جمهورى سوم – Telegram
جمهورى سوم
3.1K subscribers
251 photos
44 videos
90 files
402 links
پژوهشى در بازسازی تفکر، عمل و سوژه انقلاب ۵۷


ارتباط از طريق
@atzenooar
Download Telegram
🔺دو گونه اندیشکده

اندیشکده شفافیت برای ایران در سال ۹۳ تشکیل شده و اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف در سال ۹۰. از سال ۹۵ تا امروز که اوج برخورد امنیتی با عدالتخواهان، رشد پرونده‌های فساد، چرخش علنی الهیات رسمی از عدالت به ولایت، فیلترینگ گسترده رسانه‌های عمومی و حتی جعل سند در روز روشن برای انتصاب رییس دیوان محاسبات بوده، تعداد اعضای این اندیشکده (و در همین مقیاس تعداد پروژه‌ها) از ده نفر به ۳۵ نفر رسیده در حالیکه در همین زمان اندیشکده مهاجر از پانزده نفر تمام‌وقت به ده نفر پروژه‌ای نزول کرده است. علی‌رغم تحسین حسن نیت و تلاش اندیشکده شفافیت تصور می‌کنم همین تعارض منافع میان «شفافیت تکنوکراتیک نظری» و «شفافیت عینی و عملی و سیاسی که جای شلاقش روی گوشت و پوست ملت هیچوقت خوب نمی‌شود» مهم‌ترین مساله‌ایست که باید مورد واکاوی دوستان قرار بگیرد. پروژه‌ای که البته هرگز هیچ کارفرمای حاکمیتی نخواهد داشت!
سونامی سمیه
شکست تمام‌عیار سیاستهای فرهنگی چهل‌ساله و فروپاشی اخلاقی ایران تاریخی



🔴امروز جمعیت بزرگی از ایرانیان، از پیر و جوان و نوجوان و کودک، دختر و پسر، از تهران و شهرستان، داخل و بیرون مرزها، لبیک‌گویان با دابسمش‌هایشان به استقبال آهنگ جدید ساسی مانکن و الکسیس تگزاس می‌روند. بعید می‌دانم در هیچ کجای دنیا یا حتی هیچ کجای تاریخ، قبح پورنوگرافی و فحشا اینچنین برای ملتی ریخته باشد و مرزهای عرفی و اخلاقی و دینی و قانونی چنان بی‌اعتبار شود که عامه‌پسندترین موسیقی شبه فولکلوریک ملتی که‌ در هر کوی و برزن و ماشین و کافه و آرایشگاه و تالار ‌و جشن تولد و حتی مدرسه‌ای بهانه شادی‌بخش مردمان است، رسما از محتوای پورن برخوردار باشد.


🔴سونامی سمیه یک جنبش پورنوگرافیک است. امروز قطعا رکورد جدیدی در تاریخ ثبت خواهیم کرد و از همه جالب‌تر اینکه این رکورد در قبح‌زدایی و عادی‌سازی پورنوگرافی و استقبال عمومی در آن در سرمشق تام و تمام دولت اسلامی نه در جهان معاصر بلکه به ادعای مبلغان آن از صدر اسلام تا امروز در حال رخ دادن است. اینک تمام جهانیان‌ در حال دیدن این صحنه کمیک هستند که در کشوری که آخرین دغدغه مقامات رسمی، سیاستگذاران و مبلغان آن اینست که بی‌حجابی مادر خانه‌دار داخل انیمیشن و دوچرخه‌سواری دختران و به اسم صدازدن همسران در خانه تحت تأثیر فرهنگ غرب، عرش الهی را به لرزه درآورده، چگونه جامعه قدم‌به‌قدم با تتلو و ساسی مانکن واکنش سراسر وارونه خود را به حاکمان و همه جهان اعلام می‌کند.


🔴ساده‌لوحانی که تصور می‌کنند در هشدارهای اساسی دلسوزان در چند سال اخیر بحث درباره یک دادسرا یا یک قانون یا یک قوه قضاییه یا یک شورای نگهبان، یا یک انتخابات مجلس یا چند دولت پیاپی یا نابودی اقتصادی یا حتی مشروعیت نظام سیاسی است سخت در اشتباهند. مساله امروز ایران موتور مخربی از سیاستهای نادرست است که اینک نه تنها کل سازمان رسمی و نه تنها اساس دینداری، بلکه کل نظام اجتماعی و تاریخی و اخلاقی ما را دچار بحران کرده است. سونامی سمیه نشانه آشکار شکست مطلق سیاستهای فرهنگی در چهل سال اخیر است که پیامدهای مخرب آن بنیان‌های فرهنگی حیات ایرانی را چنان متزلزل کرده که معلوم نیست تا سالها و دهه‌های آینده چگونه امکان ترمیم آن وجود داشته باشد. قشری‌گری امنیتی و انضباط خشن پدرسالارانه و مردسالارانه در انقیاد زنان و سازماندهی تمامیت‌خواهانه روابط جنسی در ایران که با بحران در خانواده پدرسالار و ممتنع شدن اقتصادی ازدواج همراه شده، انفجاری اجتماعی و فرهنگی در ایران را طراحی کرده که سونامی سمیه تنها طلیعه آن باید به حساب آید.

♦️در چنین شرایطی با توجه به پنبه‌های سربی مقدس و کرکننده‌ای که در گوش حضرات است، مخاطب این نوشته تنها خود ما پدران و مادرانیم‌ که به چشم خود می‌بینیم سونامی عظیمی را که در حال بلعیدن آینده فرزندان ماست و در این وادی بلازده تا فرسنگها نه کشتی نجات که حتی تخته‌پاره‌ای فرهنگی، الهیاتی و اخلاقی نیست که با چنگ زدن به آن نه خودمان که فرزندانمان را نجات دهیم.



.
Crona & Women.pdf
1.6 MB
🔺پاورپوینت ارائه «کرونا، بازگشت به خانه و برآمدن الگوی نوظهور زنان خانه‌دارِ مجازی» در جایزه ملی سیاستگذاری/ کاری از اندیشکده مهاجر، محمدحسین بادامچی و فاطمه البرزی

✍️پس از قرنها سنت و دویست سال مدرنیزاسیون مردانه ایرانی، در ایام کرونایی نشانه هایی از پسامدرنیزاسیون زنانه ایرانی از طریق اینستاگرام در حال آشکار شدن است. در این پروژه با استفاده از مفاهیم «بازگشت به خانه» ، «خانه فعال» و «فاعلیت زنانه»؛ کوشیدیم برخی نشانه های ظهور زن خانه دار مجازی را بعنوان الگوی پساسنتی-پسامدرن زن نوین ایرانی شناسایی کنیم.
بعد از قرنها ساختار متصلبی که حوزه خصوصی را زنانه و حوزه عمومی را مردانه تعریف می کرد، زن خانه‌دار مجازی در حال تبدیل به یکی از مهمترین و سرزنده‌ترین نیروهای اجتماعی حال حاضر ایران است.

✍️زن پسامدرن یا سایبورگ ایرانی می‌تواند مبنای احیا و بازسازی خانواده ایرانی و تغییرات مثبت، درونزا، اخلاق‌گرا و کاملاً بومیِ اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و توسعه‌‎ای در آینده منجر شود. هرچند سیاستگذاری کنونی در حوزه زنان و فضای مجازی به جای آنکه درجهت حمایت از این نوزایی تنظیم شود، کاملا در مقابل آن قرار گرفته است.
Corona & women
🔺صوت ارائه «کرونا، بازگشت به خانه و برآمدن الگوی نوظهور زنان خانه‌دارِ مجازی»؛ بیست دقیقه ارائه بعلاوه پرسش و پاسخ با داوران/ جایزه ملی سیاستگذاری/۱۶ اسفند ۱۳۹۹
🔺می‌پرسند در برابر سونامی سمیه راهکاری هم داری؟ می‌گویم بله پادزهر آن نه موعظه‌های منسوخ قرون وسطایی و اصرار بر گفتمان شکست خورده فیلترینگ و فشار بیشتر بر زنان، بلکه قدرتمند شدن زنان و فمینیسم است. همان فمینیسمی که توسط دستگاه پدرسالاری سنتی خطر امنیتی شمرده شده تکفیر و سرکوب می‌شود. توضیح بیشتر در یادداشت «آزادی زنانه؛ آرمانی شاید برای قرن آینده»
Forwarded from IndyPersian
⭕️ روابط پرفراز و نشیب پاپ‌ها با مسلمانان و مدرنیته

📌 دیدار پاپ فرانسیس و آیت‌الله سیستانی یک نمایش نمادین در مورد همکاری ادیان مختلف برای برقراری صلح بود



♦️پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان نخستین پاپی است که هفته گذشته به عراق قدم گذاشت. او در بخشی از سفر چهار روزه خود از جمعه ۱۵ تا دوشنبه ۱۸‌ اسفند با آیت‌الله سیستانی مرجع تقلید شیعیان دیدار کرد. جلسه خصوصی این دو رهبر مذهبی که حدود ۵۰ دقیقه به طول انجامید در نوع خود بی‌سابقه بود و بازتاب گسترده‌ای داشت. دفتر آیت‌الله سیستانی اعلام کرد که در این ملاقات پیرامون چالش‌های بزرگی که بشریت با آن روبه‌رو است و «نقش ایمان به خداوند متعال و رسالتش و پایبندی به ارزش‌های والای اخلاقی در غلبه بر این چالش‌ها» گفت‌وگو شد.

دیدار پاپ فرانسیس و آیت‌الله سیستانی خصوصا باتوجه به شرایط امنیتی موجود درعراق یک نمایش نمادین در مورد همکاری ادیان مختلف برای برقراری صلح بود. این دیدار را البته نمی‌شود جدا از شخصیت غیرارتدوکس پاپ کنونی هم فهمید (به عنوان نمونه، فرانسیس، اسمی که پاپ کنونی برای خود انتخاب کرده با سنت پاپ‌های پیشین نمی‌خواند).

بسیاری از مطالبی که در مورد این دیدار در رسانه‌های فارسی در روزهای گذشته منتشر شد از منظر رابطه شیعیان ایران و عراق و جایگاه آیت‌الله سیستانی به موضوع پرداخته‌اند. ما به این موضوع از منظر تاریخ مواجهه کلیسای کاتولیک با سایر مذاهب خواهیم پرداخت. موضوع این یادداشت اصلاحات در کلیسای کاتولیک رم است که زمینه گفت‌وگوهای کنونی رهبر کاتولیک‌های جهان با رهبران مسلمان و پیروان سایر ادیان را فراهم کرده است. کسانی که تاریخ روابط مسیحیت یا یهودیت و اسلام را دنبال می‌کنند، می‌دانند که مسیحیت همیشه روی خوش به پیروان سایر ادیان نشان نمی‌داده است؛ و آن چه را در سفر پاپ به عراق در قالب نشان رسمی «کبوتر صلحی که بر فراز دجله و فرات در کنار پرچم واتیکان و عراق پرواز می‌کند» خود را نشان داد، باید در سایه تحولات حقوق بشری رخ داده در کلیسا فهمید. توضیح خواهیم داد که سفر پاپ به عراق بدون نتایج به دست آمده در شورای واتیکان دوم در فاصله سال‌های ۱۹۶۵-۱۹۶۲ ممکن نبود.

ادامه مطلب...

🖌 میثم بادامچی
⭕️ در برنامه امشب «چراغ مطالعه» میزبان محمدحسین بادامچی، مترجم کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن » خواهیم بود.

شنبه ۲۳ اسفند، ساعت ۲۱، شبکه چهار

🔺 دیوید مناشری نویسنده این کتاب محقق تاریخ مدرن و مؤسس و مدیر مرکز مطالعات ایران در دانشگاه تلاویو است. او دکتری خاورمیانه دارد و سال‌هاست مطالعات خود را بر سیاست، جامعه، دین و اسلامی شیعی در ایران متمرکز کرده است.

🔺 محمدحسین بادامچی که دانشجوی دکتری رشته جامعه‌شناسی فرهنگی است این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است.


@cheraghtv4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 آیتم معرفی برنامه امشب | بررسی کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» | با حضور محمدحسین بادامچی، مترجم کتاب

⭕️ کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» تاریخچه‌ای از تغییر و تحولات نظام آموزشی ایران در دوران معاصر فراهم کرده است و نفوذ گام‌به‌گام آموزش جدید غربی در نظام اجتماعی سنتی دوران قاجار و نقش آن در تغییر تدریجی نظام ایران قدیم و ظهور ایران مدرن را به تصویر می‌کشد. نویسنده تغییر در نظام آموزشی را از عوامل مهم مدرنیزاسیون ایرانی می‌داند و این فرایند را در دوره قاجار، دوره رضاشاه، دوره سلطنت محمدرضا پهلوی و ده سال ابتدایی بعد از انقلاب اسلامی ردیابی و تحلیل می‌کند.


شنبه، ۲۳ اسفند، ساعت ۲۱، شبکه چهار

@cheraghtv4
مرجع ضمیر «امنیت داریم» کیست؟

دیروز یکشنبه ۲۴ اسفند ساعت ۱۱ صبح برای ارائه و فیلمبرداری ایده کلی کانال جمهوری سوم در رسانه «گود» به سالن سوره حوزه هنری دعوت شده بودم. حوزه هنری داخل طرح ترافیک است و نیم ساعتی در صف پارکینگ مصلی ایستادم تا جایی برای پارک ماشین پیدا کنم و ساعت یازده شد. گفتم برای اینکه بدقولی نشود به جای مترو با موتور بروم. اسنپ بایک گرفتم و ترک موتور نشستم و با گوشی آیفون یازدهی که همسرم و خواهرم چندماه پیش هدیه داده بودند همان ترک موتور خواستم پول اسنپ را پرداخت کنم. چون کیفم هم جلوی پایم بود و نگران بودم گوشی از دستم بیفتد، به سرعت اطلاعات را وارد کردم ولی بانک پاسارگاد رمز پویا را نفرستاد. در خیابان قائم مقام پشت چراغ قرمز مطهری برای بار دوم درخواست رمز دوم را زدم و اینبار آمد. چراغ سبز شد و موتوری هم گاز داد. عدد را وارد کردم و دکمه پرداخت را زدم که یکهو دیدم گوشی دارد از دستم بالا می رود. سفت آنرا گرفتم و درحالیکه شوکه شده بودم سرم را کمی بالا آوردم و دیدم از موتور کناری که دست راست کمی جلوتر از ما داشت می‌راند یک نفر دارد گوشی را می قاپد. گوشی را رها نکردم و او هم کشید. ناگهان دیدم راننده پیک موتوری هم کنترل موتور را از دست داده و داریم به سمت راست سقوط می کنیم. من گوشی را با دست چپم گرفته بودم و به همین خاطر روی دست چپم افتادم و طرف هم گوشی را در همان وضعیت کشید و در کسری از ثانیه ناپدید شد. موتور ما به موتوری دیگری خورد و چون جلوی ما یک خاور دوبله ایستاده بود، موتوری دوم به تویوتایی که پارک بود خورد و بعداً فهمیدم ده میلیونی خسارت به آن ماشین زد. من فقط پاشدم و عینکم را روی چشمم زدم وکیفم را برداشتم شروع کردم به دویدن...


ادامه در
https://telegra.ph/Whose-security-03-15
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم کامل قسمت یازدهم (فصل علوم اجتماعی)، کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن»

📌 کتاب دارد درباره موضوعی صحبت می‌کند که همه مردم ایران با آن درگیر هستند و آن چیز از نظر مردم پرستیژ است که کتاب هم به آن پرستیژ می‌گوید؛ یعنی مردم به آموزش در ایران به‌عنوان یک نردبان منزلت نگاه می‌کنند به‌عنوان چیزی که با آن پرستیژ پیدا کنند و اتفاقاً کتاب دارد می‌گوید حکومت هم به آموزش از دوره قاجار تا پهلوی به‌عنوان مهم‌ترین اهرم ساخت طبقه نخبگان جدید در ایران نگاه می‌کند. 1811 از اولین اعزام دو نفر دانشجو به فرنگ یک مسئله‌ای را شروع کردیم و کتاب دارد این پیوستگی را نشان می‌دهد. از 1811 تا 1979 یک پیوستگی وجود دارد که از همان اعزام دو نفر شروع می‌شود و تا 1979 ادامه پیدا می‌کند. آن دو نفر مثل یک گوله‌ی برفی که کم‌کم به یک بهمن تبدیل شده باشد تبدیل به یک طبقه نخبگان جدید می‌شوند.


📺 ۵۶ دقیقه، ۲۳ اسفند ۹۹، شبکه چهار سیما

آپارات
https://www.aparat.com/v/STpiW

کست‌باکس
https://castbox.fm/vb/365239199

@cheraghtv4
Audio
11. Mohammad Hossein badamchi
محمدحسین بادامچی

📚«نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن»

@cheraghtv4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گزیده گفتگو با محمدحسین بادامچی (نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن)

در ایران ‌مردم به آموزش به عنوان نردبان منزلت نگاه می‌کنند، وسیله‌ای برای کسب پرستیژ. حکومت نیز از دوره قاجار به آموزش به عنوان ابزار ساخت طبقه جدید نگاه می‌کند.
https://www.instagram.com/tv/CMq9R0zBRm4/?utm_source=ig_web_copy_link


@cheraghtv4
از جوکر به بیجه: آغاز با شکوه قرن

🔴سرعت فرسایش جامعه در ایران شتابی غیرقابل هضم گرفته است و عمده ما در مکانیزم ذهنی دفاعی بی‌حاصلی تا زمانیکه دچار بحران نشده‌ایم و یا حتی اندک زمانی پس از فاجعه آنرا انکار می‌کنیم تا فراموش شود و شاید دردش را کمتر تحمل کنیم. این فرسایش جامعه بویژه در ایام عید نوروز بیشتر به چشم می‌آمد و حالا دوسالی که دید و بازدید عید و ماه رمضان هم تعطیل شده، همین اندک آگاهی هم از دست رفته: آگاهی از بسیار قوم و خویشان و همسایگان و دوستان و آشنایان که به تدریج به حاشیه رانده شده‌اند، قافیه را باخته‌اند یا در سکوت و انزوا استراتژیهای بقای خاصی را در پیش گرفته‌اند. آنها که توانسته‌اند از کشور گریخته‌اند، چه بسیار ازدواجهایی که با طلاق فروپاشیده، خانواده‌های جوانی که از سر نیاز اقتصادی بعد از ازدواج دوباره به خانه پدر و مادر بازگشته‌اند، پیردختران و پیرپسرانی که در خانه پدران و مادران به میانسالی رسیده‌اند و موهایشان سفید شده است، فرزندانی که به تدریج جدا شده‌اند و کسی از حال آنها خبر ندارد، گوشه‌های ضعیف فامیل، ورشکستگان و بیوه‌ها و بیکاران که از سر فقر حاشیه‌نشین شده از یادها فراموش شده‌اند. کودکانی که هرروز تعدادشان کمتر می‌شود و خانه‌هایی که دیگر رمق مهمان ندارند و روابطی سطحی که اگر امروز هستند مثل نقش روی ماسه، چند صباح دیگر نخواهند بود.

🔴من زندگانی ایرانیان در شرایط سقوط حیات عمومی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را تا پیش از دی ماه ۱۳۹۶ درگیر انتخاب در چهارراهِ خروج، اعتراض، سازش، و کناره‌گیری می‌دانستم که استراتژی پنجم جوکریسم با مسدود شدن مسیر اعتراض در فاصله دی ۹۶ تا آبان خونین ۹۸ به آن افزوده شد. استراتژی سازش همان چیزی است که سریال هیولای مهران مدیری در روایت سقوط سیستماتیک شرافتهای منفرد و مستقل به خوبی آنرا تصویر کرد و استراتژی خروج با تحریمهای چندسال اخیر و سقوط چندباره پول ملی اینک بسیار دور از دسترس و خطیر به نظر می‌رسد. کمی بعد از جوکر، فیلم کره‌ای انگل parasite منتشر شد که بر خلاف شورش نیهیلیستی جوکری علیه صاحبان انحصاری قدرت و رسانه و سرمایه، زندگی انگل‌وار طبقات فرودست زیر سایه تحقیر طبقات بالا و این تنازع طبقاتی غیراخلاقی و پست و خشن را به تصویر کشید. با آغاز شدن کرونا و استهلاک بیشتر جامعه ایرانی گمان می‌کنم که تصویر جوکری با تصویر انگلی در حال در آمیختن است و این چیزی است که به گمان من میکائیل دیانی در مستند «بیجه» که اخیراً منتشر شده آنرا به تصویر می‌کشد. بیجه مستندی است از پرونده آدم‌ربایی، تجاوز و قتل زنجیره‌ای ۲۱ کودک در پاکدشت که در بی‌اعتنایی کامل دستگاه انتظامی و قضایی و دولتی، در سال ۸۲ بدست محمد بسیجه معروف به بیجه طی ۱۸ ماه به وقوع پیوست.

🔴به گمانم وقایعی مثل «سیل دروازه قرآن شیراز در نوروز ۹۸»، «ورشکستکی مؤسسات اعتباری ثامن و ...»، «قتل رومینا بدست پدر»، «سقوط هواپیمای اوکراینی با پدافند خودی»، «سقوط بورس»، «مرگ بسیاری عزیزان بر اثر کرونا» و «خودکشی‌های پرتعداد از دختر آبی و کارگر صنعت نفت و نوجوان دست‌فروش برنامه ماه عسل تا هاله لاجوردی و اخیراً آزاده نامداری» بخوبی نشان می‌دهد که تصور در امان بودن طبقات بالا و متصل از لبه تیز پرّه‌ی مرگبار بحرانی که با سرعتی مهیب در مرکز می‌گردد و همه چیز را به سوی خود می‌کشد، تصوری باطل است و اگرچه طبقات فرودست عریان و بی‌پناه در مقابل این تیغ تیز رها شده‌اند، اما از سال ۸۲ تا امروز شرایط به گونه‌ای پیش رفته که قربانی بعدی این سیکل قهقرایی سقوط و فلاکت «تولید انبوه بیجه‌ها» می‌تواند هریک از ما و نزدیکانمان باشد.

♦️در مستند بیجه بعد از نشان دادن صحبتهای مادر یکی از قربانیان که می‌گفت «اگر نیروی انتظامی به جای پافشاری بر مفقود شدن و بی‌اعتنایی، چهارتا مأمور همان روز دنبال او به کوره آجرپزی بیجه می‌فرستاد پسرم زنده می‌ماند» از مادر دیگری نقل می‌کند که در پاسخ اینکه «چرا پسر دیگرتان را تنها مدرسه می‌فرستید» می‌گوید «چون دیگر بیجه اعدام شده!». این سستی و بی‌ارادگی و انجماد فراگیر آغاز قرن ۱۴۰۰ ایرانی است که بخاطر آن ایرانیان نگون‌بخت نسلهای آتی، ما را نفرین خواهند کرد.
👍1
ادب منافقانه زیستن
به بهانه فوت آزاده نامداری


🔺 این روزها برخی دوستان تماس می‌گیرند و بعد از یک احوالپرسی مختصر دعوت می‌کنند که فلانی کاندیدا شده و برای تغییر آمده و دارد با نخبگان صاحب ایده و تحول‌خواه جلسه می‌گذارد، یک جلسه تو هم بیا برویم. از این همه ساده‌لوحی دوستان تعجب می‌کنم و خیلی سریع به او می‌فهمانم که از آن قماش آدمهایی نیستم که مثل گربه در هر شرایطی روی زمین می‌افتند و جای خود را پیدا می‌کنند. البته دوستان هم از این قماش فرصت‌طلب نیستند و حرفشان اینست که بالاخره که باید از فرصت‌های موجود استفاده کرد. اما در چه زمینه و زمانه‌ای و به چه قیمتی؟

🔺 جامعه ایران زیربنایی دارد و روبنایی. مردم از کودکی می‌آموزند که بعنوان یک «بچه مؤدب» و «ملت نجیب» به معادلات و نیروها و تغییرات زیربنا توجهی نداشته باشند و در فضای روبنایی‌ای که برایشان مباح شمرده شده برای نجات خودشان تلاش کنند و و غرولندکنان به زیربناها هم علنا احترام بگذارند. اما آنها توجه ندارند که همین فضای مباحی که تمام قواعد ترقی در آن مطابق خواست صاحبان قدرت زیربنایی تعیین شده هم روز به روز در حال تنگتر شدن است.

🔺 این همان چیزی است که من به آن «ادب منافقانه زیستن» در ایران می‌نامم و آنقدر قدیمی و کهن و ریشه‌دار هست که در رگهای همه‌مان جاری باشد. منتها مسأله این است که زیست منافقانه هنر خودش را دارد و کوچکترین تخطی از آن می‌تواند به قیمت جان شخص تمام شود. از این جهت من علی‌رغم همه تفاوت‌ها شباهت زیادی بین مرگ #آزاده_نامداری با کشته شدن #میترا_استاد یا حتی #قاضی_منصوری می‌بینم. مسأله این است که منافق‌پروری و منافق‌کشی دو حلقه متوالی یک سیستم بسته مدیریت روبتا توسط زیربنا هستند و منافق دقیقا به همان دلیل که منافق است و رشد می‌کند، تابوت خود و دلیل سقوط خود را هم بالای نردبان می‌کشاند.

دلیل فوت آزاده نامداری هرچه باشد او نه در ایران که در سوییس توسط دوربینی ترور شخصیتی شد که تصویر بی‌حجاب او را شکار کرد. مهم این نیست که چه کسی آن فیلم را گرفت، از اصول زیست منافقانه این است که هرکسی (حتی نزدیکترین افراد به تو) بالقوه می‌تواند فاعل چنین خیانتی باشد. مگر نه اینکه بخش بزرگ انرژی منافقان صرف ظاهرسازی می‌شود و سپس تجسس آنکه آیا نزدیکان من حفظ آبرو می‌کنند یا رقبای من کجا نقاب را اشتباها برداشته ردی از خود بر جا گذاشته‌اند. منافق هرچقدر هم که زیاده‌خواهی خود را کنترل کند پایان کار او خسارت دین و دنیا و آخرت است. اصلاح با زیست منافقانه جمع‌پذیر نیست و برچیدن بساط نفاق بحثی مربوط به زیربناهاست...
👍1
پیش‌پاافتادگی قساوت و دینداریِ ما
«آیشمن در اورشلیم» به مثابه درس اخلاق ماه رمضان


🔴 هانا آرنت در کتاب «انقلاب»، آنجا که درباره جنایتهای روبسپیر و ژاکوبنهای انقلاب فرانسه به نام آرمانهای بلند انسانی و انقلابی و اخلاقی می‌نویسد، میان دو واژه تفکیک می‌کند که نظیر آن در ذهنیت اخلاقی ما فارسی‌زبانها وجود ندارد، هرچند در زمانه‌ای هستیم که بویژه ایرانیان بیرون گود افتاده به مدد عقل سلیم و وجدان به راحتی آنرا درک خواهند کرد: Vice و Evil که عزت الله فولادوند اولی را رذالت ترجمه کرده اما به نظر من «فسق» کلمه مناسبتری برای آن است و دومی را شرارت ترجمه کرده اما فکر می‌کنم «قساوت» بهتر پیچیدگی و پوشیدگی آنرا بیان می‌کند. آرنت با این تفکیک می‌خواهد بگوید ژاکوبنها افرادی به شدت زاهد، خیرخواه، مقاوم در برابر فساد و متنفر از فسق و فجور و گناه‌آلودگی طبقه بالای فرانسه بودند و جنایتهای گسترده خویش را به نام مقدسات و بدون هیچ عذاب وجدانی مرتکب می‌شدند. از نظر آرنت ژاکوبنیسم جنایت «قساوت» اقتداریافته‌ای بود که در قیام علیه «فسق» به پیروزی رسیده بود.

🔴 همزمان با انتشار کتاب «انقلاب» در ۱۹۶۳، آرنت گزارشهای خود از برگزاری دادگاه یکی از مهمترین متهمین نسل‌کشی یهودیان به دست رژیم آلمان نازی در اسرائیل را با عنوان «آیشمن در اورشلیم» و زیر عنوان A Report on the Banality of Evil منتشر کرد که سال ۹۸ برای اولین بار با زیرعنوان «گزارشی درباره ابتذال شر» به فارسی ترجمه شد، که فکر می‌کنم «پیش‌پاافتادگی قساوت» بهتر می‌تواند منظور او را بیان کند. آرنت در این کتاب می‌کوشد نشان دهد که آیشمن نه تنها یک هیولای درنده و خونریز نبوده، بلکه شخصیتی در منتهای درجه وظیفه‌شناس، میهن‌دوست، قانون‌گرا و از همه مهمتر مطیع محض اوامر دولتی بوده است و تمام جنایتهای خود را با قسی‌القلبی و با افتخار بعنوان یک افسر خستگی‌ناپذیر و نفوذناپذیرِ نمونه و مجری تام اوامر مقدس مقامات بالادستی انجام داده است. آرنت در توصیف میزان مقاومت آیشمن در برابر وسوسه‌های فسق و نفسانیت با زبانی آمیخته به طنزی تلخ می‌نویسد: «قساوت در رایش سوم، آن ویژگی‌ای را که اغلب انسانها به آن می‌شناسندش، از دست داده بود: ویژگی وسوسه. بسیاری از آلمانیها و بسیاری از نازیها، شاید اکثریت قاطعی از آنها لابد وسوسه شده بودند که دست به قتل نزنند، سرقت نکنند، اجازه ندهند همسایگانشان را به کام مرگ بفرستند و با سود جستن از این جنایتها، در آنها همدست نشوند، اما الحق که (خوب) یادگرفته بودند که چطور در مقابل وسوسه مقاومت کنند. (ترجمه زهرا شمس، نشر برج، ۱۳۹۹، ص ۱۹۹ و ۲۰۰)

🔴 هانا آرنت با نقد دادگاه آیشمن در اورشلیم، دستگاه حقوقی و اخلاقی مدرن را به خاطر عدم درک پیش پاافتادگی قساوت به محاکمه می‌کشد، سهل‌انگاری‌ای که به زعم او به تکرار جنایتهای مشابه علیه بشریت با عناوین موجه و مشروع ملی و بین‌المللی منجر خواهد شد، هشداری که دقیقاً در همان زمان و مکان به دست محاکمه‌کنندگان آیشمن در حق مردم فلسطین در جریان بوده و هست. اما سؤال اینجاست که مفهوم قساوت مورد نظر آرنت، چگونه درون چارچوب اخلاق دینی‌ای قابل بیان است که اگرچه مداوماً به مبارزه علیه «فسق» فرامی‌خواند اما اساساً نسبت به قساوت و از آن مهمتر «پیش پاافتادگی قساوت» بی‌حس و بی‌اعتناست؟

در ادامه یادداشت قبلی این کانال (ادب منافقانه زیستن) می‌توان چنین گفت که فسق مورد شماتت دستگاه‌های اخلاقی و شرعی دینی اساساً به بدیهای روبنایی و آداب مطابق نظم زیربنایی زیستن مربوط می‌شود و این دستگاه‌ها نسبت به بدی در سطوح زیربنایی که آرنت با عنوان «قساوت» به افشای آن می‌پردازد ساکت است. حتی در مواقع معدود آشکارگی قساوت، روایتهای رسمی به نحو عجیبی سعی در کتمان آن و جایگزینی فسق به جای آن دارند: منبریهایی که قیام سیدالشهدا(ع) و جنایت قتل نوه رسول خدا(ص) به دست خلیفه اسلامی به جرم خروج و به هم زدن امنیت را به «سگ‌بازی و خانوم‌بازی یزید» نسبت می‌دهند و در روایت انقلاب اسلامی به استناد شاهد از غیب رسیده خاطرات فردوست، همه چیز را به استخرهای فسق و فجور اشرف پهلوی فروکاست می‌کنند. همین خط کاملاً هوشیار است که امربه معروف و نهی از منکر را از مبارزه با قساوت بی‌عدالتی و تزویر و ستم به مبارزه با فسق و بی‌حجابی و شرابخواری و سگ‌بازی منحرف می‌کند. در ساختار دینداری ما، قساوت گناه پیش‌پاافتاده و بی‌اهمیت روحانی و مردانه‌ایست که مداوماً بخاطر گناه‌های نفسانی و زنانه، غمض عین می‌شود. در این ایام روزه‌داری و شبهای تضرع و نیاز قدر، شاید بد نباشد که پس از نفرین واعظان بر فاسقان، لختی هم به پیش‌پاافتادگی قساوت و رابطه آن با دینداریمان بیندیشیم...
1👍1😱1
Forwarded from Deleted Account
📋سخنرانان سومین همایش ملی دولت پژوهی
🗓8 اردیبهشت ماه 1400
◀️دانشگاه فردوسی مشهد
☑️شماره تماس دبیرخانه همایش: 09307565190
☑️تارنمای همایش: Stateconf3.um.ac.ir
☑️رایانامه ی همایش: stateconf@um.ac.ir
🔺برنامه سومین همایش دولت پژوهی/ ۸ اردیبهشت ۹۹

در پنل سیاست داخلی این همایش به ارائه مقاله‌ای با این عنوان خواهم پرداخت:

یک قرن دولت پدرسالار:
ریشه‌های گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن (چکیده‌)
یک قرن دولت پدرسالار:
ریشه‌های گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن

چکیده مقاله محمدحسین بادامچی در سومین همایش دولت‌پژوهی

فراسوی دوگانه‌های ایدئولوژیک و معرفت‌شناختی سایه انداخته بر اندیشه و تاریخ‌نگاری ما که قرن چهاردهم شمسی را بصورت منازعات میان سنت و مدرنیته، اسلام و سکولاریسم و تقابل نظام مشروعیت پیش از انقلاب 57 و پس از آن صورت‌بندی می‌کند، در یک دیدگاه جامعه‌شناختی، علی‌رغم همه فراز و نشیبها و تغییرات فرهنگی، قرن چهاردهم شمسی قرن تثبیت، استیلا و بسط دولت پدرسالار در ایران است که نه تنها از ضربه مشروطیت جان سالم به در برد، بلکه به نحو پارادوکسیکالی جنبش مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام پانزدهم خرداد و انقلاب اسلامی سال 57 هربار به قدرتمندتر شدن و تمامیت‌خواهی بیشتر این سازمان مرکزی و تعیین‌کننده در تاریخ معاصر ایرانی انجامیده است.
در این مقاله پس از بیان ویژگیهای کلی دولت پدرسالار که بویژه بر پایه ساخت قیمومیتی-صغارتی آن به مهمترین سیاهچاله درجاماندگی و انحطاط تمدنی ایران مبدل شده است، برآنم که اولاً عمده ریشه‌های گفتمانی دولت پدرسالار در ایران را شناسایی کنم و ثانیاً با توجه به ائتلاف خسارت‌بار تمامی گفتمانهای سیاسی معاصر ذیل ساختار دولت پدرسالار، از افقی تحولی یاد کنم که لاجرم باید بیرون از آنها زیسته باشد. ریشه‌های گفتمانی اصلی دولت پدرسالار که در این مقاله قصد دارم به بررسی آنها بپردازم عبارتند از:
1⃣پارتریمونیالیسم سنتی نهاد سلطنت
2⃣ بناپارتیسم فرانسوی
3⃣ناسیونالیسم آلمانی
4⃣کمونیسم شوروی
5⃣ تکنوکراسی امریکایی
6⃣اسلامیسم و حاکمیت اسلامی
7⃣تئوکراسی فقهی و تجدید خلافت-ولایت
8⃣ میلیتاریسم و دولت امنیتی.

بر پایه این تحلیل آشکار می‌گردد که مسأله دولت در ایران مسأله‌ای نظری، ایدئولوژیک، معرفت‌شناختی و حقوقی نیست، بلکه به ساختار مسلط عملی‌ای مربوط است که مدواماً در اشکال مختلف فرهنگی و سیاسی و حقوقی بازتولید می‌شود. در چنین چارچوبی است که منظر زنانه به عنوان تنها مختصات نوین سیاسی که امکان فکری و عملی طرح افقی فراسوی پدرسالاری را دارد؛ و چرخش زنانه در چرخش قرن بعنوان تنها طرح آلترناتیو سازمان نوین دولت در قرن آینده پیشنهاد می‌شود
قساوت مردانه و فسق زنانه
تحلیلی از مسأله اخلاقی دولت اسلامی در کتاب جاهلیت قرن بیستم محمد قطب

🔴در یادداشت «ادب منافقانه زیستن» دراینباره نوشتم که جامعه ایرانی از یک زیربنای قدرت پنهان و یک روبنای فرهنگی قابل رؤیت تشکیل شده و ما همگی از طفولیت چنین تربیت شده‌ایم که ریاکارانه نسبت به ناهنجاری‌های قلمرو زیربنایی ساکت بوده و بکوشیم در قلمرو فرهنگی روبنایی آدمهای خوب و نجیب و سربه‌راهی باشیم، چیزی که اخلاق و فقه رسمی را به «ادب منافقانه زیستن» تبدیل می‌کند. در یادداشت «پیش پاافتادگی قساوت و دینداریِ ما» با ارجاع به نقد همزمان هانا آرنت از نظام اخلاقی-حقوقی مدرن و اسرائیلی، به این پرداختم که موعظه‌های اخلاقی و فقهی ما تمایل دارند که به مسائل اخلاقی روبنایی یا «فسق» بپردازند و به لحاظ درون‌دینی بودن و مفروض گرفتن قدرت دینی امکان نقد قساوت دینی که با خونسردی و وظیفه‌شناسی و حسی از غرور و تقدس و تعصب رخ می‌دهد، در آنها ممکن نیست و همین موضوع این موعظه‌ها را به ادب منافقانه زیستن و پوششی برای پنهان کردن مسائل اخلاقی زیربنایی تبدیل می‌کند.

🔴یکی از بهترین متونی که به اعتقاد من این اعوجاج و انحراف بنیادین در رابطه میان قدرت و اخلاق را نشان می‌دهد، کتاب «جاهلیت قرن بیستم» نوشته محمد قطب است که نشان می‌دهد موضوع فوق الذکر تا چه میزان در شکل‌گیری گفتمان دولت اسلامی و تأسیس آن چه در میان اهل سنت و چه در میان شیعیان نقش مرکزی دارد. یک تورق اولیه بر خواننده روشن می‌کند که کتاب سراسر آکنده از نقد اخلاقی اسکولاستیکی بر «فسق» است و به شیوه بسیار رایج اسلام‌گرایان در تحلیل نهایی فسق را هم به شهوت و برهنگی و سکس و رقص و رهایی غریزه جنسی فرومی‌کاهد. به عبارت دیگر کتاب جاهلیت قرن بیستم در یک کلام بیان آزردگی یک مرد مسلمان سنتی، ظاهربین، زاهدمآب، پدرسالار و بار آمده در فرهنگ تک جنسیتی مردانه خاورمیانه‌ای از آزادی روابط جنسی در غرب است و اساساً پروبلماتیک «دولت اسلامی» و قدرت در همین نقطه است که شکل می‌گیرد.

🔴اما نکته اساسی اینجاست که لاجرم در چنین تحلیلی قدرت امری مردانه و فسق امری زنانه تعریف شده است. به تعبیر محمد قطب کل مسأله اینجاست که «در قرن بیستم زن از بند عفت رها شد» و همین موضوع طرح دولت اسلامی را به طرحی برای مهار زنان تبدیل می‌کند. بنابراین بر خلاف تصور ساده‌اندیشان مسأله زن نه در حاشیه بلکه در متن پروبلماتیک دولت اسلامی قرار دارد و همین تفسیر تا حدود زیادی فربهی زایدالوصف گفتمان حجاب و حواشی پیرامونی آن مثل حضور زنان در ورزشگاه و دوچرخه‌سواری و حجاب در انیمیشن و... درسالهای پس از انقلاب در ایران را توضیح می‌دهد.

♦️مستقل از نقدهای بنیادینی که بر این تصور پدرسالارانه از زنانه بودن فسق و ضرورت قدرتی قدسی برای مهار امر جنسی در جامعه، و امکان توفیق چنین پاردایمی وارد است، مسأله اساسی اینجاست که این برداشت اخلاقی با این همه حساسیت نسبت به فسق به هیچ وجه نسبت به قساوت حساس نیست. اینچنین است که در دولت اسلامی «مسأله فرهنگ» به مثابه کنترل شدید و مردانه اختلاط و غریزه جنسی اینچنین ضریب بزرگی می‌یابد که به مهمترین شاخص اسلامیت در همه عرصه ها تبدیل می‌شود اما هیچ گفتار سیاسی مهمی درباره اخلاق زیربنایی حوزه قدرت و حتی بدیهیترین آنها مثل حق حفظ جان توسط حوزه های علمیه و دستگاه کلامی و تبلیغاتی و رسانه‌ای تولید نشده است: نمایشی رنج‌آور و سهمگین از پیش‌پاافتادگی قساوت مردانه در برابر شکوه فسقی که همان دستگاه زیربنایی آنرا هم به زنان منتسب کرده است.
👍1👎1
Women, Power&rResistance- F. Sadeghi.pdf
916.6 KB
🔺در این چندسالی که در شبهای قدر توفیق شب‌زنده‌داری خانوادگی به جای استماع منابر بی‌محتوای حوزوی را یافتم، در جستجوی تلویزیون به دنبال یک صدای خوش دعا، هربار چند دقیقه‌ای از منویات واعظان تکراری این مراسمات، رفیعی و انصاریان و علم‌الهدی به گوشم خورده که طبق معمول تماماً در انذار جوانان درباره حجاب و شهوت و مسائل جنسی است و دعوت مکرر زنان به توبه از بدحجابی و مردان به مقاومت در برابر وسوسه‌های زنانه. همین چندصباح پیش بود که دقیقاً در هفته‌ی وقوع فاجعه سراوان، چندین امام جمعه در مشهد و اصفهان و غیره با شدت و غیظ وااسلاما سر دادند که دوچرخه سواری زنان عرش الهی را به لرزه درآورده است!
🔺این فروکاست مکرر گناه از قساوت و جنایت و تبعیض به فسق زنانه و فربگی بحث حجاب در گفتار فرهنگی و سیاسی «اسلام دولتی» بحثی بسیار آشنا برای همگان است اما ریشه های آن کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب «زنان، قدرت و مقاومت در ایران پس از انقلاب» و بویژه دو فصل اول آن در تبارشناسی مسأله جنسی در دیدگاه نواب صفوی و شهید مطهری از معدود آثاری است که گامی بزرگ در جهت پر کردن این خلأ پژوهشی برداشته است.

در همینباره:
قساوت مردانه و فسق زنانه