بتمن را با دلقک ها و جوکرها تنها می گذاریم
🔴نام این کانال در ابتدا «چپ اسلامی» بود که در چهارمین دهه انقلاب، احیای «نهضت»ی را تذکر می داد که هر روز و هر ماه و هر سال، بویژه در این دهه آخر، چنان سوخت باک موتور راست گرایان سنتی و مدرن شده بود که دود سیاه و کثیف آن مشام صغیر و کبیر را آزرده بود و می رفت که با سرایت آلودگی به ریشه ها، «اصل انقلاب و نظام» در خطر بیفتد.
🔴تحولات بعدی منجر به آن شد که نام و رویکرد آن به «جمهوری سوم» تغییر کند، چه برخاستن «نهضتیِ» صرف کافی نبود و باید به اصلاحات ساختاری اساسی ای اندیشیده می شد که طرح یک فرم جدید و تجربه نشده از «نظام و جامعه باز انقلابی» در چهلمین سال انقلاب و گام دوم را پیشنهاد کند. هیولای لویاتانی که از همان تابستان سال ۶۰ در کالبد دولت اسلامی سر بلند کرده بود، حالا در دهه نود می رود که نرمالیزاسیون، استحاله و گذار خود را یک مرحله دیگر تکمیل کند و لویاتان توتالیتر امنیت ملی-سرمایه داری امریکایی کاملی را جایگزین جمهوری التقاطی دوم کند. علی رغم همه تنگ نظری ها و حماقت ها و خیانت ها، هنوز امیدی در دل بود که مجاهدت سیاسی منذرین و مبشرینی که صادقانه و خالصانه و بی چشمداشت دل در گرو نظام و انقلاب اسلامی دارند و فاصله خویش را از تملق و آلودگی و ریا به آن اندازه حفظ کرده اند که بتوانند مستقلاً و حقیقتاً دینی و انقلابی و ملّی و شرعی و آسیب شناسانه به دو بلوک زر و زور و تزویر حاکم بنگرند، بتواند تأثیری داشته باشد و به همت دوستان و خردمندان و دلسوزان و شجاعان، بتوان کشور را از ریل قهقرایی ای که «دشمن»، ما را در دهه نود در آن قرار داده، نجات داد.
🔴اکنون، آبان جوکری و دی ماه چرنوبیلی ایران به پایان رسیده است و سرمای اسفند بعد از این هم، از همین حالا هر جنبده ای را زمین گیر کرده است. تصور می کنم در این چند سال، گفتنی ها به هرحال گفته شده و بیش از این درگیر شدن در سیاست روز، اتلاف وقت و فرصت آیندگان است. قدرت مدنی به خشونت ابزاری نرم و در این چند ماه به خشونت امنیتی عریان –چه در داخل و چه در خارج- فروکاست کرده و مجالی برای تداوم امر سیاسی و کنش مدنی نیست. عرصه عمومی-در همان شکل مهجوری که هنوز جریان داشت- پایان یافته و جای خود را به میدان منازعه و میز معامله پنهان نیروهای بزرگی داده که در غیاب جامعه و سیاست و مردم درباره «ایران فردا» تصمیم خواهند گرفت. فرصت درمان چنان از دست رفته که حتی شاید بتوان گفت اقدام به درمان و اصلاح و جراحی دیگر به صلاح هم نیست. در چنین شرایطی شاید نامی از مردم هم به میان بیاید، اما دستهای پنهان آنها را سیاهی لشکری از دلقکهای موافق خواهند خواست و یا سیاهی لشکری از جوکرهای مخالف. پیش از این نوشتم که در مجلس ختم جای معرکه گیری نیست. حالا در نبود حاج قاسم و کشته شدگان مظلوم کرمان و هواپیمای مسافربری و با آن وضع انتقام سخت و اشتباه پدافندی و دیگر ابعاد ناگفته آن، سوگ سنگینتر شده است...
♦️این، شاید البته مجالی باشد برای بسط تفکر و فرهنگ و گفتگو و پژوهش و آموزش. برای بازسازی خود؛ برای یافتن همدیگر و گفتگوی بیشتر و عمیقتر؛ برای پرورش فرزندانمان؛ برای پی ریزی جریان سومی که چند سال بعد وقتی ایران دوباره نیازمند آگاهی نخبگان خود شد، دوباره همه، درها را به روی خود نبندند و با شعار «کلاه خودت را بچسب!» و «به تو چه؟!» پیگیری آخرین تحولات قیمت دلار و سهام و ویزا و گرین کارت و نهایتاً لایک کردن تصویر پیکر بی جان جوان کولبر کرد را، به تفکر و عمل و مبارزه و زحمت برای ساختن ایرانی بهتر ترجیح ندهند. ایرانی که روی خون و عرق مجاهدت پدران و مادران ما بنا شده و حالا اینچنین نفسش به شماره افتاده. فی الحال بتمن را با دلقک ها و جوکرها تنها می گذاریم؛ شاید که بهار جوانه های اندیشه، بتواند التیامی بر زمستان سیاست روزگارمان باشد...
🔴نام این کانال در ابتدا «چپ اسلامی» بود که در چهارمین دهه انقلاب، احیای «نهضت»ی را تذکر می داد که هر روز و هر ماه و هر سال، بویژه در این دهه آخر، چنان سوخت باک موتور راست گرایان سنتی و مدرن شده بود که دود سیاه و کثیف آن مشام صغیر و کبیر را آزرده بود و می رفت که با سرایت آلودگی به ریشه ها، «اصل انقلاب و نظام» در خطر بیفتد.
🔴تحولات بعدی منجر به آن شد که نام و رویکرد آن به «جمهوری سوم» تغییر کند، چه برخاستن «نهضتیِ» صرف کافی نبود و باید به اصلاحات ساختاری اساسی ای اندیشیده می شد که طرح یک فرم جدید و تجربه نشده از «نظام و جامعه باز انقلابی» در چهلمین سال انقلاب و گام دوم را پیشنهاد کند. هیولای لویاتانی که از همان تابستان سال ۶۰ در کالبد دولت اسلامی سر بلند کرده بود، حالا در دهه نود می رود که نرمالیزاسیون، استحاله و گذار خود را یک مرحله دیگر تکمیل کند و لویاتان توتالیتر امنیت ملی-سرمایه داری امریکایی کاملی را جایگزین جمهوری التقاطی دوم کند. علی رغم همه تنگ نظری ها و حماقت ها و خیانت ها، هنوز امیدی در دل بود که مجاهدت سیاسی منذرین و مبشرینی که صادقانه و خالصانه و بی چشمداشت دل در گرو نظام و انقلاب اسلامی دارند و فاصله خویش را از تملق و آلودگی و ریا به آن اندازه حفظ کرده اند که بتوانند مستقلاً و حقیقتاً دینی و انقلابی و ملّی و شرعی و آسیب شناسانه به دو بلوک زر و زور و تزویر حاکم بنگرند، بتواند تأثیری داشته باشد و به همت دوستان و خردمندان و دلسوزان و شجاعان، بتوان کشور را از ریل قهقرایی ای که «دشمن»، ما را در دهه نود در آن قرار داده، نجات داد.
🔴اکنون، آبان جوکری و دی ماه چرنوبیلی ایران به پایان رسیده است و سرمای اسفند بعد از این هم، از همین حالا هر جنبده ای را زمین گیر کرده است. تصور می کنم در این چند سال، گفتنی ها به هرحال گفته شده و بیش از این درگیر شدن در سیاست روز، اتلاف وقت و فرصت آیندگان است. قدرت مدنی به خشونت ابزاری نرم و در این چند ماه به خشونت امنیتی عریان –چه در داخل و چه در خارج- فروکاست کرده و مجالی برای تداوم امر سیاسی و کنش مدنی نیست. عرصه عمومی-در همان شکل مهجوری که هنوز جریان داشت- پایان یافته و جای خود را به میدان منازعه و میز معامله پنهان نیروهای بزرگی داده که در غیاب جامعه و سیاست و مردم درباره «ایران فردا» تصمیم خواهند گرفت. فرصت درمان چنان از دست رفته که حتی شاید بتوان گفت اقدام به درمان و اصلاح و جراحی دیگر به صلاح هم نیست. در چنین شرایطی شاید نامی از مردم هم به میان بیاید، اما دستهای پنهان آنها را سیاهی لشکری از دلقکهای موافق خواهند خواست و یا سیاهی لشکری از جوکرهای مخالف. پیش از این نوشتم که در مجلس ختم جای معرکه گیری نیست. حالا در نبود حاج قاسم و کشته شدگان مظلوم کرمان و هواپیمای مسافربری و با آن وضع انتقام سخت و اشتباه پدافندی و دیگر ابعاد ناگفته آن، سوگ سنگینتر شده است...
♦️این، شاید البته مجالی باشد برای بسط تفکر و فرهنگ و گفتگو و پژوهش و آموزش. برای بازسازی خود؛ برای یافتن همدیگر و گفتگوی بیشتر و عمیقتر؛ برای پرورش فرزندانمان؛ برای پی ریزی جریان سومی که چند سال بعد وقتی ایران دوباره نیازمند آگاهی نخبگان خود شد، دوباره همه، درها را به روی خود نبندند و با شعار «کلاه خودت را بچسب!» و «به تو چه؟!» پیگیری آخرین تحولات قیمت دلار و سهام و ویزا و گرین کارت و نهایتاً لایک کردن تصویر پیکر بی جان جوان کولبر کرد را، به تفکر و عمل و مبارزه و زحمت برای ساختن ایرانی بهتر ترجیح ندهند. ایرانی که روی خون و عرق مجاهدت پدران و مادران ما بنا شده و حالا اینچنین نفسش به شماره افتاده. فی الحال بتمن را با دلقک ها و جوکرها تنها می گذاریم؛ شاید که بهار جوانه های اندیشه، بتواند التیامی بر زمستان سیاست روزگارمان باشد...
جمهورى سوم pinned «بتمن را با دلقک ها و جوکرها تنها می گذاریم 🔴نام این کانال در ابتدا «چپ اسلامی» بود که در چهارمین دهه انقلاب، احیای «نهضت»ی را تذکر می داد که هر روز و هر ماه و هر سال، بویژه در این دهه آخر، چنان سوخت باک موتور راست گرایان سنتی و مدرن شده بود که دود سیاه و…»
Audio
نقد طرح "بازخوانی نظریه اجتماعی مالکوم ایکس در چارچوب روایت های انتقادی" نوشته سید جواد میری
در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ناقدین
دکتر محمد حسین بادامچی
شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸
ساعت ۱۰ الی ۱۱
@seyedjavadmiri
در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ناقدین
دکتر محمد حسین بادامچی
شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸
ساعت ۱۰ الی ۱۱
@seyedjavadmiri
ریسک و ربا
🔴ریسک شرط وجود انسان است. آدمی که مواجه با ریسک نیست، آدم نیست، آدمک است. از این حیث از حیوان هم پستتر است، چون زندهگی ندارد. آدمک از ریسک بیزار است. «امنیت»، آن کمربند محافظتی آدمک است که او را در برابر ریسک محافظت می کند.
🔴ریسک را در یک جامعه نمی توان به کلی حذف کرد. بنابراین تنها راه آنست که توزیع برابر و طبیعی آنرا به هم زد و آنرا از طبقات بالا به طبقات پایین راند. حاصل آن چیزی است که بارها درباره آن نوشته ام: حکومت «همیشه برندگان» بر «همیشه بازندگان»
🔴از پایه ای ترین اقسام عدالت، مساوات در مواجهه با ریسک است. یک جامعه سالم، یک جامعه بی طبقه، یک جامعه الهی، یک جامعه اسلامی، یک جامعه ایده آل، جامعه ایست که «همه همیشه به طور مساوی در معرض ریسک برابر قرار داشته باشند». نقطه مقابل آن، جامعه ربوی است. جامعه ای که آنقدر طبقات بالا «حاشیه امنیت» خود را بالا می برند و ریسک را به پایین هل می دهند که در هر حال در هر بازی ای همه هزینه ها را پایینی ها خواهند داد. مهم نیست قیمت دلار چه بشود، مدارس دولتی بشوند یا خصوصی، کدام قانون تصویب شود، سرمایه ها از کدام بازار به کدام بازار منتقل شود، چه کسی رأی بیاورد، بنزین و یارانه چه بشود، اصلا سیل بیاید یا زلزله، هواپیما به موشک بخورد یا موشک به هواپیما، در هرحال این طبقات «مستضعف» آنقدر به بازی دیر و ناآشنا می رسند که باید کلی هزینه کنند که تازه به جای اول خود بازگردند.
🔴آدمک طبقه بالا در جامعه ربوی اما اصلا چه می داند که ریسک چیست. همیشه طعم پیروزی را چشیده. در مدرسه، در سربازی، در ازدواج، در اداره، در بازار، در انتخابات و حتی در رفتن به قبرستان قبل از هر آزمونی پیروز بوده. استرسی نداشته هرگز. «سرمایه های آغازین» او مداوماً دارند رشد می کنند و «سیستم، هرگز به چالش کشیده نشدنِ این موجودات شیاد قلابی را تضمین کرده» تنها کافیست در زمانهای مناسب سرمایه هایشان را در حوزه های جدید به جریان بیندازند تا ربای اقتصادی در ربای مذهبی و فرهنگی و سیاسی به طور کامل ضرب شود.
🔴اشرافیت صرفا یک طبقه نیست، یک وضع وجودی ضد بشری مشمئز کننده آدمکهایی است که در آسانسور متولد شده اند و در آسانسور می میرند و برای «آدم»های این پایین دست تکان می دهند. مثل آن آدمک ناچیز که کاندیدای نمایندگی مجلس از تهران است و توییت زده «کسی که پشتکار و مهارت و غیرت داشته باشه و در این تهران کمتر از ماهی ده تومن دربیاره عیب از خودشه»... مبتذل تر از آنند که درباره شان چیزی بنویسیم. مسأله ما چیز دیگری است.
🔺پی نوشت :
ریسک شرط وجود خدا هم هست. آدمک و حکومت و جامعه ربوی که امنیت دارد و ریسک ندارد، خدا هم ندارد. شاید بعدها در اینباره هم چیزی نوشتم.
🔴ریسک شرط وجود انسان است. آدمی که مواجه با ریسک نیست، آدم نیست، آدمک است. از این حیث از حیوان هم پستتر است، چون زندهگی ندارد. آدمک از ریسک بیزار است. «امنیت»، آن کمربند محافظتی آدمک است که او را در برابر ریسک محافظت می کند.
🔴ریسک را در یک جامعه نمی توان به کلی حذف کرد. بنابراین تنها راه آنست که توزیع برابر و طبیعی آنرا به هم زد و آنرا از طبقات بالا به طبقات پایین راند. حاصل آن چیزی است که بارها درباره آن نوشته ام: حکومت «همیشه برندگان» بر «همیشه بازندگان»
🔴از پایه ای ترین اقسام عدالت، مساوات در مواجهه با ریسک است. یک جامعه سالم، یک جامعه بی طبقه، یک جامعه الهی، یک جامعه اسلامی، یک جامعه ایده آل، جامعه ایست که «همه همیشه به طور مساوی در معرض ریسک برابر قرار داشته باشند». نقطه مقابل آن، جامعه ربوی است. جامعه ای که آنقدر طبقات بالا «حاشیه امنیت» خود را بالا می برند و ریسک را به پایین هل می دهند که در هر حال در هر بازی ای همه هزینه ها را پایینی ها خواهند داد. مهم نیست قیمت دلار چه بشود، مدارس دولتی بشوند یا خصوصی، کدام قانون تصویب شود، سرمایه ها از کدام بازار به کدام بازار منتقل شود، چه کسی رأی بیاورد، بنزین و یارانه چه بشود، اصلا سیل بیاید یا زلزله، هواپیما به موشک بخورد یا موشک به هواپیما، در هرحال این طبقات «مستضعف» آنقدر به بازی دیر و ناآشنا می رسند که باید کلی هزینه کنند که تازه به جای اول خود بازگردند.
🔴آدمک طبقه بالا در جامعه ربوی اما اصلا چه می داند که ریسک چیست. همیشه طعم پیروزی را چشیده. در مدرسه، در سربازی، در ازدواج، در اداره، در بازار، در انتخابات و حتی در رفتن به قبرستان قبل از هر آزمونی پیروز بوده. استرسی نداشته هرگز. «سرمایه های آغازین» او مداوماً دارند رشد می کنند و «سیستم، هرگز به چالش کشیده نشدنِ این موجودات شیاد قلابی را تضمین کرده» تنها کافیست در زمانهای مناسب سرمایه هایشان را در حوزه های جدید به جریان بیندازند تا ربای اقتصادی در ربای مذهبی و فرهنگی و سیاسی به طور کامل ضرب شود.
🔴اشرافیت صرفا یک طبقه نیست، یک وضع وجودی ضد بشری مشمئز کننده آدمکهایی است که در آسانسور متولد شده اند و در آسانسور می میرند و برای «آدم»های این پایین دست تکان می دهند. مثل آن آدمک ناچیز که کاندیدای نمایندگی مجلس از تهران است و توییت زده «کسی که پشتکار و مهارت و غیرت داشته باشه و در این تهران کمتر از ماهی ده تومن دربیاره عیب از خودشه»... مبتذل تر از آنند که درباره شان چیزی بنویسیم. مسأله ما چیز دیگری است.
🔺پی نوشت :
ریسک شرط وجود خدا هم هست. آدمک و حکومت و جامعه ربوی که امنیت دارد و ریسک ندارد، خدا هم ندارد. شاید بعدها در اینباره هم چیزی نوشتم.
Forwarded from انجمن اسلامی فردوسی
✅نبرد با آمریکا؛ ایران یا شوروی؟
🔶بررسی تفاوت ها و شباهاتهای ایران و شوروی سابق و سیر اصلاحات گورباچف
زمان: شنبه ۱۹ ساعت ۱۲ تا ۱۴
مکان: دانشکده ادبیات سالن شریعتی
@anjomanfum
🔶بررسی تفاوت ها و شباهاتهای ایران و شوروی سابق و سیر اصلاحات گورباچف
زمان: شنبه ۱۹ ساعت ۱۲ تا ۱۴
مکان: دانشکده ادبیات سالن شریعتی
@anjomanfum
Forwarded from آزاد | Azad
📣 مناظراتی درباره آزادی و اسلامِ سیاسی، قانون حجاب، امنیت و آزادی، شورای نگهبان
✅ اساتید: بازرگان، خسروپناه، سروش، عبدالکریمی، سوزنچی، وسمقی، شجاعیزند، سیدجوادی
🎦 حضوری+مجازی(آنلاین)
📍دانشگاه تهران
#مدرسه_آزادفکری
✅ ثبتنام(ظرفیت محدود):
🌐 AzadFekriSchool.ir
🆔 @AzadFekriSchool
✅ اساتید: بازرگان، خسروپناه، سروش، عبدالکریمی، سوزنچی، وسمقی، شجاعیزند، سیدجوادی
🎦 حضوری+مجازی(آنلاین)
📍دانشگاه تهران
#مدرسه_آزادفکری
✅ ثبتنام(ظرفیت محدود):
🌐 AzadFekriSchool.ir
🆔 @AzadFekriSchool
Forwarded from بسیج دانشگاه امیرکبیر
نامه به رهبر معظم انقلاب.pdf
343.4 KB
#نامه بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر خطاب به رهبر معظم انقلاب پیرامون نقش شورای نگهبان در روند احراز صلاحیتهای نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی
🔶 با صلوات بر محمد و آل محمد-علیهم السلام- و تبریک فرا رسیدن بهار چهل و یکم انقلاب اسلامی خدمت حضرتعالی. مسائل و اتفاقاتی در آستانه انتخابات مجلس یازدهم رخ داده که ما را بر آن داشته تا چند خطی طرح نظر و دغدغه خود را خدمت امام جامعه و نظام اسلامی مرقوم نماییم.
🔷 با قبول اصل وجود این ساختار قانونی کشور و با دغدغۀ بهبود عملکرد این نهاد، علیرغم اقدامات انقلابی و قابل تقدیر شورای نگهبان در رد صلاحیت برخی نمایندگان فاسد فعلی مجلس که نامزد این دوره از انتخابات نیز شده بودند، عملکرد شورای نگهبان در حوزۀ تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی، عموم مردم به خصوص دلبستگان به انقلاب اسلامی را دچار سؤالاتی چند کرده است.
#ادامه_دارد
🆔 @basijaut
🔶 با صلوات بر محمد و آل محمد-علیهم السلام- و تبریک فرا رسیدن بهار چهل و یکم انقلاب اسلامی خدمت حضرتعالی. مسائل و اتفاقاتی در آستانه انتخابات مجلس یازدهم رخ داده که ما را بر آن داشته تا چند خطی طرح نظر و دغدغه خود را خدمت امام جامعه و نظام اسلامی مرقوم نماییم.
🔷 با قبول اصل وجود این ساختار قانونی کشور و با دغدغۀ بهبود عملکرد این نهاد، علیرغم اقدامات انقلابی و قابل تقدیر شورای نگهبان در رد صلاحیت برخی نمایندگان فاسد فعلی مجلس که نامزد این دوره از انتخابات نیز شده بودند، عملکرد شورای نگهبان در حوزۀ تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی، عموم مردم به خصوص دلبستگان به انقلاب اسلامی را دچار سؤالاتی چند کرده است.
#ادامه_دارد
🆔 @basijaut
در ستایش فرهنگ؛ سخنی با جوانان ایرانی
بگذارید تلویزیون را خاموش کنیم و صندلی ها را به سوی هم برگردانیم
🔴ابتذال سیاست را باید باور کنیم و بیش از این خون خود را کثیف نکنیم. نوروز ۹۷ نوشتم که در ایران دیگر دولت نهاد پیشرو و مترقی نیست. بوی کهنگی از دولت و بوی تازگی از جامعه ایرانی به مشام می رسد و دولت باید خود را بازسازی کند تا از صحنه تحولات کنار نرود. حالا دیگر ابتذال سیاست به منتها درجه خود رسیده. چه باید بکنیم؟ آیا درست است که بیش از این خون خود را کثیف کنیم؟ آیا درست است که همه چیز را رها کنیم و دوباره خود را مشغول سیاستی کنیم که روز به روز سقف آن کوتاه تر می شود؟ روز به روز رجال آن کوتوله تر می شوند؟ روز به روز هوای آن متعفن تر می شود؟ خودمان را دوباره درگیر مباحثی کنیم که صدها بار بحث شده و از فرط اندراس گفتمانی به تهوع منجر می شود؟ لحظه ای تلویزیون و روزنامه ها و منابر را ببینید. در مقایسه با گفتگوهای فکری و مذهبی و فرهنگی و اقتصادی چهل سال پیش ایران بیشتر از چهار صد سال عقب رفته ایم. آن هم نه بحثهای فاخرتر دوره شاه اسماعیل و شاه عباس، بلکه فضای سیاسی و الهیاتی دوره شاه سلطان حسین احتمالا!
🔴از هزاران جوان و نوجوان اهل فکر و مطالعه و صاحب نظر هموطنم می خواهم بیایید بیش از این وقتمان را با این ابتذال رسمی تلف نکنیم. درست است که دولت در ایران همه چیز است و اقتصاد و فرهنگ و دانشگاه و سیاست و امنیت همه قبضه دست دولت است، اما آیا واقعا از این سقف کوتاه نمی شود فراتر رفت؟ اگر تن ما اسیر این زندان تحقیرکننده و حماقت بار است آیا «ذهن» ما نیز لاجرم باید در این چارچوب تنگ باقی بماند؟ متوجهم که بر خلاف افکار سابقم دارم از موضع عینی فاصله می گیرم و موضعی ایده آلیستی اتخاذ می کنم. سالها علیه این نوشتم که امر سیاسی عینی چگونه در چند دهه اخیر به امر فرهنگی ذهنی مستحیل شده و سپس توسط گفتمان رسمی به شکل ایدئولوژی و تبلیغات و کلام دولتی مصادره شده و با اهرم آن عینیت را به هر شکلی که خواسته مقدس نمایی کرده و هیچ جنسی از آگاهی عینی را در صحنه باقی نگذاشته. اما دفاع امروزم از فرهنگ از جنس دیگری است. در شرایطی که همه راه ها پیش روی امر سیاسی بسته است، «فرهنگ» می تواند آن روزنه ای باشد که روح ما را زنده نگه دارد. به شرطی که فرهنگ، فرهنگ امروز نباشد. اسیر ساختارهای امروزین ما نباشد. فرهنگ فردا باشد. ذهن رهاشده ما جوانان ایرانی باشد که به سوی فردا پر می کشد. سیمرغی باشد که در گفتگوهای ما بال می گشاید تا شاید امروز ما را به فردایی دیگر متصل کند.
🔴این تنها یک ایده آل نیست بلکه یک ضرورت اجتماعی است. جامعه مدنی ایرانی اگرچه به لحاظ عینی امکان برپا ایستادن ندارد اما اگر به لحاظ ذهنی هم رؤیاپردازی نکند به کلی می میرد و زهی کفتارها و گرگهایی که برای تاراج همه چیز این ملت از سالها پیش دندان تیز کرده اند و بانگ شادیشان برای دریدن فرزندان ما از همیشه بلندتر شده است. امکانات ما برای سیاست ورزیدن اگرچه هیچ است، اما برای «گفتگوی فرهنگی» امکانات پراکنده هم کافی است و تنها همدلی و همکاری لازم است. دولت در ایران به دلایل خارجی (تحریم) و داخلی (برنامه استحاله نولیبرالی) رو به زوال است و الیگارشی آقازادگان سرمایه دار وطن فروش و ضدانقلابی که در جای آن در حال زایمان است، به رغم سبعیت اقتصادی و امنیتی ای که دارد، به هر حال نمی تواند در برابر صدای فروخفته سه نسل از جوانان و نوجوانان ایرانی به این راحتی بی اعتنا باقی بماند. ایدئولوژی و الهیات رسمی از صحنه کنار خواهند رفت و آنچه باقی می ماند نزاع میان دموکراسی و نولیبرالیسم مسلح به امنیت ملی و تکنوکراسی وابسته است که فریبکارانه خواهد کوشید دموکراسی را به دست خود ولی با نقاب رژیم پیشین تا چهل سال بعد خفه نگه دارد. امروز روز برخاستن جامعه مدنی ایرانی به دست دهه شصتی ها، هفتادی ها و هشتادی هایی است که باید از این دیگ در حال جوشیدن سیاست رسمی ایرانی که نهایت آن یا مرگ تدریجی است، یا مهاجرت از ایران و یا مبدل به جوکر شدن، بیرون بیایند و جهانی دیگر ولو در عالم «فرهنگ» بیافرینند. فرهنگِ فردایی که امروز متولد می شود و امّید که به لطف الهی راهی به سیاست فردا و پس فردا خواهد یافت.
بگذارید تلویزیون را خاموش کنیم و صندلی ها را به سوی هم برگردانیم
🔴ابتذال سیاست را باید باور کنیم و بیش از این خون خود را کثیف نکنیم. نوروز ۹۷ نوشتم که در ایران دیگر دولت نهاد پیشرو و مترقی نیست. بوی کهنگی از دولت و بوی تازگی از جامعه ایرانی به مشام می رسد و دولت باید خود را بازسازی کند تا از صحنه تحولات کنار نرود. حالا دیگر ابتذال سیاست به منتها درجه خود رسیده. چه باید بکنیم؟ آیا درست است که بیش از این خون خود را کثیف کنیم؟ آیا درست است که همه چیز را رها کنیم و دوباره خود را مشغول سیاستی کنیم که روز به روز سقف آن کوتاه تر می شود؟ روز به روز رجال آن کوتوله تر می شوند؟ روز به روز هوای آن متعفن تر می شود؟ خودمان را دوباره درگیر مباحثی کنیم که صدها بار بحث شده و از فرط اندراس گفتمانی به تهوع منجر می شود؟ لحظه ای تلویزیون و روزنامه ها و منابر را ببینید. در مقایسه با گفتگوهای فکری و مذهبی و فرهنگی و اقتصادی چهل سال پیش ایران بیشتر از چهار صد سال عقب رفته ایم. آن هم نه بحثهای فاخرتر دوره شاه اسماعیل و شاه عباس، بلکه فضای سیاسی و الهیاتی دوره شاه سلطان حسین احتمالا!
🔴از هزاران جوان و نوجوان اهل فکر و مطالعه و صاحب نظر هموطنم می خواهم بیایید بیش از این وقتمان را با این ابتذال رسمی تلف نکنیم. درست است که دولت در ایران همه چیز است و اقتصاد و فرهنگ و دانشگاه و سیاست و امنیت همه قبضه دست دولت است، اما آیا واقعا از این سقف کوتاه نمی شود فراتر رفت؟ اگر تن ما اسیر این زندان تحقیرکننده و حماقت بار است آیا «ذهن» ما نیز لاجرم باید در این چارچوب تنگ باقی بماند؟ متوجهم که بر خلاف افکار سابقم دارم از موضع عینی فاصله می گیرم و موضعی ایده آلیستی اتخاذ می کنم. سالها علیه این نوشتم که امر سیاسی عینی چگونه در چند دهه اخیر به امر فرهنگی ذهنی مستحیل شده و سپس توسط گفتمان رسمی به شکل ایدئولوژی و تبلیغات و کلام دولتی مصادره شده و با اهرم آن عینیت را به هر شکلی که خواسته مقدس نمایی کرده و هیچ جنسی از آگاهی عینی را در صحنه باقی نگذاشته. اما دفاع امروزم از فرهنگ از جنس دیگری است. در شرایطی که همه راه ها پیش روی امر سیاسی بسته است، «فرهنگ» می تواند آن روزنه ای باشد که روح ما را زنده نگه دارد. به شرطی که فرهنگ، فرهنگ امروز نباشد. اسیر ساختارهای امروزین ما نباشد. فرهنگ فردا باشد. ذهن رهاشده ما جوانان ایرانی باشد که به سوی فردا پر می کشد. سیمرغی باشد که در گفتگوهای ما بال می گشاید تا شاید امروز ما را به فردایی دیگر متصل کند.
🔴این تنها یک ایده آل نیست بلکه یک ضرورت اجتماعی است. جامعه مدنی ایرانی اگرچه به لحاظ عینی امکان برپا ایستادن ندارد اما اگر به لحاظ ذهنی هم رؤیاپردازی نکند به کلی می میرد و زهی کفتارها و گرگهایی که برای تاراج همه چیز این ملت از سالها پیش دندان تیز کرده اند و بانگ شادیشان برای دریدن فرزندان ما از همیشه بلندتر شده است. امکانات ما برای سیاست ورزیدن اگرچه هیچ است، اما برای «گفتگوی فرهنگی» امکانات پراکنده هم کافی است و تنها همدلی و همکاری لازم است. دولت در ایران به دلایل خارجی (تحریم) و داخلی (برنامه استحاله نولیبرالی) رو به زوال است و الیگارشی آقازادگان سرمایه دار وطن فروش و ضدانقلابی که در جای آن در حال زایمان است، به رغم سبعیت اقتصادی و امنیتی ای که دارد، به هر حال نمی تواند در برابر صدای فروخفته سه نسل از جوانان و نوجوانان ایرانی به این راحتی بی اعتنا باقی بماند. ایدئولوژی و الهیات رسمی از صحنه کنار خواهند رفت و آنچه باقی می ماند نزاع میان دموکراسی و نولیبرالیسم مسلح به امنیت ملی و تکنوکراسی وابسته است که فریبکارانه خواهد کوشید دموکراسی را به دست خود ولی با نقاب رژیم پیشین تا چهل سال بعد خفه نگه دارد. امروز روز برخاستن جامعه مدنی ایرانی به دست دهه شصتی ها، هفتادی ها و هشتادی هایی است که باید از این دیگ در حال جوشیدن سیاست رسمی ایرانی که نهایت آن یا مرگ تدریجی است، یا مهاجرت از ایران و یا مبدل به جوکر شدن، بیرون بیایند و جهانی دیگر ولو در عالم «فرهنگ» بیافرینند. فرهنگِ فردایی که امروز متولد می شود و امّید که به لطف الهی راهی به سیاست فردا و پس فردا خواهد یافت.
جمهورى سوم pinned «در ستایش فرهنگ؛ سخنی با جوانان ایرانی بگذارید تلویزیون را خاموش کنیم و صندلی ها را به سوی هم برگردانیم 🔴ابتذال سیاست را باید باور کنیم و بیش از این خون خود را کثیف نکنیم. نوروز ۹۷ نوشتم که در ایران دیگر دولت نهاد پیشرو و مترقی نیست. بوی کهنگی از دولت…»
Forwarded from انجمن اسلامی دانشجویان(دفتر تحکیم وحدت)
🔻 انجمن اسلامی دانشجویان ( دفتر تحکیم وحدت ) برگزار می کند :
جلسه گفتگو پیرامون "استحاله گام به گام انقلاب اسلامی" با حضور دکتر محمد حسین بادامچی
۱. آیا انقلاب اسلامی دچار انحراف در ارزش ها و آرمان ها شده است ؟
۲. چگونه می توان در مورد نسبت میان انقلاب و نظام اندیشید ؟
🕰 دوشنبه ۲۸ بهمن ماه ساعت ۱۴:۳۰
🏢 طبقه ی سوم سلف مرکزی، تالار اندیشه
❗❗ظرفیت کارگاه محدود است
🆔️ @TahkimAdmin | آی دی ارتباط برای ثبت نام
📱 @Tahkimvahdat_mui
جلسه گفتگو پیرامون "استحاله گام به گام انقلاب اسلامی" با حضور دکتر محمد حسین بادامچی
۱. آیا انقلاب اسلامی دچار انحراف در ارزش ها و آرمان ها شده است ؟
۲. چگونه می توان در مورد نسبت میان انقلاب و نظام اندیشید ؟
🕰 دوشنبه ۲۸ بهمن ماه ساعت ۱۴:۳۰
🏢 طبقه ی سوم سلف مرکزی، تالار اندیشه
❗❗ظرفیت کارگاه محدود است
🆔️ @TahkimAdmin | آی دی ارتباط برای ثبت نام
📱 @Tahkimvahdat_mui
Forwarded from آرمان | صنعتی اصفهان
🔸🔹عدالت آموزشی
🔴 بررسی عملکرد حاکمیت در حوزه آموزش
👤با حضور :
دکتر محمّد حسین بادامچی؛ مدیر اندیشکده مهاجر و فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف
📆 سه شنبه ۲۹ بهمن ماه
🕢 ساعت ۱۵:۰۰
🏢 ساختمان نصر ، دفتر تشکل آرمان
@ArmanIUT
🔴 بررسی عملکرد حاکمیت در حوزه آموزش
👤با حضور :
دکتر محمّد حسین بادامچی؛ مدیر اندیشکده مهاجر و فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف
📆 سه شنبه ۲۹ بهمن ماه
🕢 ساعت ۱۵:۰۰
🏢 ساختمان نصر ، دفتر تشکل آرمان
@ArmanIUT
Audio
🔺چندی پیش گفتگویی داشتیم با عده ای از فارغ التحصیلان بسیج دانشگاه شریف در نقد انحرافی به نام «اکوسیستم استارت آپی» که در ده سال گذشته فضای نخبگانی دانشگاه های اصلی کشور و فضای ارزشی تشکل بسیج را آلوده کرده است و سوداگری اقتصادی را به جای آرمانگرایی سیاسی ترویج میکند. امروز که برخی افراد شاخص این خط انحرافی یا آنچه من در این گفتگو «نسل سوم سرمایه داری در جمهوری اسلامی» نامیدم در حال گسترش حوزه نفوذ خود از معاونت علمی و ستاد اجرایی امام و برخی بخشهای سپاه به مجلس هستند و «نیروی جوان اصولگرایی» و «جوان مومن حزب الهی گام دومی» معرفی میشوند ، فکر میکنم توجه انتقادی بیشتر به این خط انحرافی لازم به نظر میرسد.
گفتنی است که کل این اتفاق را من در چارچوب پوست اندازی الیگارشی در مقطع استحاله و گذار تحلیل میکنم که در اینجا در بررسی تحولات الیگارشی شوروی بیشتر به آن پرداخته ام.
گفتنی است که کل این اتفاق را من در چارچوب پوست اندازی الیگارشی در مقطع استحاله و گذار تحلیل میکنم که در اینجا در بررسی تحولات الیگارشی شوروی بیشتر به آن پرداخته ام.
Audio
🔺کارگاه ارائه و گفتگو با موضوع «استحاله؛ آفت نظام های انقلابی»/ به دعوت دفتر تحکیم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان/ ۲۸ بهمن ۹۸
▫️گفتنی است شورای نظارت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مجوز برگزاری این کارگاه را لغو نمود، فلذا این جلسه بصورت داخلی و غیر عمومی برگزار شد.
▫️گفتنی است شورای نظارت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مجوز برگزاری این کارگاه را لغو نمود، فلذا این جلسه بصورت داخلی و غیر عمومی برگزار شد.
Audio
🔺گفتگویی در نقد فربگی امر فرهنگی در ایران بعد از انقلاب و تغییر استراتژی از «امر سیاسی» به «فرهنگ انتقادی و آوانگارد» در شرایط ابتذال سیاست برای جریان چپ انقلابی/ جلسه هفتگی روضه اجتماعی/ در جمع برخی فعالان فرهنگی شهر اصفهان/ ۲۸ بهمن ۹۸
Audio
🔺صوت نشست «عدالت آموزشی، بررسی عملکرد حاکمیت در حوزه آموزش» / تشکل آرمان دانشگاه صنعتی اصفهان/ ۲۹ بهمن ۱۳۹۸
📍عدالت آموزشی معمولا از جنبه دسترسی مساوی همه طبقات به آموزش باکیفیت مطرح می شود، اما من در این جلسه عدالت آموزشی را از منظر دیگری بررسی کردم: آیا رابطه ای میان چرخش نخبگان و تحصیلات علمی وجود دارد؟
بررسی مفهومی و ساختاری و تاریخی نشان میدهد که ما با یک دوگانگی ساختاری در مسأله نخبگان مواجهیم و میان خروجیهای ممتاز سیستم آموزشی رسمی (نخبگان اسمی) و طبقه الیت قدرت (نخبگان رسمی) هیچ رابطه ای وجود ندارد. بنابراین علی رغم تمام بی عدالتی ها در دسترسی به آموزش رسمی، بی عدالتی اساسی تری در سطح بنیادها و هدف وجودی نظام آموزشی ما در حال وقوع است.
📍عدالت آموزشی معمولا از جنبه دسترسی مساوی همه طبقات به آموزش باکیفیت مطرح می شود، اما من در این جلسه عدالت آموزشی را از منظر دیگری بررسی کردم: آیا رابطه ای میان چرخش نخبگان و تحصیلات علمی وجود دارد؟
بررسی مفهومی و ساختاری و تاریخی نشان میدهد که ما با یک دوگانگی ساختاری در مسأله نخبگان مواجهیم و میان خروجیهای ممتاز سیستم آموزشی رسمی (نخبگان اسمی) و طبقه الیت قدرت (نخبگان رسمی) هیچ رابطه ای وجود ندارد. بنابراین علی رغم تمام بی عدالتی ها در دسترسی به آموزش رسمی، بی عدالتی اساسی تری در سطح بنیادها و هدف وجودی نظام آموزشی ما در حال وقوع است.
Forwarded from سیدجواد میری مینق
Forwarded from سیدجواد میری مینق
چرا انقلاب ها به ایجاد یک طبقه اشرافیت جدید منجر می شوند؟
مقایسه ای میان کتاب «جهتگیری طبقاتی اسلام، نوشته علی شریعتی» و «طبقه جدید، تحلیلی از تحول جامعه کمونیست؛ نوشته میلوان جیلاس»
محمدحسین بادامچی، دکترای جامعه شناسی و پژوهشگر اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
چگونه انقلابی که برای رهایی توده ها از سلطه و استثمار اقلیت حاکم به پیروزی می رسد، خود به روی کار آمدن یک الیگارشی جدید و طبقه جدید اشرافیت منجر می شوند و الهیات رهایی بخش چپ گرای آن به سرعت به الهیات راست گرای محافظه کار و مدافع حریم اقتدار و مالکیت طبقه حاکم مبدل می شود؟ این پرسشی اساسی پیش روی هر نظام بر آمده از یک انقلاب مقدس است و علی شریعتی در کتاب «جهتگیری طبقاتی در اسلام» به شدت دلمشغول پاسخ دادن به این پرسش است و از آنجا که این نوشته از آخرین محصولات فکری اوست، به نحوی دقیقتر در آن کوشیده که موقعیت یک شیعه علوی را در یک نظام صفوی تبیین کند.
چند سال پیش از این سخنرانیهای شریعتی، میلوان جیلاس از اعضای مخلوع و زندانی حزب کمونیست شوروی اقدام به نگارش کتابی می کند تحت عنوان «طبقه جدید؛ تحلیلی از تحول جامعه کمونیست» که دقیقاً به پرسشی مشابه در چارچوب نظام شوروی می پردازد و اتفاقاً در سال 1352 نیز توسط انتشارات دانشگاه تهران به فارسی ترجمه می شود. مقایسه میان این دو اثر نشان می دهد که اندیشه شریعتی دچار خلأ اساسی در فهم مکانیزم تحقق این فرآیند انحرافی است. به تعبیر دقیقتر شریعتی درباره نقش اساسی ساختار «دولت ایدئولوژیک» به عنوان مرحله گذار از انقلاب مقدس به اشرافیت جدید تأملی نداشته است و حال آنکه تحلیل جیلاس از فرآیند ظهور طبقه جدید در شوروی بصیرتهای فوق العاده ای در اینباره در اختیار ما می گذارد.
@seyedjavadmiri
مقایسه ای میان کتاب «جهتگیری طبقاتی اسلام، نوشته علی شریعتی» و «طبقه جدید، تحلیلی از تحول جامعه کمونیست؛ نوشته میلوان جیلاس»
محمدحسین بادامچی، دکترای جامعه شناسی و پژوهشگر اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
چگونه انقلابی که برای رهایی توده ها از سلطه و استثمار اقلیت حاکم به پیروزی می رسد، خود به روی کار آمدن یک الیگارشی جدید و طبقه جدید اشرافیت منجر می شوند و الهیات رهایی بخش چپ گرای آن به سرعت به الهیات راست گرای محافظه کار و مدافع حریم اقتدار و مالکیت طبقه حاکم مبدل می شود؟ این پرسشی اساسی پیش روی هر نظام بر آمده از یک انقلاب مقدس است و علی شریعتی در کتاب «جهتگیری طبقاتی در اسلام» به شدت دلمشغول پاسخ دادن به این پرسش است و از آنجا که این نوشته از آخرین محصولات فکری اوست، به نحوی دقیقتر در آن کوشیده که موقعیت یک شیعه علوی را در یک نظام صفوی تبیین کند.
چند سال پیش از این سخنرانیهای شریعتی، میلوان جیلاس از اعضای مخلوع و زندانی حزب کمونیست شوروی اقدام به نگارش کتابی می کند تحت عنوان «طبقه جدید؛ تحلیلی از تحول جامعه کمونیست» که دقیقاً به پرسشی مشابه در چارچوب نظام شوروی می پردازد و اتفاقاً در سال 1352 نیز توسط انتشارات دانشگاه تهران به فارسی ترجمه می شود. مقایسه میان این دو اثر نشان می دهد که اندیشه شریعتی دچار خلأ اساسی در فهم مکانیزم تحقق این فرآیند انحرافی است. به تعبیر دقیقتر شریعتی درباره نقش اساسی ساختار «دولت ایدئولوژیک» به عنوان مرحله گذار از انقلاب مقدس به اشرافیت جدید تأملی نداشته است و حال آنکه تحلیل جیلاس از فرآیند ظهور طبقه جدید در شوروی بصیرتهای فوق العاده ای در اینباره در اختیار ما می گذارد.
@seyedjavadmiri
سیدجواد میری مینق
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۰ الی ۱۹ سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی @seyedjavadmiri
🔺این همایش به دلیل مسأله ویروس کرونا لغو گردید و صوت سخنرانی ها بصورت مجازی منتشر خواهد شد .
Audio
نشست "بازخوانی خوانش شریعتی از جهت گیری طبقاتی"
محمد حسین بادامچی
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri
محمد حسین بادامچی
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri
انقلاب و نوسازی از بالا: سیکل بازتولید اشرافیت
توضیحی درباره فایل صوتی مقاله «چرا انقلاب ها به ایجاد یک طبقه اشرافیت جدید منجر می شوند»
🔴همانطور که در چکیده مقاله اشاره کردم، در این مقاله شفاهی کوشیدم نشان دهم که علی شریعتی در کتاب «جهتگیری طبقاتی در اسلام» با یک مسأله اساسی مواجه است و آن «مشکل موقعیت طبقاتی یک شیعه علوی در یک نظام صفوی» است. به زعم من شریعتی سه موقعیت را مطرح می کند:
1⃣اول ادامه پیوند با خرده بورژوازی بازار و روحانیت که از نظر او دستگاه الهیاتی منحط فقهی-کلامی سنتی را تداوم می دهد که مدافع اشرافیت صفوی قدیم و پشتوانه مثلث مسجد-بازار-حکومت است.
2⃣دوم گسست از فئودالیسم و خرده بورژوازی (روستا و بازار) و الحاق به سرمایه داری صنعتی بعنوان نیروی تولید جدیدی که مرحله بعدی اقتصادی-اجتماعی تاریخ بشر است و ادامه مبارزه به شکل مقاومت منفی در کنار این طبقه پیشرو.
3⃣سوم از جاکندگی طبقاتی که به معنای نادیده گرفتن منطق اقتصادی، و ورود به سطح سیاسی است و آن چیزی است که از نظر شریعتی مستلزم یک پرش هستی شناختی از مذهب و ساخت تمدنی و فرهنگی کنونی و نوعی سوسیالیسم مترقی به لحاظ اقتصادی است.
🔴شریعتی در دفتر اول کتاب جهت گیری طبقاتی اسلام، از راهبرد دوم و در دفتر دوم این کتاب از راهبرد سوم دفاع می کند و در دفتر سوم کتاب نیز بر راهبرد سوم صحه می گذارد و هرگونه از جاکندگی طبقاتی را برای شناخت بهتر اسلام تمجید می کند. راهبرد سوم به لحاظ سیاسی «انقلاب» و تشکیل نظام «امت و امامت» بعنوان دوره گذاری است که از نظر شریعتی پس از آن «دموکراسی راستین» فراخواهد رسید.
🔴اما در اینجا یک پرسش اساسی وجود دارد که اتفاقاً شریعتی به آن نمی پردازد ولی برای میلوان جیلاس که بیست سال قبل از شریعتی و در چهلمین سال انقلاب شوروی مشغول بررسی تحولات نظام انقلابی شوروی است بسیار اساسی است. جیلاس با بررسی دو انقلاب انگلیس و فرانسه نشان می دهد که انقلاب در این دو کشور آخرین مرحله از تحولات اجتماعی بوده است و در واقع پس از پیروزی طبقه بورژوا در متن اقتصاد و جامعه، انقلاب تنها پوسته باقی مانده از رژیم قدیم در حکومت و نهاد پادشاهی را کنار می گذارد اما در مورد روسیه می پرسد «اگر شرایط لازم برای جامعه نو هنوز در جامعه کهن شکل نگرفته و قوام نیافته است، در آن صورت انقلاب چگونه می تواند ممکن و میسر باشد؟ وقتی روابط تولیدی نو هنوز در درون جامعه کهن پدید نیامده باشد، چگونه انقلاب می تواند پیروز شود؟»
🔴در واقع آنچه انقلاب ۱۹۷۹ ایران را به انقلاب ۱۹۱۷ روسیه شبیه می کند همین مسأله است که در شرایط عقب ماندگی طبقاتی، اقتصادی و اجتماعی، نیروی سیاسی رادیکالی در نقد کلیت رژیم قدیم قیام می کند و چون پس از پیروزی مستظهر به هیچ طبقه ای نیست و از قیام سیاسی توده ها به رهبری یک حزب انقلابی برخاسته است، به تشکیل دولتی اقدام می کند که در مرحله اول به حذف تمام طبقات قدیم و گروه های سیاسی رقیب اقدام می کند و در مرحله دوم دست اندرکار ساختن جامعه ای نو با محوریت دولت می شود. جیلاس که مرحله اول را دوره حکومت لنین و مرحله دوم را دوره حکومت استالین در شوروی معرفی می کند نشان می دهد که در مرحله دوم ایدئولوژی تنها روبنا و پوشش تمام اقدامات است و نه تنها حرکتی به سمت سوسیالیسم، جامعه بی طبقه و احقاق حقوق طبقه کارگر حس نمی شود، آنچه در عمل اتفاق می افتد تلاش دولت برای جبران عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی از طریق ایجاد یک «طبقه جدید» خودساخته است. به عبارت دیگر استالین از دل لنین و الیگارشی جدید از دل دولت ایدئولوژیک جوان زاییده می شود.
♦️از نظر من این مشکل طبقاتی هنوز هم در ایران وجود دارد و بسیار جدی است. جامعه و اقتصاد و آموزش و فرهنگ ایران بسیار عقب مانده است و بواسطه استیلای کامل دولت بر همه نهادهای موجود، امکان حرکت سیاسی در داخل متن تحولات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی وجود ندارد و در نتیجه حرکت جامعه با انباشت اعتراضات با یک پرش هستی شناختی به مجاهدت رادیکالهای آزاد سیاسی مبدل می شود که ایده های ایدئولوژیکی فراسوی امکانات تاریخی ایران را به شکلی اتوپیایی در ذهن می پرورانند. ناکجا آبادهایی که تحلیل ما نشان می دهد در نهایت تنها به برکشیدن یک طبقه الیگارشی تازه به پشتوانه یک دولت سیاسی جوان منجر می شوند. سوال اساسی اینجاست: چگونه می توان از این سیکل تاریخی «انقلاب، نوسازی و اشرافیت جدید» در ایران رهایی یافت؟
توضیحی درباره فایل صوتی مقاله «چرا انقلاب ها به ایجاد یک طبقه اشرافیت جدید منجر می شوند»
🔴همانطور که در چکیده مقاله اشاره کردم، در این مقاله شفاهی کوشیدم نشان دهم که علی شریعتی در کتاب «جهتگیری طبقاتی در اسلام» با یک مسأله اساسی مواجه است و آن «مشکل موقعیت طبقاتی یک شیعه علوی در یک نظام صفوی» است. به زعم من شریعتی سه موقعیت را مطرح می کند:
1⃣اول ادامه پیوند با خرده بورژوازی بازار و روحانیت که از نظر او دستگاه الهیاتی منحط فقهی-کلامی سنتی را تداوم می دهد که مدافع اشرافیت صفوی قدیم و پشتوانه مثلث مسجد-بازار-حکومت است.
2⃣دوم گسست از فئودالیسم و خرده بورژوازی (روستا و بازار) و الحاق به سرمایه داری صنعتی بعنوان نیروی تولید جدیدی که مرحله بعدی اقتصادی-اجتماعی تاریخ بشر است و ادامه مبارزه به شکل مقاومت منفی در کنار این طبقه پیشرو.
3⃣سوم از جاکندگی طبقاتی که به معنای نادیده گرفتن منطق اقتصادی، و ورود به سطح سیاسی است و آن چیزی است که از نظر شریعتی مستلزم یک پرش هستی شناختی از مذهب و ساخت تمدنی و فرهنگی کنونی و نوعی سوسیالیسم مترقی به لحاظ اقتصادی است.
🔴شریعتی در دفتر اول کتاب جهت گیری طبقاتی اسلام، از راهبرد دوم و در دفتر دوم این کتاب از راهبرد سوم دفاع می کند و در دفتر سوم کتاب نیز بر راهبرد سوم صحه می گذارد و هرگونه از جاکندگی طبقاتی را برای شناخت بهتر اسلام تمجید می کند. راهبرد سوم به لحاظ سیاسی «انقلاب» و تشکیل نظام «امت و امامت» بعنوان دوره گذاری است که از نظر شریعتی پس از آن «دموکراسی راستین» فراخواهد رسید.
🔴اما در اینجا یک پرسش اساسی وجود دارد که اتفاقاً شریعتی به آن نمی پردازد ولی برای میلوان جیلاس که بیست سال قبل از شریعتی و در چهلمین سال انقلاب شوروی مشغول بررسی تحولات نظام انقلابی شوروی است بسیار اساسی است. جیلاس با بررسی دو انقلاب انگلیس و فرانسه نشان می دهد که انقلاب در این دو کشور آخرین مرحله از تحولات اجتماعی بوده است و در واقع پس از پیروزی طبقه بورژوا در متن اقتصاد و جامعه، انقلاب تنها پوسته باقی مانده از رژیم قدیم در حکومت و نهاد پادشاهی را کنار می گذارد اما در مورد روسیه می پرسد «اگر شرایط لازم برای جامعه نو هنوز در جامعه کهن شکل نگرفته و قوام نیافته است، در آن صورت انقلاب چگونه می تواند ممکن و میسر باشد؟ وقتی روابط تولیدی نو هنوز در درون جامعه کهن پدید نیامده باشد، چگونه انقلاب می تواند پیروز شود؟»
🔴در واقع آنچه انقلاب ۱۹۷۹ ایران را به انقلاب ۱۹۱۷ روسیه شبیه می کند همین مسأله است که در شرایط عقب ماندگی طبقاتی، اقتصادی و اجتماعی، نیروی سیاسی رادیکالی در نقد کلیت رژیم قدیم قیام می کند و چون پس از پیروزی مستظهر به هیچ طبقه ای نیست و از قیام سیاسی توده ها به رهبری یک حزب انقلابی برخاسته است، به تشکیل دولتی اقدام می کند که در مرحله اول به حذف تمام طبقات قدیم و گروه های سیاسی رقیب اقدام می کند و در مرحله دوم دست اندرکار ساختن جامعه ای نو با محوریت دولت می شود. جیلاس که مرحله اول را دوره حکومت لنین و مرحله دوم را دوره حکومت استالین در شوروی معرفی می کند نشان می دهد که در مرحله دوم ایدئولوژی تنها روبنا و پوشش تمام اقدامات است و نه تنها حرکتی به سمت سوسیالیسم، جامعه بی طبقه و احقاق حقوق طبقه کارگر حس نمی شود، آنچه در عمل اتفاق می افتد تلاش دولت برای جبران عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی از طریق ایجاد یک «طبقه جدید» خودساخته است. به عبارت دیگر استالین از دل لنین و الیگارشی جدید از دل دولت ایدئولوژیک جوان زاییده می شود.
♦️از نظر من این مشکل طبقاتی هنوز هم در ایران وجود دارد و بسیار جدی است. جامعه و اقتصاد و آموزش و فرهنگ ایران بسیار عقب مانده است و بواسطه استیلای کامل دولت بر همه نهادهای موجود، امکان حرکت سیاسی در داخل متن تحولات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی وجود ندارد و در نتیجه حرکت جامعه با انباشت اعتراضات با یک پرش هستی شناختی به مجاهدت رادیکالهای آزاد سیاسی مبدل می شود که ایده های ایدئولوژیکی فراسوی امکانات تاریخی ایران را به شکلی اتوپیایی در ذهن می پرورانند. ناکجا آبادهایی که تحلیل ما نشان می دهد در نهایت تنها به برکشیدن یک طبقه الیگارشی تازه به پشتوانه یک دولت سیاسی جوان منجر می شوند. سوال اساسی اینجاست: چگونه می توان از این سیکل تاریخی «انقلاب، نوسازی و اشرافیت جدید» در ایران رهایی یافت؟
Telegram
جمهورى سوم
نشست "بازخوانی خوانش شریعتی از جهت گیری طبقاتی"
محمد حسین بادامچی
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri
محمد حسین بادامچی
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri