Forwarded from دِژاوو
درسته که میگن آدم به همه چی عادت میکنه! ولی تو نذار به بیتوجهی عادت کنی. به اینکه بهت ارزش داده نشه، دوست داشته نشی، بهت بیحرمتی بشه و نادیده گرفته بشی عادت نکن هیچوقت. اینو انقد با خودت تکرار کن که لایق بهترین رفتارها و بهترین جایگاهها هستی که تو کتت نره کمتر از لیاقتت بخوان باهات رفتار کنن.
لاکچریهای واقعی در دنیای امروز، چنین چیزهاییه:
فکر آزاد، خواب عمیق
رهایی از شتابزدگی و زندگی در لحظه
حفظ سکوت و خلوت در دنیایی که مملو از صداست.
فکر آزاد، خواب عمیق
رهایی از شتابزدگی و زندگی در لحظه
حفظ سکوت و خلوت در دنیایی که مملو از صداست.
👍1
Forwarded from من چراغها را روشن میکنم.
آدم باید بلد باشه یه روزایی تک و تنها خودش رو نجات بده. میدونی، خیلی پیش میاد.
من این نوازنده/خواننده را دوست میدارم
https://open.spotify.com/playlist/37i9dQZF1DZ06evO0bvTH2
https://open.spotify.com/playlist/37i9dQZF1DZ06evO0bvTH2
Spotify
This Is Bibio
Playlist · Spotify · 50 items · 7.3K saves
CAPEL CELYN
Bibio
بارون باشه
یه تخت و تشک پف پفی باشه
نور ابی/بنفش با ترکیب زرد
شیر کاکائو یا هات چاکلت گرم
و یه بغل
ست مورد نیاز این ترک
یه تخت و تشک پف پفی باشه
نور ابی/بنفش با ترکیب زرد
شیر کاکائو یا هات چاکلت گرم
و یه بغل
ست مورد نیاز این ترک
Valley Wulf
Bibio
ملودی هاش حسیو میده که انگار یه چیزی رو یادت میاد...
ولی نمیدونی چی.
شبیه رد پا توی برفیه که داری میبینی ولی اثری از موجودی که گذاشتتش نیست.
اون لحظهای که گیتار شروع میکنه و انگار یه جادهی خاکی تو دل جنگل باز میشه جلوت،
تو هم میشی یه سلول که از ریتم جهان خارج شده، ولی هنوز داره نفس میکشه.
همزمان هم انگار میخوای گریه کنی، هم لبخند بزنی، هم فقط راه بری... تا گم شی.
ولی نمیدونی چی.
شبیه رد پا توی برفیه که داری میبینی ولی اثری از موجودی که گذاشتتش نیست.
اون لحظهای که گیتار شروع میکنه و انگار یه جادهی خاکی تو دل جنگل باز میشه جلوت،
تو هم میشی یه سلول که از ریتم جهان خارج شده، ولی هنوز داره نفس میکشه.
همزمان هم انگار میخوای گریه کنی، هم لبخند بزنی، هم فقط راه بری... تا گم شی.
باگ نویس فعلی، کشاورز آینده
Bibio – Valley Wulf
دلم میخواد یه داستان بیربط و عجیب و بی منطق بنویسم
فقط توش احساسات بریزم
شاید وقتی ک پیر و فرتوت شدم و کاری جز نوشتن نداشتم....
فقط توش احساسات بریزم
شاید وقتی ک پیر و فرتوت شدم و کاری جز نوشتن نداشتم....