Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺در این مصاحبه کوتاه که همزمان با تشکیل حزب واحد رستاخیز با رویکرد ضدغربی ، سنتگرا و متکی بر بسیج اجتماعی شاه-ملتی است، شاه عقاید خود درباره حق انتقاد از حاکمان، دموکراسی، مراجع تقلید و چپ اسلامی بیان میکند. او میگوید نظام ما نه بر پایه کمونیسم و نه لیبرالیسم است، بلکه بر پایه یک فلسفه معنوی از قدرت است که عدالت اجتماعی را درون حزب واحد شاه تأمین میکند. او میگوید حزب رستاخیز در برخی جاها تا ۵ نامزد برای انتخاب مردم معرفی کرده و این دموکراتیکترین انتخابات ممکن در ایران است!
📍با توجه به پست قبلی درباره نقش کسانی مثل حداد عادل در انتقال سنتگرایی سلطنتی و تمدنگرایی ایرانی-اسلامی دفتر فرح پهلوی به بعد از انقلاب، عقاید او را با عقاید اصولگرایان مقایسه کنید
📍با توجه به پست قبلی درباره نقش کسانی مثل حداد عادل در انتقال سنتگرایی سلطنتی و تمدنگرایی ایرانی-اسلامی دفتر فرح پهلوی به بعد از انقلاب، عقاید او را با عقاید اصولگرایان مقایسه کنید
تاراج سود حاصله از اینترنت مشاع به دست دولت و اپراتورها
درباره اقتصادسیاسی اینترنت
🔴با توییت دو روز پیش آذری جهرمی معلوم شد تبصرهای درباره تعرفه اینترنت در بودجه سال ۱۴۰۰ در مجلس تصویب شده که به موجب آن مالیات اپراتورها از ۲۸ درصد به ۳۸ درصد افزایش یافته و مقرر شده سه هزار میلیارد تومان از این درآمد به صداوسیما (ساترا) برای تولید محتوای فرهنگی و نظارت بر فضای مجازی داده شود.
🔴حدود صدسالی هست که در ایران الیگارشی اقتصادی (در اشکال مختلف مالی، تجاری، فئودالی و صنعتی) برای حفظ، تضمین و بسط منافع خود از مفهوم «توسعه اقتصادی» و دولت برای اعمال حاکمیت و نفوذ کنترل توتالیتر خود در جامعه، تضمین غلبه الیگارشی سیاسی و نظامی و مذهبی بر الیگارشی اقتصادی و احیانا جایگزین کردن الیگارشی اقتصادی قدیم با مهره های جوانتر، از مفهوم «منافع عمومی و منافع ملی» استفاده میکند که دیالکتیک فاسد و قهقرایی درون قدرت مرکزی را میسازد و مثل دو لبه یک قیچی واحد، جامعه ایران را روزبه روز کلنگیتر و ویرانتر کرده است و هر روز نیز بیشتر ما را از «توسعه» و «منافع عمومی» دور میکند.
🔴دعوای کنونی بین تکنوکراتهای جوان حزباللهی داخل مجلس که مدافع صداوسیما هستند و تکنوکراتهای دولت اعتدال که مدافع منافع اپراتورها نیز لحظه دیگری از همین ابتذال و انحطاط مفاهیم، فرسایش آینده ایران و تاراج منافع عمومی در دعوای همیشگی بر سر لحاف ملاست. برای فهم بهتر موضوع لازم است توجه یابیم که کل دعوا بر سر درآمد حاصله از ترافیک اینترنت است که توسط ما ملت پرداخت میشود و اساساً جزو مالکیتهای مشاع محسوب میشود. مالکیت مشاع یعنی اینکه «ارتباطات» مثل کلیت زیست جهان اجتماعی قلمرویی است که نه در مالکیت دولت است و نه اشخاص حقیقی و حقوقی، بلکه حوزهای عام و آزاد برای استفاده برابر همگان است. بزرگراهی را تصور کنید که توسط بخش خصوصی یا دولت ساخته شده و عوارض مختصری برای تأمین هزینههای زیرساخت و تعمیر و نگهداری جاده از کاربران گرفته میشود. تفاوت موضوع درباره اینترنت این است که اپراتور برای نفس حضور و ساعت تردد ما در جاده نیز دارد عوارض میگیرد، و این دقیقا مثل این میماند که دولت بر تنفس یا حرف زدن ما هم مالیات بگیرد!
🔴نکته مهمتر اینکه کل ترافیک مصرفی اینترنت بخاطر تولیدکنندگان محتواست و هرآنچه عوایدی از این محل بدست آید، علی القاعده باید بصورت مضاربهای منصفانه میان تولیدکننده محتوا و تامینکننده زیرساخت (مثل رابطه میان کشاورز و زمیندار) تقسیم شود، اما جالب اینکه در اقتصاد سیاسی دولت اسلامی، نه تنها اپراتور خصوصی از ترافیک مشاع کسب سود میکند و کل آنرا هم به جیب می زند، ۳۸ درصد آنرا هم باید مستقیم و غیرمستقیم به صداوسیمایی بدهد که شغلش فیلتر کردن همین تولیدکنندههای بیجیره مواجب محتوا و تکرار دوباره محتوای پوچ تلویزیونی و رسمی است که اساساً محتوای فضای مجازی در انزجار از همانها در ایران رونق گرفته است. مستقل از عمق ضدیت این سیستم راهزنی تودرتو با توسعه و منافع عمومی، حضرات تکنوکراتهای جوان حزباللهی حتی عقل معاش و عقل بقا هم ندارند که بفهمند با سرکوب تولیدکننده محتوای فضای مجازی و افزایش تعرفه اینترنت و فشار بیشتر بر اپراتور و فربه کردن رسانه ورشکسته صداوسیما و تریبونهای ارتجاعی متصل به آن در شبکههای اجتماعی داخلی، در یک سیکل معیوب کل این گاو شیرده بادآورده و سودی که به آن چشم طمع دارند، است که فرسوده و به تدریج نابود میشود.
♦️امیداوم با تحولات مثبتی که در سویه غیردولتی-غیرکاپیتالیستی و دموکراتیک-آنارشیستی تکنولوژی ارتباطی در جهان در حال رخ دادن است، روزگاری برسد که اینترنت مشاع آزاد و عادلانه و ارزان در اختیار همگان قرار گیرد و به مدد تکنولوژیهای رمزارزی، تولیدکننده محتوا نیز به حق خود از سود حاصله از ترافیک مصرفی برسد و کسب و کار پرسود دادههای کلان نیز با مشاع شدن داده های عمومی به کلی برچیده شود.
🔻مطالب مرتبط:
پایان نهادهای عمومی در ایران
نمودار مالکیت توسکا
اسم این وضع نه خصوصی است نه دولتی، درماندگی است
الگوی اقتصادی مشترک پراید، روبیکا، دانشگاه آزاد و بورس
درباره موجهای پیاپی خصوصیسازی- ملیسازی مالکیت در ایران
درباره اقتصادسیاسی اینترنت
🔴با توییت دو روز پیش آذری جهرمی معلوم شد تبصرهای درباره تعرفه اینترنت در بودجه سال ۱۴۰۰ در مجلس تصویب شده که به موجب آن مالیات اپراتورها از ۲۸ درصد به ۳۸ درصد افزایش یافته و مقرر شده سه هزار میلیارد تومان از این درآمد به صداوسیما (ساترا) برای تولید محتوای فرهنگی و نظارت بر فضای مجازی داده شود.
🔴حدود صدسالی هست که در ایران الیگارشی اقتصادی (در اشکال مختلف مالی، تجاری، فئودالی و صنعتی) برای حفظ، تضمین و بسط منافع خود از مفهوم «توسعه اقتصادی» و دولت برای اعمال حاکمیت و نفوذ کنترل توتالیتر خود در جامعه، تضمین غلبه الیگارشی سیاسی و نظامی و مذهبی بر الیگارشی اقتصادی و احیانا جایگزین کردن الیگارشی اقتصادی قدیم با مهره های جوانتر، از مفهوم «منافع عمومی و منافع ملی» استفاده میکند که دیالکتیک فاسد و قهقرایی درون قدرت مرکزی را میسازد و مثل دو لبه یک قیچی واحد، جامعه ایران را روزبه روز کلنگیتر و ویرانتر کرده است و هر روز نیز بیشتر ما را از «توسعه» و «منافع عمومی» دور میکند.
🔴دعوای کنونی بین تکنوکراتهای جوان حزباللهی داخل مجلس که مدافع صداوسیما هستند و تکنوکراتهای دولت اعتدال که مدافع منافع اپراتورها نیز لحظه دیگری از همین ابتذال و انحطاط مفاهیم، فرسایش آینده ایران و تاراج منافع عمومی در دعوای همیشگی بر سر لحاف ملاست. برای فهم بهتر موضوع لازم است توجه یابیم که کل دعوا بر سر درآمد حاصله از ترافیک اینترنت است که توسط ما ملت پرداخت میشود و اساساً جزو مالکیتهای مشاع محسوب میشود. مالکیت مشاع یعنی اینکه «ارتباطات» مثل کلیت زیست جهان اجتماعی قلمرویی است که نه در مالکیت دولت است و نه اشخاص حقیقی و حقوقی، بلکه حوزهای عام و آزاد برای استفاده برابر همگان است. بزرگراهی را تصور کنید که توسط بخش خصوصی یا دولت ساخته شده و عوارض مختصری برای تأمین هزینههای زیرساخت و تعمیر و نگهداری جاده از کاربران گرفته میشود. تفاوت موضوع درباره اینترنت این است که اپراتور برای نفس حضور و ساعت تردد ما در جاده نیز دارد عوارض میگیرد، و این دقیقا مثل این میماند که دولت بر تنفس یا حرف زدن ما هم مالیات بگیرد!
🔴نکته مهمتر اینکه کل ترافیک مصرفی اینترنت بخاطر تولیدکنندگان محتواست و هرآنچه عوایدی از این محل بدست آید، علی القاعده باید بصورت مضاربهای منصفانه میان تولیدکننده محتوا و تامینکننده زیرساخت (مثل رابطه میان کشاورز و زمیندار) تقسیم شود، اما جالب اینکه در اقتصاد سیاسی دولت اسلامی، نه تنها اپراتور خصوصی از ترافیک مشاع کسب سود میکند و کل آنرا هم به جیب می زند، ۳۸ درصد آنرا هم باید مستقیم و غیرمستقیم به صداوسیمایی بدهد که شغلش فیلتر کردن همین تولیدکنندههای بیجیره مواجب محتوا و تکرار دوباره محتوای پوچ تلویزیونی و رسمی است که اساساً محتوای فضای مجازی در انزجار از همانها در ایران رونق گرفته است. مستقل از عمق ضدیت این سیستم راهزنی تودرتو با توسعه و منافع عمومی، حضرات تکنوکراتهای جوان حزباللهی حتی عقل معاش و عقل بقا هم ندارند که بفهمند با سرکوب تولیدکننده محتوای فضای مجازی و افزایش تعرفه اینترنت و فشار بیشتر بر اپراتور و فربه کردن رسانه ورشکسته صداوسیما و تریبونهای ارتجاعی متصل به آن در شبکههای اجتماعی داخلی، در یک سیکل معیوب کل این گاو شیرده بادآورده و سودی که به آن چشم طمع دارند، است که فرسوده و به تدریج نابود میشود.
♦️امیداوم با تحولات مثبتی که در سویه غیردولتی-غیرکاپیتالیستی و دموکراتیک-آنارشیستی تکنولوژی ارتباطی در جهان در حال رخ دادن است، روزگاری برسد که اینترنت مشاع آزاد و عادلانه و ارزان در اختیار همگان قرار گیرد و به مدد تکنولوژیهای رمزارزی، تولیدکننده محتوا نیز به حق خود از سود حاصله از ترافیک مصرفی برسد و کسب و کار پرسود دادههای کلان نیز با مشاع شدن داده های عمومی به کلی برچیده شود.
🔻مطالب مرتبط:
پایان نهادهای عمومی در ایران
نمودار مالکیت توسکا
اسم این وضع نه خصوصی است نه دولتی، درماندگی است
الگوی اقتصادی مشترک پراید، روبیکا، دانشگاه آزاد و بورس
درباره موجهای پیاپی خصوصیسازی- ملیسازی مالکیت در ایران
Twitter
MJ Azari Jahromi
امیدوارم امروز نمایندگان محترم مجلس با مصوبه کمیسیون تلفیق، مبنی بر افزایش سه هزار میلیارد تومانی مالیات اپراتورها و اختصاص آن به برخی دستگاهها از جمله صداوسیما برای امورات نظارتی، مخالفت کنند. تصویب این بند در تبصره ۶ بودجه باعث افزایش چشمگیر قیمت بستههای…
تفسیر نامه محسن رنانی به رهبری
🔴محسن رنانی در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای با عنوان «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» بعد از تشریح حال نزار ایران و هشدار نسبت به فروپاشی نظام از ایشان خواسته خود «پرچم اصلاحطلبی» را در دست بگیرد و از اصلاحطلبان انتقاد کرده که «ما بیعرضه بودیم که گذاشتیم دیگران بزرگترین سرمایه نمادین ملی را به انحصار خود درآورند. این نقص رهبری نبود نقص ما بود که گذاشتیم رهبری در محاصره گروه خاصی قرار بگیرد».
🔴اما رنانی به اذعان خودش تکنوکرات محافظهکاری است که مهمترین دغدغهاش یعنی ضد انقلاب بودن، سیاستزدایی و نگاه امنیتی به توسعه را در همه نوشتههایش دنبال کرده است و از این جهت نسخه اصل تکنوکرات توسعهخواه، محافظهکار، نخبهگرا، اقتدارگرا، اتاتیست (دولتگرا) و ضدانقلابی است که تکنوکراتهای حزباللهی خط رهبری و خط هاشمی در جمهوری دوم در تقلید از آن کوشیدهاند.
🔴این نامه هم مثل باقی نوشتههای رنانی یک پیام مشخص دارد: «در شرایط امروز کشور ما نه دموکراسی و نه عدالت اولویت ندارد و نظام مدیریت ملی باید عقلانی شود. تلاش احمدینژاد در بسط عدالت و تلاش خاتمی در بسط دموکراسی تنها به بحران و تنش و خسارت انجامید». درواقع رنانی آشکارا نسبت به تکرار دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ در انتخابات ۱۴۰۰ به رهبری هشدار داده که با توجه به رسانهای شدن نامه اخیر خاتمی به رهبری با مضمونی احتمالا مشابه، مشخص است که تفسیر آن درخواست بیعت خاکسارانه اصلاحات با رهبری و هشدار نسبت به قدرت گرفتن احمدینژاد و امکان گشایش راه سوم در گذار به جمهوری سوم در سالهای آتیست.
🔻مطالب مرتبط درباره محسن رنانی:
درباره تقدیر رنانی از فاجعه آبان ۹۸ و اهمیت این حادثه در گذار چینی به جمهوری سوم
رنانی و استراتژی سیاسی تبدیل ولایت به زیرساخت مدرنیزاسیون
حکومت دینی و توفیق در پروژه جامعهزدایی پهلوی
🔴محسن رنانی در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای با عنوان «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» بعد از تشریح حال نزار ایران و هشدار نسبت به فروپاشی نظام از ایشان خواسته خود «پرچم اصلاحطلبی» را در دست بگیرد و از اصلاحطلبان انتقاد کرده که «ما بیعرضه بودیم که گذاشتیم دیگران بزرگترین سرمایه نمادین ملی را به انحصار خود درآورند. این نقص رهبری نبود نقص ما بود که گذاشتیم رهبری در محاصره گروه خاصی قرار بگیرد».
🔴اما رنانی به اذعان خودش تکنوکرات محافظهکاری است که مهمترین دغدغهاش یعنی ضد انقلاب بودن، سیاستزدایی و نگاه امنیتی به توسعه را در همه نوشتههایش دنبال کرده است و از این جهت نسخه اصل تکنوکرات توسعهخواه، محافظهکار، نخبهگرا، اقتدارگرا، اتاتیست (دولتگرا) و ضدانقلابی است که تکنوکراتهای حزباللهی خط رهبری و خط هاشمی در جمهوری دوم در تقلید از آن کوشیدهاند.
🔴این نامه هم مثل باقی نوشتههای رنانی یک پیام مشخص دارد: «در شرایط امروز کشور ما نه دموکراسی و نه عدالت اولویت ندارد و نظام مدیریت ملی باید عقلانی شود. تلاش احمدینژاد در بسط عدالت و تلاش خاتمی در بسط دموکراسی تنها به بحران و تنش و خسارت انجامید». درواقع رنانی آشکارا نسبت به تکرار دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ در انتخابات ۱۴۰۰ به رهبری هشدار داده که با توجه به رسانهای شدن نامه اخیر خاتمی به رهبری با مضمونی احتمالا مشابه، مشخص است که تفسیر آن درخواست بیعت خاکسارانه اصلاحات با رهبری و هشدار نسبت به قدرت گرفتن احمدینژاد و امکان گشایش راه سوم در گذار به جمهوری سوم در سالهای آتیست.
🔻مطالب مرتبط درباره محسن رنانی:
درباره تقدیر رنانی از فاجعه آبان ۹۸ و اهمیت این حادثه در گذار چینی به جمهوری سوم
رنانی و استراتژی سیاسی تبدیل ولایت به زیرساخت مدرنیزاسیون
حکومت دینی و توفیق در پروژه جامعهزدایی پهلوی
جمهورى سوم pinned «تفسیر نامه محسن رنانی به رهبری 🔴محسن رنانی در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای با عنوان «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» بعد از تشریح حال نزار ایران و هشدار نسبت به فروپاشی نظام از ایشان خواسته خود «پرچم اصلاحطلبی» را در دست بگیرد و از اصلاحطلبان انتقاد…»
چرخش حکمرانی-مهاجر.pdf
1.3 MB
🔺پاورپوینت ارائه پژوهش «جمهوری اسلامی و ضروت چرخش حکمرانی از جامعه رسمی به مردم در ۱۴۰۰» در دومین جایزه ملی سیاستگذاری/ کاری از اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
🔹خلاصه: بر پایه مطالعات آسیبشناختی پیشین اندیشکده مهاجر در دو مقیاس کلان تاریخی/ کنونی مقطع کرونا، نظام حکمرانی جمهوری اسلامی در چهار محور زیر دچار چالشهای اساسی است:
1️⃣الگوی توسعه
2️⃣تبلیغ دین
3️⃣فضای مجازی
4️⃣عدالت
بر همین اساس، در این پژوهش در مصاحبه با ۴۰ نفر از صاحبنظران، ضرورت چرخش حکمرانی در این چهار محور مورد تبیین قرار گرفته است. مطابق جمع بندی پنلهای نخبگانی چهارگانه، در بعد توصیفی نسبت به فاصله گرفتن جامعه رسمی از زیست اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مردم بعنوان یک آفت خطرناک حکمرانی که در سالهای اخیر در حال مبدل شدن به تضادی جدی و آشتی ناپذیر است هشدار داده شده و در بعد تجویزی تغییر الگوی حکمرانی متعارف متمرکز، یکسویه، بالا به پایین، دولتمحور و مبتنی بر الهیات سنتی به سمت الگویی شبکهای، پایین به بالا، جامعه و سیاست محور و مبتنی بر الهیات نوین انسانگرا با مقتضیات هریک از چهار محور، پیشنهاد شده است.
🔹خلاصه: بر پایه مطالعات آسیبشناختی پیشین اندیشکده مهاجر در دو مقیاس کلان تاریخی/ کنونی مقطع کرونا، نظام حکمرانی جمهوری اسلامی در چهار محور زیر دچار چالشهای اساسی است:
1️⃣الگوی توسعه
2️⃣تبلیغ دین
3️⃣فضای مجازی
4️⃣عدالت
بر همین اساس، در این پژوهش در مصاحبه با ۴۰ نفر از صاحبنظران، ضرورت چرخش حکمرانی در این چهار محور مورد تبیین قرار گرفته است. مطابق جمع بندی پنلهای نخبگانی چهارگانه، در بعد توصیفی نسبت به فاصله گرفتن جامعه رسمی از زیست اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مردم بعنوان یک آفت خطرناک حکمرانی که در سالهای اخیر در حال مبدل شدن به تضادی جدی و آشتی ناپذیر است هشدار داده شده و در بعد تجویزی تغییر الگوی حکمرانی متعارف متمرکز، یکسویه، بالا به پایین، دولتمحور و مبتنی بر الهیات سنتی به سمت الگویی شبکهای، پایین به بالا، جامعه و سیاست محور و مبتنی بر الهیات نوین انسانگرا با مقتضیات هریک از چهار محور، پیشنهاد شده است.
🔺صوت ارائه بیست دقیقهای پروژه چرخش حکمرانی از جامعه رسمی به مردم و پرسش و پاسخ ده دقیقهای با داوران در جایزه ملی سیاستگذاری
🔺دو گونه اندیشکده
✍️ اندیشکده شفافیت برای ایران در سال ۹۳ تشکیل شده و اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف در سال ۹۰. از سال ۹۵ تا امروز که اوج برخورد امنیتی با عدالتخواهان، رشد پروندههای فساد، چرخش علنی الهیات رسمی از عدالت به ولایت، فیلترینگ گسترده رسانههای عمومی و حتی جعل سند در روز روشن برای انتصاب رییس دیوان محاسبات بوده، تعداد اعضای این اندیشکده (و در همین مقیاس تعداد پروژهها) از ده نفر به ۳۵ نفر رسیده در حالیکه در همین زمان اندیشکده مهاجر از پانزده نفر تماموقت به ده نفر پروژهای نزول کرده است. علیرغم تحسین حسن نیت و تلاش اندیشکده شفافیت تصور میکنم همین تعارض منافع میان «شفافیت تکنوکراتیک نظری» و «شفافیت عینی و عملی و سیاسی که جای شلاقش روی گوشت و پوست ملت هیچوقت خوب نمیشود» مهمترین مسالهایست که باید مورد واکاوی دوستان قرار بگیرد. پروژهای که البته هرگز هیچ کارفرمای حاکمیتی نخواهد داشت!
✍️ اندیشکده شفافیت برای ایران در سال ۹۳ تشکیل شده و اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف در سال ۹۰. از سال ۹۵ تا امروز که اوج برخورد امنیتی با عدالتخواهان، رشد پروندههای فساد، چرخش علنی الهیات رسمی از عدالت به ولایت، فیلترینگ گسترده رسانههای عمومی و حتی جعل سند در روز روشن برای انتصاب رییس دیوان محاسبات بوده، تعداد اعضای این اندیشکده (و در همین مقیاس تعداد پروژهها) از ده نفر به ۳۵ نفر رسیده در حالیکه در همین زمان اندیشکده مهاجر از پانزده نفر تماموقت به ده نفر پروژهای نزول کرده است. علیرغم تحسین حسن نیت و تلاش اندیشکده شفافیت تصور میکنم همین تعارض منافع میان «شفافیت تکنوکراتیک نظری» و «شفافیت عینی و عملی و سیاسی که جای شلاقش روی گوشت و پوست ملت هیچوقت خوب نمیشود» مهمترین مسالهایست که باید مورد واکاوی دوستان قرار بگیرد. پروژهای که البته هرگز هیچ کارفرمای حاکمیتی نخواهد داشت!
سونامی سمیه
شکست تمامعیار سیاستهای فرهنگی چهلساله و فروپاشی اخلاقی ایران تاریخی
🔴امروز جمعیت بزرگی از ایرانیان، از پیر و جوان و نوجوان و کودک، دختر و پسر، از تهران و شهرستان، داخل و بیرون مرزها، لبیکگویان با دابسمشهایشان به استقبال آهنگ جدید ساسی مانکن و الکسیس تگزاس میروند. بعید میدانم در هیچ کجای دنیا یا حتی هیچ کجای تاریخ، قبح پورنوگرافی و فحشا اینچنین برای ملتی ریخته باشد و مرزهای عرفی و اخلاقی و دینی و قانونی چنان بیاعتبار شود که عامهپسندترین موسیقی شبه فولکلوریک ملتی که در هر کوی و برزن و ماشین و کافه و آرایشگاه و تالار و جشن تولد و حتی مدرسهای بهانه شادیبخش مردمان است، رسما از محتوای پورن برخوردار باشد.
🔴سونامی سمیه یک جنبش پورنوگرافیک است. امروز قطعا رکورد جدیدی در تاریخ ثبت خواهیم کرد و از همه جالبتر اینکه این رکورد در قبحزدایی و عادیسازی پورنوگرافی و استقبال عمومی در آن در سرمشق تام و تمام دولت اسلامی نه در جهان معاصر بلکه به ادعای مبلغان آن از صدر اسلام تا امروز در حال رخ دادن است. اینک تمام جهانیان در حال دیدن این صحنه کمیک هستند که در کشوری که آخرین دغدغه مقامات رسمی، سیاستگذاران و مبلغان آن اینست که بیحجابی مادر خانهدار داخل انیمیشن و دوچرخهسواری دختران و به اسم صدازدن همسران در خانه تحت تأثیر فرهنگ غرب، عرش الهی را به لرزه درآورده، چگونه جامعه قدمبهقدم با تتلو و ساسی مانکن واکنش سراسر وارونه خود را به حاکمان و همه جهان اعلام میکند.
🔴سادهلوحانی که تصور میکنند در هشدارهای اساسی دلسوزان در چند سال اخیر بحث درباره یک دادسرا یا یک قانون یا یک قوه قضاییه یا یک شورای نگهبان، یا یک انتخابات مجلس یا چند دولت پیاپی یا نابودی اقتصادی یا حتی مشروعیت نظام سیاسی است سخت در اشتباهند. مساله امروز ایران موتور مخربی از سیاستهای نادرست است که اینک نه تنها کل سازمان رسمی و نه تنها اساس دینداری، بلکه کل نظام اجتماعی و تاریخی و اخلاقی ما را دچار بحران کرده است. سونامی سمیه نشانه آشکار شکست مطلق سیاستهای فرهنگی در چهل سال اخیر است که پیامدهای مخرب آن بنیانهای فرهنگی حیات ایرانی را چنان متزلزل کرده که معلوم نیست تا سالها و دهههای آینده چگونه امکان ترمیم آن وجود داشته باشد. قشریگری امنیتی و انضباط خشن پدرسالارانه و مردسالارانه در انقیاد زنان و سازماندهی تمامیتخواهانه روابط جنسی در ایران که با بحران در خانواده پدرسالار و ممتنع شدن اقتصادی ازدواج همراه شده، انفجاری اجتماعی و فرهنگی در ایران را طراحی کرده که سونامی سمیه تنها طلیعه آن باید به حساب آید.
♦️در چنین شرایطی با توجه به پنبههای سربی مقدس و کرکنندهای که در گوش حضرات است، مخاطب این نوشته تنها خود ما پدران و مادرانیم که به چشم خود میبینیم سونامی عظیمی را که در حال بلعیدن آینده فرزندان ماست و در این وادی بلازده تا فرسنگها نه کشتی نجات که حتی تختهپارهای فرهنگی، الهیاتی و اخلاقی نیست که با چنگ زدن به آن نه خودمان که فرزندانمان را نجات دهیم.
.
شکست تمامعیار سیاستهای فرهنگی چهلساله و فروپاشی اخلاقی ایران تاریخی
🔴امروز جمعیت بزرگی از ایرانیان، از پیر و جوان و نوجوان و کودک، دختر و پسر، از تهران و شهرستان، داخل و بیرون مرزها، لبیکگویان با دابسمشهایشان به استقبال آهنگ جدید ساسی مانکن و الکسیس تگزاس میروند. بعید میدانم در هیچ کجای دنیا یا حتی هیچ کجای تاریخ، قبح پورنوگرافی و فحشا اینچنین برای ملتی ریخته باشد و مرزهای عرفی و اخلاقی و دینی و قانونی چنان بیاعتبار شود که عامهپسندترین موسیقی شبه فولکلوریک ملتی که در هر کوی و برزن و ماشین و کافه و آرایشگاه و تالار و جشن تولد و حتی مدرسهای بهانه شادیبخش مردمان است، رسما از محتوای پورن برخوردار باشد.
🔴سونامی سمیه یک جنبش پورنوگرافیک است. امروز قطعا رکورد جدیدی در تاریخ ثبت خواهیم کرد و از همه جالبتر اینکه این رکورد در قبحزدایی و عادیسازی پورنوگرافی و استقبال عمومی در آن در سرمشق تام و تمام دولت اسلامی نه در جهان معاصر بلکه به ادعای مبلغان آن از صدر اسلام تا امروز در حال رخ دادن است. اینک تمام جهانیان در حال دیدن این صحنه کمیک هستند که در کشوری که آخرین دغدغه مقامات رسمی، سیاستگذاران و مبلغان آن اینست که بیحجابی مادر خانهدار داخل انیمیشن و دوچرخهسواری دختران و به اسم صدازدن همسران در خانه تحت تأثیر فرهنگ غرب، عرش الهی را به لرزه درآورده، چگونه جامعه قدمبهقدم با تتلو و ساسی مانکن واکنش سراسر وارونه خود را به حاکمان و همه جهان اعلام میکند.
🔴سادهلوحانی که تصور میکنند در هشدارهای اساسی دلسوزان در چند سال اخیر بحث درباره یک دادسرا یا یک قانون یا یک قوه قضاییه یا یک شورای نگهبان، یا یک انتخابات مجلس یا چند دولت پیاپی یا نابودی اقتصادی یا حتی مشروعیت نظام سیاسی است سخت در اشتباهند. مساله امروز ایران موتور مخربی از سیاستهای نادرست است که اینک نه تنها کل سازمان رسمی و نه تنها اساس دینداری، بلکه کل نظام اجتماعی و تاریخی و اخلاقی ما را دچار بحران کرده است. سونامی سمیه نشانه آشکار شکست مطلق سیاستهای فرهنگی در چهل سال اخیر است که پیامدهای مخرب آن بنیانهای فرهنگی حیات ایرانی را چنان متزلزل کرده که معلوم نیست تا سالها و دهههای آینده چگونه امکان ترمیم آن وجود داشته باشد. قشریگری امنیتی و انضباط خشن پدرسالارانه و مردسالارانه در انقیاد زنان و سازماندهی تمامیتخواهانه روابط جنسی در ایران که با بحران در خانواده پدرسالار و ممتنع شدن اقتصادی ازدواج همراه شده، انفجاری اجتماعی و فرهنگی در ایران را طراحی کرده که سونامی سمیه تنها طلیعه آن باید به حساب آید.
♦️در چنین شرایطی با توجه به پنبههای سربی مقدس و کرکنندهای که در گوش حضرات است، مخاطب این نوشته تنها خود ما پدران و مادرانیم که به چشم خود میبینیم سونامی عظیمی را که در حال بلعیدن آینده فرزندان ماست و در این وادی بلازده تا فرسنگها نه کشتی نجات که حتی تختهپارهای فرهنگی، الهیاتی و اخلاقی نیست که با چنگ زدن به آن نه خودمان که فرزندانمان را نجات دهیم.
.
Crona & Women.pdf
1.6 MB
🔺پاورپوینت ارائه «کرونا، بازگشت به خانه و برآمدن الگوی نوظهور زنان خانهدارِ مجازی» در جایزه ملی سیاستگذاری/ کاری از اندیشکده مهاجر، محمدحسین بادامچی و فاطمه البرزی
✍️پس از قرنها سنت و دویست سال مدرنیزاسیون مردانه ایرانی، در ایام کرونایی نشانه هایی از پسامدرنیزاسیون زنانه ایرانی از طریق اینستاگرام در حال آشکار شدن است. در این پروژه با استفاده از مفاهیم «بازگشت به خانه» ، «خانه فعال» و «فاعلیت زنانه»؛ کوشیدیم برخی نشانه های ظهور زن خانه دار مجازی را بعنوان الگوی پساسنتی-پسامدرن زن نوین ایرانی شناسایی کنیم.
بعد از قرنها ساختار متصلبی که حوزه خصوصی را زنانه و حوزه عمومی را مردانه تعریف می کرد، زن خانهدار مجازی در حال تبدیل به یکی از مهمترین و سرزندهترین نیروهای اجتماعی حال حاضر ایران است.
✍️زن پسامدرن یا سایبورگ ایرانی میتواند مبنای احیا و بازسازی خانواده ایرانی و تغییرات مثبت، درونزا، اخلاقگرا و کاملاً بومیِ اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و توسعهای در آینده منجر شود. هرچند سیاستگذاری کنونی در حوزه زنان و فضای مجازی به جای آنکه درجهت حمایت از این نوزایی تنظیم شود، کاملا در مقابل آن قرار گرفته است.
✍️پس از قرنها سنت و دویست سال مدرنیزاسیون مردانه ایرانی، در ایام کرونایی نشانه هایی از پسامدرنیزاسیون زنانه ایرانی از طریق اینستاگرام در حال آشکار شدن است. در این پروژه با استفاده از مفاهیم «بازگشت به خانه» ، «خانه فعال» و «فاعلیت زنانه»؛ کوشیدیم برخی نشانه های ظهور زن خانه دار مجازی را بعنوان الگوی پساسنتی-پسامدرن زن نوین ایرانی شناسایی کنیم.
بعد از قرنها ساختار متصلبی که حوزه خصوصی را زنانه و حوزه عمومی را مردانه تعریف می کرد، زن خانهدار مجازی در حال تبدیل به یکی از مهمترین و سرزندهترین نیروهای اجتماعی حال حاضر ایران است.
✍️زن پسامدرن یا سایبورگ ایرانی میتواند مبنای احیا و بازسازی خانواده ایرانی و تغییرات مثبت، درونزا، اخلاقگرا و کاملاً بومیِ اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و توسعهای در آینده منجر شود. هرچند سیاستگذاری کنونی در حوزه زنان و فضای مجازی به جای آنکه درجهت حمایت از این نوزایی تنظیم شود، کاملا در مقابل آن قرار گرفته است.
Corona & women
🔺صوت ارائه «کرونا، بازگشت به خانه و برآمدن الگوی نوظهور زنان خانهدارِ مجازی»؛ بیست دقیقه ارائه بعلاوه پرسش و پاسخ با داوران/ جایزه ملی سیاستگذاری/۱۶ اسفند ۱۳۹۹
🔺میپرسند در برابر سونامی سمیه راهکاری هم داری؟ میگویم بله پادزهر آن نه موعظههای منسوخ قرون وسطایی و اصرار بر گفتمان شکست خورده فیلترینگ و فشار بیشتر بر زنان، بلکه قدرتمند شدن زنان و فمینیسم است. همان فمینیسمی که توسط دستگاه پدرسالاری سنتی خطر امنیتی شمرده شده تکفیر و سرکوب میشود. توضیح بیشتر در یادداشت «آزادی زنانه؛ آرمانی شاید برای قرن آینده»
Forwarded from IndyPersian
⭕️ روابط پرفراز و نشیب پاپها با مسلمانان و مدرنیته
📌 دیدار پاپ فرانسیس و آیتالله سیستانی یک نمایش نمادین در مورد همکاری ادیان مختلف برای برقراری صلح بود
♦️پاپ فرانسیس رهبر کاتولیکهای جهان نخستین پاپی است که هفته گذشته به عراق قدم گذاشت. او در بخشی از سفر چهار روزه خود از جمعه ۱۵ تا دوشنبه ۱۸ اسفند با آیتالله سیستانی مرجع تقلید شیعیان دیدار کرد. جلسه خصوصی این دو رهبر مذهبی که حدود ۵۰ دقیقه به طول انجامید در نوع خود بیسابقه بود و بازتاب گستردهای داشت. دفتر آیتالله سیستانی اعلام کرد که در این ملاقات پیرامون چالشهای بزرگی که بشریت با آن روبهرو است و «نقش ایمان به خداوند متعال و رسالتش و پایبندی به ارزشهای والای اخلاقی در غلبه بر این چالشها» گفتوگو شد.
دیدار پاپ فرانسیس و آیتالله سیستانی خصوصا باتوجه به شرایط امنیتی موجود درعراق یک نمایش نمادین در مورد همکاری ادیان مختلف برای برقراری صلح بود. این دیدار را البته نمیشود جدا از شخصیت غیرارتدوکس پاپ کنونی هم فهمید (به عنوان نمونه، فرانسیس، اسمی که پاپ کنونی برای خود انتخاب کرده با سنت پاپهای پیشین نمیخواند).
بسیاری از مطالبی که در مورد این دیدار در رسانههای فارسی در روزهای گذشته منتشر شد از منظر رابطه شیعیان ایران و عراق و جایگاه آیتالله سیستانی به موضوع پرداختهاند. ما به این موضوع از منظر تاریخ مواجهه کلیسای کاتولیک با سایر مذاهب خواهیم پرداخت. موضوع این یادداشت اصلاحات در کلیسای کاتولیک رم است که زمینه گفتوگوهای کنونی رهبر کاتولیکهای جهان با رهبران مسلمان و پیروان سایر ادیان را فراهم کرده است. کسانی که تاریخ روابط مسیحیت یا یهودیت و اسلام را دنبال میکنند، میدانند که مسیحیت همیشه روی خوش به پیروان سایر ادیان نشان نمیداده است؛ و آن چه را در سفر پاپ به عراق در قالب نشان رسمی «کبوتر صلحی که بر فراز دجله و فرات در کنار پرچم واتیکان و عراق پرواز میکند» خود را نشان داد، باید در سایه تحولات حقوق بشری رخ داده در کلیسا فهمید. توضیح خواهیم داد که سفر پاپ به عراق بدون نتایج به دست آمده در شورای واتیکان دوم در فاصله سالهای ۱۹۶۵-۱۹۶۲ ممکن نبود.
ادامه مطلب...
🖌 میثم بادامچی
📌 دیدار پاپ فرانسیس و آیتالله سیستانی یک نمایش نمادین در مورد همکاری ادیان مختلف برای برقراری صلح بود
♦️پاپ فرانسیس رهبر کاتولیکهای جهان نخستین پاپی است که هفته گذشته به عراق قدم گذاشت. او در بخشی از سفر چهار روزه خود از جمعه ۱۵ تا دوشنبه ۱۸ اسفند با آیتالله سیستانی مرجع تقلید شیعیان دیدار کرد. جلسه خصوصی این دو رهبر مذهبی که حدود ۵۰ دقیقه به طول انجامید در نوع خود بیسابقه بود و بازتاب گستردهای داشت. دفتر آیتالله سیستانی اعلام کرد که در این ملاقات پیرامون چالشهای بزرگی که بشریت با آن روبهرو است و «نقش ایمان به خداوند متعال و رسالتش و پایبندی به ارزشهای والای اخلاقی در غلبه بر این چالشها» گفتوگو شد.
دیدار پاپ فرانسیس و آیتالله سیستانی خصوصا باتوجه به شرایط امنیتی موجود درعراق یک نمایش نمادین در مورد همکاری ادیان مختلف برای برقراری صلح بود. این دیدار را البته نمیشود جدا از شخصیت غیرارتدوکس پاپ کنونی هم فهمید (به عنوان نمونه، فرانسیس، اسمی که پاپ کنونی برای خود انتخاب کرده با سنت پاپهای پیشین نمیخواند).
بسیاری از مطالبی که در مورد این دیدار در رسانههای فارسی در روزهای گذشته منتشر شد از منظر رابطه شیعیان ایران و عراق و جایگاه آیتالله سیستانی به موضوع پرداختهاند. ما به این موضوع از منظر تاریخ مواجهه کلیسای کاتولیک با سایر مذاهب خواهیم پرداخت. موضوع این یادداشت اصلاحات در کلیسای کاتولیک رم است که زمینه گفتوگوهای کنونی رهبر کاتولیکهای جهان با رهبران مسلمان و پیروان سایر ادیان را فراهم کرده است. کسانی که تاریخ روابط مسیحیت یا یهودیت و اسلام را دنبال میکنند، میدانند که مسیحیت همیشه روی خوش به پیروان سایر ادیان نشان نمیداده است؛ و آن چه را در سفر پاپ به عراق در قالب نشان رسمی «کبوتر صلحی که بر فراز دجله و فرات در کنار پرچم واتیکان و عراق پرواز میکند» خود را نشان داد، باید در سایه تحولات حقوق بشری رخ داده در کلیسا فهمید. توضیح خواهیم داد که سفر پاپ به عراق بدون نتایج به دست آمده در شورای واتیکان دوم در فاصله سالهای ۱۹۶۵-۱۹۶۲ ممکن نبود.
ادامه مطلب...
🖌 میثم بادامچی
ایندیپندنت فارسی
میثم بادامچی | روابط پرفراز و نشیب پاپها با مسلمانان و مدرنیته
پاپ فرانسیس رهبر کاتولیکهای جهان نخستین پاپی است که هفته گذشته به عراق قدم گذاشت. او در بخشی از سفر چهار روزه خود از جمعه ۱۵ تا دوشنبه ۱۸ اسفند با آیتالله سیستانی مرجع تقلید شیعیان دیدار کرد. جلسه
Forwarded from برنامه تلویزیونی ایستگاه
⭕️ در برنامه امشب «چراغ مطالعه» میزبان محمدحسین بادامچی، مترجم کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن » خواهیم بود.
⏰ شنبه ۲۳ اسفند، ساعت ۲۱، شبکه چهار
🔺 دیوید مناشری نویسنده این کتاب محقق تاریخ مدرن و مؤسس و مدیر مرکز مطالعات ایران در دانشگاه تلاویو است. او دکتری خاورمیانه دارد و سالهاست مطالعات خود را بر سیاست، جامعه، دین و اسلامی شیعی در ایران متمرکز کرده است.
🔺 محمدحسین بادامچی که دانشجوی دکتری رشته جامعهشناسی فرهنگی است این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است.
@cheraghtv4
⏰ شنبه ۲۳ اسفند، ساعت ۲۱، شبکه چهار
🔺 دیوید مناشری نویسنده این کتاب محقق تاریخ مدرن و مؤسس و مدیر مرکز مطالعات ایران در دانشگاه تلاویو است. او دکتری خاورمیانه دارد و سالهاست مطالعات خود را بر سیاست، جامعه، دین و اسلامی شیعی در ایران متمرکز کرده است.
🔺 محمدحسین بادامچی که دانشجوی دکتری رشته جامعهشناسی فرهنگی است این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است.
@cheraghtv4
Forwarded from برنامه تلویزیونی ایستگاه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 آیتم معرفی برنامه امشب | بررسی کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» | با حضور محمدحسین بادامچی، مترجم کتاب
⭕️ کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» تاریخچهای از تغییر و تحولات نظام آموزشی ایران در دوران معاصر فراهم کرده است و نفوذ گامبهگام آموزش جدید غربی در نظام اجتماعی سنتی دوران قاجار و نقش آن در تغییر تدریجی نظام ایران قدیم و ظهور ایران مدرن را به تصویر میکشد. نویسنده تغییر در نظام آموزشی را از عوامل مهم مدرنیزاسیون ایرانی میداند و این فرایند را در دوره قاجار، دوره رضاشاه، دوره سلطنت محمدرضا پهلوی و ده سال ابتدایی بعد از انقلاب اسلامی ردیابی و تحلیل میکند.
⏰ شنبه، ۲۳ اسفند، ساعت ۲۱، شبکه چهار
@cheraghtv4
⭕️ کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» تاریخچهای از تغییر و تحولات نظام آموزشی ایران در دوران معاصر فراهم کرده است و نفوذ گامبهگام آموزش جدید غربی در نظام اجتماعی سنتی دوران قاجار و نقش آن در تغییر تدریجی نظام ایران قدیم و ظهور ایران مدرن را به تصویر میکشد. نویسنده تغییر در نظام آموزشی را از عوامل مهم مدرنیزاسیون ایرانی میداند و این فرایند را در دوره قاجار، دوره رضاشاه، دوره سلطنت محمدرضا پهلوی و ده سال ابتدایی بعد از انقلاب اسلامی ردیابی و تحلیل میکند.
⏰ شنبه، ۲۳ اسفند، ساعت ۲۱، شبکه چهار
@cheraghtv4
مرجع ضمیر «امنیت داریم» کیست؟
دیروز یکشنبه ۲۴ اسفند ساعت ۱۱ صبح برای ارائه و فیلمبرداری ایده کلی کانال جمهوری سوم در رسانه «گود» به سالن سوره حوزه هنری دعوت شده بودم. حوزه هنری داخل طرح ترافیک است و نیم ساعتی در صف پارکینگ مصلی ایستادم تا جایی برای پارک ماشین پیدا کنم و ساعت یازده شد. گفتم برای اینکه بدقولی نشود به جای مترو با موتور بروم. اسنپ بایک گرفتم و ترک موتور نشستم و با گوشی آیفون یازدهی که همسرم و خواهرم چندماه پیش هدیه داده بودند همان ترک موتور خواستم پول اسنپ را پرداخت کنم. چون کیفم هم جلوی پایم بود و نگران بودم گوشی از دستم بیفتد، به سرعت اطلاعات را وارد کردم ولی بانک پاسارگاد رمز پویا را نفرستاد. در خیابان قائم مقام پشت چراغ قرمز مطهری برای بار دوم درخواست رمز دوم را زدم و اینبار آمد. چراغ سبز شد و موتوری هم گاز داد. عدد را وارد کردم و دکمه پرداخت را زدم که یکهو دیدم گوشی دارد از دستم بالا می رود. سفت آنرا گرفتم و درحالیکه شوکه شده بودم سرم را کمی بالا آوردم و دیدم از موتور کناری که دست راست کمی جلوتر از ما داشت میراند یک نفر دارد گوشی را می قاپد. گوشی را رها نکردم و او هم کشید. ناگهان دیدم راننده پیک موتوری هم کنترل موتور را از دست داده و داریم به سمت راست سقوط می کنیم. من گوشی را با دست چپم گرفته بودم و به همین خاطر روی دست چپم افتادم و طرف هم گوشی را در همان وضعیت کشید و در کسری از ثانیه ناپدید شد. موتور ما به موتوری دیگری خورد و چون جلوی ما یک خاور دوبله ایستاده بود، موتوری دوم به تویوتایی که پارک بود خورد و بعداً فهمیدم ده میلیونی خسارت به آن ماشین زد. من فقط پاشدم و عینکم را روی چشمم زدم وکیفم را برداشتم شروع کردم به دویدن...
ادامه در
https://telegra.ph/Whose-security-03-15
دیروز یکشنبه ۲۴ اسفند ساعت ۱۱ صبح برای ارائه و فیلمبرداری ایده کلی کانال جمهوری سوم در رسانه «گود» به سالن سوره حوزه هنری دعوت شده بودم. حوزه هنری داخل طرح ترافیک است و نیم ساعتی در صف پارکینگ مصلی ایستادم تا جایی برای پارک ماشین پیدا کنم و ساعت یازده شد. گفتم برای اینکه بدقولی نشود به جای مترو با موتور بروم. اسنپ بایک گرفتم و ترک موتور نشستم و با گوشی آیفون یازدهی که همسرم و خواهرم چندماه پیش هدیه داده بودند همان ترک موتور خواستم پول اسنپ را پرداخت کنم. چون کیفم هم جلوی پایم بود و نگران بودم گوشی از دستم بیفتد، به سرعت اطلاعات را وارد کردم ولی بانک پاسارگاد رمز پویا را نفرستاد. در خیابان قائم مقام پشت چراغ قرمز مطهری برای بار دوم درخواست رمز دوم را زدم و اینبار آمد. چراغ سبز شد و موتوری هم گاز داد. عدد را وارد کردم و دکمه پرداخت را زدم که یکهو دیدم گوشی دارد از دستم بالا می رود. سفت آنرا گرفتم و درحالیکه شوکه شده بودم سرم را کمی بالا آوردم و دیدم از موتور کناری که دست راست کمی جلوتر از ما داشت میراند یک نفر دارد گوشی را می قاپد. گوشی را رها نکردم و او هم کشید. ناگهان دیدم راننده پیک موتوری هم کنترل موتور را از دست داده و داریم به سمت راست سقوط می کنیم. من گوشی را با دست چپم گرفته بودم و به همین خاطر روی دست چپم افتادم و طرف هم گوشی را در همان وضعیت کشید و در کسری از ثانیه ناپدید شد. موتور ما به موتوری دیگری خورد و چون جلوی ما یک خاور دوبله ایستاده بود، موتوری دوم به تویوتایی که پارک بود خورد و بعداً فهمیدم ده میلیونی خسارت به آن ماشین زد. من فقط پاشدم و عینکم را روی چشمم زدم وکیفم را برداشتم شروع کردم به دویدن...
ادامه در
https://telegra.ph/Whose-security-03-15
Telegraph
Whose security?
مرجع ضمیر «امنیت داریم» کیست؟ دیروز یکشنبه 24 اسفند ساعت 11 برای ارائه و فیلمبرداری ایده کلی کانال جمهوری سوم در رسانه «گود» به سالن سوره حوزه هنری دعوت شده بودم. حوزه هنری داخل طرح ترافیک است و نیم ساعتی در صف پارکینگ مصلی ایستادم تا جایی برای پارک ماشین…
Forwarded from برنامه تلویزیونی ایستگاه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم کامل قسمت یازدهم (فصل علوم اجتماعی)، کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن»
📌 کتاب دارد درباره موضوعی صحبت میکند که همه مردم ایران با آن درگیر هستند و آن چیز از نظر مردم پرستیژ است که کتاب هم به آن پرستیژ میگوید؛ یعنی مردم به آموزش در ایران بهعنوان یک نردبان منزلت نگاه میکنند بهعنوان چیزی که با آن پرستیژ پیدا کنند و اتفاقاً کتاب دارد میگوید حکومت هم به آموزش از دوره قاجار تا پهلوی بهعنوان مهمترین اهرم ساخت طبقه نخبگان جدید در ایران نگاه میکند. 1811 از اولین اعزام دو نفر دانشجو به فرنگ یک مسئلهای را شروع کردیم و کتاب دارد این پیوستگی را نشان میدهد. از 1811 تا 1979 یک پیوستگی وجود دارد که از همان اعزام دو نفر شروع میشود و تا 1979 ادامه پیدا میکند. آن دو نفر مثل یک گولهی برفی که کمکم به یک بهمن تبدیل شده باشد تبدیل به یک طبقه نخبگان جدید میشوند.
📺 ۵۶ دقیقه، ۲۳ اسفند ۹۹، شبکه چهار سیما
➕ آپارات
https://www.aparat.com/v/STpiW
➕ کستباکس
https://castbox.fm/vb/365239199
@cheraghtv4
📌 کتاب دارد درباره موضوعی صحبت میکند که همه مردم ایران با آن درگیر هستند و آن چیز از نظر مردم پرستیژ است که کتاب هم به آن پرستیژ میگوید؛ یعنی مردم به آموزش در ایران بهعنوان یک نردبان منزلت نگاه میکنند بهعنوان چیزی که با آن پرستیژ پیدا کنند و اتفاقاً کتاب دارد میگوید حکومت هم به آموزش از دوره قاجار تا پهلوی بهعنوان مهمترین اهرم ساخت طبقه نخبگان جدید در ایران نگاه میکند. 1811 از اولین اعزام دو نفر دانشجو به فرنگ یک مسئلهای را شروع کردیم و کتاب دارد این پیوستگی را نشان میدهد. از 1811 تا 1979 یک پیوستگی وجود دارد که از همان اعزام دو نفر شروع میشود و تا 1979 ادامه پیدا میکند. آن دو نفر مثل یک گولهی برفی که کمکم به یک بهمن تبدیل شده باشد تبدیل به یک طبقه نخبگان جدید میشوند.
📺 ۵۶ دقیقه، ۲۳ اسفند ۹۹، شبکه چهار سیما
➕ آپارات
https://www.aparat.com/v/STpiW
➕ کستباکس
https://castbox.fm/vb/365239199
@cheraghtv4
Forwarded from برنامه تلویزیونی ایستگاه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
➕ گزیده گفتگو با محمدحسین بادامچی (نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن)
در ایران مردم به آموزش به عنوان نردبان منزلت نگاه میکنند، وسیلهای برای کسب پرستیژ. حکومت نیز از دوره قاجار به آموزش به عنوان ابزار ساخت طبقه جدید نگاه میکند.
https://www.instagram.com/tv/CMq9R0zBRm4/?utm_source=ig_web_copy_link
@cheraghtv4
در ایران مردم به آموزش به عنوان نردبان منزلت نگاه میکنند، وسیلهای برای کسب پرستیژ. حکومت نیز از دوره قاجار به آموزش به عنوان ابزار ساخت طبقه جدید نگاه میکند.
https://www.instagram.com/tv/CMq9R0zBRm4/?utm_source=ig_web_copy_link
@cheraghtv4
از جوکر به بیجه: آغاز با شکوه قرن
🔴سرعت فرسایش جامعه در ایران شتابی غیرقابل هضم گرفته است و عمده ما در مکانیزم ذهنی دفاعی بیحاصلی تا زمانیکه دچار بحران نشدهایم و یا حتی اندک زمانی پس از فاجعه آنرا انکار میکنیم تا فراموش شود و شاید دردش را کمتر تحمل کنیم. این فرسایش جامعه بویژه در ایام عید نوروز بیشتر به چشم میآمد و حالا دوسالی که دید و بازدید عید و ماه رمضان هم تعطیل شده، همین اندک آگاهی هم از دست رفته: آگاهی از بسیار قوم و خویشان و همسایگان و دوستان و آشنایان که به تدریج به حاشیه رانده شدهاند، قافیه را باختهاند یا در سکوت و انزوا استراتژیهای بقای خاصی را در پیش گرفتهاند. آنها که توانستهاند از کشور گریختهاند، چه بسیار ازدواجهایی که با طلاق فروپاشیده، خانوادههای جوانی که از سر نیاز اقتصادی بعد از ازدواج دوباره به خانه پدر و مادر بازگشتهاند، پیردختران و پیرپسرانی که در خانه پدران و مادران به میانسالی رسیدهاند و موهایشان سفید شده است، فرزندانی که به تدریج جدا شدهاند و کسی از حال آنها خبر ندارد، گوشههای ضعیف فامیل، ورشکستگان و بیوهها و بیکاران که از سر فقر حاشیهنشین شده از یادها فراموش شدهاند. کودکانی که هرروز تعدادشان کمتر میشود و خانههایی که دیگر رمق مهمان ندارند و روابطی سطحی که اگر امروز هستند مثل نقش روی ماسه، چند صباح دیگر نخواهند بود.
🔴من زندگانی ایرانیان در شرایط سقوط حیات عمومی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را تا پیش از دی ماه ۱۳۹۶ درگیر انتخاب در چهارراهِ خروج، اعتراض، سازش، و کنارهگیری میدانستم که استراتژی پنجم جوکریسم با مسدود شدن مسیر اعتراض در فاصله دی ۹۶ تا آبان خونین ۹۸ به آن افزوده شد. استراتژی سازش همان چیزی است که سریال هیولای مهران مدیری در روایت سقوط سیستماتیک شرافتهای منفرد و مستقل به خوبی آنرا تصویر کرد و استراتژی خروج با تحریمهای چندسال اخیر و سقوط چندباره پول ملی اینک بسیار دور از دسترس و خطیر به نظر میرسد. کمی بعد از جوکر، فیلم کرهای انگل parasite منتشر شد که بر خلاف شورش نیهیلیستی جوکری علیه صاحبان انحصاری قدرت و رسانه و سرمایه، زندگی انگلوار طبقات فرودست زیر سایه تحقیر طبقات بالا و این تنازع طبقاتی غیراخلاقی و پست و خشن را به تصویر کشید. با آغاز شدن کرونا و استهلاک بیشتر جامعه ایرانی گمان میکنم که تصویر جوکری با تصویر انگلی در حال در آمیختن است و این چیزی است که به گمان من میکائیل دیانی در مستند «بیجه» که اخیراً منتشر شده آنرا به تصویر میکشد. بیجه مستندی است از پرونده آدمربایی، تجاوز و قتل زنجیرهای ۲۱ کودک در پاکدشت که در بیاعتنایی کامل دستگاه انتظامی و قضایی و دولتی، در سال ۸۲ بدست محمد بسیجه معروف به بیجه طی ۱۸ ماه به وقوع پیوست.
🔴به گمانم وقایعی مثل «سیل دروازه قرآن شیراز در نوروز ۹۸»، «ورشکستکی مؤسسات اعتباری ثامن و ...»، «قتل رومینا بدست پدر»، «سقوط هواپیمای اوکراینی با پدافند خودی»، «سقوط بورس»، «مرگ بسیاری عزیزان بر اثر کرونا» و «خودکشیهای پرتعداد از دختر آبی و کارگر صنعت نفت و نوجوان دستفروش برنامه ماه عسل تا هاله لاجوردی و اخیراً آزاده نامداری» بخوبی نشان میدهد که تصور در امان بودن طبقات بالا و متصل از لبه تیز پرّهی مرگبار بحرانی که با سرعتی مهیب در مرکز میگردد و همه چیز را به سوی خود میکشد، تصوری باطل است و اگرچه طبقات فرودست عریان و بیپناه در مقابل این تیغ تیز رها شدهاند، اما از سال ۸۲ تا امروز شرایط به گونهای پیش رفته که قربانی بعدی این سیکل قهقرایی سقوط و فلاکت «تولید انبوه بیجهها» میتواند هریک از ما و نزدیکانمان باشد.
♦️در مستند بیجه بعد از نشان دادن صحبتهای مادر یکی از قربانیان که میگفت «اگر نیروی انتظامی به جای پافشاری بر مفقود شدن و بیاعتنایی، چهارتا مأمور همان روز دنبال او به کوره آجرپزی بیجه میفرستاد پسرم زنده میماند» از مادر دیگری نقل میکند که در پاسخ اینکه «چرا پسر دیگرتان را تنها مدرسه میفرستید» میگوید «چون دیگر بیجه اعدام شده!». این سستی و بیارادگی و انجماد فراگیر آغاز قرن ۱۴۰۰ ایرانی است که بخاطر آن ایرانیان نگونبخت نسلهای آتی، ما را نفرین خواهند کرد.
🔴سرعت فرسایش جامعه در ایران شتابی غیرقابل هضم گرفته است و عمده ما در مکانیزم ذهنی دفاعی بیحاصلی تا زمانیکه دچار بحران نشدهایم و یا حتی اندک زمانی پس از فاجعه آنرا انکار میکنیم تا فراموش شود و شاید دردش را کمتر تحمل کنیم. این فرسایش جامعه بویژه در ایام عید نوروز بیشتر به چشم میآمد و حالا دوسالی که دید و بازدید عید و ماه رمضان هم تعطیل شده، همین اندک آگاهی هم از دست رفته: آگاهی از بسیار قوم و خویشان و همسایگان و دوستان و آشنایان که به تدریج به حاشیه رانده شدهاند، قافیه را باختهاند یا در سکوت و انزوا استراتژیهای بقای خاصی را در پیش گرفتهاند. آنها که توانستهاند از کشور گریختهاند، چه بسیار ازدواجهایی که با طلاق فروپاشیده، خانوادههای جوانی که از سر نیاز اقتصادی بعد از ازدواج دوباره به خانه پدر و مادر بازگشتهاند، پیردختران و پیرپسرانی که در خانه پدران و مادران به میانسالی رسیدهاند و موهایشان سفید شده است، فرزندانی که به تدریج جدا شدهاند و کسی از حال آنها خبر ندارد، گوشههای ضعیف فامیل، ورشکستگان و بیوهها و بیکاران که از سر فقر حاشیهنشین شده از یادها فراموش شدهاند. کودکانی که هرروز تعدادشان کمتر میشود و خانههایی که دیگر رمق مهمان ندارند و روابطی سطحی که اگر امروز هستند مثل نقش روی ماسه، چند صباح دیگر نخواهند بود.
🔴من زندگانی ایرانیان در شرایط سقوط حیات عمومی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را تا پیش از دی ماه ۱۳۹۶ درگیر انتخاب در چهارراهِ خروج، اعتراض، سازش، و کنارهگیری میدانستم که استراتژی پنجم جوکریسم با مسدود شدن مسیر اعتراض در فاصله دی ۹۶ تا آبان خونین ۹۸ به آن افزوده شد. استراتژی سازش همان چیزی است که سریال هیولای مهران مدیری در روایت سقوط سیستماتیک شرافتهای منفرد و مستقل به خوبی آنرا تصویر کرد و استراتژی خروج با تحریمهای چندسال اخیر و سقوط چندباره پول ملی اینک بسیار دور از دسترس و خطیر به نظر میرسد. کمی بعد از جوکر، فیلم کرهای انگل parasite منتشر شد که بر خلاف شورش نیهیلیستی جوکری علیه صاحبان انحصاری قدرت و رسانه و سرمایه، زندگی انگلوار طبقات فرودست زیر سایه تحقیر طبقات بالا و این تنازع طبقاتی غیراخلاقی و پست و خشن را به تصویر کشید. با آغاز شدن کرونا و استهلاک بیشتر جامعه ایرانی گمان میکنم که تصویر جوکری با تصویر انگلی در حال در آمیختن است و این چیزی است که به گمان من میکائیل دیانی در مستند «بیجه» که اخیراً منتشر شده آنرا به تصویر میکشد. بیجه مستندی است از پرونده آدمربایی، تجاوز و قتل زنجیرهای ۲۱ کودک در پاکدشت که در بیاعتنایی کامل دستگاه انتظامی و قضایی و دولتی، در سال ۸۲ بدست محمد بسیجه معروف به بیجه طی ۱۸ ماه به وقوع پیوست.
🔴به گمانم وقایعی مثل «سیل دروازه قرآن شیراز در نوروز ۹۸»، «ورشکستکی مؤسسات اعتباری ثامن و ...»، «قتل رومینا بدست پدر»، «سقوط هواپیمای اوکراینی با پدافند خودی»، «سقوط بورس»، «مرگ بسیاری عزیزان بر اثر کرونا» و «خودکشیهای پرتعداد از دختر آبی و کارگر صنعت نفت و نوجوان دستفروش برنامه ماه عسل تا هاله لاجوردی و اخیراً آزاده نامداری» بخوبی نشان میدهد که تصور در امان بودن طبقات بالا و متصل از لبه تیز پرّهی مرگبار بحرانی که با سرعتی مهیب در مرکز میگردد و همه چیز را به سوی خود میکشد، تصوری باطل است و اگرچه طبقات فرودست عریان و بیپناه در مقابل این تیغ تیز رها شدهاند، اما از سال ۸۲ تا امروز شرایط به گونهای پیش رفته که قربانی بعدی این سیکل قهقرایی سقوط و فلاکت «تولید انبوه بیجهها» میتواند هریک از ما و نزدیکانمان باشد.
♦️در مستند بیجه بعد از نشان دادن صحبتهای مادر یکی از قربانیان که میگفت «اگر نیروی انتظامی به جای پافشاری بر مفقود شدن و بیاعتنایی، چهارتا مأمور همان روز دنبال او به کوره آجرپزی بیجه میفرستاد پسرم زنده میماند» از مادر دیگری نقل میکند که در پاسخ اینکه «چرا پسر دیگرتان را تنها مدرسه میفرستید» میگوید «چون دیگر بیجه اعدام شده!». این سستی و بیارادگی و انجماد فراگیر آغاز قرن ۱۴۰۰ ایرانی است که بخاطر آن ایرانیان نگونبخت نسلهای آتی، ما را نفرین خواهند کرد.
Telegram
یاسر عرب
🎥
تیزر مستند «بیجه» روایت پروندهی قتل و تجاوز به بیش از ۱۸ کودک (و سه بزرگسال) طی ۱۸ ماه توسط «محمد بسیجه» (معروف به بیجه)
این مستند هم اکنون در دسترس شماست:
https://hashure.com/ekran/%D8%A8%DB%8C%D8%AC%D9%87?lang=fa
♨️هشدار!
مراقب باشید هنگام باز کردن…
تیزر مستند «بیجه» روایت پروندهی قتل و تجاوز به بیش از ۱۸ کودک (و سه بزرگسال) طی ۱۸ ماه توسط «محمد بسیجه» (معروف به بیجه)
این مستند هم اکنون در دسترس شماست:
https://hashure.com/ekran/%D8%A8%DB%8C%D8%AC%D9%87?lang=fa
♨️هشدار!
مراقب باشید هنگام باز کردن…
👍1
ادب منافقانه زیستن
به بهانه فوت آزاده نامداری
🔺 این روزها برخی دوستان تماس میگیرند و بعد از یک احوالپرسی مختصر دعوت میکنند که فلانی کاندیدا شده و برای تغییر آمده و دارد با نخبگان صاحب ایده و تحولخواه جلسه میگذارد، یک جلسه تو هم بیا برویم. از این همه سادهلوحی دوستان تعجب میکنم و خیلی سریع به او میفهمانم که از آن قماش آدمهایی نیستم که مثل گربه در هر شرایطی روی زمین میافتند و جای خود را پیدا میکنند. البته دوستان هم از این قماش فرصتطلب نیستند و حرفشان اینست که بالاخره که باید از فرصتهای موجود استفاده کرد. اما در چه زمینه و زمانهای و به چه قیمتی؟
🔺 جامعه ایران زیربنایی دارد و روبنایی. مردم از کودکی میآموزند که بعنوان یک «بچه مؤدب» و «ملت نجیب» به معادلات و نیروها و تغییرات زیربنا توجهی نداشته باشند و در فضای روبناییای که برایشان مباح شمرده شده برای نجات خودشان تلاش کنند و و غرولندکنان به زیربناها هم علنا احترام بگذارند. اما آنها توجه ندارند که همین فضای مباحی که تمام قواعد ترقی در آن مطابق خواست صاحبان قدرت زیربنایی تعیین شده هم روز به روز در حال تنگتر شدن است.
🔺 این همان چیزی است که من به آن «ادب منافقانه زیستن» در ایران مینامم و آنقدر قدیمی و کهن و ریشهدار هست که در رگهای همهمان جاری باشد. منتها مسأله این است که زیست منافقانه هنر خودش را دارد و کوچکترین تخطی از آن میتواند به قیمت جان شخص تمام شود. از این جهت من علیرغم همه تفاوتها شباهت زیادی بین مرگ #آزاده_نامداری با کشته شدن #میترا_استاد یا حتی #قاضی_منصوری میبینم. مسأله این است که منافقپروری و منافقکشی دو حلقه متوالی یک سیستم بسته مدیریت روبتا توسط زیربنا هستند و منافق دقیقا به همان دلیل که منافق است و رشد میکند، تابوت خود و دلیل سقوط خود را هم بالای نردبان میکشاند.
♦ دلیل فوت آزاده نامداری هرچه باشد او نه در ایران که در سوییس توسط دوربینی ترور شخصیتی شد که تصویر بیحجاب او را شکار کرد. مهم این نیست که چه کسی آن فیلم را گرفت، از اصول زیست منافقانه این است که هرکسی (حتی نزدیکترین افراد به تو) بالقوه میتواند فاعل چنین خیانتی باشد. مگر نه اینکه بخش بزرگ انرژی منافقان صرف ظاهرسازی میشود و سپس تجسس آنکه آیا نزدیکان من حفظ آبرو میکنند یا رقبای من کجا نقاب را اشتباها برداشته ردی از خود بر جا گذاشتهاند. منافق هرچقدر هم که زیادهخواهی خود را کنترل کند پایان کار او خسارت دین و دنیا و آخرت است. اصلاح با زیست منافقانه جمعپذیر نیست و برچیدن بساط نفاق بحثی مربوط به زیربناهاست...
به بهانه فوت آزاده نامداری
🔺 این روزها برخی دوستان تماس میگیرند و بعد از یک احوالپرسی مختصر دعوت میکنند که فلانی کاندیدا شده و برای تغییر آمده و دارد با نخبگان صاحب ایده و تحولخواه جلسه میگذارد، یک جلسه تو هم بیا برویم. از این همه سادهلوحی دوستان تعجب میکنم و خیلی سریع به او میفهمانم که از آن قماش آدمهایی نیستم که مثل گربه در هر شرایطی روی زمین میافتند و جای خود را پیدا میکنند. البته دوستان هم از این قماش فرصتطلب نیستند و حرفشان اینست که بالاخره که باید از فرصتهای موجود استفاده کرد. اما در چه زمینه و زمانهای و به چه قیمتی؟
🔺 جامعه ایران زیربنایی دارد و روبنایی. مردم از کودکی میآموزند که بعنوان یک «بچه مؤدب» و «ملت نجیب» به معادلات و نیروها و تغییرات زیربنا توجهی نداشته باشند و در فضای روبناییای که برایشان مباح شمرده شده برای نجات خودشان تلاش کنند و و غرولندکنان به زیربناها هم علنا احترام بگذارند. اما آنها توجه ندارند که همین فضای مباحی که تمام قواعد ترقی در آن مطابق خواست صاحبان قدرت زیربنایی تعیین شده هم روز به روز در حال تنگتر شدن است.
🔺 این همان چیزی است که من به آن «ادب منافقانه زیستن» در ایران مینامم و آنقدر قدیمی و کهن و ریشهدار هست که در رگهای همهمان جاری باشد. منتها مسأله این است که زیست منافقانه هنر خودش را دارد و کوچکترین تخطی از آن میتواند به قیمت جان شخص تمام شود. از این جهت من علیرغم همه تفاوتها شباهت زیادی بین مرگ #آزاده_نامداری با کشته شدن #میترا_استاد یا حتی #قاضی_منصوری میبینم. مسأله این است که منافقپروری و منافقکشی دو حلقه متوالی یک سیستم بسته مدیریت روبتا توسط زیربنا هستند و منافق دقیقا به همان دلیل که منافق است و رشد میکند، تابوت خود و دلیل سقوط خود را هم بالای نردبان میکشاند.
♦ دلیل فوت آزاده نامداری هرچه باشد او نه در ایران که در سوییس توسط دوربینی ترور شخصیتی شد که تصویر بیحجاب او را شکار کرد. مهم این نیست که چه کسی آن فیلم را گرفت، از اصول زیست منافقانه این است که هرکسی (حتی نزدیکترین افراد به تو) بالقوه میتواند فاعل چنین خیانتی باشد. مگر نه اینکه بخش بزرگ انرژی منافقان صرف ظاهرسازی میشود و سپس تجسس آنکه آیا نزدیکان من حفظ آبرو میکنند یا رقبای من کجا نقاب را اشتباها برداشته ردی از خود بر جا گذاشتهاند. منافق هرچقدر هم که زیادهخواهی خود را کنترل کند پایان کار او خسارت دین و دنیا و آخرت است. اصلاح با زیست منافقانه جمعپذیر نیست و برچیدن بساط نفاق بحثی مربوط به زیربناهاست...
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
توضیحات آزاده نامداری در مورد عکس بدون حجابش
واکنش آزاده نامداری به تصاویر خصوصی اش در سوییس به تصاویر بدون حجاب «آزاده نامداری» در خارج از کشور، در فضای مجازی ایجاد بحث کرده است! همراه تصاویر منتشر شده -واکنش آزاده نامداری به انتشار تصاویر جنجالی اش واکنش آزاده نامداری به انتشار تصاویر جنجالی در فضای…
👍1