باگ نویس فعلی، کشاورز آینده
نمیدونم منم یا یسری دیگ هم اینجورین ولی مرگ آدما دیگ روم تاثیری نداره، آره یکم راجبش ناراحت میشم خصوصا اگر سر دلیل آزاردهنده ای باشه، ولی اهمیتی نمیدم همچیز برام اینجوریه که بلاخره دیر یا زود زمانش تموم میشه و به نیستی همونطور که به مرگ بقیه بی احساسم به…
چرایی شروع این ماجرا هم بگم که
امروز رفتیم سراغ یکی از دوستای قدیمی که بچه جوونشونو توی تصادف ازدست دادن
و پدر مرحوم ادم ساده و ضعیف، که بخاطر این مسئله عین npc تموم ذهن و وجودش بهم خورده بود و یک سری موضوع و جملات رو با هر جرقه احساسی( که میشد فلشبک زدنای خاطرات توسط زنش) مدام تکرار میکرد
و نصف بیشتر موضوعیت صحبتشون این بود که: تموم عمرمون رو پای اینا گذاشتیم و الان رفت، بدبخت شدیم کمرمون شکست، دیگه زندگی نمیکنیم...
بله،شما زندگی نمیکنید، و زندگی نمیکردید! از همون اول همه توکن زندگیتونو خرج وسواس به بچه کردین و نه به زندگی کردن خودتون
امروز رفتیم سراغ یکی از دوستای قدیمی که بچه جوونشونو توی تصادف ازدست دادن
و پدر مرحوم ادم ساده و ضعیف، که بخاطر این مسئله عین npc تموم ذهن و وجودش بهم خورده بود و یک سری موضوع و جملات رو با هر جرقه احساسی( که میشد فلشبک زدنای خاطرات توسط زنش) مدام تکرار میکرد
و نصف بیشتر موضوعیت صحبتشون این بود که: تموم عمرمون رو پای اینا گذاشتیم و الان رفت، بدبخت شدیم کمرمون شکست، دیگه زندگی نمیکنیم...
بله،شما زندگی نمیکنید، و زندگی نمیکردید! از همون اول همه توکن زندگیتونو خرج وسواس به بچه کردین و نه به زندگی کردن خودتون
ما پس از هر شکست عاطفی «قویتر» و «مقاومتر» نمیشویم؛ صرفاً میآموزیم چطور شدیدتر «سرکوب» کنیم. اما اثرات چیز سرکوبشده، به همان قوت قبل باقی است؛ اینبار پنهانتر، اما گستردهتر.
✍ - محمد راد
✍ - محمد راد
Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
- چرا وقتی کسی دوستم داره، احساس گناه میکنم؟
+ چون یه جایی یاد گرفتی که محبت، بدهی میاره نه آرامش.
+ چون یه جایی یاد گرفتی که محبت، بدهی میاره نه آرامش.
Forwarded from روزمرگیهای یک رواندرمانگر (Danial)
گفت تو چقدر با آرامش در مورد همه چیز حرف میزنی. به نظر میرسه که تهش رو فهمیدی و معنای زندگیات رو درآوردی. تو آدم خوشبخت و خوشحالی هستی؟
گفتم من نه به معنای چیزی رسیدم و نه خودم رو خوشبخت میدونم. اتفاقا فهمیدهام برای زندگی کردن لزوماً نباید خوشحال باشم. زندگی به من خوشبختی بدهکار نیست. شاید رمز آرامش همین باشه.
گفتم من نه به معنای چیزی رسیدم و نه خودم رو خوشبخت میدونم. اتفاقا فهمیدهام برای زندگی کردن لزوماً نباید خوشحال باشم. زندگی به من خوشبختی بدهکار نیست. شاید رمز آرامش همین باشه.
Forwarded from «سهشنبهها با دایانودو🦕.» (﮼دایان؛)
من دائم در حالِ «این کار رو هم بکنم بعدش درس درس درس» هستم.
الان در این مرحله از زندگیم که :
یا میشکنم و چیزی در من شکوفا میشه
یا له میشمو همه جا قهوه ای میشه
یا میشکنم و چیزی در من شکوفا میشه
یا له میشمو همه جا قهوه ای میشه
اکثر رابطه ها برای مدتی با نوعی یکی شدن ادامه می یابند. به این ترتیب رشد هر دو نفر محدود می شود و یا زیر بار انتظارات غیرمنطقی میشکند.
* مهمترین وظیفهُ پیوند میان دو نفر محافظت از خلوت یکدیگر است.
* مهمترین وظیفهُ پیوند میان دو نفر محافظت از خلوت یکدیگر است.
خیال، بیشرین سوخت و ساز مغز رو میگیره!
شاید بههمین خاطره که بدون اینکه کاری کرده باشیم، خستهایم…
شاید بههمین خاطره که بدون اینکه کاری کرده باشیم، خستهایم…