گرامر را آسان یاد بگیرید – Telegram
گرامر را آسان یاد بگیرید
14.3K subscribers
471 photos
720 videos
38 files
2.37K links
ارتباط با ما t.me/L_e_c
لیست کامل مجموعه های مدرسه مکالمه
https://news.1rj.ru/str/addlist/X6DPUv8XjvY2MWRk
Download Telegram
Imany
Language
Download PDF
Watch
Edit
Not to be confused with Imaani.
Nadia Mladjao (born 5 April 1979), better known by her stage name Imany (/ˈɪməni/), is a French pop-soul recording artist of Comorian descent. Her debut album, The Shape of a Broken Heart,[1] which was released in 2011, reached platinum status in France, Greece and triple platinum in Poland..
ایمانی (خواننده)
خواننده و مدل فرانسوی
نادیا ملادجو (به فرانسوی: Nadia Mladjao) مشهور به ایمانی (فرانسوی: Imany‎؛ زادهٔ ۵ آوریل ۱۹۷۹) خواننده-ترانه‌پرداز موسیقی سول و پاپ اهل فرانسه است. او از سال ۲۰۰۸ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده و نخستین آلبومش، شکل یک قلب شکسته (The Shape of a Broken Heart) که سال ۲۰۱۱ منتشر شد با فروشی فوق‌العاده در کشورهای فرانسه، یونان و لهستان گواهینامه پلاتین گرفت.
مجموعه های آموزشی ما اینجاست
🌹دوستان عزیز این ویدیو هیچ ربطی به زبان انگلیسی ندارد ولی به همه ی ما ربط دارد. چون ما چند وجه مشترک داریم که من گاها علاوه بر پست های انگلیسی که همیشه تلاش کرده ام بهترین پست ها را برای شما آماده کنم در کنارش سعی میکنم در خصوص وجه های مشترکمان مطلبی قرار دهم که شاید تاثیر مثبتی در کنش ها و واکنش هایمان داشته باشد.

👩‍🦰🧑‍🦰 اولین وجه مشترکمان انسان بودن است و ما به این موضوع باید حساس باشیم و فارغ از این که چه جنسیت. عقیده. دین .ملیت و قومیتی داریم انسان باشیم.

🔆وجه مشترک دوم ما اینست که بجز تعداد کمی که دوستان عزیزم از کشورهای افغانستان تاجیکستان عراق و حتی پاکستان هستند ما فارغ از فارس . ترک . عرب . لر. لک . کرد و هر قومیتی که داریم همه ایرانی هستیم.
🚫جای تأسف است که عده‌ای از ما گاهی تحت تاثیر منظورهای شوم عده ای قرار میگیرند و با گذاشتن پرچم آذربایجان و یا ترکیه و یا طرفداری از اردوغان و امثال اینها عملا و زبانا اقدام به وطن فروشی میکنیم لذا لازم دیدم که این ویدویوی کوتاه را از بازیگر و مربی محبوب فوتبال هموطن آذری
علی دایی برایتان به اشتراک بگذارم امیدوارم که درکی درست از این وجهه اشتراکمان داشته باشیم و عامل دست دشمنان ایران زمین نشویم .

مدرسه مکالمه
اینجا ایرانه ، آذربایجان مال ایرانه ، فراموش نکنیم #علی_دایی
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
« monotonous »
خسته کننده، یک نواخت
تک نواخت، بی تنوع، ملالت آور، عاری از چند گونگی، یکدست


#pandemic_time, a lot of people's choices have been limited or curtailed.
And we all feel our lives have become #monotonous. 😭
the rapid spread of #boredom across the #world is a #crisis of its own.
But;
how can we stop our days
From #feeling_monotonous?!
How can we fight with the #monotony of our daily_life?!

بطور خلاصه باید گفت با اومدن این #ویروس اسمشو نبر، زندگی همه ما تحت الشعاع قرار گرفته و بسیار #خسته_کننده و #یکنواخت شده،
چطور میتونیم این یکنواخت بودن و خسته کنندگی رو کنترل کنیم؟!

امیدوارم که این ویدئو براتون مفید واقع شده باشه.. دقت کنید #تلفظ #بریتیش این کلمه متفاوت با آنچه هست که من در ویدئو با لهجه ی #امریکایی گفتم.
🔘🔘🔘🔘🔘

monotonous

From Longman Dictionary of Contemporary English
mo‧not‧o‧nous /məˈnɒtənəs $ məˈnɑː-/ adjective
boring because of always being the same
a monotonous diet
a little boy who wet his bed with monotonous regularity
► see thesaurus at boring
—monotonously adverb
The rain poured monotonously out of the grey sky.
Examples from the Corpus
monotonous
• Some are assigned different tasks, partly to prevent the work from becoming monotonous.
• Life on the farm was slow and monotonous.
• Moods and attitudes were no longer volatile but fixed, slightly dogmatic, monotonous.
• It is backbreaking, monotonous and requires skill.
• My job is monotonous, but at least I'm working.
• In distant prospect I look forward to them greatly, as a break from the monotonous, lonely routine of writing.
• The rhythmic, monotonous noise of their chewing was soothing to Nails.
• Her life is a monotonous routine.
• The monotonous sound of the train was an invitation to float, the engine emitting smooth, continuous snorts and sneezes.
• The teacher's low monotonous voice almost put me to sleep.
• a monotonous voice
• For man and beast, it was slow, monotonous work.
with monotonous regularity
• The ineffable Louis Stanley, operating from his suite in the Dorchester, launched new but already outmoded cars with monotonous regularity.
• This magnet for unwanted paper will fill up and overflow with monotonous regularity and should be abolished.
• He was still hitting greens with monotonous regularity, but on the putting surface his touch had deserted him.
• Indeed, he was a sickly child, succumbing with monotonous regularity to ear and throat infections.
• Learners like hand-outs, but they should not be used with monotonous regularity to echo everything the teacher says.
« monotonous »

مدرس خانم زینب صادق احمدی
مدرسه مکالمه
🎬 #clip
🔴🔴🔴🔴
👌خیلی مهم و کاربردی و ضروری برای هر زبان آموز

📚 #گرامر. #grammar

✳️ زمان گذشته ساده در افعال با قاعده و افعال بی قاعده
⭕️ افعال با قاعده:

چند نکته در مورد گذشته و اسم مفعول افعال با قاعده:

الف_افعال با قاعده ای که به حرف e ختم می شوند،گذشته و اسم مفعولشان فقط d می گیرند.

to die.گذشته:died
to live:گذشته:lived
to like:گذشته:liked

ب_حروف ed یا d که به آخر مصدر بدون to افزوده می شوند،چنانچه بعد از حروف بی صدای p,s,k,f قرار گیرند،صدای ((ت)) می دهند.مانند:
to ask.گذشته:asked،صدایش(askt)می شود.
to drop.گذشته:dropped
to help.گذشته:helped
to pick.گذشته:picked

ج_اگر فعل به یک حرف بی صدای ما قبل حرف صدادار ختم شود،به هنگام افزوده شدن به آخر آن،حرف بی صدای آخر تکرار می شود.مانند:
to stop.فعل گذشته:stopped
to clap.فعل گذشته:clapped
د_چنانچه فعلی به حرف y ماقبل حرف بی صدا ختم شود،در موقع افزوده شدن ed به آخرش،حرف y تبدیل به حرف i شده و ed به دنبال آن می آید.
to study.گذشته:studied
to cry.گذشته:cried

ه_اگر فعلی با قاعده به حرف t یا d ختم شود،در شکل گذشته آن ed همانند یک سیلاب تلفظ می شود.مانند:
to want.گذشته:wanted(با دو سیلاب)
to need.گذشته:needed(با دوسیلاب)

و در غیر این صورت،یعنی اگر فعلی با قاعده به حروف دیگری غیر از حروف t و d ختم شود،ed در آخر آن دارای سیلاب جداگانه نمی باشد.

to learn.گذشته:learned(یک سیلاب)
to wave.گذشته:waved(یک سیلاب)

⭕️ اما در #افعال_بی_قاعده به افعالی گفته می شود که با اضافه کردن ed یاd به فعل گذشته تبدیل نمی شوند و کلا شکل فعل تغییر میکند که بایستی این افعال را حفظ کنیم بنحوی که در حافظه ما مانا باشد.
📽 این ویدو #کلیپ #منحصر_بفرد را همیشه ببنید انقد ک این افعال ملکه ذهنتان. شود
این کلیپ شکل پایه ای . اسم مفعول و زمان گذشته ساده در افعال بی قاعده را بشما اموزش میدهد.
مدرسه مکالمه
گرامر انگلیسی

انگلیسی زبانها هم اشتباه میکنند..

مدرس خانم یاسمن اسماعیلی
امروز یک Pharasal verb داریم با فعل build..

Build up :
to cause something to increase or
become_greater.

♦️He thinks he can't pass the ielts exam however I tried to build his
#confidence up.

1- دلخواه تر کردن، ترویج دادن، 2- (در زمینی) ساختمان سازی کردن، 3- تقویت کردن، 4- توسعه دادن، گردآوری کردن
بررسی کلمه
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: to grow in size, amount, or intensity.
• مشابه: accrue, augment, intensify
- The pressure is building up.
[] فشار در حال بالا آمدن است

• (2) تعریف: to enlarge, strengthen, or develop, esp. in stages.
• مشابه: gather
- She built up a resistance to disease.

[] او مقاومتش را در برابر بیماری افزیش داد


[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to construct many buildings in
(an area); develop...
جمله های نمونه
1. Big waves will never build up in a small bay.
امواج بزرگ هرگز در خلیج کوچک ساخته نخواهند شد

2. She has always been encouraged to swim to build up the strength of her muscles.
[] او همیشه برای بالا بردن قدرت عضلاتش به شنا کردن تشویق شده است.


3. Carbon dust and oil build up in large motors and cause them to short-circuit.

گرد و غبار کربن و روغن در موتورهای بزرگ ایجاد می شود و موجب کوتاه شدن آنها می شود

تخصصی
Build up
[سینما] پرورش موضوع - (نوار) راهنما / لیدر
[زمین شناسی] تجمیع نیروها یا ذخایر همچنین رسوبات کربناته ضخیمی که اساسا از موجودات تشکیل یافتهاند و دارای گسترش جانبی محدود میباشند
[نساجی] خاصیت پوشانندگی رنگ
[ریاضیات] ایجاد کردن، ساختن
[پلیمر] تجمع
build up v pressure
[نفت] بالا بردن فشار
angle build up
[نفت] تزاید تدریجی شیب (در چاه انحرافی)
heat build up
[پلیمر] گرمااندوزی
pressure build up
[نفت] افزایش فشار




build up
From Longman Dictionary of Contemporary English
build up phrasal verb
1 INCREASE GRADUALLY if something builds up somewhere, or if you build it up, it gradually becomes bigger or greater
the rate at which the pension builds up
build something up
The museum has built up a fine art collection.
→ build-up
2 DEVELOP build something up to make something develop or form
build something up into
He’s built up the family firm into a multinational company.
3 FEELING if a feeling builds up, or if you build it up, it increases gradually over a period of time
If you don’t express your feelings, frustration and anger can build up.
build up something
You have to build up trust.
4 MAKE HEALTHY build somebody/something up to make someone well and strong again, especially after an illness
Taking exercise will build up your strength.
5 PRAISE build somebody/something up to praise someone or something so that other people think they are really good, or so that they have more confidence
The coach has been building his men up before the match.
6 build up somebody’s hopes (also build somebody's hopes up) to unfairly encourage someone to think that they will get what they hope for
Don’t build your hopes up too much.

build→ See Verb table
Examples from the Corpus
build up
• A huge backlog of work had built up during my absence.
• Fertilizers can contain salts that build up in the soil.
• I could feel the anger building up inside me.
• As the temperature rises, the pressure builds up inside the chamber.
• Traffic is building up on the southern exit of the motorway.
• The pressure built up over the year, and eventually I had to leave my job.
• Deposits of lime will stick to the surface and build up over the years.
build into
• It seems that people find it easier to find fault with ideas than to build them up into something better.
• To switch channels, you might walk into another building on fly up into the clouds.
ˈbuild-up noun [countable usually singular]
1 an increase over a period of time
build-up of
a heavy build-up of traffic on the motorway
2 a denoscription of someone or something before an event, in which you say they are very special or important
The presenter gave her a big build-up.
3 the length of time spent preparing an event
I was running 20 miles a week in my build-up for the race.
→ build up1
Examples from the Corpus

مدرس خانم زینب صادق احمدی
#گرامر_ساده
📘 کاربرد have to برای بیان اجبار یا ضرورت
بیان اجبار توسط Have to
در زبان انگلیسی برای بیان اجبار و چیزی که انجام آن ضروری هست از Have to استفاده می کنیم. توجه کنید که این اجبار باید از طرف یک شخص یا یک شرایط خارجی ایجاد شده باشد مثل رییس شما در محل کار.
Have/has to + simple form of verb ➡️ Present
*⃣ به مثال های زیر توجه کنید:
I have to take this book back to the library.
We have to finish now as somebody else needs this room.
دقت کنید در هیچ یک از مثال های بالا این اجباری که از آن صحبت شده نظر یا ایده ی فاعل جمله نیست
بلکه این اجبار از طرف شخص و یا شرایط خارجی به او تحمیل شده است.
به اجبارهایی که احتمالا در محل کار شما یا دوستانتون هست توجه کنید:
1⃣ My friend has to wear a tie to work.
2⃣ I have to be at work at 7 a.m.
3⃣ He has to give a report to his boss every Monday
4⃣ She has to inform her boss whenever she cannot go to work.
5⃣ They have to have short haircut
*⃣ بیان عدم اجبار توسط Don’t have to
زمانی که Have to بصورت منفی استفاده میشه، به معنی این هست که “اجباری وجود نداره”. به این نکته خیلی خوب توجه کنید که خیلیا با فکر کردن به فارسی فکر می کنن که Don’t have to میشه “نباید”! که اصلا اینطور نیست.
برای مثال اگر بگیم،
*⃣ We don’t have to wear a tie to work
منظور این هست که اجباری وجود نداره برای پوشیدن کراوات ولی اگر هم بپوشیم کسی جلومون رو نمی گیره.
We don’t have to go to work on Sundays.
In Iran, most clerks don’t have to wear a uniform.
You don’t have to be perfect at your job from the beginning
Merry Christmas
کریسمس مبارک.
واژه های جالب در مورد کریسمس
مدرس خانم سارا قهرمانی

مدرسه مکالمه

🎁🎀🎍 تاریخ جشن کریسمس در تقویم میلادی: جمعه 25 دسامبر 2020 (یا Friday, December 25 2020 | 2020/12/25) 🎁🎀🎍

🎄🎄🎄 تاریخ جشن کریسمس در تقویم قمری: الجمعة، ١٠ جمادي الاولي ١٤٤٢ (یا ۱۴۴۲/۰۵/۱۰) 🎄🎄🎄
👍1
اسم و روش جمع بستن قسمت اول
اسم(noun)
در بین تمام بخش های گفتار ، شاید اسم ها مهم ترین بخش اون باشند،

تعریف اسم :
اسم کلمه ای است که برای نامیدن انسان ، حیوان ، اشیاء و سایر چیز ها به کار میرود. مثلا:

احمد Ahmad میز table خودکار pen در door

اسامی قابل شمارش :
اسامی قابل شمارش همونطور که از اسمشون پیداست. قابل شمردن هستند و میشه براشون یک عدد تعیین کرد که این عدد قبل از اسم میاد. ما همچین چیزی رو دقیقا در فارسی هم داریم مثلا میگیم دو خودکار، یک ماشین و…

یک مداد one pencil سه گل three flowers

دو دفترچه two notebooks چهار توپ four balls


اسامی غیر قابل شمارش:
اسم هایی هستند که ما نمیتونیم اونارو بشماریم و یا یه عدد براشون تعیین کنیم :

پول money آب water

نمک salt هوا air

ما نمیگیم دو تا نمک میخوام یا دو تا پول بم بده و یا اینکه در این اتاق دو تا هوا وجود داره !

برای رفع ابهام بگم که شاید بگید پول قابل شمارشه ، ولی چیزی که قابل شمارشه واحد پولیه(دلار،تومن و…) نه خوده پول، مثلا میگیم دو هزار تومان ولی نمیگیم دو هزار پول. در مورد نمک هم همین موضوع وجود داره و بسته های نمک قابل شمارشند و خود نمک خیر!

نکته : حرف تعریف نامعین(a,an) قبل از اسم های غیر قابل شمارش نمی آیند.
نحوه ی جمع بستن اسم ها :
جمع بستن اسم ها به چند دسته تقسیم میشه که با هم بررسیشون میکنیم.

بیشتر اسم ها با اضافه شدن حرف (s) به آخرشون جمع بسته میشن :
سگ dog سگ ها dogs

دختر girl دختر ها girls

دست hand دست ها hands


دسته ی دوم اسم هایی هستندکه آخرین حرفشون یکی از حروف (z,o,x,ch,sh,s) باشه . در این صورت برای جمع بستن از (es) استفاده میکنیم.
ظرف dish ظرف ها dishes

اتوبوس bus اتوبوس ها buses

کلاس class کلاس ها classes

ساعت(مچی یا دیواری) watch ساعت ها watches

جعبه box جعبه ها boxes

گوجه فرنگی tomato گوجه ها tomatoes

نکته : در انگلیسی معدود کلمه هایی هستند که حروف انتهاییشون یکی از حرف های (z,o,x,ch,sh,s) هست و قاعدتاً باید با es جمع بسته شوند ولی نمیشن ! دلیلشم اینه که این کلمه ها از زبان های دیگه ای وارد انگلیسی شدند. ما این کلمه هارو هارو با همون s جمع میبندیم و برای اینکه استرس نگیرید : )) چند تا از کاربردی ترین هاشو براتون آوردیم.
photo(عکس) photos(عکس ها)

radio(رادیو) radios(رادیو ها)

piano(پیانو) pianos(پیانو ها)

Kilo(کیلو) kilos(چندکیلو)


بعضی از اسم ها هستند که به حرف y ختم میشن که به دو حالت جمع بسته میشن:
حالت اول : اگر حرفِ قبل از y یکی از پنج حرف صدادار(a,e,I,o,u) بود برای جمع بستنش کافیه به آخر اسم حرف sرو اضافه کنی :

پسر boy پسرها boys

روز day روز ها days
اسم و روش جمع بستن قسمت دوم
حالت دوم : اگر قبل از y حرف بی صدا بود (حروف بی صدا یعنی کل حروف الفبای انگلیسی منهای پنج تای حالت اول) برای جمع بستن این حالت y رو حذف میکنیم و به جاش ies قرار میدیم:

شهر city شهرها cities

توله سگ puppy توله سگ ها puppies


اسم ها یی که برای جمع بسته شدن قاعده ی خاصی رو دنبال نمیکنن :

مرد man مردان men

زن woman زنان women

بچه child بچه ها children

موش mouse موش ها mice

پا foot پاها feet

دندان tooth دندان ها teeth

گاو نر ox گاوهای نر oxen

فرد،شخص person اشخاص،مردم people



اسم هایی که به f یا fe ختم میشن ، برای جمع بستن f یا fe رو حذف میکنیم و به جاش ves رو قرار میدیم:
چاقو knife چاقو ها knives

همسر(زن) wife همسران wives

برگ leaf برگ ها leaves

استثناً: معدود اسم ها هم هستند با اینکه آخرشون f هست ولی با همون s جمع بسته میشن.این نوع اسم ها زیاد نیستند و لازم نیست نگرانشون باشید.ما دو تا از معروف ترین هاشونو براتون مثال زدیم :
سقف،بام roof سقف ها roofs

خلیج gulf خلیج ها gulfs


کلمه های شکل مفرد و شکل جمعشون یکیه و وقتی که در جمله به کار برده بشن ما از بقیه ی جمله میفهمیم منظور فرد هست یا جمع:
آهو،آهوها Deer ماهی آزاد،ماهی های آزاد salmon

گوسفند،گوسفند ها Sheep ماهی،ماهی ها fish


تعدادی از اسم ها که ریشه ی لاتین دارن و به –sis ختم میشن. برای جمع بستن این نوع اسم ها فقط کافیه sis رو به ses تبدیل کنیم.
تحلیل ها analyses تحلیل analysis

بحران ها crises بحران crisis



چند نکته :

بعضی از اسم ها هستند که در واقعیت از دو قسمت مساوی تشکیل شده اند مثلا : شلوار یا عینک و یا قیچی یعنی اگر یک خط فرضی از وسطش بکشیم به دو تا قسمت مشابه و مستقل تقسیم میشه. برای این اسم ها کلا از حالت جمع استفاده میکنیم و برای شمارششون هم از a pair of استفاده میکنیم :
یک قیچی a pair of scissors یک عینک A pair of glasses


اگر بخوایم واقعا جمع بزنی باید چیکار کنیم؟ مثلا اگه سه تا عینک داشته باشیم! برای این کار از a pair of کمک میگیریم و به جای a عدد مورد نظرمون رو مینویسیم مثلا :

چهار عدد عینک four pair of glasses

مثال :
من دو تا سیب دارم. I have 2 apples.

apples در جمله بصورت جمع نوشته شده است ولی بصورت مفرد ترجمه میشه(سیب).

چون خیلی عجیب غریب میشه که ما بخوایم این جمله رو اینطور ترجمه کنیم : من دو سیب ها دارم!!

قانون بالا برای اسم هایی که برای منظور کلی به کار میرن هم کاربرد به مثال زیر توجه کنید:
من سیب دوست دارم.(سیب مفهوم کلی داره) I like apples

یه نکته راجع به news(خبر،اخبار) :
به نظر شما ریشه ی کلمه ی news(اخبار،خبر) چیه؟ شاید بگید خب new میشه جدید و news باید بشه جدیدترین ها ، خب این یه تئوریه ولی یه تئوریه ی باحالم وجود داره که میگه news ترکیب اولین حرف های چهار کلمه ی north(شمال) ، east(شرق) ، west(غرب) ، south(جنوب) میباشد !
#گرامر_ساده
استفاده از ساختار شکل ساده فعل + To be بجای قسمت سوم فعل + to be برای جمله های مجهول یا استفاده بی مورد از ساختار مجهول: 

X I am agree with you. 
√ I agree with you. 

X The house is build by the best material. 
√ The house is built by the best material. 

X The letters are send to the manager. 
√ The letters are sent to the manager. 

به کار نبردن صفت بعد از فعل to be یا قبل از اسم:
X I can buy clothes beautiful.
√ I can buy beautiful clothes .

X I can see a house very big.
√ I can see a very big house.

X It is benefit to health.
√ It is beneficial to health.

.

حرف اضافه فعل، اسم و صفت ها باید مورد به مورد در دیکشنری بررسی شده و نباید از فارسی ترجمه شود!

X I enjoyed from the movie.
√ I enjoyed the movie.


X When I was 15, I really enjoyed to play football.
√ When I was 15, I enjoyed playing football.


X People who live in abroad face many problems.

√ People who live abroad face many problems.


X She helped to me.
√ She helped me.


X Many people respect to someone with a university degree.
√ Many people respect someone with a university degree.

مدرسه مکالمه
"BE CURIOUS, not judgment. I'm human. I'M MULTIDIMENSIONAL‌‌"‌‌
"كنجكاو باش ، قضاوت نکن. من انسانم. من چند بعدی هستم"‌‌