جمهورى سوم – Telegram
جمهورى سوم
3.1K subscribers
251 photos
44 videos
90 files
402 links
پژوهشى در بازسازی تفکر، عمل و سوژه انقلاب ۵۷


ارتباط از طريق
@atzenooar
Download Telegram
طبقه متوسط باید زنجیر اسارت اصلاح طلبان را پاره کند!
اتحاد ترس طبقه متوسط با حاکمیت یا خیانت اصلاح طلبان؟


🔻آیا آنطور که محسن حسام مظاهری گفته است، طبقه متوسط با حاکمیت اتحادی بر پایه ترس و اشتراک منافع تشکیل داده است؟* تصور من چنین هست و چنین نیست. طبقه متوسط در بند است.


🔴طبقه متوسط شهری ایرانی از نظر من متولد رژیم پهلوی است اما مثل بسیاری از فرزندان ایرانی در سه رژیم سیاسی معاصر، بیش و پیش از آنکه پسر پدر خود باشد، فرزند جامعه خویش بود و راه خود را در پیش گرفت و راحت بگوییم ناخلف شد. در نهضت ملی با طبقه متوسط قدیم ایران در مقابل شاه و دربار متحد شد اما سر آخر مصدق تنها ماند. به رغم سکوت رضایت آمیز و تا حدی منافع مشترک بازار و علما با رژیم و فئودالها در سالهای پس از کودتا و سکوت متقابل طبقه متوسط شهری در مقابل کشتار طبقه متوسط سنتی در نیمه خرداد ۴۲، پس از آن عذاب وجدان گرفت، به رهبری روشنفکران دینی چپ به این آگاهی رسید که از انقلاب فاشیستی شاه و مردم فاصله بگیرد و با فراموش کردن حوادث مشروطه و استبداد صغیر، با خوش بینی زایدالوصفی با دین، طبقه متوسط سنتی و امام(ره) متحد شد. انقلاب را با ارائه چهره ای دموکراتیک و عدالت‌خواهانه از اسلامیسم در کنار بازاریان و مستضعفین به پیش راند و به پیروزی رساند و بعد از آن بود که به طرفة العینی ورق برگشت. حزب جمهوری اسلامی بعد از سنت‌گرایی اولیه با مستضعفان ائتلاف کرد و پیوند روح چپ انقلابی، رهبری کاریزماتیک امام و لویاتان اسلامی صحنه را در چنان طوفانی فروبرد که طبقه متوسط شهری هنوز هم از شوک سنگین آن بیدار نشده است.


🔴سخن کوتاه کنم. طبقه متوسط شهری همانطور که در سخنرانی هفته گذشته ام درباره کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران؛ نوشته صمد بهرنگی»** گفتم، به نظر من محصول دو نیروی اصلی از بالاست: دانشگاه و دولت نوسازی و البته نیروی سوم مقاومتی که از پایین در آن رشد می یابد: روشنفکری دینی چپ. در جمهوری دوم با اینکه نیروی سوم به کلی خنثا شده اما طبقه متوسط و دانشگاه، میدان تعیین کننده ایست که با فشارهای دائمی دولت نوسازی و مهار ایدئولوژیک و سنتی دست راستی، گاه به سمت دولت نوسازی چرخیده و گاه مقاومت کرده و به سمت مستضعفین گرایش یافته . نماد شکوه اجتماعی طبقه متوسط ایرانی بعد انقلاب را باید دوم خرداد ۷۶ دانست و فرآیند نفوذ و اداره آنرا باید از ۷۸ تا همین امروز بررسی کرد.


🔴نکته اساسی در این میان خیانت اصلاح طلبان است که بعنوان نیروهای نفوذی دولت نوسازی یا آشکارا بگویم هاشمی رفسنجانی در صفوف طبقه متوسط شهری مزورانه و منافقانه پروژه چپ زدایی و سیاست زدایی از طبقه متوسط و جلوگیری از پیوند آن با مستضعفین را بر عهده دارد تا طبقه متوسط شهری را دائما در تور دولت امنیت ملی-سرمایه داری نگه دارد . اصلاح طلبان طبقه متوسط را دائما از دموکراسی می ترسانند تا افسار سلطه سرمایه داری و نخبگان تکنوکرات بر طبقه متوسط هرگز پاره نشود . اصلاح طلبان به جای دغدغه دموکراسی، عدالت، آزادی و نفی سلطه، نوعی عافیت طلبی بورژوایی مصرفی و آزادیهای مبتذل خنثاسازی شده را محور مطالبات طبقه متوسط معرفی میکنند که ارکان اصلی و مقوم رژیم لویاتان-سرمایه داری- لسه فری آنان است که بوی گند فساد آن مشام همه را آزرده.


🔴جهت دوم عملکرد کثیف اصلاح طلبان دوگانه سازی پوچ ایدئولوژیک و فرهنگی میان دولت و حاکمیت است. رنج عمیق دلسوزان انقلابی چون منی اینجاست که حاکمیت نمی داند که با نگاه محافظه کار و امنیتی خود چگونه مداوما رژیم کثیف اصلاح طلبان را تقویت میکند . حسن روحانی در خیانت اصلی خود یعنی گسترش سرمایه داری و امنیت ملی حاکمیت را با خود همدست کرده اما با تکیه بر شکاف پوچ فرهنگی (مثل ماجرای دختر آبی) که زاییده حماقت حاکمیت است و قطعا در نهان توسط اصلاح طلبان تشویق و تحریک میشود، دو قطبی کاذبی ایجاد میکند و سرمایه اپوزوسیونی را جذب و همه اعتراضات را متوجه رأس نظام نشان میدهد . در مجموع این استراتژی بسیار هوشمندانه طراحی شده، اصلاح طلبان با چهار چیز مرزبندی کرده اند: دموکراسی سیاسی و مستضعفین از پایین و ایدئولوژی و اسلام از بالا. نتیجه همان دولت نوسازی آمرانه ملی یا استحاله جمهوری اسلامی به پهلوی است.


♦️امروز با تجاری شدن دانشگاه از یکسو و موج ملی کردن و تجاری سازی اینترنت از سوی دیگر، لحظه به لحظه اندک فضاهای تنفسی جامعه ایران نیز در حال مسدود شدن است. آیا وقت آن نرسیده که نسل جدید طبقه متوسط شهری ایرانی با بازگشت به ریشه های روشنفکری دینی چپ و انقلابی، دوباره به سوی مستضعفان و آرمان عدالت و آزادی و دموکراسی بازگردد ؟ آیا وقت آن نرسیده که حاکمیت نیز هشدار استحاله را دریابد و به جای ذبح مداوم آزادی و عدالت در آستان امنیت ، به ریشه های آرمانی خود بازگردد ؟

* https://news.1rj.ru/str/mohsenhesammazaheri/1684

** https://news.1rj.ru/str/IslamicLeft/806
جمهورى سوم
اغتشاشات بنزین.m4a
ائتلاف امنیت ملی-سرمایه داری و استحاله گام به گام انقلاب اسلامی
گزارشی خلاصه

محمدحسین بادامچی در آغاز ارائه خود با عنوان «ائتلاف سرمایه‌داری- امنیت ملی و استحاله گام به گام انقلاب اسلامی» با اشاره‌ای تلویحی به طعنه اخیر آقای حسن رحیم‌پور ازغدی به رییس جمهور در جلسه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: ما درباره رژیم پهلوی، خودمان را با مشروعیت‌های کلامی، متافیزیکی و شرعی و برداشت‌های سطحی از فساد و فحشا و دریافت کاریکاتوری از دست‌نشاندگی و استعمار فریب دادیم. هیچ‌گاه نظام سیاسی، امنیتی و اقتصادی شاه را نشناختیم و از این‌روی نسبت به استحاله نظام جمهوری اسلامی هم اگر رخ بدهد ناآگاه هستیم.

رژیم پهلوی را باید با توجه به ساختار اقتصادسیاسی، روابط دولت و جامعه و ایدئولوژی حکمرانی «دولت مقتدر توسعه‌گرا» یا «نوسازی آمرانه» نامید. بنابراین با نگاه ایدئولوژیک و دوگانه سازیهای فانتزی نمی‌توانیم نظام پهلوی را بفهمیم. تنها از یک منظر جامعه‌شناسیِ سیاسیِ انتقادی می‌توان روابط میان ارکان مختلف و به ظاهر بی ارتباط این رژیم را، از ساواک تا سازمان برنامه و بودجه، از ارتش تا دانشگاه آریامهر و از انقلاب سفید تا تمدن بزرگ ایرانی، فهمید. از نظر من دولت مقتدر توسعه‌گرا ترکیبی است از سرمایه‌داری و امنیت ملی که این نه یک بازار کامل و نه یک اقتصاد دولتی به معنای دهه شصتی است که ما می‌شناسیم. این یک دولت برنامه ریز امنیتی و یک سرمایه داری کنترل شده و رانتی است که از طرحی مشخص برای عبور از مراحل مختلف تاریخی استقرار و بسط خود تبعیت می کند.

وی در ادامه، هدف استعمار و امپریالیسم را جامعه‌زدایی و سیاست‌زدایی تعریف کرد که بر خلاف تصور شایع با توسعه، حاکمیت و دولت ملی، اقتدار، استقلال، منافع ملی، امنیت ملی، تعارض منطقه‌ای، تکنولوژی، تمدن و هویت‌گرایی تعارضی ندارد، بلکه تنها و تنها «ظهور سوژه سیاسی و احیای سنت» است که خط قرمز و مهار این دو، هدف اصلی استعمار محسوب می شود. از نظر بادامچی بحث جامعه جهانی و بازار بدون دولت تنها در دوران کوتاهی از فروپاشی شوروی تا تا حادثه11 سپتامبر مد نظر دولت امپریالیستی امریکاست و همانطور که «آلن تورن» در کتاب پارادایم جدید خود تصریح می کند، پس از  11سپتامبر با روند جدیدی از جامعه‌زدایی مواجه هستیم که با سه عنصر بازار، دولت‌های فاشیستی و جنگ صورت‌بندی می‌شوند؛ عناصری که برای کشورهای جهان سومی مثل ایران اصلاً تازه نیستند و یادآور همان الگوی استعماری نوسازی آمرانه در دوران جنگ سرد می باشند.

بادامچی در ادامه تصریح داشت: شواهد بسیاری وجود دارد که تلاش برای از سرگیری ساختار حکمرانی رژیم پهلوی و خنثی کردن انقلاب از همان ابتدا در جمهوری اسلامی نفوذ کرد اما با رحلت امام خمینی بود که انتقام گیری از ملت ایران به طور جدی آغاز گردید. در این میان از مرحوم ایت‌الله رفسنجانی نیز باید به عنوان نماد دگردیسی نظام یاد کرد. اشتباه است اگر کسی ایشان را خائن و یا دارای سوء نیت تلقی کند، بلکه مسأله اینجاست که او تنها کسی بود که به تعبیر دکتر داوری اردکانی و به حکم ضرورت، از عقلانیت توسعه‌یافتگی برخوردار بود. از همین حیث و به واسطه تصور ماقبل انقلابی از توسعه بود که در همان دوره بحث مادام‌العمری ریاست جمهوری ایشان مطرح گردید و دقیقاً به همین دلیل دوم خرداد 76 و سوم تیر 84 را باید دو واکنش اساسی همچون 15 خرداد 42 و انقلاب اسلامی 57 دانست، در همان راستا و در واکنش به همین پروژه. اولی توسط کارگزاران مصادره شد و به دولت فعلی انجامید و اجازه دهید بحث درباره دومی را به فرصت دیگری موکول کنیم. عجیب اینجاست که در این40 سال که پیرامون مسائل حکومت اسلامی و اسلامی سازی علوم انسانی بحث‌های زیادی مطرح شده درباره این دو فقره ی «امنیت ملی و سرمایه‌داری» نه تنها هیچ نظریه پردازی نشده بلکه برعکس به انحاء مختلف تایید هم شده اند و این مرتبط است با چپ‌زدایی گسترده‌ای که از ابتدای انقلاب و در ادامه سیاست‌های پهلوی در فضای فکری جامعه ایرانی تداوم یافت.

👇ادامه در

https://telegra.ph/Natinal-Security-Capitalism-alliance-against-Society-and-Revoloution-12-03

گزارش و صوت کل نشست در
https://news.1rj.ru/str/RCICA/336
Forwarded from Rabnews.ir
نشست «سقوط دانشگاه ایرانی در تاریخ»، 25آذر1398، با حضور دکتر خسرو باقری و دکتر شهین ایروانی در دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار می‌شود.

دکتر محمدحسین بادامچی، در این نشست، کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» را بازخوانی و تحلیل خواهد کرد.

نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن اثر دیوید مناشری است و با ترجمۀ محمدحسین بادامچی و عرفان مصلح از سوی نشر سینا منتشر شده است.

مناشری، آموزش جدید را اهرم اصلی، موتور محرک و مهم‌ترین ابزار مدرنیزاسیون ایران می‌داند. از این رو، وی کوشیده است بسط گام‌به‌گام آموزش جدید در نظام اجتماعی سنتی ایران را از سال ۱۸۱۱، تا پایان سلطنت پهلوی و سپس در دهه اول جمهوری اسلامی به تصویر کشد و نقش ویژهٔ نظام آموزشی را در تغییر تدریجی نظام ایران قدیم و ظهور ایران مدرن از طریق تربیت طبقهٔ نخبگان جدید تبیین کند.
Rabnews.ir/11895
@Rabnews
Audio
🔺در مصاحبه با باشگاه اندیشه: «جنبش ناراضیان آموزش عالی» یا موج مهاجرت نخبگان مهندسی به علوم انسانی در اواخر دهه هشتاد شمسی چه سرنوشتی پیدا کرد ؟


📍در حدود سال ۹۱-۹۲ پژوهشی را با حمایت ستاد نقشه جامع علمی کشور درباره مهاجرت نخبگان مهندسی به علوم انسانی انجام دادیم که اخیرا با عنوان «جنبش ناراضیان» به همت نشر آرما منتشر شد. پوریا طالقانی در این مصاحبه با زیرکی از سرنوشت جنبش ناراضیان و نسبت آن با ایجاد نهادهایی چون «گروه های علوم اجتماعی اسلامی»، «گسترش رشته های مدیریت و سیاستگذاری» ، «استارت آپ های اقماری دانشگاه ها» و «مدرسه علمیه مشکات» در دهه نود میپرسد که همگی ظاهرا از همین نخبگان مهندسی تغییر رشته داده به علوم انسانی و اسلامی تغذیه میکنند.
پاسخ من چنین بود: جنبش ناراضیان صدای فروپاشی کل نظام آموزشی ایران بود؛ اما مثل ماجرای عمده نهضتها، توسط گفتمان در قدرت بدل خورد و به روی کار آمدن مجموعه مخربتری از نهادها منجر شد. جنبش ناراضیان برای احیای علوم انسانی و هنر و بازاندیشی در الهیات و گشودن افق تمدنی برخاسته بود اما به استقرار نوع بسط یافته تر و قدرتمندی از لویاتان امنیتی-سرمایه داری انجامید.
معرکه گیری در مجلس ختم
نقدی بر نامزدی عدالتخواهان در انتخابات مجلس


🔴چند ماه مانده به انتخابات مجلس ۹۴ بود که اولین مقاله را در دعوت به گفتمان سیاسی تازه ای به نام «چپ اسلامی» با عنوان «جمهوری اسلامی و نیاز به رستاخیز نسل چهارم چپ اسلامی» نوشتم، و با توجه به چرخش نظام به راست پس از حوادث سال ۸۸، جوانان انقلابی را به انشعاب از اصولگرایی-اصلاح طلبی (راست سنتی و راست مدرن) دعوت کردم. گفتمان اصیل چپ اسلامی انقلاب ۵۷ با انواع و اقسام حملات و مصادره ها توسط هر دو بلوک در قدرت از رمق افتاده بود و دیگر به دشواری و تقلای بسیار می شد آرمانهای اصلی آن یعنی آزادی، عدالت، مردم سالاری، مستضعفین و سلطه ستیزی را از زیر آوار ارزشهای استحاله شده جمهوری دوم یعنی اقتدار، امنیت، مصلحت، تکنولوژی، مهندسی اجتماعی و سلطه بیرون کشید و پاک کرد و جلای آنرا به یاد مردمان آورد.


🔴از آن مقاله دقیقاً چهار سال می گذرد. بی پرده بگویم در آغاز این چهار سال من بسیار امیدوار بودم اما روند تغییرات در امتداد و شاید بدتر از چیزی بود که نسبت به آن هشدار می دادم: غلبه بیشتر راست و استحاله انقلاب. من و بسیاری از دوستانم که به هیچ کجا وابسته نبودیم (و شاید هنوز هم همدیگر را ندیده باشیم) در این چهار سال در متن حوادث بودیم و خاطرات و نوشته هایمان در این «کانالهای تلگرامی» را می شود نوعی روزنگار سیاسی داغ و دست اول از این ایام پر التهاب تلقی کرد. با اینحال ما ساده لوح نبودیم. می دانستیم که آرمانخواهی و کنش سیاسی اگر پیوند خود را با پیش و پس از خود روشن نکند یک موج بیهوده است. بسیاری از ناظران هم چنین برداشتی از ما داشتند. موجی احساسی که بالاخره فرو خواهد نشست یا نهایتاً در یک از انتخاباتها و حوادث سیاسی رسمی مصرف خواهد شد و به پایان خواهد رسید.


🔴تلگرام فیلتر شد و ما باز نوشتیم. طعن و لعن شدیم اما باز نوشتیم. از کار بیکار شدیم اما باز نوشتیم. احضاریه های دادسرای رسانه از راه رسید و ما باز نوشتیم. صفحات تلگرام و توییترمان از بین رفت اما باز هم نوشتیم. سخن سیاسی آرمانخواهانه و فضیلت گرایانه عمدتاً به درستی «تکراری» تلقی می شود، چون در اکثر اوقات-اگر تازه صادق باشد- اهل مقاومت و مبارزه نیست. انگار خودش هم می داند که آمده که مصرف بشود. می داند که نیروهای واقعی چیزهای دیگری هستند. قدرت و پول و تقدس از منطق دیگری تبعیت می کنند و نیازی به او ندارند. بنابراین سخن سیاسی انقلابی کهنه و مبهم می ماند. تا نبُرّد. تا گرد و خاک کند ولی روشن نکند. «آنها» در گردو خاک است که کارشان را بلدند.


🔴سال ۹۴ عموی من در لیست امید تهران بود و راهی مجلس شد. خدا حفظش کند مثل پدرم مرد سالم و پاکدست و روراستی است، اما مال نسل قبل است. نسل جوانانی که با انقلاب به قدرت رسیدند. نظام مال اینهاست. فرقی نمی کند، اصولگرا و اصلاح طلب به پای آن زحمت کشیده اند و برایش عرق ریخته اند و خون داده اند. دهه چهلی هایی مثل دیگر عموی شهیدم، جان داده اند که حکومت مسلمانهای دهه سی و بیستی استمرار یابد. اما این نسل دیگر کهنه شده. از یکجایی به بعد خواسته خودش را به زور تمدید کند، و این حالا به تحمیل کشیده شده. دهه شصتی در آستانه گذار مسالمت آمیز و با حفظ پیوستگی میان قدیم و جدید قرار داشت، اما آنها آقازادگانِ ما را که تکرار خودشانند برکشیده اند و باقی را رها کرده اند. تنها افق به ظاهر تازه و جذابی که برای دهه هفتادی ها و هشتادی ها ایجاد کرده اند مال است و استارت آپ. منتهای افق حکمرانیشان همین است. نمی دانند که چطور خانواده و مدرسه و دانشگاه و فرهنگ و اقتصاد و سیاست و سلامتی روحی و جسمی فرزندانشان را ویران کرده اند. اصلا تصوری از آن ندارند. می خواهند تداوم داشته باشند.


🔴آبان ۹۸ یک نقطه عطف بود. همه پیام آنرا شنیدیم اما زیست منافقانه انگار عادی شده است. مهمترین آموزه نظام آموزشی ما همین است که شتر دیدی ندیدی؛ فقط دنبال کار خودت باش؛ به تو چه! نهانخانه دل ایرانی به راستی چقدر جا دارد که این همه تناقض را در خود جا دهد و دم نیاورد؟ اینطور وقت ها یاد مادربزرگم می افتم که هنوز هم «حسرت عشق در یک زندگی سنتی» را در چشمانش می بینم. زن ایرانی نمادی است از این «تحمل». تقدیر تاریخی و الهی همین است. همه خوبند فقط تویی که مشکل داری. حتی با خدا هم نمی شود درد دل کرد. تنها باش با تناقضهایی که هرگز به سخن درنخواهند آمد... عدالتخواهانی که برای نمایندگی اقدام کرده اند مخلصند و اهل عمل، اما مگر صحنه را نمی بینند؟ چه کسی را می خواهند فریب دهند؟ در مجلس ختم جای معرکه گیری است؟


♦️آبان ۹۸ نه از جنس ۷۸ بود و نه ۸۸ بود و نه ۹۶. بوی دیگری داشت. ناامیدی هرچه بزرگتر باشد، امیدی که از دل آن می جوشد، قویتر و بزرگتر و با عزمهای بلندتر است. دوستان من! سوگمان را بر هم نزنید. بگذارید کمی بر این نعش عزیزی که روی دستمان مانده، اشک بریزیم ...
Forwarded from Sell old group buy old channel sell old channel
📍ساختار آموزشی، شکست خورده است.

🔹گفتگو با دکتر محمدحسین بادامچی:

🔻داوود طالقانی با دکتر محمدحسین بادامچی، نویسنده کتاب «جنبش ناراضیان» درباره دانشگاه، جنبش دانشجویی و نظام آموزشی گفتگو کرده است.

به اعتقاد ایشان، «ساختار آموزش عالی ما بی سر و صدا شکست خورده و این شکست را حدود سالهای 1390 عده‌ای درک کرده بودند. مهمترین نماد این شکست، بی‌معنایی رشته‌های مهندسی است. ما بیشترین تعداد مهندس را در جهان داریم و این وحشتناک است. از طرفی به هیچ وجه کشوری صنعتی نیستیم. این صدای شکستن را عده‌ای شنیدند و این شنیدن به جنبش ناراضیان مربوط است. آنها احساس کردند که سیستم آموزشی درست کار نمی‌کند. دانشجویان رشته‌های مهندسی، که به علوم انسانی روی آوردند اما مسیر آنها فهمیده نشد. تا جایی که پایانی تراژیک برای جریان این جنبش رقم خورد.»

📌ادامه این مطلب را در سایت باشگاه اندیشه بخوانید:

🔗 http://bashgah.net/go/ba236/

◇◇◇◇◇

«سکوت و فریاد»، پرونده باشگاه اندیشه درباره جنبش‌های دانشجویی 👇

@Bashgah_net
#اکران_فیلم #تحلیل_فیلم

🔴 جوکر و حوادث آبان
🔸اکران فیلم Joker 2019 به همراه تحلیل فیلم

با سخنرانی:
🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی
🔸 دکتر سید محمدتقی چاوشی
🔹 دکتر سید جواد میری
🔸 دکتر محمدحسین بادامچی
🔹 فاطمه دلاوری
🔸 ابوطالب صفدری

🗓 یکشنبه 8 دی 1398
اکران فیلم از ساعت 13:30 الی 15:30؛ تحلیل فیلم از ساعت 15:45 الی 19
🏢 آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه صنعتی شریف

❗️ جهت ثبت‌نام به لینک ایوند مراجعه کنید(ثبت‌نام برای عموم آزاد است):
📎 https://evnd.co/4WR5s

————————
🆔: @mohajer_thinktank
Forwarded from جنگل
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
“در میانه ستایش و تخریب”
روایتی دیگر از جدال دانشجوی منتقد با رئیس قوه قضائیه بر میزان علی(ع)
با ضمیمه سخنان امیرالموئمنین در نهج‌البلاغه
#من_مسلمانم
Forwarded from Rabnews.ir
نشست «بازخوانی تاریخ دانشگاه ایرانی»، 3دی1398، با حضور دکتر خسرو باقری و دکتر شهین ایروانی در دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار می‌شود.

دکتر محمدحسین بادامچی، در این نشست، کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» را بازخوانی و تحلیل خواهد کرد.

نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن اثر دیوید مناشری است و با ترجمۀ محمدحسین بادامچی و عرفان مصلح از سوی نشر سینا منتشر شده است.

مناشری، آموزش جدید را اهرم اصلی، موتور محرک و مهم‌ترین ابزار مدرنیزاسیون ایران می‌داند. از این رو، وی کوشیده است بسط گام‌به‌گام آموزش جدید در نظام اجتماعی سنتی ایران را از سال ۱۸۱۱، تا پایان سلطنت پهلوی و سپس در دهه اول جمهوری اسلامی به تصویر کشد و نقش ویژهٔ نظام آموزشی را در تغییر تدریجی نظام ایران قدیم و ظهور ایران مدرن از طریق تربیت طبقهٔ نخبگان جدید تبیین کند.
Rabnews.ir/11895
@Rabnews
چرا هر دو جناح با استعفای دولت مخالفند؟
اصولگرایان و تبدیل ولایت به زیرساخت سیاسی حرکت دولت نوسازی

📍بخش اول

1⃣تکنوکراتهای دولتی جمهوری اسلامی که هاشمی رفسنجانی پس از میان پرده دهه شصت آنها را از قبر پهلوی بیرون کشید و حسن روحانی پس از میان پرده احمدی نژاد با هیجان بیشتری به قدرت بازگرداند، یک اصل اساسی دارند و آن اینکه «موتور نوسازی اقتصادی» به قدری مخرب و ویرانگر جامعه و سیاست و فرهنگ و انسان است که تنها وقتی روی یک دولت اقتدارگرای امنیتی تمام عیار سوار شود می تواند به کار خود ادامه دهد. تکنوکراتهای رژیم پهلوی،‌ این مشکل را به مدد رژیم سلطنت محمدرضا و ساواک حل کردند اما انقلاب اسلامی خمینی کل بازی آنها را بر هم زد. یک دهه بعد از انقلاب و با رحلت امام، دولت سازندگی نظام را بدون زحمت چندانی دوباره به ریل اصلی باز گرداند.


2⃣هاشمی رفسنجانی فاقد این زیرساخت اساسی «حاکمیت اقتداگرای حامی نوسازی» بود و با شخصیت خود کوشید این دستگاه پایه را پدید آورد و حال آنکه موج مطالبه عدالت و حمایت از مستضعفین برجای مانده از دهه شصت از سه ناحیه بر او فشار می آورد: یکی به واسطه معدود سیاستمداران باقیمانده جناح چپ، یکی از سوی مردم و افکار عمومی حزب الله و سوم به واسطه رهبر جمهوری دوم و بیت امام. اما حسن روحانی بعد از عملیات سرکوب موفقیت آمیز احمدی نژاد در آغاز دهه نود این سه مشکل را حل کرده است: میرحسین موسوی و احمدی نژاد هردو در بندند و خاتمی محافظه کار و لیبرال راهبر اصلاحات است و احمدی نژاد هم نماینده ای ندارد، حزب الله توسط امثال پناهیان ها و به مدد سازمان بسیج خود در ماجرای شرکتهای دانش بنیان و نسل جدید سرمایه داری ذی نفع شده است و سوم اینکه اصولگرایان به خوبی توانسته اند که خوانش سلطنت طلبانه خود را از مفهوم مترقی امت و امامت قالب کنند و با امنیتی نمایی دائمی در کنار فشار تحریم خارجی رهبری را در موقعیت مصلحت حفظ نظام قرار دهند. در چنین شرایطی است که دولت حسن روحانی به سرعت به پیش می تازد و به سختی خود را به اصل نظام می چسباند تا یک لحظه هم از این امکان تکرار ناپذیر تاریخی محروم نشود.


3⃣محمد فاضلی از جمله همین تکنوکراتهای دولتی است که بعضا حرفهای خوبی می زند و آدم را امیدوار می کند اما ناگهان دم خروس از زیر لباس او بیرون می زند. مثلا هفته پیش در یک سخنرانی بعد از اینکه از صورتهای بی عدالتی شدید در جامعه ما سخن می گوید به یکباره می افزاید:


🔺باید این توهم را از ذهن خارج کرد که مردم نظام و دولت را از هم جدا می‌کنند، جداکردن دولت از نظام سمی برای کشور است. و این روزها سیاست به نازل‌ترین سطح خود رسیده است، چرا که برخی حرف از استعفای روحانی می‌زنند اما آیا در فرانسه یا امریکا، مردم، رئیس جمهوری را از سیستم جدا فرض می‌کنند؟ ۱


3⃣همو در کانالی به نام «شبکه توسعه» که مهمترین هدف آن «سیاست زدایی از توسعه» و اصرار بر تکنیکی بودن و غیرسیاسی بودن مسائل اساسی ایران امروز است، وظیفه خود می داند که بلافاصله پس از اعتراضات آبان به جای پرسش از مسببین این فاجعه، مخاطبین خود را از پوپولیسم در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده بر حذر بدارد! ۲ جالب آنکه علی سرزعیم دیگر نویسنده این کانال در روز ۲۵آبان ماه، روز لبریز شدن صبر طبقات فرودست ایران در مطلبی با عنوان‌ «مدیریت بهینه بدبختی با بنزین» پس از دفاع از سیاست افزایش قیمت بنزین می نویسد «تردید نکنیم که تداوم سیاستهای اقتصادی موجود سبب افت تدریجی و پیوسته رفاه مردم ایران می شود. اگر نمی خواهیم به این مرگ تدریجی تن دهیم باید به جراحی تن بدهیم. روشن است که جراحی درد و خونریزی دارد اما منفعت هر بیماری از جمله اقتصاد بیمار ایران در جراحی اقتصادی است نه نادیده گرفتن آن…همراهی جامعه با اصلاحات اقتصادی مستلزم همراهی نهادهای حکمرانی با اصلاحات بنیادین در نظام حکمرانی است.» ۳

ادامه 👇👇👇
چرا هر دو جناح با استعفای دولت مخالفند؟
اصولگرایان و تبدیل ولایت به زیرساخت سیاسی حرکت دولت نوسازی

📍بخش دوم


4⃣این توجه به ضرورت همگرایی درون حاکمیت برای پیشبرد این جراحی را عباس عبدی هم در مناظره با احمد نادری تذکر می دهد. ۴ با توجه به صحبتهای مکرر او و سعید حجاریان در دفاع از حاکمیت دوگانه است که مشخص می شود اظهارات او درباره «استعفای حسن روحانی و انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام» هم بیشتر تریکی برای ترساندن حاکمیت و تحریک مخالفان استعفا بوده و همانطور که صادق زیباکلام و عبدالله رمضان زاده گفته اند به هیچ وجه موضع اصلاح طلبان محسوب نمی شود. مشابه همین اظهارات محسن رنانی اقتصاددانی که بخاطر توصیه آقایان جلایی پور و میدری و به قول خودش نپراکندن ناامیدی یکسالی چیزی ننوشته بود به یکباره در صحنه حاضر می شود و می گوید: «تحولات اخیر با وجود ظاهر غمبار و شیوه اسفناک و غیرعقلانی برخورد حکومت با آن، نشانه های فرارسیدن نقطه عطف در جامعه و سیاست ایران را در خود دارد. اکنون نظام تدبیر در نقطه سرنوشت سازی قرار گرفته است که باید تصمیمات مهمی بگیرد، چرا که آشکار شده است که مسیر گذشته و اکنون قابل تداوم نیست.» ۵


5⃣این در حالیست که مهدی فضائلی ۶ مهدی محمدی، سید نظام موسوی، یاسر جبرائیلی و محمد عبداللهی از اصولگرایان صاحب نفوذ به شدت با استعفای روحانی مخالفت کرده اند. ۷


6⃣در طول سه دهه جمهوری دوم، اصولگرایی و اصلاح طلبی به دو لبه قیچی واحدی تبدیل شده اند که هردو در یک مسیر می رانند و تنها بر سر زود رسیدن به منافع پیش پای «خصوصی سازی ملت ایران زیر سایه امنیت ملی»  با هم در رقابتند. چنین شرایطی تنها وقتی به هم می خورد که ائتلاف نیروهای چپ اصولگرا و اصلاح طلب به برآمدن نیروی سوم نجات بخشی در افق تاریک کنونی بینجامد و ظرفیتهای خفته انقلابی در بدنه و ساختار منفعل شده نظام را هم بیدار کند. مخالفت با این برکشیدن نیروی سوم همان کابوس ترسناکی است که محمد فاضلی و مهدی فضائلی را همزمان با هم برمی انگیزاند که با طرح هرگونه استعفای حسن روحانی و انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری به شدت مخالفت کنند.
Rabnews.ir
نشست «بازخوانی تاریخ دانشگاه ایرانی»، 3دی1398، با حضور دکتر خسرو باقری و دکتر شهین ایروانی در دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار می‌شود. دکتر محمدحسین بادامچی، در این نشست، کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» را بازخوانی و تحلیل خواهد…
🔺نشست نقد و بررسی کتاب نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن، نوشته دیوید مناشری و ترجمه محمدحسین بادامچی و عرفان مصلح با نقادی دکتر خسرو باقری و شهین ایروانی به همت آقای رحیمیان و خانم دکتر دهقانی دیروز سوم دی ۹۸ در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تهران برگزار شد.
صوت جلسه 👇
Audio
🔺نشست نقد و بررسی کتاب نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن/ارائه محمدحسین بادامچی درباره پارادایم آموزش مدرن قاجار و پهلوی و بحران دوگانگی ساختاری در آموزش عالی بعد از انقلاب
Audio
نقد و بررسی نویسنده و مترجم کتاب نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن توسط آقای دکتر باقری و خانم دکتر ایروانی +پرسش و پاسخ
♦️⁩در صورت تکرار وضعیت فوق العاده، قطعی اینترنت جهانی وانتقال دوباره به کانال شبکه ملی اطلاعات؛ جهت حفظ ارتباط و تعامل فکری فعالیتهای این کانال موقتا در آدرس زیر ادامه خواهد یافت.

https://ble.im/islamicleft
Audio
🔺ارائه محمد حسین بادامچی در نشست جوکر و حوادث آبان با عنوان «امتناع امر سیاسی و ورود به سیکل جوکری -بتمنی در تاریخ ایران»/ هشتم دی ۱۳۹۸/ آمفی تئاتر دانشگاه شریف
جمهورى سوم
🔺ارائه محمد حسین بادامچی در نشست جوکر و حوادث آبان با عنوان «امتناع امر سیاسی و ورود به سیکل جوکری -بتمنی در تاریخ ایران»/ هشتم دی ۱۳۹۸/ آمفی تئاتر دانشگاه شریف
بازتاب : نقد و نظر برادر Eric بر صحبتهای من

https://news.1rj.ru/str/EricNotes/3429

او می‌گوید بتمن قهرمان چپ نخبه سالار آمریکاست و ربطی به جامعه ما ندارد. با این حال من بتمن را بیش از هرچیز به عنوان «اعلام وضعیت فوق العاده» و «ظهور شکل عریان حاکمیت» و «تعطیلی قانون و دموکراسی» و «خشونت استوار بر تکنولوژی » یافتم. این همان ایده «دولت آمریکا» در داخل آن و در جهان است، که اتفاقا میدان مغناطیسی ای پدید آورده که باقی بازیگران داخلی و خارجی را لاجرم به جوکر یا بتمنی کوچکتر تبدیل میکند. اتفاقا هر دو ایده جوکر و بتمن نسبتی با چپ دارند از این جهت که از چپ می‌رویند اما بر خشونت خودبنیاد خود استوار میشوند و با اراده تمامیت خواهانه خود، هر سوژه سیاسی دیگری را طرد و بلوک تازه ای از راست را پدید می آورند. جوکری در سطح بین المللی که معارض بتمن است میتواند درون مرزهای خود بتمنی کوچکتر برای مردمان خویش باشد.
هیاهوها فرو می نشیند
و آنچه باقی میماند جام زهر روی میز است




🔴تحریم، تهدید به جنگ، رفرم اقتصادی، فیلترینگ اینترنت، قلع و قمع منتقدین سیاسی، تضعیف جامعه مدنی، سرکوب اعتراضات، تمرکزگرایی بیشتر در حاکمیت، لایحه بودجه ۹۹ و حالا ترور سردار سلیمانی در عراق مجموعه به هم پیوسته ای از پروژه «استحاله» در آستانه جمهوری سوم و به قول نادر فتوره چی «گذار به سبک ایرانی» است ، که تنها و تنها در یک بستر خشک و خشن قابل پیگیری است و آن «وضعیت فوق العاده امنیتی»، «تعطیل امر سیاسی» و «استیلای خشونت تکنیکی بر قدرت مردمی» است.


🔴پیشنهاد میکنم برای فهم موقعیتی که ما را در آن قرار داده اند و اینکه چگونه حوادث آبان به ترور سردار سلیمانی مربوط میشود، مصاحبه هفته گذشته محسن رنانی را بخوانید. او به خوبی توصیف می‌کند که چگونه نظام در چهل سال گذشته بدست خود مهمترین موانع نرمالیزاسیون و استحاله خود یعنی قوای اجتماعی محمل روح انقلابی را به نحوی بی سابقه نابود یا ناکارآمد کرده است : روحانیت ، سوژه سیاسی، دموکراسی، نهادهای مدنی غیرلیبرال، علوم انسانی چپ گرا و تکیه بر مستضعفین به جای اشراف؛ و به جای آن روز به روز بیشتر به سمت «توسعه آمرانه» یا همان ساخت سیاسی-اقتصادی رژیم سابق حرکت کرده است. رنانی می‌گوید بعد از حوادث آبان که برای وقوع آن دعا میکرده، خیلی بیشتر به آینده ایران امیدوار شده، چرا که نظام نشان داده که در شرایط حساس امنیتی است که تصمیمات عقلانی را به اجبار می پذیرد. او می‌گوید هر روز برای سلامتی رهبری دعا می‌کند چرا که معتقد است که تنها اوست که با تأمین امنیت و ثبات و حاکمیت یکپارچه می‌تواند امکان این گذار را پیش از آنکه نیروهای دیگر در آن مداخله کنند فراهم کند.


🔴بسیاری از جوانان تازه به دوران رسیده حزب اللهی البته به تبع برخی کوردلان نسل قبلی، کلمات دهه شصتی را در معنایی نا به هنگام به کار می برند . پیروزی خون بر شمشیر یا طرح روییدن هزاران رزمنده از خون یک شهید متعلق به برهه انقلابی و وضعیت گشودگی امر سیاسی است که قدرت مردمی بر خشونت میلیتاریستی غلبه یافته و خون شهید آتشی بر خرمن جانان می اندازد. در شرایط انسداد امر سیاسی ، نزاع میان خشونت تکنولوژیک است: پهپاد آمریکایی را سامانه موشکی پیشرفته ایرانی ساقط میکند و سردار موشکهای دوربرد ایرانی را پهپاد آمریکایی. جنگ در غیبت امر سیاسی فاقد حماسه است و مرگ سرداران در چارچوب معادلات «امنیت ملی» تفسیر میشود و تنها بر ترس دامن میزند. شجاعت خارجی تنها می‌تواند امتداد شجاعت داخلی باشد و در شرایطی که شجاعان داخلی خانه نشین شده اند، ادامه ایران مال و میدان و عصر جدید و توسعه استارت آپی، نه شهید پروری بلکه معامله بر سر منافع طبقه بالا خواهد بود.


🔴این هیاهوها فرو می نشیند و آنچه باقی میماند جام زهری است که مقابل رهبری قرار می گیرد. در هرحال در غیاب دموکراسی و امر سیاسی و قدرت مردمی و گفتمان انقلاب و البته جوانان شجاع طغیان کرده بر صغارت دینی، استحاله یک گام دیگر به پیش خواهد رفت...
پیروزی دیپلمات ها بر پاسدارها

📍بخش اول
 

 
1⃣ما از سه گونه نیروی نظامی در ایران بعد از انقلاب می توانیم صحبت کنیم: نیروی نظامی حافظ مرزهای فیزیکی دولت موجود که بیشتر منطبق بر ارتش است، نیروی نظامی توسعه دهنده مرزهای دولت موجود که سپاه این نقش را بر عهده دارد، و نیروی نظامی ای که بیرون از مرزهای دولت عمل می کند و در سازمانهای منقرض شده جنگهای نامنظم (آنگونه که چمران نمادی از آن است) بسیج (آنگونه که آوینی روایتگر آن است) و نهضتهای آزادی بخش در دهه شصت و جمهوری اول تجلی داشت و امروز اثری از آن وجود ندارد. این مطلب، مسأله ای کلیدی است که تلاش برای فائق آمدن دولت بر تفکر و قوای نظامی برآمده از انقلاب یکی از مهمترین چالشهای دولت سازی در ایران بعد از انقلاب و یکی از محورهای عمده فرآینده استحاله انقلاب، نرمالیزاسیون یا بلعیده شدن انقلاب توسط نظام بوده است و سیری مشخص در این چهار دهه داشته است. به گمان من این سیر دیروز کامل شد. چیزی که می توان آنرا «پیروزی دیپلمات ها بر پاسدارها» نام نهاد.

 
2⃣در تفکر انقلابی «جهاد» مقوم دولت نیست، بلکه نوعی «عمل فضیلت مندانه رهایی بخش» است. نوعی مبارزه سیاسی است که اگرچه به اضطرار مسلح شده است، اما هدف آن پیروزی و بسط اقتدار یک دولت مرکزی بر پایه محاسبات مادی نیست، بلکه خود مبارزه فی نفسه هدف است. اگر بخواهیم از مفاهیم هانا آرنت کمک بگیریم، می توان گفت که جهاد تولید «قدرت» می کند اما تولید «خشونت» نه، چرا که قدرت «از انسان» برمی خیزد و «در انسان» اراده می آفریند، اما خشونت از ابزارها و اسلحه ها برمی خیزد و انسان را به انقیاد خود درمی آورد. جنگ در پارادایم دولتی تنها وقتی مشروع است که به پیروزی منجر شود، اما جهاد کاملاً بی اعتنا به امکان مادی پیروزی پیش می رود. جهاد همان تجلی مفهوم بسیار پیچیده و عاشورایی «پیروزی خون بر شمشیر» است. نوعی مبارزه مدنی و سیاسی است که شمشیر را نه چون حیوانات درنده بلکه چون رقاصی عاشق و هنرمند در دست گرفته است. اینجاست که چمران تکرارناشدنی انقلاب ما می نویسد «رقصی چنین میانه میدانم آرزوست».

 
3⃣اما از زمانی که هاشمی رفسنجانی شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» را به شعار جنگ جنگ تا یک پیروزی تغییر داد، مجاهدین، بسیجیان و پاسدارها به اسارات دیپلماتها درآمدند. آرمان اولی نجات مستضعفین و آزادگان جهان بود، اما دومی آرمانی نداشت و مثل همه حاکمان و دولتمردان می خواست دولت مرکزی را حفظ کند. همان چیزی که حاتمی کیا به فراست آنرا «بادیگارد» نامید و تصویر کرد. رفسنجانی نگاهی ابزاری به جنگ و خون شهدا و مجاهدت بسیجیان داشت و می خواست خون آنها را در شیشه کند، در معادله ای عرفی به خاکی که تصرف شده مبدل کند و روی میز مذاکره بگذارد و با معامله با منافع مادی دیگر دولتها، منافع دولت خود را حفظ کند. به همین دلیل بود که همزمان که رزمندگان را تهییج می نمود، از پشت سر با مک فارلین هم مذاکره می کرد. هاشمی نه خائن بود و نه شرور، او یک مصلحت اندیش و دولتمرد محافظه کار و محاسبه گر بود. او ماکیاولی ایران بود، همانطور که معاویه را برخی ماکیاولی صدر اسلام نامیده اند. همینجا و خیلی قبلتر از تحولات دهه هفتاد بود که او سپاه را از یک نهضت جهادی و انقلابی به یک سازمان دولتی مبدل کرده بود.

 
4⃣علی رغم کوشش هاشمی، اما هنوز دیپلماتهای وزارت خارجه به طور کامل کنترل سپاه را در اختیار نداشتند و این بویژه بدان دلیل بود که با ظهور احمدی نژاد، خط مورد نظر هاشمی به خوبی پیش نرفت، میان او و آیت الله خامنه ای شقاقی پدیدار شد و نوعی دوگانگی در دولت ایرانی بوجود آمد: دو دولت نوسازی با دو تلقی متفاوت از امنیت ملی، منافع ملی، هویت ملی و حدود مرزهای دولت. هردو توسعه گرا، هردو حامی سرمایه داری دولتی، هر دو حامی امنیت ملی، هردو تمرکزگرا، هر دو مخالف ظهور امر سیاسی غیردولتی، هر دو منتقد آرمانهای چپ دهه شصتی مثل مستضعفین و صدور انقلاب و مردم سالاری و جامعه بی طبقه و روشنفکری و هردو بدبین به مداخله مرجعیت دینی در امور دولتی؛ اما دارای اختلاف نظر شدید در نسبت «دولت و توسعه» پدیدار شد. اولی قائل به اولویت دولت بر توسعه و دومی قائل به اولویت توسعه بر دولت. فلذا اولی متمایل به الگوهای شرقی توسعه و دومی متمایل به الگوهای غربی توسعه. اینچنین بود که نهادسازی های موازی آغاز شد و نقطه اوج آن قطعاً پدید آمدن یک نهاد امنیتی-اطلاعاتی موازی در سپاه بود. با رفتن احمدی نژاد و با استقبال هردو طرف از برجام این شقاق تا حد زیادی ترمیم شد اما مشکل اساسی همچنان باقی مانده بود: پاسدارها تحت کنترل دیپلماتها نبودند و خودسرانه مانور موشکی ای با تبلیغات ضد اسرائیلی اجرا کردند.

ادامه 👇👇👇