ایران‌نامه – Telegram
ایران‌نامه
1.6K subscribers
58 photos
70 videos
8 files
376 links
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعه‌شناسی هستم. ایران‌نامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
Download Telegram
✳️ دُم ماهی را فراموش نکنید! ✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

https://news.1rj.ru/str/SIAGS

در سال ۱۹۶۸، کائورو ایشیکاوا، که فردی متخصص در حوزه کنترل کیفیت بود، ابزاری را برای ترسیم گرافیکی مجموعه‌ای از علّت‌های کوچک و بزرگ که با قرار گرفتن در کنار هم، یک وضعیت، رویداد یا مسئله را به وجود می‌آورند ابداع کرد؛ ابزاری که بواسطه شباهت شکل آن به ماهی با عنوان نمودار استخوان ماهی هم شناخته می‌شود.

برای رسم این نمودار مشکل یا مساله‌ای که قصد تحلیل آن را داریم در سمت راست نمودار یا همان سر ماهی قرار می‌دهیم و سپس با حرکت از سمت راست به چپ، بر روی استخوان‌های ماهی، علّت‌های نزدیک و دوری که رویداد یا مسئله را ایجاد کرده‌اند می‌گذاریم، این کار را آنقدر ادامه می‌دهیم تا در انتهایی ترین قسمت نمودار (دُم ماهی) به علّت یا علّت‌های ریشه‌ای رخداد یا مسئله برسیم. 

گاهی اوقات ما بدون توجه به اهمیت و اثر علّت‌های گوناگون و مهمتر از همه علّت‌های ریشه‌ای یا همان دُم ماهی، با مسائل زندگی و کشور کلنجار می‌رویم و چون دُم ماهی را فراموش کرده‌ایم شکایت می‌کنیم که چرا مسئله حل نمی‌شود و اوضاع بهبود نمی‌یابد؟ چرا مصیبتی از پی مصیبتی دیگر می‌آید و فاجعه و تلخی، ما را رها نمی‌کند؟
در چنین شرایطی ایشیکاوا به ما یک توصیه راهگشا دارد و آن این است که: نمودار استخوان ماهی را رسم کنید و ببینید دُمِ آن به کجا می‌رسد؟

اگر وضعیت ناگوار کنونی ایران را سر ماهی بدانیم و آسیب‌های اجتماعی گوناگون، وضعیت ناگوار اقتصادی، وضعیت بحرانی محیط‌زیست، اعتبار اندک ایران در عرصه سیاست خارجی، ناکارآمدی در برخورد با هر رویداد و تبدیل کردن آن به یک بحران (از اعتراضات دهه ۶۰ و اعتراضات ۷۸ و ۸۸ و دی ۹۶ و آبان ۹۸ و سیل ۹۷ و سقوط آن هواپیما و مواجهه با کورونا) و... را علّت‌های قرار گرفته بر استخوان‌های نزدیک به سر ماهی (می‌توانیم برای هر یک از این مسائل نیز یک نمودار استخوان ماهی ترسیم کنیم، اما نکته جالب آن است که در جایی به هم می‌رسند) تا زمانی که به سراغ شناسایی علّت یا علّت‌های نشسته بر دُم نرویم مسئله‌ای حل نخواهد شد و هر دَم غمی نو به مبارک بادمان می‌آید.

فراموش کردن دُم ماهی یا ناتوانی در پرداختن به آن، راز استمرار وضعیت بحرانی و ناگوار ایران در چند دهه گذشته است، وضعیتی که با تغییر دولت‌ها نیز بهبودی در آن حاصل نخواهد شد؛ چرا که ناکارآمدی دولت‌ها و قابلیت اندک آنها در بهترین حالت، استخوانِ نزدیک به دُم ماهی است و نه دُم آن.

اقتصاددانان، جامعه‌شناسان و سایر متخصصین حوزه‌های گوناگون که بدون ترسیم نمودار استخوان ماهی مسائل و بدون توجه به دُم ماهی، برای مسائل گوناگون کشور نسخه تجویز می‌کنند در بهترین حالت نقش بر آب می‌زنند و در بدترین حالت سبب گمراهی جامعه و سیاست مدار، استمرار وضعیت ناگوار کنونی و ایجاد اغتشاش ذهنی در جامعه می‌شوند، جامعه‌ای که بیش از هر زمان دیگری نیازمند فهمِ علّت‌های بنیادین پیدایش وضعیت ناگوار کنونی است.

صدای ایشیکاوا هنوز به گوش می‌رسد:
دُم ماهی را فراموش نکنید!

 ⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️ مرکز دیسپاچینگ کورونا ✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS

اتاق های کنترل و مراکز دیسپاچینگ در سامانه‌های حکمرانی مراکزی هستند که دو وظیفه عمده را بر عهده دارند، رصد پیوسته وضعیت داده‌ها و اطلاعات در یک حوزه مشخص و ارائه سیاست‌هایی به بخش های اجرایی، با توجه به ادبیات جهانی و بومی، برای حرکت جامعه از وضعیت کنونی به وضعیت مطلوب ( بنگرید به https://news.1rj.ru/str/SIAGS/66).

یکی از نواقص عمده سامانه‌ی حکمرانی در ایران، عدم برخورداری از چنین مرکزی است.
خلاء نبود چنین مراکزی بویژه در هنگامه بحران های بزرگ، همانند همین بحران کورونا خود را بیش از پیش نشان داده و سبب سیاست گذاری هایی نامناسب و حتی اشتباه می‌شود که نتیجه آن افزایش هزینه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی -امنیتی و در نهایت شکست در مواجهه با بحران است. بر این اساس در روزهای اولیه تشکیل ستاد ملّی کرونا، پیشنهاد تشکیل ستادی را دادم که بتواند تبدیل به مرکز دیسپاچینگ کرونا در کشور شود (بنگرید به https://news.1rj.ru/str/SIAGS/320).

استاد و دوست عزیزم محمد فاضلی پیشنهاد و متنی دقیق تر و کاربردی تر در این زمینه تهیه کرده است (بنگرید به https://news.1rj.ru/str/fazeli_mohammad/1829)؛ که به نظرم هر چه سریعتر باید شنیده شده و پیاده‌سازی شود.

البته همانطور که در متن ضرورت بازآرایی ستاد ملّی کرونا هم بیان کرده‌ام شنیده شدن و اجرای چنین پیشنهادهایی خود نیازمند وجود حداقلی از پیچیدگی در حکمرانان و سامانه‌های حکمرانی است که در وجنات سیاست مداران و سامانه سیاسی کنونی چنین ظرفیتی را نمی‌بینم؛ اما همانطور که استاد عزیزم در متن خود گفته است:
رویا و آرزو که محال و جرم نیست.

⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
تحولات بزرگ پس از سختی های بزرگ از راه می‌رسند و نوروز یادآور آن است که برای گذر از سختی و سرما باید از زمستان دل کند و بهار را در آغوش کشید.
نوروز مبارک
توضیح: دوست عزیزم محمد رضا جلائی‌پور مطلب زیر را در زمینه آسیب شناسی نظام حکمرانی ایران در مواجهه با کرونا نوشته است، این مطلب از آنرو که بر خلاف بسیاری متن های دیگر در صدد تبیین عملکرد نامناسب کنونی است گامی به پیش است، اما از آنرو که محمد رضا به علل میانی پرداخته و در آن به علت های ریشه‌ای اشاره‌ای نکرده است کاستی هایی دارد و باید آن را عمیق تر کرد، چرا که تغییر در علل سطح میانی جز از طریق اصلاح و تعدیل علل ریشه‌ای امکان‌پذیر نیست.

✳️ سندرم تاخیر ✳️

✍️ محمدرضا جلائی‌پور

📍 در طول هفته‌های گذشته و مواجهه با بحران کرونا، ایران «جامعه‌ای قوی»، «نظام سلامت قوی» ولی «حکمرانی و مدیریت بحرانِ ضعیف و کُند» داشت.

📍 در ایران تا ۸ اسفندماه ورود اتباع چین به ایران ممنوع نشد. گزارش شفاف ورود کرونا به ایران تاخیری حداقل یک‌ماهه داشت. ممنوعیت سفر به قم با تاخیری حداقل ۱۹ روزه از ۱۸ اسفند اعمال شد. بعد از ۶هفته هنوز وضعیت اضطراری اعلام نشده است.

📍 تعطیلی موقت زیارتگاه‌ها با تاخیری حداقل ۲۷ روزه در ۲۶ اسفند صورت گرفت. طرح موسوم به «فاصله‌گذاری اجتماعی» تنها از ۸ فروردین اجرا شد.

📍 رویه‌ها و قوانین استخدامی و حراست‌ها مانع جذب و ارتقای سرمایه‌های انسانی در نهادهای حکمرانی ایران‌اند و هیچ جریان سیاسی و دولتی تا کنون اصلاح این رویه‌ها و جایگزینی شیوه‌های شایسته‌گزین و شفافِ جذب و ارتقا در نهادهای حکمرانی را در اولویت خود قرار نداده و حاضر به پرداخت هزینه‌اش نشده است.

📍 دولت حسن روحانی هم مشابه پاره‌ای از دولت‌های راست‌گرای جهان از ترس کاهش تولید و لطمه به اقتصاد و بدون حساسیت کافی به مرگ شهروندانش، هم در جدی گرفتن بحران کرونا تاخیر داشت.

📍 اقتصاددان شاخص ایران در نامه‌ای که به دولت نوشته‌اند، هاشم پسران – استاد برجستهٔ اقتصاد -، اتاق بازرگانی ایران، معاونت رفاه وزارت کار، تعدادی از اقتصاددانان و سیاست‌مداران عدالت‌خواه، و چند طومار دانشگاهیان به دولت پیشنهاد کرده‌اند که از آسیب‌پذیرترین شهروندان حمایت مالی کند.

📍 از ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی که دولت برای مدیریت بحران کرونا اختصاص داده‌ تا کنون فقط ۸ هزار میلیاردش را برای کمک مالی به شهروندان بی‌بیمهٔ بی‌حقوقِ ثابت منظور کرده است که کافی نیست.

📍جستار پیش رو ابتدا ۱۲ مصداق پرهزینه‌ از «سندرم تاخیر» در تصمیمات مدیران بحران کرونا در ایران را مرور و سپس در تبیین و توضیح چرایی بروز این سندرم چهار علت مهم را ذکر می‌کند.

👇متن کامل را در اینجا بخوانید یا در موبایل خود روی کلمه instant view بزنید
https://b2n.ir/587692
منبع
@jalaeipour

 ⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️پیمایش ملّی کرونا، روشی برای شناخت دقیق وضعیت ✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
در ارتباط با پدیده‌های پیچیده‌ای چون شیوع بیماری کرونا، آگاهی دولت‌ها از وضعیت واقعی شیوع این بیماری در نقاط مختلف کشور، نقشی اساسی در انجام سیاست‌گذاری‌هایی اثربخش از سوی آنها در زمان و مکان مناسب دارد.
بزرگترین مساله‌ی کنونی در ایران در ارتباط با این بیماری، ناآگاهی دولت و نظام سیاسی از میزان شیوع بیماری در کشور و چگونگی پراکندگی آن در نقاط مختلف ایران است. برخی برآوردها، میزان شیوع بیماری در ایران را بین 15 تا 20 برابر آمار رسمی می‌دانند؛ و این به آن معناست که عملاً نظام حکمرانی در ایران نسبت به وضعیت کنونی شیوع بیماری در کشور و نحوه‌ی پراکندگی آن نابیناست. پایش‌های تلفنی انجام شده نیز بواسطه‌ی آنکه از دقت و اعتبار کافی برخوردار نیست نمی‌تواند به دولت در کاهش این نابینایی که مقدمه‌ی لازم برای سیاست‌گذاری اثربخش است کمک کند.
بر این اساس به نظر می‌رسد انجام یک پیمایش ملّی دو وجهی در شرایط کنونی لازم و ضروری باشد. پیمایشی که با نمونه‌گیری دقیق، امکان تعمیم نتایج آن را به کل جامعه ایران فراهم کند و به صورت همزمان هم نظر ایرانیان را در مورد ابعاد این بیماری جویا شود و هم با استفاده‌ از کیت‌های تست بیماری، سلامت آنها را مورد بررسی قرار داده و میزان شیوع بیماری را در کشور مشخص کند.
در ارتباط با این پیمایش ملی دو وجهی، توجه به نکات زیر لازم و ضروری است:
⭕️ نمونه‌گیری پیمایش باید به صورت بسیار دقیق و با کمترین خطا باشد که اعتبار نتایج حاصل، برای تعمیم آن به کل جامعه ایران افزایش یابد؛ بر این اساس مسئولیت برآورد جمعیت نمونه و نحوه‌ی نمونه‌گیری باید به تیمی متخصص در این زمینه محول شود.
⭕️ کیت‌های مورد استفاده در این پیمایش باید حتماً در زمره‌ی بهترین کیت‌های موجود در جهان بوده و از دقت بالایی برای تشخیص بیماری برخوردار باشند؛ بنا بر اظهار نظر برخی متخصصین بعضی از کیت‌های موجود در ایران از توانایی مناسبی برای تشخیص سریع بیماری برخوردار نیست و طبیعتاً نباید از چنین کیت‌هایی در این پیمایش ملی استفاده کرد.
⭕️ پیمایش باید توسط کادرهای پزشکی و بهداشتی به همراه پرسش‌گرانی خبره انجام شود؛ ورود نیروهای نظامی و انتظامی به این موضوع از قبیل نیروهای بسیج می‌تواند اعتبار نتایج را به شدت کاهش دهد.
⭕️ پرسش‌نامه‌ای که در کنار گرفتن تست تکمیل می‌شود حتماً باید توسط تیمی بین‌رشته‌ای و زبده‌ از جامعه‌شناسان، متخصصین علوم سیاسی و پزشکان تهیه شده و توسط پرسشگرانی آموزش دیده تکمیل شود تا اعتبار نتایج افزایش یابد.
در صورت انجام این پیمایش ملی به صورتی صحیح، نظام حکمرانی از نابینایی نسبی کنونی خارج شده و آگاهی نسبتاً دقیق و معتبری از میزان شیوع بیماری در کشور و نحوه‌ی پراکندگی آن کسب خواهد کرد؛ این آگاهی اگر به درستی به کار گرفته شود می‌تواند به بخش‌های گوناگون دولت و نظام سیاسی در انجام سیاست‌گذاری‌هایی بهتر کمک کند.
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️فاصله‌گذاری اجتماعی یا فاصله‌گذاری فیزیکی✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
مفاهیم و ایده‌ها اثری عمیق بر نظام اندیشه‌ای انسان‌ها و جوامع بر جا می‌گذارند؛ به همین دلیل همگان و مهمتر از همه دولت‌ها و نظام‌های سیاسی باید در گزینش آنها بیشترین دقت را داشته‌ باشند.
در چند روز اخیر طرحی با عنوان طرح فاصله‌گذاری اجتماعی مطرح شده است که اگرچه کلیت ایده‌ی نهفته در آن قابل دفاع است اما عنوان برگزیده شده برای این طرح، کاملاً اشتباه است.
آنچه که به عنوان طرح فاصله‌گذاری اجتماعی مطرح است در حقیقت طرحی برای افزایش فاصله‌ی فیزیکی بین افراد جهت کاهش احتمال انتقال بیماری کرونا است.
هنگامی که در انتخاب عنوان برای یک طرح اینگونه بی‌‌دقتی می‌شود؛ بسیار بعید می‌دانم که در ارتباط با محتوای آن تاملات و بررسی‌‌های دقیقی انجام شده باشد.
چنین خروجی‌هایی نتیجه‌ی عملکرد سازمان‌ها و اداراتی است که در زمینه کیفیت منابع انسانی بنا به دلایل گوناگون، دچار فقر جدی هستند؛ کار تخصصی و عمیق در آنها معنایی ندارد؛ برای پاسخ‌گویی هرچه سریعتر به تقاضاهای معقول و نامعقول روسای خود دقت را قربانی سرعت می‌کنند و طرح‌ها و پیشنهادهایی را ارائه می‌دهند که اهمیت و بزرگی آنها نسبتی با زمان و کیفیت منابع انسانی که برای تولید آنها صرف شده است ندارد.
نتیجه هم از پیش مشخص است:
❇️ مفاهیم و ایده‌هایی مغشوش که حاصل کپی‌برداری‌هایی بدون تامل است؛
❇️ اتلاف منابع مالی و انسانی؛
❇️ و وارد آمدن آسیب‌هایی جدی به جامعه.

⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
Forwarded from اتچ بات
خروج، روایت انقلابی که در راه است!
(قسمت دوم)
✍️ سجاد فتاحی
t.me/SIAGS
از روز یکشنبه ۲۴ فروردین ماه ۱۳۹۹، اکران اینترنتی فیلم خروجِ ابراهیم حاتمی‌کیا آغاز خواهد شد. در قسمت اول این مطلب که همزمان با اکران فیلم، در جشنواره فیلم فجر، منتشر شد (بنگرید به https://news.1rj.ru/str/SIAGS/306) بیان شد که نشانه‌شناسی این فیلم بیانگر آن است که به احتمال فراوان، رحمت بخشی همان میرحسین موسوی است.
جدا از نشانه‌هایی چون مچ‌بند سبز رحمت بخشی؛ 20 سال کناره‌گیری رحمت بخشی (بخوانید 20 سال کناره‌گیری میرحسین موسوی)؛ نقشی که رحمت بخشی در بردن جوانان دِه به جنگ داشته است (بخوانید نقشی که میرحسین در دورانِ جنگ ایفا کرده است)؛ تغییراتی که در رحمت بخشی در فرایند اعتراض رخ می‌دهد (بخوانید تغییراتی که در میرحسین موسوی از خرداد 1388 ایجاد می‌شود)؛ این فیلم و دیالوگ‌های آن را اگر با دقت ببینید تردیدی باقی نمی‌ماند که رحمت بخشیِ ابراهیم حاتمی‌کیا در فیلمِ خروج، همان میرحسین موسوی است؛ که بیانیه‌ی او درباره اعتراضات آبان‌ماه 1398، آخرین سخنان او پیش از خروج کامل است؛ میرحسینی که پس از یک دهه حصر، با ذکاوتِ ابراهیم حاتمی‌کیا و با سرمایه‌ی موسسه‌ای هنری وابسته به سپاه پاسداران! بر پرده‌ی سینما به تصویر کشیده شده است.
در سکانس‌های آغازین فیلم، رحمت بخشی (بخوانید میرحسین موسوی) دیالوگی ماندگار خطاب به رئیس‌جمهور روحانی دارد (بنگرید به فیلم پیوست)؛ فردی که در مزرعه‌ی رحمت بخشی (بخوانید پایگاه رای میرحسین موسوی) نشست و توجه نکرد که پنبه‌ها (بخوانید اعتماد و سرمایه‌ی اجتماعی مردم) ناز دارند و اگر به آن توجه نکنی خواهند مرد.
این فیلم را در این ایام کوتاه حصر خانگی، که طاقت همه‌مان را طاق کرده است، حتماً ببینید و به یاد مرد و زنِ ایران‌گرایی باشید که بیش از یک دهه است در حصر خانگی مانده‌اند؛ اما عهدی را که با ما بستند نگسستند.
ای کاش آنان که باید صدای خروج را بشنوند، پیش از آنکه دیر شود، بشنوند.
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️«بیماری و مرگ میلیون ها ایرانی» یا «شورش میلیون ها ایرانی گرسنه»؟✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS

بازی مبتذلِ انتخابِ بین بد و بدتر به مرحله‌ی انتخابِ بین بدترین و فاجعه رسیده است و این بار بین «بیماری و مرگ میلیون ها ایرانی» یا «شورش میلیون ها ایرانی گرسنه» دست به انتخاب می‌زنند.

طبیعی است که در این دوگانه‌ی خودساخته، انتخابِ نظام سیاسی، بیماری و مرگ ایرانیان است؛ چرا که ایرانیِ بیمار و مرده تاب و توان اعتراض و به خطر انداختن قدرت سیاسی مسلط را ندارد، اما گرسنگان، قدرت‌های سیاسی را جابجا می‌کنند.

انتخاب های فراوانی بین این دو وجود دارد که برگزیدن آنها نیازمند گذر از توهمات و منافع سیاسی و ایدئولوژیکی است که روزگار این سرزمین و مردمانش را سیاه کرده است؛ همه ی آنها را واگذاشته‌اند و به تبلیغ این نشسته‌اند که گریزی از انتخابِ بین این دو نیست و طرح هایی مضحک  به نام فاصله‌گذاری اجتماعی و فاصله‌گذاری هوشمند - که خودشان نیز می‌دانند توانایی و صلاحیت اجرای آنها را ندارند - را هم علم کرده‌اند که بگویند سلامت مردم نیز برایشان مهم است.

اگر وارد بازی انتخابِ بین بد و بدتر شدید ناگزیر به قربانی کردن تمام اصول انسانی و اخلاقی می‌شوید و در پایان، علاوه بر آنکه همه چیز را از دست داده‌اید دیگر هیچ تفاوت معناداری نیز بین گزینه‌های انتخابی وجود ندارد.

این تمام داستان تلخی است که امروز تجربه می‌کنیم؛ و درس بزرگی که باید از آن بیاموزیم این است که می‌توان بازیچه چنین انتخاب های مبتذلی نشد و عدم انتخاب، اگر انتخاب بین بد و بدترباشد، خود گزینه‌ای رهایی بخش است.

 ⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
پایداری ملی و حکمرانی.pdf
1.9 MB
✍️ پایداری ملی و توسعه

محسن رنانی

این روزها به علت درگیری در برنامه مطالعاتی «شاخص توسعه ملی» که در «پویش فکری توسعه» تعریف کرده‌ایم، گزارش‌های مختلفی را در زمینه‌ شاخص‌های توسعه ایران دیده ام. یکی از بهترین این گزارش‌ها که در این ایام دیده‌ام، گزارشی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۷ با عنوان «پایداری ملی و سیستم‌های حکمرانی» منتشر کرده است (ظاهرا این گزارش بعد از مدتی از سایت رسمی این مرکز حذف شده است). امروز که مطالعه این گزارش را تمام کردم، تصمیم گرفتم آن را برای ایرانیان علاقه‌مند به مساله توسعه ملی، معرفی کنم.
وضعیت امروز ایران را از نظر پایداری یا همان توانایی ماندگاری سیستم، که پیش شرط توسعه است، به شیوه‌های مختلفی می‌توان تحلیل کرد. اما تحلیل این شرایط در یک چارچوب تحلیلی جمع‌وجور و شفاف و همه فهم، کار دشواری است. به نظرم این گزارش، خیلی ساده، روشن و بی‌پرده، لوازم پایداری و ریشه‌های بحران‌های کنونی ایران را تحلیل کرده است. این که بتوانیم وضعیت کلی نظام سیاسی‌-اجتماعی ایران و ریشه‌های آن را در قالب یک ......

ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید
https://telegra.ph/-06-04-774
✳️ ایران‌گرایی و آخرین پادشاه ایران ✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
می‌توان ایران‌گرایی سیاست‌مداران را با دو معیار به قضاوت نشست: نخست رویایی که برای ساکنان این سرزمین در سر می‌پرورانند و دوم نحوه‌ی تلاش و عملکردشان در طول دوران زندگی برای تحقق آن رویا.
هرچه رویاهای یک سیاست‌مدار به رویایِ ملّی (رویایی که مورد توافق تمامی ساکنان این سرزمین است) نزدیک‌تر باشد و هرچه در دوران زندگی اثرگذاری بیشتری برای حرکت به سمت تحقق این رویا داشته باشد می‌توان بیان کرد که آن سیاست‌مدار در جرگه‌ی سیاست‌مداران ایران‌گرا بوده و احتمالاً در حافظه‌ی جمعی ساکنان آن سرزمین باقی خواهد ماند.
امروز 5 مرداد سالروز درگذشت محمد رضا پهلوی آخرین پادشاه ایران است؛ به نظر می‌رسد اگر با دو معیار فوق به او و حاکمان هم‌رده‌ی پیش و پس از او بنگریم درکی واقع‌گرایانه‌تر نسبت به این شخصیت سیاسی ایران معاصر به دست خواهیم آورد.
دوست داشته باشیم یا خیر، ایران و سرنوشت ایرانیان دال مرکزی گفتمانی است که می‌توان از سخنان و گفتگوهای او استخراج کرد؛ گفتمانی ایران‌گرا، که در حاکمان هم‌رده‌ی پیش و پس از او اگر نگوییم بی‌سابقه اما کم سابقه است. ایرانی که او تحویل گرفت و در سال 1357 از آن خارج شد نیز به روایت آمار و داده‌های تاریخی مشخص است و از این منظر می‌توان گفت که در دوران حکومت او حرکتی مثبت و روبه‌جلو برای تحقق رویایِ ملّی رقم خورد.
ناگفته پیداست که این سخن به معنای نادیده گرفتن ضعف‌ها و خطاهای بزرگ او، از قبیل نحوه‌ی تعامل او با دکتر محمد مصدق، یا تایید نظام پادشاهی نیست؛ اما هرچه بود می‌توان محمد رضا پهلوی را ذیل جریان گسترده‌ی ایران‌گرا تعریف کرد؛ جریانی که امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند نگاهی خاکستری به شخصیت‌های تاریخی این سرزمین است؛ چرا که نگاهی سیاه و سفید به این شخصیت‌ها نه تنها با واقعیت‌های تاریخی و علمی منطبق نیست بلکه شکاف‌هایی ترمیم‌ناپذیر را در این جریان پدید می‌آورد که تنها به سود جریان‌هایی است که در دغدغه‌مندی آنها برای آینده‌ی ایرانیان تردید‌هایی جدی وجود دارد.
#ایران_گرایی
#رویای_ملی
#محمد_رضا_پهلوی
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️ مساله‌ی جانشینی در ایران ✳️
(قسمت اول: دیباچه)
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
ماکس وبر، جامعه‌شناس سرشناس آلمانی، معتقد بود که در جهان مدرن تنها الگوی غالب اقتدار، اقتدار عقلانی – قانونی است و اشکال دیگر اقتدار از قبیل اقتدار کاریزماتیک (الگوهای مبتنی بر رهبرانی کاریزماتیک) و اقتدار سنتی (الگوهای مبتنی بر سنت‌ها، به عنوان مثال جانشینی پسر به جای پدر) در نهایت گریزی از حرکت به سمت اقتدار عقلانی قانونی ندارند. شاید بتوان علت این امر را در آن دانست که نظام‌های عقلانی – قانونی، از توانمندی بیشتری برای مواجهه با پیچیدگی‌های روزافزون جهان مدرن برخوردارند؛ و همین توانمندی این نظام‌ها در مقایسه با الگوی سنتی، در نهایت سبب انقراض نظام‌های سیاسی مبتنی بر اقتدار سنتی و تبدیل شدن اقتدار عقلانی – قانونی به شکل غالب اقتدار در جهان مدرن می‌شود.
وبر، اقتدار کاریزماتیک را اقتداری گذرا می‌دانست که با مرگ رهبر کاریزماتیک به پایان رسیده و نظامِ سیاسیِ مبتنی بر این نوع اقتدار، گریزی از حرکت به سمت اقتدار سنتی یا اقتدار عقلانی قانونی نخواهد داشت.
اگر اقتدار آیت‌الله خمینی در دهه‌ی نخست انقلاب را از نوع اقتدار کاریزماتیک بدانیم، که شواهد تاریخی تایید کننده‌ی این امر است، در خرداد 1368 و با درگذشت او، نظام سیاسی، ناگزیر از حرکت به سمت یکی از دو شکل دیگر اقتدار بود؛ اما این موضوع در آن سال به دو دلیل مهم تعیین تکلیف نشد و جمهوری اسلامی همچنان تا به امروز در دو راهی حرکت به سمت اقتدار سنتی یا اقتدار عقلانی – قانونی باقی مانده است. دلیل نخست، ضعفِ بیتِ آیت‌الله خمینی بود؛ که در تمامی سال‌های رهبری او، علیرغم نقش مهمی که احمد خمینی در مناسبات سیاسی بازی می‌کرد هیچگاه تبدیل به نهادی اثرگذار در عرصه‌ی سیاسی ایران نشد و به همین دلیل نتوانست در هنگامه‌ی انتخاب رهبر جدید نظام، بازیگری فعال باشد. دلیل دوم، دوپاره بودن ساخت قدرت سیاسی در ایران بود؛ به این معنا که در نظام جمهوری اسلامی، علیرغم نظارت حداکثری نهادهای انتصابی بر انتخابات‌ها، لزوماً فرد مورد نظر رهبر نظام سیاسی بر مسند مهمترین مقام‌های به ظاهر انتخابی تکیه نمی‌زند؛ بماند که آیت‌الله خمینی نیز در این امور چندان دخالتی نمی‌کرد. این دو دلیل سبب شد که در 14 خرداد 1368 با ائتلاف روسای نهادهای به ظاهر انتخابی، جانشین رهبری نظام، خارج از بیت آیت‌الله خمینی انتخاب شود. اما این موضوع اگرچه سبب شد که نظام سیاسی به سمت اقتدار سنتی (جانشینی پسر به جای پدر) حرکت نکند ولی مساله‌ی حرکتِ نظامِ سیاسی به سمت اقتدار عقلانی قانونی را نیز حل نکرد؛ چرا که نهاد رهبری، خود نماینده‌ی اقتدار سنتی در نظام سیاسی بود و این نهاد استمرار یافت.
در شرایط کنونی دو عامل فوق برطرف شده است و به نظر می‌رسد که زمینه و چینش قدرت‌های اقتصادی و سیاسی برای حرکت جمهوری اسلامی به سمت اقتدار سنتی در مقایسه با اقتدار عقلانی- قانونی فراهم‌تر است. به عبارتی بیت رهبر کنونی نظام از نظر قدرت سیاسی و اقتصادی با بیت آیت‌الله خمینی قابل مقایسه نیست و در چند دهه‌ی گذشته، خود تبدیل به بازیگری قدرتمند، ورای سایر قوای نظام جمهوری اسلامی شده است. از سوی دیگر سایر بخش‌های نظام سیاسی از قبیل قوه‌ی ‌قضاییه، قوه‌ی مقننه، مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به نظر می‌رسد که در هماهنگی کامل با بیت رهبری کنونی نظام قرار دارند و در این بین تنها یک مانع برای حرکت نظام سیاسی به سمت اقتدار سنتی (در شکل جانشینی پسر به جای پدر) وجود دارد و آن ریاست قوه‌ی مجریه یا دولت است؛ که بواسطه‌ی عملکرد ضعیف حسن روحانی و بروز و ظهور بحران‌های انباشت شده در چند دهه‌ی گذشته در دوران ریاست جمهوری او، به شدت اعتبارزدایی شده و به احتمال فراوان با آمار پایین مشارکت سیاسی در انتخابات خرداد 1400، همانند انتخابات مجلس شورای اسلامی، این مسند نیز در اختیار فردی نزدیک به بیت رهبری قرار خواهد گرفت.
مجموع این شرایط باعث می‌شود که قدرت بیت رهبر کنونی نظام در شرایط درگذشت وی به شدت افزایش یافته و به احتمال فراوان شکل اقتدار در نظام سیاسی کنونی به سمت اقتدار سنتی (در شکل جانشینی پسر به جای پدر) حرکت کند.
ادامه دارد ...
#مساله_جانشینی
#ماکس_وبر
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
می گویند یک‌ شیرین عقلی، شیطانکی پارچه ای ساخت مگر بچه هایِ فضولِ محل را ترسانده، بتاراند. چنان مخوف در آمد که خودش زهره ترک شد.
حالا، حکایت فدوی است. این توئیت لامصب را زده ام شاید قضا قورتکی به دست آنکه باید برسد و بخواند و چاره کند. او‌ که نمی خواند. عوضش، حالا هی راه به راه، خودم یاد قیاس خسارت که می افتم، آه از نهادم بلند می شود. غصه، امان نمی دهد!

لاحول و‌لا قوّة الا بالله!
برگرفته شده از:
https://news.1rj.ru/str/M_H_Karimipour
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️ آقا و آقازادگی در ایران ✳️
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

توضیح: این یاداشت در روزنامه همشهری سه‌شنبه 14 مرداد 1399 منتشر شده است.
https://b2n.ir/647827
در حوزه‌ی سیاسی ایران، فرزندِ آقا را آقازاده می‌نامند؛ و آقا، فردی دارای مسند سیاسی است که هرچه این مسند در سلسله مراتب نظم سیاسی بالاتر باشد آقابودگی آن بیشتر خواهد شد. آقا در فرهنگ سیاسی کنونی ایران فردی است که بواسطه‌ی جایگاه سیاسی خود می‌تواند مافوق قانون قرار گرفته یا به روش‌های مختلف اصول و ضوابط قانونی را دور زده یا معلق کند. هر چه آقابودگی فرد بیشتر باشد (یعنی جایگاه سیاسی او در سلسله مراتب نظم سیاسی بالاتر باشد) توان بیشتری برای تعطیل کردن بخش‌های بیشتری از قانون خواهد داشت. طبیعی است که نزدیکان چنین فردی ( چه نسبی و چه سببی) می‌توانند با بهره‌گیری از این توانِ آقا، آن را به منابع گوناگون اقتصادی و سیاسی تبدیل کنند و درست در همین جاست که پدیده‌ای به نام آقازاده متولد می‌شود. پدیده‌ای که همانطور که بیان شد نتیجه‌ی ضعف های قانونی و ناکارآمدی یک ساخت سیاسی در کنترل و تنظیم رفتار افراد جایگیر شده در نقش‌های سیاسی برای عمل در چارچوب قانون است.
در یک نظام حکمرانی، فراوان بودن آقا و آقازاده به معنای فوق یکی از نشانه‌های آشکار ناکارآمدی آن نظام است؛ چرا که نشان می‌دهد سیستم حکمرانی به گونه‌ای طراحی شده است که می‌توان از جایگاه‌های سیاسی در سطوح گوناگون، برای تعطیل یا معلق کردن قانون بهره جست و هنگامی که این امکان فراهم شد، نظام حکمرانی که باید در خدمت تامین منافع تمامی آحاد یک ملت باشد به تسخیر گروهی اندک در خواهد آمد و ابزار تامین منافع سیاسی و اقتصادی آقاها و آقازاده‌های آنها می‌شود.
منتهای آمال و آرزوهای یک آقازاده در اختیار گرفتن جایگاه آقا و در صورت امکان فراتر رفتن از آن است چرا که این امر منبعی را در اختیار او قرار خواهد داد که به تولید ثروت و قدرت هرچه بیشتر منتهی می‌شود و اینجاست که یک نظم انتخابی یا نسبتاً انتخابی رفته رفته به نظمی موروثی تبدیل می‌شود که آقازاده در پی آقا بر جایگاه او تکیه خواهد زد.
نظم‌های مولد آقا و آقازاده عموماً نظم‌هایی ناپایدارند یعنی از آنرو که بواسطه‌ی تعطیل یا تعلیق مکرر قانون، دچار آسیب‌هایی می‌شوند که آنها را از تامین نیازهای بنیادین جامعه ناتوان می‌کند، به مرور زمان اعتماد و سرمایه‌ی اجتماعی جامعه نسبت به خود را از دست خواهند داد و آقاها و آقازاده‌ها در چنین شرایطی، رفته رفته، موضوع نفرت جامعه خواهند شد؛ چرا که نمادی از نظمی ناکارآمد و ناعادلانه‌اند که دشواری‌های اقتصادی و اجتماعی گوناگونی را بر بخش‌های وسیعی از جامعه تحمیل می‌کند.
اینکه در چنین شرایطی چه باید کرد و جامعه‌ی درافتاده در دامن آقا و آقازادگی را چگونه باید به سمت جامعه‌ای هدایت کرد که در آن مقام‌های سیاسی امکان تعطیل یا تعلیق کردن قانون در راستای تامین منافع اقتصادی و سیاسی خود را نداشته باشند (به عبارتی سازوکار مولد آقابودگی در آن کنترل شده باشد) و شایستگی (و نه آقازاده بودن) معیار انتخاب افراد برای حضور در نقش‌های گوناگون نظام سیاسی باشد پرسشی است که پاسخی سهل و ممتنع دارد. از یک سو مشخص است که باید سازوکارهای مولد آقا و آقازادگی را اصلاح کرد و از سوی دیگر اصلاح این سازوکارها در دست آقا و آقازادگانی است که منفعتی در اصلاح آن ندارند. اینجاست که جامعه، رفته رفته به دو پاره یا به دو قطب تقسیم می‌شود در یک سو اکثریتی از جامعه که از امتیازهای آقا و آقازاده بودن بی‌بهره است و تنها بار مسائل تصمیم‌های آنها را بر دوش می‌کشد و در سوی دیگر آقا و آقازادگانی که به دشواری تن به اصلاح سازوکارها می‌دهند و هرچه پیشتر می‌روند بر اتکای خود به منابع سخت قدرت می‌افزایند، منابعی که با استفاده‌ی بی‌رویه به مرور زمان مستهلک شده و در نهایت از میزان اثرگذاری آن در برابر جامعه کاسته خواهد شد.
درسی که جامعه‌ی ایرانی باید از داستان امروز آقا و آقازاده‌ها برای فردای خود بیاموزد آن است که مهمتر از زندگی لاکچری برخی آقازادگان که کمترین قرابتی با شعارها و سخنان پدران‌شان ندارد و سودای قدرت سیاسی که برخی آقازادگان در ذهن می‌پرورانند جامعه‌ی ایرانی نیازمند سامانی است که در آن افراد در قدرت، امکان تعلیق و تعطیل قانون را نداشته باشند و شایستگی تنها معیار مطرح برای جای‌گیر شدن افراد در نقش‌های گوناگون نظم سیاسی باشد. مطمئناً در آن روز داستان آقا و آقازادگی همانند بسیاری دیگر از داستان‌های این سرزمین به تاریخ خواهد پیوست.
#آقا
#آقازاده
#حکمرانی_ناکارآمد
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
Recording
Voice Recorder
✳️مسئله‌ی جانشینی در ایران✳️
(بخش اول: دیباچه)
سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
موضوع جانشینی رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی مهمترین مسئله‌ی پیش‌روی کشور در چند سال آینده است که بنا به دلایل گوناگون بحث و گفتگویی در مورد آن صورت نمی‌گیرد. کانال «ایران پایدار و سیستم‌های حکمرانی» بر آن است تا در سلسله یادداشت‌هایی که به فایل‌های صوتی نیز تبدیل می‌شود به این موضوع مهم بپردازد. بخش اول این یادداشت (بنگرید به https://news.1rj.ru/str/SIAGS/337)‌ را می‌توانید در این فایل صوتی بشنوید.
بخش دوم با موضوع چرایی اهمیت موضوع جانشینی در ایران در روز سه‌شنبه 21 مرداد منتشر خواهد شد.
#مسئله_جانشینی_در_ایران
#ماکس_وبر
⭕️ اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
مسئله جانشینی در ایران (بخش دوم).mp4
7.8 MB
✳️مسئله‌ی جانشینی در ایران✳️
(قسمت دوم: چرا موضوع جانشینی مهم است؟ و چرا باید در مورد آن گفتگو کنیم؟)
سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
موضوع جانشینی رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی، مهمترین مسئله‌ی پیش‌روی کشور در چند سال آینده است که بنا به دلایل گوناگون بحث و گفتگویی در مورد آن صورت نمی‌گیرد. کانال «ایران پایدار و سیستم‌های حکمرانی» بر آن است تا در سلسله یادداشت‌هایی که به فایل‌های صوتی نیز تبدیل می‌شود به این موضوع مهم بپردازد. بخش دوم این یادداشت را می‌توانید در این فایل صوتی بشنوید.
بخش سوم با موضوع گزینه‌های جانشینی در روز پنج‌شنبه 23 مرداد منتشر خواهد شد.
#مسئله_جانشینی_در_ایران
⭕️ اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️ مسئله‌ی جانشینی در ایران✳️
(قسمت دوم: چرا موضوع جانشینی مهم است؟ و چرا باید در مورد آن گفتگو کنیم؟)
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
(فایل صوتی این قسمت را می‌توانید از این لینک دریافت کنید https://news.1rj.ru/str/SIAGS/341)
در بخش نخست این نوشتار (بنگرید به https://news.1rj.ru/str/SIAGS/337) بیان شد که نظام جمهوری اسلامی با بالا رفتن سن رهبر کنونی نظام، به زودی یکبار دیگر در دو‌راهی حرکت به سمت نظامی مبتنی بر اقتدار عقلانی- قانونی یا نظامی مبتنی بر اقتدار سنتی (در شکل جانشینی پسر به جای پدر) قرار خواهد گرفت. امری که این بار بر خلاف خرداد 1368، بواسطه‌ی قدرت قابل توجه بیت رهبر کنونی و هم‌سویی سایر بخش‌های انتصابی و شبه انتخابی نظام سیاسی با بیت، که در خرداد 1400 و با پیروزی احتمالی گزینه‌ی نزدیک به بیت (در شرایط کنونی گزینه‌هایی چون سید پرویز فتاح، رئیس کنونی بنیاد مستضعفان و پس از او سردار حسین دهقان از بیشترین شانس در این زمینه برخوردارند) تکمیل خواهد شد، به نظر می‌رسد تعیین تکلیف شده و به سمت اقتدار سنتی (در شکل جانشینی پسر به جای پدر) حرکت خواهد کرد؛ الگویی از اقتدار که اصولاً نسبتی با پیچیدگی‌ها و مسائل جهان مدرن ندارد و می‌تواند بر وخامت مسائل و بحران‌های پیش‌روی ایران بیافزاید.
پس از انتشار بخش نخست یادداشت، برخی از خوانندگان، این پرسش را طرح کردند که «چرا مسئله‌ی جانشینی رهبر کنونی نظام مهم است؟»؛ برخی دوستان نیز بواسطه‌ی حساسیت برانگیز بودن موضوع و لطفی که به نگارنده داشتند خواستند که از ادامه‌ی انتشار این سلسله مطالب خودداری کنم. اگرچه شاید بهتر بود که به پرسش طرح شده در بخش نخست نوشتار پرداخته می‌شد، اما به تعویق افتادن آن را می‌توان به فال نیک گرفت تا از طریق پاسخ‌گویی به آن پرسش، بتوانم عذر خود را برای نپذیرفتن درخواست دوستان نیز توجیه کنم.
در پاسخ به این پرسش که چرا موضوع جانشینی رهبری نظام مهم است می‌توان به نکات ذیل اشاره کرد.
⭕️ نقش رهبری در نظام سیاسی جمهوری اسلامی، نقشی است که به تنهایی دست‌کم در حدود 70 درصد قدرت اقتصادی و سیاسی ایران را در اختیار دارد؛ به عبارتی در شرایط کنونی
⭕️ قدرتمندترین نهادهای اقتصادی موجود در کشور زیرمجموعه‌ی رهبری هستند و روسای این نهادها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با نظر ایشان انتخاب می‌شوند.
⭕️ تمامی نیروهای نظامی کشور تحت فرماندهی رهبری قرار دارند؛
⭕️ ریاست مهمترین دستگاه رسانه‌ای کشور (صدا و سیما) با نظر مستقیم رهبری انتخاب می‌شود؛
⭕️ ریاست قوه‌ی قضاییه با نظر مستقیم رهبری انتخاب می‌شود؛
⭕️ شش نفر از فقهای شورای نگهبان که مسئولیت نظارت بر انتخابات‌های ریاست‌جمهوری، مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و تایید و رد صلاحیت نامزدها را بر عهده دارند (به عبارتی انتخابات‌ها را مدیریت می‌کنند) با نظر مستقیم رهبری و 6 نفر باقی مانده با نظر غیر مستقیم وی انتخاب می‌شوند؛
⭕️ درشرایط کنونی، طبق توافقی نانوشته، که ناشی از انباشت قدرت قابل توجه در نقش رهبری نظام است، روسای جمهور ناگزیرند که تمامی وزرای کلیدی کابینه را پس از تایید رهبری به مجلس معرفی کنند؛
⭕️ سیاست خارجی کشور به صورت کامل با نظر رهبر جمهوری اسلامی مشخص می‌شود؛
⭕️ سیاست‌های فرهنگی و آموزشی کشور تحت نظارت ایشان است و با نظر وی می‌توانند متوقف شده یا ادامه پیدا کنند؛
می‌توان موارد دیگری را نیز به موارد فوق افزود؛ اما همین موارد اندک نیز نشان می‌دهد که جایگاه رهبری در نظام جمهوری اسلامی، نه یکی از نقش‌های سیاسی موجود در نظام، که نقشی است که سایر نقش‌ها ذیل آن تعریف شده و قدرت آن از مجموع قدرت سایر نهادهای موجود در نظام سیاسی بیشتر است؛ به عبارتی سایر نهادها قدرت خود را از این نقش می‌گیرند. همین امر، «توازن قوا» در نظام جمهوری اسلامی را که یکی از اصول کارآمدی نظام‌های سیاسی است به صورت کامل برهم زده و اصل «تفکیک قوا» در این نظام را نیز به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است. اگرچه مجال پرداختن به این بحث در این نوشتار نیست اما می‌توان نشان داد که مهمترین مسائل و بحران‌های کشور در حوزه‌های گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاست خارجی، سیاست داخلی و حتی محیط‌زیست، در ریشه‌ای‌ترین سطح، تحت تاثیر وضعیت نامناسب توازن و تفکیک قوا در نظام جمهوری اسلامی پدید آمده‌اند؛ و ناکامی اصلاح‌جویان در بهبود شرایط کشور، ریشه در ناتوانی یا بی‌برنامگی آنها برای حل این دو مساله‌ی کلیدی در چند دهه‌ی گذشته دارد.
برای مطالعه‌ی ادامه متن بر روی لینک‌های زیر کلیک کنید
shorturl.at/ghuTW
http://apathtoliberation.blog.ir/1399/05/21/post%20116

#مسئله_جانشینی_در_ایران
⭕️ قسمت سوم با موضوع گزینه‌های جانشینی در روز پنجشنبه 23 مرداد 1399 منتشر خواهد شد.
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
Audio
✳️مسئله‌ی جانشینی در ایران✳️
(بخش سوم: گزینه‌های جانشینی)
سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
موضوع جانشینی رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی، مهمترین مسئله‌ی پیش‌روی کشور در چند سال آینده است که بنا به دلایل گوناگون بحث و گفتگویی در مورد آن صورت نمی‌گیرد. کانال «ایران پایدار و سیستم‌های حکمرانی» بر آن است تا در سلسله یادداشت‌هایی که به فایل‌های صوتی نیز تبدیل می‌شود به این موضوع مهم بپردازد. بخش سوم این یادداشت را می‌توانید در این فایل صوتی بشنوید.
بخش چهارم با موضوع بحران‌های ناشی از شیوه‌ی مدیریت کنونی مسئله‌ی جانشینی در روز چهارشنبه 29 مرداد 1399 منتشر خواهد شد.
#مسئله_جانشینی_در_ایران
⭕️ اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️مسئله‌ی جانشینی در ایران✳️
(قسمت سوم: گزینه‌های جانشینی)
✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS
(فایل صوتی این قسمت را می‌توانید از این لینک دریافت کنید https://news.1rj.ru/str/SIAGS/343)

در دو بخش قبلی بیان شد که با توجه به این امر که بیش از 70 درصد قدرت اقتصادی و سیاسی ایران در زیرمجموعه‌ی رهبری نظام جمهوری اسلامی قرار دارد، موضوع جانشینی وی امری مهم و اساسی است که برای تامین منافع ملی نباید به سکوت از کنار آن گذشت. از سوی دیگر گفته شد که در شرایط موجود با توجه به توزیع کنونی قدرت سیاسی در بین بخش‌های گوناگون نظام سیاسی، بیت رهبری در مقایسه با سایر بخش‌ها از قدرت تعیین‌کنندگی بسیار بیشتری در زمینه‌ی تعیین جانشین رهبری برخوردار است.
در این بخش تلاش می‌شود به معرفی مهمترین گزینه‌های جانشینی رهبری پرداخته شده و نشان داده شود که چرا سید مجتبی خامنه‌ای از شانس بسیار بیشتری در مقایسه‌ با سایر گزینه‌ها برای رسیدن به این جایگاه برخوردار است.
در فضای سیاسی کنونی ایران می‌توان به ترتیب از «سید مجبتی خامنه‌ای»، «سید ابراهیم رئیسی»، «صادق آملی لاریجانی»، «علیرضا اعرافی» و «حسن روحانی» به عنوان افرادی یاد کرد که در مقایسه با سایرین از قدرت (اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) و در نتیجه شانس بیشتری برای رسیدن به جایگاه رهبری برخوردارند.
تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری 1396، و با توجه به حساسیت‌های ایجاد شده حول سید مجتبی خامنه‌ای در عرصه‌ی سیاسی ایران که در رخدادهای پس از انتخابات 1388 به اوج رسیده بود، «سید ابراهیم رئیسی» از شانس بیشتری برای تبدیل شدن به جانشین رهبری برخوردار بود؛ اما تصمیم اشتباه او برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری 1396 و شکست در این انتخابات، نکته‌ی منفی‌ای است که شانس او را به شدت کاهش داده است. اگر او در انتخابات ریاست جمهوری 1400 شرکت نکند، که نگارنده معتقد است بواسطه‌ی عدم تمایل به از دست دادن جایگاه نقد ریاست قوه‌ی قضاییه شرکت نخواهد کرد، باید تنها نقش پشتیبان مهم جانشین نهایی را برای او قائل بود.
فرد دیگری که به نظر می‌رسد می‌توان او را نیز یکی از نامزدهای جانشینی رهبری دانست علیرضا اعرافی، فردی است که از سال 1398 توسط رهبر کنونی نظام به عضویت شورای نگهبان درآمده است. عدم راه‌یابی او به مجلس خبرگان رهبری از حوزه‌ی تهران در انتخابات سال 1394 یکی از نکات منفی ثبت شده در پرونده‌ی اوست. در مقایسه با ابراهیم رئیسی او فردی کمتر شناخته شده است و از قدرت سیاسی و اجتماعی کمتری نیز برای رسیدن به جایگاه رهبری برخوردار است.
صادق آملی لاریجانی، عضو شورای نگهبان و رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز می‌توان یکی از گزینه‌های جانشینی دانست. مسائل ایجاد شده حول او در ارتباط با قوه‌ی قضاییه به شدت شانس او را برای دست‌یابی به این جایگاه کاهش داده است؛ اما در هر حال با توجه به حضور او در شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، علاوه بر آنکه هنوز می‌توان او را دارای شانس رهبری دانست از نقشی نسبتاً اثرگذار در تعیین جانشین نهایی برخوردار خواهد بود.
در سال‌های گذشته در فضای سیاسی ایران، جدا از افراد فوق، بیش از هر فرد دیگری نام سید مجتبی خامنه‌ای (فرزند دوم رهبر کنونی نظام) به عنوان یکی از مهمترین گزینه‌های جانشینی مطرح شده است. او را می‌توان مهمترین و شناخته‌شده‌ترین فرد در بیت رهبری دانست؛ به گونه‌ای که اگر بیت، خواهان ایفای نقش مستقیم در مسئله‌ی جانشینی باشد او مهمترین گزینه‌ی موجود خواهد بود.
علاوه بر گزینه‌های فوق که می‌توان همه‌ی آنها را متعلق به پایگاه اصول‌گرایی و از نزدیکان رهبر کنونی نظام دانست، در جریان سیاسی مقابل، تنها یک نام به چشم می‌خورد و آن حسن روحانی است؛ فردی که هرچه پیشتر می‌رویم بواسطه‌ی ضعف عملکرد در دوران ریاست جمهوری و البته ظهور بحران‌های انباشته شده در چند دهه‌ی گذشته در دوران ریاست جمهوری او، شانس وی برای رسیدن به جایگاه رهبری کم و کمتر می‌شود؛ به گونه‌ای که نه از حمایت قابل توجهی در جامعه برای جانشینی برخوردار است (امری که در صورت عملکرد مناسب در دوران ریاست جمهوری می‌توانست پایگاه قدرت مهمی برای او به شمار آید) و نه از حمایت لایه‌های مهم قدرت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی؛ اما در هر حال در شرایط موجود می‌توان او را در کنار علیرضا اعرافی یکی از گزینه‌های کم شانس جانشینی دانست.
برای مطالعه‌ی ادامه متن بر روی لینک‌ زیر کلیک کنید
http://apathtoliberation.blog.ir/1399/05/23/post%20117
#مسئله_جانشینی_در_ایران
⭕️ بخش چهارم با موضوع بحران‌های ناشی از شیوه‌ی مدیریت کنونی مسئله‌ی جانشینی در روز چهارشنبه 29 مرداد 1399 منتشر خواهد شد.
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️مسئله‌ی جانشینی در ایران✳️
(بخش چهارم و پایانی: تبدیل لحظهٔ جانشینی به نقطه‌ای برای گشایش گره کار ایران)

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس
t.me/SIAGS

در قسمت‌های پیشین گفته شد که:
⭕️ با توجه به این امر که بیش از 70 درصد قدرت سیاسی و اقتصادی کشور در زیرمجموعه‌ی رهبری نظام قرار دارد، موضوع جانشینی وی امری مهم و حیاتی برای آینده‌ی ایران است.
⭕️ تمام گزینه‌های محتمل جانشینی رهبر کنونی، در مقایسه با ایشان به شدت ضعیف‌تر بوده و بنابراین نمی‌توان انتظار داشت که کشور اوضاعی بهتر از شرایط کنونی در زمان جانشین وی داشته باشد.
⭕️ در بین 5 گزینه‌ای که از شانس بیشتری برای رسیدن به جایگاه رهبری برخوردارند قدرت و شانس مجتبی خامنه‌ای برای رسیدن به این جایگاه از سایرین بیشتر است و شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که سناریوی جانشینی وی از احتمال وقوع بیشتری در مقایسه با سایر سناریوها برخوردار است.
حال بخش پایانی این نوشتار که در تلاش است راهبردی را برای بازیگری فعال ایران‌گرایان در مسئله‌ی جانشینی پیشنهاد نماید.
اگر در دهه‌ی 60 یا حتی 70 فردی از بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی پیش‌روی ایران سخن می‌گفت مشخص نبود چه سرانجامی خواهد یافت؛ اما امروز که دیگر کوه یخ بحران‌ها نه به صورت کامل، بلکه تا کمر در پیش‌رویمان قرار گرفته است، دیگر کسی جرات انکار بحران‌ها را ندارد؛ و بحث بر سر علل وقوع بحران‌ها رفته است.
اصول‌گرایان بدون ارائه‌ی تحلیل یا تبیینی از علل پیدایش بحران‌های کنونی، تصور می‌کنند با جابجایی رئیس‌جمهور، چند مدیر و برخی اصلاحات قانونی و سیاست‌گذاری می‌توان شرایط را بهبود داد.
ایران‌گرایان اصلاح‌طلب بواسطه‌ی ترس از فردای فروپاشی نظام سیاسی یا برخی منافع اقتصادی و سیاسی که در ساختار کنونی دارند، علل ریشه‌ای را به دست فراموشی سپرده و ناامیدانه بر این عقیده‌اند که همچنان باید جامعه را به امید به اصلاحات در ساختار سیاسی کنونی دعوت کرد و با برخی اصلاحات در نظام حکمرانی، که چگونگی آن مشخص نیست، امکان بهبود شرایط، یا دست‌کم جلوگیری از بدتر شدن آن را ایجاد کرد.
گروهی دیگر از ایران‌گرایان معتقدند که علت ریشه‌ای رسیدن ایران به وضعیت بحرانی کنونی، برخواسته از ساختار قدرت سیاسی در ایران است که در آن توازن و تفکیک قوا که نقشی محوری در کارآمدی نظام‌های سیاسی و حکمرانی دارد بواسطه‌ی جایگاه تعریف شده برای رهبری نظام به صورت کامل برهم خورده است. وضعیت نامناسب توازن و تفکیک قوا در نظام سیاسی کنونی، کارآمدی نظام برای مواجهه با مسائل پیش‌روی ایران را کاهش داده و در نتیجه بحران‌های پیچیده‌ و چند بعدی موجود را پدید آورده است. از این منظر در شرایط کنونی بدون برنامه‌ای مشخص برای اصلاح ساختار سیاسی کنونی در جهت افزایش توازن و تفکیک قوا یا در انداختن طرحی نو که در آن این دو ویژگی رعایت شده باشد، نه امیدی به اصلاحات و اصلاح‌طلبان است و نه امیدی به براندازی و براندازان؛ و هرچه پیشتر می‌رویم بر عمق و شدت بحران‌ها افزوده خواهد شد.
جدا از جریان‌های فوق که نگارنده خود را متعلق به جریان سوم می‌داند، از منظر واقعیت‌های جامعه‌شناختی، با توجه به توزیع کنونی قدرت سیاسی در ایران، اینکه جریان یا طیفی در درون گروه‌های سیاسی کشور بتواند مسیر کنونی در ارتباط با مسئله جانشینی را تغییر دهد محل تردید جدی است؛ چرا که اگرچه درصد قابل توجهی از ایرانیان در شرایط کنونی در زمره‌ی منتقدین نظم کنونی هستند، اما این گروه بواسطه‌ی پراکندگی و عدم برخورداری از سازمان‌دهی، توان بالفعل نمودن قدرت خود را نداشته و در کوتاه مدت توسط اقلیت برخوردار از قدرت اقتصادی و نظامی مدیریت خواهند شد. نتیجه‌ی این موضوع افزایش احتمال وقوع سناریوی جانشینی به شکلی خواهد بود که در این سلسله یادداشت‌ها به آن اشاره شد و بیان شد که نتیجه‌ی آن نیز تشدید بحران‌ها در ایران، و وارد شدن ایران به فضایی است که اصولاً پیش‌بینی‌ناپذیر است.
⭕️ اما اگر بخواهیم از موضع ناامید کننده‌ی فوق فراتر رفته و به دنبال راهی برای رقم زدن شرایطی بهتر برای آینده‌ی ایران باشیم نکات ذیل به نظر می‌رسد:
برای مطالعه‌ی ادامه متن بر روی پیوند‌ زیر کلیک کنید
https://sajjadfattahi.blog.ir/1399/05/29/post%20118
#مسئله_جانشینی_در_ایران
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✳️قصه مرد عروسک‌ساز ✳️
✍️ محسن رنانی
t.me/SIAGS
⭕️ توضیح: محسن رنانی یاداشت مهمی را با عنوان «قصه مرد عروسک‌ساز» منتشر کرده‌ است؛ که باید بارها و بارها مطالعه شود. یادداشت رنانی از دو بخش تشکیل شده است؛ در بخش اول او «قصه پسرک لاابالی» را روایت کرده و در بخش دوم، «قصه حکومت لاابالی» را. قصه اول مقدمه‌ای است برای طرح قصه دوم که اگر فرصت مطالعه‌ی یادداشتی طولانی را نداشتید می‌توانید از آن گذر کنید؛ اما داستان حکومت لاابالی را از دست ندهید؛ در ادامه به مهمترین نکات مطرح در قصه‌ حکومت لاابالی اشاره شده است. باید منتظر یادداشت بعدی محسن رنانی بود؛ یادداشتی که به نظر می‌رسد حرف‌هایی مهم برای گفتن دارد.
اگر در سال ۱۹۹۰ مثلا برای ساخت یک صندلی در ایران، انرژی ای معادل یک دهم بشکه نفت مصرف می‌شده است (یعنی حدود ۱۶ لیتر نفت) الان برای ساخت همان صندلی ۱۸ درصد یک بشکه نفت، انرژی مصرف می‌شود (یعنی حدود ۲۹ لیتر نفت).
این بدین معنی است که کل اقتصاد و نظام تدبیر و بنگاهها و سازمان‌ها و حتی خانواده‌ در جامعه ما ناکارآمد، فرسوده و ناتوان شده‌اند و برای تولید مقدار معینی کالا یا خدمت، سال به سال باید انرژی بیشتری مصرف کنند... دقت کنیم، ایران از معدود کشورهایی در دنیاست که نمودار شدت انرژی در آن برای چند دهه صعودی بوده است.

در شکل‌گیری این وضعیت همه ما مقصریم. ... اما مقصر اصلی، نظام تدبیر یعنی سیاستگذاران ملی هستند که این رویه‌های غلط را شکل داده و زمینه را برای شکل‌گیری عادات رفتاری نامناسب در جامعه و اقتصاد ما آماده کرده اند.
ما شاهکار عالم بشریت در ضایع کردن منابع کشور هستیم. تنها همین یک شاخص (شاخص شدت مصرف انرژی) کافی است که متوجه شویم مسیرمان به ناکجاآباد است. با ادامه این ساختار هیچ امیدی به توسعه،‌ نه، حتی به افزایش پایدار رفاه نداریم.
دلتان سوخت یا نگران شدید؟ پس بیایید یک جور دیگر هم به قضیه نگاه کنیم. ما هفتمین کشور از نظر تولید آلودگی کربن در جهان هستیم. یعنی تنها اقتصادهای عظیمی مانند چین، آمریکا، هند، روسیه،‌ ژاپن و آلمان که جمعا حدود ۵۰ درصد جمعیت و اقتصاد جهان را در خود جای داده‌اند، بیش از ما در جهان کربن تولید می‌کنند.
همه این ها نشان می‌دهد که مسیر کنونی کشور دیگر قابل ادامه نیست و تجربه دهه‌های اخیر نظام تدبیر ما چیزی جز ناکارآمدی و شکست را نشان نمی‌دهد؛ و اگر بخواهد به همین ترتیب ادامه دهد کل جامعه و منابع مادی و طبیعی و انسانی ایران را رو به نابودی خواهد برد. به هیچ زبان دیگری نمی‌توان نشان داد که این سیستم به غایتِ ناکارآمدی خود رسیده است و اگر هر چه سریع‌تر فرمان را نچرخاند ما را به ته دره خواهد فرستاد.
در یک کلام، ما نیازمند ورود به مرحله افق‌گشایی هستیم. و البته من برای این که کلی حرف نزده باشم، مهم‌ترین، ضروری‌ترین و آخرین فرصت افق‌گشایی برای جمهوری اسلامی را به صورت تحلیلی و تفصیلی در یکی از یادداشت‌های بعدی معرفی خواهم کرد.
این روزها خدا خدا می‌کنم که بورس فرو نریزد؛ که دلار بالا نرود؛ که ترامپ بیش از این خیره سری نکند؛ که نمایندگان نوخاسته‌ی مجلس، کشور را بی ثبات نکنند؛ که تورمِ چهارنعل سربرنیاورد؛ که طاقت فقرا طاق نشود؛ که پولها از بخش تولید به بورس بازی نرود؛ که بیکاران به خیابان نریزند؛ که کارگران اعتصاب نکنند؛ که جوانان خسته و ناامید دست به اعتراض نزنند؛‌ که دولت تصمیمات شتابرده نگیرد؛ که مقامات سخنرانی‌ احساسی نکنند؛ که اسرائیل تحریکمان نکند؛ که نظامیان به اشتباه موشک هوا نکنند؛ که ترامپ دوباره رای نیاورد؛ و مهم‌تر از همه، که خدا از غریبی خودش در این دیار، دلشکسته و ناامید نشود و درهای رحمتش را به روی ما نبندد.
آه آه که این روزها چقدر همه باید مراقب باشیم.
برای مطالعه‌ی متن کامل یادداشت بر روی پیوند‌ زیر کلیک کنید
https://news.1rj.ru/str/Renani_Mohsen/348
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
MAD SCIENTIST
IMAN FANI
گای مکفرسون، بوم شناس آمریکایی، از آن دست دانشمندانی است که‌ معتقد است روند تحولات اقلیمی در جهان به‌ نقطه‌ی بی بازگشت‌ رسيده است؛ یعنی ديگر کاری از دست انسان ساخته نيست و در يک کلام‌:
انقراض انسان‌ از آنچه که می‌پنداریم نزدیک‌تر است.
ايمان فانی در اين فايل صوتی به خوبی نظر او را در این زمینه تشريح کرده است.
به نظرم شنیدن اين فايل برای آنان که اندکی در اولويت داشتن محیط‌زیست نسبت‌ به‌ اقتصاد در سیستم‌های حکمرانی ترديد دارند لازم و ضروری است؛ حتی اگر به‌ قول‌ مکفرسون ديگر کاری از دست ما بر نيايد و انقراض به‌ نزدیکی سال 2026 باشد.
منبع:
@inhumannica
اين فايل را اگر می‌پسندید به‌ اشتراک بگذارید.
@SIAGS