چه تفاوت است میان حَیَوان و آدمیت؟
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت
vs
هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند
استاد سخن، سعدی تو غزل بالا به زیبایی تلاش میکنه آدم و مکان آدمیت رو تعریف کنه. در این لابلا یه قیاسی هم با بقیه حیوانها و آدم میکنه و برتری آدمیزاد رو به رخ میکشه. در مقابل اما فریدون مشیری طعنه میزنه که هیچ حیوانی حتی حاضر نمیشه چنین کارهای وحشتناکی که ما با هم انجام میدیم رو به هم روا بداره. اما چی شد که اینا رو دارم میگم؟
این سوال که اخلاق چیه و ریشهاش از کجا میآد از نوجوانی تو ذهن من مثه یه پرونده جنایی بازه که هر از چندی میرم سر وقتش و یک فکری در موردش میکنم یا یه خوراکی از جنس ویدئو، پادکست و ... میذارم لای پرونده.
من قبلا یه لیست بلندتری از این دست سوالات به همراه معرفی پرونده ریشههای اخلاق از پادکست پرسه رو تو این پست قبلا معرفی کرده بودم. از طرفی به بهانهی ویدئوی زیبای کانال Veritasium تو این پست قدری پیرامون این موضوع و ارتباطش با نظریهی بازیها نوشتم.
امروز اما صحبتهای Frans de Waal رو شنیدم که خلاصهای از پژوهشهایی که بر روی رفتار شامپانزهها و میمونهای بونوبو انجام داده بودن رو تعریف میکنه. صحبتهای خیلی جالبیه در کل. فکر میکنم عمر سعدی قد نمیده تا پژوهشهای نخستیشناسان رو ببینه و گرنه شاید یه اصلاحیهای به شعرش میزد و ما، نه تنها زمین یا شخص خودمون رو در مرکز جهان نمیدیدیم بلکه گونه خودمونم رو هم اشرف مخلوقات و تافتهی جدابافته نمیدیدیم.
توصیه میکنم حتما این تدتاک دیدنی رو ببینید مخصوصا اگه مثل فیسلوف فرانسوی فک میکنید امکان نداره که میمونها هم در جستوجوی عدالت باشند چونکه مفهوم عدالت یا fairness اختراع انقلاب فرانسه است، یا اینکه اگر فکر میکنید فقط آدمیزاد است که قابلیت همدلی دارد.
چه تفاوت است میان حَیَوان و آدمیت؟
#note #شعر
@SingularThinker
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت
vs
هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند
استاد سخن، سعدی تو غزل بالا به زیبایی تلاش میکنه آدم و مکان آدمیت رو تعریف کنه. در این لابلا یه قیاسی هم با بقیه حیوانها و آدم میکنه و برتری آدمیزاد رو به رخ میکشه. در مقابل اما فریدون مشیری طعنه میزنه که هیچ حیوانی حتی حاضر نمیشه چنین کارهای وحشتناکی که ما با هم انجام میدیم رو به هم روا بداره. اما چی شد که اینا رو دارم میگم؟
این سوال که اخلاق چیه و ریشهاش از کجا میآد از نوجوانی تو ذهن من مثه یه پرونده جنایی بازه که هر از چندی میرم سر وقتش و یک فکری در موردش میکنم یا یه خوراکی از جنس ویدئو، پادکست و ... میذارم لای پرونده.
من قبلا یه لیست بلندتری از این دست سوالات به همراه معرفی پرونده ریشههای اخلاق از پادکست پرسه رو تو این پست قبلا معرفی کرده بودم. از طرفی به بهانهی ویدئوی زیبای کانال Veritasium تو این پست قدری پیرامون این موضوع و ارتباطش با نظریهی بازیها نوشتم.
امروز اما صحبتهای Frans de Waal رو شنیدم که خلاصهای از پژوهشهایی که بر روی رفتار شامپانزهها و میمونهای بونوبو انجام داده بودن رو تعریف میکنه. صحبتهای خیلی جالبیه در کل. فکر میکنم عمر سعدی قد نمیده تا پژوهشهای نخستیشناسان رو ببینه و گرنه شاید یه اصلاحیهای به شعرش میزد و ما، نه تنها زمین یا شخص خودمون رو در مرکز جهان نمیدیدیم بلکه گونه خودمونم رو هم اشرف مخلوقات و تافتهی جدابافته نمیدیدیم.
توصیه میکنم حتما این تدتاک دیدنی رو ببینید مخصوصا اگه مثل فیسلوف فرانسوی فک میکنید امکان نداره که میمونها هم در جستوجوی عدالت باشند چونکه مفهوم عدالت یا fairness اختراع انقلاب فرانسه است، یا اینکه اگر فکر میکنید فقط آدمیزاد است که قابلیت همدلی دارد.
چه تفاوت است میان حَیَوان و آدمیت؟
#note #شعر
@SingularThinker
❤3👍3
یک بازی انجام میدیم که در آن هر شرکتکننده باید عددی بین ۰ تا ۱۰۰ انتخاب کند. برنده کسی است که عددی نزدیکتر به ⅔ میانگین انتخابهای همهی شرکتکنندگان داشته باشد. عدد شما کدومه؟
Final Results
11%
۶۷
11%
۵۰
22%
۳۳
27%
۲۲
18%
۱۵
12%
۰
💅3❤1
Singular Thinker
یک بازی انجام میدیم که در آن هر شرکتکننده باید عددی بین ۰ تا ۱۰۰ انتخاب کند. برنده کسی است که عددی نزدیکتر به ⅔ میانگین انتخابهای همهی شرکتکنندگان داشته باشد. عدد شما کدومه؟
خب میانگین رای ها به طور تقریبی ۲۸ بود و دو سومش میشه ۱۹ و بنابراین کسایی که گزینه ۲۲ رو انتخاب کردن به علت اندکی نزدیک تر بودن درست حدس زدن.😒 😂
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤1
حالا با دونستن اطلاعات قبلی برای آخرین بار میخوایم بازی رو دوباره انجام بدیم و قطعا میخوایم که برنده شیم. عدد شما چیه؟
Final Results
17%
۶۷
3%
۵۰
14%
۳۳
11%
۲۲
36%
۱۵
20%
۰
❤1
Singular Thinker
حالا با دونستن اطلاعات قبلی برای آخرین بار میخوایم بازی رو دوباره انجام بدیم و قطعا میخوایم که برنده شیم. عدد شما چیه؟
اونی که هی ۶۷ رو میزنه عاشقتم😂😍
برنده شدن و بازی به هیچ جاش نیست
برنده شدن و بازی به هیچ جاش نیست
💅2❤1
Singular Thinker
حالا با دونستن اطلاعات قبلی برای آخرین بار میخوایم بازی رو دوباره انجام بدیم و قطعا میخوایم که برنده شیم. عدد شما چیه؟
طوری نکنید که طوری بشود که مردم فکر کنند طوری شده است.😅
👍3🔥1
Singular Thinker
ترکیب نظریهبازیها و علوم اعصاب برای من همیشه جذاب بوده و به نظرم بسیار مفید میتونه باشه برای درک بهتر نحوهی کارکرد جوامع بشری و بهتر کردن این جوامع. در ویدیوی زیر یه تاک کوتاه جذاب رو میبنیم. ولی بیاید یه کار باحال بکنیم توی 1 دقیقه اول ویدیو یه بازی…
خب این دفعه میانگین حدودا ۲۵ بود و دو سوم اون حدودا میشه ۱۶ در نتیجه این دفعه اونایی که ۱۵ رو انتخاب کرده بودن گزینه درست رو انتخاب کرده بودن. مرسی از همه شما که شرکت کردید🤗❤️
خب اولین چیزی که میخوام بگم اینه که این یه بازی معروفه و جاهای مختلفی این آزمایش انجام شده و به صورت واقعی به آدما جایزه دادن😂😅
این ویدئویی که تو پیام ریپلای شده هست خیلی جالبه و این ویدئو هم از این پست کانال Future دیدم جالب بود. جوابی که تو اون آزمایشا میگن یه عددی نزدیک ۱۳ رو به عنوان برنده اعلام میشه.
تحلیل این داستان از منظر نظریه بازیها این طوریه که اگه آدما به صورت تصادفی عدد انتخاب کنن (و تعداد شرکتکنندهها زیاد باشه) میانگین یه جایی نزدیک ۵۰ عه پس دو سومش میشه ۳۳ پس احتمالا بهترین جواب اونجاست.
اما اگه همه این طوری فک کنن چی میشه؟ خب اگه همه با منطق قبلی فک کنن ۳۳ رو انتخاب میکنن و میانگین میشه ۳۳ پس خوبه که من زرنگی کنم و ۲۲ رو انتخاب کنم تا ببرم. ولی اگه همه مثه من زرنگ باشن چی؟
خلاصه اگه همه این طوری فکر کنن این چرخه همین طور ادامه پیدا میکنه تا وقتی که همه صفر رو انتخاب کنن و اونجاست که هیچ کس نمیخواد نظرشو عوض کنه و همه برنده میشن. در نظر بازیها به چنین نقطهای میگن تعادل نش، یعنی جایی که بازیکنها تمایلی برای تغییر نظرشون ندارن.
تعادل نش به عنوان یه پیشبینی برای نتیجه بازیها در نظر گرفته میشه با فرض اینکه همهی بازیکنها عقلانیت نامحدود داشته باشند که در اغلب مواقع در اکثر مواقع این طور نیست. چرا؟ چون مغز ما نیازی نبوده که انقدر درگیری پیچیدگی بکنه خودش رو. تصمیمگیری همین طوریاش کار هزینهبری هست و فایده fully rational بودن اونقدر نیست که این همه هزینه بخوایم بکنیم. جالبه که مدلهای تصمیمگیریای که بر اساس free energy principle کار میکنن این رو نشون میدن.( یاد دوران ارشد بخیر. این ارتباط بین چیزها رو خیلی دوست داشتم.)
حالا یه سوالی که پیش میاد اینه که خب یعنی داری میگی تعادل نش کشکه و به درد نمیخوره؟
جوابم اینه که بستگی داره. نظریه بازیها به طور سنتی یه سری فرضیاتی داره که بر پایهی اون فرضیات فرموله شده و طبیعتا اگه اون فرضیات نقض بشه چیز خاصی هم نمیشه گفت. ولی به این معنا نیست که بیکاربرد باشه.
یه چیزی که خیلی در عمل دیده میشه اینه که با تکرار بازی نتیجه به سمت تعادل نش میل میکند چیزی که حتی تو نظرسنجی ما هم که یه آزمایش کنترل نشده بود هم دیدیم. گزینه درست در آزمایش اول ۲۲ و در بعدی ۱۵ بود و میانگین هم کمتر شده بود. تازه باوجود لجبازی یه سری از دوستامون که اگه بگی نپر تو چاه برای اینکه اثبات کنن که به خودم ربط داره میپرن تو چاه که حق هم دارن و طرز درست برخورد با کسی که خودشو بالاتر میبینه و توصیه میکنه همینه :)))
یه سری از دوستان باهوشمون در کامنت ها هم اومدن گفتن که این چه وضع نظرسنجیه و نمیدونم مردم میتونن رای بقیه رو ببین و رای خودشون رو عوض کنن و چه و چه.
جواب بنده این بود و هست که اولا قصد این نظرسنجی سرگرمی بود و نه انجام آزمایش کنترل شده. دو، اینکه در تعداد بالا اثر اون ۴ نفری که از رو خوش مزه بازی ۶۷ میزنن تاثیر گذار نخواهد بود. سه اینکه تغییر رای چیزیه که در اکثر سناریوهای واقعی اتفاق میفته و فقط مختص آزمایش ما نیست. یه فرض محدود کننده دیگهای که نظریه بازیها وجود داره اینه که همهی عاملها در یک لحظه تصمیم میگیرن و هیچ اطلاعاتی از تصمیم دیگری ندارن. که در خیلی از موارد چنین فرضی دور از واقعیته. چهارم این که عقلم نرسید گوگل فرم بذارم و مطمئنم همین ۷۰ نفرم اونجا شرکت نمیکردن، حتما باید به روم بیاری؟😒
خلاصه سوالی، نکتهای، فحشی اگه دارید، بگید در خدمتم.
#note
@SingularThinker
خب اولین چیزی که میخوام بگم اینه که این یه بازی معروفه و جاهای مختلفی این آزمایش انجام شده و به صورت واقعی به آدما جایزه دادن😂😅
این ویدئویی که تو پیام ریپلای شده هست خیلی جالبه و این ویدئو هم از این پست کانال Future دیدم جالب بود. جوابی که تو اون آزمایشا میگن یه عددی نزدیک ۱۳ رو به عنوان برنده اعلام میشه.
تحلیل این داستان از منظر نظریه بازیها این طوریه که اگه آدما به صورت تصادفی عدد انتخاب کنن (و تعداد شرکتکنندهها زیاد باشه) میانگین یه جایی نزدیک ۵۰ عه پس دو سومش میشه ۳۳ پس احتمالا بهترین جواب اونجاست.
اما اگه همه این طوری فک کنن چی میشه؟ خب اگه همه با منطق قبلی فک کنن ۳۳ رو انتخاب میکنن و میانگین میشه ۳۳ پس خوبه که من زرنگی کنم و ۲۲ رو انتخاب کنم تا ببرم. ولی اگه همه مثه من زرنگ باشن چی؟
خلاصه اگه همه این طوری فکر کنن این چرخه همین طور ادامه پیدا میکنه تا وقتی که همه صفر رو انتخاب کنن و اونجاست که هیچ کس نمیخواد نظرشو عوض کنه و همه برنده میشن. در نظر بازیها به چنین نقطهای میگن تعادل نش، یعنی جایی که بازیکنها تمایلی برای تغییر نظرشون ندارن.
تعادل نش به عنوان یه پیشبینی برای نتیجه بازیها در نظر گرفته میشه با فرض اینکه همهی بازیکنها عقلانیت نامحدود داشته باشند که در اغلب مواقع در اکثر مواقع این طور نیست. چرا؟ چون مغز ما نیازی نبوده که انقدر درگیری پیچیدگی بکنه خودش رو. تصمیمگیری همین طوریاش کار هزینهبری هست و فایده fully rational بودن اونقدر نیست که این همه هزینه بخوایم بکنیم. جالبه که مدلهای تصمیمگیریای که بر اساس free energy principle کار میکنن این رو نشون میدن.( یاد دوران ارشد بخیر. این ارتباط بین چیزها رو خیلی دوست داشتم.)
حالا یه سوالی که پیش میاد اینه که خب یعنی داری میگی تعادل نش کشکه و به درد نمیخوره؟
جوابم اینه که بستگی داره. نظریه بازیها به طور سنتی یه سری فرضیاتی داره که بر پایهی اون فرضیات فرموله شده و طبیعتا اگه اون فرضیات نقض بشه چیز خاصی هم نمیشه گفت. ولی به این معنا نیست که بیکاربرد باشه.
یه چیزی که خیلی در عمل دیده میشه اینه که با تکرار بازی نتیجه به سمت تعادل نش میل میکند چیزی که حتی تو نظرسنجی ما هم که یه آزمایش کنترل نشده بود هم دیدیم. گزینه درست در آزمایش اول ۲۲ و در بعدی ۱۵ بود و میانگین هم کمتر شده بود. تازه باوجود لجبازی یه سری از دوستامون که اگه بگی نپر تو چاه برای اینکه اثبات کنن که به خودم ربط داره میپرن تو چاه که حق هم دارن و طرز درست برخورد با کسی که خودشو بالاتر میبینه و توصیه میکنه همینه :)))
یه سری از دوستان باهوشمون در کامنت ها هم اومدن گفتن که این چه وضع نظرسنجیه و نمیدونم مردم میتونن رای بقیه رو ببین و رای خودشون رو عوض کنن و چه و چه.
جواب بنده این بود و هست که اولا قصد این نظرسنجی سرگرمی بود و نه انجام آزمایش کنترل شده. دو، اینکه در تعداد بالا اثر اون ۴ نفری که از رو خوش مزه بازی ۶۷ میزنن تاثیر گذار نخواهد بود. سه اینکه تغییر رای چیزیه که در اکثر سناریوهای واقعی اتفاق میفته و فقط مختص آزمایش ما نیست. یه فرض محدود کننده دیگهای که نظریه بازیها وجود داره اینه که همهی عاملها در یک لحظه تصمیم میگیرن و هیچ اطلاعاتی از تصمیم دیگری ندارن. که در خیلی از موارد چنین فرضی دور از واقعیته. چهارم این که عقلم نرسید گوگل فرم بذارم و مطمئنم همین ۷۰ نفرم اونجا شرکت نمیکردن، حتما باید به روم بیاری؟😒
خلاصه سوالی، نکتهای، فحشی اگه دارید، بگید در خدمتم.
#note
@SingularThinker
Telegram
Future
این مسئله نشوندهنده اینه که آدم ها میتونن در لول های مختلفی از همدیگه فک کنن و چقد انتخابهامون متاثر از اینه که فک میکنیم بقیه چجور انتخاب میکنن
به هرکدوم از این مراحل فکری، یک لول اختصاص دادند، یعنی در مرحله اول فکری، انتخاب 33.33 ، در مرحله دوم فکری انتخاب…
به هرکدوم از این مراحل فکری، یک لول اختصاص دادند، یعنی در مرحله اول فکری، انتخاب 33.33 ، در مرحله دوم فکری انتخاب…
❤3🔥1
خب این از بحث اولیه در مورد این نظرسنجی، چیزی که در اصل میخواستم بگم این بود که خیلی وقتها تحلیلای ریاضیاتی که از آمار و احتمال یا نظریهی بازیها در میاد در یک تک اتفاق جور در نمیاد.
یعنی مثلا شما با خودت فک میکنی که من ۱۰ بار تاس انداختم پس احتمالا ۵ بار پشت اومده ۵ بار رو پس برم کل زندگیم رو شرط ببندم رو این قضیه و جواب اینه که زارت. یا مثلا کسایی که تو این نظرسنجی جواب صفر رو همون در نظرسنجی اول انتخاب کردن و میدونستن که جواب "درست" از نظر تئوری اینه احتمالا حواسشون نبود که اون فرضیاتی که اون بالا زیرش خط کشیدم برقرار نیست و دچار همین خطا شدن.
حرفم اینه در کل که استفاده سادهانگارانه از حکمتهایی که از علوم تجربی یا ریاضی میگیریم میتونه خطرناک باشه و استدلال کردن و تفکر نقادانه همیشه میتونه کمک بکنه تا ببینیم واقعا صورت مسئله چیه و فرض اون نظریه چی بوده؟ اول از همه این رو دارم به خودم یادآوری میکنم.
دو اینکه آدمی نباید به خاطر تک باختهای زندگی آدم خودشو سرزنش کنه. اگه یه باری یه اشتباهی کرده، دنیا به آخر نرسیده و خیلی اوقات تقصیر ما نبوده اصلا. باید ادامه داد و اگه در تکرارهای متوالی مشخص شد که اشتباه میکنه اونجا باید تجدید نظر بکنه روی خودش و مدل تصمیمگیریش.
سه اینکه یه لمی من تو زندگیم دارم که در ادامه بخشیشو براتون میذارم و خیلی کمکم میکنه تو زندگی و اگه به اکثر جملاتی که تو متن بالا زیرشون خط کشیدم این تله همه یا هیچ رو میشه توش دید:
اینها خیلی به من کمک کرد که بفهمم تحلیل اتفاقات وقتی یک بار اتفاق میفتن و در درازمدت متفاوته و استمرار و ادامه دادن میتونه نتایج رو تغییر بده. مثلا از یه جایی از زندگی شروع کردم به رندوم عکس از طبیعت گرفتم بدون اینکه یه جلسه کلاسی رفته باشم یا اینکه اصلا دوربین حرفهای یا گوشی خوبی داشته باشم. صرفا سعی کردم تو هر موقعیتی شانسمو امتحان کنم و در درازمدت یه سری عکس خوب دارم که خودم از دیدنشون لذت میبرم.
#note
@SingularThinker
یعنی مثلا شما با خودت فک میکنی که من ۱۰ بار تاس انداختم پس احتمالا ۵ بار پشت اومده ۵ بار رو پس برم کل زندگیم رو شرط ببندم رو این قضیه و جواب اینه که زارت. یا مثلا کسایی که تو این نظرسنجی جواب صفر رو همون در نظرسنجی اول انتخاب کردن و میدونستن که جواب "درست" از نظر تئوری اینه احتمالا حواسشون نبود که اون فرضیاتی که اون بالا زیرش خط کشیدم برقرار نیست و دچار همین خطا شدن.
حرفم اینه در کل که استفاده سادهانگارانه از حکمتهایی که از علوم تجربی یا ریاضی میگیریم میتونه خطرناک باشه و استدلال کردن و تفکر نقادانه همیشه میتونه کمک بکنه تا ببینیم واقعا صورت مسئله چیه و فرض اون نظریه چی بوده؟ اول از همه این رو دارم به خودم یادآوری میکنم.
دو اینکه آدمی نباید به خاطر تک باختهای زندگی آدم خودشو سرزنش کنه. اگه یه باری یه اشتباهی کرده، دنیا به آخر نرسیده و خیلی اوقات تقصیر ما نبوده اصلا. باید ادامه داد و اگه در تکرارهای متوالی مشخص شد که اشتباه میکنه اونجا باید تجدید نظر بکنه روی خودش و مدل تصمیمگیریش.
سه اینکه یه لمی من تو زندگیم دارم که در ادامه بخشیشو براتون میذارم و خیلی کمکم میکنه تو زندگی و اگه به اکثر جملاتی که تو متن بالا زیرشون خط کشیدم این تله همه یا هیچ رو میشه توش دید:
لم تله همه یا هیچ: تقریبا هیچ راه حل یا راهکاری وجود نداره که در همه شرایط یا برای همه آدمها و شرایطها جواب بده زندگی انقدر ساده نیست احمق نباش. به عبارت کلی تر مطلق ها غالبا وجود ندارن مثل جملاتی که با همه یا هیچ شروع میشن به جز ریاضی که ساختگیه و کلا باید خیلی بهشون سخت گرفت.
اینها خیلی به من کمک کرد که بفهمم تحلیل اتفاقات وقتی یک بار اتفاق میفتن و در درازمدت متفاوته و استمرار و ادامه دادن میتونه نتایج رو تغییر بده. مثلا از یه جایی از زندگی شروع کردم به رندوم عکس از طبیعت گرفتم بدون اینکه یه جلسه کلاسی رفته باشم یا اینکه اصلا دوربین حرفهای یا گوشی خوبی داشته باشم. صرفا سعی کردم تو هر موقعیتی شانسمو امتحان کنم و در درازمدت یه سری عکس خوب دارم که خودم از دیدنشون لذت میبرم.
#note
@SingularThinker
👍3❤1
اینا رو هم دوست داشتم ببینید، من دوسشون دارم و بدون فیلتر و هیچ ادیتی هستن.
❤16🔥2
Singular Thinker
چه تفاوت است میان حَیَوان و آدمیت؟ مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت vs هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا آنچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند استاد سخن، سعدی تو غزل بالا به زیبایی تلاش میکنه آدم و مکان آدمیت رو تعریف کنه.…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍3
این آهنگ " با دللللل چون کبوترم ..." هست عجب غزل زیبایی رو انتخاب کردن از فروغی بسطامی:
دوش به خواب دیدهام روی ندیدهٔ تو را
وز مژه آب دادهام باغ نچیدهٔ تو را
قطره خون تازهای از تو رسیده بر دلم
به که به دیده جا دهم تازه رسیدهٔ تو را
با دل چون کبوترم انس گرفته چشم تو
رام به خود نمودهام بازِ رمیدهٔ تو را
من که به گوش خویشتن از تو شنیدهام سخن
چون شنوم ز دیگران حرف شنیدهٔ تو را
تیر و کمان عشق را هر که ندیده، گو ببین
پشت خمیده مرا، قد کشیدهٔ تو را
قامتم از خمیدگی صورت چنگ شد ولی
چنگ نمیتوان زدن زلف خمیدهٔ تو را
شام نمیشود دگر صبح کسی که هر سحر
زان خم طره بنگرد صبح دمیدهٔ تو را
خسته طرهٔ تو را چاره نکرد لعل تو
مهره نداد خاصیت، مارگزیدهٔ تو را
ای که به عشق او زدی خنده به چاک سینهام
شکر خدا که دوختم جیب دریدهٔ تو را
دست مکش به موی او مات مشو به روی او
تا نکشد به خون دل دامن دیدهٔ تو را
باز فروغی از درت روی طلب کجا برد
زان که کسی نمیخرد هیچ خریدهٔ تو را
#شعر
https://ganjoor.net/forooghi/divan-forooghi/ghazalf/sh12
@SingularThinker
دوش به خواب دیدهام روی ندیدهٔ تو را
وز مژه آب دادهام باغ نچیدهٔ تو را
قطره خون تازهای از تو رسیده بر دلم
به که به دیده جا دهم تازه رسیدهٔ تو را
با دل چون کبوترم انس گرفته چشم تو
رام به خود نمودهام بازِ رمیدهٔ تو را
من که به گوش خویشتن از تو شنیدهام سخن
چون شنوم ز دیگران حرف شنیدهٔ تو را
تیر و کمان عشق را هر که ندیده، گو ببین
پشت خمیده مرا، قد کشیدهٔ تو را
قامتم از خمیدگی صورت چنگ شد ولی
چنگ نمیتوان زدن زلف خمیدهٔ تو را
شام نمیشود دگر صبح کسی که هر سحر
زان خم طره بنگرد صبح دمیدهٔ تو را
خسته طرهٔ تو را چاره نکرد لعل تو
مهره نداد خاصیت، مارگزیدهٔ تو را
ای که به عشق او زدی خنده به چاک سینهام
شکر خدا که دوختم جیب دریدهٔ تو را
دست مکش به موی او مات مشو به روی او
تا نکشد به خون دل دامن دیدهٔ تو را
باز فروغی از درت روی طلب کجا برد
زان که کسی نمیخرد هیچ خریدهٔ تو را
#شعر
https://ganjoor.net/forooghi/divan-forooghi/ghazalf/sh12
@SingularThinker
❤5🔥1
یک ایدهی جالب و قابل بهبود
فرزاد بیان مناظرهی بین چت بات Claude Sonnet 3.5 رو که یکبار بهش نقش خداباور و یک بار ناخداباور داده شده رو پخش کرده و از ۵ تا چت بات دیگه خواسته که بهشون امتیاز بدن.
ایدهی جالبی بود ولی قطعا جای بهتر شدن هم داره. مثلا داشتم فک میکردم که شاید بشه از مدلهای reasoning استفاده کرد برای تشخیص قدرت استدلال مطرح شده در هر یکی از طرفین چوم خیلی از جاها به نظرم مغلطه مطرح شد.
یه چیز جالب و فرعی رو نمیدونم توجه کردید یا نه ولی بات خداباور وقتی میخواست جواب بده همیشه از آخرین بحث طرف مقابل شروع میکرد به جواب دادن و میرسید به اول ولی بات آتئیست این طور نبود. دلیلی داره فک میکنید؟
به نمرهبات ها هم خیلی توجه نکردم چون حواسم رو خود استدلالها بود شما سوگیریای دیدید تو نمرات؟ آیا مثلا باتی به طرفی غش کرده بود؟ یا اگه هر چیز جالب دیگهای دید بگید بهم.
https://youtu.be/z060xYPILMo?si=d5KxMXfST5Qznnsi
#video
@SingularThinker
فرزاد بیان مناظرهی بین چت بات Claude Sonnet 3.5 رو که یکبار بهش نقش خداباور و یک بار ناخداباور داده شده رو پخش کرده و از ۵ تا چت بات دیگه خواسته که بهشون امتیاز بدن.
ایدهی جالبی بود ولی قطعا جای بهتر شدن هم داره. مثلا داشتم فک میکردم که شاید بشه از مدلهای reasoning استفاده کرد برای تشخیص قدرت استدلال مطرح شده در هر یکی از طرفین چوم خیلی از جاها به نظرم مغلطه مطرح شد.
یه چیز جالب و فرعی رو نمیدونم توجه کردید یا نه ولی بات خداباور وقتی میخواست جواب بده همیشه از آخرین بحث طرف مقابل شروع میکرد به جواب دادن و میرسید به اول ولی بات آتئیست این طور نبود. دلیلی داره فک میکنید؟
به نمرهبات ها هم خیلی توجه نکردم چون حواسم رو خود استدلالها بود شما سوگیریای دیدید تو نمرات؟ آیا مثلا باتی به طرفی غش کرده بود؟ یا اگه هر چیز جالب دیگهای دید بگید بهم.
https://youtu.be/z060xYPILMo?si=d5KxMXfST5Qznnsi
#video
@SingularThinker
👍3🔥1
Singular Thinker
مدلسازی زبان - قسمت ششم همین اولش بگم این قسمت ازوناست که اگه نیبینی هم خیلی چیزی رو از دست نمیدی. پس اگه حال و حوصله نداری یا بعدا بخون یا بزن قسمت بعدی چون تو این قسمت میخوایم ببینیم داخل این مکانیزم attention چه شکلیه؟ با ذکر این نکته که این تنها حالت…
در ضمن بگم من با ادامه این سری پستها برمیگردم نه فورا ولی حتما😭😂
❤4🔥1
Entropy is decay and with decay nothing last forever.
- Ludwig Boltzmann
یا
چون عاقبت کار جهان نیستی است
- عمر خیام
دیروز داشتم با دوستم صحبت میکردم و بحث رسید که
بعد گفتیم که این لزوما بد هم نیست داشتم از این طرفداری میکردم که نامیرایی لزوما چیز مطلوبی نیست چون ما هیچ چیزی ازش نمیدونیم و انگار یه دنیای دیگه است.
بعد یاد بحثام با حافظ و مهدی افتادم جلو در دانشکده مکانیک و پرت شدم وسط خاطرات فنی. جالب این که شروع ورود من به هوش و مباحثش با مفهوم technological singularity بود بعد هم یه سری ارائه دانشکده فلسفه علم شریف و تهران من باب امکان اراده آزاد در عاملهای هوش مصنوعی. چند وقتیه خیلی دور شدم از این مبحث ولی برمیگردم بهش علی الحساب قسمت اول رادیوگیک یا این سخنرانی رو میتونیم گوش کنیم تا یه کلیتی از موضوع دستمون بیاد.
ولی برگردم به بحث و بپرسم آیا مرگ واقعا چیز بدیه؟ و این ویدئو از کانال وزین تفسیر بیضوی رو پرت کنم اینجا و بگم فقط با هدفون گوشش کنید یا جایی که راحتید با شنیدن فحش🔞⚠️
که این دو بیت رو از سنایی میخونه:
https://ganjoor.net/sanaee/divans/ghaside-sanaee/sh191
ویدئو:
https://youtube.com/shorts/vyMI8OpXYoY?si=md6jtnLr5AyZJ_Jk
#note #شعر
@SingularThinker
- Ludwig Boltzmann
یا
چون عاقبت کار جهان نیستی است
- عمر خیام
دیروز داشتم با دوستم صحبت میکردم و بحث رسید که
خوب یا بد، هر چیزی تاریخ انقضا دارد حتی روابط انسانی و در بهترین شرایط تا وقت مرگ یکی از طرفین.
بعد گفتیم که این لزوما بد هم نیست داشتم از این طرفداری میکردم که نامیرایی لزوما چیز مطلوبی نیست چون ما هیچ چیزی ازش نمیدونیم و انگار یه دنیای دیگه است.
بعد یاد بحثام با حافظ و مهدی افتادم جلو در دانشکده مکانیک و پرت شدم وسط خاطرات فنی. جالب این که شروع ورود من به هوش و مباحثش با مفهوم technological singularity بود بعد هم یه سری ارائه دانشکده فلسفه علم شریف و تهران من باب امکان اراده آزاد در عاملهای هوش مصنوعی. چند وقتیه خیلی دور شدم از این مبحث ولی برمیگردم بهش علی الحساب قسمت اول رادیوگیک یا این سخنرانی رو میتونیم گوش کنیم تا یه کلیتی از موضوع دستمون بیاد.
ولی برگردم به بحث و بپرسم آیا مرگ واقعا چیز بدیه؟ و این ویدئو از کانال وزین تفسیر بیضوی رو پرت کنم اینجا و بگم فقط با هدفون گوشش کنید یا جایی که راحتید با شنیدن فحش🔞⚠️
که این دو بیت رو از سنایی میخونه:
اگر مرگ خود هیچ راحت نداردمعنی قلتبان رو هم خودتون سرچ کنید. خوندن قصیده کاملش هم خالی از لطف نیست:
نه بازت رهاند همی جاودانی
اگر خوش خویی از گران قلتبانان
وگر بدخویی از گران قلتبانی
https://ganjoor.net/sanaee/divans/ghaside-sanaee/sh191
ویدئو:
https://youtube.com/shorts/vyMI8OpXYoY?si=md6jtnLr5AyZJ_Jk
#note #شعر
@SingularThinker
👍2❤1
Forwarded from Mathematical Musings
Years After the Early Death of a Math Genius, Her Ideas Gain New Life
A new proof extends the work of the late Maryam Mirzakhani, cementing her legacy as a pioneer of alien mathematical realms.
https://www.quantamagazine.org/years-after-the-early-death-of-a-math-genius-her-ideas-gain-new-life-20250303/
A new proof extends the work of the late Maryam Mirzakhani, cementing her legacy as a pioneer of alien mathematical realms.
https://www.quantamagazine.org/years-after-the-early-death-of-a-math-genius-her-ideas-gain-new-life-20250303/
Quanta Magazine
Years After the Early Death of a Math Genius, Her Ideas Gain New Life | Quanta Magazine
A new proof extends the work of the late Maryam Mirzakhani, cementing her legacy as a pioneer of alien mathematical realms.
❤2🔥1
Mathematical Musings
Years After the Early Death of a Math Genius, Her Ideas Gain New Life A new proof extends the work of the late Maryam Mirzakhani, cementing her legacy as a pioneer of alien mathematical realms. https://www.quantamagazine.org/years-after-the-early-death…
دستم خورد و اومد اینجا ولی باشه تا خوشحال باشیم یکم حداقل😂🤟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2❤1
Forwarded from Mathematical Musings
در سال ۱۹۳۱ در یه مجله آلمانی مقاله ای منتشر شد که عنوانش(به انگلیسی) می شد:
On Formally Undecidable Propositions of
Principia Mathematica and Related Systems
به نسبت، عنوان جسورانه ای محسوب می شد از یک جوان ۲۵ ساله. عنوان مقاله اشاره می کرد به اثری از دو ریاضیدان برجسته یعنی وایتهد و راسل که کتاب سه جلدی
Principia Mathematica
درباره منطق و مبانی ریاضی نوشته بودند. مقاله نقطه عطفی در تاریخ منطق و ریاضی محسوب می شد و یکی از مهمترین آثار در این زمینه. البته در زمان انتشار مقاله نه عنوانش و نه محتویاتش برای خیلی از ریاضیدان ها جذابیتی نداشت. خود اثر سه جلدی وایتهد و راسل هم تقریبا به بخش زیادی از ریاضیات ارتباطی نداشت و پیش نیاز مطالعه خیلی از شاخه های ریاضی محسوب نمی شد. مقاله هم اونقدر تکنیکی بود که فقط افراد متخصص می تونستند ازش سر در بیارند. مقاله گودل حمله ای بود به یک مساله اساسی در مبانی ریاضیات.
در هندسه از زمان بسیار قدیم با مساله ای مواجه بودند که اصولی رو به عنوان حقایق می پذیرفتند و بعد قضایایی رو از اون اصول نتیجه می گرفتند.(مثل این اصل که از هر دو نقطه یک خط راست می گذره). در واقع با پذیرش چند اصل می شد سیستمی عظیمی رو بنا کرد که قضایای زیادی در اون قابل اثبات بود. سال ها همه این رو پذیرفته بودند که با فرض درست بودن اصول می شه اون قضایا رو اثبات کرد. یعنی اگر چند تا اصل رو به عنوان اصول اولیه بپذیریم، با چاشنی کمی استدلال و منطق می شه درباره هر گزاره ای تصمیم گرفت. گودل با قضایای خودش این باور چند هزار ساله رو به لرزه در آورد، یعنی ثابت کرد که حتی در یه سیستم ساده مثل حساب و بررسی اعداد صحیح، وقتی که axiomatic بشه، به گزاره هایی می رسیم که نه می شه اثباتش کرد و نه ردش کرد. در واقع برخلاف تصوری که سال های قبل برای بعضی از ریاضیدان ها به وجود اومده بود، ریاضیات رو نمی شد به مجموعه ای از axiom ها کاهش داد.
On Formally Undecidable Propositions of
Principia Mathematica and Related Systems
به نسبت، عنوان جسورانه ای محسوب می شد از یک جوان ۲۵ ساله. عنوان مقاله اشاره می کرد به اثری از دو ریاضیدان برجسته یعنی وایتهد و راسل که کتاب سه جلدی
Principia Mathematica
درباره منطق و مبانی ریاضی نوشته بودند. مقاله نقطه عطفی در تاریخ منطق و ریاضی محسوب می شد و یکی از مهمترین آثار در این زمینه. البته در زمان انتشار مقاله نه عنوانش و نه محتویاتش برای خیلی از ریاضیدان ها جذابیتی نداشت. خود اثر سه جلدی وایتهد و راسل هم تقریبا به بخش زیادی از ریاضیات ارتباطی نداشت و پیش نیاز مطالعه خیلی از شاخه های ریاضی محسوب نمی شد. مقاله هم اونقدر تکنیکی بود که فقط افراد متخصص می تونستند ازش سر در بیارند. مقاله گودل حمله ای بود به یک مساله اساسی در مبانی ریاضیات.
در هندسه از زمان بسیار قدیم با مساله ای مواجه بودند که اصولی رو به عنوان حقایق می پذیرفتند و بعد قضایایی رو از اون اصول نتیجه می گرفتند.(مثل این اصل که از هر دو نقطه یک خط راست می گذره). در واقع با پذیرش چند اصل می شد سیستمی عظیمی رو بنا کرد که قضایای زیادی در اون قابل اثبات بود. سال ها همه این رو پذیرفته بودند که با فرض درست بودن اصول می شه اون قضایا رو اثبات کرد. یعنی اگر چند تا اصل رو به عنوان اصول اولیه بپذیریم، با چاشنی کمی استدلال و منطق می شه درباره هر گزاره ای تصمیم گرفت. گودل با قضایای خودش این باور چند هزار ساله رو به لرزه در آورد، یعنی ثابت کرد که حتی در یه سیستم ساده مثل حساب و بررسی اعداد صحیح، وقتی که axiomatic بشه، به گزاره هایی می رسیم که نه می شه اثباتش کرد و نه ردش کرد. در واقع برخلاف تصوری که سال های قبل برای بعضی از ریاضیدان ها به وجود اومده بود، ریاضیات رو نمی شد به مجموعه ای از axiom ها کاهش داد.
🔥1
اگه اطلاعات تکمیلی خواستید تو این پست یه ویدئو جالب رو معرفی کردم.
Telegram
Singular Thinker
"We must know. We will know", stated David Hilbert. However, maybe we don't know, or we can't know. Hmmm?
توصیه میکنم حتما این ویدیوی زیبا از کانال Veritasuim رو ببینید، حتما چند دیقهی اولشو ببینید خود به خود جذب میشید اگر علاقهمند/کنجکاو به موضوعش…
توصیه میکنم حتما این ویدیوی زیبا از کانال Veritasuim رو ببینید، حتما چند دیقهی اولشو ببینید خود به خود جذب میشید اگر علاقهمند/کنجکاو به موضوعش…
🔥2👍1