Audio
🔺صحبتهای محمدحسین بادامچی در نشست مای ایرانی در خلال بحران با عنوان "بحران یا نوزایش؛ ایران یا ایرانی" / ۲۴ آذر ۱۴۰۱
در این ارائه ۱۵ دقیقهای کوشیدم با نقد رویکرد آسیبشناسانه به حوادث اخیر توضیح دهم که چرا جنبش #زن_زندگی_آزادی بخاطر کنار گذاشتن زبان الهیاتی، ایدئولوژیک، فلسفی و عقیدتی سیاستورزی، اولین جنبش مترقی در جهت عبور از جامعه بسته به جامعه باز و نشاندن "انسان ایرانی" به جای اسلام و ایران متافیزیکی است.
در این ارائه ۱۵ دقیقهای کوشیدم با نقد رویکرد آسیبشناسانه به حوادث اخیر توضیح دهم که چرا جنبش #زن_زندگی_آزادی بخاطر کنار گذاشتن زبان الهیاتی، ایدئولوژیک، فلسفی و عقیدتی سیاستورزی، اولین جنبش مترقی در جهت عبور از جامعه بسته به جامعه باز و نشاندن "انسان ایرانی" به جای اسلام و ایران متافیزیکی است.
👍8👎8❤3😁1
پایان نصیحةالملوکی و بنبست نخبگان ایرانی
🔴نخبگان و فرهیختگان ایرانی قرنهاست که در نسبت با شرارت سیاسی و به تعبیر هانا آرنت «پیشپاافتادگی قساوت» در ایران، با پذیرفتن جایگاه وزارتی یا نصیحةالملوکی وجدان خود را راحت کردهاند: همان تعبیر معروف «گفتن واقعیت به صاحبان قدرت» و «ما گفتیم ولی کو گوش شنوا». اوج این بیان را در این فرمایش جناب دکتر محسن رنانی دیدم وقتی در سالگرد کشته شدن هاله سحابی گفت «اگر امیرکبیرها کشته میشوند تقصیر ناصرالدین شاه ها نیست، تقصیر خود آنهاست» و حاضران برای او کف میزنند!
🔴در این روزها هم مطالب نخبگان خوب و دلسوز ما که عملهی قدرت نیستند از همین جنس است. رنانی و افروغ و آزاد ارمکی و محمد فاضلی و پرویز امینی و زیدآبادی و عباس عبدی و بیژن عبدالکریمی و بسیاری مثل اینها ضمن بیان اشتباهات سیستم و تخطئهی اعتراضات به عنوان شورش کور محذوفان و بازندگان، نسبت به تجزیه ایران و هرج و مرج هشدار میدهند و همچنان تصور میکنند که از هرجا حاکمان نسخههای اصلاحی آنها را به کار بندند کشور به شرایط عادی و مسیر توسعه بازخواهد گشت. پیشروترین و شجاعترین این گروه از نخبگان مصطفی تاجزاده است که در مصاحبهای که بخاطر همان هم بازداشت شد گفت ما مثل بازرگان در سال ۴۲ آخرین گروهی هستیم که به مبارزه سیاسی پارلمانی معتقدیم، من ولایت فقیه را قبول ندارم ولی چون آلترناتیوی ندارد و بدون آن ایران سوریه میشود از آن دفاع میکنم و راه حل را گفتگو میدانم. اینرا گفت و البته کمی بعد به زندان افتاد.
🔴نکتهی اساسی در این موضع نصیحةالملوکی این است که به بنیاد نظم سیاسی و عقیدتی حاکم وفادار است و به همین دلیل نسبت به هر تغییری کور است و آنرا اختلال و آسیب میداند. او میخواهد برای سلطنت دایهی مهربانتر از مادر باشد ولی منطق خودکامهی قدرت مطلقه را که حتی به فرزندان خود هم رحمی ندارد نمیتواند و نمیخواهد درک کند. برعکس وزیر و نخبهی ایرانی به لحاظ روانشناختی صغیری است که همیشه به سلطان مقتدری میچسبد تا رابطه منحط علم و سیاست در پدرسالاری ایرانی را بازتولید کند. بااینکه هربار هم نخبهی ایرانی به وحشیانهترین شکل سرکوب و کشته میشود ولی خود را زبونی مییابد که کار دیگری از عهدهی او ساخته نیست و چون بیماران مازوخیستی نقش بیهوده خود را دوباره از سرمیگیرد.
♦️به این معنا نخبه ی ایرانی هرگز کارگزار تحول و پیشرفت ایران نیست، از جامعهی آینده که زنان و جوانان طلیعهدار آنند، جامانده و از نظم در حال سقوط کنونی رانده و وامانده است...
🔴نخبگان و فرهیختگان ایرانی قرنهاست که در نسبت با شرارت سیاسی و به تعبیر هانا آرنت «پیشپاافتادگی قساوت» در ایران، با پذیرفتن جایگاه وزارتی یا نصیحةالملوکی وجدان خود را راحت کردهاند: همان تعبیر معروف «گفتن واقعیت به صاحبان قدرت» و «ما گفتیم ولی کو گوش شنوا». اوج این بیان را در این فرمایش جناب دکتر محسن رنانی دیدم وقتی در سالگرد کشته شدن هاله سحابی گفت «اگر امیرکبیرها کشته میشوند تقصیر ناصرالدین شاه ها نیست، تقصیر خود آنهاست» و حاضران برای او کف میزنند!
🔴در این روزها هم مطالب نخبگان خوب و دلسوز ما که عملهی قدرت نیستند از همین جنس است. رنانی و افروغ و آزاد ارمکی و محمد فاضلی و پرویز امینی و زیدآبادی و عباس عبدی و بیژن عبدالکریمی و بسیاری مثل اینها ضمن بیان اشتباهات سیستم و تخطئهی اعتراضات به عنوان شورش کور محذوفان و بازندگان، نسبت به تجزیه ایران و هرج و مرج هشدار میدهند و همچنان تصور میکنند که از هرجا حاکمان نسخههای اصلاحی آنها را به کار بندند کشور به شرایط عادی و مسیر توسعه بازخواهد گشت. پیشروترین و شجاعترین این گروه از نخبگان مصطفی تاجزاده است که در مصاحبهای که بخاطر همان هم بازداشت شد گفت ما مثل بازرگان در سال ۴۲ آخرین گروهی هستیم که به مبارزه سیاسی پارلمانی معتقدیم، من ولایت فقیه را قبول ندارم ولی چون آلترناتیوی ندارد و بدون آن ایران سوریه میشود از آن دفاع میکنم و راه حل را گفتگو میدانم. اینرا گفت و البته کمی بعد به زندان افتاد.
🔴نکتهی اساسی در این موضع نصیحةالملوکی این است که به بنیاد نظم سیاسی و عقیدتی حاکم وفادار است و به همین دلیل نسبت به هر تغییری کور است و آنرا اختلال و آسیب میداند. او میخواهد برای سلطنت دایهی مهربانتر از مادر باشد ولی منطق خودکامهی قدرت مطلقه را که حتی به فرزندان خود هم رحمی ندارد نمیتواند و نمیخواهد درک کند. برعکس وزیر و نخبهی ایرانی به لحاظ روانشناختی صغیری است که همیشه به سلطان مقتدری میچسبد تا رابطه منحط علم و سیاست در پدرسالاری ایرانی را بازتولید کند. بااینکه هربار هم نخبهی ایرانی به وحشیانهترین شکل سرکوب و کشته میشود ولی خود را زبونی مییابد که کار دیگری از عهدهی او ساخته نیست و چون بیماران مازوخیستی نقش بیهوده خود را دوباره از سرمیگیرد.
♦️به این معنا نخبه ی ایرانی هرگز کارگزار تحول و پیشرفت ایران نیست، از جامعهی آینده که زنان و جوانان طلیعهدار آنند، جامانده و از نظم در حال سقوط کنونی رانده و وامانده است...
Telegram
جمهورى سوم
پیشپاافتادگی قساوت و دینداریِ ما
«آیشمن در اورشلیم» به مثابه درس اخلاق ماه رمضان
🔴 هانا آرنت در کتاب «انقلاب»، آنجا که درباره جنایتهای روبسپیر و ژاکوبنهای انقلاب فرانسه به نام آرمانهای بلند انسانی و انقلابی و اخلاقی مینویسد، میان دو واژه تفکیک میکند…
«آیشمن در اورشلیم» به مثابه درس اخلاق ماه رمضان
🔴 هانا آرنت در کتاب «انقلاب»، آنجا که درباره جنایتهای روبسپیر و ژاکوبنهای انقلاب فرانسه به نام آرمانهای بلند انسانی و انقلابی و اخلاقی مینویسد، میان دو واژه تفکیک میکند…
👍25❤5👎5👏1
faemeh_sadeghi_from_women_revolution_to_female_oriented_democracy.pdf
294.1 KB
🔺مقاله «از انقلاب زنان تا دموکراسی زنانهنگر» نوشته فاطمه صادقی/ منتشر شده در سایت نقد اقتصاد سیاسی
🔴جنبش ژینا سویههای راهبردی بسیار قدرتمندی دارد که افق و راه تازهای را به سوی جمهوری سوم باز کرده است. اگرچه این سیاست زنانهنگر برای بسیاری از زنان در حال مقاومت در برابر سلطه پدرسالاری بدیهی و بخشی از حیات روزمرهی آنها برای روشن نگه داشتن شمع زندهگی در برابر هجوم جهل و ظلمت و ارعاب مقدس است، اما در میان اندیشمندان و نخبگان به ندرت کسی به طرح و بیان آن پرداخته است. دکتر فاطمه صادقی به حق جواهری در این برهوت است.
بخشی از مقاله:
📝این جمله را زیاد شنیدهایم که انقلاب ایران را دزدیدند. به نظر میرسد انقلاب ایران را بیش از آنکه یک گروه- روحانیت- بهسرقت برده باشد، یک تخیل استعلایی و متافیزیکی به سرقت برد؛ تخیلی که مبنای آن ساختن یک مدینهی فاضله با متابعت از فرامین و دستورات مافوق بشری بود. آن تخیل سیاسی بنا داشت رستگاری را با اتکا بر امری فوق بشری حاصل کند. نتیجه، رستگاری نبود، بلکه یک جهنم انسانی بود. اما جنبش زن، زندگی، آزادی چنین نیست. در آن، این عالمِ امکان بشری است که خلق چیزی دیگر را ممکن میکند.
🔴جنبش ژینا سویههای راهبردی بسیار قدرتمندی دارد که افق و راه تازهای را به سوی جمهوری سوم باز کرده است. اگرچه این سیاست زنانهنگر برای بسیاری از زنان در حال مقاومت در برابر سلطه پدرسالاری بدیهی و بخشی از حیات روزمرهی آنها برای روشن نگه داشتن شمع زندهگی در برابر هجوم جهل و ظلمت و ارعاب مقدس است، اما در میان اندیشمندان و نخبگان به ندرت کسی به طرح و بیان آن پرداخته است. دکتر فاطمه صادقی به حق جواهری در این برهوت است.
بخشی از مقاله:
📝این جمله را زیاد شنیدهایم که انقلاب ایران را دزدیدند. به نظر میرسد انقلاب ایران را بیش از آنکه یک گروه- روحانیت- بهسرقت برده باشد، یک تخیل استعلایی و متافیزیکی به سرقت برد؛ تخیلی که مبنای آن ساختن یک مدینهی فاضله با متابعت از فرامین و دستورات مافوق بشری بود. آن تخیل سیاسی بنا داشت رستگاری را با اتکا بر امری فوق بشری حاصل کند. نتیجه، رستگاری نبود، بلکه یک جهنم انسانی بود. اما جنبش زن، زندگی، آزادی چنین نیست. در آن، این عالمِ امکان بشری است که خلق چیزی دیگر را ممکن میکند.
👍12👎5❤2
انقلاب و ضد انقلاب
انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ خیلی زود مقهور ضد انقلاب سهمگینی شد که در دل خود او مستتر بود. به گمانم بتوان ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ را نقطه عطف این چرخش ارتجاعی دانست. روز فوت آیتالله طالقانی روزی بود که جمهوری صفرم نوفل لوشاتو -که میتواند الگویی برای جمهوری سوم آینده باشد- جای خود را به جمهوری اول داد. روزی که شیخ فضلالله ِدرون آیت الله خمینی بر میرزای نایینی درون او چیره شد تا انتقام اعدامش را بگیرد. جالب آنکه دو روز بعد فوت آیتالله طالقانی بود که در غیاب وی، اصل پنجم قانون اساسی با افزودن اصل ولایت فقیه به پیشنویس قبلی، به تصویب رسید.
انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ خیلی زود مقهور ضد انقلاب سهمگینی شد که در دل خود او مستتر بود. به گمانم بتوان ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ را نقطه عطف این چرخش ارتجاعی دانست. روز فوت آیتالله طالقانی روزی بود که جمهوری صفرم نوفل لوشاتو -که میتواند الگویی برای جمهوری سوم آینده باشد- جای خود را به جمهوری اول داد. روزی که شیخ فضلالله ِدرون آیت الله خمینی بر میرزای نایینی درون او چیره شد تا انتقام اعدامش را بگیرد. جالب آنکه دو روز بعد فوت آیتالله طالقانی بود که در غیاب وی، اصل پنجم قانون اساسی با افزودن اصل ولایت فقیه به پیشنویس قبلی، به تصویب رسید.
👍34👎11👏6🤔4😢3
سه مصاحبهی اخیر محمدرضا تاجیک ، سعید زیباکلام و بیژن عبدالکریمی را خواندم. معالاسف باید بگویم علیرغم فکر و عمل پیشروی هر سه روشنفکر و نخبهی اجتماعی ما، هر سه از سندروم مردان متولد دهه بیست تا پنجاه شمسی رنج میبرند: سندروم زنهراسی که مانع فهم جنبش #زن_زندگی_آزادی میگردد. هر سه هیچ نامی از زن به میان نمیآورند؛ عبدالکریمی صراحتا با تکرار گفتمان رسمی، «مادری» را برای تخطئهی «زنانگی» به کار میگیرد و دوتای دیگر با اذعان به نفهمیدن این جنبش آشکارا از عقلانیتستیزی، بیرهبری، بیسازمانی و احساسات زنانهی پرشور آن ترسیدهاند.
از این حیث جنبش ژینا همچون جنبش دانشجویی می ۱۹۶۸ میلادی محمل انقلابی معرفتشناختی است که نسل قدیم نخبگان را به بنبست کشانده و نسل جدید نخبگان خود را میطلبد.
از این حیث جنبش ژینا همچون جنبش دانشجویی می ۱۹۶۸ میلادی محمل انقلابی معرفتشناختی است که نسل قدیم نخبگان را به بنبست کشانده و نسل جدید نخبگان خود را میطلبد.
خبرآنلاین
برای عبور از فضای شورش، به نظر مردم تن بدهیم/حذف میانه روی یعنی بازشدن راه رادیکالیسم/اصلاح طلبان کت به تنشان و زیرشلواری به پایشان…
تاجیک به خبرآنلاین گفت: اگر اصحاب قدرت بگویند ما به طبیعت خود نداریم هیچ عیبی.در صورت تحقق این پیشبینی،شاهد تغییر ژرفی نخواهیم بود، وضع سابق ادامه مییابد و جامعه باز دوباره در نوعی دوران یا وضعیت آستانهای قرار میگیرد: وضعیتی که آبستن بازگشت خیزشی دیگر…
👍19👎8❤1
Z0000109
My Recording
🔺سخنرانی دکتر شیما کاشی با عنوان «هراس از بدن زن در سخنان وعاظ روحانی عصر پهلوی» ارائه شده در پنجمین نشست انجمن جامعه شناسی ایران درباره «اعتراضات 1401، ماهیت، چیستی و چرایی» در تاریخ چهارشنبه ۲۳ آذرماه با موضوع "زنان و اعتراضات"
📝در مقایسه با عقبماندگی و بنبست نخبگان مذکر نسل قدیم، هر چهار سخنرانی این نشست که توسط خانمها فاطمهسادات علمدار، نفیسه آزاد، شیما کاشی و فاطمه موسوی ویایه ارائه شد از معدود مباحث پیشرو در تحلیل جنبش ژینا بود. در میان این چهار سخنرانی، دکتر شیما کاشی کانون الهیاتی-سیاسی دغدغه تشکیل دولت اسلامی به مثابه یک جنبش ارتجاعی را بر پایه دو پژوهش خود و دکتر صدیقه یوسف مدد مطرح کرد.
به عقیده من در یک دیدگاه تبارشناسانه، کل دستگاه عقیدتی و شرعی روحانیت و اسلامگرایان بر سرکوب بدن زن به مثابه آنتاگونیسمِ الهیاتی-سیاسیِ پدرسالاری استوار شده و با جنبش ژینا نه فقط سیاست که معنای دینداری در ایران به کلی دگرگون خواهد شد
📝در مقایسه با عقبماندگی و بنبست نخبگان مذکر نسل قدیم، هر چهار سخنرانی این نشست که توسط خانمها فاطمهسادات علمدار، نفیسه آزاد، شیما کاشی و فاطمه موسوی ویایه ارائه شد از معدود مباحث پیشرو در تحلیل جنبش ژینا بود. در میان این چهار سخنرانی، دکتر شیما کاشی کانون الهیاتی-سیاسی دغدغه تشکیل دولت اسلامی به مثابه یک جنبش ارتجاعی را بر پایه دو پژوهش خود و دکتر صدیقه یوسف مدد مطرح کرد.
به عقیده من در یک دیدگاه تبارشناسانه، کل دستگاه عقیدتی و شرعی روحانیت و اسلامگرایان بر سرکوب بدن زن به مثابه آنتاگونیسمِ الهیاتی-سیاسیِ پدرسالاری استوار شده و با جنبش ژینا نه فقط سیاست که معنای دینداری در ایران به کلی دگرگون خواهد شد
👍24👎13
ebrahim_towfigh_s_mehdi_yousefi_national_reolution_or_peoples_revolution.pdf
386.8 KB
🔺یادداشت فوقالعادهی ابراهیم توفیق و سید مهدی یوسفی با عنوان «زن–زندگی-آزادی: انقلاب ملی یا انقلاب مردم؟» منتشر شده در سایت نقد اقتصاد سیاسی
🔴پیچیدهترین و هوشمندانهترین تلاش برای سقط جمهوری زنانهی سوم پیش از تولد -که به عقیده من تنها در ارتباط با استعمارگران و بدخواهان قدیمی ایران ممکن است- در تلاش جواد طباطبایی برای مصادره جنبش ژینا به مثابه انقلاب ملی مطرح شد.این مقاله پاسخی بسیار عمیق و پیشرو به این توطئه است
بخشی از مقاله:
📝برخلاف خوانش تاریخزدا، انقلاب اسلامی 1357، در لحظهی استقرار به عنوان جمهوری اسلامی…در پیِ بازآراییِ اسلامگرایانهی همان «مام وطنی» بود که میپنداشت رژیم «طاغوتی» (باستانگرا) و غربزدهی پهلوی از حفظ «ناموس»ش ناتوان است.حفظ این ناموس در گرو بازتربیتِ بومی-اسلامی همان ملتی بود که نظم تربیتیِ پهلوی هم بر همان استوار بود: ملتی که از جایگاهِ مردِ فارسِ شیعه وحدت یافته است.زن-زندگی-آزادی، نه بیداریِ مجدد روح ملتخواهی پس از چرتِ پنجاهساله که بازتعریفِ روشنِ معنای ملت، تربیت و ناموس است. «ملت» به معنای آن روح وحدتبخشِ تاریخی جای خود را به «مردم» داده…
🔴پیچیدهترین و هوشمندانهترین تلاش برای سقط جمهوری زنانهی سوم پیش از تولد -که به عقیده من تنها در ارتباط با استعمارگران و بدخواهان قدیمی ایران ممکن است- در تلاش جواد طباطبایی برای مصادره جنبش ژینا به مثابه انقلاب ملی مطرح شد.این مقاله پاسخی بسیار عمیق و پیشرو به این توطئه است
بخشی از مقاله:
📝برخلاف خوانش تاریخزدا، انقلاب اسلامی 1357، در لحظهی استقرار به عنوان جمهوری اسلامی…در پیِ بازآراییِ اسلامگرایانهی همان «مام وطنی» بود که میپنداشت رژیم «طاغوتی» (باستانگرا) و غربزدهی پهلوی از حفظ «ناموس»ش ناتوان است.حفظ این ناموس در گرو بازتربیتِ بومی-اسلامی همان ملتی بود که نظم تربیتیِ پهلوی هم بر همان استوار بود: ملتی که از جایگاهِ مردِ فارسِ شیعه وحدت یافته است.زن-زندگی-آزادی، نه بیداریِ مجدد روح ملتخواهی پس از چرتِ پنجاهساله که بازتعریفِ روشنِ معنای ملت، تربیت و ناموس است. «ملت» به معنای آن روح وحدتبخشِ تاریخی جای خود را به «مردم» داده…
👎8👍5😁1
جنبش ژینا و نجات زن ایرانی از دام پهنشدهی پدرسالاری لیبرال
🔴از ثمرات معجزهآسای جنبش ژینا این بود که گذار چینی جمهوری دوم به جمهوری سوم را به کلی ممتنع کرد. این سناریو که با شوکدرمانی حسن روحانی در آبان ۹۸ در اوج خود بود، پیشاپیش با تصمیم حکومت به یکدست کردن رستاخیزی دولت اسلامی و کنار گذاشتن ساختار دوحزبی اصولگرا-اصلاحطلب یا تقسیم کار دوگانه حاکمیت- دولت میان آقایان خامنهای-هاشمیرفسنجانی در جمهوری دوم، بسیار تضعیف شده بود اما هنوز نیروهای بزرگی در داخل و خارج به آن امید داشتند.
🔴زن و حجاب قرار بود در گذار چینی نظام نقشی اساسی داشته باشد و انرژی (لیبیدو) اصلاح و نوسازی لویاتان با تغییری صرفا در روبنای فرهنگی را تأمین کند. ساخت قدرت و ثروت در نالسیونال نولیبرالیسم مد نظر اصلاحطلبان ایرانشهری در دست الیگارشی موجود باقی میماند و حجاب صرفا بعنوان نماد ایدئولوژیک اسلامیسم کنار گذاشته میشد و بدن زن بار دیگر طعمه پدرسالاری و مردسالاری سرمایهدارانه قرار میگرفت.
🔴در غیاب چپ سیاسی و فمینیسم درونزای کنونی که زنان را به نحوی بیسابقه از صغارت تاریخی رهانیده و آنان را قدرتمند کرده است، زن ایرانی قرار بود بار دیگر دستاویز نوسازی آمرانهای دیگر قرار گیرد که در آن سکسوالیته پورنوگرافیک مردانه برای دریدن تن زنانه خود را آماده کرده بود.
♦️اما حالا جنبش ژینا به نحو معجزهآسایی همه چیز را تغییر داده است. مسأله حجاب اکنون بخشی از گفتمان لیبرال و مذکر آزادی پوشش نیست بلکه بر پایه سوژگی زنانهی آن به محور جنبش عفاف و کرامت و کانون سیاست رادیکال در ایران تبدیل شده است. مفهوم زندگی از زندگی روزمرهی بیمیل و مصرفی طبقه متوسطی به زندگی و زایایی مولد کلاسیک در معنای آرنتی آن ارتقا یافته است. دموکراسیخواهی ایرانی از شکل پارلمانی و حرفهای تکنوکراتیک و اداری آن به دموکراسیخواهی مبارز نیچهای متحول شده که از حیات نوی نسل جدید میجوشد.
🔻پینوشت:
در میان نویسندگان دانشگاهی این ایام که عقبماندگی مفرطی نسبت به هنرمندان نشان دادهاند -که به زیست کارمندی و انگلی و پدرسالارانه آنها باز میگردد؛- محمدرضا کلاهی در نوشته «جنبش زن زندگی آزادی و آشوب در خواب زمانه» از معدود کسانی است که با توصیف درستی از این جنبش، به بحث مورد اشاره این یادداشت بسیار نزدیک شده است.
https://news.1rj.ru/str/mohammadrezakolahi/632
🔴از ثمرات معجزهآسای جنبش ژینا این بود که گذار چینی جمهوری دوم به جمهوری سوم را به کلی ممتنع کرد. این سناریو که با شوکدرمانی حسن روحانی در آبان ۹۸ در اوج خود بود، پیشاپیش با تصمیم حکومت به یکدست کردن رستاخیزی دولت اسلامی و کنار گذاشتن ساختار دوحزبی اصولگرا-اصلاحطلب یا تقسیم کار دوگانه حاکمیت- دولت میان آقایان خامنهای-هاشمیرفسنجانی در جمهوری دوم، بسیار تضعیف شده بود اما هنوز نیروهای بزرگی در داخل و خارج به آن امید داشتند.
🔴زن و حجاب قرار بود در گذار چینی نظام نقشی اساسی داشته باشد و انرژی (لیبیدو) اصلاح و نوسازی لویاتان با تغییری صرفا در روبنای فرهنگی را تأمین کند. ساخت قدرت و ثروت در نالسیونال نولیبرالیسم مد نظر اصلاحطلبان ایرانشهری در دست الیگارشی موجود باقی میماند و حجاب صرفا بعنوان نماد ایدئولوژیک اسلامیسم کنار گذاشته میشد و بدن زن بار دیگر طعمه پدرسالاری و مردسالاری سرمایهدارانه قرار میگرفت.
🔴در غیاب چپ سیاسی و فمینیسم درونزای کنونی که زنان را به نحوی بیسابقه از صغارت تاریخی رهانیده و آنان را قدرتمند کرده است، زن ایرانی قرار بود بار دیگر دستاویز نوسازی آمرانهای دیگر قرار گیرد که در آن سکسوالیته پورنوگرافیک مردانه برای دریدن تن زنانه خود را آماده کرده بود.
♦️اما حالا جنبش ژینا به نحو معجزهآسایی همه چیز را تغییر داده است. مسأله حجاب اکنون بخشی از گفتمان لیبرال و مذکر آزادی پوشش نیست بلکه بر پایه سوژگی زنانهی آن به محور جنبش عفاف و کرامت و کانون سیاست رادیکال در ایران تبدیل شده است. مفهوم زندگی از زندگی روزمرهی بیمیل و مصرفی طبقه متوسطی به زندگی و زایایی مولد کلاسیک در معنای آرنتی آن ارتقا یافته است. دموکراسیخواهی ایرانی از شکل پارلمانی و حرفهای تکنوکراتیک و اداری آن به دموکراسیخواهی مبارز نیچهای متحول شده که از حیات نوی نسل جدید میجوشد.
🔻پینوشت:
در میان نویسندگان دانشگاهی این ایام که عقبماندگی مفرطی نسبت به هنرمندان نشان دادهاند -که به زیست کارمندی و انگلی و پدرسالارانه آنها باز میگردد؛- محمدرضا کلاهی در نوشته «جنبش زن زندگی آزادی و آشوب در خواب زمانه» از معدود کسانی است که با توصیف درستی از این جنبش، به بحث مورد اشاره این یادداشت بسیار نزدیک شده است.
https://news.1rj.ru/str/mohammadrezakolahi/632
Telegram
جمهورى سوم
🔺تحلیلی از حوادث هفته گذشته/ ارائه شده در تاریخ دوشنبه ۴ آذر در هم اندیشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با عنوان
📍ائتلاف سرمایه داری- امنیت ملی و استحاله گام به گام انقلاب اسلامی
📝در این فایل صوتی با ارجاع به کتاب «معمای دولت مدنی در جهان سوم ؛ نوشته دکتر…
📍ائتلاف سرمایه داری- امنیت ملی و استحاله گام به گام انقلاب اسلامی
📝در این فایل صوتی با ارجاع به کتاب «معمای دولت مدنی در جهان سوم ؛ نوشته دکتر…
👍17👎5
اینکه شیعه به امامت یک زن قائل است: فاطمهی زهرا؛ دخت نبی خاتمی که پسر نداشت؛ معنای عظیمی دارد که کاهنان همه معابد را بر میآشوبد. دینی که امام آن زنان باشند آیینی به کلی نوین است و ایمانی به کلی نوین میطلبد. تمام ادیان و شرائع و فلسفهها و مکاتب بشری تا امروز «مرگباور» بودهاند. آنها ملکوتی را بیرون زندگی «آرمان» پنداشته تمام آموزهها و احکام آنها تکنیک کنترل و سرکوب «زندهگی» است. به این معنا تمام عقلانیت و دینداری انسان تا امروز ارتجاعیست، چون زندهگی را بعنوان «مشکلی» دیده است که باید مهار شود. زن از همینرو متهم کهن همه تمدنهاست. دین نوین زنانه دین آریگویی به زندهگی است، شمعی که زنان در قلب و بدن و رحم خویش تا امروز برافروخته نگه داشتند تا روزی بر ظلمت و جهل جهان متکبر مذکر عرضه کنند. به دین مرگآسای تاریخی باید کافر و به دین نوین زنانه باید ایمان آورد...
❤32👍20👎14😁5🤔3
🔺آرشیو مقالات کانال جمهوری سوم (چپ اسلامی سابق) از شروع در آبان ۹۵ تا حدود آبان ۹۹ در چهار مجلد:
1️⃣ جلد اول) ورشکستگی دانشگاه (۴۲ یادداشت و ۱۲۸ صفحه)
2️⃣ جلد دوم) جامعهشناسی جمهوری دوم (۲۱۱ یادداشت و ۳۱۳ صفحه)
3️⃣ جلد سوم) چپ نوی مسلمان (۹۰ یادداشت و ۱۳۲ صفحه)
4️⃣ جلد چهارم) پایان جمهوری دوم (۴۲ یادداشت و ۹۶ صفحه)
📝چهار سال پایانی قرن چهاردهم شمسی در تب و تاب «چرخش قرن» سهمگینی بود که اکنون در مراحل نفسگیری از آن قرار داریم. با اینحال بیم آن میرود که حال و هوای این ایام که عمدتا در فضای مجازی در جریان است زیر انبوه دادههایی که از دسترس موتور جستجوی گوگل هم خارج مانده، مدفون شود. در میان سه شبکه اجتماعی اصلی شکلدهنده عرصه عمومی در این چند سال؛ تلگرام، اینستاگرام، توییتر و اخیرا کلابهاوس؛ تلگرام تجربهی زبانی تازهای در زبان فارسی بود که ژانر آن با زبان به کار رفته در ژورنالهای آکادمیک، مطبوعات، تلویزیون و منبر تفاوت داشت. تلگرام فکر سیاسی فارسیزبان را برای اول بار از چنبرهی «رژیم حقیقت رسمی» رهانید و تجربه شهروندی نوینی را به نسل ما اعطا کرد که همه تحولات امروز و آینده ایران متأثر از آنست. یادداشتها و مقالات آرشیوی این کانال تنها بخشی از این تجربه تاریخی است.
1️⃣ جلد اول) ورشکستگی دانشگاه (۴۲ یادداشت و ۱۲۸ صفحه)
2️⃣ جلد دوم) جامعهشناسی جمهوری دوم (۲۱۱ یادداشت و ۳۱۳ صفحه)
3️⃣ جلد سوم) چپ نوی مسلمان (۹۰ یادداشت و ۱۳۲ صفحه)
4️⃣ جلد چهارم) پایان جمهوری دوم (۴۲ یادداشت و ۹۶ صفحه)
📝چهار سال پایانی قرن چهاردهم شمسی در تب و تاب «چرخش قرن» سهمگینی بود که اکنون در مراحل نفسگیری از آن قرار داریم. با اینحال بیم آن میرود که حال و هوای این ایام که عمدتا در فضای مجازی در جریان است زیر انبوه دادههایی که از دسترس موتور جستجوی گوگل هم خارج مانده، مدفون شود. در میان سه شبکه اجتماعی اصلی شکلدهنده عرصه عمومی در این چند سال؛ تلگرام، اینستاگرام، توییتر و اخیرا کلابهاوس؛ تلگرام تجربهی زبانی تازهای در زبان فارسی بود که ژانر آن با زبان به کار رفته در ژورنالهای آکادمیک، مطبوعات، تلویزیون و منبر تفاوت داشت. تلگرام فکر سیاسی فارسیزبان را برای اول بار از چنبرهی «رژیم حقیقت رسمی» رهانید و تجربه شهروندی نوینی را به نسل ما اعطا کرد که همه تحولات امروز و آینده ایران متأثر از آنست. یادداشتها و مقالات آرشیوی این کانال تنها بخشی از این تجربه تاریخی است.
👍16❤3
اسلام سیاسی یا سیاست دینی
درباره قوس صعود و نزول اسلامگرایی
🔴«اسلام سیاسی» عمدتا با «سیاست دینی» یکسان در نظر گرفته میشود در حالیکه تفاوت میان آنها زمین تا آسمان است. اسلام سیاسی رویکردی مترقی مربوط به قوس صعود اسلامگرایی معاصر در مرحله نهضت است و سیاست دینی رویکردی ارتجاعی مربوط به قوس نزول اسلامگرایی در مرحله تشکیل و تثبیت نظام و دولت.
🔴این قوس صعود و نزول را هم در کتاب ولایت فقیه آیتالله خمینی میبینیم هم در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی حجتالاسلام خامنهای و هم در کتاب امت و امامت دکتر شریعتی: بخش اول همه این کتابها «سیاسی» و بخش دوم «الهیاتی» است و ضدسیاسی. بخش اول انتقادی است اما بخش دوم پوزیتیو و پاسخی ایدئولوژیک و بسته به بخش اول. بخش اول زمینی است و بخش دوم آسمانی. بخش اول دموکراتیک و پایین به بالاست و بخش دوم اقتدارگرا، الیگارشیک و بالا به پایین. بخش اول بر عقل سیاسی عملی انضمامی متکی است اما بخش دوم بر الهیات جزمی و عقلانیت انضباطی تکنیکی. بخش اول افق مدینه و جمهوری عدالت و آزادی را میپروراند اما بخش دوم پدرسالاری و قیمومیت و کنترل و سرسپردگی به عقیده جزمی. در بخش اول غرض آن است که عقبماندگی دین با مشارکت در جهان سیاسی تحول یافته با رستن از سنت متصلب جبران شود، اما در بخش دوم برعکس قلمروی سیاسی به اشغال شمشیر دینی در میآید و سرزمین فکر و عمل سیاسی به کلی ذیل مهمیز دین محو میشود.
🔴تاریخ فکر و مدنیت اسلامی همواره درگیر و دار همین دورههای کوتاه ترقی و انفتاح فکری در اسلام سیاسی و سپس بلافاصله دوره های طولانی فروبستگی و ارتجاع سیاست دینی بعد از آن است. در دوره اسلام سیاسی این اصل در فلسفه سیاسی اسلامی که «دین بخشی از عقل سیاسی است» پذیرفته شده و کدهای جزمی فقه و کلام با عقل عملی و سیاسی گشوده و دوباره در چارچوب تفسیر حقوقی تازهای از نو تنیده میشود تا جامعه یک گام پیش برود. در مرحله انحطاط سیاست دینی اما عقل سیاسی تهدید شمرده شده طرد میشود و جامعه درون سقف جزمی و کوتاه فقهی-کلامی خفه میشود چون نه دین بعنوان شاخه ای از عقل سیاسی بلکه سیاست به عنوان شاخهای از شریعت و عقیده شمرده میشود.
♦️آنچه ایران امروز به آن نیاز دارد نه تنها دوره تازهای از اسلام سیاسی است؛ بلکه عبور کردن از آستانه ایست که به لحاظ معرفتشناختی و مدنی، امکان بازگشت به ارتجاع سیاست دینی در آن وجود نداشته باشد.
🔺پینوشت:
این یادداشت برداشتی از کتاب «الملة» فارابی اولین و آخرین فیلسوف سیاسی مسلمان است که تفصیل آن خود مستلزم عبور از همین آستانه است.
درباره قوس صعود و نزول اسلامگرایی
🔴«اسلام سیاسی» عمدتا با «سیاست دینی» یکسان در نظر گرفته میشود در حالیکه تفاوت میان آنها زمین تا آسمان است. اسلام سیاسی رویکردی مترقی مربوط به قوس صعود اسلامگرایی معاصر در مرحله نهضت است و سیاست دینی رویکردی ارتجاعی مربوط به قوس نزول اسلامگرایی در مرحله تشکیل و تثبیت نظام و دولت.
🔴این قوس صعود و نزول را هم در کتاب ولایت فقیه آیتالله خمینی میبینیم هم در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی حجتالاسلام خامنهای و هم در کتاب امت و امامت دکتر شریعتی: بخش اول همه این کتابها «سیاسی» و بخش دوم «الهیاتی» است و ضدسیاسی. بخش اول انتقادی است اما بخش دوم پوزیتیو و پاسخی ایدئولوژیک و بسته به بخش اول. بخش اول زمینی است و بخش دوم آسمانی. بخش اول دموکراتیک و پایین به بالاست و بخش دوم اقتدارگرا، الیگارشیک و بالا به پایین. بخش اول بر عقل سیاسی عملی انضمامی متکی است اما بخش دوم بر الهیات جزمی و عقلانیت انضباطی تکنیکی. بخش اول افق مدینه و جمهوری عدالت و آزادی را میپروراند اما بخش دوم پدرسالاری و قیمومیت و کنترل و سرسپردگی به عقیده جزمی. در بخش اول غرض آن است که عقبماندگی دین با مشارکت در جهان سیاسی تحول یافته با رستن از سنت متصلب جبران شود، اما در بخش دوم برعکس قلمروی سیاسی به اشغال شمشیر دینی در میآید و سرزمین فکر و عمل سیاسی به کلی ذیل مهمیز دین محو میشود.
🔴تاریخ فکر و مدنیت اسلامی همواره درگیر و دار همین دورههای کوتاه ترقی و انفتاح فکری در اسلام سیاسی و سپس بلافاصله دوره های طولانی فروبستگی و ارتجاع سیاست دینی بعد از آن است. در دوره اسلام سیاسی این اصل در فلسفه سیاسی اسلامی که «دین بخشی از عقل سیاسی است» پذیرفته شده و کدهای جزمی فقه و کلام با عقل عملی و سیاسی گشوده و دوباره در چارچوب تفسیر حقوقی تازهای از نو تنیده میشود تا جامعه یک گام پیش برود. در مرحله انحطاط سیاست دینی اما عقل سیاسی تهدید شمرده شده طرد میشود و جامعه درون سقف جزمی و کوتاه فقهی-کلامی خفه میشود چون نه دین بعنوان شاخه ای از عقل سیاسی بلکه سیاست به عنوان شاخهای از شریعت و عقیده شمرده میشود.
♦️آنچه ایران امروز به آن نیاز دارد نه تنها دوره تازهای از اسلام سیاسی است؛ بلکه عبور کردن از آستانه ایست که به لحاظ معرفتشناختی و مدنی، امکان بازگشت به ارتجاع سیاست دینی در آن وجود نداشته باشد.
🔺پینوشت:
این یادداشت برداشتی از کتاب «الملة» فارابی اولین و آخرین فیلسوف سیاسی مسلمان است که تفصیل آن خود مستلزم عبور از همین آستانه است.
👍14👎2❤1🤔1
حل پارادوکس انقلاب و آزادی به دست زنان
🔴عمده مطالعات درباره انقلابها تصوری مکانیکی و پوزیتیویستی از آنرا مفروض میگیرند: مرحله اول فروپاشی دولت مستقر و مرحله دوم استقرار نظام جدید. در مرحله اول تضادهای سیاسی و اجتماعی و معادلات اقتدار و ثبات حکومت را بررسی میکنند و در مرحله دوم گفتمانها و نیروهای دستاندرکار شکل دادن به قانون اساسی جدید. تصورشان این است که مرحله اول که تودهها نقشآفرینند، یکسره در کار نفی است و در مرحله دوم بزرگان و نخبگان با نقشههایی در دست برای تأسیس میآیند. مبنای این نگاه نوعی دیدگاه مهندسی است: خراب کردن یک نظم به مثابه ساختمان و ساختمان نظمی دیگر به جای آن بر پایه نقشه قبلی.
🔴اما این دیدگاه به کلی غلطانداز است. واقعیت این است که در همه انقلابها نظم آینده در همان مرحله نهضت، پیش از پیروزی در دل نظم قدیمی سربرافراشته است. به عبارت دیگر نهضت یا جنبش وسیله براندازی یا نردبان انقلاب نیست که پس از پیروزی به کناری برود و دولت جدید جای آن بنشیند؛ نهضت همان جمهوری آینده است که با انقلاب سربیرون میآورد. انقلاب از این منظر بر خلاف تصور نخبگان و سیاستمداران و روشنفکران نه یک پروژه ساختمانی بلکه نوعی «پوستاندازی» جامعه و تاریخ است.
🔴بر خلاف انقلاب آمریکا که ما در ایران و به طور کلی در آسیا و حتی اروپا شناخت چندانی از آن نداریم، سنت انقلابی که ما با آن آشناییم سنت اروپایی انقلاب در انگلیس و فرانسه و روسیه و ایران سال ۵۷ است با ویژگی اساسی پاردوکس انقلاب و آزادی. در این سنت، اگرچه در سخن «آزادی» غایت انقلاب است اما «دیکتاتوری منور» راه آن شمرده میشود و آشکار است که از دیکتاتوری آزادی بیرون نمیآید. در این سنت، انقلاب در همان مرحله نهضتی جنبشی پدرسالارانه، ارتجاعی و توتالیتر است و جامعهی بستهی فاضلهای را در ذهن میپروراند که جهنمی مضاعف است. دموکراسی در این سنت انقلابی جای خود را به اطاعت از رهبری میدهد و عاملیت متکثر شهروندی جای خود را به وحدت ایدئولوژیک. آزادی و عدالت در این سنت انقلابی به پرچمی در دست انقلابیون حرفهای/حزب حاکم تقلیل مییابد تا برنامه مهندسی فرهنگی و یکدستسازی اجتماعی را ذیل وحدت و فداکاری اجباری زیر پرچم مقدس توجیه کنند.
♦️معمای انقلاب و آزادی در این الگو لاینحل است. نهضت زنان ایران اما همانطور که دکتر فاطمه صادقی به خوبی توضیح میدهد راه تازهای را برای حل این معما به روی جهان گشوده است که معنای ضد آزادی جمهوری را در ایران تغییر خواهد داد:
https://news.1rj.ru/str/tardidschool/84
🔴عمده مطالعات درباره انقلابها تصوری مکانیکی و پوزیتیویستی از آنرا مفروض میگیرند: مرحله اول فروپاشی دولت مستقر و مرحله دوم استقرار نظام جدید. در مرحله اول تضادهای سیاسی و اجتماعی و معادلات اقتدار و ثبات حکومت را بررسی میکنند و در مرحله دوم گفتمانها و نیروهای دستاندرکار شکل دادن به قانون اساسی جدید. تصورشان این است که مرحله اول که تودهها نقشآفرینند، یکسره در کار نفی است و در مرحله دوم بزرگان و نخبگان با نقشههایی در دست برای تأسیس میآیند. مبنای این نگاه نوعی دیدگاه مهندسی است: خراب کردن یک نظم به مثابه ساختمان و ساختمان نظمی دیگر به جای آن بر پایه نقشه قبلی.
🔴اما این دیدگاه به کلی غلطانداز است. واقعیت این است که در همه انقلابها نظم آینده در همان مرحله نهضت، پیش از پیروزی در دل نظم قدیمی سربرافراشته است. به عبارت دیگر نهضت یا جنبش وسیله براندازی یا نردبان انقلاب نیست که پس از پیروزی به کناری برود و دولت جدید جای آن بنشیند؛ نهضت همان جمهوری آینده است که با انقلاب سربیرون میآورد. انقلاب از این منظر بر خلاف تصور نخبگان و سیاستمداران و روشنفکران نه یک پروژه ساختمانی بلکه نوعی «پوستاندازی» جامعه و تاریخ است.
🔴بر خلاف انقلاب آمریکا که ما در ایران و به طور کلی در آسیا و حتی اروپا شناخت چندانی از آن نداریم، سنت انقلابی که ما با آن آشناییم سنت اروپایی انقلاب در انگلیس و فرانسه و روسیه و ایران سال ۵۷ است با ویژگی اساسی پاردوکس انقلاب و آزادی. در این سنت، اگرچه در سخن «آزادی» غایت انقلاب است اما «دیکتاتوری منور» راه آن شمرده میشود و آشکار است که از دیکتاتوری آزادی بیرون نمیآید. در این سنت، انقلاب در همان مرحله نهضتی جنبشی پدرسالارانه، ارتجاعی و توتالیتر است و جامعهی بستهی فاضلهای را در ذهن میپروراند که جهنمی مضاعف است. دموکراسی در این سنت انقلابی جای خود را به اطاعت از رهبری میدهد و عاملیت متکثر شهروندی جای خود را به وحدت ایدئولوژیک. آزادی و عدالت در این سنت انقلابی به پرچمی در دست انقلابیون حرفهای/حزب حاکم تقلیل مییابد تا برنامه مهندسی فرهنگی و یکدستسازی اجتماعی را ذیل وحدت و فداکاری اجباری زیر پرچم مقدس توجیه کنند.
♦️معمای انقلاب و آزادی در این الگو لاینحل است. نهضت زنان ایران اما همانطور که دکتر فاطمه صادقی به خوبی توضیح میدهد راه تازهای را برای حل این معما به روی جهان گشوده است که معنای ضد آزادی جمهوری را در ایران تغییر خواهد داد:
https://news.1rj.ru/str/tardidschool/84
Telegram
مدرسهٔ تردید
🎙 فایل صوتی رویداد تریلوژی زن، زندگی و آزادی در تفکر فلسفی
3⃣ بخش سوم: آزادی
▪️ نشست اول: از انقلاب تا آزادی
➖ فاطمه صادقی
📌 برگزار شده در مدرسهٔ تردید
🕰 هشتم دی ماه ۱۴۰۱
............
کانال تلگرامی مدرسه👇
@tardidschool
3⃣ بخش سوم: آزادی
▪️ نشست اول: از انقلاب تا آزادی
➖ فاطمه صادقی
📌 برگزار شده در مدرسهٔ تردید
🕰 هشتم دی ماه ۱۴۰۱
............
کانال تلگرامی مدرسه👇
@tardidschool
👍8❤2👎1
1448550144_-1286165139.pdf
156.8 KB
🔺گذارطلبی، سرنگونیطلبی با انقلاب؟ تأملی در تقسیمبندی سروش دباغ/ نوشته دکتر میثم بادامچی
✍به گمانم تأکید سروش دباغ بر تفکیک میان گذارطلبی و انقلابخواهی بیش از اختلاف تاکتیکی و ناموجهیست که میثم به آن اشاره کرده و به تفاوت در برداشت از ماهیت جمهوری سوم بازمیگردد. به نظر من این جمله مهمترین بخش از یادداشت سروش دباغ بود که نشان میدهد مراد او از گذارطلبی نه دگرگونی و تحول اساسی بلکه برخی اصلاحات یا به تعبیر قدیمیتر، تنظیمات درون سلسله ولایت فقیه و به شیوهای آریستوکراتیک، کنترلشده و بالا به پایین است:
▫️« اگر هسته سخت قدرت، به گذارطلبی و تشکیل مجلس موسسان و اصلاح جدیِ قانون اساسی تن ندهد و در برابر آن مقاومت کند و همچنان بر سیاستهای ناموجه و رهزنِ انکار، فرافکنی و سرکوب پافشاری کند؛ دیری نخواهد پایید که پای در وادی فروپاشی نهیم و «نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان».»
✍به گمانم تأکید سروش دباغ بر تفکیک میان گذارطلبی و انقلابخواهی بیش از اختلاف تاکتیکی و ناموجهیست که میثم به آن اشاره کرده و به تفاوت در برداشت از ماهیت جمهوری سوم بازمیگردد. به نظر من این جمله مهمترین بخش از یادداشت سروش دباغ بود که نشان میدهد مراد او از گذارطلبی نه دگرگونی و تحول اساسی بلکه برخی اصلاحات یا به تعبیر قدیمیتر، تنظیمات درون سلسله ولایت فقیه و به شیوهای آریستوکراتیک، کنترلشده و بالا به پایین است:
▫️« اگر هسته سخت قدرت، به گذارطلبی و تشکیل مجلس موسسان و اصلاح جدیِ قانون اساسی تن ندهد و در برابر آن مقاومت کند و همچنان بر سیاستهای ناموجه و رهزنِ انکار، فرافکنی و سرکوب پافشاری کند؛ دیری نخواهد پایید که پای در وادی فروپاشی نهیم و «نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان».»
👍5👏1
جنبش ژینا، پادزهر بنیادگرایی
🔴بر خلاف محسنحسام مظاهری که در سخنرانی کسوف دین معتقد است «اعراضات اخیر پدیدهای مطلقا غیردینی است» معتقدم که جنبش ژینا کنش دینی بسیار عمیقی در جهت اصلاح دین در ایران بود. همانطور که پیش از این هم نوشتم درون انقلاب سال ۵۷ ضدانقلابی ارتجاعی مستتر بود که میتوان آنرا «بنیادگرایی» نامید. سنت روشنفکری اسلام سیاسی میکوشید با بازخوانی اسلام در قلمرو عرفی سیاست آنرا از مانع به حامی پیشرفت جامعه، کرامت انسان و حرکت به سوی جامعه باز قرار دهد، در حالیکه بنیادگرایی یا سیاست دینی بر خلاف آن، قصدش تصرف حوزه سیاسی و اعاده جامعه بسته سنتی بود که وجودش به کلی با امواج تجدد به مخاطره افتاده بود.
🔴فهم و تحقیق درباره سنت بنیادگرایی بویژه بررسی اثر فکری کسانی چون شیخ فضلالله نوری، نواب صفوی، مودودی و سیدقطب بر اندیشه و عمل دو حاکم اسلامی جمهوری اول و دوم عمدتا در پس مسائل دیگری که از سوی گروههای سیاسی دیگر مطرح میشد، مغفول مانده است. با اینحال به عقیده من اگر جنبش ارتجاعی بنیادگرایی که در نیمه اول قرن چهاردهم شمسی در ایران در حال رشد کردن بود را واکاوی کنیم بیش از همه با سه رکن قابل توضیح است: هراس از زن، هراس از زندگی و هراس از آزادی.
♦️در واقع زن، زندگی و آزادی دقیقا همان عناصر آنتاگونیستی جنبش ارتجاعی بنیادگرایی هستند که تمام تشکیلات قدرت، زیربنای اخلاقی، هویتسازی فرهنگی و نحوه بسیج نیروی پدرسالاری در جامعه به سمت مرکز را چه در مرحله نهضت و چه در مرحله تسلط بر ماشین دولت سازماندهی میکند. به این معنا جنبش ژینا پادزهر بنیادگرایی را نه فقط در ایران که در کل جهان اسلام تولید کرده است.
🔴بر خلاف محسنحسام مظاهری که در سخنرانی کسوف دین معتقد است «اعراضات اخیر پدیدهای مطلقا غیردینی است» معتقدم که جنبش ژینا کنش دینی بسیار عمیقی در جهت اصلاح دین در ایران بود. همانطور که پیش از این هم نوشتم درون انقلاب سال ۵۷ ضدانقلابی ارتجاعی مستتر بود که میتوان آنرا «بنیادگرایی» نامید. سنت روشنفکری اسلام سیاسی میکوشید با بازخوانی اسلام در قلمرو عرفی سیاست آنرا از مانع به حامی پیشرفت جامعه، کرامت انسان و حرکت به سوی جامعه باز قرار دهد، در حالیکه بنیادگرایی یا سیاست دینی بر خلاف آن، قصدش تصرف حوزه سیاسی و اعاده جامعه بسته سنتی بود که وجودش به کلی با امواج تجدد به مخاطره افتاده بود.
🔴فهم و تحقیق درباره سنت بنیادگرایی بویژه بررسی اثر فکری کسانی چون شیخ فضلالله نوری، نواب صفوی، مودودی و سیدقطب بر اندیشه و عمل دو حاکم اسلامی جمهوری اول و دوم عمدتا در پس مسائل دیگری که از سوی گروههای سیاسی دیگر مطرح میشد، مغفول مانده است. با اینحال به عقیده من اگر جنبش ارتجاعی بنیادگرایی که در نیمه اول قرن چهاردهم شمسی در ایران در حال رشد کردن بود را واکاوی کنیم بیش از همه با سه رکن قابل توضیح است: هراس از زن، هراس از زندگی و هراس از آزادی.
♦️در واقع زن، زندگی و آزادی دقیقا همان عناصر آنتاگونیستی جنبش ارتجاعی بنیادگرایی هستند که تمام تشکیلات قدرت، زیربنای اخلاقی، هویتسازی فرهنگی و نحوه بسیج نیروی پدرسالاری در جامعه به سمت مرکز را چه در مرحله نهضت و چه در مرحله تسلط بر ماشین دولت سازماندهی میکند. به این معنا جنبش ژینا پادزهر بنیادگرایی را نه فقط در ایران که در کل جهان اسلام تولید کرده است.
Telegram
دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری
🔸کسوف دین: ترس و تردید🔸
اعتراضات اخیر و روندهای تحول دینداری در ایران
✍ محسنحسام مظاهری
دیروز (۷ دی ۱۴۰۱) در هفتمین نشست انجمن جامعهشناسی ایران دربارهی «اعتراضات ۱۴۰۱: ماهیت، چیستی و چرایی» با موضوع "دین و اعتراضات" بحثی ارائه کردم با عنوان "کسوف…
اعتراضات اخیر و روندهای تحول دینداری در ایران
✍ محسنحسام مظاهری
دیروز (۷ دی ۱۴۰۱) در هفتمین نشست انجمن جامعهشناسی ایران دربارهی «اعتراضات ۱۴۰۱: ماهیت، چیستی و چرایی» با موضوع "دین و اعتراضات" بحثی ارائه کردم با عنوان "کسوف…
👍11👎5👏2😁2
گفتگویی انتقادی با استاد سعید زیباکلام
🔴دکتر سعید زیباکلام اخیرا در مصاحبهای -که از قضا در همین مصاحبه به تخطئه جنبش ژینا هم پرداخته-، همانطور که از شخصیتی چون او انتظار میرفت، بحث را از نقد عوارض و شاخ و برگهای فساد فراتر برده و به ریشههای فساد و فلاکت کنونی پرداخته است، چیزی که خود آنرا «ابربینشها و ابرسیاستهای کلان راهبردی» حاکم بر ذهنیت و عمل هیئت حاکمه کشور در سی چهل سال اخیر نامیده. نگاهی به این فهرست ۱۳تایی نشان میدهد که همه آنها را میتوان نتایج راهبردی همان ابربینش اول یعنی «نظام مقدس است» دانست.
🔴 به گمانم این نفحه تاریخی را که به ما امکان تفکر جمعی بر این مسأله را عطا کرده باید مغتنم بشماریم و سررشته این بحث را رها نکنیم و از دکتر سعید زیباکلام بپرسیم : آقای دکتر شما که متخصص معرفتشناسی و فلسفه علم هستید چه شد که قرنها از زمان تاریخ اسطورهای شاهنامه تا همین دوره قاجار و پهلوی و علیرغم همه ادعاهای شاهظلاللهی و خلافتنماییها، ایرانیان و شیعیان حکومت را امری عرفی و زمینی میپنداشتند اما در این مقطع تاریخی چنین شد؟ قطعا اگر قرار به اصلاحی اساسی باشد محل آنرا پاسخ به همین سوال روشن میکند.
🔴به گمانم پاسخ این پرسش امروز بر همگان در ایران روشن است: امر مقدس در ایران جایگاه مشخصی داشت در امور مربوط به دین، در ایمان و عقیده و مناسک و مساجد و تکایا و حرمها و قواعد معاملات و تولد و ازدواج و مرگ که هیچ سلطانی را یارای هتک آن نبود تا جاییکه از شر سلطان به حرمها پناه میبردند و داروغه و شرطه و شحنه و عسس جرأت دستگیری او را نداشتند. اما با وقوع انقلاب امر مقدس در یک انفجار کل دولت-ملت را بلعید و به تعبیر قاسم سلیمانی «جمهوری اسلامی حرم شد». حرم شدن دولت-ملت در واقع دو انقلاب هستیشناختی و معرفتشناختی را در خود داشت: اولی را در یادداشت «درباره حکومت نظامی» با تعلیق حقوقی و برچیده شدن همه نهادهای سیاسی توضیح دادم. دومی مابهازای همین در عالم ذهن بود: منطق قدسی در همهچیز به جای منطق عقلی نشست و قلمرو و توان مستقل عقل به کلی فراموش شد مگر عقل ابزاری ذیل قدرت مقدس. به این معنا زبان فارسی بعد از انقلاب ماهیتی به کلی متفاوت با زبان فارسی پیش از خود یافت. (ن.ک به یادداشت سقوط زبان فارسی به زبان بردگان)
♦️اکنون سوال اینجاست که آیا صورت مسأله به راحتی با عقب راندن امر قدسی به قلمرو پیشین خود و رها کردن سیاست عرفی قابل حل است؟ پاسخ من این است که این نه ممکن است و نه مطلوب. به عقب نمیتوان بازگشت. در عوض در این تجربه جدید امکان بسیار تازه و بیبدیلی برای ایرانیان رخ نموده: زندگی درون حرم امر مقدس را نامقدس کرده. اکنون برای اولین بار ایرانیان میتوانند بیترس و هراس اندامهای داخلی لویاتانی که آنها را بلعیده لمس کنند. امر مقدس با آن همه هیبت تاریخی با جاری شدن در کوچه و خیابان و درگیر شدن در هزاران مسأله ریز و درشت میلیونها تن آنچنان به ضعف گراییده که دختربچههای دبستانی با چرخاندن مقنعه اجباری در هوا به چالشش میکشند. این همان حال و هوای رنسانس ایرانیست که زنان و دختران نوجوان در اوج شور و بداهت زندهگی پیشروان آنند اما دکتر سعید زیباکلام هنوز عطر انقلابی بهار آنان را استشمام نکرده است.
🔴دکتر سعید زیباکلام اخیرا در مصاحبهای -که از قضا در همین مصاحبه به تخطئه جنبش ژینا هم پرداخته-، همانطور که از شخصیتی چون او انتظار میرفت، بحث را از نقد عوارض و شاخ و برگهای فساد فراتر برده و به ریشههای فساد و فلاکت کنونی پرداخته است، چیزی که خود آنرا «ابربینشها و ابرسیاستهای کلان راهبردی» حاکم بر ذهنیت و عمل هیئت حاکمه کشور در سی چهل سال اخیر نامیده. نگاهی به این فهرست ۱۳تایی نشان میدهد که همه آنها را میتوان نتایج راهبردی همان ابربینش اول یعنی «نظام مقدس است» دانست.
🔴 به گمانم این نفحه تاریخی را که به ما امکان تفکر جمعی بر این مسأله را عطا کرده باید مغتنم بشماریم و سررشته این بحث را رها نکنیم و از دکتر سعید زیباکلام بپرسیم : آقای دکتر شما که متخصص معرفتشناسی و فلسفه علم هستید چه شد که قرنها از زمان تاریخ اسطورهای شاهنامه تا همین دوره قاجار و پهلوی و علیرغم همه ادعاهای شاهظلاللهی و خلافتنماییها، ایرانیان و شیعیان حکومت را امری عرفی و زمینی میپنداشتند اما در این مقطع تاریخی چنین شد؟ قطعا اگر قرار به اصلاحی اساسی باشد محل آنرا پاسخ به همین سوال روشن میکند.
🔴به گمانم پاسخ این پرسش امروز بر همگان در ایران روشن است: امر مقدس در ایران جایگاه مشخصی داشت در امور مربوط به دین، در ایمان و عقیده و مناسک و مساجد و تکایا و حرمها و قواعد معاملات و تولد و ازدواج و مرگ که هیچ سلطانی را یارای هتک آن نبود تا جاییکه از شر سلطان به حرمها پناه میبردند و داروغه و شرطه و شحنه و عسس جرأت دستگیری او را نداشتند. اما با وقوع انقلاب امر مقدس در یک انفجار کل دولت-ملت را بلعید و به تعبیر قاسم سلیمانی «جمهوری اسلامی حرم شد». حرم شدن دولت-ملت در واقع دو انقلاب هستیشناختی و معرفتشناختی را در خود داشت: اولی را در یادداشت «درباره حکومت نظامی» با تعلیق حقوقی و برچیده شدن همه نهادهای سیاسی توضیح دادم. دومی مابهازای همین در عالم ذهن بود: منطق قدسی در همهچیز به جای منطق عقلی نشست و قلمرو و توان مستقل عقل به کلی فراموش شد مگر عقل ابزاری ذیل قدرت مقدس. به این معنا زبان فارسی بعد از انقلاب ماهیتی به کلی متفاوت با زبان فارسی پیش از خود یافت. (ن.ک به یادداشت سقوط زبان فارسی به زبان بردگان)
♦️اکنون سوال اینجاست که آیا صورت مسأله به راحتی با عقب راندن امر قدسی به قلمرو پیشین خود و رها کردن سیاست عرفی قابل حل است؟ پاسخ من این است که این نه ممکن است و نه مطلوب. به عقب نمیتوان بازگشت. در عوض در این تجربه جدید امکان بسیار تازه و بیبدیلی برای ایرانیان رخ نموده: زندگی درون حرم امر مقدس را نامقدس کرده. اکنون برای اولین بار ایرانیان میتوانند بیترس و هراس اندامهای داخلی لویاتانی که آنها را بلعیده لمس کنند. امر مقدس با آن همه هیبت تاریخی با جاری شدن در کوچه و خیابان و درگیر شدن در هزاران مسأله ریز و درشت میلیونها تن آنچنان به ضعف گراییده که دختربچههای دبستانی با چرخاندن مقنعه اجباری در هوا به چالشش میکشند. این همان حال و هوای رنسانس ایرانیست که زنان و دختران نوجوان در اوج شور و بداهت زندهگی پیشروان آنند اما دکتر سعید زیباکلام هنوز عطر انقلابی بهار آنان را استشمام نکرده است.
Telegram
دکتر سعید زیباکلام
🔴 فرآیند سیاسی احیاگرانه
🎤سعید زیباکلام
سوال: نظر به وضعیت موجود و وقایع هفتاد روز اخیر در کشور، راه حل پیشنهادی شما برای حکومت، جریانهای سیاسی و مردم در کوتاه مدت و میان مدت به منظور برونرفت از این وضعیت چیست؟
پاسخ: نخستین گام بنیانی برای تغییر این وضعیت…
🎤سعید زیباکلام
سوال: نظر به وضعیت موجود و وقایع هفتاد روز اخیر در کشور، راه حل پیشنهادی شما برای حکومت، جریانهای سیاسی و مردم در کوتاه مدت و میان مدت به منظور برونرفت از این وضعیت چیست؟
پاسخ: نخستین گام بنیانی برای تغییر این وضعیت…
👍14👎3❤2👏1