Forwarded from روزهای زیبای زندگی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تفکر_سیستمی_در_مدرسه
کلاس تلفیقی «تفکر و پژوهش» و «کار و فناوری» برای دانشآموزان پنجم و ششم دبستان روستا
چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۷
@ahakelan
کلاس تلفیقی «تفکر و پژوهش» و «کار و فناوری» برای دانشآموزان پنجم و ششم دبستان روستا
چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۷
@ahakelan
Forwarded from روزهای زیبای زندگی
#تفکر_سیستمی_در_مدرسه
چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۷
کلاس تلفیقی «تفکر و پژوهش» و «کار و فناوری» برای دانشآموزان پنجم و ششم دبستان روستا
امسال دومین سالیست که با خانم مهندس فربد و آقای دکتر جهانزاد میهمان دبستان شهید محمدی آهکلان هستیم.
کلاسهای مدرسه مختلط و «دو پایه» است. یعنی مثلا دانشآموزان پسر و دختری که کلاس پنجم و ششم هستند، با هم در یک کلاس هستند. ابتدای کلاس، دانشآموزان کلاس ششم که سال قبل کلاس پنجمی بودند، فعالیتهای سال قبل و نتایجش را برای کلاس پنجمیها توضیح دادند.
فعالیت بعدی که طبق طرح دانشآموزان قرار است در مدرسه انجام شود، ساخت سرویس بهداشتیست. برای فهم مساله گفتگویی در کلاس انجام شد و میزان استفاده دانشآموزان از سرویس بهداشتی و دلایل استفاده نکردن از سرویس بهداشتی را بررسی کردیم:
- استفاده نمیکنیم چون کثیف است؛ ترسناک است؛
- استفاده میکنم چون مجبورم
- کثیف است چون قابل تمیز شدن نیست
- ترسناک است چون سقفش کوتاه است
- جایش خوب نیست چون فضای بازی را گرفته
- صبر میکنیم تا مدرسه تعطیل شود و بعد برای استفاده از سرویس بهداشتی تا خانهمان میدویم...
گفتگوی بچهها به چاه دستشویی کشیده شد و در مورد روش ساخت چاه و ابعاد و کارکرد چاه فاضلاب بحثهای خوبی شکل گرفت:
- فضولات انسانی یک بخش مایع و یک بخش جامد دارد
- بخش مایع جذب زمین میشود.
- بخش جامد، توسط باکتریها به گاز متان و گازهای دیگر تبدیل میشود.
- گاز متان قابل استفاده برای گرمایش و پخت و پز است.
- اگر گاز مجرایی برای خروج نداشته باشد، امکان انفجار و ریزش چاه وجود دارد.
- اگر بخش مایع جذب زمین نشود، چاه خیلی زود پر میشود.
- بخش مایع که به زمین میرود، آبهای زیرزمینی را آلوده میکند.
- چاه توالت و حمام باید یکی باشد یا متفاوت باشد؟
- به جای ساخت چاههای سنتی، میتوانیم از مخازن سپتیک پلیاتیلنی استفاده کنیم (ساختار و مزایای این مخازن را در کلاس با جزییات بررسی کردیم).
- بخش جامد گاهی خوب تجزیه نمیشود و چاه پر میشود (مخصوصا اگر برای از بین بردن سوسک، مواد نفتی در چاه ریخته شود که فعالیت باکتریها را مختل میکند).
- کسانی که چاه را تخلیه میکنند، فضولات را کجا میبرند؟!
بدترین قسمت ماجرا آنجا بود که یکی از دانشآموزان گفت:
- آقا ما دیدهایم کجا میبرند. میبرند دم رودخانه آنجا خالی میکنند و مخزنشان را هم همانجا با آب رودخانه میشویند!!! 😳😳😳
گفتگو در مورد سرویس بهداشتی و روش ترسیم نقشه و تعداد سرویسهای لازم و جانمایی سرویسهای دخترها و پسرها و جای روشوییها و نکات دیگری که برای دانشآموزان مهم بود ادامه پیدا کرد و به پیشنهادهای اولیهای برای طراحی سرویسهای بهداشتی رسیدیم.
تلاش برای حل مسالههای واقعی، سرشار از فرصتهای یادگیری است. هم تمرین ریاضی کردیم؛ هم چیزهایی از علوم یاد گرفتیم؛ هم با روش نقشهکشی ساختمان آشنا شدیم؛ هم در مورد محیط زیست و آلودگی آب و خاک گفتگو کردیم.
علاوه بر این، در طول مدت کلاس، تمام بچهها با تمام وجود در بحث شرکت میکردند، چون موضوع کلاس به آنها مربوط بود...
@ahakelan
چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۷
کلاس تلفیقی «تفکر و پژوهش» و «کار و فناوری» برای دانشآموزان پنجم و ششم دبستان روستا
امسال دومین سالیست که با خانم مهندس فربد و آقای دکتر جهانزاد میهمان دبستان شهید محمدی آهکلان هستیم.
کلاسهای مدرسه مختلط و «دو پایه» است. یعنی مثلا دانشآموزان پسر و دختری که کلاس پنجم و ششم هستند، با هم در یک کلاس هستند. ابتدای کلاس، دانشآموزان کلاس ششم که سال قبل کلاس پنجمی بودند، فعالیتهای سال قبل و نتایجش را برای کلاس پنجمیها توضیح دادند.
فعالیت بعدی که طبق طرح دانشآموزان قرار است در مدرسه انجام شود، ساخت سرویس بهداشتیست. برای فهم مساله گفتگویی در کلاس انجام شد و میزان استفاده دانشآموزان از سرویس بهداشتی و دلایل استفاده نکردن از سرویس بهداشتی را بررسی کردیم:
- استفاده نمیکنیم چون کثیف است؛ ترسناک است؛
- استفاده میکنم چون مجبورم
- کثیف است چون قابل تمیز شدن نیست
- ترسناک است چون سقفش کوتاه است
- جایش خوب نیست چون فضای بازی را گرفته
- صبر میکنیم تا مدرسه تعطیل شود و بعد برای استفاده از سرویس بهداشتی تا خانهمان میدویم...
گفتگوی بچهها به چاه دستشویی کشیده شد و در مورد روش ساخت چاه و ابعاد و کارکرد چاه فاضلاب بحثهای خوبی شکل گرفت:
- فضولات انسانی یک بخش مایع و یک بخش جامد دارد
- بخش مایع جذب زمین میشود.
- بخش جامد، توسط باکتریها به گاز متان و گازهای دیگر تبدیل میشود.
- گاز متان قابل استفاده برای گرمایش و پخت و پز است.
- اگر گاز مجرایی برای خروج نداشته باشد، امکان انفجار و ریزش چاه وجود دارد.
- اگر بخش مایع جذب زمین نشود، چاه خیلی زود پر میشود.
- بخش مایع که به زمین میرود، آبهای زیرزمینی را آلوده میکند.
- چاه توالت و حمام باید یکی باشد یا متفاوت باشد؟
- به جای ساخت چاههای سنتی، میتوانیم از مخازن سپتیک پلیاتیلنی استفاده کنیم (ساختار و مزایای این مخازن را در کلاس با جزییات بررسی کردیم).
- بخش جامد گاهی خوب تجزیه نمیشود و چاه پر میشود (مخصوصا اگر برای از بین بردن سوسک، مواد نفتی در چاه ریخته شود که فعالیت باکتریها را مختل میکند).
- کسانی که چاه را تخلیه میکنند، فضولات را کجا میبرند؟!
بدترین قسمت ماجرا آنجا بود که یکی از دانشآموزان گفت:
- آقا ما دیدهایم کجا میبرند. میبرند دم رودخانه آنجا خالی میکنند و مخزنشان را هم همانجا با آب رودخانه میشویند!!! 😳😳😳
گفتگو در مورد سرویس بهداشتی و روش ترسیم نقشه و تعداد سرویسهای لازم و جانمایی سرویسهای دخترها و پسرها و جای روشوییها و نکات دیگری که برای دانشآموزان مهم بود ادامه پیدا کرد و به پیشنهادهای اولیهای برای طراحی سرویسهای بهداشتی رسیدیم.
تلاش برای حل مسالههای واقعی، سرشار از فرصتهای یادگیری است. هم تمرین ریاضی کردیم؛ هم چیزهایی از علوم یاد گرفتیم؛ هم با روش نقشهکشی ساختمان آشنا شدیم؛ هم در مورد محیط زیست و آلودگی آب و خاک گفتگو کردیم.
علاوه بر این، در طول مدت کلاس، تمام بچهها با تمام وجود در بحث شرکت میکردند، چون موضوع کلاس به آنها مربوط بود...
@ahakelan
#شناخت_احساسات_خود
#ابراز_احساسات
#ابراز_وجود
#جرأت_ورزی
#ارتباط_بدون_خشونت
#احترام
#گام_های_تفکر
قسمت اول
در ادامه مبحث شناخت احساسات خود در هفته گذشته، در هفته جاری با دانش آموزان تمرین های دیگری انجام دادیم.
این کلاس ها 40 دقیقه ای هستند.
در کلاس اول قبل از ورود، عنوان حس های مختلف را به تعداد دانش آموزان، روی کاغذهای جداگانه نوشته بودم و وقتی وارد کلاس شدم از هر دانش آموز خواستم یک کاغذ بردارد و به صورتی که در آن نوشته شده است به همه سلام کند.
در کلاس دوم از بچه ها خواستم دور یک دایره بایستند و 30 ثانیه دست های خود را مشت کنند و سپس به آرامی رها کنند و درباره این تمرین گفت و گو کردیم.
در کلاس سوم برای 4 حس خوشحالی، غم، غرور و چندش با بچه ها صندلی بازی کردیم.
در کلاس چهارم تمرین جلسه قبل را ادامه دادیم؛ اجرای حس و نمایش آن و بیان موقعیت هایی که وقتی در آن قرار می گیریم دچار این حس می شویم.
آنچه می خوانید مروری بر یادگیری های من از اتفاقات کلاس چهارم است.
وقتی وارد کلاس شدم از گروه «خوشحالی» خواستم برای ارائه بیایند.
پس از پایان ارائه، به یکی از اعضای گروه گفتم: چه چیزی تو را 1 عدد خوشحال می کند؟
- وقتی دوستم را می بینم.
بعد به او گفتم حالا 1 عدد خوشحالی را نشان بده و یک لبخند زد.
دوباره از او پرسیدم: اگر بخواهی به بالاترین مقدار خوشحالی یک عدد اختصاص بدهی چه عددی را اختصاص می دهی؟
- عدد 1000
سپس پرسیدم چه چیزی تو را 1000 تا خوشحال می کند؟
- اینکه مامانم و بابام از من راضی باشند
بعد به او گفتم: حالا هزار تا خوشحالی را نشان بده و این بار کمی بیشتر از دفعه قبلی لبخند زد.
به او گفتم خوشحالی 1 با خوشحالی 1000 راچقدر شبیه هم نشان دادی؟ پاسخ داد همین طور است و تفاوت این دو حالت در صورت من خیلی مشخص نیست.
بعد از بچه ها پرسیدم آیا لازم است ابراز احساسات مان در شرایط مختلف متفاوت باشد؟
- لازم است زیرا ممکن است مثلا یک نفر به ما یک هدیه بدهد و ما از آن 10 عدد خوشحال شویم و 100 عدد خوشحالی نشان بدهیم و آن فرد فکر کند که ما را 100 عدد خوشحال کرده است و از این به بعد برای ما همان کار را تکرار کند، این در حالی است که ما از هدیه او فقط 10 تا خوشحال می شویم.
- خانم این اتفاق برای من افتاد. یک نفر برایم یک روسری خرید و من خیلی ابراز خوشحالی کردم. تازه روسری ای که گرفته بود خیلی هم زشت بود و من اصلا آن را دوست نداشتم ولی خیلی تشکر و قدردانی کردم و او دفعه بعدی هم یک روسری دیگر هدیه گرفت.
بحث مان از اهمیت #ابراز_احساسات به سمت #ابراز_وجود و #جرأت_ورزی رفت. از بچه ها پرسیدم در این جور مواقع چه کاری می توانیم انجام دهیم؟
- کاری نمی توانیم انجام دهیم زیرا اگر یک نفر چیزی برای ما بخرد و ما به او بگوییم که این را دوست نداریم، بد می شود.
- من فکر می کنم به افرادی که برای مان مهم هستند باید بتوانیم بگوییم، زیرا اگر نگوییم مدام آن کار را تکرار می کنند و تصورشان هم این است که دارند ما را خوشحال می کنند در حالی که ما ناراحت و ناراحت تر می شویم.
بعد یکی از بچه ها گفت: من کوچک بودم و یک نفر از نزدیکان برای تولدم یک هدیه آورد که خراب بود. پای تلفن از او تشکر کردم و بعد گفتم البته هدیه ام خراب بود و درست کار نمی کرد. مامانم که کنارم نشسته بود من را سرزنش کرد و گفت کار بدی کردی، آدم که از هدیه ایراد نمی گیرد، یک نفر دیگر هم پیش مامانم نشسته بود و حرف مامانم را تأیید کرد. من هم یادگرفتم که از این به بعد اگر یک هدیه گرفتم و خراب بود به کسی نگویم که خراب است.
از او برای اینکه کلاس را امین دانسته و خاطره شخصی اش را با ما به اشتراک گذاشته است تشکر کردم و گفتم بچه ها چه کسانی مشابه این اتفاق برای شان افتاده و احساس ناراحتی زیادی را تجربه کرده اند و همراه با آنها دست خودم را هم بالا بردم و پس از چند لحظه به آنها گفتم بیایید از یک زاویه دیگر به موضوع نگاه کنیم. ما حدود 3000 سال حکومت پادشاهی داشتیم، حکومت پادشاهی چه ویژگی هایی دارد؟
- همه باید به حرف پادشاه گوش دهند و هر کس از فرمان پادشاه سرپیچی کند مجازات می شود.
- اگر در مقابل پادشاه حرفی بزنی که پادشاه ناراحت شود مجازات می شوی.
- چون نمی توانی حرفت را رو در روی پادشاه بزنی پنهان کاری می کنی.
- برای اینکه پادشاه به خواسته ات گوش کند باید چاپلوسی کنی.
بعد رو به آنها گفتم البته پادشاهی انواع دارد، اما در بیشتر پادشاهی ها این ویژگی هایی که شما گفتید هست. حالا به این فکر کنید که پدر و مادر ما و پدربزرگ و مادربزرگ ما و اجداد ما همه و همه در فرهنگی بزرگ شدند که ناخودآگاه پنهان کردن احساسات را یادگرفته اند و اگر به ما هم اینطور یادداده اند تقصیری نداشته اند اما این دلیل نمی شود که ما هم این طور باشیم و با فرزندان این طور رفتار کنیم.
ادامه دارد ..
@SocialSystemsThinking
#ابراز_احساسات
#ابراز_وجود
#جرأت_ورزی
#ارتباط_بدون_خشونت
#احترام
#گام_های_تفکر
قسمت اول
در ادامه مبحث شناخت احساسات خود در هفته گذشته، در هفته جاری با دانش آموزان تمرین های دیگری انجام دادیم.
این کلاس ها 40 دقیقه ای هستند.
در کلاس اول قبل از ورود، عنوان حس های مختلف را به تعداد دانش آموزان، روی کاغذهای جداگانه نوشته بودم و وقتی وارد کلاس شدم از هر دانش آموز خواستم یک کاغذ بردارد و به صورتی که در آن نوشته شده است به همه سلام کند.
در کلاس دوم از بچه ها خواستم دور یک دایره بایستند و 30 ثانیه دست های خود را مشت کنند و سپس به آرامی رها کنند و درباره این تمرین گفت و گو کردیم.
در کلاس سوم برای 4 حس خوشحالی، غم، غرور و چندش با بچه ها صندلی بازی کردیم.
در کلاس چهارم تمرین جلسه قبل را ادامه دادیم؛ اجرای حس و نمایش آن و بیان موقعیت هایی که وقتی در آن قرار می گیریم دچار این حس می شویم.
آنچه می خوانید مروری بر یادگیری های من از اتفاقات کلاس چهارم است.
وقتی وارد کلاس شدم از گروه «خوشحالی» خواستم برای ارائه بیایند.
پس از پایان ارائه، به یکی از اعضای گروه گفتم: چه چیزی تو را 1 عدد خوشحال می کند؟
- وقتی دوستم را می بینم.
بعد به او گفتم حالا 1 عدد خوشحالی را نشان بده و یک لبخند زد.
دوباره از او پرسیدم: اگر بخواهی به بالاترین مقدار خوشحالی یک عدد اختصاص بدهی چه عددی را اختصاص می دهی؟
- عدد 1000
سپس پرسیدم چه چیزی تو را 1000 تا خوشحال می کند؟
- اینکه مامانم و بابام از من راضی باشند
بعد به او گفتم: حالا هزار تا خوشحالی را نشان بده و این بار کمی بیشتر از دفعه قبلی لبخند زد.
به او گفتم خوشحالی 1 با خوشحالی 1000 راچقدر شبیه هم نشان دادی؟ پاسخ داد همین طور است و تفاوت این دو حالت در صورت من خیلی مشخص نیست.
بعد از بچه ها پرسیدم آیا لازم است ابراز احساسات مان در شرایط مختلف متفاوت باشد؟
- لازم است زیرا ممکن است مثلا یک نفر به ما یک هدیه بدهد و ما از آن 10 عدد خوشحال شویم و 100 عدد خوشحالی نشان بدهیم و آن فرد فکر کند که ما را 100 عدد خوشحال کرده است و از این به بعد برای ما همان کار را تکرار کند، این در حالی است که ما از هدیه او فقط 10 تا خوشحال می شویم.
- خانم این اتفاق برای من افتاد. یک نفر برایم یک روسری خرید و من خیلی ابراز خوشحالی کردم. تازه روسری ای که گرفته بود خیلی هم زشت بود و من اصلا آن را دوست نداشتم ولی خیلی تشکر و قدردانی کردم و او دفعه بعدی هم یک روسری دیگر هدیه گرفت.
بحث مان از اهمیت #ابراز_احساسات به سمت #ابراز_وجود و #جرأت_ورزی رفت. از بچه ها پرسیدم در این جور مواقع چه کاری می توانیم انجام دهیم؟
- کاری نمی توانیم انجام دهیم زیرا اگر یک نفر چیزی برای ما بخرد و ما به او بگوییم که این را دوست نداریم، بد می شود.
- من فکر می کنم به افرادی که برای مان مهم هستند باید بتوانیم بگوییم، زیرا اگر نگوییم مدام آن کار را تکرار می کنند و تصورشان هم این است که دارند ما را خوشحال می کنند در حالی که ما ناراحت و ناراحت تر می شویم.
بعد یکی از بچه ها گفت: من کوچک بودم و یک نفر از نزدیکان برای تولدم یک هدیه آورد که خراب بود. پای تلفن از او تشکر کردم و بعد گفتم البته هدیه ام خراب بود و درست کار نمی کرد. مامانم که کنارم نشسته بود من را سرزنش کرد و گفت کار بدی کردی، آدم که از هدیه ایراد نمی گیرد، یک نفر دیگر هم پیش مامانم نشسته بود و حرف مامانم را تأیید کرد. من هم یادگرفتم که از این به بعد اگر یک هدیه گرفتم و خراب بود به کسی نگویم که خراب است.
از او برای اینکه کلاس را امین دانسته و خاطره شخصی اش را با ما به اشتراک گذاشته است تشکر کردم و گفتم بچه ها چه کسانی مشابه این اتفاق برای شان افتاده و احساس ناراحتی زیادی را تجربه کرده اند و همراه با آنها دست خودم را هم بالا بردم و پس از چند لحظه به آنها گفتم بیایید از یک زاویه دیگر به موضوع نگاه کنیم. ما حدود 3000 سال حکومت پادشاهی داشتیم، حکومت پادشاهی چه ویژگی هایی دارد؟
- همه باید به حرف پادشاه گوش دهند و هر کس از فرمان پادشاه سرپیچی کند مجازات می شود.
- اگر در مقابل پادشاه حرفی بزنی که پادشاه ناراحت شود مجازات می شوی.
- چون نمی توانی حرفت را رو در روی پادشاه بزنی پنهان کاری می کنی.
- برای اینکه پادشاه به خواسته ات گوش کند باید چاپلوسی کنی.
بعد رو به آنها گفتم البته پادشاهی انواع دارد، اما در بیشتر پادشاهی ها این ویژگی هایی که شما گفتید هست. حالا به این فکر کنید که پدر و مادر ما و پدربزرگ و مادربزرگ ما و اجداد ما همه و همه در فرهنگی بزرگ شدند که ناخودآگاه پنهان کردن احساسات را یادگرفته اند و اگر به ما هم اینطور یادداده اند تقصیری نداشته اند اما این دلیل نمی شود که ما هم این طور باشیم و با فرزندان این طور رفتار کنیم.
ادامه دارد ..
@SocialSystemsThinking
#شناخت_احساسات_خود
#ابراز_احساسات
#ابراز_وجود
#جرأت_ورزی
#ارتباط_بدون_خشونت
#احترام
#گام_های_تفکر
قسمت دوم
بعد یکی از بچه ها گفت خانم اصلا نمی شود، دو حالت دارد:
حالت اول اگر کسی کاری می کند که ما از آن کار ناراحت می شویم و بخواهیم درباره آن ابراز ناراحتی کنیم، می گوید به من بی احترامی کردی دختره پررو؟ بعد هم یکی می زند در گوش مان و می گوید ساکت باش، چه کسی به تو حق اظهارنظر داد و یا مؤدبانه تر می گوید به شما ربطی ندارد و خیلی محترمانه شخصیت ما را با خاک یکسان می کند.
حالت دوم ما به کسی که او را ناراحت کردیم اجازه دهیم که درباره کاری که او را ناراحت کرده صحبت کند و حرف او را بپذیریم از سر و کول مان بالا می رود و پررو می شود. برای همین در هیچ حالتی اصلا نمی شود ناراحتی را ابراز کرد و یا اجازه داد که کسی ناراحتی اش را ابراز کند و بعضی از بچه های کلاس با سر حرف های او را تأیید کردند.
به بچه ها گفتم این همان روحیه است که نسل به نسل در ما نهادینه شده و لازم است کم کم آن را تغییر دهیم تا هر روزی که می گذرد زندگی بهتری را تجربه کنیم.
بعد رو به آنها گفتم شروع کلاس مان را به خاطر بیاورید، من یک جمله گفتم: «من از ناهماهنگی هایی که در انجام پروژه شورای دانش آموزی وجود داشت و برخی مسئولیت ها نیمه کاره رها شد، ناراحت شدم».
آیا به کسی بی احترامی کردم؟ ممکن بود بگویم: «شما واقعا دانش آموزان بی مسئولیتی هستید که وظیفه خود را رها کردید» چه تفاوتی بین این دو حالت وجود دارد؟
- خوب در این صورت شخصیت ما را زیر سؤال برده بودید و ما بسیار ناراحت می شدیم اما در حالت اول نه تنها ناراحت نشدیم، به فکر هم فرو رفتیم.
- پس لازم است راهش را یادبگیریم.
- خانم این خیلی سخت است، واقعا همان دو حالتی که من گفتم بهتر است، هر وقت کسی ناراحت مان کرد بریزیم درون خودمان و چیزی نگوییم و هر کسی را هم ناراحت کردیم به روی خودمان نیاوریم.
- نه این راه اصلا خوب نیست، زیرا همیشه در وجودمان با خودمان دعوا داریم.
رو به همه گفتم بچه ها این یک مهارت است و باید کم کم آن را تمرین کنیم و کلاس را ادامه دادیم.
در ادامه خوشحالی ها یکی از بچه ها ناخودآگاه گفت: من از «ماکان بند» خیلی خوشم می آید و دیگری گفت: «ماکان بند» افتضاح است. با لبخند رو به او گفتم می توانم بگویم «ماکان بند» جز خوانندگان مورد علاقه من نیست. دست هایش را به علامت تسلیم بالا گرفت و بعد گفت بله و رو به دوستش کرد و با لبخند و #احترام گفت: «ماکان بند» جز خوانندگان مورد علاقه من نیست و کلاس را ادامه دادیم.
آخرهای کلاس بود که یک باره همه بچه ها با هم سروصدا کردند و به حرف هم گوش نمی دادند و من ناخودآگاه با لحن جدی تری گفتم: "بچه ها شما واقعا خیلی شیطنت می کنی" آمدم حرف دال کلمه «می کنید» را بگویم حرفم را پس گرفتم و گفتم: "عذرخواهی می کنم، بچه ها میزان سروصدای کلاس زیاد شده و به نظر من در این سروصدا میزان توجه پایین می آید، ممکن است به حرف های هم با توجه بیشتری گوش دهید، متشکرم".
یک لحظه همه کلاس ساکت شد و همه با تعجب نگاه می کردند، یکی از آنها سکوت را شکست و گفت خانم شما چطور می توانید انقدر به اعصاب تان مسلط باشید و این طور صحبت کنید؟ با لبخند به او گفتم: با تمرین.
کلاس به پایان رسید و از بچه ها خواستم یک دفتر بردارند و هر نامی که دوست دارند برای آن انتخاب کنند و تمرین بعدی را در آن انجام دهند. تمرین بعدی #گام_های_تفکر است.
کلاس های دیگر هم روی موضوع شناخت احساسات خود و با تم هایی چون «مقابله با نگرانی و استرس»، «مقابله با خشم» و «مقابله با حسادت» پیش رفت.
پایان
بهاره میرزاپور
27 مهر 1397
@SocialSystemsThinking
#ابراز_احساسات
#ابراز_وجود
#جرأت_ورزی
#ارتباط_بدون_خشونت
#احترام
#گام_های_تفکر
قسمت دوم
بعد یکی از بچه ها گفت خانم اصلا نمی شود، دو حالت دارد:
حالت اول اگر کسی کاری می کند که ما از آن کار ناراحت می شویم و بخواهیم درباره آن ابراز ناراحتی کنیم، می گوید به من بی احترامی کردی دختره پررو؟ بعد هم یکی می زند در گوش مان و می گوید ساکت باش، چه کسی به تو حق اظهارنظر داد و یا مؤدبانه تر می گوید به شما ربطی ندارد و خیلی محترمانه شخصیت ما را با خاک یکسان می کند.
حالت دوم ما به کسی که او را ناراحت کردیم اجازه دهیم که درباره کاری که او را ناراحت کرده صحبت کند و حرف او را بپذیریم از سر و کول مان بالا می رود و پررو می شود. برای همین در هیچ حالتی اصلا نمی شود ناراحتی را ابراز کرد و یا اجازه داد که کسی ناراحتی اش را ابراز کند و بعضی از بچه های کلاس با سر حرف های او را تأیید کردند.
به بچه ها گفتم این همان روحیه است که نسل به نسل در ما نهادینه شده و لازم است کم کم آن را تغییر دهیم تا هر روزی که می گذرد زندگی بهتری را تجربه کنیم.
بعد رو به آنها گفتم شروع کلاس مان را به خاطر بیاورید، من یک جمله گفتم: «من از ناهماهنگی هایی که در انجام پروژه شورای دانش آموزی وجود داشت و برخی مسئولیت ها نیمه کاره رها شد، ناراحت شدم».
آیا به کسی بی احترامی کردم؟ ممکن بود بگویم: «شما واقعا دانش آموزان بی مسئولیتی هستید که وظیفه خود را رها کردید» چه تفاوتی بین این دو حالت وجود دارد؟
- خوب در این صورت شخصیت ما را زیر سؤال برده بودید و ما بسیار ناراحت می شدیم اما در حالت اول نه تنها ناراحت نشدیم، به فکر هم فرو رفتیم.
- پس لازم است راهش را یادبگیریم.
- خانم این خیلی سخت است، واقعا همان دو حالتی که من گفتم بهتر است، هر وقت کسی ناراحت مان کرد بریزیم درون خودمان و چیزی نگوییم و هر کسی را هم ناراحت کردیم به روی خودمان نیاوریم.
- نه این راه اصلا خوب نیست، زیرا همیشه در وجودمان با خودمان دعوا داریم.
رو به همه گفتم بچه ها این یک مهارت است و باید کم کم آن را تمرین کنیم و کلاس را ادامه دادیم.
در ادامه خوشحالی ها یکی از بچه ها ناخودآگاه گفت: من از «ماکان بند» خیلی خوشم می آید و دیگری گفت: «ماکان بند» افتضاح است. با لبخند رو به او گفتم می توانم بگویم «ماکان بند» جز خوانندگان مورد علاقه من نیست. دست هایش را به علامت تسلیم بالا گرفت و بعد گفت بله و رو به دوستش کرد و با لبخند و #احترام گفت: «ماکان بند» جز خوانندگان مورد علاقه من نیست و کلاس را ادامه دادیم.
آخرهای کلاس بود که یک باره همه بچه ها با هم سروصدا کردند و به حرف هم گوش نمی دادند و من ناخودآگاه با لحن جدی تری گفتم: "بچه ها شما واقعا خیلی شیطنت می کنی" آمدم حرف دال کلمه «می کنید» را بگویم حرفم را پس گرفتم و گفتم: "عذرخواهی می کنم، بچه ها میزان سروصدای کلاس زیاد شده و به نظر من در این سروصدا میزان توجه پایین می آید، ممکن است به حرف های هم با توجه بیشتری گوش دهید، متشکرم".
یک لحظه همه کلاس ساکت شد و همه با تعجب نگاه می کردند، یکی از آنها سکوت را شکست و گفت خانم شما چطور می توانید انقدر به اعصاب تان مسلط باشید و این طور صحبت کنید؟ با لبخند به او گفتم: با تمرین.
کلاس به پایان رسید و از بچه ها خواستم یک دفتر بردارند و هر نامی که دوست دارند برای آن انتخاب کنند و تمرین بعدی را در آن انجام دهند. تمرین بعدی #گام_های_تفکر است.
کلاس های دیگر هم روی موضوع شناخت احساسات خود و با تم هایی چون «مقابله با نگرانی و استرس»، «مقابله با خشم» و «مقابله با حسادت» پیش رفت.
پایان
بهاره میرزاپور
27 مهر 1397
@SocialSystemsThinking
#بستر_حل_مسأله_های_واقعی_درمدرسه
#شورای_دانش_آموزی
#هفتم_و_هشتم
به نام خدا
پس از مشخص شدن مراحل راه اندازی شورای دانش آموزی، از بچه ها خواستم گروه بندی شوند و به کارهایی که بایست در هر مرحله انجام شود فکر کنند. برای این کار از روش how you make toast استفاده کردم.
بعد از اینکه گروه ها مرحله ها را نوشتند، از آنها خواستم به سراغ جدول بروند و برای هر کار روی قانون های مورد نیاز، وظایف تیم اجرایی، زمان و مکان، ابزار مورد نیاز و هماهنگی های لازم فکر کنند.
از آنجا که پروژه شورای دانش آموزی بخش های زیادی از کتاب درسی هر دو پایه را به خود اختصاص می دهد، از دانش آموزان در هر 4 کلاس خواستم روی تمام مراحل راه اندازی شورای دانش آموزی فکر کنند و به این صورت در هر کلاس یک جدول انجام کار با جزئیات کامل اماده شد.
آماده شدن این جدول ها یادگیری های ارزشمندی برای دانش آموزان داشت.
به این فکر می کردند که چقدر هیجان انگیز است که قرار است خودشان یک کار اجرایی را از 0 تا 100 برنامه ریزی و اجرا کنند.
به این فکر کردند که راه اندازی یک شورا انقدر بررسی و برنامه ریزی و هماهنگی نیاز دارد، راه اندازی یک مدرسه چقدر سخت است.
یکی از بچه ها در ابتدای کار می گفت خانم به نظر من واقعا نمی شود و این کار خیلی کار پیچیده ای است، ما نمی توانیم هماهنگی این همه مصاحبه و تأیید صلاحیت را انجام دهیم و در خلال کار با قسمت قسمت شدن کارها کم کم به این نتیجه رسید که شدنی است.
در یکی از کلاس ها بین دو نفر از بچه ها پیرامون اینکه سؤال های تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی در کدام مرحله باید نوشته شود بحث جدی صورت گرفت. در بحث آنها ورود نکردم تا خودشان راه را پیدا کنند. این اتفاق برای آنها از دو جهت جالب بود. اول اینکه وقتی می خواهیم کاری انجام دهیم طبیعی است که اختلاف نظر پیش بیاید و می توانیم از این اختلاف نظر برای آشنایی با دیدگاه های یکدیگر و یادگیری حل تعارض های میان فردی استفاده کنیم و نگذاریم اختلاف نظر به دعوا و قهر تبدیل شود و دوم اینکه ابتدای کار، هر کدام شان به دنبال ثابت کردن حرف خودش بود و بعد از اینکه با هم گفت و گو کردند و دیدند که هدف مشترکی دارند به این نتیجه رسیدند که مهم نیست که حرف چه کسی به کرسی بنشیند مهم است که حرفی انتخاب شود که با آن بهترین کار انجام شود.
من هم در شروع و پایان هر کلاس کلی تجربه و دیدگاه جدید پیدا کرده بودم و آن را با خودم به کلاس بعدی منتقل می کردم. در یکی از کلاس های هشتم ایده طراحی لیست رأی دهی را مطرح کردم. اینکه هر فردی که رأی داد، بعد از رأی دادن مقابل اسمش را امضاء کند تا هر نفرفقط یک بار رأی بدهد. بعد از بیان این مطلب، بچه ها گفتند خانم شما به چه نکته ای توجه کرده اید!! به آنها گفتم راستش ساعت پیش هفتمی ها این را بیان کردند.
در تمامی این روند من چارچوب و قوانین و ضوابط از قبل نوشته شده ای نداشتم. فقط ظرفیت سازی کردم و تمام این ها توسط فکر و مشورت جمعی بچه ها ایجاد شد که برای خودم ارزش و اعتبار بالایی داشت.
پس از این مرحله در جلسه بعدی از دانش آموزان اولین کلاس خواستم با روش how you make toastمراحل انجام کار را روی برد نصب کنند. تمپلیت اولیه آماده شد. وارد هر کلاس که می شدم جدول های بقیه کلاس ها را به گروه های مختلف می دادم و بعد به آنها می گفتم به سراغ مراحل نصب شده در راهرو بروند و اگر تغییری لازم است اعمال کنند.
وقتی همه مراحل با تمام جزئیاتش مشخص شد، روی زمان بندی هم به تصمیم مشترک رسیدیم و آن را با مدرسه هماهنگ کردیم وارد فاز اجرایی شدیم.
در فاز اجرایی تصمیم گرفتیم هر مرحله از کار را یکی از کلاس ها انجام دهد.
به این منظور از اعضای هر کلاس خواستم یک جدول زمانبندی آماده کنند و در آن عنوان کار، تاریخ شروع و تاریخ تحویل، افراد اجرا کننده و وضعیت کار را مشخص کنند و بر اساس آن کار را پیش ببرند.
در حال حاضر بچه ها اطلاع رسانی را انجام داده اند و در حال ثبت نام کاندیداها هستند.
به امید خدا قرار است هر گروه یک گزارش از کارشان ارائه دهند.
پایان
بهاره میرزاپور
28 مهر 1397
@SocialSystemsThinking
#شورای_دانش_آموزی
#هفتم_و_هشتم
به نام خدا
پس از مشخص شدن مراحل راه اندازی شورای دانش آموزی، از بچه ها خواستم گروه بندی شوند و به کارهایی که بایست در هر مرحله انجام شود فکر کنند. برای این کار از روش how you make toast استفاده کردم.
بعد از اینکه گروه ها مرحله ها را نوشتند، از آنها خواستم به سراغ جدول بروند و برای هر کار روی قانون های مورد نیاز، وظایف تیم اجرایی، زمان و مکان، ابزار مورد نیاز و هماهنگی های لازم فکر کنند.
از آنجا که پروژه شورای دانش آموزی بخش های زیادی از کتاب درسی هر دو پایه را به خود اختصاص می دهد، از دانش آموزان در هر 4 کلاس خواستم روی تمام مراحل راه اندازی شورای دانش آموزی فکر کنند و به این صورت در هر کلاس یک جدول انجام کار با جزئیات کامل اماده شد.
آماده شدن این جدول ها یادگیری های ارزشمندی برای دانش آموزان داشت.
به این فکر می کردند که چقدر هیجان انگیز است که قرار است خودشان یک کار اجرایی را از 0 تا 100 برنامه ریزی و اجرا کنند.
به این فکر کردند که راه اندازی یک شورا انقدر بررسی و برنامه ریزی و هماهنگی نیاز دارد، راه اندازی یک مدرسه چقدر سخت است.
یکی از بچه ها در ابتدای کار می گفت خانم به نظر من واقعا نمی شود و این کار خیلی کار پیچیده ای است، ما نمی توانیم هماهنگی این همه مصاحبه و تأیید صلاحیت را انجام دهیم و در خلال کار با قسمت قسمت شدن کارها کم کم به این نتیجه رسید که شدنی است.
در یکی از کلاس ها بین دو نفر از بچه ها پیرامون اینکه سؤال های تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی در کدام مرحله باید نوشته شود بحث جدی صورت گرفت. در بحث آنها ورود نکردم تا خودشان راه را پیدا کنند. این اتفاق برای آنها از دو جهت جالب بود. اول اینکه وقتی می خواهیم کاری انجام دهیم طبیعی است که اختلاف نظر پیش بیاید و می توانیم از این اختلاف نظر برای آشنایی با دیدگاه های یکدیگر و یادگیری حل تعارض های میان فردی استفاده کنیم و نگذاریم اختلاف نظر به دعوا و قهر تبدیل شود و دوم اینکه ابتدای کار، هر کدام شان به دنبال ثابت کردن حرف خودش بود و بعد از اینکه با هم گفت و گو کردند و دیدند که هدف مشترکی دارند به این نتیجه رسیدند که مهم نیست که حرف چه کسی به کرسی بنشیند مهم است که حرفی انتخاب شود که با آن بهترین کار انجام شود.
من هم در شروع و پایان هر کلاس کلی تجربه و دیدگاه جدید پیدا کرده بودم و آن را با خودم به کلاس بعدی منتقل می کردم. در یکی از کلاس های هشتم ایده طراحی لیست رأی دهی را مطرح کردم. اینکه هر فردی که رأی داد، بعد از رأی دادن مقابل اسمش را امضاء کند تا هر نفرفقط یک بار رأی بدهد. بعد از بیان این مطلب، بچه ها گفتند خانم شما به چه نکته ای توجه کرده اید!! به آنها گفتم راستش ساعت پیش هفتمی ها این را بیان کردند.
در تمامی این روند من چارچوب و قوانین و ضوابط از قبل نوشته شده ای نداشتم. فقط ظرفیت سازی کردم و تمام این ها توسط فکر و مشورت جمعی بچه ها ایجاد شد که برای خودم ارزش و اعتبار بالایی داشت.
پس از این مرحله در جلسه بعدی از دانش آموزان اولین کلاس خواستم با روش how you make toastمراحل انجام کار را روی برد نصب کنند. تمپلیت اولیه آماده شد. وارد هر کلاس که می شدم جدول های بقیه کلاس ها را به گروه های مختلف می دادم و بعد به آنها می گفتم به سراغ مراحل نصب شده در راهرو بروند و اگر تغییری لازم است اعمال کنند.
وقتی همه مراحل با تمام جزئیاتش مشخص شد، روی زمان بندی هم به تصمیم مشترک رسیدیم و آن را با مدرسه هماهنگ کردیم وارد فاز اجرایی شدیم.
در فاز اجرایی تصمیم گرفتیم هر مرحله از کار را یکی از کلاس ها انجام دهد.
به این منظور از اعضای هر کلاس خواستم یک جدول زمانبندی آماده کنند و در آن عنوان کار، تاریخ شروع و تاریخ تحویل، افراد اجرا کننده و وضعیت کار را مشخص کنند و بر اساس آن کار را پیش ببرند.
در حال حاضر بچه ها اطلاع رسانی را انجام داده اند و در حال ثبت نام کاندیداها هستند.
به امید خدا قرار است هر گروه یک گزارش از کارشان ارائه دهند.
پایان
بهاره میرزاپور
28 مهر 1397
@SocialSystemsThinking
#تفکرسیستمی_درمدرسه
#شورای_دانش_آموزی
#هفتم_و_هشتم
#تد_تاک استفاده شده در طرح درس شورای دانش آموزی
https://www.ted.com/talks/tom_wujec_got_a_wicked_problem_first_tell_me_how_you_make_toast/discussion
@SocialSystemsThinking
#شورای_دانش_آموزی
#هفتم_و_هشتم
#تد_تاک استفاده شده در طرح درس شورای دانش آموزی
https://www.ted.com/talks/tom_wujec_got_a_wicked_problem_first_tell_me_how_you_make_toast/discussion
@SocialSystemsThinking
Ted
Got a wicked problem? First, tell me how you make toast
Making toast doesn’t sound very complicated -- until someone asks you to draw the process, step by step. Tom Wujec loves asking people and teams to draw how they make toast, because the process reveals unexpected truths about how we can solve our biggest…
Forwarded from مدرسه راه آرامش (Miss.zarei🌹)
♦️تقویت مسئولیت پذیری نوجوان
نوجوانی گذر از کودکی به بزرگسالی است.
جایزه و پاداش به عواطف نوجوان پاسخ نمی دهد.
همانطور که کودک در آغوش والدین راه یافتن را یاد نمی گیرد، نوجوان هم با کنترل دائم و دخالت مستقیم مسئولیت پذیری را تجربه نمی کند.
🔹اولین تلاشهای نوجوان برای پذیرش مسئولیتها را با همان نگاه مشتاق و مفتخری ببینید که در خردسالی به اولین قدمهایش نگاه میکردید.
تلاش او را تمجید کنید، نه نتیجه را.
هر چه بیشتر بر نقاط قوت تلاشهایش تأکید کنید و در جبران کمبودها همراهش شوید، مسئولیتپذیری سریعتر در او رشد میکند.
🔹مسئولیتهای بزرگ را یکباره محول نکنید و پیش از سپردن مسئولیتها مطمئن شوید که هم شما و هم نوجوان، برداشت مشابهی از مسئولیت دارید.
مثلاً اگر اصرار دارد بدون شما با دوستانش بیرون برود، با یک بازه زمانی کوتاه یا محلی با فاصله کم از خانه شروع کنید. اگر به موقع بازگشت، در عین حال به درسها و باقی وعدههای مورد توافقتان عمل کرد، میتواند جای دورتری برود یا بیشتر بیرون بماند.
زارعی، مربی تفکر پایه هفتم
نوجوانی گذر از کودکی به بزرگسالی است.
جایزه و پاداش به عواطف نوجوان پاسخ نمی دهد.
همانطور که کودک در آغوش والدین راه یافتن را یاد نمی گیرد، نوجوان هم با کنترل دائم و دخالت مستقیم مسئولیت پذیری را تجربه نمی کند.
🔹اولین تلاشهای نوجوان برای پذیرش مسئولیتها را با همان نگاه مشتاق و مفتخری ببینید که در خردسالی به اولین قدمهایش نگاه میکردید.
تلاش او را تمجید کنید، نه نتیجه را.
هر چه بیشتر بر نقاط قوت تلاشهایش تأکید کنید و در جبران کمبودها همراهش شوید، مسئولیتپذیری سریعتر در او رشد میکند.
🔹مسئولیتهای بزرگ را یکباره محول نکنید و پیش از سپردن مسئولیتها مطمئن شوید که هم شما و هم نوجوان، برداشت مشابهی از مسئولیت دارید.
مثلاً اگر اصرار دارد بدون شما با دوستانش بیرون برود، با یک بازه زمانی کوتاه یا محلی با فاصله کم از خانه شروع کنید. اگر به موقع بازگشت، در عین حال به درسها و باقی وعدههای مورد توافقتان عمل کرد، میتواند جای دورتری برود یا بیشتر بیرون بماند.
زارعی، مربی تفکر پایه هفتم
بستر #حل_مسئله های واقعی در جامعه
#شورای_نظارت_و_حل_اختلاف
#جدول_های_اهداف_قوانین_وظایف
@SocialSystemsThinking
#شورای_نظارت_و_حل_اختلاف
#جدول_های_اهداف_قوانین_وظایف
@SocialSystemsThinking
بستر #حل_مسئله های واقعی در جامعه
#شورای_دانش_آموزی
#جدول_های_اهداف_قوانین_وظایف
@SocialSystemsThinking
#شورای_دانش_آموزی
#جدول_های_اهداف_قوانین_وظایف
@SocialSystemsThinking
