سقوط زبان فارسی به زبان بردگان
🔴انتخابات ۱۴۰۰ به عرصه عریان شدن روندهای قهقرایی طولانی مدتی تبدیل شده که تا پیش از این تنها اهل بصیرت از آن آگاه بوده بدان هشدار میدادند. پیشرفت سرطانی این روندها به گونهای بوده که تمام طبقات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ایرانی را زایل کرده و جامعه ایران را به دو پاره کاملاً متضاد «ذینفعان و غیرذینفعان» تقسیم کرده است. اختلاف جامعه ذینفعان و غیرذینفعان از اختلاف در سطح آگاهی و ایدئولوژی فراتر رفته و در حال در نوردیدن سطوح زبانی و دینی و هستیشناختیست.
🔴در این میان مسأله اینجاست که در مقابل «خشم الکن» گداختهی جامعه غیرذینفعان، تمام گفتارهای رسمی زبانی متعلق به جامعه دارای رسانهی ذینفعان است و با قهقرای جامعه ذینفعان، این اساس زبان فارسی و اصل معانی سیاسی و حقوقی و فرهنگی است که به مخاطرهای تاریخی افتاده است. به لحاظ فلسفه سیاسی تمام آنچه امروز در کلماتی مثل انتخابات، اسلامیت، جمهوریت، فقه، قانون اساسی، رأی، تصمیم سیاسی، ریاست جمهوری، برنامه، رجل سیاسی و امثالهم در گفتار رسمی نمودار میشود، پس از آنچه در چهارم خرداد هزاروچهارصد رخ داد، آشکارا در قلمرویی پیشامدنی در حال طرح است. تقلیل حق اختیار سیاسی به حق اطاعت از رییس خانواده، اساساً سیر تاریخی استخفاف زبان فارسی به زبان بردگان را تکمیل کرده است. در چنین شرایطی است که در مقابل تسلیم و انقیاد جامعه ذینفعان در برابر قیمان پدرسالار، جامعهی زیر پا له شدهی غیرذینفعان موقعیتی زنانه (و نه مادرانه) مییابد و تنها به همین دلیل است که در غیاب زبان مدنی و قهقرای زبان فارسی، زبان زنانه مقاومت به تنها امکان حفظ شرافت و فضیلت مبدل میشود.
🔴انتخابات ۱۴۰۰ به عرصه عریان شدن روندهای قهقرایی طولانی مدتی تبدیل شده که تا پیش از این تنها اهل بصیرت از آن آگاه بوده بدان هشدار میدادند. پیشرفت سرطانی این روندها به گونهای بوده که تمام طبقات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ایرانی را زایل کرده و جامعه ایران را به دو پاره کاملاً متضاد «ذینفعان و غیرذینفعان» تقسیم کرده است. اختلاف جامعه ذینفعان و غیرذینفعان از اختلاف در سطح آگاهی و ایدئولوژی فراتر رفته و در حال در نوردیدن سطوح زبانی و دینی و هستیشناختیست.
🔴در این میان مسأله اینجاست که در مقابل «خشم الکن» گداختهی جامعه غیرذینفعان، تمام گفتارهای رسمی زبانی متعلق به جامعه دارای رسانهی ذینفعان است و با قهقرای جامعه ذینفعان، این اساس زبان فارسی و اصل معانی سیاسی و حقوقی و فرهنگی است که به مخاطرهای تاریخی افتاده است. به لحاظ فلسفه سیاسی تمام آنچه امروز در کلماتی مثل انتخابات، اسلامیت، جمهوریت، فقه، قانون اساسی، رأی، تصمیم سیاسی، ریاست جمهوری، برنامه، رجل سیاسی و امثالهم در گفتار رسمی نمودار میشود، پس از آنچه در چهارم خرداد هزاروچهارصد رخ داد، آشکارا در قلمرویی پیشامدنی در حال طرح است. تقلیل حق اختیار سیاسی به حق اطاعت از رییس خانواده، اساساً سیر تاریخی استخفاف زبان فارسی به زبان بردگان را تکمیل کرده است. در چنین شرایطی است که در مقابل تسلیم و انقیاد جامعه ذینفعان در برابر قیمان پدرسالار، جامعهی زیر پا له شدهی غیرذینفعان موقعیتی زنانه (و نه مادرانه) مییابد و تنها به همین دلیل است که در غیاب زبان مدنی و قهقرای زبان فارسی، زبان زنانه مقاومت به تنها امکان حفظ شرافت و فضیلت مبدل میشود.
🔺برنامهریزی برای بردگان
✍️به راستی نامزدهای ریاست جمهوری انتخابات ۱۴۰۰ چگونه در میدانی پاکسازی شده از اراده و نظر مردم درباره مردم، برنامهریزی توسعه، کارآمدی و اصلاح امور سخن میگویند؟ این اولین بار در ایران نیست که توسعه و رفاه و کارآمدی در بستری سیاستزداییشده و بعنوان برنامه عملیاتی آمرانهی یک دولت مقتدر برآمده از شوکی سیاسی (وضعیت استثنایی) مطرح میشود بلکه برعکس این پارادایم اصلی توسعه در ایران بوده است که در مقاطع مهمی توسط رضاشاه (پس از کودتا) محمدرضاشاه (با انقلاب سفید) هاشمی رفسنجانی (پس از آتشبس و رحلت امام) اجرا شده و اینک در سال ۱۴۰۰ پس از یک قرن درجازدن قرعه به نام ابراهیم رییسی افتاده که دوباره به اجرای همین طرح ویرانگر بر روی جامعه ایران برخیزد. در راستای یادداشت «سقوط زبان فارسی به زبان بردگان» این مدل توسعه را باید برنامهریزی برای بردگان نامید که در برهههای مختلف تاریخی تئوریسینهای خود را داشته: از حلقه برلینیها و تیمور تاش تا هانتینگتون در انقلاب سفید و آخرین نسخه تجویزی به روز شده آن در فرید ذکریا. نکته مهم اینکه این بار شورای نگهبان خود رأسا در این شوک درمانی وارد عمل شد…
✍️به راستی نامزدهای ریاست جمهوری انتخابات ۱۴۰۰ چگونه در میدانی پاکسازی شده از اراده و نظر مردم درباره مردم، برنامهریزی توسعه، کارآمدی و اصلاح امور سخن میگویند؟ این اولین بار در ایران نیست که توسعه و رفاه و کارآمدی در بستری سیاستزداییشده و بعنوان برنامه عملیاتی آمرانهی یک دولت مقتدر برآمده از شوکی سیاسی (وضعیت استثنایی) مطرح میشود بلکه برعکس این پارادایم اصلی توسعه در ایران بوده است که در مقاطع مهمی توسط رضاشاه (پس از کودتا) محمدرضاشاه (با انقلاب سفید) هاشمی رفسنجانی (پس از آتشبس و رحلت امام) اجرا شده و اینک در سال ۱۴۰۰ پس از یک قرن درجازدن قرعه به نام ابراهیم رییسی افتاده که دوباره به اجرای همین طرح ویرانگر بر روی جامعه ایران برخیزد. در راستای یادداشت «سقوط زبان فارسی به زبان بردگان» این مدل توسعه را باید برنامهریزی برای بردگان نامید که در برهههای مختلف تاریخی تئوریسینهای خود را داشته: از حلقه برلینیها و تیمور تاش تا هانتینگتون در انقلاب سفید و آخرین نسخه تجویزی به روز شده آن در فرید ذکریا. نکته مهم اینکه این بار شورای نگهبان خود رأسا در این شوک درمانی وارد عمل شد…
قبض صندوق رأی یا بسط سیاست:
قمار شورای نگهبان در انتخابات ۱۴۰۰ و ظهور قدرت مدنی نوین در سپهر سیاسی ایران
🔴اقتضای ادغام جامعه در دولت در نظام امت و امامت دهه شصت(جمهوری اول) و سپس نظام دوطبقه-دوحزبی پدیدآمده در سالهای پس از جنگ (جمهوری دوم) ایجاب میکرد که به لحاظ هستیشناختی بیرون از دایره حاکمیت، یعنی بیرون از دایره صندوق رأی مساوی با «عدم» تصور گردد. نامحبوبترین رییس جمهور ایران تا پیش از انتخابات ۱۴۰۰، مرحوم هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۲ بوده که با آماری تقریباً مشابه انتخابات دیروز، بر پایه ۳۱.۵ درصد رأی کل واجدین شرایط به تشکیل دولت دوم سازندگی انجامید. چهار سال بعد معلوم شد که ساختار سیاسی جمهوری دوم قادر به کنار گذاشتن پنجاه درصد مشارکتنکرده در انتخابات ۱۳۷۲ و احاله آنها به عدم نبود و همین نیروی سیاسی منفی بزرگ به انفجار سیاسی دوم خرداد ۱۳۷۶ و بسط صندوق رأی در همه انتخاباتهای ریاست جمهوری بعدی (۸۰/ ۸۴/ ۸۸/ ۹۲/ ۹۶) انجامید. در واقع به واسطه مشارکت بالای شصت، هفتاد و حتی هشتاد درصدی در همه این انتخاباتها «رأی ندادن» خودبخود مساوی «عدم» تلقی گردید و رأی ندادن بعنوان وضعیتی انفعالی، نیروی سیاسی فعال و زندهای در کشور محسوب نمیشد.
🔴نکته اینجاست که در انتخابات دیروز وضعیتی شبیه انتخابات سال ۷۲ نه بصورت ریزش عادی هواداران دولت مستقر و قهر طبیعی با صندوق رأی، بلکه بصورت مصنوعی و عمدی با مهندسی شورای نگهبان تحمیل شد و با بیرون گذاشتن جمعیت پنجاه درصدی بزرگی، از سیاسی شدن انتخابات در سنت معمول جمهوری دوم جلوگیری گردید. این قبض تعمدی صندوق رأی با این ذهنیت انجام شد که همچنان با بسیج اجتماعی و عادینمایی مشارکت چهل و پنجاه درصدی بیرونماندگان از صندوق به عنوان قاعدین و سرخوردگان منفعل، به صحرای عدم سیاسی احاله شوند و با پافشاری بر این ساختار، عملاً جامعه به نظام تک قطبی و تک حزبی جدید (دولت اسلامی اول) خو کند.
در واقع ساختار جمهوری دوم بخاطر دوگانگی دولت-حاکمیت (و دوگانگی دو استوانه حضرات هاشمی رفسنجانی-خامنهای) توانست نیروی سیاسی آزاد شده جامعه را بطور سیستماتیک درون خود جا دهد، اما دولت اسلامی اول با توجه به مشکل قدرت سیاسی زیاد رییس جمهور در برابر ولی فقیه، به طور آگاهانه از همین ابتدا می خواهد از قبول چنین بار سیاسی شانه خالی کند.
♦️اما بر خلاف تصور مهندسان طراح سیستم جدید، امر سیاسی انباشته شده در بیرون دولت-ملت رسمی با سرخوردگی و انفعال تدریجی مستحیل نمیشود بلکه برای اولین بار با رسمیت یافتن «رأی منفی فعال» توسط گروه بزرگی از جامعه با ظهور قدرت مدنی نوینی مواجهیم که به «احیای» قلمروی سیاسی معدوم بیرون صندوق رأی اقدام کرده. این معماری جدید در واقع برخلاف معماری هوشمندانه آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمهوری دوم، امر سیاسی را از کنترل حاکمیت خارج کرده و سالهای آینده ایران را بیش از پیش غیرقابل پیش بینی خواهد کرد.
قمار شورای نگهبان در انتخابات ۱۴۰۰ و ظهور قدرت مدنی نوین در سپهر سیاسی ایران
🔴اقتضای ادغام جامعه در دولت در نظام امت و امامت دهه شصت(جمهوری اول) و سپس نظام دوطبقه-دوحزبی پدیدآمده در سالهای پس از جنگ (جمهوری دوم) ایجاب میکرد که به لحاظ هستیشناختی بیرون از دایره حاکمیت، یعنی بیرون از دایره صندوق رأی مساوی با «عدم» تصور گردد. نامحبوبترین رییس جمهور ایران تا پیش از انتخابات ۱۴۰۰، مرحوم هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۲ بوده که با آماری تقریباً مشابه انتخابات دیروز، بر پایه ۳۱.۵ درصد رأی کل واجدین شرایط به تشکیل دولت دوم سازندگی انجامید. چهار سال بعد معلوم شد که ساختار سیاسی جمهوری دوم قادر به کنار گذاشتن پنجاه درصد مشارکتنکرده در انتخابات ۱۳۷۲ و احاله آنها به عدم نبود و همین نیروی سیاسی منفی بزرگ به انفجار سیاسی دوم خرداد ۱۳۷۶ و بسط صندوق رأی در همه انتخاباتهای ریاست جمهوری بعدی (۸۰/ ۸۴/ ۸۸/ ۹۲/ ۹۶) انجامید. در واقع به واسطه مشارکت بالای شصت، هفتاد و حتی هشتاد درصدی در همه این انتخاباتها «رأی ندادن» خودبخود مساوی «عدم» تلقی گردید و رأی ندادن بعنوان وضعیتی انفعالی، نیروی سیاسی فعال و زندهای در کشور محسوب نمیشد.
🔴نکته اینجاست که در انتخابات دیروز وضعیتی شبیه انتخابات سال ۷۲ نه بصورت ریزش عادی هواداران دولت مستقر و قهر طبیعی با صندوق رأی، بلکه بصورت مصنوعی و عمدی با مهندسی شورای نگهبان تحمیل شد و با بیرون گذاشتن جمعیت پنجاه درصدی بزرگی، از سیاسی شدن انتخابات در سنت معمول جمهوری دوم جلوگیری گردید. این قبض تعمدی صندوق رأی با این ذهنیت انجام شد که همچنان با بسیج اجتماعی و عادینمایی مشارکت چهل و پنجاه درصدی بیرونماندگان از صندوق به عنوان قاعدین و سرخوردگان منفعل، به صحرای عدم سیاسی احاله شوند و با پافشاری بر این ساختار، عملاً جامعه به نظام تک قطبی و تک حزبی جدید (دولت اسلامی اول) خو کند.
در واقع ساختار جمهوری دوم بخاطر دوگانگی دولت-حاکمیت (و دوگانگی دو استوانه حضرات هاشمی رفسنجانی-خامنهای) توانست نیروی سیاسی آزاد شده جامعه را بطور سیستماتیک درون خود جا دهد، اما دولت اسلامی اول با توجه به مشکل قدرت سیاسی زیاد رییس جمهور در برابر ولی فقیه، به طور آگاهانه از همین ابتدا می خواهد از قبول چنین بار سیاسی شانه خالی کند.
♦️اما بر خلاف تصور مهندسان طراح سیستم جدید، امر سیاسی انباشته شده در بیرون دولت-ملت رسمی با سرخوردگی و انفعال تدریجی مستحیل نمیشود بلکه برای اولین بار با رسمیت یافتن «رأی منفی فعال» توسط گروه بزرگی از جامعه با ظهور قدرت مدنی نوینی مواجهیم که به «احیای» قلمروی سیاسی معدوم بیرون صندوق رأی اقدام کرده. این معماری جدید در واقع برخلاف معماری هوشمندانه آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمهوری دوم، امر سیاسی را از کنترل حاکمیت خارج کرده و سالهای آینده ایران را بیش از پیش غیرقابل پیش بینی خواهد کرد.
Telegram
کانال آخرین خبر
🔺روسای جمهور چند درصد آرا واجدین شرایط را کسب کردند؟
@akharinkhabar
@akharinkhabar
🔺حقانیان و افشای جعبه سیاه مهندسی انتخابات.
✍️دلیل عمده ضعف مفرط علوم انسانی در ایران، اعم از جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، فلسفه، فقه و حقوق، الهیات و حتی سیاستگذاری و مدیریت به روششناسی معیوب «اپیستمیک» آن بازمیگردد، به این معنا که پژوهشگران علوم انسانی به طور سادهلوحانهای در عالم نظریات و دعاوی فقهی و حقوقی و معرفتشناختی رسمی و اسناد بالادستی و رتوریک ایدئولوژیک-کلامی منابر غرق میشوند و با بررسی معرفت میکوشند به تحلیل جامعه و بازار و دولت در عصر جمهوری اسلامی بپردازند، در حالیکه به کلی به بیراهه میروند و تنها روششناسی علوم اجتماعی معتبر در ایران به طور کلی و در حکومت دینی به طور خاص تبارشناسی فوکویی است، به این معنا که دقیقا در نقاط فربگی صور عقلانی (تکنوکراتیک/ فقهی/ قانونی) بیشترین فاصله میان نظر و عمل است و دقیقا در نقاط گسست و ضعف عقلانی بیشترین امکان قرابت نظر و عمل وجود دارد. به همین دلیل پژوهشگر علوم اجتماعی در ایران برای فهم مناسبات به جای هدر کردن وقت خود با دعاوی معرفتی، باید در جستجوی نقاط گسست و جابهجایی سامانه قدرت باشد و نامه وحید حقانیان قطعا یکی از همین نقاط است. (مرتبط)
✍️دلیل عمده ضعف مفرط علوم انسانی در ایران، اعم از جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، فلسفه، فقه و حقوق، الهیات و حتی سیاستگذاری و مدیریت به روششناسی معیوب «اپیستمیک» آن بازمیگردد، به این معنا که پژوهشگران علوم انسانی به طور سادهلوحانهای در عالم نظریات و دعاوی فقهی و حقوقی و معرفتشناختی رسمی و اسناد بالادستی و رتوریک ایدئولوژیک-کلامی منابر غرق میشوند و با بررسی معرفت میکوشند به تحلیل جامعه و بازار و دولت در عصر جمهوری اسلامی بپردازند، در حالیکه به کلی به بیراهه میروند و تنها روششناسی علوم اجتماعی معتبر در ایران به طور کلی و در حکومت دینی به طور خاص تبارشناسی فوکویی است، به این معنا که دقیقا در نقاط فربگی صور عقلانی (تکنوکراتیک/ فقهی/ قانونی) بیشترین فاصله میان نظر و عمل است و دقیقا در نقاط گسست و ضعف عقلانی بیشترین امکان قرابت نظر و عمل وجود دارد. به همین دلیل پژوهشگر علوم اجتماعی در ایران برای فهم مناسبات به جای هدر کردن وقت خود با دعاوی معرفتی، باید در جستجوی نقاط گسست و جابهجایی سامانه قدرت باشد و نامه وحید حقانیان قطعا یکی از همین نقاط است. (مرتبط)
Forwarded from یاسر عرب
عرب: اینکه نوکیسگی پدیدهای است که پس از جنگ به وجود آمده را قبول ندارم. پرفسور رفیعپور هم چنین چیزی را نمیگویند. اتفاقا ریلگذاری از دورن جنگ اتفاق افتاده است. بسیاری از امکانات به بهانهی جنگ به گفتمان نظامیان واگذار شد. مسائلی که مطرح شده ارتباط مستقیم با آقای رفسنجانی ندارد. وقتی از نوکیسگی صحبت میکنید، باید یادتان باشد، که الان شبکهای وجود دارد، که در آن هم بازیگر سینما، هم مدیر بانک، هم ورزشکار، هم سیاستمدار و… حضور دارد. اصولا در مستندسازی میگویند مهمتر از آن چیزی که در قاب نشان میدهید در بیرون قاب اتفاق میافتد. شما به عنوان مستندساز مسئله را به گونهای کالیبره کردید که انگار فقط حزب اللهی ها و ارزشیها به اشرافیت نقد دارند و بقیه با آن کنار آمدهاند!
بادامچی:مدیریت تعارض منافع، نبود خودآگاهی طبقاتی، شفافیت و اصول دیگر، ارتباطی با ایران ندارد. خودآگاهی طبقاتی به لحاظ الاهیاتی جرم است. از سالهای ۵۷ تا ۵۹ کتابهایی چاپ میشد که مضمون تمامی آنها خودآگاهی طبقاتی است.اما همه همان موقع جمع شد.
چرا زنجانی پدید آمد؟ سالهاست که جامعه آموخته برای موفقیت شرط بقا همین است!
لینک:
https://b2n.ir/y25322
بادامچی:مدیریت تعارض منافع، نبود خودآگاهی طبقاتی، شفافیت و اصول دیگر، ارتباطی با ایران ندارد. خودآگاهی طبقاتی به لحاظ الاهیاتی جرم است. از سالهای ۵۷ تا ۵۹ کتابهایی چاپ میشد که مضمون تمامی آنها خودآگاهی طبقاتی است.اما همه همان موقع جمع شد.
چرا زنجانی پدید آمد؟ سالهاست که جامعه آموخته برای موفقیت شرط بقا همین است!
لینک:
https://b2n.ir/y25322
Audio
🔺صوت نشست نقد و بررسی مستند نوکیسهها؛ ساخته هممدرسهای قدیمیم علیرضا خوشنویس؛ در معیت یاسر عرب عزیز
🔴خلاصه نقد من این است که «نوکیسگی» که نوعی تقلیل مسأله و عارضی شمردن آنرا در هسته روایت خود دارد، تعبیر مناسبی برای توضیح مناسبات طبقاتی در ایران بعد از انقلاب نیست و به جای آن لازم است که در یک مقایسه تطبیقی از چارچوب مفهومی «نومانکلاتورا» استفاده کنیم که نحوه برآمدن یک طبقه اشراف دارای امتیازات انحصاری از درون دولت ایدئولوژیک شوروی و حزب واحد کمونیست را بخوبی توضیح میدهد.
🔴خلاصه نقد من این است که «نوکیسگی» که نوعی تقلیل مسأله و عارضی شمردن آنرا در هسته روایت خود دارد، تعبیر مناسبی برای توضیح مناسبات طبقاتی در ایران بعد از انقلاب نیست و به جای آن لازم است که در یک مقایسه تطبیقی از چارچوب مفهومی «نومانکلاتورا» استفاده کنیم که نحوه برآمدن یک طبقه اشراف دارای امتیازات انحصاری از درون دولت ایدئولوژیک شوروی و حزب واحد کمونیست را بخوبی توضیح میدهد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺چرا مسأله زنان مهم است؟
🔴در این پانزده دقیقه توضیح میدهم که چرا مسأله زنان یک مسأله صنفی حاشیهای و صرفا مربوط به مشکلات حقوقی زنان در خانواده نیست. مسألهی بسیار اساسیتر، این است که «جمهوری شهروندان برابر» برآمده از انقلاب اسلامی ۵۷ خیلی زود به دست روحانیون به یک زیستسیاسی پدرسالار ماقبل مدنی یعنی نظام ولایت-صغارت خانوادگی منحرف شد و کل عرصه عمومی را تصرف کرد. امروز صحبت از اسلامیت و جمهوریت، عدالت و آزادی، لاجرم و به نحوی اجتنابناپذیر بحث درباره زنان است.
🔴در این پانزده دقیقه توضیح میدهم که چرا مسأله زنان یک مسأله صنفی حاشیهای و صرفا مربوط به مشکلات حقوقی زنان در خانواده نیست. مسألهی بسیار اساسیتر، این است که «جمهوری شهروندان برابر» برآمده از انقلاب اسلامی ۵۷ خیلی زود به دست روحانیون به یک زیستسیاسی پدرسالار ماقبل مدنی یعنی نظام ولایت-صغارت خانوادگی منحرف شد و کل عرصه عمومی را تصرف کرد. امروز صحبت از اسلامیت و جمهوریت، عدالت و آزادی، لاجرم و به نحوی اجتنابناپذیر بحث درباره زنان است.
🔺درباره ممنوع شدن تغییر رشته
✍️سال ۱۳۹۳ به سفارش شورای عالی انقلاب فرهنگی پژوهشی درباره جامعهشناسی تغییر رشته نخبگان مهندسی به علوم انسانی در اندیشکده مهاجر انجام دادیم که بعدا بصورت این کتاب منتشر شد. در ارائه این پژوهش در ستاد نقشه جامع علمی کشور در شورای عالی انقلاب فرهنگی که بزرگان سیاستگذاری علم وفناوری و آموزش عالی کشور حضور داشتند، گفتم که بر پایه این تحقیق میتوان برای تحول در علوم انسانی و نظام سیاستگذاری و توسعه کشور روی این جریان پرنشاط، پرانگیزه و نخبهای که خودجوش همه منافع را زیر پا گذاشته و کاملا انضمامی و انتقادی به حل مسائل کشور میاندیشد، حساب کرد. تنها باید آنها را به رسمیت شناخت و از آنها پشتیبانی کرد.
🔸الحمدلله نهتنها در این سالها هیچ توجهی به بحران شکاف میان نخبگان مهندسی و علوم انسانی نشد، بلکه برعکس دیروز رسما اعلام شد که تغییر رشته کلا ممنوع است! در یک نگاه کلی ظاهرا سیاستگذاران مملکت تصمیم دارند که با ایجاد یک لاین یکطرفه و بنبست از دبیرستان تا دکتری، تنها پزشکی را نگه دارند و باقی نظام آموزش عالی کشور را به ویرانی بکشانند.
🔹در همین رابطه:
ساختار آموزشی ما شکست خورده است!
✍️سال ۱۳۹۳ به سفارش شورای عالی انقلاب فرهنگی پژوهشی درباره جامعهشناسی تغییر رشته نخبگان مهندسی به علوم انسانی در اندیشکده مهاجر انجام دادیم که بعدا بصورت این کتاب منتشر شد. در ارائه این پژوهش در ستاد نقشه جامع علمی کشور در شورای عالی انقلاب فرهنگی که بزرگان سیاستگذاری علم وفناوری و آموزش عالی کشور حضور داشتند، گفتم که بر پایه این تحقیق میتوان برای تحول در علوم انسانی و نظام سیاستگذاری و توسعه کشور روی این جریان پرنشاط، پرانگیزه و نخبهای که خودجوش همه منافع را زیر پا گذاشته و کاملا انضمامی و انتقادی به حل مسائل کشور میاندیشد، حساب کرد. تنها باید آنها را به رسمیت شناخت و از آنها پشتیبانی کرد.
🔸الحمدلله نهتنها در این سالها هیچ توجهی به بحران شکاف میان نخبگان مهندسی و علوم انسانی نشد، بلکه برعکس دیروز رسما اعلام شد که تغییر رشته کلا ممنوع است! در یک نگاه کلی ظاهرا سیاستگذاران مملکت تصمیم دارند که با ایجاد یک لاین یکطرفه و بنبست از دبیرستان تا دکتری، تنها پزشکی را نگه دارند و باقی نظام آموزش عالی کشور را به ویرانی بکشانند.
🔹در همین رابطه:
ساختار آموزشی ما شکست خورده است!
قدرت گرفتن زنان
درباره دست به شمشیر بردن هلیا
🔴در چند سال اخیر به نحوی بیسابقه با زنان بسیار تأثیرگذاری در صحنه اجتماعی و سیاسی ایران مواجه شدهایم که بدون استثنا همگی از سوی جامعه رسمی مردانه طرد شدهاند و اهمیت آنها هرگز به رسمیت شناخته نشده. از صدف مسائلی معروف به صدف بیوتی، مسیح علینژاد، شهرزاد میرقلیخان، مهناز افشار و کیمیا علیزاده که چهرهای بینالمللی یافتهاند تا پدیدههایی مثل دختران خیابان انقلاب، آزاده نامداری، دختر آبی، سحر تبر، فرشتگان نینجا و حالا #هلیا که امواج اجتماعی و فرهنگی مهمی را نمایندگی کردند تا ترندهای مجازی ریز و درشتی مثل پویش اعتراض به حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب درسی، دادخواهی رومینا و غوغای توقیف مجله فروغ دانشگاه شریف که قهرمان سرشناسی نداشت اما نشان کاملی از خیزش زنانه محسوب میشد.
🔴در همه این موارد تمایل شدیدی به نادیده گرفتن موضوع از سوی رسانهها و سیاستمداران و سیاستگذاران و صاحبنظران و روشنفکران و روحانیون و دانشگاهیان و احاله آنها به امور زرد و بیاهمیت و تبلیغات چیپ سلبریتیها و علاقهمندیهای تودهها و طبقات بیسواد جامعه و دغدغههای مبتذل زنان وجود داشته و از قضا کاملا بین طیف نخبگان مذهبی و سکولار به یکسان نکوهیده شده است. از یوسف اباذری و بیژن عبدالکریمی گرفته تا حسن عباسی و آیتالله علمالهدی بسیار دیده و شنیدهایم که علیه این ابتذالهای زنانه و پوپولیستی چه بیانیههای تنزهطلبانهای صادر شده است.
🔴اما به گمان من کثرت این پدیدهها به حدی رسیده که به جای تلاش برای حذف کردن این دادههای خطا به چارچوب نظریای که توان درک این موج بزرگ را ندارد شک کنیم و در پس همه این دعاوی و فراسوی اختلافات ایدئولوژیک به زمینه مشترک نگاه تحقیرآمیز مردانه به دغدغههای زنانه و قدرت گرفتن زنان متفطن شویم. اگر تا کنون جامعه رسمی ایرانی مانند پسرهای داخل کلیپ هلیا به زندگی و مسائل و دغدغههای دختران و زنان نگاهی تمسخرآمیز و تحقیرآمیز و فان داشتند با دیدن دست به قمه شدن هلیا نمیتوانند به بیاعتنایی توهینآمیز خود به حضور زنان ادامه دهند.
♦️اینجاست که ضرورت تغییر نگاه و تدوین چارچوبی جامعهشناسانه تازهای برای فهم این رخداد نو جدی و مهم به نظر میرسد. از جمله در این یادداشت با عنوان «خشونت زنانه» که بخشی از سلسله یادداشتهایی اینستاگرامیم با همین هدف است، کوشیدهام نشان دهم که چرا ویدیوی هلیا را نباید یک قمهکشی خشونتآمیز متعارف مردانه تلقی کرد و آنرا در اینجا تکرار نمیکنم. تنها باید خاطرنشان کنم که زنجیر پدرسالارانه برنامههای مفصل الهیاتی-سیاسی-اقتصادیِ رام کردن زنان که قدمتی چند هزارساله دارد در حال سست شدن است. دست به شمشیر شدن هلیا نشانه دیگری از این است که #مقاومت_زنانه در ایران وارد مرحله تازهای شده است.
درباره دست به شمشیر بردن هلیا
🔴در چند سال اخیر به نحوی بیسابقه با زنان بسیار تأثیرگذاری در صحنه اجتماعی و سیاسی ایران مواجه شدهایم که بدون استثنا همگی از سوی جامعه رسمی مردانه طرد شدهاند و اهمیت آنها هرگز به رسمیت شناخته نشده. از صدف مسائلی معروف به صدف بیوتی، مسیح علینژاد، شهرزاد میرقلیخان، مهناز افشار و کیمیا علیزاده که چهرهای بینالمللی یافتهاند تا پدیدههایی مثل دختران خیابان انقلاب، آزاده نامداری، دختر آبی، سحر تبر، فرشتگان نینجا و حالا #هلیا که امواج اجتماعی و فرهنگی مهمی را نمایندگی کردند تا ترندهای مجازی ریز و درشتی مثل پویش اعتراض به حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب درسی، دادخواهی رومینا و غوغای توقیف مجله فروغ دانشگاه شریف که قهرمان سرشناسی نداشت اما نشان کاملی از خیزش زنانه محسوب میشد.
🔴در همه این موارد تمایل شدیدی به نادیده گرفتن موضوع از سوی رسانهها و سیاستمداران و سیاستگذاران و صاحبنظران و روشنفکران و روحانیون و دانشگاهیان و احاله آنها به امور زرد و بیاهمیت و تبلیغات چیپ سلبریتیها و علاقهمندیهای تودهها و طبقات بیسواد جامعه و دغدغههای مبتذل زنان وجود داشته و از قضا کاملا بین طیف نخبگان مذهبی و سکولار به یکسان نکوهیده شده است. از یوسف اباذری و بیژن عبدالکریمی گرفته تا حسن عباسی و آیتالله علمالهدی بسیار دیده و شنیدهایم که علیه این ابتذالهای زنانه و پوپولیستی چه بیانیههای تنزهطلبانهای صادر شده است.
🔴اما به گمان من کثرت این پدیدهها به حدی رسیده که به جای تلاش برای حذف کردن این دادههای خطا به چارچوب نظریای که توان درک این موج بزرگ را ندارد شک کنیم و در پس همه این دعاوی و فراسوی اختلافات ایدئولوژیک به زمینه مشترک نگاه تحقیرآمیز مردانه به دغدغههای زنانه و قدرت گرفتن زنان متفطن شویم. اگر تا کنون جامعه رسمی ایرانی مانند پسرهای داخل کلیپ هلیا به زندگی و مسائل و دغدغههای دختران و زنان نگاهی تمسخرآمیز و تحقیرآمیز و فان داشتند با دیدن دست به قمه شدن هلیا نمیتوانند به بیاعتنایی توهینآمیز خود به حضور زنان ادامه دهند.
♦️اینجاست که ضرورت تغییر نگاه و تدوین چارچوبی جامعهشناسانه تازهای برای فهم این رخداد نو جدی و مهم به نظر میرسد. از جمله در این یادداشت با عنوان «خشونت زنانه» که بخشی از سلسله یادداشتهایی اینستاگرامیم با همین هدف است، کوشیدهام نشان دهم که چرا ویدیوی هلیا را نباید یک قمهکشی خشونتآمیز متعارف مردانه تلقی کرد و آنرا در اینجا تکرار نمیکنم. تنها باید خاطرنشان کنم که زنجیر پدرسالارانه برنامههای مفصل الهیاتی-سیاسی-اقتصادیِ رام کردن زنان که قدمتی چند هزارساله دارد در حال سست شدن است. دست به شمشیر شدن هلیا نشانه دیگری از این است که #مقاومت_زنانه در ایران وارد مرحله تازهای شده است.
Instagram
🔺نقد و بررسی مصوبه منع تغییر رشته
شنبه ۲۶ تیر ساعت ۱۸:۳۰
لینک ورود به جلسه:
https://vc.sharif.edu/ch/sharifdaily
شنبه ۲۶ تیر ساعت ۱۸:۳۰
لینک ورود به جلسه:
https://vc.sharif.edu/ch/sharifdaily
Policy prize.pdf
1.7 MB
🔺فایل پاورپوینت ارائه «نمونهای از سیاستگذاری نوین مبتنی بر پژوهش اجتماعی با رویکرد عقل عملی»/ ارائه شده در مرحله نهایی جایزه ملی سیاستگذاری/ فایل صوتی در پست بعدی
🔹دیروز در مرحله نهایی جایزه ملی سیاستگذاری تصمیم گرفتم برای اولین بار روششناسی متفاوت اندیشکده مهاجر در سیاستگذاری و ارائه گزارش راهبردی را که مبتنی بر تلفیق سیاستگذاری با علوم انسانی و اجتماعی، مطالعات تاریخی، و مباحث بنیادین فلسفی و الهیاتی است و اساسا به مسألهشناسی، تحلیل و تجویز متفاوتی میانجامد، بپردازم و پروژه «کرونا،بازگشت به خانه و ظهور الگوی زن نوظهور مجازی» را بعنوان یک نمونه موردی از این الگویآلترناتیو سیاستگذاری که به نتایجی متفاوت انجامیده معرفی کنم.
🔹دیروز در مرحله نهایی جایزه ملی سیاستگذاری تصمیم گرفتم برای اولین بار روششناسی متفاوت اندیشکده مهاجر در سیاستگذاری و ارائه گزارش راهبردی را که مبتنی بر تلفیق سیاستگذاری با علوم انسانی و اجتماعی، مطالعات تاریخی، و مباحث بنیادین فلسفی و الهیاتی است و اساسا به مسألهشناسی، تحلیل و تجویز متفاوتی میانجامد، بپردازم و پروژه «کرونا،بازگشت به خانه و ظهور الگوی زن نوظهور مجازی» را بعنوان یک نمونه موردی از این الگویآلترناتیو سیاستگذاری که به نتایجی متفاوت انجامیده معرفی کنم.
🔺فایل صوتی ارائه «نمونهای از سیاستگذاری نوین مبتنی بر پژوهش اجتماعی با رویکرد عقل عملی»/ ارائه شده در مرحله نهایی جایزه ملی سیاستگذاری
🔸باتوجه به فایل پاورپوینت در این ارائه دولایه، در بخش اول توضیح میدهم که چرا پارادایم حاکم بر سیاستگذاری در ایران موسوم به پاردایم «عقلانی-بوروکراتیک-تکنوکراتیک» کهنه و منسوخ است و به لحاظ ادبیات علمی حوزه نظریه برنامهریزی و سیاستگذاری در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی منقرض شده است اما بخاطر وقوع انقلاب اسلامی ما صدای این تحولات اساسی را نشنیدهایم و برنامهریزی و سیاستگذاری کنونی در ایران ادامه همان پارادایم امریکایی نوسازی دوره پهلوی است که سیاستگذاری را فعلی سرد و مردانه، مهندسی، ماشینی، فارغ از دخالت احساسات و ارزشها و قضاوتهای اخلاقی و سیاسی و بینیاز از فهم زمینه اجتماعی میداند. سپس در بخش دوم در یک نمونه موردی به اهمیت توسعهای ظهور نیروی نوین زنانه در ایران پرداختهام.
🔹همانطور که پیشبینی میشد بحث با مخالفت جدی داوران، آقایان صابر میرزایی، سرزعیم، جلال و عبداللهزاده روبرو شد و تنها روحالله ایزدخواه از آن استقبال کرد. فیلم این گفتگو بزودی منتشر خواهد شد
🔸باتوجه به فایل پاورپوینت در این ارائه دولایه، در بخش اول توضیح میدهم که چرا پارادایم حاکم بر سیاستگذاری در ایران موسوم به پاردایم «عقلانی-بوروکراتیک-تکنوکراتیک» کهنه و منسوخ است و به لحاظ ادبیات علمی حوزه نظریه برنامهریزی و سیاستگذاری در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی منقرض شده است اما بخاطر وقوع انقلاب اسلامی ما صدای این تحولات اساسی را نشنیدهایم و برنامهریزی و سیاستگذاری کنونی در ایران ادامه همان پارادایم امریکایی نوسازی دوره پهلوی است که سیاستگذاری را فعلی سرد و مردانه، مهندسی، ماشینی، فارغ از دخالت احساسات و ارزشها و قضاوتهای اخلاقی و سیاسی و بینیاز از فهم زمینه اجتماعی میداند. سپس در بخش دوم در یک نمونه موردی به اهمیت توسعهای ظهور نیروی نوین زنانه در ایران پرداختهام.
🔹همانطور که پیشبینی میشد بحث با مخالفت جدی داوران، آقایان صابر میرزایی، سرزعیم، جلال و عبداللهزاده روبرو شد و تنها روحالله ایزدخواه از آن استقبال کرد. فیلم این گفتگو بزودی منتشر خواهد شد
Forwarded from آزاد | Azad
🔻رویداد آنلاین #حق_تعیین_سرنوشت
🔴 درس-گفتگوهایی درباره #حقوق_بشر، #حقوق_زنان در تعیین سرنوشت، #حکومت_دینی و #دموکراسی
🔹بیش از ۲۵ ساعت ارائه و گفتگو با اساتیدی چون: بازرگان، یوسفی اشکوری، الهه کولایی، سروش محلاتی، مینو معلم، قنبریان، نیلچی زاده، عمادالدین باقی، سوزنچی و...
🔸همراه با تخفیف ویژه برای اشتراک شش ماهه تمام درس-گفتگوهای سایت مدرسه آزادفکری
👈🏻ثبت نام از ۲۲ تیر | شروع دوره: ۱ مرداد
🌐 AzadFekriSchool.ir
🆔 @AzadFekriSchool
🔴 درس-گفتگوهایی درباره #حقوق_بشر، #حقوق_زنان در تعیین سرنوشت، #حکومت_دینی و #دموکراسی
🔹بیش از ۲۵ ساعت ارائه و گفتگو با اساتیدی چون: بازرگان، یوسفی اشکوری، الهه کولایی، سروش محلاتی، مینو معلم، قنبریان، نیلچی زاده، عمادالدین باقی، سوزنچی و...
🔸همراه با تخفیف ویژه برای اشتراک شش ماهه تمام درس-گفتگوهای سایت مدرسه آزادفکری
👈🏻ثبت نام از ۲۲ تیر | شروع دوره: ۱ مرداد
🌐 AzadFekriSchool.ir
🆔 @AzadFekriSchool
نقد مصوبه منع تغییر رشته
🔺صوت نشست آنلاین نقد و بررسی مصوبه منع تغییر رشته ارشد/ شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۰/ به همت روزنامه شریف
🔸در این نشست توضیح دادم که چرا مصوبه منع تغییر رشته ارشد را باید در چارچوب مدیریت واپسگرایانه نظام آموزش عالی ایران بویژه در دهه نود تفسیر کرد که بر خلاف خواستههای کیفی دانشجویان و از جمله جنبش ناراضیان آموزشی و همچنین بر خلاف روند جهانی بینرشتهای شدن و کمرنگ شدن مرزهای تخصصی و ارتباط بیشتر دانشگاه با جامعه، به سمت دیسیپلینی شدن هرچه بیشتر و صیانت و محافظت ارتجاعی از منافع صنفی گروههای ذینفع سهگانه در دیسیپلینهای سنتی موجود بطور هماهنگ در همه سطوح کنکور، جذب هیئت علمی و ارتقا عمل میکند: سه کسبوکار مدرک، مقالهبازی و بنگاهداری که نهاد نیمبند دانشگاه را به ویرانی کشاندهاند.
🔸در این نشست توضیح دادم که چرا مصوبه منع تغییر رشته ارشد را باید در چارچوب مدیریت واپسگرایانه نظام آموزش عالی ایران بویژه در دهه نود تفسیر کرد که بر خلاف خواستههای کیفی دانشجویان و از جمله جنبش ناراضیان آموزشی و همچنین بر خلاف روند جهانی بینرشتهای شدن و کمرنگ شدن مرزهای تخصصی و ارتباط بیشتر دانشگاه با جامعه، به سمت دیسیپلینی شدن هرچه بیشتر و صیانت و محافظت ارتجاعی از منافع صنفی گروههای ذینفع سهگانه در دیسیپلینهای سنتی موجود بطور هماهنگ در همه سطوح کنکور، جذب هیئت علمی و ارتقا عمل میکند: سه کسبوکار مدرک، مقالهبازی و بنگاهداری که نهاد نیمبند دانشگاه را به ویرانی کشاندهاند.
Forwarded from یاسر عرب
مرگ اینترنت و ارتباط جهانی
حلقۀ پایانی....
با تصویب #قانون به اصطلاح حمایت از کاربران و خدمات کاربردی به زودی شاهد پایان اینترنت خواهیم بود.
زجری که امروز میکشیم، تاوان سکوتی است که دیروز کردهایم. عذابی که فردا خواهیم کشید، تاوان سکوت امروز خواهد بود.
#پایان_اینترنت
#مجلس_انقلابی
#اصل_85
#اینترنت
@yaser_arab57
برای اعتراض به این طرح میتوانید در این کارزار شرکت کنید:
https://www.karzar.net/internet
حلقۀ پایانی....
با تصویب #قانون به اصطلاح حمایت از کاربران و خدمات کاربردی به زودی شاهد پایان اینترنت خواهیم بود.
زجری که امروز میکشیم، تاوان سکوتی است که دیروز کردهایم. عذابی که فردا خواهیم کشید، تاوان سکوت امروز خواهد بود.
#پایان_اینترنت
#مجلس_انقلابی
#اصل_85
#اینترنت
@yaser_arab57
برای اعتراض به این طرح میتوانید در این کارزار شرکت کنید:
https://www.karzar.net/internet
ما قورباغههای روی اجاق و عرصهای که هر روز تنگتر میشود
درباره حق تغییر رشته، حق دسترسی به اینترنت و …
🔴جامعه ایران جامعه بستهایست که روز به روز بستهتر میشود. آنها که درباره اموری از قبیل دموکراسی و عدالت و آزادی و حقوق انسانها به طور نظری و یا صرفاً بر اساس چند شاخص محدود اظهار نظر میکنند هرگز متوجه این نکته اساسی نمیشوند که با زوال آزادی و عدالت و حقوق، اصل این مفاهیم هستند که فرسوده میشوند و با از دست رفتن تجربه آزادی، زبان ماست که به کلی معنای آزادی را فراموش خواهد کرد. (ن.ک به یادداشت سقوط زبان فارسی به زبان بردگان)
🔴ما امروز محدودیتهایی داریم که پدران چند نسل قبل ما از شنیدن اعمال چنین محدودیتهایی سخت برافروخته میشدند، مثل محدودیت مسافرت از کشوری و اقلیمی به اقلیم دیگر. ما محدودیتهایی داریم که در طول یک نسل اعمال میشود و همه به آن عادت میکنیم مثل محال شدن خانهدار شدن یک شهروند معمولی یا در طول چند ماه به آن عادت می کنیم مثل محدودیت تردد شبانه. در مقابل در عین همه رنجها و ستمها آزادیهایی داریم که به مرور بدست آمده و ما هیچ از حال پدرانمان و مادرانمان نمیدانیم، چیزهای به ظاهر کوچکی مثل بیرون رفتن خودسر (!) زن از خانه یا حتی اندکی نظر داشتن زن در انتخاب شوهر. و چیزهایی که ما داریم و معلوم نیست نسل بعدی داشته باشد یا اصلا از آن مطلع باشد: دسترسی به اینترنت یا خیلی عمیقتر امکان آزادانه گفتگو کردن در خانه یا حتی آزادانه فکر کردن در عالم ذهن شخصی.
🔴به هرحال آنچه مهم است اینکه شیب نمودار آزادی و عدالت به شدت منفی است و حسگرهای ما ایرانیان مثل قورباغه در حال پخته شدن معمولا عادت کرده که خودش را با هر وضعیتی تطبیق بدهد. حق تعیین سرنوشت، حق مسافرت، حق انتخاب شغل مورد علاقه، حق ازدواج، حق ارضای جنسی، حق بچه داشتن، حق خانه داشتن، حق ماشین داشتن، حق تحصیل متناسب با استعداد و اخیرا حق تغییر رشته چیزهایی است که ما رسمی و غیررسمی با شیب تندی بویژه در این یک دهه اخیر از دست دادهایم و به نقطهای وحشتاک از عدم و تاریکی در حرکتیم که اصل معنای «حق داشتن» از قاموس کلمات حذف خواهد شد، حتی اگر «حق زنده ماندن» باشد.
♦️نیروی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ما مردم، بویژه ما دهه شصتیها و زنان، که به دنبال تحرک افقی و زایایی است، هرروز بیش از پیش با بوروکراسیهای مثلثی مرکزی بالابه پایین پدرسالار مهار و دستهبندی میشود. دیوارکشیهای اجتماعی و منع انواع و اقسام ترددها و دسترسیها و ایجاد اشکال مختلف نوشته و نانوشته انحصارها در دست سازمانهای مرکزی روز به روز عرصه را بر ما تنگ تر و تنگتر می کند. ما اگر حتی برای بهتر شدن اوضاع امیدی نداشته باشیم، اندک تصوری از ظلمتی که فرزندانمان در آن خواهند زیست کافی نیست که استراتژی معمول ایرانیِ سازگاری با شرایط و گلیم خود را در هر حالی از آب کشیدن، ایستادن در صفهای دلار و بیتکوین و سبدکالاو آزمون استخدامی و کنکور پزشکی و آویزان مردان پولدار قدرتمند شدن را، رها کنیم و با آموختن از مقاومت زنانه، حداقل مرزهای در حال سقوط قلمروی محدود آزادی به میراث رسیده از موهبت الهی و طبیعی و در برخی موارد دستآورد رنجها و خونهای دو قرن نهضت رهاییبخش اجتماعی و سیاسی را با سرعت کمتری تسلیم کنیم؟
درباره حق تغییر رشته، حق دسترسی به اینترنت و …
🔴جامعه ایران جامعه بستهایست که روز به روز بستهتر میشود. آنها که درباره اموری از قبیل دموکراسی و عدالت و آزادی و حقوق انسانها به طور نظری و یا صرفاً بر اساس چند شاخص محدود اظهار نظر میکنند هرگز متوجه این نکته اساسی نمیشوند که با زوال آزادی و عدالت و حقوق، اصل این مفاهیم هستند که فرسوده میشوند و با از دست رفتن تجربه آزادی، زبان ماست که به کلی معنای آزادی را فراموش خواهد کرد. (ن.ک به یادداشت سقوط زبان فارسی به زبان بردگان)
🔴ما امروز محدودیتهایی داریم که پدران چند نسل قبل ما از شنیدن اعمال چنین محدودیتهایی سخت برافروخته میشدند، مثل محدودیت مسافرت از کشوری و اقلیمی به اقلیم دیگر. ما محدودیتهایی داریم که در طول یک نسل اعمال میشود و همه به آن عادت میکنیم مثل محال شدن خانهدار شدن یک شهروند معمولی یا در طول چند ماه به آن عادت می کنیم مثل محدودیت تردد شبانه. در مقابل در عین همه رنجها و ستمها آزادیهایی داریم که به مرور بدست آمده و ما هیچ از حال پدرانمان و مادرانمان نمیدانیم، چیزهای به ظاهر کوچکی مثل بیرون رفتن خودسر (!) زن از خانه یا حتی اندکی نظر داشتن زن در انتخاب شوهر. و چیزهایی که ما داریم و معلوم نیست نسل بعدی داشته باشد یا اصلا از آن مطلع باشد: دسترسی به اینترنت یا خیلی عمیقتر امکان آزادانه گفتگو کردن در خانه یا حتی آزادانه فکر کردن در عالم ذهن شخصی.
🔴به هرحال آنچه مهم است اینکه شیب نمودار آزادی و عدالت به شدت منفی است و حسگرهای ما ایرانیان مثل قورباغه در حال پخته شدن معمولا عادت کرده که خودش را با هر وضعیتی تطبیق بدهد. حق تعیین سرنوشت، حق مسافرت، حق انتخاب شغل مورد علاقه، حق ازدواج، حق ارضای جنسی، حق بچه داشتن، حق خانه داشتن، حق ماشین داشتن، حق تحصیل متناسب با استعداد و اخیرا حق تغییر رشته چیزهایی است که ما رسمی و غیررسمی با شیب تندی بویژه در این یک دهه اخیر از دست دادهایم و به نقطهای وحشتاک از عدم و تاریکی در حرکتیم که اصل معنای «حق داشتن» از قاموس کلمات حذف خواهد شد، حتی اگر «حق زنده ماندن» باشد.
♦️نیروی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ما مردم، بویژه ما دهه شصتیها و زنان، که به دنبال تحرک افقی و زایایی است، هرروز بیش از پیش با بوروکراسیهای مثلثی مرکزی بالابه پایین پدرسالار مهار و دستهبندی میشود. دیوارکشیهای اجتماعی و منع انواع و اقسام ترددها و دسترسیها و ایجاد اشکال مختلف نوشته و نانوشته انحصارها در دست سازمانهای مرکزی روز به روز عرصه را بر ما تنگ تر و تنگتر می کند. ما اگر حتی برای بهتر شدن اوضاع امیدی نداشته باشیم، اندک تصوری از ظلمتی که فرزندانمان در آن خواهند زیست کافی نیست که استراتژی معمول ایرانیِ سازگاری با شرایط و گلیم خود را در هر حالی از آب کشیدن، ایستادن در صفهای دلار و بیتکوین و سبدکالاو آزمون استخدامی و کنکور پزشکی و آویزان مردان پولدار قدرتمند شدن را، رها کنیم و با آموختن از مقاومت زنانه، حداقل مرزهای در حال سقوط قلمروی محدود آزادی به میراث رسیده از موهبت الهی و طبیعی و در برخی موارد دستآورد رنجها و خونهای دو قرن نهضت رهاییبخش اجتماعی و سیاسی را با سرعت کمتری تسلیم کنیم؟
Telegram
جمهورى سوم
سقوط زبان فارسی به زبان بردگان
🔴انتخابات ۱۴۰۰ به عرصه عریان شدن روندهای قهقرایی طولانی مدتی تبدیل شده که تا پیش از این تنها اهل بصیرت از آن آگاه بوده بدان هشدار میدادند. پیشرفت سرطانی این روندها به گونهای بوده که تمام طبقات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و…
🔴انتخابات ۱۴۰۰ به عرصه عریان شدن روندهای قهقرایی طولانی مدتی تبدیل شده که تا پیش از این تنها اهل بصیرت از آن آگاه بوده بدان هشدار میدادند. پیشرفت سرطانی این روندها به گونهای بوده که تمام طبقات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و…
Forwarded from اندیشکده راهبردی مهاجر
#نشست
🔰 در باب اهمیت و ضرورت ترجمه کتاب درحال آمادهسازی “احیای علوم اجتماعی با عقل عملی" نوشته بنت فلوبیر، استاد دانشگاه و صاحب کرسی مدیریت ابرپروژهها در دانشگاه آکسفورد
Flyvbjerg, B. (2001). Making Social Science Matter: Why Social Inquiry Fails and How it Can Succeed Again. United Kingdom: Cambridge University Press.
🔖عبور از علوم نظری و پارادایمیک، چرخش عملی در فهم و سیاستگذاری، و بازسازی روششناسی علوم اجتماعی بر پایه طرح نویی از عقل عملی ارسطویی و تقویت آن با آراء دریفوس و فوکو
📍با حضور
👤 دکتر محمد حسین بادامچی؛ مترجم کتاب، هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی اجتماعی وزارت علوم ،عضو اندیشکده مهاجر
👤 امیرحسین بازوبندی؛ مترجم کتاب، پژوهشگر فلسفه و مترجم
👤 دکتر محمدحسن نیلی؛ بژوهشگر حوزه فلسفه علوم اجتماعی و حکمت عملی، عضو اندیشکده مهاجر
👤محمدمحسن نداف؛ دانشجو دگتری جامعه شناسی، بژوهشگر توسعه و سیاستگذاری، عضو اندیشکده مهاجر
🗓 دوشنبه 4 مرداد ساعت ۱۶
🌐 لینک ورود به جلسه:
📎 https://vc.sharif.edu/ch/mohajer-room
————————
🆔: @mohajer_thinktank
🔰 در باب اهمیت و ضرورت ترجمه کتاب درحال آمادهسازی “احیای علوم اجتماعی با عقل عملی" نوشته بنت فلوبیر، استاد دانشگاه و صاحب کرسی مدیریت ابرپروژهها در دانشگاه آکسفورد
Flyvbjerg, B. (2001). Making Social Science Matter: Why Social Inquiry Fails and How it Can Succeed Again. United Kingdom: Cambridge University Press.
🔖عبور از علوم نظری و پارادایمیک، چرخش عملی در فهم و سیاستگذاری، و بازسازی روششناسی علوم اجتماعی بر پایه طرح نویی از عقل عملی ارسطویی و تقویت آن با آراء دریفوس و فوکو
📍با حضور
👤 دکتر محمد حسین بادامچی؛ مترجم کتاب، هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی اجتماعی وزارت علوم ،عضو اندیشکده مهاجر
👤 امیرحسین بازوبندی؛ مترجم کتاب، پژوهشگر فلسفه و مترجم
👤 دکتر محمدحسن نیلی؛ بژوهشگر حوزه فلسفه علوم اجتماعی و حکمت عملی، عضو اندیشکده مهاجر
👤محمدمحسن نداف؛ دانشجو دگتری جامعه شناسی، بژوهشگر توسعه و سیاستگذاری، عضو اندیشکده مهاجر
🗓 دوشنبه 4 مرداد ساعت ۱۶
🌐 لینک ورود به جلسه:
📎 https://vc.sharif.edu/ch/mohajer-room
————————
🆔: @mohajer_thinktank
About Flyvbjerg
🔺 فایل صوتی جلسه معرفی بنت فلوبیر و کتاب در حال ترجمه «احیای علوم اجتماعی با عقل عملی»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همانطور که قبلا هم در یادداشت سقوط زبان فارسی به زبان بردگان نوشتم، آنچه در حال وقوع است ارادهای عجیب و بیسابقه برای ایجاد گسست هستیشناختی وحشتناکی در جهان ایرانی است که میخواهد نه تنها ارتباطات نیمبند بلکه کل خاطره «انسان بودن» را از قاموس زبانی و تاریخی ایران و ایرانی پاکسازی کند. به کلمات دقت کنید: طرح صیانت از حقوق کاربران؛ جوان مومن حزباللهی تحصیلکردهای که فریاد وقیحانه چهارچهارش گوش را کر کرده؛ ساختمانی که نامش مجلس است؛ دینی که نامش اسلام است؛ و عیدیای که اینبار هم مثل شب عید میلاد پیامبر در آبان ۹۸ در شب عید غدیر به مردم داده میشود. این بزرگترین مهندسی اجتماعی تاریخ است که پیش چشمان ما قورباغههای روی اجاق در حال رخ دادن است…