با زبانی سخت گزنده، ناقدان خویش را به جهل و جعل و ریاکاری متهم و به زنبورانِ تنبلِ بیکاره کندو تشبیه می کند و اجازه دم برآوردن به کسی نمیدهد.
♦️اگر اکنون از خود این سؤال را طرح کنیم که چرا ایمانوئل کانت "بزرگترین و تاثیرگذارترین فیلسوف در دو قرن اخیر" است و در واقع و به بیانی دیگر فهمِ کانت، فهمِ اتفاقاتی است که در دو قرن سرنوشت ساز اخیر افتاده است، در این میان، نظرم به دو نکتۀ اساسی و بنیادین در مقدمۀ نقد عقل محض معطوف می شود که تمام بنای فلسفه کانت بر آن استوار است که یکی کلیت و دیگری ضرورت است.
♦️این دو محور اساسی که به زعم کانت از تجربه به دست نمیآیند، او را واداشته است تا طرحی نو دراندازد و به گفته خودش در مقدمه، همانطور که کوپرنیک با اعتقاد به حرکت زمین و سکون خورشید مشکل هیأت را گشود، او هم با محور قرار دادن ذهن و خارج را تابع آن دانستن، مشکل معرفت را بگشاید.
♦️او برای این کار زمان را و مکان را دو مقوله یا صورت ذهن شمرد و سپس با استفاده از قالب قضایای منطقی، دوازده مقوله دیگر به دست آورد و گفت که این چهارده مقوله صورت ذهن اند و مادۀ معرفت را که از بیرون میآید، قالبسازی و صورت بندی می کنند و ساختار معرفت را می سازند.
♦️دشواری و پیچیدگی شدید بیان و محتوای نوشته های کانت به ویژه در کتاب سنجش خرد ناب، که به گفته خودش از بیم آنکه هرگز نوشته نشود، آن را در مدت تقریباً پنج ماه، شتابزده بدون اصلاح به پایان رسانید و در مواردی گسیختگی اجزاء هم به آن اضافه می شود، وظیفه خواننده را سخت تر می کند.
♦️کمپ اسمیت مترجم نامدار انگلیسی می گوید: کتاب نقد، تعریفی یکپارچه نیست بلکه چهل تکه ای از ۱۲ سال سیر مداوم است. درآوردن تمام نقد در نظمی با پخته ترین اجزاء، کاری سخت صعب و استثنایی بوده است.
♦️شاید مبنای کلی حرکت کانت تبیین فهم و ایجاد فاصله گذاری میان فهم و فرا فهم Understanding and beyond understanding است. کانت به دنبال تعریف و قرارداد و تعیین محدوده میانِ فهم و بالاتر یا پائین تر از آن است.
♦️در دیدگاه های طرح شده توسط کانت، عقل به فهم تعریف می شود و محدوده و حوزه فعالیت عقل عادی، عقل عالمِ علوم تجربی و عقل فیلسوف غیر متألّه روشن و انکار آنها نسبت به یافته های وحیانی، عرفانی و غیبی با روشمندی خاصی مواجه می گردد.
♦️این در حالی است که علم و آگاهی در برخی اندیشه ها تعریف پذیر نیست و به عنوان مثال و به گفته صدرالمتالهین هیچ چیز شناخته شده تر از اموری مانند علم نیست چرا که آگاهی حالتی است وجدانی و نفسانی که شخص زنده آگاه آن را نخست به هیچ ابهام و اشتباهی از ذات خویش با علم حضوری می یابد چیزی که چنین جایگاهی داشته باشد تعریفش به چیزی آشکار تر و ظاهر تر متعذّر است.
♦️این در حالی است که سرآغاز غرب جدید با تلاشهائی که به منظور دست یابی به ساختارهای شناخت صورت می پذیرد پیوند خورده است .
#ساخت_شناسی_شناخت
#کانت_و_گشایش_در_ساختار_شناخت
#دکتر_احمد_احمدی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹برگرفته از: بن لایه های شناخت استاد فقید دکتر احمد احمدی، فیلسوف ایرانی و مؤسس سمت
🔹با شرح : دکتر یونس احمدی دین پژوه و مدرس دانشگاه
🔹شناخت شناسی، قسمت: اول
♦️تمایز و تفاوت شناخت شناسی ایرانی با همین بحث در غرب به تفاوت ما بین شناخت شناسی و شناخت ناشناسی بر می گردد. اینکه کدام طرف شناخت شناسی دارد و کدام طرف ندارد. تمایز به وجود است نه تمایز به تفاوت. این در حالی است که شناخت برای استقرار ضرورت دارد. اگر می خواهید از گوشه ای آغاز کنید، آن گوشه بهتر است، شناخت باشد.
♦️این که چیزی تعریف پذیر نیست، زمینه را برای صدها تعریف آماده می کند. باید روی یک تعریف به سرانجام رسید و توافق کرد. کاری که غربِ جدید با کانت آن اقدام را آغاز کرد. هیچ منطقی از توافق بالاتر نیست. توافق ها منجر به قراردادهائی می شود که بر اساس آن جهان ساخته می شود.
♦️ ایمانوئل کانت بزرگترین و تاثیرگذارترین فیلسوف در دو قرن اخیر است. این فیلسوف شهیر دارای آثار فراوان و ژرف به ویژه اثر ارزشمند "سنجش خرد ناب" است. آن تبویب و انسجام پولادین از سویی و از سوی دیگر پیچیدگی محتوا و بیان بسیار دشوار و مغلق است که از این کتاب اثری جاودانه ساخته است.
♦️جالب اینجاست که شیوه نگارش این کتاب به گونه ای است که هرجا ایرادی به نظر کسی بیاید، نخست خودِ نویسنده و سپس دیگران او را به ناتوانی در فهمِ مراد مؤلف متهم میکنند. کانت با زبانی سخت گزنده، ناقدان خویش را به جهل و جعل و ریاکاری متهم و به زنبورانِ تنبلِ بیکاره کندو تشبیه می کند و اجازه دم برآوردن به کسی نمیدهد.
♦️اگر اکنون از خود این سؤال را طرح کنیم که چرا ایمانوئل کانت "بزرگترین و تاثیرگذارترین فیلسوف در دو قرن اخیر" است و در واقع و به بیانی دیگر فهمِ کانت، فهمِ اتفاقاتی است که در دو قرن سرنوشت ساز اخیر افتاده است، در این میان، نظرم به دو نکتۀ اساسی و بنیادین در مقدمۀ نقد عقل محض معطوف می شود که تمام بنای فلسفه کانت بر آن استوار است که یکی کلیت و دیگری ضرورت است.
♦️این دو محور اساسی که به زعم کانت از تجربه به دست نمیآیند، او را واداشته است تا طرحی نو دراندازد و به گفته خودش در مقدمه، همانطور که کوپرنیک با اعتقاد به حرکت زمین و سکون خورشید مشکل هیأت را گشود، او هم با محور قرار دادن ذهن و خارج را تابع آن دانستن، مشکل معرفت را بگشاید.
♦️او برای این کار زمان را و مکان را دو مقوله یا صورت ذهن شمرد و سپس با استفاده از قالب قضایای منطقی، دوازده مقوله دیگر به دست آورد و گفت که این چهارده مقوله صورت ذهن اند و مادۀ معرفت را که از بیرون میآید، قالبسازی و صورت بندی می کنند و ساختار معرفت را می سازند.
♦️دشواری و پیچیدگی شدید بیان و محتوای نوشته های کانت به ویژه در کتاب سنجش خرد ناب، که به گفته خودش از بیم آنکه هرگز نوشته نشود، آن را در مدت تقریباً پنج ماه، شتابزده بدون اصلاح به پایان رسانید و در مواردی گسیختگی اجزاء هم به آن اضافه می شود، وظیفه خواننده را سخت تر می کند.
♦️کمپ اسمیت مترجم نامدار انگلیسی می گوید: کتاب نقد، تعریفی یکپارچه نیست بلکه چهل تکه ای از ۱۲ سال سیر مداوم است. درآوردن تمام نقد در نظمی با پخته ترین اجزاء، کاری سخت صعب و استثنایی بوده است.
♦️شاید مبنای کلی حرکت کانت تبیین فهم و ایجاد فاصله گذاری میان فهم و فرا فهم Understanding and beyond understanding است. کانت به دنبال تعریف و قرارداد و تعیین محدوده میانِ فهم و بالاتر یا پائین تر از آن است.
♦️در دیدگاه های طرح شده توسط کانت، عقل به فهم تعریف می شود و محدوده و حوزه فعالیت عقل عادی، عقل عالمِ علوم تجربی و عقل فیلسوف غیر متألّه روشن و انکار آنها نسبت به یافته های وحیانی، عرفانی و غیبی با روشمندی خاصی مواجه می گردد.
♦️این در حالی است که علم و آگاهی در برخی اندیشه ها تعریف پذیر نیست و به عنوان مثال و به گفته صدرالمتالهین هیچ چیز شناخته شده تر از اموری مانند علم نیست چرا که آگاهی حالتی است وجدانی و نفسانی که شخص زنده آگاه آن را نخست به هیچ ابهام و اشتباهی از ذات خویش با علم حضوری می یابد چیزی که چنین جایگاهی داشته باشد تعریفش به چیزی آشکار تر و ظاهر تر متعذّر است.
♦️این در حالی است که سرآغاز غرب جدید با تلاشهائی که به منظور دست یابی به ساختارهای شناخت صورت می پذیرد پیوند خورده است .
#ساخت_شناسی_شناخت
#کانت_و_گشایش_در_ساختار_شناخت
#دکتر_احمد_احمدی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 کانت؛ تاثیرگذارترین فیلسوف در دو قرن و گشودن گره معرفت و ساختار شناخت
🔹استاد فقید دکتر احمد احمدی
♦️ایمانوئل کانت فیلسوف شهیر دارای آثار فراوان و ژرف به ویژه اثر ارزشمند "سنجش خرد ناب" است.
♦️آن تبویب و انسجام پولادین از سویی و از سوی دیگر پیچیدگی محتوا و بیان بسیار دشوار و مغلق است.
♦️فهمِ کانت، فهمِ اتفاقاتی است که در دو قرن سرنوشت ساز اخیر افتاده است.
♦️همانطور که کوپرنیک با اعتقاد به حرکت زمین و سکون خورشید مشکل هیأت را گشود، او هم توانست با محور قرار دادن ذهن و خارج را تابع آن دانستن، مشکل معرفت را بگشاید.
♦️او برای این کار زمان را و مکان را دو مقوله یا صورت ذهن شمرد و سپس با استفاده از قالب قضایای منطقی، دوازده مقوله دیگر به دست آورد و گفت که این چهارده مقوله صورت ذهن اند و مادۀ معرفت را که از بیرون میآید، قالبسازی و صورت بندی می کنند و ساختار معرفت را می سازند.
♦️شاید مبنای کلی حرکت کانت تبیین فهم و ایجاد فاصله گذاری میان فهم و فرا فهم Understanding and beyond understanding است.
#دکتر_احمد_احمدی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹استاد فقید دکتر احمد احمدی
♦️ایمانوئل کانت فیلسوف شهیر دارای آثار فراوان و ژرف به ویژه اثر ارزشمند "سنجش خرد ناب" است.
♦️آن تبویب و انسجام پولادین از سویی و از سوی دیگر پیچیدگی محتوا و بیان بسیار دشوار و مغلق است.
♦️فهمِ کانت، فهمِ اتفاقاتی است که در دو قرن سرنوشت ساز اخیر افتاده است.
♦️همانطور که کوپرنیک با اعتقاد به حرکت زمین و سکون خورشید مشکل هیأت را گشود، او هم توانست با محور قرار دادن ذهن و خارج را تابع آن دانستن، مشکل معرفت را بگشاید.
♦️او برای این کار زمان را و مکان را دو مقوله یا صورت ذهن شمرد و سپس با استفاده از قالب قضایای منطقی، دوازده مقوله دیگر به دست آورد و گفت که این چهارده مقوله صورت ذهن اند و مادۀ معرفت را که از بیرون میآید، قالبسازی و صورت بندی می کنند و ساختار معرفت را می سازند.
♦️شاید مبنای کلی حرکت کانت تبیین فهم و ایجاد فاصله گذاری میان فهم و فرا فهم Understanding and beyond understanding است.
#دکتر_احمد_احمدی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ساخت شناسی علم در ایران/ دکتر رضا داوری اردکانی: علم جدید مبتنی بر دگرگونسازی موجودات و اعطاء صورت انسانی به آنها و ساختن آینده است/ شناخت واقعیت برای دستکاری در آن
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹بخش هشتم
♦️علم جدید علم آنچه هست، نیست
♦️وجهش هم این است که ما فهمی از متقدمان به ارث بردهایم که با آن میتوان موجودات را چنان که هستند شناخت و علمِ مطابق با واقع داشت. ولی علم جدید به نظم و تدوین روابط اشیاء و امور موجود میپردازد و این طراحی به نحوی است که تصرف در موجودات را ممکن میسازد.
♦️علم جدید علم آنچه هست، نیست بلکه علم دگرگونسازی موجودات و اعطاء صورت انسانی به آنها و ساختن آینده است. این دگرگونسازی شأن تاریخی علم است. اگر در جاهایی علم و دگرگونی با هم نسبت و تناسبی ندارند بدانیم که علم از شأن تاریخی خود دور شده است و این عارضهای است که همه جهان توسعهنیافته به آن مبتلا است.
♦️زیرا فردای این جهان هماکنون و شاید در گذشته در جهان توسعهیافته وقوع یافته و رهآموزهای تکنیکی جهان توسعهیافته برای دگرگونیهای کشورهای توسعهنیافته و متجددمأب کافی است.
♦️جهان کنونی، سودای تسخیر و غلبه و توانایی در دگرگونسازی جهان را نیز از جهان متجدد فراگرفته است، این تعارض که دانشمند سودا و داعیه تصرف دارد، اما از تصرف و حتی از نظارت بر وضع علم و تکنولوژی میپرهیزد، نشانه ای نامناسب و راهکاری اشتباه است.
♦️دانشمند باید این را بداند که اگر خود را از این نظارت معاف و برکنار بداند وظیفه دانشمندی را رها کرده و کار را به نااهل واگذاشته است.
♦️خروج از توسعهنیافتگی و قدم گذاشتن در راه توسعه با درک آینده و طرح برنامه و نظارت بر تغییر و تحول و اجرای طرح و برنامه حاصل میشود. برنامه را معمولاً اهل تدبیر و سیاست مینویسند اما آنها بیمدد دانشمندان و کارشناسان از عهده این کار بر نمیآیند.
♦️دانشمند کیست و چه میکند؟
♦️کافی نیست که بگویند دانشمند کسی است که علم آموخته است و میآموزد و پژوهش میکند.
♦️ما اکنون نیاز داریم که دانشمندانمان به موقع و مقام خود آگاه شوند. وظیفه اخلاقی دانشمند اینست که از خود بپرسد که چهها میداند و به عنوان دانشمند برای دانش چه میتواند و باید بکند. در جهان توسعهنیافته دانشمند باید به جای تسلیم شدن به مدها و مدلهای ارزیابی علم، مقصد علم و راه رسیدن به آن را بیابد.
♦️طبقهبندی دانشها بر حسب شأن و مقام
♦️مطلبی که شاید بتواند به پیشبرد این بحث کمک کند طبقهبندی دانشها بر حسب شأن و مقام و وضع هر یک از آنها در زندگی کنونی است. این دانشها را اجمالاً میتوانیم چهار قسم بدانیم: علومِ پایه، علوم پزشکی، علوم مهندسی و بالاخره علوم انسانی و اجتماعی.
♦️این علوم چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ ما همه خیال میکنیم که نسبت میان علوم پایه و علوم پزشکی و مهندسی را میدانیم، زیرا فکر میکنیم و شهرت هم همین است که علومی مثل فیزیک و شیمی و زیست شناسی پایه و اساس مهندسی و پزشکیاند. این رأی از آن جهت که در مهندسی باید فیزیک و شیمی خواند، اما در ریاضیات و فیزیک، مهندسی نمیخوانند درست است.
♦️وقتی به علوم انسانی میرسیم فهم نسبتش با علوم دیگر دشوار میشود، البته نسبت سه علم اول با یکدیگر نیز نه در آموزش چندان روشن است و نه در گردش کار علم و تکنولوژی در جامعه.
♦️تفاوت پزشکی در دنیای قدیم و جدید
♦️پزشکی هرگز علم آنچه هست نبوده و از ابتدا علم تغییر بوده و پزشک در وضع بیمار تصرف میکرده است، اما اگر پزشک دنیای قدیم برای تغییر در جهت بازگشت بیمار به سلامت او را درمان میکرد، پزشکی امروز به مزاج و طبیعت تن و جان بیمار کاری ندارد، بلکه به مدد تکنولوژی پزشکی به تشخیص و دفع و رفع بیماری میپردازد.
♦️تفاوت این دو این است که اولی برای تغییر میزان و ملاکی داشت و آن تعادل در بدنها و جانها بود، اما پزشکی جدید به سلامت نگاه تکنولوژیک دارد و کار بزرگش در ریشهکنی بیماریها و جراحیهاست.
♦️پزشکی جدید بیماری را با تشخیص آزمایشگاهی به مدد تکنولوژی درمان میکند. عیب بزرگ غلبه تکنولوژی بر پزشکی جدید این است که به شخص بیمار اهمیت داده نمیشود. شخص باید همه آزمایشها را تحمل کند و اگر در حین آزمایش هم بمیرد، باکی نیست زیرا رسم و راه و زبان تکنولوژی پزشکی چندان قدرت دارد که به احساسات وقعی نمیگذارد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#علم_جدید_شناخت_واقعیت_و_دستکاری_در_آن
#تفاوت_پزشکی_قدیم_و_جدید
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹بخش هشتم
♦️علم جدید علم آنچه هست، نیست
♦️وجهش هم این است که ما فهمی از متقدمان به ارث بردهایم که با آن میتوان موجودات را چنان که هستند شناخت و علمِ مطابق با واقع داشت. ولی علم جدید به نظم و تدوین روابط اشیاء و امور موجود میپردازد و این طراحی به نحوی است که تصرف در موجودات را ممکن میسازد.
♦️علم جدید علم آنچه هست، نیست بلکه علم دگرگونسازی موجودات و اعطاء صورت انسانی به آنها و ساختن آینده است. این دگرگونسازی شأن تاریخی علم است. اگر در جاهایی علم و دگرگونی با هم نسبت و تناسبی ندارند بدانیم که علم از شأن تاریخی خود دور شده است و این عارضهای است که همه جهان توسعهنیافته به آن مبتلا است.
♦️زیرا فردای این جهان هماکنون و شاید در گذشته در جهان توسعهیافته وقوع یافته و رهآموزهای تکنیکی جهان توسعهیافته برای دگرگونیهای کشورهای توسعهنیافته و متجددمأب کافی است.
♦️جهان کنونی، سودای تسخیر و غلبه و توانایی در دگرگونسازی جهان را نیز از جهان متجدد فراگرفته است، این تعارض که دانشمند سودا و داعیه تصرف دارد، اما از تصرف و حتی از نظارت بر وضع علم و تکنولوژی میپرهیزد، نشانه ای نامناسب و راهکاری اشتباه است.
♦️دانشمند باید این را بداند که اگر خود را از این نظارت معاف و برکنار بداند وظیفه دانشمندی را رها کرده و کار را به نااهل واگذاشته است.
♦️خروج از توسعهنیافتگی و قدم گذاشتن در راه توسعه با درک آینده و طرح برنامه و نظارت بر تغییر و تحول و اجرای طرح و برنامه حاصل میشود. برنامه را معمولاً اهل تدبیر و سیاست مینویسند اما آنها بیمدد دانشمندان و کارشناسان از عهده این کار بر نمیآیند.
♦️دانشمند کیست و چه میکند؟
♦️کافی نیست که بگویند دانشمند کسی است که علم آموخته است و میآموزد و پژوهش میکند.
♦️ما اکنون نیاز داریم که دانشمندانمان به موقع و مقام خود آگاه شوند. وظیفه اخلاقی دانشمند اینست که از خود بپرسد که چهها میداند و به عنوان دانشمند برای دانش چه میتواند و باید بکند. در جهان توسعهنیافته دانشمند باید به جای تسلیم شدن به مدها و مدلهای ارزیابی علم، مقصد علم و راه رسیدن به آن را بیابد.
♦️طبقهبندی دانشها بر حسب شأن و مقام
♦️مطلبی که شاید بتواند به پیشبرد این بحث کمک کند طبقهبندی دانشها بر حسب شأن و مقام و وضع هر یک از آنها در زندگی کنونی است. این دانشها را اجمالاً میتوانیم چهار قسم بدانیم: علومِ پایه، علوم پزشکی، علوم مهندسی و بالاخره علوم انسانی و اجتماعی.
♦️این علوم چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ ما همه خیال میکنیم که نسبت میان علوم پایه و علوم پزشکی و مهندسی را میدانیم، زیرا فکر میکنیم و شهرت هم همین است که علومی مثل فیزیک و شیمی و زیست شناسی پایه و اساس مهندسی و پزشکیاند. این رأی از آن جهت که در مهندسی باید فیزیک و شیمی خواند، اما در ریاضیات و فیزیک، مهندسی نمیخوانند درست است.
♦️وقتی به علوم انسانی میرسیم فهم نسبتش با علوم دیگر دشوار میشود، البته نسبت سه علم اول با یکدیگر نیز نه در آموزش چندان روشن است و نه در گردش کار علم و تکنولوژی در جامعه.
♦️تفاوت پزشکی در دنیای قدیم و جدید
♦️پزشکی هرگز علم آنچه هست نبوده و از ابتدا علم تغییر بوده و پزشک در وضع بیمار تصرف میکرده است، اما اگر پزشک دنیای قدیم برای تغییر در جهت بازگشت بیمار به سلامت او را درمان میکرد، پزشکی امروز به مزاج و طبیعت تن و جان بیمار کاری ندارد، بلکه به مدد تکنولوژی پزشکی به تشخیص و دفع و رفع بیماری میپردازد.
♦️تفاوت این دو این است که اولی برای تغییر میزان و ملاکی داشت و آن تعادل در بدنها و جانها بود، اما پزشکی جدید به سلامت نگاه تکنولوژیک دارد و کار بزرگش در ریشهکنی بیماریها و جراحیهاست.
♦️پزشکی جدید بیماری را با تشخیص آزمایشگاهی به مدد تکنولوژی درمان میکند. عیب بزرگ غلبه تکنولوژی بر پزشکی جدید این است که به شخص بیمار اهمیت داده نمیشود. شخص باید همه آزمایشها را تحمل کند و اگر در حین آزمایش هم بمیرد، باکی نیست زیرا رسم و راه و زبان تکنولوژی پزشکی چندان قدرت دارد که به احساسات وقعی نمیگذارد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#علم_جدید_شناخت_واقعیت_و_دستکاری_در_آن
#تفاوت_پزشکی_قدیم_و_جدید
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: با فهمی که از متقدمان به ارث بردهایم میتوان موجودات را چنان که هستند شناخت، در حالیکه علم جدید مبتنی بر دگرگونسازی موجودات و اعطاء صورت انسانی به آنها و ساختن آینده است
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/8
♦️علم جدید به نظم و تدوین روابط اشیاء و امور موجود میپردازد و این طراحی به نحوی است که تصرف در موجودات را ممکن میسازد.
♦️اگر در جاهایی علم و دگرگونی با هم نسبت و تناسبی ندارند عارضهای است که همه جهان توسعهنیافته به آن مبتلا است.
♦️این تعارض که دانشمند سودا و داعیه تصرف دارد، اما از تصرف و حتی از نظارت بر وضع علم و تکنولوژی میپرهیزد، نشانه ای نامناسب است.
♦️دانشمند باید این را بداند که اگر خود را از این نظارت معاف و برکنار بداند وظیفه دانشمندی را رها کرده و کار را به نااهل واگذاشته است.
♦️کافی نیست که بگویند دانشمند کسی است که علم آموخته است و میآموزد و پژوهش میکند.
♦️در جهان توسعهنیافته دانشمند باید به جای تسلیم شدن به مدها و مدلهای ارزیابی علم، مقصد علم و راه رسیدن به آن را بیابد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/8
♦️علم جدید به نظم و تدوین روابط اشیاء و امور موجود میپردازد و این طراحی به نحوی است که تصرف در موجودات را ممکن میسازد.
♦️اگر در جاهایی علم و دگرگونی با هم نسبت و تناسبی ندارند عارضهای است که همه جهان توسعهنیافته به آن مبتلا است.
♦️این تعارض که دانشمند سودا و داعیه تصرف دارد، اما از تصرف و حتی از نظارت بر وضع علم و تکنولوژی میپرهیزد، نشانه ای نامناسب است.
♦️دانشمند باید این را بداند که اگر خود را از این نظارت معاف و برکنار بداند وظیفه دانشمندی را رها کرده و کار را به نااهل واگذاشته است.
♦️کافی نیست که بگویند دانشمند کسی است که علم آموخته است و میآموزد و پژوهش میکند.
♦️در جهان توسعهنیافته دانشمند باید به جای تسلیم شدن به مدها و مدلهای ارزیابی علم، مقصد علم و راه رسیدن به آن را بیابد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐باید موانع ساختاری سر راه تحزب را برداریم تا شکلی از دموکراسی های مدرن در کشور شکل بگیرند
🔹دکتر علی ربیعی، استاد دانشگاه
🔹خبرگزاری ایسنا
♦️ابزار دموکراسی، حزب است. دموکراسی حزبی برای همه موارد، راه حلهایی اندیشیده است.
♦️همه باید تلاش کنیم به سمت نظام چند حزبی پیش برویم. کسی از جناح برنامه نخواهد خواست و جناح در برابر مشکلات و بی برنامگیها پاسخگو نیست.
♦️باید موانع ساختاری سر راه تحزب را برداریم. وقتی ساختار حزبی وجود نداشته باشد افراد به سمت کارهای جناحی می روند.
♦️تحولات سیاسی و بین المللی و فرصتهای آن در سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ لااقل بر یک یا دو نسل آتی اثر خواهند گذاشت.
♦️همه ما در تمام سطوح باید با هماهنگی بیشتری نقش خود را ایفا کنیم تا منافع ملی ما محقق شود.
♦️هیچ دولتی در دنیا بدون ساختارهای قوی اقتصادی داخلی و بالا آوردن ظرفیتهای داخلیاش نمی تواند رشد کند.
♦️نیازمند یک مشروعیت و انسجام بالا هستیم.
♦️موضوع تعامل با دنیا را نباید تبدیل به نزاع کنیم تا کشور وارد مسیرهای مشکلزا شود.
#موانع_ساختاری_تحزب_در_ایران
#ساخت_شناسی_جامعه_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دکتر علی ربیعی، استاد دانشگاه
🔹خبرگزاری ایسنا
♦️ابزار دموکراسی، حزب است. دموکراسی حزبی برای همه موارد، راه حلهایی اندیشیده است.
♦️همه باید تلاش کنیم به سمت نظام چند حزبی پیش برویم. کسی از جناح برنامه نخواهد خواست و جناح در برابر مشکلات و بی برنامگیها پاسخگو نیست.
♦️باید موانع ساختاری سر راه تحزب را برداریم. وقتی ساختار حزبی وجود نداشته باشد افراد به سمت کارهای جناحی می روند.
♦️تحولات سیاسی و بین المللی و فرصتهای آن در سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ لااقل بر یک یا دو نسل آتی اثر خواهند گذاشت.
♦️همه ما در تمام سطوح باید با هماهنگی بیشتری نقش خود را ایفا کنیم تا منافع ملی ما محقق شود.
♦️هیچ دولتی در دنیا بدون ساختارهای قوی اقتصادی داخلی و بالا آوردن ظرفیتهای داخلیاش نمی تواند رشد کند.
♦️نیازمند یک مشروعیت و انسجام بالا هستیم.
♦️موضوع تعامل با دنیا را نباید تبدیل به نزاع کنیم تا کشور وارد مسیرهای مشکلزا شود.
#موانع_ساختاری_تحزب_در_ایران
#ساخت_شناسی_جامعه_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures