جمهورى سوم – Telegram
جمهورى سوم
3.1K subscribers
251 photos
44 videos
90 files
402 links
پژوهشى در بازسازی تفکر، عمل و سوژه انقلاب ۵۷


ارتباط از طريق
@atzenooar
Download Telegram
⭕️ در برنامه امشب «چراغ مطالعه» میزبان محمدحسین بادامچی، مترجم کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن » خواهیم بود.

شنبه ۲۳ اسفند، ساعت ۲۱، شبکه چهار

🔺 دیوید مناشری نویسنده این کتاب محقق تاریخ مدرن و مؤسس و مدیر مرکز مطالعات ایران در دانشگاه تلاویو است. او دکتری خاورمیانه دارد و سال‌هاست مطالعات خود را بر سیاست، جامعه، دین و اسلامی شیعی در ایران متمرکز کرده است.

🔺 محمدحسین بادامچی که دانشجوی دکتری رشته جامعه‌شناسی فرهنگی است این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است.


@cheraghtv4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 آیتم معرفی برنامه امشب | بررسی کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» | با حضور محمدحسین بادامچی، مترجم کتاب

⭕️ کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» تاریخچه‌ای از تغییر و تحولات نظام آموزشی ایران در دوران معاصر فراهم کرده است و نفوذ گام‌به‌گام آموزش جدید غربی در نظام اجتماعی سنتی دوران قاجار و نقش آن در تغییر تدریجی نظام ایران قدیم و ظهور ایران مدرن را به تصویر می‌کشد. نویسنده تغییر در نظام آموزشی را از عوامل مهم مدرنیزاسیون ایرانی می‌داند و این فرایند را در دوره قاجار، دوره رضاشاه، دوره سلطنت محمدرضا پهلوی و ده سال ابتدایی بعد از انقلاب اسلامی ردیابی و تحلیل می‌کند.


شنبه، ۲۳ اسفند، ساعت ۲۱، شبکه چهار

@cheraghtv4
مرجع ضمیر «امنیت داریم» کیست؟

دیروز یکشنبه ۲۴ اسفند ساعت ۱۱ صبح برای ارائه و فیلمبرداری ایده کلی کانال جمهوری سوم در رسانه «گود» به سالن سوره حوزه هنری دعوت شده بودم. حوزه هنری داخل طرح ترافیک است و نیم ساعتی در صف پارکینگ مصلی ایستادم تا جایی برای پارک ماشین پیدا کنم و ساعت یازده شد. گفتم برای اینکه بدقولی نشود به جای مترو با موتور بروم. اسنپ بایک گرفتم و ترک موتور نشستم و با گوشی آیفون یازدهی که همسرم و خواهرم چندماه پیش هدیه داده بودند همان ترک موتور خواستم پول اسنپ را پرداخت کنم. چون کیفم هم جلوی پایم بود و نگران بودم گوشی از دستم بیفتد، به سرعت اطلاعات را وارد کردم ولی بانک پاسارگاد رمز پویا را نفرستاد. در خیابان قائم مقام پشت چراغ قرمز مطهری برای بار دوم درخواست رمز دوم را زدم و اینبار آمد. چراغ سبز شد و موتوری هم گاز داد. عدد را وارد کردم و دکمه پرداخت را زدم که یکهو دیدم گوشی دارد از دستم بالا می رود. سفت آنرا گرفتم و درحالیکه شوکه شده بودم سرم را کمی بالا آوردم و دیدم از موتور کناری که دست راست کمی جلوتر از ما داشت می‌راند یک نفر دارد گوشی را می قاپد. گوشی را رها نکردم و او هم کشید. ناگهان دیدم راننده پیک موتوری هم کنترل موتور را از دست داده و داریم به سمت راست سقوط می کنیم. من گوشی را با دست چپم گرفته بودم و به همین خاطر روی دست چپم افتادم و طرف هم گوشی را در همان وضعیت کشید و در کسری از ثانیه ناپدید شد. موتور ما به موتوری دیگری خورد و چون جلوی ما یک خاور دوبله ایستاده بود، موتوری دوم به تویوتایی که پارک بود خورد و بعداً فهمیدم ده میلیونی خسارت به آن ماشین زد. من فقط پاشدم و عینکم را روی چشمم زدم وکیفم را برداشتم شروع کردم به دویدن...


ادامه در
https://telegra.ph/Whose-security-03-15
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم کامل قسمت یازدهم (فصل علوم اجتماعی)، کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن»

📌 کتاب دارد درباره موضوعی صحبت می‌کند که همه مردم ایران با آن درگیر هستند و آن چیز از نظر مردم پرستیژ است که کتاب هم به آن پرستیژ می‌گوید؛ یعنی مردم به آموزش در ایران به‌عنوان یک نردبان منزلت نگاه می‌کنند به‌عنوان چیزی که با آن پرستیژ پیدا کنند و اتفاقاً کتاب دارد می‌گوید حکومت هم به آموزش از دوره قاجار تا پهلوی به‌عنوان مهم‌ترین اهرم ساخت طبقه نخبگان جدید در ایران نگاه می‌کند. 1811 از اولین اعزام دو نفر دانشجو به فرنگ یک مسئله‌ای را شروع کردیم و کتاب دارد این پیوستگی را نشان می‌دهد. از 1811 تا 1979 یک پیوستگی وجود دارد که از همان اعزام دو نفر شروع می‌شود و تا 1979 ادامه پیدا می‌کند. آن دو نفر مثل یک گوله‌ی برفی که کم‌کم به یک بهمن تبدیل شده باشد تبدیل به یک طبقه نخبگان جدید می‌شوند.


📺 ۵۶ دقیقه، ۲۳ اسفند ۹۹، شبکه چهار سیما

آپارات
https://www.aparat.com/v/STpiW

کست‌باکس
https://castbox.fm/vb/365239199

@cheraghtv4
Audio
11. Mohammad Hossein badamchi
محمدحسین بادامچی

📚«نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن»

@cheraghtv4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گزیده گفتگو با محمدحسین بادامچی (نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن)

در ایران ‌مردم به آموزش به عنوان نردبان منزلت نگاه می‌کنند، وسیله‌ای برای کسب پرستیژ. حکومت نیز از دوره قاجار به آموزش به عنوان ابزار ساخت طبقه جدید نگاه می‌کند.
https://www.instagram.com/tv/CMq9R0zBRm4/?utm_source=ig_web_copy_link


@cheraghtv4
از جوکر به بیجه: آغاز با شکوه قرن

🔴سرعت فرسایش جامعه در ایران شتابی غیرقابل هضم گرفته است و عمده ما در مکانیزم ذهنی دفاعی بی‌حاصلی تا زمانیکه دچار بحران نشده‌ایم و یا حتی اندک زمانی پس از فاجعه آنرا انکار می‌کنیم تا فراموش شود و شاید دردش را کمتر تحمل کنیم. این فرسایش جامعه بویژه در ایام عید نوروز بیشتر به چشم می‌آمد و حالا دوسالی که دید و بازدید عید و ماه رمضان هم تعطیل شده، همین اندک آگاهی هم از دست رفته: آگاهی از بسیار قوم و خویشان و همسایگان و دوستان و آشنایان که به تدریج به حاشیه رانده شده‌اند، قافیه را باخته‌اند یا در سکوت و انزوا استراتژیهای بقای خاصی را در پیش گرفته‌اند. آنها که توانسته‌اند از کشور گریخته‌اند، چه بسیار ازدواجهایی که با طلاق فروپاشیده، خانواده‌های جوانی که از سر نیاز اقتصادی بعد از ازدواج دوباره به خانه پدر و مادر بازگشته‌اند، پیردختران و پیرپسرانی که در خانه پدران و مادران به میانسالی رسیده‌اند و موهایشان سفید شده است، فرزندانی که به تدریج جدا شده‌اند و کسی از حال آنها خبر ندارد، گوشه‌های ضعیف فامیل، ورشکستگان و بیوه‌ها و بیکاران که از سر فقر حاشیه‌نشین شده از یادها فراموش شده‌اند. کودکانی که هرروز تعدادشان کمتر می‌شود و خانه‌هایی که دیگر رمق مهمان ندارند و روابطی سطحی که اگر امروز هستند مثل نقش روی ماسه، چند صباح دیگر نخواهند بود.

🔴من زندگانی ایرانیان در شرایط سقوط حیات عمومی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را تا پیش از دی ماه ۱۳۹۶ درگیر انتخاب در چهارراهِ خروج، اعتراض، سازش، و کناره‌گیری می‌دانستم که استراتژی پنجم جوکریسم با مسدود شدن مسیر اعتراض در فاصله دی ۹۶ تا آبان خونین ۹۸ به آن افزوده شد. استراتژی سازش همان چیزی است که سریال هیولای مهران مدیری در روایت سقوط سیستماتیک شرافتهای منفرد و مستقل به خوبی آنرا تصویر کرد و استراتژی خروج با تحریمهای چندسال اخیر و سقوط چندباره پول ملی اینک بسیار دور از دسترس و خطیر به نظر می‌رسد. کمی بعد از جوکر، فیلم کره‌ای انگل parasite منتشر شد که بر خلاف شورش نیهیلیستی جوکری علیه صاحبان انحصاری قدرت و رسانه و سرمایه، زندگی انگل‌وار طبقات فرودست زیر سایه تحقیر طبقات بالا و این تنازع طبقاتی غیراخلاقی و پست و خشن را به تصویر کشید. با آغاز شدن کرونا و استهلاک بیشتر جامعه ایرانی گمان می‌کنم که تصویر جوکری با تصویر انگلی در حال در آمیختن است و این چیزی است که به گمان من میکائیل دیانی در مستند «بیجه» که اخیراً منتشر شده آنرا به تصویر می‌کشد. بیجه مستندی است از پرونده آدم‌ربایی، تجاوز و قتل زنجیره‌ای ۲۱ کودک در پاکدشت که در بی‌اعتنایی کامل دستگاه انتظامی و قضایی و دولتی، در سال ۸۲ بدست محمد بسیجه معروف به بیجه طی ۱۸ ماه به وقوع پیوست.

🔴به گمانم وقایعی مثل «سیل دروازه قرآن شیراز در نوروز ۹۸»، «ورشکستکی مؤسسات اعتباری ثامن و ...»، «قتل رومینا بدست پدر»، «سقوط هواپیمای اوکراینی با پدافند خودی»، «سقوط بورس»، «مرگ بسیاری عزیزان بر اثر کرونا» و «خودکشی‌های پرتعداد از دختر آبی و کارگر صنعت نفت و نوجوان دست‌فروش برنامه ماه عسل تا هاله لاجوردی و اخیراً آزاده نامداری» بخوبی نشان می‌دهد که تصور در امان بودن طبقات بالا و متصل از لبه تیز پرّه‌ی مرگبار بحرانی که با سرعتی مهیب در مرکز می‌گردد و همه چیز را به سوی خود می‌کشد، تصوری باطل است و اگرچه طبقات فرودست عریان و بی‌پناه در مقابل این تیغ تیز رها شده‌اند، اما از سال ۸۲ تا امروز شرایط به گونه‌ای پیش رفته که قربانی بعدی این سیکل قهقرایی سقوط و فلاکت «تولید انبوه بیجه‌ها» می‌تواند هریک از ما و نزدیکانمان باشد.

♦️در مستند بیجه بعد از نشان دادن صحبتهای مادر یکی از قربانیان که می‌گفت «اگر نیروی انتظامی به جای پافشاری بر مفقود شدن و بی‌اعتنایی، چهارتا مأمور همان روز دنبال او به کوره آجرپزی بیجه می‌فرستاد پسرم زنده می‌ماند» از مادر دیگری نقل می‌کند که در پاسخ اینکه «چرا پسر دیگرتان را تنها مدرسه می‌فرستید» می‌گوید «چون دیگر بیجه اعدام شده!». این سستی و بی‌ارادگی و انجماد فراگیر آغاز قرن ۱۴۰۰ ایرانی است که بخاطر آن ایرانیان نگون‌بخت نسلهای آتی، ما را نفرین خواهند کرد.
👍1
ادب منافقانه زیستن
به بهانه فوت آزاده نامداری


🔺 این روزها برخی دوستان تماس می‌گیرند و بعد از یک احوالپرسی مختصر دعوت می‌کنند که فلانی کاندیدا شده و برای تغییر آمده و دارد با نخبگان صاحب ایده و تحول‌خواه جلسه می‌گذارد، یک جلسه تو هم بیا برویم. از این همه ساده‌لوحی دوستان تعجب می‌کنم و خیلی سریع به او می‌فهمانم که از آن قماش آدمهایی نیستم که مثل گربه در هر شرایطی روی زمین می‌افتند و جای خود را پیدا می‌کنند. البته دوستان هم از این قماش فرصت‌طلب نیستند و حرفشان اینست که بالاخره که باید از فرصت‌های موجود استفاده کرد. اما در چه زمینه و زمانه‌ای و به چه قیمتی؟

🔺 جامعه ایران زیربنایی دارد و روبنایی. مردم از کودکی می‌آموزند که بعنوان یک «بچه مؤدب» و «ملت نجیب» به معادلات و نیروها و تغییرات زیربنا توجهی نداشته باشند و در فضای روبنایی‌ای که برایشان مباح شمرده شده برای نجات خودشان تلاش کنند و و غرولندکنان به زیربناها هم علنا احترام بگذارند. اما آنها توجه ندارند که همین فضای مباحی که تمام قواعد ترقی در آن مطابق خواست صاحبان قدرت زیربنایی تعیین شده هم روز به روز در حال تنگتر شدن است.

🔺 این همان چیزی است که من به آن «ادب منافقانه زیستن» در ایران می‌نامم و آنقدر قدیمی و کهن و ریشه‌دار هست که در رگهای همه‌مان جاری باشد. منتها مسأله این است که زیست منافقانه هنر خودش را دارد و کوچکترین تخطی از آن می‌تواند به قیمت جان شخص تمام شود. از این جهت من علی‌رغم همه تفاوت‌ها شباهت زیادی بین مرگ #آزاده_نامداری با کشته شدن #میترا_استاد یا حتی #قاضی_منصوری می‌بینم. مسأله این است که منافق‌پروری و منافق‌کشی دو حلقه متوالی یک سیستم بسته مدیریت روبتا توسط زیربنا هستند و منافق دقیقا به همان دلیل که منافق است و رشد می‌کند، تابوت خود و دلیل سقوط خود را هم بالای نردبان می‌کشاند.

دلیل فوت آزاده نامداری هرچه باشد او نه در ایران که در سوییس توسط دوربینی ترور شخصیتی شد که تصویر بی‌حجاب او را شکار کرد. مهم این نیست که چه کسی آن فیلم را گرفت، از اصول زیست منافقانه این است که هرکسی (حتی نزدیکترین افراد به تو) بالقوه می‌تواند فاعل چنین خیانتی باشد. مگر نه اینکه بخش بزرگ انرژی منافقان صرف ظاهرسازی می‌شود و سپس تجسس آنکه آیا نزدیکان من حفظ آبرو می‌کنند یا رقبای من کجا نقاب را اشتباها برداشته ردی از خود بر جا گذاشته‌اند. منافق هرچقدر هم که زیاده‌خواهی خود را کنترل کند پایان کار او خسارت دین و دنیا و آخرت است. اصلاح با زیست منافقانه جمع‌پذیر نیست و برچیدن بساط نفاق بحثی مربوط به زیربناهاست...
👍1
پیش‌پاافتادگی قساوت و دینداریِ ما
«آیشمن در اورشلیم» به مثابه درس اخلاق ماه رمضان


🔴 هانا آرنت در کتاب «انقلاب»، آنجا که درباره جنایتهای روبسپیر و ژاکوبنهای انقلاب فرانسه به نام آرمانهای بلند انسانی و انقلابی و اخلاقی می‌نویسد، میان دو واژه تفکیک می‌کند که نظیر آن در ذهنیت اخلاقی ما فارسی‌زبانها وجود ندارد، هرچند در زمانه‌ای هستیم که بویژه ایرانیان بیرون گود افتاده به مدد عقل سلیم و وجدان به راحتی آنرا درک خواهند کرد: Vice و Evil که عزت الله فولادوند اولی را رذالت ترجمه کرده اما به نظر من «فسق» کلمه مناسبتری برای آن است و دومی را شرارت ترجمه کرده اما فکر می‌کنم «قساوت» بهتر پیچیدگی و پوشیدگی آنرا بیان می‌کند. آرنت با این تفکیک می‌خواهد بگوید ژاکوبنها افرادی به شدت زاهد، خیرخواه، مقاوم در برابر فساد و متنفر از فسق و فجور و گناه‌آلودگی طبقه بالای فرانسه بودند و جنایتهای گسترده خویش را به نام مقدسات و بدون هیچ عذاب وجدانی مرتکب می‌شدند. از نظر آرنت ژاکوبنیسم جنایت «قساوت» اقتداریافته‌ای بود که در قیام علیه «فسق» به پیروزی رسیده بود.

🔴 همزمان با انتشار کتاب «انقلاب» در ۱۹۶۳، آرنت گزارشهای خود از برگزاری دادگاه یکی از مهمترین متهمین نسل‌کشی یهودیان به دست رژیم آلمان نازی در اسرائیل را با عنوان «آیشمن در اورشلیم» و زیر عنوان A Report on the Banality of Evil منتشر کرد که سال ۹۸ برای اولین بار با زیرعنوان «گزارشی درباره ابتذال شر» به فارسی ترجمه شد، که فکر می‌کنم «پیش‌پاافتادگی قساوت» بهتر می‌تواند منظور او را بیان کند. آرنت در این کتاب می‌کوشد نشان دهد که آیشمن نه تنها یک هیولای درنده و خونریز نبوده، بلکه شخصیتی در منتهای درجه وظیفه‌شناس، میهن‌دوست، قانون‌گرا و از همه مهمتر مطیع محض اوامر دولتی بوده است و تمام جنایتهای خود را با قسی‌القلبی و با افتخار بعنوان یک افسر خستگی‌ناپذیر و نفوذناپذیرِ نمونه و مجری تام اوامر مقدس مقامات بالادستی انجام داده است. آرنت در توصیف میزان مقاومت آیشمن در برابر وسوسه‌های فسق و نفسانیت با زبانی آمیخته به طنزی تلخ می‌نویسد: «قساوت در رایش سوم، آن ویژگی‌ای را که اغلب انسانها به آن می‌شناسندش، از دست داده بود: ویژگی وسوسه. بسیاری از آلمانیها و بسیاری از نازیها، شاید اکثریت قاطعی از آنها لابد وسوسه شده بودند که دست به قتل نزنند، سرقت نکنند، اجازه ندهند همسایگانشان را به کام مرگ بفرستند و با سود جستن از این جنایتها، در آنها همدست نشوند، اما الحق که (خوب) یادگرفته بودند که چطور در مقابل وسوسه مقاومت کنند. (ترجمه زهرا شمس، نشر برج، ۱۳۹۹، ص ۱۹۹ و ۲۰۰)

🔴 هانا آرنت با نقد دادگاه آیشمن در اورشلیم، دستگاه حقوقی و اخلاقی مدرن را به خاطر عدم درک پیش پاافتادگی قساوت به محاکمه می‌کشد، سهل‌انگاری‌ای که به زعم او به تکرار جنایتهای مشابه علیه بشریت با عناوین موجه و مشروع ملی و بین‌المللی منجر خواهد شد، هشداری که دقیقاً در همان زمان و مکان به دست محاکمه‌کنندگان آیشمن در حق مردم فلسطین در جریان بوده و هست. اما سؤال اینجاست که مفهوم قساوت مورد نظر آرنت، چگونه درون چارچوب اخلاق دینی‌ای قابل بیان است که اگرچه مداوماً به مبارزه علیه «فسق» فرامی‌خواند اما اساساً نسبت به قساوت و از آن مهمتر «پیش پاافتادگی قساوت» بی‌حس و بی‌اعتناست؟

در ادامه یادداشت قبلی این کانال (ادب منافقانه زیستن) می‌توان چنین گفت که فسق مورد شماتت دستگاه‌های اخلاقی و شرعی دینی اساساً به بدیهای روبنایی و آداب مطابق نظم زیربنایی زیستن مربوط می‌شود و این دستگاه‌ها نسبت به بدی در سطوح زیربنایی که آرنت با عنوان «قساوت» به افشای آن می‌پردازد ساکت است. حتی در مواقع معدود آشکارگی قساوت، روایتهای رسمی به نحو عجیبی سعی در کتمان آن و جایگزینی فسق به جای آن دارند: منبریهایی که قیام سیدالشهدا(ع) و جنایت قتل نوه رسول خدا(ص) به دست خلیفه اسلامی به جرم خروج و به هم زدن امنیت را به «سگ‌بازی و خانوم‌بازی یزید» نسبت می‌دهند و در روایت انقلاب اسلامی به استناد شاهد از غیب رسیده خاطرات فردوست، همه چیز را به استخرهای فسق و فجور اشرف پهلوی فروکاست می‌کنند. همین خط کاملاً هوشیار است که امربه معروف و نهی از منکر را از مبارزه با قساوت بی‌عدالتی و تزویر و ستم به مبارزه با فسق و بی‌حجابی و شرابخواری و سگ‌بازی منحرف می‌کند. در ساختار دینداری ما، قساوت گناه پیش‌پاافتاده و بی‌اهمیت روحانی و مردانه‌ایست که مداوماً بخاطر گناه‌های نفسانی و زنانه، غمض عین می‌شود. در این ایام روزه‌داری و شبهای تضرع و نیاز قدر، شاید بد نباشد که پس از نفرین واعظان بر فاسقان، لختی هم به پیش‌پاافتادگی قساوت و رابطه آن با دینداریمان بیندیشیم...
1👍1😱1
Forwarded from Deleted Account
📋سخنرانان سومین همایش ملی دولت پژوهی
🗓8 اردیبهشت ماه 1400
◀️دانشگاه فردوسی مشهد
☑️شماره تماس دبیرخانه همایش: 09307565190
☑️تارنمای همایش: Stateconf3.um.ac.ir
☑️رایانامه ی همایش: stateconf@um.ac.ir
🔺برنامه سومین همایش دولت پژوهی/ ۸ اردیبهشت ۹۹

در پنل سیاست داخلی این همایش به ارائه مقاله‌ای با این عنوان خواهم پرداخت:

یک قرن دولت پدرسالار:
ریشه‌های گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن (چکیده‌)
یک قرن دولت پدرسالار:
ریشه‌های گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن

چکیده مقاله محمدحسین بادامچی در سومین همایش دولت‌پژوهی

فراسوی دوگانه‌های ایدئولوژیک و معرفت‌شناختی سایه انداخته بر اندیشه و تاریخ‌نگاری ما که قرن چهاردهم شمسی را بصورت منازعات میان سنت و مدرنیته، اسلام و سکولاریسم و تقابل نظام مشروعیت پیش از انقلاب 57 و پس از آن صورت‌بندی می‌کند، در یک دیدگاه جامعه‌شناختی، علی‌رغم همه فراز و نشیبها و تغییرات فرهنگی، قرن چهاردهم شمسی قرن تثبیت، استیلا و بسط دولت پدرسالار در ایران است که نه تنها از ضربه مشروطیت جان سالم به در برد، بلکه به نحو پارادوکسیکالی جنبش مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام پانزدهم خرداد و انقلاب اسلامی سال 57 هربار به قدرتمندتر شدن و تمامیت‌خواهی بیشتر این سازمان مرکزی و تعیین‌کننده در تاریخ معاصر ایرانی انجامیده است.
در این مقاله پس از بیان ویژگیهای کلی دولت پدرسالار که بویژه بر پایه ساخت قیمومیتی-صغارتی آن به مهمترین سیاهچاله درجاماندگی و انحطاط تمدنی ایران مبدل شده است، برآنم که اولاً عمده ریشه‌های گفتمانی دولت پدرسالار در ایران را شناسایی کنم و ثانیاً با توجه به ائتلاف خسارت‌بار تمامی گفتمانهای سیاسی معاصر ذیل ساختار دولت پدرسالار، از افقی تحولی یاد کنم که لاجرم باید بیرون از آنها زیسته باشد. ریشه‌های گفتمانی اصلی دولت پدرسالار که در این مقاله قصد دارم به بررسی آنها بپردازم عبارتند از:
1⃣پارتریمونیالیسم سنتی نهاد سلطنت
2⃣ بناپارتیسم فرانسوی
3⃣ناسیونالیسم آلمانی
4⃣کمونیسم شوروی
5⃣ تکنوکراسی امریکایی
6⃣اسلامیسم و حاکمیت اسلامی
7⃣تئوکراسی فقهی و تجدید خلافت-ولایت
8⃣ میلیتاریسم و دولت امنیتی.

بر پایه این تحلیل آشکار می‌گردد که مسأله دولت در ایران مسأله‌ای نظری، ایدئولوژیک، معرفت‌شناختی و حقوقی نیست، بلکه به ساختار مسلط عملی‌ای مربوط است که مدواماً در اشکال مختلف فرهنگی و سیاسی و حقوقی بازتولید می‌شود. در چنین چارچوبی است که منظر زنانه به عنوان تنها مختصات نوین سیاسی که امکان فکری و عملی طرح افقی فراسوی پدرسالاری را دارد؛ و چرخش زنانه در چرخش قرن بعنوان تنها طرح آلترناتیو سازمان نوین دولت در قرن آینده پیشنهاد می‌شود
قساوت مردانه و فسق زنانه
تحلیلی از مسأله اخلاقی دولت اسلامی در کتاب جاهلیت قرن بیستم محمد قطب

🔴در یادداشت «ادب منافقانه زیستن» دراینباره نوشتم که جامعه ایرانی از یک زیربنای قدرت پنهان و یک روبنای فرهنگی قابل رؤیت تشکیل شده و ما همگی از طفولیت چنین تربیت شده‌ایم که ریاکارانه نسبت به ناهنجاری‌های قلمرو زیربنایی ساکت بوده و بکوشیم در قلمرو فرهنگی روبنایی آدمهای خوب و نجیب و سربه‌راهی باشیم، چیزی که اخلاق و فقه رسمی را به «ادب منافقانه زیستن» تبدیل می‌کند. در یادداشت «پیش پاافتادگی قساوت و دینداریِ ما» با ارجاع به نقد همزمان هانا آرنت از نظام اخلاقی-حقوقی مدرن و اسرائیلی، به این پرداختم که موعظه‌های اخلاقی و فقهی ما تمایل دارند که به مسائل اخلاقی روبنایی یا «فسق» بپردازند و به لحاظ درون‌دینی بودن و مفروض گرفتن قدرت دینی امکان نقد قساوت دینی که با خونسردی و وظیفه‌شناسی و حسی از غرور و تقدس و تعصب رخ می‌دهد، در آنها ممکن نیست و همین موضوع این موعظه‌ها را به ادب منافقانه زیستن و پوششی برای پنهان کردن مسائل اخلاقی زیربنایی تبدیل می‌کند.

🔴یکی از بهترین متونی که به اعتقاد من این اعوجاج و انحراف بنیادین در رابطه میان قدرت و اخلاق را نشان می‌دهد، کتاب «جاهلیت قرن بیستم» نوشته محمد قطب است که نشان می‌دهد موضوع فوق الذکر تا چه میزان در شکل‌گیری گفتمان دولت اسلامی و تأسیس آن چه در میان اهل سنت و چه در میان شیعیان نقش مرکزی دارد. یک تورق اولیه بر خواننده روشن می‌کند که کتاب سراسر آکنده از نقد اخلاقی اسکولاستیکی بر «فسق» است و به شیوه بسیار رایج اسلام‌گرایان در تحلیل نهایی فسق را هم به شهوت و برهنگی و سکس و رقص و رهایی غریزه جنسی فرومی‌کاهد. به عبارت دیگر کتاب جاهلیت قرن بیستم در یک کلام بیان آزردگی یک مرد مسلمان سنتی، ظاهربین، زاهدمآب، پدرسالار و بار آمده در فرهنگ تک جنسیتی مردانه خاورمیانه‌ای از آزادی روابط جنسی در غرب است و اساساً پروبلماتیک «دولت اسلامی» و قدرت در همین نقطه است که شکل می‌گیرد.

🔴اما نکته اساسی اینجاست که لاجرم در چنین تحلیلی قدرت امری مردانه و فسق امری زنانه تعریف شده است. به تعبیر محمد قطب کل مسأله اینجاست که «در قرن بیستم زن از بند عفت رها شد» و همین موضوع طرح دولت اسلامی را به طرحی برای مهار زنان تبدیل می‌کند. بنابراین بر خلاف تصور ساده‌اندیشان مسأله زن نه در حاشیه بلکه در متن پروبلماتیک دولت اسلامی قرار دارد و همین تفسیر تا حدود زیادی فربهی زایدالوصف گفتمان حجاب و حواشی پیرامونی آن مثل حضور زنان در ورزشگاه و دوچرخه‌سواری و حجاب در انیمیشن و... درسالهای پس از انقلاب در ایران را توضیح می‌دهد.

♦️مستقل از نقدهای بنیادینی که بر این تصور پدرسالارانه از زنانه بودن فسق و ضرورت قدرتی قدسی برای مهار امر جنسی در جامعه، و امکان توفیق چنین پاردایمی وارد است، مسأله اساسی اینجاست که این برداشت اخلاقی با این همه حساسیت نسبت به فسق به هیچ وجه نسبت به قساوت حساس نیست. اینچنین است که در دولت اسلامی «مسأله فرهنگ» به مثابه کنترل شدید و مردانه اختلاط و غریزه جنسی اینچنین ضریب بزرگی می‌یابد که به مهمترین شاخص اسلامیت در همه عرصه ها تبدیل می‌شود اما هیچ گفتار سیاسی مهمی درباره اخلاق زیربنایی حوزه قدرت و حتی بدیهیترین آنها مثل حق حفظ جان توسط حوزه های علمیه و دستگاه کلامی و تبلیغاتی و رسانه‌ای تولید نشده است: نمایشی رنج‌آور و سهمگین از پیش‌پاافتادگی قساوت مردانه در برابر شکوه فسقی که همان دستگاه زیربنایی آنرا هم به زنان منتسب کرده است.
👍1👎1
Women, Power&rResistance- F. Sadeghi.pdf
916.6 KB
🔺در این چندسالی که در شبهای قدر توفیق شب‌زنده‌داری خانوادگی به جای استماع منابر بی‌محتوای حوزوی را یافتم، در جستجوی تلویزیون به دنبال یک صدای خوش دعا، هربار چند دقیقه‌ای از منویات واعظان تکراری این مراسمات، رفیعی و انصاریان و علم‌الهدی به گوشم خورده که طبق معمول تماماً در انذار جوانان درباره حجاب و شهوت و مسائل جنسی است و دعوت مکرر زنان به توبه از بدحجابی و مردان به مقاومت در برابر وسوسه‌های زنانه. همین چندصباح پیش بود که دقیقاً در هفته‌ی وقوع فاجعه سراوان، چندین امام جمعه در مشهد و اصفهان و غیره با شدت و غیظ وااسلاما سر دادند که دوچرخه سواری زنان عرش الهی را به لرزه درآورده است!
🔺این فروکاست مکرر گناه از قساوت و جنایت و تبعیض به فسق زنانه و فربگی بحث حجاب در گفتار فرهنگی و سیاسی «اسلام دولتی» بحثی بسیار آشنا برای همگان است اما ریشه های آن کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب «زنان، قدرت و مقاومت در ایران پس از انقلاب» و بویژه دو فصل اول آن در تبارشناسی مسأله جنسی در دیدگاه نواب صفوی و شهید مطهری از معدود آثاری است که گامی بزرگ در جهت پر کردن این خلأ پژوهشی برداشته است.

در همینباره:
قساوت مردانه و فسق زنانه
چوب زدن بر نعش مرده انتخابات
درباره دعوای زرگری دیپلمات-پاسدار در مصاحبه اخیر ظریف

🔴خلاصه گفتگوی طنازانه سعید لیلاز با محمدجواد ظریف در یک جمله این بود که «پس از برجام، میدان (نظامی) بر دیپلماسی غالب شد و عدم مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ این وضع را تمدید می‌کند». در سالوسی و تزویر تیم حسن روحانی و اصلاح‌طلبان دست‌راستی همین بس که هربار دم انتخابات با دو قطبی‌های جالب سرهنگ/حقوقدان؛ دولت با تفنگ/دولت بی‌تفنگ و حالا اینبار دیپلمات/پاسدار ناگهان سیاسی می‌شوند و بعد از داغ کردن تنور انتخابات، بلافاصله پس از پیروزی چنان در رأس نظام ذوب می‌شوند و دوغ ودوشاب را عامدانه در هم مخلوط می‌کنند که مثلاً در فاجعه آبان ۹۸ یا سقوط هواپیمای اوکراینی اصلاً نشود فرق اصلاح‌طلب و اصولگرا و دیپلمات و پاسدار را تشخیص داد. در همین روایت مزورانه جواد ظریف از شکست برجام هم به نحو آشکاری همه مراقبند که دامنه بحث به جاهای دیگر کشیده نشود: الحمدلله مقام معظم رهبری و رییس جمهور روحانی (اشبه‌الناس به مرحوم هاشمی) و دکتر ولایتی و برادران لاریجانی و ناطق نوری و سردار قالیباف و دکتر صالحی و جان کری و بشار اسد و سیدحسن نصرالله همه بیرون گود افتضاح بوجود آمده پس از برجامند و همه البته متفق‌القول در علم و درایت محمد جواد ظریف، پس سؤال می‌شود که مشکل کجاست؟

🔸 اولاً یک اسم موهوم به نام دلواپسان که شرط می‌بندم محمدجواد ظریف و ایادی اصلاح‌طلبان یکبار هم یک نفر از این گروه جوانان مستقل و خالص و خوش‌فکر و با اراده که آنزمان ضداصلاح‌طلب و ضداصولگرا در نقد برجام فعالیت می‌کردند را دیده باشد که هم از ولایی می‌خوردند و هم از دولتی هم از پاسدار هم از دیپلمات و بعد از آن هم دقیقاً بخاطر اینکه در «تصویب بیست دقیقه‌ای برجام» با واقعیت سرد و لخت و کریه قدرت در کشور مواجه شدند فهمیدند که «چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید» و هریک به راهی رفتند.
🔸ثانیاً احمدی‌نژاد که به قول خودش اولین مدافع مذاکره با امریکا در سال ۸۵ بوده و تنها جرمش اینکه همه این تیم روحانی-لاریجانی-ظریف-صالحی-جلیلی را فاقد صلاحیت دانسته و حضرات برای اینکه این جریان سوم را به رسمیت نشناسند خرزوخانی از او ساخته‌اند که هرجا لازم باشد ولایی، هرجا لازم باشد ضد ولایت فقیه، هرجا لازم باشد طرفدار مذاکره، هرجا لازم باشد دشمن اصلی مذاکره و خلاصه خدای رخنه‌پوش گافهای روایت الیگارشی اصلاح‌طلب-اصولگرا.
🔸ثالثاً قاسم سلیمانی که خب چون از دنیا رفته تنها اسمی است که می‌شود بدون مخاطره به زبان آورد آن هم با این قید که «ایشان مهمترین همکار من در دوره های مختلف مذاکره با امریکا بوده‌اند» و حالا لابد خودسر مجری اراده روسیه در جهت به هم خوردن برجام شده؛ انگار نه انگار که حضرات دو جناح در تقرب به بلوک شرق هم علاوه بر بلوک غرب رقابتی همیشگی دارند.
🔸و رابعاً عربستان سعودی که گویی دشمنی ذاتی و ازلی و ابدی با ایرانیان دارند و انگار نه انگار که یک جنگ بزرگ سوریه در این مدت اتفاق افتاده و جالب اینکه دیپلمات اعظم ما درباره سوریه می‌گوید «من درباره جنگ سوریه هیچ چیز نمی‌دانم!» و «درباره سیاست حفظ بشار اسد نظری ندارم چون مربوط به قبل از من بود!»


♦️به هرحال تصور می‌کنم میزان سالوسی و تزویر در میدان سیاست دهه نود ایران در کنار آگاهی عمومی ناشی از شبکه های اجتماعی نیم‌بند به حدی رسیده که پوچی روایتهای رسمی -آن هم از نهایتاً ۲۰ درصد از روبنای سازوکارهایی که سیاستهای کشور را می‌سازد-، را متوجه شده، خود دلمشغول بدست آوردن یک روایت «مردمی» از واقعیت سیاسی پسا۸۸ ایران باشند. روایتی در حال تکامل، که مشخص است که در آن ما نه با نزاع سرهنگ vsحقوقدان، دولت باتفنگvsدولت بی تفنگ، پاسدارvsدیپلمات، بلکه با منازعه قدرت میان یک گروه سرهنگ-حقوقدان، دولتی-نظامی، پاسدار-دیپلمات با گروه دیگری سرهنگ-حقوقدان، دولتی-نظامی، پاسدار-دیپلمات مواجهیم. در واقع همانطور که در یادداشت «پیروزی دیپلمات ها بر پاسدارها» به بهانه انتقام سخت پوشالی و شلیک به عین الاسد تخلیله شده نوشتم، نه به معنای اصیل آن پاسداری وجود دارد که جلوی مردم حرکت کند و نه پشت آنها مخفی شود، و نه همانطور که ظریف می‌گوید نفوذ نیروهای امنیتی در دستگاه دیپلماسی کشور درکی از قدرت نرم فراامنیتی باقی گذاشته و اصلاً اعتباری فراتر از اسلحه و کالاهای اساسی مردم نیست که دیپلمات بخواهد به پشتوانه آن سر میز مذاکره بنشیند.این شرایط شبه جنگ یا «نه جنگ، نه صلح» گرگ و میشی است که هم پاسداران صادق و هم دیپلماتهای صادق در آن خانه‌نشین هستند...


در همین رابطه:
چرا هردو جناح با استعفای دولت مخالفند؟
سایه جنگ: بازی فریب دولت با جنگ و صلح
تفسیر نامه محسن رنانی به رهبری
Audio
🔺صوت ارائه مقاله «یک قرن دولت پدرسالار در ایران؛ ریشه‌های گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن»/ محمدحسین بادامچی/ پنل سیاست داخلی همایش سوم دولت‌پژوهی با موضوع «چه باید کرد؛ راهبردهایی برای فردای ایران»/ هشت اردیبهشت ۱۴۰۰
Century of Patriarchalism-presentation.pdf
282.8 KB
🔺فایل PDF پاورپوینت ارائه مقاله «یک قرن دولت پدرسالار در ایران؛ ریشه‌های گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن»/ صوت در پست قبلی
ماهنامه_بنیاد_و_سیاست_زدایی_از_غربزدگی.pdf
5.6 MB
🔺 درباره تشابه اصولگرایی با حزب رستاخیز و تداوم ایده شرق‌گرایانه و غرب‌ستیزانه «تمدن اسلامی-ایرانی» از داخل حکومت پهلوی به جمهوری اسلامی به واسطه افرادی مثل حداد عادل، داوری اردکانی، ولایتی، جواد طباطبایی و به طور کلی حلقه نصر-فردید-کربن که در چهاردهه اخیر بر ستاد انقلاب فرهنگی و مهمترین کرسیهای سیاستگذاری فرهنگی و آموزشی تکیه داشته‌اند، مطالب متعددی در این کانال منتشر شده است، از جمله مقاله «امر قدسی به مثابه آنتی‌تز امر سیاسی» که اخیرا به چاپ رسید. +

🔺در همین راستا این مقاله دکتر علی میرسپاسی، استاد دانشگاه نیویورک و مهدی فرجی با عنوان «ماهنامه بنیاد و سیاست‌زدایی از غربزدگی» که فصل دوم کتاب «انقلاب آرام ایران» (2019) است، بخوبی نشان می‌دهد که گفتمان غربزدگی جلال آل‌احمد که گفتاری سیاسی در نقد نوسازی آمرانه پهلوی بود چگونه توسط خود شاه برای سرکوب رویکردهای اومانیستی، آزایخواهانه، عدالتخواهانه و دموکراتیک انقلابیون مصادره شد. چرخشی بزرگ در گفتمان روشنفکری ایران از چپ به راست که در دولت برآمده از انقلاب پیروز به شدت نفوذ کرد و در ائتلاف با روحانیون استحاله گفتمان انقلاب را از همان روزهای اول پیروزی کلید زد.
مرکز پژوهشی لقمان برگزار می کند:

حاکمیت و بحران اعتماد از دیدگاه علوم انسانی

پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
ساعت ۲۲:۰۰

#کلاب هاوس


@seyedjavadmiri
💠 آینده انقلاب، بیم‌ها و امیدها 💠

نشست اول گفتگوهای صمیمی خانواده حوزه شریف پیرامون انتخابات و راه آینده

💠 گفتگوی آزاد به همراه ارائه‌هایی کوتاه از:
🔹دکتر محمدحسین بادامچی
🔸حجت‌الاسلام مجتبی عرب
🔹دکتر محمدحسن نیلی
🔸حجت‌الاسلام حمزه وطن فدا

زمان: جمعه ۱۷ اردیبهشت، ساعت ۲۲
📲 مکان: شبستان مجازی مسجد دانشگاه شریف به آدرس
https://vclass.ecourse.sharif.edu/ch/shabestan

◀️ اطلاعات بیشتر در:
@HDSUT