Forwarded from عکس نگار
🔺تله مارپیچ سکوت؛ تهدیدی بزرگ برای دموکراسی!
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️بسیاری برای باور بودند که آنچه «یورگن هابرماس» از آن بهعنوان «حوزه عمومی» یاد میکند درواقع همان بستر شبکههای اجتماعی جدید است که در قالب و قامت جدیدی متفاوت از بارها و کافههای قدیمی اروپایی ظاهرشده و بستری برای ارائه نظر و باورهای اقشار مختلف مردم فارغ از جایگاه و قدرت و مقام و بدون ترس و لکنت از عواقب احتمالی ابراز عقیده است.
▫️بااینوجود اما در جوامع بسته و کوچکتر، این فرصت بینظیر برای اظهارنظر آزادانه آحاد مردم با خطر و چالشهای فراوانی روبروست. در این بستر با استفاده از تکنیکها و شگردهای مختلفی چون بمباران اخبار و اطلاعات و افزایش تولید محتواهای خاکستری و نیمه درست-نیمه غلط، به مارپیچ سکوت کشاندن اکثریت مخالف، تاکتیک ترس از فشار یا رد گروهی، ایجاد تصور اکثریت، برچسبزنی، ارعاب و تهدید و سایر روشهای دیگر، گروههای سازماندهی شده یا فشار میتوانند حق هرگونه اظهارنظر آزادانه را از افراد سلب کنند. کافی است فقط ۵ نفر از اینان به شکلی سازماندهی شده و حمایتگرانه از هم همزمان در یک گروه یا بستر آنلاین شبکهها و پیامرسانهای اجتماعی قرار گیرند؛ حمایت اینان از محتواهای همگروهیها و حمله مشترک به محتواها و نقدهای خلاف منافع این گروه میتواند سبب سکوت و یا حتی بعضاً تغییر باور اکثریت شود. شگفت اینکه بعضاً جایگاهها هم به هم میریزد آنکه باید در این جوامع کوچک در مقام پاسخ به مردم و ذیحقان برآید با همین شگردهای تیم همراه، تبدیل به شخصیتی مظلوم، نجیب و مردممدار که در معرض تیر و تهمت نااهلان و بدخواهان است، معرفی و بازنمایی شده و تبدیل به «بت» و قدیسی غیرقابل نقد میشود!
▫️درهرصورت به سکوت واداشتن منتقدان یا مخالفان به هر نحوی که باشد، نقض آزادی بیان و حق مخالفت است و در بسیاری از جوامع، غیرقانونی و محکومشده است. بهجای تمرکز بر خاموش کردن صداهای مخالف، این افراد یا گروههای سازماندهی شده بهتر است به این سؤالات فکر کنند: چرا برخی افراد با ما مخالف هستند؟ آیا دلایل موجهی دارند؟ آیا میتوانیم با احترام و گفتگو، به درک بهتری از دیدگاههای مخالفان برسیم؟ چگونه میتوانیم با ایجاد فضای باز برای گفتگو و تبادلنظر، به حل اختلافات کمک کنیم؟
▫️بجای هرگونه حمله، برچسب و یا تخریب شخصیتی فرد منتقد یا مخالف بهتر آن است بهدقت به صحبتهای آنان گوش دهیم و سعی کنیم دیدگاه آنها را درک کنیم. با احترام و بدون قضاوت، به بیان دیدگاههای خود بپردازیم و از مخالفان نیز بخواهیم که دیدگاههای خود را توضیح دهند.
بهجای تمرکز بر اختلافات، به دنبال نقاط مشترک با مخالفان باشیم و بر اساس آنها به گفتگو ادامه داده و انتقادات را بهصورت شخصی نگیریم و بر روی موضوع بحث متمرکز شویم. باید به تفاوتهای دیدگاهها احترام بگذاریم و به یاد داشته باشیم که همه حقدارند نظرات خود را بیان کنند. برای حمایت از دیدگاههای خود، از شواهد و منطق استفاده کنیم و از اتهامزنی و توهین خودداری کنیم.
خلاصه اینکه استفاده از زور، تهدید یا ارعاب برای خاموش کردن مخالفان، غیرقانونی و غیراخلاقی و استفاده از کلمات توهینآمیز و تحقیرآمیز، بهجای ایجاد گفتگو، باعث ایجاد تنش و جدایی میشود.
▫️انتشار شایعات، اطلاعات نادرست یا گمراهکننده برای تخریب اعتبار مخالفان، کاری ناپسند و غیراخلاقی و سانسور و محدود کردن آزادی بیان و جلوگیری از انتشار دیدگاههای مخالف، نقض حقوق بشر است.
درنهایت، مهمترین نکته این است که بهجای تلاش برای خاموش کردن صداهای مخالف، به دنبال ایجاد فضای باز برای گفتگو و تبادلنظر باشیم. تنها در این صورت است که میتوانیم به تفاهم و حل اختلافات دست پیداکرده و جامعه را بهسوی همدلی و تفاهم و توسعه سوق دهیم.
@avinpress
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️بسیاری برای باور بودند که آنچه «یورگن هابرماس» از آن بهعنوان «حوزه عمومی» یاد میکند درواقع همان بستر شبکههای اجتماعی جدید است که در قالب و قامت جدیدی متفاوت از بارها و کافههای قدیمی اروپایی ظاهرشده و بستری برای ارائه نظر و باورهای اقشار مختلف مردم فارغ از جایگاه و قدرت و مقام و بدون ترس و لکنت از عواقب احتمالی ابراز عقیده است.
▫️بااینوجود اما در جوامع بسته و کوچکتر، این فرصت بینظیر برای اظهارنظر آزادانه آحاد مردم با خطر و چالشهای فراوانی روبروست. در این بستر با استفاده از تکنیکها و شگردهای مختلفی چون بمباران اخبار و اطلاعات و افزایش تولید محتواهای خاکستری و نیمه درست-نیمه غلط، به مارپیچ سکوت کشاندن اکثریت مخالف، تاکتیک ترس از فشار یا رد گروهی، ایجاد تصور اکثریت، برچسبزنی، ارعاب و تهدید و سایر روشهای دیگر، گروههای سازماندهی شده یا فشار میتوانند حق هرگونه اظهارنظر آزادانه را از افراد سلب کنند. کافی است فقط ۵ نفر از اینان به شکلی سازماندهی شده و حمایتگرانه از هم همزمان در یک گروه یا بستر آنلاین شبکهها و پیامرسانهای اجتماعی قرار گیرند؛ حمایت اینان از محتواهای همگروهیها و حمله مشترک به محتواها و نقدهای خلاف منافع این گروه میتواند سبب سکوت و یا حتی بعضاً تغییر باور اکثریت شود. شگفت اینکه بعضاً جایگاهها هم به هم میریزد آنکه باید در این جوامع کوچک در مقام پاسخ به مردم و ذیحقان برآید با همین شگردهای تیم همراه، تبدیل به شخصیتی مظلوم، نجیب و مردممدار که در معرض تیر و تهمت نااهلان و بدخواهان است، معرفی و بازنمایی شده و تبدیل به «بت» و قدیسی غیرقابل نقد میشود!
▫️درهرصورت به سکوت واداشتن منتقدان یا مخالفان به هر نحوی که باشد، نقض آزادی بیان و حق مخالفت است و در بسیاری از جوامع، غیرقانونی و محکومشده است. بهجای تمرکز بر خاموش کردن صداهای مخالف، این افراد یا گروههای سازماندهی شده بهتر است به این سؤالات فکر کنند: چرا برخی افراد با ما مخالف هستند؟ آیا دلایل موجهی دارند؟ آیا میتوانیم با احترام و گفتگو، به درک بهتری از دیدگاههای مخالفان برسیم؟ چگونه میتوانیم با ایجاد فضای باز برای گفتگو و تبادلنظر، به حل اختلافات کمک کنیم؟
▫️بجای هرگونه حمله، برچسب و یا تخریب شخصیتی فرد منتقد یا مخالف بهتر آن است بهدقت به صحبتهای آنان گوش دهیم و سعی کنیم دیدگاه آنها را درک کنیم. با احترام و بدون قضاوت، به بیان دیدگاههای خود بپردازیم و از مخالفان نیز بخواهیم که دیدگاههای خود را توضیح دهند.
بهجای تمرکز بر اختلافات، به دنبال نقاط مشترک با مخالفان باشیم و بر اساس آنها به گفتگو ادامه داده و انتقادات را بهصورت شخصی نگیریم و بر روی موضوع بحث متمرکز شویم. باید به تفاوتهای دیدگاهها احترام بگذاریم و به یاد داشته باشیم که همه حقدارند نظرات خود را بیان کنند. برای حمایت از دیدگاههای خود، از شواهد و منطق استفاده کنیم و از اتهامزنی و توهین خودداری کنیم.
خلاصه اینکه استفاده از زور، تهدید یا ارعاب برای خاموش کردن مخالفان، غیرقانونی و غیراخلاقی و استفاده از کلمات توهینآمیز و تحقیرآمیز، بهجای ایجاد گفتگو، باعث ایجاد تنش و جدایی میشود.
▫️انتشار شایعات، اطلاعات نادرست یا گمراهکننده برای تخریب اعتبار مخالفان، کاری ناپسند و غیراخلاقی و سانسور و محدود کردن آزادی بیان و جلوگیری از انتشار دیدگاههای مخالف، نقض حقوق بشر است.
درنهایت، مهمترین نکته این است که بهجای تلاش برای خاموش کردن صداهای مخالف، به دنبال ایجاد فضای باز برای گفتگو و تبادلنظر باشیم. تنها در این صورت است که میتوانیم به تفاهم و حل اختلافات دست پیداکرده و جامعه را بهسوی همدلی و تفاهم و توسعه سوق دهیم.
@avinpress
👍2
Forwarded from عکس نگار
🔺نسل نیتها؛ نه درس میخوانند نه کار میکنند، از همه هم طلبکارند!
✍ شفیع بهرامیان-فعال اجتماعی
▫️نسل نیتها (Not in Employment, Education or Training) اصطلاحی است که برای توصیف گروهی از جوانان استفاده میشود که در هیچیک از فعالیتهای شغلی، تحصیلی یا آموزشی شرکت نمیکنند. این افراد عموماً بین ۱۵ تا ۲۹ سال سن دارند و به دلایل مختلفی ازجمله مشکلات اقتصادی، اجتماعی، روانی و یا فقدان انگیزه، از مشارکت فعال در جامعه و بازار کار دست کشیده است.
▫️ تاکنون ویژگیهایی مثل هوش، خلاقیت، پرسشگری، واقعبینی، تعالیخواهی، آزادیخواهی، عدالتطلبی، کهنه ستیزی و شهامت را برای نسل Z بر میشمردیم؛ اما حالا باید بر نسلی تمرکز کنیم به نام NEETها که نه درس میخواند، نه به دنبال شغل است و نه مهارتی را میآموزد، پرخاشگر و کم تحمل و سربار خانواده است.
▫️درمجموع نرخ NEETs در حالی در کشورهای توسعهیافته حدود ۲ تا ۱۰ درصد بوده که این میزان طی سال ۹۷ در ایران نزدیک به ۳۶ درصد (جمعیتی برابر ۴ میلیون نفر جوان ۱۵ تا ۲۹ ساله) بوده است. اینکه ۳۶ درصد از جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله مشغول هیچ فعالیتی، هیچ مهارتآموزی و هیچ شغلی نیستند، خود علاوه بر اینکه از طریق نرخ سرباری و نرخ وابستگی میتواند فشار سنگینی را بر خانوارها تحمیل کرده، زمینه بزهکاری و آسیبهای اجتماعی را نیز فراهم سازد، در مرتبه بعدی در سطح ملی نیز میتواند بهعنوان یک تهدید جدی برای امنیت عمومی محسوب شود.
▫️استانهای گلستان، هرمزگان، کرمانشاه، لرستان، آذربایجانغربی، خوزستان، کردستان، همدان، بوشهر و خراسان رضوی در حالی ازجمله استانهای دارای بالاترین نرخ NEETها هستند که در مقاطع مختلفی همین مناطق شاهد برخی اعتراضات و ناآرامیها بودهاند.
▫️دلایلی چون افزایش نرخ بیکاری، عدم تطابق مهارتهای جوانان با نیازهای بازار کار و عدم دسترسی به فرصتهای شغلی مناسب، تغییرات سریع اجتماعی، فشارهای خانوادگی، مشکلات بحران هویت و عدم وجود شبکههای حمایتی، افسردگی، اضطراب، کمرویی و سایر مشکلات روانی میتوانند باعث کاهش انگیزه و تمایل جوانان به شرکت در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی شده و بستر ساز نسل بیتها شوند.
علاوه براین عدم تطابق سیستم آموزشی با نیازهای بازار کار، نبود انگیزه درونی برای یادگیری و عدم آشنایی با مهارتهای زندگی ازجمله چالشهای سیستم آموزشی است که میتواند به افزایش تعداد نیتها منجر شود.
▫️معمولاً افزایش بار مالی بر خانوادهها و دولتها، کاهش تولید ناخالص داخلی و افزایش نابرابریهای اجتماعی، افزایش جرم و جنایت، افزایش آسیبهای اجتماعی و کاهش مشارکت اجتماعی و افزایش مشکلات روانی و عاطفی در بین جوانان، کاهش اعتمادبهنفس و افزایش احساس انزوا ازجمله پیامدهای گسترش نسل نیتها در جامعه است.
▫️ایجاد فرصتهای شغلی مناسب، حمایت از کارآفرینی و توسعه مهارتهای شغلی جوانان، تطابق سیستم آموزشی با نیازهای بازار کار، تقویت مهارتهای زندگی و افزایش انگیزه درونی برای یادگیری، حمایتهای اجتماعی، ایجاد شبکههای حمایتی قوی برای جوانان، ارائه مشاورههای روانشناسی و حمایت از خانوادههای دارای نسل نیت، تغییر نگرش جامعه نسبت به جوانان بیکار و ایجاد فرهنگ کار و تلاش ازجمله راهکارهای مقابله با پدیده نیتهاست.
▫️پدیده "نسل نیتها" در ایران، همانند بسیاری از کشورهای دیگر، دلایل پیچیده و چندجانبهای دارد که این عوامل ترکیبی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ساختاری است. در زیر به برخی از مهمترین دلایل این پدیده در ایران اشاره میکنیم:
عوامل اقتصادی، نرخ بالای بیکاری، تورم بالا و کاهش ارزش پول ملی، عدم امنیت شغلی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، تغییر ارزشها و انتظارات، فشارهای روانی و عوامل ساختاری چون عدم تطابق آموزش با نیازهای بازار کار، فقدان زیرساختهای مناسب برای کارآفرینی و مشکلات بوروکراسی و پیچیدگیهای اداری، باعث شده است که روند ایجاد کسبوکار و اشتغال برای جوانان بسیار زمانبر و هزینهبر باشد. در هر صورت اگر چارهای از سوی دولت و خانوادهها اندیشیده نشود بیتها روزهای بدی را در آینده برای جامعه رقم میزنند.
@avinpress
✍ شفیع بهرامیان-فعال اجتماعی
▫️نسل نیتها (Not in Employment, Education or Training) اصطلاحی است که برای توصیف گروهی از جوانان استفاده میشود که در هیچیک از فعالیتهای شغلی، تحصیلی یا آموزشی شرکت نمیکنند. این افراد عموماً بین ۱۵ تا ۲۹ سال سن دارند و به دلایل مختلفی ازجمله مشکلات اقتصادی، اجتماعی، روانی و یا فقدان انگیزه، از مشارکت فعال در جامعه و بازار کار دست کشیده است.
▫️ تاکنون ویژگیهایی مثل هوش، خلاقیت، پرسشگری، واقعبینی، تعالیخواهی، آزادیخواهی، عدالتطلبی، کهنه ستیزی و شهامت را برای نسل Z بر میشمردیم؛ اما حالا باید بر نسلی تمرکز کنیم به نام NEETها که نه درس میخواند، نه به دنبال شغل است و نه مهارتی را میآموزد، پرخاشگر و کم تحمل و سربار خانواده است.
▫️درمجموع نرخ NEETs در حالی در کشورهای توسعهیافته حدود ۲ تا ۱۰ درصد بوده که این میزان طی سال ۹۷ در ایران نزدیک به ۳۶ درصد (جمعیتی برابر ۴ میلیون نفر جوان ۱۵ تا ۲۹ ساله) بوده است. اینکه ۳۶ درصد از جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله مشغول هیچ فعالیتی، هیچ مهارتآموزی و هیچ شغلی نیستند، خود علاوه بر اینکه از طریق نرخ سرباری و نرخ وابستگی میتواند فشار سنگینی را بر خانوارها تحمیل کرده، زمینه بزهکاری و آسیبهای اجتماعی را نیز فراهم سازد، در مرتبه بعدی در سطح ملی نیز میتواند بهعنوان یک تهدید جدی برای امنیت عمومی محسوب شود.
▫️استانهای گلستان، هرمزگان، کرمانشاه، لرستان، آذربایجانغربی، خوزستان، کردستان، همدان، بوشهر و خراسان رضوی در حالی ازجمله استانهای دارای بالاترین نرخ NEETها هستند که در مقاطع مختلفی همین مناطق شاهد برخی اعتراضات و ناآرامیها بودهاند.
▫️دلایلی چون افزایش نرخ بیکاری، عدم تطابق مهارتهای جوانان با نیازهای بازار کار و عدم دسترسی به فرصتهای شغلی مناسب، تغییرات سریع اجتماعی، فشارهای خانوادگی، مشکلات بحران هویت و عدم وجود شبکههای حمایتی، افسردگی، اضطراب، کمرویی و سایر مشکلات روانی میتوانند باعث کاهش انگیزه و تمایل جوانان به شرکت در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی شده و بستر ساز نسل بیتها شوند.
علاوه براین عدم تطابق سیستم آموزشی با نیازهای بازار کار، نبود انگیزه درونی برای یادگیری و عدم آشنایی با مهارتهای زندگی ازجمله چالشهای سیستم آموزشی است که میتواند به افزایش تعداد نیتها منجر شود.
▫️معمولاً افزایش بار مالی بر خانوادهها و دولتها، کاهش تولید ناخالص داخلی و افزایش نابرابریهای اجتماعی، افزایش جرم و جنایت، افزایش آسیبهای اجتماعی و کاهش مشارکت اجتماعی و افزایش مشکلات روانی و عاطفی در بین جوانان، کاهش اعتمادبهنفس و افزایش احساس انزوا ازجمله پیامدهای گسترش نسل نیتها در جامعه است.
▫️ایجاد فرصتهای شغلی مناسب، حمایت از کارآفرینی و توسعه مهارتهای شغلی جوانان، تطابق سیستم آموزشی با نیازهای بازار کار، تقویت مهارتهای زندگی و افزایش انگیزه درونی برای یادگیری، حمایتهای اجتماعی، ایجاد شبکههای حمایتی قوی برای جوانان، ارائه مشاورههای روانشناسی و حمایت از خانوادههای دارای نسل نیت، تغییر نگرش جامعه نسبت به جوانان بیکار و ایجاد فرهنگ کار و تلاش ازجمله راهکارهای مقابله با پدیده نیتهاست.
▫️پدیده "نسل نیتها" در ایران، همانند بسیاری از کشورهای دیگر، دلایل پیچیده و چندجانبهای دارد که این عوامل ترکیبی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ساختاری است. در زیر به برخی از مهمترین دلایل این پدیده در ایران اشاره میکنیم:
عوامل اقتصادی، نرخ بالای بیکاری، تورم بالا و کاهش ارزش پول ملی، عدم امنیت شغلی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، تغییر ارزشها و انتظارات، فشارهای روانی و عوامل ساختاری چون عدم تطابق آموزش با نیازهای بازار کار، فقدان زیرساختهای مناسب برای کارآفرینی و مشکلات بوروکراسی و پیچیدگیهای اداری، باعث شده است که روند ایجاد کسبوکار و اشتغال برای جوانان بسیار زمانبر و هزینهبر باشد. در هر صورت اگر چارهای از سوی دولت و خانوادهها اندیشیده نشود بیتها روزهای بدی را در آینده برای جامعه رقم میزنند.
@avinpress
👏4👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺نسبت میان شایستەسالاری و توزیع مناصب کلان مدیریت دولتی
توضیح در رابطه با نقد سیاست خبری رسانههای محلی با تمرکز بر انتصابات دولت
چرا به نحوه پوشش اخبار انتصاب ۴ شهروند اهل سنت در دولت جدید انتقاد دارم؟
چرا برخی رسانههای محلی از هول حلیم در دیگ افتادهاند؟
علیرغمتابوشکنی و تلاش دولت جدید برای کاهش تبعیض مذهبی در انتصابات چرا من استوری انتقادی منتشر کردم؟
انتظار در باب توزیع امکانات و پستهای دولتی از یک سیستم شهروندمدار و شایستهسالار چیست؟
در این ویدیو به این سوالات پاسخ گفتهام.
▫️شفیع بهرامیان -مدرس حوزه رسانه
@avinpress
توضیح در رابطه با نقد سیاست خبری رسانههای محلی با تمرکز بر انتصابات دولت
چرا به نحوه پوشش اخبار انتصاب ۴ شهروند اهل سنت در دولت جدید انتقاد دارم؟
چرا برخی رسانههای محلی از هول حلیم در دیگ افتادهاند؟
علیرغمتابوشکنی و تلاش دولت جدید برای کاهش تبعیض مذهبی در انتصابات چرا من استوری انتقادی منتشر کردم؟
انتظار در باب توزیع امکانات و پستهای دولتی از یک سیستم شهروندمدار و شایستهسالار چیست؟
در این ویدیو به این سوالات پاسخ گفتهام.
▫️شفیع بهرامیان -مدرس حوزه رسانه
@avinpress
👍5
♦️استوری انتقادی" شفیع بهرامیان" فعال اجتماعی در رابطه با موج بیتاثیر تسلیت فاجعه معدن طبس در فضای مجازی
▫️اگر فضای مجازی ایران سهله بلکه تمام جهان هم پر شود از هشتگ #طبس_تسلیت باز نه ذرهای از داغ و بدبختی خانوادههای بازمانده کم میشود نه هیچ قربانیی دوباره زنده میشود نه در واقع باری از دوش یتیمان و بیوهگان این حادثه برداشته میشود! و نه جلوی تکرار حوادث مشابه گرفته میشود!
▫️مروری بر حوادث قبلی چون انفجار معدن یورت گلستان با ۴۳ کشته، معدن طرزه دامغان با ۶ کشته و شازند اراک با ۴ کشته- در همین چند سال اخیر - نشان میدهد چنین پیامهایی هیچ کاراییی برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی ندارند!
ای کاش اما همه چنین استوری میکردند:
#عاملان_این_حادثه_را_معرفی_و_محاکمه_کنید
🔺بکوشیم مطالبهگر باشیم تا نمایشگر
@avinpress
▫️اگر فضای مجازی ایران سهله بلکه تمام جهان هم پر شود از هشتگ #طبس_تسلیت باز نه ذرهای از داغ و بدبختی خانوادههای بازمانده کم میشود نه هیچ قربانیی دوباره زنده میشود نه در واقع باری از دوش یتیمان و بیوهگان این حادثه برداشته میشود! و نه جلوی تکرار حوادث مشابه گرفته میشود!
▫️مروری بر حوادث قبلی چون انفجار معدن یورت گلستان با ۴۳ کشته، معدن طرزه دامغان با ۶ کشته و شازند اراک با ۴ کشته- در همین چند سال اخیر - نشان میدهد چنین پیامهایی هیچ کاراییی برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی ندارند!
ای کاش اما همه چنین استوری میکردند:
#عاملان_این_حادثه_را_معرفی_و_محاکمه_کنید
🔺بکوشیم مطالبهگر باشیم تا نمایشگر
@avinpress
👍1
🔺رفتن اما به چه قیمتی؟
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️دیروز چهارم مهر و پس از مدتها فرازوفرود به دلیل «انتصاب» «منتخب» حوزه حساس نقده و اشنویه در ۵ شهریور به سمَت تازه تأسیس «معاون توسعه روستایی و مناطق محروم» و درست زمانی که روابط طیف تندروی مجلس با دولت چهاردهم و رئیس آن پزشکیان به دلیل برخی سخنان وی در نیویورک متشنج بود، ۱۲۷ نفر از مجموع ۲۴۷ نماینده حاضر در صحن علنی مجلس، با استعفای عبدالکریم حسینزاده مخالفت کردند!
▫️این اقدام مجلس، واکنشهای مختلفی بهدنبال داشت که بیشتر در ۳ گروه قابلبحث است؛ برخی کنشگران سیاسی خارج از آذربایجانغربی و رسانههای هوادار دولت جدید که اطلاع چندانی از وضعیت این استان و حوزه انتخابیه نقده و اشنویه ندارند ضمن انتقاد از تصمیم مجلس با اشاره به استفساریه سال ۶۰ شورای نگهبان، صِرف پذیرش پُست دولتی توسط نمایندگان را در حکم استعفا دانسته و از دولت خواستند بر این انتصاب پافشاری کند. گروهی از فعالان سیاسی و رسانهای «اهل سنت» کشور نیز این اقدام مجلس را سنگاندازی در برابر استیفای حقوق شهروندی پیروان سایر مذاهب کشور و جلوگیری از «تابوشکنی» دولت پزشکیان در استفاده از نیروهای اهل سنت و شکلگیری «وفاق ملی» دانستند؛ در برابر این دو اما بسیاری از مردم، فعالان و کنشگران حوزه انتخابیه این نماینده و استان آذربایجانغربی ضمن ابراز خرسندی از اقدام مجلس خواستار تداوم خدمت منتخب خویش در ۳ سال باقیمانده شده و حتی با برجستهسازی نامهایی چون جلال محمودزاده، سلیمان پاکسرشت، جلیل رحیمی جهانآبادی و... خواستار معرفی یکی از این شخصیتهای اهل سنت بجای این نماینده در پست معاونت رئیسجمهوری شدند.
▫️با نگاهی به کامنتها، مباحث مطروحه در کانالها، صفحات و گروههای فعال در فضای مجازی و همچنین رصد نظرات و سخنان ساکنان این حوزه انتخابیه بهروشنی میتوان دریافت که بخش زیادی از مردمان شهرستانهای اشنویه و نقده با این انتصاب مخالف و خواستار تداوم فعالیت منتخب خویش در کسوت نماینده مجلس شدهاند. امری که ذوالنوری نماینده مخالف استعفا نیز از آن بهعنوان « تضییع حق مردم نجیب و شریف نقده و اشنویه که به او رأی دادهاند » نام میبرد. البته ذوالنوری با انتقاد از کسانی که نمایندگی مردم را سکویی برای رفتن به جایگاه دیگر قرار میدهند گفته «خود آقای حسین زاده متقاضی رفتن از مجلس نبودند و آقای رئیسجمهور ایشان را انتخاب کرد.»
▫️براین اساس و اکنونکه علاوه بر بخش زیادی از مردمی که به ایشان رأی داده و بار امانتی ۴ ساله بر دوش وی نهادهاند؛ اکثریت مجلس شورای اسلامی و ازجمله یاران نزدیک نماینده اشنویه و نقده چون «هادی قوامی» نماینده کُرد خراسان شمالی با استعفای وی مخالفت کردهاند آیا این پُست در قیاس با جایگاه نمایندگی، ارزش آن را دارد که برای تصاحبش از جانب مهندس حسین زاده پافشاری و اصرار صورت پذیرد؟
▫️برخی از مخالفین رفتن حسینزاده از مجلس به دولت؛ معتقدند نامبرده اصولاً خسته از کار نمایندگی و پاسخگویی هرروزه به درخواستهای ریزودرشت مردم است. اینکه این گمانهزنی تا چه حد درست یا نادرست است، گذر زمان و تبیین و شفافسازی توسط حسین زاده مشخص خواهد کرد.
▫️مخلص کلام اینکه این جایگاه آیا اینقدر ارزش دارد که برای بدست آوردنش، نماینده شاخصی چون «عبدالکریم حسین زاده» بهخاطر آن، هم به خواست مردم خویش پُشت کند و هم ناز دوباره مجلسیان و دولت را برای نامه دوم پزشکیان به مجلس و بررسی مجدد استعفا بهجان بخرد؟ گذر زمان پاسخ این سؤال را خواهد داد.
@avinpress
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️دیروز چهارم مهر و پس از مدتها فرازوفرود به دلیل «انتصاب» «منتخب» حوزه حساس نقده و اشنویه در ۵ شهریور به سمَت تازه تأسیس «معاون توسعه روستایی و مناطق محروم» و درست زمانی که روابط طیف تندروی مجلس با دولت چهاردهم و رئیس آن پزشکیان به دلیل برخی سخنان وی در نیویورک متشنج بود، ۱۲۷ نفر از مجموع ۲۴۷ نماینده حاضر در صحن علنی مجلس، با استعفای عبدالکریم حسینزاده مخالفت کردند!
▫️این اقدام مجلس، واکنشهای مختلفی بهدنبال داشت که بیشتر در ۳ گروه قابلبحث است؛ برخی کنشگران سیاسی خارج از آذربایجانغربی و رسانههای هوادار دولت جدید که اطلاع چندانی از وضعیت این استان و حوزه انتخابیه نقده و اشنویه ندارند ضمن انتقاد از تصمیم مجلس با اشاره به استفساریه سال ۶۰ شورای نگهبان، صِرف پذیرش پُست دولتی توسط نمایندگان را در حکم استعفا دانسته و از دولت خواستند بر این انتصاب پافشاری کند. گروهی از فعالان سیاسی و رسانهای «اهل سنت» کشور نیز این اقدام مجلس را سنگاندازی در برابر استیفای حقوق شهروندی پیروان سایر مذاهب کشور و جلوگیری از «تابوشکنی» دولت پزشکیان در استفاده از نیروهای اهل سنت و شکلگیری «وفاق ملی» دانستند؛ در برابر این دو اما بسیاری از مردم، فعالان و کنشگران حوزه انتخابیه این نماینده و استان آذربایجانغربی ضمن ابراز خرسندی از اقدام مجلس خواستار تداوم خدمت منتخب خویش در ۳ سال باقیمانده شده و حتی با برجستهسازی نامهایی چون جلال محمودزاده، سلیمان پاکسرشت، جلیل رحیمی جهانآبادی و... خواستار معرفی یکی از این شخصیتهای اهل سنت بجای این نماینده در پست معاونت رئیسجمهوری شدند.
▫️با نگاهی به کامنتها، مباحث مطروحه در کانالها، صفحات و گروههای فعال در فضای مجازی و همچنین رصد نظرات و سخنان ساکنان این حوزه انتخابیه بهروشنی میتوان دریافت که بخش زیادی از مردمان شهرستانهای اشنویه و نقده با این انتصاب مخالف و خواستار تداوم فعالیت منتخب خویش در کسوت نماینده مجلس شدهاند. امری که ذوالنوری نماینده مخالف استعفا نیز از آن بهعنوان « تضییع حق مردم نجیب و شریف نقده و اشنویه که به او رأی دادهاند » نام میبرد. البته ذوالنوری با انتقاد از کسانی که نمایندگی مردم را سکویی برای رفتن به جایگاه دیگر قرار میدهند گفته «خود آقای حسین زاده متقاضی رفتن از مجلس نبودند و آقای رئیسجمهور ایشان را انتخاب کرد.»
▫️براین اساس و اکنونکه علاوه بر بخش زیادی از مردمی که به ایشان رأی داده و بار امانتی ۴ ساله بر دوش وی نهادهاند؛ اکثریت مجلس شورای اسلامی و ازجمله یاران نزدیک نماینده اشنویه و نقده چون «هادی قوامی» نماینده کُرد خراسان شمالی با استعفای وی مخالفت کردهاند آیا این پُست در قیاس با جایگاه نمایندگی، ارزش آن را دارد که برای تصاحبش از جانب مهندس حسین زاده پافشاری و اصرار صورت پذیرد؟
▫️برخی از مخالفین رفتن حسینزاده از مجلس به دولت؛ معتقدند نامبرده اصولاً خسته از کار نمایندگی و پاسخگویی هرروزه به درخواستهای ریزودرشت مردم است. اینکه این گمانهزنی تا چه حد درست یا نادرست است، گذر زمان و تبیین و شفافسازی توسط حسین زاده مشخص خواهد کرد.
▫️مخلص کلام اینکه این جایگاه آیا اینقدر ارزش دارد که برای بدست آوردنش، نماینده شاخصی چون «عبدالکریم حسین زاده» بهخاطر آن، هم به خواست مردم خویش پُشت کند و هم ناز دوباره مجلسیان و دولت را برای نامه دوم پزشکیان به مجلس و بررسی مجدد استعفا بهجان بخرد؟ گذر زمان پاسخ این سؤال را خواهد داد.
@avinpress
👍7👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺بخاطر اندکی عسل درخت صد ساله را سر بریدند!
▫️وضعیت اندک درختان باقیمانده در کوهها و درههای استان به هیچ وجه طبیعی و امیدبخش نیست. بسیاری از درختان گردو و زالزالک و گلابی وحشی بخاطر برداشت نادرست و با قلاب توسط برخی ناآگاهان و سوءاستفادهگران شکسته شده و برخی نیز بخاطر فروش تنه توسط قاچاقچیان چوب سلاخی شده و میشود.
▫️برخی نیز چون این گردوی ۱۰۰ ساله بخت برگشته دره شیخ حله (شێخاڵی) واقع در جوار روستای دێرین قەڵا (گووندی مام برایم) منطقه باراندیز ارومیه که پناهگاه زنبور عسل شده به تیغ خشم و نادانی طالبان اندکی عسل گرفتار آمده و با تبر به جانش افتاده و او را کشتهاند.
▫️ای کاش بدانیم که برای یک سود مقطعی و ناچیز چه سرمایه عظیمی را از مردم و طبیعت نابود میکنیم؟این کارها مصداق جنایت علیه بشر و دزدی اموال عمومی است و گمان نکنم خداوند و شرع و دین هم، چنین خطایبزرگی را بی مکافات بگذارد! در همین دنیا، عاقبت چنین کار ناپسندی به انجام دهندگانش برخواهد گشت!
@avinpress
▫️وضعیت اندک درختان باقیمانده در کوهها و درههای استان به هیچ وجه طبیعی و امیدبخش نیست. بسیاری از درختان گردو و زالزالک و گلابی وحشی بخاطر برداشت نادرست و با قلاب توسط برخی ناآگاهان و سوءاستفادهگران شکسته شده و برخی نیز بخاطر فروش تنه توسط قاچاقچیان چوب سلاخی شده و میشود.
▫️برخی نیز چون این گردوی ۱۰۰ ساله بخت برگشته دره شیخ حله (شێخاڵی) واقع در جوار روستای دێرین قەڵا (گووندی مام برایم) منطقه باراندیز ارومیه که پناهگاه زنبور عسل شده به تیغ خشم و نادانی طالبان اندکی عسل گرفتار آمده و با تبر به جانش افتاده و او را کشتهاند.
▫️ای کاش بدانیم که برای یک سود مقطعی و ناچیز چه سرمایه عظیمی را از مردم و طبیعت نابود میکنیم؟این کارها مصداق جنایت علیه بشر و دزدی اموال عمومی است و گمان نکنم خداوند و شرع و دین هم، چنین خطایبزرگی را بی مکافات بگذارد! در همین دنیا، عاقبت چنین کار ناپسندی به انجام دهندگانش برخواهد گشت!
@avinpress
👍6😢1
Forwarded from هوشیارنامه | شایان هوشیار
✅️ خطای نابخشودنی، جرم محرز و جنایت متقن قسیم عثمانی چه بود؟
✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🔹پریروز، آقای دکتر محمدقسیم عثمانی، نمایندۀ شریف مردم فرهیختۀ بوکان و رئیس مجمع نمایندگان استان آذربایجان غربی در تذکری در مجلس، نکاتی را مطرح کردند که علیالظاهر نهتنها باب میل بسیاری از رسانههای تُرک استان نبود، بلکه آن را حجتی بر دشمنی ایشان با ترکها گرفته، خواستار برخورد با ایشان شده و درد و دریغها سر دادند که اگر مرحوم حسنی در قید حیات بودند، امثال عثمانیها نمیتوانستند پا از گلیم خویش فراتر نهند. دیدگاه و نگرشی که بهجای تکیه بر عقلانیت و خردورزی، بر هیجانات، احساسات و باورهای قومگرایانۀ تعصبآمیزِ کور متکی است. این باورها چنان اسباب تأسف است، که حقیقتاً انسان میماند چه بگوید. به قدری مایۀ بُهت و حیرت است که تعصب، بغض، کینه و نفرت کور (که جملگی از ایدئولوژیباوری و ایدئولوژیزدگی منشعب است) چگونه میتواند چشمان انسان را بهطرز شگفتانگیز و خطرناکی بر روی حقایق ببندد، که شخصاً متحیر میشوم و در برابر اینهمه مقاومت در برابر فهم و پذیرش واقعیات، کلمه و جملهای نمییابم؛ البته بهجز تأسفخوردن و تکاندادن سر به همین نشانه.
🔸ایدئولوژی و تعصب، همواره مخرب است. کانت بیراه نمیگفت که «مرگ تعصب، تولد اخلاق است». من علاوه بر اخلاق، خرد را هم به جملۀ کانت اضافه میکنم و معتقدم مرگ تعصب، راه را افزون بر اخلاق، بهروی خردورزی هم میگشاید. ایدئولوژی باعث میشود ضمن اینکه هدف وسیله را توجیه نماید، چشمان انسان در برابر حقایق و واقعیتهای جهان هم بسته باشد و آدمی صرفاً مواردی را ببیند و بپذیرد، که باب طبع خود است. هر چیزی خارج از این دایره، در زمرۀ مواردی قرار میگیرند که بهزعم ایدئولوژیباوران غیرواقعی، غیرحقیقی و به قول امروزیها «فیک» است. ایدئولوژی علاوه بر اینها، دلیل تحلیل خطا هم است. به این معنا که انسان صرفاً موارد خوشآیند خویش را واقعی و قابل تحقق تحلیل میکند و موضوعاتی که چندان نمیپذیرد را فینفسه اشتباه و خطا ارزیابی مینماید. این، از کمترین عواقب خطرناک ایدئولوژی، ایدئولوژیباوری و ایدئولوژیزدگی است.
🔹بنده نمیدانم چرا سخنان آقای دکتر عثمانی در بین محافل و مجامع تندروی تُرک «وا وطنا» و «وا میهنا»یی بهپا کرده که آنسرش ناپیداست؟ نمیدانم عثمانی چه گفت یا نگفت، که نادرست بود و باید او را مذمت کنیم؟ عثمانی گفت ۵۰٪ استان کرد است، که درست گفت؛ گفت نباید به تندروهای کرد و ترک میدان داد، که درست گفت؛ گفت انتخاب استاندار باید بر اساس شاخصهای شایستهسالارانه باشد، که درست گفت؛ گفت استاندار باید فرد ملیای باشد که دغدغههایی در سطح ملی داشته باشد و نه قومی، که درست گفت؛ گفت قومگرایان روند انتخاب استاندار را دشوار کردهاند، که درست گفت؛ گفت استان با گفتمان قومگرایانه پیشرفت نمیکند و گفتمان وفاق ملی راهگشاست، که درست گفت؛ از کاسبکاران قومی و پنهانشدنشان تحت لوای شهید و نظام و انقلاب در عین بیاعتقادیشان به این موارد گفت، که درست گفت. کدام حرف عثمانی نادرست بود و عثمانی مرتکب کدام جرم و جنایت نابخشودنیای شده که تندروهای ترک اینگونه بهوی میتازند؟
🔸ایضاً نمیتوانم متوجه شوم که دلیل اینهمه تاکید روی «بومیت» استاندار چیست و به جز بحران گفتمانی و عقبماندگی سیاسی چهچیزی را میرساند؟ بنده بهرغم تمام حملات و هجماتی که منظماً بر علیهام بهراه میافتد، بارها گفتهام و باز هم میگویم «بومیت» استاندار، بالذات واجد هیچ ارزش و خیری برای منافع جمعی استان نیست و حاصل و نتیجهای جز عقبگرد استان در پی نخواهد داشت. بگذارید به بنده فحش دهند. اما من معتقدم روشنفکری که حسب خوشآیند حکومت بگوید و بنویسد، برای لای جرز دیوار خوب است و روشنفکری که حسب خوشآیند افکار عمومی قلم بزند و موضعگیری نماید، برای همان لای جرز دیوار هم خوب نیست. حال اجازه دهید بنده را ملقب و مزین به انواع الطاف بزرگمنشانه و سخاوتمندانۀشان نمایند؛ مِنجمله مزدور، خائن، ستون پنجم دشمن، سوپاپ اطمینان نظام، وسطباز، خودفروش، مانقورد، فارسزده، کردپرست، التقاطی، منحرف، نوکر کردها، غلام فارسها و... .
🔹️من فکر میکنم مطلقاً درست نیست پا بر روی حقیقت گذاشت و سوار بر موج پوپولیستی مطالبۀ غلط استاندار بومی شد و با همین موج پیش رفت تا اعتباری نزد بخش قلیلی از جامعه دستوپا کرد. کاری که شماری از سیاسیون استان، از جمله افرادی مانند جنابان سید سلمان ذاکر (نمایندۀ فعلی ارومیه) و روحالله حضرتپور (نمایندۀ سابق ارومیه) میکنند و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد، پوپولیسم است و دوختن کلاهی از نمد مطالبۀ استاندار بومی برای خود؛ و تنها چیزی که پول سیاهی هم برایشان اهمیتی ندارد، واقعیت است و باز هم واقعیت.
@houshyarshayan
✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🔹پریروز، آقای دکتر محمدقسیم عثمانی، نمایندۀ شریف مردم فرهیختۀ بوکان و رئیس مجمع نمایندگان استان آذربایجان غربی در تذکری در مجلس، نکاتی را مطرح کردند که علیالظاهر نهتنها باب میل بسیاری از رسانههای تُرک استان نبود، بلکه آن را حجتی بر دشمنی ایشان با ترکها گرفته، خواستار برخورد با ایشان شده و درد و دریغها سر دادند که اگر مرحوم حسنی در قید حیات بودند، امثال عثمانیها نمیتوانستند پا از گلیم خویش فراتر نهند. دیدگاه و نگرشی که بهجای تکیه بر عقلانیت و خردورزی، بر هیجانات، احساسات و باورهای قومگرایانۀ تعصبآمیزِ کور متکی است. این باورها چنان اسباب تأسف است، که حقیقتاً انسان میماند چه بگوید. به قدری مایۀ بُهت و حیرت است که تعصب، بغض، کینه و نفرت کور (که جملگی از ایدئولوژیباوری و ایدئولوژیزدگی منشعب است) چگونه میتواند چشمان انسان را بهطرز شگفتانگیز و خطرناکی بر روی حقایق ببندد، که شخصاً متحیر میشوم و در برابر اینهمه مقاومت در برابر فهم و پذیرش واقعیات، کلمه و جملهای نمییابم؛ البته بهجز تأسفخوردن و تکاندادن سر به همین نشانه.
🔸ایدئولوژی و تعصب، همواره مخرب است. کانت بیراه نمیگفت که «مرگ تعصب، تولد اخلاق است». من علاوه بر اخلاق، خرد را هم به جملۀ کانت اضافه میکنم و معتقدم مرگ تعصب، راه را افزون بر اخلاق، بهروی خردورزی هم میگشاید. ایدئولوژی باعث میشود ضمن اینکه هدف وسیله را توجیه نماید، چشمان انسان در برابر حقایق و واقعیتهای جهان هم بسته باشد و آدمی صرفاً مواردی را ببیند و بپذیرد، که باب طبع خود است. هر چیزی خارج از این دایره، در زمرۀ مواردی قرار میگیرند که بهزعم ایدئولوژیباوران غیرواقعی، غیرحقیقی و به قول امروزیها «فیک» است. ایدئولوژی علاوه بر اینها، دلیل تحلیل خطا هم است. به این معنا که انسان صرفاً موارد خوشآیند خویش را واقعی و قابل تحقق تحلیل میکند و موضوعاتی که چندان نمیپذیرد را فینفسه اشتباه و خطا ارزیابی مینماید. این، از کمترین عواقب خطرناک ایدئولوژی، ایدئولوژیباوری و ایدئولوژیزدگی است.
🔹بنده نمیدانم چرا سخنان آقای دکتر عثمانی در بین محافل و مجامع تندروی تُرک «وا وطنا» و «وا میهنا»یی بهپا کرده که آنسرش ناپیداست؟ نمیدانم عثمانی چه گفت یا نگفت، که نادرست بود و باید او را مذمت کنیم؟ عثمانی گفت ۵۰٪ استان کرد است، که درست گفت؛ گفت نباید به تندروهای کرد و ترک میدان داد، که درست گفت؛ گفت انتخاب استاندار باید بر اساس شاخصهای شایستهسالارانه باشد، که درست گفت؛ گفت استاندار باید فرد ملیای باشد که دغدغههایی در سطح ملی داشته باشد و نه قومی، که درست گفت؛ گفت قومگرایان روند انتخاب استاندار را دشوار کردهاند، که درست گفت؛ گفت استان با گفتمان قومگرایانه پیشرفت نمیکند و گفتمان وفاق ملی راهگشاست، که درست گفت؛ از کاسبکاران قومی و پنهانشدنشان تحت لوای شهید و نظام و انقلاب در عین بیاعتقادیشان به این موارد گفت، که درست گفت. کدام حرف عثمانی نادرست بود و عثمانی مرتکب کدام جرم و جنایت نابخشودنیای شده که تندروهای ترک اینگونه بهوی میتازند؟
🔸ایضاً نمیتوانم متوجه شوم که دلیل اینهمه تاکید روی «بومیت» استاندار چیست و به جز بحران گفتمانی و عقبماندگی سیاسی چهچیزی را میرساند؟ بنده بهرغم تمام حملات و هجماتی که منظماً بر علیهام بهراه میافتد، بارها گفتهام و باز هم میگویم «بومیت» استاندار، بالذات واجد هیچ ارزش و خیری برای منافع جمعی استان نیست و حاصل و نتیجهای جز عقبگرد استان در پی نخواهد داشت. بگذارید به بنده فحش دهند. اما من معتقدم روشنفکری که حسب خوشآیند حکومت بگوید و بنویسد، برای لای جرز دیوار خوب است و روشنفکری که حسب خوشآیند افکار عمومی قلم بزند و موضعگیری نماید، برای همان لای جرز دیوار هم خوب نیست. حال اجازه دهید بنده را ملقب و مزین به انواع الطاف بزرگمنشانه و سخاوتمندانۀشان نمایند؛ مِنجمله مزدور، خائن، ستون پنجم دشمن، سوپاپ اطمینان نظام، وسطباز، خودفروش، مانقورد، فارسزده، کردپرست، التقاطی، منحرف، نوکر کردها، غلام فارسها و... .
🔹️من فکر میکنم مطلقاً درست نیست پا بر روی حقیقت گذاشت و سوار بر موج پوپولیستی مطالبۀ غلط استاندار بومی شد و با همین موج پیش رفت تا اعتباری نزد بخش قلیلی از جامعه دستوپا کرد. کاری که شماری از سیاسیون استان، از جمله افرادی مانند جنابان سید سلمان ذاکر (نمایندۀ فعلی ارومیه) و روحالله حضرتپور (نمایندۀ سابق ارومیه) میکنند و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد، پوپولیسم است و دوختن کلاهی از نمد مطالبۀ استاندار بومی برای خود؛ و تنها چیزی که پول سیاهی هم برایشان اهمیتی ندارد، واقعیت است و باز هم واقعیت.
@houshyarshayan
👏3
هوشیارنامه | شایان هوشیار
✅️ خطای نابخشودنی، جرم محرز و جنایت متقن قسیم عثمانی چه بود؟ ✍️ شایان هوشیار ➖️ ۲۴ آبان ۱۴۰۳ 🔹پریروز، آقای دکتر محمدقسیم عثمانی، نمایندۀ شریف مردم فرهیختۀ بوکان و رئیس مجمع نمایندگان استان آذربایجان غربی در تذکری در مجلس، نکاتی را مطرح کردند که علیالظاهر…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺 دو نطق در مجلس؛ سخنان و سوالات سید سلمان ذاکر نماینده مردم فهیم ارومیه در مجلس شورای اسلامی و پاسخ محمدقسیم عثمانی رئیس مجمع نمایندگان استان و نماینده مردم عزیز بوکان
عدهای فرصتطلب و تمامیت خواه با حذف و سانسور گفتههای یکی از این دو ناطق و برجستهسازی نطق آن دیگری، دنبال گلآلود کردن و قومیتیکردن فضای استان برای مقاصد صرفا باندی و شخصی خود هستند و تجربه نشان داده اینان یقینا هیچ دلسوزیی برای ساکنان ترک، کرد، ارمنی و آشوری این استان نداشته و ندارند.
در عصر رسانههای اجتماعی که همه آحاد مردم به تمام اطلاعات دسترسی دارند حذف و سانسور و گزینشی پخش کردن هر سخن و پیامی، آب در هاون کوبیدن است و دیگر نمیتوان با این نیرنگها مردم را برای مقصد شخصی خود تحریک و تهییج کرد؛ مردم عاقلتر و بالغتر از آنی هستند که این معدود باندهای تمامیتخواه فکر میکنند.
هر دو نطق را کامل ببینید و قضاوت با خودتان!
@avinpress
عدهای فرصتطلب و تمامیت خواه با حذف و سانسور گفتههای یکی از این دو ناطق و برجستهسازی نطق آن دیگری، دنبال گلآلود کردن و قومیتیکردن فضای استان برای مقاصد صرفا باندی و شخصی خود هستند و تجربه نشان داده اینان یقینا هیچ دلسوزیی برای ساکنان ترک، کرد، ارمنی و آشوری این استان نداشته و ندارند.
در عصر رسانههای اجتماعی که همه آحاد مردم به تمام اطلاعات دسترسی دارند حذف و سانسور و گزینشی پخش کردن هر سخن و پیامی، آب در هاون کوبیدن است و دیگر نمیتوان با این نیرنگها مردم را برای مقصد شخصی خود تحریک و تهییج کرد؛ مردم عاقلتر و بالغتر از آنی هستند که این معدود باندهای تمامیتخواه فکر میکنند.
هر دو نطق را کامل ببینید و قضاوت با خودتان!
@avinpress
👍14👎1
🔺استاندار؛ چهرهای مستقل یا محلی؟
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
مسئله انتخاب استاندار در استانهایی با تنوع قومی و مذهبی، از جمله چالشهای مهم در مدیریت کشورهاست. این انتخاب میتواند تأثیرات مهمی بر روند توسعه، کاهش تنشها و تقویت همبستگی ملی داشته باشد. ازآنجاییکه استاندار در ساختار اجرایی کشور، نماینده عالی دولت و مسئول اجرای سیاستهای کلی آن در سطح استان بوده و مسئولیت هماهنگی بین دستگاههای اجرایی، نظارت بر اجرای قوانین و مقررات و حل مشکلات استان را بر عهده دارد؛ در این یادداشت، به مقایسه مزایا و معایب انتخاب استاندار مستقل و ملی در قیاس با استاندار بومی و محلی پرداخته میشود.
اگر استانداری با سطح نگاه ملی در رأس امور قرار گیرد طبیعتاً دارای دیدگاه کلانتری در مسائل مختلف به نسبت گزینههای محلی بوده و معمولاً تجربه و دیدگاهی گستردهتر درمورد مسائل ملی و بینالمللی دارد.
چنین فردی به دلیل جایگاه و ارتباطات وسیعتر در ساختار قدرت، ممکن است قدرت چانهزنی بیشتری برای جذب منابع، اعتبارات و سرمایهگذاری داخلی و خارجی با توجه به همجواری با کشورهای همسایه و ظرفیتهای بالای تجاری، مرزی، معدنی و کشاورزی داشته باشد.
استانداران با خاستگاه ملی به دلیل عدم وابستگی به گروههای قومی و مذهبی خاص، ممکن است در برخورد با مسائل و چالشهای منطقهای بیطرفتر عمل کرده و با اتخاذ سیاستها و راهبردهای درست، روند شکافهای ناشی از رقابتهای ناسالم قومی یا مذهبی را کاهش داده یا حتی متوقف کرده و به دلیل تجربه و تخصص بیشتر، در مدیریت بحرانها و اجرای پروژههای بزرگ نیز کارآمدتر باشند.
بااینوجود و به دلیل فاصله از مسائل محلی، چنین استاندارانی ممکن است بهاندازه کافی با مسائل و مشکلات خاص استان و گروههای جمعیتی ساکن در آن آشنا نبوده و عدم شناخت از بافت فرهنگی و اجتماعی استان، گاهی میتواند منجر به تصمیمگیریهای نادرست از سوی آنها شود.
چنین استاندارانی ممکن است در ابتدا محبوبیت چندانی نزد مردم و رسانههای محلی نیز نداشته و اعتمادسازی در میان جامعه هدف و بدنه اجرایی استانداری برای آنان زمانبر بوده اما در مدت یک سال از انتصاب میتوان- بسته به کم و کیف عملکرد آنان- این محبوبیت و اعتماد را داوری کرد.
با همه این تفاسیر اما استانداران محلی به دلیل آشنایی با مسائل و مشکلات بومی، میتوانند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند چراکه تقابل محلی کمتری با آنها وجود داشته و معمولاً در ابتدا محبوبیت بیشتری نزد برخی از مردم دارند و اعتمادسازی برای آنها آسانتر است.
آنان به دلیل شناخت بیشتر از بافت فرهنگی، میتواند سیاستهای فرهنگی و اجتماعی مناسبتری را در عرصه استان اجرا کنند؛ البته اگر این سیاستها صرفاً معطوف به گروه و قومیتی خاص از ساکنان استان نباشد.
ممکن است به دلیل وابستگی به گروه قومی یا مذهبی خاص، در برخورد با سایر گروهها و مردم استان خود بیطرف نبوده و این امر در بهکارگیری شایستگان منطقه در مناصب و کانونهای تصمیمگیری و همچنین تخصیص اعتبارات و امکانات دولتی به شهرستانهای مختلف و حتی اجرای برنامههای فرهنگی و عمرانی، باعث سوگیری و ناترازی در توسعه و پیشرفت همگون استان شود. تجربه نشان داده است این سنخ مدیران محلی ممکن است تجربه و استقلال کافی در مدیریت بحرانها و اجرای پروژههای بزرگ نداشته باشند چراکه همراهی و همدلی همه آحاد مردم را در محل مأموریت خویش ندارند.
درمجموع عوامل و شرایط زیر میتواند دلیل و شرایط لازم، برای انتخاب استاندار از بین دو گزینه ملی و محلی را بیشتر توضیح دهد:
معمولاً در استانهایی با تنوع قومیتی و مذهبی بیشتر و همچنین مناطق حساس و استراتژیک مرزی، انتخاب استاندار ملی ممکن است مناسبتر از گزینه محلی باشد.
در استانهای کمتر توسعهیافته و حاشیهای، استاندار محلی که به مسائل منطقهای آشنایی بیشتری دارد، میتواند مؤثرتر باشد. البته نباید از شرایط سیاسی داخلی و خارجی کشور و اولویتهای دولت نیز در انتخاب استاندار غافل بود.
انتخاب استاندار مناسب در استانهایی با تکثر و رقابت قومی، نیازمند بررسی دقیق شرایط هر استان و وزندهی به عوامل مختلف آن است. در حالت ایدهآل، استاندار باید ترکیبی از ویژگیهای استاندار ملی و بومی را داشته باشد؛ یعنی هم به مسائل کلان آگاه بوده و هم با مسائل محلی آشنا باشد. همچنین، مشارکت دادن نمایندگان تمام گروههای قومی و مذهبی در تصمیمگیریهای مهم براساس توانمندیها و شایستگی آن و نه هیچ مشخصه فردی دیگر، میتواند به کاهش تنشهای قومی و تقویت همبستگی ملی کمک کرده و استاندار را در اجرای برنامههای کلان برونرفت از عقبماندگی مزمن استان یاری رساند.
@avinpress
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
مسئله انتخاب استاندار در استانهایی با تنوع قومی و مذهبی، از جمله چالشهای مهم در مدیریت کشورهاست. این انتخاب میتواند تأثیرات مهمی بر روند توسعه، کاهش تنشها و تقویت همبستگی ملی داشته باشد. ازآنجاییکه استاندار در ساختار اجرایی کشور، نماینده عالی دولت و مسئول اجرای سیاستهای کلی آن در سطح استان بوده و مسئولیت هماهنگی بین دستگاههای اجرایی، نظارت بر اجرای قوانین و مقررات و حل مشکلات استان را بر عهده دارد؛ در این یادداشت، به مقایسه مزایا و معایب انتخاب استاندار مستقل و ملی در قیاس با استاندار بومی و محلی پرداخته میشود.
اگر استانداری با سطح نگاه ملی در رأس امور قرار گیرد طبیعتاً دارای دیدگاه کلانتری در مسائل مختلف به نسبت گزینههای محلی بوده و معمولاً تجربه و دیدگاهی گستردهتر درمورد مسائل ملی و بینالمللی دارد.
چنین فردی به دلیل جایگاه و ارتباطات وسیعتر در ساختار قدرت، ممکن است قدرت چانهزنی بیشتری برای جذب منابع، اعتبارات و سرمایهگذاری داخلی و خارجی با توجه به همجواری با کشورهای همسایه و ظرفیتهای بالای تجاری، مرزی، معدنی و کشاورزی داشته باشد.
استانداران با خاستگاه ملی به دلیل عدم وابستگی به گروههای قومی و مذهبی خاص، ممکن است در برخورد با مسائل و چالشهای منطقهای بیطرفتر عمل کرده و با اتخاذ سیاستها و راهبردهای درست، روند شکافهای ناشی از رقابتهای ناسالم قومی یا مذهبی را کاهش داده یا حتی متوقف کرده و به دلیل تجربه و تخصص بیشتر، در مدیریت بحرانها و اجرای پروژههای بزرگ نیز کارآمدتر باشند.
بااینوجود و به دلیل فاصله از مسائل محلی، چنین استاندارانی ممکن است بهاندازه کافی با مسائل و مشکلات خاص استان و گروههای جمعیتی ساکن در آن آشنا نبوده و عدم شناخت از بافت فرهنگی و اجتماعی استان، گاهی میتواند منجر به تصمیمگیریهای نادرست از سوی آنها شود.
چنین استاندارانی ممکن است در ابتدا محبوبیت چندانی نزد مردم و رسانههای محلی نیز نداشته و اعتمادسازی در میان جامعه هدف و بدنه اجرایی استانداری برای آنان زمانبر بوده اما در مدت یک سال از انتصاب میتوان- بسته به کم و کیف عملکرد آنان- این محبوبیت و اعتماد را داوری کرد.
با همه این تفاسیر اما استانداران محلی به دلیل آشنایی با مسائل و مشکلات بومی، میتوانند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند چراکه تقابل محلی کمتری با آنها وجود داشته و معمولاً در ابتدا محبوبیت بیشتری نزد برخی از مردم دارند و اعتمادسازی برای آنها آسانتر است.
آنان به دلیل شناخت بیشتر از بافت فرهنگی، میتواند سیاستهای فرهنگی و اجتماعی مناسبتری را در عرصه استان اجرا کنند؛ البته اگر این سیاستها صرفاً معطوف به گروه و قومیتی خاص از ساکنان استان نباشد.
ممکن است به دلیل وابستگی به گروه قومی یا مذهبی خاص، در برخورد با سایر گروهها و مردم استان خود بیطرف نبوده و این امر در بهکارگیری شایستگان منطقه در مناصب و کانونهای تصمیمگیری و همچنین تخصیص اعتبارات و امکانات دولتی به شهرستانهای مختلف و حتی اجرای برنامههای فرهنگی و عمرانی، باعث سوگیری و ناترازی در توسعه و پیشرفت همگون استان شود. تجربه نشان داده است این سنخ مدیران محلی ممکن است تجربه و استقلال کافی در مدیریت بحرانها و اجرای پروژههای بزرگ نداشته باشند چراکه همراهی و همدلی همه آحاد مردم را در محل مأموریت خویش ندارند.
درمجموع عوامل و شرایط زیر میتواند دلیل و شرایط لازم، برای انتخاب استاندار از بین دو گزینه ملی و محلی را بیشتر توضیح دهد:
معمولاً در استانهایی با تنوع قومیتی و مذهبی بیشتر و همچنین مناطق حساس و استراتژیک مرزی، انتخاب استاندار ملی ممکن است مناسبتر از گزینه محلی باشد.
در استانهای کمتر توسعهیافته و حاشیهای، استاندار محلی که به مسائل منطقهای آشنایی بیشتری دارد، میتواند مؤثرتر باشد. البته نباید از شرایط سیاسی داخلی و خارجی کشور و اولویتهای دولت نیز در انتخاب استاندار غافل بود.
انتخاب استاندار مناسب در استانهایی با تکثر و رقابت قومی، نیازمند بررسی دقیق شرایط هر استان و وزندهی به عوامل مختلف آن است. در حالت ایدهآل، استاندار باید ترکیبی از ویژگیهای استاندار ملی و بومی را داشته باشد؛ یعنی هم به مسائل کلان آگاه بوده و هم با مسائل محلی آشنا باشد. همچنین، مشارکت دادن نمایندگان تمام گروههای قومی و مذهبی در تصمیمگیریهای مهم براساس توانمندیها و شایستگی آن و نه هیچ مشخصه فردی دیگر، میتواند به کاهش تنشهای قومی و تقویت همبستگی ملی کمک کرده و استاندار را در اجرای برنامههای کلان برونرفت از عقبماندگی مزمن استان یاری رساند.
@avinpress
👍7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺 بلوطکاری در زاگرس برای سال دوم
امروز برای دومین سال پیاپی و در معیت همنوردانم از ۶ باشگاه کوهنوردی ارومیه امروز ۹ آذرماه در پویش کاشت بذر بلوط در ارتفاعات زاگرس (سێ قیتکە واقع بر جاده اشنویه به ارومیه) در قالب باشگاه گادر ارومیه شرکت کردم با این امید که چون پویش کاشت بلوط پارسال (ارتفاعات راژان سیلوانا) امسال نیز بذرهای بلوط که بومی و برند کوههای زاگرس هستند از خاک سر برآورند و دوباره به این قلل ستبر اعتبار و زیبایی و هویت ببخشند.
#بلوط. #شفیع_بهرامیان #پاییز #گادر_ارومیه. #کوهنوردی #زاگروسانه. #بادام. #جنگل_کاری
@avinpress
امروز برای دومین سال پیاپی و در معیت همنوردانم از ۶ باشگاه کوهنوردی ارومیه امروز ۹ آذرماه در پویش کاشت بذر بلوط در ارتفاعات زاگرس (سێ قیتکە واقع بر جاده اشنویه به ارومیه) در قالب باشگاه گادر ارومیه شرکت کردم با این امید که چون پویش کاشت بلوط پارسال (ارتفاعات راژان سیلوانا) امسال نیز بذرهای بلوط که بومی و برند کوههای زاگرس هستند از خاک سر برآورند و دوباره به این قلل ستبر اعتبار و زیبایی و هویت ببخشند.
#بلوط. #شفیع_بهرامیان #پاییز #گادر_ارومیه. #کوهنوردی #زاگروسانه. #بادام. #جنگل_کاری
@avinpress
👍7❤1
مسعود پزشکیان حتی حاضر شد روی آن مصوبه فلان شورای مهم کشور پا بگذارد و استانداری تبریزیالاصل برای خدمت در استان آذربایجانغربی بگمارد؛ او اما در هیات دولت بههنگام معرفی "رضا رحمانی" که سابقه چندین دوره نمایندگی مجلس و وزارت را در رزومه دارد تاکید کرد که ۲ موضوع باید در دستور کار استاندار جدید باشد؛ نخست بهبود وضعیت دریاچه ارومیه و دوم مدیریت عاقلانه تنوع قومی و مذهبی جمعیت استان که سخنگوی دولت از آن با عنوان "رنگین کمان اقوام و فرهنگها" نام برد.
عجیب اینکه تمام رسانههای قومگرای استان و حتی رسانههای منتسب به برخی ستادها بخش دوم را کاملا سانسور کردند!
راستی چرا؟ نکند اصلا اعتقادی به دولت و پزشکیان و دستورات و استاندارش نداشته و ندارند؟
بهرحال در همین فقره، دُم خروس تفکرات قومستیزانه و رسانههای وابسته به آنان به روشنی بیرون زد و باید دید که در دوران رحمانی اینان دوباره چقدر مجال رشد و نما و فتنهگری خواهند یافت.
برخی برای انتخابات شورای ارومیه حاضرند تمام استان را به آتش فتنه بسوزانند و البته باید دید که استاندار جدید در برابر اینان ملی خواهد ماند یا تسلیمشان خواهد شد.
@avinpress
عجیب اینکه تمام رسانههای قومگرای استان و حتی رسانههای منتسب به برخی ستادها بخش دوم را کاملا سانسور کردند!
راستی چرا؟ نکند اصلا اعتقادی به دولت و پزشکیان و دستورات و استاندارش نداشته و ندارند؟
بهرحال در همین فقره، دُم خروس تفکرات قومستیزانه و رسانههای وابسته به آنان به روشنی بیرون زد و باید دید که در دوران رحمانی اینان دوباره چقدر مجال رشد و نما و فتنهگری خواهند یافت.
برخی برای انتخابات شورای ارومیه حاضرند تمام استان را به آتش فتنه بسوزانند و البته باید دید که استاندار جدید در برابر اینان ملی خواهد ماند یا تسلیمشان خواهد شد.
@avinpress
👍16❤1
بررسی ادعای استاندار سابق آذربایجانغربی در رابطه با ۶.۸ درصدی شدن نرخ بیکاری استان با رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی! *
🔺ادعای کاهش نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی به ۶.۸ درصد توسط محمدصادق معتمدیان استاندار سابق در مراسم تودیع و معارفه استاندار، موضوعی است که نیازمند بررسی دقیق و موشکافانه از منظر روزنامهنگاری تحقیقی است. این ادعا، که به عنوان یک دستاورد مهم در حوزه اشتغالزایی مطرح شده، میتواند تأثیر قابل توجهی بر افکار عمومی و تصمیمگیریهای سیاسی داشته باشد. لذا، نقد این ادعا با رویکردی علمی و مستند، ضرورتی انکارناپذیر است.
ابعاد مختلفی که در این نقد باید مورد توجه قرار گیرند:
تعریف و اندازهگیری نرخ بیکاری:
تعریف رسمی: ابتدا باید تعریف رسمی نرخ بیکاری را که توسط مراجع آماری مورد استفاده قرار میگیرد، به طور دقیق بررسی کرد. آیا این تعریف در محاسبات مورد نظر استاندار سابق لحاظ شده است؟
روشهای اندازهگیری: روشهای مختلفی برای اندازهگیری نرخ بیکاری وجود دارد. کدام روش در این مورد استفاده شده است و آیا این روش مناسبترین روش برای اندازهگیری نرخ بیکاری در استان آذربایجانغربی است؟
جامعیت دادهها: آیا دادههای مورد استفاده برای محاسبه نرخ بیکاری، جامع و کامل هستند؟ آیا تمام گروههای سنی، جنسی و تحصیلی در این محاسبات لحاظ شدهاند؟
منابع داده:
منبع رسمی آمار: آیا دادههای مورد استفاده از منابع رسمی و معتبر مانند مرکز آمار ایران تهیه شدهاند یا از منابع دیگری مانند نظرسنجیها و مطالعات میدانی استفاده شده است؟
اعتبار منابع: آیا منابع مورد استفاده دارای اعتبار کافی هستند و روشهای جمعآوری دادهها در آنها به صورت شفاف بیان شده است؟
مقایسه با دادههای دیگر: آیا دادههای ارائه شده توسط استاندار سابق با دادههای سایر منابع معتبر مانند سازمان برنامه و بودجه همخوانی دارند؟
عوامل مؤثر بر نرخ بیکاری:
عوامل اقتصادی: علاوه بر سیاستهای دولت، عوامل اقتصادی مانند نوسانات بازار، رکود اقتصادی و تغییرات ساختاری در اقتصاد نیز بر نرخ بیکاری تأثیرگذار هستند. آیا این عوامل در تحلیل استاندار سابق لحاظ شدهاند؟
عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی مانند تحصیلات، جنسیت، سن و موقعیت جغرافیایی نیز بر نرخ بیکاری تأثیرگذار هستند. آیا این عوامل در تحلیل استاندار سابق مورد توجه قرار گرفتهاند؟
سیاستهای اشتغالزایی: آیا سیاستهای اشتغالزایی دولت در کاهش نرخ بیکاری تأثیرگذار بوده است؟ اگر بله، چه میزان از کاهش نرخ بیکاری را میتوان به این سیاستها نسبت داد؟
روشهای آماری:
روشهای تحلیل دادهها: آیا روشهای آماری مورد استفاده برای تحلیل دادهها، مناسب و دقیق بودهاند؟ آیا از روشهای آماری استاندارد و مورد قبول در جامعه علمی استفاده شده است؟
اطمینان آماری: آیا نتایج حاصل از تحلیل دادهها دارای اطمینان آماری کافی هستند؟ آیا احتمال خطای تصادفی در این نتایج وجود دارد؟
مقایسه با استانهای دیگر:
مقایسه با میانگین کشوری: آیا نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی نسبت به میانگین کشوری کاهش یافته است؟
مقایسه با استانهای همجوار: آیا نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی نسبت به استانهای همجوار کاهش یافته است؟
🔺رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی
برای نقد این ادعا با رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی، میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد، از جمله:
مصاحبه با کارشناسان: مصاحبه با کارشناسان اقتصاد کار، آمار و سیاستگذاری اشتغال میتواند به درک بهتر ابعاد این موضوع کمک کند.
بررسی اسناد و مدارک: بررسی اسناد و مدارک مرتبط با سیاستهای اشتغالزایی دولت و آمارهای رسمی میتواند به تایید یا رد ادعای استاندار سابق کمک کند.
مطالعه ادبیات علمی: مطالعه مقالات علمی و پژوهشهای انجام شده در زمینه نرخ بیکاری میتواند به درک بهتر عوامل مؤثر بر نرخ بیکاری و روشهای اندازهگیری آن کمک کند.
بازدید از مناطق مختلف استان: بازدید از مناطق مختلف استان و گفتگو با مردم و فعالان اقتصادی میتواند به درک بهتر وضعیت اشتغال در استان کمک کند.
نتیجهگیری
نقد ادعای استاندار سابق در رابطه با کاهش نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی، نیازمند یک بررسی جامع و دقیق است. با استفاده از روشهای روزنامهنگاری تحقیقی و بررسی ابعاد مختلف این موضوع، میتوان به یک نتیجهگیری مستند و قابل اعتماد دست یافت.
برای انجام یک نقد دقیق و علمی البته، نیاز به دسترسی به دادههای دقیق و کامل، و همچنین تخصص در زمینه اقتصاد، آمار و روشهای تحقیق است.
@avinpress
*با کمک هوش مصنوعی
🔺ادعای کاهش نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی به ۶.۸ درصد توسط محمدصادق معتمدیان استاندار سابق در مراسم تودیع و معارفه استاندار، موضوعی است که نیازمند بررسی دقیق و موشکافانه از منظر روزنامهنگاری تحقیقی است. این ادعا، که به عنوان یک دستاورد مهم در حوزه اشتغالزایی مطرح شده، میتواند تأثیر قابل توجهی بر افکار عمومی و تصمیمگیریهای سیاسی داشته باشد. لذا، نقد این ادعا با رویکردی علمی و مستند، ضرورتی انکارناپذیر است.
ابعاد مختلفی که در این نقد باید مورد توجه قرار گیرند:
تعریف و اندازهگیری نرخ بیکاری:
تعریف رسمی: ابتدا باید تعریف رسمی نرخ بیکاری را که توسط مراجع آماری مورد استفاده قرار میگیرد، به طور دقیق بررسی کرد. آیا این تعریف در محاسبات مورد نظر استاندار سابق لحاظ شده است؟
روشهای اندازهگیری: روشهای مختلفی برای اندازهگیری نرخ بیکاری وجود دارد. کدام روش در این مورد استفاده شده است و آیا این روش مناسبترین روش برای اندازهگیری نرخ بیکاری در استان آذربایجانغربی است؟
جامعیت دادهها: آیا دادههای مورد استفاده برای محاسبه نرخ بیکاری، جامع و کامل هستند؟ آیا تمام گروههای سنی، جنسی و تحصیلی در این محاسبات لحاظ شدهاند؟
منابع داده:
منبع رسمی آمار: آیا دادههای مورد استفاده از منابع رسمی و معتبر مانند مرکز آمار ایران تهیه شدهاند یا از منابع دیگری مانند نظرسنجیها و مطالعات میدانی استفاده شده است؟
اعتبار منابع: آیا منابع مورد استفاده دارای اعتبار کافی هستند و روشهای جمعآوری دادهها در آنها به صورت شفاف بیان شده است؟
مقایسه با دادههای دیگر: آیا دادههای ارائه شده توسط استاندار سابق با دادههای سایر منابع معتبر مانند سازمان برنامه و بودجه همخوانی دارند؟
عوامل مؤثر بر نرخ بیکاری:
عوامل اقتصادی: علاوه بر سیاستهای دولت، عوامل اقتصادی مانند نوسانات بازار، رکود اقتصادی و تغییرات ساختاری در اقتصاد نیز بر نرخ بیکاری تأثیرگذار هستند. آیا این عوامل در تحلیل استاندار سابق لحاظ شدهاند؟
عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی مانند تحصیلات، جنسیت، سن و موقعیت جغرافیایی نیز بر نرخ بیکاری تأثیرگذار هستند. آیا این عوامل در تحلیل استاندار سابق مورد توجه قرار گرفتهاند؟
سیاستهای اشتغالزایی: آیا سیاستهای اشتغالزایی دولت در کاهش نرخ بیکاری تأثیرگذار بوده است؟ اگر بله، چه میزان از کاهش نرخ بیکاری را میتوان به این سیاستها نسبت داد؟
روشهای آماری:
روشهای تحلیل دادهها: آیا روشهای آماری مورد استفاده برای تحلیل دادهها، مناسب و دقیق بودهاند؟ آیا از روشهای آماری استاندارد و مورد قبول در جامعه علمی استفاده شده است؟
اطمینان آماری: آیا نتایج حاصل از تحلیل دادهها دارای اطمینان آماری کافی هستند؟ آیا احتمال خطای تصادفی در این نتایج وجود دارد؟
مقایسه با استانهای دیگر:
مقایسه با میانگین کشوری: آیا نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی نسبت به میانگین کشوری کاهش یافته است؟
مقایسه با استانهای همجوار: آیا نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی نسبت به استانهای همجوار کاهش یافته است؟
🔺رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی
برای نقد این ادعا با رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی، میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد، از جمله:
مصاحبه با کارشناسان: مصاحبه با کارشناسان اقتصاد کار، آمار و سیاستگذاری اشتغال میتواند به درک بهتر ابعاد این موضوع کمک کند.
بررسی اسناد و مدارک: بررسی اسناد و مدارک مرتبط با سیاستهای اشتغالزایی دولت و آمارهای رسمی میتواند به تایید یا رد ادعای استاندار سابق کمک کند.
مطالعه ادبیات علمی: مطالعه مقالات علمی و پژوهشهای انجام شده در زمینه نرخ بیکاری میتواند به درک بهتر عوامل مؤثر بر نرخ بیکاری و روشهای اندازهگیری آن کمک کند.
بازدید از مناطق مختلف استان: بازدید از مناطق مختلف استان و گفتگو با مردم و فعالان اقتصادی میتواند به درک بهتر وضعیت اشتغال در استان کمک کند.
نتیجهگیری
نقد ادعای استاندار سابق در رابطه با کاهش نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی، نیازمند یک بررسی جامع و دقیق است. با استفاده از روشهای روزنامهنگاری تحقیقی و بررسی ابعاد مختلف این موضوع، میتوان به یک نتیجهگیری مستند و قابل اعتماد دست یافت.
برای انجام یک نقد دقیق و علمی البته، نیاز به دسترسی به دادههای دقیق و کامل، و همچنین تخصص در زمینه اقتصاد، آمار و روشهای تحقیق است.
@avinpress
*با کمک هوش مصنوعی
👍5
Forwarded from عکس نگار
🔺تی.آر.تی فارسی؛ دخالت یا حُسن مجاورت؟
✍ آوینپرس
▫️شبکه تیآرتی فارسی (TRT Persian)، بهعنوان دوازدهمین زبان و نهمین پلتفرم فعالیتهای بینالمللی این شبکه، با هدف ارائه محتوا متناسب با سیاستهای جمهوری ترکیه برای بیش از ۱۳۰ میلیون فارسیزبان در سراسر جهان راهاندازی شده است. روز سهشنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۲۴ (۲۷ آذر ۱۴۰۳) طی مراسمی با حضور مقامات ارشد ترکیه فعالیت رسمی بخش فارسی تی آر تی آغاز شد. راهاندازی شبکه تی آر تی فارسی توسط ترکیه، دلایل چندگانهای دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
▫️ یکی از اهداف احتمالی اصلی ترکیه از راهاندازی این شبکه، افزایش نفوذ فرهنگی و سیاسی در منطقه، به ویژه در ایران و کشورهای فارسی زبان است. ترکیه با تولید محتواهای جذاب و هدفمند به زبان فارسی سعی دارد تا بر افکار عمومی این کشورها تاثیر گذاشته و به نوعی نرم افزار قدرت خود را افزایش دهد.
ترکیه در رقابت با ایران برای رهبری منطقه، تلاش میکند تا با استفاده از ابزارهای نرم از جمله رسانههای فارسی زبان، جایگاه خود را تقویت کند. این شبکه میتواند به عنوان ابزاری برای تبلیغ سیاستهای ترکیه و و شاید تضعیف جایگاه ایران در منطقه مورد استفاده قرار گیرد.
▫️این کشور با استفاده از این شبکه، میتواند دیدگاههای خاص خود را در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی به مخاطبان ایرانی و تاجیک و افغان منتقل کند و به نوعی حتی به جنگ نرم با رقبا بپردازد.
ترکیه با تولید برنامههای متنوع و جذاب به زبان فارسی، سعی دارد تا مخاطبان ایرانی و فارسیزبان را به سمت خود جذب کند و به این ترتیب، به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست پیدا کند.
▫️برخی تحلیلگران بدبینتر بر این باورند که ترکیه با راهاندازی این شبکه، به دنبال ایجاد تفرقه و تضعیف انسجام داخلی ایران است.
آنان براین باورند که راهاندازی شبکه تی آر تی فارسی را میتوان بخشی از رقابتهای منطقهای و تلاش ترکیه برای افزایش نفوذ خود در منطقه دانست. این شبکه با تولید محتواهای هدفمند و استفاده از ابزارهای رسانهای، سعی دارد تا بر افکار عمومی ایران و کشورهای فارسی زبان تاثیر گذاشته و به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست پیدا کند.
▫️ این رسانه با هدف جذب مخاطب فارسیدان و گسترش نفوذ فرهنگی و سیاسی، طیف گستردهای از برنامهها را تولید و پخش میکند. این برنامهها با رویکردهای مختلفی تهیه میشوند.
تحلیل و پوشش رویدادهای مهم ایران، منطقه و جهان با رویکردی انتقادی و گاهی اوقات شاید مغرضانه نسبت به کشور، بررسی مسائل سیاسی ایران و منطقه، تولید مستندهایی با موضوعاتی چون حقوق بشر، اقلیتها و مسائل داخلی همسایگان و در کنار این، پخش برنامههای فرهنگی و هنری و نمایش جاذبههای گردشگری ترکیه، توجه به برنامههای اجتماعی و پوشش رویدادهای ورزشی مهم ایران و جهان از برنامههای قابل انتظار این شبکه دیجیتال خواهد بود.
▫️در مجموع میتوان گفت باتوجه به اتفاقات اخیر در خاورمیانه و بازیگری فعال ترکیه در سوریه، عراق، باکو و... باید اهداف و پیامهای احتمالی نهفته در برنامههای این شبکه را نیز از نظر دور نداشت.
تاکید و برجستهسازی مشترکات فرهنگی و تاریخی با قسمتی از ساکنان شمال غرب ایران و تقویت حس همبستگی میان آنها که میتواند منجر به تقویت و تشدید گرایشات و اختلافات قومی در این منطقه شود در کنار انتقاد احتمالی از سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران و حمایت از اپوزیسیون خارجنشین این کشور با هدف تضعیف همسایه شرقی خود و تولید برنامههایی که با علایق و سلایق مخاطب ایرانی همخوانی داشته باشد و آنها را به تماشای این شبکه ترغیب کند از اهداف پنهان فعالیت این شبکه، میتواند باشد. البته اینها بیشتر گمانهزنی است و باید منتظر ماند و رویکرد واقعی این شبکه را در قبال ایران به نظاره و داوری نشست.
@avinpress
✍ آوینپرس
▫️شبکه تیآرتی فارسی (TRT Persian)، بهعنوان دوازدهمین زبان و نهمین پلتفرم فعالیتهای بینالمللی این شبکه، با هدف ارائه محتوا متناسب با سیاستهای جمهوری ترکیه برای بیش از ۱۳۰ میلیون فارسیزبان در سراسر جهان راهاندازی شده است. روز سهشنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۲۴ (۲۷ آذر ۱۴۰۳) طی مراسمی با حضور مقامات ارشد ترکیه فعالیت رسمی بخش فارسی تی آر تی آغاز شد. راهاندازی شبکه تی آر تی فارسی توسط ترکیه، دلایل چندگانهای دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
▫️ یکی از اهداف احتمالی اصلی ترکیه از راهاندازی این شبکه، افزایش نفوذ فرهنگی و سیاسی در منطقه، به ویژه در ایران و کشورهای فارسی زبان است. ترکیه با تولید محتواهای جذاب و هدفمند به زبان فارسی سعی دارد تا بر افکار عمومی این کشورها تاثیر گذاشته و به نوعی نرم افزار قدرت خود را افزایش دهد.
ترکیه در رقابت با ایران برای رهبری منطقه، تلاش میکند تا با استفاده از ابزارهای نرم از جمله رسانههای فارسی زبان، جایگاه خود را تقویت کند. این شبکه میتواند به عنوان ابزاری برای تبلیغ سیاستهای ترکیه و و شاید تضعیف جایگاه ایران در منطقه مورد استفاده قرار گیرد.
▫️این کشور با استفاده از این شبکه، میتواند دیدگاههای خاص خود را در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی به مخاطبان ایرانی و تاجیک و افغان منتقل کند و به نوعی حتی به جنگ نرم با رقبا بپردازد.
ترکیه با تولید برنامههای متنوع و جذاب به زبان فارسی، سعی دارد تا مخاطبان ایرانی و فارسیزبان را به سمت خود جذب کند و به این ترتیب، به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست پیدا کند.
▫️برخی تحلیلگران بدبینتر بر این باورند که ترکیه با راهاندازی این شبکه، به دنبال ایجاد تفرقه و تضعیف انسجام داخلی ایران است.
آنان براین باورند که راهاندازی شبکه تی آر تی فارسی را میتوان بخشی از رقابتهای منطقهای و تلاش ترکیه برای افزایش نفوذ خود در منطقه دانست. این شبکه با تولید محتواهای هدفمند و استفاده از ابزارهای رسانهای، سعی دارد تا بر افکار عمومی ایران و کشورهای فارسی زبان تاثیر گذاشته و به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست پیدا کند.
▫️ این رسانه با هدف جذب مخاطب فارسیدان و گسترش نفوذ فرهنگی و سیاسی، طیف گستردهای از برنامهها را تولید و پخش میکند. این برنامهها با رویکردهای مختلفی تهیه میشوند.
تحلیل و پوشش رویدادهای مهم ایران، منطقه و جهان با رویکردی انتقادی و گاهی اوقات شاید مغرضانه نسبت به کشور، بررسی مسائل سیاسی ایران و منطقه، تولید مستندهایی با موضوعاتی چون حقوق بشر، اقلیتها و مسائل داخلی همسایگان و در کنار این، پخش برنامههای فرهنگی و هنری و نمایش جاذبههای گردشگری ترکیه، توجه به برنامههای اجتماعی و پوشش رویدادهای ورزشی مهم ایران و جهان از برنامههای قابل انتظار این شبکه دیجیتال خواهد بود.
▫️در مجموع میتوان گفت باتوجه به اتفاقات اخیر در خاورمیانه و بازیگری فعال ترکیه در سوریه، عراق، باکو و... باید اهداف و پیامهای احتمالی نهفته در برنامههای این شبکه را نیز از نظر دور نداشت.
تاکید و برجستهسازی مشترکات فرهنگی و تاریخی با قسمتی از ساکنان شمال غرب ایران و تقویت حس همبستگی میان آنها که میتواند منجر به تقویت و تشدید گرایشات و اختلافات قومی در این منطقه شود در کنار انتقاد احتمالی از سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران و حمایت از اپوزیسیون خارجنشین این کشور با هدف تضعیف همسایه شرقی خود و تولید برنامههایی که با علایق و سلایق مخاطب ایرانی همخوانی داشته باشد و آنها را به تماشای این شبکه ترغیب کند از اهداف پنهان فعالیت این شبکه، میتواند باشد. البته اینها بیشتر گمانهزنی است و باید منتظر ماند و رویکرد واقعی این شبکه را در قبال ایران به نظاره و داوری نشست.
@avinpress
👍7
Forwarded from عکس نگار
🔺استاندار آذربایجانغربی و ۱۶ نکته نه به باریکی مو!
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️رضا رحمانی وزیر «صمت» دولت اسبق، آخرین استانداری بود که از هیات دولت چهاردهم مأموریت گرفت تا در کسوت استاندار آذربایجانغربی، سکان مدیریت این خطه پهناور و حساس را در دست گیرد. آخرین و مهمترین فرستاده برای استان تقریباً آخر در همه شاخصهای توسعه!
نگارنده بهعنوان یک فعال رسانهای و اجتماعی و با رصد وضعیت موجود استان که حاصل سوءمدیریت مزمن چند دهساله است موارد زیر را که میتواند بخشی از نیازهای موجود استان باشد از استاندار و سایر مدیران مطالبه میکند:
اول: سهمخواهی ستادهای انتخاباتی طبیعی است اما نباید عرصه مدیریت منابع انسانی و انتصابات مدیران، میدان خواست و اجابت «صرفاً» ستادهای انتخاباتی باشد!
دوم: تقلیل فساد مالی و اختلاسهای انجامشده در حوزههایی چون شهرداری، مدرسهسازی، منابع و مراتع طبیعی و غیره تهدیدی بزرگ برای سلامت اداری استان است؛ تدبیری ضربتی باید اندیشید.
سوم: استان بیش از هر چیزی به «نهضت مدرسهسازی» نیاز دارد؛ مدرسه زیرساخت هرگونه توسعه و پیشرفت متوازن در دنیاست.
چهارم: راههای استان شریان حیاتی سه و نیم میلیون ساکن آن و مسیر دستیابی به بازارهای داخلی و جهانی و کشورهای همسایه است و آبروی کشور؛ افسوس که در رتبههای آخریم!
پنجم: اکثریت جامعه رسانهای استان مظلوم است و زحمتکش اما اقلیتی در پوشش رسانه مشغول جریانسازی کاذب، سهمخواهی، گلآلود کردن فضا و افزودن شکافهای مختلف قومی و اتنتیکی بهعنوان یک پروژه مالی؛ اسیر آنها نشوید!
ششم: وضعیت شاخص فلاکت و درآمد سرانه استان نشاندهنده جایگاه ۳ استان مانده به آخر کشور است؛ تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل! آمارسازان را رسوا کنید!
هفتم: گرچه استان ما کشاورزی است اما آب کم است و باید صنعتی و تجاری شود و چه ظرفیتی بهتر از مرزها، گذرگاهها و گمرکات بزرگ آن که در کشور بینظیر است؛ لطفاً رونق را به تجارت در گذرگاهها و معابر مرزی برگردانید و معابر بیشتری برای اینمنظور بگشایید.
هشتم: صنایعی بزرگ چون فولاد و امثالهم به دلیل فقدان نقدینگی و بدهی و ... در استان تعطیل است و ظاهراً درصد زیادی از کارخانههای استان هم راکد یا نیمه فعالاند؛ تلاش کنید آنها را به چرخه کار بازگردانید و از افتتاح و کلنگزنی کارخانههای جدید فعلاً دوری کنید. ۸۳۵ طرح تولیدی فقط در شهرکهای صنعتی به مرحله بهرهبرداری نرسیده است!
نهم: توزیع امکانات پزشکی در چند دهه اخیر نامتوازن و متمرکز بر مرکز و شمال استان بوده، چه شهرستانهایی که حتی یک سیتیاسکن ساده هم ندارند! لطفاً نقشه آمایش جامع سلامت در استان را مطالبه کنید و به این وضعیت نابسامان که سبب هجوم هرروزه بیماران از شهرستانها به ارومیه است خاتمه دهید! ترافیک و تصادف و مرگ هم کمتر خواهد شد.
دهم: استان متنوع است به لحاظ جمعیتی، اتنیکی و مذهبی و مدیریت این تنوع، عقلانیت بسیار میطلبد؛ لطفاً اسیر تفکرات احساسی برخی جریانات نشوید و همانگونه که از شما بهعنوان یک مدیر «تراز ملی» انتظار میرود این تنوع را مدیریت کنید و «تعادل»، «شایستهسالاری» و «ثبات» را به ساختار اجرایی استان برگردانید.
یازدهم: رسانههای مرکز، نماینده کل استان نیستند مواظب باشید شما و روابط عمومی و مشاوران رسانهای شما اسیر جریانسازی و داوری و «زندهباد و مرده باد» برخی از آنها نشوند. دهنبینی و اسیر حواشی رسانهای بودن، پاشنه آشیل بسیاری از مدیران قبلی استان بوده.
دوازدهم: انتخابات شورا نزدیک است و ایبسا انتخابات میاندورهای مجلس در حوزه نقده و اشنویه؛ انتظار این است این ۲ رویداد ملی که میتوانند پاشنه آشیل وفاق و وحدت مردمان استان باشند را با کیاست و دوراندیشی مدیریت نمایید. اینجا حتی انتخابات نظام مهندسی را هم قومی میکنند! اقتصاد مهم است اما بدون بسترسازی فرهنگی، اقتصاد ره بهجایی نخواهد برد.
سیزدهم: مسئولان در استانهایی با وضعیت آذربایجانغربی موفق نخواهند شد مگر اینکه افکار عمومی را بهدرستی مدیریت کنند و این مهم بدون وجود و احیای ادارهکل روابطعمومی و اطلاعرسانی در استانداری و به کار گماشتن افراد باتجربه و خبره و بهدور از گرایشهای قومی امکانپذیر نیست.
چهاردهم: زمینخواری، کوهخواری و حتی جنگلخواری از بزرگ مشکلات بسیاری از مناطق استان بالأخص همین ارومیه، سردشت، مهاباد، اشنویه و امثالهم است انتظار این است حساسیت ویژهای برای چاره این مشکل بزرگ داشته باشید.
پانزدهم؛ سرمایهگذاری دوای درد ماست، چه سرمایهها که با برچسب قومی از این استان بار سفر بستند!
شانزدهم: اما دریاچه، دریاچه و دیگر هیچ! آنچه را که عیان است چه حاجت به بیان است؛ فقط خدا میتواند!
@avinpress
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️رضا رحمانی وزیر «صمت» دولت اسبق، آخرین استانداری بود که از هیات دولت چهاردهم مأموریت گرفت تا در کسوت استاندار آذربایجانغربی، سکان مدیریت این خطه پهناور و حساس را در دست گیرد. آخرین و مهمترین فرستاده برای استان تقریباً آخر در همه شاخصهای توسعه!
نگارنده بهعنوان یک فعال رسانهای و اجتماعی و با رصد وضعیت موجود استان که حاصل سوءمدیریت مزمن چند دهساله است موارد زیر را که میتواند بخشی از نیازهای موجود استان باشد از استاندار و سایر مدیران مطالبه میکند:
اول: سهمخواهی ستادهای انتخاباتی طبیعی است اما نباید عرصه مدیریت منابع انسانی و انتصابات مدیران، میدان خواست و اجابت «صرفاً» ستادهای انتخاباتی باشد!
دوم: تقلیل فساد مالی و اختلاسهای انجامشده در حوزههایی چون شهرداری، مدرسهسازی، منابع و مراتع طبیعی و غیره تهدیدی بزرگ برای سلامت اداری استان است؛ تدبیری ضربتی باید اندیشید.
سوم: استان بیش از هر چیزی به «نهضت مدرسهسازی» نیاز دارد؛ مدرسه زیرساخت هرگونه توسعه و پیشرفت متوازن در دنیاست.
چهارم: راههای استان شریان حیاتی سه و نیم میلیون ساکن آن و مسیر دستیابی به بازارهای داخلی و جهانی و کشورهای همسایه است و آبروی کشور؛ افسوس که در رتبههای آخریم!
پنجم: اکثریت جامعه رسانهای استان مظلوم است و زحمتکش اما اقلیتی در پوشش رسانه مشغول جریانسازی کاذب، سهمخواهی، گلآلود کردن فضا و افزودن شکافهای مختلف قومی و اتنتیکی بهعنوان یک پروژه مالی؛ اسیر آنها نشوید!
ششم: وضعیت شاخص فلاکت و درآمد سرانه استان نشاندهنده جایگاه ۳ استان مانده به آخر کشور است؛ تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل! آمارسازان را رسوا کنید!
هفتم: گرچه استان ما کشاورزی است اما آب کم است و باید صنعتی و تجاری شود و چه ظرفیتی بهتر از مرزها، گذرگاهها و گمرکات بزرگ آن که در کشور بینظیر است؛ لطفاً رونق را به تجارت در گذرگاهها و معابر مرزی برگردانید و معابر بیشتری برای اینمنظور بگشایید.
هشتم: صنایعی بزرگ چون فولاد و امثالهم به دلیل فقدان نقدینگی و بدهی و ... در استان تعطیل است و ظاهراً درصد زیادی از کارخانههای استان هم راکد یا نیمه فعالاند؛ تلاش کنید آنها را به چرخه کار بازگردانید و از افتتاح و کلنگزنی کارخانههای جدید فعلاً دوری کنید. ۸۳۵ طرح تولیدی فقط در شهرکهای صنعتی به مرحله بهرهبرداری نرسیده است!
نهم: توزیع امکانات پزشکی در چند دهه اخیر نامتوازن و متمرکز بر مرکز و شمال استان بوده، چه شهرستانهایی که حتی یک سیتیاسکن ساده هم ندارند! لطفاً نقشه آمایش جامع سلامت در استان را مطالبه کنید و به این وضعیت نابسامان که سبب هجوم هرروزه بیماران از شهرستانها به ارومیه است خاتمه دهید! ترافیک و تصادف و مرگ هم کمتر خواهد شد.
دهم: استان متنوع است به لحاظ جمعیتی، اتنیکی و مذهبی و مدیریت این تنوع، عقلانیت بسیار میطلبد؛ لطفاً اسیر تفکرات احساسی برخی جریانات نشوید و همانگونه که از شما بهعنوان یک مدیر «تراز ملی» انتظار میرود این تنوع را مدیریت کنید و «تعادل»، «شایستهسالاری» و «ثبات» را به ساختار اجرایی استان برگردانید.
یازدهم: رسانههای مرکز، نماینده کل استان نیستند مواظب باشید شما و روابط عمومی و مشاوران رسانهای شما اسیر جریانسازی و داوری و «زندهباد و مرده باد» برخی از آنها نشوند. دهنبینی و اسیر حواشی رسانهای بودن، پاشنه آشیل بسیاری از مدیران قبلی استان بوده.
دوازدهم: انتخابات شورا نزدیک است و ایبسا انتخابات میاندورهای مجلس در حوزه نقده و اشنویه؛ انتظار این است این ۲ رویداد ملی که میتوانند پاشنه آشیل وفاق و وحدت مردمان استان باشند را با کیاست و دوراندیشی مدیریت نمایید. اینجا حتی انتخابات نظام مهندسی را هم قومی میکنند! اقتصاد مهم است اما بدون بسترسازی فرهنگی، اقتصاد ره بهجایی نخواهد برد.
سیزدهم: مسئولان در استانهایی با وضعیت آذربایجانغربی موفق نخواهند شد مگر اینکه افکار عمومی را بهدرستی مدیریت کنند و این مهم بدون وجود و احیای ادارهکل روابطعمومی و اطلاعرسانی در استانداری و به کار گماشتن افراد باتجربه و خبره و بهدور از گرایشهای قومی امکانپذیر نیست.
چهاردهم: زمینخواری، کوهخواری و حتی جنگلخواری از بزرگ مشکلات بسیاری از مناطق استان بالأخص همین ارومیه، سردشت، مهاباد، اشنویه و امثالهم است انتظار این است حساسیت ویژهای برای چاره این مشکل بزرگ داشته باشید.
پانزدهم؛ سرمایهگذاری دوای درد ماست، چه سرمایهها که با برچسب قومی از این استان بار سفر بستند!
شانزدهم: اما دریاچه، دریاچه و دیگر هیچ! آنچه را که عیان است چه حاجت به بیان است؛ فقط خدا میتواند!
@avinpress
👍8❤6
Forwarded from عکس نگار
🔺رنگِ سکوت، بوی تعصب؛
(روایتی از یک سکوتِ رسانهای!)
✍شفیع بهرامیان_ مدرس حوزه رسانه
▫️هیاهوی جامعه، زیر سایهی سنگینِ سکوتی مبهم، خفه شده بود. خبرها، مثل ویروسی خزنده، در بعضی شبکههای اجتماعی دستبهدست میشدند؛ اسنادی از برخی تخلفات مالی که انگار کسی قصدِ دیدنشان را نداشت؛ اما این سکوت، نه از سرِ بیخبری که از جنسِ تعصبی کور بود.
ماجرا از آنجا شروع شد که روزنامهنگاران، پرده از برخی اختلاسها و تخلفات در یک یا ۲ نهاد عمومی برداشتند. اسناد و دادهها، از دستاندازی به بیتالمال حکایت میکرد؛ اما واکنشِ دیگر رسانههای شهر، نه در مسیر پیگیریِ حقیقت که شوربختانه رنگی از تعصبات کور قومی به خود گرفت.
▫️بهجای آنکه تیترهایشان فریادِ عدالتخواهی سر دهد، سکوتی سنگین را برگزیدند. برخی حتی، با لحنی جانبدارانه، سعی در توجیهِ تخلفات و تقلیل و هیچانگاری آن داشتند. گویی منافعِ گروهی و قومی و جانبداری صرفاً زبانی، بر منافعِ شهر و مردم سایه افکنده است.
در محافل رسانهای، بحثِ داغِ روز، نه تخلفات و اختلاس که برچسب «قومی بودنِ» روزنامهنگاران افشاگر بود. انگار فراموش کرده بودند که وظیفهی رسانه، روشنگری و پیگیریِ حقیقت است، نه طرفداری از این یا آن گروه. فراموش کرده بودند که بیتالمال، متعلق به همهی مردم است، فارغ از زبان و مذهب و نژادشان.
▫️این سکوتِ رسانهای، بوی نامطبوع تعصب میداد. بویِ همان تعصبی که سالهاست مانع از رشد و توسعهی این شهر شده. همان تعصبی که اجازه میدهد عدهای، به نامِ قومیت، بر ثروتِ مردم دستاندازی کنند و کسی صدایش درنیاید.
اما در این میان، هستند روزنامهنگارانی که هنوز به اصولِ حرفهای خود پایبندند. کسانی که میدانند رسالتِ رسانه، فراتر از این دستهبندیهای قومی و سیاسی است. کسانی که میدانند سکوت، در چنین مواقعی خیانت است.
▫️امید است که صدای این عده، در هیاهوی تعصب، گم نشود. امید که رنگِ سکوت، جای خود را به روشناییِ حقیقت دهد.
امید است که روزنامهنگاری تحقیقی که از وجدان بیدار و حس مسئولیت اجتماعی رسانهها سرچشمه میگیرد در این سامان دوباره زنده شود.
▫️امید که روزنامهنگاران این شهر در کنار حفظ و حراست از جامعه و همبستگی و انسجام اجتماعی آن، در دفاع از منافع جمعی و بیتالمال، تمام پردههای تعصب را کنار زده و بهعنوان رکن چهارم جمهوریت، بهعنوان نماینده افکار عمومی و مردم، مانعی بر سر راه متخلفان باشند.
پیشرفت و توسعه هرگز اتفاق نمیافتد مگر اینکه رسانهها به چنین وظایفی که فلسفه وجودیشان است بهدرستی عمل کنند و بهخاطر تعصبات قومی، عملهِ هیچ قانونگریزی نشوند.
🔺منبع:
www.avinpress.ir
@avinpress
(روایتی از یک سکوتِ رسانهای!)
✍شفیع بهرامیان_ مدرس حوزه رسانه
▫️هیاهوی جامعه، زیر سایهی سنگینِ سکوتی مبهم، خفه شده بود. خبرها، مثل ویروسی خزنده، در بعضی شبکههای اجتماعی دستبهدست میشدند؛ اسنادی از برخی تخلفات مالی که انگار کسی قصدِ دیدنشان را نداشت؛ اما این سکوت، نه از سرِ بیخبری که از جنسِ تعصبی کور بود.
ماجرا از آنجا شروع شد که روزنامهنگاران، پرده از برخی اختلاسها و تخلفات در یک یا ۲ نهاد عمومی برداشتند. اسناد و دادهها، از دستاندازی به بیتالمال حکایت میکرد؛ اما واکنشِ دیگر رسانههای شهر، نه در مسیر پیگیریِ حقیقت که شوربختانه رنگی از تعصبات کور قومی به خود گرفت.
▫️بهجای آنکه تیترهایشان فریادِ عدالتخواهی سر دهد، سکوتی سنگین را برگزیدند. برخی حتی، با لحنی جانبدارانه، سعی در توجیهِ تخلفات و تقلیل و هیچانگاری آن داشتند. گویی منافعِ گروهی و قومی و جانبداری صرفاً زبانی، بر منافعِ شهر و مردم سایه افکنده است.
در محافل رسانهای، بحثِ داغِ روز، نه تخلفات و اختلاس که برچسب «قومی بودنِ» روزنامهنگاران افشاگر بود. انگار فراموش کرده بودند که وظیفهی رسانه، روشنگری و پیگیریِ حقیقت است، نه طرفداری از این یا آن گروه. فراموش کرده بودند که بیتالمال، متعلق به همهی مردم است، فارغ از زبان و مذهب و نژادشان.
▫️این سکوتِ رسانهای، بوی نامطبوع تعصب میداد. بویِ همان تعصبی که سالهاست مانع از رشد و توسعهی این شهر شده. همان تعصبی که اجازه میدهد عدهای، به نامِ قومیت، بر ثروتِ مردم دستاندازی کنند و کسی صدایش درنیاید.
اما در این میان، هستند روزنامهنگارانی که هنوز به اصولِ حرفهای خود پایبندند. کسانی که میدانند رسالتِ رسانه، فراتر از این دستهبندیهای قومی و سیاسی است. کسانی که میدانند سکوت، در چنین مواقعی خیانت است.
▫️امید است که صدای این عده، در هیاهوی تعصب، گم نشود. امید که رنگِ سکوت، جای خود را به روشناییِ حقیقت دهد.
امید است که روزنامهنگاری تحقیقی که از وجدان بیدار و حس مسئولیت اجتماعی رسانهها سرچشمه میگیرد در این سامان دوباره زنده شود.
▫️امید که روزنامهنگاران این شهر در کنار حفظ و حراست از جامعه و همبستگی و انسجام اجتماعی آن، در دفاع از منافع جمعی و بیتالمال، تمام پردههای تعصب را کنار زده و بهعنوان رکن چهارم جمهوریت، بهعنوان نماینده افکار عمومی و مردم، مانعی بر سر راه متخلفان باشند.
پیشرفت و توسعه هرگز اتفاق نمیافتد مگر اینکه رسانهها به چنین وظایفی که فلسفه وجودیشان است بهدرستی عمل کنند و بهخاطر تعصبات قومی، عملهِ هیچ قانونگریزی نشوند.
🔺منبع:
www.avinpress.ir
@avinpress
👍16
#دلخوشی
یک روز دیر برگشتم خانه. غروب بود. دیدم پدربزرگم توی کوچه قدم می زند. نگران من بود. مرا که دید، دستم را گرفت برد توی اتاق. هیچ هم نگفت. گفت بنشین. نشستم.
از زیر تختخوابش دو ترکه انار در آورد. نشست روبرویم. گفت کجا بودی؟ چرا دیر کردی و خبر ندادی؟
بعد آرام جوراب هایش را در آورد. ترکه ها را دستش گرفت و خودش را فلک کرد. سخت خودش را زد. من خیلی دوستش داشتم. شروع کردم به گریه کردن که ول کن... دیگر یادم نیست چی شد. صبح که بیدار شدم دیدم توی رختخواب بغلش هستم.
بهش گفتم من دیر آمده بودم، تو چرا خودت را زدی؟ پیرمرد زد زیر گریه و بغلم کرد و ماچم کرد که ببخشید.
من هاج و واج مانده بودم. گفت فکر کردم اگر ترا بزنم پای تو می سوزد، دل من. دل سوختن صدبار بدتر است. خودم را زدم که دل تو بسوزد.
✅ این خاطره همایون صنعتی از پدربزرگی است که حق استادی بر گردنش داشته. بنیانگذار موسسه انتشارات فرانکلین، شرکت سهامی افست، کاغذسازی پارس و دهها کار و شغل و صنعت دیگر که هرگز دانشگاه نرفت اما زندگی بسیاری را تحت تاثیر قرار داد.
✍ این خاطره را نوشتم تا برای خودم دو نکته تکرار شود: این سرزمین علاوه بر اختلاس گران وقیح و مدیران بی مایه با آن فیش های حقوقی نجومی که اندازه صد کهکشان با حقوق بخور نمیر کارکنان ساده فاصله دارد، انسان های بزرگ کم ندارد و اینکه " ترا بزنم پای تو می سوزد، دل من. دل سوختن صدبار بدتر است. خودم را زدم که دل تو بسوزد". از ما گفتن بود... حالا شما هی منتشر کننده فیش های نجومی را سیم جیم کن.!
🔸منهای حرف کانال دلنوشتههای روزنامهنگار اسکندر خنجری است که دوباره چراغش روشن شده است.
@Menhaye_harf2
@avinpress
یک روز دیر برگشتم خانه. غروب بود. دیدم پدربزرگم توی کوچه قدم می زند. نگران من بود. مرا که دید، دستم را گرفت برد توی اتاق. هیچ هم نگفت. گفت بنشین. نشستم.
از زیر تختخوابش دو ترکه انار در آورد. نشست روبرویم. گفت کجا بودی؟ چرا دیر کردی و خبر ندادی؟
بعد آرام جوراب هایش را در آورد. ترکه ها را دستش گرفت و خودش را فلک کرد. سخت خودش را زد. من خیلی دوستش داشتم. شروع کردم به گریه کردن که ول کن... دیگر یادم نیست چی شد. صبح که بیدار شدم دیدم توی رختخواب بغلش هستم.
بهش گفتم من دیر آمده بودم، تو چرا خودت را زدی؟ پیرمرد زد زیر گریه و بغلم کرد و ماچم کرد که ببخشید.
من هاج و واج مانده بودم. گفت فکر کردم اگر ترا بزنم پای تو می سوزد، دل من. دل سوختن صدبار بدتر است. خودم را زدم که دل تو بسوزد.
✅ این خاطره همایون صنعتی از پدربزرگی است که حق استادی بر گردنش داشته. بنیانگذار موسسه انتشارات فرانکلین، شرکت سهامی افست، کاغذسازی پارس و دهها کار و شغل و صنعت دیگر که هرگز دانشگاه نرفت اما زندگی بسیاری را تحت تاثیر قرار داد.
✍ این خاطره را نوشتم تا برای خودم دو نکته تکرار شود: این سرزمین علاوه بر اختلاس گران وقیح و مدیران بی مایه با آن فیش های حقوقی نجومی که اندازه صد کهکشان با حقوق بخور نمیر کارکنان ساده فاصله دارد، انسان های بزرگ کم ندارد و اینکه " ترا بزنم پای تو می سوزد، دل من. دل سوختن صدبار بدتر است. خودم را زدم که دل تو بسوزد". از ما گفتن بود... حالا شما هی منتشر کننده فیش های نجومی را سیم جیم کن.!
🔸منهای حرف کانال دلنوشتههای روزنامهنگار اسکندر خنجری است که دوباره چراغش روشن شده است.
@Menhaye_harf2
@avinpress
👏10❤1👍1
Forwarded from عکس نگار
🔺گذر از «قومیت» برای «شهروندی»
✍دکتر شفیع بهرامیان
▫️اکنونکه این مطلب را مینگارم نه یک سال بلکه ۷ ماه از آغاز به کار مجلس دوازدهم میگذرد و حدود ۳ ماه آن ۷ ماه نیز به بحث انتخابات ریاست جمهوری و انتصاب استانداران و مابقی نیز به تصویب بودجه و مسائلی از این قبیل گذشته و بهعبارتی هنوز خیلی زود است عملکرد و رویکرد منتخبان را در باب نقششان در توسعه و جذب اعتبارات و سایر مسائل محلی و حوزهای سنجید.
از دیگر سوی نیز اگر نمایندگان را عصاره انتخاب مردم بدانیم که در فرایندی بنام صندوق رأی به آنها از سوی تکتک رأیدهندگان «تفویض اختیار» شده است تعین تکلیف مکرر رسانهای و راه و چاه نشان دادنهای احساسی و بعضاً قومیتی با هر هدفی که انجام شود؛ فعلا و در این مدت کم، چندان کمکی به رشد و توسعه منطقه و کاهش شکافهای اجتماعی آن نمیکند.
▫️بدیهی است در شهرهای چندقومیتی، انتخاب نماینده مجلس همواره با حساسیتهای ویژهای همراه بوده است. متأسفانه، گاه دیدهشده که برخی از منتخبان، خود را صرفاً نماینده یک قومیت خاص دانسته و از پرداختن به مسائل و مشکلات کل حوزه انتخابیه، بهویژه در زمینه زیرساختها و اقدامات زیربنایی، غفلت کرده و حاصل این رویکرد قومی چیزی جز چندپارگی و جزیرهای شدن مناطق مختلف آن حوزه نبوده و نیست. این رویکرد نهتنها باعث عقبماندگی شهر در ابعاد مختلف میشود، بلکه شکافهای موجود را نیز عمیقتر میکند. دیدگاهی که حداقل در یک دهه اخیر مورد نقد جدی بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی قرار گرفته و شوربختانه اکنون برخی از همان منتقدان دیروز، خود بر طبل قومی دیدن مسائل و مناطق این حوزه میکوبند! باید پرسید پس فرق شما به کسانی که تا دیروز به افزایش تنش و شکاف متهمشان میکردید دقیقاً در چیست؟
▫️باید به این نکته اساسی توجه داشت که نمایندهای که از صندوق رأی بیرون میآید، نماینده تمام مردم منطقه است، فارغ از قومیت، زبان و مذهب. وظیفه او، پیگیری مطالبات و رفع مشکلات همه شهروندان است، نهفقط گروهی خاص؛ بنابراین، اگر نمایندهای به دنبال مطالبات، توسعه زیرساختها و انجام اقدامات زیربنایی برای کل شهر باشد، نباید مورد مواخذه و انتقاد قرار گیرد. بلکه، باید از او حمایت و تشویقش کرد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد بالاخص که بعضاً شرایط محیطی و ساختار قدرت محلی برای فعالیت اثربخش او چندان مساعد و آماده نباشد!
▫️متأسفانه، در برخی از شهرهای چندقومیتی، رسانهها و افرادی با رویکردهای قومگرایانه، تلاش میکنند تا نمایندگان را در چارچوب منافع یک قومیت خاص محدود کنند. این افراد، هرگونه تلاشی برای توسعه کل شهر را بهعنوان خیانت به خود جلوه میدهند. این در حالی است که توسعه و پیشرفت شهرستان، امری غیرقابل تفکیک و خط کشی و به نفع همه شهروندان است.
اگر در گذشته، نمایندگان این شهرها خود را فقط نماینده یک قومیت خاص میدیدند، این دلیل نمیشود که این روند غلط همچنان ادامه پیدا کند. نمایندگان فعلی باید با شجاعت و بدون ترس از برخی افراد، به مفهوم «شهروندی» باور و ایمان داشته باشند حتی اگر بدنه رأی آنها قومی و مذهبی باشد. آنان باید به این باور برسند که نمایندگی آنها، نمایندگی از تمام مردم است و نهفقط یک گروه خاص حتی اگر یقین داشته باشند در سبد رأی دیروز و فردای آنها گروهی از مردم جایی ندارند.
▫️کلنگری، اجتناب از نگاههای تنگ قومی، دوری از حواشی و پوپولیسم، انجام اقدامات زیربنایی و توسعه زیرساختها، ازجمله وظایف اصلی نمایندگان است. این اقدامات، نهتنها به بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک میکند، بلکه زمینه را برای توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه نیز فراهم میسازد؛ بنابراین، نباید اجازه داد که رویکردهای قومگرایانه، مانع از انجام این وظایف مهم شوند تنها در این صورت است که میتوان به توسعه پایدار و همهجانبه منطقه امیدوار بود.
منبع: http://B2n.ir/y93875
@avinpress
✍دکتر شفیع بهرامیان
▫️اکنونکه این مطلب را مینگارم نه یک سال بلکه ۷ ماه از آغاز به کار مجلس دوازدهم میگذرد و حدود ۳ ماه آن ۷ ماه نیز به بحث انتخابات ریاست جمهوری و انتصاب استانداران و مابقی نیز به تصویب بودجه و مسائلی از این قبیل گذشته و بهعبارتی هنوز خیلی زود است عملکرد و رویکرد منتخبان را در باب نقششان در توسعه و جذب اعتبارات و سایر مسائل محلی و حوزهای سنجید.
از دیگر سوی نیز اگر نمایندگان را عصاره انتخاب مردم بدانیم که در فرایندی بنام صندوق رأی به آنها از سوی تکتک رأیدهندگان «تفویض اختیار» شده است تعین تکلیف مکرر رسانهای و راه و چاه نشان دادنهای احساسی و بعضاً قومیتی با هر هدفی که انجام شود؛ فعلا و در این مدت کم، چندان کمکی به رشد و توسعه منطقه و کاهش شکافهای اجتماعی آن نمیکند.
▫️بدیهی است در شهرهای چندقومیتی، انتخاب نماینده مجلس همواره با حساسیتهای ویژهای همراه بوده است. متأسفانه، گاه دیدهشده که برخی از منتخبان، خود را صرفاً نماینده یک قومیت خاص دانسته و از پرداختن به مسائل و مشکلات کل حوزه انتخابیه، بهویژه در زمینه زیرساختها و اقدامات زیربنایی، غفلت کرده و حاصل این رویکرد قومی چیزی جز چندپارگی و جزیرهای شدن مناطق مختلف آن حوزه نبوده و نیست. این رویکرد نهتنها باعث عقبماندگی شهر در ابعاد مختلف میشود، بلکه شکافهای موجود را نیز عمیقتر میکند. دیدگاهی که حداقل در یک دهه اخیر مورد نقد جدی بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی قرار گرفته و شوربختانه اکنون برخی از همان منتقدان دیروز، خود بر طبل قومی دیدن مسائل و مناطق این حوزه میکوبند! باید پرسید پس فرق شما به کسانی که تا دیروز به افزایش تنش و شکاف متهمشان میکردید دقیقاً در چیست؟
▫️باید به این نکته اساسی توجه داشت که نمایندهای که از صندوق رأی بیرون میآید، نماینده تمام مردم منطقه است، فارغ از قومیت، زبان و مذهب. وظیفه او، پیگیری مطالبات و رفع مشکلات همه شهروندان است، نهفقط گروهی خاص؛ بنابراین، اگر نمایندهای به دنبال مطالبات، توسعه زیرساختها و انجام اقدامات زیربنایی برای کل شهر باشد، نباید مورد مواخذه و انتقاد قرار گیرد. بلکه، باید از او حمایت و تشویقش کرد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد بالاخص که بعضاً شرایط محیطی و ساختار قدرت محلی برای فعالیت اثربخش او چندان مساعد و آماده نباشد!
▫️متأسفانه، در برخی از شهرهای چندقومیتی، رسانهها و افرادی با رویکردهای قومگرایانه، تلاش میکنند تا نمایندگان را در چارچوب منافع یک قومیت خاص محدود کنند. این افراد، هرگونه تلاشی برای توسعه کل شهر را بهعنوان خیانت به خود جلوه میدهند. این در حالی است که توسعه و پیشرفت شهرستان، امری غیرقابل تفکیک و خط کشی و به نفع همه شهروندان است.
اگر در گذشته، نمایندگان این شهرها خود را فقط نماینده یک قومیت خاص میدیدند، این دلیل نمیشود که این روند غلط همچنان ادامه پیدا کند. نمایندگان فعلی باید با شجاعت و بدون ترس از برخی افراد، به مفهوم «شهروندی» باور و ایمان داشته باشند حتی اگر بدنه رأی آنها قومی و مذهبی باشد. آنان باید به این باور برسند که نمایندگی آنها، نمایندگی از تمام مردم است و نهفقط یک گروه خاص حتی اگر یقین داشته باشند در سبد رأی دیروز و فردای آنها گروهی از مردم جایی ندارند.
▫️کلنگری، اجتناب از نگاههای تنگ قومی، دوری از حواشی و پوپولیسم، انجام اقدامات زیربنایی و توسعه زیرساختها، ازجمله وظایف اصلی نمایندگان است. این اقدامات، نهتنها به بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک میکند، بلکه زمینه را برای توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه نیز فراهم میسازد؛ بنابراین، نباید اجازه داد که رویکردهای قومگرایانه، مانع از انجام این وظایف مهم شوند تنها در این صورت است که میتوان به توسعه پایدار و همهجانبه منطقه امیدوار بود.
منبع: http://B2n.ir/y93875
@avinpress
👍7🔥1
Forwarded from عکس نگار
🔺 در عصر مرگ وجدانها؛ مراقب کودکان باشیم!
✍ شفیع بهرامیان
◾️کودکی معصوم بار دیگر قربانی خاموش خانوادهای از هم پاشیده شده و در سن ۶ سالگی با آزار و اذیت جسمی، روحی و ..، طاقت و رمقی برای ادامه زندگی در جهنمی بنام خانه پدری نیافت و از درد و رنج و توحشی ویرانگر رها شد. او به نزد پروردگارش برگشت تا چون فرشتهای پاک و بیگناه در جوار خالقش آرام گیرد. اینکه براین کودک چه گذشته است جز تاولهای ناشی از سوختن با سیگار پوست نازک و ظریف و زخمهای بسیار تن نحیفش چیزی نمیدانیم و همینها نیز چنان جان را میخراشند که قلب هر انسانی با شنیدنش، بهدردی جانکاه و بغضی فروخورده مبتلا میشود.
◾️نیان مظلومانه پر کشید و رفت و مجازات عاملان این جنایت، اکنون خواست همه مردمی است که وجدانشان جریحهدار و قلبشان زخمی است اما شیون و گریه و پخش کلیپ و فیلم و زاری و مویه در شبکههای اجتماعی کمکی به حال هیچکس نمیکند نه آن فرشتهای که قربانی شد و نه صدها فرشته دیگری که در گوشه و کنار و شاید در همسایگی و جوار ما اسیر کودک آزاری و بیمسئولیتی و حتی بربریت نزدیکان دور و نزدیک خویشاند. اینکه وظیفه ما به عنوان یک انسان و یا یک شهروند در اینگونه موارد چیست و چه باید بکنیم؛ به یقین، آموزش و دانستن آن بسی مهمتر از سوگواری برای نیان عزیز است.
◾️آگاهی از نشانههای این نوع آزار و اقدام بهموقع میتواند به نجات بسیاری از کودکان کمک کند. در ادامه به برخی از راهکارهایی که شهروندان آگاه میتوانند برای اطلاع از این نوع آزار انجام دهند، اشاره میشود:
🟢 آشنایی با نشانههای کودک آزاردیده:
🔺اول: تغییرات رفتاری:
* عزت نفس پایین، گوشهگیری و افسردگی
* ترس از مکانها یا افراد خاص
* مشکلات خواب، کابوسهای شبانه
* کاهش عملکرد تحصیلی
* تغییر ناگهانی در رفتار جنسی
🔺 دوم: نشانههای جسمی:
* درد در ناحیه تناسلی
* عفونتهای مکرر
* کبودی یا خراش در ناحیه تناسلی
* مشکلات رودهای یا مثانه
🔺سوم: نشانههای گفتاری:
* استفاده از اصطلاحات جنسی نامناسب برای سنشان
* صحبت کردن درباره تجاوز جنسی
* ابراز تمایل به تنها ماندن با یک فرد خاص
🟢 ایجاد ارتباط صمیمانه با کودکان
به کودکان اطمینان دهید که در صورت بروز هر مشکلی میتوانند به شما اعتماد کنند.
با صبر و حوصله به حرفهای کودکان گوش دهید و از قضاوت کردن خودداری کنید.
به کودکان بیاموزید که بدن آنها متعلق به خودشان است و هیچ کس حق ندارد بدون اجازه به آنها دست بزند.
به کودکان توضیح دهید که برخی از رازها خوب هستند اما برخی دیگر مانند آزار و اذیت، باید به بزرگترها گفته شوند.
🟢 همکاری با سایر افراد
با معلمان و مربیان کودکان در ارتباط باشید و در صورت مشاهده هرگونه تغییر در رفتار کودک، موضوع را با آنها در میان بگذارید.
در صورت مراجعه به پزشک با کودک، به پزشک درباره هرگونه نگرانی در مورد احتمال آزار کودک اطلاع دهید.
با همسایگان و آشنایانی که با کودک در ارتباط هستند، در مورد اهمیت مراقبت از کودکان صحبت کنید.
🟢 گزارش فوری موارد مشکوک:
در صورت مشاهده هرگونه نشانه از آزار کودک، بدون فوت وقت با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس بگیرید.
در صورت مشاهده هرگونه رفتار مشکوک یا آزار فیزیکی، با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرید.
سازمانهای مردمنهاد میتوانند در ارائه مشاوره و حمایت از کودکان آسیبدیده نقش مهمی ایفا کنند.
🟢 آگاهیرسانی
شرکت در دورههای آموزشی درباره آزار و اذیت کودکان میتواند به افزایش آگاهی شما کمک کند.
با انتشار مطالب آموزشی و آگاهیبخش در شبکههای اجتماعی، به افزایش آگاهی عمومی کمک کنید.
🔺مهمترین نکته را اما از یاد نبرید:
هرگز شک خود را نسبت به آزار یک کودک نادیده نگیرید. اگر احساس میکنید کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، حتماً اقدام کنید. هرگونه تأخیر در گزارش این موارد میتواند عواقب جبرانناپذیری برای کودک داشته باشد.
باور داشته باشید با هم میتوانیم از کودکان در برابر آزار و اذیت انسانهای بیمار محافظت کنیم.
@avinpress
✍ شفیع بهرامیان
◾️کودکی معصوم بار دیگر قربانی خاموش خانوادهای از هم پاشیده شده و در سن ۶ سالگی با آزار و اذیت جسمی، روحی و ..، طاقت و رمقی برای ادامه زندگی در جهنمی بنام خانه پدری نیافت و از درد و رنج و توحشی ویرانگر رها شد. او به نزد پروردگارش برگشت تا چون فرشتهای پاک و بیگناه در جوار خالقش آرام گیرد. اینکه براین کودک چه گذشته است جز تاولهای ناشی از سوختن با سیگار پوست نازک و ظریف و زخمهای بسیار تن نحیفش چیزی نمیدانیم و همینها نیز چنان جان را میخراشند که قلب هر انسانی با شنیدنش، بهدردی جانکاه و بغضی فروخورده مبتلا میشود.
◾️نیان مظلومانه پر کشید و رفت و مجازات عاملان این جنایت، اکنون خواست همه مردمی است که وجدانشان جریحهدار و قلبشان زخمی است اما شیون و گریه و پخش کلیپ و فیلم و زاری و مویه در شبکههای اجتماعی کمکی به حال هیچکس نمیکند نه آن فرشتهای که قربانی شد و نه صدها فرشته دیگری که در گوشه و کنار و شاید در همسایگی و جوار ما اسیر کودک آزاری و بیمسئولیتی و حتی بربریت نزدیکان دور و نزدیک خویشاند. اینکه وظیفه ما به عنوان یک انسان و یا یک شهروند در اینگونه موارد چیست و چه باید بکنیم؛ به یقین، آموزش و دانستن آن بسی مهمتر از سوگواری برای نیان عزیز است.
◾️آگاهی از نشانههای این نوع آزار و اقدام بهموقع میتواند به نجات بسیاری از کودکان کمک کند. در ادامه به برخی از راهکارهایی که شهروندان آگاه میتوانند برای اطلاع از این نوع آزار انجام دهند، اشاره میشود:
🟢 آشنایی با نشانههای کودک آزاردیده:
🔺اول: تغییرات رفتاری:
* عزت نفس پایین، گوشهگیری و افسردگی
* ترس از مکانها یا افراد خاص
* مشکلات خواب، کابوسهای شبانه
* کاهش عملکرد تحصیلی
* تغییر ناگهانی در رفتار جنسی
🔺 دوم: نشانههای جسمی:
* درد در ناحیه تناسلی
* عفونتهای مکرر
* کبودی یا خراش در ناحیه تناسلی
* مشکلات رودهای یا مثانه
🔺سوم: نشانههای گفتاری:
* استفاده از اصطلاحات جنسی نامناسب برای سنشان
* صحبت کردن درباره تجاوز جنسی
* ابراز تمایل به تنها ماندن با یک فرد خاص
🟢 ایجاد ارتباط صمیمانه با کودکان
به کودکان اطمینان دهید که در صورت بروز هر مشکلی میتوانند به شما اعتماد کنند.
با صبر و حوصله به حرفهای کودکان گوش دهید و از قضاوت کردن خودداری کنید.
به کودکان بیاموزید که بدن آنها متعلق به خودشان است و هیچ کس حق ندارد بدون اجازه به آنها دست بزند.
به کودکان توضیح دهید که برخی از رازها خوب هستند اما برخی دیگر مانند آزار و اذیت، باید به بزرگترها گفته شوند.
🟢 همکاری با سایر افراد
با معلمان و مربیان کودکان در ارتباط باشید و در صورت مشاهده هرگونه تغییر در رفتار کودک، موضوع را با آنها در میان بگذارید.
در صورت مراجعه به پزشک با کودک، به پزشک درباره هرگونه نگرانی در مورد احتمال آزار کودک اطلاع دهید.
با همسایگان و آشنایانی که با کودک در ارتباط هستند، در مورد اهمیت مراقبت از کودکان صحبت کنید.
🟢 گزارش فوری موارد مشکوک:
در صورت مشاهده هرگونه نشانه از آزار کودک، بدون فوت وقت با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس بگیرید.
در صورت مشاهده هرگونه رفتار مشکوک یا آزار فیزیکی، با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرید.
سازمانهای مردمنهاد میتوانند در ارائه مشاوره و حمایت از کودکان آسیبدیده نقش مهمی ایفا کنند.
🟢 آگاهیرسانی
شرکت در دورههای آموزشی درباره آزار و اذیت کودکان میتواند به افزایش آگاهی شما کمک کند.
با انتشار مطالب آموزشی و آگاهیبخش در شبکههای اجتماعی، به افزایش آگاهی عمومی کمک کنید.
🔺مهمترین نکته را اما از یاد نبرید:
هرگز شک خود را نسبت به آزار یک کودک نادیده نگیرید. اگر احساس میکنید کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، حتماً اقدام کنید. هرگونه تأخیر در گزارش این موارد میتواند عواقب جبرانناپذیری برای کودک داشته باشد.
باور داشته باشید با هم میتوانیم از کودکان در برابر آزار و اذیت انسانهای بیمار محافظت کنیم.
@avinpress
😢5👍4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺 #پست_آموزشی
#مبارزه_با_کودک_آزاری
چگونه بدانیم کودکی در معرض آزار و اذیت و خشونت است؟
علایم کودک آزار دیده چیست؟
راهکارهای شناسایی و همچنین جلوگیری از این پدیده زشت چیست؟
چگونه فرزندان خود و دیگران را از این آسیب برهانیم؟
این محتوا براساس مسئولیتهای اجتماعی یک روزنامهنگار تهیه شده و حتما دارای کمی و کاستی است.
#کودک #کودک_آزاری #دختر #پسر #طلاق
#فرزندان_طلاق #نامادری #قانون #اورژانس_اجتماعی #شفیع_بهرامیان #آوین_پرس
#مهارتهای_زندگی
https://www.aparat.com/v/cwt86a8
@avinpress
#مبارزه_با_کودک_آزاری
چگونه بدانیم کودکی در معرض آزار و اذیت و خشونت است؟
علایم کودک آزار دیده چیست؟
راهکارهای شناسایی و همچنین جلوگیری از این پدیده زشت چیست؟
چگونه فرزندان خود و دیگران را از این آسیب برهانیم؟
این محتوا براساس مسئولیتهای اجتماعی یک روزنامهنگار تهیه شده و حتما دارای کمی و کاستی است.
#کودک #کودک_آزاری #دختر #پسر #طلاق
#فرزندان_طلاق #نامادری #قانون #اورژانس_اجتماعی #شفیع_بهرامیان #آوین_پرس
#مهارتهای_زندگی
https://www.aparat.com/v/cwt86a8
@avinpress
👍4
Forwarded from عکس نگار
.
🔺معاون رئیسجمهور و استاندار؛ رفاقت یا رقابت!
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️در عرف سیاسی معمولاً رسم است زادگاه و خاستگاه اولیه یک شخصیت سیاسی همواره و به شکلی ویژه موردتوجه او خواهد ماند چنانچه در دوره مرحوم رفسنجانی، رفسنجان و کرمان، در دوره اصلاحات، شهر اردکان و یزد، در دوره احمدینژاد و روحانی، سمنان و سرخه و در دوره پزشکیان، ارومیه و تبریز چنین جایگاهی یافته و مسائل آنان همواره موردتوجه خاص این افراد قرار داشته و دارد.
▫️شهرهای اشنویه و نقده نیز خاستگاه و زادگاه «عبدالکریم حسین زاده» نماینده سه دوره مجلس و معاون فعلی رئیسجمهور چهاردهم در امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور است؛ مردمان همین ۲ شهر بودند که در کنار توانمندیهای شخصی وی، از عبدالکریم گمنام و بینام، چهرهای ملی ساختند که اکنون در جایگاه معاون رئیسجمهور برای دهها میلیون ایرانی شناخته شده است.
▫️سیاسیون ولو از جناحهای مخالف هم اگر باشند همواره به این عرف قدیمی احترام میگذارند و برای هرگونه تغییر و تحول و انتصاب در اینگونه شهرها، نظر چنین افرادی را جویا میشوند؛ البته این امر برای جایی چون شهرستانهای نقده و اشنویه که حوزه انتخابیه سال گذشته معاون رئیسجمهور بوده و مردمانش با مشارکت بالایی، وی را برای سومین بار بر کرسی مجلس نشاندهاند طبیعتاً بسیار متفاوت از مباحث دو جناحی فوقالذکر است چه اینکه حسین زاده در همین دولت مستقر و برای کمک به رئیسجمهور و کابینه، همین چند ماه قبل از نمایندگی مجلس برای مردم این حوزه- بهرغم مخالفت افکار عمومی و اکثریت مردمان خود- استعفا کرده و ردای معاونت ریاست جمهوری بر تن کرد.
▫️اکنون اما عدهای (نماینده و...) در مرکز استان جمع شده و برای انتصاب فرمانداران شهرهای اشنویه و نقده گزینه به استاندار رحمانی معرفی کرده و ایشان نیز بدون حتی دادن حتی اطلاعی ظاهری و صوری به نماینده سابق این حوزه و معاون فعلی رئیسجمهور در حال معرفی گزینه برای این ۲ شهر است! فارغ از توانمندی و سابقه و وابستگی آنان که محل سئوال جدی است؛ یکی در حال معرفی برای اشنویه و آن دیگری از بازرسی مرکز به فرمانداری نقده که ظاهراً به سرانجام مطلوب نرسیده است!
▫️حال سؤال این است که واقعاً سِمَت و جایگاه عبدالکریم حسینزاده آنقدر بیاهمیت و "بُرِش" وی اینقدر کاهشیافته که مجموعه استانداری حتی لازم ندیده وی را از این انتصابات در حوزه متعلق به خاستگاه سیاسیاش مطلع کند یا اینکه جایگاه استاندار آذربایجانغربی آنقدر والا و بالاست که برای هیچ وزیر و معاون رئیسجمهوری، نیازی به کسب تکلیف و پاسخگویی ندیده تا در باب انتصاب این دو فرماندار با ایشان حتی گفتگویی کوتاه داشته باشد!
▫️البته این داستان میتواند ضلع سومی نیز داشته باشد؛ آیا معاون امروز رئیسجمهور و منتخب سه دوره مردم نقده و اشنویه چنان نسبت به سرنوشت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی این دو شهرستان بیتفاوت شده که اصولاً برخلاف عرف مرسوم سیاسی، حتی حاضر نیست هیچ کارتی برای انتصاب گزینه شایسته برای این ۲ شهر بسوزاند!
▫️باید تا چند روز دیگر منتظر ماند و دید که کدامیک از سه فرضیه صحیح است: اینکه استاندار حرف اول و آخر را میزند؛ اینکه معاون رئیسجمهور برای صلاحدید مردم حوزه خویش در این بحث مداخله کند و یا اینکه اصلاً مسائل، انتصابات و سرنوشت نقده و اشنویه برای ایشان دیگر اهمیتی ندارد که برایش انرژی بسوزاند! گذشت زمان و اتفاقات پیش روی، بهزودی پاسخ این مسئله را خواهد داد.
@avinpress
🔺معاون رئیسجمهور و استاندار؛ رفاقت یا رقابت!
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️در عرف سیاسی معمولاً رسم است زادگاه و خاستگاه اولیه یک شخصیت سیاسی همواره و به شکلی ویژه موردتوجه او خواهد ماند چنانچه در دوره مرحوم رفسنجانی، رفسنجان و کرمان، در دوره اصلاحات، شهر اردکان و یزد، در دوره احمدینژاد و روحانی، سمنان و سرخه و در دوره پزشکیان، ارومیه و تبریز چنین جایگاهی یافته و مسائل آنان همواره موردتوجه خاص این افراد قرار داشته و دارد.
▫️شهرهای اشنویه و نقده نیز خاستگاه و زادگاه «عبدالکریم حسین زاده» نماینده سه دوره مجلس و معاون فعلی رئیسجمهور چهاردهم در امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور است؛ مردمان همین ۲ شهر بودند که در کنار توانمندیهای شخصی وی، از عبدالکریم گمنام و بینام، چهرهای ملی ساختند که اکنون در جایگاه معاون رئیسجمهور برای دهها میلیون ایرانی شناخته شده است.
▫️سیاسیون ولو از جناحهای مخالف هم اگر باشند همواره به این عرف قدیمی احترام میگذارند و برای هرگونه تغییر و تحول و انتصاب در اینگونه شهرها، نظر چنین افرادی را جویا میشوند؛ البته این امر برای جایی چون شهرستانهای نقده و اشنویه که حوزه انتخابیه سال گذشته معاون رئیسجمهور بوده و مردمانش با مشارکت بالایی، وی را برای سومین بار بر کرسی مجلس نشاندهاند طبیعتاً بسیار متفاوت از مباحث دو جناحی فوقالذکر است چه اینکه حسین زاده در همین دولت مستقر و برای کمک به رئیسجمهور و کابینه، همین چند ماه قبل از نمایندگی مجلس برای مردم این حوزه- بهرغم مخالفت افکار عمومی و اکثریت مردمان خود- استعفا کرده و ردای معاونت ریاست جمهوری بر تن کرد.
▫️اکنون اما عدهای (نماینده و...) در مرکز استان جمع شده و برای انتصاب فرمانداران شهرهای اشنویه و نقده گزینه به استاندار رحمانی معرفی کرده و ایشان نیز بدون حتی دادن حتی اطلاعی ظاهری و صوری به نماینده سابق این حوزه و معاون فعلی رئیسجمهور در حال معرفی گزینه برای این ۲ شهر است! فارغ از توانمندی و سابقه و وابستگی آنان که محل سئوال جدی است؛ یکی در حال معرفی برای اشنویه و آن دیگری از بازرسی مرکز به فرمانداری نقده که ظاهراً به سرانجام مطلوب نرسیده است!
▫️حال سؤال این است که واقعاً سِمَت و جایگاه عبدالکریم حسینزاده آنقدر بیاهمیت و "بُرِش" وی اینقدر کاهشیافته که مجموعه استانداری حتی لازم ندیده وی را از این انتصابات در حوزه متعلق به خاستگاه سیاسیاش مطلع کند یا اینکه جایگاه استاندار آذربایجانغربی آنقدر والا و بالاست که برای هیچ وزیر و معاون رئیسجمهوری، نیازی به کسب تکلیف و پاسخگویی ندیده تا در باب انتصاب این دو فرماندار با ایشان حتی گفتگویی کوتاه داشته باشد!
▫️البته این داستان میتواند ضلع سومی نیز داشته باشد؛ آیا معاون امروز رئیسجمهور و منتخب سه دوره مردم نقده و اشنویه چنان نسبت به سرنوشت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی این دو شهرستان بیتفاوت شده که اصولاً برخلاف عرف مرسوم سیاسی، حتی حاضر نیست هیچ کارتی برای انتصاب گزینه شایسته برای این ۲ شهر بسوزاند!
▫️باید تا چند روز دیگر منتظر ماند و دید که کدامیک از سه فرضیه صحیح است: اینکه استاندار حرف اول و آخر را میزند؛ اینکه معاون رئیسجمهور برای صلاحدید مردم حوزه خویش در این بحث مداخله کند و یا اینکه اصلاً مسائل، انتصابات و سرنوشت نقده و اشنویه برای ایشان دیگر اهمیتی ندارد که برایش انرژی بسوزاند! گذشت زمان و اتفاقات پیش روی، بهزودی پاسخ این مسئله را خواهد داد.
@avinpress
👍11❤2