ایران‌نامه – Telegram
ایران‌نامه
1.6K subscribers
58 photos
70 videos
8 files
376 links
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعه‌شناسی هستم. ایران‌نامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
Download Telegram
تاکید بر خطر سوریه‌ای شدن کمکی به حل مساله نخواهد کرد!
@governancesystems
شاهین نصیری در مقاله‌ای با عنوان «ایران و فرضیه سوریه‌ای شدن» که در وبسایت بی بی سی فارسی منتشر شده است (https://bbc.in/2NaKCNI) در تلاش برای شناسایی مجموع عوامل موثر بر حرکت یک کشور به سمت وضعیت سوریه‌ای، بیکاری، فقر، خشکسالی، فساد و نبود آزادی‌های سیاسی را به عنوان مهمترین عواملی بر شمرده که کشور سوریه را به سمت وضعیت کنونی کشانده است.
اگر از منظر نظام‌های حکمرانی به این تحلیل بنگریم؛ ریشه اصلی وضعیت کنونی در سوریه، نظام حکمرانی‌ای است که نه تنها در بهبود وضعیت جامعه از نظر شاخص‌هایی چون بیکاری، فقر و فساد، ناتوان و ناکارآمد بوده است بلکه در شرایط ناتوانی در این وضعیت، آزادی‌های سیاسی را نیز از جامعه خود سلب نموده و از این طریق زمینه را برای اثرگذاری مخرب نیروها و عواملی خارج از مرزهای خود فراهم کرده است.
نگاه به موضوع از این منظر از آن جهت مفید است که اصلاح‌طلبانی که دغدغه عدم حرکت ایران به سمت وضعیت سوریه‌ای را دارند و مرتبا به جامعه در مورد خطر حرکت به این سمت هشدار می‌دهند، باید روش‌ها و راهکارهایی مشخص برای اثرگذاری بر مجموعه عوامل موثر بر حرکت ایران به سوی آن وضعیت ناخوشایند ارائه کنند؛ در غیر این صورت ترساندن جامعه از وضعیت ناخوشایندی که سوریه کنونی در آن است اگرچه ممکن است وقوع اعتراضاتی ناشی از اثرگذاری این عوامل را به تاخیر اندازد اما کمکی به حل مساله نخواهد کرد.
⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ایران و خطر نزدیک شدن به وضعیت «خر یا پالان خر»!✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
یکی از شعارهای انقلابیون ایران در سال 1357 این شعار بود که: «ما میگیم خر نمیخوایم پالان خر عوض میشه؛ ما میگیم شاه نمیخوایم نخست وزیر عوض میشه». فراگیر شدن این شعار گویای آن است که جامعه به وضعیتی رسیده که در آن دیگر حتی تغییراتی قابل توجه از قبیل تغییر نخست وزیر را چاره بهبود وضعیت خود نمی‌داند و تنها به دنبال ایجاد تغییراتی ساختاری و کلان است.
اجرای اقدامات اصلاحی در نظام‌های سیاسی زمانی دارد که اگر زمان آن سپری شد؛ آن سطح از اقدامات اصلاحی دیگر نخواهد توانست چاره ناکارآمدی‌‌ها و نارضایتی‌های انباشته شده باشد و نظام سیاسی باید سطح بالاتری از راهکارهای اصلاحی را دنبال نماید. به عنوان مثال اگر روزی با تغییر چند وزیر و انتخاب افرادی تواناتر بتوان بر ناکارآمدی‌ها غلبه کرد و به مطالبات جامعه پاسخ گفت و این اقدام در زمان مناسب صورت نگیرد، آنگاه با انباشت ناکارآمدی‌ها و نارضایتی‌ها، دیگر تغییر وزرا کارساز نیست و باید چاره کار را در تغییر رئیس‌جمهور جستجو کرد و اگر زمان آن نیز بگذرد سطح اقدام اصلاحی از این نیز بیشتر افزایش خواهد یافت.
اگر اکثریت قابل توجهی از اعضای جامعه‌ای تغییر وزرای کابینه را درمان دردهای خود ندانند و حتی فراتر از آن احساس کنند که با تغییر روسای جمهور نیز تغییر محسوسی در وضعیت آنها ایجاد نمی‌شود، این نشانه‌ای خطرناک از نزدیک شدن جامعه به نقطه‌ی بی بازگشتی است که با توجه به شعار انقلابیون سال 1357 می‌توان آن را نقطه «خر یا پالان خر» نامید؛ نقطه‌ای که نظام‌های سیاسی باید سخت مراقب نزدیک شدن به آن باشند.
⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ایران و مساله نهادهای مستعمره✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
چندی پیش دوست عزیزم شروین وکیلی فرصتی را فراهم کرد تا چند ساعتی در جمع گروهی از فرماندهان شاغل در بخش‌های گوناگون ارتش در مورد سیستم‌های پیچیده حکمرانی سخن بگویم.
هنگامی که به بحث آسیب‌های وارد بر سیستم‌های حکمرانی رسیدم و در مورد یکی از این آسیب‌ها که «ناکارآمدی و ضعف در مکانیزم انتخاب کنشگران کلیدی» است سخن گفتم؛ و از افراد حاضر خواستم که نظرشان را در مورد میزان وجود این آسیب در ارتش در مقایسه با سایر نهادها بیان کنند؛ از قضا دیدم که یکی از نقاط قوت ارتش کیفیت نسبتا مناسب آن در این زمینه است.
شما در ارتش بدون طی سلسله مراتب گوناگون نظامی نمی‌توانید به مقام‌های عالی‌رتبه در این نهاد دست یابید؛ از این‌رو هر قدر هم که در انتخاب یک فرد برای نقشی کلیدی روابط اثرگذار باشد باز هم فردی که انتخاب خواهد شد حداقل‌های لازم را با توجه به درجه و جایگاهی که در آن قرار گرفته است داراست؛ این نهاد را می‌شناسد؛ با قواعد آن به خوبی آشناست و از آن‌رو که در نهاد رشد یافته است سرنوشت آن برایش از اهمیت برخوردار است؛ و طبیعی است که می‌تواند به رشد بهتر نهاد و پاسخ‌گویی هرچه بهتر آن به نیازی که برایش طراحی شده است کمک کند. به نظرم این ویژگی سبب شده است که ارتش تبدیل به نهادی نسبتا مستقل شود که اگر از نظر کارآیی و پاکی با سایر نهادهای اداری و اجرایی ایران مقایسه شود، نهادی همچنان پاک و قابل اعتماد برای آینده ایران است.
بر خلاف ارتش در سایر دستگاه‌ها و نهادهای نظام سیاسی ایران از آن‌رو که قواعد مشخصی برای انتخاب کنشگران حاضر در نقش‌های گوناگون وجود ندارد و سیاست‌مداران، دستی باز در این زمینه دارند، شما به ناگاه می‌بینید که به فردی خارج از یک سازمان و نهاد یا فردی که اصولا سلسله مراتب لازم برای رسیدن به نقشی کلیدی را طی نکرده است، مقام و موقعیتی مهم داده می‌شود؛ بخش قابل توجهی از وزارت‌خانه‌ها و دستگاه‌های دولتی در ایران مصادیق این ایراد هستند که در دولت کنونی می‌توان بارزترین نمونه‌های آن را سازمان میراث فرهنگی، کمیته ملی المپیک، سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمان برنامه دانست.
هنگامی که قواعد و مکانیزم مشخص و کارآمدی برای انتخاب افراد کلیدی در سازمان‌ها و نهادها وجود ندارد؛ و افراد برای رسیدن به موقعیت‌های مهم لزومی به طی سلسله مراتب گوناگون در آن دستگاه و سازمان ندارند؛ از کیفیت نهادها به شدت کاسته شده و آنها تبدیل به نهادهایی مستعمره می‌شوند که سیاست‌مداران به آنها تنها از دریچه خدمت به منافع خود می‌نگرند. نتیجه نهایی این امر مجموعه‌ای از سازمان‌ها و نهادهاست که به استعمار حوزه سیاست درآمده و در انجام وظایف اصلی خود ناکارآمد و ناتوان‌اند.
از این منظر است که یکی از دلایل کیفیت و کارآمدی پایین دولت در ایران را می‌توان در مستعمره بودن بخش قابل توجهی از نهادهای زیرمجموعه آن جستجو کرد؛ نهادهایی که بدون آزادسازی آنها از استعمار حوزه سیاست نمی‌توان امیدی به بهبود کیفیت و کارآمدی آنها داشت.
⚠️ این متن را اگر می‌پسندید برای دیگران هم ارسال کنید.
@governancesystems
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان طرح شده توسط حمید رضا موثقی در این کلیپ، بویژه بخش پایانی آن را می‌توان با ارجاع به مطلب ایران و مساله نهادهای مستعمره توضیح داد.
https://news.1rj.ru/str/governancesystems/189
Forwarded from Masoud D
Forwarded from محمد درویش
مهم‌ترین بیانیه محیط‌زیستی یک حزب سیاسی در ایران!

🇮🇷: @darvishnameh

🖋بیانیه‌ای که دیروز - ۱۹مهر۹۷ - #حزب_مهستان درباره خطرات غلبه تفکر سازه‌ای در مدیریت آب منتشر کرده است، بی‌شک تاریخی، راهبردی و امیدبخش است. مهستان آشکارا ضمن نقد مواضع منفعلانه ایران در مواجهه با پروژه‌های سدسازی دولت ترکیه بر سرشاخه‌های دجله و فرات موسوم به #گاپ، خواستار اصلاحات در راس سازمان متولی محیط زیست کشور شده است. متن کامل این بیانیه مهم را در دو نشانی زیر بخوانید و اگر با محتوای آن موافقید، به اشتراک نهید:
👇
https://news.1rj.ru/str/MehestaanParty/102

https://news.1rj.ru/str/MehestaanParty/103
✳️به زودی آخرین درب اصلاح نیز بسته خواهد شد! ✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
این روزها دیگر دست آدمی به قلم نمی‌رود؛ چرا که یا باید سخن تکراری بنویسی یا از چیزهایی بنویسی که اهمیت بیانشان نسبتی با مخاطرات کنونی ندارد؛ از فردا سخن گفتن نیز برای گم‌نامانی چون نویسنده، هزینه‌هایی دارد که نسبتی با دستاوردهای آن نخواهد داشت ... و فعلا که همچنان عقل حاکم بر احساس است، حکم آن است که ننویسیم. راستش را بخواهید امروز گمنامی، ثروتی بس بزرگ است؛ چرا که نمی‌دانم آنها که نامدارند و می‌دانند چه در پیش داریم و بی‌گمان مسئولیت دارند که برای جامعه از مخاطرات پیش‌رو و ضرورت‌های تصمیم‌های فردا بگویند؛ چگونه بار سنگین سخن نگفتن و ننوشتن در چنین شرایطی را تاب می‌آورند ... بگذریم!
جامعه ایران در چرخه شوم «کاهش امید به آینده» و «کاهش اعتماد به دولت و نظام» گرفتار شده است و این چرخه هر روز بیش از پیش سرعت می‌گیرد.
متوقف کردن این چرخه یا کاهش سرعت آن در هر مرحله‌ای نیازمند رهاسازی سطحی از انرژی است که از انجام اصلاحاتی در حوزه‌های مختلف آزاد می‌شود؛ اما اگر تن به اصلاحات در آن مرحله ندادیم، با افزایش هرچه بیشتر سرعت چرخه ناامیدی و بی‌اعتمادی، دیگر رهاسازی آن انرژی نیز کاهش دهنده افزایش سرعت چرخه نخواهد بود و باید اصلاحاتی اساسی‌تر برای رهاسازی انرژی‌هایی بیشتر انجام داد. از این نظر است که اگر روزگاری انتخاب‌های مناسب‌تر حسن روحانی یا هر یک از وزرای دولت می‌توانست سرعت این چرخه را کاهش دهد، امروز دیگر انجام چنین اقداماتی نیز کافی نخواهد بود.
محرک اولیه به کار افتادن این چرخه پس از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، عملکرد نامناسب حسن روحانی در چینش کابینه بود و نخستین قربانی آن هم او بود که سرمایه اجتماعی قابل توجه انباشته شده خود در انتخابات را از دست داد.
با تشدید بحران‌ها و ادامه عملکرد ضعیف رئیس‌جمهور و دولت در برخی حوزه‌ها و «تکرارِ» سکوت اصلاح‌طلبان و خاتمی در برابر این اشتباهات، قربانی بعدی سرعت گرفتن این چرخه، آنها بودند و فکر می‌کنم بخش قابل توجهی از سرمایه اجتماعی خود را برای همیشه از دست دادند.
نخستین نمود آشکار افزایش سرعت چرخه‌ی ناامیدی مردم و کاهش اعتماد آنها به دولت و اصلاح‌طلبان به روشنی خود را در اعتراض‌های دی‌ماه 1396 نشان داد. در این اعتراض‌ها مردمی به خیابان‌ها آمدند و البته بسیاری در دل از آنها حمایت کردند که امید خود را به نمایندگانشان در ساخت قدرت سیاسی برای بهبود شرایط از دست داده بودند.
در شرایط کنونی دیگر تصور نمی‌کنم انجام هرگونه اقدامی از سوی اصلاح‌طلبان و دولت بتواند در جامعه شوری برانگیزد و این اعتبار و امید از دست رفته را بازگرداند؛ آنها فرصت‌های خود را از دست داده‌اند.
وارد شدن اثر واقعی تحریم‌های اعمالی پس از 13 آبان، بیش از پیش ضعف‌های ساختاری موجود در دولت را آشکار نموده و آن را فرومانده‌تر از پیش خواهد نمود؛ در این شرایط دولت به مرحله فروماندگی کامل خواهد رسید؛ مرحله‌ای که در آن تنها نظاره‌گر تشدید و تعمیق بحران‌ها خواهد بود، بدون آنکه اصولا کاری از دست او ساخته باشد.
رهایی از شرایط کنونی جز از طریق کنترل حجم قابل توجه ناامیدی و بی‌اعتمادی انباشت شده در جامعه ایران امکان‌پذیر نیست؛ و آن نیز نیازمند آزادسازی انرژی قابل توجهی است که رهاسازی آن تنها از طریق انجام اصلاحاتی اساسی ممکن است؛ اصلاحاتی که تصمیم‌گیری در مورد اجرا یا عدم اجرای آنها در این مرحله نه در حوزه اختیارات اصلاح‌طلبان است و نه دولت.
زمان انجام این اصلاحات نیز بسیار محدود است و نظام سیاسی برای انجام آنها تنها تا آشکار شدن اثر واقعی تحریم‌های اعمال شده پس از 13 آبان فرصت دارد (زمانی نهایتا در حدود 5 ماه)؛ بعد از آن هرگونه اقدام اصلاحی از سوی نظام سیاسی از نقطه‌نظر ضعف نظام تفسیر خواهد شد و تصور نمی‌کنم بازخورد مثبتی در جامعه داشته باشد ...
⭕️ مراقب باشیم؛ آخرین فرصت‌های اصلاح نیز به سرعت در حال سپری شدن است.
⚠️ این متن را اگر می‌پسندید برای دیگران هم ارسال کنید.
@governancesystems
✳️ضرورت توجه به ابر گسل خوزستان ✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
در فاصله روزهای 21 مهر تا 1 آبان ماه فرصتی فراهم شد تا به همراه دوستان عزیزم احسان هوشمند و مسعود درودی، بازدیدی نسبتا مفصل از استان خوزستان داشته باشم ... نتیجه حاصل از این سفر را می‌توان به صورت چکیده اینگونه بیان کرد که:
⭕️ سیاست‌گذاری‌های نامناسب صورت گرفته در چند دهه گذشته در استان خوزستان، گسل‌های خطرناک اجتماعی، محیط‌زیستی، قومی و مذهبی را در این استان فعال کرده است؛ گسل‌هایی که با قرار گرفتن بر روی یکدیگر ابرگسلی را پدید آورده‌اند که می‌تواند خوزستان زیبا و دوست‌ داشتنی ایران را در معرض مخاطراتی جدی قرار دهد.
رخداد 31 شهریور ماه در شهر اهواز تنها یکی از پیش‌ لرزه‌های ساده فعال شدن ابر گسل خوزستان بود.
تن خوزستان در شرایط کنونی چنان تب‌دار است که هر اقدام نسنجیده‌ای می‌تواند تبعات ویرانگری برای این استان و کشور در پی داشته باشد؛ و بخش‌های گوناگون نظام سیاسی باید این نکته کلیدی را در نظر داشته باشند.
روح جمعی ایرانیان پس از فجایعی چون زلزله‌های بزرگ به حرکت در می‌آید و مرهمی می‌شود بر دردهای ایرانیانی که بواسطه وقوع فاجعه‌ آزرده شده‌اند ... ایرانیان باید بدانند که فشار انباشته شده در ابر گسل خوزستان به گونه‌ای است که زلزله برآمده از آن ممکن است فرصت هیچگونه همدردی با هموطنان‌شان در این استان را فراهم نکند ... اکنون که فرصت هست خوزستان و هموطنان‌مان در این استان را دریابیم ... روح جمعی ایرانیان این‌بار پیش از فاجعه باید به حرکت درآمده و به یاری خوزستان و هموطنانمان در این استان بشتابد ... امیدی به کارآمدی و توانایی سیستم‌های سیاسی برای جلوگیری از فعال‌تر شدن ابرگسل خوزستان نیست و همان که شر نرسانند ما را کفایت می‌کند ... هنرمندان، فعالین مدنی، روشنفکران و تمامی افرادی که معمولا پس از وقوع فجایع در ایران به یاری هموطنان‌شان می‌شتابند این بار برای خوزستان پیشدستی نموده و قبل از وقوع زلزله بزرگ خوزستان اقدام کنند چرا که در این زمینه پس از وقوع، فرصتی نخواهیم داشت.
⚠️ این متن را اگر می‌پسندید برای دیگران هم ارسال کنید.
@governancesystems
مکانیزم انتخاب استانداران و کیفیت نازل حکمرانی
(سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems

به دلیل قانون منع به کارگیری بازنشستگان، 14 استاندار کشور باید برکنار شده و افراد جدیدی جایگزین آنها شوند. همین موضوع مجدداً بحث انتخاب استانداران را در محافل سیاسی داغ کرده است. گروه‌ها و جریان‌های مختلف با منافع گوناگون تلاش می‌کنند گزینه‌های مدنظر خود را از طریق لابی با لایه‌های گوناگون قدرت به استانداری نزدیک کنند؛ اما این فرایند به بهبود پایداری استانی و ملی منجر نخواهد شد.
عدم وجود مکانیزمی شفاف برای انتخاب استانداران که با بهره‌گیری از آن، بهترین و شایسته‌ترین گزینه‌های ممکن وارد فرایند انتخاب استانداران شده و از آن بین مناسب‌ترین فرد به عنوان گزینه نهایی انتخاب شود، یکی از نواقص نظام حکمرانی در ایران است که به شدت کیفیت حکمرانی را در سطوح استانی کاهش داده است.
فرایند کنونی حتی اگر به انتخاب افرادی مناسب منتهی شود، استانداران برآمده از آن را از این جهت که برای دست‌یابی به این موقعیت وام‌دار جریان‌ها و افرادی هستند که آنها را معرفی نموده و برای انتخاب شدن‌شان لابی کرده‌اند به شدت در معرض فساد و جانب‌داری از منافع فردی و گروهی قرار می‌دهد.
اعتبار و توانایی استانداران انتخاب شده به شدت وابسته به مکانیزم انتخاب آنهاست؛ تصور نمی کنم دولت در شرایط کنونی تن به مکانیزمی کارآمد و شفاف برای انتخاب استانداران بدهد، اما یادمان باشد که اگر خواهان بهبود پایداری در سطوح استانی و ملی هستیم طراحی و پیاده‌سازی مکانیزمی شفاف و کارآمد برای انتخاب استانداران یکی از ضرورت‌های اساسی است.
⭕️ در سال 96 در روزنامه ایران مطلبی در این زمینه نوشتم که طرح مجدد آن در شرایط کنونی خالی از لطف نیست.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/201277

⚠️ این متن را اگر می‌پسندید برای دیگران هم ارسال کنید.
@governancesystems
✳️طرح‌های انتقال آب و تضعیف انسجام ملی ✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
تاریخچه طرح‌های انتقال آب در ایران مدرن به تونل کوهرنگ یک باز می‌گردد؛ تونلی که تصور می‌شد با احداث آن مشکل کم آبی زاینده‌رود برای همیشه حل خواهد شد؛ اما نه تنها این مشکل حل نشد که این طرح و طرح‌های دیگر با ایجاد توهم فراوانی آب بر شکاف بین مصارف و منابع آبی این حوضه افزودند.
طرح‌های انتقال آب مشکل کم آبی را هیچگاه حل نخواهند کرد چرا که رسیدن یک حوضه یا منطقه به مرحله‌ای که در آن به منابع آبی حوضه‌ها یا نقاط دیگر محتاج باشد به معنای آن است که نظام حکمرانی آب در آن حوضه یا منطقه دچار ناکارآمدی شده است؛ و این ناکارآمدی با تزریق منابع آبی بیشتر بواسطه افزایش شکاف بین منابع و مصارف آبی حوضه، بیشتر و بیشتر خواهد شد. تصور می‌کنم داستان پراشک زاینده‌رود باید برای کل تاریخ ایران کافی باشد تا ایرانیان بیاموزند که مساله کم‌آبی با انتقال آب حل نخواهد شد.
در شرایط کنونی منابع آب در ایران طرح‌های انتقال آب نه تنها مشکلی را حل نخواهند کرد؛ بلکه بواسطه افزایش تنش بین مناطق مبدا و مقصد این طرح‌ها موجبات تضعیف انسجام ملی را فراهم می‌کنند.
از این منظر هنگامی که رئیس‌جمهور از طرح انتقال آب خزر به سمنان سخن می‌گوید یا نمایندگان اصفهان در مجلس در صدد وارد آوردن فشار هرچه بیشتر به دولت برای تامین هزینه‌های طرح‌های انتقال آب به حوضه زاینده‌رود هستند، باید بدانند که خواسته یا ناخواسته انسجام ملی را نشانه رفته‌اند.
اصفهان، سمنان، یزد، قم و سایر نقاط ایران هنگامی به پایداری خواهند رسید که راز زیستن در چارچوب محدودیت‌های محیط‌زیستی را بیاموزند.
به هوش باشیم که نظام حکمرانی آب ناکارآمد در ایران انسجام ملی ایرانیان را نشانه رفته است؛ نگذاریم رئیس‌جمهور، نمایندگان مجلس، وزرا و ... برای حفظ محبوبیت خود در کوتاه مدت با وعده طرح‌های انتقال آب بر نقصان‌های این نظام حکمرانی و البته خطاهای مدیریتی خود سرپوش بگذارند.

⚠️ این متن را اگر می‌پسندید برای دیگران هم ارسال کنید.
@governancesystems
✳️اقتصاد سیاسی هجوم ✳️
توضیح: گزیده سخنرانی محسن رنانی به تاریخ 28 آذر ماه 1397 در مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری
@governancesystems
بزرگترین اشتباه نظام کارشناسی کشور آن است که تلاش می کند به نظام سیاسی نشان دهد که چگونه می تواند خود را با تحریم تطبیق دهد، در حالی که باید تمام تلاش نظام کارشناسی بر این باشد که به نظام سیاسی نشان دهد که چگونه باید از تحریم خارج شود. این به آن معناست که نظام کارشناسی در همان زمینی بازی می کند که توسط مقامات سیاسی طراحی شده است.
ابزار های اقتصاد کلان تنها در شرایطی که عقلانیت بازیگران کلیدی کار کند موثر است در شرایط عدم اطمینان دیگر اصول اقتصاد کلان جواب نمی دهد.
علم اقتصاد در جامعه ای کاربرد دارد که توزیع روانی آن نرمال باشد.
تنها نسخه اطمینان بخش در شرایط کنونی آن است که جامعه را از فاز رفتارهای روان شناختی جدا کنیم. برای خارج شدن از این فاز باید به جامعه اعتماد تزریق کرد و تزریق اعتماد در شرایط کنونی تنها از طریق پارادایم شیفت ممکن است.
آزاد سازی حجاب، اعلام عفو عمومی، پذیرش درخواست برای مذاکره از مصادیق پارادایم شیفت است.
چون اقتصاد وارد فاز بی افقی شده است ابزار های مرسوم اقتصاد کلان از کار افتاده است.
مدیریت بحران نیازمند خارج شدن از فاز بی افقی است.
مذاکره با آمریکا می تواند نوعی افق کاذب ایجاد کند. حتی اگر نخواهیم واقعاً مذاکره کنیم باید ژست مذاکره بگیریم.
تنها جوامع مدرن قدرت عقب نشینی و گفتگو دارند.
جامعه روشنفکری باید این را جا بیاندازد که عقب نشینی نظام سیاسی به معنای شکست نیست.
پارادایم شیفت به دو عامل باورپذیری و اقتدار نیاز دارد که اگر نبود پارادایم شیفت از سوی جامعه باور نمی شود.
خاتمی و روحانی فرصت پارادایم شیفت را از دست داده اند چون در شرایط موجود دیگر نه اقتدار دارند و نه باورپذیرند؛ اما نظام سیاسی هنوز برای پارادایم شیفت فرصت دارد.
موضع استراتژیک ما با اسرائیل تعیین کننده موضع نهایی غرب در برابر ماست که فعلاً در پستوخانه نظام جمع بندی ای در این زمینه نداریم.

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ یلدا شادباش✳️
@governancesystems

میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت 

پیمانه نمی داد به پیمان شکنان باز
ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشت

بیدادگری شیوه مرضیه نمی شد
این شهر اگر دادرس و دادگری داشت

یک لحظه بر این بام بلاخیز نمی ماند
مرغ دل غم دیده اگر بال و پری داشت

در معرکه عشق که پیکار حیات است
مغلوب ٬ حریفی که بجز سر سپری داشت

سرمد، سر پیمانه نبود این همه غوغا
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
(صادق سرمد)

@governancesystems
✳️ستاد احیا، یار یا بار زاینده‌رود ✳️
🖌 ( سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
توضیح: این یادداشت در روزنامه شرق به تاریخ 3 دی‌ماه 1397 منتشر شده است.
@governancesystems

پیرو درخواست نمایندگان اصفهان به رییس‌جمهور مبنی بر ایجاد ستاد احیای رودخانه زاینده‌رود، حسن روحانی به معاون اول خود دستور بررسی این درخواست را داده است و به احتمال فراوان چنین ستادی ایجاد خواهد شد؛ اما برای آنکه این ستاد یار زاینده‌رود باشد و نه بار آن باید نکاتی در نظر گرفته شود که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
1️⃣ در صورتی که قرار بر این باشد که ستادی همانند ستاد احیای دریاچه ارومیه برای احیای رودخانه زاینده‌رود تشکیل شود از آن رو که علیرغم صرف هزینه هایی قابل توجه تردیدهایی جدی در ارتباط با موفقیت ستاد احیای دریاچه ارومیه وجود دارد، که می توان آن را نشانه‌ای از وجود نواقصی جدی در طراحی ساختار این ستاد دانست، تشکیل ستادی مشابه برای احیای رودخانه زاینده‌رود باید مبتنی بر یک آسیب‌شناسی ساختاری دقیق از ستاد احیای دریاچه ارومیه باشد؛ تا از تکرار اشتباهات در طراحی ساختار ستاد احیای رودخانه زاینده‌رود پرهیز شود.
2️⃣ احیای زاینده‌رود بدون طراحی و پیاده سازی سیستم تطبیقی حکمرانی آب در این حوضه میسر نیست؛ امری که تا کنون مغفول بوده و اصلی‌ترین علت ناپایداری حوضه و حرکت آن به سمت ناپایداری‌های اجتماعی و سیاسی -امنیتی بیشتر در آینده است. بر این اساس اگر بناست ستادی برای احیای زاینده‌رود ایجاد شود باید طراحی این سیستم را در اولویت کاری خود قرار دهد. طراحی این نظام نیز نیازمند مشارکت تمامی ذی‌نفعان و متخصصینی از رشته‌های مختلف جامعه‌شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، محیط‌زیست و آب است که حذف هر یک از آنها یا اولویت بخشی بدون استدلال به هر یک می‌تواند طراحی نهایی این نظام و احیای رودخانه زاینده‌رود را با شکست روبرو نماید.
3️⃣ بررسی‌ های تاریخی انجام شده نشان دهنده آن است که طرح‌های انتقال و مدیریت منابع آب در حوضه زاینده‌رود از قبیل تونل‌های کوهرنگ یک، دو، چشمه لنگان و سد زاینده‌رود نه تنها مشکل دیرین کم آبی در حوضه را برطرف نکرده بلکه بواسطه عدم توجه به عوامل اصلی موثر بر افزایش شکاف بین منابع و مصارف آبی حوضه و ایجاد توهم فراوانی آب، بر شدت این شکاف، وابستگی زاینده‌رود به حوضه های مجاور و ناپایداری‌های آن افزوده است. بر این اساس بر خلاف تصور رایج که با طرح‌های انتقال آب مساله زاینده‌رود حل می‌شود، حرکت معکوس در این زمینه طی یک بازه زمانی مشخص و کاهش و قطع وابستگی حوضه به حوضه کارون و کاهش و قطع وابستگی سایر حوضه های آبریز به این حوضه راهگشا خواهد بود.
4️⃣ حل مساله زاینده‌رود در گرو اولویت بخشی به محیط زیست و تامین حق آبه مورد نیاز تالاب گاوخونی است؛ که نظام نوین حکمرانی آب در حوضه باید آن را به عنوان یکی از اصول اساسی خود به رسمیت شناخته و طی یک بازه زمانی معین محقق نماید.
5️⃣ با توجه به آنکه دولت ها در 5 دهه گذشته بیش از 3 برابر توان آبی حوضه در آن آب تخصیص داده اند مساله دیگری که باید تکلیف آن در ارتباط با زاینده‌رود مشخص شود تعیین اولویت حق هر یک از ذی نفعان در ارتباط با منابع آبی حوضه است. به نظر می‌رسد اولویت بخشی به ذی نفعان در ارتباط با منابع آبی بر اساس حق تقدم تاریخی تا رسیدن به توان آبی حوضه، قابل دفاع ترین موضع باشد که باید تکلیف آن در طراحی نظام حکمرانی نوین آب در زاینده‌رود مشخص شود.
6️⃣ رودخانه زاینده‌رود بخشی از یک سیستم جغرافیایی - سیاسی کلان تر است که احیای این رودخانه بدون توجه به روابط بین اجزای این سیستم کلان تر امکان پذیر نخواهد بود و هرگونه ستادی برای احیای این رودخانه برای آنکه در نهایت در دام طرح ها و پروژه های فانتزی و بی اثر نیافتد باید این واقعیت را در نظر داشته باشد.
به نظر می‌رسد تشکیل ستاد احیای رودخانه زاینده رود اگر با در نظر داشتن موارد فوق و البته نکات دیگری که می توان بر آن افزود صورت پذیرد یار زاینده‌رود و البته ایران خواهد بود و در غیر اینصورت بار زاینده‌رود.

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️مقایسه های کودکانه صدا و سیما! ✳️
🖌 ( سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems

با برادرم برای مشورت در مورد موضوعی پزشکی با پزشک برای ساعت 8 شب قرار داشتیم. وارد اتاق انتظار مطب که شدیم، اتاق پر از جمعیت بود. دلیل شلوغی مطب را پرسیدیم، ظاهراً عمل پزشک طولانی شده بود و ساعت 10 شب به مطب می آمد، این یعنی احتمالاً ساعت 2 شب نوبت ما می شد.
در گوشه‌ای از اتاق به انتظار نشستیم، شبکه 2 صدا و سیما برنامه ای را پخش می کرد که از قضا موضوعی پزشکی داشت: مقایسه دستاوردهای پزشکی جمهوری اسلامی با دوران پهلوی.
اول اینکه همین موضوع را اگر واکاوی کنیم به معنای آن است که صدا و سیما نیز پذیرفته که مردم مرتب نظام های پیش و پس از انقلاب را با هم مقایسه می کنند و از قضا در این مقایسه ها ظاهرا اوضاع نظام پس از انقلاب چندان مناسب نیست و از این رو صدا و سیما ماموریت دارد به مردم ناآگاه اطلاع رسانی کند تا از خواب غفلت بیدار شوند و واقعیت را در یابند.
اما مهمتر از نکته فوق شاخص هایی بود که مقایسه بر اساس آن انجام می شد؛ شاخص هایی که از دیدن آنها هر مرغ پر کنده ای نیز به خنده می افتاد و درد کنده شدن پرهای خود را فراموش می کرد؛ بیمارانی که تن نازنین شان به ناز طبیب نیاز افتاده بود که جای خود داشتند.
⭕️ مرگ و میر نوزادان: پهلوی در سال 1356 اینقدر، جمهوری اسلامی در سال 1395 اینقدر
⭕️ مرگ و میر مادران: پهلوی در سال 1355 اینقدر، جمهوری اسلامی در سال 1396 اینقدر
⭕️ تعداد پزشکان کشور: پهلوی در سال 1356 اینقدر، جمهوری اسلامی در سال 1396 اینقدر از
⭕️تعداد دانشکده های پزشکی، تعداد چشم پزشک، ظرفیت بیمارستان: پهلوی در سال 1355 اینقدر، جمهوری اسلامی در سال 1396 اینقدر
⭕️ واردات دارو (که با این آخری در یادداشت بعدی مفصل کار دارم و خواهم گفت که ناکارآمدی نظام حکمرانی سلامت ایران در این زمینه با سلامت ایرانیان و بودجه کشور برای ارتقای این شاخص چه کارها کرده است و پس از آغاز تحریم ها چه کارها که نمی کند): پهلوی در سال 1355 اینقدر، جمهوری اسلامی در سال 1396 اینقدر
آقای صدا و سیما و البته مسئولین محترم کشور، اگر واقعاً نمی دانید که مقایسه وضعیت چنین شاخص هایی در نظام پهلویِ به تاریخ پیوسته در 40 سال پیش با وضعیت این شاخص ها در نظام سیاسی کنونی، مقایسه‌ای از اساس اشتباه است؛ که بدا به حال ایران و ایرانیان و اگر می دانید و مردم را چیز دیگری فرض کرده اید بدا به حال خودتان که تغییرات و رشد آگاهی ایجاد شده در جامعه ایرانی را درک نکرده اید و عدم درک این موضوع از سوی سیاست مدار و سیاست گذارِ عالی مرتبه تبعاتی بس خطرناک دارد.
اگر دوست دار مقایسه اید شاید بهترین راه، مقایسه وضعیت ایران در ارتباط با کشورهای هم رده دیروز و جلو افتاده امروز با شاخص هایی مناسب باشد، ایرانیان نیز از چنین مقایسه‌ای استقبال خواهند کرد چرا که این مقایسه آغاز آگاهی نسبت به علت اصلی چرایی پیدایش وضعیت کنونی و راه برون رفت از آن است.
چندی پیش با چنین دغدغه هایی به همراه تنی چند از دوستان گزارشی را با عنوان "پایداری ملی و سیستم های حکمرانی" منتشر کردیم، اگر دوست دار آگاهی از مختصات وضعیت کنونی ایران و علت ریشه ای موثر بر پیدایش این وضعیت هستید می توانید آن را از طریق لینک زیر مطالعه کرده و اگر نقد و نظری داشتید برایمان ارسال کنید تا در ویرایش های بعدی اعمال شود.
https://news.1rj.ru/str/governancesystems/179
راستی اگر می‌خواهید بدانید آخر داستان مطب پزشک چه شد، عطای دیدار او را به لقای او بخشیدیم.

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️ایران و خطر غرق شدن در بحران زایند‌ه‌رود!

🖌 ( سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)

توضیح: این یادداشت برای نخستین بار در 27 آذر 1395 منتشر شد. همزمان با شدت یافتن اعتراضات کشاورزان شرق اصفهان بازنشر دوباره آن خالی از لطف نیست. به نظرم تشکیل ستاد احیای زاینده‌رود و البته کارون از آن نوع که باید باشد و نه آنگونه که در ذهن سیاست مداران است، می تواند گام اول برای حرکت در مسیر حل مساله زاینده‌رود و کارون باشد، نظرم را در زمینه ستاد احیای زاینده‌رود در یادداشتی که 3 دی ماه 97 در روزنامه شرق چاپ شد نوشته ام؛ آن یادداشت را می توانید در پیوند زیر بخوانید
https://news.1rj.ru/str/governancesystems/207
به زودی مطلبی را نیز در زمینه ستاد احیای کارون خواهم نوشت.
به نظرم می توان این دو رودخانه استراتژیک ایران را در چارچوب پارادایم پایداری ملی دوباره احیا کرد؛ پارادایمی که در شرایط بی اعتباری پارادایم هایی که وضعیت کنونی را در ایران پدید آورده اند، دوست داشته باشند یا خیر تبدیل به پارادایم غالب در آینده ایران خواهد شد.
@governancesystems


حسن روحانی در سخنرانی خود در جمع مردم اصفهان در بهمن ماه 1393، بیان نمود که «.. زاینده‌رود اگر آب کافی نداشته باشد، نباید خشک شود...». این سخن روحانی، نمایانگر بی اطلاعی دستگاه دولت در ارتباط با عمق و شدت بحران آب در سراسر کشور و البته در قلب فلات مرکزی ایران بود؛ که خنده‌ای تلخ را بر لبان افرادی که اندکی آگاهی نسبت به وضعیت آبی  این حوضه داشتند نشاند؛ چرا که در همان زمان نیز با جمع‌ و تفریقی بسیار ساده می‌شد حدس زد که آب ذخیره شده در پشت سد زاینده رود، در همان سال آبی نیز برای عملی نمودن قول رئیس جمهور کافی نیست و تنها چند ماه بعد از این سخنان، اگرچه تلاش‌های گوناگونی نیز برای عملی شدن آن صورت پذیرفت، زاینده‌رود بار دیگر و البته این بار با شدتی بیشتر خشک شد.
پس از آن سخنان، هر سال بر شدت بحران آب در حوضه زاینده‌رود افزوده شد؛ به گونه‌ای که هم‌اکنون آب پشت سد زاینده‌رود به گونه‌ای کاهش یافته که تامین آب شرب مردم استان اصفهان نیز با مشکل مواجه شده است. 
در جلسه‌ای که چند روز پیش در استان اصفهان و با حضور جمعی از نخبگان این استان برگزار شد، استاد عزیزم محسن رنانی جمله‌ای را گفتند که با عنوان این متن ارتباط می‌یابد او گفت: «اگر تدبیری اندیشده نشود، اصفهان در بحران آب زاینده‌رود غرق خواهد شد» و کیست که نداند غرق شدن اصفهان در بحران آب زاینده‌رود، به معنای غرق شدن ایران است.
برای تمامی آنانی که نسبت به آینده این سرزمین و ساکنان آن دل‌نگرانند، زاینده‌رود و هدیه آن، اصفهان، به همان اندازه ارزشمند و دوست داشتنی است که خوزستان، چهارمحال و بختیاری، یزد و البته جای جای این سرزمین کهن. اما بحران آب کنونی در حوضه زاینده‌رود به گونه‌ای طرح و مدیریت می‌گردد و آگاهانه و یا ناآگاهانه بر آتش آن دمیده می‌شود که ابعاد نگران کننده‌ای یافته است.
تمامی هموطنان عزیزمان در اصفهان، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و یزد به صورت عام و نخبگان این استان‌ها در حوزه‌های گوناگون به صورت خاص، باید بدانند که در این بحران یا همه ایران پیروز خواهد شد و یا همه با هم شکست خواهیم خورد و تصور پیروزی یک استان بر استان دیگر تصوری کودکانه و خام اندیشانه است. از این رو فروکاستن مساله‌ای ملی که می‌بایست گفتگویی ملی نیز بر سر آن صورت گیرد، به مساله‌ای استانی، بزرگترین خطایی است که می‌توان در شرایط کنونی مرتکب شد.
راه حل تخفیف این بحران و رهایی از آن به هیچ عنوان راه حلی ساده نیست و جز با گفتگو نمی‌توان به آن دست یافت. نظام سیاسی و دولت نیز باید بداند که با تصویب مصوباتی محرمانه و یا ممنوع نمودن سخن گفتن از این بحران و ابعاد گوناگون آن، نه تنها مساله حل نمی شود ، بلکه بر شدت و عمق آن نیز افزوده خواهد شد. راه حل نهایی این بحران، اگر هنوز برای رسیدن به آن دیر نشده باشد، تنها از طریق گفتگو بین تمامی ذی‌نفعان امکان‌پذیر است و شروع این گفتگو نیازمند نهاد واسطی است که ذی‌نفعان، به بی طرفی آن در این بحران ایمان داشته باشند. دولت می‌بایست مسئولیت یافتن راه حل بهینه مواجهه با این بحران را به این نهاد واسط واگذار نماید تا در گام اول با گفتگویی جداگانه با تمامی ذی‌نفعان و نخبگان و نمایندگان آنها و در گام بعد تلاش در جهت برقراری دیالوگی بین آنها امکان دست یافتن به راه حلی میانه و پایدار را بررسی و آزمون نماید.
باید بدانیم که فرصت بسیار کمتر از آن است که می‌پنداریم و خطر غرق شدن ایران در بحران زاینده رود نزدیک‌تر از آنچه که تصور می‌کنیم. 

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️بوشهر، استان فرصت ها✳️
🖋( سجاد فتاحی - جامعه شناس)

@governancesystems
بواسطه شرایط کاری فرصتی فراهم شده است که در دو سال گذشته تعداد قابل توجهی از استان های کشور را دیده و از طریق مطالعه اسنادتوسعه‌ای، گفتگو با نخبگان و مسئولین استان ها (به همراه تیمی) در جریان مسائل و آسیب های آنها در حوزه های گوناگون اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی قرار گیرم.
آخرین تجربه ام در این زمینه استان بوشهر است. استانی که قرار است در این هفته سه روز مستقیم بر آن تمرکز و در آن زندگی کنم. نگویید فرصت کوتاهی است که می دانم؛ اما شاملو به درستی گفته است که سفر می تواند کوتاه و جانفرسا باشد اما یگانه و هیچ کم نداشته باشد؛ زندگی برای همه ما و این سفر برای من اینگونه باد.
با در نظر گرفتن فرصت ها و چالش های پیش روی استان های کشور، شاید نتوان با قطعیت نام استان فرصت ها را به بیش از 5 استان کشور داد؛ استان فرصت ها، استانی است که فرصت های پیش روی آن به صورت قابل توجهی بسیار بیشتر از چالش های آن است؛ بخش جنوبی استان بوشهر (کنگان و عسلویه) را اگر نادیده بگیریم که پرداختن به آن منطقه و تحلیلش موضوعی دیگر است؛ که حتی چالش های آنجا نیز به نظرم در مقایسه با مسائل و چالش های بسیاری استان های دیگر هنوز بدخیم و غیر قابل حل نشده است؛ می توان با قطعیت گفت که بوشهر استان فرصت های ایران است.
استانی که اگر همین دولت کنونی به درستی و با درس آموزی از اشتباهات گذشته بر آن تمرکز کند می تواند به دستاوردهای بزرگی در آن، حتی در کوتاه مدت دست یابد.
⭕️ شما هم اگر دوست داشتید می توانید در تجربه این سفر از طریق عکس ها و مطالبی که در کانال می گذارم همراه باشید.
@governancesystems
✳️سفرنامه تصویری بوشهر (پرده اول)✳️
سفر به بوشهر با یک ساعت تاخیر آغاز شد؛ نه کسی اعتراضی کرد و نه کسی عذرخواهی؛ گویی همه به بی نظمی عادت کرده ایم.
در دقایق اولیه پرواز با دیدن منظره تهران از ارتفاع 2160 متری با خود فکر می‌کردم که آیا بی نظمی شهر و بی نظمی پروازهای خطوط هوایی که دیگر از یک استثناء به یک قاعده تبدیل شده است علل مشترکی دارند؟
به گمان من دارند؛ شما چه فکر می‌کنید؟
قرار است در این سفرنامه تصویری از فرصت‌های بوشهر بگویم؛ هواپیما که بر زمین نشست اولین فرصت بوشهر گونه‌ام را نوازش داد؛ هوایی بهاری در میانه دی‌ماه، هوایی که می‌توان با ساماندهی تعطیلات در کشور، و حذف موانع پیش روی گردشگری داخلی و خارجی آن را به فرصتی بی‌نظیر برای توسعه پایدار بوشهر و تمامی استان‌های جنوبی کشور تبدیل کرد.
https://news.1rj.ru/str/governancesystems
✳️درس‌های کیروش برای روحانی✳️
🖋(سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
توضیح: این یادداشت پس از حذف تیم ملی فوتبال از رقابت های جام جهانی منتشر شد؛ امشب پس از پیروزی شیرین ایران در مقابل چین، بازنشر آن خالی از لطف نیست.

میدان فوتبال با میدان سیاست، مشابهت‌های ساختاری فراوانی دارد؛ که همین مشابهت‌ها می‌تواند نحوه کنشگری کیروش در میدان فوتبال را تبدیل به آموزه‌هایی ارزشمند برای سیاست‌مداران عالی‌رتبه ایرانی و در شرایط کنونی مهم‌تر از همه حسن روحانی کند. اینکه در این نوشتار از درس‌های او برای حسن روحانی سخن می‌گویم صرفا از این‌روست که تغییر نحوه بازی روحانی در شرایط موجود، می‌تواند سبب تغییر نحوه بازی سایر سیاست‌مداران اثرگذار کشور شده و پیامدهای مثبت فراوانی در پی داشته باشد.
کیروش پیش از هر چیز به روحانی آموخت که برگزیدن تیمی شایسته، فارغ از روابط و سابقه آشنایی بازیکنان با مربی تیم، نه تنها دست‌یابی به نتایج بزرگ را امکان‌پذیر می‌کند، بلکه بواسطه عملکرد مناسب آن تیم، بر اعتبار مربی نیز می افزاید.
کیروش می‌تواند با اطمینان بالای 90 % به ما بگوید که تیمش، از بهترین بازیکنان کنونی ایران تشکیل شده است و از آن دفاع کند؛ اما آیا روحانی نیز می‌تواند با چنین اطمینانی بگوید که تیم دولت او نیز از بهترین بازیکنان ممکن تشکیل شده است؟ گرچه ممکن است تصور کنیم که اندکی دیر شده است اما هنوز روحانی می‌تواند با انتخاب شایسته‌ترین تیم ممکن برای این شرایط در میدان سیاست، بازی‌های بهتری را صورت دهد.
کیروش به روحانی آموخت که می‌توان با بازیکن تیمت دوست بود و به او علاقه قلبی داشت، اما از آنرو که بار امیدهای یک ملت بر دوش توست و اعتبار خودت نیز برایت مهم است، اگر آن بازیکن، بنا به هر دلیلی از توانایی‌های لازم برخوردار نباشد، همچنان او را دوست‌بداری اما از لیست تیمت او را حذف کنی تا جایش را به بازیکن دیگری دهی که به او علاقه کمتری داری؛ اما توانمندتر بودنش هم برای تو، هم برای تیمت و هم برای ملتی که بار امیدهای او را بر دوش می‌کشی مفیدتر است.
کیروش و تیم ملی در نهایت از عرصه رقابت‌های جام جهانی حذف شدند؛ اما او و تیمش به حسن روحانی آموخت که می‌توان باخت و حذف شد اما در عین حال، مردم این سرزمین برای تو و تیمت بایستند و حتی بعد از حذف در حمایت از آن تیم و شادی برای نحوه بازی کردن آن به خیابان‌ها بیایند و پای‌کوبی کنند. روحانی باید باور کند که برای این ملت، بیش از برد و باخت در میدان سیاست، نحوه بازی سیاست‌مداران مهم است. انتقادات کنونی مردم و فعالین سیاسی و مدنی به روحانی و کاهش امید آنها به او هیچ ارتباطی به نتیجه بازی روحانی و تیمش ندارد، بلکه بیش از هر چیز معطوف به نحوه بازیگری اوست؛ که البته نتیجه را نیز تعیین می‌کند.
کیروش به روحانی آموخت که علیرغم ناراحتی برخی، باید با مردم و با رسانه‌ها شفاف از موانع پیش‌روی موفقیت تیم ملی سخن گفت؛ تا در فردای شکست، تو به تنهایی مسئول موانعی نباشی که دیگران در پس پرده ایجاد کرده‌اند؛ اما در عین حال مسئولیت نهایی ناکامی‌های تیم ملی از آنرو که او مربیگری آن را پذیرفته است بر عهده اوست و باید برای حذف از رقابت‌های جام جهانی از مردم عذرخواهی کند؛ گرچه مردم دیگر او را مسئول این ناکامی ندانند. این را مقایسه کنید با نحوه عملکرد دولت در موضوع فیلتر تلگرام، در نهایت هنوز برای بخش قابل توجهی از مردم مشخص نیست که این دولت با فیلتر تلگرام موافق بود؟ مخالف بود؟ یا اهمیتی برایش نداشت. در حالی که روحانی و دولت می‌توانست با بازیگری بهتر و شفاف‌تری نشان دهد که با فیلتر تلگرام مخالف است، برای عدم فیلتر آن جنگیده است، اما در نهایت در برابر رقبا شکست خورد و البته باید برای این شکست از مردمی که بار امیدهای آنها را بر دوش می‌کشد عذرخواهی کند.
کیروش احتمالا درس‌هایی نیز در آینده به روحانی خواهد آموخت و آن این است که اکنون که موانع پیش‌روی تیم ملی را برای ایجاد تیمی قوی‌تر شناخته است، دیگر بدون گرفتن تضمین‌های لازم برای رفع آن موانع، در منصب مربی‌گری تیم ملی ایران باقی نخواهد ماند.
تمامی این موارد و بسیاری موارد دیگر است که کیروش را علیرغم پرتغالی بودن، دست کم در شرایط کنونی تبدیل به قهرمانی ملی برای ایرانیان کرده است. او با نحوه بازیگری خود، علیرغم شکست، حس غرور ملی را در مردم این سرزمین برانگیخت و شایسته تبدیل شدن به قهرمانی ملی در عرصه ورزش این کشور است.
تصور می‌کنم روحانی اگر به این درس‌ها و درس‌های بسیار دیگر توجه کند، هنوز می‌تواند سرمایه اجتماعی از دست رفته را ترمیم کرده و آینده بهتری را برای ایران و ایرانیانی که بار سنگین امیدهای آنها را بر دوش می‌کشد رقم زند.

⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️اقدامی ظریف در دفاع از استقلال نهادی ✳️

🖌 (سجاد فتاحی - جامعه‌شناس)
@governancesystems
نقض استقلال نهادهای نظام حکمرانی یکی از مهمترین آسیب های نظام سیاسی در ایران و یکی از مهمترین دلایل پیدایش وضعیت کنونی است.
از منظر فوق، استعفای ظریف در دفاع از استقلال و جایگاه وزارت امور خارجه اقدامی صحیح و در خور ستایش است و نباید دولت مردان یا اصلاح طلبان او را برای تجدید نظر در این تصمیم صحیح تحت فشار قرار دهند.
ما دهه ها نقض استقلال نهادهای اجرایی کشور را با توجیهات گوناگون به نظاره نشسته ایم و نتیجه آن پیدایش شرایط کنونی است، شرایطی که در آن نهادهای گوناگون اجرایی حتی تا بلندپایه ترین مقام اجرایی یعنی رئیس جمهور تدارکاتچی و بی اعتبار شده اند.
به نظرم محمد جواد ظریف نه پس از برجام که پس از استعفای شب گذشته تبدیل به شخصیتی ملی شده است، او اکنون سرمایه ای نمادین برای دفاع از استقلال نهادی در ایران است.
امیدوارم او فشارها برای تجدید نظر در این استعفا را تاب بیاورد که آنگاه ایران در عرصه داخلی از قحطی حضور سیاست مدارانی که خط قرمزی دارند که در دفاع از آن حاضرند از مسند رسمی کناره‌گیری کنند و مردم می توانند در فردای بحرانی ایران به آنها امید و اعتماد داشته باشند رهایی خواهد یافت.
ظریف می تواند در زمینه دفاع از استقلال نهادی، الگویی برای سایر وزیران و حتی رئیس جمهور باشد.
⚠️ برای دریافت تحلیل‌هایی در زمینه سیستم‌های حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
✳️«رویایِ ملّی» و «راهبردِ نوروز» ✳️
https://news.1rj.ru/str/royayemelli
واقع‌گرایانه که بنگریم، ناامیدی نسبت به آینده، بخش‌های مهم و گوناگونی از جامعه ایران را دربر گرفته است؛ حتی آنانی که هر روز قصیده امید می‌سرایند چون در خلوت هم‌کلامشان می‌شوی بناگاه می‌بینی که نجوا می‌کنند:

نفس‌ها ابر، دل‌ها خسته و غمگین
درختان اسکلت‌های بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است (مهدی اخوان ثالث)
برای تحلیل این وضعیت و یافتن راهی جهت برون رفت از آن پاسخ به این پرسش مهم است:
ایرانیان از چه ناامیدند و باید به چه چیز امیدوار باشند؟
اینکه از آنان بخواهیم به سازوکارهای مولد ناامیدی امید ببندند و آنچه را باید بدان امیدوار باشند از نظرشان دور بداریم بی گمان خطایی بزرگ و جفا بر امید و آینده ایران است.
ایرانیان و تاکید می‌شود ایرانیان، نه انیرانیان (که وجه تمایزشان آن است که یکی به پایداری ایران در ابعاد گوناگون می‌اندیشید و دیگری به پایداری هرچیز به جز ایران) در ناخودآگاه جمعی خود رویایی دارند از آنچه ایران باید باشد و نیست؛ این رویا را می‌توانیم «رویایِ ملّی » بنامیم؛ رویایی که ایرانیان سازوکاری برای عینیت بخشیدن به آن در جهان واقع ندارند و همین حسرت، ناامیدی و یاس کنونی را پدید آورده است. پیش از هرچیز باید کوشید تا غبار را از پنجره‌ای که به این رویا می‌نگریم بزداییم تا تصویری شفاف از آنچه ایران باید باشد و تمامی ایرانیان آرزو دارند پیش‌رویمان باشد.
طبیعی است که تحقق رویای ملی از مسیری می‌گذرد و نیازمند راهبردی است؛ بیایید با اتکا به نوروز کهن ایرانی آن را «راهبرد نوروز» بنامیم؛ راهبردی که وظیفه‌ آن احیای امید به تحقق رویای مشترک ملی ایرانیان است.
تحقق #رویای_ملی ایرانیان نیازمند سازوکاری است که یا از دل اصلاح سازوکارهای موجود بیرون خواهد آمد یا از درانداختن طرحی نو؛ در هر دو حال پیروزی از آن تمامی ایرانیان است؛ تنها باید مراقب بود که اختلافِ در راهبرد تبدیل نشود به شکافی پرناشدنی که تنها به سود انیرانیان است.
هر یک از ما ایرانیان نیز سهمی داریم در ساختن آن رویای ملی مشترک؛ تفاوتی نمی‌کند که مرام و مسلک سیاسیت چیست یا مذهب و قومیتت؛ راهبرد نوروز تمامی این مرزهای کاذب بین ایران‌گرایان، که آنها را تبدیل کرده است به راحت‌الحلقوم‌هایی که به راحتی بلعیده شوند درخواهد نوردید؛ در این مسیر تنها یک اصل وجود دارد:
✳️تحقق رویای ملی از مسیرهایی که نقض آن رویاست نمی‌گذرد؛ این را اگر بپذیریم خودِ راه بگوید که چون باید رفت و روزِ نو نرم نرمک فرا خواهد رسید. ✳️

بیایید در آستانه نوروز گام نخست را با یکدیگر برداریم و در مورد رویای ملی‌مان سخن بگوییم؛ بگوییم که ایران رویاهای ما چگونه است؟ پس از چندی سخن پیرامون رویا یا رویاهای ملی، به گفت و شنود درباره راهبرد یا راهبردهای نوروزی تحقق رویای ملی خواهیم نشست.

نوروز بمانید که ایّام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید

هم آینه‌ی مهر و هم آتشکده‌ی عشق،
هم صاعقه‌ی خشم ِ بهنگام شمایید

گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه‌ی خاموش زمان، گام شمایید

ایّام به دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید (پیرایه یغمایی)
#رویای_ملی
#راهبرد_نوروز


⭕️ برای به تصویر کشیدن رویای ملی ایرانیان و تحقق آن رویا با راهبرد نوروز به کانال زیر بپیوندید:
https://news.1rj.ru/str/royayemelli
تماس با تسهیل‌گران کانال
@Sjdfattahi
@Hajizadegan
@Jchaghazardi