باگ نویس فعلی، کشاورز آینده – Telegram
باگ نویس فعلی، کشاورز آینده
48 subscribers
328 photos
88 videos
94 links
OLD: SomeRegularBPDguy
Everybody is welcomed to join 🦖

-Do you think God stays in heaven because he too lives in fear of what he's created?

http://t.me/BluChtBot?start=61a5a807bcd5aa8a8949
Download Telegram
Forwarded from MyMindLoop.
the person who enjoys walking will walk further than the person who enjoys the destination.
👍2
اون قطارِ اشتباه نیست، قطارِ تجربه‌ست. اگه از اول می‌دونستی اشتباهه که هیچوقت سوارش نمی‌شدی.
👍3
روزمرگی‌های یک روان‌درمانگر
اون قطارِ اشتباه نیست، قطارِ تجربه‌ست. اگه از اول می‌دونستی اشتباهه که هیچوقت سوارش نمی‌شدی.
حرفت کاملا درسته
مسأله اونجاییه که تلخی تجربهه رو هم کشیدیم
اما بازم اسرار داریم که درسشو نگیریم و باز همون راهو ادامه بدیم...
فکر کنم اون «اما»یی که گذاشتم، جای مناسبی نبود
👍2
بیننده های ناناز جدید خوش اومدین
3
امروز آقای اسنپیی ک منو رسوند معلوم بود زن ذلیل بود
زنش انگار دکتر بود و داشت بچه‌شونم میبرد
یه مظلومیت و معصومیت خاصی داشت ک دلم براش سوخت، بنظر زنه ساپورتش میکنه و میخواست خودش هم نقشی داشته باشه

دلم برای مظلومیت اونایی که میخوان برای زندگی بسازن ولی شرایط جوریه که کاری از دستشون برنمیاد میسوزه
💔5
تو دنیای موازی، جوان ایرانی هنوز خسته‌ست،
ولی خستگیش از جنگیدن برای رویاست، نه زنده موندن.
می‌خنده از ته دل، چون دنیا یاد گرفته باهاش مهربون باشه.
اونجا، قوی موندن انتخابه، نه اجبار...
🕊2
خوش اومدین بیننده های جدید
Forwarded from MyMindLoop.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ذهنی که مدام خودش رو سرزنش می‌کنه، در واقع می‌خواد احساس ناتوانی رو کنترل کنه. چون «تقصیر»، حسِ کنترلِ کاذب می‌ده.
هیچ‌چیز به اندازه‌ی فهمیده شدن، آدمو زنده نمی‌کنه. چون فهمیده شدن یعنی «بودنم معنا داره».
خیلی جالبه
بین بازه 4 تا 5:30 صبح که بیدار میشی انرژی داری
یکذره که اینور اونور بشه ساعتش خواب‌آلودگی زخم میکنه
Forwarded from MyMindLoop.
از حال آدما میشه حرف هاشون رو خوند،
اما از خوندن حرفاشون نمیشه حالشون رو فهمید.
2
روزمرگی‌های یک روان‌درمانگر
شاید وقتش رسیده که بالاخره، برای خودت بجنگی، برای چیزی که واقعا می‌خوای.
یکچیزی که الان تفاوتشو فهمیدم از اینکه خودم میخواستم، یا چیزی بوده که از محیط بهم القا شده،
همین چنلمه! بحث دیلی بودن یا بخش هایی از خودم رو نشون دادن، و تعداد بیننده هاست
وقتی نفرات کم بودن و یه حس شناخت نسبی داشتم، راحت بودم
ولی هی دلم میخواست نفرات بیشتر و بیشتر باشن

اما حالا که تعداد به اصطلاح غریبه های دنبال کننده زیاد شده، یه حس نا امنی دارم، فهمیدم که اینکه میخوام ببیننده های زیادی داشته باشم چیزی نبود که دنبالش بودم، و شاید بیشتر از عدد، هدفم شناختن آدم های بیشتر بوده
نه صرفا دنبال کننده
نمیدونم اونایی ک هزارتایی و.... دنبال کننده دارن چطور اینکه توسط اینهمه ادم ناشناس دیده بشن براشون عادی یا قابل هندله
ولی خودم جزو اون دسته آدمای پرایوسی فریکم، نمیدونم چطور باید این قضیه بهش عادت کنم یا هندلش کنم